جمع بندی آزمون حضرت سلیمان(ع) با جسد

تب‌های اولیه

66 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آزمون حضرت سلیمان(ع) با جسد

سلام

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیمَانَ وَأَلْقَینَا عَلَى كُرْسِیهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ«34»
و قطعا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی بیفکندیم پس به توبه باز آمد

این آزمون برای چیست و جسد چه معنی میدهد ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

فتا 1;500607 نوشت:
سلام

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیمَانَ وَأَلْقَینَا عَلَى كُرْسِیهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ«34»
و قطعا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی بیفکندیم پس به توبه باز آمد

این آزمون برای چیست و جسد چه معنی میدهد ؟

«وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى‏ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَناب‏»
ما سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم سپس او به درگاه خداوند توبه كرد. (ص، 34)

با سلام و درود

احتمالات متعددی این جا مطرح است ولی مشهور آن احتمالات است است که آن جسد و جسم بی روح، متعلق به فرزند حضرت سلیمان بوده است.

سلیمان علیه السلام برای ادامه حکومتش برنامه ریزی کرده بود که اگر اقدام به آوردن فرزند بکنم، آن ها مرا در راه خدا یاری خواهند کرد و بعد از من حکومت الهی را ادامه می دهند.

سلیمان با این که همسران متعددی داشت، از آن ها صاحب فرزند نشد و فقط یکی فرزنددار شد که آن فرزند هم ناقص الخلقه همچون جسد بدون روح بود که برای سلیمان آورده و روی تختش قرار دادند؛ چيزى كه اصلا انتظار آن را نداشت.

سلیمان به آن فرزندان، امیدها بسته بود تا او را در راه دین خدا یاری کنند؛ ولی خداوند چنین مقدر نمود تا بدين وسيله، حضرت سلیمان را متنبه نماید که امور را به خدا واگذارد، و تسليم او شود.

سليمان سخت در فكر فرو رفت، و ناراحت شد كه چرا يک لحظه از خدا غفلت كرده و انشاءالله نگفته و بر نيروى خودش تكيه كرده است.

سلیمان علیه السلام دانست که محقق نشدن آرزوهاى او از جانب خداوند، دليل بر آن است كه تحقق آن ها هيچ گاه به مصلحت نيست.

لذا توبه كرد و به درگاه خدا بازگشت.

_________________
(ر.ک: مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 741؛ ترجمه المیزان، ج 17، ص 310؛ تفسير نمونه، ج ‏19، ص 280؛ تفسير هدايت، ج ‏11، ص 351)

وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ«30»

إِذْ عُرِضَ عَلَیهِ بِالْعَشِی الصَّافِنَاتُ الْجِیادُ«31»

فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّی حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ«32»

رُدُّوهَا عَلَی فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ«33»

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیمَانَ وَأَلْقَینَا عَلَى كُرْسِیهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ«34»

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْكًا لَا ینْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ«35»

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیثُ أَصَابَ«36»

سلام

ایا به نظر شما این تفاسیر با ایات قبل و بعد خود که مربوط به ظواهر دنیاست هم خوانی دارد

فتا 1;501491 نوشت:
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ«30»

إِذْ عُرِضَ عَلَیهِ بِالْعَشِی الصَّافِنَاتُ الْجِیادُ«31»

فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّی حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ«32»

رُدُّوهَا عَلَی فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ«33»

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیمَانَ وَأَلْقَینَا عَلَى كُرْسِیهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ«34»

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْكًا لَا ینْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ«35»

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیثُ أَصَابَ«36»

سلام

ایا به نظر شما این تفاسیر با ایات قبل و بعد خود که مربوط به ظواهر دنیاست هم خوانی دارد

با سلام و درود

بله، همخوانی دارد، خصوصا با آیه بعد که حضرت سلیمان، حکومت منحصر به فردی را از خداوند تقاضا می کند.

طبق بیان تفسیری قبلی، حضرت سلیمان در فکر ادامه حکومت الهی و داشتن فرزندانی برای کمک در این راه و گسترش و دوام حکومتش بوده است؛ که در این آیه متذکر شده و این دوام و گسترش حکومت را از خود خداوند می خواهد.

البته برخی احتمال داده اند که مراد از آن جسد، بدن بیمار و مریض خود حضرت سلیمان است. ایشان می گویند سلیمان به بیماری سختی دچار شد و این آیه اشاره به همان حالتی دارد که بدن بیمار و ضعیف او روی تخت سلطنت بود.

قابل ذکر است که علامه طباطبایی در رد این نظر می گوید:

طبق این نظر باید آیه را چنین در تقدیر بگیریم: "القيناه على كرسيه كجسد لا روح فيه من شدة المرض" یعنی ما او را مانند جسدى بى ‏روح از شدت مرض بر تختش انداختيم‏.

ولی اين وجه صحيح نيست، براى اين كه هيچ گوينده فصيحى ضمير را از كلام حذف نمى ‏كند، و از كلامى كه ظاهرش انداختن جسدى بر تخت سليمان (ع) است، انداختن خود سليمان (ع) را اراده نمى‏ كند، آن هم گوينده ‏اى كه كلامش فصيح ‏ترين كلام است.(ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 310)

سلام
من یک سوال داشتم
آیا عقیم بودن حضرت سلیمان (ع) به دلیل مشاهده زیاد جنیان هم می تونست باشه!

پیامبر هم همه بچه هاش می مردن... آیا ممکنه به این خاطر بوده باشه که چون صور برزخی رو بسیار میدیده لابد از لحاظ ژن و اینا بدنش صدمه خورده باشه؟(از لحاظ پزشکی میگم)

[="Tahoma"]

کبوتر خاکستری;501953 نوشت:
سلام
من یک سوال داشتم
آیا عقیم بودن حضرت سلیمان (ع) به دلیل مشاهده زیاد جنیان هم می تونست باشه!

پیامبر هم همه بچه هاش می مردن... آیا ممکنه به این خاطر بوده باشه که چون صور برزخی رو بسیار میدیده لابد از لحاظ ژن و اینا بدنش صدمه خورده باشه؟(از لحاظ پزشکی میگم)

با سلام و درود

چنین احتمالاتی هیچ پشتوانه عقلی، نقلی و علمی ندارد، لذا اصلا قابل طرح و پرداختن نیست، و بنده هم به احترام هم کلامی با شما، بدان می پردازم.

طبق نظر مشهور مفسران که آن جسد را فرزند بی روح سلیمان دانسته اند، معلوم است که سلیمان عقیم نبوده است.

از طرفی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، فرزندان دیگری هم داشته اند و فرزند پسرشان را نیز پس از متولد شدن از دست دادند. لذا عقیم بودن معنا نمی دهد.

توجه داشته باشید که مرتبط بودن پیامبران و امامان با ملکوت و عالم ماوراء، عوارض جسمانی و مادی ندارد، و مانند محاسبات مادی آن گونه که به ذهن انسان ها می رسد نیست. همه پیامبران الهی با ملکوت و عالم ماوراء در ارتباط بوده اند و مختص به سلیمان و یا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیست.

میقات;501835 نوشت:
بله، همخوانی دارد، خصوصا با آیه بعد که حضرت سلیمان، حکومت منحصر به فردی را از خداوند تقاضا می کند.

طبق بیان تفسیری قبلی، حضرت سلیمان در فکر ادامه حکومت الهی و داشتن فرزندانی برای کمک در این راه و گسترش و دوام حکومتش بوده است؛ که در این آیه متذکر شده و این دوام و گسترش حکومت را از خود خداوند می خواهد.

البته برخی احتمال داده اند که مراد از آن جسد، بدن بیمار و مریض خود حضرت سلیمان است. ایشان می گویند سلیمان به بیماری سختی دچار شد و این آیه اشاره به همان حالتی دارد که بدن بیمار و ضعیف او روی تخت سلطنت بود.

قابل ذکر است که علامه طباطبایی در رد این نظر می گوید:

طبق این نظر باید آیه را چنین در تقدیر بگیریم: "القيناه على كرسيه كجسد لا روح فيه من شدة المرض" یعنی ما او را مانند جسدى بى ‏روح از شدت مرض بر تختش انداختيم‏.

ولی اين وجه صحيح نيست، براى اين كه هيچ گوينده فصيحى ضمير را از كلام حذف نمى ‏كند، و از كلامى كه ظاهرش انداختن جسدى بر تخت سليمان (ع) است، انداختن خود سليمان (ع) را اراده نمى‏ كند، آن هم گوينده ‏اى كه كلامش فصيح ‏ترين كلام است.(ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 310)

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْكًا لَا ینْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ«35»
گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویی که خود بسیار بخشنده‏ای

سلام

به چه علت سلیمان طلب مغفرت میکند مگر مرده بدنیا امدن فرزندش یا بیمار شدنش تقصیر اوست ؟

[="Tahoma"]

فتا 1;502060 نوشت:
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْكًا لَا ینْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ«35»
گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویی که خود بسیار بخشنده‏ای

سلام

به چه علت سلیمان طلب مغفرت میکند مگر مرده بدنیا امدن فرزندش یا بیمار شدنش تقصیر اوست ؟

با سلام و درود

هر خطایی که گناه فقهی نیست و عذاب و عقاب ندارد؛ کما این که هر استغفاری به معنای تحقق گناه و نافرمانی فقهی نیست.

گناه می تواند عرفانی باشد یعنی انسان کامل به نقائص معرفتی خویش پی می برد و لذا توبه می کند. توبه و استغفار پیامبران و اولیای الهی از همین باب است.

برخی امور برای عده ای گناه نیست ولی برای مقربان گناه تلقی می شود. به همین خاطر اگر انسان عادی چنین تصمیمی و فکری که حضرت سلیمان داشت را می داشت، توبه که نمی کرد هیچ، بلکه اصلا به فکر توبه هم نمی افتاد؛ در حالی که سلیمان علیه السلام به این مقام آگاهی داشت و توبه کرد.

به بیان دیگر، حضرات معصومین، با این که مرتکب نافرمانی و گناه نمی شوند ولی در لحظاتی چون آن توجه تام و تمام را ابراز نکرده اند، آن را نقص معرفتی دانسته و از آن به درگاه الهی توبه و عذرخواهی می کنند.

لذا این ها قصورات ذاتی است که انسان کامل به آن آگاهی دارد و با توبه آن را جبران می کند؛ و این ها گناهی نیست که منافات با عصمت داشته باشد.

میقات;502307 نوشت:
هر خطایی که گناه فقهی نیست و عذاب و عقاب ندارد؛ کما این که هر استغفاری به معنای تحقق گناه و نافرمانی فقهی نیست.

گناه می تواند عرفانی باشد یعنی انسان کامل به نقائص معرفتی خویش پی می برد و لذا توبه می کند. توبه و استغفار پیامبران و اولیای الهی از همین باب است.

برخی امور برای عده ای گناه نیست ولی برای مقربان گناه تلقی می شود. به همین خاطر اگر انسان عادی چنین تصمیمی و فکری که حضرت سلیمان داشت را می داشت، توبه که نمی کرد هیچ، بلکه اصلا به فکر توبه هم نمی افتاد؛ در حالی که سلیمان علیه السلام به این مقام آگاهی داشت و توبه کرد.

به بیان دیگر، حضرات معصومین، با این که مرتکب نافرمانی و گناه نمی شوند ولی در لحظاتی چون آن توجه تام و تمام را ابراز نکرده اند، آن را نقص معرفتی دانسته و از آن به درگاه الهی توبه و عذرخواهی می کنند.

لذا این ها قصورات ذاتی است که انسان کامل به آن آگاهی دارد و با توبه آن را جبران می کند؛ و این ها گناهی نیست که منافات با عصمت داشته باشد.

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیمَانَ وَأَلْقَینَا عَلَى كُرْسِیهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ«34»

سلام

مگر بنده عرض کردم او گناه یا خطای فقهی کرد که البته هردوی اینها بر معصوم روا نیست ، بنده عرضم اینست که خطای معرفتی یا عرفانی او چه بود که بلافاصله پس از القای جسد بر حکومتش توبه مینماید ؟

[="Tahoma"]

فتا 1;502529 نوشت:
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیمَانَ وَأَلْقَینَا عَلَى كُرْسِیهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ«34»

خطای معرفتی یا عرفانی او چه بود که بلافاصله پس از القای جسد بر حکومتش توبه مینماید ؟

با سلام و درود

مفسرانی که مراد از این جسد را، جسم بی جان فرزند سلیمان دانسته اند، امتحان و آزمایش سلیمان را همان آرزوی داشتن فرزندان زیاد برای ادامه حکومت الهی اش می دانند، زیرا در این بین، سلیمان غفلت نمود و «انشاءالله» نگفت؛ و یا به عبارتی آن توجه کامل را که انتظار می رفت داشته باشد نداشت.

خداوند نیز سلیمان را با همین فرزند، مورد آزمایش قرار داد و جسم بی جان فرزند را در مقابل او قرار دادند تا او را متنبه و متذکر کند که همه امور را به خداوند واگذارد. (ر.ک: تفسير نمونه، ج ‏19، ص 279؛ ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 310)

کسانی هم که مراد از آن جسد را جسم بیمار و ضعیف سلیمان دانسته اند می گویند سلیمان با توجه به دو آیه قبل (ص، 32)، از ذکر خداوند غافل و مرتکب ترک اولی شد؛ و امتحان حضرت سليمان هم اين بود كه مريض شد و روی تخت افتاد به گونه ‏اى كه بدن از حس و حركت افتاد و توهم كردند كه از دنيا رفته است، سپس خداوند شفا عنايت فرمود؛ و حضرت سليمان دانست كه اين بیماری و كسالت در اثر آن ترک اولى بود، لذا به درگاه الهی توبه و انابه نمود. (أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏11، ص 244)

میقات;502913 نوشت:
مفسرانی که مراد از این جسد را، جسم بی جان فرزند سلیمان دانسته اند، امتحان و آزمایش سلیمان را همان آرزوی داشتن فرزندان زیاد برای ادامه حکومت الهی اش می دانند، زیرا در این بین، سلیمان غفلت نمود و «انشاءالله» نگفت؛ و یا به عبارتی آن توجه کامل را که انتظار می رفت داشته باشد نداشت.

خداوند نیز سلیمان را با همین فرزند، مورد آزمایش قرار داد و جسم بی جان فرزند را در مقابل او قرار دادند تا او را متنبه و متذکر کند که همه امور را به خداوند واگذارد. (ر.ک: تفسير نمونه، ج ‏19، ص 279؛ ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 310)

کسانی هم که مراد از آن جسد را جسم بیمار و ضعیف سلیمان دانسته اند می گویند سلیمان با توجه به دو آیه قبل (ص، 32)، از ذکر خداوند غافل و مرتکب ترک اولی شد؛ و امتحان حضرت سليمان هم اين بود كه مريض شد و روی تخت افتاد به گونه ‏اى كه بدن از حس و حركت افتاد و توهم كردند كه از دنيا رفته است، سپس خداوند شفا عنايت فرمود؛ و حضرت سليمان دانست كه اين بیماری و كسالت در اثر آن ترک اولى بود، لذا به درگاه الهی توبه و انابه نمود. (أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏11، ص 244)

وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا یأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِینَ«الأنبیاء/8»
و ایشان را جسدی که غذا نخورند قرار ندادیم و جاویدان [هم] نبودند

سلام

با توجه به تضادی که بین این دو تفسیر وجود دارد مشخص میشود که روایات محکمی در این رابطه وجود ندارد خصوص در رابطه با تفسیر دوم که در تضاد مستقیم با ایه 8 سوره مبارکه الانبیاء که اتفاقاً در رابطه با پیامبران است میباشد لذا مطالب شما بنده را قانع نمیکند .

یعنی تفسیر دوم قابل قبول نیست و تفسیر اول هم بر پایه محکمی قرار ندارد و نمیتوان با اما و اگر ایه را تفسیر نمود چون در اینصورت فطعاً دچار تفسیر به رای شده ایم .

[="Tahoma"]

فتا 1;502939 نوشت:
وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا یأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِینَ«الأنبیاء/8»
و ایشان را جسدی که غذا نخورند قرار ندادیم و جاویدان [هم] نبودند

سلام

با توجه به تضادی که بین این دو تفسیر وجود دارد مشخص میشود که روایات محکمی در این رابطه وجود ندارد خصوص در رابطه با تفسیر دوم که در تضاد مستقیم با ایه 8 سوره مبارکه الانبیاء که اتفاقاً در رابطه با پیامبران است میباشد لذا مطالب شما بنده را قانع نمیکند .

یعنی تفسیر دوم قابل قبول نیست و تفسیر اول هم بر پایه محکمی قرار ندارد و نمیتوان با اما و اگر ایه را تفسیر نمود چون در اینصورت فطعاً دچار تفسیر به رای شده ایم .

با سلام و درود

تضاد نیست بلکه اختلاف است. در مورد این که سلیمان علیه السلام چگونه مورد آزمایش و فتنه قرار گرفت، اختلاف است و روایات مختلفی وارد شده است.

تفسیر اول هم مستند به روایتی است که از رسول اکرم صلی الله علیه وآله وارد شده است؛ لذا پشتوانه روایی دارد.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 741)

و اما آیه شریفه ذیل:

«وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدينَ»؛ آنان را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند. (انبیاء، Dirol

شما گمان کرده اید که تعبیر جسد در این آیه، جسم بدون روح است؛ ولی مگر می شود خداوند پیامبری را که جسد بدون روح است برای هدایت مردم ارسال کند؟! روشن است که جسد در این آیه، به معنای بی روح بودن نیست.

از طرفی تفسیر دوم، بیماری و ضعف را بیان می کرد و این آیه نمی خواهد بگوید که پیامبران هیچگاه مریض و بیمار نمی شوند. بنابر این، تفسیر دوم هم تضادی با آیات قرآن ندارد.

نکته:

قرآن كريم واژه جسد را هم در بی روح و هم در ذى روح (با روح)، هم در انسان و هم در غير انسان به كار برده است.(قاموس قرآن، ج ‏2، ص 37)

واژه جسد، برای انسان با روح نیز استفاده می شود:

«وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ»؛ آنان را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند! (انبیاء، Dirol

در تفسیر "مجمع البیان" از كلبى نقل شده، جسد جسمی است كه در آن روح است، می خورد و می آشامد. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏7، ص 64)

در نهج البلاغه نیز در باره تقوى فرموده «وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُم‏» (نهج البلاغه، خطبه 196)؛ هم چنین تعبیر به «وَ رَاحَةِ الْأَجْسَاد» آمده است.(نهج البلاغه، خطبه 83)

میقات;503261 نوشت:
تضاد نیست بلکه اختلاف است. در مورد این که سلیمان علیه السلام چگونه مورد آزمایش و فتنه قرار گرفت، اختلاف است و روایات مختلفی وارد شده است.

تفسیر اول هم مستند به روایتی است که از رسول اکرم صلی الله علیه وآله وارد شده است؛ لذا پشتوانه روایی دارد.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 741)

سلام

بنده هم عرض نکردم پشتوانه روائی ندارد بلکه عرض کردم پشتوانه محکم ندارد یعنی این نمیشود که یک معصوم بگوید فرزندش مرده بدنیا امد دیگری بگوید بیمارشد و بر تختش افتاد یا اینست یا ان و لذا تکیه بر حدیث نا مجکم قطعاً ما را دچار تفسیر به رای میکند .

میقات;503261 نوشت:
«وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدينَ»؛ آنان را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند. (انبیاء، Dirol

شما گمان کرده اید که تعبیر جسد در این آیه، جسم بدون روح است؛ ولی مگر می شود خداوند پیامبری را که جسد بدون روح است برای هدایت مردم ارسال کند؟! روشن است که جسد در این آیه، به معنای بی روح بودن نیست.

از طرفی تفسیر دوم، بیماری و ضعف را بیان می کرد و این آیه نمی خواهد بگوید که پیامبران هیچگاه مریض و بیمار نمی شوند. بنابر این، تفسیر دوم هم تضادی با آیات قرآن ندارد.

بنده تعبیر نکردم انان که به غیر این میگویند تعبیر میکنند اینجا ایه صراحت دارد به اینکه جسد غذا نمیخورد یعنی تفسیر اینکه فرزندش مرده بدنیا امد با این ایه همخوانی دارد ولی اینکه بیمار شد همخوانی ندارد یعنی بیمار هم غذا میخورد .

