آیا از فساد آخرالزمان (قبل از ظهور) باید خوشحال باشیم یا ناراحت؟

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا از فساد آخرالزمان (قبل از ظهور) باید خوشحال باشیم یا ناراحت؟

سلام علیکم
همانطور که از روایت مشهود است, قبل از قیام حضرت مهدی (ع) , همه جا را فساد فرا میگیرد.
از طرفی احادیثی از معصومین وارد شده است که آرزو کرده اند که در دوران حضرت حجت (ع) زندگی کنند.
و یا آرزوی هر مسلمان و مومن حقیقی اینه که در رکاب حضرت مهدی (ع) حاضر باشه.
زمان قیام آن حضرت هم معلوم نیست کی باشه , ممکنه امسال باشه و یا ممکنه 1000 سال دیگه باشه یا .....
با توجه به اینکه ظلم و جور و فساد باید عالم گیر بشه و در گوشه گوشه اکثر خانه ها وارد بشه تا حضرت قیام نمایند.........و از طرفی این را هم می دانم که مسلمان باید در همه حال امر به معروف و نهی از منکر را انجام بده و این یک سیر طبیعی هستش که جامعه رو به فساد می بره, حالا سوال من اینه که یک انسان مومن باید قلباً خوشحال باشه که فساد داره زیاد میشه و یا باید از اینهمه ظلم و فساد غم بخوره ؟!
البته این را هم مطلع هستم افرادی گمراه شدند و گروههای زیرزمینی ساختند و در جهت افزایش ظلم و فساد فعالیت می کردند به بهانه اینکه ظهور را نزدیک کنند.......منظور من این نیست و فقط میخواستم بدونم احساس قلبی مومنین با دیدن فساد و جاهلیت مدرن آخرالزمان چه باید باشد ؟
با تشکر:Gol:

با نام الله


کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

قبل از هر چیز باید دانست که فراگیری فساد از نشانه های ظهور و یا از نشانه های قطعی ظهور نیست.

از اینکه چشم بپوشیم، اینطور نیست که باید زمین پر از فساد شود تا امام ظهور کند بلکه ظهور امام مصادف با فراگیری ظلم است (دقت کنید) وقتی میگوییم باید زمین سرشار از فساد شود، گو اینطور است که ظهور معلول این فراگیری فساد است پس اگر ما فساد را فراگیر کنیم ظهور هم محقق میشود در حالیکه در روایات این علیت وجود ندارد بلکه نهایتا این است که ظهور امام زمان مصادف با زمانی است که ظلم و فساد فراگیر شده است و لزوما اینگونه نیست که این ظلم و فساد همان ظلم و فسادی باشد که ما به آن دامن بزنیم یا از آن احساس شعف کنیم. بلکه ممکن است این ظلم و فساد کنونی در مقطعی از بین برود و ظلم و فساد در مقطع زمانی دیگر و با اسلوب خاص دیگری فراگیر شود.

از همه اینها که بگذریم خوشحالی از ظهور امام زمان برای چیست آیا جز اینست که ظلم و فساد ریشه کن شود؟ پس خوشحال شدن از فراگیری از این ظلم و فساد نقطه مقابل انتظار و خوشحالی از ظهور امام زمان است.

باز از این هم که بگذریم آیا کسانی که گمان میکنند با فراگیر کردن فساد و خوشحالی از اشاعه فساد ظهور امام زمان را جلو می اندازند تا بحال به این فکر کرده اند چه ضمانتی وجود دارد که هنگام ظهور امام زمان خود از طرفداران اشاعه فساد و در سلک دشمنان امام زمان باقی نمانند. کسی که عمری را به اشاعه فساد و شعف از ان سپری کرده است همانند فردی است که مدتها در تاریکی غار زندگی کرده. چنین کسی توان این را ندارد تا با طلوع نور به او بنگرد. آیا ضمانتی وجود دارد چنین شخصی از طلوع و ظهور خورشید عالم تاب امام زمان فراری نشود؟

در پناه حق

طاها;513044 نوشت:
با عرض سلام به شما دوست گرامی

قبل از هر چیز باید دانست که فراگیری فساد از نشانه های ظهور و یا از نشانه های قطعی ظهور نیست.

از اینکه چشم بپوشیم، اینطور نیست که باید زمین پر از فساد شود تا امام ظهور کند بلکه ظهور امام مصادف با فراگیری ظلم است (دقت کنید) وقتی میگوییم باید زمین سرشار از فساد شود، گو اینطور است که ظهور معلول این فراگیری فساد است پس اگر ما فساد را فراگیر کنیم ظهور هم محقق میشود در حالیکه در روایات این علیت وجود ندارد بلکه نهایتا این است که ظهور امام زمان مصادف با زمانی است که ظلم و فساد فراگیر شده است و لزوما اینگونه نیست که این ظلم و فساد همان ظلم و فسادی باشد که ما به آن دامن بزنیم یا از آن احساس شعف کنیم. بلکه ممکن است این ظلم و فساد کنونی در مقطعی از بین برود و ظلم و فساد در مقطع زمانی دیگر و با اسلوب خاص دیگری فراگیر شود.

از همه اینها که بگذریم خوشحالی از ظهور امام زمان برای چیست آیا جز اینست که ظلم و فساد ریشه کن شود؟ پس خوشحال شدن از فراگیری از این ظلم و فساد نقطه مقابل انتظار و خوشحالی از ظهور امام زمان است.

باز از این هم که بگذریم آیا کسانی که گمان میکنند با فراگیر کردن فساد و خوشحالی از اشاعه فساد ظهور امام زمان را جلو می اندازند تا بحال به این فکر کرده اند چه ضمانتی وجود دارد که هنگام ظهور امام زمان خود از طرفداران اشاعه فساد و در سلک دشمنان امام زمان باقی نمانند. کسی که عمری را به اشاعه فساد و شعف از ان سپری کرده است همانند فردی است که مدتها در تاریکی غار زندگی کرده. چنین کسی توان این را ندارد تا با طلوع نور به او بنگرد. آیا ضمانتی وجود دارد چنین شخصی از طلوع و ظهور خورشید عالم تاب امام زمان فراری نشود؟


سلام علیکم
با تشکر از عنایت شما.
جناب طاها لطفا پیام اول حقیر را دوباره و با تامل بیشتری مورد عنایت قرار دهید.
بیشتر پاسخ شما در دل پیام حقیر بوده ولی بنده به دلیل عدم نیاز آن را باختصار مورد اشاره قرار دادم.
ولی مغز سوال حقیر را جنابعالی پاسخ ندادید.
اگر امکان دارد دوباره سوال و جواب را مورد بازبینی قرار دهید.
در غیر اینصورت حقیر جزء به جزء سوال خود و پاسخ جناب عالی را مقایسه و تحلیل کنم.
با تشکر.

*عارف*;509778 نوشت:
سلام علیکم
همانطور که از روایت مشهود است, قبل از قیام حضرت مهدی (ع) , همه جا را فساد فرا میگیرد.
از طرفی احادیثی از معصومین وارد شده است که آرزو کرده اند که در دوران حضرت حجت (ع) زندگی کنند.
و یا آرزوی هر مسلمان و مومن حقیقی اینه که در رکاب حضرت مهدی (ع) حاضر باشه.
زمان قیام آن حضرت هم معلوم نیست کی باشه , ممکنه امسال باشه و یا ممکنه 1000 سال دیگه باشه یا .....
با توجه به اینکه ظلم و جور و فساد باید عالم گیر بشه و در گوشه گوشه اکثر خانه ها وارد بشه تا حضرت قیام نمایند.........و از طرفی این را هم می دانم که مسلمان باید در همه حال امر به معروف و نهی از منکر را انجام بده و این یک سیر طبیعی هستش که جامعه رو به فساد می بره, حالا سوال من اینه که یک انسان مومن باید قلباً خوشحال باشه که فساد داره زیاد میشه و یا باید از اینهمه ظلم و فساد غم بخوره ؟!
البته این را هم مطلع هستم افرادی گمراه شدند و گروههای زیرزمینی ساختند و در جهت افزایش ظلم و فساد فعالیت می کردند به بهانه اینکه ظهور را نزدیک کنند.......منظور من این نیست و فقط میخواستم بدونم احساس قلبی مومنین با دیدن فساد و جاهلیت مدرن آخرالزمان چه باید باشد ؟
با تشکر:Gol:

سلام علیکم
نمیدونم اینجا قراره فقط کارشناس ها پاسخ بدهند( اونم با فاصله طولانی در طرح سوال) و دیگران فقط نگاه کنند!
جواب شما در دعای ندبه هست
و به طور خلاصه اینکه ظلم و جور همیشه هست و همین الان هم شما نمیتونی بگی زیاد نیست ولی ممکنه زیاتر باید بشه!
برای همین ضجه و شیون میزنی و امام زمانت رو مثل مادر مرده ها و بچه از دست داده ها صدا میزنی که دیگه بسه و همین مقدار ظلم کافی باشه!

