جمع بندی منفعت کسب زکات یا خمس؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منفعت کسب زکات یا خمس؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
احتراما در ارتباط با مساله تعلق گرفتن خمس بر منفعت
کسب شبهاتی در ذهن بنده وجود دارد که خواهشمنداست مساعدت لازم را جهت رفع آن مبذول فرمایید.
با توجه به اینکه:
1-خمس یکبار و زکات بصورت متواتر و همراه و همردیف صلاتدر قرآن ذکر شده است.
2-نیمی از مصرف خمس با نظر حاکم شرع به سادات محترم که جمعیت کمینسبت ب‍ه کل جامعه دارند تعلق میگیرد. در حالیکه زکات به کل نیازمندان جامعه تعلقمی گیرد.
3-مقدار خمس یک پنجم است ونسبت به مقدار زکات که علاوه بر نصاب داشتن یک چهلم می باشد قابل مقایسهنمی باشد.
4-عدم سنخیت منفعتکسبدر مقابسه با موارد دیگر متعلقه خمسکه در رساله های علمامحترم عنوان شده است (نظیر گنج و غنیمت جنگی و...) به این دلیل که منفعت کسب برخلاف دیگر موارد که مفهوم کسب مالی بدون برنامه پیش بینی شده و بدون زحمترا دارند، با زحمت و برنامه بدست می آید.
بعبارتی می توان استنتاج کرد که درصورتیکه شخصی شغلش پیدا کردن مرواریددر دریا باشد به او خمسی تعلق نگیرد اما در صورتیکه بقصد و نیت و هدفی دیگرنظیر ماهیگیری به دریا برود ولی بطور تصادفی‌ به مروارید و گنج وغنیمتی دست پیدا کند به غنایم او خمس تعلق میگیرد همانگونه که شخصی که برای جهادبرود و نه به نیت کسب غنیمت اما به او غنیمتی نیز برسد به غنایم او خمس تعلقمیگیرد.
5- قرآن کریم ،کلام خداوند حکیم می باشد بنابراین نمی توان قبول کرد که حرف، لغت، تکرارحتی نشانه ای در قرآن بدون حکمت باشد. بنابراین با توجه بهاینکه خمس در قرآن فقط یکبار و آن هم در سوره انفال ذکر شده است(سوره ای که پیرامون جنگ می باشد) اما زکات بصورت متواتر و اغلب بلافاصله و همردیفبا صلات ذکر شده است. آیا نمی توان نتیجهگیری کرد که علت این تفاوت تکرارها بعلت تفاوت در احتمال وقوع آنهاست


بعبارت دیگر آیا نمی توان استنباط کردکه تفاوت تکرارها بعلت تفاوت احتمال وقوع کسب غنیمتی که به آن خمس تعلق می گیردنسبت به کسب مالی که به آن زکات تعلق می گیرد باشد؟ چراکه هرساله مردم در زمین خودکشت می کنند و زکات آن را بایستی پرداخت کنند اما ممکن است سال ها جنگی پیش نیایدو شخصی تا آخر عمر خود به گنجی دست پیدا نکند که ملزم به پرداخت خمس آن باشد.بنابراین قرآن با حساسیت بیشتری و متناسب با تکرار یک پدیده به آن موضوع پرداختهاست.
بنابراین این شبهه در ذهن حقیر بوجودآمده است که به چه دلیل و منطقی منفعت کسب که هر ساله اتفاق می افتد واحتمال وقوع آن قابل مقایسه با غنایم جنگی و گنج و... نیست، به آن بجای زکات، خمس در رسالهمراجع محترم عصرتعلق گرفته شده است.
بعلاوه آیا نمی توان استنباط کرد که بعلت اینکه خمس به غنایم بی دردسریتعلق می گیرد که به ندرت اتفاق می افتد، نسبت آن بیشتر از زکات و یک پنجم تعیینشده است و حتی اگر مبلغ کمی نسبت به کل زکات جامعه باشد چون به عده کمی تعلقمیگیرد در مجموع به نسبت افراد متعلقه جهت تامین آنها منطقی بنظر میرسد.
و منفعت کسب هم با توجه به همسانی تکرار آن در سال با دیگر مواردزکات، مشمول زکات شود چراکه میبایست زکات بدن سالمی را که با آن بهکسب حلال مبادرت میکنیم بپردازیم.

