جمع بندی آماده شدن برای یک مرگ دوست داشتنی!

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آماده شدن برای یک مرگ دوست داشتنی!

السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان

سوالاتم زیاد هست

برای آماده شدن برای مرگ خیلی خوب چه کارهایی باید انجام داد؟
چیکار کنیم که شب اول قبر راحتی داشته باشیم؟ و بعد از مرگ آسوده خاطر باشیم؟اصلا چی باعث میشه کسی از مرگ بترسه ؟
و کلا در آرزوی وصال یار(خدا) بودن چطور بدست میاد؟

لطفا دقیق و کامل بگید

یه سوال دیگه اینکه
اگر بدونیم با مرگ ما پدر و مادرمون بزرگترین ناراحتی ها رو میکشند آیا آرزوی مرگ کردن گناهه؟
اگر کاملا آماده مرگ باشیم و هیچ کاری توی دنیا نداشته باشیم؟

باتشکر

[=arial]با نام الله


[=arial]
کارشناس بحث: استاد صادق

حالیا;504732 نوشت:
السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان
سوالاتم زیاد هست
برای آماده شدن برای مرگ خیلی خوب چه کارهایی باید انجام داد؟
چیکار کنیم که شب اول قبر راحتی داشته باشیم؟ و بعد از مرگ آسوده خاطر باشیم؟اصلا چی باعث میشه کسی از مرگ بترسه ؟
و کلا در آرزوی وصال یار(خدا) بودن چطور بدست میاد؟
لطفا دقیق و کامل بگید
یه سوال دیگه اینکه
اگر بدونیم با مرگ ما پدر و مادرمون بزرگترین ناراحتی ها رو میکشند آیا آرزوی مرگ کردن گناهه؟
اگر کاملا آماده مرگ باشیم و هیچ کاری توی دنیا نداشته باشیم؟
باتشکر

باسلام وتقدیر از ذهن پرسوال شما .
بدلیل تعدد فراز های سوال شما پاسخ در چند محور بیان می شود :
در روایات به برخی عوامل جلوگیری کننده از فشار قبر اشاره شده که عبارت اند از:
الف__ باید به وا جبات شرعی دقیق عمل نمود واز همه گناه دوری نمود وهمواره در حال توجه به خدا وند بود واز هرگونه اعمال نیک کوتاهی نکرد .
ب_در روایات به برخی عوامل جلوگیری کننده از فشار قبر اشاره شده که عبارت اند از:
1ـ اتمام رکوع؛ امام باقر (ع) می فرماید: "کسی که رکوعش را تمام و کمال به جا آورد، وحشت قبر او را نمی گیرد". (1)
البته در این روایت واژه وحشت به کار رفته که ممکن است گفته شود فشار قبر از آن استفاده نمی شود؛ ولی می توان گفت: چون فشار قبر بدون وحشت امکان ندارد؛ وقتی وحشت برداشته شد، طبعا فشاری هم نخواهد بود.
2ـ چهار بار به حج رفتن؛ امام صادق (ع) می فرماید: "کسی که چهار حج به جا آورد، هیچ گاه او را فشار قبر نمی گیرد". (2)
3ـ زیارت امام حسین (ع)؛ در روایت است که یکی از پاداش هایی که خداوند به زائر قبر امام حسین (ع) می دهد آن است که از عذاب و فشار قبر او را نجات می‌دهد. (3)
4ـ مرگ در اوقات خاص؛ امام صادق (ع) فرمود: "کسی که بین زوال شمس روز پنج شنبه تا ظهر روز جمعه بمیرد، خداوند او را از فشار قبر محافظت می کند". (4)
و در نقلی دیگر، ان حضرت فرمودند: کسی که در روز جمعه بمیرد، خدای تعالی رهایی از فشار قبر برای او مقرر می کند.( 5)
5ـ خیرات بازماندگان؛ امام صادق (ع) می فرماید: "میت در فشار به سر می برد؛ اما به خاطر نماز برادرش خداوند قبر او را وسعت می دهد". (6)
6- قرائت سوره نساء در روزهای جمعه؛ امام علی (ع) فرمود: کسی که در هر جمعه سوره نساء را بخواند، از فشار قبر در امان خواهد بود. (7)
7- قرائت سوره نون والقلم؛ امام صادق (ع) می فرماید: کسی که سوره نون والقلم را در نماز واجب یا مستحب بخواند، خدای عز و جل او را برای همیشه از فقر در امان می دارد و هنگامی که بمیرد، او را در پناه خود از فشار قبر مصون بدارد. (8)
8- قرائت سوره یس؛ سوره یس خواندن نیز از عواملی است که ایمنی از فشار قبر می آورد. (9)
9- خواندن سوره تکاثر در موفع خواب؛ رسول خدا (ص) فرمود: هرکس موقع خواب سوره تکاثر را بخواند، از (فتنة القبر) فشار قبر نگه داشته می شود و خداوند او را از شر نکیر و منکر کفایت می کند. (10)
10- صدق؛ پیامبر (ص) فرمود: صدقه آفات دنیا و فشار قبر و عذاب روز قیامت را دفع می کند. (11)
11- خواندن سوره توحید در مرض موت؛ رسول خدا (ص) فرمود: هر کس در مرض موتش، قل هو الله احد را بخواند، در قبرش عذاب نمی شود و از فشار قبر در امان است. (12)
12- مداومت بر خواندن سوره زخرف؛ امام باقر (ع) فرمود: کسی که مداومت بر خواندن سوره زخرف کند، خداوند از حیوانات و حشرات زمین در امانش نگه می دارد و از فشار قبر ایمن می کند. (13)
13- خواندن چهار رکعت نماز؛ هر کس در روز جمعه ما بین طلوع آفتاب تا ظهر، چهار رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد، سوره تبارک (ملک) و سوره حم سجده را بخواند، خداوند از فشار قبر نگهش می دارد. (14)
این اعمال نمونه‏ هاى اندکى است که در روایات باعث کم شدن یا نجات یافتن از فشار قبر شمرده شده است. (15)

