جمع بندی معناي صحيح «رحمن» و «رحيم»؟

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معناي صحيح «رحمن» و «رحيم»؟

[="Navy"]با عرض سلام به دوستان و اساتيد.

همانطور که مستحضريد معمولاً عبارت شريف «الرّحمن الرّحيم» در محافل قرآني چنين ترجمه مي‌شود: «در اين دنيا به مؤمن و کافر، مهربان است و در آخرت تنها به مؤمنين»

ظاهراً اين معني از يک روايتي اقتباس شده که در آن حضرت امام صادق صلوات الله عليه فرموده‌اند: رحمن اسم خاص است به صفت عامّه و رحيم اسم عام است به صفت خاصّه.

خيلي از مفسّرين هم اين روايت را تلقّي به قبول کرده و پيرامون سند و دلالتش بحث نکرده‌اند (از جمله مرحوم علاّمه در الميزان)

ولي از طرفي اوّلاً سند اين روايت ضعيف است و ثانياً از لحاظ دلالت با آيات قرآني معارض است، زيرا خداي سبحان مي‌فرمايد:

«إنّ الله بالنّاس لرؤوفٌ رحيم» (البته خداوند نسبت به مردم، رؤوف و مهربان است) (سوره حج، آيه 65)

و از زبان حضرت ابراهيم(ع) : «فمن تبعني فإنّه منّي و من عصاني فإنّک غفور حيم» که مفادش اين است که رحمت الهي حتّي کافران را هم مي‌تواند در بر بگيرد. (سوره ابراهيم، آيه 36)

و همچنين آياتي ديگر که «رحيم» را تنها به مؤمنين اختصاص نداده است.

و از سوي ديگر در ادعيه معتبر همچون صحيفه سجّاديه چنين آمده که: «يا رحمن الدّنيا و الآخرة و رحيمهما» که مفادش اين است که خداوند هم در اين دنيا و هم در آخرت، رحيم است و رحيم بودنش به آخرت و به مؤمنين اختصاص ندارد.

البته اين مطلب که خداوند يک رحمت عامّه‌اي دارد و يک رحمت خاصّه، انکار نميشه چون فرموده: «و رحمتي وسعت کلّ شيء فسأکتبها للّذين يتّقون و يؤتون الزکاة والّذين هم بآياتنا يؤمنون» (اعراف 156)

منتها مسأله بر سر معناي «رحيم» است که اين کلمه اون معني را نمي‌رساند.

از اين رو آية الله مکارم شيرازي در تفسير نمونه و علاّمه خويي در تفسير «البيان» اين ترجمه مشهور را رد کرده‌اند.

حال نظر دوستان و اساتيد چيست؟

با تشکّر.[/]

[=arial]

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

از اینکه خداوند در آغاز 113 سوره از قرآن خودرا با دو وصف«رحمان» و «رحیم» توصیف میکند، معلوم است باید تفاوتی میان این دو صفت وجود داشته باشد و الا این تکرار بی فایده خواهد بود.

قرآن مجید در مورادی لطف و رحیمیت خداوند رانسبت به بندگان ذکر میکند«وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ»
[1]( و خدا هرگزايمان [نماز] شما را ضايع نمى‏ گرداند زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحيم و مهربان است).


در این آیه شریفه اگرچه رحیم بودن خداوند نسبت به مردم ذکر شد که ظاهر آن شامل حال همه مردم می شود، اما صدر آیه در مورد انسانهای مومن و نماز گذار است بنابراین عمومیت کلمه «ناس» مقیدمی شود.


علاوه بر اینکه مواردی درقرآن وجود دارد که خداوند«رحیم» بودن را به مومنین اختصاص میدهد:«إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحيم»
[2]( که خداوند نسبت به آنان(مومنان) مهربان و رحیم است).

«وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا»[3]( او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است).

در روایت هم آمده: رحيم معنيش اين كه خدا رحيم است بمؤمنان كه ايشان را در عاقبت امرشان برحمت خود مخصوص ميسازد.
[4]



[=Times New Roman]
[/HR]
[1]-سوره بقره،آیه143.


[2]- سوره توبه، آیه117.


[3]- سوره احزاب،آیه43.


[4]- التوحيد للصدوق، ص: 203

ما اینطور از اساتید یاد گرفتیم :
رحمان رحمت عامه ی خداوند که شامل عموم مردم از مسلمان و غیر مسلمان و نعماتی اعم از روزی رسانی خلق و ...
رحیم رحمت خاصه خداوند که شامل مومنین می شود و همونطور که اساتید فرمودند در قرآن هم صفت "رحیمـ"یت خداوند خطاب به مومنین شده است...

إِنَّ الَّذِینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَلَا یكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا ینْظُرُ إِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلَا یزَكِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می‏فروشند آنان را در آخرت بهره‏ای نیست و خدا روز قیامت با آنان سخن نمی‏گوید و به ایشان نمی‏نگرد و پاکشان نمی‏گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت «آل عمران/77»

وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِی إِسْرَائِیلَ
و هنگامی که عذاب بر آنان فرود آمد گفتند ای موسی پروردگارت را به عهدی که نزد تو دارد برای ما بخوان اگر این عذاب را از ما برطرف کنی حتما به تو ایمان خواهیم آورد و بنی‏اسرائیل را قطعا با تو روانه خواهیم ساخت «الأعراف/134»
فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ ینْكُثُونَ
و چون عذاب را تا سررسیدی که آنان بدان رسیدند از آنها برداشتیم باز هم پیمان‏شکنی کردند «الأعراف/135»

[="Navy"]از توجّه دوستان ممنونم.

