اگر حشر انسانها بر اساس آثار اعمالشان هست، پس چه ضرورتی بر حسابرسی می باشد؟

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر حشر انسانها بر اساس آثار اعمالشان هست، پس چه ضرورتی بر حسابرسی می باشد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت کارشناس گرامی

قرآن کریم در آیات متعددی میفرماید که اعمال انسانها ثبت و ضبط میشود.

بعنوان مثال:

فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ

پس هر کس به وزن ذره ای نيکی کرده باشد آن را می بيند

وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ

و هر کس به وزن ذره ای بدی کرده باشد آن را می بيند


وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لحََافِظِينَ كِرَاماً كَاتِبِينَ يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ


و قطعاً بر شما نگهبانانى [گماشته شده‏] اند ، [فرشتگان‏] بزرگوارى كه نویسندگان [اعمال شما] هستند ، آنچه را مى‏كنید، مى‏دانند.


وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ كِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا ؛


و كارنامه هر انسانى را به گردن او بسته‏ ایم، و روز قیامت براى او نامه ‏اى كه آن را گشاده مى‏بیند بیرون مى‏ آوریم. (اسراء: 13)


(هَذَا كِتَابُنَا یَنطِقُ عَلَیْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ) [جاثیه، آیه 29]


این است كتابِ ما كه علیه شما به حق سخن مى‏گوید. ما از آنچه مى‏ كردید، نسخه برمى‏ داشتیم.

در تاپیک زیر استاد ارجمند فرمودند که اعمال انسانها فانی است و این آثار اعمال است که بجای میماند. و تبدیل سیئات به حسنات مربوط به آثار عمل هست نه خود عمل.

http://www.askdin.com/thread38215.html

سوال مطرح شده اینست که اگر انسان با آثار اعمالش پا به جهان آخرت میگذارد و حشر انسانها هم براساس آثار اعمالشان است پس باطن هر کسی هم بر همگان هویداست و در نتیجه بهشتی و جهنمی شدن هر انسانی مشخص خواهد بود...

در اینصورت حسابرسی از انسانها چه ضرورتی خواهد داشت؟

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد کریم

.امین.;503833 نوشت:
سوال مطرح شده اینست که اگر انسان با آثار اعمالش پا به جهان آخرت میگذارد و حشر انسانها هم براساس آثار اعمالشان است پس باطن هر کسی هم بر همگان هویداست و در نتیجه بهشتی و جهنمی شدن هر انسانی مشخص خواهد بود...
در اینصورت حسابرسی از انسانها چه ضرورتی خواهد داشت؟

کارهای خداوند بر اساس سیره وروش عقلا است چون خداوند در راس عقلا می باشد البته نه از باب مقایسه چون درک عمق صفات الهی برای ما ناممکن است. وبه تعبیر دیگر خداوند خالق عقل است. فلذا بالاترین مراتب صفات را که نامحدود است خود دارد.
روش عقلا اینچنین است که برای محاکمه کسی اول به او تفهیم اتهام می کنند تا اگر می تواند از خود دفاع کند وبعد حکم صادز می کنند از همین رو خداوند هم در قیامت قبل از بهشت وجهنم اول تفهیم اتهام می کند واعمال بندگان را بررسی می کند بعد در صورت صالح بودن اهل بهشت ودر غیر اینصورت اهل جهنم خواهد بود. والا در مورد انسانهایی که هیچ غل وغشی ندارند این حسابررسی نمی باشد یعنی نسبت به بعضی قشرها در روایات ما آمده است که بدون حساب وکتاب وارد بهشت خواهند شد..
اینکه همه از کردار وحقیقت یکدیگر باخبر می شوند درست است چون بر عکس این دنیا که خداوند ستار العیوب بود در قیامت یوم تبلی السرائر(سوره طارق/9) است وحقایق آشکار خواهند شد. وبه همین خاطر است که انسانهای از دوست وآشنا فرار خواهند کرد تا مبادا یقه آنها را بگیرند وحقوق خود را مطالبه کنند. یوم یفر المرء من اخیه وامه واییه وصاحبته وبنیه (عبس/34-36)

کریم;504714 نوشت:
کارهای خداوند بر اساس سیره وروش عقلا است چون خداوند در راس عقلا می باشد البته نه از باب مقایسه چون درک عمق صفات الهی برای ما ناممکن است. وبه تعبیر دیگر خداوند خالق عقل است. فلذا بالاترین مراتب صفات را که نامحدود است خود دارد.
روش عقلا اینچنین است که برای محاکمه کسی اول به او تفهیم اتهام می کنند تا اگر می تواند از خود دفاع کند وبعد حکم صادز می کنند از همین رو خداوند هم در قیامت قبل از بهشت وجهنم اول تفهیم اتهام می کند واعمال بندگان را بررسی می کند بعد در صورت صالح بودن اهل بهشت ودر غیر اینصورت اهل جهنم خواهد بود. والا در مورد انسانهایی که هیچ غل وغشی ندارند این حسابررسی نمی باشد یعنی نسبت به بعضی قشرها در روایات ما آمده است که بدون حساب وکتاب وارد بهشت خواهند شد..
اینکه همه از کردار وحقیقت یکدیگر باخبر می شوند درست است چون بر عکس این دنیا که خداوند ستار العیوب بود در قیامت یوم تبلی السرائر(سوره طارق/9) است وحقایق آشکار خواهند شد. وبه همین خاطر است که انسانهای از دوست وآشنا فرار خواهند کرد تا مبادا یقه آنها را بگیرند وحقوق خود را مطالبه کنند. یوم یفر المرء من اخیه وامه واییه وصاحبته وبنیه (عبس/34-36)

با عرض سلام

البته معلومه که خالق عقل افعالش هم عقلایی است اما یک تفاوتی بین خالق عقل و انسانهای صاحب عقل هست و آن اینکه از خالق هیچ بازخواستی نمیشود.

