جمع بندی طی الارض

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طی الارض

به نام خدا
با سلام
می خواستم بدونم طی الارض رو کدوم از عارفان ما به یقین رسیدیم که داشته ؟ و ایا سنی ها هم میتونن چنین کاری کنن یا فقط مخصوص شیعه هست؟

با نام الله

کارشناس بحث: استاد بصیر

رضا74;502712 نوشت:
می خواستم بدونم طی الارض رو کدوم از عارفان ما به یقین رسیدیم که داشته ؟ و ایا سنی ها هم میتونن چنین کاری کنن یا فقط مخصوص شیعه هست؟

باسلام وعرض ادب
وقوع طی الأرض، فی الجمله، قابل تشكیك نیست. قرآن كریم چنین چیزی رابه "ذی القرنین" نسبت داده است.«أتبع سببا»(كهف/89)
همچنین درباره آصف بن برخیا که تخت بلقیس را به چشم برهم زدنی حاضر کرد، از طریق طی الارض چنین امری را انجام داد.
این قدرت، برای خیلی از علما و عرفابوده است و کسی هم که چنین قدرتی را داشته باشد، در بوق و کرنا نمی کند تا همه متوجه بشوند لذا ما از همه عرفا و علمایی که چنین توانایی را داشته اند با خبر نیستیم ولی اجمالا می دانیم که خیلی ها بوده اند که این استعداد را داشته اند و گاهی هم از طریق علما یا اشخاص دیگر درباره ی این اقدامشان صحبت میشده و سایرین باخبر می شده اند.
[h=2]اما چگونگی آن برای ما به خوبی روشن نیست، كه آیا به كمك موجوداتی مثل أجنه یا فرشتگان انجام می‌شود، یا زمین جمع می‌شود و … ؟!
با این وجود، گاه مراتب طی الارض را به گونه زیر تعریف می كنند.
طی، به معنای پیمودن و درنوردیدن و درهم پیچیدن است. و "طی الأرض" از كارهای خارق العاده و غیر طبیعی ای است، كه از عهده افراد عادی خارج است. كسی كه طی الارض انجام می دهد، با اراده الهیه و ملكوتیه ای كه به او افاضه شده است، در آن واحد خود را در محل مورد نظر احضار و ایجاد می كند.
طی الارض بدین گونه است كه با یك اراده الهیه "كن فیكون" می گردد. فردی كه به آن حد از عرفان و شناخت عالی و كامل رسیده باشد نیازی به صرف وقت و زمینه سازی و مقدمه چینی ندارد، بلكه با یك اراده الهیه و در یك آن و لحظه، طی الارض او انجام می شود و او به مكانی كه در نظرش بوده است منتقل می گردد؛ یعنی بدون پیمودن راه و حركت دادن جسم خود، همان جسم اولی در آن زمان و آن مكان و با همان مشخصات، جسم دومی می گردد و در زمان دیگر و مكان دیگر و مشخصات دیگر حاضر می شود، مانند معجزات و كارهای خارق العاده.
بنابر این:
1- طی الارض اختصاص به نفوس قدسیه الهیه دارد، و تا افراد به معرفت و شناخت نفس كه ملازم با معرفت و شناخت خداوند است نرسیده باشند، نمی توانند طی الارض نمایند.
2- نفس ملكوتی افراد وارسته و صالح به گونه ای است كه گاه قادر هستند اجسامی غیر از خود را در طی الارض به همراه داشته باشند. لذا اگر می بینید كه از برخی افراد كه به آن حد عالی از كمال و معرفت نرسیده اند، ولی با این حال در مورد آنها نقل شده كه طی الارض داشته اند، به خاطر این است كه شخص عارف و وارسته ای همراه آنها بوده و آن عارف وارسته این فرد را در طی الارض به همراه خود برده است. البته، با این حال، همین شخص نیز باید آنقدر از شایستگی و لیاقت و قابلیت برخوردار باشد تا بتواند آن فرد عارف وارسته را همراهی كند.
3- برخی افراد هستند كه طی الارض آنها با تاخیر صورت گرفته و مدت زمانی(مثلا 10 یا 20 دقیقه) طول می كشد تا این شخص بتواند در مكان مورد نظر حاضر شود. این حالت به خاطر این است كه آن شخص به طور كامل به مقام مزبور نرسیده است، و لذا طی الارض او ناقص است؛ و برای همین نیاز به صرف وقت و استفاده از توان و قوه بیشتری دارد.
4- حاصل كلام آن كه قدم اول در انجام طی الارض، پاكی باطن و قلب انسان، به همراه دارا بودن معرفت و شناخت كامل نسبت به خود و خداوند متعال، و بطور كلی رسیدن به درجات عالیه كمال است، كه وجود ذره ای توجه به غیر و خودنمائی مانع از انجام آن می شود.
این مرتبه اعلای طی الارض است كه ـ همچنانكه گذشت ـ خاص به اولیاءالله است. ولی علما و دانشمندان گاه به نوع یا انواع دیگری از طی الارض نیز اشاره دارند. كه اولا تفصیل آن در این مختصر نمی گنجد، و ثانیا وصول به اطمینان در آن مشكل است.
برای مثال، در ذیل همان آیه ای كه در صدر كلام گذشت، روایاتی از شیعه و سنی وارد شده كه طی الارض ذی القرنین را به كمك و سببیت ابرها نسبت داده است.(ر.ك. به تفسیرالبرهان، ج2، ص484 و485 و ترجمه المیزان، ج3، ص513)
برای مطالعه بیشتر می توانید به كتاب "مهر تابان" نوشته علامه محمد حسین تهرانی، كه در احوالات علامه بزرگوار سید محمد حسین طباطبایی(ره) صاحب كتاب المیزان نگارش شده، مراجعه نمایید.
[/h]

