جمع بندی درجات روح
تبهای اولیه
[=century gothic]سلام؛ چطور میشه درجه ی روح رو بالا برد و به مقام های بالای روحانی رسید ؟؟
از نظر قرآن، انسان موجودي است برگزيده از طرف خداوند، خليفه و جانشين او در زمين، نيمه ملکوتي و نيمه مادي، داراي فطرتي خود آشنا، آزاد، مستقل، امانتدارِ خدا و مسئول خويشتن و جهان، مسلط بر طبيعت و زمين و آسمان، وجودش از ضعف و ناتواني آغاز ميشود و به سوي قوّت و کمال سير ميکند و بالا ميرود. اما جز در بارگاه الهي و جز با ياد او آرام نميگيرد. ظرفيت علمي و عملي اش نامحدود است. (1)
از ديدگاه اسلام ارزش انسان به آن است که به هدف خلقت که قرب الهي است نائل گردد. اين همان کمال انسان است. منظور از کمال، کمال روحي و نفساني است. چون روح اصل و مبناي هويت و شخصيت آدمي است. از نظر قرآن انساني سعادتمند است که به اين هدف دست يابد. سعادت در گرو کسب لذّت يا قدرت بيش تر و مانند اين ها نيست.
سعادت تنها در پيوند با خدا حاصل ميشود که در قرآن از آن به عبادت تعبير شده است:
«و ما خلقتُ الجن و الانس الا ليعبدون؛ جن و انس را نيافريدم جز آن که مرا بپرستند». (2)
پی نوشت ها :
1. شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج2، ص 272.
2. ذاريات (51) آيه 56.
براي رسيدن به کمال نهايي، ابزارهايي لازم است که عبارتند از:
1- معرفت خدا:
کليد نيل به هدف نهايي معرفة الله است. بدون شناخت خداوند تقرب به او امکان پذير نيست. از اين رو امام علي(ع) ميفرمايد: « اوّل الدّين معرفته؛ معرفت خدا سرآغاز تدين است». (1)
2- تقوا:
براي دستيابي به مقام شکر و نيل به اجر عظيم و احاطه بر مسائل با روشن بيني خاص و کسب موفقيت، قرآن مجيد تقوا را مطرح کرده که همه اين موضوعات در قرب به پروردگار مؤثر است.
3- عبادت:
در حديث قدسي آمده است: « هيچ بنده اي به عبادتي بهتر از واجبات به من نزديک نشده است. به وسيله نوافل به من تقرب ميجويد تا جايي که او را دوست بدارم، آن گاه گوش شنوا و ديده بينا و دست تواناي او خواهم بود. اگر مرا بخواند، پاسخش ميدهم. چنانچه چيزي از من بخواهد، ارزاني اش ميدارم». (2)
4- ترک گناه:
بزرگ ترين مانع رسيدن به کمالات، گناه و هواي نفس است به طوري که امام صادق(ع) ميفرمايد: «بين بنده و خدا هيچ پرده اي تاريک تر و ترسناک تر از نفس و هوي نيست. براي از بين بردن اين دو وسيله اي مانند احتياج به خدا و خشوع براي خدا و گرسنگي در روز و بيداري در شب نيست». (3)
حذر از پيروي نفس که در راه خدا مردم افکنتر از اين غول بياباني نيست
امام صادق(ع) ميفرمايد: «از هواي نفس بپرهيزيد. همان طوري که از دشمنان تان ميپرهيزيد. هيچ چيز دشمنتر براي مردان از پيروي هواهاي شان و نتيجه زبان هاي شان نيست». (4)
بر اين اساس، دست يابي به کمال، رياضت و مجاهده با نفس ميخواهد.
بزرگان دين براي سير و سلوک مواردي را پيشنهاد کردهاند که مهمترين آن ها عبارتند از: خودشناسي، آگاهي، تذکر،
تفکر، تولي و تبري، علم به احکام، انتخاب رفيق صالح، پرهيز از گناه، توبه، انجام واجبات، انجام مستحبات و ترک مکروهات، محاسبه و مراقبه، اخلاص، مجاهدت با نفس، نظم، غنيمت شمردن فرصت ها، خدمت به بندگان خدا، توکل بر خدا، خوشرفتاري با مردم، زهد و قناعت. (5)
در اسلام به پاره اي از عبادات و مستحبات بيش تر تأکيد شده مانند قرائت قرآن، تهجد و شب زندهداري، انجام نوافل روزانه، راز و نياز در دل شب، التزام به اوّل وقت در خواندن نمازهاي واجب، همواره با وضو بودن، رعايت آداب و سنتها در عبادات، تعقيبات نماز، شرکت در نماز جمعه و جماعات، طولاني کردن قنوت و سجدههاي نماز، سه روز روزه در هر ماه، زيارت اوليا، توسل به امامان، صله رحم، ذکر خدا و صلوات بر محمد و آل محمد.
