چرا خدا ضرر می رساند؟

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خدا ضرر می رساند؟

الضار یکی از اسم های خدا است و ضرر رسان معنی میدهد ، چرا خدا ضرر میرساند ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

ضرر رساندن، به معنای ناپسند آن، درباره خداوند بی معناست زیرا کسی اهل ضرر زدن است که میخواهد به این وسیله نیازی (مادی یا روحی) را از خود برطرف کند و خدایی را که عقل و دین به ما معرفی کرده است خدای بی نیاز است.

این اصل و دیگر اصول اساسی خدشه ناپذیر، معیار بسیار مهمی در فهم و تبیین الفاظ و عباراتی در متون دینی هستند که گاه ممکن است ظاهری فریبنده داشته باشند. به عنوان مثال عبارت «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ» (فتح/آیه10) ظاهرش اینست که خدا باید دست داشته باشد اما بر پایه اصول دینی این عبارت را به قدرت الهی و یا تفسیری مناسب با آن اصول، تبیین میکنیم و در اینصورت نیز از اسلوب زبان عربی خارج نشده ایم و قواعد زبانی نیز مخالفتی با این نوع تعابیر ندارد.

درباره اسم «ضار» که در برخی از روایات نیز به آن اشاره شده است: «أَنَّ الضَّارَّ النَّافِعَ هُوَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل»(کافی/ج2/ص58) از همان قاعده پیروی میکنیم و اصول خدشه ناپذیر عقلی و دینی را معیاری برای تبیین این واژه (که ظاهری فریبنده دارد) بکار میبریم.

بر این اساس - همانطور که در بالا نیز اشاره شد - ضرر (به معنای ناپسند آن یعنی ضرر اخلاقی) درباره خدا راه ندارد و اگر به خدا ضار اطلاق شده است نظر به اراده تکوینی الهی دارد (ضرر تکوینی).

توضیح مطلب اینکه، خداوند جهان و موجودات درونش را بر اساس علم و حکمت نامتناهی خویش آفرید. در این جهان موجوداتی را میبینیم که برغم مزایای وجودیشان، گاه نسبت به موجودات دیگر، مضر تلقی میشوند. این امر یا به طبیعت آنها بازمیگردد (مانند آتش) یا به غریزه آنها (مانند حیوانات) و یا به اختیار ایشان (مانند انسان و جن). در هر حال از آنجا که خداوند علت وجود و هستی آنهاست نفع و ضرر آنها نیز به خداوند قابل نسبت است البته همانطور که عرض شد نسبت تکوینی نه اخلاقی. این یکی از تفاسیری است که میتوان درباره اطلاق ضار بر خداوند ارائه نمود و بطور خلاصه عرض شد.

در پناه حق

[=&quot]عرض سلام و وقت بخیر
یعرف الاشیاء باضدادها . ضد ضار نافع است و نافع یعنی نفع رسان و ضد نفع رسان ، زیان رسان است . بنده قبلا فکر میکردم که خدا فقط به بنده اش نفع میرساند یعنی اگر من در قم بدنیا آمدم اگر من مذکر هستم اگر اقوامی دارم و ... خلاصه فکر میکردم همه امور به نفع من است ولی اسم ضار این احتمال را در من ایجاد کرد که خیلی خوشبین هم نباشم چون خدا همانگونه که نافع است ضار هم هست . من منکر هر نوع ضرر از جانب خدا بودم و اعتقادم این بود که حتی اگر کافر شوم خدا به من ضرر نمیزند و سعی دارد به هر صورتیکه شده مرا هدایت کند و به من نفع رساند ولی مثل اینکه این عقیده با توجه به اسم ضار خدا درست نیست . من فکر میکردم مثلا اگر ماری مرا نیش بزند و تمام بدنم فلج شود این حکمت و لطف خداست و اصلا احتمال نمیدادم که این ضرر از جانب خدا باشد ولی مثل اینکه باید در عقیده خود بازنگری کنم در ضمن قاعده لطف چگونه با اسم ضار خداوند جمع میشود ؟

[="Tahoma"][="Navy"]

غنی از فقر;500506 نوشت:
الضار یکی از اسم های خدا است و ضرر رسان معنی میدهد ، چرا خدا ضرر میرساند ؟

سلام
ضرر یک مفهوم نسبی به حسب ماست و گاهی این ضرر نتیجه فعل فرد یا وسیله آزمایش او و یا حتی زمینه تکامل اوست
یا علیم[/]

سلام علیکم

استادی می فرمودند( فکر میکنم آیت الله جوادی آملی شنیدم) :
اینکه "الضار" از صفات خداست نه که خدا ضرر رسان است! یعنی ضرر "من عند الله" است نه "من الله" ضرر از ذات خدا ناشی نمی شود .

اگر کفایت نکرد اساتید وکارشناسان توضیح می دهند ان شالله:)

یاعلی:Gol:

غنی از فقر;501968 نوشت:
من منکر هر نوع ضرر از جانب خدا بودم و اعتقادم این بود که حتی اگر کافر شوم خدا به من ضرر نمیزند و سعی دارد به هر صورتیکه شده مرا هدایت کند و به من نفع رساند ولی مثل اینکه این عقیده با توجه به اسم ضار خدا درست نیست

با عرض سلام به شما دوست گرامی

عقایدی که سابقا داشته اید به هر میزان درست است برداشت فعلی شما از اسم ضار، به همان میزان غلط است.

لطفا دوباره پست نخست بنده را مطالعه کنید آن هم با دقت بیشتر. خلاصه آنچه بیان شد این است: همانطور که نفع ما از آتش، را میتوان به خدا نسبت داد و گفت خدا این نفع را به من رسانده است، ضرری هم که از آتش متوجه من میشود را میتوان به خدا نسبت داد و گفت، آن ضرر از ناحیه خدا بوده است و عرض شد منظور اینست که چون خدا آتش را آفریده پس آثار آن نیز آفریده خداست خواه نفع باشد و خواه ضرر و باز عرض شد این ضرر به معنای ضرر تکوینی است یا همان که یکی از دوستان گفته اند: ضرر «من عند الله» نه ضرر اخلاقی یا همان «ضرر من الله».

این مطلب کجا و این برداشت شما کجا که خدا قصد هدایت مرا ندارد و میخواهد به هر ترتیب به من ضرر بزند!!!

خیر دوست عزیز، خدا قصد بازی با بندگان و آزار آنها را ندارد، اینرا هم عقل میگوید و هم نصوص مختلف دین، این برهانهای عقلی و این نصوص دینی گواه مطمئنی برای تبیین امثال اسم ضار است.