وقتی ایه صراحت دارد که پیامبران جسد نیستند که غذا نخورند یعنی جسد انچیزی است که غذا نمیخورد دیگر سایر معانی چه اهمیتی دارد یعنی اگر بگوئیم جسد ممکن است غذا بخورد پس سنگ و چوب هم میتوانند پیامبر باشند .

دقت کنید نمیگوید ملائکه نیستند که غذا نخورند بلکه میگوید جسد نیستند که غذا نخورند !

[="Tahoma"]

فتا 1;503377 نوشت:
سلام

بنده هم عرض نکردم پشتوانه روائی ندارد بلکه عرض کردم پشتوانه محکم ندارد یعنی این نمیشود که یک معصوم بگوید فرزندش مرده بدنیا امد دیگری بگوید بیمارشد و بر تختش افتاد یا اینست یا ان و لذا تکیه بر حدیث نا مجکم قطعاً ما را دچار تفسیر به رای میکند .

بنده تعبیر نکردم انان که به غیر این میگویند تعبیر میکنند اینجا ایه صراحت دارد به اینکه جسد غذا نمیخورد یعنی تفسیر اینکه فرزندش مرده بدنیا امد با این ایه همخوانی دارد ولی اینکه بیمار شد همخوانی ندارد یعنی بیمار هم غذا میخورد .

وقتی ایه صراحت دارد که پیامبران جسد نیستند که غذا نخورند یعنی جسد انچیزی است که غذا نمیخورد دیگر سایر معانی چه اهمیتی دارد یعنی اگر بگوئیم جسد ممکن است غذا بخورد پس سنگ و چوب هم میتوانند پیامبر باشند .

دقت کنید نمیگوید ملائکه نیستند که غذا نخورند بلکه میگوید جسد نیستند که غذا نخورند !

با سلام و درود

همین که مستند است و پشتوانه روایی دارد و از طرفی به صورت احتمال بیان می شود، دیگر تفسیر به رأی و تحمیل نظر شخصی بر قرآن محسوب نمی شود.

مطلب دیگر این که درست است لازمه روح داشتن، غذا خوردن است ولی آیه دارد در باره پیامبر زنده صحبت می کند و تعبیر به جسد می آورد.

لذا طبق نظر کسی که این آیه را شاهد مثال برای ادعایش قرار داده، می توان تعبیر جسد را در جسم دارای روح نیز به کار برد.

البته در گویش و ادبیات نیز در جایی که کسی از شدت ضعف مثل جسد است، می توان این تعبیر را از باب کنایه و شباهت به کار برد.

در هر حال این نظر برخی از مفسرین است (أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏11، ص 244)، که برخی دیگر با آن مخالف هستند (ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 310)، و هر کدام نیز برای خود مستنداتی دارند و نظراتشان را نیز بطور احتمالی بیان می کنند، لذا تحمیل بر قرآن و تفسیر به رأی نیست.

شما از این آیه شریفه در باره حضرت سلیمان، چه برداشتی دارید؟

میقات;503922 نوشت:
همین که مستند است و پشتوانه روایی دارد و از طرفی به صورت احتمال بیان می شود، دیگر تفسیر به رأی و تحمیل نظر شخصی بر قرآن محسوب نمی شود.

مطلب دیگر این که درست است لازمه روح داشتن، غذا خوردن است ولی آیه دارد در باره پیامبر زنده صحبت می کند و تعبیر به جسد می آورد.

لذا طبق نظر کسی که این آیه را شاهد مثال برای ادعایش قرار داده، می توان تعبیر جسد را در جسم دارای روح نیز به کار برد.

البته در گویش و ادبیات نیز در جایی که کسی از شدت ضعف مثل جسد است، می توان این تعبیر را از باب کنایه و شباهت به کار برد.

در هر حال این نظر برخی از مفسرین است (أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏11، ص 244)، که برخی دیگر با آن مخالف هستند (ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 310)، و هر کدام نیز برای خود مستنداتی دارند و نظراتشان را نیز بطور احتمالی بیان می کنند، لذا تحمیل بر قرآن و تفسیر به رأی نیست.

شما از این آیه شریفه در باره حضرت سلیمان، چه برداشتی دارید؟

سلام

پس احتمال است و وقتی احتمال شد احتمالات دیگر میتواند باشد !

وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ یرَوْا أَنَّهُ لَا یكَلِّمُهُمْ وَلَا یهْدِیهِمْ سَبِیلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِینَ«الأعراف/148»
و قوم موسی پس از [عزیمت] او از زیورهای خود مجسمه گوساله‏ای برای خود ساختند که صدای گاو داشت آیا ندیدند که آن [گوساله] با ایشان سخن نمی‏گوید و راهی بدانها نمی‏نماید آن را [به پرستش] گرفتند و ستمکار بودند

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِی«طه/88»
پس برای آنان پیکر گوساله‏ای که صدایی داشت بیرون آورد و [او و پیروانش] گفتند این خدای شما و خدای موسی است و [پیمان خدا را] فراموش کرد

در این دو ایه دقیقا جسد را پیکر تندیس یا مجسمه معرفی مینماید که حتی ممکن است صدائی هم داشته باشد

وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا یأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِینَ«الأنبیاء/8»

و ایشان را جسدی که غذا نخورند قرار ندادیم و جاویدان [هم] نبودند

و در اینجا تاکید میکند که جسد چیزی نمیخورد مانند اجسام ، ملائکه و شبه ملائکه یعنی شیطان .

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیمَانَ وَأَلْقَینَا عَلَى كُرْسِیهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ«ص/34»
و قطعا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی بیفکندیم پس به توبه باز آمد

و احتمال سوم اینست که مدتی شیطان کرسی او را اشغال نموده که داستان معروف گم شدن انگشتری است .

[="Tahoma"]

فتا 1;503973 نوشت:
سلام

پس احتمال است و وقتی احتمال شد احتمالات دیگر میتواند باشد !

....

و احتمال سوم اینست که مدتی شیطان کرسی او را اشغال نموده که داستان معروف گم شدن انگشتری است .

با سلام و درود

بعضی گفته اند سلطنت و حکومت حضرت سلیمان در اثر انگشتر ایشان بود و موقعى كه براى قضاء حاجت ميرفت، آن را به دست يكى از همسران مى‏سپرد. يک روز شيطانى به شکل سلیمان در آمد و نزد همسر سلیمان رفت و آن انگشتر را گرفت و به عنوان پيامبر و پادشاهى در چهره سليمان بر تخت وى جلوس كرد و چهل روز سليمان فرارى شد.

یا این که آن انگشتر را آن شیطان به دریا انداخت و سلیمان مخفی شده بود تا این که یک روز ماهی ای از صیادی گرفت و وقتی شکم او را پاره کرد، انگشتر در شکم ماهی بود. انگشتر را برداشت و خدا پادشاهى او را دوباره به وى بازگرداند.

ولی باید توجه داشت که این داستان ها ساختگی است. علت بی اساس بودن این داستان ها را می توان چنین برشمرد:

اولا پيامبرى و نبوت، موهبت الهی است و متوقف بر انگشتر نيست.
ثانيا خداوند به كسى كه نبوت داد از او باز پس نمى ‏گيرد.
ثالثا شيطان نمى ‏تواند به شکل و صورت پيامبران در آيد.
رابعا خداوند نمى ‏گذارد كه شيطان به صورت پيامبر بر مردم حكومت كند.(ر.ک: التبيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 562؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 741؛ أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏11، ص 244)

در ضمن، دلیل شما بر انتخاب این برداشت از آیه، چیست؟

میقات;504476 نوشت:
اولا پيامبرى و نبوت، موهبت الهی است و متوقف بر انگشتر نيست.
ثانيا خداوند به كسى كه نبوت داد از او باز پس نمى ‏گيرد.
ثالثا شيطان نمى ‏تواند به شکل و صورت پيامبران در آيد.
رابعا خداوند نمى ‏گذارد كه شيطان به صورت پيامبر بر مردم حكومت كند.(ر.ک: التبيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 562؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 741؛ أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏11، ص 244)
در ضمن، دلیل شما بر انتخاب این برداشت از آیه، چیست؟

سلام

اولاً و دوماً و ثانیاً و رابعاً بحث نبوت نیست بلکه بحث خلافت است و دیدیم که خلافت به دست نا اهلان رسید .

دلیل اینکه جسد روخ ندارد و شیطان نیز روح ندارد چون خداوند وقتی شیطان را راند روح خود را از او باز پس گرفت لذا شیطان هرچه میکند پشتوانه ای ندارد .

أَلَمْ تَرَ كَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ«الإبراهیم/24»
آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه‏ اش استوار و شاخه‏ اش در آسمان است

وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ«الإبراهیم/26»
و مثل سخنی ناپاک چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد

وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ یرَوْا أَنَّهُ لَا یكَلِّمُهُمْ وَلَا یهْدِیهِمْ سَبِیلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِینَ«الأعراف/148»
و قوم موسی پس از [عزیمت] او از زیورهای خود مجسمه گوساله‏ای برای خود ساختند که
صدای گاو داشت آیا ندیدند که آن [گوساله] با ایشان سخن نمی‏گوید و راهی بدانها نمی‏نماید آن را [به پرستش] گرفتند و ستمکار بودند

ایا قوم موسی در غیاب او گوساله امیال خود را که جسدی بیش نبود به جای او به خلافت بر نگزیدند !

اما اگر این داستات ساختگی باشد دلیلی نیز بر ساختگی نبودن مرده بدنیا امدن فرزندش انهم به خواست خدا که مجازاتی بسیار سخت و غیر منطقی است وجود ندارد . در حالی که تکیه زدن بر مسند پیامبران همواره وجود داشته و دارد .

فَلَمَّا قَضَینَا عَلَیهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَینَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا یعْلَمُونَ الْغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ«سبأ/14»
پس چون مرگ را بر او مقرر داشتیم جز جنبنده‏ای خاکی [=موریانه] که عصای او را [به تدریج] می‏خورد [آدمیان را] از مرگ او آگاه نگردانید پس چون [سلیمان] فرو افتاد برای جنیان روشن گردید که اگر غیب می‏دانستند در آن عذاب خفت‏ آور [باقی] نمی‏ماندند

[="Tahoma"]

فتا 1;504638 نوشت:
سلام

اولاً و دوماً و ثانیاً و رابعاً بحث نبوت نیست بلکه بحث خلافت است و دیدیم که خلافت به دست نا اهلان رسید .

دلیل اینکه جسد روخ ندارد و شیطان نیز روح ندارد چون خداوند وقتی شیطان را راند روح خود را از او باز پس گرفت لذا شیطان هرچه میکند پشتوانه ای ندارد .

اما اگر این داستات ساختگی باشد دلیلی نیز بر ساختگی نبودن مرده بدنیا امدن فرزندش انهم به خواست خدا که مجازاتی بسیار سخت و غیر منطقی است وجود ندارد . در حالی که تکیه زدن بر مسند پیامبران همواره وجود داشته و دارد .

با سلام و درود

چند نکته:

1. چه خلافتی؟! سلیمان که هنوز زنده است و پیامبر الهی است و خداوند هم پیامبری و رسالتش را از او نگرفته است.

2. لطفا برای این مطلبتان که شیطان روح الهی داشته و خداوند روح الهی را از او گرفته، مستند قرآنی یا روایی ارائه فرمایید.

3. این داستان (شیطان و انگشتر و دزدی سلطنت سلیمان و ...) به ادله روشن و واضحی که عرض کردم، ساختگی و باطل است.

4. فرزند مرده به دنیا آمدن، عادی است و زیاد اتفاق می افتد؛ یک امتحان و آزمایش است و برای هر انسانی ممکن است اتفاق بیفتد، بدون این که مجازاتی بسیار سخت و غیر منطقی باشد.

اتفاقا با قول مشهور که امید و تکیه سلیمان بر فرزندان زیاد و ادامه حکومت الهی اش بوده است، سازگارتر است.

5. ضمنا در داستان شیطان و دزدی انگشتر، آن جسد روی تخت، از آن که و به چه منظوری است؟

میقات;505005 نوشت:
1. چه خلافتی؟! سلیمان که هنوز زنده است و پیامبر الهی است و خداوند هم پیامبری و رسالتش را از او نگرفته است.

سلام

مگر خدا زنده نیست و نخواهد بود پس چه لزومی داشت که خلیفه انتخاب کند ، خلافت و رسالت دو مطلب جدای از هم است و لذا خداوند او را تنبیه کرده خلافت او را برای مدتی لغو میکند و رسالتش بجای خود محفوظ است . مگر زمانی که یونس یا یوسف بواسطه ترک اولی تنبیه میشوند رسالت انان گرفته میشود اساساً تنبیه برای حفظ رسالت است نه لغو ان .

میقات;505005 نوشت:
. لطفا برای این مطلبتان که شیطان روح الهی داشته و خداوند روح الهی را از او گرفته، مستند قرآنی یا روایی ارائه فرمایید.

یعنی میخواهید بگویید ابلیس روح الهی نداشت و به مقام فرشتگان نائل شده بود یا جنیان روح ندارند انوقت به بهشت یا دوزخ میروند . بهشت را به بها میدهند نه به بهانه .

میقات;505005 نوشت:
. این داستان (شیطان و انگشتر و دزدی سلطنت سلیمان و ...) به ادله روشن و واضحی که عرض کردم، ساختگی و باطل است.

یعنی این داستان که مربوط به جسدی که شیطان در ان مجسم شده و بر تخت سلیمان نشسته غیر واقعی و انوقت ان تناقض اشکار بین مرگ فرزند یا مریضی سلیمان که هیچ ربطی به ایه ندارد و به ان تحمیل شده واقعی میباشد !

میقات;505005 نوشت:
. فرزند مرده به دنیا آمدن، عادی است و زیاد اتفاق می افتد؛ یک امتحان و آزمایش است و برای هر انسانی ممکن است اتفاق بیفتد، بدون این که مجازاتی بسیار سخت و غیر منطقی باشد.

بدون علت هیچ اتفاقی نمیفتد و در ایه مورد بحث خداوند میفرماید ما در کار سلیمان فتنه کردیم یعنی میفرمایید خداوند فرزندی را در شکم مادرش کشته ، تا سلیمان را تنبیه کند .

میقات;505005 نوشت:
اتفاقا با قول مشهور که امید و تکیه سلیمان بر فرزندان زیاد و ادامه حکومت الهی اش بوده است، سازگارتر است.

اتفاقاً این مطلب با ایات بعدی همخوانی ندارد یعنی در ایات بعدی سلیمان همه چیز از خدا میخواهد به غیر فرزندان زیاد .

میقات;505005 نوشت:
. ضمنا در داستان شیطان و دزدی انگشتر، آن جسد روی تخت، از آن که و به چه منظوری است؟

بنده زیاد بر ریزه کاری های این داستان اسرار ندارم هر واقعیتی در طول زمان دچار تغییراتی میشود که گاهی اصل انرا زیر سوال میبرد انچه مهم است اشغال کرسی سلیمان برای مدتی جهت تنبیه اوست همانند در زندان ماندن یوسف برای مدتی یا سرگردان شدن موسی در بیابان برای مدتی یا در شکم ماهی رفتن یونس برای مدتی و....

[="Tahoma"]

فتا 1;505026 نوشت:
سلام

مگر خدا زنده نیست و نخواهد بود پس چه لزومی داشت که خلیفه انتخاب کند ، خلافت و رسالت دو مطلب جدای از هم است و لذا خداوند او را تنبیه کرده خلافت او را برای مدتی لغو میکند و رسالتش بجای خود محفوظ است . مگر زمانی که یونس یا یوسف بواسطه ترک اولی تنبیه میشوند رسالت انان گرفته میشود اساساً تنبیه برای حفظ رسالت است نه لغو ان .

با سلام و درود

شما هنوز آن دلائلی که بنده عرض کردم را پاسخ نداده اید.

همین که در مدت آن چهل روز، حضرت سلیمان نمی تواند در مقابل شیطانی که به جای او بر مردم حکومت می کند، کاری بکند معنایش این است که نبوت و رسالتش از او گرفته شده و او در برابر شیطان هیچ قدرتی ندارد.

چگونه ممکن است حکومت الهی به دست شیطان بیفتد و او به جای پیامبر الهی بر مردم حکومت کند؟! مگر می شود حکومت الهی را با یک انگشتر دزدیده و غصب کرد؟!

نقل قول:

یعنی میخواهید بگویید ابلیس روح الهی نداشت و به مقام فرشتگان نائل شده بود یا جنیان روح ندارند انوقت به بهشت یا دوزخ میروند . بهشت را به بها میدهند نه به بهانه .

قرار شد دلیل و مستند بیاورید.

نقل قول:

یعنی این داستان که مربوط به جسدی که شیطان در ان مجسم شده و بر تخت سلیمان نشسته غیر واقعی و انوقت ان تناقض اشکار بین مرگ فرزند یا مریضی سلیمان که هیچ ربطی به ایه ندارد و به ان تحمیل شده واقعی میباشد !

از کدام تناقض سخن می گویید؟ ارتباطش با آیات قبل و بعد را خدمتتان عرض کرده ام.

از طرفی پس منظور شما از جسدی که در آیه آمده، آن جسم و قالبی است که شیطان در آن ظاهر شده است. در این صورت این با نظر شما در باره جسد که بدون روح است، سازگار است، یعنی شیطان جسمی بدون روح را پیدا کرده و در آن وارد شده است؟! و آیا اکنون که شیطان در آن قالب است، باز هم جسد و بدون روح بودن بر آن اطلاق می شود؟

از طرفی باید توجه داشته باشید که شیطان نمی تواند بر پیامبران تسلط داشته باشد، ولی طبق این دستان، شیطان به مدت چهل روز حکومت را از سلیمان گرفته و سلیمان هم هیچ کاری نمی توانست بکند.!!

نقل قول:

بدون علت هیچ اتفاقی نمیفتد و در ایه مورد بحث خداوند میفرماید ما در کار سلیمان فتنه کردیم یعنی میفرمایید خداوند فرزندی را در شکم مادرش کشته ، تا سلیمان را تنبیه کند .

مگر بقیه فرزندانی که سقط شده و یا فوت می کنند، به امر الهی نیست؟! پس چگونه تعجب می کنید از این که فرزند سلیمان به امر الهی قبض روح شده باشد.

حضرت سلیمان امید داشت فرزندانی از او باشند که حکومت الهی را ادمه دهند، خداوند نیز از همین طریق او را امتحان کرد. این که عجیب و غریب نیست بلکه با هم همخوانی و تناسب هم دارد.

در هر صورت بنده اصرار بر مورد خاصی ندارم و نظر مفسران را نقل می کنم، ولی در هر حال نمی توان پذیرفت که شیطان بر پیامبر الهی تسلط یافته و حکومتش را از او دزدیده باشد.

نقل قول:

اتفاقاً این مطلب با ایات بعدی همخوانی ندارد یعنی در ایات بعدی سلیمان همه چیز از خدا میخواهد به غیر فرزندان زیاد .

سلیمان ادامه و گسترش حکومتش را می خواهد ـ همان که قبلا تصور می کرد با فرزند دار شدنش ادامه یافته و گسترش می یابد ـ ولی پس از آن امتحان، متوجه غفلت خود شد و ادامه و گسترش حکومتش را از خداوند تقاضا کرد. لذا ارتباط و تناسبش با آیه، روشن است.

ضمنا بفرمایید طبق داستان شما در باره شیطان و دزدی انگشتر، خطای سلیمان چه بود که از خداوند طلب مغفرت و بخشش می کند؟ «قالَ رَبِّ اغْفِرْ لي‏» (ص، 35)

نقل قول:

بنده زیاد بر ریزه کاری های این داستان اسرار ندارم هر واقعیتی در طول زمان دچار تغییراتی میشود که گاهی اصل انرا زیر سوال میبرد انچه مهم است اشغال کرسی سلیمان برای مدتی جهت تنبیه اوست همانند در زندان ماندن یوسف برای مدتی یا سرگردان شدن موسی در بیابان برای مدتی یا در شکم ماهی رفتن یونس برای مدتی و....

شما طبق بیان قبلی تان، آن جسد که در آیه است را شیطان مجسم می دانید، لطفا در مورد چگونگی و کیفیت آن و نیز اطلاق لفظ جسد بر آن بیشتر توضیح دهید.