ج_با ترسیم و تعریفی که از سوی پیشوایان دینی برای مرگ شده، درمی‏یابیم که مرگ برای مؤمن چیزی نیست که از آن بترسد، بلکه ترس از مرگ باید برای کسانی باشد که در زندگی آنان جز اعمال ناشایست دیده نمی‏شود. خطاکار هر لحظه تصوّر می‏کند ممکن است مأموران قانون برای مجازات به تعقیب او بیایند. وی پیش از تسلیم شدن به قانون آرامش ندارد و پس از آن که بازداشت شد، هر قدم که به دادگاه نزدیک‏تر می‏شود، دلهره او بیشتر می‏شود، چون که می‏داند رسیدن به دادگاه و سپس بازداشتگاه یعنی آغاز تحمل مجازات خطاهای گذشته، همین‏طور گناهکار به علّت خطاهایی که مرتکب شده می‏داند با رسیدن مرگ، باید به کیفر گناهان خود برسد، از این رو از مرگ و مردن می‏ترسد.
اما مؤمنان و انسان‏های شایسته چون مرگ را تغییر منزل می‏دانند و از رسیدگی به پرونده اعمال خود هراسی ندارند، از مرگ نمی‏ترسند.
با نگاهی کوتاه روایاتی که در این موضوع از معصومان(ع) به دست ما رسیده بهتر می‏توانیم چهره مرگ را ترسیم کنیم:
1 - پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مرگ هدیه مؤمن است».(16)
2 - امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «میان ما و بهشت یا جهنّم چیزی جز مرگ نیست».(17)
3 - پیامبر(ص) فرمود: «مردم دو دسته هستند: گروهی با مرگ خود جامعه را راحت می‏کنند. گروهی (با مرگ) راحت می‏شوند.
مؤمن با مردن از گرفتاری‏های دنیا راحت می‏شود و به دریای رحمت خدا و ثواب الهی وارد می‏شود، اما با مردن ستمکار، مردم، حیوانات و درختان از او آسوده می‏شوند و برای (رسیدن به مجازات) اعمال گذشته خود فرستاده می‏شود».(18)
4 - امام صادق(ع) فرمود: هر مؤمنی در هنگام مرگ پیامبر(ص) و علی(ع) را می‏بیند و خوشحال می‏شود و هر مشرکی هم در آن هنگام آنان را می‏بیند، اما سبب ناراحتی او خواهد شد.(19)
5 - به امام صادق(ع) گفته شد: مرگ را برای ما توصیف کنید، حضرت فرمود: «(مرگ) برای مؤمن همانند بوییدن خوشبوترین بوییدنی‏ها است که بوی آن او را به خواب ببرد و از همه رنج‏ها و ناراحتی‏ها راحت شود امإ؛ ح‏ح برای کافر همانند نیش مار و عقرب یا شدیدتر از آن است».(20)
از مجموعه سخنان پیشوایان دینی به این نتیجه می‏رسیم که:
مرگ هدیه برای مؤمن و فاصله تا بهشت و سبب راحتی از گرفتاریهای دنیا و همانند بوییدن خوشبوترین بوییدنی‏ها است. مؤمن در حال مرگ پیامبر(ص) و علی(ع) را می‏بیند و خوشحال می‏شود، بنابراین عامل ترس نیست تا مؤمن از آن بترسد؛ اما مرگ برای کافران و گناهکاران همچون گزیدن مار و عقرب و فاصله رسیدن به عذاب و کیفر گناهان است و از این رو از آن می‏ترسد.
پاسخ ین سؤال را از زاویه دیگر نیز می‏توان بررسی نمود و عوامل مختلف و متعدد را در مورد آن می‏توان مورد ارزیابی قرار داد.
بسیاری از اندیشوران، چه مسلمان و چه غیر مسلمان کوشیده‏اند تا پاسخی معقول و موجه به این پرسش اساسی دهند که فرصت طرح و بررسی آن در این جا نیست. ما تنها به نظر ابن سینا در این باب اشاره کرده و به تحلیل
آیات و روایات در پاسخ به این سؤال می‏پردازیم.
در دیدگاه ابن سینا موجبات ترس از مرگ یکی از امور ذیل ست:
1 - با مرگ، حقیقت و زندگی ظاهری و دنیوی برچیده می‏شود.
2 - این که نمی‏دانیم چه وقت می‏میریم.
3 - مرگ پدیده‏ای ناشناخته است و از آن تجربه نداریم و برایمان امری مبهم است‏
4 - تجربه مرگ انفرادی و فردی است، نه جمعی.
5 - مرگ موجب جدایی انسان از متعلقات دوستان و خویشاوندان می‏شود
6 - با رسیدن مرگ، هه آرزوها و آمال بشری برباد می‏رود.(21)
ترس از مرگ در فرهنگ قرآنی و روایی به اعتبار و از جهت تفاوت انسان‏ها علت‏های گوناگونی دارد. در یک منظر کلی می‏توان انسان‏ها را از این جهت به سه گروه ناقصان، متوسطان و کاملان تقسیم کرد.
اما دلیل وحشت از مرگ در انسان‏های ناقص این است که انسان به حکم فطرت خود حُبّ به بقا و میل به جاودانگی داشته و از فنا، زوال و نیستی متنفر می‏باشد. از این رو به عالمی که عالم حیات تلقی می‏شود، عشق ورزیده و از عالمی که به پندار خود عالم نیستی است، تنفر دارد.
بنابراین چنین افرادی به دلیل این که ایمان به عالم آخرت نداشته و قلوبشان به حیات ازلی و بقای سرمدی اطمینان نیافته است، به دنیا علاقه‏مند و به حسب فطرت از مرگ هراسان و گریزانند.
خدا عقیده این گروه از انسان‏ها را چنین بیان می‏کند.
«ان هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین؛ زندگانی دنیایی ما چیزی نیست. می‏میریم و زندگی می‏کنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد».(22)
عامل ترس از مرگ در انسان‏های متوسط چیز دیگری است. متوسطان که ایمانشان به عالم آخرت و حیات قیامت کامل نیست، به دلیل غفلت از آخرت و عالم بالاتر و برتری و توجه به امور دنیوی و تلاش در آبادانی آن از مرگ می‏ترسند.
ریشه این غفلت متابعت از خواسته‏های نفسانی و مخالفت با خدا یا آرزوهای دراز است.
اما گروه سوم که انسان‏های کامل و مؤمنان مطمئن هستند،از مرگ کراهت ندارند، ولی از آن وحشت و خوف دارند اما ترس آن‏ها مثبت و ارزش‏مند است، چرا که خوف آن‏ها از حضور در مقابل عظمت خداوند بوده و مانند ترس وابستگان به دنیای مادی نیست. خداوند در قلب اولیای الهی تجلی کرده و مرگ را چون زندگی، امتحان بزرگ الهی می‏دانند. شوق دیدار خداوند دارند و از این جهت از مرگ هراسان نیستند، بلکه از آن استقبال می‏کنند.
بنابراین هر ترس و وحشت از مرگ بد و منفی یا خوب و مثبت نیست. اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و محدودیت نظر و اندیشه به دنیای مادی باشد، وحشتی منفی و نابخردانه است. اما اگر وحشت از مرگ براساس خوف از عظمت حق تعالی و ترس از چگونگی رویارویی با خدا باشد، در عین حال که شوق وصال به پروردگار و راحتی از زندگی سخت مادی نیز در آن باشد، ترس مثبت است. ثانیاً با تفاوت انسان‏ها و نوع نگرش‏ها عوامل ترس از مرگ متفاوت و گوناگون خواهد بود.