یاسین;507416 نوشت:
در این آیه شریفه اگرچهرحیم بودن خداوند نسبت به مردم ذکر شد که ظاهر آن شامل حال همه مردم می شود، اما صدر آیه در مورد انسانهای مومن و نماز گذار است بنابراین عمومیت کلمه «ناس» مقیدمی شود.

متأسّفانه ظاهراً دوستان پست اوّل بنده را خيلي ناقص و به روش تند خواني مطالعه کرده‌اند!

به هر حال، بنده منظورم اين آيه‌ي سوره بقره نبود بلکه آيه سوره حج است که در پست اوّل هم درج کرده‌ام.

در سوره حج مي‌فرمايد که خداوند آسمان را از اينکه بر زمين فرو ريزد نگاه مي‌دارد چراکه خداوند نسبت به مردم، رؤوف و رحيم است: وَ يُمْسِكُ السَّمٰاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلّٰا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللّٰهَ بِالنّٰاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ‌

خب اين کجايش در مورد مؤمنان است؟

یاسین;507416 نوشت:
«وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا»

اينجا کلمه‌ي رحيم به قيد «بالمؤمنين» مقيّد شده است ولي مدّعاي شما اين است که رحيم هرجا به طور مطلق به کار برود به معني مهربان نسبت به مؤمنين آنهم در آخرت است.

بنابراين، دليل اخصّ از مدّعا است. بعلاوه اثبات شيء نفي ماعدا نمي‌کند، اگر فرموده که خداوند به مؤمنان رحيم است دليل نمي‌شود که خداوند به ديگران رحيم نباشد.

یاسین;507416 نوشت:
در روایت هم آمده: رحيم معنيش اين كه خدا رحيم است بمؤمنان كه ايشان را در عاقبت امرشان برحمت خود مخصوص ميسازد.

روايت اوّلاً بايد سندش بررسي شود، ثانيا خبر واحد در امور اعتقادي حجّت نيست، وثالثاً روايتي که معارض با قرآن باشد به ديوار کوبيده مي‌شود.

یاسین;507416 نوشت:
از اینکه خداوند در آغاز 113 سوره از قرآن خودرا با دو وصف«رحمان» و «رحیم» توصیف میکند، معلوم است باید تفاوتی میان این دو صفت وجود داشته باشد و الا این تکرار بی فایده خواهد بود

نه اين تکرار نيست. چون صفت «رحمان» به منزله لقب براي خداوند است و از صفات مختصّ به اوست. نظير اينکه مي‌گوييم: «حسن مجتبي»، «فاطمه زهراء»

لذا در بسياري موارد، منسلخ از مادّه‌ي رحمت و مهرباني است. به عنوان مثال در سوره ياسين فرموده:

«إن يردن الرّحمن بضرّ لا تغن عنّي شفاعتهم شيئا» يعني اگر رحمان به من ضرري را اراده کند شفاعت معبودانِ ديگر، فايده‌اي نخواهد داشت.

در حاليکه اگر رحمن به معني مهربان باشد آوردن آن هيچ تناسبي با ضرر و عذاب الهي نخواهد داشت.

از سوي ديگر مي‌توان گفت: رحمن صيغه مبالغه است و لبريز بودن رحمت الهي را مي‌رساند، و رحيم صفت مشبهه که به دوام صفت رحمت براي باري تعالي اشاره دارد.

بنابراين تکراري در کار نيست.

متحیر";507417 نوشت:
ما اینطور از اساتید یاد گرفتیم :
رحمان رحمت عامه ی خداوند که شامل عموم مردم از مسلمان و غیر مسلمان و نعماتی اعم از روزی رسانی خلق و ...
رحیم رحمت خاصه خداوند که شامل مومنین می شود و همونطور که اساتید فرمودند در قرآن هم صفت "رحیمـ"یت خداوند خطاب به مومنین شده است...

اوّلاً اساتيد در اين مورد موضوعيّت ندارند. اساتيد معصوم نيستند. اساتيد ممکن است دچار اشتباه شوند.

ثانياً اساتيد کدام اساتيد هستند؟ هرکسي اساتيدي دارد ولي در مقام تحقيق و بحث که نمي‌توانند بگويند اساتيد من چنين گفته پس حتما چنين است.

البته در يک فرض، ميشه چنين استدلال کرد و اون هم در فرضي است که ما مقلّد اساتيد باشيم، ولي تقليد فقط در فروع دين معتبر است نه در تشخيص مفهوم آيات و صفات الهي.

ضمن اينکه بنده هم سخن اساتيد را عرض کردم، اساتيدي چون آية الله مکارم و آية الله خويي(ره). آيا اين مراجع بزرگوار از اساتيد شما کمتر فهميده‌اند؟

آيا ادلّه و استدلالات اساتيد شما از استدلالات اين بزرگواران قوي‌تر بوده؟ قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقين.

