درخواست مصداق برای این حدیث: «ایاک و الضّجر و الکسل»

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست مصداق برای این حدیث: «ایاک و الضّجر و الکسل»

سلام من متوجه مفهوم حدیث زیر نمیشوم
:Gig:
کسی میتونه مثالها عینی برای درک آن بزنه؟
عن أبی عبد الله (ع) إنه قال: «ایاک و الضّجر و الکسل انّهما مفتاح کلّ سوء إنه من کسل لم یؤدّ حقّاً و من ضجر لم یصبر علی حقّ».
وسائل، ج12، ص39٫
امام صادق (ع) فرمودند: «از دل تنگی کسالت بپرهیزید، زیرا کلید هر شرّی است. کسی که کسالت دارد حقی را به اهل آن نداده و کسی که بی حوصله و دل تنگ است، صبر بر حقی نکرده است»

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

نفس خود را براى كار و كوشش آماده كنيد
كار و كوشش هميشه بايد با ميل واقعى انجام شود. زيرا اگر با اكراه نفسانى همراه باشد، گاهى اثرات منفى به بار مى‏آورد و زيان آن از سودش بيشتر مى‏شود.
. . .
بنابر اين تلاش و كوشش در برنامه‏هاى سنگين، براى آن دسته از مردم مفيد است كه از نظر نفسانى ميل و آمادگى براى انجام آن را دارند و افرادى كه اين گونه نيستند، بايد تلاش نمايند تا آمادگى نفسانى را در خود ايجاد نمايند.
پس نبايد از تلاش و كوشش در كارهاى نيك، به دليل آن كه مطابق ميل ما نيست، دست برداريم. بلكه بايد به مخالفت با هواها و اميال نفسانى پرداخته، تا حدّى كه نفس را همراه با عقل و وجدان نموده و او را مايل به انجام امور خير بنمائيم.
آنان كه در تلاش و كوششهايى كه انجام مى‏دهند، نفس را تابعِ عقل و وجدانِ خود مى‏نمايند، و با كمال ميل و علاقه دست به برنامه‏هاى سنگين مى‏زنند، نتايج بسيار ارزنده‏اى را بدست مى‏آورند.
از اين رو، بزرگان و شخصيتهاى نامى دين، براى رسيدن به اهداف عاليه، ومقاصد بزرگ به تلاش و كوششهاى فراوان دست زده ونفسِ خود را تابعِ عقل خود نموده و بر همين اساس توانسته‏اند به درجات عالى علم و عمل نائل شوند.
آنان با الهام از فرمايشات و راهنمائيهاى اهل بيت‏عليهم السلام دست به مجاهدتهاى پيگير زده و با زحمتهاى طاقت فرسائى كه متحمّل شده‏اند، به مقامات عالى علمى و معنوى دست يافته‏اند.
آنان همچون كوه، در برابر طوفانهاى ويرانگر ايستاده و هيچ گاه از پاى ننشسته‏اند و همچنان به كوشش و تلاش پرداخته‏ اند.

كار و تلاش گوهر ذاتي انسان و مايه‌ي عزت و كرامت انسان و سبب دوام زندگي و حيات اوست. بنابراين، سعادت‌مندي و رسيدن به كمال مطلوب، در پي كار و تلاش و كوشش ميسر است. هر قدر جامعه‌اي در وادي كار و تلاش كوشاتر و بر مشكلات صابرتر باشد، ميزان دستيابي او به ماندگاري و ثبات بيشتر خواهد بود؛ همچنان كه به هر مقدار كه از سعي و تلاش خود بكاهد و به سستي و تنبلي روي آورد از ميزان دوام و پايداري او كاسته خواهد شد. به تعبير علي (ع): «في التواني و العجز انتجت الهلكه»؛ در تنبلي و احساس ناتواني، نابودي و تباهي پديد مي‌آيد.

براى درك حقيقت بايد كوشش كنيد
براى رسيدن به حقيقت و يافتن حقّ، بايد كوشش و فعاليّت نموده و سختيهاى راه را تحمّل كنيم؛ زيرا بدون سعى و تلاش و تحمّل و صبر در برابر موانع و مشكلات، نمى‏توانيم حقيقت را درك نمائيم.
حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى‏فرمايند:

لايُدْرَكُ الْحَقُّ إِلّا بِالْجِدِّ وَالصَّبْرِ.
حقيقت درك نمى‏شود، مگر با جدّيّت و صبر.

بنابر اين براى درك حقيقت، نياز به كوشش و جدّيت داريم؛ تا كار و فعاليّت ما اگر بر اساس موازينى كه از طريق خاندان وحى‏ عليهم السلام صادر گرديده باشد، به آن پى ببريم.

بنابر اين، اگر مى‏خواهيد از گوهر وجودِ خويش استفاده كنيد و آنچه را كه همگان قدرت درك آن را ندارند بيابيد، بايد در راه آن كوشش كنيد.
حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يكى از خطبه‏ هاى خود چنين مى‏فرمايند:

اَلْعَمَلُ، اَلْعَمَلُ، ثُمَّ النَّهايَةُ، النَّهايَةُ.
كار! كار! آن گاه نهايت! نهايت!

آن كس كه گامى برنداشته يا قدم را در غير راه گذارده، چگونه مى‏تواند حقيقت را دريابد و به پايان راه و انتهاى مقصد برسد؟!

انسان يك موجود ـ به يك اعتبار ـ چند كانوني است. انسان جسم دارد، انسان قوه خيال دارد، انسان عقل دارد، انسان دل دارد. ... كار براي جسم انسان ضروري است، براي خيال انسان ضروري است، براي عقل و فكر انسان ضروري است و براي قلب و احساس و دل انسان هم ضروري است، اما براي جسم كمتر احتياج به توضيح دارد؛ زيرا يك امر محسوس است. بدن انسان اگر كار نكند مريض مي شود؛ يعني كار يكي از عوامل حفظ الصحه است.