توصیه :
براي شروع در مراتب بالاتر کمال، ابتدا سعي نمايد در مراتب اوليه، راسخ تر شده و ثبات قدم بيابد. سپس برنامه معنوي زندگي خود را به تدريج آغاز کنيد، ابتدا با برنامههاي سبک تر و پائين تر. بعد از آن که راسخ شديد و ثبات قدم يافتيد، به مراتب بالاتر بپردازيد. سعي نماييد خود را خسته ننماييد.
در روايات نيز آمده، گاهي قلب انسان رو ميکند و گاهي پشت. اگر قلب رو کرد و آماده است، خود را در راه نوافل قرار داده ؛ اگر پشت کرده و آماده نيست، به واجبات اکتفا کنيد. (6)
پينوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 1.
2. اصول کافي، ج 4، ص 53.
3. سفينه البحار، ج 2، ص 603.
4. اصول کافي، ج 4، ص 30.
5. مهدوي کني، اخلاق عملي، ص 44.
6. ميزان الحکمه، ماده قلب، شماره 16960.
برای این کار حتما باید به حوزه رفته و علوم دینی بخوانیم؟؟
هر چند حوزه علمیه محیط مساعدتری برای کسب فضایل روحانی است، ولی چنان نیست که در سایر محیط ها مثل محیط دانشگاهی نتوان بدان رسید. رسیدن به آن ها بیش از هر چیز به عزم و همت و اراده جدی شما و عنایات حق تعالی بستگی دارد، نه به محیط.
سلام
اگر بتونیم زبان را کنترل کنیم خیلی سریع ترقی خواهیم کرد انشاالله
"ما عُبدالله به شی افضل من الصمت...."
خداوند به چیزی بالاتر از سکوت عبادت نشد و.....
هو الناظر
1- معرفت خدا:
کليد نيل به هدف نهايي معرفة الله است. بدون شناخت خداوند تقرب به او امکان پذير نيست. از اين رو امام علي(ع) ميفرمايد: « اوّل الدّين معرفته؛ معرفت خدا سرآغاز تدين است». (1)
سلام
ببخشید میشه دقیقا توضیح بدید خدا رو چطور میشه شناخت؟
خوندن آیات قران و گهگاه تفکر در امور روزمره مثلا وقتی دعامون به اجابت میریسه یا نمیرسه و یا زمانهایی که پای سخنرانی های اساتید میشینیم ف اینو می گن معرفت یا نه؟
ببخشید میشه دقیقا توضیح بدید خدا رو چطور میشه شناخت؟خوندن آیات قران و گهگاه تفکر در امور روزمره مثلا وقتی دعامون به اجابت میریسه یا نمیرسه و یا زمانهایی که پای سخنرانی های اساتید میشینیم ف اینو می گن معرفت یا نه؟
انسان هر مقدار خود را بشناسد،خدا را هم به همان مقدار شناخته، هر چه معرفت به نفس بیش تر شود، معرفت به رب هم زیاد می شود.نمی توانید بگویید خودم را اصلاً نشناختم ،چون به همین اندازه که می گویید چنین و چنانم یا این گونه نیستم و... از خود و شناخت خودتان خبر می دهید، پس به اندازه ای شناخت از خود دارید ،در نتیجه به همان اندازه خدا را باید شناخته باشید و به اندازۀ معرفت تان باید خدا را عبادت کنید.
اگر دنبال این هستید که خدا را آن گونه که هست بشناسید ، خیال واهی است، زیرا کسی را طاقت و راه نیست تا خدا را آن گونه که هست بشناسد، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله که جایگاه و مقامش در میان مخلوقات خدا در بالاترین رتبه قرار دارد، اقرار و به ساحت مقدس خدا عرض می کند که:
« مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ؛ (2) آن گونه که حق عبادت تو بود ،عبادت نکردیم و چنان که حق معرفتت بود، تو را نشناختیم».
لکن :
آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید
شناخت ما از خدا مثل كسي است كه لب دريا ايستاده و مشتي آب برمي دارد ونگاه مي كند، مي چشد و مي بويد بعد مي گويد بقيه هم همين طور است ، فهميدم دريا چگونه است. اما آيا واقعاً چنين شخصي به تمام جهات دريا را شناخته؟ از اعماق دريا و موجودات ان و ... چه خبر دارد؟!
لذا شناخت ما هم از خدا مثل همين شخص است از دور ادراكي از خدا داريم همين مي شود شناخت ما از خدا.
