جمع بندی چگونه تحقیق کنیم؟

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه تحقیق کنیم؟

سلام.
امروز یه سخنرانی ازاستاد رائفی پور دیدم
توش میگفت برید راجب حقانیت حضرت علی تحقیق کنین تاخودتون به نتیجه برسید اینطوری دینتونو بیشتر قبول دارید
(گیرم پدرتو فاضل از فضل پدر تورا چه حاصل؟!)
توی فیلم سیاحت غربم طرف سوالارو به نکیر ومنکر خوب جواب میده ولی سرسوال اخر که میپرسن برای چی شیعه شدی چرامسلمونی؟
نمیتونه جواب بده میگن برای اینکه پدرت مسلمون بود مسلمون شدی؟
می خواهم بدونم در مورد دین و آیین چگونه و چه جوری تحقیق کنیم؟
با تشکر

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد عامل

[="Tahoma"][="Black"]

بسم الله الرحمن الرحیم


با عرض سلام و احترام

برای تحقیق در مورد امیر المومنین(علیه السلام) دو راه را می توان پیشنهاد داد:

راه اول: مطالعه دلایل حقانیت امیر المومنین(علیه السلام)؛ در این زمینه باید به کتب روایی شیعه و حتی اهل سنت مراجعه کرد، البته در برخی کتابها، روایات اهل سنت نیز استخراج شده است. کتب تاریخی نیز در این زمینه راه گشاست.

راه دوم: مطالعه احادیث ایشان و تدبر در آنهاست؛ این راه نیز بدون توجه به مسائل تاریخی و اختلافات بین مذاهب، عظمت و بزرگی امام را می رساند و اگر با دیگران مقایسه شود نیز این عظمت بیشتر روشن می شود. در این زمینه و برای روشن تر شدن این مقام والا، مراجعه به روایات مدح ایشان توسط رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)‏ بسیار مفید است، روایاتی مانند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)‏ أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»؛ من شهر علم هستم و علی درب این شهر است، پس هر کس بخواهد وارد شهر علم شود باید از درب آن وارد شود.(1) و یا روایتی که اصبغ بن نباته از حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) نقل می کند که حضرت فرمود: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ مِمَّا كَانَ وَ مِمَّا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلُّ بَابٍ مِنْهَا يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِكَ أَلْفُ‏ أَلْفِ‏ بَابٍ‏ حَتَّى عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ فَصْلَ الْخِطابِ‏»؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) هزار باب از حلال و حرام، آنچه در گذشته واقع شده و آنچه در آینده تا قیامت اتفاق می افتد را به من آموخت که از هر باب آن، هزار باب دیگر بر من گشوده می شود، تا جایی که یک میلیون باب علم برای من باز شد و علم منایا، بلایا و فصل خطاب را دانستم.(2)

برای دو راه مذکور، کتابهای زیادی وجود دارد که در ادامه به برخی از این کتب اشاره می شود:

کتابهای مفید در مورد راه اول:
1. فروغ ولایت؛ نوشته حضرت آیت الله سبحانی، انتشارات صحیفه.
2. دانشنامه امیر المومنین علیه السلام؛ آیت الله ری شهری.
3. الغدیر؛ علامه امینی. البته این اثر شریف ترجمه و تلخیص هم شده و در یک جلد به چاپ رسیده است.
4. جاذبه و دافعه امام علی علیه السلام؛ شهید مطهری.
5. سیمای امام علی به روایت اهل سنت؛ ترجمه محمد امینی.
6. امام علی صدای عدالت انسانی؛ جرج جرداق.
7. المراجعات؛ سید عبد الحسین شرف الدین.

کتابهای مفید برای راه دوم:
1. نهج البلاغه؛ بهترین منبع برای شناخت حضرت است که یکی از بهترین ترجمه های آن، ترجمه مرحوم دشتی است. برای فهم بهتر فرازهای این کتاب شریف مراجعه به شرحها نیز مفید است که یکی از بهترین و روان ترین شرحهای نهج البلاغه، کتاب «پیام امام امیر المومنین علیه السلام» نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی است.
2. غرر الحکم و درر الکلم؛ ترجمه سید هاشم رسولی.

البته لازم نیست تمام این کتابها را یکجا مطالعه کنید! بلکه هر قدر که وقت و فراغت داشتید، کم کم شروع به مطالعه مستمر کنید، استمرار در این راه مهمترین نکته است که اگر هر روز باشد اما دقایقی کوتاه هم باشد، بعد از مدتی با کلی کتاب و مطلب از امیر المومنین علیه السلام آشنا خواهید شد. نکته دیگر اینکه برای فراموش نشدن مطالب سعی کنید یادداشت برداری کرده و یا حد اقل مطالب مورد علاقه خود را علامت زده یا آدرس آن مطالب را جایی یادداشت کنید.

پی نوشت ها:
1. على بن موسى، امام هشتم عليه السلام، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، 1جلد، كنگره جهانى امام رضا عليه السلام - مشهد، چاپ: اول، 1406 ق، ص58.
2. مفيد، محمد بن محمد، الإختصاص، 1جلد، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1413 ق، ص383؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، 1جلد، مكتبة آية الله المرعشي النجفي - ايران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق، ج1، ص305.

[/]

عامل;989409 نوشت:
کتابهای مفید در مورد راه اول:
1. فروغ ولایت؛ نوشته حضرت آیت الله سبحانی، انتشارات صحیفه.
2. دانشنامه امیر المومنین علیه السلام؛ آیت الله ری شهری.
3. الغدیر؛ علامه امینی. البته این اثر شریف ترجمه و تلخیص هم شده و در یک جلد به چاپ رسیده است.
4. جاذبه و دافعه امام علی علیه السلام؛ شهید مطهری.
5. سیمای امام علی به روایت اهل سنت؛ ترجمه محمد امینی.
6. امام علی صدای عدالت انسانی؛ جرج جرداق.
7. المراجعات؛ سید عبد الحسین شرف الدین.

کتابهای مفید برای راه دوم:
1. نهج البلاغه؛ بهترین منبع برای شناخت حضرت است که یکی از بهترین ترجمه های آن، ترجمه مرحوم دشتی است. برای فهم بهتر فرازهای این کتاب شریف مراجعه به شرحها نیز مفید است که یکی از بهترین و روان ترین شرحهای نهج البلاغه، کتاب «پیام امام امیر المومنین علیه السلام» نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی است.
2. غرر الحکم و درر الکلم؛ ترجمه سید هاشم رسولی.

البته لازم نیست تمام این کتابها را یکجا مطالعه کنید! بلکه هر قدر که وقت و فراغت داشتید، کم کم شروع به مطالعه مستمر کنید، استمرار در این راه مهمترین نکته است که اگر هر روز باشد اما دقایقی کوتاه هم باشد، بعد از مدتی با کلی کتاب و مطلب از امیر المومنین علیه السلام آشنا خواهید شد. نکته دیگر اینکه برای فراموش نشدن مطالب سعی کنید یادداشت برداری کرده و یا حد اقل مطالب مورد علاقه خود را علامت زده یا آدرس آن مطالب را جایی یادداشت کنید.