در پایان تاکیدمی شود که بحثی در اصل وجوب خمس نمی باشد و فقط مساله تعلق گرفتن خمس بر منفعت کسب مورد سوال می باشد.
لذا خواهشمند است با دلایل عقلی وروایات معتبر از ائمه معصومین سلام الله علیها مساله تعلق گرفتن خمس بر منفعت کسب را برای حقیر روشن فرمایید.

با نام الله

کارشناس بحث: استاد صادق

mahd1358;502046 نوشت:
[=Traditional Arabic]با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
احتراما در ارتباط با مساله [=Traditional Arabic]تعلق گرفتن [=Traditional Arabic]خمس بر منفعت
[=Traditional Arabic] کسب شبهاتی در ذهن بنده وجود دارد که خواهشمنداست مساعدت لازم را جهت رفع آن مبذول فرمایید.
با توجه به اینکه:
1-خمس یکبار و زکات بصورت متواتر و همراه و همردیف صلاتدر قرآن ذکر شده است.
2-نیمی از مصرف خمس با نظر حاکم شرع به سادات محترم که جمعیت کمینسبت ب‍ه کل جامعه دارند تعلق میگیرد. در حالیکه زکات به کل نیازمندان جامعه تعلقمی گیرد.
3-مقدار خمس یک پنجم است ونسبت به مقدار زکات که علاوه بر نصاب داشتن یک چهلم می باشد قابل مقایسهنمی باشد.
4-عدم سنخیت [=Traditional Arabic]منفعتکسب[=Traditional Arabic]در مقابسه با موارد دیگر متعلقه خمس
[=Traditional Arabic]که در رساله های علمامحترم عنوان شده است (نظیر گنج و غنیمت جنگی و...) به این دلیل که منفعت کسب برخلاف دیگر موارد که مفهوم کسب مالی بدون برنامه پیش بینی شده و بدون زحمترا دارند، با زحمت و برنامه بدست می آید.
بعبارتی می توان استنتاج کرد که درصورتیکه شخصی شغلش پیدا کردن مرواریددر دریا باشد به او خمسی تعلق نگیرد اما در صورتیکه بقصد و نیت و هدفی دیگرنظیر ماهیگیری به دریا برود ولی بطور تصادفی‌ به مروارید و گنج وغنیمتی دست پیدا کند به غنایم او خمس تعلق میگیرد همانگونه که شخصی که برای جهادبرود و نه به نیت کسب غنیمت اما به او غنیمتی نیز برسد به غنایم او خمس تعلقمیگیرد.
5- قرآن کریم ،کلام خداوند حکیم می باشد بنابراین نمی توان قبول کرد که حرف، لغت، تکرارحتی نشانه ای در قرآن بدون حکمت باشد. بنابراین با توجه بهاینکه خمس در قرآن فقط یکبار و آن هم در سوره انفال ذکر شده است(سوره ای که پیرامون جنگ می باشد) اما زکات بصورت متواتر و اغلب بلافاصله و همردیفبا صلات ذکر شده است. آیا نمی توان نتیجهگیری کرد که علت این تفاوت تکرارها بعلت تفاوت در احتمال وقوع آنهاست

[=Traditional Arabic]بعبارت دیگر آیا نمی توان استنباط کردکه تفاوت تکرارها بعلت تفاوت احتمال وقوع کسب غنیمتی که به آن خمس تعلق می گیردنسبت به کسب مالی که به آن زکات تعلق می گیرد باشد؟ چراکه هرساله مردم در زمین خودکشت می کنند و زکات آن را بایستی پرداخت کنند اما ممکن است سال ها جنگی پیش نیایدو شخصی تا آخر عمر خود به گنجی دست پیدا نکند که ملزم به پرداخت خمس آن باشد.بنابراین قرآن با حساسیت بیشتری و متناسب با تکرار یک پدیده به آن موضوع پرداختهاست.
[=Traditional Arabic]بنابراین این شبهه در ذهن حقیر بوجودآمده است که به چه دلیل و منطقی منفعت کسب که هر ساله اتفاق می افتد واحتمال وقوع آن قابل مقایسه با غنایم جنگی و گنج و... نیست، [=Traditional Arabic]به آن بجای [=Traditional Arabic] زکات، خمس در رسالهمراجع محترم عصرتعلق گرفته شده است.
بعلاوه آیا نمی توان استنباط کرد که بعلت اینکه خمس به غنایم بی دردسریتعلق می گیرد که به ندرت اتفاق می افتد، نسبت آن بیشتر از زکات و یک پنجم تعیینشده است و حتی اگر مبلغ کمی نسبت به کل زکات جامعه باشد چون به عده کمی تعلقمیگیرد در مجموع به نسبت افراد متعلقه جهت تامین آنها منطقی بنظر میرسد.
و منفعت کسب هم با توجه به همسانی تکرار آن در سال با دیگر مواردزکات، مشمول زکات شود چراکه میبایست زکات بدن سالمی را که با آن بهکسب حلال مبادرت میکنیم بپردازیم.

