جمع بندی چرا به تك تك انسانها وحی نشد؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا به تك تك انسانها وحی نشد؟

چرا وحي به تك تك انسانها نشد؟ در آن صورت آيا هدايت ممكن تر نبود؟
چرا تعلقات مادي و عدم طهارت نفس مانع شنيدن صداي خداوند و دريافت وحي است؟

در واقع اين سخن كه دريافت وحي فقط توسط معدود انسانهايي كه استعداد و طهارت نفس لازم را دارند صورت ميگيرد..
اين نظريه را به شدت تقويت ميكند كه وحي يك خودآگاهي باطني يا يك تجربه ديني بيش نيست
چرا كه در غير اين صورت تعلقات مادي و عدم طهارت لازم نفس ، نبايد مانع سخن گفتن خداوند با تك تك انسانها باشد

منتظر پاسخ شما هستم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد رئوف

ملا علي;507932 نوشت:
چرا وحي به تك تك انسانها نشد؟ در آن صورت آيا هدايت ممكن تر نبود؟
چرا تعلقات مادي و عدم طهارت نفس مانع شنيدن صداي خداوند و دريافت وحي است؟

در واقع اين سخن كه دريافت وحي فقط توسط معدود انسانهايي كه استعداد و طهارت نفس لازم را دارند صورت ميگيرد..
اين نظريه را به شدت تقويت ميكند كه وحي يك خودآگاهي باطني يا يك تجربه ديني بيش نيست
چرا كه در غير اين صورت تعلقات مادي و عدم طهارت لازم نفس ، نبايد مانع سخن گفتن خداوند با تك تك انسانها باشد

منتظر پاسخ شما هستم

با سلام خدمت شما دوست گرامی

دو مطلب:

- تحقق ادراک کردن این است که دو مسئله وجود داشته باشد: 1 قوه ادراکی 2 عدم مانع. به طور مثال دیدن، یکی از شایع ترین ادراکات انسان هاست زیرا قوه آن در اکثر انسان ها وجود دارد و در بسیاری از موارد نیز مانعی وجود ندارد بنابراین دیدن تحقق پیدا می کند به طور مثال من در حال تایپ این نوشته، متن را می بینم. اما اگر یک کاغذ بزرگ بین من و مانیتور فاصله باندازد، علی رغم اینکه من قوه بینایی دارم ولی به جهت وجود مانع، قادر به دیدن نخواهم بود.
در مسئله وحی نیز چنین است. اگرچه همه انسان ها ذاتا می توانند و قابلیت این را دارند که مورد وحی الهی باشند ولی از آنجایی که رسیدن به مرحله دریافت وحی، مرحله ی بالایی است، پاکی و خلوص (رفع موانع) برای همه انسان ها رخ نمی دهد و در نتیجه انسان ها علی رغم داشتن قوه آن، در عمل موفق به درک وحی نمی شوند.

- اینکه وحی حالت خاص و شعور مرموزی است که در قلب و جان پیامبر اتفاق می افتد (بر فرض بر این حالت تعبیر تجربه دینی را استفاده کنیم) چه اشکالی دارد؟

موفق باشید

به نظر من که وحی یه چیز جبری است و اختیاری در کار نیست.
کارشناس محترم فرمودند پاکی و خلوصی برای همه رخ نمیدهد ، باید بگم پیغمبر اسلام تا 40 سالگی یعنی هیچ الودگی نداشتنو؟یعنی بنده به شخصه اگر خیلی پاک و با خلوص باشم و در 3000 سال پیش زندگی میکردن میتونستم وحی دریافت کنم؟
به نظر من که یه چیز جبری هست

رئوف;508156 نوشت:
اینکه وحی حالت خاص و شعور مرموزی است که در قلب و جان پیامبر اتفاق می افتد (بر فرض بر این حالت تعبیر تجربه دینی را استفاده کنیم) چه اشکالی دارد؟

سلام
اشكالش اينه كه اگه وحي يك خوداگاهي باطني باشد ديگه چيزي به اسم كتاب آسماني نخواهيم داشت همه چيز در واقع زمينيه كه مزين به اوصاف آسماني شده
آيا براي خداوند مقدور نيست كه صوتي ايجاد كند و با انساها صحبت كند؟

muiacir;508174 نوشت:
به نظر من که وحی یه چیز جبری است و اختیاری در کار نیست.
کارشناس محترم فرمودند پاکی و خلوصی برای همه رخ نمیدهد ، باید بگم پیغمبر اسلام تا 40 سالگی یعنی هیچ الودگی نداشتنو؟یعنی بنده به شخصه اگر خیلی پاک و با خلوص باشم و در 3000 سال پیش زندگی میکردن میتونستم وحی دریافت کنم؟
به نظر من که یه چیز جبری هست