خداوند موجودات عالم را برای منفعت رسانی به انسان آفرید اما لازمه طبیعت یا غریزه یا اختیار (که هر یک مزایای خود را دارند) در این دنیا بروز برخی ضررهاست که بسیاری از آنها را خدا از ما برطرف میسازد بوسیله کار خیری که انجام داده ایم یا صدقه و یا صله رحم و امثال این امور. برخی از آنها هم گرچه ظاهرش ضرر است اما وقتی درست نگاه کنیم خالی از حکمت و لطف خدا نیست. نمونه جالب آن را در یکی از آشنایان خود به وضوح دیده ام: به گفته خودش، قبلا آدم بسیار مغروری بودم تا اینکه پسرم معتاد شد و کار بجایی رسید که از آن برج غرور و تکبر پایین آمدم و با مفاهیم بلندی چون صبوری و دلسوزی آشنا شدم، قبلا خیلی اهل نماز شب نبودم تا اینکه دامادم شخص نادرستی از کار درآمد و کار بجایی رسید که مامن و آرامش خود را در نماز شب یافتم و نماز شب خوان شدم، و قبلا در رانندگی بی احتیاط بودم تا اینکه عید امثال با عابر پیاده ای تصادف کردم و تا مرز مرگ رفت و همین امر به من احتیاط در رانندگی را آموخت.

این تنها یک نمونه بود. اگر وقایعی که برای هر یک از ما اتفاق می افتد را با نگاهی برساخته بر اصول مستحکم دین بنگریم خواهیم دید لحظه ای از نظر لطف خدا و هدایت الهی دور نیستیم حتی آن زمان که دچار مشکلات شده ایم و این درس را معصومین در روایات مختلفی به ما آموخته اند.

در پناه حق

سلام
فرمودنند که شما مدعی هستید که خدا به هر صورت میخواهد ضرر برسد .

طاها;502189 نوشت:
این مطلب کجا و این برداشت شما کجا که خدا قصد هدایت مرا ندارد و میخواهد به هر ترتیب به من ضرر بزند!!!

من میگویم که همانطور که خدا نافع است همانگونه ضار است ، همانگونه که هادی است همانگونه مضل است ، همانگونه که صادق است همانگونه بهترین حلیه گر است ( خیر الماکرین ) . من عرض میکنم که باید هوشیار بود و به آن طرف سکه هم توجه داشت . باید از خداوند بترسیم چون ضار و مضل و خیر الماکرین است . ما نباید فرض کنیم که هر چه پیش آمده خوب و مطلوب است . هر اتفاقی ممکن است نفع خدا یا ضرر او باشد . در ضمن خوشحال میشم فرق ضرر من الله با ضرر من عند الله از جانب دوستان بیشتر تبیین شود .

غنی از فقر;502274 نوشت:
سلام
فرمودنند که شما مدعی هستید که خدا به هر صورت میخواهد ضرر برسد .
من میگویم که همانطور که خدا نافع است همانگونه ضار است ، همانگونه که هادی است همانگونه مضل است ، همانگونه که صادق است همانگونه بهترین حلیه گر است ( خیر الماکرین ) . من عرض میکنم که باید هوشیار بود و به آن طرف سکه هم توجه داشت . باید از خداوند بترسیم چون ضار و مضل و خیر الماکرین است . ما نباید فرض کنیم که هر چه پیش آمده خوب و مطلوب است . هر اتفاقی ممکن است نفع خدا یا ضرر او باشد .

با عرض سلام

از خدا ترسیدن یعنی ترسیدن از سرانجام گناهانمان. خداوند که دشمن بندگانش نیست تا به آنها ضرر برساند. این خود انسانها هستند که با سرپیچی از دستورات الهی به خودشان ظلم میکنند و ضرر میرسانند

اما باید توجه داشت که خدایتعالی حکیم است بنابراین قاعده ی ضرر و زیان به هر صورتی که به بندگان برسد مطابق حکمت اوست و غرض و هدفی در آن نهفته...

و نیز صادق الوعد هست و به وعده هایی که داده عمل میکند...

و از طرفی نیز عادل هست و طبق عدلش محاسبه میکند.

اینجاست که در دعا میگوییم : اَللّهم عاِملنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک

خداوندا با فضلت با ما معامله کن نه با عدلت.

غنی از فقر;502274 نوشت:
من میگویم که همانطور که خدا نافع است همانگونه ضار است

با عرض سلام به شما دوست گرامی

ضار بودن خدا، مضل بودن خدا و خیرالماکرین بودن او، هر یک در موردی که بکار رفته است معنایی متفاوت از معنایی دارد که در ذهن توده مردم است. وقتی توده مردم به این گونه آیات و یا روایات مراجعه میکنند اولین معنایی که متوجه میشوند همان معنای ملازم با نقص و ناخوشایندی است. عرض بنده در پستهای سابق اشاره به این مطلب بود که آیات و روایات مزبور مصداق آیات متشابه قرآنی هستند که باید با توجه به محکمات قرآن معنا شوند:

هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم(آل عمران/7)

«او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن‏] است كه اساس اين كتاب مى‏باشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مى‏گردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى‏طلبند در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند.»

همانطور که عرض شد اضرار (و نیز اضلال و مکر) درباره خداوند به آن معنای جا افتاد در میان توده مردم نیست زیرا با آیات و روایات متعدد و صریح و برهانهای قاطع عقل همخوانی ندارد. پس باید آن ظواهر را بر پایه این محکمات تفسیر نمود. یک تفسیر همان بود که قبلا عرض شد.

اگر منظورتان از این عبارت «باید هوشیار بود و به آن طرف سکه هم توجه داشت . باید از خداوند بترسیم چون ضار و مضل و خیر الماکرین است » این باشد که ممکن است پدیده های دنیا - چه خوشیها و چه ناخوشیها - وسیله ای برای امتحان انسان باشد و مردم باید بترسند از اینکه مرتکب عملی شوند که نتیجه اش ضرر و ضلالت و دچار شدن به مکرهای دنیا است، سخن کاملا درستی است اما اگر منظورتان این است که خداوند هم مثل ما انسانها نقشه میکشد تا ضرری برساند و دیگران را از مسیر درست گمراه کند و در حق دیگران مکر و حیله کند سخن کاملا غلطی است به همان دلیل که عرض شد.

«ضرر من الله »یعنی همان برداشت اشتباه از اسم ضار (ضرر اخلاقی)، و «ضرر من عند الله» هم همان معنای درست از این اسم است( یعنی ضرر تکوینی) همانطور که در پستهای سابق توضیح داده شد.

