جمع بندی آیا چاکراه های انرژِی در روایات و عرفان اسلامی جایگاهی دارد؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا چاکراه های انرژِی در روایات و عرفان اسلامی جایگاهی دارد؟

[="DarkOrchid"]با توجه به عرفان های شرقی در بدن مراکز انرژی وجود دارد که به آن ها چاکراه های انرژی میگویند !
و بدن انسان را دارای 7 چاکرای اصلی انرژی و ریز چاکراه های فرعی نامگذاری میکنند...
و چاکراه های انرژی حیاتی ( پرانا )را برای بدن تامین میکنند از طریق نفس کشیدن و خواب و ... و اگر این چاکراه ها خوب کار نکنند باعث بیماری و ضعیف شدن فرد میشه ...
و در این نوع عرفان های شرقی تلاش میکنند انرژی کیندالینی که در پشت کمر است را با تمرین ها به تاج سر یعنی چاکرای هفتم برسونن و باز شدن این چاکراه باعث به وجود اومدن مکاشفات و تجرد نفس میشه...
و دستگاه های پزشکی و روشن بینان باعث تایید این چاکراه ها هستند...

آیا در حدیث ها و روایات به چاکراه ها توجه کردند یا خیر؟

و آیا در عرفان ایرانی تاثیر هایی از عرفان های هندی گرفته شده یا خیر و این چاکراه ها در عرفان ایرانی جایگاهی ندارد ؟!( با اینکه بعضی از شیادان سعی در ترکیب عرفان های دیگه با عرفان ایرانی رو دارند )

[/]

با نام الله


کارشناس بحث: استاد اویس

[=Georgia] با عرض سلام خدمت دوست عاقل و متفکرم جناب عقل فعال
حقیقت آن است که تحلیل و بررسی آنچه به نام عرفان های گوناگون در جامعه ما مرسوم شده است بیرون از ظرفیت یک تاپیک و چند پست است اما آنچه به صورت مختصر می توان گفت آن است که عرفان اسلامی اعم از تمامی ایات و روایات و کلمات متقنن اساطین حکمت، نقش اعضای جسمانی و مواد غذایی را در باز شدن جدول وجودی انسان و اتصال وی به بیکرانه ها و ملکوت آسمانها را نه تنها رد ننموده بلکه در بسیاری موارد تاکید کننده آنها نیز هستند و نمونه اندکی از آن موارد، تاکیدات شارع مقدس درچگونگی روابط زناشویی و پرهیز از خوردن غذاهای حرام وضرورت نظافت و پاکی جسم و سلامت وشادابی بدن است که هر یک از اینها دلالت بر تاثیرات شگرف عالم ماده و جسمانیات بر روح و روان آدمی دارد.

نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که قرآن با ابزار برهان، ماده و جسمانیات را بیرون از هویت واقعی انسانی قلمداد می کند و جسمانیات را با تمامی تاثیراتی که بر روح آدمی دارند تمام هویت انسانی معرفی نمی کند بلکه جسم را مرکب روح معرفی نموده و اصالت را از آن روح انسان ـ که نفخه ای الهی است و خلق ویژه خداوند است ـ می داند و تمامی دستورات شریعت اعم از انجام واجبات و ترک محرمات برای پرورش و تقویت روح و روان آدمی در نظر گرفته شده اند

در حالی که قریب به اتفاق مکاتب غیر اسلامی که مدعی عرفان و معنویت هستند در واقع مروج پرورش جسمانیات و تن محور هستند و در برخی جزییات دستوراتشان چنان غرق در جسمانیات می شوند که نه تنها روح و روان مجالی برای طیران و سیر در ملکوت نمی یابند بلکه به کلی جانب هبوط در پیش گرفته و زمینی می شوند.
به عنوان مثال همین چاکراهی که از مکتب یوگا اشاره نمودید با تکیه و اصالت بخشیدن به هفت عضو آدمی قوام یافته است. به زعم یوگا، چاکرا گردا­ب هايي هستند که انرژي از طريق آنها به بدن وارد و از آن خارج مي­شود و در حقیقت يوگي­ها معتقد به وجود 88 هزار چاکرا در بدن هستند که هفت چاکراي آن اصلي است که در سرتاسر محور قائم مياني و در جلوي بدن قرار دارند که از ان جمله چاکرای جنسی یا پایه ستون فقرات است که بین معقد و دستگاه تناسلی فرد قرار دارد که در مرکز آن، آلت تناسلي نر است.