لَایُسْئَلُ عَمَا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ

اما در جوامع بشری برای اینکه هرج و مرج پیش نیاید نیاز به محاکمه و بازخواست هست. درباره افرادی که قوانین را رعایت نمیکنند لازم است تا شناسایی و دستگیر و محاکمه و حبس یا اعدام اعمال شود.

ولی در آخرت ضرری از جانب ایشان کسی را تهدید نمیکند تا دستگیر و محاکمه و تفهیم اتهام شوند. علاوه بر آن همه چیز هم مثل روز روشن است. پس این نکته که حضرتعالی فرمودید نمیتواند تنها دلیل بر ضرورت روز حساب باشد.

از طرفی کفار هم بدون حساب وارد جهنم میشوند اما در همان روز قیامت گفتگوهایی با خداوند دارند و نیز بین خودشان رد و بدل میشود.

باتشکر

.امین.;505156 نوشت:
با عرض سلام

البته معلومه که خالق عقل افعالش هم عقلایی است اما یک تفاوتی بین خالق عقل و انسانهای صاحب عقل هست و آن اینکه از خالق هیچ بازخواستی نمیشود.

لَایُسْئَلُ عَمَا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ

اما در جوامع بشری برای اینکه هرج و مرج پیش نیاید نیاز به محاکمه و بازخواست هست. درباره افرادی که قوانین را رعایت نمیکنند لازم است تا شناسایی و دستگیر و محاکمه و حبس یا اعدام اعمال شود.

ولی در آخرت ضرری از جانب ایشان کسی را تهدید نمیکند تا دستگیر و محاکمه و تفهیم اتهام شوند. علاوه بر آن همه چیز هم مثل روز روشن است. پس این نکته که حضرتعالی فرمودید نمیتواند تنها دلیل بر ضرورت روز حساب باشد.

از طرفی کفار هم بدون حساب وارد جهنم میشوند اما در همان روز قیامت گفتگوهایی با خداوند دارند و نیز بین خودشان رد و بدل میشود.

باتشکر

سلام علیکم
البته خداوند بازخواست نخواهد شد:

فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُ‌وهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَ‌بُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا / وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا [الشمس، ۱۴ و ۱۵]
ولی به تکذیب او برخاستند و ناقه را پی کردند، و در نتیجه پروردگارشان به خاطر گناهشان عذاب سختی بر آنان فرو ریخت و همه قوم را با خاک یکسان و برابر ساخت / و خدا از عاقبت هلاک کردن ایشان پروایی ندارد (که مؤاخذه شود).

اما توجه داشته باشید که خداوند اگر اصلاً خلق نمی‌کرد هم بازخواست نمی‌شد، اگر خلق کند و نابود کند هم بازخواست نمی‌شود، اگر نعوذ بالله زیر حرف خود بزند و بهشت را تعطیل کند و همه را به جهنم ببرد هم بازخواست نمی‌شود و بدیهی هم هست که اعتراض و ناله‌های مخلوقات روی خداوند اثری نمی‌گذارد (خداوند از مخلوقات خود اثری نمی‌پذیرد، او تنها اثرگذار است و نه اثرپذیر)، البته می‌دانیم که هرگز چنین نخواهد شد و او خلف وعده نخواهد کرد، او حق است و از او جز حق صادر نمی‌شود و اصلاً هرچه که صادر شود حقیقت خواهد شد اگر تا پیش از صدور هم حقیقت نداشته است، وعده‌ی او هم به صورت بدیهی حق خواهد بود چون وقتی او وعده‌ای را بدهد آن وعده حتماً متحقق شده هست و در راه محقق شدن برای ما در ظرف زمان است، یعنی ما روی محور زمان حرکت می‌کنیم تا به آن برسیم نه اینکه وقتی خلق شود ما آن را ببینیم.

خلاصه اینکه اگر عدم بازخواست شدن مانع خداوند از خلقت او نشده است مانع از سایر افعال او هم نخواهد شد، اگر خلقت او از سر رحمت و بر پایه‌ی حکمت بوده است بدون شک تمامی ارکان و اجزای خلقت هم همانطور خواهد بود، و قیامت یکی از این اجزا و ارکان خلقت این عالم آفرینش است. همانطور که تفهیم اتهام از مصادیق رحمت است، تفهیم اینکه مجازات مطابق با عدل است و مصداق ظلم نیست هم از مصادیق رحمت خداوند است، ولو به کسانی که به خودشان ظلم کرده‌اند.

یا علی

.امین.;505156 نوشت:
البته معلومه که خالق عقل افعالش هم عقلایی است اما یک تفاوتی بین خالق عقل و انسانهای صاحب عقل هست و آن اینکه از خالق هیچ بازخواستی نمیشود. لَایُسْئَلُ عَمَا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ
اما در جوامع بشری برای اینکه هرج و مرج پیش نیاید نیاز به محاکمه و بازخواست هست. درباره افرادی که قوانین را رعایت نمیکنند لازم است تا شناسایی و دستگیر و محاکمه و حبس یا اعدام اعمال شود.
ولی در آخرت ضرری از جانب ایشان کسی را تهدید نمیکند تا دستگیر و محاکمه و تفهیم اتهام شوند. علاوه بر آن همه چیز هم مثل روز روشن است. پس این نکته که حضرتعالی فرمودید نمیتواند تنها دلیل بر ضرورت روز حساب باشد.
از طرفی کفار هم بدون حساب وارد جهنم میشوند اما در همان روز قیامت گفتگوهایی با خداوند دارند و نیز بین خودشان رد و بدل میشود.