در پناه حق

[=&quot]سلام بر دوستان مخصوصا جناب طاها


[=&quot]منظور بنده از توجه به اسم ضار و امثال آن این است که دوستان و کارشناسان بخشهای دیگر اصرار ویژه بروی قاعده لطف داشتند . یکی از اهداف من از ایجاد این موضوع این است که همه ش به لطف و رحمت خدا فکر نکنیم خدا ضار و مضل هم هست . پیامبر هم بشیر بود و هم نذیر . قاعده لطف داریم در مقابل باید متوجه قاعده ضرر هم باشیم . او هم نافع است هم ضار ، هم هدایت میکند و هم گمراه مینماید . خدا هم رحمت دارد و هم غصب هم صادق است هم ماکر .

سلام خدمت شما دوست عزیز
خداوند مهربان میفرمایند:
هر کجا که باشی مـن هســـــتم....
یعنی کمکت میکنم خداوند بزرگ به ما ضرر نمیزنه...
خود شمایید که به خودتون ضرر میزنید...

غنی از فقر;500506 نوشت:
الضار یکی از اسم های خدا است و ضرر رسان معنی میدهد ، چرا خدا ضرر میرساند ؟
خدا می تواند به همه ضرر برساند و ظلم کند اما خودش نمی خواهد وگرنه بخواهد بی دلیل می تواند همه را تا ابد در جهنم قرار دهد....لذا ضار اینگونه صفت خدا می شود...یعنی ضار اسم و قدرت خداست اما از آن استفاده نمی کند...چرا استفاده نمی کند؟ جوابش چون مهربانه نیست...بله مهربان هست اما جواب اینه استفاده نمیکنه به کسی ظلم نمیکنه چون خودش نمی خواد وگرنه می خواست می کرد....کافران مکر و حیله به کار می بندند آیا نمی دانند خدا مکار ترین مکار است؟(آیه قرآنه اینم)

nothing;503711 نوشت:
خدا می تواند به همه ضرر برساند و ظلم کند اما خودش نمی خواهد وگرنه بخواهد بی دلیل می تواند همه را تا ابد در جهنم قرار دهد

ظاهرا شما به حُسن و قِبح عقی اعتقادی ندارید اما واقعیت اینه که خدا کاری خلاف عقل نجام نمیده، اگه انجام بده که خدا نیست. وقتی عقل میگه ظلم بد است، برای همه بد است، چه برای خدا و چه برای مخلوق خدا
اما در مورد اینکه گفته شده یکی از صفات خداوند ضارّ است، مطمئنا ضارّ به معنی ظالم نیست. چون ظلم در مورد خداوند امکان ندارد.

*ahmad*;503847 نوشت:
ظاهرا شما به حُسن و قِبح عقی اعتقادی ندارید اما واقعیت اینه که خدا کاری خلاف عقل نجام نمیده، اگه انجام بده که خدا نیست. وقتی عقل میگه ظلم بد است، برای همه بد است، چه برای خدا و چه برای مخلوق خدا
اما در مورد اینکه گفته شده یکی از صفات خداوند ضارّ است، مطمئنا ضارّ به معنی ظالم نیست. چون ظلم در مورد خداوند امکان ندارد.
ظاهرا شما قرآن رو دقیق مطالعه نکردید.....ما در قرآن داریم خدا عالم و مخلوقات را بیهوده نیافریده ادامش گفته اما اگر خدا بخواهد بیهوده می آفریند و هیچ کس توانایی گلایه کردن نداره.....از طرفی مشرکان میگن حضرت عیسی(ع) پسر خداست و خدا در قرآن محکم و زیبا پاسخ می ده او فقط یک مخلوق من است و اگر بخواهم حضرت عیسی(ع) و کل مخلوقات رو نابود می کنم....در قرآن داریم خداوند ملایک را نازل می کند....در همون قرآن داریم خداوند شیاطین را نازل می کند.....تمام خیر و شر از خداست.....دیگه از این منبع واضح تر نمیشه خدا در قرآن گفته اگه بخوام بیهوده می آفرینم...یعنی بخوام می تونم ظالم باشم اما خودم نمی خوام....ما مخلوقات می تونیم ظالم بشیم خدا نمی تونه؟ نعوذبالله با این حرف شما خدا را ناتوان معرفی کردید....بله خدا می تواند ظالم باشد اما خودش نمی خواد همین....وگرنه بی نهایت برابر برتر از انسان می تواند ظلم کند...یک پدر مهربون می تواند طفل خود را بی دلیل کتک بزند....و ظلم کند بطفل خود.. شکی نیست درش که یک پدر می تواند بی دلیل چنین ظلمی کند...اما آیا او دیگر پدر نیست؟؟؟ کافیست بعد از اینکه بچه را زد و ظلم کرد برویم آزمایش بدیم باز خواهیم دید که پدر بچه خود اوست....پس پدر می تواند ظلم کند و بازم پدر نام دارد و پدر معنا دارد بر بچه...خدا هم همینه همه رو بی دلیل تا ابد جهنم هم بندازه بازم خداست بازم من دوستش دارم بازم اکثریت از این حقایق آگاه نیستند...مشکل انسان ها اینه که خدا رو فقط خوب میبینند....صد البته درسته خدا به کسی ذره ای ظلم نکرده اما بخواد می تواند ظلم کند....مشکل انسان در اینه که خدا رو با شهوت اشتباه گرفته....این گفته ی شما که گفته کثیر بی شمار انسان ها هم هست که خدا اگر ظلم کند خدا نیست....یعنی شما خدا رو چنین توصیف می کنید که موجودی است که فقط و فقط تا ابد باید بمن خیر و خوبی کند و عاجز است که بمن بدی کند و بخواد بدی کند هم نمی تواند و یا از خدایی در میاد و اصلا خدا نیست.....زرشک به این خدای ضعیفی که در ذهن دارید.... اما خدا محکم در جواب شما خواهد گفت اگر بخواهم تمام عالم رو بظلم می گیرم و باز هم خدا هستم و باز هم شما در سجده من هستید و بازهم کسی توانایی گلایه کردن و قدرت غلبه بر من رو نداره.....موفق باشید

nothing;503868 نوشت:
ظاهرا شما قرآن رو دقیق مطالعه نکردید.....ما در قرآن داریم خدا عالم و مخلوقات را بیهوده نیافریده ادامش گفته اما اگر خدا بخواهد بیهوده می آفریند و هیچ کس توانایی گلایه کردن نداره

وقتی میخواید به قرآن استناد کنید لطفا آدرسش رو هم بنویسید.

nothing;503868 نوشت:
در همون قرآن داریم خداوند شیاطین را نازل می کند

چه ربطی داره؟ خدا "هوای نفس" رو هم درون انسان خلق کرده برای اینکه بدون هوای نفس و وسوسه های شیطان، امتحان معنی نداره

nothing;503868 نوشت:
ما مخلوقات می تونیم ظالم بشیم خدا نمی تونه؟ نعوذبالله با این حرف شما خدا را ناتوان معرفی کردید....بله خدا می تواند ظالم باشد اما خودش نمی خواد همین....وگرنه بی نهایت برابر برتر از انسان می تواند ظلم کند