از طرفی بفرمایید چرا خداوند حکومت را از سلیمان می گیرد تا او را تنبیه کند.

میقات;505381 نوشت:
همین که در مدت آن چهل روز، حضرت سلیمان نمی تواند در مقابل شیطانی که به جای او بر مردم حکومت می کند، کاری بکند معنایش این است که نبوت و رسالتش از او گرفته شده و او در برابر شیطان هیچ قدرتی ندارد.

سلام

یعنی میخواهید بگویید در مدت غیبت موسی سامری بر مردم حکومت نکرد پیامبر وقتی مسئول است که حاضر باشد و قادر . بسیاری از پیامبران چون عیسی حاضر هم بودند ولی دیگران بر مردم حکومت میکردند حتی به نام دین .

میقات;505381 نوشت:
چگونه ممکن است حکومت الهی به دست شیطان بیفتد و او به جای پیامبر الهی بر مردم حکومت کند؟! مگر می شود حکومت الهی را با یک انگشتر دزدیده و غصب کرد؟!

خیلی ها این انگشتر را هم نداشتند و چون میمونها از منبر پیامبر بالا رفتند و بر مردم حکومت کردند .

میقات;505381 نوشت:
قرار شد دلیل و مستند بیاورید.

شما میتواند بگویید چرا در قران کریم فقط اشاره بر رجال است ولی بر نساء نیست اگر اشاره نشد که دلیل بر عدم مسئولیت نیست هرکه مختار است مسئول است و هرکه مسئولیت دارد یعنی روح خدا در او هم هست .

میقات;505381 نوشت:
از کدام تناقض سخن می گویید؟ ارتباطش با آیات قبل و بعد را خدمتتان عرض کرده ام.

از طرفی پس منظور شما از جسدی که در آیه آمده، آن جسم و قالبی است که شیطان در آن ظاهر شده است. در این صورت این با نظر شما در باره جسد که بدون روح است، سازگار است، یعنی شیطان جسمی بدون روح را پیدا کرده و در آن وارد شده است؟! و آیا اکنون که شیطان در آن قالب است، باز هم جسد و بدون روح بودن بر آن اطلاق می شود؟

از طرفی باید توجه داشته باشید که شیطان نمی تواند بر پیامبران تسلط داشته باشد، ولی طبق این دستان، شیطان به مدت چهل روز حکومت را از سلیمان گرفته و سلیمان هم هیچ کاری نمی توانست بکند.!!

جسد لزومی ندارد جسم مرده باشد هرکس روحش را به شیطان فروخت میشود فرزند شیطان و هر کس روح نداشته باشد جسد است در مورد چهل روز نیز عرض کردم همانطور که سامری حکومت کرد شیطان هم میتواند کرده باشد .

میقات;505381 نوشت:
مگر بقیه فرزندانی که سقط شده و یا فوت می کنند، به امر الهی نیست؟! پس چگونه تعجب می کنید از این که فرزند سلیمان به امر الهی قبض روح شده باشد.
حضرت سلیمان امید داشت فرزندانی از او باشند که حکومت الهی را ادمه دهند، خداوند نیز از همین طریق او را امتحان کرد. این که عجیب و غریب نیست بلکه با هم همخوانی و تناسب هم دارد.در هر صورت بنده اصرار بر مورد خاصی ندارم و نظر مفسران را نقل می کنم، ولی در هر حال نمی توان پذیرفت که شیطان بر پیامبر الهی تسلط یافته و حکومتش را از او دزدیده باشد.

این امر تکوینی است یعنی مرگ همه بدست خداست ولی اینکه خدا در عالم تشریع وارد شود و کسی را بکشد تا پیامبری را تنبیه کند تعجب اور است در عالم تشریع کشنده قاتل است و مسئول .

میقات;505381 نوشت:
سلیمان ادامه و گسترش حکومتش را می خواهد ـ همان که قبلا تصور می کرد با فرزند دار شدنش ادامه یافته و گسترش می یابد ـ ولی پس از آن امتحان، متوجه غفلت خود شد و ادامه و گسترش حکومتش را از خداوند تقاضا کرد. لذا ارتباط و تناسبش با آیه، روشن است.

ضمنا بفرمایید طبق داستان شما در باره شیطان و دزدی انگشتر، خطای سلیمان چه بود که از خداوند طلب مغفرت و بخشش می کند؟ «قالَ رَبِّ اغْفِرْ لي‏» (ص، 35)

حال میرویم بر روی اصل مطلب ترک اولی سلیمان دوستی اسبان اصیل و تیز تک است که لحظه ای بین او پروردگارش حجابی ایجاد میکند و خدا ملک او را از او میگیرد تا بفهمد هرانچه دارد از خدا دارد و چون متوجه میشود استغفار میکند و انچه را از دست داده را مجداداً از خدا میخواهد حال انصاف بدهید اینها با ایات تطبیق میکند یا هرانچه دیگران بافته اند .

میقات;505381 نوشت:
شما طبق بیان قبلی تان، آن جسد که در آیه است را شیطان مجسم می دانید، لطفا در مورد چگونگی و کیفیت آن و نیز اطلاق لفظ جسد بر آن بیشتر توضیح دهید.

از طرفی بفرمایید چرا خداوند حکومت را از سلیمان می گیرد تا او را تنبیه کند.

فکر میکنم همه اینها را عرض کرده باشم اگر بازهم نکته تاریکی هست بفرمایید تا عرض کنم .

[="Tahoma"]

فتا 1;505394 نوشت:
سلام

یعنی میخواهید بگویید در مدت غیبت موسی سامری بر مردم حکومت نکرد پیامبر وقتی مسئول است که حاضر باشد و قادر . بسیاری از پیامبران چون عیسی حاضر هم بودند ولی دیگران بر مردم حکومت میکردند حتی به نام دین .

با سلام و درود

سامری هیچگاه بر جایگاه موسی تکیه نزد و به عنوان موسی، بر بنی اسرائیل رهبری نکرد. بلکه در جایگاه خودش بود. لذا حکومت کردن به اسم دین، با تکیه زدن بر جایگاه نبوت و رسالت، فرق می کند.

از طرفی در ماجرای سلیمان مردم چگونه نفهمیدند که شیطان حاکم است و او سلیمان نیست، یعنی به نظر شما شیطان در جسم سلیمان وارد شده است؟!

نقل قول:

خیلی ها این انگشتر را هم نداشتند و چون میمونها از منبر پیامبر بالا رفتند و بر مردم حکومت کردند .

عرض کردم که هر حکومتی که منظور نیست، بلکه در داستان شیطان و انگشتر، می گویند که شیطان بواسطه انگشتر، به جای سلیمان، چهل روز بر مردم حکومت می کرد.

لذا حکومت به عنوان حاکم و پیامبر الهی، با حکومت فردی با ادعای دینی فرق دارد.

نقل قول:

شما میتواند بگویید چرا در قران کریم فقط اشاره بر رجال است ولی بر نساء نیست اگر اشاره نشد که دلیل بر عدم مسئولیت نیست هرکه مختار است مسئول است و هرکه مسئولیت دارد یعنی روح خدا در او هم هست .

ما در قرآن در باره خلقت آدم و شرافت و فضیلت او داریم که روح خدایی دارد:

«فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏»؛ هنگامى كه كار آن را به پايان رساندم، و در او از روح خود (يك روح شايسته و بزرگ) دميدم‏. (حجر، 29)

ولی بر خلاف ادعای شما، چنین چیزی در مورد شیطان و جن نداریم.

نقل قول:

جسد لزومی ندارد جسم مرده باشد هرکس روحش را به شیطان فروخت میشود فرزند شیطان و هر کس روح نداشته باشد جسد است در مورد چهل روز نیز عرض کردم همانطور که سامری حکومت کرد شیطان هم میتواند کرده باشد .

در پست های قبلی اصرار داشتید که جسد فقط بر جسم بدون روح اطلاق می شود، ولی این جا چیز دیگری می فرمایید.

اگر می فرمایید جسد فقط بر جسم بدون روح اطلاق می شود، دیگر نمی توانید این جا، این مطالب را بیان کنید. این که کسی که روحش را به شیطان فروخت، می شود جسد، توجیهی غیر علمی و غیر منطقی است.

مراد از روح که فقط روح انسانی نیست. بلکه روح می تواند به معانی مختلفی باشد و آن روحی که معیار زنده بودن موجود است، آن روح بخاری است، نه آن روحی که شما در باره اش سخن می گویید. بین این ها نباید خلط کرد.

شما روح انسانی را به جای روح بخاری گرفته اید و می فرمایید کسی که روحش را به شیطان داد، مانند آن است که جان از بدنش بیرون رفته و جسم شده باشد!! این صحیح نیست.

نقل قول:

این امر تکوینی است یعنی مرگ همه بدست خداست ولی اینکه خدا در عالم تشریع وارد شود و کسی را بکشد تا پیامبری را تنبیه کند تعجب اور است در عالم تشریع کشنده قاتل است و مسئول .

ببخشید. منظورتان را متوجه نشدم. مرگ و حیات که از امور تکوینی است. لطفا این وارد عالم تشریع شدن و ... را بیشتر توضیح دهید.

نکته:

این که فرزند سلیمان بمیرد و یا ناقص به دنیا بیاید، بدین معنا نیست که از ابتدا سالم بوده ولی چون سلیمان چنین غفلتی کرد، خداوند او را کشت و یا ناقص کرد. بلکه خداوند علم ازلی و ابدی دارد و زمان برای او معنا ندارد و همه عالم در لحظه در برابر او حاضر است. این ما هستیم که محدود زمان هستیم.

از همان ابتدا خداوند می داند که فرزند سلیمان قرار است چگونه و چه سرانجامی داشته باشد. در عین حال حال، خداوند مقدراتش را با اختیار انسان، رقم می زند. یعنی خداوند می دانسته که سلیمان چه می کند و از همان ابتدا مقدر فرموده که او را با فرزندش امتحان کند. این تلاقی این دو با هم است که ما گمان می کنیم، چون سلیمان چنین کرد، خداوند هم اکنون چنین کرد. خیر، این گونه نیست.

البته جای این بحث این جا نیست، ولی عرض کردم تا تصور نشود که به خاطر غفلت سلیمان، خداوند فرزندش را کشت. بلکه این امتحان از همان ازل، در تقدیر سلیمان بوده است.

نقل قول:

حال میرویم بر روی اصل مطلب ترک اولی سلیمان دوستی اسبان اصیل و تیز تک است که لحظه ای بین او پروردگارش حجابی ایجاد میکند و خدا ملک او را از او میگیرد تا بفهمد هرانچه دارد از خدا دارد و چون متوجه میشود استغفار میکند و انچه را از دست داده را مجداداً از خدا میخواهد حال انصاف بدهید اینها با ایات تطبیق میکند یا هرانچه دیگران بافته اند .

همان سخنان سابق شما را می توان این جا در جواب شما آورد. یعنی در برابر یک لحظه غفلت سلیمان، خداوند چهل روز حکومت الهی را از او می گیرد و شیطان را به شکل او بر آن همه انسان ـ مردمی که خداوند حضرت سلیمان را برای هدایت آن ها فرستاده ـ و بر مخلوقات دیگر، مسلط می فرماید!! آیا این از نظر شما عجیب نیست و با هدایت الهی، سازگار است.

البته بنده نمی خواهم بر احتمال خاصی اصرار کنم، زیرا این امور از إخباریات است و هر احتمالی محترم است و احتمالات دیگر را نمی توان تخطئه کرد؛ ولی عرض بنده این است که نباید همه احتمالات دیگر را باطل دانسته و بر احتمالی که نقاط مبهم زیادی دارد و ادله اعتقادی بر بطلانش ارائه شده اصرار ورزید.

میقات;506028 نوشت:
سامری هیچگاه بر جایگاه موسی تکیه نزد و به عنوان موسی، بر بنی اسرائیل رهبری نکرد. بلکه در جایگاه خودش بود. لذا حکومت کردن به اسم دین، با تکیه زدن بر جایگاه نبوت و رسالت، فرق می کند.

سلام

سامری جایگاه هارون جانشین موسی را اشغال کرد و برمردم حکومت نمود مگر هارون نمیگوید اگر میخواستم جلوی انان را بگیرم بیم ان داشتم که مرا بکشند یعنی کاره ای نبودم .

میقات;506028 نوشت:
از طرفی در ماجرای سلیمان مردم چگونه نفهمیدند که شیطان حاکم است و او سلیمان نیست، یعنی به نظر شما شیطان در جسم سلیمان وارد شده است؟!

همانگونه که مردم یهودا را تشخیص ندادند و بجای عیسی بر دار کردند .

میقات;506028 نوشت:
عرض کردم که هر حکومتی که منظور نیست، بلکه در داستان شیطان و انگشتر، می گویند که شیطان بواسطه انگشتر، به جای سلیمان، چهل روز بر مردم حکومت می کرد.

لذا حکومت به عنوان حاکم و پیامبر الهی، با حکومت فردی با ادعای دینی فرق دارد.

مگر بنی امیه بجای پیامبر ننشستند و بر مردم حکومت نکردند

میقات;506028 نوشت:
ببخشید. منظورتان را متوجه نشدم. مرگ و حیات که از امور تکوینی است. لطفا این وارد عالم تشریع شدن و ... را بیشتر توضیح دهید.

نکته:

این که فرزند سلیمان بمیرد و یا ناقص به دنیا بیاید، بدین معنا نیست که از ابتدا سالم بوده ولی چون سلیمان چنین غفلتی کرد، خداوند او را کشت و یا ناقص کرد. بلکه خداوند علم ازلی و ابدی دارد و زمان برای او معنا ندارد و همه عالم در لحظه در برابر او حاضر است. این ما هستیم که محدود زمان هستیم.

از همان ابتدا خداوند می داند که فرزند سلیمان قرار است چگونه و چه سرانجامی داشته باشد. در عین حال حال، خداوند مقدراتش را با اختیار انسان، رقم می زند. یعنی خداوند می دانسته که سلیمان چه می کند و از همان ابتدا مقدر فرموده که او را با فرزندش امتحان کند. این تلاقی این دو با هم است که ما گمان می کنیم، چون سلیمان چنین کرد، خداوند هم اکنون چنین کرد. خیر، این گونه نیست.

البته جای این بحث این جا نیست، ولی عرض کردم تا تصور نشود که به خاطر غفلت سلیمان، خداوند فرزندش را کشت. بلکه این امتحان از همان ازل، در تقدیر سلیمان بوده است.

بله همه امر بدست خداست اما اینکه میفرماید فتنه کردیم جای بحث است این یک امر تشریعی است یعنی برای تنبیه سلیمان فتنه ای انجام دادیم و این مطلب با کشتن نفسی به عمد جای تامل دارد .

میقات;506028 نوشت:
ما در قرآن در باره خلقت آدم و شرافت و فضیلت او داریم که روح خدایی دارد:

«فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي‏»؛ هنگامى كه كار آن را به پايان رساندم، و در او از روح خود (يك روح شايسته و بزرگ) دميدم‏. (حجر، 29)

ولی بر خلاف ادعای شما، چنین چیزی در مورد شیطان و جن نداریم.

خوب حال که چنین است شما ثابت کنید که به غیر مریم خداوند زن دیگری را بر زنان عالم برتری داده است یا به غیر قوم بنی اسرائیل هیچ قومی بر سایر اقوام بر تری ندارد اینها از طریق برهان خلف ثابت میشود یعنی وقتی نتوان خلافش را ثابت کرد قابل قبول است یعنی روحی که به انسان دمیده شده به سایرین هم میتواند دمیده شده باشد .

میقات;506028 نوشت:
همان سخنان سابق شما را می توان این جا در جواب شما آورد. یعنی در برابر یک لحظه غفلت سلیمان، خداوند چهل روز حکومت الهی را از او می گیرد و شیطان را به شکل او بر آن همه انسان ـ مردمی که خداوند حضرت سلیمان را برای هدایت آن ها فرستاده ـ و بر مخلوقات دیگر، مسلط می فرماید!! آیا این از نظر شما عجیب نیست و با هدایت الهی، سازگار است.

البته بنده نمی خواهم بر احتمال خاصی اصرار کنم، زیرا این امور از إخباریات است و هر احتمالی محترم است و احتمالات دیگر را نمی توان تخطئه کرد؛ ولی عرض بنده این است که نباید همه احتمالات دیگر را باطل دانسته و بر احتمالی که نقاط مبهم زیادی دارد و ادله اعتقادی بر بطلانش ارائه شده اصرار ورزید.

هر مردمی سزاوار حکومت خودشان هستند مگر نه اینست که پس از مرگ حضرت سلیمان اگر جنیان غیب میدانستند در ان عذاب خفت اور باقی نمیماندند .


میقات;506028 نوشت:
در پست های قبلی اصرار داشتید که جسد فقط بر جسم بدون روح اطلاق می شود، ولی این جا چیز دیگری می فرمایید.

اگر می فرمایید جسد فقط بر جسم بدون روح اطلاق می شود، دیگر نمی توانید این جا، این مطالب را بیان کنید. این که کسی که روحش را به شیطان فروخت، می شود جسد، توجیهی غیر علمی و غیر منطقی است.

مراد از روح که فقط روح انسانی نیست. بلکه روح می تواند به معانی مختلفی باشد و آن روحی که معیار زنده بودن موجود است، آن روح بخاری است، نه آن روحی که شما در باره اش سخن می گویید. بین این ها نباید خلط کرد.

شما روح انسانی را به جای روح بخاری گرفته اید و می فرمایید کسی که روحش را به شیطان داد، مانند آن است که جان از بدنش بیرون رفته و جسم شده باشد!! این صحیح نیست.

اینها بر میگردد به اینکه برای جسد چه معنی بکنید بقول حافظ

هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بــر او نــمــرده بــه فــتــوای مــن نــمــاز کــنـیـد

[="Tahoma"]

فتا 1;506144 نوشت:
سلام

سامری جایگاه هارون جانشین موسی را اشغال کرد و برمردم حکومت نمود مگر هارون نمیگوید اگر میخواستم جلوی انان را بگیرم بیم ان داشتم که مرا بکشند یعنی کاره ای نبودم .

همانگونه که مردم یهودا را تشخیص ندادند و بجای عیسی بر دار کردند .

مگر بنی امیه بجای پیامبر ننشستند و بر مردم حکومت نکردند

با سلام و درود

ادعای دینداری، با حکومت به عنوان پیامبر الهی، فرق دارد.

نقل قول:

بله همه امر بدست خداست اما اینکه میفرماید فتنه کردیم جای بحث است این یک امر تشریعی است یعنی برای تنبیه سلیمان فتنه ای انجام دادیم و این مطلب با کشتن نفسی به عمد جای تامل دارد .

مباحث را خلط نفرمایید. امر تشریعی یعنی عالم امر و نهی الهی (عالم تکلیف)، و این غیر از تکوین است. اجرای سنت الهی و امتحان، مربوط به عالم تکوین است.

نقل قول:

خوب حال که چنین است شما ثابت کنید که به غیر مریم خداوند زن دیگری را بر زنان عالم برتری داده است یا به غیر قوم بنی اسرائیل هیچ قومی بر سایر اقوام بر تری ندارد اینها از طریق برهان خلف ثابت میشود یعنی وقتی نتوان خلافش را ثابت کرد قابل قبول است یعنی روحی که به انسان دمیده شده به سایرین هم میتواند دمیده شده باشد .

قرار نیست همه چیز طبق فهم ما در قرآن باشد بلکه روایات و بیان معصومین، مفسر قرآن است، و فضیلت و برتری بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در روایات معصومین علیهم السلام بیان شده است؛ اما در قرآن که هیچ، در روایات هم موردی نداریم که روح شیاطین و جن را روح الهی دانسته باشد.

آدم خلیفه خدا و مسجود ملائکه شد، حتی شیطان هم مامور به سجده در برابر او شد؛ و این یعنی برتری آدم. و این شرافتش به خاطر همان شرافتی است که خداوند به او داده است:(حجر، 29)

نقل قول:

اینها بر میگردد به اینکه برای جسد چه معنی بکنید

در مطالب سابقتان که اصرار زیاد داشتید که حتما جسد اختصاص به جسم بدون روح دارد، ولی اکنون ...