اینکه می فرماید تمام سخن نیست. یکی از دلایل این محکمه هم این است که متهم فرصت دفاع از خود را داشته باشد ودر عین حال در برابر کارهایی که کرده است جوابگو باشد. آنچه از احادیث ما به دست می آید خداوند عمدة حق خودر ا یم بخشد ومهم حق الناس است وبیشتر محاکمه هم بخاطر همین مساله می باشد. اگر در این دنیا کسی به دیکری ظلم کرده ویا در ملا عام آبرویش را برده است باید در قیامت در ملا عام هم پاسخگو باشد. واز قبیل تطابق جریمه با ظلم هم هست.
سوای اینها نکته ای که گفتیم دقت کنید خداوند بر اساس اصول عقلایی عمل می کند واین مورد هم جزء امور عقلانی بر اساس توضیحاتی است که بیان شد.

[="Tahoma"][="Navy"]

.امین.;503833 نوشت:
در تاپیک زیر استاد ارجمند فرمودند که اعمال انسانها فانی است و این آثار اعمال است که بجای میماند. و تبدیل سیئات به حسنات مربوط به آثار عمل هست نه خود عمل.

تبدیل گناهان به نیکی ها چگونه و بر چه اساسی است؟

سوال مطرح شده اینست که اگر انسان با آثار اعمالش پا به جهان آخرت میگذارد و حشر انسانها هم براساس آثار اعمالشان است پس باطن هر کسی هم بر همگان هویداست و در نتیجه بهشتی و جهنمی شدن هر انسانی مشخص خواهد بود...

در اینصورت حسابرسی از انسانها چه ضرورتی خواهد داشت؟


سلام
اینکه فرموده اند پاداش اثر عمل است فکر می کنم تسامح در تعبیر است وگرنه قرآن کریم تصریح دارد به اینکه پاداش عین عمل است :
هل تجزون الا ما کنتم تعملون
آیا جزا داده می شوید جز به خود اعمالی که انجام می دادید
البته این تعبیر در مورد اهل جهنم است
در مورد اهل بهشت تعبیر بما دارد که معنایش ترقی عمل به مراتب و مدارج بالاتر نوریت است
و اما قضیه حسابرسی از مشاهده اعمال جدا نیست آنجا فوق عالم ماده است و همه این حقایق در آنی صورت می گیرد
حسابرسی به معنای مشاهده نسبت اعمال با عمل فرد معیار یعنی انبیاء و اولیاست
یا علیم[/]

.امین.;503833 نوشت:
سوال مطرح شده اینست که اگر انسان با آثار اعمالش پا به جهان آخرت میگذارد و حشر انسانها هم براساس آثار اعمالشان است پس باطن هر کسی هم بر همگان هویداست و در نتیجه بهشتی و جهنمی شدن هر انسانی مشخص خواهد بود...

در اینصورت حسابرسی از انسانها چه ضرورتی خواهد داشت؟


با سلام
خوب شما فرض را بر این بگیرید حسابرسی اشاره شده در قرآن همان آثار اعمالشان هست. یعنی آثار عمل انسان ها که در آن دنیا هویدا می شود همان حسابرسی آنهاست.
دقت کنید که حسابرسی خداوند مثل حسابرسی ما انسانها نیست که بیاید و چرتکه بیاندازد و مثل میوه فروش ها ترازو بیاورد و اعمال را در دو کفه بگذارد و ... .
حسابرسی خداوند یک سنت ثابت و بر اساس قوانین لایتغیر است. خود به خود در آن دنیا اثار عملتان که هویدا شد حسابرسی انجام شده است.
و من الله توفیق

کریم;505361 نوشت:
اینکه می فرماید تمام سخن نیست. یکی از دلایل این محکمه هم این است که متهم فرصت دفاع از خود را داشته باشد ودر عین حال در برابر کارهایی که کرده است جوابگو باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

آیا امکان دارد خداوند کسی را به ناحق محکوم کند تا از خود دفاع کنند ؟

اما عکس این هست. مثلامیفرماید:

وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا

وكتاب (و نامه اعمال ) در ميان نهاده مي شود، پس مجرمان را مي بيني كه از آنچه در آن است بيمناك اند و مي گويند: واي بر ما، اين چه نوشته اي است كه هيچ (گفتار و كردار) كوچك وبزرگي را فروگذار نكرده مگر اينكه برشمرده است ! و آنچه انجام داده اند (مقابل خود) حاضر مي يابند وپروردگارت به هيچ كس ستم نمي كند.

وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

و به پوست هایشان می گویند: چرا به زیان ما شهادت دادید؟ می گویند: خدایی که هر چیز [صاحب نطقی ]را گویا کرده ما را به سخن در آورده است و او نخستین بار شما را آفرید و تنها به سوی او بازگردانده می شوید.

پس اگر هم یک دلیل آن فرصت دفاع هست هیچ متهمی در آن محکمه نمیتواند از خود دفاع کند ...

اما مجرمین در آن محکمه یکدیگر را متهم میکنند درحالیکه اینکارشان هیچ سودی ندارد و سرانجام همه با هم به دوزخ وارد میشوند..

کریم;505361 نوشت:
آنچه از احادیث ما به دست می آید خداوند عمدة حق خودر ا یم بخشد

بعید هست این مساله که خداوند عمده حق خود را میبخشد، درباره همه اشخاص صدق کند. در روایات هم چنین آمده است که مومن در آن حال مشمول رحمت الهی واقع میشود. نه هرکسی..

مثلا نماز حق الله هست اما بخشش خداوند در مورد هر نمازگزاری نیست چرا که میفرماید:

فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ
الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ

پس واى بر نمازگزارانی که در نماز خود سهل انگارند...

کریم;505361 نوشت:
ومهم حق الناس است وبیشتر محاکمه هم بخاطر همین مساله می باشد. اگر در این دنیا کسی به دیکری ظلم کرده ویا در ملا عام آبرویش را برده است باید در قیامت در ملا عام هم پاسخگو باشد. واز قبیل تطابق جریمه با ظلم هم هست.