ظلم با ذات خداوند جور در نمیاد. کسی ظلم میکنه که کمبود داشته باشه ولی خداوند هیچ کمبودی نداره.

nothing;503868 نوشت:
یک پدر مهربون می تواند طفل خود را بی دلیل کتک بزند....و ظلم کند بطفل خود.. شکی نیست درش که یک پدر می تواند بی دلیل چنین ظلمی کند...اما آیا او دیگر پدر نیست؟؟؟ کافیست بعد از اینکه بچه را زد و ظلم کرد برویم آزمایش بدیم باز خواهیم دید که پدر بچه خود اوست....پس پدر می تواند ظلم کند و بازم پدر نام دارد و پدر معنا دارد بر بچه...خدا هم همینه همه رو بی دلیل تا ابد جهنم هم بندازه بازم خداست بازم من دوستش دارم بازم اکثریت از این حقایق آگاه نیستند

پدر ممکنه بی دلیل بچه شو کتک بزنه چون پدر یه انسانه، و انسان ممکن الخطاست. ما از یه انسان توقع عصمت نداریم. ولی مقایسه یه انسان ضعیف با خداوند، توهین به مقام خداست.

nothing;503868 نوشت:
مشکل انسان ها اینه که خدا رو فقط خوب میبینند....صد البته درسته خدا به کسی ذره ای ظلم نکرده اما بخواد می تواند ظلم کند....مشکل انسان در اینه که خدا رو با شهوت اشتباه گرفته....این گفته ی شما که گفته کثیر بی شمار انسان ها هم هست که خدا اگر ظلم کند خدا نیست....یعنی شما خدا رو چنین توصیف می کنید که موجودی است که فقط و فقط تا ابد باید بمن خیر و خوبی کند و عاجز است که بمن بدی کند و بخواد بدی کند هم نمی تواند و یا از خدایی در میاد و اصلا خدا نیست.....زرشک به این خدای ضعیفی که در ذهن دارید.... اما خدا محکم در جواب شما خواهد گفت اگر بخواهم تمام عالم رو بظلم می گیرم و باز هم خدا هستم و باز هم شما در سجده من هستید و بازهم کسی توانایی گلایه کردن و قدرت غلبه بر من رو نداره

مشکل شما اینه که ظلم رو قدرت میدونید در حالی که ظلم نهایت ناتوانیه، کسی ظلم میکنه که کمبود روحی یا مادی داشته باشه. ما میگیم خداوند عادله، به هر کاری پادش متانسب خودش رو میده، بدی کنی یا خوبی کنی جزای همون کار رو بهت میده.

*ahmad*;503893 نوشت:
مشکل شما اینه که ظلم رو قدرت میدونید در حالی که ظلم نهایت ناتوانیه، کسی ظلم میکنه که کمبود روحی یا مادی داشته باشه. ما میگیم خداوند عادله، به هر کاری پادش متانسب خودش رو میده، بدی کنی یا خوبی کنی جزای همون کار رو بهت میده.
ظلم ناتوانی نیست....ظلم بدی است....وگرنه ناتوانی نیست فقط بدی است....اما مهمترین دلیلم همون آیه ی قرآنه که خدا بیهوده نیافریده خلقت رو اما بخواد می تواند بیهوده بیافریند و کسی توانایی گلایه ندارد من 9 باری قرآنو خوندم می دونم در قرآن هست این آیه ی قرمز رنگ دیگه منبعشو وسندشو ندارم همون اوایل قرآنه در یکی از بزرگترین سوره های قرآنه.... ارزشش رو داره یه بار قرآنو بخونی پیداش کنی....

nothing;503895 نوشت:
ظلم ناتوانی نیست....ظلم بدی است....وگرنه ناتوانی نیست فقط بدی است....اما مهمترین دلیلم همون آیه ی قرآنه که خدا بیهوده نیافریده خلقت رو اما بخواد می تواند بیهوده بیافریند و کسی توانایی گلایه ندارد من 9 باری قرآنو خوندم می دونم در قرآن هست این آیه ی قرمز رنگ دیگه منبعشو وسندشو ندارم همون اوایل قرآنه در یکی از بزرگترین سوره های قرآنه.... ارزشش رو داره یه بار قرآنو بخونی پیداش کنی....

ظلم نشانه عجز و نداری ظالم است. خداوند مظهر عدل و عدالته، هیچ کار قبیحی ازش سر نمیزنه وگرنه خدا نیست.
شما قرآن رو 9 بار دور کردی درست، ولی ممکنه توی برداشتت اشتباره کرده باشی، باید متن عربیشو توی استناداتت بنویسی.
اما در مورد پیشنهادتت ممنون پیشنهاد خوبی بود ولی مبادا بخاطر 9 بار دور کردن قرآن فکر کنید که فقط خودتون قرآن رو دور کردید و بقیه حتی یک بار هم قرآن رو نخوندن.

سلام و عرض ادب
اینجور برداشت کردم که جناب احمد معتقد هستند که قدرت خدا به اموری تعلق میگیرد که از منظر عقل بشر قابل قبول است . ایشون معتقد هستند که خدا ضار و ماکر و مضل نیست چون این امور از لحاظ عقل بشری قبیح است .آیا مسخره کردن خوب است یا بد ؟ اگر کسی ما را مسخره کرد ما هم عقلا حق داریم او را مسخره کنیم ؟ خدا مسخره میکند : الله یستهزی بهم -15/بقره . پس باید در عقیده خود تاملی کنیم و خدا و افعال او را با عقل ناقص بشر نسنجیم . خدا با صراحت میگوید که یفعل ما یشاء ، یفعل ما یرید . طبق قرآن هیچ مخلوقی هم حق ندارد که از خدا بازخواست کند : لایسئل عما یفعل و هم یسئلون 23/ انبیاء . آری خدا جبار و متکبر است البته رحمان و رحیم هم هست ولی اگر ضرر رساند ( هو الضار ) اگر گمراه کرد ( یضل من یشاء ) اگر مکر کرد ( الله خیر الماکرین ) اگر مسخره کرد ( الله یستهزی بهم ) هیچکس حق سئوال هم ندارد .

غنی از فقر;503975 نوشت:
سلام و عرض ادب
اینجور برداشت کردم که جناب احمد معتقد هستند که قدرت خدا به اموری تعلق میگیرد که از منظر عقل بشر قابل قبول است

سلام.
ببینید ما به حسن و قبح عقلی اعتقاد داریم، یعنی اون چیزایی که عقل همه عقلاء به قبحش حکم میکنه رو خداوند مرتکب نمیشه. بخاطر همینه که عدل رو جزء اصول دین میدونیم.