خیلی ممنون از پاسختون
فقط میخواستم بدونم ایا اهل سنت هم میتونن طی الارض کنند چون یه جا شنیدم که باید به رابطه با اهل بیت(ع) خوب باشه

رضا74;504717 نوشت:
خیلی ممنون از پاسختون
فقط میخواستم بدونم ایا اهل سنت هم میتونن طی الارض کنند چون یه جا شنیدم که باید به رابطه با اهل بیت(ع) خوب باشه

با سلام

تمام انبیاء و اولیای الهی معجزات و کرامات دارنداما ما از آنها بی اطلاعیم.

کرامات مثل طی الارض نشانه و علامت عارف و ولی بودن کسی نیست!!! چه بسا یک مرتاض هندی یا ... هم به عملی دست بزند که مشابهش از اولیاء دیده شده!
مثلا اولیای الهی دعای باران میخوانند و باران نازل میشود اما یک ساحر خیلی قوی با سحر چه بسا بتواند اندک بارانی هم نازل کند!!! البته هر عملی را نمیتواند انجام دهد!

اگر کسی جلوی مردم کار خارق العاده ای برای جلب توجه انجام دهد منبع قدرتش شیطانی است اما اگر در خفا بود میتواند الهی باشد!

درهر صورت کسی که دارای چنین قدرتهایی باشد و به درجاتی رسیده باشد اول اخلاق و کردار و گفتارش را باید دید بعد قضاوت کرد!

اهل سنت مشکلی با ائمه نازنین ما ندارند و چه بسا محبت هم نسبت به آنها دارند! مشکل ما با آنها سر خلافت و برخی مسائل هست!

اهل سنتی که بغض نسبت به ائمه دارند اگر عمل خارق العاده ای انجام دهند چه عیان و چه خفا شیطانی است!

بجز طی الارض طی سما و طی ما هم داریم

طی ما روی اب راه میروند

طی سما به اسمان میروند .

تا انجایی ک من اطلاع دارم بجز ایه الله بهجت ایه الله شوشتری هم چنین مقامی داشته که طی الارض و طی ما میکرده

در یکی از کتب عرفانی میخواندم اسمش درست الان ب ذهنم نمیاد

یک زمان در حوزه نجف اگر روحانی قادر به طی الارض نبود انگشت نما میشد تو حوزه

BABY;523267 نوشت:
در یکی از کتب عرفانی میخواندم اسمش درست الان ب ذهنم نمیاد

یک زمان در حوزه نجف اگر روحانی قادر به طی الارض نبود انگشت نما میشد تو حوزه

راستش منم اینو شنیده بودم...خیلی جالبه

سلام علیکم،
همانطور که کارشناسی محترم هم فرمودند و برخی دوستان هم اشاره کردند طی‌الأرض مراتبی دارد:
۱. پایین‌ترین مرتبه‌ی آن داشتن موکل از جنیان و یا ارتباط داشتن با ملائکه است که ایشان انسان را از جایی به جای دیگر با خود ببرند. داشتن موکل از اجنه هم می‌تواند مشترک میان مؤمن و کافر باشد، مؤمنین با مؤمنین از جنیان و کافران با کافران از جنیان ممکن است چنین رابطه‌ای داشته باشند ... اینکه در نزد حضرت سلیمان علیه‌السلام افریطی از جنیان گفت تخت بلقیس را تا مجلس تمام نشده می‌آورم این سرعت جنیان را می‌رساند که آنی نیست و فقط سریع است ...
۲. مرتبه‌ی بالاتر آن پیچیده شدن زمین (یا آسمان در طی‌السماء) زیر پای شخص است که مثالش علم حضرت آسف بن برخیا علیه‌السلام بود که در حدیث مبارکه آمده که در یک آن تمامی زمین بین یمن و قصر سلیمان علیه‌السلام فرو رفت و محل تخت بلقیس به قصر حضرت سلیمان علیه‌السلام نزدیک شد و با قرار گرفتن تخت در قصر ایشان زمین دوباره به سر جایش برگشت. این پیچیده شدن زمین مبنای قرآنی هم دارد وقتی که بعد از صور اسرافیل زمین و آسمان پیچیده به دست قدرت خداوند هستند و حدیثی از امام رضا علیه‌السلام امده که این مطلب را توضیح داده است. در احوال علمای بزرگی مانند شیخ نخودکی هم اگر اشتباه نکنم داشتن این مقام ذکر شده که ایشان با سرعت معمولی یا کم راه می‌رفتند ولی کسی به ایشان نمی‌رسید چون زمین زیر پای ایشان می‌پیچید و فاصله‌ی بین دو قدمشان به نظر کم ولی در واقع زیاد بود. افرادی هم در تشرفات خدمت امام زمان علیه‌السلام مشابه این قدم برداشتن حضرت را نقل کرده‌اند ... مانند تشرفی که در زمان مرجع عالیقدر شیعه آیت‌الله اصفهانی رخ داد و نیابت ایشان برای امام زمان علیه‌السلام به یکی از علما فهمانده شد ...
۳. مقام خلق بدن که استاد بیشتر توضیح دادند.