پیشنهاد میکنم اگر میخواهید به این نحو تحقیق کنید، اصلا تحقیق نکنید و از ایمان خود لذت ببرید.
تحقیق یک لوازمی دارد این که فقط به کتابهای یک طرف رجوع کنیم مثل این هست که یک قاضی فقط به سخنان یک طرف گوش کند و در حین گوش کردن مدام فکر کند حق با آن فرد است در صورتی که یک قاضی باید به هر دو طرف یکسان توجه کند و نظر هر دو رو بدون ترجیح بشنود.

باسمه الحق المبین

با سلام و احترام

عامل;989409 نوشت:
برای تحقیق در مورد امیر المومنین(علیه السلام) دو راه را می توان پیشنهاد داد:

عذرخواه بزرگوار،ظاهرا سؤال ایشان در مورد چگونگی تحقیق صحیح پیرامون کلیّت دین و اسلام است:

تنها;989316 نوشت:
می خواهم بدونم در مورد دین و آیین چگونه و چه جوری تحقیق کنیم؟

[="Tahoma"][="Black"]سلام

حبیبه;989616 نوشت:
عذرخواه بزرگوار،ظاهرا سؤال ایشان در مورد چگونگی تحقیق صحیح پیرامون کلیّت دین و اسلام است

با توجه به ابتدای سوال که فرمودن:
تنها;989316 نوشت:
برید راجب حقانیت حضرت علی تحقیق کنین

به نظر منظور کل دین نباشد، الحمد لله مصنف زنده است! حالا اگر هم کل دین منظور ایشان بود، ادامه بحث را با تبیین استارتر منحرف خواهیم کرد...
البته به شرطی که مراجعه مجدد کنند.

[/]

[="Tahoma"][="Black"]سلام

صـادق خان;989611 نوشت:
تحقیق یک لوازمی دارد این که فقط به کتابهای یک طرف رجوع کنیم مثل این هست که یک قاضی فقط به سخنان یک طرف گوش کند

اگر منظور فضائل امیر المومنین علیه السلام باشد، شیعه و سنی هر دو گروه جز روایات مثبت در مورد ایشان ندارند، اما در مورد تفکیک مذهب بالاخره هر کدام تبیین خود را دارند.
پاسخ اولیه هم صرفا برای آشنایی بیشتر با امیر المومنین علیه السلام است.
و در مورد استنباط از روایات شیعه و سنی و همچنین دلایل عقلی در مورد اثبات حقانیت مذهب نیز چندین تاپیک زده شده است.

البته یکی از لوازم تحقیق(قبل از اینکه وارد اقوال گوناگون دو یا چند طرف مخالف شویم) آشنایی با روش استدلال، اعتبار سنجی روایات، لغت و مسائلی است که ممکن است در استدلال کردن نیاز به آن داشته باشیم.

[/]

حبیبه;989616 نوشت:
عذرخواه بزرگوار،ظاهرا سؤال ایشان در مورد چگونگی تحقیق صحیح پیرامون کلیّت دین و اسلام است:

چه برای حقانیت امیرالمومنین و مباحث شیعه و سنی باشد یا برای اسلام فرقی به لحاظ نوع پاسخ ندارد. برای اسلام هم کتابهایی به همین صورت معرفی خواهد شد

عامل;989775 نوشت:
اگر منظور فضائل امیر المومنین علیه السلام باشد، شیعه و سنی هر دو گروه جز روایات مثبت در مورد ایشان ندارند، اما در مورد تفکیک مذهب بالاخره هر کدام تبیین خود را دارند.
پاسخ اولیه هم صرفا برای آشنایی بیشتر با امیر المومنین علیه السلام است.
و در مورد استنباط از روایات شیعه و سنی و همچنین دلایل عقلی در مورد اثبات حقانیت مذهب نیز چندین تاپیک زده شده است.

فرض میکنیم در موردی هر دو گروه نظر واجدی نداشته باشند مثلا در همین زمینه یک گروه قائل به اشتباهات باشد. فرد چطور تحقیق کند اول در دین پدری خودش علامه بشود یا در جایگاه یک قاضی به آرای هر دو گروه بیطرفانه بپردازد و بررسی کند؟

صـادق خان;989611 نوشت:
پیشنهاد میکنم اگر میخواهید به این نحو تحقیق کنید، اصلا تحقیق نکنید و از ایمان خود لذت ببرید

سلام چ
چگونه بدون تحقیق ،فردی میتواند عقیده داشته باشد و از آن لذت ببرد؟؟

عامل;989775 نوشت:
[="Tahoma"][="Black"]سلام

اگر منظور فضائل امیر المومنین علیه السلام باشد، شیعه و سنی هر دو گروه جز روایات مثبت در مورد ایشان ندارند، اما در مورد تفکیک مذهب بالاخره هر کدام تبیین خود را دارند.
پاسخ اولیه هم صرفا برای آشنایی بیشتر با امیر المومنین علیه السلام است.
و در مورد استنباط از روایات شیعه و سنی و همچنین دلایل عقلی در مورد اثبات حقانیت مذهب نیز چندین تاپیک زده شده است.

البته یکی از لوازم تحقیق(قبل از اینکه وارد اقوال گوناگون دو یا چند طرف مخالف شویم) آشنایی با روش استدلال، اعتبار سنجی روایات، لغت و مسائلی است که ممکن است در استدلال کردن نیاز به آن داشته باشیم.

[/]

با سلام خدمت شما
آیا میتوان اینطور گفت یا راه حل ارایه داد که ، می دانیم گروه زیادی از علما سالها تحقیق کرده اند و درس خوانده اند و بر چیز مشترکی عقیده و باور دارن، پس ما هم آن عقیده آنها را باور کنیم و معتقد شویم و حجت باشد.:-bd

عامل;989775 نوشت:
البته یکی از لوازم تحقیق(قبل از اینکه وارد اقوال گوناگون دو یا چند طرف مخالف شویم) آشنایی با روش استدلال، اعتبار سنجی روایات، لغت و مسائلی است که ممکن است در استدلال کردن نیاز به آن داشته باشیم.