غنی از فقر;503975 نوشت:
ایشون معتقد هستند که خدا ضار و ماکر و مضل نیست

بنده نگفتم خداوند ضار نیست، بلکه گفتم خداوند ظالم نمیتونه باشه. اونجایی که هم که خداوند ضار و مضل میشه در واقع عکس العمل خود افراده.

غنی از فقر;503975 نوشت:
آیا مسخره کردن خوب است یا بد ؟ اگر کسی ما را مسخره کرد ما هم عقلا حق داریم او را مسخره کنیم ؟ خدا مسخره میکند : الله یستهزی بهم -15/بقره

آیه قبلش رو هم بخونید:

وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ*اللّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ
کفار بین خودشون میگفتن ما داریم مسلمونا رو مسخره میکنیم، آیه نازل شد که خداوند هم شما رو مسخره میکنه.

غنی از فقر;503975 نوشت:
خدا با صراحت میگوید که یفعل ما یشاء ، یفعل ما یرید

یفعل ما یشاء، یعنی هیچ کاری از حیطه قدرت خداوند خارج نیست. نه اینکه بگیم خداوند هر کاری رو میکنه، حتی ظلم

سلام بر همه بویژه جناب احمد

بنظر میرسد که خدای شما محصور در قاعده حسن و قبح عقلی است . شما میفرمایید که خدا نمیتونه ظالم باشه که این برمیگردد به آیه قالت الیهود ید الله مغلوله که خدا میفرماید غلت ایدیهم ... بل یداه مبسوطتان . من به چند آیه صریح اشاره میکنم و شما بفرمایید که این امور از مصادیق بارز ظلم نیست یا هست . خدا خدعه گر است : یخادعون الله و هو خادعهم ؛ خدا مسخره میکند : الله یستهزی بهم ؛ خدا بهترین مکرکننده است : و الله خیر الماکرین ؛ خدا مضل است خدا جبار است خدا متکبر است خدا ضار است و غیره . تمایل دارم بدانم قاعده حسن و قبح عقلی نظرش راجع به این نصوص صریح چیست ؟ آیا مسخره کردن و خدعه و مکر کردن از لحاظ عقلی قابل قبول است ؟ آیا عقل میگوید اگر کسی ما را مسخره کرد ما هم او را مسخره کنیم ؟

فی امان الله

غنی از فقر;504292 نوشت:
من به چند آیه صریح اشاره میکنم و شما بفرمایید که این امور از مصادیق بارز ظلم نیست یا هست . خدا خدعه گر است : یخادعون الله و هو خادعهم

سلام.
توی ارسال قبلی هم عرض کردم، خداوند این آیاتی که شما فرمدودی، عکس العمل خود مشرکین است. مثلا کفار میگفتن: انما نحن مستهزئون، خداون در جوابشون فرمود: الله یستهزئو بهم... یا توی آیه ی خدعه، میفرماید: یخادعون الله و هو خادعهم.

غنی از فقر;504292 نوشت:
بنظر میرسد که خدای شما محصور در قاعده حسن و قبح عقلی است . شما میفرمایید که خدا نمیتونه ظالم باشه که این برمیگردد به آیه قالت الیهود ید الله مغلوله که خدا میفرماید غلت ایدیهم

ای آیه هیچ ارتباطی به بحث ما نداره. برای اطلاعات بیشتر به تفسیر نمونه مراجعه کنید.

*ahmad*;504326 نوشت:
خداوند این آیاتی که شما فرمدودی، عکس العمل خود مشرکین است

امامان ما در مقابل رفتار نا مناسب دیگران عکس العمل خوب نشان میدادند مثلا امام حسن مورد اهانت شخص ناشناسی قرار میگیرد و آن فرد به امیر المومنین توهین میکند اما امام حسن میفرماید مثل اینکه غریبی بیا خانه ما مثل اینکه گرسنه هستی بیا مهمان ما باش و الی آخر . اما مثل اینکه رفتار خدا جور دیگری است و با عقل ما سازگار نیست او اگر مسخره کنی مسخره میکند اگر خدعه کنی خدعه میکند اگر مکر کنی مکر میکند . عقل چگونه رفتار خدا و ولی خدا ( امام حسن ) را توجیه میکند ؟

غنی از فقر;504844 نوشت:
اما مثل اینکه رفتار خدا جور دیگری است و با عقل ما سازگار نیست او اگر مسخره کنی مسخره میکند اگر خدعه کنی خدعه میکند اگر مکر کنی مکر میکند . عقل چگونه رفتار خدا و ولی خدا ( امام حسن ) را توجیه میکند ؟

ببینید خداوند ارحم الراحمین است اما اگه انسانی آگاهانه به مقابله با خداوند بپردازد، خداوند جزای عملش رو میده. ضمن اینکه در بعضی از این آیاتی که اشاره کردید، خداوند داره از حقوق مسلمانان حمایت میکنه تا مبادا احساس ناراحتی بهشون دست بده. مثلا وقتی کفار مسلمانان رو مسخره میکردن، خدا در مقام دفاع از مسلمانان بر میاد و ازشون دفاع میکنه. اینکه خدا با کسانی که آگاهانه دست به تسمخر دین خدا بزنن، مقابله به مثل بکنه هیچ اشکالی نداره، اما اگه خدا بیاد و یزید رو ببره بهشت و امام حسین رو ببره جهنم، این اشکال داره و عقل نمیتونه همچین کاری رو از خدا بپذیره.

سلام
خداوند میگوید:
هــــر کجا که باشی من هستم.............
به کمکت می آید...
مثل باد است دیده نمیشود ولی احــــساس میشود....