میقات;506515 نوشت:
ادعای دینداری، با حکومت به عنوان پیامبر الهی، فرق دارد.

سلام

از کجا به این نتیجه رسیدید که که او بعنوان پیامبر الهی بر مردم حکومت کرد وقتی دابه الارض عصای او را میجود ایا او جسد نیست ایا این جسد همان پیامبر الهی است .

میقات;506515 نوشت:
مباحث را خلط نفرمایید. امر تشریعی یعنی عالم امر و نهی الهی (عالم تکلیف)، و این غیر از تکوین است. اجرای سنت الهی و امتحان، مربوط به عالم تکوین است.

عرض کردم این امتحان نیست تنبیه است و مربوط به عالم تشریع میشود یعنی خداوند نفسی را نمیکشد تا نفس دیگری را تنبیه کند اگر نفوسی را از روی قهر میکشد برای پاکسازی و سالم سازی است نه تنبیه ! چون انان که بعلت نافرمانی به جهنم واصل میشوند تنبیه دیگر برای انان چه معنی دارد معلمی که شاگردش را تنبه میکند او را دوست دارد ولی وقتی او را از مدرسه اخراج میکند یعنی دیگر او را دوست ندارد و میخواهد مدرسه را سالم سازی کند .

میقات;506515 نوشت:
قرار نیست همه چیز طبق فهم ما در قرآن باشد بلکه روایات و بیان معصومین، مفسر قرآن است، و فضیلت و برتری بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در روایات معصومین علیهم السلام بیان شده است؛ اما در قرآن که هیچ، در روایات هم موردی نداریم که روح شیاطین و جن را روح الهی دانسته باشد.

آدم خلیفه خدا و مسجود ملائکه شد، حتی شیطان هم مامور به سجده در برابر او شد؛ و این یعنی برتری آدم. و این شرافتش به خاطر همان شرافتی است که خداوند به او داده است:(حجر، 29)

این تصور شماست که علت شرافت انسان بر ملائکه روح است چرا که اغلب انسانها این روح را دارند ولی شرافتی ندارند و مسجود ملائکه نیز نیستند یعنی انان مسجود ملائکه اند خاص و محدود هستند . یعنی انانند که همه علم خدا را بیاد اورده و به ان عمل کرده و میکنند . و شیطان بزرگترین دانشمند است ولی به ان وارونه عمل میکند یعنی روح دارد ولی انگاری ندارد .

میقات;506515 نوشت:
در مطالب سابقتان که اصرار زیاد داشتید که حتما جسد اختصاص به جسم بدون روح دارد، ولی اکنون ...

هنوز هم میگویم جسد است مگر یهودا جسد نبود مگر سلیمان پس از مرگ جسد نبود و حکومت میکرد شیطان نیز وقتی بشکل سلیمان بر مردم حکومت میکرد جسدی را یدک میکشید دقت کنید شیطان نمیتواند بشکل پیامبران در اید چون سلطنتی ندارد قدرتی ندارد و فقط وسوسه میکند ولی وقتی به دستور خدا مامور میشود ان زمان فرق میکند و میتواند به شکل پیامبران هم در اید همچنانکه شاگرد یا در حقیقت فرزند شیطان به امر خدا به شکل عیسی در امد . و در اینجا به امر خداوند است چون میفرماید در کار سلیمان فتنه کردیم یعنی شیطان را مامور به کاری نمودیم .

وَمَنْ یعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ«الزخرف/36»
و هر کس از یاد [خدای] رحمان دل بگرداند بر او شیطانی می‏گماریم تا برای وی دمسازی باشد

و سلیمان لحظه ای از یاد خدا غافل شد و مدتی شیطان قرین او گردید یعنی به شکل او در امد .

فتا 1;506579 نوشت:
سلام

از کجا به این نتیجه رسیدید که که او بعنوان پیامبر الهی بر مردم حکومت کرد وقتی دابه الارض عصای او را میجود ایا او جسد نیست ایا این جسد همان پیامبر الهی است .

با سلام و درود

از این که این داستان، از انگشتری سخن می گوید که همه اسرار نبوت، در آن است و هر کس آن را داشته باشد، اختیارات و امکاناتی که یک پیامبر و نبی دارد را دارا می شود. طبق این داستان به همین خاطر توانسته است بر آن همه انس و جن حکومت کند.

غافل از این که آن شخصیت و نفس پیامبر است که به آن شیء ـ انگشتر یا عصا و ... ـ اثر می دهد، لذا نفس موسایی می خواهد تا عصا تبدیل به اژدها شود، و نفس سلیمانی می خواهد تا انگشتر دارای اثر باشد.

نقل قول:

عرض کردم این امتحان نیست تنبیه است و مربوط به عالم تشریع میشود یعنی خداوند نفسی را نمیکشد تا نفس دیگری را تنبیه کند اگر نفوسی را از روی قهر میکشد برای پاکسازی و سالم سازی است نه تنبیه ! چون انان که بعلت نافرمانی به جهنم واصل میشوند تنبیه دیگر برای انان چه معنی دارد معلمی که شاگردش را تنبه میکند او را دوست دارد ولی وقتی او را از مدرسه اخراج میکند یعنی دیگر او را دوست ندارد و میخواهد مدرسه را سالم سازی کند .

تنبیه هم که باشد، دلیل بر تشریعی بودن نیست. در این تنبیه اگر از طرف خداوند به سلیمان امر شده که کاری را انجام بدهد و یا نهی الهی به آن تعلق گرفته، می شود تشریعی.

حال بفرمایید چه امر و نهی ای از طرف خداوند برای سلیمان آمده است؟

نقل قول:

این تصور شماست که علت شرافت انسان بر ملائکه روح است..........

آن چه مربوط به موضوع تاپیک می شود این است که طبق نظر شما جسدی که در آیه آمده، آن جسم و قالبی است که شیطان در آن ظاهر شده است.

در حالی که این با سخنان سابق شما، سازگار نیست.

کسی هم به انسان فریب خورده توسط شیطان، جسد اطلاق نمی کند.

نقل قول:

هنوز هم میگویم جسد است مگر یهودا جسد نبود مگر سلیمان پس از مرگ جسد نبود و حکومت میکرد شیطان نیز وقتی بشکل سلیمان بر مردم حکومت میکرد جسدی را یدک میکشید دقت کنید شیطان نمیتواند بشکل پیامبران در اید چون سلطنتی ندارد قدرتی ندارد و فقط وسوسه میکند ولی وقتی به دستور خدا مامور میشود ان زمان فرق میکند و میتواند به شکل پیامبران هم در اید همچنانکه شاگرد یا در حقیقت فرزند شیطان به امر خدا به شکل عیسی در امد . و در اینجا به امر خداوند است چون میفرماید در کار سلیمان فتنه کردیم یعنی شیطان را مامور به کاری نمودیم .

وَمَنْ یعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ«الزخرف/36»
و هر کس از یاد [خدای] رحمان دل بگرداند بر او شیطانی می‏گماریم تا برای وی دمسازی باشد

و سلیمان لحظه ای از یاد خدا غافل شد و مدتی شیطان قرین او گردید یعنی به شکل او در امد .

ما در مورد بعد از مرگ سلیمان صحبت نمی کنیم. سلیمان هم بعد از مرگش حکومت نمی کرد بلکه این شیاطین و دیگران بودند که گمان می کردند سلیمان زنده است و لذا به کارشان ادامه می دادند.

این که شیطان کسی را که فریب می دهد، به شکل او در می آید ـ ولو پیامبران الهی ـ مطلبی نادرست و ناصحیح است.

لطفا برای مطالبتان محملی علمی و مستند ارائه دهید.

تفسیر و برداشت از آیات قرآن، به رعایت اسلوب تفسیر نیاز دارد، وگرنه به تفسیر به رأی منتهی می شود.

میقات;507746 نوشت:
از این که این داستان، از انگشتری سخن می گوید که همه اسرار نبوت، در آن است و هر کس آن را داشته باشد، اختیارات و امکاناتی که یک پیامبر و نبی دارد را دارا می شود. طبق این داستان به همین خاطر توانسته است بر آن همه انس و جن حکومت کند.

غافل از این که آن شخصیت و نفس پیامبر است که به آن شیء ـ انگشتر یا عصا و ... ـ اثر می دهد، لذا نفس موسایی می خواهد تا عصا تبدیل به اژدها شود، و نفس سلیمانی می خواهد تا انگشتر دارای اثر باشد.

سلام

ولی این مطلب شما با ایه 14 سبا در تناقض است چون جسد سلیمان هیچکدام از این خصوصیات را که شما میفرمایید ندارد ولی انان که غیب نمیدانند متوجه ان نمیشوند و همچنان در عذاب خوار کننده ذلت میکشند همچنانکه معاویه بنام امیر مومنان بر مردم حکومت میکند و جز اندکی به نیات پلید او پی نمیبرند . یا پی میبرند ولی دستشان در کاسه معاویه است و دم نمیزنند .

میقات;507746 نوشت:
حال بفرمایید چه امر و نهی ای از طرف خداوند برای سلیمان آمده است؟

مرده بدنیا امدن فرزند و یا مریضی مربوط به عالم تکوین است اما بازماندن از حکومت و اموال به امر خدا مربوط به عالم تشریع است .

میقات;507746 نوشت:
آن چه مربوط به موضوع تاپیک می شود این است که طبق نظر شما جسدی که در آیه آمده، آن جسم و قالبی است که شیطان در آن ظاهر شده است.

در حالی که این با سخنان سابق شما، سازگار نیست.

کسی هم به انسان فریب خورده توسط شیطان، جسد اطلاق نمی کند.

بازهم برمیگردیم بر ایه 14 سوره مبارکه سبا مگر میشود سلیمان مرده باشد و مدتها حکومت کند یعنی مگر میشود حاکم بر مردم حتی با خواص تماس نداشته باشد در حالی که جسد بوده است یعنی انکه بر مردم حکومت میکند جسدی بیش نیست در حالی که سخن هم ممکن است بگوید در واقع تعریف جسد را باید از ایه 148 الاعراف دریافت که صدا دارد ولی صدایش اصالت ندارد جسم دارد ولی روح ندارد دقت کنید سامری مشتی از رد پای جبرئیل را در جسد گوساله انداخته تا صدای گنگی بدهد و مردم را به اشتباه بیاندازد یعنی گوساله جسدی بوده که صدا داشته است . وقتی مردم جسد گوساله ای را به جای خدا میپذیرند چطور ممکن نیست یکی از فرزندان شیطان را بجای پیامبر نپذیرند حال اگر چنین کردند او همان پیامبر است یا جسدی است که مردم بجای پیامبر بر گزیده اند .

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی«طه/96»
گفت به چیزی که [دیگران] به آن پی نبردند پی بردم و به قدر مشتی از رد پای فرستاده [خدا جبرئیل] برداشتم و آن را در پیکر [گوساله] انداختم و نفس من برایم چنین فریبکاری کرد

[="Tahoma"]

فتا 1;507796 نوشت:
سلام

ولی این مطلب شما با ایه 14 سبا در تناقض است چون جسد سلیمان هیچکدام از این خصوصیات را که شما میفرمایید ندارد ولی انان که غیب نمیدانند متوجه ان نمیشوند و همچنان در عذاب خوار کننده ذلت میکشند همچنانکه معاویه بنام امیر مومنان بر مردم حکومت میکند و جز اندکی به نیات پلید او پی نمیبرند . یا پی میبرند ولی دستشان در کاسه معاویه است و دم نمیزنند .

با سلام و درود

اولا نبوت و رسالت، در انگشتر جمع نشده تا بگوییم پس از سلیمان نیز هر کس آن را داشته باشد، آن اختیارات و مراتب را دارا است. در ثانی اگر کسی توانسته از آثار انگشتر استفاده کند، آصف بن برخیا بوده که آن نیز از طرف خداوند جانشین و وزیر سلیمان بوده و مراتب بالایی از کمال را دارا بوده است. لذا این گونه نبوده که افراد عادی و انگشتر را برداشته و حکومت نموده باشند.

این موضوع را تفصیل نمی دهم چون مربوط به موضوع تاپیک نیست.

نقل قول:

اما بازماندن از حکومت و اموال به امر خدا مربوط به عالم تشریع است .

لطفا آن امر و نهی ای که خداوند در این زمینه به حضرت سلیمان داشته را بیان فرمایید.

نقل قول:

بازهم برمیگردیم بر ایه 14 سوره مبارکه سبا مگر میشود سلیمان مرده باشد و مدتها حکومت کند یعنی مگر میشود حاکم بر مردم حتی با خواص تماس نداشته باشد در حالی که جسد بوده است یعنی انکه بر مردم حکومت میکند جسدی بیش نیست در حالی که سخن هم ممکن است

این که سلیمان از دنیا رفته و جسد بوده شکی نیست، ولی روشن است که سلیمان حکومت نمی کرده و کسی هم در قالب و جسد او نرفته بوده است. این تصور و گمان اشتباه جنیان و دیگران بوده که مطلع نبودند.

لذا نمی توانید از این آیه بر مرادتان استفاده نمایید. آن داستان شیطان و انگشتر و ...، چیزی غیر از این است.

ضمنا این که ممکن است سلیمان بعد از مرگش سخن گفته باشد را از کجا و بر چه اساسی می گویید؟!

نقل قول:

وقتی مردم جسد گوساله ای را به جای خدا میپذیرند چطور ممکن نیست یکی از فرزندان شیطان را بجای پیامبر نپذیرند حال اگر چنین کردند او همان پیامبر است یا جسدی است که مردم بجای پیامبر بر گزیده اند .

مباحث را خلط نفرمایید. موضوع سر این است که اصلا چگونه ممکن است شیطان در قالب و شکل پیامبر الهی بر مردم حکومت کند؟!

در ثانی، چون مردم چنین تصور و باور اشتباهی دارند، آیا واقعیت هم بر اساس تصور آن ها رقم می خورد؟!

[="Tahoma"]«وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى‏ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ»؛ ما سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى افكنديم سپس او به درگاه خداوند توبه كرد. (ص، 34)

منظور از این جسد چیست؟

1. این جسد ممکن است متعلق به فرزند سلیمان باشد که مرده و یا ناقص الخلقه به دنیا آمده است.

2. ممکن است اشاره به خود سلیمان باشد که از شدت بیماری و ضعف شدید مانند جسدی بر روی تخت افتاده بوده است.

بیشتر مفسران، قول اول را انتخاب کرده و آن جسد را متعلق به فرزند سلیمان دانسته اند. البته در بیان چگونگی آن ماجرا، اختلاف نظر دارند ولی در این که آن جسد، متعلق به فرزند سلیمان است، نظر مشترک دارند.

در این بین، داستان و افسانه هایی هم مطرح شده، از جمله این که شیطان انگشتر سلیمان را دزدید و سلیمان دیگر قدرتی نداشت و چهل روز فراری و مخفی بود و در این مدت، شیطان به قیافه و شکل او در آمده و حکومت می کرد.

ولی باید توجه داشت که این داستان ها ساختگی است. علت بی اساس بودن این داستان ها را می توان چنین برشمرد:

1. پيامبرى و نبوت، موهبت الهی است و متوقف بر انگشتر نيست.

2. خداوند به كسى كه نبوت داد از او باز پس نمى ‏گيرد.

3. شيطان نمى ‏تواند به شکل و صورت پيامبران در آيد.

4. خداوند نمى ‏گذارد كه شيطان به صورت پيامبر بر مردم حكومت كند.(ر.ک: التبيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 562؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏8، ص 741؛ أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏11، ص 244)

نکته:

از آن جا که این موارد و آیات، از إخباریات است، لذا احتمالات مختلف قابل طرح است، ولی نه هر احتمالی؛ از اینرو احتمال هایی که مشکل اعتقادی و ... دارند و با سایر آموزه ها و تعالیم دینی سازگار نیستند، قابل پذیرش هم نیستند.

سلام

میقات;508245 نوشت:
اولا نبوت و رسالت، در انگشتر جمع نشده تا بگوییم پس از سلیمان نیز هر کس آن را داشته باشد

قطعاً همینطور است مسئله انگشتر یک موضوع است و مسئله پیامبری موضوع دیگری و لزوماً نمیتوان اطمینان داشت که پس از سلیمان شخص صالحی بر مردم حکومت کرده باشد ، در مورد سایر پیامبران از جمله پیامبر اسلام نیز بهمین گونه است یعنی حکومت دست یک گروه بوده و پیامبری یا امامت دست گروه دیگری .

میقات;508245 نوشت:
لطفا آن امر و نهی ای که خداوند در این زمینه به حضرت سلیمان داشته را بیان فرمایید.

همین که میفرماید ما در کار سلیمان فتنه کردیم و بر کرسی اش جسدی انداختیم امر و نهی است همانگونه که بر یوسف امر و نهی میکند و مدتها در زندان میماند همانگونه که به یو نس امر میکند و در شکم ماهی میماند اینها که مربوط به عالم تکوین نیست . و میبینید که در همه موارد پیامبران استغفار میکنند عالم تکوین که لزومی به استغفار ندارد !

میقات;508245 نوشت:
این که سلیمان از دنیا رفته و جسد بوده شکی نیست، ولی روشن است که سلیمان حکومت نمی کرده و کسی هم در قالب و جسد او نرفته بوده است. این تصور و گمان اشتباه جنیان و دیگران بوده که مطلع نبودند.

لذا نمی توانید از این آیه بر مرادتان استفاده نمایید. آن داستان شیطان و انگشتر و ...، چیزی غیر از این است.

ضمنا این که ممکن است سلیمان بعد از مرگش سخن گفته باشد را از کجا و بر چه اساسی می گویید؟!

شما چگونه میپذیرید که یک جسد بدون هیچ امر ونهی ای بر جامعه ای حکومت کند تصور ادمیان در قالب جن یا شیطان هم بر اساس جادو بوده یعنی سلیمان واقعی نبوده ولی امر و نهی بوده منتهی این امر و نهی در سلطنت بوده در انگشتری بوده نه در قالب نبوت . اینها را عقل میگوید و هر چیز عقلی در کتاب نیست .

میقات;508245 نوشت:
مباحث را خلط نفرمایید. موضوع سر این است که اصلا چگونه ممکن است شیطان در قالب و شکل پیامبر الهی بر مردم حکومت کند؟!

در ثانی، چون مردم چنین تصور و باور اشتباهی دارند، آیا واقعیت هم بر اساس تصور آن ها رقم می خورد؟!

چه خلطی وقتی مجسمه ای را جانشین خدا میکنند و مردم میپذیرند چگونه نمیشود مجسمه ای را جانشین پیامبر کرد و مردم بپذیرند .

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِیهُمْ یخَیلُ إِلَیهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى«طه-66»
گفت [نه] بلکه شما بیندازید پس ناگهان ریسمانها و چوبدستی‏هایشان بر اثر سحرشان در خیال او [چنین] می‏نمود که آنها به شتاب می‏خزند

وقتی موسی چوبدستی ساحران را مار تصور میکند توقع دارید مردم مجسمه را سلیمان تصور نکنند .

[="Tahoma"]

فتا 1;508329 نوشت:
سلام

قطعاً همینطور است مسئله انگشتر یک موضوع است و مسئله پیامبری موضوع دیگری و لزوماً نمیتوان اطمینان داشت که پس از سلیمان شخص صالحی بر مردم حکومت کرده باشد ، در مورد سایر پیامبران از جمله پیامبر اسلام نیز بهمین گونه است یعنی حکومت دست یک گروه بوده و پیامبری یا امامت دست گروه دیگری .

با سلام و درود

بله، درست می فرمایید. ولی داستان شیطان و دزدی انگشتر، می گوید قدرت شیطان در گرفتن حکومت و اداره حکومت به جای سلیمان، به خاطر آن انگشتر است؛ که این صحیح نیست. لذا این اشکال و ایراد بر این داستان است.

نقل قول:

همین که میفرماید ما در کار سلیمان فتنه کردیم و بر کرسی اش جسدی انداختیم امر و نهی است همانگونه که بر یوسف امر و نهی میکند و مدتها در زندان میماند همانگونه که به یو نس امر میکند و در شکم ماهی میماند اینها که مربوط به عالم تکوین نیست . و میبینید که در همه موارد پیامبران استغفار میکنند عالم تکوین که لزومی به استغفار ندارد !

امر و نهی شرعی مثل احکام واجب و مستحب و ... منظور است لذا این مورد، تشریعی نیست.