مرتبه‌ی انتقال با ابر و باد و ... که مثلاً در مورد حضرت سلیمان علیه‌السلام در قرآن آمده که باد مسخر ایشان بوده است هم اگر چه طی الأرض نیست ولی انتقال با اسباب است ...

بنابراین بله اهل سنت هم می‌توانند به مراتبی به نسبت پایین از طی الأرض برسند همانطور که حتی کفار و مرتاض‌ها و یهودی‌ها و ... ممکن است به چنین قدرت‌هایی برسند ولی ید الله فوق ایدیهم و ایشان هرگز از حکومت خداوند نمی‌توانند بیرون بروند و حتی از افطار آسمان‌ها و زمین هم نمی‌توانند بگذارند (اگرچه «الا بسلطان» ولی سلطان به ایشان تعلق نخواهد گرفت)

یا علی

[SPOILER]راستش نمی‌دانم اصلاً کلاً چرا این سؤال را پرسیده‌اید ولی بهتر است زیاد به این وادی‌ها وارد نشوید.
از آیت‌الله بهجت رحمه‌الله پرسیدند آیا شما طی‌الأرض دارید؟ ایشان گفتند بالاتر از آن به من داده شده! پرسیدند آن چیست؟ فرمودند محبت خدا ...
در جای دیگر هم مطلبی با این مضمون فرمودند خدا را اطاعت و عبادت کنیم، کاری نداشته باشیم چیزی بهمان می‌دهند یا نه یا چه می‌دهند، اگر دادند که دادند و اگر ندادند هم ما کارمان را باید بکنیم.
محبت خدا، محبت خدا، محبت خدا، این بالاترین چیزیه که باید از خدا خواست، اهل بیت علیهم‌السلام مطابق زیارت جامعه «التامین فی محبة الله» هستند ... این را باید از خدا خواست ...[/SPOILER]

BABY;520922 نوشت:
بجز طی الارض طی سما و طی ما هم داریم

طی ما روی اب راه میروند

طی سما به اسمان میروند .

تا انجایی ک من اطلاع دارم بجز ایه الله بهجت ایه الله شوشتری هم چنین مقامی داشته که طی الارض و طی ما میکرده


علاوه بر طي المكان، طي الزمان و طي اللسان هم داريم

با سلام. در کتاب مهر تابان چنين آمده:

علامه طهرانی: حقیقت طیّ الارض چیست؟ و روی چه میزان از موازین فلسفی این امر صورت میگیرد؟

علامه طباطبایی: حقیقت آن، پیچیده شدن زمین در زیر گامِ رونده است.

برادر ما مرحوم آقا سید محمد حسن الهی یک روز به وسیله شاگردی که داشت و او احضار ارواح مینمود ( نه با آیینه ،نه با میز سه گوش،بلکه دستی به چشم خود میکشید و فورا احضار میکرد) از روح مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی(ره) راجع به طی الارض سوال کرده بود؛

مرحوم قاضی(ره) جواب داده بودند: که طی الارض شش آیه از اول سوره طه است.

طه ﴿۱﴾ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ﴿۲﴾ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى ﴿۳﴾ تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ﴿۴﴾ الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿۵﴾ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿۶﴾

علامه تهرانی: مراد از این آیات چیست: آیا مرحوم قاضی خواسته اند به طور رمز صحبت کنند و مثلا بگویند طی الارض با اتصاف به صفات الهی حاصل میشود؟

علامه طباطبایی: نه، برادر ما مردی باهوش و چیز فهم بود و طوری مطلب را بیان میکرد مثل آن که دستورالعمل برای طی الارض را خودش از این آیات فهمیده است. و این آیات بسیار عجیب است. بخصوص آیه (( اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى )) (سوره طه آیه ۸) چون آیه تمامی اسماء را در وجود مقدس حضرت حق جمع میکند و مانند جامعیت این آیه در قران کریم نداریم.

رضا74;504717 نوشت:
فقط میخواستم بدونم ایا اهل سنت هم میتونن طی الارض کنند چون یه جا شنیدم که باید به رابطه با اهل بیت(ع) خوب باشه
بسمه تعالي

انسان موجودي است كه با رياضات ميتواند احكام نفس و روح را بر بدن غلبه دهد حال چه اين انسان از روشهاي شرعي و ديني بدين مقامات و خوارق عادات دست يابد يا از غير اين روشها فرقي نمي كند چون قهر و غلبه دادن احكام نفس بر بدن مختص به سلوك شرعي نيست بسا هستند افرادي كه حتي به خداي متعال هم اعتقادي نداشته و بدين خوارق عادات دست يافتند. اما بايد بدين نكته توجه داشت كه در ميان خوارق عادات و مقامات معنوي، برخي مقامات هستند كه از مستاثرات و مستحصلات هستند يعني توقيفي هستند و تنها كساني بدان نائل مي شوند كه از راه‌ها و رياضتهاي شرعي و ايمان و تقواي الهي و سلوك عرفاني ديني طي مراحل كرده باشند.
البته بايد دانست كه اين خوارق عادات كه در نزد ما بسي گران و بالا به نظر مي ايد در نزد اولياء الهي از مقامات پايين دستي محسوب مي‌شود
«در كتاب اسرار التوحيد في مقامات شيخ ابي سعيد ابي الخير آمده است: «شيخ را گفتند كه فلان كس بر روي آب راه ميرود، گفت: سهل است بَزَغي و صعوه‌اي [يعني مرغي كوچك] نيز بر روي آب مي برود. گفتند كه فلان كس در هوا مي‌پَرَد گفت : زغني و مگسي نيز در هوا بپرد. گفتند فلان كس در يك لحظه از شهري به شهري مي‌برود و شيخ گفت : شيطان نيز در يك نفَس از مشرق به مغرب مي‌شود. اين چيزها را قيمتي نيست. مرد آن بُوَد كه در ميان خلق بنشيند و برخيزد و بخسبد و با خلق ستد و داد كند و با خلق درآميزد و يك لحظه از خداي غافل نباشد»[1]
و در همان كتاب از قول «سري سقطي» گويد: «بازِ كوه شدن مردي نبود. مرد بايد كه به ميان بازار در ميان مردمان به خداي مشغول باشد و يك لحظه به دل ازو خالي نبود»[2]