*عارف*;509778 نوشت:
سلام علیکم
همانطور که از روایت مشهود است, قبل از قیام حضرت مهدی (ع) , همه جا را فساد فرا میگیرد.
از طرفی احادیثی از معصومین وارد شده است که آرزو کرده اند که در دوران حضرت حجت (ع) زندگی کنند.
و یا آرزوی هر مسلمان و مومن حقیقی اینه که در رکاب حضرت مهدی (ع) حاضر باشه.
زمان قیام آن حضرت هم معلوم نیست کی باشه , ممکنه امسال باشه و یا ممکنه 1000 سال دیگه باشه یا .....
با توجه به اینکه ظلم و جور و فساد باید عالم گیر بشه و در گوشه گوشه اکثر خانه ها وارد بشه تا حضرت قیام نمایند.........و از طرفی این را هم می دانم که مسلمان باید در همه حال امر به معروف و نهی از منکر را انجام بده و این یک سیر طبیعی هستش که جامعه رو به فساد می بره, حالا سوال من اینه که یک انسان مومن باید قلباً خوشحال باشه که فساد داره زیاد میشه و یا باید از اینهمه ظلم و فساد غم بخوره ؟!
البته این را هم مطلع هستم افرادی گمراه شدند و گروههای زیرزمینی ساختند و در جهت افزایش ظلم و فساد فعالیت می کردند به بهانه اینکه ظهور را نزدیک کنند.......منظور من این نیست و فقط میخواستم بدونم احساس قلبی مومنین با دیدن فساد و جاهلیت مدرن آخرالزمان چه باید باشد ؟
با تشکر:Gol:

سلام علیکم مؤمن،
در وصیت رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله به امیر مؤمنان علیه‌السلام حضرت فرمودند که در فتنه‌ی بعد از من اگر جمعیتی همراهت بود حق خود را بگیر ولی اگر تنهایت گذاشتند صبر پیشه کن و سکوت کن (آن همه که حضرات امیرمؤمنان علیه‌السلام و خانم فاطمه زهراء سلام‌الله علیها به نزد مهاجر و انصار می‌رفتند و به خدا قسمشان می‌دادند که آیا نباید دین خدا را یاری کنند و ... همه‌اش در همین راستا بود که حق پایمال نشود)، به معصوم علیه‌السلام فرمودند که قیام کنید از کنار گله‌ی گوسفندی رد می‌شدند فرمودند اگر به تعداد اینها یار داشتم قیام می‌کردم، به امام صادق علیه‌السلام گفتند قیام کنید گفتند اگر چند نفر مانند این (که به دستور امام بدون هیچ پرسش و پاسخی به داخل تنور روشن رفت) یار داشتم قیام می‌کردم و ...، شرط لازم و کافی برای قیام جمع شدن ۳۱۳ نفر یار مخلص است، جمع شوند گرفتن حق و جلوگیری از ظلم بر امام واجب می‌شود، چه جمعه باشد چه نباشد، چه محرم باشد چه نباشد، چه عاشورا باشد چه نباشد، چه آسمان به سخن آمده باشد چه نیامده باشد، چه زمین لشگری را فرو برده باشد چه نبرده باشد و ... . آنها که بیان شده در روایات شرط کافی نیستند و فقط از نشانه‌ها هستند که به ما خبر می‌دهند ظهور نزدیک است پس آماده‌ی آن بشوید ...

در مورد ظلم هم همانطور که فرمودید بزرگی ظلم نیست که به عنوان نشانه بیان شده و پخش شدن ظلم در همه جاست. شاعری قسم یاد کرده بود که تا زنده است اشعارش برای جز معصوم خوانده نشود، به سر قبر امامان می‌رفت و دهانش را داخل شباک ضریح می‌کرد و شعرش را برای امامش که حی و شنوا بود می‌خواند تا اینکه در صحرا به سید بزرگواری رسید، سید پرسیدند شعر جدیدت را برایم بخوان، فراموش کرد که بگوید قسم خورده‌ام نخوانم مگر برای امام و اصلاً شما از کجا می‌دانید که من شاعر هستم و ...، شروع کرد شعر آخرش را خواندن که درد دل بود برای امام زمانش علیه‌السلام که ای امام چرا نمی‌آیی؟ آیا منتظری ظلمی بزرگتر از آنچه در کربلا رخ داد رخ دهد؟ آیا اکبر دیگری باید عرباً عربا شود تا بیایی؟ آیا اصغر دیگری باید بر دست پدرش ذبح شود تا بیایی؟ آیا منتظری تا قاسم دیگری آنطور شود تا بیایی؟ و گفت و گفت و گفت و آن سید فقط اشک می‌ریخت تا اینکه دیگر تاب نیاورد و به مرد شاعر خطاب کرد که بس است دیگر نخوان، لیست الأمر بیدی و بعد پنهان شد ... در زیارت عاشورا هم داریم که در تمام زمین و آسمانها مصیبتی به بزرگی مصیبت کربلا نبوده و نخواهد بود، پس بزرگی ظلم ملاک نیست، بلکه پخش شدن ظلم ملاک است و البته باز تأکید بر این است که ممملو شدن زمین از ظلم و بیداد نشانه است، کسانی که ایمانشان را بخواهند حفظ کنند مانند این باشد که آتش در دست نگه می‌دارند در چنین شرایط سختی مؤمن بودن است که ساخته می‌شود برای جزء ۳۱۳ نفر شدن ... و ملاک فقط همان تعداد یاران است، می‌خواهید کاری کنید باید خودتان را تربیت کنید و دیگران را هم امر به معروف و نهی از منکر و دعا کنید و ما را هم بی‌بهره نگذارید ...
یا علی

سلام
آخر یک نفر جواب ما رو نداد:Ghamgin:

*عارف*;518379 نوشت:
سلام
آخر یک نفر جواب ما رو نداد


سلام
اینجوری که من متوجه شدم سوال شما اینه با همه ی این دنیای غرق شده در ظلم ، ما باید خوشحال باشیم که ظهور نزدیک میشه یا باید ناراحت باشیم که مردم گناه میکنن؟؟ نوشته ی اصلی شما هم همین رو میگه :
*عارف*;509778 نوشت:
فقط میخواستم بدونم احساس قلبی مومنین با دیدن فساد و جاهلیت مدرن آخرالزمان چه باید باشد ؟

فک کنم درستش اینه که ما به خاطر روح های تباه شده ی همه ی ادم ها ناراحت و غمگین باشیم.
راستش من فک میکنم درد و گناه آخرالزمان دلیل ظهور حضرت نیست. اینطور نیس که چون دنیا پر از ظلم میشه حضرت ظهور میکنن؛ بلکه این ظلم ها و تباهی ها آدم ها رو به خودشون میاره که با هیچ روش دنیا محورانه ای نمیتون دنیا رو تبدیل به بهشتی که میخوان بکنن.
آدما با دیدن فروپاشی پی در پی تمام نظام های اقتصادی و حکومتی خود ساخته اشون میفهمند که نمیتونن با اتکا به دانش خودشون و بدون بهره بردن از علمی که از ناحیه ی خداست جلو برن.
این درک واقعی ما از نیازمون به حضرته که میتونه راهگشای ظهور باشه پس باید از هر گناه و انحرافی که مردم رو به خودشون مشغول میکنه و نمیزاره مردم نیاز جدی به حضور یه معصوم رو احساس کنند ، ناراحت بشیم.