[=Traditional Arabic]در پایان تاکیدمی شود که بحثی در اصل وجوب خمس نمی باشد و فقط مساله تعلق گرفتن [=Traditional Arabic]خمس بر منفعت[=Traditional Arabic] کسب مورد سوال می باشد.
[=Traditional Arabic]لذا خواهشمند است با دلایل عقلی وروایات معتبر از ائمه معصومین سلام الله علیها [=Traditional Arabic]مساله تعلق گرفتن [=Traditional Arabic]خمس بر منفعت[=Traditional Arabic] کسب را برای حقیر [=Traditional Arabic]روشن[=Traditional Arabic] فرمایید.


باسلام وتشکر از شما
اگر در پی دست یابی به فلسفه حکم این مسله هستید عنایت دارید که فلسفه این حکم همانند سایر احکام برای افراد عادی معلوم نیست این احکام تعبدی است .
نکته دیگر این که زکات بدن روزه است ونه پرداخت مال آنچه به نام خمس وزکات پرداخت می شود زکات مال است و نه بدن .
اما در باره دلیل مسله در ابتدا باید گفت : خداوند در قرآن کریم نسبت به خمس می فرماید:
و اعلموا انما غنمتم من شيء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي و اليتامي و المساكين و ابن السبيل ان كنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علي عبدنا يوم الفرقان يوم التقي الجمعان و الله علي كل شيء قدير؛ (1)
بدانيد كه هر گونه غنيمتي به دست آورديد ، خمس آن براي خدا ، براي پيامبر ، براي ذي القربي و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه ( از آن ها ) است ، اگر به خدا و آن چه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل ، روز درگيري دو گروه ( با ايمان و بي ايمان) روز جنگ بدر نازل كرديم ، ايمان آورده ايد ، و خداوند بر هر چيزي تواناست . »
واژه غنیمت که در آیه بیان شده است ، هم از نظر لغت و هم از نظر مفسران قرآن(2) و هم از نظر روایات اهل بیت معناي وسيعي دارد . هم شامل غنيمت جنگي مي شود و هم شامل ديگر بهره ها و غنيمت هاي مادي .
با در نظر داشت همین معنا، در روایات اهل بیت علاوه بر غنائم جنگی، نسبت به در آمد از راه تجارت و کسب، معادن، و گنج و امثال این ها وجوب خمس بیان شده است، از جمله:
1- محمدبن حسن اشعری گوید :«كتب بعض اصحابنا الى ابى‏جعفر الّثانى عليه السلام اخبرنى عن الخمس اعلى جميع ما يستفيد الرّجل من قليل و كثير من جميع الضّروب و على الصّناع و كيف ذلك؟ فكتب بخطّه عليه السلام الخمس بعد المؤونة (3)؛
يكى از اصحاب ما به امام نهم نوشت: به ما اطّلاع بدهيد كه آيا خمس بر تمام چيزهايى است كه انسان استفاده مى‏كند، از كم و زياد از تمام انواع درآمدها و همچنين بر صنعتگران؟ خمس را چگونه بايد پرداخت؟ امام به خطّ خويش نوشت : خمس بعد از هزينه زندگى است.»
از اين عبارت به خوبى استفاده مى‏شود كه سؤال‏ كننده هم در عموميّت خمس شك داشته، هم در كيفيّت آن. امام با يك جمله كوتاه چنان كه معمول نامه‏نگارى آن زمان بود، به هر دو سؤال پاسخ گفته است.