پس یک دلیل برای وقوع روز جزا، رفتن آبروی بعضی افراد است به تقاص آبرویی که از دیگران برده اند. قابل قبوله اما نه زیاد .

چون آبرویی که از فرد در این دنیا رفته در شرایطی بوده که به این آبرو نیاز داشته اما در قیامت حتی اگر آن فرد آبرو بر هم رسوا شود دیگر به داشتن آبرو نیازی ندارد و باید به دار جزا وارد شود نه جایگاه زندگی تا برای ادامه زندگیش در میان مردم آبرو برایش نقشی داشته باشد.

اما درمورد حق الناس صحیح میفرمایید. پس باید این حسابرسی در اوضاع و احوال اکثریت انسانها تاثیر داشته باشد. اما باز هم با وجود همراهی آثار عمل با انسان، میتواند آثار حق الناس با انسانها بهمراه باشد و معلوم باشد که چه کسی بواسطه پایمال نمودن حقوق مردم، اهل دوزخ است.

کریم;505361 نوشت:
سوای اینها نکته ای که گفتیم دقت کنید خداوند بر اساس اصول عقلایی عمل می کند واین مورد هم جزء امور عقلانی بر اساس توضیحاتی است که بیان شد.

البته که خداوند بر اساس اصول عقلایی عمل میکند، اما بعضی از حکمتهای این افعال عقلایی میتواند معلوم شود.

مثلا در مورد مساله شفاعت. در حدیث آمده است از معصومین صلوات الله علیهم اجمعین که میفرمایند ما در قیمامت شما را شفاعت میکنیم اما از برزخ شما میترسیم به این دلیل سفارش میکنند که مواظب اعمالتان باشید...

پس اگر همین مساله شفاعت نبود خیلی از مومنین هم باید به آتش گرفتار میشدند.

اما اینهم برای گروهی از انسانهاست نه همه.

اما دلیل اصلی حسابرسی بر میگردد به گسترده شدن میزانهای عدل الهی و سنجش اعمال با احکام دینی و معارف قرآنی که انبیای الهی و امامان معصوم آن را به نحو اتم و اکمل پیاده کرده اند .

سوال اینست :

اگر انسانها تنها با آثار اعمالشان محشور میشوند پس این سنجش اعمال در قیامت به معنای سنجش آثار اعمال انسانهاست با آثار اعمال انبیاء و اولیای الهی . آیا این سخن صحیح است؟

سوال دوم اینکه آیا در این مورد (یعنی حشر با آثار اعمال نه عین اعمال) نظر قطعی هم وجود دارد یا خیر؟

با تشکر

محی الدین;505406 نوشت:

سلام
اینکه فرموده اند پاداش اثر عمل است فکر می کنم تسامح در تعبیر است وگرنه قرآن کریم تصریح دارد به اینکه پاداش عین عمل است :
هل تجزون الا ما کنتم تعملون
آیا جزا داده می شوید جز به خود اعمالی که انجام می دادید
البته این تعبیر در مورد اهل جهنم است
در مورد اهل بهشت تعبیر بما دارد که معنایش ترقی عمل به مراتب و مدارج بالاتر نوریت است
و اما قضیه حسابرسی از مشاهده اعمال جدا نیست آنجا فوق عالم ماده است و همه این حقایق در آنی صورت می گیرد
حسابرسی به معنای مشاهده نسبت اعمال با عمل فرد معیار یعنی انبیاء و اولیاست
یا علیم

با سلام و تشکر

به نظر میاید همان تعبیر اثر عمل بیشتر صحیح باشد تا خود عمل. و در آیه شریفه: "هل تجزون الا ماکنتم تعملون" هم مثل سایر آیات معنای اثر عمل و تجسم عمل هست نه خود عمل. و منظور وجه ملکوتی اعمال است.

در مورد مشاهده اعمال همانطور که آوردم در تاپیک قبل استاد هادی فرمودند اعمال فانی هستند و از بین میروند. سوال بنده همین هست که مشاهده اعمال نیازی به بقای خود اعمال هم دارد یا خیر چیزی شبیه فیلمبرداری است...

شریعت عقلانی;505457 نوشت:

با سلام
خوب شما فرض را بر این بگیرید حسابرسی اشاره شده در قرآن همان آثار اعمالشان هست. یعنی آثار عمل انسان ها که در آن دنیا هویدا می شود همان حسابرسی آنهاست.
دقت کنید که حسابرسی خداوند مثل حسابرسی ما انسانها نیست که بیاید و چرتکه بیاندازد و مثل میوه فروش ها ترازو بیاورد و اعمال را در دو کفه بگذارد و ... .
حسابرسی خداوند یک سنت ثابت و بر اساس قوانین لایتغیر است. خود به خود در آن دنیا اثار عملتان که هویدا شد حسابرسی انجام شده است.
و من الله توفیق

با عرض سلام و تشکر

البته همین هست که میفرمایید ولی قطعا این امر وجوهی دارد که نیاز به بررسی آن میباشد.

اگر صرفا مساله ،آثار عمل باشد دلیلی برای برپایی روز جزا نخواهد بود...

باید زمانی برسد که حق و باطل در مقابل هم قرار بگیرند و بین آنها داوری شود...

وکذاک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداءعلی الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا

همانگونه شما را نیز امت میانه ای قرار دادیم (در حد اعتدال میان افراط وم تفریط)تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما هم گواه است

فكيف اذا جئنا من كل امة بشهيد، و جئنابك على هولاء شهيدا

پس چگونه اند، وقتى كه ما از هر امتى شهيدى بياوريم ، و تو را هم شهيد بر اينان بياوريم

و يوم نبعث من كل امة شهيدا، ثم لا يؤ ذن للذين كفروا، و لا هم يستعتبون

و روزيكه از هر امتى شهيدى مبعوث كنيم و ديگر بآنان كه كافر شدند اجازه داده نشود و عذرشان پذيرفته نشود

(و وضع الكتاب و جى ء بالنبيين ، و الشهداء

و كتاب را مى گذارند، و انبياء و شهداء را مى آورند

به نظر شما شاهدان امت آخرالزمان چه کسانی هستند؟

.امین.;503833 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت کارشناس گرامی

قرآن کریم در آیات متعددی میفرماید که اعمال انسانها ثبت و ضبط میشود.