[1]اسرار التوحيد ص215
[2] همان ص 264

رضا74;502712 نوشت:
می خواستم بدونم طی الارض رو کدوم از عارفان ما به یقین رسیدیم که داشته ؟ و ایا سنی ها هم میتونن چنین کاری کنن یا فقط مخصوص شیعه هست؟
بسمه تعالي

طي الارض :عبارت است از اينكه انساني در اثر رياضت و مجاهدت با نفس، صاحب روح قوي شود و بدن او همرنگ روح و تابع روح او گردد.و همانگونه كه براي روح ، سير و سلوك و اشراف بر حقايق عالَم است بدن نيز در تمام عوالم با سرعت زياد انتقال و حركت كند.
طي الرضي كه براي اولياء الهي تحقق پيدا ميكند در پرتو تهذيب و رياضات شرعيه و صفاي روح است كه در اثر رياضت و تهذيب ، بدن همرنگ روح خواهد شد. لذا همانگونه كه براي روح ، قوتي است براي بدن نيز آن قوت خواهد بود.

جسم خاك از عشق بر افلاك شد........................... كوه در رقص آمد و چالاك شد[1]

جناب مويد الدين جندي مي فرمايد: «متروحن در عرف تحقيق كسي را گويند كه تن او به مداومت مجاهدات و ملازمات و خلوات و رياضات همرنگ جان او شودو حجب جسماني هم چون ديوار و درِ بسته و امثال ذلك او را از دخول مانع نشود و هر جاي اگر خواهد حاضر شود و در يك زمان تا مسكنه‌ي بسيار ظاهر شود و صور خود را همه رعايت تواند كردن»[2]


دل به كعبه ميرود در هر زمان.......................جسم، طبع دل بگيرد ز امتنان

اين دراز و كوتهي مر جسم راست..................چه دراز و كوته آنجا كه خداست

چون خدا مر جسم را تبديل كرد......................رفتنش بي فرسخ و بي ميل كرد[3]

بعد از ارتحال حضرت سلمان ، مولا امير المومنين عليه السلام براي تجهيز و نماز بر سلمان از شهر بيرون آمدند و با طي الارض به مدائن رسيدند و در مراسم جناب سلمان ، شركت كردند وقبل از ظهر همان روز مولا امير المومنين به مدينه برگشتند.


[1] مثنوي دفتر 1 بيت 25
[2] نفحة الروح و تحفة الفتوح‌ ص114
[3] مثنوي دفتر4 بيت 533تا 535

امير1;525343 نوشت:
علاوه بر طي المكان، طي الزمان و طي اللسان هم داريم

طی الزمان و طی اللسان را میشود توضیح بدهید؟؟؟

در مورد طی الما همین را بگویم در یک داستان تشرف به حضور امام زمان :doa(6):
شخصی در رودخانه ای میافتد انگاه در همان حال از امام زمان امان :doa(6): میطلبد و امام زمان :doa(6): با اسبی میاید و او را از اب در میاورد.
در این داستان اشاره میشود که حتی سم اسب امام زمان :doa(6): وارد اب نشده و اثر خیسی روی ان نمانده بود.

رضا74;502712 نوشت:
می خواستم بدونم طی الارض رو کدوم از عارفان ما به یقین رسیدیم که داشته ؟ و ایا سنی ها هم میتونن چنین کاری کنن یا فقط مخصوص شیعه هست؟

همه اين مسائل عميق ، به شناخت روح انسان متوقف است . در پرتو قوت روح ، جسم هم از قوتي برخوردار خواهد شد. مولانا ميفرمايد:

آن جماعت را كه وافي بوده‌اند ......................بر همه اصنافشان افزوده‌اند

گشت درياها مشخرشان و كوه........................چهار عنصر نيز بنده آن گروه[1]


اطاعت از مقام الهي موجب قوت روح است و بالعكس گناه موجب ضعف روح است و لذا گنه كار حتي از قدرت بدني آنچناني هم برخوردار نيست . زيرا گناه روح را ضعيف ميكند و وقتي روح ضعيف شد جسم هم ضعيف ميشود . اما در پرتو توحيد و در پرتو اطلغت از خداوند و اوامر و دستورات الهي روح قوي ميشود و هنگامي كه روح قوي شد بدن هم قوي خواهد شد.