د_هرچند به یاد مرگ بودن، عامل بسیار مهمی در جلوگیری از معاصی و گناهان است. از این رو، در روایات بسیار به آن سفارش شده است؛ ولی باید توجه داشت که نعمت وجود و هستی و زندگی در این جهان، از نعمت‏های بزرگ الهی است. کسی که آرزوی مرگ می‏کند، گویا این نعمت بزرگ را کفران کرده و آن را نادیده می‏انگارد.
با توجّه به این که خداوند انسان را به این جهان آورده، باید هر چه بیش تر از فرصت استفاده کند. بهترین بهره برداری را از زندگی این جهان داشته باشد. بهره‏ای که همراه با کمال انسانی و تقرّب به خدا باشد و سبب نجات در آخرت شود. در حدیث آمده است که روزی پیامبر اکرم به عیادت بیماری رفت. از او احوالپرسی کرد. بیمار از درد و مشکلاتش نالید و آرزوی مرگ کرد. حضرت به او فرمود: «لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ فَإِنَّكَ إِنْ تَكُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً وَ إِنْ تَكُ مُسِيئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ فَلَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ؛ (23) آرزوی مرگ نداشته باش؛ زیرا اگر تو آدم خوب و نیکو کاری باشی، با طولانی تر شدن عمرت بر کارهای نیک شما افزوده می شود و اگر آدم بدی باشی، مهلت مى‏يابى و مورد رضايت خدا قرار مى‏گيرى‏ پس تمنای مرگ نکنید » .
چنان که از امیر مؤمنان - علیه السلام - نیز نقل شده که: «لَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ فَإِنَّ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ شَدِيدٌ وَ إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ يَطُولَ عُمُرُهُ وَ يَرْزُقَهُ اللَّهُ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ؛ (24) آرزوی مرگ نکنید؛ زیرا ترس و اضطراب لحظه های جان دادن و سکرات مرگ، بسیارشدید و سخت است. یکی از خوشبختی های انسان، این است که عمرش طولانی باشد و در نتیجه، با توبه و انابه به سوی قیامت و سرای ابدی برود».
از این رو، آن حضرت در بیان دیگری می فرماید: «لا تتمنّ الموت الّا بشرط وثیق؛ (25) آرزوی مرگ نکنید؛ مگر آن که در اثر اطاعت و بندگی خدا، آخرتش را آن چنان آباد کرده باشد که به نجات و خلاصی خود وثاقت و اطمینان داشته باشد» .
یکی از آن راه ها، شهادت است. از این رو، در دعاها و سیره ائمه اطهار - علیهم السلام - درخواست شهادت شده است، یا شهادت در راه خدا را یکی از آرزوهای خود دانسته اند. آری، در برخی از مواقع لازم است انسان درخواست و آرزوی مرگ کند و آن زمانی است که نمی‏تواند خود را از معصیّت خدا باز دارد و برای ترک گناه راهی جز مرگ ندارد؛ ولی در غیر این صورت، لازم است از خداوند عمری با برکت بخواهد؛ عمری که سراسر آن در راه عبادت خدا و اطاعت او صرف گردد. چنان که امام سجاد - علیه السلام - در مناجات با خدا عرض می کند: «الهی عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْک؛ (26) خدای من! تا زمانی که عمرم و اوقاتم صرف طاعت تو می شود به من عمر بده، و آن زمانی که عمرم می خواهد چراگاه شیطان شود، مرگم را برسان و مرا در قبض قدرت خود بگیر تا شیطان از وجودم بهره نبرد».
در نتیجه درخواست مرگ از خداوند اگرناشی از مصیبت ها و مشکلات دنیایی باشد از منظر دینی قابل قبول نیست و با صبر و رضا به قضای الهی هم سازگاری ندارد و نه تنها معصومان بلکه مومنان واقعی هم در برابر سهتی ها و مشکلات دنیا چنین درخواستی از خداوند نمی کنند ؛ اما اگر این درخواست ناشی از یک هدف متعالی الهی و بلند تر باشد مانند رسشیدن به فوز شهادت و مانند آن یا دردمندی از مصیبت های دینی - ونه دنیایی - می توان این درخواست را منطقی و صحیح دانست .

پی‏نوشت‏ها:
1. مجلسی . بحارالانوار،نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت . 1403 ق ج6، ص 244.
2. همان، ج99، ص 20.
3. همان، ج101، ص 18.
4. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، نشر جامعه مدرسین، قم، بی تا، ج1، ص 83.
5. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج6، ص230.
6. صدوق علل الشرایع، نشر دار الحجت للثقافه، بیروت 1416 ق، ج 1، ص 360.
7. بحارالانوار، ج92،ص 273.
8. همان، ص 316.
9. همان، ص 289.
10. بحار الانوار، ج86، ص 282.
11. بحار الانوار، ج89، ص336.
12. همان، ص353.
13. صدوق، ثواب الاعمال، نشر ارمغان طوبی، تهران، بی تا، ص113.
14. سید ابن طاووس، جمال الاسبوع، نشر للثقافه الاسلامیه، بیروت، بی تا، ص42.
15. ر.ک: محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوى خدا، نشر امیر کبیر، 1371 ش، ج 1، صص 277 - 282.
16. بحارالأنوار، ج 79، ص 171، به نقل از دعوات راوندی،
17. همان.
18. امالی الشیخ الطوسی، منشورات مکتبةالداوری، قم ص 184؛ معانی‏الأخبار، ابن بابویه، مؤسسة اعلمی، بیروت، ص 143؛ با کمی تفاوت روایت از امام صادق(ع) نقل شده است.
19. بحارالأنوار، همان، ص 174، ح 8.
20. معانی‏الأخبار، همان، ص 287.
21. ابن سینا، رسائل، انتشارات قم، بی‏نا، رسالة الشفاء من خوف الموت، ص 346 - 360.
22. مؤمنون(23) آیه 37.
23. شیخ حر عاملي، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، 1409 ه.ق، ج 2، ص 449.
24. علامه مجلسي، بحار الانوار، بيروت، لبنان، مؤسسه الوفاء، 1404 ه.ق، ج 6، ص 138.
25. آمدي، عبد الواحد بن تميمي، معجم الفاظ غرر الحكم درر الكلم، تحقيق مصطفي درايتي، مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه، 1413.ه.ق، ح 1072.
26. بحار الانوار، همان، ج 70، ص 61.

صادق;510598 نوشت:
مؤمن در حال مرگ پیامبر(ص) و علی(ع) را می‏بیند و خوشحال می‏شود

سلام ... من تو یه تاپیک دیگه که یادمم نیست کدوم تاپیک بود ، خوندم هر آدمی موقع جون دادن همراه با عزرائیل ، پیامبر ، امام علی، امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه رو میبینه ...

حالا اگه مومن و شیعه باشه ( از دیدن این افراد خوشحال میشه ) و این بزرگوار ها به عزرائیل میگن جونشو راحت بگیره ...

ولی اگه این پنج تن بگن از شیعیان و محبان ما نبود عزرائیل بهش سخت میگیره ...

حالا مگه نمیگید تا قیامت شفاعتی نیست ؟ این که خودش شفاعت به حساب میاد ..

علاوه براون حتما خوندید و شنیدید امام رضا چند جا به دیدن زائرش میاد که یکی از اون چند جا شب اول قبره ؟

میان شفاعت میکنن دیگه ... والا براچی میان :Gig:

حالیا;504732 نوشت:
برای آماده شدن برای مرگ خیلی خوب چه کارهایی باید انجام داد؟
برا خیلی خوب مردن باید خیلی خوب زندگی کنی. همین.
والعاقبة للمتقین

SH!SH-GoOoSHe*;517377 نوشت:

سلام ... من تو یه تاپیک دیگه که یادمم نیست کدوم تاپیک بود ، خوندم هر آدمی موقع جون دادن همراه با عزرائیل ، پیامبر ، امام علی، امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه رو میبینه ...

حالا اگه مومن و شیعه باشه ( از دیدن این افراد خوشحال میشه ) و این بزرگوار ها به عزرائیل میگن جونشو راحت بگیره ...

ولی اگه این پنج تن بگن از شیعیان و محبان ما نبود عزرائیل بهش سخت میگیره ...