نقل قول:

شما چگونه میپذیرید که یک جسد بدون هیچ امر ونهی ای بر جامعه ای حکومت کند تصور ادمیان در قالب جن یا شیطان هم بر اساس جادو بوده یعنی سلیمان واقعی نبوده ولی امر و نهی بوده منتهی این امر و نهی در سلطنت بوده در انگشتری بوده نه در قالب نبوت . اینها را عقل میگوید و هر چیز عقلی در کتاب نیست .

مردم، سلیمان واقعی را می دیدند. از طرفی در قرآن در باره کیفیت ماجرا چیزی نفرموده است. البته ظاهرا اطرافیان، مرگ سلیمان را اطلاع رسانی نکرده و در این مدت، جانشین ایشان امور را اداره می کرده است.

می توان تصور کرد که دستورهای سلیمان توسط دیگران ابلاغ می شده و برای مدتی، سلیمان در جایگاهی بوده که دیگران او را از دور می دیدند، و کسی هم احتمال نمی داده که سلیمان مرده باشد.

اصلا به جهت گستره حکومت و قدرت سلیمان، تصور این که یک روزی هم سلیمان بمیرد، برای مردم، دور از ذهن بوده لذا با دیدن سلیمان ـ ولو از دور ـ او را زنده دانسته و به اوامرش که توسط دیگران ابلاغ می شده، گوش فرا می دادند.

این را نمی توان امر و نهی و حکومت کردن جسد محسوب کرد. لذا نمی توانید این را شاهد گرفته و آن جسد بر روی تخت سلیمان را جسد سلیمان بدانید که شیطان در قالب آن بر مردم حکومت می کند.

نقل قول:

چه خلطی وقتی مجسمه ای را جانشین خدا میکنند و مردم میپذیرند چگونه نمیشود مجسمه ای را جانشین پیامبر کرد و مردم بپذیرند .

خداوند جسم ندارد به همین خاطر بت پرستان هر چیزی را به عنوان خدا برای پرستش انتخاب می کنند، ولی پیامبر خدا، شکل و قیافه مشخص دارد؛ لذا نمی توانید این دو را قیاس به کرده و بفرمایید مردم عکس العملی یکسان دارند.

نقل قول:

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِیهُمْ یخَیلُ إِلَیهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى«طه-66»
گفت [نه] بلکه شما بیندازید پس ناگهان ریسمانها و چوبدستی‏هایشان بر اثر سحرشان در خیال او [چنین] می‏نمود که آنها به شتاب می‏خزند

وقتی موسی چوبدستی ساحران را مار تصور میکند توقع دارید مردم مجسمه را سلیمان تصور نکنند .

یعنی می فرمایید شیطان جسدی به شکل سلیمان برای گمراهی مردم به آن ها نشان داده است؟!

این همان است که عرض کرده ام صحیح نیست، زیرا شیطان نمی تواند در قالب پیامبران الهی درآید.

میقات;510286 نوشت:
بله، درست می فرمایید. ولی داستان شیطان و دزدی انگشتر، می گوید قدرت شیطان در گرفتن حکومت و اداره حکومت به جای سلیمان، به خاطر آن انگشتر است؛ که این صحیح نیست. لذا این اشکال و ایراد بر این داستان است.

سلام

اتفاقاً سامری هم همین گونه عمل میکند یعنی اشیاء قیمتی از قبیل طلا و جواهرات قوم را میگیرد و در گوساله القاء میکند و سپس ان را خدا معرفی مینماید یعنی قوم بواسطه علاقه ای که به جواهرات خود دارند خواه ناخواه گوساله را مورد پرستش قرار میدهند یعنی میشود انگشتری را در دست مجسمه ای نموده و مردم را وادار به اطاعت ان کرده باشند یعنی انگشتری چشم بصیرت مردم را نابینا میکند .

میقات;510286 نوشت:
مردم، سلیمان واقعی را می دیدند. از طرفی در قرآن در باره کیفیت ماجرا چیزی نفرموده است. البته ظاهرا اطرافیان، مرگ سلیمان را اطلاع رسانی نکرده و در این مدت، جانشین ایشان امور را اداره می کرده است.

می توان تصور کرد که دستورهای سلیمان توسط دیگران ابلاغ می شده و برای مدتی، سلیمان در جایگاهی بوده که دیگران او را از دور می دیدند، و کسی هم احتمال نمی داده که سلیمان مرده باشد.

اصلا به جهت گستره حکومت و قدرت سلیمان، تصور این که یک روزی هم سلیمان بمیرد، برای مردم، دور از ذهن بوده لذا با دیدن سلیمان ـ ولو از دور ـ او را زنده دانسته و به اوامرش که توسط دیگران ابلاغ می شده، گوش فرا می دادند.

این را نمی توان امر و نهی و حکومت کردن جسد محسوب کرد. لذا نمی توانید این را شاهد گرفته و آن جسد بر روی تخت سلیمان را جسد سلیمان بدانید که شیطان در قالب آن بر مردم حکومت می کند.

البته این وقتی است که جانشین را بر مبنای تورات تحریف شده صالح بدانیم که همین که سلیمان را دفن نکرده و بواسطه جسد او بر مردم حکومت کرده صلاحیت او زیر سوال میرود ولی بنده عرض میکنم که در واقع مجسمه ای از سلیمان ساخته و انگشتری را بدستش نموده و بواسطه انگشتر تا مدتها بر مردم حکومت کرده اند تا اینکه مرد صالحی بساط انان را بر هم زده است دقت کنید دابه الارض لقب امیر مومنان است نه نام موریانه !

میقات;510286 نوشت:
خداوند جسم ندارد به همین خاطر بت پرستان هر چیزی را به عنوان خدا برای پرستش انتخاب می کنند، ولی پیامبر خدا، شکل و قیافه مشخص دارد؛ لذا نمی توانید این دو را قیاس به کرده و بفرمایید مردم عکس العملی یکسان دارند.

چرا نمیشود قیاس کرد وقتی مردم نمیفهمند یا در واقع نمیخواهند بفهمند که گوساله نمیتواند خدا باشد چرا نباید مجسمه ای از سلیمان را که مزین به انگشتری نیز هست نبی نه بلکه شاه بدانند . دقت کنید بت پرستان نیز میدانند که بت نمیتواند خدا باشد ولی از جسمی خدائی میسازند که مانع رسیدن به مطامع انان نشود . و کفر و شرک را باید از همین منظر نگریست .

میقات;510286 نوشت:
یعنی می فرمایید شیطان جسدی به شکل سلیمان برای گمراهی مردم به آن ها نشان داده است؟!

این همان است که عرض کرده ام صحیح نیست، زیرا شیطان نمی تواند در قالب پیامبران الهی درآید.

دقت کنید این که میفرمایید با قران در تناقض است یعنی قران میفرماید مدتها جسدی به شکل سلیمان بر مردم حکومت میکرد یعنی میفرمایید جسد همان پیامبر بوده ولی در واقع جسد نمیتواند پیامبر باشد چون کلامی که راهنمای مردم باشد از او صادر نخواهد شد و اگر کلامی از طرف او به مردم برسد از طرف جانشین نا صالح اوست که از جسد او سوء استفاده مینماید .

فتا 1;510404 نوشت:
سلام

.... یعنی انگشتری چشم بصیرت مردم را نابینا میکند .

... ولی بنده عرض میکنم که در واقع مجسمه ای از سلیمان ساخته و انگشتری را بدستش نموده و بواسطه انگشتر تا مدتها بر مردم حکومت کرده اند تا اینکه مرد صالحی بساط انان را بر هم زده است دقت کنید دابه الارض لقب امیر مومنان است نه نام موریانه !

...چرا نباید مجسمه ای از سلیمان را که مزین به انگشتری نیز هست نبی نه بلکه شاه بدانند .

با سلام و درود

این ها صرف احتمال و حدس و گمان است و پشتوانه می خواهد.

ما از آن ماجرا و جزئیات آن اطلاعی نداریم و این موارد در حد حدس و گمان است، نه بیشتر. لذا نمی توان آن ها را مبنا قرار داد و بر اساس آن استدلال نمود و نتیجه گیری کرد.

افزون بر این که برخی از این حدسیات، عیب و ایراد اساسی دارند زیرا نمی توان قبول کرد که همه قدرت و نبوت پیامبر در انگشتری باشد و با دزدیدن مورد سوء استفاده دیگران قرار بگیرد.

نقل قول:

دقت کنید این که میفرمایید با قران در تناقض است یعنی قران میفرماید مدتها جسدی به شکل سلیمان بر مردم حکومت میکرد یعنی میفرمایید جسد همان پیامبر بوده ولی در واقع جسد نمیتواند پیامبر باشد چون کلامی که راهنمای مردم باشد از او صادر نخواهد شد و اگر کلامی از طرف او به مردم برسد از طرف جانشین نا صالح اوست که از جسد او سوء استفاده مینماید .

دو موضوع را باید از هم جدا دانست. یکی این که بگوییم شیطان در قالب و جسم سلیمان، بر مردم حکومت می کرد؛ و دیگری این که مردم با دیدن جسم سلیمان گمان می کردند که هنوز زنده است و لذا به فرمان هایی که از طرف حکومت ابلاغ می شد، عمل می کردند.

بین این دو فرق است. در اولی ادعا شده که شیطان در جسم سلیمان حلول کرده ولی در دومی این گونه نیست. در دومی، جسم سلیمان کاری نمی کند و کسی در آن نفوذ و حلول نکرده است.

این با آن چه که در داستان شیطان و دزدیدن انگشتر ادعا می شود فرق دارد، علاوه بر این که خود آن داستان هم ایرادهای مبنایی و اصلی دارد.

لذا نمی توان از این آیات استفاده کرد و به آن ها استشهاد نمود مدعی شد که قرآن می گوید جسد سلیمان حکومت می کند.

میقات;511510 نوشت:
این ها صرف احتمال و حدس و گمان است و پشتوانه می خواهد.

ما از آن ماجرا و جزئیات آن اطلاعی نداریم و این موارد در حد حدس و گمان است، نه بیشتر. لذا نمی توان آن ها را مبنا قرار داد و بر اساس آن استدلال نمود و نتیجه گیری کرد.

افزون بر این که برخی از این حدسیات، عیب و ایراد اساسی دارند زیرا نمی توان قبول کرد که همه قدرت و نبوت پیامبر در انگشتری باشد و با دزدیدن مورد سوء استفاده دیگران قرار بگیرد.

دقت کنید این که میفرمایید با قران در تناقض است یعنی قران میفرماید مدتها جسدی به شکل سلیمان بر مردم حکومت میکرد یعنی میفرمایید جسد همان پیامبر بوده ولی در واقع جسد نمیتواند پیامبر باشد چون کلامی که راهنمای مردم باشد از او صادر نخواهد شد و اگر کلامی از طرف او به مردم برسد از طرف جانشین نا صالح اوست که از جسد او سوء استفاده مینماید .
دو موضوع را باید از هم جدا دانست. یکی این که بگوییم شیطان در قالب و جسم سلیمان، بر مردم حکومت می کرد؛ و دیگری این که مردم با دیدن جسم سلیمان گمان می کردند که هنوز زنده است و لذا به فرمان هایی که از طرف حکومت ابلاغ می شد، عمل می کردند.

بین این دو فرق است. در اولی ادعا شده که شیطان در جسم سلیمان حلول کرده ولی در دومی این گونه نیست. در دومی، جسم سلیمان کاری نمی کند و کسی در آن نفوذ و حلول نکرده است.

این با آن چه که در داستان شیطان و دزدیدن انگشتر ادعا می شود فرق دارد، علاوه بر این که خود آن داستان هم ایرادهای مبنایی و اصلی دارد.

لذا نمی توان از این آیات استفاده کرد و به آن ها استشهاد نمود مدعی شد که قرآن می گوید جسد سلیمان حکومت می کند.

سلام

همه ایراد شما بر این است که بر اساس حدیثی شیطان نمیتواند در وجود پیامبران ظاهر شود در حالی که این حدیث مربوط به خواب است و البته در خواب روح انسان حتی خلاف کاران نزد خدا میرود و پاک است کما اینکه خلافکارانی که خواب خود را برای یوسف تعریف کردند صحیح بود واز اینده خبر میداد یعنی علم غیب در خواب بر انان اشکار گردیده بود اما در مورد ورود شیطان در جسم پیامبران امروزه میلیارد ها نفر شیطان را در جسد حضرت عیسی روی صلیبهای مزین به طلا و جواهرات مورد تقدیس و پرستش قرار میدهند و این دیگر جای هیچ چون و چرائی باقی نمیگذارد که شیطان میتواند بشکل پیامبران بر مردم عرضه شود و جنیان یا در واقع ادمیان رفته در قالب جن یا ادمیانی که دوست دارند خدا را در قالبی مطلا ولی وفقط برای در خواست و نه عذاب برای امور خلافشان ببیند انرا به اسانی میپذیرند و هیچ اعتراضی هم ندارند .

[="Tahoma"]

فتا 1;511518 نوشت:
سلام

همه ایراد شما بر این است که بر اساس حدیثی شیطان نمیتواند در وجود پیامبران ظاهر شود در حالی که این حدیث مربوط به خواب است و البته در خواب روح انسان حتی خلاف کاران نزد خدا میرود و پاک است کما اینکه خلافکارانی که خواب خود را برای یوسف تعریف کردند صحیح بود واز اینده خبر میداد یعنی علم غیب در خواب بر انان اشکار گردیده بود اما در مورد ورود شیطان در جسم پیامبران امروزه میلیارد ها نفر شیطان را در جسد حضرت عیسی روی صلیبهای مزین به طلا و جواهرات مورد تقدیس و پرستش قرار میدهند و این دیگر جای هیچ چون و چرائی باقی نمیگذارد که شیطان میتواند بشکل پیامبران بر مردم عرضه شود و جنیان یا در واقع ادمیان رفته در قالب جن یا ادمیانی که دوست دارند خدا را در قالبی مطلا ولی وفقط برای در خواست و نه عذاب برای امور خلافشان ببیند انرا به اسانی میپذیرند و هیچ اعتراضی هم ندارند .

با سلام و درود

اختصاص به خواب ندارد، افزون بر این که وقتی نمی تواند در خواب در قالب پیامبر در بیاید، به طریق اولی در بیداری نمی تواند چنین کند.

فراموش نکنید که اگر قرار باشد شیطان بتواند در قالب پیامبر الهی در بیاید، موجب سلب اعتماد مردم از او می شود.

این مواردی هم ذکر فرموده اید، حقیقت و واقعیت ندارد زیرا این مجسمه ها ارتباطی با پیامبران الهی ندارد و شیطان هم تسلطی بر پیامبران الهی ندارد. این ها ساخته و پرداخته خود آن بت پرستان است.

میقات;512043 نوشت:
اختصاص به خواب ندارد، افزون بر این که وقتی نمی تواند در خواب در قالب پیامبر در بیاید، به طریق اولی در بیداری نمی تواند چنین کند.

فراموش نکنید که اگر قرار باشد شیطان بتواند در قالب پیامبر الهی در بیاید، موجب سلب اعتماد مردم از او می شود.

این مواردی هم ذکر فرموده اید، حقیقت و واقعیت ندارد زیرا این مجسمه ها ارتباطی با پیامبران الهی ندارد و شیطان هم تسلطی بر پیامبران الهی ندارد. این ها ساخته و پرداخته خود آن بت پرستان است.

سلام

شما یا نمیخواهید یا نمیتوانید از قالب داستان سلیمان و انگشتر خارج شوید این یک مثال است و در مثل مناقشه نیست اینجا بحث اینکه شیطان میتواند برپیامبران الهی تسلط پیدا کند نیست اینجا بحث جسد سلیمان است و جسد همان سلیمان نیست بلکه انچیزی است که جن یا انسان جن زده به جای پیامبر یا حتی خدا میپذیرد در ایه مورد بحث خداوند میفرماید ما جسدی بر کرسی سلیمان انداختیم و تندیس های مورد تقدیس یا پرستش عیسی نیز اجسادی است که بر کرسی عیسی افکنده شده .

در خواب روح انسان نزد خداست لذا حقیقت را درست میبیند حتی اگر خلاف کار باشد ولی در بیداری شیطان بر انسان خلاف یا به تعبیر قران کریم جن غالب است لذا مجسمه یا جسد سلیمان یا عیسی را پیامبر یا خدا میپذیرد .
لذا اینکه میفرمایید شیطان در غالب پیامبران نمیتواند بر انسان ظاهر شود را باید تفکیک کنید در خواب که روح انسان پاک است شیطان نمیتواند بصورت انبیاء و اولیاء بر انسان ظاهر شود در بیداری شیطان نمیتواند بر انسان پاک ظاهر شود ولی در بیداری شیطان میتواند بصورت انبیاء و اولیاء بر انسان خلاف ظاهر شود کما اینکه بر میلیارد ها انسان جن زده بصورت مجسمه عیسی ظاهر شده و انان ان را بصورت پیامبر پذیرفته اند .

حال بر میگردیم به اینکه چرا خداوند در قران کریم میفر ماید جنیان اگر غیب میدانستند در ان عذاب خوار کننده نمیماندند تشخیص اینکه انکه در مقابلشان ایستاده سلیمان نیست بلکه جسد اوست که علم غیب نمیخواهد هر انسان عاقلی به اسانی میتواند این مطلب را متوحه شود مسئله مهم اینست که این تشخیص خلوص میخواهد یعنی باید بخواهد تا بفهمد یعنی انان که مجسمه عیسی را روی صلیب عیسی یا حتی خدا تصور میکنند اگر بخواهند به اسانی میفهمند که از این مجسمه ها هیچ کاری ساخته نیست اما حیف که نمیخواهند انرا بپذیرند چون دوست ندارند خدای انان ، انان را انذار کند .

فتا 1;512075 نوشت:
سلام

شما یا نمیخواهید یا نمیتوانید از قالب داستان سلیمان و انگشتر خارج شوید این یک مثال است و در مثل مناقشه نیست اینجا بحث اینکه شیطان میتواند برپیامبران الهی تسلط پیدا کند نیست اینجا بحث جسد سلیمان است و جسد همان سلیمان نیست بلکه انچیزی است که جن یا انسان جن زده به جای پیامبر یا حتی خدا میپذیرد در ایه مورد بحث خداوند میفرماید ما جسدی بر کرسی سلیمان انداختیم و تندیس های مورد تقدیس یا پرستش عیسی نیز اجسادی است که بر کرسی عیسی افکنده شده .

در خواب روح انسان نزد خداست لذا حقیقت را درست میبیند حتی اگر خلاف کار باشد ولی در بیداری شیطان بر انسان خلاف یا به تعبیر قران کریم جن غالب است لذا مجسمه یا جسد سلیمان یا عیسی را پیامبر یا خدا میپذیرد .
لذا اینکه میفرمایید شیطان در غالب پیامبران نمیتواند بر انسان ظاهر شود را باید تفکیک کنید در خواب که روح انسان پاک است شیطان نمیتواند بصورت انبیاء و اولیاء بر انسان ظاهر شود در بیداری شیطان نمیتواند بر انسان پاک ظاهر شود ولی در بیداری شیطان میتواند بصورت انبیاء و اولیاء بر انسان خلاف ظاهر شود کما اینکه بر میلیارد ها انسان جن زده بصورت مجسمه عیسی ظاهر شده و انان ان را بصورت پیامبر پذیرفته اند .

حال بر میگردیم به اینکه چرا خداوند در قران کریم میفر ماید جنیان اگر غیب میدانستند در ان عذاب خوار کننده نمیماندند تشخیص اینکه انکه در مقابلشان ایستاده سلیمان نیست بلکه جسد اوست که علم غیب نمیخواهد هر انسان عاقلی به اسانی میتواند این مطلب را متوحه شود مسئله مهم اینست که این تشخیص خلوص میخواهد یعنی باید بخواهد تا بفهمد یعنی انان که مجسمه عیسی را روی صلیب عیسی یا حتی خدا تصور میکنند اگر بخواهند به اسانی میفهمند که از این مجسمه ها هیچ کاری ساخته نیست اما حیف که نمیخواهند انرا بپذیرند چون دوست ندارند خدای انان ، انان را انذار کند .