هنگامى كه مى‏فرمايد خمس بعد از هزينه زندگى است، هم پاسخ كيفيّت گفته شده كه سؤال دوم راوى است و هم پاسخ سؤال اوّل راجع به اصل وجوب خمس در تمام درآمدها.
2- ابوعلى بن راشد كه از وكلاى حضرت جواد و امام هادى عليهما السلام بوده است مى‏گويد:
«قلت له امرتنى بالقيام بامرك و اخذ حقّك فاعلمت مواليك بذلك فقال لى بعضهم واىّ شى‏ء حقّه؟ فلم ادرما اجيبه، فقال يجب عليهم الخمس، فقلت ففى اىّ شى‏ء؟ فقال فى امتعتهم و صنايعهم، قلت و التّاجر عليه و الصّانع بيده، فقال اذا امكنهم بعد مؤونتهم (4)؛
به امام عرض كردم : به من دستور داده‏ايد به كارهاى شما رسيدگى كنم، و حقّ شما را بگيرم، اين موضوع را به دوستان شما اطّلاع دادم، بعضى از آن ها گفتند: حقّ امام چيست؟ من ندانستم چه در جواب بگويم؟ امام فرمود: خمس بر آن ها واجب است، گفتم :در چه چيز؟ فرمود: در امتعه و صنايع، گفتم :نیز كسانى كه تجارت مى‏كنند و با دست خود چيزى را مى‏سازند؟ فرمود: بلى در صورتى كه بعد از هزينه زندگى براى آن ها امكانى بماند.»
3- «كتب اليه ابراهيم بن محمّد الهمدانى اقرأنى على كتاب ابيك فيما اوجبه على اصحاب الضّياع انه اوجب عليهم نصف السّدس بعد المؤونة، بانّه ليس على من لم‏يقم ضيعته بمؤونته نصف السّدس، و لاغير ذلك، فاختلف من قبلنا فى ذلك فقالوا:
يجب على الضّياع الخمس بعد المؤونة، مؤونة الضّيعة و خراجها، لا مؤونة الرّجل و عياله فكتب: و قرء على بن مهزيار عليه الخمس بعد مؤونته و مؤونة عياله و بعد خراج السّلطان (5)؛
ابراهيم بن محمّد الهمدانى به امام نوشت: على (ابن مهزيار) نامه پدر شما را براى من خواند كه در آن دستور داده شده بود صاحبان آب و زمين بعد از هزينه خود يك دوازدهم درآمد خويش را به حضرت بپردازند، امّا كسانى‏ كه آب و ملك آن ها براى هزينه شان كفاف نمى‏دهد، چيزى بر آن ها واجب نيست، نه يك دوازدهم و نه غير آن، افرادى كه نزد ما هستند ،در اين زمينه اختلاف و گفتگو دارند . مى‏گويند بر آب و زمين خمس درآمد لازم است، آن هم بعد از هزينه خود آب و زمين و خراج آن، نه هزينه خود انسان و همسر و فرزند او.
امام در جواب نوشت (و على بن مهزيار نيز آن نامه را مشاهده كرد ): بر چنين شخصى خمس لازم است ، بعد از هزينه زندگى خود و زن و فرزند و بعد از خراج حكومت.» (6)
در اين حديث كه از نظر سند صحيح و محكم است ، صريحاً دستور داده شده است كه مردم موظّفند از افزوده درآمد اراضى بعد از كسر هزينه زندگى، خمس بپردازند .
پس خمس اموال معینی است که بر اساس ضوابط معین از مال جدا می شود و چنان که در آیه ذکر شد ،تنها مربوط به پیامبر و فقرا از ذی القربی یا سادات است ، در نتیجه مصرف خمس به هیچ وجه عمومیت نداشته و منحصر در مواردی کاملا خاص است ؛ اصولا این جنبه خاص یکی از فلسفه های جعل خمس هم محسوب می شود، زیرا به دلیل حرام بودن مصرف زکات برای سادات نیاز بود که جایگزینی برای آن تعیین شود تا سادات فقیر به گونه ای نیازمندی خود را تعیین نمایند .