بله برای قاضی متخصص شدن باید تحصیل کرد و علوم پیشنیازی مثل منطق و زبان و مبانی علوم را یادگرفت. اما یک قاضی غیر متخصص هم نباید بی انصافی کند و در حد خودش منصفانه هر دو طرف را باید با یک دید نگاه کند و قضاوت کند
به یک مسیحی چه پیشنهادی خواهید داد؟ اول در مسیحیت علامه بشو بعد وارد مطالعه اسلام شو. نود و نه درصد افراد که هیج وقت نمیتوانند اول در مسیحیت متخصص شوند هیچگاه فرصت آشنایی با اسلام را پیدا نخواهند کرد. تا مسیحی ای که اگر یک کتاب از مسیحیت بخواند یک کتاب هم در مورد اسلام و نقد مسیحیت بخواند

در جستجو حقیقت;989782 نوشت:
چگونه بدون تحقیق ،فردی میتواند عقیده داشته باشد و از آن لذت ببرد؟؟

با ارتباط قلبی گرفتن میشود و یکی از استعدادهای انسان هست که با دعا و مسائل معنوی ارتباط برقرار میکند. ربطی هم به حقانیت آن دین ندارد. چون در همه ادیان چنین چیزی وجود دارد. حتی فطرت یا استعداد خداجویی هم نیست. استعداد معنوی هست که در ادیان بدون خدا هم وجود دارد.

باسمه الحق

صـادق خان;989779 نوشت:
چه برای حقانیت امیرالمومنین و مباحث شیعه و سنی باشد یا برای اسلام فرقی به لحاظ نوع پاسخ ندارد. برای اسلام هم کتابهایی به همین صورت معرفی خواهد شد

کتاب خواندن خوب است ولی به تنهایی منجر به شناخت عمیق،دقیق و یقینی نسبت به دین نمی شود

معارف دینی از طریق ایمان قلبی و براهین عقلی یقینی می شوند و لازمه ی تحصیل یقین با لحاظ مراتبش

قوّت در نظر و عمل است.

حبیبه;989791 نوشت:
کتاب خواندن خوب است ولی به تنهایی منجر به شناخت عمیق،دقیق و یقینی نسبت به دین نمی شود

معارف دینی از طریق ایمان قلبی و براهین عقلی یقینی می شوند و لازمه ی تحصیل یقین با لحاظ مراتبش

قوّت در نظر و عمل است.

بله منظور مجموع تجربه ها، استدلالها و همه چی است که همه اینها هم خودشان به همان عقل برمیگرده. یعنی از ایمان قلبی هم به عنوان یک استدلال میشه استفاده کرد.

در جستجو حقیقت;989784 نوشت:
با سلام خدمت شما
آیا میتوان اینطور گفت یا راه حل ارایه داد که ، می دانیم گروه زیادی از علما سالها تحقیق کرده اند و درس خوانده اند و بر چیز مشترکی عقیده و باور دارن، پس ما هم آن عقیده آنها را باور کنیم و معتقد شویم و حجت باشد.:-bd

سلام در جستجوی حقیقت گرامی
مسئله اینه که همه علما هم نظر نیستند، مگر اینکه یک گروه همفکر از علما رو در نظر بگیریم و بهشون استناد کنیم که این یکی از اشتباهات معمول در استناد به مرجعه.

مطمئنا همه علمای اسلامی به اسلام معتقدند و همه علمای مسیحی به مسیحیت. شما در هر اعتقادی می تونید افرادی رو پیدا کنید که به عنوان علما شناخته میشن و اون عقیده را تایید می کنند.

روش صحیحتر اینه که دلایل هر کدام از اونها رو بررسی کنیم و ببینیم کدومشون دلیل محکمتری برای حرفشون دارند.

صـادق خان;989788 نوشت:
با ارتباط قلبی گرفتن میشود و یکی از استعدادهای انسان هست که با دعا و مسائل معنوی ارتباط برقرار میکند. ربطی هم به حقانیت آن دین ندارد. چون در همه ادیان چنین چیزی وجود دارد. حتی فطرت یا استعداد خداجویی هم نیست. استعداد معنوی هست که در ادیان بدون خدا هم وجود دارد.

سلام
ربطی ندارد
شما وقتی در خصوص چیزی دلیل نداشته باشی حالا هر دلیلی و هر نوع دلیلی ، طبیعتا در خصوص اون چیز شناختی نخواهید داشت .
حالا شما چطوری ارتباط قلبی باهاش میگیری؟
الان ممکنه چیزایی باشن که نه من و نه شما در خصوصش علمی و شناختی نداریم، به همین خاطر اصلا به ذهنمان هم خطور نمی کنه در موردش فکر کنیم یا باور کنیم یا هر چیزی دیگه ای.
همین در خصوص مطلب شما هم هست!
الان کسب اطلاعی نداره، چطور میخواد ارتباط قلبی داشته باشه؟
مگه اینکه بگی دلیلی برای ارتباط قلبی داره و از ارتباط قلبی استفاده می کنه

سعدی شیرازی;989882 نوشت:
سلام در جستجوی حقیقت گرامی
مسئله اینه که همه علما هم نظر نیستند، مگر اینکه یک گروه همفکر از علما رو در نظر بگیریم و بهشون استناد کنیم که این یکی از اشتباهات معمول در استناد به مرجعه.

مطمئنا همه علمای اسلامی به اسلام معتقدند و همه علمای مسیحی به مسیحیت. شما در هر اعتقادی می تونید افرادی رو پیدا کنید که به عنوان علما شناخته میشن و اون عقیده را تایید می کنند.

روش صحیحتر اینه که دلایل هر کدام از اونها رو بررسی کنیم و ببینیم کدومشون دلیل محکمتری برای حرفشون دارند.


سلام علیکم
بله
میخوام واکنش جناب کارشناس رو ببینم b-)

در جستجو حقیقت;989952 نوشت:
شما وقتی در خصوص چیزی دلیل نداشته باشی حالا هر دلیلی و هر نوع دلیلی ، طبیعتا در خصوص اون چیز شناختی نخواهید داشت .
حالا شما چطوری ارتباط قلبی باهاش میگیری؟
الان ممکنه چیزایی باشن که نه من و نه شما در خصوصش علمی و شناختی نداریم، به همین خاطر اصلا به ذهنمان هم خطور نمی کنه در موردش فکر کنیم یا باور کنیم یا هر چیزی دیگه ای.
همین در خصوص مطلب شما هم هست!
الان کسب اطلاعی نداره، چطور میخواد ارتباط قلبی داشته باشه؟
مگه اینکه بگی دلیلی برای ارتباط قلبی داره و از ارتباط قلبی استفاده می کنه

خب این تجربه من هست و نمیتونم بهتون رفرنس بدم و نمیدونم مطالب علمی در این زمینه چی هست. مثلا فرض بگیریم از لحاظ فلسفی شما به این نتیجه برسی که انسان احترامی نداره ولی چون حس مورد احترام قرار گرفتن در ما وجود داره به طور طبیعی در موافع زیادی نیاز به این احترام رو خواهیم داشت. مسائل معنوی هم در انسان یک ریشه ای دارند.