:Gol:

سلام علیکم , برادر آیا این دو جمله شما متناقض نیست؟

سیدممد;518405 نوشت:
پس باید از هر گناه و انحرافی که مردم رو به خودشون مشغول میکنه و نمیزاره مردم نیاز جدی به حضور یه معصوم رو احساس کنند ، ناراحت بشیم.

سیدممد;518405 نوشت:
بلکه این ظلم ها و تباهی ها آدم ها رو به خودشون میاره که با هیچ روش دنیا محورانه ای نمیتون دنیا رو تبدیل به بهشتی که میخوان بکنن.

*عارف*;518406 نوشت:
سلام علیکم , برادر آیا این دو جمله شما متناقض نیست؟
نقل قول نوشته اصلی توسط سیدممد نمایش پست ها
پس باید از هر گناه و انحرافی که مردم رو به خودشون مشغول میکنه و نمیزاره مردم نیاز جدی به حضور یه معصوم رو احساس کنند ، ناراحت بشیم.
نقل قول نوشته اصلی توسط سیدممد نمایش پست ها
بلکه این ظلم ها و تباهی ها آدم ها رو به خودشون میاره که با هیچ روش دنیا محورانه ای نمیتون دنیا رو تبدیل به بهشتی که میخوان بکنن.

سلام شاید متناقض به نطر میان ولی درواقع متناقض نیست.
این خاصیت جاهلیت مدرنه که در انتها باعث خواهد شد ادما به خودشون بیان ولی دلیل نمیشه ما از این جاهلیت شاد باشیم .
ما ناراحتیم که آدم ها با به اصطلاح سر به سنگ خوردن قراره نیازشون رو به معصوم حس کنن نه با عقل و منطق. غمگینیم از اینکه هرچقدر پیامبر و ائمه تلاش کردن بدون گذراندن یه زمان ظلم و طغیان به ما بفهمونن نقشه ی اصلی راه دست اوناست ؛ ما بنی آدم خواستیم راه خودمون رو بریم.
یه مومن مثل یه پدری که از نافرمانی و طغیان بچه اش - چون اون رو تو عذاب میبینه - ناراحته ازظلم و جور زمانه ناراحته !ولی چون میدونه این طغیان نتیجه اش این میشه که بچه بفهمه اشتباه کرده حداقل به آینده امیدواره. این جور نیس که نخواد به بچه اش راهنمایی بده / نخواد روشنگری بکنه ولی بچه راه دیگه رو نمیپذیره دوس داره سرش رو یه سنگ بکوبه و برای دردش هم آماده است. گرچه این درد رو پدر هم حس میکنه برا اون سخته سر فرزندش به سنگ بخوره ولی چیکار میتونه بکنه؟
ما از این راهی که بشر در پیش گرفته ناراحتیم تمام تلاشمون هم به عنوان یه عضو جامعه اسلامی اینه که ضد ظلم باشیم و با روشن گری سعی کنیم که افراد کمتری سر به سنگ کوبیدن رو انتخاب کنن- برا همین امر به معروف میکنیم - از دیدن رنجی که مظلومین عالم میکشن در عذابیم همون طور که از دیدن جهل ظالما در عذابیم.

سلام علیکم

owari;518282 نوشت:
در مورد ظلم هم همانطور که فرمودید بزرگی ظلم نیست که به عنوان نشانه بیان شده و پخش شدن ظلم در همه جاست.

من چنین چیزی عرض نکردم, بلکه :
*عارف*;509778 نوشت:
همانطور که از روایت مشهود است, قبل از قیام حضرت مهدی (ع) , همه جا را فساد فرا میگیرد.

سیدممد;518437 نوشت:
یه مومن مثل یه پدری که از نافرمانی و طغیان بچه اش - چون اون رو تو عذاب میبینه - ناراحته ازظلم و جور زمانه ناراحته !ولی چون میدونه این طغیان نتیجه اش این میشه که بچه بفهمه اشتباه کرده حداقل به آینده امیدواره. این جور نیس که نخواد به بچه اش راهنمایی بده / نخواد روشنگری بکنه ولی بچه راه دیگه رو نمیپذیره دوس داره سرش رو یه سنگ بکوبه و برای دردش هم آماده است. گرچه این درد رو پدر هم حس میکنه برا اون سخته سر فرزندش به سنگ بخوره ولی چیکار میتونه بکنه؟

در جائی که نبی مکرم اسلام هم در قبال عناد ورزیدن کفار غصه می خوردند , آیه ای آمد که :
***آیا کسی که عمل بدش برای او آراسته شده و آن را خوب و زیبا می‌بیند (همانند کسی است که واقع را آنچنان که هست می‌یابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد و هر کس را بخواهد هدایت می‌کند؛ پس جانت به خاطر شدّت تأسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام می‌دهند داناست!****فاطر 8
که در تفسیر المیزان آمده :
...........
..........
۱۳ - توصیه خداوند به پیامبر(ص)، مبنى بر حسرت و اندوه نداشتن بر گمراهى کافران (فلاتذهب نفسک علیهم حسرت)
۱۴ - حسرت و اندوه شدید و همه جانبه پیامبر(ص)، بر انحراف و گمراهى مردم کافر (فلاتذهب نفسک علیهم حسرت) آمدن «حسرات» به صورت جمع به جاى «حسرت»، بر کثرت و چند جانبه بودن آن دلالت مى کند.
۱۵ - تمامى رفتار و دست ساخته هاى انسان ها، در قلمرو علم خدا است. (إنّ اللّه علیم بما یصنعون)
۱۶ - نظام کیفر و پاداش خداوند، بر اساس علم همه جانبه او به احوال و کردار بندگان است. (الذین کفروا لهم عذاب شدید ... إنّ اللّه علیم بما یصنعون)

۱۷ - توجه و ایمان به آگاهى همه جانبه خداوند بر احوال و رفتار کافران و گمراهان، بازدارنده آدمى از حسرت و اندوه شدید نسبت به آنان (فلاتذهب نفسک علیهم حسرت إنّ اللّه علیم بما یصنعون) جمله «إنّ اللّه علیم...» تعلیل براى جمله «فلاتذهب نفسک علیهم حسرات» است; یعنى، از آن جایى که خداوند بر احوال کافران آگاه است، پس به حال آنان حسرت مخور. این معنا گویاى دو مطلب است: ۱- چون خدا بر احوال کافران آگاه است و آنان تحت نظر او قرار دارند، پس باید آنهارا به خدا واگذاشت و بیش از این بر آنان اندوه نخورد. ۲- این سخن نوعى دلدارى به پیامبر(ص) است.
۱۸ - دلدارى خداوند به پیامبر(ص) در برابر دشمنى ها و کارشکنى هاى کافران گمراه (فلاتذهب نفسک علیهم حسرت إنّ اللّه علیم بما یصنعون)
*********

در مثال شما که اندوه یک پدر در برابر طغیان فرزند درحالی که بین آنها حائلی نیست و قیاس آن با اندوه یک مسلمان در فراغ امام خود در حالیکه حائل بین آنها شرایط جامعه هست.
برای روشن شدن مطلب مثال می زنم.
فرزندی دارید که از جان بیشتر دوستش دارید. در عنفوان کودکی او , شما را از دیدنش محروم می کنند و دبیرستانی را در اختیار شما می گذارند که مدیر آن باشید و می گویند وقتی که دیگر واقعا نتوانستی عنان دبیرستان را در دست بگیری و شرایط غیر قابل کنترل شود, پسر شما به عنوان مدیر خواهد آمد و شما در کنار او مدرسه را مدیریت و کنترل خواهید کرد.ضوابط و قوانینی هم وزیر آموزش به شما می دهد که طبق آن باید عمل کنید و شما هم طبق ضوابط و وظایف خودتان و خالصانه مدیریت می کنید , پس از مدتی رفته رفته شرایط مدرسه به هم می خورد و هرچی هم شما ارشاد می کنید (طبق ضوابط و قوانین) می بینید کارساز نیست.
کم کم آمار قبولیها و سطح انضباط اکثر دانش آموزان تنزل می کند و کار به جائی میرسد که اصلا انگار نه انگار که برای درس خواندن آمده اند و همه کاری می کنند غیر از درس خواندن و منضبط بودن...شما که سعیتان را می کنید ولی جواب نمیگیرید ,آیا حق دارید که قلباً خوشحال باشید که اگر شرایط به همین منوال پیش رود به زودی فرزندتان و نور چشمتان خواهد آمد و علاوه براینکه غم فراق شما به پایان می رسد اوضاع مدرسه و دانش آموزان هم روبراه می شود!