با سلام خدمت شما دوست گرامی

طهارت شرط لازم نبی بودن است ولی شرط کافی نیست. به عبارت دیگر نبی بودن نیازمند رسیدن به سطح خاصی از طهارت است ولی به این معنا نیست که هر کسی که به مرتبه ای از طهارت برسد، نبی باشد بلکه شروط دیگری نیز برای آن مطرح است.
از سوی دیگر، یکی از مهمترین ویژگی های پیامبران، عصمت است که کاملا امری اختیاری است و معنای عصمت این نیست که فرد مجبور باشد که گناه نکند بلکه فرد معصوم با علم خود گناه نمی کند.
با توجه به این مقدمات، چنین نیست که پیامبر(که فرد معصومی است) مجبور باشد بلکه مختار است و از روی اختیار چنین رفتار می کند.

موفق باشید

ملا علي;508472 نوشت:
سلام
اشكالش اينه كه اگه وحي يك خوداگاهي باطني باشد ديگه چيزي به اسم كتاب آسماني نخواهيم داشت همه چيز در واقع زمينيه كه مزين به اوصاف آسماني شده
آيا براي خداوند مقدور نيست كه صوتي ايجاد كند و با انساها صحبت كند؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

اینکه مواجهه پیامبر با فرشته وحی، یک تجربه است برای پیامبر، باعث نمی شود که پیامی که دریافت می شود زمینی باشد بلکه پیام همچنان آسمانی است که به زبان زمینی بیان شده است و این هیچ خللی در آسمانی بودن آن ایجاد نمی کند.

از سوی دیگر، در صورتی که شما فرض می کنید هم (بر فرض تحقق) باز انسان ها تجربه ای از صوت خداوند خواهند داشت.
در مورد اصل امکان این دریافت نیز توجه به این مطلب لازم است که از سوی خداوند مانعی وجود ندارد بلکه این مانع از سوی ماست. در پاسخ اول به این مسئله اشاره کردم و توضیح دادم که قوه و استعداد این دریافت توسط خداوند در انسان ها قرار داده شده است ولی انسان ها باید موانع را از بین ببرند تا شایسته رسیدن به این مقام شوند.

موفق باشید

اون وقت ديگه ما پيامبر ميخواستيم چي كار؟؟؟؟؟؟

با سلام
با پوزش از اينكه در بحث شما وارد ميشوم بيان جند مطلب را لازم دانستم
1 - خداوند در نهاد و فطرت هر فردي استعداد ارتباط با خودش را قرار داده است و البته راغب به اين ارتباط است اما عصيان ما انسانها موجب خدشه درارتباط است و گناهان ما حائلي است بين ما و او - خداوند قدوس است و هيچ گناهي را تحمل نمي كند - قطعا خدا عارف به همه امور زندگي ما نيز هست لذا با طرق مختلف ما را ياري و كمك ميكند اما زيادي و بزرگي گناهان ما موجب عدم توان در تشخيص اين ارتباط ميشود
2 - پيام وارتباط خاص چيزي است كه از جانب خدا تعيين و انتخاب ميشود دست انسان نيست هيچ انساني بي گناه نبوده ونيست اين نوع پيام ممكن است براي همان فرد باشد يا براي شخص ديگري و يا براي قوم و قبيله يا همه انسانها
حال سوال اين است گه ايا شما در مورد اول ابهام داريد يا در مورد دوم؟
اگر مورد اول است به وجدان و عقل خود مراجعه كنيد مطالعه كنيد و دعا كنيد تا خود خدا شما را راهنمائي كندقطعا پاسخ خواهيد گرفت
اگر مورد دوم مد نظرتان است بايد پاسخ دهيد ضرورت و دليل اين نياز در شما چيست؟

رئوف;508758 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

طهارت شرط لازم نبی بودن است ولی شرط کافی نیست. به عبارت دیگر نبی بودن نیازمند رسیدن به سطح خاصی از طهارت است ولی به این معنا نیست که هر کسی که به مرتبه ای از طهارت برسد، نبی باشد بلکه شروط دیگری نیز برای آن مطرح است.
از سوی دیگر، یکی از مهمترین ویژگی های پیامبران، عصمت است که کاملا امری اختیاری است و معنای عصمت این نیست که فرد مجبور باشد که گناه نکند بلکه فرد معصوم با علم خود گناه نمی کند.
با توجه به این مقدمات، چنین نیست که پیامبر(که فرد معصومی است) مجبور باشد بلکه مختار است و از روی اختیار چنین رفتار می کند.