حالا مگه نمیگید تا قیامت شفاعتی نیست ؟ این که خودش شفاعت به حساب میاد ..

علاوه براون حتما خوندید و شنیدید امام رضا چند جا به دیدن زائرش میاد که یکی از اون چند جا شب اول قبره ؟

میان شفاعت میکنن دیگه ... والا براچی میان :Gig:

در ابتدا باید اشاره شود آن چه را پرسشگر محترم شنیده در منابع روایی به روشنی بیان گردیده است از جمله امام صادق(ع) فرمود:
«هر گاه مؤمن را ساعت احتضار برسد، رسول خدا(ص) و امیر مومنان فاطمه زهرا ،امام حسن و امام حسین و سایر ائمه از فرزندان او (ع) به همراه میکائیل و اسرافیل و جبرئیل و عزرائیل (ع) بر بالین محتضر مومن حاضر می شوند و امام علی به رسول خدا می فرماید:این فرد از شیعیان و دوستداران ما است. پیامبر به جبرئیل خبر می دهد و او به میکائیل و او به اسرافیل .همگی به ملک الموت این مطلب را اعلام کرده و می خواهند که با او به آسانی رفتار کند. ملک الموت می گوید: به خدایی که شما برگزید و گرامی داشت و به محمد(ص) نبوت عطا کرد و رسالت را بخشید، برای او از پدر مهربان، دلسوزتر خواهم بود و از برادر با شفقت‌تر و آنگاه فرد مومن چشم خود را باز می کند می بیند که آن حضرات بر بالین او حاضر اند بعد از جانب پرور دگار ندا می رسد که ای نفس مطمین به محمد و اهل بیت او به سوی پروردگارت بر گرد در حالی که از ولایت آنها راضی هستی و پاداش مورد پسند تو به تو داده می شود در جمع بندگان من که محمد و اهلبیت اوست. داخل در بهشت من شو. (1)بر اساس این گونه روایات که در جای خود به تفصیل بحث شده (2) معلوم می شود آن چه در پرسش اشاره گردیده و پرسشگر محترم شنیده است. مستند روای دارد و در آموزه های شیعی بسار مطرح گردیده امید است که حضور آنها بر بالین شیعیان در هنگامه مرگ موجب همه آن خیر ها و برکاتی باشد که در پرسش اشاره شده است .
گفتنی است گرچه بر اساس روایت یاد شده ائمه (ع) بر بالین همه شیعان خود حاضر خواهد شد. ولی طبق روایتی حارث همدانی امیر مومنان بر بالین همه اعم از مومن و منافق حضور خواهد یافت. لذا فرمود: یا حار همدان من یمت یرنی من مؤمن او منافق قبلا " (3) ای حارث کسی که می میرد در حال مرگ مرا خواهد دید. چه مومن و چه غیر مومن. ولی باید توجه داشت که غیر مومن آن حضرت را با چهره غضب آلود خواهد دید و در آن لحظه خواهد فهمید که پیآمد نپذيرفتن ولایت چیست ؟

پس در اصل مسله جای ترید نیست .
اما باید توجه داشت گرچه شفاعت کبرا در قیامت رخ می دهد ولی قبل از وقوع قیامت مومنان از توجهات ائمه ع بر خوردار است حتی در دنیا وقبل از مرگ . ولی این را اصطلاحا کرامت می گویند یعنی آن چه قبل از قیامت از ناحیه ائمه ع نصیب مومن می شود بر اساس کرامت آنها است که شعبه ی از شفاعت وجلوه ی از آن است .

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینی، کافی ،نشر دار الکتب الاسلامیه تهران 1380 ق، ج 3 ، ص127 .
2. ر،ک : صادقی، سیمای اهلبیت در عرفان امام خمینی نشر موسسه امام خمینی 1387 ش، ص186 .
3. محسن آمین، اعیان شیعه، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت، ج21 ،ص 263 .

[="Indigo"]

صادق;517498 نوشت:
اما باید توجه داشت گرچه شفاعت کبرا در قیامت رخ می دهد ولی قبل از وقوع قیامت مومنان از توجهات ائمه ع بر خوردار است حتی در دنیا وقبل از مرگ . ولی این را اصطلاحا کرامت می گویند یعنی آن چه قبل از قیامت از ناحیه ائمه ع نصیب مومن می شود بر اساس کرامت آنها است که شعبه ی از شفاعت وجلوه ی از آن است .

استاد کرامت همراه با شفاعته ... بالاخره دارن جلوی عزرائیل شفاعت میکنن دیگه ... :khandeh!:

ائمه فقط موقع جون دادن میان ؟ شب اول قبر ؟ سوالات نکیر و منکر ؟ موقع عذاب برزخی ؟ نیستن ؟

بعد یه سوال دیگه . . .

موقعی که ادم تو برزخه . . . تا قیامت میتونه بر حسب اعمالش ائمه رو ببینه یا باهاشون صحبت کنه ؟[/]

حالیا;504732 نوشت:
چی باعث میشه کسی از مرگ بترسه ؟

سلام و عرض ادب:Gol:
مرحوم شیخ مفید رضوان اللّه تعالی علیه حكایت نموده است :
روزی شخصی از حضرت جوادالا ئمّه ، امام محمّد تقی علیه السلام سؤ ال شد: چرا اكثر مردم از مرگ می ترسند و و از آن هراسناك می باشند؟ امام جواد علیه السلام در پاسخ اظهار داشت : چون مردم نسبت به مرگ نادان هستند و از آن اطّلاعی ندارند، وحشت می كنند. و چنانچه انسان ها مرگ را می شناختند و خود را از بنده خداوند متعال و نیز از دوستان و پیروان و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام قرار می دادند، نسبت به آن خوش بین و شادمان می گشتند و می فهمیدند كه سرای آخرت برای آنان از دنیا و سرای فانی ، به مراتب بهتر است . پس از آن فرمود: آیا می دانید كه چرا كودكان و دیوانگان نسبت به بعضی از داروها و درمان ها بدبین هستند و خوششان نمی آید، با این كه برای سلامتی آن ها مفید و سودمند می باشد؛ و درد و ناراحتی آن ها را برطرف می كند؟ چون آنان جاهل و نادان هستند و نمی دانند كه دارو نجات بخش خواهد بود. سپس افزود: سوگند به آن خدائی ، كه محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله را به حقّانیّت مبعوث نمود، كسی كه هر لحظه خود را آماده مرگ بداند و نسبت به اعمال و رفتار خود بی تفاوت و بی توجّه نباشد، مرگ برایش بهترین درمان و نجات خواهد بود. و نیز مرگ تاءمین كننده سعادت و خوش بختی او در جهان جاوید می باشد؛ و او در آن سرای جاوید از انواع نعمت های وافر الهی ، بهره مند و برخوردار خواهد بود.
_______
چهل داستان و چهل حديث از امام جواد(ع)/ عبدالله صالحي

حالیا;504732 نوشت:
آیا آرزوی مرگ کردن گناهه؟

آرزوی مرگ گناه محسوب میشه؟
گاهی انسان به خاطر ضعف، ناامیدی و ناتوانی و بی‌حوصله شدن طلب مرگ می‌کند و شکیبایی و پایداری را در مقابل سختی‌ها و کشاکش‌های روزگار از دست داده است و از این جهت مرگ را کانون آرامش و رهایی خود می‌بیند، چنین کسی باید خوب دقت کند، که آیا اعمالش به گونه ای بوده است که مرگ برای او کانون آرامش و رهایی باشد؟ یا اینکه فقط تلاش می کند از چاله ای که در آن افتاده، بیرون بیاید، اگر چه خروج از چاله فرو افتادن در چاه باشد!
از این روست که مولای متقیان علی (ع) می فرمایند: «وَأَكْثِرْ ذِكْرَ الْمَوْتِ وَمَا بَعْدَ الْمَوتِ، وَلاَ تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلاَّ بِشَرْط وَثِیق؛[1] بسیار به یاد مرگ و منزلهاى پس از آن باش، امّا هرگز آرزوى مرگ مكن مگر آنگاه كه صددرصد به رضایت الهى مطمئن باشى.»