بعنوان مثال:

فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ

پس هر کس به وزن ذره ای نيکی کرده باشد آن را می بيند

وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ

و هر کس به وزن ذره ای بدی کرده باشد آن را می بيند


وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لحََافِظِينَ كِرَاماً كَاتِبِينَ يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ


و قطعاً بر شما نگهبانانى [گماشته شده‏] اند ، [فرشتگان‏] بزرگوارى كه نویسندگان [اعمال شما] هستند ، آنچه را مى‏كنید، مى‏دانند.


وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ كِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا ؛


و كارنامه هر انسانى را به گردن او بسته‏ ایم، و روز قیامت براى او نامه ‏اى كه آن را گشاده مى‏بیند بیرون مى‏ آوریم. (اسراء: 13)


(هَذَا كِتَابُنَا یَنطِقُ عَلَیْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ) [جاثیه، آیه 29]


این است كتابِ ما كه علیه شما به حق سخن مى‏گوید. ما از آنچه مى‏ كردید، نسخه برمى‏ داشتیم.

در تاپیک زیر استاد ارجمند فرمودند که اعمال انسانها فانی است و این آثار اعمال است که بجای میماند. و تبدیل سیئات به حسنات مربوط به آثار عمل هست نه خود عمل.

http://www.askdin.com/thread38215.html

سوال مطرح شده اینست که اگر انسان با آثار اعمالش پا به جهان آخرت میگذارد و حشر انسانها هم براساس آثار اعمالشان است پس باطن هر کسی هم بر همگان هویداست و در نتیجه بهشتی و جهنمی شدن هر انسانی مشخص خواهد بود...

در اینصورت حسابرسی از انسانها چه ضرورتی خواهد داشت؟

با تشکر

نقل قول:

اِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْکَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ
اگر [در جنگ اُحُد] جراحتی به شما رسید، [در جنگ بدر] به آن قوم جراحتی مانند آن رسید، و این روزها [ی پیروزی و شکست] را میان مردم دست به دست می گردانیم [تا مردم پند گیرند] و خدا کسانی را که ایمان آورده اند معلوم دارد و بشناساند ، و از میان شما شاهدانی بر ان ها برگیرد، و خدا ظالمان را دوست نمی دارد
سوره آل عمران – آیه ١٤٠

دلیل حساب و کتاب فقط برای این هست که حجت بر انسان ها تمام شود و خود نظاره گر سبد اعمال و حساب و کتاب خود باشند و هیچ اعتراضی وجود نداشته باشد تا گمان کنند بی عدالتی شده و خداوند بدون حساب ان ها را جزا داده است و الا تکلیف و حساب نزد خداوند مشخص است !

.امین.;506054 نوشت:
آیا امکان دارد خداوند کسی را به ناحق محکوم کند تا از خود دفاع کنند ؟

اصل وجود قیامت با ادله عقلی ثابت می شود ولی خیلی از جزئیات آن را ما از قرآن استفاده می کنیم واینکه خداوند مثلا در آیات 8و9 سوره اعراف وهمچنین در سوره قارعه به سنگین یا سبک بودن اعمال بندگان اشاره می کند. وهر کس که اعمالش سنگین تر باشد اهل فلاح ورستگاری است. اما اینکه چرا این کار ا انجام می دهد آنچه از دلایل عقلی به نظر وسواد ما می رسید عرض کردیم. اما باید یک نکته را مد نظر داشت که ما نمی دانیم شکل حسابرسی خداوند به چه صورت می باشد ونمی شود امور مربوط به قیامت با با همین متدهای دنیوی برسی کرد چون در قرآن داریم که خداونداسرع الحاسبین است به طوری که در حدیث دارد حسابرسی مومن وعبور او از پل صراط چشم به هم زدنی صورت خواهد گرفت وحسابرسی خداوند مانند ما نیست که دارای تشریفات خاص وطولانی باشد.

.امین.;506054 نوشت:
بعید هست این مساله که خداوند عمده حق خود را میبخشد، درباره همه اشخاص صدق کند. در روایات هم چنین آمده است که مومن در آن حال مشمول رحمت الهی واقع میشود. نه هرکسی..

بله کلامتان کامل وبجا است ودر واقع کلام ما ناقص بود که از تذکر شما قدردانی می کنم. این بخشش از کسانی است که وظیفه خود را انجام داده اند ولی کوتاهی هم داشته اند که خداوند این کوتاهی آنها را می بخشد.

.امین.;506054 نوشت:
اما درمورد حق الناس صحیح میفرمایید. پس باید این حسابرسی در اوضاع و احوال اکثریت انسانها تاثیر داشته باشد. اما باز هم با وجود همراهی آثار عمل با انسان، میتواند آثار حق الناس با انسانها بهمراه باشد و معلوم باشد که چه کسی بواسطه پایمال نمودن حقوق مردم، اهل دوزخ است.

اینکه خداوند همه را جمع کرده ویکی به یک حسابرسی کند یا به تعبیر قرآن اجزاء بدن انسان به کرده های خود شهادت دهند ویا اینکه با توجه به آثار اعمال که نزد انسان است او را حسابرسی کند همه عنوان حسابرسی صدق می کنند. ولی به روشهای مختلف. ودر واقع کیفیت دقیق این حسابرسی برای ما غیر از آنچه قرآن فرموده معلوم نیست ولی اصل حسابرسی امری قطعی ومعلوم است. ونکته دیگر اینکه از آیه شریفه 49 سوره کهف که اشاره کردید به دست می آید نامه اعمالی که به انسان داده می شود وکیفیت دقیق آنرا هم نمی دانیم مشخص می شود که تمام کرده های انسان واعمالی که انجام داده در انجا ثبت شده است. که انسان با دیدن آن تعجب می کند.