موفق باشید


من اخر نفهمیدم که پیامبر بودن امری است اجباری یا اختیاری
اگر با توجه به فرموده شما ، بنده از روی اختیار گناه نکنم ، پاکی و خلوص هم داشته باشم اون وقت منم میتونم پیامبر باشم؟مثلا توی اون زمان.اگر میتونم میشه اختیاری و اگر نه که یعنی خداوند یه افرادی خاصی رو اراده کرده که پیامبر باشند.

muiacir;508849 نوشت:
من اخر نفهمیدم که پیامبر بودن امری است اجباری یا اختیاری
اگر با توجه به فرموده شما ، بنده از روی اختیار گناه نکنم ، پاکی و خلوص هم داشته باشم اون وقت منم میتونم پیامبر باشم؟مثلا توی اون زمان.اگر میتونم میشه اختیاری و اگر نه که یعنی خداوند یه افرادی خاصی رو اراده کرده که پیامبر باشند.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

پیامبر شدن هم دارای "شرط لازم" است،مانند طهارت و هم دارای "شرط کافی" مانند انتخاب شدن از سوی خداوند.

شرط نخست، امری اختیاری است و فرد با تلاش خود می تواند به طهارت برسد ولی شرط دوم اختیاری نیست و از سوی خداوند صورت می گیرد.
بنابراین بخشی از شرایط، اختیاری است و بخشی از آن اختیاری نیست.

موفق باشید

رئوف;508765 نوشت:
از سوی دیگر، در صورتی که شما فرض می کنید هم (بر فرض تحقق) باز انسان ها تجربه ای از صوت خداوند خواهند داشت.
در مورد اصل امکان این دریافت نیز توجه به این مطلب لازم است که از سوی خداوند مانعی وجود ندارد بلکه این مانع از سوی ماست

سلام ، ممنون

چه مانعي؟
اگر مانعي هم است خود خدا آفريده ، آيا قرار بوده همه پيامبر شوند؟
سوال بنده اينه كه ارتباط خداوند با انسانها و همين طور امر هدايت چرا اينقدر مرموزانه و رازآلود است
چرا خداوند در خواب يا بيداري با همه مردم صحبت نميكند؟ در اين صورت آيا هدايت ممكن تر نبود

ملا علي;509299 نوشت:
سلام ، ممنون

چه مانعي؟
اگر مانعي هم است خود خدا آفريده ، آيا قرار بوده همه پيامبر شوند؟
سوال بنده اينه كه ارتباط خداوند با انسانها و همين طور امر هدايت چرا اينقدر مرموزانه و رازآلود است
چرا خداوند در خواب يا بيداري با همه مردم صحبت نميكند؟ در اين صورت آيا هدايت ممكن تر نبود



با سلام خدمت شما دوست گرامی

برای دریافت وحی، انسان ها باید به سطحی از کمال برسند. این کمال امری نیست که به کسی بدون دلیل داده شود بلکه حالتی وجودی است که وجود انسان بر اثر انتخاب های خود، به آن می رسد. به عبارت دیگر، همان طور که بدون ورزش نمی توان بدن ورزیده ای داشت، بدون اعمال و رفتار نیکو و انتخاب افعال نیکو، نیز نمی توان به کمال رسید. بنابراین این چنین نیست که خداوند مانعی ایجاد کرده باشد بلکه این انسان ها هستند که با تلاش خود باید به این سطح از کمال برسند که مخاطب چنین پیامی واقع شوند.

این مسئله این طور که شما تصویر می کنید رمز آلود نیست. بلکه خداوند پیام های خود را به کسی داده است که امکان دریافت آنها را دارد و او نیز آنها را در اختیار ما قرار داده است.

موفق باشید

رئوف;509339 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
این طور که شما تصویر می کنید رمز آلود نیست. بلکه خداوند پیام های خود را به کسی داده است که امکان دریافت آنها را دارد و او نیز آنها را در اختیار ما قرار داده است.