[h=3]پرهیز از تنبلی و بی حوصلگی[/h]قال الباقر (ع): "إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ ... مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّا وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَی حَقٍّ"(1)
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو کلید هر بدی می باشند و کسی که تنبل باشد حقی را نگذارد و کسی که بی حوصله باشد بر حق شکیبایی نورزد.
از جمله هشدارهایی که در فرهنگ دینی بسیار به چشم می خورد و مسلمانان را نسبت به آن بیدار باش داده اند، موضوع تنبلی و تن پروری و بی حوصلگی و کوتاهی در کار است واژه های مانند "کسل"، "ضجر" و "توانی" یعنی تنبلی و بی حوصلگی و سستی در بردارنده این صفت نا پسند و مورد نکوهش می باشند.
لغت شناسان در کالبد شکافی این واژگان گفته اند:
"الْکَسَلَ ، التَّثاقُلُ عَمّا لا یَنْبَغی التَّثاقُلُ عَنْهُ وَ لِاَجْلِ ذلکَ صارَ مَذْمُوما"(2).
تنبلی یعنی کوتاهی و سستی ورزیدن و زیر بار نرفتن چیزی که شایسته است انجام گیرد و به همین جهت این خصلت از صفتهای مذموم و مورد نکوهش بشماررود.
در حدیث اول نوشتار امام باقر (ع) با تعبیر " إیَّاکَ " هشدار داده اند و پی آمدهای منفی تنبلی و بی حوصلگی را اینگونه بر شمرده اند:
الف: اگر کسی گرفتار این صفت منفی و خصلت مذموم تنبلی شد برای ورود به کارهای بد مانعی در جلو راه نخواهد دید، انسان تنبل و تن پرور برای اداره زندگی دست به هر کار زشت و پلشت خواهد زد، برای نان ثناگر دونان خواهد شد. به تعبیر امام (ع) این صفت صفت منفی کلیدی است یعنی کلید بسیاری از زشتی ها و بدیها است و به وسیله آن دَرِ شرور و زشتی ها به روی انسان گشوده خواهد شد.
ب: انسان تنبل هرگز نمی تواند از حق دفاع کند و همواره ذلیل و محکوم و زیر دست خواهد بود. زیرا حق گرفتنی است، برای احقاق حق باید تلاش و کوشش کرد، انسان بی تحرک و بی نشاط نه از حق خودش می تواند دفاع کند و نه از حق اجتماعی پاسداری نماید.
ج: کسی که در زندگی بی حوصله و سست اراده باشد، پایداری و شکیبایی را از دست می دهد و در نتیجه در مسیر پیشرفت حق و حقیقت آسیب پذیر می گردد. گزیده فرمایش امام باقر (ع) این است: مسلمانی که تنبل و سست اراده و بی حوصله باشد نه " تَواصَوْا بِالْحَقِّ "(3) را می تواند عملی سازد و نه "تواصوا بالصّبر"(4) را می تواند به اجرا درآورد. و در نتیجه از " تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَه"(5) نیز محروم است و به فضیلت " تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوَی"(6)هم دست نخواهد یافت.
در روایت دیگر امام صادق (ع) فرمود:
" إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ "(7)
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو خصلت تو را از بهره دنیا و آخرت باز می دارند.
اسلام دین معاش و معاد، دنیا و آخرت، و مادی و معنوی است، به دنیا و نعمتهای آن با دو چشم می نگرد. انسانهایی که در زندگی یک بعدی هستند از نظر اسلام انسانهای ایده آل نخواهند بود، اگر کسی از دنیا بگریزد به بهانه آخرت و یا آخرت را از دست بدهد به خاطر دنیا، هردو مورد نکوهش و سرزنش هستند، آنچه اسلام می پسندد داشتن دنیا و آخرت در کنار هم و با هم است.
"رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الاْآخِرَةِ حَسَنَةً ..."(8)
پروردگارا دنیای خوب و آخرت خوب به ما عطا فرما.
این دعایی است که همواره مؤمنان خدا باور در قنوت نمازهای واجب و مستحب خوانند و از پروردگار جهان خیر دنیا و آخرت را طلب می کنند. انسانهای تنبل و بی حوصله و سست اراده نه از دنیا بهره ای می برند و نه از آخرت طرفی خواهند بست. از این رو امام صادق (ع) هشدار می دهند که اگر می خواهید به خیر دو جهان دست یابید تن پروری و تنبلی و سستی را از خود دور کنید.
مقام معظم رهبری در تبیین این واقعیت تحلیل دلپذیری دارند که اشاره به آن روشنگر موضوع مورد بحث است:
"در اسلام زندگی بدون مبارزه، زندگی راکد، زندگی ساکن، زندگی بی تحرک و زندگی بی جوشش که اراده و عزم انسانی در آن نباشد زندگی مطلوبی نیست و انسان را به آرمانهای انسانی و اسلامی نمی رساند... یکی از بدترین دشمنهای انسان که از درون خود او سر منشأ می گیرد، تنبلی و بیکارگی و تن به کار ندادن و دل به کار ندادن است، باید با این دشمن مبارزه کرد، اگر با این دشمن مبارزه کردید و توانستید بر او فائق بیایید، آن گاه اگر دشمن خارجی هم به کشور شما حمله کرد می توانید بر او نیز فایق بیایید.... اگر انسان بر تنبلی خود غلبه پیدا نکند و تنبلی بر انسان حاکم بشود در هر میدانی که وظیفه او را فرا بخواند، انسان در آن میدان حاضر نخواهد شد. پس اولین دشمن، تنبلی و راحت طلبی انسان است، آن کسی که تن به درس، تن به کار، تن به عبادت، تن به وظایف گوناگون خانوادگی و اجتماعی نمی دهد و تسلیم تنبلی می شود، نمی تواند ادعا کند که اگر دشمن او را از بیرون تهدید کند خواهد توانست بر آن دشمن پیروز شود"(9)
بی تردید در مسیر زندگی اجتماعی موانع و دست اندازهای گوناگونی وجود دارد که باید آنها را با عزم و اراده پولادین از جلو راه برداشت تا به مقصد و مقصود راه یافت، انسان تنبل توان برداشتن این موانع را ندارد از این رو همواره در بین راه زمین گیرشود و از رسیدن به قله سعادت و عزت باز می ماند.
کسی که می خواهد در زندگی اجتماعی آبرومند زندگی کند باید توانمندی های خدا دادی خود را به کار گیرد و ضعف و سستی را از خود دور سازد و با نیروهای راهزن که از آن جمله است تنبلی و بی حوصلگی مبارزه کند.
انسانهایی که بی حوصله و سست اراده و دون همت و تن پرورند گرفتاریهای گوناگونی پیدا می کنند که در روایات به برخی از آنها اشاره شده است.
علی (ع) فرمود: " مِنْ سَبَبِ الْحِرْمَانِ التَّوَانِی "(10)یکی از عوامل محرومیت سستی (در کار) است.
و نیز فرمود:
" التَّوَانِی إِضَاعَةٌ "(11) سستی و اهمال در کار نابود کننده (عمر و فرصت) است.
در جای دیگر فرمود:"مِنَ التَّوَانِی یَتَوَلَّدُ الْکَسَلُ"(12) از سستی است که تنبلی زاییده می شود.
پیشوایان دینی در لابلای نیایش و دعاهایشان از صفت کسالت و تنبلی و بی حوصلگی به خدا پناه می بردند امام سجاد(ع) می فرماید: "اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَمِّ وَ الْحَزَنِ وَ الْعَجْزِ وَ الْکَسَلِ"(13).
بار خدایا، من از غم و اندوه و ناتوانی و تنبلی به تو پناه می برم.
[h=3]نشاط و عزم[/h]در برابر این هشدار هدایت هم وجود دارد، اگر کسی بخواهد از تنبلی و سست ارادگی و بی حوصلگی برهد باید در پی روحیه با نشاط و عزم آهنین باشد انسانهای پرنشاط و با اراده دیو تنبلی را از سرزمین وجود خویش دور می سازند و با به کارگیری انرژیهای خدادادی از موانع پیش روی یکی پس از دیگری عبور می کنند و گامهای مؤثر و سازنده ای در زمینه سلامت و سعادت زندگی اجتماعی بر می دارند.
"نشاط" در لغت به معنای "گشودن گره است"(14) آن که کاری را به آسانی و با سرعت انجام می دهد و از امروز و فردا کردن و روزمره گی خود را می رهاند انسان با نشاط نام دارد انسانهای با نشاط روحیه، نیت و عمل را با هم هماهنگ می کنند اگر روحیه انسان شیفته کاری شد و اگر شیفته خدمت به خلق خدا گردید در انجام کار سستی و تنبلی نخواهد ورزید.
انسان اگر هدفدار زندگی کند و به هدفش نیز ایمان داشته باشد در عمل سرزنده و با نشاط خواهد بود.
عالمی که به علم عشق می ورزد و طعم شیرین و دلپذیر دانش را چشیده است در دانش آموزی شب و روز نمی شناسد و به گفته خواجه طوسی:
align: center

