آثار مادی و معنوی تنظیم سطح انتظارات

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آثار مادی و معنوی تنظیم سطح انتظارات

با سلام

معمولاً یکی از مشکل آفرین ترین مسائل و گرفتاری های بشر در زندگی عادی و معمولی اش، عدم توجه به موضوع سطح انتظارات، نسبت خود و دیگران است.

این مشکل، به یک اپیدمی گسترده و عمومی تبدیل شده است بطوری که عموم مردم با آن دست و پنجه نرم می کنند. و با صراحت می توان گفت: که اکثر اختلافات، ناآرامی و ناراحتی ها، افسردگی ها، دغدغه های کاذب و عقب ماندگی های معنوی انسان با این معضل بزرگ فردی و اجتماعی مرتبط است.

در این پست، قصد ما بررسی مباحثی کاربردی برای تنظیم سطح انتظارات، آثار این توجه و تنظیم، راهکارهای رسیدن به این مطلوب و مشکلات فرا سوی این مطلوب است.

در ادامه، بحث را با شناخت انتظارات صحیح و ناصحیح (پسندیده و ناپسند) دنبال خواهیم کرد.

مشارکت شما دوستان، خصوصاً کارشناسان محترم، بحثی مفید و کارگشا را نوید می دهد. انشاءالله

موفق باشید ...:Gol:

بسم الله
در کاهش سطح انتظارات می توان مواردی را متذکر شد:
_دانستن این مطلب که حق و حقوق من بر دیگران تا چه حد است در چنین صورتی بسیاری از انتظارات من کاهش پیدا می کنه چرا که بسیاری از اوقات بر دیگران حقی ندارم.
_چشمهامون ببندیم وبه شرایط روحی روانی جسمی و محیطی و خانوادگی شخصی که از او انتظار داریم فکر کنیم بسیار به ما آرامش می ده چرا که به راحتی به این نتیجه می رسیم که شاید من هم مثل اون رفتار می کردم اگه اون شرایط رو داشتم
_نکته اساسی اینکه همیشه چشم از غیر خدا بستن و فقط به او توکل کردن و به همت و بازوی خویش تکیه کنیم تا بتوانیم سطح انتظارات از خلق رو به پایین ترین اون برسونیم

با تشکر از کارشناس محترم جناب زمزم

چنانکه وعده دادیم در ادامۀ بحث می خواهیم، با مشارکت دوستان، انتظارات صحیح را از نا صحیح، باز شناسیم.

آیا همۀ انتظاراتی که ما از دیگران داریم پسندیده و صحیح اند و اصولاً انتظارات صحیح و پسندیده چه خصوصیات و ویژگی هائی دارند؟

در مقابل کدام انتظارات، انتظارات بی جا و ناپسند شمرده می شوند، آیا انتظارات ناپسند و غیر منطقی هم ویژگی های بخصوصی دارند؟

مشارکت دوستان ...

:Gol:اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم:Gol:

گاهي اين تفكر كه "من نبايد اين انتظار را از او داشته باشم.."در حد افراط ميرسد و تبعات اين فكر باعث مي

شود كه انسان از حق خود نيز بگذرد و به حقوق و نياز هاي خود اهميتي ندهد.از كارشناسان محترم تقاضا

مندم حد اين انتظارات را بيان كنند.:Gig:

والي;236539 نوشت:
:Gol:اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم:Gol:

گاهي اين تفكر كه "من نبايد اين انتظار را از او داشته باشم.."در حد افراط ميرسد و تبعات اين فكر باعث مي

شود كه انسان از حق خود نيز بگذرد و به حقوق و نياز هاي خود اهميتي ندهد.از كارشناسان محترم تقاضا

مندم حد اين انتظارات را بيان كنند.:Gig:


با سلام و تشكر:Gol:

نگاهي به عوامل ايجاد انتظار
چند عامل مي تواند موجب شود كه ما از كساني انتظاراتي داشته باشيم:

1) خدمتي را به ايشان يا اطرافيان ايشان كرده ايم.(يا در قالب جلب منفعت و يا دفع ضرر)

2) شخص مورد نظر را انسان كريم و بخشنده اي مي شناسيم و اين شناخت موجب شكل گيري انتظاراتي مي شود.