.امین.;506054 نوشت:
اگر انسانها تنها با آثار اعمالشان محشور میشوند پس این سنجش اعمال در قیامت به معنای سنجش آثار اعمال انسانهاست با آثار اعمال انبیاء و اولیای الهی . آیا این سخن صحیح است؟

همانطور که از آیه 8سوره اعراف استفاده می شود والوزن یومئذ الحق، میزان سنجش در قیامت حق است وپیامبر اسلام فرمود: علی مع الحق والحق مع علی یدور معها حیث ما دار، وقتی میزان سنجش امیرالمومنین است اگر بگوییم انسان با آثار اعمالش یا خود اعمال سنجیده خواهد شد باید این آثار با معیار حق که امام علی علیه السلام است سنجیده شود. البته با توجه به آیاتی که می فرماید: دست وپا وسایر اجزاء بدن به کارهای خود شهادت می دهند دیگر نیازی به وجود آثار اعمال نیست بلکه اجزائی که خود گناه را مرتکب شده اند به کرده های خود شهادت خواهندداد وطبق آن حسابرسی خواهند شد وانسان نیز از آنها ناراحت خواد شد که چرا این شهادتها را اداء کردید.
یوم تشهد علیهم السنتهم وایدیهم وارجلهم بما کانوا یعملون(نور/24) روزی که زبان آنها ودستها وپاهایشان به آنچه انجام داده اند شهادت خواهند داد.
خلاصه کلام اینکه از این آیات می توان استفاده کرد حسابرسی با توجه به شهادتی است که اعضاء بدن بر کرده های خود خواهند داد.

.امین.;506054 نوشت:
سوال دوم اینکه آیا در این مورد (یعنی حشر با آثار اعمال نه عین اعمال) نظر قطعی هم وجود دارد یا خیر؟

نظر قطعی حضور خود اعمال را اثبات می کند آنجا که خداوند می فرماید: یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا وما عملت من سوء تود لو أن بینها وبینه أمدا بعیدا( آل عمران/30) روزی که انسان آنچه از خوبی انجام داده حاضر می یابد وآنچه از بدی انجام داده است آرزو می کند که بین او وبین اعمال فاصله دوری باشد.
این نوع آیات که با زهم وجود داد مثل آیه سوره زلزال که می فرماید: فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره ومن یعمل مثقال ذرة شرا یره، هر کس ذره ای عمل خوب یا بد انجام داده باشد در قیامت آنرا یم بیند.
تعبیر یره نشان می دهد که خود عمل را خواهد دید.

.امین.;506130 نوشت:
در مورد مشاهده اعمال همانطور که آوردم در تاپیک قبل استاد هادی فرمودند اعمال فانی هستند و از بین میروند. سوال بنده همین هست که مشاهده اعمال نیازی به بقای خود اعمال هم دارد یا خیر چیزی شبیه فیلمبرداری است...

البته آیاتی که اشاره شد وجود خود عمل را اثبات می کند نه اثر عمل، با توجه به اینکه طبق معاد جسمانی خود انسان با همین بدن دنیوی در قیامت محشور خواهد شد وخداوندی که انسان را با همین بدن دنیوی ماد ی می تواند زنده کند قادر به احیاء اعمل نیز هست. اما آنچه به عنوان نتیجه می توان گفت: حسابرسی براساس شهادت آجزاء بودن خواهد بود ونعمتهای بهشتی وعذاب جهنمی ساخته شده از همین اعمال دنیوی است.
اما اینکه عین است یا اثر اگر به ظاهر قرآن تمسک کنیم که خود حجت است نشانگر عین عمل است. مگر اینکه روایت یا آیه ای پیدا شود وتفسیر به اثر عمل کرده باشد.
البته تا آنجا که بنده اطلاع دارم علم روز اثبات کرده که هیچ چیز در این عالم از بین نمی رود. تبدیل می شود مثل تبدیل ماده به انرژی ولی چیزی از بین نمی رود.

.امین.;506139 نوشت:
به نظر شما شاهدان امت آخرالزمان چه کسانی هستند؟

1- نبی مکرم اسلام طبق آیه ای که خود آوردید.
2- گوش، چشم وپوست بدن( سوره فصلت، آیه 20)
3- خود خداوند طبق خیلی از آیات از جمله آیه 46 سوره یونس.
و...

[="Tahoma"][="Navy"]

.امین.;506130 نوشت:
با سلام و تشکر

به نظر میاید همان تعبیر اثر عمل بیشتر صحیح باشد تا خود عمل. و در آیه شریفه: "هل تجزون الا ماکنتم تعملون" هم مثل سایر آیات معنای اثر عمل و تجسم عمل هست نه خود عمل. و منظور وجه ملکوتی اعمال است.

در مورد مشاهده اعمال همانطور که آوردم در تاپیک قبل استاد هادی فرمودند اعمال فانی هستند و از بین میروند. سوال بنده همین هست که مشاهده اعمال نیازی به بقای خود اعمال هم دارد یا خیر چیزی شبیه فیلمبرداری است...


سلام
امثال آیه هل تجزون الا ما کنتم تعملون نص در این است که پاداش عین عمل است و نص را را نمی توان تاویل کرد بلکه باید در عینیت غور کرد که اینجا همان بعد ملکوتی از منظر قرآن کریم عمل است و نه بعد مادی و ظاهری و متصرم آن . لذا عین عمل حاضر است و مقایسه و حساب میشود
یا علیم[/]

کریم;506368 نوشت:
1- نبی مکرم اسلام طبق آیه ای که خود آوردید.