[TR]
[TD];لذات دنیوی همه هیچ است نزد من
;در خاطر از تغییر آن هیچ ترس نیست
;روز تنعم و شب عیش و طرب مرا
;غیر از شب مطالعه و روز درس نیست

انسان مؤمن خدا باور و معاد شناس که جهان هستی را هدفمند و هشیار بیند تمام توان و تلاش خودش را به کار می گیرد که در مسیر عبودیت و بندگی از بیهودگی و عبث گرایی و سستی و تنبلی بگریزد و در انجام عمل صالح با نشاط و همراه با شوق و رغبت زندگی اجتماعی خود را ساماندهی کند.
علی (ع) در ضمن شمارش اوصاف انسانهای پرهیزگار می فرماید:"... وَ نَشَاطا فِی هُدًی"(15)(آنان) در مسیر هدایت با نشاطند.
و چه خوب ترسیم کرده عالم و عارف دلسوخته مرحوم الهی قمشه ای این حقیقت را:
align: center

;همی بینی در آن دلهای آگاه
;نشاطا فی هدی شوقا الی اللّه
;چو یابد راه کوی دلبرش را
;نشاط انگیز سازد خاطرش را
;بشارت باد مستان صفا را
;بجان پویندگان راه وفا را
;یکی را مست چشم یار کردند
;یکی دردی کش خمار کردند
;یکی را ناز جانان دار باید
;یکی را نقش بیجان جان فزاید
;تو شادی با می انگور بستان
;چه دانی شادی ایزد پرستان
;تو را زیبد نشاط آب و نانی
;نشاط عشقبازان را چه دانی

امام علی (ع) می فرماید:" الْمُؤْمِنُ یَرْغَبُ فِیمَا یَبْقَی وَ یَزْهَدُ فِیمَا یَفْنَی ... بَعِیدٌ کَسَلُهُ دَائِمٌ نَشَاطُهُ " (16)
مؤمن به آنچه باقی است عشق و رغبت نشان می دهد و از آنچه فانی است گریزان است، تنبلی از او به دور است و همواره با نشاط زندگی می کند.
پیامبر اسلام(ص) در ضمن دعا اینگونه می فرماید:
"امْنُنْ عَلَیْنَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَ الْکَسَلِ وَ الْعَجْزِ وَ الْعِلَلِ وَ الضَّرَرِ وَ الضَّجَرِ وَ الْمَلَلِ"(17)
(خدایا) نعمت سرزندگی و کوشایی را به ما ارزانی دار و از سستی و تنبلی و ناتوانی و بهانه آوری و زیان و دل مردگی و ملال، محفوظمان دار.
همانگونه که مشاهده می شود، در برابر روحیه منفی تنبلی روحیه مثبت نشاط و سرزندگی قرار دارد که پیشوایان معصوم آن را از خدا طلب می کردند و به پیروان خویش نیز آن را اینگونه می آموختند.
اگر نشاط فردی و اجتماعی در بین جامعه رواج یابد و جریان غالب و حاکم گردد بی تردید عزم ملی و اراده سرنوشت ساز به دنبال آن رخ می نماید از این رو در روایات در برابر سستی و بی ارادگی به عزم سفارش شده است:
علی (ع) فرمود: " ضَادُّوا التَّوَانِیَ بِالْعَزْم"(18)؛ با عزم و اراده به جنگ سستی بروید.
اگر در جامعه ای روحیه نشاط و پویایی و کوشایی همراه با عزم و اراده وجود داشته باشد آن جامعه از بسیاری از آفت ها بدور خواهد بود در نتیجه مردم جامعه سرزنده، مولّد، متحرک، و اهل کار و ابتکار خواهند شد. بنابراین باید همگان بکوشیم تا از سستی و ضعف و تنبلی و بی حوصلگی خود را برهانیم و به صفت زیبای نشاط و عزم و همت عالی، خود و جامعه دینی مان را بیاراییم.
[h=3]آثار زیانبار تنبلی[/h]در کلمات نورانی پیشوایان معصوم نسبت به پیامدهای زیانبار تنبلی و آثار ویرانگر اجتماعی آن هشدارهایی داده شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
[h=3]فقر و ناداری[/h]انسان فقیر و جامعه فقیر ذلیل و زبون است، از چشم ها می افتد و برای زندگی خویش توان برنامه ریزی و آینده نگری را ندارد. انسان نیازمند از لحاظ اجتماعی فاقد پایگاه و جایگاه است حتی اگر حرف حقی هم داشته باشد در ابراز آن احساس ناتوانی می کند. علی (ع) می فرماید:
" إِنَّ الاْءَشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ "(19)؛آن گاه که اشیاء با یکدیگر جفت شدند، تنبلی و ناتوانی با هم ازدواج کردند و از آنها فقر متولد شد.
فقر زاییده تنبلی و بی حوصلگی و نداشتن روحیه کار و تلاش و سعی و کوشش است، کار سرمایه است و بی کاری سربارگی.
align: center