3) در دستگاه ايشان كار مي كنيم و بخاطر انجام تكاليفي مشخص و معاشرت با ايشان، علاوه بر حقوق، انتظاراتي هم داريم.

4) بدليل روحيه ي اجتماعي و مردمي كه داريم از ديگران، انتظار برآوردن خواسته هامان را داريم.

5) چون خودمان، عمده تلاشمان اينست كه معمولاً خواسته ي ديگران را براوريم، همين انتظار را نيز از ديگران داريم.

6) چون در اكثر مواقع، خواسته ها و انتظارات مان برآورده شده، چنين توقع ناروائي در وجود ما شكل گرفته كه هميشه بايد انتظارات مان تأمين شود.

7) تصور مي كنيم، كساني كه از توانائي بالائي برخوردارند حتماً موظفند كه به انتظارات و خواسته هاي ما پاسخ مثبت دهند.

Dirol گاهي بدليل عدم شناخت صحيح از ديگران، انتظاراتي غيرواقعي شكل مي گيرد.

9) و موارد ديگر ...

اما چند نكته در حاشيه انتظارات:

- در واقع، انسان بايستي طرف مقابلش را بخوبي بشناسد و پس از شناخت دقيق نسبت به ايشان ( انديشه، گفتار و رفتار)، سطح انتظاراتش را تنظيم كند.

- اگر سطح انتظارات مان از ديگران را بر اساس شناخت صحيح از ايشان تنظيم نكنيم، هميشه در معرض آسيب و خدشه به شخصيت و عزت خودمان هستيم.

- كساني كه ديگران را خوب مي شناسند، سطح تعامل و مناسبات شان را با ايشان بر اساس شناخت شان تنظيم مي كنند و به همان نسبت هم انتظارات شان تنظيم مي شود.

- از آنجائيكه انسانها دائماً در حال تغييرند، شناخت ها نيز امر متغيري اند از اينرو بايد سطح انتظارات مان از افراد را نيز متغير بگيريم و با توجه به شرايط جديد نگاه مان را تغيير دهيم.

نكات ديگري نيز در اين مقوله قابل توجه است كه انشاءالله در پست هاي بعدي دنبال خواهيم كرد.

مشاركت شما به تبيين بهتر مباحث خواهد انجاميد ...:Gol:

نقل قول:
در واقع، انسان بايستي طرف مقابلش را بخوبي بشناسد و پس از شناخت دقيق نسبت به ايشان ( انديشه، گفتار و رفتار)، سطح انتظاراتش را تنظيم كند.

به نظر می رسد بحای گفتار بگوییم: احساس بهتر است زیرا به این وسیله اولا گفتار را جزء رفتار قرار داده ایم که حق هم همین است و ثانیا برای احساس هم نقش قائل شده ایم.
اصولا در این سهٰ عنوانٰ (اندیشهٰ احساس و رفتار) تنظیم اجساس با سطح انتظار از دو عنوان دیگر دارای نقشی کلیدی تر است! زیرا بسیار می شودٰ اندیشه قانع شده است تا سطح انتظاراتش را پایین بیاورد و در رفتار هم شکایتی رخ نمی دهد ولی از درون فرد دچار هیچان توفنده است. هیچانی که حاکی از قانع نشدن احساس برای پایین آوردن سطح انتظارات است.
انسانهایی که دارای شخصیت استواری نیستندٰ نمی توانند براحتی احساس خود را تحت تسلط اندیشه خود در آورند. اینان پس از مدتی خویشتن داری بالاخره با رفتاری غیر قابل پیش بینی انتظارات خود را بروز می دهند.
وقتی این افراد را مقایسه می کنیم با کسانی که از ابتداء اندیشه اشان مجاب نشده است که سطح انتظاراتشان را پایین بیاورند و در نتیچه با رفتاری واضحٰ انتظارات خود را به فرد مقابلشان منتقل می کنندٰ می بینمٰ اینان قابل تحمل تر و قابل پیش بینی تر هستند از آنانی که در جدال عقل و نفسٰ تسلیم نفس و احساس شده و رفتاری نابهنگام از خود بروز می دهند.
بیشتر آنها که دارای دو شخصیت اجتماعی و فردی متفاوتی هستند دارای این مشکل می شوند.