سلام

فکر میکنم چیزی که بیشتر اساتید عنوان میکنند,اینه که خدا با توجه به علم خودش میدونست که چه افرادی میتونند شایسته پیامبری باشن,یعنی اگه همه افراد در شرایط یکسان قرار بگیرند,تنها عده ای میتونن از اون موهبتهای خاص استفاده کنند و درستکار باشند و ... . و اون اشخاص هم برگزیده شدن, درسته؟

باتشکر

سـاغر;509366 نوشت:
سلام

فکر میکنم چیزی که بیشتر اساتید عنوان میکنند,اینه که خدا با توجه به علم خودش میدونست که چه افرادی میتونند شایسته پیامبری باشن,یعنی اگه همه افراد در شرایط یکسان قرار بگیرند,تنها عده ای میتونن از اون موهبتهای خاص استفاده کنند و درستکار باشند و ... . و اون اشخاص هم برگزیده شدن, درسته؟

باتشکر

با سلام خدمت شما دوست گرامی

توضیحی که شما نقل کردید، هم وجود دارد. به عبارت دیگر، خداوند با علم خویش می داند که چه کسی با اختیار خود، صلاحیت و کمال مورد نیاز برای دریافت و ابلاغ وحی را به دست می آورد.

موفق باشید

اقا من شدید گیج شدم چون نتیجه کلی باور من رفته زیر سوال
خواهش میکنم از کارشناس محترم تاپیک صریحا برای بنده پاسخ ها رو جدا جدا بدند
بنده معتقدم به همه انسان ها میتونه وحی بشه.و سوال زننده تاپیک در واقع اشتباهه که چرا به همع وحی نشد.در واقع داستان اینه که به همه میتونه وحی بشه(به عقیده من) که حالا توی ادامه دلایلم رو میگم
1 - توی سوره شوری میخونین که خدا از 3 طریق با بنده اش حرف میزنه ، یکی وحی و یکی با حجاب و یکی از طریق پیغمبرش.ولی نگفته که مردم عادی الزاما فقط طریقه آخر براشون ممکنه و یا نگفته که وحی فقط و فقط بر پیغمبر نازل میشه.پس در نتیجه من که بنده اش هستم هم میتونم نوع اول رو دریافت کنم
2 - پیامبر که تا 40 سالگی معصوم نبوده یا پاک پاک نبوده و این طور که من تحقیق کردم تنها عاملی که باعث شده ایشون بتونه وحی رو دریافت کنه نه تنها این مواردی که کارشناس گفتن نیست، بلکه فقط این بوده که ایشون شوق و اشتیاق فراوان داشتند و با توجه به پشت کارشون برای رفتن به سوی غار حراء .این مشخص میشه.پس من و شما هم اگر پشت کار داشته باشیم میتونیم به وحی برسیم
3 - این پشتکار همراه بوده با رفع یک سری آلودگی ها.درواقع ایشون وقتی میرفته غار حرا و با خدا درد و دل میکرده کم کم این الودگی ها(که میتونه شامل تعلقات دنیوی ، گناهان و .... باشه) از ایشون جدا شده و در 40 سالگی وحی رو دریافت کرده.
حالا با این تفاسیر چرا من و شما نتونیم وحی دریافت کنیم؟

muiacir;519755 نوشت:
اقا من شدید گیج شدم چون نتیجه کلی باور من رفته زیر سوال
خواهش میکنم از کارشناس محترم تاپیک صریحا برای بنده پاسخ ها رو جدا جدا بدند
بنده معتقدم به همه انسان ها میتونه وحی بشه.و سوال زننده تاپیک در واقع اشتباهه که چرا به همع وحی نشد.در واقع داستان اینه که به همه میتونه وحی بشه(به عقیده من) که حالا توی ادامه دلایلم رو میگم
1 - توی سوره شوری میخونین که خدا از 3 طریق با بنده اش حرف میزنه ، یکی وحی و یکی با حجاب و یکی از طریق پیغمبرش.ولی نگفته که مردم عادی الزاما فقط طریقه آخر براشون ممکنه و یا نگفته که وحی فقط و فقط بر پیغمبر نازل میشه.پس در نتیجه من که بنده اش هستم هم میتونم نوع اول رو دریافت کنم
2 - پیامبر که تا 40 سالگی معصوم نبوده یا پاک پاک نبوده و این طور که من تحقیق کردم تنها عاملی که باعث شده ایشون بتونه وحی رو دریافت کنه نه تنها این مواردی که کارشناس گفتن نیست، بلکه فقط این بوده که ایشون شوق و اشتیاق فراوان داشتند و با توجه به پشت کارشون برای رفتن به سوی غار حراء .این مشخص میشه.پس من و شما هم اگر پشت کار داشته باشیم میتونیم به وحی برسیم
3 - این پشتکار همراه بوده با رفع یک سری آلودگی ها.درواقع ایشون وقتی میرفته غار حرا و با خدا درد و دل میکرده کم کم این الودگی ها(که میتونه شامل تعلقات دنیوی ، گناهان و .... باشه) از ایشون جدا شده و در 40 سالگی وحی رو دریافت کرده.
حالا با این تفاسیر چرا من و شما نتونیم وحی دریافت کنیم؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