*عارف*;518843 نوشت:
در مثال شما که اندوه یک پدر در برابر طغیان فرزند درحالی که بین آنها حائلی نیست و قیاس آن با اندوه یک مسلمان در فراغ امام خود در حالیکه حائل بین آنها شرایط جامعه هست.
برای روشن شدن مطلب مثال می زنم.
فرزندی دارید که از جان بیشتر دوستش دارید. در عنفوان کودکی او , شما را از دیدنش محروم می کنند و دبیرستانی را در اختیار شما می گذارند که مدیر آن باشید و می گویند وقتی که دیگر واقعا نتوانستی عنان دبیرستان را در دست بگیری و شرایط غیر قابل کنترل شود, پسر شما به عنوان مدیر خواهد آمد و شما در کنار او مدرسه را مدیریت و کنترل خواهید کرد.ضوابط و قوانینی هم وزیر آموزش به شما می دهد که طبق آن باید عمل کنید و شما هم طبق ضوابط و وظایف خودتان و خالصانه مدیریت می کنید , پس از مدتی رفته رفته شرایط مدرسه به هم می خورد و هرچی هم شما ارشاد می کنید (طبق ضوابط و قوانین) می بینید کارساز نیست.
کم کم آمار قبولیها و سطح انضباط اکثر دانش آموزان تنزل می کند و کار به جائی میرسد که اصلا انگار نه انگار که برای درس خواندن آمده اند و همه کاری می کنند غیر از درس خواندن و منضبط بودن...شما که سعیتان را می کنید ولی جواب نمیگیرید ,آیا حق دارید که قلباً خوشحال باشید که اگر شرایط به همین منوال پیش رود به زودی فرزندتان و نور چشمتان خواهد آمد و علاوه براینکه غم فراق شما به پایان می رسد اوضاع مدرسه و دانش آموزان هم روبراه می شود!

سلام
برادر عزیز با تشکر از شما ولی فک کنم مثال بنده رو درست متوجه نشدین من در مثالم مومن رو به پدر و جامعه رو به فرزند تشبیه کردم در حالی که شما خلاف این موضوع رو برداشت کردین یعنی مومن رو به پدر و امام رو به فرزند تشبیه کردین!!!!!!!

*عارف*;518843 نوشت:
- توصیه خداوند به پیامبر(ص)، مبنى بر حسرت و اندوه نداشتن بر گمراهى کافران (فلاتذهب نفسک علیهم حسرت)

برادر همون جور که فرمودین این آیه برای تسکین قلبه ولی این توصیه ی خداوند بر پیامبر امر مولوی نبوده
مساله ی دوم هم اینکه که این آیه در مواجهه با کافرانی است که به کفرشون اصرار میورزند یعنی عملا خودشون رو به خواب زده بودند و پیامبر از اینکه اونها خودشون رو به اون راه میزدند و در گنداب گناه هر روز بیشتر از پیش غرق میشدند ناراحت بود و خدا برای دلجویی از او ( نه اینکه عصبانی باشه از پیامبرش و دستور بده: به تو ربطی نداره به خودم واگذارشون کن) این آیه رو فرستاده.

البته خودتونم اشاره کردین به این نکته،ف من خواستم تاکیدی باشه:

*عارف*;518843 نوشت:
۱۷ - توجه و ایمان به آگاهى همه جانبه خداوند بر احوال و رفتار کافران و گمراهان، بازدارنده آدمى از حسرت و اندوه شدید نسبت به آنان (فلاتذهب نفسک علیهم حسرت إنّ اللّه علیم بما یصنعون) جمله «إنّ اللّه علیم...» تعلیل براى جمله «فلاتذهب نفسک علیهم حسرات» است; یعنى، از آن جایى که خداوند بر احوال کافران آگاه است، پس به حال آنان حسرت مخور. این معنا گویاى دو مطلب است: ۱- چون خدا بر احوال کافران آگاه است و آنان تحت نظر او قرار دارند، پس باید آنهارا به خدا واگذاشت و بیش از این بر آنان اندوه نخورد. ۲- این سخن نوعى دلدارى به پیامبر(ص) است.

*عارف*;518379 نوشت:
سلام
آخر یک نفر جواب ما رو نداد:Ghamgin:

سلام علیکم،
باید ناراحت بود!

این نکته را هم اگر حوصله داشتید بخوانید برای توضیح جواب صریح بالا:
شب امتحان کارکردش به اندازه‌ی یک هفته است شاید، یعنی درسی که به طور معمول یک هفته طول میکشید بخوانیم را شب امتحان تا صبح که بیدار باشیم یک شبه می‌شود خواند! یک نفر این تجربه را بارها و بارها انجام داد، تا اینکه یک روز به خودش گفت دیگر نگران اینکه درس نخوانده‌ای نباش که نعمتی به عنوان شب امتحان هم هست! دیگر ناراحتی و دغدغه نداشت، هیچی درس نخواند و راحت رسید به شب امتحان، شروع کرد به خواندن ولی حوصله‌ی خواندن هم نداشت، می‌گفت آخر شب بازدهیم می‌رود بالاتر، شامش را هم خورد و استراحتش را هم کرد و برگشت سر درسش. دیگر اواخر ساعات شب بود که عصبی شد از اینکه چند صفحه بیشتر نخوانده و عاقبت از ناامیدی از تمام شدن کتاب و ناراحتی خوابش برد. آن چیزی که شب امتحان را برایش شب امتحان می‌کرد دغدغه‌اش بود از اینکه کم‌کاری کرده و این یک فرصت را باید غنیمت شمرد، اگر دغدغه‌اش را هم از او بگیریم که دیگر تا صبح می‌گیرد می‌خوابد و شب امتحان بودن شب امتحان هم برایش سودی نخواهد داشت. اینکه مؤمنینی که در روایت از ایشان ذخیره‌های خدا بر روی زمین یاد شده که امام عصر علیه‌السلام را در قیامشان یاری می‌کنند در دوران سختی ساخته خواهند شد که ظلم همه جا را فرا گرفته وقتی ممکن می‌شود که برای ایشان فراگیری ظلم و نبود ظلم فرقی داشته باشد و دغدغه داشته باشند، ناراحت باشند هم ساحت خودشان را از ظلم تمیز کنند و هم در جامعه سعیشان را بکنند که جاهلیت مردم را با رواج عقلانیت برطرف کنند و ... . بدون داشتن دغدغه هیچ جهادی ممکن نیست تا چه برسد به قیام آخرین ناجی علیه‌السلام. باید از وضع موجود ناراضی بود تا حرکتی بکنیم ...
راضی شدن به ظلم هم می‌شود دل خوش کردن به زندگی در ویرانه، اول باید ویرانه بودن ویرانه را تشخیص داد، بعد از آن ناراحت و ناراضی بود، بعد که دغدغه دار شددیم خودمان قیام کنیم به اصلاحش:
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ ۖ أَن تَقُومُوا لِلَّـهِ مَثْنَىٰ وَفُرَ‌ادَىٰ ... [سبأ، ۴۶]
بگو: شما را به يك چيز اندرز مى‌دهم: دودو و يك‌يك براى خدا قيام كنيد. ...
من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمی‌خیزند ... ۳۱۳ نفر از این همه اگر به حداقل عقل و دغدغه و خلوص برای خدا برسند آن وقت امام زمان علیه‌السلام هم واجب می‌شود که در این قیام وارد شوند تا دین خداوند به سرانجام برسند. امام خمینی رحمه الله گام اول را برداشتند، ما باید گام‌های بعدی را برداریم و نگذاریم آتشی که ایشان جرقه‌اش را زدند سرد یا خاموش بشود، دغدغه‌امان تا می‌آید کم‌رنگ بشود دشمنان درش می‌دمند، مگرنه اگر دشمنی‌های دشمنان نبود به نظر شما بعد از سی و خورده‌ای سال مردم باز برای راهپیمایی ۲۲ بهمین می‌آمدند؟ باید مثل روزهای ملی کشورهای همه جای دنیا جشن و کارناوال راه می‌انداختند که مردم بیایند به صحنه! دشمنی کردن با دشمنان خدا خودش دغدغه است و دشمنی کردن با آثار آنها در جامعه‌ی خودمان هم دغدغه است، باید ناراضی بود و ناراحت از این همه ظلم و فساد در دنیا و از سایه‌اش در کشور خودمان که پایگاه شیعیان حضرت زهراست سلام‌الله‌علیها
یا علی

سیدممد;518870 نوشت:
حالی که شما خلاف این موضوع رو برداشت کردین یعنی مومن رو به پدر و امام رو به فرزند تشبیه کردین!!!!!!!