[=andale mono]سلام و ادب
در ادامه بحث ... انسان برای تنظیم سطح انتظاراتش باید اقسام انتظارات را بخوبی بشناسد.

در این رابطه گفتنی است: انتظار بر دو قسم است: 1. انتظار صادق، بجا و حق؛ و 2. انتظار كاذب، نابجا و باطل؛ همان گونه كه تشنگي بر دو قسم است: تشنگي صادق و كاذب.

[=andale mono]انتظار صادق، آن است كه فراخور عقل و فطرت پاك انساني باشد و با واقعيت وجودي و اقتضاي ذاتي انسان هماهنگ و سازگار باشد؛ مانند انتظار قرب و لقاي الهي، كه در برخي ادعيه، خداي متعال «غاية الْمُني» (نهايت آرزو و خواست انسان)،[=andale mono] (ر.ك. بحار الانوار، ج 46، ص 81 ) يا «غاية آمال العارفين» [=andale mono]نهايت آرزوي عارفان (ر.ك. مفاتيح الجنان، دعاي كميل)، معرفي شده است. نيز مانند انتظار و آرزوي رستگاري، سعادتمندي در زندگي؛ و راهيابي به بهشت كه از انتظارات صادق و حق است و در پرتو ايمان و عمل صالح به دست مي‏ آيد و اختصاص به مسلمانان و يا اهل كتاب ندارد.

[=andale mono]اما انتظار كاذب، آن است كه نياز واقعي انسان نبوده، مقتضاي عقل و فطرت پاك و سليم انساني و هماهنگ و سازگار با حقيقت وجودي انسان نباشد، بلكه صرف فزون‏خواهي نفس سركش و از القائات شيطاني است كه انسان را با آن سرگرم ساخته از حق باز مي‏ دارد و موجبات گمراهي او را فراهم مي‏ سازد.

قرآن كريم از قول شيطان نقل مي‏كند:"وَ لاَُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَأمُرَنَّهُمْ... فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّه‏ِ... يَعِدُهُمْ وَ يُمَنّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ اِلاّ غُرُوراً" (نساء: 119 ـ 120) و آنها را گمراه مي‏كنم و به آرزوها سرگرم مي‏سازم و به آنان دستور مي‏دهم كه (اعمال خرافي انجام دهند، و) آفرينش (پاك) خدايي را تغيير دهند (و فطرت توحيد را به شرك بيالايند). شيطان به آنها وعده‏ها (يدورغين) مي‏دهد و به آرزوها، سرگرم مي‏سازد؛ در حالي كه جز فريب و نيرنگ، به آنها وعده نمي‏دهد!

انتظارات صادق و حق، خود به دو گونه اصلي و فرعي تقسيم مي‏شود:

الف_ انتظارات اصلي، در ارتباط تنگاتنگ با استعدادها و ظرفيت‏هاي وجودي (روحي، عقلي و فطري) انسان است و رشد اصالت و حقيقت وجودي انسان با آن رقم مي‏خورد و تحقق آن موجب شكوفايي استعدادهاي ذاتي انسان، رشد و تعالي روحي و كمال معنوي و در نتيجه سعادت و رستگاري حقيقي او مي‏شود. انتظارات اصلي هماهنگ با تعاليم اساسي اديان آسماني و نيز فرامين اصيل و راستين عقل انساني به عنوان پيامبر دروني است.

[=andale mono]ب_ انتظارات فرعي نيز به حيات مادي و زندگي دنيوي انسان بازمي‏گردند؛ مانند امور اقتصادي، سياسي، اجتماعي، بهداشتي و اخلاقي. که اگر این سطح از انتظارات نیز درست [=andale mono] و دایر مدار انتظارات اصلی تنظیم و تأمین شوند. در حقیقت موجب رشد و کمال انسانی و شکوفایی استعدادها می گردد.

[=andale mono]در اين بحث، منظور از انتظار، انتظار صادق است نه كاذب؛ نيز، انتظار به معناي احتياج و توقع هر دو اراده شده است. ثالثاً، هم انتظارات اصلي مراد است و هم انتظارات فرعي كه اسلام عزیز بعنوان کاملترین شریعت الهی، در صدد تأمين هر دو مي‏باشد. برگرفته از انتظار بشر از دين، عبداللّه جوادي آملي، ص 24 ـ 30.