[="Tahoma"][="Black"]سلام

صـادق خان;989780 نوشت:
فرض میکنیم در موردی هر دو گروه نظر واجدی نداشته باشند مثلا در همین زمینه یک گروه قائل به اشتباهات باشد. فرد چطور تحقیق کند اول در دین پدری خودش علامه بشود یا در جایگاه یک قاضی به آرای هر دو گروه بیطرفانه بپردازد و بررسی کند؟

بزرگوار بنده کی گفتم در دین خود علامه شود؟!
این عرض بنده بود:
عامل;989775 نوشت:
البته یکی از لوازم تحقیق(قبل از اینکه وارد اقوال گوناگون دو یا چند طرف مخالف شویم) آشنایی با روش استدلال، اعتبار سنجی روایات، لغت و مسائلی است که ممکن است در استدلال کردن نیاز به آن داشته باشیم.

بالاخره شما برای قضاوت بین دو دیدگاه و اعتقاد نیاز به یک سری مقدمات دارید. اگر این مقدمات را نداشته باشید، نه تنها دیدن دیدگاه های مختلف سودی به حال شما ندارد، بلکه ممکن است شما را سردرگم کرده و به جایی نرساند.
بنابراین بررسی اختلافات و شبهات برای همه مفید نیست، بلکه برای برخی بررسی کلیات دو مذهب یا دین و برای برخی دیگر ورود در جزئیات لازم است.
با فرض اینکه انسان این مقدمات را داشته باشد، بهترین راه به نظر دیدن منابع دو دیدگاه متفاوت است؛ مثلا در وحله اول اگر مقایسه بین اسلام و مسیحیت است، دیدن قرآن و انجیل و یا تا حدودی تفاسیری که در مورد این دو کتاب نوشته شده است. به همین ترتیب برای کسی که متخصص است، مراجعه به دیدگاه های دانشمندان متعدد این دو دین و ...
خود قرآن در این باره می فرماید:
«الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛ همان كسانى كه سخنان را مى ‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى ‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.(زمر: 18) آیت الله مکارم ذیل این آیه می فرماید:
اين دو آيه كه به صورت يك شعار اسلامى درآمده، آزادانديشى مسلمانان، و انتخابگرى آنها را در مسائل مختلف بخوبى نشان مى‏ دهد. نخست مى ‏گويد:" بندگان مرا بشارت ده" و بعد اين بندگان ويژه را به اين صورت معرفى مى‏ كند كه" آنها به سخنان اين و آن بدون در نظر گرفتن گوينده و خصوصيات ديگر گوش فرا مى ‏دهند و با نيروى عقل و خرد بهترين آنها را بر مى ‏گزينند" هيچگونه تعصب و لجاجتى در كار آنها نيست، و هيچگونه محدوديتى در فكر و انديشه آنها وجود ندارد، آنها جوياى حقند و تشنه حقيقت، هر جا آن را بيابند با تمام وجود از آن استقبال مى‏ كنند، و از چشمه زلال آن بى ‏دريغ مى‏ نوشند و سيراب مى ‏شوند. آنها نه تنها طالب حقند و تشنه گفتار نيك، بلكه در ميان" خوب" و" خوبتر" و" نيكو" و" نيكوتر" دومى را برمى ‏گزينند، خلاصه آنها خواهان بهترين و برترينند. آرى اين است نشانه يك مسلمان راستين و مؤمن حق‏ طلب.(مكارم شيرازي، ناصر،(1374)، تفسير نمونه، اول، تهران، دارالكتب، ج19، ص412)

[/]

[="Tahoma"][="Black"]

صـادق خان;989786 نوشت:
برای قاضی متخصص شدن باید تحصیل کرد و علوم پیشنیازی مثل منطق و زبان و مبانی علوم را یادگرفت. اما یک قاضی غیر متخصص هم نباید بی انصافی کند و در حد خودش منصفانه هر دو طرف را باید با یک دید نگاه کند و قضاوت کند

قاضی غیر متخصص حق ورود به مسائل تخصصی را ندارد!
اگر ورود کند، ضررش از کنار ایستادنش بیشتر است...
بحث بر نوع ورود است، برای مثال شما در حال تحقیق در مورد حقانیت شیعه و سنی هستید و به دو روایت کاملا متضاد برخورد می کنید، اگر تخصصی در شناخت راوی و تحلیل لغوی و دلالی نداشته باشید، چگونه می توانید حق را تشخیص دهید؟
بله اگر تخصص اینچنینی نداشته باشید، می توانید از این نوع استدلالهای استفاده کنید که مثلا پیامبر صلی الله علیه و آله هر وقت مدینه را ترک می کرد، برای خود جانشینی می گذاشت، حالا چطور شد که برای بعد از وفات خود(که از قبل زمان آن را هم در حجه الوداع اطلاع داده بود) کسی را به عنوان جانشین معین نکرد؟!
این نوع استدلال ها نیاز به تخصص چندانی ندارد، اما ورود به مسائل تخصصی مانند مثال روایات متعارض و ... نیازمند تخصص است و کسی که ناشی باشد، احتمال گمراهی اش بسیار زیاد است.
[/]

عامل;990020 نوشت:
بزرگوار بنده کی گفتم در دین خود علامه شود؟!

با سلام و عرض ادب
در این تاپیک نفرمودید ولی آیا در دین اسلام گفته نمیشود مردم حق خواندن کتب دیگران (به تعبیر آنها ضاله) را ندارند مگر اینکه ابتدا در مسئل اعتقادی خود متخصص شده باشند؟

عامل;990020 نوشت:
«الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛ همان كسانى كه سخنان را مى ‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى ‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.(زمر: 18) آیت الله مکارم ذیل این آیه می فرماید:
اين دو آيه كه به صورت يك شعار اسلامى درآمده، آزادانديشى مسلمانان، و انتخابگرى آنها را در مسائل مختلف بخوبى نشان مى‏ دهد. نخست مى ‏گويد:" بندگان مرا بشارت ده" و بعد اين بندگان ويژه را به اين صورت معرفى مى‏ كند كه" آنها به سخنان اين و آن بدون در نظر گرفتن گوينده و خصوصيات ديگر گوش فرا مى ‏دهند و با نيروى عقل و خرد بهترين آنها را بر مى ‏گزينند" هيچگونه تعصب و لجاجتى در كار آنها نيست، و هيچگونه محدوديتى در فكر و انديشه آنها وجود ندارد، آنها جوياى حقند و تشنه حقيقت، هر جا آن را بيابند با تمام وجود از آن استقبال مى‏ كنند، و از چشمه زلال آن بى ‏دريغ مى‏ نوشند و سيراب مى ‏شوند. آنها نه تنها طالب حقند و تشنه گفتار نيك، بلكه در ميان" خوب" و" خوبتر" و" نيكو" و" نيكوتر" دومى را برمى ‏گزينند، خلاصه آنها خواهان بهترين و برترينند. آرى اين است نشانه يك مسلمان راستين و مؤمن حق‏ طلب.(مكارم شيرازي، ناصر،(1374)، تفسير نمونه، اول، تهران، دارالكتب، ج19، ص412)

این مطلب با حکم ارتداد در تضاد هست. چطور سخنان مختلف را میتوان شنید وقتی اگر اینترنت اختراع نشده بود در کشور اسلامی حق چاپ کتابهای مخالفین وجود نداشت؟

[="Tahoma"][="Black"]سلام

در جستجو حقیقت;989784 نوشت:
با سلام خدمت شما
آیا میتوان اینطور گفت یا راه حل ارایه داد که ، می دانیم گروه زیادی از علما سالها تحقیق کرده اند و درس خوانده اند و بر چیز مشترکی عقیده و باور دارن، پس ما هم آن عقیده آنها را باور کنیم و معتقد شویم و حجت باشد.