;برو کار می کن مگو چیست کار
;که سرمایه جاودانی است کار

[h=3]آفت موفقیت [/h]توفیق رفیقی است که به هر کس ندهند، اگر انسان در زندگی تلاش و تحرک نداشته باشد و بستر سازی و زمینه سازی نکند در امور مربوط به دین و دنیا به جایی نمی رسد به قول معروف "از تو حرکت از خدا برکت" اگر جوشش و کوشش نباشد رویش و زایش نخواهد بود. توفیق یعنی آماده شدن اسباب برای رسیدن به هدف و مقصود. این واقعیت آن گاه لباس واقعیت می پوشد که آدمی اهل کار و تلاش باشد.
علی (ع)فرمود: " آفَةُ النُّجْحِ الْکَسَلُ "؛(20)آفت موفقیت تنبلی است.
[h=3]نرسیدن به مقصد[/h]برای رسیدن به هدف و مقصود زندگی که همان "حیات طیبه" است، باید از ایمان و عمل صالح کمک گرفت اگر ایمان و باور باشد اما کار و عمل نباشد آدمی به هدف زندگی دست نخواهد یافت علی(ع) می فرماید:
" مَنْ دَامَ کَسَلُهُ خَابَ أَمَلُه "؛(21) کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام ماند.
ونیز فرمود:
" عَدُوُّ الْعَمَلِ الْکَسَلُ "(22)؛ دشمن کار، تنبلی است.
[h=3]افتادن از چشم ها[/h]کسی که روحیه کار و تلاش ندارد و کَلّ بر جامعه است از لحاظ اجتماعی فاقد جایگاه است، مردم به او اعتماد ندارند و در نتیجه از شور و مشورت با او می پرهیزند و می گویند اگر او حرفی و طرحی می داشت خودش را از این بدبختی نجات می داد. از این رو او از چشم مردم می افتد.
علی(ع) فرمود:" لَا تَتَّکِلْ فِی أُمُورِکَ عَلَی کَسْلَان"؛(23)در کارهای خود به آدم تنبل، تکیه و اعتماد نکن.
و نیز فرمود:
" لَا تَسْتَعِنْ بِکَسْلَانَ وَ لَا تَسْتَشِیرَنَّ عَاجِزا"؛(24) از آدم تنبل کمک مگیر و با ناتوان مشورت مکن.
این بود نگاهی گذرا به یکی دیگر از هشدارهای اجتماعی که از زبان پیشوایان معصوم بیان شده است، امید است جامعه دینی و مدیریت اجتماعی ما برخوردار از نشاط و طراوت و تلاش و جدیت باشند و از هرگونه سستی و تنبلی و کم کاری و بی حوصلگی دوری گزینند.
[h=3]پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
[/h]25. میزان الحکمه،ری شهری با ترجمه فارسی، ج 11، ص5186.
26. مفردات راغب،واژه کسل.
27. سوره عصر، آیه 3.
28. همان.
29. سوره بلد، آیه 17.
30. سوره مائده، آیه 2.
31. میزان الحکمه،ری شهری با ترجمه فارسی، ج 11، ص5186.
32. سوره بقره، آیه 201.
33.سخنرانی 26/8/82.
34. میزان الحکمه،ری شهری با ترجمه فارسی، ج 11 ص 5186.
35. همان.
36. همان.
37. همان، ص 5188.
38. مفردات راغب، کلمه نشط.
39. نهج البلاغه،خ 193.
40. میزان الحکمه،ری شهری با ترجمه فارسی، ج 11،ص 5184.
41. همان، ص 5188.
42. همان.
43. همان، ص 5184.
44. همان.
45. همان.
46. همان.
47. همان.

48. همان.

[/TD]
[/TR]