و اون هم که فرموديد: صفت رحيم در قرآن خطاب به مؤمنين شده اونم ما ردّش کرديم توسّط آيات قرآني، و مشاهده کرديم که اين صفت نسبت به همه مردم به کار رفته است.

يک آيه ديگر هم که تا کنون اشاره نکرده بودم اين آيه 66 سوره إسراء است، خطاب به تمام انسان‌ها:

رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً * و إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كَانَ الْإِنْسَانُ كَفُوراً

(خداي شما کسي است که کشتي را در دريا مي‌راند تا از فضلش طلب کنيد، چراکه او نسبت به شما رحيم است. و زماني که آسيبي به شما در دريا برسد، تمام معبوداني که مي‌خوانيدشان گم مي‌شوند غير از او، امّا زماني که به خشکي رهانيدتان، روگردان شديد، و انسان بسيار ناسپاس است.)

فتا 1;507423 نوشت:
إِنَّ الَّذِینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَلَا یكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا ینْظُرُ إِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلَا یزَكِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

دوست عزيز، شما اصلاً متوجّه موضوع بحث نشديد.

بحث ما بر سر مفهوم صفت «رحيم» است، بحث سر اين نيست که خداوند هيچ کس را عذاب نخواهد کرد.

اگر ما ادّعا مي‌کرديم که خداوند -به نحو سالبه‌ي کليّه- هيچ عذابي ندارد و هيچ کس را عذاب نخواهد کرد، در اين صورت شما با آوردن اين موجبات جزئيّه مي‌توانستيد ادّعاي ما را نقض کنيد، چون نقيض سالبه‌ي کلّيّه، موجبه‌ي جزئيّه است.

ولي بحث بر سر اين نيست. بحث ما اين است که وصف «رحيم» در قرآن مجيد، اختصاص به گروه خاصّي ندارد.

بنابراين مطالب شما به کلّي اجنبي از ما نحن فيه است.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
دوستان بياييد در مورد مطالبي که مي‌شنويم يا قبلا‌ شنيده‌ايم فکر کنيم. اندوخته‌ها و آموخته‌هاي قبلي‌مان ممکن است اشتباه بوده باشند.

از اساتيدمان بي‌چون و چرا تقليد نکنيم. قرار نيست که هر چه اساتيدمان گفته و ياد گرفته ايم صحيح باشند. خداي سبحان اينگونه تقليدها را مذمّت فرموده است.

خداي متعالي مي‌فرمايد: فبشّر عباد الّذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه.

موفّق باشيد و التماس دعاء.[/]

Hadi99g;507477 نوشت:
دوست عزيز، شما اصلاً متوجّه موضوع بحث نشديد.

بحث ما بر سر مفهوم صفت «رحيم» است، بحث سر اين نيست که خداوند هيچ کس را عذاب نخواهد کرد.

اگر ما ادّعا مي‌کرديم که خداوند -به نحو سالبه‌ي کليّه- هيچ عذابي ندارد و هيچ کس را عذاب نخواهد کرد، در اين صورت شما با آوردن اين موجبات جزئيّه مي‌توانستيد ادّعاي ما را نقض کنيد، چون نقيض سالبه‌ي کلّيّه، موجبه‌ي جزئيّه است.

ولي بحث بر سر اين نيست. بحث ما اين است که وصف «رحيم» در قرآن مجيد، اختصاص به گروه خاصّي ندارد.

بنابراين مطالب شما به کلّي اجنبي از ما نحن فيه است.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
دوستان بياييد در مورد مطالبي که مي‌شنويم يا قبلا‌ شنيده‌ايم فکر کنيم. اندوخته‌ها و آموخته‌هاي قبلي‌مان ممکن است اشتباه بوده باشند.

از اساتيدمان بي‌چون و چرا تقليد نکنيم. قرار نيست که هر چه اساتيدمان گفته و ياد گرفته ايم صحيح باشند. خداي سبحان اينگونه تقليدها را مذمّت فرموده است.

خداي متعالي مي‌فرمايد: فبشّر عباد الّذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه.

سلام

اگر به ایات 134 و 135 سوره مبارکه الاغراف که در تاپیک بعد امده دقت کنید متوجه میشوید که ایه 134 مربوط به رحمانیت خداست که عذاب را از قوم فرعون برمیدارد و ایه 135 میفرماید که عذاب را تا مدتی از اان برداشتیم یعنی عذاب خدا سر انجام دامنشان را خواهد گرفت و مشمول رحم خدا نخواهند بود به امید دقت بیشتر در ایات قرآن کریم .

[="Navy"]

فتا 1;507506 نوشت:
سلام
اگر به ایات 134 و 135 سوره مبارکه الاغراف که در تاپیک بعد امده دقت کنید متوجه میشوید که ایه 134 مربوط به رحمانیت خداست که عذاب را از قوم فرعون برمیدارد و ایه 135 میفرماید که عذاب را تا مدتی از اان برداشتیم یعنی عذاب خدا سر انجام دامنشان را خواهد گرفت و مشمول رحم خدا نخواهند بود به امید دقت بیشتر در ایات قرآن کریم .