با سلام و درود

چند نکته خدمتتان عرض می شود:

1. شما با رد دیگر نظرات مفسران، داستان شیطان و دزدی انگشتر را برگزیده اید و آیه را بر اساس آن تفسیر می کنید. لذا خیلی طبیعی است گفتگو در این زمینه باشد.

اگر این داستان را صحیح و مطابق با واقع می دانید بایستی از ایرادات و اشکال های وارده بر آن دفاع کنید.

شما می خواهید از قرآن و کلام الهی برداشت نمایید و چیزی را به خدا نسبت بدهید، لذا نمی توانید بگویید از باب مثال است. شما بر اساس آن مثالی که زده اید، سایر تفاسیر و برداشت ها را رد کرده و اشکالهای اساسی که بر این داستان وارد است را پاسخی نداده اید.

2. این تعبیری که شما از جسد دارید، مطابق با لغت و معیارهای تفسیری نیست. کما این که به مجسمه ها و تندیس عیسی و ...، جسد اطلاق نمی شود.

3. معنای ندانستن غیب، که روشن است و نیازی به این بیان ها نیست.

قبلا هم عرض کرده ام که برداشت و تفسیر از قرآن و نسبت دادن چیزی به خداوند، نیاز به رعایت اسلوب تفسیری دارد. لذا نمی توان بدون پشتوانه و رعایت این اسلوب، از کلام الهی برداشت و تفسیر نمود و آن را به خداوند نسبت داد.

سلام

داستان سلیمان و انگشتری مانند مرده به دنیا امدن فرزند یا بیماری سلیمان بر گرفته از تاریخ و مبهم است جون تاریخ درستی از انزمان در دست نیست لذا انچه مهم است تطبیق ان با ایات قران کریم است که مرده بدنیا امدن فرزند و مریضی را ثابت شد که با ایات قران تطبیق نمیکند ولی مسئله انگشتری یعنی حکومت شیطان در لباس پیامبران ثابت شد که با ایات قران مطابقت بیشتری دارد و داستان انگشتری قران نیست تا نعل بلنغل ان نیاز به اثبات داشته باشد کما اینکه نظر مفسران نیز انقدر مخکم نیست و الا انقدر تشتت آرا و تناقض در بین انان وجود نداشت .

وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ یرَوْا أَنَّهُ لَا یكَلِّمُهُمْ وَلَا یهْدِیهِمْ سَبِیلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِینَ«الأعراف/148»
قوم موسی بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهای خود گوساله‌ای ساختند؛ جسد بی‌جانی که صدای گوساله داشت! آیا آنها نمی‌دیدند که با آنان سخن نمی‌گوید، و به راه (راست) هدایتشان نمی‌کند؟! آن را (خدای خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند!

اما مفهوم جسد در قران کریم دقیقاً در ایه فوق بیان شده و بنده چیزی به غیر ان نگفتم و شما نمیتوانید به استناد دیگر روایات ان را رد کنید .

معنی ندانستن غیب نیز در ایه ذیربط روشن نیست اگر میتوانید توضیح دهید چرا جنیان باید غیب میدانستند تا بفهمند سلیمان مرده است و این جسد اوست که در مقابل انان ایستاده یعنی تشخیص یک مجسمه از یک موجود زنده انهم در یک مدت نسبتاً طولانی برای عده ای نسبتاً زیاد انقدر مشکل بوده است که نیاز به علم غیب داشته است دانستن علم غیب اگاهی بر هر چیز پنهان است در حالی که سلیمان در مقابل انان ایستاده بوده چون لا اقل فرو ریختن او را دیده و از مردن او اگاه شده اند یعنی حتماً باید این مجسمه یا جسد فرو میریخته تا بدانند جسدی بیش نیست . حکومتهای بر پایه دینهای تهی شده از جان پیامبری نیز بهمین گونه اند مردم تصور میکنند که هنوز پیامبر است که حکومت میکند و چون فرو میریزند اگاه میشوند که پیامبر مرده است و حکومت خالی از جان پیامبری است .

ضمناً بنده تفسیر نمیکنم بلکه تفاسیر بی پایه را نقد میکنم اصراری هم در قبولاندن نظر خودم ندارم بلکه میگویم اینهم امکان دارد و قابل قبول تر است .

شما نیز سعی نکنید بجای قبول حقایق روشن فقط راهی برای رد نظر دیگران پیدا کنید چون با این روش فقط سر پوشی بر روی ابهامات و تناقضات موجود بر تفاسیر قرار میدهید و راهگشا نخواهد بود .

[="Tahoma"]

فتا 1;512475 نوشت:
سلام

داستان سلیمان و انگشتری مانند مرده به دنیا امدن فرزند یا بیماری سلیمان بر گرفته از تاریخ و مبهم است جون تاریخ درستی از انزمان در دست نیست لذا انچه مهم است تطبیق ان با ایات قران کریم است که مرده بدنیا امدن فرزند و مریضی را ثابت شد که با ایات قران تطبیق نمیکند

با سلام و درود

متولد شدن فرزند ناقص و یا مرده، و نیز بیماری شدید، مستند روایی دارند؛ خصوصا روایت تولد فرزند، شهرت بیشتری دارد. ضمنا منافاتی با آیه ندارند.

البته این مطالب تکراری است و در پست های سابق تکرار شده اند.

نقل قول:

ولی مسئله انگشتری یعنی حکومت شیطان در لباس پیامبران ثابت شد که با ایات قران مطابقت بیشتری دارد و داستان انگشتری قران نیست تا نعل بلنغل ان نیاز به اثبات داشته باشد کما اینکه نظر مفسران نیز انقدر مخکم نیست و الا انقدر تشتت آرا و تناقض در بین انان وجود نداشت .

این موضوع شیطان و انگشتری اشکال های متعدد عقلی و نقلی دارد که شما هنوز بدان ها پاسخ علمی نداده اید.

افزون بر آن ها قران می فرماید: «إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ»؛ كه بر بندگانم تسلّط نخواهى يافت مگر گمراهانى كه از تو پيروى مى ‏كنند. (حجر، 42)

شیطان بر بندگان خالص، تسلطی ندارد. آیا به نظر شما این که شیطان در قالب پیامبران الهی در بیاید، تسلط محسوب نمی شود؟!

در ضمن، اختلاف نظر مفسران، دلیل بر باطل بودن همه نظرات نیست. از طرفی عرض کردم این گونه آیات، إخبار هستند لذا می توان احتمال هایی که مطرح می شوند را محتمل دانست، البته مشروط بر این که اشکال اساسی و مبنایی نداشته باشند، مانند همین شیطان و انگشتر و دزدی پیامبری سلیمان.

نقل قول:

اما مفهوم جسد در قران کریم دقیقاً در ایه فوق بیان شده و بنده چیزی به غیر ان نگفتم و شما نمیتوانید به استناد دیگر روایات ان را رد کنید .

بر خلاف تصور شما، اولا شیطان بر پیامبران الهی تسلط ندارد و نمی تواند به شکل آن ها ظاهر شود. در ثانی به فریب دادن انسان ها توسط شیطان، جسد اطلاق نمی شود.

نقل قول:

معنی ندانستن غیب نیز در ایه ذیربط روشن نیست اگر میتوانید توضیح دهید چرا جنیان باید غیب میدانستند تا بفهمند سلیمان مرده است و این جسد اوست که در مقابل انان ایستاده یعنی تشخیص یک مجسمه از یک موجود زنده انهم در یک مدت نسبتاً طولانی برای عده ای نسبتاً زیاد انقدر مشکل بوده است که نیاز به علم غیب داشته است دانستن علم غیب اگاهی بر هر چیز پنهان است در حالی که سلیمان در مقابل انان ایستاده بوده چون لا اقل فرو ریختن او را دیده و از مردن او اگاه شده اند یعنی حتماً باید این مجسمه یا جسد فرو میریخته تا بدانند جسدی بیش نیست . حکومتهای بر پایه دینهای تهی شده از جان پیامبری نیز بهمین گونه اند مردم تصور میکنند که هنوز پیامبر است که حکومت میکند و چون فرو میریزند اگاه میشوند که پیامبر مرده است و حکومت خالی از جان پیامبری است .

معنای واضح علم غیب نداشتن، همین است که آن ها از مرگ سلیمان آگاه نشدند و با دیدن سلیمان گمان می کردند او هنوز زنده و حاکم است. هیچ قرار و الزامی هم نبوده که جنیان علم غیب داشته باشند، و به همین خاطر که علم غیب نداشتند، مدتی را طبق قبل به وظایف سابقشان عمل می کردند تا وقتی که از مرگ سلیمان مطلع شدند، آن موقع بود که آن ها آزاد شدند و کسی هم نتوانست آن ها را مانند سلیمان در بند نگهدارد.

نکته: آگاه نکردن جنیان بر مرگ سلیمان، به سفارش خود سلیمان بود تا به مردم ثابت شود که جنیان علم غیب ندارند و اگر ادعای داشتن علم دارند، ادعای آن ها دروغ است.

شما می خواهید از این ماجرا برداشت کنید که پس از مرگ سلیمان، اطرافیان به جای او حکومت را اداره می کردند، و این معنایش این است که دیگران در قالب جسد سلیمان حکومت می کرده اند. لذا در ماجرای جسد بر روی تخت سلیمان هم شیطان در قالب سلیمان وارد شده و حکومت می کرده است.

ولی این حرف باطل و بی اساس است. اگر اطرافیان سلیمان مرگ او را مخفی کردند، این اصلا به معنای این نیست که در قالب جسد سلیمان در آمده اند. هیچ کس هم چنین حرفی را قبول نمی کند زیرا علمی و منطقی نیست.

لذا اولا این با موضوع ظاهر شدن شیطان در قالب سلیمان، فرق دارد؛ در ثانی، روشن شد که شیطان نمی تواند در قالب و شکل پیامبران ظاهر شود.

بنابر این، هم اصل ادعا و هم شاهد آوردن، نادرست و اشتباه است.

نقل قول:

ضمناً بنده تفسیر نمیکنم بلکه تفاسیر بی پایه را نقد میکنم اصراری هم در قبولاندن نظر خودم ندارم بلکه میگویم اینهم امکان دارد و قابل قبول تر است .

بله؛ این گونه آیات، إخبار هستند لذا می توان احتمال هایی که مطرح می شوند را محتمل دانست، البته مشروط بر این که اشکال اساسی و مبنایی نداشته باشند، مانند همین شیطان و انگشتر و دزدی پیامبری سلیمان.

نقل قول:

شما نیز سعی نکنید بجای قبول حقایق روشن فقط راهی برای رد نظر دیگران پیدا کنید چون با این روش فقط سر پوشی بر روی ابهامات و تناقضات موجود بر تفاسیر قرار میدهید و راهگشا نخواهد بود .

عرض بنده این است که در چنین آیاتی، تفسیر و احتمال خاصی را نمی توان به قطعیت پذیرفت و لذا برای انتخاب و ترجیح احتمال یا تفسیری، بایستی به دنبال تجمیع قرائن بود. که در بین این احتمالات مطرح شده، قول به این که جسد در آیه (ص، 34) متعلق به فرزند سلیمان است، احتمال قویتری است و مؤید روایی هم دارد.

اما این که در برابر احتمالی که ادله نقلی و عقلی بر بطلان آن اقامه شده، و اصل داستان ساختگی و جعلی است و با مقام شامخ پیامبران الهی هم سازگار نیست، انتظار داشته باشید ایراد و اشکالی وارد نکنم و آن را صحیح بدانم، انتظاری ناصحیح است.

لذا ایراد و اشکال بنده بر این داستان ساختگی شیطان و دزدیدن انگشتر و پیامبری سلیمان، به معنای انتخاب یک تفسیر و چشم بستن بر دیگر احتمالات نیست، بلکه به دلیل نادرست بودن اصل این احتمال است.

میقات;512869 نوشت:
این موضوع شیطان و انگشتری اشکال های متعدد عقلی و نقلی دارد که شما هنوز بدان ها پاسخ علمی نداده اید.

افزون بر آن ها قران می فرماید: «إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ»؛ كه بر بندگانم تسلّط نخواهى يافت مگر گمراهانى كه از تو پيروى مى ‏كنند. (حجر، 42)

شیطان بر بندگان خالص، تسلطی ندارد. آیا به نظر شما این که شیطان در قالب پیامبران الهی در بیاید، تسلط محسوب نمی شود؟!

در ضمن، اختلاف نظر مفسران، دلیل بر باطل بودن همه نظرات نیست. از طرفی عرض کردم این گونه آیات، إخبار هستند لذا می توان احتمال هایی که مطرح می شوند را محتمل دانست، البته مشروط بر این که اشکال اساسی و مبنایی نداشته باشند، مانند همین شیطان و انگشتر و دزدی پیامبری سلیمان.

سلام

بنده نمیخواستم بیش از این داستان سلیمان و انگشتری را بسط بدهم چون از موضوع اصلی منحرف میشویم ولی چون شما اصرار دارید باید عرض کنم اینگونه داستانها بر گرفته از تورات است و تورات اصلاً سلیمان را سلطان میداند نه پیامبر لذا اینکه شما مرتباً اصرار میفرمایید که دارنده انگشتری جانشین نبی گردیده هیچ اساس و پایه ای ندارد بلکه لزوماً جانشین پادشاه شده نه پیامبر و این مطلب را بنده گراراً تاکید کرده و میکنم .

وَقَالَتِ الْیهُودُ لَیسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَیءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیسَتِ الْیهُودُ عَلَى شَیءٍ وَهُمْ یتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یحْكُمُ بَینَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ فِیمَا كَانُوا فِیهِ یخْتَلِفُونَ«البقرة/113»
یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)»؛ در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را می‌خوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند)افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوری می‌کند.

اما در مورد اختلاف نظر مفسران همین ایه کافی است

میقات;512869 نوشت:
بر خلاف تصور شما، اولا شیطان بر پیامبران الهی تسلط ندارد و نمی تواند به شکل آن ها ظاهر شود. در ثانی به فریب دادن انسان ها توسط شیطان، جسد اطلاق نمی شود.

بنده هیچ گاه چنین تصوری نداشته و ندارم و نوشتار بنده در تاپیکهای قبل شاهد بر این مدعاست و نمیدانم از چه روی مرتباً این اتهام را به بنده روا میدارید .
اما در رابطه باجسد جنابعالی فرمودید جسد نمیتواند به معنی مجسمه باشد بنده نیز شاهد محکم اوردم که میشود اگرچه تمام عالمان لغت هم این را نگفته باشند
اما اگر مجسمه باعث فریب نمیشود چرا موسی مجسمه گوساله را سوزاند .

میقات;512869 نوشت:
معنای واضح علم غیب نداشتن، همین است که آن ها از مرگ سلیمان آگاه نشدند و با دیدن سلیمان گمان می کردند او هنوز زنده و حاکم است. هیچ قرار و الزامی هم نبوده که جنیان علم غیب داشته باشند، و به همین خاطر که علم غیب نداشتند، مدتی را طبق قبل به وظایف سابقشان عمل می کردند تا وقتی که از مرگ سلیمان مطلع شدند، آن موقع بود که آن ها آزاد شدند و کسی هم نتوانست آن ها را مانند سلیمان در بند نگهدارد.

نکته: آگاه نکردن جنیان بر مرگ سلیمان، به سفارش خود سلیمان بود تا به مردم ثابت شود که جنیان علم غیب ندارند و اگر ادعای داشتن علم دارند، ادعای آن ها دروغ است.

شما می خواهید از این ماجرا برداشت کنید که پس از مرگ سلیمان، اطرافیان به جای او حکومت را اداره می کردند، و این معنایش این است که دیگران در قالب جسد سلیمان حکومت می کرده اند. لذا در ماجرای جسد بر روی تخت سلیمان هم شیطان در قالب سلیمان وارد شده و حکومت می کرده است.

ولی این حرف باطل و بی اساس است. اگر اطرافیان سلیمان مرگ او را مخفی کردند، این اصلا به معنای این نیست که در قالب جسد سلیمان در آمده اند. هیچ کس هم چنین حرفی را قبول نمی کند زیرا علمی و منطقی نیست.

لذا اولا این با موضوع ظاهر شدن شیطان در قالب سلیمان، فرق دارد؛ در ثانی، روشن شد که شیطان نمی تواند در قالب و شکل پیامبران ظاهر شود.

بنابر این، هم اصل ادعا و هم شاهد آوردن، نادرست و اشتباه است.

اولاً این برداشت شما اشتباه است شما کلی صغرا و کبری بی مدرک اوردید که علم غیب نداشتن جنیان را توجیه کنید که همه باطل است چون دانستن اینکه سلیمان مرده است علم غیب نمیخواسته بلکه با کمی دقت این مطلب مکشوف میشده بلکه انچه علم غیب میخواسته این بوده که موریانه در درون عصا انرا میجویده ولی در ظاهر چیزی دیده نمیشده همچنانکه موریانه عصای حکومتهای فاسد را از درون میجود و کسی متوجه ان نیست .

میقات;512869 نوشت:
عرض بنده این است که در چنین آیاتی، تفسیر و احتمال خاصی را نمی توان به قطعیت پذیرفت و لذا برای انتخاب و ترجیح احتمال یا تفسیری، بایستی به دنبال تجمیع قرائن بود. که در بین این احتمالات مطرح شده، قول به این که جسد در آیه (ص، 34) متعلق به فرزند سلیمان است، احتمال قویتری است و مؤید روایی هم دارد.

اما این که در برابر احتمالی که ادله نقلی و عقلی بر بطلان آن اقامه شده، و اصل داستان ساختگی و جعلی است و با مقام شامخ پیامبران الهی هم سازگار نیست، انتظار داشته باشید ایراد و اشکالی وارد نکنم و آن را صحیح بدانم، انتظاری ناصحیح است.

لذا ایراد و اشکال بنده بر این داستان ساختگی شیطان و دزدیدن انگشتر و پیامبری سلیمان، به معنای انتخاب یک تفسیر و چشم بستن بر دیگر احتمالات نیست، بلکه به دلیل نادرست بودن اصل این احتمال است.

اگر کمی به عقب برگردیم خواهیم دید که موضوع بحث به انجا رسید که مرده بدنیا امدن فرزند سلیمان یا مریضی او هردو محتمل است و بنده نیز با اوردن داستان سلیمان و انگشتری احتمال سومی را مطرح کردم و هیچ اصراری هم در صحت ان خصوص در مورد جانشینی شیطان بجای سلیمان نبی نداشتم بلکه جانشینی سلطنتی مورد نظر بود و هست . بعد به انجا رسیدیم که جسد سلیمان به استناد صریح قران بر جنیان حکومت کرده یعنی میفرمایید جسد سلیمان همان سلیمان نبی بوده یا مجسمه ای از سلطان سلیمان بوده ایا شیطان در این جسد یا مجسمه میتواند نفوذ کند یا خیر دقت کنید اگر جسد سلیمان همان سلیمان نبی بوده چگونه ممکن است موریانه عصای او را بجود و اورا واژگون نماید و اگر نمیتواند پس چگونه در مجسمه عیسی روی صلیب موجب فریب مردم میشود دقت کنید مجسمه میتواند شیطان باشد چون موسی مجسمه گوساله را به اتش میکشد .

[="Tahoma"]

فتا 1;512904 نوشت:
سلام

بنده نمیخواستم بیش از این داستان سلیمان و انگشتری را بسط بدهم چون از موضوع اصلی منحرف میشویم ولی چون شما اصرار دارید باید عرض کنم اینگونه داستانها بر گرفته از تورات است و تورات اصلاً سلیمان را سلطان میداند نه پیامبر لذا اینکه شما مرتباً اصرار میفرمایید که دارنده انگشتری جانشین نبی گردیده هیچ اساس و پایه ای ندارد بلکه لزوماً جانشین پادشاه شده نه پیامبر و این مطلب را بنده گراراً تاکید کرده و میکنم .

با سلام و درود

در این زمینه تورات از منابع معتبر نیست و نمی توان به آن اعتماد کرد.