تمام موجودات عالم (عناصر چهار گانه عالم) آب و باد و خاك و آتش و ماده كائنات در مقابل روح انسان كامل تسليمند. براساس قاعده كلي كه هر ضعيفي و هر معلولي ، مسخر قوي و علت است پس عناصر ، تابع و تسليم ارواح قوي و اولياء الي ميباشند.

باد حمال سليماني شود.................بحر با موسي سخنداني شود


ماه با احمد اشارت بين شود.....................نار ابراهيم را نسيرين شود[2]

قرآن كريم در مورد جناب سليمان نبي مي فرمايد: ما باد را مسخر سليمان كرديم و جناب سليمان بك صبح به اندازه يك ماه مي رفت و عصر هم به اندازه يك ماه [3]


پس اگر كسي بتواند اصل سرعت را ايجاد كند در نحوه‌ي سرعت هم اين قدرت و اقتدار را خواهد داشت. اگر كسي در يك صبح به اندازه يك ماه برود و باد مسخر او بشود همين شخص ميتواند در يك آن و لحظه مسافت يك ساله ويا صد ساله را بپيمايد زيرا روح انسان ، فوق مقوله‌ي زمان و مكان است. روح احاطه بر همه عالم دارد و در قيد و بند زمان و ماضي و مستقبل نيست لذا ميتواند در يك طرفة العيني بر همه عالم احاطه و اشراف يابد و بدنِ آن روح هم به تبع آن روح در همه جا حاضر و بر همه چيز آگاه شود.

[1] مثنوي دفتر 5 بيت 192 و 193
[2] مثنوي دفتر 3 بيت 1015 و 1016
[3] سوره سبا آيه 12و سوره انبيا آيه 81

ادامه دارد

امير1;525390 نوشت:
ادامه دارد

آن قدرتي كه جناب سليمان داشت قدرت الهيه بود و اين اختصاص به نبي و يا امام ندارد بلكه براي هر وليّي كه به كمال روحي رسيده باشد متصور است .

قرآن كريم در اين رابطه ميفرمايد: حضرت سليمان به شاگردان خويش خطاب كرد و فرمود : كيست كه تخت بلقيس را از سبا به شام آورد؟ يكي از جنيان عرض كرد : قبل از اينكه از مكاني كه نشسته اي برخيزي كاخ را از سبا به شام براي شما احضار ميكنم . اما كسي كه نزد او علمي از علوم الهي بود ( كه به نقلي جناب آصف برخيا وزير حضرت سليمان است) به جناب سليمان عرض كرد كه قبل از آنكه چشمت به چيزي بخورد ( يعني در فاصله بسيار اندك زماني) تخت بلقيس را براي شما احضار ميكنم كه در حقيقت طي الارض است يعني كسي كه با شهود حقايق به علم شهودي(نه به علم مفهومي) دست يابد و صاحب اسم اعظم شود( كه خود علم نيز از اسماء اعظم الهي است) قدرت اعجاز و كرامت پيدا ميكند.

پس عالمي كه از اسم اعظم برخوردار است قدرتِ در نورديدن زمان و مكان را داراست و ميتواند طي الارض كند.


حضرت علامه حسن زاده آملي ميفرمايند: « در گشت و گذار حال توجه يك وجه از معاني طي الارض براي سالك حاصل ميشود فافهم. بدين اصل در بند اول دفتر دل اشارتي نموده‌ايم:

مقام كن به بسم الله يابي.................... بهر سو رو نمايد فتح يابي

به طي الارض اندر طرفة العين..........................ببيني اين كه مِن أين الي أين[1]

و در پيرامون اين اصل در الهي نامه گفته ام: « الهي درويشان بي سر و پايت در كنج خلوت ، بي رنجِ پا، سير در آفاق عوالم كنند كه دولتمندان را گامي ميسّر نيست»[2]


براي تحقيق در حقيقت و ماهيت طي الارض به كتاب ارمغان آسمان اثر استاد سيد يوسف ابراهيميان مرجعه شود.

[1] ديوان اشعار علامه حسن زاده آملي
[2] كتاب انسان در عرف عرفان اصل 13

BABY;525364 نوشت:
طی الزمان و طی اللسان را میشود توضیح بدهید؟؟؟

طي اللسان:
طی اللسان یعنی قدرت بر خواندن و قرائت به صورتی سریع به گونه ای که مثلا در مورد سید بن کاتب که از عرفای اهل سنت بوده نقل شده است که چهار بار قرآن را در شب، و چهار بار قرآن را در روز ختم می کند.[1]
آيه الله مظاهري در يكي از درس اخلاق هايش فرمود: مرحوم آقای محسنی رضوان ‏اللَّه ‏تعالی ‏علیه كه از شاگردهای مرحوم نخودكي اصفهاني بود به من می‏فرمود: كه جناب نخودكي طی اللسان داشت. علاوه بر طی الارض طی اللسان داشت.