[h=3]پرهیز از تنبلی و بی حوصلگی[/h]قال الباقر (ع): "إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ ... مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّا وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَی حَقٍّ"(1)
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو کلید هر بدی می باشند و کسی که تنبل باشد حقی را نگذارد و کسی که بی حوصله باشد بر حق شکیبایی نورزد.
از جمله هشدارهایی که در فرهنگ دینی بسیار به چشم می خورد و مسلمانان را نسبت به آن بیدار باش داده اند، موضوع تنبلی و تن پروری و بی حوصلگی و کوتاهی در کار است واژه های مانند "کسل"، "ضجر" و "توانی" یعنی تنبلی و بی حوصلگی و سستی در بردارنده این صفت نا پسند و مورد نکوهش می باشند.
لغت شناسان در کالبد شکافی این واژگان گفته اند:
"الْکَسَلَ ، التَّثاقُلُ عَمّا لا یَنْبَغی التَّثاقُلُ عَنْهُ وَ لِاَجْلِ ذلکَ صارَ مَذْمُوما"(2).
تنبلی یعنی کوتاهی و سستی ورزیدن و زیر بار نرفتن چیزی که شایسته است انجام گیرد و به همین جهت این خصلت از صفتهای مذموم و مورد نکوهش بشماررود.
در حدیث اول نوشتار امام باقر (ع) با تعبیر " إیَّاکَ " هشدار داده اند و پی آمدهای منفی تنبلی و بی حوصلگی را اینگونه بر شمرده اند:
الف: اگر کسی گرفتار این صفت منفی و خصلت مذموم تنبلی شد برای ورود به کارهای بد مانعی در جلو راه نخواهد دید، انسان تنبل و تن پرور برای اداره زندگی دست به هر کار زشت و پلشت خواهد زد، برای نان ثناگر دونان خواهد شد. به تعبیر امام (ع) این صفت صفت منفی کلیدی است یعنی کلید بسیاری از زشتی ها و بدیها است و به وسیله آن دَرِ شرور و زشتی ها به روی انسان گشوده خواهد شد.
ب: انسان تنبل هرگز نمی تواند از حق دفاع کند و همواره ذلیل و محکوم و زیر دست خواهد بود. زیرا حق گرفتنی است، برای احقاق حق باید تلاش و کوشش کرد، انسان بی تحرک و بی نشاط نه از حق خودش می تواند دفاع کند و نه از حق اجتماعی پاسداری نماید.
ج: کسی که در زندگی بی حوصله و سست اراده باشد، پایداری و شکیبایی را از دست می دهد و در نتیجه در مسیر پیشرفت حق و حقیقت آسیب پذیر می گردد. گزیده فرمایش امام باقر (ع) این است: مسلمانی که تنبل و سست اراده و بی حوصله باشد نه " تَواصَوْا بِالْحَقِّ "(3) را می تواند عملی سازد و نه "تواصوا بالصّبر"(4) را می تواند به اجرا درآورد. و در نتیجه از " تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَه"(5) نیز محروم است و به فضیلت " تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوَی"(6)هم دست نخواهد یافت.
در روایت دیگر امام صادق (ع) فرمود:
" إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ "(7)
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو خصلت تو را از بهره دنیا و آخرت باز می دارند.
اسلام دین معاش و معاد، دنیا و آخرت، و مادی و معنوی است، به دنیا و نعمتهای آن با دو چشم می نگرد. انسانهایی که در زندگی یک بعدی هستند از نظر اسلام انسانهای ایده آل نخواهند بود، اگر کسی از دنیا بگریزد به بهانه آخرت و یا آخرت را از دست بدهد به خاطر دنیا، هردو مورد نکوهش و سرزنش هستند، آنچه اسلام می پسندد داشتن دنیا و آخرت در کنار هم و با هم است.
"رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الاْآخِرَةِ حَسَنَةً ..."(8)
پروردگارا دنیای خوب و آخرت خوب به ما عطا فرما.
این دعایی است که همواره مؤمنان خدا باور در قنوت نمازهای واجب و مستحب خوانند و از پروردگار جهان خیر دنیا و آخرت را طلب می کنند. انسانهای تنبل و بی حوصله و سست اراده نه از دنیا بهره ای می برند و نه از آخرت طرفی خواهند بست. از این رو امام صادق (ع) هشدار می دهند که اگر می خواهید به خیر دو جهان دست یابید تن پروری و تنبلی و سستی را از خود دور کنید.
مقام معظم رهبری در تبیین این واقعیت تحلیل دلپذیری دارند که اشاره به آن روشنگر موضوع مورد بحث است:
"در اسلام زندگی بدون مبارزه، زندگی راکد، زندگی ساکن، زندگی بی تحرک و زندگی بی جوشش که اراده و عزم انسانی در آن نباشد زندگی مطلوبی نیست و انسان را به آرمانهای انسانی و اسلامی نمی رساند... یکی از بدترین دشمنهای انسان که از درون خود او سر منشأ می گیرد، تنبلی و بیکارگی و تن به کار ندادن و دل به کار ندادن است، باید با این دشمن مبارزه کرد، اگر با این دشمن مبارزه کردید و توانستید بر او فائق بیایید، آن گاه اگر دشمن خارجی هم به کشور شما حمله کرد می توانید بر او نیز فایق بیایید.... اگر انسان بر تنبلی خود غلبه پیدا نکند و تنبلی بر انسان حاکم بشود در هر میدانی که وظیفه او را فرا بخواند، انسان در آن میدان حاضر نخواهد شد. پس اولین دشمن، تنبلی و راحت طلبی انسان است، آن کسی که تن به درس، تن به کار، تن به عبادت، تن به وظایف گوناگون خانوادگی و اجتماعی نمی دهد و تسلیم تنبلی می شود، نمی تواند ادعا کند که اگر دشمن او را از بیرون تهدید کند خواهد توانست بر آن دشمن پیروز شود"(9)
بی تردید در مسیر زندگی اجتماعی موانع و دست اندازهای گوناگونی وجود دارد که باید آنها را با عزم و اراده پولادین از جلو راه برداشت تا به مقصد و مقصود راه یافت، انسان تنبل توان برداشتن این موانع را ندارد از این رو همواره در بین راه زمین گیرشود و از رسیدن به قله سعادت و عزت باز می ماند.
کسی که می خواهد در زندگی اجتماعی آبرومند زندگی کند باید توانمندی های خدا دادی خود را به کار گیرد و ضعف و سستی را از خود دور سازد و با نیروهای راهزن که از آن جمله است تنبلی و بی حوصلگی مبارزه کند.
انسانهایی که بی حوصله و سست اراده و دون همت و تن پرورند گرفتاریهای گوناگونی پیدا می کنند که در روایات به برخی از آنها اشاره شده است.
علی (ع) فرمود: " مِنْ سَبَبِ الْحِرْمَانِ التَّوَانِی "(10)یکی از عوامل محرومیت سستی (در کار) است.
و نیز فرمود:
" التَّوَانِی إِضَاعَةٌ "(11) سستی و اهمال در کار نابود کننده (عمر و فرصت) است.
در جای دیگر فرمود:"مِنَ التَّوَانِی یَتَوَلَّدُ الْکَسَلُ"(12) از سستی است که تنبلی زاییده می شود.
پیشوایان دینی در لابلای نیایش و دعاهایشان از صفت کسالت و تنبلی و بی حوصلگی به خدا پناه می بردند امام سجاد(ع) می فرماید: "اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَمِّ وَ الْحَزَنِ وَ الْعَجْزِ وَ الْکَسَلِ"(13).
بار خدایا، من از غم و اندوه و ناتوانی و تنبلی به تو پناه می برم.
[h=3]نشاط و عزم[/h]در برابر این هشدار هدایت هم وجود دارد، اگر کسی بخواهد از تنبلی و سست ارادگی و بی حوصلگی برهد باید در پی روحیه با نشاط و عزم آهنین باشد انسانهای پرنشاط و با اراده دیو تنبلی را از سرزمین وجود خویش دور می سازند و با به کارگیری انرژیهای خدادادی از موانع پیش روی یکی پس از دیگری عبور می کنند و گامهای مؤثر و سازنده ای در زمینه سلامت و سعادت زندگی اجتماعی بر می دارند.
"نشاط" در لغت به معنای "گشودن گره است"(14) آن که کاری را به آسانی و با سرعت انجام می دهد و از امروز و فردا کردن و روزمره گی خود را می رهاند انسان با نشاط نام دارد انسانهای با نشاط روحیه، نیت و عمل را با هم هماهنگ می کنند اگر روحیه انسان شیفته کاری شد و اگر شیفته خدمت به خلق خدا گردید در انجام کار سستی و تنبلی نخواهد ورزید.
انسان اگر هدفدار زندگی کند و به هدفش نیز ایمان داشته باشد در عمل سرزنده و با نشاط خواهد بود.
عالمی که به علم عشق می ورزد و طعم شیرین و دلپذیر دانش را چشیده است در دانش آموزی شب و روز نمی شناسد و به گفته خواجه طوسی:

align: center

;لذات دنیوی همه هیچ است نزد من
;در خاطر از تغییر آن هیچ ترس نیست
;روز تنعم و شب عیش و طرب مرا
;غیر از شب مطالعه و روز درس نیست

انسان مؤمن خدا باور و معاد شناس که جهان هستی را هدفمند و هشیار بیند تمام توان و تلاش خودش را به کار می گیرد که در مسیر عبودیت و بندگی از بیهودگی و عبث گرایی و سستی و تنبلی بگریزد و در انجام عمل صالح با نشاط و همراه با شوق و رغبت زندگی اجتماعی خود را ساماندهی کند.
علی (ع) در ضمن شمارش اوصاف انسانهای پرهیزگار می فرماید:"... وَ نَشَاطا فِی هُدًی"(15)(آنان) در مسیر هدایت با نشاطند.
و چه خوب ترسیم کرده عالم و عارف دلسوخته مرحوم الهی قمشه ای این حقیقت را:
align: center

;همی بینی در آن دلهای آگاه
;نشاطا فی هدی شوقا الی اللّه
;چو یابد راه کوی دلبرش را
;نشاط انگیز سازد خاطرش را
;بشارت باد مستان صفا را
;بجان پویندگان راه وفا را
;یکی را مست چشم یار کردند
;یکی دردی کش خمار کردند
;یکی را ناز جانان دار باید
;یکی را نقش بیجان جان فزاید
;تو شادی با می انگور بستان
;چه دانی شادی ایزد پرستان
;تو را زیبد نشاط آب و نانی
;نشاط عشقبازان را چه دانی