شما از کجا برداشت کرديد که برداشتن عذاب مربوط به رحمانيّت است و مربوط به رحيميّت نيست؟ با اينکه خودش فرموده که او به همه مردم رحيم است؟[/]

Hadi99g;507528 نوشت:
شما از کجا برداشت کرديد که برداشتن عذاب مربوط به رحمانيّت است و مربوط به رحيميّت نيست؟ با اينکه خودش فرموده که او به همه مردم رحيم است؟

Hadi99g;506738 نوشت:
همانطور که مستحضريد معمولاً عبارت شريف «الرّحمن الرّحيم» در محافل قرآني چنين ترجمه مي‌شود: «در اين دنيا به مؤمن و کافر، مهربان است و در آخرت تنها به مؤمنين»

سلام

این مطلب برای اینکه ثابت کند خداوند در اخرت بر کافران رحم نمیکند کافی است . مگر اصل موضوع شما این نیست !

وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیامًا مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ یخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ«البقرة/80»

و گفتند جز روزهایی چند هرگز آتش به ما نخواهد رسید بگو مگر پیمانی از خدا گرفته‏ اید که خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد یا آنچه را نمی‏دانید به دروغ به خدا نسبت می‏دهید

[SPOILER]بسم الله الرحمن الرحيم

اينجا کلمه‌ي رحيم به قيد «بالمؤمنين» مقيّد شده است ولي مدّعاي شما اين است که رحيم هرجا به طور مطلق به کار برود به معني مهربان نسبت به مؤمنين آنهم در آخرت است.

بنابراين، دليل اخصّ از مدّعا است. بعلاوه اثبات شيء نفي ماعدا نمي‌کند، اگر فرموده که خداوند به مؤمنان رحيم است دليل نمي‌شود که خداوند به ديگران رحيم نباشد.

رحيم بودن خداوند نسبت به مومنين مختص به آخرت نيست، بلكه در اين جهان نيز رحمت خاصه الهي ميتواند شامل مومنين بشود.

بله، اينكه خداوند نسبت به مومنين رحيم است، دليل نمي شود كه نسبت به غير مومنين رحيم نباشد. آياتي هم وجود دارد كه ظاهرشان اينچنين است كه رحيم بودن خداوند شامل حال همه مردم مي شود

البته آياتي ديگري داريم كه رحيمت خداوند را نسبت به بندگان مومن مطرح ميكند؛«وَ قالَ ارْكَبُوا فيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحيمٌ‏»[1](او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شويد! و هنگام حركت و توقف كشتى، ياد او كنيد، كه پروردگارم آمرزنده و مهربان است!» ).

روشن است كه لطف و رحمت خاصه خداوند در جريان طوفان حضرت نوح(عليه السلام) در اين جهان بود و نسبت به مومنان واقع شد و خداوند آنان را نجات داد نه همه كافران و ستمگران.

بنابراين اگر بخواهيم ميان آن دسته از آيات كه رحميت خداوند را نسبت به همه مردم معرفي مي كند و آياتي كه رحيمت خداوند را مختص مومنين معرفي ميكند جمع كنيم،بايد گفت يك دسته از آيات مطلق و دسته ديگر از آيات مقيد هستند و آيات مطلق را بايد توسط آيات مقيد تفسير كرد. يعني آياتي كه رحميت خداوند را نسبت به همه مردم اعلام ميكند جمع مي شود بر اينكه رحميت خداوند مختص مومنين است.


[/HR][1] - سوره هود،آيه41.


[="Navy"]

یاسین;508220 نوشت:
آيات مطلق را بايد توسط آيات مقيد تفسير كرد. يعني آياتي كه رحميت خداوند را نسبت به همه مردم اعلام ميكند جمع مي شود بر اينكه رحميت خداوند مختص مومنين است

با تشکر از شما
اين حمل مطلق بر مقيّد در صورتي صحيح بود که به قول شما، دو تا رحيم داشتيم، يکي مطلق و يکي مقيّد به مؤمنين.

در حالي که ما در قرآن مجيد، سه نوع رحيم را مي‌يابيم:

1- رحيم مطلق که در بسمله و مانند آن به کار رفته،

2- رحيم مقيّد به همه انسانها و يا مقيّد به کفّار، مانند آيه «فمن تبعني فإنّه منّي و من عصاني فإنّک غفور رحيم»، و آيه 47 نحل: «أو يأخذکم علي تخوّف فإنّ ربّکم لرؤوف رحيم»

3- رحيم مقيّد به مؤمنين.

جمع ميان اين سه دسته، نه به اين است که رحيم مطلق را حمل بر کفّار کنيم و نه به اين است که حمل بر مؤمنين کنيم، بلکه مجموع مؤمنين و کفّار که مي‌شود همه انسان‌ها.

أرجو من الله التوفيق.[/]

Hadi99g;506738 نوشت:
«إنّ الله بالنّاس لرؤوفٌ رحيم» (البته خداوند نسبت به مردم، رؤوف و مهربان است) (سوره حج، آيه 65)

سلام

این واو عطف را از کجا اوردید ترجمه درست چنین است ( البته خداوند به مردم رئوف ، مهربان است ) خدا را بران بنده بخشایش است که خلق از وجودش در اسایش است .