طبیعتا مومن، با مرگ از زندان به بوستانی آباد وارد می شود.
امام حسین (ع) می فرمایند: «دنیا زندان مؤمن و بهشت كافر است! مرگ براى مؤمنین یك پلى میباشد كه كه ایشان بوسیله آن وارد بهشت خود میشوند و براى كفار یك پلى میباشد كه بواسطه آن داخل جهنم خود میگردند.»[2]

بنابراین برای مومن مرگ خواستنی و دوست داشتنی است، حضرت علی (ع) می فرمایند: «پسر ابى طالب مانوس‏تر است بمرگ از كودك به پستان مادرش.»[3]

و قرآن نیز، طلب مرگ را معیار و محکی برای اثبات ادعای جایگاه عالی در نزد خدا بیان می کند:
«إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ المْوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ؛[جمعه/6] اگر مى‏پندارید كه شما دوستان خدایید نه مردم دیگر، پس آرزوى مرگ كنید اگر راستگویید (تا به جوار رحمت و نعمت دوست برسید)»
پس با این معیار، روشن می شود که ابتدا باید از آباد بودن آخرتمان به اندازه کافی مطمئن شویم، سپس چنین ادعایی بکنیم. و البته اگر می توانیم آخرت را بیش از پیش آباد کنیم، باید دعایمان درخواست عمر طولانی از خدای متعال باشد. چون دنیا مانند مزرعه‌ای است که در آن کشت نمود، تا در آخرت محصولی برای برداشت داشته باشیم. و برای داشتن محصول بیشتر، باید کشت بیشتری داشته باشیم. و از همین جهت عمر طولانی برای اولیاء الهی خواستنی است:
حضرت علی (ع) می فرمایند: «دنیا محل سجده پیامبران مى‏باشد، و وحى خداوند بر زمین فرود آمده است، فرشتگان در دنیا نماز گزارده‏ اند و دوستان خداوند در زمین سكونت كرده و در آن به تجارت پرداخته‏ اند، آنها در دنیا كسب رحمت كردند و بهشت را سود بردند.»[4]
با این نوع دیدگاه نباید کم طاقتی کرد، و تا آن جا که می توان باید از این بازار سود بیشتری به دست آورد. و مذمت بی جای دنیا، و کم طاقتی عمل درستی نیست.
البته کسی که از دست دادن مطامع دنیوی و امور مادی سبب شده، که دچار ناامیدی شود و طلب مرگ کند، او مرگ را انتقال به باغ و بوستان نمی داند. بلکه مرگ را پوسیدن می داند و تصور می کند که راه نجات او در این است! اما هیهات هیهات که مرگ پوسیدن نیست. بلکه صرفا یک انتقال است. انتقالی که خوب یا بد بودنش در گرو اعمال ماست. و آن کس که از دست دادن مطامع دنیوی آنچنان او را به ناامیدی می کشاند، که طلب مرگ می کند، نمی تواند انتقال خوبی داشته باشد. و باید از مرگ گریزان باشد. چون چنین کسی دل در گرو دنیای فریبنده دارد که او را فرسنگ ها از نجات دور کرده است.
موفق و موید باشید:Gol:
________

[1]. نامه 69 نهچ ابلاغه.
[2]. بحار الأنوار، ج‏44، ص: 297.
[3]. بحار الأنوار، ج‏71، ص: 57.
[4]. بحار الأنوار ، ج‏70، ص: 100.
شهر سوال

SH!SH-GoOoSHe*;517502 نوشت:

استاد کرامت همراه با شفاعته ... بالاخره دارن جلوی عزرائیل شفاعت میکنن دیگه ... :khandeh!:

ائمه فقط موقع جون دادن میان ؟ شب اول قبر ؟ سوالات نکیر و منکر ؟ موقع عذاب برزخی ؟ نیستن ؟

بعد یه سوال دیگه . . .

موقعی که ادم تو برزخه . . . تا قیامت میتونه بر حسب اعمالش ائمه رو ببینه یا باهاشون صحبت کنه ؟

کرامت جلوه ا ی از شفاعت کبرا ا است .
ائمه ع در مقاطع مختلف بر مومن وشیعیان شان تجلیاتی دارن حتی در برزخ وهنگام سوال نکیر ومنکر و سر پل صراط . آنها را کمک می کند مثلا وقتی مؤمن بمیرد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) همراه با ملائکه مقرب می آیند. اگر مؤمن توانست جواب نکیر و منکر را بدهد، آن ها به نفع او شهادت می دهند. اگر نتوانست جواب بدهد (زبانش بند آمد) پیامبر به امر خدا شهادت می دهد که این مؤمن، زبانش از ترس بند آمده ; وگرنه به آنچه شما می پرسید، معتقد است.حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) نیز فرمایش حضرت رسول را تأیید می کنند.(1)

پی نوشت ها:
1. محمد باقر مجلسی بحار الانوار،نشر دار احیاء التراث العربی،بیروت 1403 ق ، ج 6،ص 229، ح 32 .

http://www.askdin.com/thread38654.html
جمع بندی 1
سوال : آماده شدن برای یک مرگ دوست داشتنی!