پس انسانی که ذات و صفاتش از هر جهت محدود است، هرگز نمیتواند به ذات و صفات نامحدود حقتعالی احاطه پیدا کند،
البته شناخت نسبی مقدور است، یعنی انسان میتواند به میزان علم و اندیشه و ظرفیت توسعه فکر و دانش خویش برای شناخت خداوند اقدام کند و به مقصد و کمال هم برسد.
اصل معناى ذكر در لغت به معناى ياد بودن و ياد كردن است. و اگر به پارهاى از اوراد لفظيّه ذكر اطلاق شود به جهت آنست كه لفظ موجب ياد آورى معنى مىشود و اطلاق لفظ مسبّب بر سبب است. (3)
منظور از ياد خدا توجه قلبي به خدا به همان اندازه اي كه شناخت و معرفت به خدا پيدا شده نه آنچنان كه خدا هست.
پی نوشت ها:
1. علامه مجلسی، بحار الانوار،اسلاميه، تهران،مکرر
2. همان، ج68 ،ص23.
3. علامه تهراني،رساله سيرو سلوك منسوب به بحر العلوم ، مشهد، ص 183.
کتاب های زیر را در موضوع خداشناسی پیشنهاد می کنیم:
1- بهترین راه خدا شناسی ؛ محمد محمدی ری شهری
2- همه باید بدانند؛ ابراهیم امینی
3- آفریدگار جهان ؛ مکارم شیرازی
4- خدا را چگونه بشناسیم؛ مکارم شیرازی
5- در جستجوی خدا؛ مکارم شیرازی
6- اثبات وجود خدا،به قلم گروهی از اهل علم معاصر، گردآوری و تدوین: جان کلو و رمو نسما، مترجمان: احمد آرام، سید مهدی امین، علیاکبر صبا، عبدالعلی کارنگ و علیاکبر مجتهدی، چ انتشارات علمی و فرهنگی، تهران 1374ش.
7- راههای خداشناسی و شناخت صفات او؛ جعفر سبحانی، انتشارات مکتب اسلام، قم، 1375ش.
8- توحید از نگاهی نو؛ سید حسین شمس
برای اطلاع از مباحث خداشناسی می توانید به سایت های زیر مراجعه کنید:
http://www.al-shia.com
http://www.andisheqom.com
http://www.pasokhgoo.ir
http://www.paasokhgoo.com
http://balagh.net
[=century gothic]
پرسش :
چطور می شود درجه ی روح رو بالا برد و به مقام های بالای روحانی رسید ؟
پاسخ :
از نظر قرآن، انسان موجودي است برگزيده از طرف خداوند، خليفه و جانشين او در زمين، نيمه ملکوتي و نيمه مادي، داراي فطرتي خود آشنا، آزاد، مستقل، امانتدارِ خدا و مسئول خويشتن و جهان، مسلط بر طبيعت و زمين و آسمان، وجودش از ضعف و ناتواني آغاز ميشود و به سوي قوّت و کمال سير ميکند و بالا ميرود. اما جز در بارگاه الهي و جز با ياد او آرام نميگيرد. ظرفيت علمي و عملي اش نامحدود است. (1)
از ديدگاه اسلام ارزش انسان به آن است که به هدف خلقت که قرب الهي است نائل گردد. اين همان کمال انسان است. منظور از کمال، کمال روحي و نفساني است. چون روح اصل و مبناي هويت و شخصيت آدمي است. از نظر قرآن انساني سعادتمند است که به اين هدف دست يابد. سعادت در گرو کسب لذّت يا قدرت بيش تر و مانند اين ها نيست.
سعادت تنها در پيوند با خدا حاصل ميشود که در قرآن از آن به عبادت تعبير شده است:
«و ما خلقتُ الجن و الانس الا ليعبدون؛ جن و انس را نيافريدم جز آن که مرا بپرستند». (2)
براي رسيدن به کمال نهايي، ابزارهايي لازم است که عبارتند از:
1- معرفت خدا:
کليد نيل به هدف نهايي معرفة الله است. بدون شناخت خداوند تقرب به او امکان پذير نيست. از اين رو امام علي(ع) ميفرمايد: « اوّل الدّين معرفته؛ معرفت خدا سرآغاز تدين است». (1) در روايات وارد شده كه: « مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه؛ (2) هرکس خود را بشناسد، خدایش را هم می شناسد.»
انسان هر مقدار خود را بشناسد،خدا را هم به همان مقدار شناخته، هر چه معرفت به نفس بیش تر شود، معرفت به رب هم زیاد می شود.نمی توانید بگویید خودم را اصلاً نشناختم ،چون به همین اندازه که می گویید چنین و چنانم یا این گونه نیستم و... از خود و شناخت خودتان خبر می دهید، پس به اندازه ای شناخت از خود دارید ،در نتیجه به همان اندازه خدا را باید شناخته باشید و به اندازۀ معرفت تان باید خدا را عبادت کنید.