امام علی (ع) می فرماید:" الْمُؤْمِنُ یَرْغَبُ فِیمَا یَبْقَی وَ یَزْهَدُ فِیمَا یَفْنَی ... بَعِیدٌ کَسَلُهُ دَائِمٌ نَشَاطُهُ " (16)
مؤمن به آنچه باقی است عشق و رغبت نشان می دهد و از آنچه فانی است گریزان است، تنبلی از او به دور است و همواره با نشاط زندگی می کند.
پیامبر اسلام(ص) در ضمن دعا اینگونه می فرماید:
"امْنُنْ عَلَیْنَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَ الْکَسَلِ وَ الْعَجْزِ وَ الْعِلَلِ وَ الضَّرَرِ وَ الضَّجَرِ وَ الْمَلَلِ"(17)
(خدایا) نعمت سرزندگی و کوشایی را به ما ارزانی دار و از سستی و تنبلی و ناتوانی و بهانه آوری و زیان و دل مردگی و ملال، محفوظمان دار.
همانگونه که مشاهده می شود، در برابر روحیه منفی تنبلی روحیه مثبت نشاط و سرزندگی قرار دارد که پیشوایان معصوم آن را از خدا طلب می کردند و به پیروان خویش نیز آن را اینگونه می آموختند.
اگر نشاط فردی و اجتماعی در بین جامعه رواج یابد و جریان غالب و حاکم گردد بی تردید عزم ملی و اراده سرنوشت ساز به دنبال آن رخ می نماید از این رو در روایات در برابر سستی و بی ارادگی به عزم سفارش شده است:
علی (ع) فرمود: " ضَادُّوا التَّوَانِیَ بِالْعَزْم"(18)؛ با عزم و اراده به جنگ سستی بروید.
اگر در جامعه ای روحیه نشاط و پویایی و کوشایی همراه با عزم و اراده وجود داشته باشد آن جامعه از بسیاری از آفت ها بدور خواهد بود در نتیجه مردم جامعه سرزنده، مولّد، متحرک، و اهل کار و ابتکار خواهند شد. بنابراین باید همگان بکوشیم تا از سستی و ضعف و تنبلی و بی حوصلگی خود را برهانیم و به صفت زیبای نشاط و عزم و همت عالی، خود و جامعه دینی مان را بیاراییم.
[h=3]آثار زیانبار تنبلی[/h]در کلمات نورانی پیشوایان معصوم نسبت به پیامدهای زیانبار تنبلی و آثار ویرانگر اجتماعی آن هشدارهایی داده شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
[h=3]فقر و ناداری[/h]انسان فقیر و جامعه فقیر ذلیل و زبون است، از چشم ها می افتد و برای زندگی خویش توان برنامه ریزی و آینده نگری را ندارد. انسان نیازمند از لحاظ اجتماعی فاقد پایگاه و جایگاه است حتی اگر حرف حقی هم داشته باشد در ابراز آن احساس ناتوانی می کند. علی (ع) می فرماید:
" إِنَّ الاْءَشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ "(19)؛آن گاه که اشیاء با یکدیگر جفت شدند، تنبلی و ناتوانی با هم ازدواج کردند و از آنها فقر متولد شد.
فقر زاییده تنبلی و بی حوصلگی و نداشتن روحیه کار و تلاش و سعی و کوشش است، کار سرمایه است و بی کاری سربارگی.
align: center

;برو کار می کن مگو چیست کار
;که سرمایه جاودانی است کار

[h=3]آفت موفقیت [/h]توفیق رفیقی است که به هر کس ندهند، اگر انسان در زندگی تلاش و تحرک نداشته باشد و بستر سازی و زمینه سازی نکند در امور مربوط به دین و دنیا به جایی نمی رسد به قول معروف "از تو حرکت از خدا برکت" اگر جوشش و کوشش نباشد رویش و زایش نخواهد بود. توفیق یعنی آماده شدن اسباب برای رسیدن به هدف و مقصود. این واقعیت آن گاه لباس واقعیت می پوشد که آدمی اهل کار و تلاش باشد.
علی (ع)فرمود: " آفَةُ النُّجْحِ الْکَسَلُ "؛(20)آفت موفقیت تنبلی است.
[h=3]نرسیدن به مقصد[/h]برای رسیدن به هدف و مقصود زندگی که همان "حیات طیبه" است، باید از ایمان و عمل صالح کمک گرفت اگر ایمان و باور باشد اما کار و عمل نباشد آدمی به هدف زندگی دست نخواهد یافت علی(ع) می فرماید:
" مَنْ دَامَ کَسَلُهُ خَابَ أَمَلُه "؛(21) کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام ماند.
ونیز فرمود:
" عَدُوُّ الْعَمَلِ الْکَسَلُ "(22)؛ دشمن کار، تنبلی است.
[h=3]افتادن از چشم ها[/h]کسی که روحیه کار و تلاش ندارد و کَلّ بر جامعه است از لحاظ اجتماعی فاقد جایگاه است، مردم به او اعتماد ندارند و در نتیجه از شور و مشورت با او می پرهیزند و می گویند اگر او حرفی و طرحی می داشت خودش را از این بدبختی نجات می داد. از این رو او از چشم مردم می افتد.
علی(ع) فرمود:" لَا تَتَّکِلْ فِی أُمُورِکَ عَلَی کَسْلَان"؛(23)در کارهای خود به آدم تنبل، تکیه و اعتماد نکن.
و نیز فرمود:
" لَا تَسْتَعِنْ بِکَسْلَانَ وَ لَا تَسْتَشِیرَنَّ عَاجِزا"؛(24) از آدم تنبل کمک مگیر و با ناتوان مشورت مکن.
این بود نگاهی گذرا به یکی دیگر از هشدارهای اجتماعی که از زبان پیشوایان معصوم بیان شده است، امید است جامعه دینی و مدیریت اجتماعی ما برخوردار از نشاط و طراوت و تلاش و جدیت باشند و از هرگونه سستی و تنبلی و کم کاری و بی حوصلگی دوری گزینند.
[h=3]پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ[/h]25. میزان الحکمه،ری شهری با ترجمه فارسی، ج 11، ص5186.
26. مفردات راغب،واژه کسل.
27. سوره عصر، آیه 3.
28. همان.
29. سوره بلد، آیه 17.
30. سوره مائده، آیه 2.
31. میزان الحکمه،ری شهری با ترجمه فارسی، ج 11، ص5186.
32. سوره بقره، آیه 201.
33.سخنرانی 26/8/82.
34. میزان الحکمه،ری شهری با ترجمه فارسی، ج 11 ص 5186.
35. همان.
36. همان.
37. همان، ص 5188.
38. مفردات راغب، کلمه نشط.
39. نهج البلاغه،خ 193.
40. میزان الحکمه،ری شهری با ترجمه فارسی، ج 11،ص 5184.
41. همان، ص 5188.
42. همان.
43. همان، ص 5184.
44. همان.
45. همان.
46. همان.
47. همان.
48. همان.

امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

آفَةُ النُّجْحِ الْکَسَلُ.

آفت موفقیت، تنبلی است. (میزان الحکمه، ج 11، ص 5184)

امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

ضَادُّوا التَّوَانِیَ بِالْعَزْم.
با عزم و اراده، به جنگ سستی بروید. (میزان الحکمه، ج 11، ص 5184)

از جمله مسائلی كه در فرهنگ دینی ما و تعالیم معصومین (ع)، بسیار به چشم می‌خورد و مسلمانان نسبت به آن هشدار و بیدارباش داده شده‌اند، موضوع تنبلی و تن پروری و بی‌حوصلگی و كوتاهی در امور است. واژه‌هایی مانند «كسل»، «ضجر» و «ناتوانی» به معنای تنبلی و بی‌حوصلگی و سستی، در بردارنده این صفت ناپسند و مورد نكوهش می‌باشند. راغب اصفهانی در خصوص معنای «كسالت» می‌گوید: الكسل: التثاقل عما لاینبغی التثاقل عنه و لاجل ذلك صار مذموما؛ تنبلی و كسالت یعنی كوتاهی و سستی ورزیدن و زیر بار نرفتن چیزی كه شایسته است، انجام گیرد«. مطابق آیه شریفه «لیس للانسان الاما سعی» (نجم: 39)، انسان در گرو سعی و تلاش خویش است و به هر اندازه در مسیر پیشرفت دنیوی و كمال و سعادت اخروی و ابدی خویش، تلاش و كوشش كند، به همان اندازه بهره مند خواهد شد و در روز قیامت ثمره تلاشش را خواهد دید:« و ان سعیه سوف یری»(نجم: 40). در بسیاری از آیات قرآن، بعد از ذكر ایمان، بر عمل صالح تكیه شده است تا همگان این پندار ناصحیح را از سر بیرون كنند كه بی سعی و تلاش می‌توان به جایی رسید. مطابق فرمایش حضرت علی (ع):« من كبرت همّته كبر اهتمامه؛ كسی كه همتش بلند و بزرگ باشد، تلاشش نیز بزرگ خواهد بود»؛ صاحبان همت عالی، اهل سعی و تلاش هستند و نیك می‌دانند كه بدون زحمت و كوشش و با تن پروری و راحت طلبی نمی‌توانند به مقصود خود دست یابند.تنبلی وكسل بودن، از صفات ناپسندی است كه همواره مورد مذمت و تحذیر اولیا ء دین بوده است، زیرا نتیجه آن از بین رفتن سرمایه گرانبهای انسان، كه همان عمر اوست، می‌باشد: «التوانی اضاعه؛ سستی و كاهلی كردن، ضایع كردن عمر است». امیرالمومنین علی (ع) كسالت و سستی كردن را، شیوه بی خردان: «التوانی سجیه النوكی»؛ موجب نقص: «الفشل منقصه» و آفت پیروزی: «آفه النجح الكسل» دانسته، تاخیر در انجام كار نیك و شایسته را، نشانه كسالت و تنبلی معرفی نموده است: «تاخیر العمل عنوان الكسل». همچنین حضرت، «ندامت و پشیمانی» را ثمره سستی و كاهلی در امور می‌دانند: «من اطاع التوانی احاطت به الندامه؛ كسی كه از سستی و كاهلی پیروی كند پشیمانی او را فرا گیرد». و شاید به همین خاطر است كه در روایات كلید همه بدیها را كسالت و تنبلی می‌دانند. در مذمت تنبلی و كسالت همین بس كه خداوند در قرآن كریم، كسالت در انجام طاعات و عبادات را، از جمله صفات منافقین بیان می‌دارد و می‌فرماید:

«ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصلوه قاموا كسالی یراون الناس و لایذكرون الله الاقلیلا؛


همانا منافقان با خدا نیرنگ می‌كنند در حالی كه او با آنان نیرنگ كننده است، چون به نماز می‌ایستند با كسالت برمی خیزند و چون در انظار مردم نماز می‌خوانند ریا می‌كنند و خداوند را جز اندكی یاد نمی‌كنند» (نساء: 142)

[h=2] تنبلی، حرکتی ضدکمالی
[/h]قرآن در بیان فلسفه وجودی انسان و آفرینش وی به این توجه می دهد که انسان موجودی است که همه توجه اسمای کمالی الهی را در خود دارا می باشد و تنها کاری که باید در دوره زندگی کوتاه مدت خویش انجام دهد، فعلیت بخشی به این ظرفیت اسمایی است تا بتواند در جایگاه کمال، به عنوان جانشین و خلیفه الهی قرار گیرد.
از این رو تلاش و کوشش به عنوان «کدح» در آیات قرآنی مطرح می شود تا بیانگر این نکته باشد که انسان تنها از این طریق می تواند به کمال دست یابد و از نواقص وجودی رهایی یابد.
این که در آیه۶ سوره انشقاق از تلاش و کدح انسان تا زمان لقای الهی سخن به میان آمده است به این معناست که انسان تنها زمانی می تواند به لقاءالله برسد که اسمای سرشته در ذات خویش را به تلاش و کوشش، فعلیت بخشد و این گونه مفهوم تقرب الی الله را معنا و تحقق وجودی دهد. خداوند می فرماید: یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملافیه؛ ای انسان، حقاً که تو به سوی پروردگار خود بسختی در تلاشی، و او را ملاقات خواهی کرد.

در این آیه مخاطب، همه انسان ها هستند بی آن که تفاوتی میان زن و مرد و یا کافر و مؤمن گذاشته شود. این تلاش و کوشش برای همه انسان به عنوان یک امر طبیعی مطرح شده است؛ زیرا انسان ها به حکم دایره وجودی «انالله و اناالیه راجعون» از خداوند آمده و به سوی او باز می گردند و تنها تفاوت در نحوه و چگونگی بازگشت و لقاءالهی است. به این معنا که انسان های مؤمن به سوی رضوان الهی بازمی گردند و از جنت صفات و ذات بهره مند می شوند و انسان های کافر به سوی دوزخ و اسمای جلالی الهی می روند.
به سخن دیگر، همه انسان ها همانند همه موجودات هستی در مسیر الهی بازگشت قرار دارند و به طور طبیعی تلاش جانکاهی را متحمل می شوند، با این تفاوت که برخی از این ها به سوی اسمای جلالی و برخی دیگر به سوی اسمای کمالی مرکب از جلال و جمال باز می گردند.
در آیات قرآنی یکی از مأموریت ها و مسئولیت های بشری آبادسازی زمین دانسته شده است. (هود آیه۶۱) این بدان معناست که انسان برخلاف دیگر موجودات نه تنها باید در فرآیند دست یابی به کمالات، خود را مدنظر قراردهد، بلکه مسئولیت دارد تا موجودات دیگر را نیز به کمال شایسته و بایسته خودشان برساند. از این رو به عنوان خلیفه الهی مسئولیت دارد تا هر اسمی را که در خود فعلیت بخشیده با بهره گیری از همان اسم، جهان پیرامون خویش را بسازد و اصلاح کند و آن ها را به سوی کمال شایسته شان برساند.
براین اساس هرگونه مخالفت با مسئولیت و یا کوتاهی در حرکت طبیعی به سوی کمال و تقرب الی الله به معنای حرکت ضد کمالی تلقی و تعبیر می شود و به عنوان امری مذموم و ناپسند و منکر معرفی می گردد.