با سلام و تشکر از پاسخگویی


[=Traditional Arabic] آيات شهادت چگونه بر وجود امام زمان دلالت دارد؟

[=Traditional Arabic] در ايات بسيارى اشاره شده که خداوند در ميان هر امّتى کسى را به عنوان (شاهد) قرار داده تا در روز قيامت بر انها احتجاج کند. اينک به برخى از انها اشاره مى کنيم:

[=Traditional Arabic] الف) (فَکَيْفَ اذا جِئْنا مِنْ کُلِّ امَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيدا)[=Traditional Arabic](12)[=Traditional Arabic]؛ (چگونه است حال (در روز محشر) ان گاه که از هر طايفه اى گواهى اوريم وتو را (اى پيامبر) بر انان گواه خواهيم). [=Traditional Arabic] ب) (وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ امَّةٍ شَهِيدا ثُمَّ لايُؤْذَنُ لِلَّذِينَ کَفَرُوا وَلا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ[=Traditional Arabic](13)[=Traditional Arabic] (وان روز را که ما از هر امّتى شاهدى برانگيزيم، ان گاه به کافران اجازه سخن داده نشود وتوبه انان نيز پذيرفته نگردد). [=Traditional Arabic] ج) (وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِى کُلِّ امَّةٍ شَهِيدا عَلَيْهِمْ مِنْ انْفُسِهِمْ وَجِئْنا بِکَ شَهِيدا عَلى هؤُلاءِ[=Traditional Arabic](14)[=Traditional Arabic] (روزى که ما در هر امّتى از ميان خودشان گواهى بر انان برانگيزيم وتو را (اى محمّد) بر اين امت گواه اوريم).

[=Traditional Arabic] از اين ايات به خوبى استفاده مى شود که در هر زمان وبراى هر امّتى خداوند افرادى معصوم از خطا واشتباه قرار داده است تا در روز قيامت به اعمال انان گواهى دهند. کسى که قرار است شاهد بر اعمال امّت باشد نبايد در شهادتش اشتباه کند، ونيز بايد احاطه علمى بر همه اعمال امت داشته باشد. اينان کسانى اند که در امر هدايت بشر حجت خدا در روى زمينند.
[=Traditional Arabic]
فخر رازى در ذيل ايه (وَنَزَعْنا مِنْ کُلِّ امَّةٍ شَهِيدا[=Traditional Arabic](15)[=Traditional Arabic] (و(در ان روز) از هر امتى گواهى برمى گزينيم).مى گويد: (انان شاهدانى هستند که در هر زمان بر مردم شهادت مى دهند که از جمله انها انبيا هستند).[=Traditional Arabic](16)
[=Traditional Arabic] ونيز در ذيل ايه (يَوْمَ نَبْعَثُ فِى کُلِّ امَّةٍ شَهِيدا[=Traditional Arabic](17)[=Traditional Arabic] (روزى را که از هر امّتى گواهى بر انان برمى انگيزيم).مى گويد: (هر جمعى که در دنيا به وجود مى ايد لازم است که کسى به عنوان شاهد در ميان انها وجود داشته باشد). شاهد در زمان رسول خدا صلى الله عليه واله خود حضرت بود به دليل ايه: (وَکَذلِکَ جَعَلْناکُمْ امَّةً وَسَطا لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَيَکُونَ الرَّسُولُ عَلَيْکُمْ شَهِيدا[=Traditional Arabic](18)[=Traditional Arabic] ونيز لازم است که در هر زمان بعد از رسول، شاهدى در ميان امت باشد.
[=Traditional Arabic] از اينجا به خوبى روشن مى شود که هر عصرى خالى از شاهد بر امت نيست، وان شهيد بايد از خطا مصون باشد، وگرنه احتياج به شاهد ديگرى است ودر نتيجه به بى نهايت منتهى خواهد شد که اين باطل است).[=Traditional Arabic](19)

[=Traditional Arabic] شاهد بر خلق در هر زمان داراى چه صفاتى بايد باشد؟


[=Traditional Arabic] از ايات قران استفاده مى شود که شاهد بر امت (حجت معصوم) بايد داراى صفاتى چند باشد: [=Traditional Arabic] 1 - از جنس بشر باشد: شَهِيدا مِنْ انْفُسِهِمْ. [=Traditional Arabic] 2 - در هر زمان يکى باشد، زيرا از صيغه مفرد استفاده شده است: شَهِيدا. [=Traditional Arabic] 3 - داراى احاطه علمى باشد. [=Traditional Arabic] 4 - داراى علم به کتاب باشد: خداوند متعال مى فرمايد: (وَيَقُولُ الَّذِينَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلا قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهِيدا بَيْنِى وَبَيْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الکِتابِ[=Traditional Arabic](20)[=Traditional Arabic] (وکافران بر تو اعتراض کنند که تو رسول خدا نيستى بگو تنها گواه بين من وشما خدا وکسانى که نزدشان علم کتاب است خواهد بود). [=Traditional Arabic] ابو سعيد خدرى مى گويد: از رسول خدا صلى الله عليه واله درباره اين ايه سؤال کردم که مقصود به ان کيست؟ فرمود: ان برادرم على بن ابى طالب است.[=Traditional Arabic](21)

گواهی دادن افرادی از امت اسلامی

از برخی از جمله‌های آیات گذشته استفاده می‌شود كه امت اسلامی نیز جزء گواهانند مثلاً در آیه‌ی سوره‌ی[13] بقره یادآور می‌شود كه ما شما را امت برگزیده قرار دادیم تا شاهد و گواه بر مردم باشید، در اینجا این سئوال مطرح می‌شود كه آیا همه امت اسلامی شاهد و گواه می‌باشند، در این صورت مشهود علیه كیست؟

آیا می‌توان گفت شهود، همه‌ی امت اسلامی و مشهود علیه، امت‌های پیشین می‌باشند؟ یا ناچاریم بگوئیم برخی از امت اسلامی بر برخی دیگر شهادت می‌دهد، و در نتیجه همه‌ی امت اسلامی به نوعی شاهد و به نوعی مشهود علیه می‌باشند.
گذشته از این، سئوال دیگری نیز در اینجا مطرح است و آن این كه بیشتر امت اسلامی بسان امت‌های پیشین به حكم آیه قرآن «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِینَ»[14] اكثر آنان را سپاسگزار نمی‌یابی، فاقد شرط اداء شهادت می‌باشند.