ترجمه بیان السعاده : بيگمان خداوند به مردم رئوف مهربان است.

رهنما : . بىگمان خدا بمردم مهربان بخشانيده است.

فیض الاسلام : البتّه خدا بمردم مهربان بخشنده است‏.

انصاری : بى گمان خداوند [نسبت‏] به مردم بخشاينده مهربان است‏.

دهلوی : هر آئينه خدا در حق مردمان بخشاينده مهربانست‏.

Hadi99g;508343 نوشت:
با تشکر از شما
اين حمل مطلق بر مقيّد در صورتي صحيح بود که به قول شما، دو تا رحيم داشتيم، يکي مطلق و يکي مقيّد به مؤمنين.

در حالي که ما در قرآن مجيد، سه نوع رحيم را مي‌يابيم:

1- رحيم مطلق که در بسمله و مانند آن به کار رفته،

2- رحيم مقيّد به همه انسانها و يا مقيّد به کفّار، مانند آيه «فمن تبعني فإنّه منّي و من عصاني فإنّک غفور رحيم»، و آيه 47 نحل: «أو يأخذکم علي تخوّف فإنّ ربّکم لرؤوف رحيم»

3- رحيم مقيّد به مؤمنين.

جمع ميان اين سه دسته، نه به اين است که رحيم مطلق را حمل بر کفّار کنيم و نه به اين است که حمل بر مؤمنين کنيم، بلکه مجموع مؤمنين و کفّار که مي‌شود همه انسان‌ها.

بسم الله الرحمن الرحيم

به نظر مي رسد بهتر است بگوييم دو نوع كاربرد رحيم داريم؛1- به صورت مطلق 2- به صورت مقيد.

صفت«رحيم» در مورد خداوند در قرآن به دو صورت مقيد ذكر شد. يك جا قيد مومنين به كار رفت و جاي ديگر قيد ناس.

يعني در جايي خداوند مي فرمايد نسبت به مردم رحيم است:« إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ‏ »[1]،

در مواردي هم رحيم بودن خداوند به مومنين نسبت داده مي شود:« ِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً»[2].

به نظر مي رسد جمع بين اين دو مطلب به اين گونه باشد كه مطلق يعني ناس را حمل به مقيد يعني مومنين كنيم و بگوييم منظور از رحيميت خداوند نسبت به مردم،‌ مومنين از مردم است.

و من الله التوفيق.


[/HR][1] - سوره بقره،آيه143.

[2] - سوره احزاب،آيه43.

با تشکّر.

شما باز اون کريمه «إنّ الله بالنّاس لرؤوف رحيم» رو از سوره بقره مياريد

یاسین;509322 نوشت:
« إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ‏ »[1][1] - سوره بقره،آيه143.
، در حالي که بنده دو بار عرض کردم که منظور آيه 65 سوره حج است؛ به هر حال؛

در مورد حمل مطلق بر مقيّد هم بر فرض تسليم که دو نوع رحيم داريم و نه سه نوع، باز هم من هرچه دقّت ميشه، بيان شما با قواعد سازگار نيست؛

به خاطر اينکه هميشه مطلق بر مقيّد حمل نميشه، بلکه حالات مختلفي داره که در فنّ اصول، در بحث تنافي مطلق و مقيّد هم تبيين شده،

و اونجا گفته شده که اگه مطلق و مقيّد هر دو مثبت باشند، تنها در صورتي مطلق را بر مقيّد حمل مي‌کنيم که مطلق داراي اطلاق بدَلي باشد، نه شمولي.

مثلا «اعتق رقبةً» که اطلاقش بدَلي است با «اعتق رقبة مؤمنة» تنافي دارد و بر اين مقيّد حمل مي‌شود؛

ولي گزاره‌ي «في الغنم زکاة» که اطلاقش شمولي است، با گزاره‌ي «في الغنم السائمة زکاة» منافاتي ندارد، مگر اينکه به مفهوم وصف يا لقب قائل باشيم.

در ما نحن فيه هم همينطور است، اطلاقي اگر باشد اطلاق شمولي است، نه بدلي. بنابراين منافاتي ندارند. در اينجا مطلق بر مقيّد حمل نمي‌شود.

باز شما منابع اصولي و قواعد رو مرور کنيد اگه بنده اشتباه مي‌کنم بفرماييد.

و الله يقول الحقّ و هو يهدي السّبيل.

أرجو من الله التّوفيق.

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظر میرسد رحیمیت هم مانند مقوله هدایت ومانند آن است که در قرآن به آن اشاره شد. همانطور که هدایت خداوند در ابتدا برای همه افراد و عام است، مانند فطرت خدایی، اعطای عقل، فرستادن انبیاء(علیهم السلام)، که خداوند به افراد خاصی اختصاص نداد، اما در عین حال همه افراد از این هدایت بهره مند نمی شود، بلکه افرادی که به هدایت اولیه و فطری توجه کنند و آن را شکوفا نمایند از هدایت بعدی که توسط انبیاء دعوت می شود بهره مند می شوند.

مساله رحیمیت خداوند نیز به همین صورت است. یعنی رحیمیت خداوند از جانب خدا مشکلی ندارد که شامل حال همه افراد شود. اما افراد با توجه به اعمال و افکار و رفتار خودشان هستند که می توانند مشمول رحیمیت خداوند بشوند یا خود را از این رحمت خاصه محروم کنند.