انسان های دیگر نیز این استعداد را دارند که به آنها وحی شود و این مسئله نیازمند پاکی روح و آماده کردن زمینه های آن است. اما مطلبی که باید به آن توجه کرد این است که وحی خود، دو نوع است. گاهی وحی، وحی تشریعی است به این معنا که خداوند از طریق وحی، شریعت و دینی را به مردم ارائه می کند و در این بین پیامبر کسی است که از طریق وحی آن را دریافت می کند و مامور است که به دیگران ابلاغ کند. وحی به این معنا منحصر در پیامبران است و آخرین آنها نیز پیامبر اسلام است که با رحلت ایشان، راه این نوع وحی، بسته شد.
معنای دیگر وحی، الهام است که از طریق آن، خداوند به بشر، معارفی یا اخباری را الهام می کند. این نوع از وحی منحصر در پیامبران نیست بلکه برای دیگر انسان ها نیز قابل حصول است. البته طبیعتا بسته به اینکه فرد چقدر دارای پاکی باطن باشد، الهام و وحی ای که به او می شود، دارای معارف بیشتر، وضوح بیشتر و اعتبار بیشتری است. از جمله مثال ها برای این نوع وحی، وحی خداوند به مادر حضرت موسی در مورد رها کردن طفل (حضرت موسی) در رود است که در قرآن بیان شده است(1)

موفق باشید

1. قصص 7

رئوف;519928 نوشت:

البته طبیعتا بسته به اینکه فرد چقدر دارای پاکی باطن باشد، الهام و وحی ای که به او می شود، دارای معارف بیشتر، وضوح بیشتر و اعتبار بیشتری است.

موفق باشید

1. قصص 7

سلام بر کارشناس محترم تاپیک
تشکر از پاسخ گویی تان
حالا سوال اینجاست که شرایط دریافت این وحی چیست؟آیا هر الهامی که به آدم میرسه حکم وحی میگیره؟
من معتقد هستم که پیامبر اسلام تا زمان 40 سالگی که به دریافت وحی رسیدن الزاما آدم معصومی نبودن ، و تنها چیزی که باعث شد ایشون وحی دریافت کنند این بود که "اشتیاق" بالایی داشتن.همونطور که میخونیم چندبار به کوه حرا رفتن و ساعت ها خلوت میکردند.

muiacir;519948 نوشت:
سلام بر کارشناس محترم تاپیک
تشکر از پاسخ گویی تان
حالا سوال اینجاست که شرایط دریافت این وحی چیست؟آیا هر الهامی که به آدم میرسه حکم وحی میگیره؟
من معتقد هستم که پیامبر اسلام تا زمان 40 سالگی که به دریافت وحی رسیدن الزاما آدم معصومی نبودن ، و تنها چیزی که باعث شد ایشون وحی دریافت کنند این بود که "اشتیاق" بالایی داشتن.همونطور که میخونیم چندبار به کوه حرا رفتن و ساعت ها خلوت میکردند.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

سه مطلب:

- بحث از عصمت پیامبر، موضوعی نیست که در این تاپیک در مورد آن بحث کنیم زیرا موضوع اصلی این تاپیک مسئله ی دیگری است. به شما پیشنهاد می کنم برای بررسی این موضوع به بحث های شکل گرفته در سایت مراجعه کنید و اگر باز هم مطلبی باقی مانده بود، سوال جدیدی را در این زمینه طرح کنید تا به صورت مجزا و با دقت بیشتر، مورد بررسی قرار گیرد.

- هر الهامی (الهام به افراد غیر معصوم) خطا ناپذیر نیست. به عبارت دیگر، امکان اینکه فرد تصور کند الهامی رحمانی دریافت کرده است، در حالی که الهامی شیطانی بوده است، وجود دارد و از همین روست که همواره این الهامات باید با قرآن و احادیث قطعی سنجیده شود تا بر خلاف آنها نباشد.