سلام
در مثال اول شما :پدر را به منتظر و فرزند را به جامعه مثال زدید ولی امام را وارد مثال نفرمودید. اینجا خوب هر پدری ممکنه که جانش را هم در راه هدایت فرزندش بده و اصلا امکان خوشحالی قلبی (ضمن هدایت و امر و نهی) و یا حتی آرامش شخصی را نداشته باشه.
بعدش خواستم امام را هم وارد مثال کنم و برای درک موقعیت , فرزند را به امام و جامعه را به مدرسه و منتظر را هم مدیر و هم پدر در نظر گرفتم.
اینجا منتظر دو نقش دارد هم وظیفه هدایت دانش آموزان و هم مشتاق آمدن فرزند و دادن مدیریت به اوست.
اینجا آمال نهائی رویت و سپردن مدیریت به فرزندش است و در بین آن هدایت جامعه در قالب امر به معروف و نهی از منکر وجود داره ولی اگر از اینکه ببینید دانش آموزان خود را به خواب زده اند و با هیچ زبانی نمیخواهند راه درست را قبول کنند, آیا حق دارد که قلباً خوشحال باشد که با روند این شرایط فرزندش را خواهد دید و اوضاع مدرسه به دست فرزندش درست خواهد شد یا نه؟!
نکته دوم هم که در مورد رفتار مردم صدر اسلام زدید , آیا به نظر شما افرادی که امروز در جامعه راه فساد و شیطان را در پیش گرفته اند , آیا خود را به خواب نزده اند و آیا بعد از 1400 سال حجت بر آنها تمام نشده است؟!
موفق باشید.

با سلام
ایکه ظلم همه جا را فرا می گیره یک کمی بیشتر توضیح می خاد..چون همه جا یعنی حتی ایران خودمان....در ایران خودمان هم ظلم می شود؟ نمی شود؟ ایا تا الان شده؟ وقتش نرسیده؟
ظلم همه جا را فرا می گیرد باید دقیقققق روشن بشود....چون ظلم همه جا را فرا می گیرد حتی ایران

یعنی ببین کار منتظران به کجا کشیده که باید همچین سوالات سطحی داشته باشند!!!
امام حسین ع هم شهید شد و وسیله نجات هزاران هزار انسان در آینده از پلیدی و گناه و جهنم شد حالا ما باید خوشحال باشیم که امامون رو به اون وضع شهید کردن؟!!!
یکم سوالات سطح بالاتر عزیز من ! بالاتر!

owari;518950 نوشت:
سلام علیکم،
باید ناراحت بود!

owari;518950 نوشت:
ینکه مؤمنینی که در روایت از ایشان ذخیره‌های خدا بر روی زمین یاد شده که امام عصر علیه‌السلام را در قیامشان یاری می‌کنند در دوران سختی ساخته خواهند شد که ظلم همه جا را فرا گرفته وقتی ممکن می‌شود که برای ایشان فراگیری ظلم و نبود ظلم فرقی داشته باشد و دغدغه داشته باشند، ناراحت باشند هم ساحت خودشان را از ظلم تمیز کنند و هم در جامعه سعیشان را بکنند که جاهلیت مردم را با رواج عقلانیت برطرف کنند و ... . بدون داشتن دغدغه هیچ جهادی ممکن نیست تا چه برسد به قیام آخرین ناجی علیه‌السلام. باید از وضع موجود ناراضی بود تا حرکتی بکنیم ...

سلام علیکم
با تشکر از پاسخگوئی شما.
3 نکته در فرمایشات شما هست :
1- باید دغدغه اصلاح جامعه را داشت .
آیا نتیجه حاصل از این دغدغه در کشوری که فرض بر این است که براساس اسلام است (مثلا ایران), چیزی غیر از امر به معروف و نهی از منکر و گاهاً تذکر به مسئولین ذی ربط می باشد؟اگر هست که موارد آن را بفرمائید.
2-به خاطر فساد موجود در جامعه باید ناراحت باشیم.
اگر فرآیند به فساد کشیده شدن همگانی و همچنین وارونه شدن اسلام را از زمان حکومت علی علیه السلام و یا نبی اکرم تا قیام حضرت مهدی علیه السلام در نظر بگیریم , بدیهی است که این روند تدریجی بوده و آنچنان نیست که یک روزه این اتفاق بیفتد.
از طرفی تاریخ نشان داده که رفته رفته و بطور نسبی این فساد افزایش می یابد. همانطور که امروز هم چهره های جدید فساد د رجوامع مختلف ظاهر می گردد.
در اینصورت هر انسان مسلمانی در هر دوره می تواند اینگونه استنباط کند که در حال نزدیک شدن به زمان ظهور است و چه بسا در زمان حیات او این اتفاق بیفتد.
حالا با این حساب و بر اساس عقیده شما که شیعیان باید ناراحت باشند , میتوان اینگونه نتیجه گرفت که هر چه بیشتر به قیام امام اشتیاق داشته باشید و بیشتر "منتظر" باشید, پس باید از بیشتر شدن فساد , بیشتر ناراحت باشید.
بنابراین و با توجه به مطالبی که عرض کردم میتوان اینگونه نتیجه گرفت که شیعیان واقعی همیشه باید ناراحت باشند!
حالا این سوال مطرح است که :خداوند که دین را برای سعادت دنیا و آخرت انسانها ارسال کرده است و همانطور که در آیات قبلی اشاره شده که خداوند دین را برای به زحمت انداختن و غصه خوردن پیامبر (و لذا شیعیان) قرار نداده است, پس این ناراحتی و غم دائمی براساس گفته شما چه توجیهی دارد؟
owari;518950 نوشت:
من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمی‌خیزند ... ۳۱۳ نفر از این همه اگر به حداقل عقل و دغدغه و خلوص برای خدا برسند آن وقت امام زمان علیه‌السلام هم واجب می‌شود که در این قیام وارد شوند تا دین خداوند به سرانجام برسند. امام خمینی رحمه الله گام اول را برداشتند، ما باید گام‌های بعدی را برداریم و نگذاریم آتشی که ایشان جرقه‌اش را زدند سرد یا خاموش بشود، دغدغه‌امان تا می‌آید کم‌رنگ بشود دشمنان درش می‌دمند، مگرنه اگر دشمنی‌های دشمنان نبود به نظر شما بعد از سی و خورده‌ای سال مردم باز برای راهپیمایی ۲۲ بهمین می‌آمدند؟ باید مثل روزهای ملی کشورهای همه جای دنیا جشن و کارناوال راه می‌انداختند که مردم بیایند به صحنه! دشمنی کردن با دشمنان خدا خودش دغدغه است و دشمنی کردن با آثار آنها در جامعه‌ی خودمان هم دغدغه است، باید ناراضی بود و ناراحت از این همه ظلم و فساد در دنیا و از سایه‌اش در کشور خودمان که پایگاه شیعیان حضرت زهراست سلام‌الله‌علیها

3-تشکیل مقدمات قیام.
مطالبی را که شما فرمودید در مورد مناسبتهای سیاسی-اجتماعی تا حدودی با مسئله انتظار فرق دارد.همانگونه که شاهد هستید امروز برخی از فعالیتهای مهم کشوری منطبق بر اصول اسلام نیست و چه بسا عکس آن است. مثلا رفتار صدا و سیما , سینمای کشور و از همه مهمتر ,سیستم بانکداری کشور که اگر بگوییم ریشه تمام این فسادها بر اساس ربوی بودن سیستم بانکی است , گزافه نگتیم...ولی این موضوع تاپیک نیست و وارد آن نمی شویم و از این مطالب همین کافی که رفتار سیاسی مردم و مسئولین را نمیتوان کاملا منطبق بر پدیده انتظار دانست.ا زجمله اینکه ما مجمع تشخیص مصلحت نظام داریم ولی مجمع تشخیص مصلحت اسلام نداریم..........
در مورد راضی نبودن به حکومت ظالم هم که شکی در آن نیست و با شما هم عقیده هستم و فرض می کنیم که شامل مسلمین داخل کشور نباشد.
باز یادآوری می کنم که امر به معروف و نهی از منکر جزء واجبات است و منکر آن نیستم و تنها "ناراحتی قلبی شیعه" در اثر دیدن گسترش فساد می باشد که مورد سوالم هست و هنوز قانع نشده ام.
موفق باشید.