اعتقادات را باید به دو قسم تقسیم کرد:
الف) اصول اعتقادات
ب) مسائل فرعی اعتقادی
در مورد اول انسان باید خودش تحقیق کند و به نتیجه برسد و اصولا توصیه به تقلید، کار درستی نیست. اما در مورد مسائل جزئی تر که رسیدن به نتیجه ممکن است سالها وقت انسان را بگیرد و تلاش علمی نیاز دارد، تحقیقی شخصی لازم نیست. چرا که بسیاری از مردم متخصص در دین نیستند و عملا توصیه به تحقیق شخصی سر از عسر و حرج در می آورد. روش و دعب معصومین علیهم السلام هم این نبوده است.

بنابراین باید تفکیک قائل شد و همه اعتقادات را با یک چوب نراند...
[/]

[="Tahoma"][="Black"]سلام مجدد

صـادق خان;990022 نوشت:
آیا در دین اسلام گفته نمیشود مردم حق خواندن کتب دیگران (به تعبیر آنها ضاله) را ندارند مگر اینکه ابتدا در مسئل اعتقادی خود متخصص شده باشند؟

کتاب آسمانی دیگر ادیان که کتاب ضاله نیست!
تاپیک ما هم ربطی به کتب ضاله ندارد اما منظور از کتب ضاله، کتابهایی است که ایجاد شبهه می کند و عموم مردم قادر به تفکیک مغالطه آن نیستند.
[/]

[="Tahoma"][="Black"]

صـادق خان;990023 نوشت:
این مطلب با حکم ارتداد در تضاد هست. چطور سخنان مختلف را میتوان شنید وقتی اگر اینترنت اختراع نشده بود در کشور اسلامی حق چاپ کتابهای مخالفین وجود نداشت؟

ارتداد هم ربطی به شنیدن حرف دیگران و قضاوت انسان ندارد!
ارتداد به معنای تغییر دین و تبلیغ آن در بین مردم است، بنابراین اولا شما لازم است برای قبول دین اسلام و یا هر دین دیگری برای خود حجت داشته باشید، حالا این حجت ممکن است عقلی باشد، قلبی باشد و ... برای رسیدن به این حجت هم لازم است تا حدودی از دیگر تفکر ها نیز اطلاع داشته باشید(البته در حد توان شخص) حالا از بین این تفکرات بهترین را برگزینید. در این بین ممکن است شما دینی غیر از دین اسلام را حق بدانید، در این صورت اگر خداوند متعال که به شما عقل و وسائل رسیدن به حق را داده است، شما را برای این حق طلبی مواخذه کند، نعوذ بالله عادل نخواهد بود! بنابراین دستور به تحقیق لوازمی دارد که یکی از آنها این است که انسان به بیراهه برود، که از نظر امامیه معذور است.
اما آیا کسی که به نتیجه ای غیر از اسلام رسید باید این اعتقاد قلبی خود را در کشور اسلامی و در بین مسلمین هم رواج دهد؟ اسلام گفته این شخص حق رواج دادن و بی دین کردن دیگران را ندارد. این هم یک حکم عقلانی است که باید در تاپیک های مربوط به ارتداد بحث شود و تا این حد که به این تاپیگ مرتبط بود، بنده خدمت شما عرض کردم.
[/]

عامل;990021 نوشت:
قاضی غیر متخصص حق ورود به مسائل تخصصی را ندارد!
اگر ورود کند، ضررش از کنار ایستادنش بیشتر است...
بحث بر نوع ورود است، برای مثال شما در حال تحقیق در مورد حقانیت شیعه و سنی هستید و به دو روایت کاملا متضاد برخورد می کنید، اگر تخصصی در شناخت راوی و تحلیل لغوی و دلالی نداشته باشید، چگونه می توانید حق را تشخیص دهید؟
بله اگر تخصص اینچنینی نداشته باشید، می توانید از این نوع استدلالهای استفاده کنید که مثلا پیامبر صلی الله علیه و آله هر وقت مدینه را ترک می کرد، برای خود جانشینی می گذاشت، حالا چطور شد که برای بعد از وفات خود(که از قبل زمان آن را هم در حجه الوداع اطلاع داده بود) کسی را به عنوان جانشین معین نکرد؟!
این نوع استدلال ها نیاز به تخصص چندانی ندارد، اما ورود به مسائل تخصصی مانند مثال روایات متعارض و ... نیازمند تخصص است و کسی که ناشی باشد، احتمال گمراهی اش بسیار زیاد است.

1- همه مردم نمیتوانند متخصص شوند. این یک امر بدیهی است گاهی من فکر میکنم فلاسفه بسیاری کافر هستند و همه آنها غیر حقیقتجو نبوده اند. یا اینکه راهی برای شناخت یقینی وجود ندارد. اگر همه ادیان دروغین باشند قابل درک هست که چرا یک راه یقینی برای دین وجود ندارد چون اساسا شناخت یقینی ممکن است برای انسان تعریف نشده باشد ولی اگر این دنیا خدایی داشته باشد بایستی یک سیستم شناخت یقینی برای انسان تعبیه میکرد چیزی که بدون شک و شبهه باشد که من فکر نمیکنم خدا شناخت یقینی حقیقت رو برای انسان آفریده باشد همین که شناخت یقینی نسبت به ادیان آفریده نشده من را نسبت به حقانیت ادیان مشکوک میکند.
2- محل اختلاف ما اینجاست که من میگویم اگر یک نفر بخواهد قضاوتی بین دو فرد داشته باشد یا نباید قضاوت کند و قضاوتش را به تاخیر بیندازد تا مقدمات قضاوت (مثل منطق- زبان- مبانی علوم و ...) را کسب کند این درست است یا اگر به عنوان یک غیر متخصص خواست قضاوت کند نباید بی انصافی کند در حد خودش باید انصاف به خرج بدهد و یکطرفه به قاضی نرود به هر دو طرف دعوا یکسان توجه کند و در حد فهم خودش انصاف را رعایت کند. و در زمینه قضاوت بین دو دین اگر فرد مسیحی بود و یک کتاب از مسیحیت خواند یک کتاب هم از نقد مسیحیت بخواند.