جناب Hadi99g
به نظر می رسد و صد البته ممکن است اشتباه باشد هنگامی که دو صفت الهی در قران باهم ذکر می شوند صفت دوم صفت اول را تعدیل می کند یعنی حوزه معنایی آن را محدود می کند مثلا در چندین آیه عبارت التَّوَّابُ الرَّحيم‏ ذکر شده است که بر اساس این برداشت می توان گفت که حضرت توابی است که رحیم است یعنی انواع تواب وجود دارد مثلا حاکمی را در نظر بگیرید که از خطای زیردستانش در صورت اقرار به خطا می گذرد ولی این کار را با منت و افاده انجام می دهد یعنی این حاکم در حالی که تواب است ولی رحیم نیست.




[="Navy"]

موحد;519949 نوشت:
جناب Hadi99g
به نظر می رسد و صد البته ممکن است اشتباه باشد هنگامی که دو صفت الهی در قران باهم ذکر می شوند صفت دوم صفت اول را تعدیل می کند یعنی حوزه معنایی آن را محدود می کند مثلا در چندین آیه عبارت التَّوَّابُ الرَّحيم‏ ذکر شده است که بر اساس این برداشت می توان گفت که حضرت توابی است که رحیم است یعنی انواع تواب وجود دارد مثلا حاکمی را در نظر بگیرید که از خطای زیردستانش در صورت اقرار به خطا می گذرد ولی این کار را با منت و افاده انجام می دهد یعنی این حاکم در حالی که تواب است ولی رحیم نیست.

اين مطلب که بيان کرديد همان موضوع معروف «تعدّد دالّ و مدلول» است که بحثي در آن نيست، ولي سخن اينجاست که:

رحيم چطور رحمن را تعديل مي‌کند؟ حتماً خواهيد گفت که رحمن عامّ است پس رحيم آنرا خاصّ مي‌کند،

در حالي که اثبات عام بودن رحمن، خودش اوّل الکلام است. لقائلٍ أن يقول: رحيم عام است و رحمن خاص. خب چه جوابي داريد؟

به هر حال اگر دليل معتبري بر مطلب داشته باشيم مي‌پذيريم وگرنه صرف استحسان نمي‌تواند دليل باشد. نحن أبناء الدّليل.

باري، اينکه بگوييم رحيم، مخصوص به مؤمنين در آخرت است دليلي ندارد.

علاّمه محمّدجواد مغنيه در «الکاشف» بعد از نقل ترجمه مشهور براي رحمان و رحيم چنين فرموده:

«أمّا أنا فأقول: يا رحمن يا رحيم الدّنيا والآخرة؛ «أ هُم يَقسِمونَ رحمةَ ربّک» زخرف:32»

يعني: امّا من -بر خلاف نظر مشهور که مي‌گويند: اي رحمان دنيا و آخرت و اي رحيم آخرت فقط- مي‌گويم: اي رحمان و رحيمِ دنيا و آخرت.

سپس به آيه کريمه زخرف متمثّل شده که: «آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مي‌کنند؟!» (تفسير الکاشف، ج1، ص25)

بنابراين بياييد از کساني نباشيم که از جانب خودشان رحمت خداوند را تقسيم مي‌کنند، اين مال اين جهان، اون مال آن جهان.

سخن آخر به عنوان نتيجه گيري:

با توجّه به مجموع آيات قرآن مجيد که در آن، رحمن و رحيم به کار رفته -که در پست‌هاي قبلي به تعدادي از اين آيات اشاره شد بعلاوه کريمه‌ي «قل ادعوا الله أو ادعوا الرّحمن

و بعلاوه اينکه در بسياري از آيات قرآن مجيد کلمه «الرّحمن» بدون موصوف آمده است بر خلاف سائر صفات الهي- مي‌توان نتيجه گرفت که:

رحمن به منزله‌ي لقب براي خداوند است لذا بلافاصله بعد از اسم مبارکش آمده است (نظير اينکه مي‌گوييم: عليّ مرتضي، حسن مجتبي)، و در اين کلمه، مادّه‌ي رحمت و مهرباني لحاظ نشده است.

(علاوه بر مرحوم علاّمه خويي که قبلاً اشاره شد، مرحوم سيّدمحمّدباقر حکيم نيز در تفسير سوره حمد به اين نکته اشاره کرده است. (تفسير سورة الحمد، ص173))

بنابراين، عبارت «بسم الله الرّحمن الرّحيم» را چنين ترجمه مي‌کنيم: به نام خداي رحمان بسيار مهربان.

چون «رحيم» صيغه مبالغه است به معناي بسيار مهربان، مثل عليم، قدير، بصير که اينها صيغه مبالغه‌اند.

والحمد لله أوّلاً وآخراً وصلّي الله علي سيّدنا محمّد وآله الطّاهرين.[/]

جناب Hadi99g
آیا نمی توان رحمانی را متصور شد که رحیم نباشد؟

Hadi99g;506738 نوشت:
با عرض سلام به دوستان و اساتيد.