پی نوشت ها :
1 . انفال (8)آیه 41 .
2. مجمع البحرين، ماده غنم ، ج 3، ص 333، نشر فرهنگ اسلامی تهران1367 ش؛ محمد رضا رشید،تفسیر المنار ،ج10 ،ص7،نشر دار المعرفت ،بیروت، بی تا ؛طبرسی،مجمع البيان ، ج 4 ، ص 544 ـ 543 نشر دار العرفیه، بیروت1408، ق؛ سید محمدحسین طباطبایی ، تفسير الميزان ، ج 9 ، ص 99 ،نشر دار الکتب الاسلامیه ،تهران،1372 ش.
3. عاملی، وسائل الشیعه، ج6 ،کتاب الخمس، ابواب ما یجب فیه الخمس، باب 1 ،ص340 ،نشر دار الاحیا التراث العربی ، بیروت، 1421 ق .
4. همان ،ص348 .
5. همان ،ص350 .
6. همان ،ص152 .

سلام علیکم:Gol:
دوستان عزیز و محترم، لطفا توجه بفرمایید!
هر حرفی که میزنیم و هر عملی که انجام میدهیم، در قیامت خداوند درباره اش ما را مؤاخذه خواهد کرد! پس باید مواظب خودمان باشیم!
سروران گرامی و اساتید ارجمند،اگر بحث وجوب خمس را با وجوب نماز قیاس میکنید، بدانید که این قیاس مع الفارق است! بحث وجوب نماز و زکات و حج و جهاد بارها و بارها در قرآن کریم برای مسلمانان مطرح شده است، حال، آیا وجوب خمس حتی یک بار هم در قرآن بر مسلمانان بر غیر غنیمت، واجب شده است تا بخواهیم موضوع خمس را بر نماز آیات و نمازهاس سنت و مستحبی تسری بدهیم؟!
اهل سنت اگر بر وجوب خمس بر غیر از غنایم جنگی اعتقاد دارد، دربارۀ حاصل دسترنج نیست بلکه از اشیائی است که پیدا شده باشد و زحمتی برای بدست آوردنش نکشیده باشد مثل گنج و مال پیدا شده. و این مسائل در کتب صحیحین آمده است.در حالی که برادران شیعه ، هیچ کتب صحیحی تا بحال از خودشان معرفی نکرده اند تا بشود به تمام احادیث واخبارهای آن اعتماد کامل کرد!
دادن بیست درصد از مالی که حاصل دسترنج ماست،دلیل بسیار قوی لازم دارد و انهم باید از قرآن کریم باشد تا در سنت بتوان از آن دفاع کرد!
خدا نگهدار همگی
:Gol:

موحد1;522464 نوشت:
سلام علیکم:Gol:
دوستان عزیز و محترم، لطفا توجه بفرمایید!
هر حرفی که میزنیم و هر عملی که انجام میدهیم، در قیامت خداوند درباره اش ما را مؤاخذه خواهد کرد! پس باید مواظب خودمان باشیم!
سروران گرامی و اساتید ارجمند،اگر بحث وجوب خمس را با وجوب نماز قیاس میکنید، بدانید که این قیاس مع الفارق است! بحث وجوب نماز و زکات و حج و جهاد بارها و بارها در قرآن کریم برای مسلمانان مطرح شده است، حال، آیا وجوب خمس حتی یک بار هم در قرآن بر مسلمانان بر غیر غنیمت، واجب شده است تا بخواهیم موضوع خمس را بر نماز آیات و نمازهاس سنت و مستحبی تسری بدهیم؟!
اهل سنت اگر بر وجوب خمس بر غیر از غنایم جنگی اعتقاد دارد، دربارۀ حاصل دسترنج نیست بلکه از اشیائی است که پیدا شده باشد و زحمتی برای بدست آوردنش نکشیده باشد مثل گنج و مال پیدا شده. و این مسائل در کتب صحیحین آمده است.در حالی که برادران شیعه ، هیچ کتب صحیحی تا بحال از خودشان معرفی نکرده اند تا بشود به تمام احادیث واخبارهای آن اعتماد کامل کرد!
دادن بیست درصد از مالی که حاصل دسترنج ماست،دلیل بسیار قوی لازم دارد و انهم باید از قرآن کریم باشد تا در سنت بتوان از آن دفاع کرد!
خدا نگهدار همگی
:Gol:

بسمه تعالی برادران گرامی سلام علیکم آقای موحد همانطور که فرمودید باید مراقب حرف ها و کردارمان باشیم زیرا باید در قیامت جواب آنها را بدهیم شما ابتدا فرمودید که((آیا وجوب خمس حتی یک بار هم در قرآن بر مسلمانان بر غیر غنیمت، واجب شده است تا بخواهیم موضوع خمس را بر نماز آیات و نمازهاس سنت و مستحبی تسری بدهیم؟!))و سپس گفتید که((اهل سنت اگر بر وجوب خمس بر غیر از غنایم جنگی اعتقاد دارد، دربارۀ حاصل دسترنج نیست بلکه از اشیائی است که پیدا شده باشد و زحمتی برای بدست آوردنش نکشیده باشد مثل گنج و مال پیدا شده))اگر در نوشته تان دقت کنید متوجه میشوید که این دو جمله کاملا با هم در تضاد است چون شما گفتید حتی یک بار درباره خمس غیر از غنیمت در قرآن چیزی گفته نشده اگر نشده چرا اهل سنت میگویند به گنج هم خمس تعلق میگیرد و حال آنکه در قرآن چنین چیزی نیامده!!و اگر بگویید ما از روایات میفهمیم خوب ما شیعیان هم علاوه بر قرآن (که در ادامه ادله آن را بیان خواهم کرد)و روایات صحیح از کتب شیعه و سنی این وجوب را درمیابیم از طرفی شما گفتید که شیعه هیچ کتب صحیحی تا به حال معرفی نکرده بنده 3 کتاب به شما معرفی میکنم که این شرایط را داشته باشد:1-نهج البلاغه امام علی سلام الله علیه 2-صحیفه سجادیه امام سجاد سلام الله علیه 3-مصباح الشریعه امام صادق سلام الله علیه و اگر شما معتقدید که صحیح بخاری و صحیح مسلم کاملا درست است و به اخبار آن میتوان اعتماد کرد باید وجود احادیث زیر را هم قبول داشته باشید:1-غسل کردن عایشه همسر پیامبر در برابر برادر رضاعی و مرد دیگر که از عایشه تقاضای یادگیری غسل پیامبر را داشتند و این روایت عجیب به این معناست که عایشه در برابر آنها به طوری که آنها یاد بگیرند برهنه شده و غسل کرده!!!!!!!!!!(صحیح بخاری جلد 1 کتاب غسل باب غسل با یک صاع و مانند آن)2-پیامبر فرمودند:بعد از من کسانی سرکار و حکومت می آیند که سنت مرا عمل نمی کنند و هدایت نمی شوند و در بین آنها کسانی هستند که قلوب شیطان دارند ولی جسمشان انسان است و عجیب آنکه پیامبر فرمودند به زودی می آیند و ناقل این روایت حذیفه بن یمان است که در اولین ماه های حکومت امام علی از دنیا رفته است یعنی در زمان سه خلیفه اول بوده است و این یعنی سه خلیفه دارای آن خصوصیاتی هستند که پیامبر فرموده است!!!!!!(صحیح مسلم جلد 3 صفحه 1476) 3-حتی یک روایت درباره مسئله مشهور حدیث عشره مبشره در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیامده!!!!!!!پس چرا آنرا میپذیرید؟؟؟؟؟!!!!! و صدها روایت اینگونه ای که مخالف قرآن کریم و عقل و حتی اجماعات علمای اهل سنت است در کتب به اصطلاح صحیح!!!! شما آقایان وجود دارد که اگر خواستید میتوانم برایتان نقل کنم با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

بسمه تعالی دوستان عزیز سلام علیکم پیرو گفته ام در نوشته قبل درباره اثبات خمس غیر غنیمت از طریق قرآن این مطلب را مینویسم:بنده از خود نظری ندارم بلکه سخن مفسرین بزرگوار را بیان می کنم درباره واژه غنیمت این لغت تمامی بهره ها را در بر داردو نه فقط غنیمت جنگی (در این باره میتوانید به کتاب مفردات الفاظ قرآن راغب اصفهانی مراجعه کنید)در ثانی آیاتی مانند ((فعند الله مغانم کثیره))(غیمت های فراوان نزد خداست)غنیمت های بسیاری را هم از طرف خدا مقرر داشته و آیا خدا هم جنگ می کند تا غنیمتی جنگی داشته باشد؟!بلکه تنها از بارزترین مصداق آن است که بدون کار و کوشش بدست می آید زیرا درست است که جنگ جانبازی و بسی مشکل است ولی غنیمت جنگی خود پی آمدی مجانی در جنگ است و نه بهره جنگ. جنگ تجارت نیست که بهره آن مالی است و از طرفی خداوند متعال در چندین آیه در سوره های قرآن (مانند سوره نجم- حشر و...)مارا به پیروی از پیامبراکرم فرا می خواند و ایشان در احادیثی که در کتب شیعه و سنی آمده خمس را منحصر غنیمت جنگی نکرده است و به همین دلیل اهل سنت خمس گنج را هم واجب می دانند(برای آگاهی بیشتر به کتاب مالیات های اسلامی از دیدگاه قرآن وسنت آیت الله العظمی دکتر صادقی تهرانی رحمه الله علیه مراجعه کنید ضمنا مباحث آیات درباره غنیمت از تفسیر ترجمان فرقان ایشان نقل شده)با تشکر و السلام علی عباد الله الصالحین