متاسفانه عمده انتظاراتی که بشر در طول زندگی اش مترصد تأمین و برآورده ساختن آنست، انتظارات کاذب است لذا معمولاً به آرامش حقیقی دست نمی یابد و همیشه وجودش درگیر دغدغه های کاذب و غیرواقعی است همچون تشنه کاذبی که چون نیازش برخواسته از یک نیاز واقعی و حقیقی و طبیعی نیست هر قدر هم آب بنوشد تشنگی اش مرتفع نمی گردد. وقتی تشنگی واقعی نبود آنچه می نوشد نیز اثر واقعی ندارد.

در ادامه انشاءالله با مشارکت دوستان ...:Gol:

فهرستی از انتظارات، حوائج و نیازهای واقعی انسان و نیز انتظارات و نیازهای غیرواقعی و کاذب را لیست کنیم تا بتوانیم به انتخاب درستی از مجموعه انتظارات صادق برسیم، و از این شروع مبارک، سطح انتظارات مان را بخوبی مدیریت کنیم.

موفق باشید ...:Gol:

سلام علیکم و رحمه الله

انتظارات رو در یک تعریف کلی استاد مشکور در نظر گرفتند و استاد صدیق جزئیات را بیشتر مورد توجه قرار دادند جناب زمزم هم در ادامه معیارهای خوبی برای تعئین و تفکیک یک انتظار پسندیده و نا پسند ارائه کردند.

و البته استاد روحبخش هم از تاثیر مثبت غلبه عقل بر هوای نفس در رفتار ها مطالبی را فرمودند.

تفاوت بین آنچه که در دیدگاه استاد صدیق و جناب زمزم با استاد مشکور وجود دارد تفاوت در کلیات و جزئیات بحث است .

و این دو وجه کلی و جزئی ابتداعا باید در جائی به هم برسند و بعد از ذکر مصادیق رفتار صحیح و ناصحیح را بتوان لیست وار ذکر کرد.

باسپاس
یاحق

فاتح;557471 نوشت:
تفاوت بین آنچه که در دیدگاه استاد صدیق و جناب زمزم با استاد مشکور وجود دارد تفاوت در کلیات و جزئیات بحث است .

و این دو وجه کلی و جزئی ابتداعا باید در جائی به هم برسند و بعد از ذکر مصادیق رفتار صحیح و ناصحیح را بتوان لیست وار ذکر کرد.

باسپاس
یاحق


با سلام و تشکر از دقت نظر شما :Gol:

در ابتدا باید عرض کنم در این بحث، آیدی صدیق(پیشین) و آیدی مشکور یک نفر واحد هستند یعنی در واقع آیدی مشکور پیشتر با آیدی صدیق فعالیت می کرده. این جهت اطلاع ...:Gol:

اما در خصوص تفاوت ورود کلی و جزئی به بحث، گفتنی است: در معنا و مفهوم و حقیقت بحث، هر دو وجه کلی و جزئی نهایتاً به هم می رسند یعنی ماهیتاً بحث یک چیز است. از طرفی بیان کلیات لازم است و از طرفی ورود در جزئیات به تخصصی تر شدن آن می انجامد.

اما در ادامه بحث، برای شناخت از نوع رویکرد و موضعی که باید اتخاذ کنیم ناگزیر از ورود در مصادیق انتظارات صحیح و انتظارات کاذب و نادرست هستیم.

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;558868 نوشت:
اما در ادامه بحث، برای شناخت از نوع رویکرد و موضعی که باید اتخاذ کنیم ناگزیر از ورود در مصادیق انتظارات صحیح و انتظارات کاذب و نادرست هستیم.

عرض سلام و ادب خدمت استاد مشکور گرامی

بله از کل به جزء رسیدن منطقی است و همچنین ذکر مصادیق . و برعکس

آثار و تبعات رعایت و عدم رعایت سطح انتظارات که موضوع بحث هست منحرف شدم عذر خواهی میکنم.

