جمع بندی دلایل آقای مصباح یزدی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلایل آقای مصباح یزدی

سلام اگر امکان دارد در مورد دلایل آیت الله مصباح یزدی در مورد علیت و اینکه با علم حضوری قابل اثبات است و اینکه از بدیهیات است بیشتر توضیح بدهید و در این زمینه فیلسوفی با ایشان هم نظر می باشد؟در ضمن اگر از بدیهیات است چرا بعضی ها با این دلایل مخالفند؟همچنین اگر امکان دارد منابعی معرفی کنید .با تشکر فراوان از وقتی که می گذارید.اجرکم عندالله...

[=impact]

با نام الله


[=impact]


کارشناس بحث: استاد
صدیق


پرسش:
اگر امکان دارد در مورد دلایل آیت الله مصباح یزدی در مورد علیّت و این که با علم حضوری قابل اثبات است و این که از بدیهیات است بیشتر توضیح بدهید و در این زمینه فیلسوفی با ایشان هم نظر می باشد؟ در ضمن اگر از بدیهیات است چرا بعضی ها با این دلایل مخالفند؟ همچنین اگر امکان دارد منابعی معرفی کنید.

پاسخ:
نظر استاد مصباح این است که علیت امری بدیهی است و راه رسیدن و پی بردن به آن، از طریق ملاحظه رابطه نفس انسان با کارهای آن است.
مثلا وقتی انسان اراده می کند که کاری را انجام دهد، انسان می بیند که قبل از این که اراده آن کار مشخص را داشته باشد، خودش بود ولی آن اراده نبود. بعد از این که اراده کرد، آن اراده در درونش به وجود آمد.
بنا بر این، دو امر در این فرایند وجود دارد.
نفس و اراده نفس.
یکی قبل از دیگری هست؛ و همان علت باعث به وجود آمدن دیگری شده است.
یکی وابسته به دیگری است و دیگری وابسته نیست.
به همین صورت رابطه ای را می بینیم که دو موجود به دنبال هم می آیند و یکی وابسته به دیگری است و آن یکی وابسته نیست.
این همان چیزی است که به عنوان رابطه علیّت نامیده می شود.
بدین ترتیب می توان به رابطه علیّت پی برد. و این فهم از راه مشاهده و یافتن درونی است که به علم حضوری معروف است.(1)
اما این که فرمودید اگر بدیهی است چرا اختلاف نظر دارند، جواب این است که بدیهی به آن معنا نیست که هیچ اختلاف نظری در آن نیست بلکه بدیهی مفهوم یا قضیه ای است که فهم آن نیازمند به استدلال نیست هر چند برای فهم آن، نیاز به توجه است. یعنی گاه ذهن انسان به جهت شبهاتی که دارد، در یک مسئله بدیهی تشکیک می کند. این دیگر مشکل آن مفهوم نیست بلکه مربوط به فهم آن شخص است.
البته برخی بدیهیات نیز هست که قابل استدلال نیست. مثل اصل علیت که اثبات و ابطال آن متوقف است بر خود استدلال که خودش متوقف است بر قبول علیت و رابطه ضروری بین مقدمات و نتیجه.
مثلا اصل وجود داشتن، این که مسئله ای بدیهی است و شاید بدیهی تر از آن نباشد ولی با این حال عده ای در آن شک دارند یا مسئله تناقض، این نیز از بدیهی ترین بدیهیات در قضایا است ولی با این حال عده ای در آن شک دارند و شبهه وارد می کنند. هر چند این سوالات به راحتی قابل جواب است و غالبا ایراد آن از درون خود ادعایشان مشخص میشود و نیازی به استدلال ندارد.

برای تکمیل بیشتر بحث می توان به دو بخش انتهایی تاپیک چرا نگوییم عالم علت ندارد؟ مراجعه کنید که در این زمینه به تفصیل بحث کرده است و نظرات دیگر را نیز بیان و بررسی کرده است.

ــــــــــــــ
(1) آموزش فلسفه، همان، ج2، ص28-30.

موضوع قفل شده است