طي الزمان:
طىّ الزّمان يعنى زمان‏هاى بسيار طولانى را در لحظاتى كوتاه انسان بپيمايد؛ مثلًا در چند لحظه از اوّل ماه محرّم الحرام داخل در اوّل ماه صفر المظفّر گردد. ظاهرا كه چنين چيزي فقط به عنوان چند داستان نقل شده و از نظر علمي، علما بحث نكرده اند.
علامه تهراني مي نويسد:
بنده تا بحال در كتابى به اين قسم از پيمودن زمان برخورد نكرده‏ ام و ميان علماء و بزرگان از اهل كمال نيز مشهور و معروف نيست.
براي مطالعه بيشتر به كتاب "معادشناسى" اثر علامه حسينى طهرانى مراجعه نماييد.[2]

علامه حسيني طهراني در كتاب روح مجرد در مورد قبض و طي الزمان و بسط الزمان دو حكايت از يكي از شاگردان جناب آقا سيد هاشم حداد نقل ميفرمايد:

« در اوقاتی که در معیت ایشان ( سید هاشم حداد) در نجف اشرف بودیم، یکی از شاگردان ایشان روزی برای این حقیر که با وی تنها به حرم مطهر امیرالمومنین(ع) مشرف می شدیم ، در ضمن بیان احوال خصوصی خود می گفت : دو قضیه برای من اتفاق افتاده که در آن زمان نفهمیدم و بعدها فهمیدم که غیر عادی بوده است :

اول آنکه :یک روز با جمیع فرزندان از پسر و دختر و عیال تصمیم گرفتیم از راه بیابان به مدینهبرویم . حرکت کردیم و تا مرز سعودی از ناحیه رمل زار نجف رفتیم و چندین روز بطولانجامید تا بدانجا رسیدیم . در وقت عبور ، مرزداران از دادن اجازه عبور امتناعکردند، چون بدون گذرنامه بودیم و چندین روز همه ما را توقیف نمودند و سپس آزادکردند و ناچار به نجف مراجعت نمودیم . چندین روز هم طول کشید تا به نجف و منزل خودرسیدیم و مجموع این ایام حدود چند هفته شد ، ولی وقتی به نجف رسیدیم دیدیم فقط یکروز گذشته است ! حرکت ما از نجف فلان روز بوده است و بر حسب تاریخ و تقویمبازگشتمان در فردای آن روز بوده است !

دوم آنکه :وقتی تنگی معیشت به قدری بر من غلبه کرد ، و شدت واردات حالی به طوری بود که ابداقدرت بر حرکت و تنظیم امور منزل را نداشتم و چیزی از مایحتاج در منزل نبود و زوجهما در آن روز فقط با آب گرم شده بر روی چراغ ، اطفال را نوید می داد و سعیمی کرد تا ایشان را ساکت نگه دارد . احساس می کردم که برای آنها این مساله مشگل ودوامش غیر قابل تحمل است ، تا حال من افاقه حاصل نمود و به هوش و گوش باز آمدم وبرای تهیه غذایی به بیرون ار خانه آمدم و معلوم شد که : این مدت ، یک ماه تمام به طول انجامیده است !واقعه دوم طیالزمان است ، یعنی در هم پیچیدن و متراکم شدن زمان که یک ماه یا چند هفته را یکروز کرده است . و واقعه اولبرعکس آن ، بسط الزمان است . یعنی گستردن و وسعت بخشیدن زمان ، که یک روز را بهچند هفته پهن و گسترش داده است . این وقایعمسلما با قوانین طبیعی تطبیق ندارد ( بر حسب ظاهر وبه دلیل حدود اطلاع ما از اینقوانین) و باید آن را از جهت سیطره نفس مجرد بر زمان توجیه کرد »[كتاب روح مجرد ص 582]

و در ادامه در همين كتاب ميفرمايد:

« ... و اما یک حکایت شنیدنی را در باره این موضوع ، سعید ابن فرقانی در کتاب مشارق الدراری ، که شرح تائیه ابن فارض است ، نقل کرده است: .... من که نویسنده این حروفم ، شنیدم از شیخ بزرگوار طلحه عراقی ، که گفت من از شیخ : شیخ زاده عمادالدین فرزند شیخ الشیوخ شهاب الدین سهروردی شنیدم که گفت :
وقتی در خدمت پدرم شیخ الشیوخ به حج رفتم . روزی در اثنای طواف ، شیخی دیدم که خلق در عین طواف بدو تقرب و تبرک می نمودند . اصحابنا مرا به نزد وی به فرزندی شیخ الشیوخ تعریف کردند و آن شیخ مرا ترحیب فرمود وبر سرم بوسه ای داد . و چون پس از اتمام مراسم به خدمت شیخ رجوع کردیم اصحابنا گفتند که : شیخ را به شیخ عیسی مغربی ، نمودیم و ترحیب عظیمش کرد و بر سرش بوسه داد . و شیخ الشیوخ عظیم بشاشت و استبشار فرمود .
آنگاه جماعت اصحابنا به ذکر شمایل این شیخ عیسی مشغول شدند و از آن جمله شنودیم که او را در شبانه روزی هفتاد هزار ختمه ورد است . پس از شیخ الشیوخ سوال کردند که این از چیست ؟
شیخ فرمود که از باب بسط زمان است . چه حق تعالی چنانکه به نسبت با بعضی اولیاء که اصحاب خطوه اند مکان را منقبض می گرداند تا راه یکساله را به روزی می روند ، همچنین به نسبت با بعضی که اصحاب لحظه و لمحه اند زمان را منبسط می کند تا عین زمانی که به نسبت با خلقی دیگر ، یک ساعت باشد ، به نسبت با ایشان پنج و ده سال ظاهر می شود .