اگر سطح انتظارات بجا باشد درک طرف مقایل شکل گرفته و از آزردگی خاطر جلوگیری شده
که نتیجه آن هم تقویت در رابطه هست

و اگر این انتظار غیر منطقی و خودخواهانه باشد تبعا باعث تخریب رابطه خواهد شد

موفق و منصور باشید در پناه حق:Gol:

صدیق;16056 نوشت:
انشاءالله

إن شاءالله:ok:

صدیق;18205 نوشت:
آیا همۀ انتظاراتی که ما از دیگران داریم پسندیده و صحیح اند و اصولاً انتظارات صحیح و پسندیده چه خصوصیات و ویژگی هائی دارند؟

سلام
برای انتظار داشتن از دیگران، ابتدا باید دید طرف مقابل چگونه روحیه ای دارد و آنچه او کراهت دارد مطرح نشود...

مترصد;558917 نوشت:
سلام
برای انتظار داشتن از دیگران، ابتدا باید دید طرف مقابل چگونه روحیه ای دارد و آنچه او کراهت دارد مطرح نشود...

با سلام و تشکر از مترصد عزیز :Gol:

البته این معنایی که شما بدان اشارت کردید در مواردی ممکن است صدق کند اما در همه امور صادق نیست. مثلاً در انتظارات شخصی ... مثل اینکه بر اساس شناخت روحیه دوستتان می دانید که کراهت دارد با شما همسفر شود و یا به شما در کاری کمک کند و ... و شما اصرار بر خواست خود داشته باشید. اگر معنای مورد نظر شما را بعنوان یک معنای کلی بخواهیم تعمیم دهیم باید دَرِ امر بمعروف و نهی از منکر را تخته کنیم.

بعنوان مثال برخی جوانان از تذکر و امر بمعروف و نهی از منکر(بدلیل جهل از فواید آن) چندان خوششان نمی آید؛ از طرفی انتظار ما برای داشتن جامعه ای سالم و پاک در محیط خانه، محله و شهرمان انتظاری بجا و منطقی است. آیا باید بدلیل آنکه ایشان از انتظارات ما کراهت دارند از طرح آن صرفنظر کنیم؟

پس کراهت و ناخوشایندی افراد، نمی تواند دلیل خوبی برای عبور از انتظارات بجا و منطقی باشد. موفق باشید ...:Gol:

مشکور;556299 نوشت:
فهرستی از انتظارات، حوائج و نیازهای واقعی انسان

سلام مجدد :Gol:

در بحث انتظارات بجا و صحیح چند ویژگی و مؤلفه می تواند دخیل باشد تفاوتی نمی کند انتظار مادی باشد یا معنوی:

اول: انتظار باید امری ممکن و شدنی باشد نه انتظاری که برخاسته از قوه خیال و وهم و تصورات ذهنی ما باشد.

دوم: نسبت به توان و امکان و ظرفیت فردی که از او انتظاری داریم شناخت و آگاهی کافی داشته باشیم وقتی می گوییم امکان و توان، صرفاً مقصودمان امکان و توان مادی نیست بلکه ظرفیت معنوی یعنی علاقه و انگیزه فرد نیز مدنظر است.

سوم: در طرح انتظارات، بجرأت می توان گفت توان و ظرفیت معنوی فرد از اهمیت بیشتری برخوردار است گاهی افراد با توان و ظرفیت مادی بالا در مقابل انتظارات اطرافیان، روحیه ای منفعلانه گرفته و تظاهر می کنند که امکان و توان برآوردن انتظارات را ندارند، در حالیکه کسانی هرچند از توان و امکان مادی لازم برخوردار نیستند اما بدلیل ظرفیت معنوی بالا و دارا بودن انگیزه و روحیه خیررسانی از هیچ اقدامی برای تأمین انتظارات اطرافیان شان دریغ نمی ورزند.

چهارم: انتظار منطقی و بجا، انتظاری است که از یک پشتوانه محکم و استوار، نظیر تعهد و پیمان، سابقه خوش و تضمین مادی و معنوی کافی برخوردار باشد.

پنجم: انتظار بجا و منطقی، انتظاری است که روح تقدیر و سپاسمندی و شکرگزاری از لطف و محبت دیگران از آغاز تا انجام آن نهفته باشد.