در چنين منطقي ـ که جسم مرکز همه چيز است و عالم جسم تنزل يافته همان عالم کبير است ـ بيشترين توجه به همين جسم فيزيکي معطوف مي­شود و همه مطلوب­ها در همين جسم و نيروهاي نهفته در آن جستجو مي­شود به طوری که بيش از هزار تکنيک در يوگا صرف پرورش جسم و تربيت بدن مي­شود.
البته علاوه بر این، نقد و اشکالات متعدد دیگری بر آموزه های یوگا وارد است که بررسی و بیان تفصیلی همه آنها در این مختصر نمی گنجد.

بعله اقا
فک کردی واسه چی اهرام مصر بااون فاصله ازهم وفاصله ای که تا ایتالیا هست الکیه
واسه پخش کردن انرژِیه شرارته اونم بستگی به اعمالی که داخل ان بنا انجام میشه هستش
شمابرومسجد چه حالی داری پیغمبر جهت تصلای روح خودمان سفارش مسجدرفتن میکرد.

عقل فعال;509817 نوشت:
با توجه به عرفان های شرقی در بدن مراکز انرژی وجود دارد که به آن ها چاکراه های انرژی میگویند !
و بدن انسان را دارای 7 چاکرای اصلی انرژی و ریز چاکراه های فرعی نامگذاری میکنند...
و چاکرا های انرژی حیاتی ( پرانا )را برای بدن تامین میکنند از طریق نفس کشیدن و خواب و ... و اگر این چاکراه ها خوب کار نکنند باعث بیماری و ضعیف شدن فرد میشه ...
و در این نوع عرفان های شرقی تلاش میکنند انرژی کیندالینی که در پشت کمر است را با تمرین ها به تاج سر یعنی چاکرای هفتم برسونن و باز شدن این چاکراه باعث به وجود اومدن مکاشفات و تجرد نفس میشه...
و دستگاه های پزشکی و روشن بینان باعث تایید این چاکراه ها هستند...
آیا در حدیث ها و روایات به چاکراه ها توجه کردند یا خیر؟
و آیا در عرفان ایرانی تاثیر هایی از عرفان های هندی گرفته شده یا خیر و این چاکراه ها در عرفان ایرانی جایگاهی ندارد ؟!

با سلام

چاکراها، مخازن انرژی هستند! نباید بدون استاد ماهر روی آنها کار کرد. البته کار کردن روی آنها غلط است چون باعث اختلال در عملکردشان میشود.

اولیای الهی به تمام قابلیتها و چند و چون این چاکراها آگاهی کامل دارند اما علمش دراین خصوص سینه به سینه هست و به کسی غیر از شاگردان خاص آموزش نمیدهند!

چاکراها، بعضی قدرتها ممکن است به شخص بدهد اما مشکلات و خطراتی را هم ایجاد میکند که حتی خود غربیها و آگاهان به علوم متافیزیک به علم ندارند! چون بصورت تجربی به این علوم دست یافتند! مثلا فکر میکنند فلان چاکرا باز شود چشم روحشان باز شده و همه چیز را می بینند جن و... در حالیکه چشم های باطنی و عوالم مختلف هست که آنها به آن علم ندارند.

مخازن انرژی، اسم هندی اش یعنی چاکرا در کل دنیا رایج شده ولی ربطی به عرفان هندی ندارد مثل اینست که بگویید قلب مال عربها است چون قلب، عربی است. خوب قلب همان دل است و همه آن را دارند.