پس شیخ الشیوخ بر صدق این قضیه حکایت زرگر صوفی که مشهور است از مریدان شیخ ابن سکینه و بستن او سجاده های صوفیان را روز جمعه در میزر ، برای ان که تا به جامع برد ، و رفتن او بر کنار دجله برای غسل جمعه ، و جامه ها بر کنار دجله نهادن ، و در دجله غوطه خوردن ، و در مصر ظاهر شدن ، و آنجا در مصر دختر زرگری را به زنی خواستن ، واز او فرزندان تولید کردن ، و بعد از هفت سال باز در نیل مصر غوطه خوردن ، و باز در بغداد بر سر جامه های خودش سر بر آوردن ، و جامه ها را به جای خود یافتن ، و رفتن به خانقاه ، و سجاده ها همچنان بسته به بند خودش دیدن ، و گفتن صوفیان که : زود سجاده ها به جامع ببر و بینداز که ما منتظر تو نشسته ایم ،، ایراد فرمود و فرمود که : این حال بر این صوفی زرگر طاری گشت که ساعتی به نسبت با او و اهل بیت او هفت سال زمانی ظاهر شد بعد از تفحص کردن و آن فرزندان او را که در آن هفت سال متولد شده بودند به بغداد نقل کردن ، بنا بر آن بود که آن صوفی زرگررا در معنی این آیت اشکالی در دل افتاده بود : ( فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه ) حق تعالی بر ای رفع اشکال او را این حال بر او ظاهر کرد تا ایمانش به حقیقت این آیت قوی شود . والله الهادی »[روح مجرد ص 583 تا 585]

زمان بعد چهارم جسم است و انفكاك جسم از زمان و مكان امكان ندارد. اما مجردات، فارغ از زمان و مكانند و در تحت مقوله‌ي زمان و مكان در نمي‌ايند. روح انسان نيز، مجرد است ولي به لحاظ تعلقش به جسم با زمان و مكان در ارتباط است ليكن اگر جنبه روحاني نفس با رياضات، قوي شود احكام مجردات را به خود ميگيرد و جسم را مقهور خويش ميسازد و از تحت مقوله‌ي زمان و مكان، خارج و از زمان و مكان فراتر مي رود و مي توان در آني از زمان حال به ديگر زمانهاي گذشته و آينده سير نمايد چون انسان در اين هنگام به مقام تجرد رسيده است.

[1] ر. ک. به "الغدیر"، ج5، ص40
[2] معادشناسى آيةاللّه حسينى طهرانى، ج 8، ص 258.

[="DarkOrchid"]آقا سید عبدالکریم کشمیری رحمت الله علیه :
طی الارض مراتبی دارد و برای ائمه به معنی پیچیدن در زمین و برای غیر موکلی از جنس فرشته یا جن مومن انسان را سیر میدهد...

:Gol:
[/]

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم و هوالقادر[/]

شاید بشه گفت بهترین نوع طی الارض با سلطنت روح بر وجود , تغییر پذیری جسم با فرمان ذهن و احاطه جسم بواسطه روح ممکن میشه .

اما در کل قدرت خوب و بد داره
قدرت روحی و معنوی مثل قدرت جسمی و مادی میمونه
که برای مثال از بدترینش میتونیم هیتلر رو معرفی کنیم ...
قدرت مثل پول میتونه ارثی باشه یا ممکنه به دست بیاد
و این بدست اماده میتونه حلال یا حرام باشه

[="#8B4513"]چیزی که مهمه کیفیت بندگی و حد کمال شخص بوده
میبینی یکی با هزاران قدرت اندرخم یک کوچه اس و دیگری بدون درک یا استفاده از فلان قدرت یا بدون افشای وجود قدرت
بنده ی مورد عزت و عنایت خداوند بوده و نسبت به صاحب قدرت یا منیت مقام بالاتری داره ...
باید دید لزوم وجود قدرت برای خدمت تا چه اندازه اس و ازین قدرت کجا و چطور میشه استفاده کرد .[/]

[="#006400"]به نظر من انسان صاحب قدرت هر قدر با منت و عزت قدرتش زندگی کنه منیت اش بیشتر شده و در نتیجه حرمتش پیش مردم و عزتش نزد خدا کمتر میشه
[/]

در مورد جابجایی انسان
ممکنه ازین نظریه که میگم الهامی گرفته بشه
در مثال فرض کنید انسان به امواج سخت یا در هم تنیده شده تشبیه بشه و در طول موج مشخص و متفاوت با روح قرار بگیره
حالا هر قدر که به سمت لطافت و ارتعاشات بالاتر بره رفته رفته کیفیت تعامل روح با جسم به حد 100 درصد میرسه و با اراده ذهن و قدرت روح و لطافت جسم از نظر یا از زمان و مکان خارج میشه .

ندیدم ولی معتقدم همونطور که ممکنه جسم انسانی سالیان سال در قبر صحیح و سالم بمونه
ممکنه که یک شب هم در اون قبر نمونه !! حتی ممکنه قبل از خاکسپاری تجزیه و به نور تبدیل بشه
چون خدا قدرت هر کاری رو داره ...[/]

سوال:در مورد کدام یک از عارفان نامدار به قطع میتوان گفت توانایی طی الارض را داشته اند؟


پاسخ:باسلام وعرض ادب
این قدرت، برای خیلی از علما و عرفابوده است و از این بزرگان ، اگرکسی که چنین قدرتی را داشته باشد، در بوق و کرنا نمی کند تا همه متوجه بشوند لذا ما از همه عرفا و علمایی که چنین توانایی را داشته اند با خبر نیستیم ولی اجمالا می دانیم که خیلی ها بوده اند که این استعداد را داشته اند و گاهی هم از طریق علمای دیگر، شاگردان یا دوستانشان درباره ی این اقدامشان صحبت میشده و سایرین باخبر می شده اند.
اما چگونگی آن برای ما به خوبی روشن نیست، كه آیا به كمك موجوداتی مثل أجنه یا فرشتگان انجام می‌شود، یا زمین جمع می‌شود و … ؟!