ششم: انتظار بجا و منطقی، انتظاری است که در هر شرایطی اعم از برآورده شدن انتظار یا عدم آن، روح سپاسمندی و احترام متقابل حاکم باشد.

هفتم: انتظار بجا و منطقی، انتظاری است که تنها یکطرفه نباشد بلکه هم به لسان و هم در عمل، فرهنگ جبران کردن لطف و محبت دیگران حاکم باشد و حتی سعی کنیم لطف دیگران را به بهترین وجه ممکن جبران کنیم. و حداکثر تلاش خود ما هم برآوردن انتظارات دیگران باشد.

هشتم: انتظار بجا و منطقی، عاری از هر شائبه ی دروغ و فریب و سرشار از صداقت و پاکی و صمیمیت و اعتماد باشد. وقتی صداقت و اعتماد باشد معمولاً انتظارات، تحقق می یابند.

نهم: انتظار بجا و منطقی، انتظاری است که از جانب افراط و زیاده روی مبرا باشد هم از نظر میزان و سطح انتظار و هم از نظر تعداد و تکرار آن ...

دهم: در یک انتظار بجا و منطقی، باید همه شرایط لازم در طرح انتظارات را مدنظر داشت اعم از شرایط زمانی و مکانی و اقتضاءات روحی و روانی فرد مقابل ...

یازدهم: انتظار بجا و منطقی، انتظاری است که با شأن و منزلت فرد خواهان نیز سنخیت داشته باشد، نه اینکه تقاضایی فراتر از اندازه و ظرفیت وی باشد.

دوازدهم: بعلاوه، انتظار بجا و منطقی، انتظاری است که خیر و مصلحت فرد متقاضی و طرف مقابل هر دو در آن لحاظ شده باشد، نه اینکه تنها خیر و مصلحت، یکطرفه باشد.

سیزدهم: همچنین، ضرورت داشتن مورد انتظار و تقاضا از لوازم اصلی انتظار بجا و منطقی است. زیرا اگر تقاضا و انتظار غیرضروری باشد یا برای فرد متقاضی مفسده ای بهمراه دارد و یا فرصت و حقی را از دیگری سلب نموده است.

چهاردهم: انتظار بجا و منطقی، انتظاری است که مشکلی را برطرف، نیازی را مرتفع و رشد و کمالی را فراهم سازد و بهتر آنکه منافعش عمومی باشد تا شخصی و فردی.

پانزدهم ..........

بامید مشارکت دوستان ...:Gol:

موفق باشید ... :Gol:

سلام علیکم و رحمه الله

اگر واژه و مفهوم انتظار را در تقابل با مسئولیت های افراد بسنجیم هم چنین بدست می آید

گاهی انتظارات در حد مسئولیت های متقابل است
مثلا زن و شوهر انتظاراتی از یکدیگر دارند که بعنوان مسئولیت های طرف مقابل تعئین گردیده .

و گاهی مسئولیتی در قبال دیگران حس نکنیم ولی از دیگران انتظار چیزی را داشته باشیم که خودمان پایبند اداء حق آن نبوده ایم
مثلا مالیات ندهیم و انتظار جاده ای سالم و خدمات درمانی و ... را داشته باشیم

یا مثلا اگر نزدیکان و دوستان مشکلی داشتند و ما بعنوان یک فامیل یا حتی یک مسلمان مسئولیتی را نپذیرفتیم , نتیجتا نباید انتظار داشته باشیم که در مشکلات کسی به داد ما برسد .

و نهایتا اینکه ممکن است انتظار ما در حد مسئولیت طرف مقابل است ولی اداء آن حق برای آن شخص میسر نیست لذا درک شرایط امر مهمی است در تشخیص زمان طرح یک مطالبه.

یاحق

عرض سلام مجدد
جای اساتید اخلاق , قرآن و حدیث هم اینجا خالی است ان شاء الله که قبول زحمت کرده حتما تشریف بیاورند
اما بعد
یه بنده خدائی راهنمائی خواست از استادی که من مبتلا به خودخواهی شده ام و همه چیز را برای خودم میخواهم و نمیدانم با خودم چه کنم, دیگر خسته شده ام و این را نمیتوانم به کسی بگویم و ..