همانطور که مستحضريد معمولاً عبارت شريف «الرّحمن الرّحيم» در محافل قرآني چنين ترجمه مي‌شود: «در اين دنيا به مؤمن و کافر، مهربان است و در آخرت تنها به مؤمنين»


سلام علیکم برادر،
البته حقیر علمش را ندارم و فقط نظر شخصیم را می‌دهم. به نظرم این ترجمه درست نباشد و در عوض باید گفت «ای مهربان به مؤمن و کافر و این مهربان با رحمت خاص به مؤمنین» چون تابحال ندیده‌ام رحمانیت و رحیمیت به دنیا یا آخرت تحدید شوند و فقط رحمانیت بر رحمت عام و رحیمیت بر رحمت خاص برای مؤمنین دلالت دارد. در همین دنیا هم رحمت خاص به کافرینی که همین امروز هم در جهنم هستند و متوجه آن نیستند نمی‌رسد: «إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِ‌ينَ». فرق دنیا و آخرت این است که در دنیا پرده‌هایی مانع دیدن حقیقت شده‌اند که در هنگام مرگ بخشی از آنها کنار می‌رود «لَّقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَـٰذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُ‌كَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ»، در قیامت هم حقیقت آشکارتر می‌شود، چون مثلاً در برزخ هم عذاب جهنم را فقط سحرگاه و وقت غروب می‌چشند و همیشگی بودنش را درک نمی‌کنند ... در دنیا این پرده‌ها تا حدودی از جنس محدودیت‌های جسمانی (چشم، گوش و ...) هستند در درک حقایق و جسم برزخی این محدودیت‌ها را ندارد چنانکه کسانی که در همین دنیا هم درک از طریق چشم برزخی پیدا کنند حقایق را خواهند دید و خباثت بودن لقمه‌ی حرام را می‌بینند ... یعنی در همین دنیا هم خداوند به کافرین رحیمیت ندارد اما رحمانیت خداوند در دنیا و آخرت شامل حال همه می‌شود، همه وجود خواهند داشت، همه روزی‌اشان به ایشان خواهد رسید و مقسوم خواهد بود و هر آنچه برای سبک زندگی‌اشان لازم دارند برایشان مهیا خواهد بود اگرچه دلخواهشان نباشد ...

Hadi99g;506738 نوشت:
ظاهراً اين معني از يک روايتي اقتباس شده که در آن حضرت امام صادق صلوات الله عليه فرموده‌اند: رحمن اسم خاص است به صفت عامّه و رحيم اسم عام است به صفت خاصّه.

خيلي از مفسّرين هم اين روايت را تلقّي به قبول کرده و پيرامون سند و دلالتش بحث نکرده‌اند (از جمله مرحوم علاّمه در الميزان)

ولي از طرفي اوّلاً سند اين روايت ضعيف است و ثانياً از لحاظ دلالت با آيات قرآني معارض است، زيرا خداي سبحان مي‌فرمايد:

«إنّ الله بالنّاس لرؤوفٌ رحيم» (البته خداوند نسبت به مردم، رؤوف و مهربان است) (سوره حج، آيه 65)

و از زبان حضرت ابراهيم(ع) : «فمن تبعني فإنّه منّي و من عصاني فإنّک غفور حيم» که مفادش اين است که رحمت الهي حتّي کافران را هم مي‌تواند در بر بگيرد. (سوره ابراهيم، آيه 36)

و همچنين آياتي ديگر که «رحيم» را تنها به مؤمنين اختصاص نداده است.


در این آیات که آوردید مشکلی ندیدم، خداوند اول فرموده که رئوف است و بعد رأفت خداوند اگر به کسی تعلق بگیرد رحیمیتش هم تعلق خواهد گرفت، یا فرموده غفور است و کسی که غفران خدا شامل حالش شود بعد از ان پاک شدن از گناهان رحیمیت خداوند هم شامل حالش خواهد شد. موضوع اینجاست که رآفت و غفران خداوند شامل حال همه نمی‌شود ...
مثلاً در نقل قول خداوند از حضرت ابراهیم علیه‌السلام نفرموده تو او را خواهی بخشید بلکه فرموده که تو بخشنده هستی و اگر بخواهی ببخشی خواهی بخشید و البته خداوند هم تا بهانه‌ای برای بخشیدن به او نداده باشیم نمی‌بخشد و به عبارت درست‌تر تا خود را محروم از رحمت خاصش نکرده باشیم می‌بخشد ...

Hadi99g;506738 نوشت:
و از سوي ديگر در ادعيه معتبر همچون صحيفه سجّاديه چنين آمده که: «يا رحمن الدّنيا و الآخرة و رحيمهما» که مفادش اين است که خداوند هم در اين دنيا و هم در آخرت، رحيم است و رحيم بودنش به آخرت و به مؤمنين اختصاص ندارد.

این هم در بالا گفته شد که رحمانیت و رحیمیت خداوند هیچ‌کدام مربوط به فقط دنیا یا فقط آخرت نیست و شامل هر دو می‌شود.
یا علی

موحد;520497 نوشت:
جناب Hadi99g
آیا نمی توان رحمانی را متصور شد که رحیم نباشد؟

سلام
[=times new roman]
پس عدالت چه میشود ؟

جناب فتا 1
متوجه منظورتان نشدم. حضرت الله رحمانی است که رحیم است ولی می توان تصور کرد که غیر از حضرت الله شخص رحمانی هست که رحیم نیست.

