جمع بندی نعمت های دنیوی و کاهش پاداش اخروی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نعمت های دنیوی و کاهش پاداش اخروی

سلام به همه دوستان، می خواستم بدونم که آیا استفاده از نعمت های دنیا، مقام اخروی انسان رو پایین میاره؟ اگه جواب بله هست، چرا؟ و اگه جواب نه هست، پس چرا پیامبر (ص) و سایر پیامبران و امامان زندگی خیلی ساده ای داشتن و اگه خوردن غذاهای لذیذ باعث کاهش مقال اخروی نمیشه، چرا پیامبر (ص) تو کل عمرشون فقط نون و خرما و از این جور چیزا خوردن؟ ممنونم از شما، در پناه حق.

با نام الله

کارشناس بحث: استاد اویس

[=Georgia]با عرض سلام و ادب خدمت شما دوست گرامی و با تشکر از شما بخاطر سوال خوبی که مطرح نمودید.
مراد آیات و روایاتی که انسان را به پرهیز از دنیا فرا می خوانند این است که توجه انسان نبايد تماما معطوف به امور مادى و زودگذر دنيا باشد؛ يعنى تعلقاتش متمركز در شهوات و لذات زودگذر دنيا نباشد، بلكه بايد دورانديش و آخرت گرا و داراى همّتى بلند بوده، متوجه اين مطلب باشد كه زندگى دنيا چند روزى بيش نيست و زندگى ابدى و حقيقى در عالم ديگر است. اما این بدان معنا نیست که استفاده از غذاهاى لذيذ و لباس‌هاى خوب وعطرهاى خوش بو به طور کلی مذموم باشند. آنان که استفاده مطلوب از نعمت‌هاى دنيارا زشت و پليد انگاشته و استفاده كنندگان از آنها را اهل عذاب و جهنم می دانند در فهم آيات و روايات دچار اشتباه شده اند.
قرآن كريم، نعمت‌هاى دنيا را «طيبات» مى‌نامد و مى‌فرمايد: أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ(1) براى شما هرچه پاكيزه است حلال شده. در جاى ديگرى مى‌فرمايد: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ (2) بگو‌اى پيغمبر چه كسى زينت‌هاى خدا را كه براى بندگان آفريده حرام كرده و از صَرف رزق حلال و پاكيزه منع كرده است؟
آنچه باید در اینجا مورد اهتمام بسیار واقع شود مسأله تعلق و وابستگی شدید قلبى انسان به اين نعمت‌ها است؛ مطلوب تمامی آیات و روایات این است که انسان علی رقم استفاده از نعمتهای دنیوی و بهره برداری از انها برای انجام اعمال صالح و توشه برداری عزیمت به سرایی ابدی، به هيچ كدام از نعمت‌هايى كه در اختيارش هست دل نبندد و دچار دنیا زدگی نشود زیرا غرض آيات و رواياتى از مذمت دنيا، مذمت دنيازدگى ما انسانهای ضعیف النفس است. یعنی اگر دنيا را «دار الغرور» نامیده اند این مذمت غرور و فريفته شدن ما در مقابل دنيا است و یا اگر زندگى دنيا را «لهو» و «لعبٌ» و «زينة» و «تفاخر» معرفی نموده اند، به اين دليل است كه دنیا برای دنیا طلبان و غفلت زدگان، لهو و لعب و زينت و تفاخر است.
ادامه دارد...
پینوشتها:

  1. مائده /10
  2. اعراف/ 32

[=Georgia]اما در مورد اشاره ای که به زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام نمودید توجه به دو نکته بیش از نکات دیگر ضروری است و آن اینکه:
1- باید در امر مطالعه سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام، اوضاع زمانه و شرایط اجتماعی آنان را نیز مورد توجه و دقت قرارداد. در صدر اسلام، مسلمانان چون از نعمت های دنیوی بهره کافی نداشتند؛ از این رو پیشوایان معصوم علاوه بر این که خودشان در حدّ پایین ترین افراد جامعه زندگی می کردند، همچنین به مسلمانان نیز سفارش می کردند تا رعایت حال فقرا و ضعیفان جامعه را بنمایند، ولی در دوره های بعد که مسلمانان از توان و قدرت در زمینه های مختلف (مالی سیاسی) برخوردار شدند، مسئله به گونه ای شد که هم خود بزرگواران در حد متعارف جامعه زندگی می کردند و هم به پیروان خود توصیه می کردند که از نعمت های خداوند استفاده کنند و شایسته ترین افراد برای استفاده از امکانات دنیا را مؤمنان می دانستد و می فرمودند، کسی حق ندارد آنچه را خداوند حلال شمرده، بر خود حرام کند
!

در روایت است که روزى سفیان ثورى بر امام صادق علیه السلام وارد شد و بر تن آن حضرت لباس زیبا و لطیفی دید و در مقام اعتراض به حضرت خرده گرفت که شما چرا چنین لباسی را به تن کرده اید، با این که اجداد شما این گونه زندگی نمی کردند! حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روزگارى به سر برد که نه زمین حاصل خیزى بود و نه غذاى لذیذی، امّا در این زمان اوضاع فرق کرده است و در این زمان شایسته ‏ترین مردم به برخوردارى از نعمت های خداوند نیکو کارانند؛ نه فاسدان؛ مردم مؤمن هستند نه افراد منافق؛ مسلمانانند نه کافران! اعتراضت چیست اى ثورى؟! به خدا قسم- من با همین حال که مى‏بینى- از آن زمان که به خوب و بد دنیا واقف شدم هیچ صبح و شامى بر من سپرى نشد که مالى در میان اموالم باشد و خدا دستور داده باشد در جایى مصرف کنم جز آن که همان جا به مصرف رساندم(1)
2- نکته دیگر این است که سعه صدر و ظرفیت وجودی پیامبران و ائمه اطهار علیه السلام در تمامی ابعاد زندگی از جمله ساده زیستی آنچنان زیاد است که نمی تواند به طور صد در صد مورد عمل تابعین و پیروان ایشان قرار گیرد.

به عنوان مثال در روایتی از امیر مؤمنان علی علیه السلام آمده است که علاء بن زیاد حارثى گفت: یا امیر المؤمنین، از دست برادرم عاصم به شما شکایت مى‏کنم. حضرت فرمود: مگر چه شده است؟ گفت: جامه‏ اى پشمین پوشیده و دست از دنیا شسته و با این کار همسر و فرزندان خود را ناراحت کرده است، حضرت او را سرزنش کرده و فرمود: اى دشمنک خویش! شیطان عقلت را ربود؟ آیا نباید به زن و فرزندت رحم ‏کنى؟ آیا فکر مى‏کنى خداوند چیزهاى پاکیزه و خوش گوار را بر تو روا داشته است، ولی دوست ندارد که از آنها استفاده کنى؟ امّا وقتی عاصم از امیر المؤمنین پرسید، پس خود شما چرا از غذاهای لذیذ و پوشاک مناسب استفاده نمی کنید؟ حضرت فرمود: من مانند شما نیستم. خداوند مرا پیشواى مردم قرار داده است و به همین سبب لازم است که من زندگى و خوراک و پوشاک خود را در حد ضعیف‏ترین طبقات اجتماع قرار دهم، تا از طرفى مایه آرامش و سکون دردهای فقیران و از طرف دیگر سبب جلوگیرى از سرکشی ثروت مندان شوم(2)
پی نوشتها:

  1. حسن بن شعبة، أبو محمد، تحف العقول، ج 1، ص 348،
  2. کلینی ،محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 411، ح 3

موضوع قفل شده است