یکی از دوستانم میگفت دوستش استاد علوم متافیزیک و.. هست و خیلی کارش درسته و راحت چاکراهاش رو باز میکنه و...

بعد چند ماه پیش شنیدم همین دوستش شیراز رفته برای درمان مشکل بینایی و قند و...

گفتم آقا جان کار کردن روی چاکراها شوخی نیست حتی اگر از تمام کتب و کلاسهای این علوم در دنیا کسب علم کرده باشی! این مشکلات دوستت مثل قند، بینایی و... به اختلالات چاکراهایش برمیگردد!

وقتی روی چاکراهای خود کار میکند ممکن است چاکرایش باز شود اما مشکل دیگری کم کم برایش پیش می آید که خودش به آن آگاهی ندارد.

سوال:
آیا چاکراه های انرژِی در روایات و عرفان اسلامی جایگاهی دارد؟

پاسخ:
عرفان اسلامی اعم از تمامی ایات و روایات و کلمات متقنن اساطین حکمت، نقش اعضای جسمانی و مواد غذایی را در باز شدن جدول وجودی انسان و اتصال وی به بیکرانه ها و ملکوت آسمانها را نه تنها رد ننموده بلکه در بسیاری موارد تاکید کننده آنها نیز هستند و نمونه اندکی از آن موارد، تاکیدات شارع مقدس درچگونگی روابط زناشویی و پرهیز از خوردن غذاهای حرام وضرورت نظافت و پاکی جسم و سلامت وشادابی بدن است که هر یک از اینها دلالت بر تاثیرات شگرف عالم ماده و جسمانیات بر روح و روان آدمی دارد.

نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که قرآن با ابزار برهان، ماده و جسمانیات را بیرون از هویت واقعی انسانی قلمداد می کند و جسمانیات را با تمامی تاثیراتی که بر روح آدمی دارند تمام هویت انسانی معرفی نمی کند بلکه جسم را مرکب روح معرفی نموده و اصالت را از آن روح انسان ـ که نفخه ای الهی است و خلق ویژه خداوند است ـ می داند و تمامی دستورات شریعت اعم از انجام واجبات و ترک محرمات برای پرورش و تقویت روح و روان آدمی در نظر گرفته شده اند.

در حالی که قریب به اتفاق مکاتب غیر اسلامی که مدعی عرفان و معنویت هستند در واقع مروج پرورش جسمانیات و تن محور هستند و در برخی جزییات دستوراتشان چنان غرق در جسمانیات می شوند که نه تنها روح و روان مجالی برای طیران و سیر در ملکوت نمی یابند بلکه به کلی جانب هبوط در پیش گرفته و زمینی می شوند.

به عنوان مثال همین چاکراهی که از مکتب یوگا اشاره نمودید با تکیه و اصالت بخشیدن به هفت عضو آدمی قوام یافته است. به زعم یوگا، چاکرا گردا­ب هايي هستند که انرژي از طريق آنها به بدن وارد و از آن خارج مي­شود و در حقیقت يوگي­ها معتقد به وجود 88 هزار چاکرا در بدن هستند که هفت چاکراي آن اصلي است که در سرتاسر محور قائم مياني و در جلوي بدن قرار دارند که از ان جمله چاکرای جنسی یا پایه ستون فقرات است که بین معقد و دستگاه تناسلی فرد قرار دارد که در مرکز آن، آلت تناسلي نر است.

در چنين منطقي ـ که جسم مرکز همه چيز است و عالم جسم تنزل يافته همان عالم کبير است ـ بيشترين توجه به همين جسم فيزيکي معطوف مي­شود و همه مطلوب­ها در همين جسم و نيروهاي نهفته در آن جستجو مي­شود به طوری که بيش از هزار تکنيک در يوگا صرف پرورش جسم و تربيت بدن مي­شود.

البته علاوه بر این، نقد و اشکالات متعدد دیگری بر آموزه های یوگا وارد است که بررسی و بیان تفصیلی همه آنها در این مختصر نمی گنجد.



موضوع قفل شده است