(برای آماده شدن برای مرگ خیلی خوب چه کارهایی باید انجام داد؟
چیکار کنیم که شب اول قبر راحتی داشته باشیم؟ و بعد از مرگ آسوده خاطر باشیم؟اصلا چی باعث میشه کسی از مرگ بترسه ؟
و کلا در آرزوی وصال یار(خدا) بودن چطور بدست میاد؟
لطفا دقیق و کامل بگید
یه سوال دیگه اینکه
اگر بدونیم با مرگ ما پدر و مادرمون بزرگترین ناراحتی ها رو میکشند آیا آرزوی مرگ کردن گناهه؟
اگر کاملا آماده مرگ باشیم و هیچ کاری توی دنیا نداشته باشیم؟)
پاسخ :
بدلیل تعدد فراز های سوال شما پاسخ در چند محور بیان می شود :
در روایات به برخی عوامل جلوگیری کننده از فشار قبر اشاره شده که عبارت اند از:
الف__ باید به وا جبات شرعی دقیق عمل نمود واز همه گناه دوری نمود وهمواره در حال توجه به خدا وند بود واز هرگونه اعمال نیک کوتاهی نکرد .
ب_در روایات به برخی عوامل جلوگیری کننده از فشار قبر اشاره شده که عبارت اند از:
1ـ اتمام رکوع؛ امام باقر (ع) می فرماید: "کسی که رکوعش را تمام و کمال به جا آورد، وحشت قبر او را نمی گیرد". (1)
البته در این روایت واژه وحشت به کار رفته که ممکن است گفته شود فشار قبر از آن استفاده نمی شود؛ ولی می توان گفت: چون فشار قبر بدون وحشت امکان ندارد؛ وقتی وحشت برداشته شد، طبعا فشاری هم نخواهد بود.
2ـ چهار بار به حج رفتن؛ امام صادق (ع) می فرماید: "کسی که چهار حج به جا آورد، هیچ گاه او را فشار قبر نمی گیرد". (2)
3ـ زیارت امام حسین (ع)؛ در روایت است که یکی از پاداش هایی که خداوند به زائر قبر امام حسین (ع) می دهد آن است که از عذاب و فشار قبر او را نجات می‌دهد. (3)
4ـ مرگ در اوقات خاص؛ امام صادق (ع) فرمود: "کسی که بین زوال شمس روز پنج شنبه تا ظهر روز جمعه بمیرد، خداوند او را از فشار قبر محافظت می کند". (4)
و در نقلی دیگر، ان حضرت فرمودند: کسی که در روز جمعه بمیرد، خدای تعالی رهایی از فشار قبر برای او مقرر می کند.( 5)
5ـ خیرات بازماندگان؛ امام صادق (ع) می فرماید: "میت در فشار به سر می برد؛ اما به خاطر نماز برادرش خداوند قبر او را وسعت می دهد". (6)
6- قرائت سوره نساء در روزهای جمعه؛ امام علی (ع) فرمود: کسی که در هر جمعه سوره نساء را بخواند، از فشار قبر در امان خواهد بود. (7)
7- قرائت سوره نون والقلم؛ امام صادق (ع) می فرماید: کسی که سوره نون والقلم را در نماز واجب یا مستحب بخواند، خدای عز و جل او را برای همیشه از فقر در امان می دارد و هنگامی که بمیرد، او را در پناه خود از فشار قبر مصون بدارد. (8)
8- قرائت سوره یس؛ سوره یس خواندن نیز از عواملی است که ایمنی از فشار قبر می آورد. (9)
9- خواندن سوره تکاثر در موفع خواب؛ رسول خدا (ص) فرمود: هرکس موقع خواب سوره تکاثر را بخواند، از (فتنة القبر) فشار قبر نگه داشته می شود و خداوند او را از شر نکیر و منکر کفایت می کند. (10)
10- صدق؛ پیامبر (ص) فرمود: صدقه آفات دنیا و فشار قبر و عذاب روز قیامت را دفع می کند. (11)
11- خواندن سوره توحید در مرض موت؛ رسول خدا (ص) فرمود: هر کس در مرض موتش، قل هو الله احد را بخواند، در قبرش عذاب نمی شود و از فشار قبر در امان است. (12)
12- مداومت بر خواندن سوره زخرف؛ امام باقر (ع) فرمود: کسی که مداومت بر خواندن سوره زخرف کند، خداوند از حیوانات و حشرات زمین در امانش نگه می دارد و از فشار قبر ایمن می کند. (13)
13- خواندن چهار رکعت نماز؛ هر کس در روز جمعه ما بین طلوع آفتاب تا ظهر، چهار رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد، سوره تبارک (ملک) و سوره حم سجده را بخواند، خداوند از فشار قبر نگهش می دارد. (14)
این اعمال نمونه‏ هاى اندکى است که در روایات باعث کم شدن یا نجات یافتن از فشار قبر شمرده شده است. (15)

ج_با ترسیم و تعریفی که از سوی پیشوایان دینی برای مرگ شده، درمی‏یابیم که مرگ برای مؤمن چیزی نیست که از آن بترسد، بلکه ترس از مرگ باید برای کسانی باشد که در زندگی آنان جز اعمال ناشایست دیده نمی‏شود. خطاکار هر لحظه تصوّر می‏کند ممکن است مأموران قانون برای مجازات به تعقیب او بیایند. وی پیش از تسلیم شدن به قانون آرامش ندارد و پس از آن که بازداشت شد، هر قدم که به دادگاه نزدیک‏تر می‏شود، دلهره او بیشتر می‏شود، چون که می‏داند رسیدن به دادگاه و سپس بازداشتگاه یعنی آغاز تحمل مجازات خطاهای گذشته، همین‏طور گناهکار به علّت خطاهایی که مرتکب شده می‏داند با رسیدن مرگ، باید به کیفر گناهان خود برسد، از این رو از مرگ و مردن می‏ترسد.
اما مؤمنان و انسان‏های شایسته چون مرگ را تغییر منزل می‏دانند و از رسیدگی به پرونده اعمال خود هراسی ندارند، از مرگ نمی‏ترسند.
با نگاهی کوتاه روایاتی که در این موضوع از معصومان(ع) به دست ما رسیده بهتر می‏توانیم چهره مرگ را ترسیم کنیم:
1 - پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مرگ هدیه مؤمن است».(16)
2 - امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «میان ما و بهشت یا جهنّم چیزی جز مرگ نیست».(17)
3 - پیامبر(ص) فرمود: «مردم دو دسته هستند: گروهی با مرگ خود جامعه را راحت می‏کنند. گروهی (با مرگ) راحت می‏شوند.
مؤمن با مردن از گرفتاری‏های دنیا راحت می‏شود و به دریای رحمت خدا و ثواب الهی وارد می‏شود، اما با مردن ستمکار، مردم، حیوانات و درختان از او آسوده می‏شوند و برای (رسیدن به مجازات) اعمال گذشته خود فرستاده می‏شود».(18)
4 - امام صادق(ع) فرمود: هر مؤمنی در هنگام مرگ پیامبر(ص) و علی(ع) را می‏بیند و خوشحال می‏شود و هر مشرکی هم در آن هنگام آنان را می‏بیند، اما سبب ناراحتی او خواهد شد.(19)
5 - به امام صادق(ع) گفته شد: مرگ را برای ما توصیف کنید، حضرت فرمود: «(مرگ) برای مؤمن همانند بوییدن خوشبوترین بوییدنی‏ها است که بوی آن او را به خواب ببرد و از همه رنج‏ها و ناراحتی‏ها راحت شود امإ؛ ح‏ح برای کافر همانند نیش مار و عقرب یا شدیدتر از آن است».(20)
از مجموعه سخنان پیشوایان دینی به این نتیجه می‏رسیم که:
مرگ هدیه برای مؤمن و فاصله تا بهشت و سبب راحتی از گرفتاریهای دنیا و همانند بوییدن خوشبوترین بوییدنی‏ها است. مؤمن در حال مرگ پیامبر(ص) و علی(ع) را می‏بیند و خوشحال می‏شود، بنابراین عامل ترس نیست تا مؤمن از آن بترسد؛ اما مرگ برای کافران و گناهکاران همچون گزیدن مار و عقرب و فاصله رسیدن به عذاب و کیفر گناهان است و از این رو از آن می‏ترسد.
پاسخ ین سؤال را از زاویه دیگر نیز می‏توان بررسی نمود و عوامل مختلف و متعدد را در مورد آن می‏توان مورد ارزیابی قرار داد.
بسیاری از اندیشوران، چه مسلمان و چه غیر مسلمان کوشیده‏اند تا پاسخی معقول و موجه به این پرسش اساسی دهند که فرصت طرح و بررسی آن در این جا نیست. ما تنها به نظر ابن سینا در این باب اشاره کرده و به تحلیل
آیات و روایات در پاسخ به این سؤال می‏پردازیم.
در دیدگاه ابن سینا موجبات ترس از مرگ یکی از امور ذیل ست:
1 - با مرگ، حقیقت و زندگی ظاهری و دنیوی برچیده می‏شود.
2 - این که نمی‏دانیم چه وقت می‏میریم.
3 - مرگ پدیده‏ای ناشناخته است و از آن تجربه نداریم و برایمان امری مبهم است‏
4 - تجربه مرگ انفرادی و فردی است، نه جمعی.
5 - مرگ موجب جدایی انسان از متعلقات دوستان و خویشاوندان می‏شود
6 - با رسیدن مرگ، هه آرزوها و آمال بشری برباد می‏رود.(21)
ترس از مرگ در فرهنگ قرآنی و روایی به اعتبار و از جهت تفاوت انسان‏ها علت‏های گوناگونی دارد. در یک منظر کلی می‏توان انسان‏ها را از این جهت به سه گروه ناقصان، متوسطان و کاملان تقسیم کرد.
اما دلیل وحشت از مرگ در انسان‏های ناقص این است که انسان به حکم فطرت خود حُبّ به بقا و میل به جاودانگی داشته و از فنا، زوال و نیستی متنفر می‏باشد. از این رو به عالمی که عالم حیات تلقی می‏شود، عشق ورزیده و از عالمی که به پندار خود عالم نیستی است، تنفر دارد.
بنابراین چنین افرادی به دلیل این که ایمان به عالم آخرت نداشته و قلوبشان به حیات ازلی و بقای سرمدی اطمینان نیافته است، به دنیا علاقه‏مند و به حسب فطرت از مرگ هراسان و گریزانند.
خدا عقیده این گروه از انسان‏ها را چنین بیان می‏کند.
«ان هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین؛ زندگانی دنیایی ما چیزی نیست. می‏میریم و زندگی می‏کنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد».(22)
عامل ترس از مرگ در انسان‏های متوسط چیز دیگری است. متوسطان که ایمانشان به عالم آخرت و حیات قیامت کامل نیست، به دلیل غفلت از آخرت و عالم بالاتر و برتری و توجه به امور دنیوی و تلاش در آبادانی آن از مرگ می‏ترسند.
ریشه این غفلت متابعت از خواسته‏های نفسانی و مخالفت با خدا یا آرزوهای دراز است.
اما گروه سوم که انسان‏های کامل و مؤمنان مطمئن هستند،از مرگ کراهت ندارند، ولی از آن وحشت و خوف دارند اما ترس آن‏ها مثبت و ارزش‏مند است، چرا که خوف آن‏ها از حضور در مقابل عظمت خداوند بوده و مانند ترس وابستگان به دنیای مادی نیست. خداوند در قلب اولیای الهی تجلی کرده و مرگ را چون زندگی، امتحان بزرگ الهی می‏دانند. شوق دیدار خداوند دارند و از این جهت از مرگ هراسان نیستند، بلکه از آن استقبال می‏کنند.
بنابراین هر ترس و وحشت از مرگ بد و منفی یا خوب و مثبت نیست. اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و محدودیت نظر و اندیشه به دنیای مادی باشد، وحشتی منفی و نابخردانه است. اما اگر وحشت از مرگ براساس خوف از عظمت حق تعالی و ترس از چگونگی رویارویی با خدا باشد، در عین حال که شوق وصال به پروردگار و راحتی از زندگی سخت مادی نیز در آن باشد، ترس مثبت است. ثانیاً با تفاوت انسان‏ها و نوع نگرش‏ها عوامل ترس از مرگ متفاوت و گوناگون خواهد بود.