سلام علیکم

بعضی از دوستان به خدا خیلی خوشبین هستند و طبق قاعده حسن و قبح عقلی و امثالهم فکر میکنند خدا خیلی خوب است . اما چرا آن طرف قضیه را نمیبینند برای من حل نشده است . شاید خدا امام حسین را به جهنم برد و یزید را به بهشت فرستاد . اینکه عقل من این کار را از خدا بعید میداند دلیل بر انجام ندادن خدا نیست . اگر بییاییم واقع بینانه به قضیه نگاه کنیم و عینک خوشبینی محض را کنار بگذاریم به نتایج معقولتری میرسیم . خلاصه آنچه فکر و عقل ما بدان حکم میکند و قواعدی چون قاعده حسن و قبح عقلی و قاعده لطف چیزهایی است که ما میپنداریم و گرنه خدا به هیچکس هیچ تعهدی نداده و صریحا گفته که یفعل ما یشاء . خلاصه ممکن است خدا هر چه گفته دروغ باشد اینکه عقل من میگوید دروغ قبیح است دلیل نمیشود که خدا دروغ نگوید بهر حال باید یک تجدید نظر کلی در عقایدمان نسبت به خدا انجام دهیم و خنده دار است که بگوییم خدا در چار چوب عقلی ما کارها را سامان میدهد . اگر عقل میگوید دروغ بد است خدا نباید دروغ بگوید و اگر راستگویی خوب است باید خدا راست بگوید ، آیا خدا از ما طلب معیار کرده است ؟

غنی از فقر;503665 نوشت:
منظور بنده از توجه به اسم ضار و امثال آن این است که دوستان و کارشناسان بخشهای دیگر اصرار ویژه بروی قاعده لطف داشتند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

با شما موافقم که مومنین نباید فقط جانب رحمت الهی را در نظر بگیرند و هر چه میخواهد دل تنگشان انجام دهند. بلکه به فرموده امام صادق باید هم خائف از عذاب الهی باشند و هم امیدوار به رحمت الهی:

لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ خَائِفاً رَاجِياً وَ لَا يَكُونُ خَائِفاً رَاجِياً حَتَّى يَكُونَ عَامِلًا لِمَا يَخَافُ وَ يَرْجُو. (وسائل الشیعه/ج15/ص217)

فردی مومن نخواهد بود مگر اینکه هم خائف از خدا باشد و هم امیدوار به او و فرد به این مقام نمیرسد مگر اینکه به وظیفه اش در قبال آنچه که باید از آن خائف باشد (معصیت خدا) و آنچه که به آن امیدوار باشد (عمل صالح) عمل کند.

آنچه در پستهای سابق تلاش شد به شما عرض شود توجه کردن به مفهوم درست اضرار و مکر و غضب در زمانی است که این صفات را به خداوند نسبت میدهیم.

در پناه حق

nothing;503711 نوشت:
خدا می تواند به همه ضرر برساند و ظلم کند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

با شما موافقم که خداوند هم قدرت و هم اراده بی نهایت دارد و همانطور که در مباحث گسترده علم کلام و فلسفه و عرفان بیان شده است و روایات فراوان در کنار برخی از آیات روشن نشان میدهند خداوند ظلم نمیکند و تا اینجا سخنی نیست اما اینکه میفرمایید خدا میتواند ظلم کند اما چون خود نمیخواهد ظلم نمیکند و خدا را با پدر انسانی در این باره مقایسه کرده اید کلام دقیقی نیست. البته این به معنای محدود کردن قدرت و اراده خدا هم نیست بلکه سخن در حسن و قبح عقلی (که انصافا باید به صورت مستقل و مفصل مورد مطالعه قرار گیرد) را اگر بخواهیم با مثالی ساده در این بحث مطرح کنیم مثل این است که مثلا بگوییم خدا چون قدرت و اراده بی نهایت دارد پس میتواند کاری کند که الان و در این اتاق هم روز باشد و هم روز نباشد (که اصطلاحا جمع نقیض نام دارد). روشن است که این امر محال است و محال از خدا سر نمیزند نه چون خدا نمیخواهد و یا چون خدا نمیتواند بلکه چون تحقق محال به خودی خود انجام نشدنی است و قدرت و اراده تنها به امور ممکن و شدنی تعلق میگیرد. درباره ظلم و نسبت آن به خدا نیز شبیه این داستان وجود دارد یعنی خدا ظلم نمیکند نه چون نمیخواهد ویا نمیتواند بلکه چون وجود خدای ظالم به خودی خود محال است و قدرت و اراده الهی صرفا به امور ممکن و شدنی تعلق میگیرد. البته این بیان بسیار مختصر بود و پیشنهاد میکنم مبحث حسن و قبح عقلی را در کتابهای کلامی حتما به طور دقیق مطالعه کنید و مادام که این مسئله را حل نکنید شاید بحث بیشتر در این باره به جدل ختم شود.

ضمن اینکه آیاتی که شما به آن استناد کرده اید را باید در کنار آیات و روایات و یافته های قطعی عقل بگذارید زیرا همانطور که در پستهای سابق اشاره شد به فرموده قرآن بخشی از آیات قران از جمله متشابهات هستند که صرفا در کنار محکمات معنا میشوند.

در پناه حق

nothing;503895 نوشت:
ظلم ناتوانی نیست....ظلم بدی است

با عرض سلام به شما دوست گرامی

ظلم را اگر هم بدی بدانیم عامل رو آوردن به بدی چیزی جز نوعی ناتوانی و نقص نیست. اگر نظری غیر از این دارید بفرمایید.

آیه ای که از آن یاد کرده اید با محتوایی که اشاره کرده اید در قران وجود ندارد بلکه صرفا در یک مورد آمده است:

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ . (مومنون/115)

آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريده‏ايم، و بسوى ما باز نمى‏گرديد؟

این آیه آنچه شما برداشت کرده اید را نمیگوید. اگر آیه دیگری مد نظرتان است بفرمایید.

در پناه حق

غنی از فقر;503975 نوشت:
اینجور برداشت کردم که جناب احمد معتقد هستند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

این برداشت از آیات قران به شدت جزئی نگرانه و ظاهربینانه است. دوست عزیز مجموع آیات قران را با هم ببینید و از این مهم غافل نباشید که بخشی از آیات قرآن جزو متشابهات است. دوباره آیه 7 سوره آل عمران را متذکر میشوم:

او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن‏] است كه اساس اين كتاب مى‏باشد (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است [آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مى‏گردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مى‏طلبند در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند.

چرا از روایات چشم پوشی میکنید در حالیکه در همین آیه دستور داده شده است به معصومین مراجعه داشته باشیم و در کلام معروف پیامبر در حدیث ثقلین، قرآن در کنار اهلبیت ذکر شده است؟

چرا عقل برهانی را محدود معرفی میکنید؟ آیا همین عقل نیست که وجود خدا و لزوم بعثت انبیا را برای ما اثبات میکند؟ درست است که عقل نمیتواند به کنه ذات الهی دست یابد اما به خوبی میتواند نقایص را از ذات الهی سلب کند و این همان عقلی است که آیات فراوان از آن تمجید و به آن ارجاع شده است:

إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ. (یوسف/2)

أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ. (انبیا/67)

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون. (حدید/17)

إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‏ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون. (بقره/164)

وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون. (بقره/170)

وَ مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُون. (بقره/171)

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلا. (فرقان/44)

و دهها آیه و صدها روایت که از عقل و تعقل تمجید کرده و حدود و صغور عقلانیت را برای ما مشخص کرده اند.