عامل;990029 نوشت:
اما آیا کسی که به نتیجه ای غیر از اسلام رسید باید این اعتقاد قلبی خود را در کشور اسلامی و در بین مسلمین هم رواج دهد؟ اسلام گفته این شخص حق رواج دادن و بی دین کردن دیگران را ندارد. این هم یک حکم عقلانی است که باید در تاپیک های مربوط به ارتداد بحث شود و تا این حد که به این تاپیگ مرتبط بود، بنده خدمت شما عرض کردم.

اگر نتواند نتایج تحقیقش را منتشر کند باید با خودش به گور ببرد؟ تمام علم بشری روی هم جمع میشود ذره ذره مقالات علمی و کتابهای علمی چاپ میشوند تا علم حتی علوم انسانی به جایی میرسند. در سینه نگهداشتن آنها چه فایده ای دارد؟ هرچند حکم اسلامی رواج نیست گفته شده هر کس برگردد قید چاپ هم ندارد شاید منظورشان این است که تا به کسی نگوئید کسی متوجه نمیشود و لاجرم بدون مجازات میمانید.

[="Tahoma"][="Black"]

صـادق خان;990031 نوشت:
1- همه مردم نمیتوانند متخصص شوند. این یک امر بدیهی است گاهی من فکر میکنم فلاسفه بسیاری کافر هستند و همه آنها غیر حقیقتجو نبوده اند. یا اینکه راهی برای شناخت یقینی وجود ندارد. اگر همه ادیان دروغین باشند قابل درک هست که چرا یک راه یقینی برای دین وجود ندارد چون اساسا شناخت یقینی ممکن است برای انسان تعریف نشده باشد ولی اگر این دنیا خدایی داشته باشد بایستی یک سیستم شناخت یقینی برای انسان تعبیه میکرد چیزی که بدون شک و شبهه باشد که من فکر نمیکنم خدا شناخت یقینی حقیقت رو برای انسان آفریده باشد همین که شناخت یقینی نسبت به ادیان آفریده نشده من را نسبت به حقانیت ادیان مشکوک میکند.

خداوند متعال از هر کسی به اندازه ای که به او درک و شناخت داده می خواهد و بازخواست می کند و نه بیشتر: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»(بقره : 286) اما اینکه آیا فلاسفه ای که معتقد به نبود خدا شدند، معذبند یا نه؟ این بحثی است که تا انسان از روش استدلال آنها و شرایط تفکر آنها خبر نداشته باشد، قادر به قضاوت نخواهد بود. اما این مطلب که خدا به انسان وسیله شناخت خود را نداده، به نظر صحیح نمی رسد. برای شناخت خدا ما دو حجت ظاهری و باطنی داریم. خداوند به انسان عقلی داده که بفهمد هر معلولی دارای علت است یا هیچ نظمی بدون ناظم نیست و ... اینها همه راه شناخت است. البته اگر کسی هم بالاخره از همین وسایل استفاده کرد و به مقصد نرسید، معذور است.
علاوه بر عقل، خداوند برای انسان پیامبرانی با حجت های روشن فرستاد تا گفته های خود را با معجزاتی اثبات کنند و باطن خدا جوی انسان ها را متوجه خداوند یکتا کنند.
بحث اختلاف دانشمندان در وجود خدا نیز نباید انسان را نسبت به تحقیق دلسرد کند، چرا که خدا به هر انسانی عقل داده تا راه خود را پیدا کند و در این راه، هر انسانی مستقل است و عمل و دیدگاه دیگران نباید در کار او تاثیر بگذارد. البته این بحث در تاپیک های دیگر هم مطرح شده که آیا وجود اختلاف در بین انسانهای صاحب فکر و دانشمند باعث عدم امید به رسیدن حق می شود یا نه؟ که می توانید در آنجا بحث را دنبال کنید...

صـادق خان;990031 نوشت:
2- محل اختلاف ما اینجاست که من میگویم اگر یک نفر بخواهد قضاوتی بین دو فرد داشته باشد یا نباید قضاوت کند و قضاوتش را به تاخیر بیندازد تا مقدمات قضاوت (مثل منطق- زبان- مبانی علوم و ...) را کسب کند این درست است یا اگر به عنوان یک غیر متخصص خواست قضاوت کند نباید بی انصافی کند در حد خودش باید انصاف به خرج بدهد و یکطرفه به قاضی نرود به هر دو طرف دعوا یکسان توجه کند و در حد فهم خودش انصاف را رعایت کند. و در زمینه قضاوت بین دو دین اگر فرد مسیحی بود و یک کتاب از مسیحیت خواند یک کتاب هم از اسلام بخواند.

در اینکه حرف دو طرف را بشنود، بنده با شما هم عقیده ام اما اینکه تا چه حد بشنود، مهم است!
از نظر عقلانی اگر وارد مباحثی شود که در تخصص و فهم او نیست، جز ضرر چیزی به دنبال ندارد. اما اگر در حد فهم و تخصص خودش وارد شود، منعی ندارد و بلکه لازم است.
[/]

[="Tahoma"][="Black"]

صـادق خان;990032 نوشت:
اگر نتواند نتایج تحقیقش را منتشر کند باید با خودش به گور ببرد؟ تمام علم بشری روی هم جمع میشود ذره ذره مقالات علمی و کتابهای علمی چاپ میشوند تا علم حتی علوم انسانی به جایی میرسند. در سینه نگهداشتن آنها چه فایده ای دارد؟ هرچند حکم اسلامی رواج نیست گفته شده هر کس برگردد قید چاپ هم ندارد شاید منظورشان این است که تا به کسی نگوئید کسی متوجه نمیشود و لاجرم بدون مجازات میمانید.

اگر اجازه بدهید وارد بحث ارتداد نشویم و در تاپیکهایی که به این عنوان پرداخته اند مراجعه فرمایید، به نظر استاد صدیق در این زمینه بحثی را شروع کرده اند و فعلا هم جریان دارد.
اما مختصرا عرض کنم که هر دین و مکتبی، برای حفظ خود قواعدی را دارد و مخالفت با اصل و اساس خود را برنمی تابد. این اصل هم ریشه در اصل بقاء دارد که هر موجودی طالب بقاء خود است. البته هر مکتبی برای مخالف خود حکم خاصی دارد.
نکته دیگر اینکه باید بحث نقد و ارتداد را از هم جدا کرد، به همین دلیل بحث در مورد حقانیت اسلام و مباحث اینچنین را در محافل علمی مطرح می کنند، اما آیا ورود این مسائل تخصصی به عوام و کسانی که تخصص لازم را ندارند، چیزی جز تشویش اذهان و گمراهی و سردرگمی آنها دارد؟
بنابراین اسلام وجود تبلیغ بر علیه خود را در جامعه اسلامی منع کرده است نه در جوامع دیگر و نه در مورد کسی که سوال دارد و بحث علمی مطرح می کند. پس تا زمانی که شخص برگشته از دین در مملکت اسلامی است، حق تبلیغ و ترویج ندارد اما بحث تولید علم و رشد علوم انسانی همانطور که عرض شد از بحث ارتداد جداست.
[/]

عامل;990033 نوشت:
در اینکه حرف دو طرف را بشنود، بنده با شما هم عقیده ام اما اینکه تا چه حد بشنود، مهم است!
از نظر عقلانی اگر وارد مباحثی شود که در تخصص و فهم او نیست، جز ضرر چیزی به دنبال ندارد. اما اگر در حد فهم و تخصص خودش وارد شود، منعی ندارد و بلکه لازم است.