http://www.askdin.com/thread38481.html
جمع بندی
سوال : منفعت کسب زکات یا خمس؟

پاسخ :
اگر در پی دست یابی به فلسفه حکم این مسله هستید عنایت دارید که فلسفه این حکم همانند سایر احکام برای افراد عادی معلوم نیست این احکام تعبدی است .
نکته دیگر این که زکات بدن روزه است ونه پرداخت مال آنچه به نام خمس وزکات پرداخت می شود زکات مال است و نه بدن .
اما در باره دلیل مسله در ابتدا باید گفت : خداوند در قرآن کریم نسبت به خمس می فرماید:
و اعلموا انما غنمتم من شيء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي و اليتامي و المساكين و ابن السبيل ان كنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علي عبدنا يوم الفرقان يوم التقي الجمعان و الله علي كل شيء قدير؛ (1)
بدانيد كه هر گونه غنيمتي به دست آورديد ، خمس آن براي خدا ، براي پيامبر ، براي ذي القربي و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه ( از آن ها ) است ، اگر به خدا و آن چه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل ، روز درگيري دو گروه ( با ايمان و بي ايمان) روز جنگ بدر نازل كرديم ، ايمان آورده ايد ، و خداوند بر هر چيزي تواناست . »
واژه غنیمت که در آیه بیان شده است ، هم از نظر لغت و هم از نظر مفسران قرآن(2) و هم از نظر روایات اهل بیت معناي وسيعي دارد . هم شامل غنيمت جنگي مي شود و هم شامل ديگر بهره ها و غنيمت هاي مادي .
با در نظر داشت همین معنا، در روایات اهل بیت علاوه بر غنائم جنگی، نسبت به در آمد از راه تجارت و کسب، معادن، و گنج و امثال این ها وجوب خمس بیان شده است، از جمله:
1- محمدبن حسن اشعری گوید :«كتب بعض اصحابنا الى ابى‏جعفر الّثانى عليه السلام اخبرنى عن الخمس اعلى جميع ما يستفيد الرّجل من قليل و كثير من جميع الضّروب و على الصّناع و كيف ذلك؟ فكتب بخطّه عليه السلام الخمس بعد المؤونة (3)؛
يكى از اصحاب ما به امام نهم نوشت: به ما اطّلاع بدهيد كه آيا خمس بر تمام چيزهايى است كه انسان استفاده مى‏كند، از كم و زياد از تمام انواع درآمدها و همچنين بر صنعتگران؟ خمس را چگونه بايد پرداخت؟ امام به خطّ خويش نوشت : خمس بعد از هزينه زندگى است.»
از اين عبارت به خوبى استفاده مى‏شود كه سؤال‏ كننده هم در عموميّت خمس شك داشته، هم در كيفيّت آن. امام با يك جمله كوتاه چنان كه معمول نامه‏نگارى آن زمان بود، به هر دو سؤال پاسخ گفته است.
هنگامى كه مى‏فرمايد خمس بعد از هزينه زندگى است، هم پاسخ كيفيّت گفته شده كه سؤال دوم راوى است و هم پاسخ سؤال اوّل راجع به اصل وجوب خمس در تمام درآمدها.
2- ابوعلى بن راشد كه از وكلاى حضرت جواد و امام هادى عليهما السلام بوده است مى‏گويد:
«قلت له امرتنى بالقيام بامرك و اخذ حقّك فاعلمت مواليك بذلك فقال لى بعضهم واىّ شى‏ء حقّه؟ فلم ادرما اجيبه، فقال يجب عليهم الخمس، فقلت ففى اىّ شى‏ء؟ فقال فى امتعتهم و صنايعهم، قلت و التّاجر عليه و الصّانع بيده، فقال اذا امكنهم بعد مؤونتهم (4)؛