*عارف*;520306 نوشت:
سلام علیکم
با تشکر از پاسخگوئی شما.
3 نکته در فرمایشات شما هست :
1- باید دغدغه اصلاح جامعه را داشت .
آیا نتیجه حاصل از این دغدغه در کشوری که فرض بر این است که براساس اسلام است (مثلا ایران), چیزی غیر از امر به معروف و نهی از منکر و گاهاً تذکر به مسئولین ذی ربط می باشد؟اگر هست که موارد آن را بفرمائید.

سلام علیکم برادرم،
در مورد ایران الأن فرض بر این است که همه چیز بر اساس اسلام است؟ حقیر تابحال چنین ادعایی ندیده‌ام، لااقل از سکان‌دار انقلاب و کسانی که می‌دانند چه می‌کنند ندیده‌ام، ما حکومت اسلامی نداریم و جمهوری اسلامی را داریم، حکومت اسلامی مختص بعد از ظهور است و جمهوری اسلامی هم بعد از ظهور معنا ندارد و اینکه عقل جمعی قابل اتکاست برای وقتی است که عقل کل و خلیفه‌ی خدا در میان ما غایب باشد و در رأس امور نباشد. این جمهوری ابتکار بزرگ فقهی امام خمینی رحمه‌الله بود که عجب فقیه بزرگی بودند واقعاً.
کسی فساد زیاد هم دولتی و هم در میان اقشار مختلف مردم را منکر نیست، هم باید مسؤولینی که کوتاهی می‌کنند را نهی از منکر کرد و هم آن دسته از مردمی را که از هر فرصتی برای سوء‌استفاده در اندازه‌ی خودشان از هم سبقت می‌گیرند. باید یاد بگیریم که به هم رحم کنیم همانطور که بنی‌اسرائیل در آن وعده‌ی قحطی به هم رحم کردند و خدا از سر مجازاتشان گذشت. تازه فساد بخشی از مشکلات ماست، نواقص قانونی و اجرایی و بروکراسی اداری و ... را هم باید بهش اضافه کرد، و همچنین اینکه در دعای امام زمان علیه‌السلام آمده:

اللهم ... وَ تَفَضَّلْ ... عَلَى الاُْمَراَّءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَ عَلَى الرَّعِیَّةِ بِالاِْنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ
بارخدا ... و تفضل بفرما ... بر امیران به عدالت و شفقت کردن [بر مردمشان] و بر مردم به انصاف و حسن سیرتشان [نسبت به امرای مسلمانشان]

منتهی در جامعه‌ای که از هر طرف تحت هجمه‌ی دشمن است و نظامی که نوپاست نباید تذکرات و نهی از منکرها اصل نظام اسلامی‌امان را با خطر سقوط مواجه کند. اگر اشتباه نکنم در همان اوایل انقلاب آیت‌الله گلپایگانی نامه‌ای به امام نوشتند که اگر چیزی دیدیم که به نظرمان اشتباه آمد یک تذکر می‌دهیم اگر عمل شد که هیچ وگرنه در آن موضوع هیچ دیگر نخواهیم گفت. به این معنی که تذکر باید داد ولی درک مقتضیات زمانه را هم کرد، نهایتاً هم امام ولی فقیه بودند و اگر حکمی می‌دانند برای مصلحت اسلام و مسلمین حتی بر مراجع هم واجب بود اطاعت کنند. الأن در جامعه‌ی ما ده‌ها شبکه‌ی ماهواره‌ای دارند سیاه‌نمایی می‌کنند، تا مدتی پیش صدا و سیما همه‌اش منفعل و در سنگر دفاعی بود، بعد از فتنه‌ی ۸۸ متوجه شدند که این سنگر دفاعی از قضا سرکنگبین صفرا فزوده شده، یعنی مردم دفاع در مقابل دشمن را ازش برداشت نمی‌کنند و لاپوشانی کردن خطاهای غیرقابل بخشش را ازش برداشت می‌کنند، یک کمی عملکردشان بهتر شد، انتقاد هم کردند، ما هم باید بکنیم ولی اعتقاد سازنده.
یادمه بزرگواری مثال خوبی می‌زدند، ظاهراً کسی می‌خواسته از رجال مملکتی برود به دانشگاهی در یک شهرستان، دانشجویی از ایشان تضمین خواسته بود که اگر انتقاد کنه براش مشکلی پیش نیاد. آن بزرگوار هم گفته بودند که شما انتقاد کنید خودم از شما و انتقادتان دفاع می‌کنم، ولی به شرطی که ادب انتقاد را رعایت کنید، مگرنه یک نفر به استادش سر کلاس توهین کنه معرفی میشود کمیته‌ی انضباطی، توهین به استاد بالاتره یا توهین به کسی که این همه آدم بهش رأی دادند؟
انتقاد باید کرد، اگر کسانی که لطف می‌کنند انتقاد کنند در کنار انتقادشان پیشنهادی هم برای راه حل آن مشکل پیشنهاد دهند قطعاً سازنده‌تر خواهد شد.

اما از این موارد که بگذریم، دغدغه‌امان نباید محدود به ایران باشد، اگر با افراد مسیحی یا بی‌دین و ... در خارج بحث کنید می‌بینید که چقدر بعضی‌ها اسلام برایشان جالب است، همه اینطور نیستند و برخی فقط توهین می‌کنند مثل برخی در همین ایران خودمان، اما برخی هم با ادب از شما سؤال می‌پرسند و کافی است از حکمت‌های غنی شیعه برایشان بگویید تا ببینید چقدر آثار خضوع و خشوع در رفتارشان ظاهر می‌شود. برای ظهور مردم باید بفهمند که این سیستم جاهلانه‌ای که به اسم تجدد و روشنفکری بر کل کره‌ی زمین حاکم شده طبل توخالی است، ادعای بی پشتوانه است، بدبختی نیاورد خوشبختی نمی‌آورد و ... . باید مظلومیت مردم فلسطین و بحرین و یمن و افغانستان و عراق را برایشان معرفی کرد، باید ظلم‌ها را که توجیه شده‌اند عریان به مردم نشان داد که زشتی‌های کارهای دولت‌های خودشان را درک کنند، ببینند که مالیات‌هایشان صرف چه کارهایی می‌شود، بدانند که امکانات دولتی که می‌گیرند به بهانه‌ی بی‌خانمان شدن و به قتل رسیدن و شکنجه شدن چه تعداد انسان است ...