در حدیثی از امام رضا و در ذیل همان آیه 15 سوره بقره که اشاره کرده اید آمده است:

ان الله تعالى لا يسخر و لا يستهزئ و لا يمكر و لا يخادع، و لكنه تعالى يجازيهم جزاء السخرية و جزاء الاستهزاء و جزاء المكر و الخديعة، تعالى عما يقول الظالمون علوا كبيرا. (تفسیر نور الثقلین/ج1/ص35)

همانا خداوند نه کسی را به سخره میگیرد و نه به استهزاء میکشد و نه مکر میکند و نه خدعه بکار میبرد بلکه آنچه خدا انجام میدهد این است که منافقان و کافران را جزائی میدهد که مشابه جزای تمسخر است و مشابه جزای استهزاء است و مشابه جزای مکر و خدعه است. خداوند بلند مرتبه و والاتر و بزرگتر از این نسبتهایی است که ظالمین به او میدهند.

در پناه حق

طاها;505686 نوشت:
خدا ظلم نمیکند نه چون نمیخواهد ویا نمیتواند بلکه چون وجود خدای ظالم به خودی خود محال است و قدرت و اراده الهی صرفا به امور ممکن و شدنی تعلق میگیرد.
با سلام مجدد...اگر ظلم را برای خداوند امری محال می دانید...اینجاست که خدا ناقص معرفی می شود...چونکه مخلوقاتی هستند که کار محالی که برای خدا محال است را به راحتی انجام می دهند! یعنی ظلم رو...یعنی این چه خداییه که انجام برخی اعمال براش محال است اما مخلوقاتی داره که میزنه رو دستش و کار محال برای او را ممکن می کند!!!! عجب...آیا این خدا ناقص نیست که یک موجود دیگر بنام انسان می تواند کاری بنام ظلم رو براحتی انجام دهد اما خود او برایش محال و غیر ممکن است؟ و چون ظلم کردن یک نوع عمل محسوب می شود در نتیجه همون ناتوانی رو در پی داره برا کسی که محاله براش ظلم نکردن....از طرفی در قرآن داریم خدا بخواهد کل خلقت رو نابود می کند و از نو پدید می آورد....از طرفی در قرآن داریم بهشت و جهنم جاویدند...از طرفی در قرآن داریم بهشت و جهنم جاویدند مگر خدا طور دیگری بخواهد!!! یعنی چی طور دیگر جاوید بودن یعنی فانی شدن...فانی شدن یعنی زیر قول زدن وعده ی جاوید بودن خدا برای بهشت...یعنی خدا غیر مستقیم داره قدرت عظمت خودشو برخ می کشونو که ای بندگان حقیر اگه بخوام می تونم همه رو نابود کنم و فقط خودم باشم...هیچ زوری نمی تواند جلوی قدرت خدا دوام بیاورد....اگر خدا قول داده که بهشت جاویدان است...اگر بزند زیر قولش بدی و ظلم کرده...خب اما اگر شما بگویید محال است بزند زیر قولش یعنی دارید می گید که خدا یه کاری کرده خودش نمی تونه جمش کنه؟؟؟ یعنی یکی در بهشت بگه خدایا تو نمی تونی بهشت رو با اهلش نابود کنی؟ خدا می گه امره محاله؟؟؟ اما فرد می گه خدایا خودت بوجود آوردی حالا نمی تونی و محاله نابود کنی ؟؟؟؟ چون ظلم میشه محاله؟؟؟ صد در صد اشتباهه...می دانیم خدا می تواند این عمل را انجام دهد که من را الان نابود کند و هرگز بوجود نیاورد

nothing;505729 نوشت:
اگر ظلم را برای خداوند امری محال می دانید...اینجاست که خدا ناقص معرفی می شود...چونکه مخلوقاتی هستند که کار محالی که برای خدا محال است را به راحتی انجام می دهند

با عرض سلام به شما دوست گرامی

1- در نگاه دقیق عقل (نه عامیانه) چیزی که محال است وجودی ندارد تا صحبت از نقص و کمال آن باشد.

بگذارید با مثالی مطلب را روشنتر کنیم: دارای جسم بودن خداوند و دارای جسم بودن انسان. جسمانی بودن را وقتی به خدا نسبت میدهیم میشود محال و وقتی محال است اصلا وجودی ندارد تا با نبودنش گفته شود خدا ناقص است. اما جسمانی بودن وقتی به انسان نسبت داده شود امر محالی نیست و وقتی محال نبود مشکلی هم پیش نمی آید.

به بیان دیگر، ناقص بودن هر چیز در قبال معنایی است که از کامل بودن او فرض میشود یعنی مفهومی نسبی دارد. مثلا یک انسان کامل انسانی است که دست و پا دارد اما خدای کامل خدایی است که دست و پا ندارد و اگر خدا را با دست و پا قلمداد کنیم آنوقت است که خدا را ناقص فرض کرده ایم. این سخن درباره ظالم بودن هم صدق میکند. یعنی انسان با توجه به رتبه وجودی خود درجه ای از قدرت و اختیار دارد که لازمه آن توانا بودن بر ظلم و جور است. تنها انسان بدون اختیار و بدون توانایی است که این لوازم را دارا نیست. اما درباره خداوند چون قدرت و اراده الهی عین ذات اوست و ذات او نامتناهی است لوازم این قدرت و اراده نامتناهی نیز محال بودن ظلم و جور است.

به بیان دقیقتر، ظلم لازمه وجود محدود است و عدل لازمه وجود کامل است. معنا ندارد که لازمه وجود محدود را به وجود کامل نسبت دهیم و بگوییم باید آنرا هم داشته باشد. اگر در مثال جسمانی و دارای دست و پا بودن خدا اندیشه کنید بهتر میتوانید به عمق مطلب پی ببرید.
بنابراین جایی برای مقایسه خدا و مخلوق درباره ظلم نیست.

2- متاسفانه برداشتهایی که بیان کرده اید همه دچار جزئی نگری و سطحی نگری است. در پستهای گذشته عرض شد قرآن یک کتاب با صدها آیه است که در فهم معنای هر آیه باید از سه امر: آیات دیگر – روایات و عقل بهره جست اما آنچه در اظهارات شما مشاهده میشود درست در نقطه مقابل است. اینجا جای ارائه تفاسیر آیاتی که ذکر کرده اید نیست و میتوانید برای فهم بهتر آنها به تفاسیر مراجعه نمایید و اگر احیانا سوالتان برطرف نشد به صورت موردی و موضوعی مطرح کنید تا بتوان متناسب با فضای موجود درباره آن بحثی حق مدارانه نمود. با این وجود به طور خلاصه عرض میکنم:

ـ بله خدا اگر بخواهد میتواند عالم را نابود کند اما نه ظالمانه بلکه بر اساس عدل

ـ درباره اینکه «بهشت و جهنم جاویدند مگر اینکه خدا بخواهد» آیه ای یافت نشد. آدرسش را بیان کنید.