به امام عرض كردم : به من دستور داده‏ايد به كارهاى شما رسيدگى كنم، و حقّ شما را بگيرم، اين موضوع را به دوستان شما اطّلاع دادم، بعضى از آن ها گفتند: حقّ امام چيست؟ من ندانستم چه در جواب بگويم؟ امام فرمود: خمس بر آن ها واجب است، گفتم :در چه چيز؟ فرمود: در امتعه و صنايع، گفتم :نیز كسانى كه تجارت مى‏كنند و با دست خود چيزى را مى‏سازند؟ فرمود: بلى در صورتى كه بعد از هزينه زندگى براى آن ها امكانى بماند.»
3- «كتب اليه ابراهيم بن محمّد الهمدانى اقرأنى على كتاب ابيك فيما اوجبه على اصحاب الضّياع انه اوجب عليهم نصف السّدس بعد المؤونة، بانّه ليس على من لم‏يقم ضيعته بمؤونته نصف السّدس، و لاغير ذلك، فاختلف من قبلنا فى ذلك فقالوا:
يجب على الضّياع الخمس بعد المؤونة، مؤونة الضّيعة و خراجها، لا مؤونة الرّجل و عياله فكتب: و قرء على بن مهزيار عليه الخمس بعد مؤونته و مؤونة عياله و بعد خراج السّلطان (5)؛
ابراهيم بن محمّد الهمدانى به امام نوشت: على (ابن مهزيار) نامه پدر شما را براى من خواند كه در آن دستور داده شده بود صاحبان آب و زمين بعد از هزينه خود يك دوازدهم درآمد خويش را به حضرت بپردازند، امّا كسانى‏ كه آب و ملك آن ها براى هزينه شان كفاف نمى‏دهد، چيزى بر آن ها واجب نيست، نه يك دوازدهم و نه غير آن، افرادى كه نزد ما هستند ،در اين زمينه اختلاف و گفتگو دارند . مى‏گويند بر آب و زمين خمس درآمد لازم است، آن هم بعد از هزينه خود آب و زمين و خراج آن، نه هزينه خود انسان و همسر و فرزند او.
امام در جواب نوشت (و على بن مهزيار نيز آن نامه را مشاهده كرد ): بر چنين شخصى خمس لازم است ، بعد از هزينه زندگى خود و زن و فرزند و بعد از خراج حكومت.» (6)
در اين حديث كه از نظر سند صحيح و محكم است ، صريحاً دستور داده شده است كه مردم موظّفند از افزوده درآمد اراضى بعد از كسر هزينه زندگى، خمس بپردازند .
پس خمس اموال معینی است که بر اساس ضوابط معین از مال جدا می شود و چنان که در آیه ذکر شد ،تنها مربوط به پیامبر و فقرا از ذی القربی یا سادات است ، در نتیجه مصرف خمس به هیچ وجه عمومیت نداشته و منحصر در مواردی کاملا خاص است ؛ اصولا این جنبه خاص یکی از فلسفه های جعل خمس هم محسوب می شود، زیرا به دلیل حرام بودن مصرف زکات برای سادات نیاز بود که جایگزینی برای آن تعیین شود تا سادات فقیر به گونه ای نیازمندی خود را تعیین نمایند .

پی نوشت ها :
1 . انفال (8)آیه 41 .
2. مجمع البحرين، ماده غنم ، نشر دفتر فرهنگ اسلامی .تهران .1367 ش . ج 3، ص 333،؛ محمد رضا رشید،تفسیر المنار ،نشر دار المعرفت ،بیروت، بی تاج10 ،ص7،تا ؛طبرسی،مجمع البيان ،نشر دار العرفیه، بیروت1408، ق؛ ج 4 ، ص 544 ـ 543 ن؛ سید محمدحسین طباطبایی ، تفسير الميزان ، نشر دار الکتب الاسلامیه ،تهران،1372 ش.ج 9 ، ص 99 ،
3. عاملی، وسائل الشیعه، ج6 ،کتاب الخمس، ابواب ما یجب فیه الخمس، باب نشر دار الاحیا التراث العربی ، بیروت، 1421 ق .1 ،ص340 ،
4. همان ،ص348 .
5. همان ،ص350 .
6. همان ،ص152 .

موضوع قفل شده است