موحد;520836 نوشت:
جناب فتا 1
متوجه منظورتان نشدم. حضرت الله رحمانی است که رحیم است ولی می توان تصور کرد که غیر از حضرت الله شخص رحمانی هست که رحیم نیست.

سلام

خداوند رحمان است برای جمیع خلق زیرا به همه این فرصت را میدهد تا در اصلاج خود بکوشند و رحیم است برای مومن در قیامت زیرا در قیامت فرق است بین مومنی که گناهانی نیز داشته با کسی که با خدا سر عناد داشته و کافر مرده است پس هر رحمانی لزوماً رحیم نیست !

سوال:معمولاً عبارت شريف «الرّحمن الرّحيم»در محافل قرآني چنين ترجمه مي‌شود: «در اين دنيا به مؤمن و کافر، مهربان است و در آخرت تنها به مؤمنين» آیا این ترجمه صحیح است؟


پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم


با سلام و احترام

با توجه به اینکه خداوند در آغاز 113 سوره از قرآن خودرا با دو وصف«رحمان» و «رحیم» توصیف میکند، معلوم است باید تفاوتی میان این دو صفت وجود داشته باشد و الا این تکرار بی فایده خواهد بود.

قرآن مجید در مورادی لطف و رحیمیت خداوند رانسبت به بندگان ذکر میکند«وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ[1]» ( و خدا هرگزايمان [نماز] شما را ضايع نمى‏ گرداند زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحيم و مهربان است).

در این آیه شریفه اگرچه رحیم بودن خداوند نسبت به مردم ذکر شد که ظاهر آن شامل حال همه مردم می شود، اما صدر آیه در مورد انسانهای مومن و نماز گذار است بنابراین عمومیت کلمه «ناس» مقیدمی شود.

علاوه بر اینکه مواردی درقرآن وجود دارد که خداوند«رحیم» بودن را به مومنین اختصاص میدهد:«إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحيم[2]»(که خداوند نسبت به آنان(مومنان) مهربان و رحیم است).

در سوره نحل خداوند می فرماید:«أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ * أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ*َأَو يَأْخُذَهُمْ عَلى‏ تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيم‏»[3]

توجه اينكه در آيات فوق سخن از چهار نوع مجازات به ميان آمده است، نخست خسف و فرو رفتن در زمين، دوم مجازات غافلگيرانه از آنجايى كه انسان انتظار آن را ندارد سوم عذابى كه به هنگام تلاش و كوشش در جمع مال به سراغ انسان مى‏آيد و چهارم مجازات تدريجى.
مسلم است كه هر يك از اين چهار نوع مجازات، تناسب با نوعى از گناه دارد، هر چند همه آنها در مورد الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ‏ (آنها كه توطئه ‏هاى شوم مى‏چينند) وارد شده است، زيرا مى‏دانيم همه كار خدا بر طبق حكمت و تناسب استحقاقها است.

مفسران تا آنجا كه ما ديده‏ايم در اين زمينه سخنى ندارند، ولى چنين‏ به نظر مى‏رسد كه: مجازات نخست مخصوص آن گروه از توطئه‏گرانى است كه در صف جباران و مستكبران خطرناكند همچون قارونها كه خداوند چنان آنها را از اوج قدرت پائين مى‏كشد و بدرون خاك و اعماق زمين فرو مى‏فرستد كه مايه عبرت همگان گردد.
نوع دوم ويژه توطئه‏گرانى است كه در عيش و نوش و هوسهاى سركش خود غرقند، ناگهان عذاب الهى دامانشان را از آنجا كه انتظار ندارند مى‏گيرد.
نوع سوم مخصوص دنيا پرستان زراندوزى است كه شب و روز در تلاشند كه از هر طريق و با هر جنايتى كه ممكن است بر حجم ثروت خود بيفزايند كه خداوند آنها را در همان حال كه سرگرم جمع ثروتند گرفتار عذاب مى‏كند.

و اما مجازات نوع چهارم از آن كسانى است كه طغيان و توطئه و گناهشان به آن حد و پايه نرسيده است كه راه بازگشتى براى آنان وجود نداشته باشد، در اينجا خداوند از طريق" تخوف" (هشدار و تهديد) آنها را كيفر مى‏دهد يعنى نخست با حوادث دردناكى كه در اطراف آنها به وقوع مى‏پيوندد به آنها بيدار باش ميدهد، اگر بيدار شدند و وضع خود را اصلاح كردند چه بهتر و گرنه آنان را در كام عذاب فرو مى‏برد.
بنا بر اين ذكر رأفت و رحمت خداوند به عنوان يك علت مربوط به گروه چهارم است كه هنوز تمام پيوندهاى خود را از خدا نبريده‏اند و همه پلها را پشت سر خود ويران نساخته ‏اند.[4]

_____________________________________

[1] . بقره: 2/ 143.

[2] . توبه :9/ 117.

[3] .نحل:16/ 45-47.

[4] . مکارم شیرازی،ناصر،تفسير نمونه، ج‏11، ص: 249


موضوع قفل شده است