ـ خداوند نیازی به این ندارد که قدرتش را به رخ کسی بکشد. البته به خوبی از خود و قدرتش سخن میگوید تا انسان او را بشناسد و دست از عصیان و سرکشی بردارد اما به رخ کشیدن درباره خداوند بی معناست.( http://www.askquran.ir/thread43627.html)

ـ اتفاقا خداوند در آیات فراوانی عهد شکنی ( و به تعبیر شما: زیر قول زدن ) را صفت منافقین و کفار دانسته (رعد/25) و خود را پایبند به عهد معرفی میکند (بقره/80) و همگان را هم به پایبندی به عهد فرامیخواند.(توبه/4 و مائده/1)

ـ اهل بهشت آنقدر به خدا و صفات او شناخت دارند که آنچه شما از زبانشان گفته اید را نگویند:

جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي‏ وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا. (مریم/61)

وارد باغهايى جاودانى مى‏شوند كه خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است هر چند آن را نديده‏اند مسلماً وعده خدا تحقق يافتنى است.

وَ نادى‏ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا. (اعراف/44)

و بهشتيان دوزخيان را صدا مى‏زنند كه: «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، همه را حق يافتيم آيا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق يافتيد؟!»

در پناه حق

غنی از فقر;500506 نوشت:
الضار یکی از اسم های خدا است و ضرر رسان معنی میدهد ، چرا خدا ضرر میرساند ؟

نقل قول:

بله خداوند ضرر میرساند ! ولی ضرر به چه کسی میرساند ؟ مصداق این صفت الهی به سوی چه کسانی است ؟؟؟ اگر کلام الله را بگشایید به خوبی خواهید فهمید که خداوند به ظالمین و کافرین و مشرکین و منافقین و سایر کسانی که علم طغیان بر علیه الهی برافراشته اند میرساند فی الدنیا و الاخره ! خداوند دارای انواع صفات است ولی این صفات نسبت به همه تعمیم پیدا نمیکند !

طاها;506142 نوشت:
ـ درباره اینکه «بهشت و جهنم جاویدند مگر اینکه خدا بخواهد» آیه ای یافت نشد. آدرسش را بیان کنید.
فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ (106) خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّکَ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ (107) وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّهِ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ (108) - اما آنها که شقاوتمند شدند در آتش‏اند، و براى آنها زفیر و شهیق (ناله‏هاى طولانى دم و باز دم) است.
107- جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمان‏ها و زمین بر پاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد که پروردگارت هر چه را اراده کند انجام مى‏دهد.
108- اما آنها که سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود، ما دام که آسمانها و زمین بر پاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بخششى است قطع نشدنى!.

nothing;506376 نوشت:
فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ (106)

با عرض سلام به شما دوست گرامی

آیه ذکر شده تناسبی با برداشتی که شما از این آیات داشته اید ندارد. به تفسیر نمونه ج9 ص 247 مراجعه کنید.

در پناه حق

طاها;506392 نوشت:
آیه ذکر شده تناسبی با برداشتی که شما از این آیات داشته اید ندارد.
کلا گویا من تناسبی با این دنیا ندارم

nothing;506475 نوشت:
کلا گویا من تناسبی با این دنیا ندارم

با عرض سلام به شما دوست گرامی

دوست عزیز تلاش ما این است که با بهره گیری از دانش دانشمندان هم بر علم و آگاهی خود بیفزاییم و هم در حد توان پاسخگوی سوالات و احیانا تصحیح برداشتهای نادرست باشیم.

شما در پست سابق خود نسبتی به آیات قرآنی دادید که خلاف گفته متخصصین تفسیر است. همانطور که بارها بیان شده است به منظور فهم درست از قران الزامی است آیات تفسیر شود.

اگر آیات نیازی به تفسیر نبود که خداوند به پیامبر نمیفرمود:

وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ (نحل/44)

و اگر فهم و تصدیق معانی قرآن نیاز به عقل و اندیشه نداشت در ادامه نمیفرمود:

وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ. (نحل/44)

برای همین است که هم اهل سنت و هم شیعه تفاسیر متعددی بر قران نوشته اند. تفسیر نیز تابع مشاهده مجموع آیات در کنار هم و بهره گیری از روایات است.

درباره برداشتی که داشته اید در تفسیر نمونه ذیل آیات 106 تا 108 سوره هود (یعنی همان آیاتی که شما به آنها اشاره کرده اید) به استثنائی که در این آیات امده است (إِلاَّ ما شاءَ رَبُّك) اشاره شده است و دو وجه تقویت شده است:

تفسیر اول: این استثناء برای رفع این توهم است که خلود افراد بى‏ايمان در جهنم و خلود مؤمنان راستين در بهشت چنان است كه بدون خواست و مشيت الهى است و قدرت و اراده او را محدود میکند. این آیات میخواهند بگویند خلود و جاودانگی آنها در بهشت و دوزخ اصلا به خواست و قدرت خداست پس چگونه توهم میشود که خارج از خواست و قدرت خدا و محدود کننده این صفات الهی است؟

این تفسیر کجا و برداشتی که شما ارائه کرده اید کجا!!: از طرفی در قرآن داریم بهشت و جهنم جاویدند...از طرفی در قرآن داریم بهشت و جهنم جاویدند مگر خدا طور دیگری بخواهد!!! یعنی چی طور دیگر جاوید بودن یعنی فانی شدن...فانی شدن یعنی زیر قول زدن وعده ی جاوید بودن خدا برای بهشت

تفسیر دوم: اين آيات از دو گروه شقى و سعيد بحث مى‏كند. شقاوتمندان همگى الزاما افراد بى‏ايمانى كه مستحق خلود باشند نيستند، همانطور که سعادتمندان نیز همگی اینگونه نیستند که استحقاق داشته باشند از همان ابتدا وارد بهشت شوند؛ بخاطر همین این استثناها آمده است تا تکلیف این دسته از بهشتیان و جهنمیان را روشن کند یعنی آیات میفرمایند: جهنمیان در آتش دوزخ خالد و جاویدان هستند مگر آن گروهی که گناهانشان به حدی نیست که خالد در آتش باشند و خواست خداوند این است که آنها خالد در جهنم نباشند. همچنین در مورد مؤمنان خطاكار، خواست خدا این است كه مدتى بايد در آغاز به دوزخ بروند و پاك شوند سپس به صف بهشتيان بپيوندند.

باز این تفسیر کجا و آن برداشت شما کجا!!؟

در پناه حق

موضوع قفل شده است