*عارف*;520306 نوشت:
2-به خاطر فساد موجود در جامعه باید ناراحت باشیم.
اگر فرآیند به فساد کشیده شدن همگانی و همچنین وارونه شدن اسلام را از زمان حکومت علی علیه السلام و یا نبی اکرم تا قیام حضرت مهدی علیه السلام در نظر بگیریم , بدیهی است که این روند تدریجی بوده و آنچنان نیست که یک روزه این اتفاق بیفتد.
از طرفی تاریخ نشان داده که رفته رفته و بطور نسبی این فساد افزایش می یابد. همانطور که امروز هم چهره های جدید فساد د رجوامع مختلف ظاهر می گردد.
در اینصورت هر انسان مسلمانی در هر دوره می تواند اینگونه استنباط کند که در حال نزدیک شدن به زمان ظهور است و چه بسا در زمان حیات او این اتفاق بیفتد.
حالا با این حساب و بر اساس عقیده شما که شیعیان باید ناراحت باشند , میتوان اینگونه نتیجه گرفت که هر چه بیشتر به قیام امام اشتیاق داشته باشید و بیشتر "منتظر" باشید, پس باید از بیشتر شدن فساد , بیشتر ناراحت باشید.
بنابراین و با توجه به مطالبی که عرض کردم میتوان اینگونه نتیجه گرفت که شیعیان واقعی همیشه باید ناراحت باشند!
حالا این سوال مطرح است که :خداوند که دین را برای سعادت دنیا و آخرت انسانها ارسال کرده است و همانطور که در آیات قبلی اشاره شده که خداوند دین را برای به زحمت انداختن و غصه خوردن پیامبر (و لذا شیعیان) قرار نداده است, پس این ناراحتی و غم دائمی براساس گفته شما چه توجیهی دارد؟

شیعیان دوره‌ی ما که همیشه ناراحت هستند ان شاء الله:
کل یوم عاشوراء کل أرض کربلا
انَّ لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا
سنت هر روزه‌ی امام زمان علیه‌السلام است که هر صبح و شام بر جد غریبشان گریه کنند، و در روایت مبارکه آمده که شیعیان ما در شادی‌های ما شادی می‌کنند و در غم ما غمگین هستند
والآن در دوره‌ی غم اهل بیت علیهم‌السلام هستیم ...
البته این نسخه‌ای نیست که به همه بدهند، مردم همه تحمل این همه غم را ندارند، هر کس به اندازه‌ی معرفتش، یکی مثل سید کریم پینه‌دوز هر روز، یکی فقط محرم و صفر، یکی فقط دهه‌ی اول، یکی فقط تاسوعا و عاشورا ...
اما تمام اینها در مورد یک غم بزرگ بود که مربوط بود به بزرگترین مصیبت فی‌السموات و الأرضین. مصیبت‌های دیگری هم هستند که کسی که خدا را دوست داشته باشد باید بکشد. به نظر شما در ما و شما بیشتر است یا درد آن مصلح که نافرمانی و عصیان مولایش را می‌بیند و اجازه‌ی دخالت ندارد تا تعداد یارانش به میزان کافی نشده؟ به نظر شما غم ما بیشتر است یا غم آن کسی که این همه ناعدالتی و ظلم را می‌بیند و مجبور است سکوت کند، خار در چشم و استخوان در گلو؟ ما زور بزنیم بر غمشون اضافه نکنیم خودش کلی کاره: ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان ...
حالا اگر کسی بتونه خودش را اولیاء خدا تنظیم کنه، از بی‌عدالتی ناراحت بشه، از سبک شمردن احکام خدا که برای خیر و صلاح دنیا و آخرت خودمونه ناراحت بشه، ... چنین کسی خودش را آماده می‌کنه و دیگران را هم سعی می‌کند آماده کند که ان شاء الله نقطه‌ی پایانی بر این همه ظلم و تباهی بگذاره.
اولیاء خدا همه بکاء داشته‌اند، برخی بخاطر ترس از خدا و بالاتر از آن برخی بخاطر محبت خدا ... در محبت خدا تمامی این غم‌ها هست، غم از مهجور ماندن محبوبشان در میان غافلان ....
خدا هم که به پیامبرش فرموده آنقدر غصه نخورند بخاطر این نیست که غصه خوردن برای هدایت خلق خوب نیست، آنجا خداوند فرموده خود را به هلاکت نیانداز، یعنی تو رسالتی داری که باید انجامش دهی، اینها را واگذارشان کن به من و من را با کسانی که آفریده‌ام تنها بگذار «ذَرْ‌نِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا». مگرنه تمامی اصحاب امام حسین علیه‌السلام موقع شهادت خوشحال بودند، جایگاهشان در بهشت را دیده بودند و حالا وعده‌ی وصال بود به بهشت و بالاتر از آن به نزد پیامبر خدا رسیدند، اما امام حسین علیه‌السلام چی خوشحال بودند؟ «الهی رضا بقضائک، تسلیما لامرک، لامعبود سواک».

*عارف*;520306 نوشت:
3-تشکیل مقدمات قیام.
مطالبی را که شما فرمودید در مورد مناسبتهای سیاسی-اجتماعی تا حدودی با مسئله انتظار فرق دارد.همانگونه که شاهد هستید امروز برخی از فعالیتهای مهم کشوری منطبق بر اصول اسلام نیست و چه بسا عکس آن است. مثلا رفتار صدا و سیما , سینمای کشور و از همه مهمتر ,سیستم بانکداری کشور که اگر بگوییم ریشه تمام این فسادها بر اساس ربوی بودن سیستم بانکی است , گزافه نگتیم...ولی این موضوع تاپیک نیست و وارد آن نمی شویم و از این مطالب همین کافی که رفتار سیاسی مردم و مسئولین را نمیتوان کاملا منطبق بر پدیده انتظار دانست.ا زجمله اینکه ما مجمع تشخیص مصلحت نظام داریم ولی مجمع تشخیص مصلحت اسلام نداریم..........
در مورد راضی نبودن به حکومت ظالم هم که شکی در آن نیست و با شما هم عقیده هستم و فرض می کنیم که شامل مسلمین داخل کشور نباشد.
باز یادآوری می کنم که امر به معروف و نهی از منکر جزء واجبات است و منکر آن نیستم و تنها "ناراحتی قلبی شیعه" در اثر دیدن گسترش فساد می باشد که مورد سوالم هست و هنوز قانع نشده ام.
موفق باشید.

البته منظورتان را متوجه نشدم، ولی منظور خودم را که می‌دانم این بود که اگر ناراحت و ناراضی باشیم می‌شود حرکتی را آغاز کرد، این حرکت چه محلی باشد، چه ملی و چه جهانی، جمعی را گرد هم می‌آورد که رشد تقوا در آن جمع ساده‌تر و با انگیزه‌تر دنبال خواهد شد و اگر بشود که ۳۱۳ نفر از چنین جمع‌هایی حد استاندارد لازم برای قیام مهدوی را کسب کنند کار تمام است و مرد خدا واجب می‌شود که وارد میدان شود و عنان نهضت را به دست بگیرد ...
حالا شما از تلاش برای کنترل حجاب شروعی کنید، از انتقاد به صدا و سیما که شورش را درآورده شروع کنید، از انتقاد به بانکها شروع کنید، از ترویج غیرت در میان آقایان و حیاء در میان خانم‌ها شروع کنید، از پایین آوردن سن ازدواج و محرم کردن جوانان برای جلوگیری از فسادهای گسترده شروع کنید، از مبارزه با استکبار جهانی شروع کنید، از هر جایی که شروع کنید برای این شروع نیاز به دغدغه خواهید داشت و آن هم نخواهد بود مگر بعد از نارضایتی و ناراحتی از وضع موجود.
ما نباید انتظار داشته باشیم که این کاری که می‌کنیم حتماً به ظهور ختم می‌شود یا خیر، هدف اصلاح است و امر به معروف و نهی از منکر، اگر شرایطش فراهم شود ظهور هم می‌شود وگرنه به هر حال به وظیفه‌امان که امر به معروف و نهی از منکر بوده عمل کرده‌ایم. خوشحالی از وضع موجود بی‌معنیه، خوشحالی برای نزدیک بودن احتمالی ظهور ولی طبیعیه ... دوست داشتن ظلم بیشتر برای بالا رفتن احتمال ظهور هم که خلاف عقل سلیمه آن هم وقتی بدانیم که تنها شرط لازم و کافی برای ظهور ساخته شدن سرباز برای امام زمان علیه‌السلام است و لاغیر، باقی مسائل نشانه‌های ظهور هستند و نه شروط ظهور ...