اگر دنبال این هستید که خدا را آن گونه که هست بشناسید ، خیال واهی است، زیرا کسی را طاقت و راه نیست تا خدا را آن گونه که هست بشناسد، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله که جایگاه و مقامش در میان مخلوقات خدا در بالاترین رتبه قرار دارد، اقرار و به ساحت مقدس خدا عرض می کند که:
« مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ؛ (3) آن گونه که حق عبادت تو بود ،عبادت نکردیم و چنان که حق معرفتت بود، تو را نشناختیم».
2- تقوا:
براي دستيابي به مقام شکر و نيل به اجر عظيم و احاطه بر مسائل با روشن بيني خاص و کسب موفقيت، قرآن مجيد تقوا را مطرح کرده که همه اين موضوعات در قرب به پروردگار مؤثر است.
3- عبادت:
در حديث قدسي آمده است: « هيچ بنده اي به عبادتي بهتر از واجبات به من نزديک نشده است. به وسيله نوافل به من تقرب ميجويد تا جايي که او را دوست بدارم، آن گاه گوش شنوا و ديده بينا و دست تواناي او خواهم بود. اگر مرا بخواند، پاسخش ميدهم. چنانچه چيزي از من بخواهد، ارزاني اش ميدارم». (4)
4- ترک گناه:
بزرگ ترين مانع رسيدن به کمالات، گناه و هواي نفس است به طوري که امام صادق(ع) ميفرمايد: «بين بنده و خدا هيچ پرده اي تاريک تر و ترسناک تر از نفس و هوي نيست. براي از بين بردن اين دو وسيله اي مانند احتياج به خدا و خشوع براي خدا و گرسنگي در روز و بيداري در شب نيست». (5)
حذر از پيروي نفس که در راه خدا مردم افکنتر از اين غول بياباني نيست
امام صادق(ع) ميفرمايد: «از هواي نفس بپرهيزيد. همان طوري که از دشمنان تان ميپرهيزيد. هيچ چيز دشمنتر براي مردان از پيروي هواهاي شان و نتيجه زبان هاي شان نيست». (6)
بر اين اساس، دست يابي به کمال، رياضت و مجاهده با نفس ميخواهد.
بزرگان دين براي سير و سلوک مواردي را پيشنهاد کردهاند که مهمترين آن ها عبارتند از: خودشناسي، آگاهي، تذکر،
تفکر، تولي و تبري، علم به احکام، انتخاب رفيق صالح، پرهيز از گناه، توبه، انجام واجبات، انجام مستحبات و ترک مکروهات، محاسبه و مراقبه، اخلاص، مجاهدت با نفس، نظم، غنيمت شمردن فرصت ها، خدمت به بندگان خدا، توکل بر خدا، خوشرفتاري با مردم، زهد و قناعت. (7)
در اسلام به پاره اي از عبادات و مستحبات بيش تر تأکيد شده مانند قرائت قرآن، تهجد و شب زندهداري، انجام نوافل روزانه، راز و نياز در دل شب، التزام به اوّل وقت در خواندن نمازهاي واجب، همواره با وضو بودن، رعايت آداب و سنتها در عبادات، تعقيبات نماز، شرکت در نماز جمعه و جماعات، طولاني کردن قنوت و سجدههاي نماز، سه روز روزه در هر ماه، زيارت اوليا، توسل به امامان، صله رحم، ذکر خدا و صلوات بر محمد و آل محمد.
توصیه :
براي شروع در مراتب بالاتر کمال، ابتدا سعي نمايد در مراتب اوليه، راسخ تر شده و ثبات قدم بيابد. سپس برنامه معنوي زندگي خود را به تدريج آغاز کنيد، ابتدا با برنامههاي سبک تر و پائين تر. بعد از آن که راسخ شديد و ثبات قدم يافتيد، به مراتب بالاتر بپردازيد. سعي نماييد خود را خسته ننماييد.
در روايات نيز آمده، گاهي قلب انسان رو ميکند و گاهي پشت. اگر قلب رو کرد و آماده است، خود را در راه نوافل قرار داده ؛ اگر پشت کرده و آماده نيست، به واجبات اکتفا کنيد. (8)
پی نوشت ها :
1. شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج2، ص 272. 2. علامه مجلسی، بحار الانوار،اسلاميه، تهران،مکرر،ج 2، ص 32،1.
3. همان، ج68 ،ص23.
3. نهج البلاغه، خطبه 1.
4. اصول کافي، ج 4، ص 53.
5. سفينه البحار، ج 2، ص 603.
6. اصول کافي، ج 4، ص 30.
7. مهدوي کني، اخلاق عملي، دفتر نشر اسلامی، ص 44.
8. ری شهری، ميزان الحکمه، دارالحدیث، ماده قلب، شماره 16960.