د_هرچند به یاد مرگ بودن، عامل بسیار مهمی در جلوگیری از معاصی و گناهان است. از این رو، در روایات بسیار به آن سفارش شده است؛ ولی باید توجه داشت که نعمت وجود و هستی و زندگی در این جهان، از نعمت‏های بزرگ الهی است. کسی که آرزوی مرگ می‏کند، گویا این نعمت بزرگ را کفران کرده و آن را نادیده می‏انگارد.
با توجّه به این که خداوند انسان را به این جهان آورده، باید هر چه بیش تر از فرصت استفاده کند. بهترین بهره برداری را از زندگی این جهان داشته باشد. بهره‏ای که همراه با کمال انسانی و تقرّب به خدا باشد و سبب نجات در آخرت شود. در حدیث آمده است که روزی پیامبر اکرم به عیادت بیماری رفت. از او احوالپرسی کرد. بیمار از درد و مشکلاتش نالید و آرزوی مرگ کرد. حضرت به او فرمود: «لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ فَإِنَّكَ إِنْ تَكُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً وَ إِنْ تَكُ مُسِيئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ فَلَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ؛ (23) آرزوی مرگ نداشته باش؛ زیرا اگر تو آدم خوب و نیکو کاری باشی، با طولانی تر شدن عمرت بر کارهای نیک شما افزوده می شود و اگر آدم بدی باشی، مهلت مى‏يابى و مورد رضايت خدا قرار مى‏گيرى‏ پس تمنای مرگ نکنید » .
چنان که از امیر مؤمنان - علیه السلام - نیز نقل شده که: «لَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ فَإِنَّ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ شَدِيدٌ وَ إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ يَطُولَ عُمُرُهُ وَ يَرْزُقَهُ اللَّهُ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ؛ (24) آرزوی مرگ نکنید؛ زیرا ترس و اضطراب لحظه های جان دادن و سکرات مرگ، بسیارشدید و سخت است. یکی از خوشبختی های انسان، این است که عمرش طولانی باشد و در نتیجه، با توبه و انابه به سوی قیامت و سرای ابدی برود».
از این رو، آن حضرت در بیان دیگری می فرماید: «لا تتمنّ الموت الّا بشرط وثیق؛ (25) آرزوی مرگ نکنید؛ مگر آن که در اثر اطاعت و بندگی خدا، آخرتش را آن چنان آباد کرده باشد که به نجات و خلاصی خود وثاقت و اطمینان داشته باشد» .
یکی از آن راه ها، شهادت است. از این رو، در دعاها و سیره ائمه اطهار - علیهم السلام - درخواست شهادت شده است، یا شهادت در راه خدا را یکی از آرزوهای خود دانسته اند. آری، در برخی از مواقع لازم است انسان درخواست و آرزوی مرگ کند و آن زمانی است که نمی‏تواند خود را از معصیّت خدا باز دارد و برای ترک گناه راهی جز مرگ ندارد؛ ولی در غیر این صورت، لازم است از خداوند عمری با برکت بخواهد؛ عمری که سراسر آن در راه عبادت خدا و اطاعت او صرف گردد. چنان که امام سجاد - علیه السلام - در مناجات با خدا عرض می کند: «الهی عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْک؛ (26) خدای من! تا زمانی که عمرم و اوقاتم صرف طاعت تو می شود به من عمر بده، و آن زمانی که عمرم می خواهد چراگاه شیطان شود، مرگم را برسان و مرا در قبض قدرت خود بگیر تا شیطان از وجودم بهره نبرد».
در نتیجه درخواست مرگ از خداوند اگرناشی از مصیبت ها و مشکلات دنیایی باشد از منظر دینی قابل قبول نیست و با صبر و رضا به قضای الهی هم سازگاری ندارد و نه تنها معصومان بلکه مومنان واقعی هم در برابر سهتی ها و مشکلات دنیا چنین درخواستی از خداوند نمی کنند ؛ اما اگر این درخواست ناشی از یک هدف متعالی الهی و بلند تر باشد مانند رسشیدن به فوز شهادت و مانند آن یا دردمندی از مصیبت های دینی - ونه دنیایی - می توان این درخواست را منطقی و صحیح دانست .