و به تعبیر امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ در میان امت اسلامی كسانی هستند كه شهادت آنان بر یك «دسته سبزی» و یا یك كیلو خرما[15] پذیرفته نمی‌شود، چگونه می‌توان گفت: همه‌ی امت اسلامی شاهدند.

با توجه به نكات یاد شده چاره‌ای جز این نیست كه بگوئیم: مقصود از «جعلناكم» همه امت اسلامی نیست بلكه مقصود آن طبقه بلند پایه از امت است كه از هر نظر شایستگی گواهی دادن را دارند و در روایات اسلامی بر پیشوایان معصوم تطبیق شده است.[16]

ممكن است گفته شود كه اگر مقصود پیشوایان معصوم است چرا شهادت را به همه امت اسلامی نسبت داده می‌فرماید:

«لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ»؟

ولی پاسخ این سئوال با توجه به نظائر آن در قرآن روشن است، قرآن همه بنی‌اسرائیل را «مَلِك» (فرمانروا) معرفی كرده می‌گوید: نعمت‌های خدا را بیاد آورید، آنگاه كه در میان شما پیامبرانی برانگیخت و شماها را فرمانروایان قرار داد.[17]

در حالی كه همه‌ی بنی‌اسرائیل فرمانروا نبوده و تنها برخی از آنان مانند داود و سلیمان فرمانروایی داشته‌اند ولی حكومت و فرمانروایی را به همه آنان نسبت داده است از این جهت باید گفت مقصود از شهادت دادن امت اسلامی خصوصاً بر اعمال ظاهری و باطنی شهادت آن گروهی است كه از علم وسیع و گسترده‌ای برخوردار بوده و این گروه جز پیشوایان معصوم كسی نیست، و اگر بخواهیم در این مورد طبقه دیگر از افراد امت را نیز وارد كنیم، یعنی آنان كه از نظر تقوی و طهارت در درجه‌ی بالایی قرار دارند، ناچاریم برای آنان علم وسیعی قائل شویم كه بر اعمال پنهانی دیگران نیز آگاه بوده و بتوانند بر آن نیز گواهی دهند و یا لااقل شهادت آنان را به اعمال ظاهری آن هم در مورد افراد معاصر با خود اختصاص دهیم.

منبع:
شاهدان قیامت در قرآن

http://www.andisheqom.com/Files/quranmaaref.php?idVeiw=28756&level=4&subid=28756

محی الدین;506402 نوشت:

سلام
امثال آیه هل تجزون الا ما کنتم تعملون نص در این است که پاداش عین عمل است و نص را را نمی توان تاویل کرد بلکه باید در عینیت غور کرد که اینجا همان بعد ملکوتی از منظر قرآن کریم عمل است و نه بعد مادی و ظاهری و متصرم آن . لذا عین عمل حاضر است و مقایسه و حساب میشود
یا علیم

با سلام و تشکر

"(...يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الأَشهادُ هؤلاءِ الَّذينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ...).([2])

«مجرمان بر پروردگار خود عرضه مى شوند وگواهان مى گويند آنان كسانى هستند كه به پروردگار خود دروغ گفتند».

گواهان روز رستاخيزبه دو گروه تقسيم مى شوند:

گروه اوّل: شاهدان عينى خارجى (خدا و پيامبران و...).

گروه دوم: گواهان داخلى (اعضاى بدن مجرم).

در اين جا مى توان از نوعى ديگر از شهادت نيز نام برد هر چند خود بحث جداگانه اى دارد و آن مسأله تجسم اعمال است.

مقصود از «تجسم اعمال» اين است كه اعمال انسان اعم از نيك و بد در سراى ديگر جلوه خاصى دارند، افعال نيك انسان به صورت موجودات زيبا و دلنشين خود را نشان مى دهند

و گناهان انسان به صورت موجودات مهيب وكريه مجسم شده و در حالى كه خود يك نوع كيفر براى مجرم به شمار مى روند، بر جرايم او نيز گواهى مى دهند. "

منبع:

http://imamsadeq.org/fa/persian/articleView?articleId=923

پس آثار عمل یا تجسم عمل یا عین عمل هر چه که به همراه انسان باشد برای حسابرسی کافی نیست و همانطور که در پست قبلی اشاره فرمودید:

محی الدین;505406 نوشت:
حسابرسی به معنای مشاهده نسبت اعمال با عمل فرد معیار یعنی انبیاء و اولیاست

یعنی این اعمال باید با اعمال پیغمبر و امام هر امتی که بر پایه احکام و شریعت هست سنجیده شود:

يَوْمَ نَدْعُو کُلَّ اناسٍ بِامامِهِمْ فَمَنْ اوتِى کِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَاولئِکَ يَقْرَؤُونَ کِتابَهُمْ وَلا يُظْلَمُونَ فَتِيلا)؛(1)

(روزى که هر گروهى را به توسط امامشان مى خوانيم. کسانى که نامه عملشان به دست راستشان داده شود ان را با (شادى وسرور) مى خوانند وبه قدر رشته شکاف هسته خرمايى به انان ستم نمى شود).

و میزان سنگینی و سبکی اعمال و بهشتی و جهنمی بودن افراد تعیین شود.

موضوع قفل شده است