- برای رسیدن به این درجه که انسان آمادگی دریافت چنین الهاماتی را داشته باشد، فرد باید علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات، به مستحبات و مکروهات اهمیت بیشتری بدهد و در سیری معقول به تزکیه نفس خود بپردازد تا ذهن و ضمیر خود را شایسته دریافت چنین الهاماتی گرداند. در این مورد اساتید اخلاق و عرفان، گاها دستور العمل هایی به شاگردان خاص خود میدهند ولی اصل اساسی همان انجام واجبات و ترک محرمات است.

موفق باشید

پرسش:
چرا به تك تك انسان ها وحی نشد؟

پاسخ:
تحقق ادراک کردن به این است که دو مسئله وجود داشته باشد: 1 قوه ادراکی 2 عدم مانع. به طور مثال دیدن، یکی از شایع ترین ادراکات انسان هاست زیرا قوه آن در اکثر انسان ها وجود دارد و در بسیاری از موارد نیز مانعی وجود ندارد بنا بر این دیدن تحقق پیدا می کند به طور مثال من در حال تایپ این نوشته، متن را می بینم. اما اگر یک کاغذ بزرگ بین من و مانیتور فاصله بیاندازد، علی رغم اینکه من قوه بینایی دارم ولی به جهت وجود مانع، قادر به دیدن نخواهم بود.
در مسئله وحی نیز چنین است. اگر چه همه انسان ها ذاتا می توانند و قابلیت این را دارند که مورد وحی الهی باشند ولی از آنجایی که رسیدن به مرحله دریافت وحی، مرحله بالایی است، پاکی و خلوص (رفع موانع) برای همه انسان ها رخ نمی دهد و در نتیجه انسان ها علی رغم داشتن قوه آن، در عمل موفق به درک وحی نمی شوند.

طهارت شرط لازم نبی بودن است ولی شرط کافی نیست. به عبارت دیگر نبی بودن نیازمند رسیدن به سطح خاصی از طهارت است ولی به این معنا نیست که هر کسی که به مرتبه ای از طهارت برسد، نبی باشد بلکه شروط دیگری نیز برای آن مطرح است.
از سوی دیگر، یکی از مهم ترین ویژگی های پیامبران، عصمت است که کاملا امری اختیاری است و معنای عصمت این نیست که فرد مجبور باشد که گناه نکند بلکه فرد معصوم با علم خود گناه نمی کند.
در مورد اصل امکان این دریافت نیز توجه به این مطلب لازم است که از سوی خداوند مانعی وجود ندارد بلکه این مانع از سوی ماست. قوه و استعداد این دریافت توسط خداوند در انسان ها قرار داده شده است ولی انسان ها باید موانع را از بین ببرند تا شایسته رسیدن به این مقام شوند.
پیامبر شدن هم دارای "شرط لازم" است،مانند طهارت و هم دارای "شرط کافی" مانند انتخاب شدن از سوی خداوند.
شرط نخست، امری اختیاری است و فرد با تلاش خود می تواند به طهارت برسد ولی شرط دوم اختیاری نیست و از سوی خداوند صورت می گیرد. بنا بر این بخشی از شرایط، اختیاری است و بخشی از آن اختیاری نیست.
انسان های دیگر نیز این استعداد را دارند که به آن ها وحی شود و این مسئله نیازمند پاکی روح و آماده کردن زمینه های آن است. اما مطلبی که باید به آن توجه کرد این است که وحی خود، دو نوع است. گاهی وحی، وحی تشریعی است به این معنا که خداوند از طریق وحی، شریعت و دینی را به مردم ارائه می کند و در این بین پیامبر کسی است که از طریق وحی آن را دریافت می کند و مامور است که به دیگران ابلاغ کند. وحی به این معنا منحصر در پیامبران است و آخرین آن ها نیز پیامبر اسلام است که با رحلت ایشان، راه این نوع وحی، بسته شد.

معنای دیگر وحی، الهام است که از طریق آن، خداوند به بشر، معارفی یا اخباری را الهام می کند. این نوع از وحی منحصر در پیامبران نیست بلکه برای دیگر انسان ها نیز قابل حصول است. البته طبیعتا بسته به اینکه فرد چقدر دارای پاکی باطن باشد، الهام و وحی ای که به او می شود، دارای معارف بیشتر، وضوح بیشتر و اعتبار بیشتری است. از جمله مثال ها برای این نوع وحی، وحی خداوند به مادر حضرت موسی در مورد رها کردن طفل (حضرت موسی) در رود است که در قرآن بیان شده است.(1)

____
(1) قصص/ 7.

موضوع قفل شده است