خب این منطقی است ولی نظر اسلام نیست. آیا اسلام گفته من غیرمتخصص حق دارم در حالی که کتاب اسلامی را میخوانم کتاب نقد اسلام را هم بخوانم؟ و مجوز چاپ این کتابها و ارتداد رواج دهنده آنها را نمیدهد؟

عامل;990035 نوشت:
بحث تولید علم و رشد علوم انسانی همانطور که عرض شد از بحث ارتداد جداست.

یعنی میتوان تولیدات علمی در نقد اسلام داشت؟

[SPOILER]عذرخواهی میکنم اگر بحث ارتداد انحراف از تاپیک هست ولی من احساس میکنم پاسخ به این که چگونه تحقیق کنیم و بعد معرفی چند کتاب اسلامی این هست که لزوم مراجعه به کتابهای مخالف و لزوم نشر آنها روشن بشود و به پرسشگر وقتی از حقانیت امیر المومنین سوال میکند بهش گفت یا برو دنبال کسب مقدمات و قضاوتی نداشته باش یا اگر خواستی قضاوت غیر تخصصی بکنی ببین در این زمینه دو گروه هستند یک گروه حقانیت که منظور امامت هست رو قبول ندارند و میتونی مثلا شبکه کلمه رو نگاه کنی و یگ گروه قبول دارند که میتونی این کتابها رو بخونی این شیوه صحیح تحقیق هست. و فرد میتونه با این که متخصص نیست در حد خودش قضاوت داشته باشه و به قول شما خداوند به اندازه توانت ازت انتظار داره نه یک شناخت یقینی[/SPOILER]

سلام علیکم

حال چه جناب تنها میخواهند درباره روش تحقیق در دین بپرسند یا در موضوع حقانیت منهج اهل بیت علیهم السلام ، تنها روش معقول برای هرگونه تحقیقی استفاده از محضر اساتید است .

برای تحقیق لازم است در مقدمه آموزش بصورت سماعی و گفت و شنود و توضیح و تفصیل مبادی و مبانی صورت بگیرد بعد وارد مسائل شاخه های هر علمی شد .

پیشنهاد بنده این است که از این تابستان و فرصت آن استفاده کنند و در مساجد اطراف منزل دنبال کلاسهای تفسیر قرآن و یا نهج البلاغه بروند .
معمولا مساجد این کلاسها را رایگان برگزار میکنند ولی متاسفانه استقبال کمی میشود .

اگر بیشتر از آن را هم بخواهند پیگیری کنند میتوانند از همان اساتید راهنمایی بگیرند و در کلاسهایی که آمها معرفی میکنند شرکت نمایند .

بعد از طی مراحل مقدماتی و آشنایی با مفاهیم و مسایل میتوانند تحقیق را روشمند ادامه دهند . اگر هم آن را بصورت یک سیر مطالعاتی و تحقیقی نزد استاد نمیخواهند ادامه بدهند باید وقت کافی بگذارند و از منابعی که به ایشان معرفی میشود بصورت خودخوان استفاده کنند که بدون وجود استاد کار دشواری است .

[="Tahoma"][="Black"]سلام

صـادق خان;990036 نوشت:
خب این منطقی است ولی نظر اسلام نیست.

مگر نظر اسلام غیر از آیه هیجدهم سوره زمر است؟
آیه صراحتا می فرماید حرف دو طرف را باید گوش داد و بهترین را انتخاب کرد.

صـادق خان;990036 نوشت:
آیا اسلام گفته من غیرمتخصص حق دارم در حالی که کتاب اسلامی را میخوانم کتاب نقد اسلام را هم بخوانم؟

آزاد اندیشی که اسلام مطرح می کند، شنیدن حرفها و مکاتب است، یعنی شما بفهمی آنها چه عقایدی دارند و آیا عقاید آنها معقول است یا نه؟ خواندن کتب مرجع آنها هم مسلما کتاب ضاله نیست. اما کتاب ضاله چیست و چرا ممنوع است، به دلیل مغالطی بودن مطالب یا غیر واقع بودن آنهاست. اگر اسلام خود را حق نمی دانست و ترس از کم شدن پیروان خود را داشت، هیچ گاه چنین توصیه ای نمی کرد. توصیه ای که شما در متون دینی دیگر نمی یابید.
اما در مورد کتب نقد، بنده قبلا هم عرض کردم که این کتابها برای کسی که مقدمات فهم استدلال و کشف مغالطه را داشته باشد، مشکلی ندارد و حتی در برخی موارد لازم است. اما همین کتب را اگر به کسی که آشنایی با کشف مغالطه ندارد، بدهید، صرفا باعث ایجاد شک و شبهه ای در او می شوید که او قدرت تشخیص درست و غلط آنرا ندارد. کدام آدم عاقلی این روش را آزادی بیان یا آزاد اندیشی می داند؟!
[/]

[="Tahoma"][="Black"]

صـادق خان;990038 نوشت:
یعنی میتوان تولیدات علمی در نقد اسلام داشت؟

عبارت «نقد اسلام» خیلی کلی است.
منظور شما نقد اصول است، نقد فروع است، نقد درون دینی است، یا برون دینی و یا فهم و برداشت متفاوت از مساله ای اسلامی است؟
از قدیم الایام دانشمندان روی مسائل دینی بحث و گفتگو داشته اند و گاهی هم برخی از آنها فهمی کاملا متفاوت داشته اند و برخی هم باعث ایجاد فرقه شده اند که هیچ کدام سبب ارتداد نشده است.
اما بر اساس مبنای اسلامی که هر کسی اصول دین را می تواند تحقیق کند و اگر اصول را پذیرفت، فروع را به دلیل پوشیده بودن علت و حکمت آنها، باید بپذیرد و حق اظهار نظر ندارد. البته در مورد برخی از فروع نیز حکمتهایی وارد شده است اما شما اگر اسلام را بپذیرید و خدای عالم را حکیم و خیر خواه بدانید، باید به دستوراتی که برای تعالی و کمال شما فرستاده نیز عمل کنید. قسمت اصول دین جای چون و چرا و نپذیرفتن دارد اما فروع دین اینطور نیست.
بنابراین نقد درون دینی برمی گردد به فهم انسان از منابع دین مانند قران و روایت. این مورد در بین علمای اسلام به وفور یافت می شود.