پی‏نوشت‏ها:
1. مجلسی . بحارالانوار،نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت . 1403 ق ج6، ص 244.
2. همان، ج99، ص 20.
3. همان، ج101، ص 18.
4. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، نشر جامعه مدرسین، قم، بی تا، ج1، ص 83.
5. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج6، ص230.
6. صدوق علل الشرایع، نشر دار الحجت للثقافه، بیروت 1416 ق، ج 1، ص 360.
7. بحارالانوار، ج92،ص 273.
8. همان، ص 316.
9. همان، ص 289.
10. بحار الانوار، ج86، ص 282.
11. بحار الانوار، ج89، ص336.
12. همان، ص353.
13. صدوق، ثواب الاعمال، نشر ارمغان طوبی، تهران، بی تا، ص113.
14. سید ابن طاووس، جمال الاسبوع، نشر للثقافه الاسلامیه، بیروت، بی تا، ص42.
15. ر.ک: محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوى خدا، نشر امیر کبیر، 1371 ش، ج 1، صص 277 - 282.
16. بحارالأنوار، ج 79، ص 171، به نقل از دعوات راوندی،
17. همان.
18. امالی الشیخ الطوسی، منشورات مکتبةالداوری، قم ص 184؛ معانی‏الأخبار، ابن بابویه، مؤسسة اعلمی، بیروت، ص 143؛ با کمی تفاوت روایت از امام صادق(ع) نقل شده است.
19. بحارالأنوار، همان، ص 174، ح 8.
20. معانی‏الأخبار، همان، ص 287.
21. ابن سینا، رسائل، انتشارات قم، بی‏نا، رسالة الشفاء من خوف الموت، ص 346 - 360.
22. مؤمنون(23) آیه 37.
23. شیخ حر عاملي، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، 1409 ه.ق، ج 2، ص 449.
24. علامه مجلسي، بحار الانوار، بيروت، لبنان، مؤسسه الوفاء، 1404 ه.ق، ج 6، ص 138.
25. آمدي، عبد الواحد بن تميمي، معجم الفاظ غرر الحكم درر الكلم، تحقيق مصطفي درايتي، مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه، 1413.ه.ق، ح 1072.
26. بحار الانوار، همان، ج 70، ص 61.

http://www.askdin.com/thread38654.html
جمع بندی 2
سوال : آماده شدن برای یک مرگ دوست داشتنی!

. من تو یه تاپیک دیگه که یادمم نیست کدوم تاپیک بود ، خوندم هر آدمی موقع جون دادن همراه با عزرائیل ، پیامبر ، امام علی، امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه رو میبینه ...

حالا اگه مومن و شیعه باشه ( از دیدن این افراد خوشحال میشه ) و این بزرگوار ها به عزرائیل میگن جونشو راحت بگیره ...

ولی اگه این پنج تن بگن از شیعیان و محبان ما نبود عزرائیل بهش سخت میگیره ...

حالا مگه نمیگید تا قیامت شفاعتی نیست ؟ این که خودش شفاعت به حساب میاد ..

علاوه براون حتما خوندید و شنیدید امام رضا چند جا به دیدن زائرش میاد که یکی از اون چند جا شب اول قبره ؟

میان شفاعت میکنن دیگه ... والا براچی میان :Gig:
پاسخ :
در ابتدا باید اشاره شود آن چه را پرسشگر محترم شنیده در منابع روایی به روشنی بیان گردیده است از جمله امام صادق(ع) فرمود:
«هر گاه مؤمن را ساعت احتضار برسد، رسول خدا(ص) و امیر مومنان فاطمه زهرا ،امام حسن و امام حسین و سایر ائمه از فرزندان او (ع) به همراه میکائیل و اسرافیل و جبرئیل و عزرائیل (ع) بر بالین محتضر مومن حاضر می شوند و امام علی به رسول خدا می فرماید:این فرد از شیعیان و دوستداران ما است. پیامبر به جبرئیل خبر می دهد و او به میکائیل و او به اسرافیل .همگی به ملک الموت این مطلب را اعلام کرده و می خواهند که با او به آسانی رفتار کند. ملک الموت می گوید: به خدایی که شما برگزید و گرامی داشت و به محمد(ص) نبوت عطا کرد و رسالت را بخشید، برای او از پدر مهربان، دلسوزتر خواهم بود و از برادر با شفقت‌تر و آنگاه فرد مومن چشم خود را باز می کند می بیند که آن حضرات بر بالین او حاضر اند بعد از جانب پرور دگار ندا می رسد که ای نفس مطمین به محمد و اهل بیت او به سوی پروردگارت بر گرد در حالی که از ولایت آنها راضی هستی و پاداش مورد پسند تو به تو داده می شود در جمع بندگان من که محمد و اهلبیت اوست. داخل در بهشت من شو. (1)بر اساس این گونه روایات که در جای خود به تفصیل بحث شده (2) معلوم می شود آن چه در پرسش اشاره گردیده و پرسشگر محترم شنیده است. مستند روای دارد و در آموزه های شیعی بسار مطرح گردیده امید است که حضور آنها بر بالین شیعیان در هنگامه مرگ موجب همه آن خیر ها و برکاتی باشد که در پرسش اشاره شده است .
گفتنی است گرچه بر اساس روایت یاد شده ائمه (ع) بر بالین همه شیعان خود حاضر خواهد شد. ولی طبق روایتی حارث همدانی امیر مومنان بر بالین همه اعم از مومن و منافق حضور خواهد یافت. لذا فرمود: یا حار همدان من یمت یرنی من مؤمن او منافق قبلا " (3) ای حارث کسی که می میرد در حال مرگ مرا خواهد دید. چه مومن و چه غیر مومن. ولی باید توجه داشت که غیر مومن آن حضرت را با چهره غضب آلود خواهد دید و در آن لحظه خواهد فهمید که پیآمد نپذيرفتن ولایت چیست ؟

پس در اصل مسله جای ترید نیست .
اما باید توجه داشت گرچه شفاعت کبرا در قیامت رخ می دهد ولی قبل از وقوع قیامت مومنان از توجهات ائمه ع بر خوردار است حتی در دنیا وقبل از مرگ . ولی این را اصطلاحا کرامت می گویند یعنی آن چه قبل از قیامت از ناحیه ائمه ع نصیب مومن می شود بر اساس کرامت آنها است که شعبه ی از شفاعت وجلوه ی از آن است .

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینی، کافی ،نشر دار الکتب الاسلامیه تهران 1380 ق، ج 3 ، ص127 .
2. ر،ک : صادقی، سیمای اهلبیت در عرفان امام خمینی نشر موسسه امام خمینی 1387 ش، ص186 .
3. محسن آمین، اعیان شیعه، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت، ج21 ،ص 263 .

موضوع قفل شده است