ببخشید اگر نقصی در بیانم هست، به هر حال نظر شخصیم بود، شاید هم اشتباه باشد خدا می‌داند
یا علی

*عارف*;509778 نوشت:
سلام علیکم
همانطور که از روایت مشهود است, قبل از قیام حضرت مهدی (ع) , همه جا را فساد فرا میگیرد.
از طرفی احادیثی از معصومین وارد شده است که آرزو کرده اند که در دوران حضرت حجت (ع) زندگی کنند.
و یا آرزوی هر مسلمان و مومن حقیقی اینه که در رکاب حضرت مهدی (ع) حاضر باشه.
زمان قیام آن حضرت هم معلوم نیست کی باشه , ممکنه امسال باشه و یا ممکنه 1000 سال دیگه باشه یا .....
با توجه به اینکه ظلم و جور و فساد باید عالم گیر بشه و در گوشه گوشه اکثر خانه ها وارد بشه تا حضرت قیام نمایند.........و از طرفی این را هم می دانم که مسلمان باید در همه حال امر به معروف و نهی از منکر را انجام بده و این یک سیر طبیعی هستش که جامعه رو به فساد می بره, حالا سوال من اینه که یک انسان مومن باید قلباً خوشحال باشه که فساد داره زیاد میشه و یا باید از اینهمه ظلم و فساد غم بخوره ؟!
البته این را هم مطلع هستم افرادی گمراه شدند و گروههای زیرزمینی ساختند و در جهت افزایش ظلم و فساد فعالیت می کردند به بهانه اینکه ظهور را نزدیک کنند.......منظور من این نیست و فقط میخواستم بدونم احساس قلبی مومنین با دیدن فساد و جاهلیت مدرن آخرالزمان چه باید باشد ؟
با تشکر:Gol:

سلام

امروز اوضاع جهان به گونه اي شده که غيرت ديني وتعصّب مذهبي از دل ها رخت برکنده، آن طوري که اگر از ناحيه کافري، ضرر وآسيب مهمي به دين برسد، هيچ يک از ما آن گونه ناراحت وبرانگيخته نمي شويم که در برابر ضرر مالي جزئي که از ناحيه مسلماني به ما وارد شود ناراحت وبرانگيخته مي شويم، وبراي افراد ما اهميت ندارد که اگر همه مردم گروه گروه از دين خارج شوند.

اين است وضع نابسامان جامعه، به درگاه اِلاهي است هر شکايتي، وبر او است اعتماد در سختي وسستي.
انسان به خاطر غيبت حضرت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف غمگين ومحزون خواهد بود، از اين رو که مي بيند دين در جامعه تضعيف شده، ومعتقدين به دين، در امور دين ضعيف وسست هستند، ودر برابر حوادث تلخ وناگواري ها، بي تفاوت مي باشند.
چنان که در بخشي از دعاي ندبه اين مطلب منعکس شده است، آن جا که مي خوانيم:

عزيزٌ عليَّ اَنْ اَرَي الخلقَ ولا تُري، ولا اَسمْمَعُ لَکَ حَسيساً ولا نَجوي، عَزيزٌ عَلَيَّ اَن تحيطَ بِکَ دُونيِ البَلْوي، ولا يَنالَکَ مِنّي ضَجيجٌ ولا شَکوي، بِنَفسي اَنتَ مِنْ مغيَّب لم يَخْلُ مِنّا، بِنَفسي اَنتَ من نازحٍ ما نَزَحَ عَنّا، بنفسي اَنتَ، اُمنيَّةُ شائقٍ يَتَمنّي، مِنْ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ ذََکراً فَحَنّا بنفسي اَنتَ مِن عَقيدِ عِزٍّ لا يُسامي (تا آنجا که مي خوانيم): اِلي مَتي احارُفيکَ يا مَولايَ، والي مَتي واَيَّ خِطابٍ اَصِفُ فيکَ واَيَّ نجوي، عزيز عَلَيَّ اَن اُجابَ دونَکَ واُناغي، عزيزٌ عليَّ ان ابکيَکَ ويَخذُلَکَ الوَري، عَزيزٌ عَلَيَّ اَنْ يجريَ عَلَيْکَ دُونَهُم ماجري، هل من مُعينٍ فَاُطيلَ مَعَهُ العويلَ والْبُکاءَ، هَل مِن جزُوعٍ فَاُساعِدَ جَزَعَهُ اذا خلا، هَلّ قَذيَت عينٌ فساعَدَتْها عَيني عَلَي القذي، هل اِليکَ ياَبنَ اَحمَدَ سَبيلٌ فتُلقي، هل يتَّصل يَومُنا مِنْکَ بعدَةٍ فنحظي، متي نَرِدُ مَناهِلَکَ الرَّويَّة فنروي، متي ننتَقِعُ من عذب مائکَ فقدْ طالَ الصدي، متي نُغاديکَ ونُراوِحُکَ فَتُقِرَّ عَيناً، متي تَرانا ونَراک وقد نَشَرْتَ لِواءَ النَّصرِ تُري، اَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وانتَ تَؤُمُّ الملأ، وقَد مَلَئتَ الارضً عًدلاً واَذقْتَ اَعدائَکَ هواناً وعِقاباً، واَبَرْتَ العُتاةَ وحَجَدَةَ الحقِّ وقَطَعْتَ دابِرَ المُتکبرينَ، واجتثثتَ، اُصُولَ الظّالمين ونَحْنُ نَقُولُ الحمدُلله رَبٍّ العالمين

بر من بسيار سخت است که خلق را ببينم ولي تو را نبينم، واز تو صدا ورازي نشنوم، بر من بسيار سخت است بلا تنها تو را در برگيرد ومرا، رها سازد، واز جانب من، ناله وضجّه وشکايتي به تو نرسد.

جانم به فدايت، تو همان حقيقت پنهاني هستي که از ميان ما بيرون نيستي، جانم به قربانت، که تو از نظرم دوري، اما از ما ابداً جدا نيستي. جانم به فدايت، که، تو منظور وآرمان هر مشتاق هستي که آرزويت کنند، از مؤمنان ومؤمنات که به ياد تو ناله از دل سردهند.
جانم به فدايت، که تو داراي عزت ومقام ارجمندي هستي که نظير نداري...

تا چه زماني سرگردان تو باشم اي مولاي من، وتا کي، وچگونه با چه زباني، تو را توصيف کنم؟
وچگونه راز دل گويم؟
بسيار بر من سخت است که از غير تو پاسخ بشنوم، وسرگرم گردم.
بسيار بر من سخت است که بر تو بگريم، وديگران تو را واگذارند، بسيار بر من سخت است که دردها تو را در برگيرند وبه تو ديگران را رها سازد، آيا کمک کننده اي هست که با او گريه کنم وفرياد وناله را سر دهم؟
آيا جزع کننده اي هست وقتي که خلوت کند؟ از بي تابيش ياري بگيرم آيا چشمي هرگز مبتلا به خار شده است که چشم من با او شريک درد بر خار گردد؟ آيا به سوي تو اي پسر احمد، راهي هست که ملاقات شوي؟
آيا امروزِ ما، فردايي خواهد داشت که کامياب گرديم؟
درکجا بر نهرهاي جاريت وارد شويم، تا سيراب گرديم؟
کجا از آب گواراي تو بهره مند گرديم؟
که عطش ما طولاني شده است، تا چه وقت صبح وعصر را در فراقت به سرآوريم؟
به اميد آن که چشممان روشن شود.
کي وکجا ما را ببيني وما هم تو را ببينيم؟
آن هنگام که پرچم پيروزي به اهتزاز درآمده ديده شود؟
آيا مي شود که ما اطراف تو را گرفته باشيم وتو بر مردم امامت کني، وزمين را از عدالت پرسازي، ودشمنانت را از خواري وعقوبت بچشاني، ومنکران حق را ريشه کن کني؛ متکبّران وپيروان آنها را نابود کني واساس ستمگران را واژگون سازي، وما بگوييم، حمد وسپاس خداوندي راکه پروردگار جهانيان است.

وقتي که انسان اين گونه از فراق حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اندوهگين ومحزون باشد، ودر انتظار فرجش به سر برد، مقداري از حق عظيم وواجب آن حضرت را ادا نموده است.


آخر الزمان ظلم به حدی میرسد که مردم منتظر منجی هستند . یعنیمردم میفهمند که یکی باید نجاتشون بده واینجاست که دیگه مردم مثل حضرت علی نمنجی را تنها نمیزارن .
بنابراین نمیتوان نتیجه گرفت که از ظلم باید خوشحال شد

با عرض سلام به دوستان گرامی

ضمن عذرخواهی از غیبت طولانی مدت خود از حضور در جمع شما خوبان، پس از مطالعه دقیق مطالب دوستان موضوع مجددا باز میشود و پاسخ مطالب پیشین نیز ارائه خواهد شد.

در پناه حق

موضوع قفل شده است