دلیل آشکار بی اعتباری تورات در این جا، این است که بر خلاف تورات كنونى كه حضرت سليمان را يک پادشاه جبار و بتخانه ساز و تسليم هوس هاى زنان معرفى كرده؛ قرآن کریم حضرت سلیمان را از پیامبران الهی می داند که به او وحی شده است:

«إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‏ نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عيسى‏ وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً»؛ ما به تو وحى فرستاديم همان گونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحى فرستاديم و (نيز) به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط [بنى اسرائيل‏] و عيسى و ايّوب و يونس و هارون و سليمان وحى نموديم و به داوود زبور داديم‏. (نساء، 163)

«وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي فَضَّلَنا عَلى‏ كَثيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنينَ»؛ و ما به داوود و سليمان، دانشى عظيم داديم و آنان گفتند: ستايش از آن خداوندى است كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمنش برترى بخشيد. (نمل، 15)

نقل قول:

وَقَالَتِ الْیهُودُ لَیسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَیءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیسَتِ الْیهُودُ عَلَى شَیءٍ وَهُمْ یتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یحْكُمُ بَینَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ فِیمَا كَانُوا فِیهِ یخْتَلِفُونَ«البقرة/113»
یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)»؛ در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را می‌خوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند)افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوری می‌کند.

اما در مورد اختلاف نظر مفسران همین ایه کافی است

روش برداشت و تفسیر قرآن، اسلوب و شیوه خاص خود را دارد، و نمی توان به دلخواه، از قرآن و کلام الهی مطلبی را برداشت نمود.

نصاری و یهود یکدیگر را انکار می کردند ولی اگر به کتب تفسیر و بیان مفسران مراجعه نمایید می بینید که اقوالشان را به صورت احتمال مطرح می کنند؛ نه این که دیگران را بر باطل دانسته و انکار نمایند.

این خیلی متفاوت است با برداشت شما از آیات قرآن.

نقل قول:

بنده هیچ گاه چنین تصوری نداشته و ندارم و نوشتار بنده در تاپیکهای قبل شاهد بر این مدعاست و نمیدانم از چه روی مرتباً این اتهام را به بنده روا میدارید .

اگر مطالب سابقتان را مرور کنید می بینید هم قائلید که شیطان در قالب و شکل پیامبران در می آید و هم این که انسان های فریب خورده توسط شیطان را جسدی می دانید که شیطان در قالب آن ها است.

به این پست ها مراجعه کنید:

پست 20:

نقل قول:

این داستان که مربوط به جسدی که شیطان در ان مجسم شده و بر تخت سلیمان نشسته

پست 22:

نقل قول:

جسد لزومی ندارد جسم مرده باشد هرکس روحش را به شیطان فروخت میشود فرزند شیطان و هر کس روح نداشته باشد جسد است

پست 26:

نقل قول:

شیطان نیز وقتی بشکل سلیمان بر مردم حکومت میکرد جسدی را یدک میکشید

پست 35:

نقل قول:

ما در مورد ورود شیطان در جسم پیامبران امروزه میلیارد ها نفر شیطان را در جسد حضرت عیسی روی صلیبهای مزین به طلا و جواهرات مورد تقدیس و پرستش قرار میدهند و این دیگر جای هیچ چون و چرائی باقی نمیگذارد که شیطان میتواند بشکل پیامبران بر مردم عرضه شود

پست 37:

نقل قول:

ولی در بیداری شیطان میتواند بصورت انبیاء و اولیاء بر انسان خلاف ظاهر شود

پست 39:

نقل قول:

ولی مسئله انگشتری یعنی حکومت شیطان در لباس پیامبران ثابت شد که با ایات قران مطابقت بیشتری دارد

نقل قول:

اما در رابطه باجسد جنابعالی فرمودید جسد نمیتواند به معنی مجسمه باشد بنده نیز شاهد محکم اوردم که میشود اگرچه تمام عالمان لغت هم این را نگفته باشند

بنده چنین چیزی نگفتم. پست 13 را مجددا مطالعه فرمایید:

نقل قول:

نکته:

قرآن كريم واژه جسد را هم در بی روح و هم در ذى روح (با روح)، هم در انسان و هم در غير انسان به كار برده است.(قاموس قرآن، ج ‏2، ص 37)

واژه جسد، برای انسان با روح نیز استفاده می شود:

«وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ ما كانُوا خالِدِينَ»؛ آنان را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم! عمر جاويدان هم نداشتند! (انبیاء، Dirol

در تفسیر "مجمع البیان" از كلبى نقل شده، جسد جسمی است كه در آن روح است، می خورد و می آشامد. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏7، ص 64)

در نهج البلاغه نیز در باره تقوى فرموده «وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُم‏» (نهج البلاغه، خطبه 196)؛ هم چنین تعبیر به «وَ رَاحَةِ الْأَجْسَاد» آمده است.(نهج البلاغه، خطبه 83)

نقل قول:

اولاً این برداشت شما اشتباه است شما کلی صغرا و کبری بی مدرک اوردید که علم غیب نداشتن جنیان را توجیه کنید که همه باطل است چون دانستن اینکه سلیمان مرده است علم غیب نمیخواسته بلکه با کمی دقت این مطلب مکشوف میشده بلکه انچه علم غیب میخواسته این بوده که موریانه در درون عصا انرا میجویده ولی در ظاهر چیزی دیده نمیشده همچنانکه موریانه عصای حکومتهای فاسد را از درون میجود و کسی متوجه ان نیست .

چرا علم غیب نمی خواهد؟ مگر کارهای حضرت سلیمان کارهایی عادی بوده که همه او را با خودشان قیاس کرده و از آن مطلع باشند؟ مگر وقتی سلیمان از دنیا رفت، نزدیک و در مقابل جنیان بوده است؟

اصلا قرآن صراحت دارد که تا قبل از آن، جنیان خبر نداشتند، در حالی که اگر علم غیب داشتند، می توانستند بفهمند که سلیمان دیگر زنده نیست:

«فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهينِ»؛ هنگامى كه بر زمين افتاد جنّيان فهميدند كه اگر از غيب آگاه بودند در عذاب خواركننده باقى نمى‏ ماندند! (سبأ، 14)

از آن جا كه همه كارهای حضرت سليمان عجيب بوده، شايد اين مسأله را نيز از عجائب او مى ‏شمردند، حتى در روايتى آمده، كم كم اين زمزمه در ميان گروهى پيدا شد كه بايد سليمان را پرستش كرد، مگر نه اين است كه او مدتى بر جاى خود ثابت مانده، نه مى ‏خوابد و نه غذا مى ‏خورد و نه آب مى ‏نوشد. (البرهان في تفسير القرآن، ج ‏4، ص 510)

مطلب دیگر این که تکیه زدن سلیمان بر عصای خود، مطابق با ظاهر قرآن است. شما اگر برداشتی خلاف ظاهر دارید باید دلیل بیاورید.

از طرفی این مطلبی که شما می گویید، نیازی به استناد به این آیه ندارد و اگر این آیه هم نبود می توان فهمید که حکومت های فاسد، از درون نابود می شوند. لذا دلیل ندارد که این خورده شدن عصا توسط موریانه را از معنای ظاهرش انصراف داده و فروپاشی حکومت های فاسد بدانیم.

نقل قول:

جسد سلیمان به استناد صریح قران بر جنیان حکومت کرده یعنی میفرمایید جسد سلیمان همان سلیمان نبی بوده یا مجسمه ای از سلطان سلیمان بوده ایا شیطان در این جسد یا مجسمه میتواند نفوذ کند یا خیر دقت کنید اگر جسد سلیمان همان سلیمان نبی بوده چگونه ممکن است موریانه عصای او را بجود و اورا واژگون نماید و اگر نمیتواند پس چگونه در مجسمه عیسی روی صلیب موجب فریب مردم میشود دقت کنید مجسمه میتواند شیطان باشد چون موسی مجسمه گوساله را به اتش میکشد .

جسد سلیمان بوده ولی جسد که حکومت نمی کرده است بلکه جنیان و بقیه تصور می کردند او زنده است و به فرمان های قبلی عمل می کردند، به همین خاطر وقتی فهمیدند سلیمان مرده است، با این که جسد سلیمان هنوز باقی بود، اجنه دیگر فرمانبرداری نکرده و رفتند.

لذا اگر این جسد حکومت می کرده، بعد از افتادن نیز باید قدرت داشته و حکومت را ادامه می داده؛ در حالی که چنین نیست. پس نمی توانید حکومت کردن را به جسد نسبت بدهید.

توجه: پس از قبض روح، جسد سلیمان روح نداشته و شیطان هم در آن نفوذ نکرده است.

ضمنا، چه اشکالی دارد موریانه عصای سلیمان را بجود و عصا شکسته شود، مگر اکنون که عصا، عصای سلیمان است، موریانه نمی تواند چنین کند؟!

میقات;513027 نوشت:
در این زمینه تورات از منابع معتبر نیست و نمی توان به آن اعتماد کرد.

دلیل آشکار بی اعتباری تورات در این جا، این است که بر خلاف تورات كنونى كه حضرت سليمان را يک پادشاه جبار و بتخانه ساز و تسليم هوس هاى زنان معرفى كرده؛ قرآن کریم حضرت سلیمان را از پیامبران الهی می داند که به او وحی شده است:

«إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‏ نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عيسى‏ وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً»؛ ما به تو وحى فرستاديم همان گونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحى فرستاديم و (نيز) به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط [بنى اسرائيل‏] و عيسى و ايّوب و يونس و هارون و سليمان وحى نموديم و به داوود زبور داديم‏. (نساء، 163)

«وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي فَضَّلَنا عَلى‏ كَثيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنينَ»؛ و ما به داوود و سليمان، دانشى عظيم داديم و آنان گفتند: ستايش از آن خداوندى است كه ما را بر بسيارى از بندگان مؤمنش برترى بخشيد. (نمل، 15)

سلام

پس داستان انگشتری قابل استناد نیست یعنی نمیتوان بر اساس ان گفت که شیطان چانشین نبی گردیده بنده نیز عرض کردم این یک الگوست یک مثال است . اما اینکه جسد یا در واقع مجسمه سلیمان مدتها بر جنیان حکومت کرده بر گرفته از قران است و در ان چون چرا نمیتوان کرد و البته به احتمال قوی مجسمه ای از سلیمان بوده که به عصا تکیه داشته و بر اثر جویده شدن عصا فرو افتاده چون جسد را نمیتوان با تکیه بر یک عصا سر پا نگه داشت .

میقات;513027 نوشت:
روش برداشت و تفسیر قرآن، اسلوب و شیوه خاص خود را دارد، و نمی توان به دلخواه، از قرآن و کلام الهی مطلبی را برداشت نمود.

نصاری و یهود یکدیگر را انکار می کردند ولی اگر به کتب تفسیر و بیان مفسران مراجعه نمایید می بینید که اقوالشان را به صورت احتمال مطرح می کنند؛ نه این که دیگران را بر باطل دانسته و انکار نمایند.

این خیلی متفاوت است با برداشت شما از آیات قرآن.

إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُمْ وَمَنْ یكْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ«19»
دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او می‌رسد؛ زیرا) خداوند، سریع الحساب است.

در ایه فوق و امثال ان دقیقا اختلاف مورد مذمت قرار گرفته لذا اختلاف چیز کمی نیست که بگوئیم اینها فقط اختلاف است و تضادی در کار نیست .

میقات;513027 نوشت:
اگر مطالب سابقتان را مرور کنید می بینید هم قائلید که شیطان در قالب و شکل پیامبران در می آید و هم این که انسان های فریب خورده توسط شیطان را جسدی می دانید که شیطان در قالب آن ها است.

مشکل شما اینجاست که شیطان در قالب پیامبران رفتن را با شیطان در قالب پیامبران را دیدن را نمیتوانید از هم تفکیک کنید لذا یک اشتباه را مرتباًتکرار میکنید بنده عرض ام این است که انسانها خلاف که مورد حمله شیطان قرار میگیرند میتوانند شیطان را در قالب پیامبران ببینند و این مطلب را به کرات ثابت نموده ام و نمونه اش دیده شدن جسد یا در واقع مجسمه سلیمان و مجسمه عیسی بر روی صلیب است .

دقت کنید به استناد ایاتی که خودتان اوردید شیطان نمیتواند یا در واقع اجازه ندارد تا بر مومنین واقعی تسلط یابد

میقات;512869 نوشت:
افزون بر آن ها قران می فرماید: «إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ»؛ كه بر بندگانم تسلّط نخواهى يافت مگر گمراهانى كه از تو پيروى مى ‏كنند. (حجر، 42)

در حالی که قومی که شیطان بر انان تسلط یافته جنیان بوده اند نه سلیمان دقت کنید این جنیان بوده اند که جسد سلیمان را سلیمان واقعی میدیدند نه اینکه انکه در مقابلشان ایستاده بوده سلیمان واقعی بوده است تمام این مستنداتی را که اورده اید نیز از همین عدم دقت شما ناشی میشود .

میقات;513027 نوشت:
بنده چنین چیزی نگفتم. پست 13 را مجددا مطالعه فرمایید:

یعنی قبول میکنید که جسد میتواند مجسمه نیز معنی بدهد ؟

میقات;513027 نوشت:
چرا علم غیب نمی خواهد؟ مگر کارهای حضرت سلیمان کارهایی عادی بوده که همه او را با خودشان قیاس کرده و از آن مطلع باشند؟ مگر وقتی سلیمان از دنیا رفت، نزدیک و در مقابل جنیان بوده است؟

اصلا قرآن صراحت دارد که تا قبل از آن، جنیان خبر نداشتند، در حالی که اگر علم غیب داشتند، می توانستند بفهمند که سلیمان دیگر زنده نیست:

«فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهينِ»؛ هنگامى كه بر زمين افتاد جنّيان فهميدند كه اگر از غيب آگاه بودند در عذاب خواركننده باقى نمى‏ ماندند! (سبأ، 14)

از آن جا كه همه كارهای حضرت سليمان عجيب بوده، شايد اين مسأله را نيز از عجائب او مى ‏شمردند، حتى در روايتى آمده، كم كم اين زمزمه در ميان گروهى پيدا شد كه بايد سليمان را پرستش كرد، مگر نه اين است كه او مدتى بر جاى خود ثابت مانده، نه مى ‏خوابد و نه غذا مى ‏خورد و نه آب مى ‏نوشد. (البرهان في تفسير القرآن، ج ‏4، ص 510)

مطلب دیگر این که تکیه زدن سلیمان بر عصای خود، مطابق با ظاهر قرآن است. شما اگر برداشتی خلاف ظاهر دارید باید دلیل بیاورید.

از طرفی این مطلبی که شما می گویید، نیازی به استناد به این آیه ندارد و اگر این آیه هم نبود می توان فهمید که حکومت های فاسد، از درون نابود می شوند. لذا دلیل ندارد که این خورده شدن عصا توسط موریانه را از معنای ظاهرش انصراف داده و فروپاشی حکومت های فاسد بدانیم.

این که سلیمان کار های عجیبی میکرده که چیز تازه ای در مورد پیامبران نیست ایا بیرون اورن شتر از درون سنگ توسط صالح عجیب تر است یا سخن گفتن با حیوانات اما دانستن علم غیب دانش بر مسائل پنهان است و سلیمان در مقابل انان ایستاده بوده فقط انان نمیفهمیده اند یا نمیخواسطه اند بفمند که این مجسمه ای بیش نیست اما در مورد ظاهر ایات یعنی میخواهید بفرمایید که قران کریم تایید میکند که سلیمان واقعی فرو ریخت و نابود شد. یعنی پیامبران مانند ما هستند که جسدشان هیچ ارزشی نداشته باشد .

میقات;513027 نوشت:
جسد سلیمان بوده ولی جسد که حکومت نمی کرده است بلکه جنیان و بقیه تصور می کردند او زنده است و به فرمان های قبلی عمل می کردند، به همین خاطر وقتی فهمیدند سلیمان مرده است، با این که جسد سلیمان هنوز باقی بود، اجنه دیگر فرمانبرداری نکرده و رفتند.

لذا اگر این جسد حکومت می کرده، بعد از افتادن نیز باید قدرت داشته و حکومت را ادامه می داده؛ در حالی که چنین نیست. پس نمی توانید حکومت کردن را به جسد نسبت بدهید.

توجه: پس از قبض روح، جسد سلیمان روح نداشته و شیطان هم در آن نفوذ نکرده است.

ضمنا، چه اشکالی دارد موریانه عصای سلیمان را بجود و عصا شکسته شود، مگر اکنون که عصا، عصای سلیمان است، موریانه نمی تواند چنین کند؟!

پس جنیان تصور میکردند او سلیمان است نه اینکه او سلیمان بوده است اصل مطلب همین است انچه ما تصور میکنیم ممکن است واقعیت نباشد خصوص اینکه ما مومن واقعی نباشیم یعنی ممکن است شیطان در لباس پیامبران بر نا مومن ظاهر شود کما اینکه ارباب کلیسا قرنها در لباس دین بر مردمی که محسمه عیسی را بر صلیب پیامبر واقعی میدیدند حکومت کردند یا اینکه شیطان میتواند بر نا مومنین وحی کاذب بکند . یعنی شیطان حتی میتواند بصورت خدا جلوه کند مهم خلوص خود مومن است اگر خالص نباشد هر چیزی ممکن میشود و این بدان معنی نیست که شیطان در قالب پیامبران یا خدا نفوذ کرده بلکه این نا مومن است که این تصور برایش پیش میاید .

اما در مورد موریانه و عصا دقت کنید مویانه میتواند پایه مجسمه عیسی بر صلیب را خورده و انرا ساقط کند ولی هرگز نمیتواند عیسی واقعی را ساقط نماید .

أَلَمْ تَرَ كَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ«الإبراهیم/24»
آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه‌ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!

وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ«الإبراهیم/26»
(همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.

[="Tahoma"]

فتا 1;513390 نوشت:
سلام

پس داستان انگشتری قابل استناد نیست یعنی نمیتوان بر اساس ان گفت که شیطان چانشین نبی گردیده بنده نیز عرض کردم این یک الگوست یک مثال است . اما اینکه جسد یا در واقع مجسمه سلیمان مدتها بر جنیان حکومت کرده بر گرفته از قران است و در ان چون چرا نمیتوان کرد و البته به احتمال قوی مجسمه ای از سلیمان بوده که به عصا تکیه داشته و بر اثر جویده شدن عصا فرو افتاده چون جسد را نمیتوان با تکیه بر یک عصا سر پا نگه داشت .

با سلام و درود

مجسمه سلیمان که نبوده بلکه جسم و جسد سلیمان بوده و جسد در این جا یعنی جسم بدون روح، لذا نمی توان حکومت کردن و اداره حکومت پس از سلیمان را به او نسبت داد.

قرآن نیز چیزی در زمینه حکومت کردن پس از سلیمان ندارد لذا نمی توانید بگویید قرآن حکومت کردن را به جسد سلیمان نسبت می دهد. این برداشت ذهنی شما است.

نقل قول:

إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُمْ وَمَنْ یكْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ«19»
دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او می‌رسد؛ زیرا) خداوند، سریع الحساب است.

در ایه فوق و امثال ان دقیقا اختلاف مورد مذمت قرار گرفته لذا اختلاف چیز کمی نیست که بگوئیم اینها فقط اختلاف است و تضادی در کار نیست .

تا موقعی که برداشت از قرآن طبق اسلوب و شیوه های تفسیر نباشد، همین می شود که اختلاف نظر علمی که بین عالمان و دانشمندان کاملا عادی و طبیعی است، اختلاف دینی و ایستادگی در برابر دین الهی تلقی می شود!!

نقل قول:

مشکل شما اینجاست که شیطان در قالب پیامبران رفتن را با شیطان در قالب پیامبران را دیدن را نمیتوانید از هم تفکیک کنید لذا یک اشتباه را مرتباًتکرار میکنید بنده عرض ام این است که انسانها خلاف که مورد حمله شیطان قرار میگیرند میتوانند شیطان را در قالب پیامبران ببینند و این مطلب را به کرات ثابت نموده ام و نمونه اش دیده شدن جسد یا در واقع مجسمه سلیمان و مجسمه عیسی بر روی صلیب است .

دقت کنید به استناد ایاتی که خودتان اوردید شیطان نمیتواند یا در واقع اجازه ندارد تا بر مومنین واقعی تسلط یابد

معنای حرف شما این است که انسان خلافکار دیگر نمی تواند از طریق پیامبران راهنمایی و هدایت شود چرا که نمی داند این که به شکل پیامبر است، پیامبر واقعی است یا شیطان است در قالب و شکل پیامبر. به عبارتی زمینه هدایت بر انسان خلافکار از طریق پیامبران بسته می شود، و این باطل و ناصحیح است.

«إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ»؛ كه بر بندگانم تسلّط نخواهى يافت مگر گمراهانى كه از تو پيروى مى ‏كنند. (حجر، 42)

این آیه اطلاق دارد و تسلط شیطان بر پیامبران الهی را در همه حال، نفی می کند.

در اصل در قالب و شکل پیامبر الهی در آمدن، فرقی نمی کند چه بر مؤمن و چه بر کافر باشد؛ در هر حال مربوط به پیامبر الهی است و از این جهت شیطان هیچ تسلطی ندارد.

نقل قول:

یعنی قبول میکنید که جسد میتواند مجسمه نیز معنی بدهد ؟

جسد می تواند بر جسم بدون روح و غیر انسان نیز به کار رود، مانند گوساله سامری؛ ولی بر تسلط یافتن شیطان بر روح و فکر انسان ها، جسد اطلاق نمی شود.

نقل قول:

اما در مورد ظاهر ایات یعنی میخواهید بفرمایید که قران کریم تایید میکند که سلیمان واقعی فرو ریخت و نابود شد. یعنی پیامبران مانند ما هستند که جسدشان هیچ ارزشی نداشته باشد .

جسد پیامبران احترام و ارزش دارد ولی در اصل مرگ و جدایی روح از این بدن فرقی ندارند.

روح وقتی از بدن جدا شود، بدن دیگر اختیار و کنترلی ندارد لذا این واضح و روشن است که وقتی جسم بی روح سلیمان بر عصا تکیه دارد، با شکسته شدن عصا، پیکر او هم می افتد.

«فَلَمَّا خَر»؛ هنگامى كه بر زمين افتاد.(سبأ، 14)

به کتب لغت مراجعه کنید تا روشن شود معنای خرّ، سقوط و افتادن بر زمین است.(المفردات في غريب القرآن، ص 277؛ مجمع البحرين، ج ‏3، ص 283؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج ‏3، ص 37)

نقل قول:

این که سلیمان کار های عجیبی میکرده که چیز تازه ای در مورد پیامبران نیست ایا بیرون اورن شتر از درون سنگ توسط صالح عجیب تر است یا سخن گفتن با حیوانات اما دانستن علم غیب دانش بر مسائل پنهان است و سلیمان در مقابل انان ایستاده بوده فقط انان نمیفهمیده اند یا نمیخواسطه اند بفمند که این مجسمه ای بیش نیست

در مقام بیان جزئیات زندگی حضرت سلیمان نیستیم. با مقایسه کردن زندگی دیگر پیامبران، نمی توان نتیجه گرفت که پس سلیمان هم چنین بوده است. هر چه بوده مردم تصوری خاص از سلیمان دشته اند تا حدی که برایشان بعید نبوده چنین تصوری که او چندین روز بدون غذا و آب سپری کند. لذا تصور نمی کردند که او مرده است و به این جهت است که غذا و آب نمی خورد.

نقل قول:

پس جنیان تصور میکردند او سلیمان است نه اینکه او سلیمان بوده است اصل مطلب همین است انچه ما تصور میکنیم ممکن است واقعیت نباشد خصوص اینکه ما مومن واقعی نباشیم یعنی ممکن است شیطان در لباس پیامبران بر نا مومن ظاهر شود کما اینکه ارباب کلیسا قرنها در لباس دین بر مردمی که محسمه عیسی را بر صلیب پیامبر واقعی میدیدند حکومت کردند یا اینکه شیطان میتواند بر نا مومنین وحی کاذب بکند . یعنی شیطان حتی میتواند بصورت خدا جلوه کند

ببخشید. چرا همه چیز را خلط می کنید. استدلال و نتیجه گیری، اسلوب و قاعده دارد و نمی توان همه چیز را به هم ربط داد. یعنی چه شیطان می تواند به صورت خدا جلوه کند؟ مگر خدا صورت و تصویر دارد؟!

مگر نمی توان کسی را با کلام فریب داد و حتما برای فریب دیگران بایستی او را به صورت تصویری و در قالب و شکل دیگران، فریب داد؟!

این که شیطان یا ارباب کلیسا با نیرنگ و وسوسه و ... فکر دیگران را منحرف نموده و آن ها را نسبت به پیامبر و خدا فریب می دهند، که به معنای درآمدن به شکل و قالب پیامبر و خدا نیست.

میقات;514898 نوشت:
مجسمه سلیمان که نبوده بلکه جسم و جسد سلیمان بوده و جسد در این جا یعنی جسم بدون روح، لذا نمی توان حکومت کردن و اداره حکومت پس از سلیمان را به او نسبت داد.

قرآن نیز چیزی در زمینه حکومت کردن پس از سلیمان ندارد لذا نمی توانید بگویید قرآن حکومت کردن را به جسد سلیمان نسبت می دهد. این برداشت ذهنی شما است.

سلام

اگر قبول دارید که جسد میتواند مجسمه هم باشد پس نمیتوانید بگوید حتماً جسم خود سلیمان بوده .
مگر حکومت کردن چیست وقتی پس از مرگ سلیمان نیز به کار خود ادامه میداده اند یعنی به نوعی بر انان حکومت جاری بوده است .

میقات;514898 نوشت:
تا موقعی که برداشت از قرآن طبق اسلوب و شیوه های تفسیر نباشد، همین می شود که اختلاف نظر علمی که بین عالمان و دانشمندان کاملا عادی و طبیعی است، اختلاف دینی و ایستادگی در برابر دین الهی تلقی می شود!!

این چه اسلوبی است که اینهمه اختلاف در ان وجود دارد که نمیتوان به یک تفسیر اعتماد نمود که فرزند سلیمان مرده بدنیا امده یا پیکر مریضش بر تختش افتاده یا مورد دیگری وقتی حدیث قابل اعتمادی وجود ندارد هر تفسیری تفسیر به رای است هرچند بر اساس اسلوب های کذائی باشد .

میقات;514898 نوشت:
معنای حرف شما این است که انسان خلافکار دیگر نمی تواند از طریق پیامبران راهنمایی و هدایت شود چرا که نمی داند این که به شکل پیامبر است، پیامبر واقعی است یا شیطان است در قالب و شکل پیامبر. به عبارتی زمینه هدایت بر انسان خلافکار از طریق پیامبران بسته می شود، و این باطل و ناصحیح است.

«إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ»؛ كه بر بندگانم تسلّط نخواهى يافت مگر گمراهانى كه از تو پيروى مى ‏كنند. (حجر، 42)

این آیه اطلاق دارد و تسلط شیطان بر پیامبران الهی را در همه حال، نفی می کند.

در اصل در قالب و شکل پیامبر الهی در آمدن، فرقی نمی کند چه بر مؤمن و چه بر کافر باشد؛ در هر حال مربوط به پیامبر الهی است و از این جهت شیطان هیچ تسلطی ندارد.

پیامبر الهی بودن را قران توضیح داده

وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ یرَوْا أَنَّهُ لَا یكَلِّمُهُمْ وَلَا یهْدِیهِمْ سَبِیلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِینَ«الأعراف/148»

وقتی پیامبر با مردم سخن نگوید وانان را ارشاد نکند پس میتواند شیطان باشد حتی اگر به شکل سلیمان یا عیسی باشد یعنی باید انسان حرف شنوی داشته باشد تا ارشاد شود در غیر اینصورت شیطان به شکل پیامبر نیز بر او ظاهر میشود . این بدین معنی که شیطان در جسم پیامبر رفته نیست بلکه این تصور بیننده است و این مطلب با توجه به پرستش مجسمه عیسی بر صلیب نمونه دارد و قابل رد کردن نیست . یعنی شیطان در سایه بتی بشکل عیسی بر مردم سلطه یافته و انان را گمراه میکند .

إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یؤْمِنُونَ«البقرة/6»
کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

میقات;514898 نوشت:
جسد می تواند بر جسم بدون روح و غیر انسان نیز به کار رود، مانند گوساله سامری؛ ولی بر تسلط یافتن شیطان بر روح و فکر انسان ها، جسد اطلاق نمی شود.

مگر کسی گفت جسد یا مجسمه روح دارد مگر جسد سلیمان روح داشت مگر مجسمه عیسی بر صلیب روح دارد مگر بتهای مورد پرستش مشرکان مکه روح داشتند مگر گوساله سامری روح داشت پس چرا موسی فرمان میدهد گوساله را نابود کنند پس چرا حضرت ابراهیم بتها را میشکند وقتی جسمی مورد پرستش قرار گرفت برای مشرکان روح پیدا میکند شیطان میشود و باید انرا نابود کرد .

میقات;514898 نوشت:
جسد پیامبران احترام و ارزش دارد ولی در اصل مرگ و جدایی روح از این بدن فرقی ندارند.

روح وقتی از بدن جدا شود، بدن دیگر اختیار و کنترلی ندارد لذا این واضح و روشن است که وقتی جسم بی روح سلیمان بر عصا تکیه دارد، با شکسته شدن عصا، پیکر او هم می افتد.

«فَلَمَّا خَر»؛ هنگامى كه بر زمين افتاد.(سبأ، 14)

به کتب لغت مراجعه کنید تا روشن شود معنای خرّ، سقوط و افتادن بر زمین است.(المفردات في غريب القرآن، ص 277؛ مجمع البحرين، ج ‏3، ص 283؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج ‏3، ص 37)

مگر بنده به غیر این گفتم بنده عرض کردم اولاً نمیشود که جسدی را با تکیه بر یک عصا سر پا نگه داشت و اگر میفرمایید بر اساس تقدیر الهی بوده خدا این جفا را در حق پیامبران نمیکند که انان را در مقابل دیدگان دیگران سافط کند معنی ساقط هم که روشن است .

میقات;514898 نوشت:
ببخشید. چرا همه چیز را خلط می کنید. استدلال و نتیجه گیری، اسلوب و قاعده دارد و نمی توان همه چیز را به هم ربط داد. یعنی چه شیطان می تواند به صورت خدا جلوه کند؟ مگر خدا صورت و تصویر دارد؟!

مگر نمی توان کسی را با کلام فریب داد و حتما برای فریب دیگران بایستی او را به صورت تصویری و در قالب و شکل دیگران، فریب داد؟!

این که شیطان یا ارباب کلیسا با نیرنگ و وسوسه و ... فکر دیگران را منحرف نموده و آن ها را نسبت به پیامبر و خدا فریب می دهند، که به معنای درآمدن به شکل و قالب پیامبر و خدا نیست.

چرا توحه نمیکنید ایا قبول دارید که شیطان هم میتواند وحی کاذب کند یا خیر ؟

[="Tahoma"]

فتا 1;514918 نوشت:
سلام

اگر قبول دارید که جسد میتواند مجسمه هم باشد پس نمیتوانید بگوید حتماً جسم خود سلیمان بوده .
مگر حکومت کردن چیست وقتی پس از مرگ سلیمان نیز به کار خود ادامه میداده اند یعنی به نوعی بر انان حکومت جاری بوده است .

با سلام و درود

واضح و روشن است که کاری خصوصا حکومت کردن را به جسد نمی توان نسبت داد. نیازی هم به ادامه این مطلب نیست.

نقل قول:

این چه اسلوبی است که اینهمه اختلاف در ان وجود دارد که نمیتوان به یک تفسیر اعتماد نمود که فرزند سلیمان مرده بدنیا امده یا پیکر مریضش بر تختش افتاده یا مورد دیگری وقتی حدیث قابل اعتمادی وجود ندارد هر تفسیری تفسیر به رای است هرچند بر اساس اسلوب های کذائی باشد .

با مطالعه اسلوب و شیوه های تفسیری، فرق تفسیر به رأی با تفسیر صحیح مشخص می شود.

در ضمن، هیچ عالم و دانشمندی وجود احتمالات و اقوال مختلف را به معنای تفسیر به رأی نمی داند.

نقل قول:

وقتی پیامبر با مردم سخن نگوید وانان را ارشاد نکند پس میتواند شیطان باشد حتی اگر به شکل سلیمان یا عیسی باشد یعنی باید انسان حرف شنوی داشته باشد تا ارشاد شود در غیر اینصورت شیطان به شکل پیامبر نیز بر او ظاهر میشود . این بدین معنی که شیطان در جسم پیامبر رفته نیست بلکه این تصور بیننده است و این مطلب با توجه به پرستش مجسمه عیسی بر صلیب نمونه دارد و قابل رد کردن نیست . یعنی شیطان در سایه بتی بشکل عیسی بر مردم سلطه یافته و انان را گمراه میکند .

این مطالب صحیح نیست و پشتوانه علمی ندارد.

شیطان نمی تواند در شکل پیامبران ظاهر شود، و در این زمینه فرقی بین مؤمن و غیر مؤمن نیست.

پیروی از شیطان و وسوسه های او و یا تصور غلط افراد فریب خورده که باعث نمی شود حقایق عالم تغییر کرده و واقعا شیطان در قالب پیامبران ظاهر شود. پس چنین ادعایی که شیطان در شکل پیامبران الهی ظاهر می شود نادرست است.

نقل قول:

پس چرا موسی فرمان میدهد گوساله را نابود کنند پس چرا حضرت ابراهیم بتها را میشکند وقتی جسمی مورد پرستش قرار گرفت برای مشرکان روح پیدا میکند شیطان میشود و باید انرا نابود کرد .

روح معانی و اقسام مختلفی دارد. و این واضح و روشن است که آن بت و مجسمه ها ابزاری برای وسوسه و فریب مردم بودند ولی هیچگاه روح بخاری (که در انسان است و عامل زنده بودن است) در مجسمه و بت و ... وجود ندارد.

لذا نمی توانید روح بخاری را به بت و مجسمه نسبت بدهید. روی سخن ما روح بخاری است نه تصور و وجود ذهنی انسان ها.

لذا روح (روح بخاری)، چه روح شیطان یا انسان دیگری در بت و مجسمه نفوذ نکرده و نمی توان گفت شیطان یا مجسمه به شکل پیامبران الهی ظاهر می شوند.

نقل قول:

اولاً نمیشود که جسدی را با تکیه بر یک عصا سر پا نگه داشت و اگر میفرمایید بر اساس تقدیر الهی بوده خدا این جفا را در حق پیامبران نمیکند که انان را در مقابل دیدگان دیگران سافط کند معنی ساقط هم که روشن است .

به لغت مراجعه فرمایید. واژه "خرَّ" در آیه «فَلَمَّا خَر» (سبأ، 14) به معنای سقوط و افتادن بر زمین است؛ و بی احترامی و جفای بر پیامبر الهی محسوب نمی شود.

کما این که در باره حضرت موسی هم از این تعبیر استفاده شده و اصلا جفا و بی احترامی به رسول الهی نیست:

«وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقا»؛ و موسى مدهوش به زمين افتاد. (اعراف، 143)

نقل قول:

ایا قبول دارید که شیطان هم میتواند وحی کاذب کند یا خیر ؟

«وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورا»؛ اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فريبنده و بى ‏اساس (براى اغفال مردم) به يكديگر مى‏ گفتند. (انعام، 112)

لذا الهام هایی که به انسان می شود می تواند منشأ شیطانی داشته باشد؛ ولی این معنایش این نیست که شیطان می تواند به شکل و قیافه پیامبران ظاهر شود. تصور ذهنی هم چیزی جدای از واقعیت خارجی است لذا نمی توان گفت شیطان در قالب و شکل پیامبران در می آید.

میقات;515283 نوشت:
واضح و روشن است که کاری خصوصا حکومت کردن را به جسد نمی توان نسبت داد. نیازی هم به ادامه این مطلب نیست.

سلام

طبیعی است که حکومت را نمیتوان به جسد نسبت داد ولی نمیتوانید بگویید که حکومت وجود نداشته !

میقات;515283 نوشت:
این مطالب صحیح نیست و پشتوانه علمی ندارد.

شیطان نمی تواند در شکل پیامبران ظاهر شود، و در این زمینه فرقی بین مؤمن و غیر مؤمن نیست.

پیروی از شیطان و وسوسه های او و یا تصور غلط افراد فریب خورده که باعث نمی شود حقایق عالم تغییر کرده و واقعا شیطان در قالب پیامبران ظاهر شود. پس چنین ادعایی که شیطان در شکل پیامبران الهی ظاهر می شود نادرست است.

سید علی محمد باب به ظاهر از فرزندان پیامبر بود و ادعای پیامبری کرد یعنی ظاهری چون پیامبر داشت ایا شیطان در قالب پیامبر بر مردم ظاهر نشد ایا بسیاری فریب نخوردند ، اینکه شیطان در غالب پیامبران ظاهر نمیشود با اینکه مومن واقعی او را در غالب پیامبران نمیبیند بسیار متفاوت است کما اینکه مومنان واقعی اورا در لباس پیامبران باور نکردند ولی بسیاری شیطان را در لباس پیامبر دیدند و باور کردند .

میقات;515283 نوشت:
با مطالعه اسلوب و شیوه های تفسیری، فرق تفسیر به رأی با تفسیر صحیح مشخص می شود.

در ضمن، هیچ عالم و دانشمندی وجود احتمالات و اقوال مختلف را به معنای تفسیر به رأی نمی داند.

وقتی قول محکمی وجو ندارد و مفسر بر اساس ذهنیات خودش تفسیر میکند اگر تفسیر برای نیست پس چیست ؟

میقات;515283 نوشت:
«وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورا»؛ اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فريبنده و بى ‏اساس (براى اغفال مردم) به يكديگر مى‏ گفتند. (انعام، 112)

لذا الهام هایی که به انسان می شود می تواند منشأ شیطانی داشته باشد؛ ولی این معنایش این نیست که شیطان می تواند به شکل و قیافه پیامبران ظاهر شود. تصور ذهنی هم چیزی جدای از واقعیت خارجی است لذا نمی توان گفت شیطان در قالب و شکل پیامبران در می آید.

پس شیطان میتواند القاء وحی نماید در حالی که خدا شکل ندارد تا به شکل او در اید پس نیازی نیست تا به شکلی در اید تا القاء وحی شیطانی نماید . یعنی شکل یک تصویر انتزاعی است یعنی شما نمیدانید امام زمان (ع) چه شکلی است تا بتوانید بگوید انچه دیده اید امام زمان (ع) بوده یا دیگری یعنی این اصرار شما بر اینکه شیظان نمیتواند به شکل اولیاء الهی در اید از پایه غلط است . ولی انچه انسان در خواب میبیند به علت اینکه در خواب روح انسان نزد خداست و پاک است صداقت دارد در حالی که در خواب نمیتوانید بر شکل تکیه کنید چون در هر حال شکل قابل استناد نیست چون شکل ثابتی به اثبات نرسیده است و قابل اثبات نیست.

خسته نباشید
نتیجه هر بحثی رو مشخص کنید و اگر دنبال حقیقت هستید مغالطه نفرمایید با تشکر

حمید.;515361 نوشت:
خسته نباشید
نتیجه هر بحثی رو مشخص کنید و اگر دنبال حقیقت هستید مغالطه نفرمایید با تشکر

نتیجه را عدم تعصب مشخص میکند و نتیجه هیچ بحثی از قبل نباید مشخص شود چون در ان صورت هر بحثی بیهوده است .

منظورتان از مغالطه چیست کدام مطلب مغالطه است ؟

با سلام
منظورم اینکه کسی که میخواد چیزی رو ثابت کنه از اول میدونه که هدف از بحثش چیه. اگر هم نمیخواد چیزی رو ثابت کنه و از شاخه به شاخه میخواد بپره حرفی نیست.
موفق باشید

حمید.;515695 نوشت:
با سلام
منظورم اینکه کسی که میخواد چیزی رو ثابت کنه از اول میدونه که هدف از بحثش چیه. اگر هم نمیخواد چیزی رو ثابت کنه و از شاخه به شاخه میخواد بپره حرفی نیست.
موفق باشید

سلام

موضوع بحث بر سر مفهوم جسدی است که بر کرسی سلیمان انداخته شده که در دو تفسیر مختلف یکی مرده بدنیا امدن فرزند سلیمان تفسیر شده و دیگری بیمار شدن و بر تخت افتادن سلیمان تمام مطلب نیز حول همین موضوع قرار دارد حال اگر شما ایرادی بر انحراف از موضوع بحث دارید مشخصا بفرمایید تا اصلاح شود .

موضوع قفل شده است