بعد استاد مطالب ارزشمندی رو در پاسخ این بنده خدا اشاره فرمودند ( این وبلاگ ) ولی اگر روزی رسید که یک خودخواه اعتراف به خودخواهی کرد معنایش این است که نزد او جهل اعتبارش را از دست داده و عقل و فطرت بر جهل غلبه کرده و اعتبار و ارزش پیدا کرده.

اما این خودخواهی چه ارتباطی میتواند با انتظارات بجا و نابجا داشته باشد باید عرض شود که گاهی انسان حق را می بیند و می شناسد ولی بواسطه این عارضه چشم هایش را میبندد و گوش هایش کر میشود تا ناحقی را به نتیجه برساند.

در این مواقع انتظارات منطقی و بجا نزد او همان مطالباتی است که از دیگران دارد.

یکی از آشنایان ارثی از جد پدری داشت که شامل چند هکتار زمین میشد . پس از فوت پدر عمو ها و عموزاده ها بجان این زمین افتادند و یکی محصولش را میبرد و دیگری ادعای مالکیت میکرد.

یک روز ناصحی پیش اینها رفت و گفت حق این برادر زاده ها را بدهید ارث بمانند شیر مادر حلال است شما مال حرام از چنگ حرامی در نیاورده اید . آنها در نهایت در جواب گفتند برادرزاده ها مال و اموال دارند این حق ماست و آنها نباید آنرا مطالبه کنند.

یاحق

فاتح;559704 نوشت:
مثلا اگر نزدیکان و دوستان مشکلی داشتند و ما بعنوان یک فامیل یا حتی یک مسلمان مسئولیتی را نپذیرفتیم , نتیجتا نباید انتظار داشته باشیم که در مشکلات کسی به داد ما برسد .
سلام و تشکر:Gol:

این طرف معادله که اشاره کردید نسبتاً درست است. اما طرف دیگر معادله نباید اینگونه باشد. با این توضیح که بنا به دستور اسلام عزیز اگر دیگران به وظایف شان در برابر شما و حقوقی که برگردن دارند عمل نکردند این دلیل نمی شود که شما نیز مقابله بمثل کنید و در برابر انتظارات و تقاضاهای دیگران همانند خودشان رفتار کنید.

اسلام عزیز می فرماید:

- اگر دیگران نسبت به مشکلات شما بی تفاوت بودند، شما سعی کنید تا نهایت اهتمام تان را برای رفع مشکلات دوستان، آشنایان و هم کیشان تان بکار ببندید.
- اگر اقوام و وابستگان قطع رحم کردند شما به هیچ عذر و بهانه ای حق ندارید قطع رحم کنید.
- اگر دیگران از رفتار ناپسند شما گذشت نکردند شما نباید همچون ایشان رفتار کنید.
- اگر دیگران آبروی شما را بردند شما چنین نکنید.
و نظائر آن ....
موفق باشید ...:Gol:

مشکور;560382 نوشت:
اسلام عزیز می فرماید:

- اگر دیگران نسبت به مشکلات شما بی تفاوت بودند، شما سعی کنید تا نهایت اهتمام تان را برای رفع مشکلات دوستان، آشنایان و هم کیشان تان بکار ببندید.
- اگر اقوام و وابستگان قطع رحم کردند شما به هیچ عذر و بهانه ای حق ندارید قطع رحم کنید.
- اگر دیگران از رفتار ناپسند شما گذشت نکردند شما نباید همچون ایشان رفتار کنید.
- اگر دیگران آبروی شما را بردند شما چنین نکنید.

سلام علیکم و رحمه الله

بدون شک این فرمایش صحیح است . بنده آنچه که عرض کردم لوازم عقلی ایجاد یک رابطه صحیح هست و قصد دارم یک تعریف عقلانی در حداقل سطح در تقابل دو مفهوم انتظار و مسئولیت ارائه بشود و بعد ان شاء الله درباره آنچه که بهتر هست و اخلاقی است میتوان گفتگو را ادامه داد

تعریفی که تا این جا میشود ارائه کرد چنین است

میزان مسئولیت هر فردی نسبت به خود و دیگران و جامعه , میتواند تعئین کننده میزان انتظارات معقول و بجای دیگران و جامعه از آن شخص باشد.