طی الارض برای هر کسی که ریاضت بکشد، می تواند محقق شود، چه شیعه و چه سنی. حتی غیر مسلمان هم ممکن است بر اثر ریاضت های غیرشرعی، چنین قدرتی داشته باشد.
کراماتی مثل طی الارض نشانه و علامت عارف و ولی بودن کسی نیست!!! چه بسا یک مرتاض هندی یا ... هم به عملی دست بزند که مشابهش از اولیاء دیده شده!

مثلا اولیای الهی دعای باران میخوانند و باران نازل میشود اما یک ساحر خیلی قوی با سحر چه بسا بتواند اندک بارانی هم نازل کند!!! البته هر عملی را نمیتواند انجام دهد!
اما طی الارضی که مسلمان واقعی آن را داراست دارای مراتبی است به گونه زیر تعریف می شود:
طی، به معنای پیمودن و درنوردیدن و درهم پیچیدن است. و "طی الأرض" از كارهای خارق العاده و غیر طبیعی ای است، كه از عهده افراد عادی خارج است.

كسی كه طی الارض انجام می دهد، با اراده الهیه و ملكوتیه ای كه به او افاضه شده است، در آن واحد خود را در محل مورد نظر احضار و ایجاد می كند.
طی الارض بدین گونه است كه با یك اراده الهیه "كن فیكون" می گردد. فردی كه به آن حد از عرفان و شناخت عالی و كامل رسیده باشد نیازی به صرف وقت و زمینه سازی و مقدمه چینی ندارد، بلكه با یك اراده الهیه و در یك آن و لحظه، طی الارض او انجام می شود و او به مكانی كه در نظرش بوده است منتقل می گردد؛ یعنی بدون پیمودن راه و حركت دادن جسم خود، همان جسم اولی در آن زمان و آن مكان و با همان مشخصات، جسم دومی می گردد و در زمان دیگر و مكان دیگر و مشخصات دیگر حاضر می شود، مانند معجزات و كارهای خارق العاده.
بنابر این:
1- طی الارض اختصاص به نفوس قدسیه الهیه دارد، و تا افراد به معرفت و شناخت نفس كه ملازم با معرفت و شناخت خداوند است نرسیده باشند، نمی توانند طی الارض نمایند.
2- نفس ملكوتی افراد وارسته و صالح به گونه ای است كه گاه قادر هستند اجسامی غیر از خود را در طی الارض به همراه داشته باشند. لذا اگر می بینید كه از برخی افراد كه به آن حد عالی از كمال و معرفت نرسیده اند، ولی با این حال در مورد آنها نقل شده كه طی الارض داشته اند، به خاطر این است كه شخص عارف و وارسته ای همراه آنها بوده و آن عارف وارسته این فرد را در طی الارض به همراه خود برده است. البته، با این حال، همین شخص نیز باید آنقدر از شایستگی و لیاقت و قابلیت برخوردار باشد تا بتواند آن فرد عارف وارسته را همراهی كند.
3- برخی افراد هستند كه طی الارض آنها با تاخیر صورت گرفته و مدت زمانی(مثلا 10 یا 20 دقیقه) طول می كشد تا این شخص بتواند در مكان مورد نظر حاضر شود. این حالت به خاطر این است كه آن شخص به طور كامل به مقام مزبور نرسیده است، و لذا طی الارض او ناقص است؛ و برای همین نیاز به صرف وقت و استفاده از توان و قوه بیشتری دارد.

4- حاصل كلام آن كه قدم اول در انجام طی الارض، پاكی باطن و قلب انسان، به همراه دارا بودن معرفت و شناخت كامل نسبت به خود و خداوند متعال، و بطور كلی رسیدن به درجات عالیه كمال است، كه وجود ذره ای توجه به غیر و خودنمائی مانع از انجام آن می شود.
این مرتبه اعلای طی الارض است كه ـ همچنانكه گذشت ـ خاص به اولیاءالله است. ولی علما و دانشمندان گاه به نوع یا انواع دیگری از طی الارض نیز اشاره دارند. كه اولا تفصیل آن در این مختصر نمی گنجد، و ثانیا وصول به اطمینان در آن مشكل است.
برای مثال، در ذیل همان آیه ای كه در صدر كلام گذشت، روایاتی از شیعه و سنی وارد شده كه طی الارض ذی القرنین را به كمك و سببیت ابرها نسبت داده است.[1]
برای مطالعه بیشتر می توانید به كتاب "مهر تابان" نوشته علامه محمد حسین تهرانی، كه در احوالات علامه بزرگوار سید محمد حسین طباطبایی(ره) صاحب كتاب المیزان نگارش شده، مراجعه نمایید.


[/HR][1] (ر.ك. به تفسیرالبرهان، ج2، ص484 و485 و ترجمه المیزان، ج3، ص513)
موضوع قفل شده است