تنبلی از دیدگاه قرآن
قرآن نسبت به تنبلی افراد در مواردی چون جهاد و نماز و برخی از اعمال عبادی دیگر توجه داشته است. به نظر قرآن ریشه تنبلی در اموری چون جهاد و اعمال و تکالیف سخت و دشوار را می بایست در شک و تردیدی دید که آنان نسبت به خدا و دین دارند. فقدان ایمان کامل موجب می شود تا شخص نسبت به تکالیف سخت و دشوار واکنش مثبتی نشان ندهد و با برخورد سرد خود آن را به کناری نهد؛ زیرا کسانی که به خدا و آخرت ایمان دارند می کوشند تا به آموزه های دستوری خدا و قرآن و پیامبران عمل کنند.

شک و تردید در خدا و یا آخرت موجب می شود شخص، کاهلی و تسامح و تنبلی را پیشه خود کند و با جان و مال به دفاع از دین خدا و آموزه های آن اقدام نورزد. (توبه آیه ۴۵ و ۴۶) قرآن عامل دیگر تنبلی در افراد را در ثروت و رفاه زیاد ایشان می داند. برخورداری از ثروت و امکانات مادی موجب می شود که شخص از کارهای سخت و دشوار بگریزد به ویژه آن که کار ارتباط تنگاتنگی با جان و مال او داشته باشد و او رادر سختی جانکاهی قرار دهد. (توبه آیه ۸۶) از دیگر علل و عوامل تنبلی نسبت به آموزه های دینی، دنیا طلبی ودل خوش داشتن به زندگی دنیاست؛ از این رو شخص، حاضر نیست تا کارهای سختی را در پیش گیرد و از جان و مال خود مایه بگذارد. (توبه آیه ۳۸ و ۸۵).
در تحلیل قرآن کسانی که به دین اسلام، ایمان کاملی ندارند و یا منافق هستند گرفتار تنبلی می شوند و این گونه است که درنماز گزاردن (نساء آیه ۱۴۲)، جهاد در راه خدا (آل عمران آیه ۱۶۷ و ۱۶۸) و امور دیگری که سخت و دشوار است و تنبلی می کنند.
قرآن به مومنان و منافقان و دیگرانی که در حوزه دین تنبلی و تکاهل می کنند هشدار می دهد که این گونه رفتار موجب حسرت و ندامت دیر یا زود می شود که راه گریزی از آن نخواهند داشت. ندامت زود هنگام آن این خواهد بود که دشمنان برایشان چیره شوند و یا از بهره های مادی ومعنوی آموزه ها و عمل به آموزه های قرآنی بی بهره بمانند و در آخرت نیز دچار خشم و عذاب الهی گردند. (نساء آیه ۷۲ و ۷۳) با نگاهی به آیات قرآنی می توان دریافت که ریشه تنبلی عدم درک درست از شرایط و وضعیت و موقعیت فرد است. این مساله اختصاص به حوزه دین ندارد و هر کسی که درباره مساله و یا موضوعی دچار تنبلی می شود و اقدام به کار و عملی نمی کند ودر گوشه ای می خزد، درحقیقت شرایط و وضعیت خود را درک نکرده است. دانش آموزی که فایده درسی را درک نکرده است نسبت به آن واکنش درستی نشان نمی دهد و حاضر نیست تا آن را بیاموزد و این گونه نسبت به آن و یا همه دروس تنبلی می کند. بنابر این ایجاد انگیزه و تغییر در نگرش دانش آموز می تواند وی را نسبت به موقعیت خود و موضوع آگاه سازد.
تغییر بینش راه علاج تنبلی
این گونه است که قرآن مساله را به سمت و سوی ایمان می کشد و به این نکته اشاره می کند که ریشه و خاستگاه تنبلی را می بایست در تحلیل نادرست بینشی و نگرشی فرد دانست. از آن جمله نگرشی که نسبت به دین و یا آخرت و خدا دارد و یا در مساله دانش اندوزی به دانش خاصی نگرشی منفی نشان می دهد از این رو قرآن برای ایجادتلاش در فرد می کوشد تا نگرش و بینش وی را نسبت به مساله تغییر دهد. کسی که بینش و نگرشی درست به مساله ای بیابد می کوشد تا به هر وسیله ای شده آن را به دست آورد. این گونه است که کارهای سختی چون جهاد و نماز بر وی آسان می شود و روزه و حج در هر شرایط سخت و دشوار را به آسانی انجام می دهد.
بنابر این تغییر نگرش و بینش موجب می شود شخص از تنبلی رهایی یابد و به آدمی سخت کوش و پرتلاش تبدیل گردد.
والدین و مربیان نوجوانان نیز می بایست به مساله تغییر نگرش آنان توجه داشته باشند و با ایجاد علاقه و انگیزه، آنها را به سوی تلاش سوق دهند. این گونه است که به جای سرکوفت و هشدار و تهدید می توان با تغییر نگرش و با ابزار درونی و مهار باطنی، شخص را به موضوع علاقه مند کرد تا انگیزه درونی وی را وادار به تلاش نماید.
قرآن همچنین می کوشد تا با تغییر در نگرش کلی انسان نسبت به دنیا آن را ابزار و راهی برای تعالی نشان دهد. این تلاش از آن رو صورت می گیرد که تغییر نگرش می بایست در دو حوزه کلی و جزیی انجام گیرد.
مساله دیگری که قرآن به آن توجه می دهد مساله رفاه طلبی است. دنیازدگی و رفاه زیاد شخص را تنبل می کند. بسیاری از خانواده ها درباره کودکان دچار اشتباهی فاحش می شوند و آنان را در رفاه زیاد پرورش می دهند که موجبات تنبلی را فراهم می آورد و نوجوانان را از تلاش باز می دارد. این ها نکاتی بود که قرآن نسبت به علل و عوامل تنبلی و راه برون رفت و درمان آن بیان می کند. بنابر این به جای برخوردهای فیزیکی و کلامی تند بهتر است که از روش تغییر نگرش و تغییر در امکانات (تنبیه قرآنی) بهره جوییم تا نابهجناری تنبلی درمان شود.

موضوع قفل شده است