یک بار دیگر عرض می کنم شنیدن حرف مخالف به معنای مطالعه کتب اصلی آنها و در مراتب بالاتر دیدن نظرات دانشمندان آنها در مورد متون دینی خود است، این دیدگاه ملازمه ای با شنیدن نقد دینی که فعلا دارید، ندارد. بنابراین لازم نیست شما شبکه هایی که دائم در حال شبهه ایجاد کردن در مورد اسلام یا تشیع هستند را ببینید که البته تحقیق چیزی فراتر از دیدن چند کانال ماهواره ای است. مراجعه به متون اصل است.
[/]

[="Tahoma"][="Black"]
پرسش:
در مورد حقانیت امیر المومنین(علیه السلام) و مذهب تشیع چگونه باید تحقیق کرد؟

پاسخ:
اثبات حقانیت مذهب تشیع در گرو اثبات حقانیت و خلافت بلا فصل حضرت علی(علیه السلام) است و برای تحقیق در مورد امیر المومنین(علیه السلام) دو راه را می توان پیشنهاد داد:

راه اول: مطالعه دلایل حقانیت امیر المومنین(علیه السلام)؛ در این زمینه باید به کتب روایی شیعه و حتی اهل سنت مراجعه کرد، البته در برخی کتابها، روایات اهل سنت نیز استخراج شده است. کتب تاریخی نیز در این زمینه راه گشاست.

راه دوم: مطالعه احادیث ایشان و تدبر در آنهاست؛ این راه نیز بدون توجه به مسائل تاریخی و اختلافات بین مذاهب، عظمت و بزرگی امام را می رساند و اگر با دیگران مقایسه شود نیز این عظمت بیشتر روشن می شود. در این زمینه و برای روشن تر شدن این مقام والا، مراجعه به روایات مدح ایشان توسط رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)‏ بسیار مفید است، روایاتی مانند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)‏ أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ»؛ من شهر علم هستم و علی درب این شهر است، پس هر کس بخواهد وارد شهر علم شود باید از درب آن وارد شود.(1) و یا روایتی که اصبغ بن نباته از حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) نقل می کند که حضرت فرمود: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ مِمَّا كَانَ وَ مِمَّا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلُّ بَابٍ مِنْهَا يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِكَ أَلْفُ‏ أَلْفِ‏ بَابٍ‏ حَتَّى عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ فَصْلَ الْخِطابِ‏»؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) هزار باب از حلال و حرام، آنچه در گذشته واقع شده و آنچه در آینده تا قیامت اتفاق می افتد را به من آموخت که از هر باب آن، هزار باب دیگر بر من گشوده می شود، تا جایی که یک میلیون باب علم برای من باز شد و علم منایا، بلایا و فصل خطاب را دانستم.(2)

برای دو راه مذکور، کتابهای زیادی وجود دارد که در ادامه به برخی از این کتب اشاره می شود:

کتابهای مفید در مورد راه اول:
1. فروغ ولایت؛ نوشته حضرت آیت الله سبحانی، انتشارات صحیفه.
2. دانشنامه امیر المومنین علیه السلام؛ آیت الله ری شهری.
3. الغدیر؛ علامه امینی. البته این اثر شریف ترجمه و تلخیص هم شده و در یک جلد به چاپ رسیده است.
4. جاذبه و دافعه امام علی علیه السلام؛ شهید مطهری.
5. سیمای امام علی به روایت اهل سنت؛ ترجمه محمد امینی.
6. امام علی صدای عدالت انسانی؛ جرج جرداق.
7. المراجعات؛ سید عبد الحسین شرف الدین.

کتابهای مفید برای راه دوم:
1. نهج البلاغه؛ بهترین منبع برای شناخت حضرت است که یکی از بهترین ترجمه های آن، ترجمه مرحوم دشتی است. برای فهم بهتر فرازهای این کتاب شریف مراجعه به شرحها نیز مفید است که یکی از بهترین و روان ترین شرحهای نهج البلاغه، کتاب «پیام امام امیر المومنین علیه السلام» نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی است.
2. غرر الحکم و درر الکلم؛ ترجمه سید هاشم رسولی.

اما اگر انسان بخواهد بین دو دیدگاه قضاوت کند، نیاز به یک سری مقدمات دارد که اگر این مقدمات را نداشته باشد، نه تنها دیدن دیدگاه های مختلف سودی به حال او ندارد، بلکه ممکن است انسان را سردرگم کرده و به جایی نرساند. بنابراین بررسی اختلافات و شبهات برای همه مفید نیست، بلکه برای برخی بررسی کلیات دو مذهب یا دین و برای برخی دیگر ورود در جزئیات لازم است. با فرض اینکه انسان این مقدمات را داشته باشد، بهترین راه دیدن منابع دو دیدگاه متفاوت است؛ قرآن در اینباره می فرماید:
«الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛ همان كسانى كه سخنان را مى ‏شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى ‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند.(3) آیت الله مکارم ذیل این آیه می فرماید:
«اين دو آيه كه به صورت يك شعار اسلامى درآمده، آزادانديشى مسلمانان، و انتخابگرى آنها را در مسائل مختلف بخوبى نشان مى‏ دهد. نخست مى ‏گويد:" بندگان مرا بشارت ده" و بعد اين بندگان ويژه را به اين صورت معرفى مى‏ كند كه" آنها به سخنان اين و آن بدون در نظر گرفتن گوينده و خصوصيات ديگر گوش فرا مى ‏دهند و با نيروى عقل و خرد بهترين آنها را بر مى ‏گزينند" هيچگونه تعصب و لجاجتى در كار آنها نيست، و هيچگونه محدوديتى در فكر و انديشه آنها وجود ندارد، آنها جوياى حقند و تشنه حقيقت، هر جا آن را بيابند با تمام وجود از آن استقبال مى‏ كنند».(4)

پی نوشت ها:
1. على بن موسى، امام هشتم عليه السلام، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، 1جلد، كنگره جهانى امام رضا عليه السلام - مشهد، چاپ: اول، 1406 ق، ص58.
2. مفيد، محمد بن محمد، الإختصاص، 1جلد، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1413 ق، ص383؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، 1جلد، مكتبة آية الله المرعشي النجفي - ايران ؛ قم، چاپ: دوم، 1404 ق، ج1، ص305.
3. زمر: 18.
4. مكارم شيرازي، ناصر،(1374)، تفسير نمونه، اول، تهران، دارالكتب، ج19، ص412.
[/]

موضوع قفل شده است