پس اگر هر شخصی خودش را مکلف به اداء حق و تکلیف تعریف شده در مسئولیت خود , نسبت به خودش و جامعه بداند
و همچنین دیگران و جامعه انتظارات خود را از فرد متناسب با مسئولیت فرد داشته باشند پس آن انتظارات بجا خواهند بود .

و اگر سطح انتظارات دیگران از فرد با وظائف و مسئولیت های متقابل تعریف شده آن فرد همخوانی نداشته باشد پس یک انتظار نابجا و نا صحیح اتفاق افتاده.

مثلا , اگر شاگردی از معلم خود این انتظار را داشته باشد که نمره قبولی به او بدهد در حالیکه تلاشی نداشته و مسئولیت خود را انجام نداده , این انتظار نابجاست

در اخلاق اسلامی هم نمره دادن به این شاگرد اجابت خواشته نابحق است و باعث تضئیع حقوق دیگران شده و لذا این انتظار نابجا محسوب میشود .

انتظار خودخواهانه در این مقوله انتظاری است که شامل یک درخواست نابحق از دیگران میشود که نه در حدود مسئولیت آنهاست و نه اخلاق اسلامی با تضئیع حقوق دیگران همخوانی دارد.

یاحق

فاتح;560423 نوشت:
در تقابل دو مفهوم انتظار و مسئولیت ارائه بشود

سلام و تشکر:Gol:

در رابطه با بحث انتظارات، مفاهیم بسیاری می تواند مورد توجه قرار گیرد که بحث وظایف و مسئولیتها از ان جمله است در واقع مفهوم مسئولیت با مفهوم انتظارات، رابطه و تعاملی دوسویه دارند و پرداختن به هر کدام ناگزیر ما را به دیگری رهنمون می شود.

اما در این مرحله گرچه کشف این رابطه ها به روشن شدن حدود و صغور و تبیین افق بحث کمک می کند لکن، آنچه مهم است اینکه باید مباحث را متمرکز پیش ببریم.

در این مرحله، در حال شناسایی ویژگی های انتظارات بجا و منطقی(که به گوشه هایی اشاره شد) و انتظارات ناصحیح و غیر منطقی هستیم. موفق:Gol:

مشکور;560609 نوشت:
اما در این مرحله گرچه کشف این رابطه ها به روشن شدن حدود و صغور و تبیین افق بحث کمک می کند لکن، آنچه مهم است اینکه باید مباحث را متمرکز پیش ببریم.

در این مرحله، در حال شناسایی ویژگی های انتظارات بجا و منطقی(که به گوشه هایی اشاره شد) و انتظارات ناصحیح و غیر منطقی هستیم. موفق

عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی

بنده اینطور در نظر داشتم که ابتداعا یک تعریف جامع وجود داشته باشد تا بدون تعئین حدود و ثغور انتظار بجا از انتظار نابجا , وارد مولفات نشده باشم . حال اگر تعللی در بحث پیش آمد عذرخواهی میکنم و خواننده مطالب شما و دیگر عزیزان هستم.

باسپاس :Gol:
یاحق

فاتح;560650 نوشت:
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی

بنده اینطور در نظر داشتم که ابتداعا یک تعریف جامع وجود داشته باشد تا بدون تعئین حدود و ثغور انتظار بجا از انتظار نابجا , وارد مولفات نشده باشم . حال اگر تعللی در بحث پیش آمد عذرخواهی میکنم و خواننده مطالب شما و دیگر عزیزان هستم.

باسپاس
یاحق


سلام و تشکر :Gol:

ضمن تشکر از مشارکت جدی شما عزیز در مباحث، بحث حاضر بدون حضور و مشارکت شما و طرح دیدگاه های ارزنده شما و دیگر دوستان، قطعا به سرمنزل مقصود نخواهد رسید پس انتظار حقیر همراهی و مشارکت شما در ادامه راه است.

بنظرم در بخش تعریف، به قدر ضرورت، گفتمان صورت گرفته فلذا در گام بعدی اهتمام بحث را بر مولفه های دو انتظار صحیح و ناصحیح نهادم اگر احساس شما اینست که بخش تعریف هنوز ناقص و ناتمام است، این فضا متعلق به شماست، هدف ما ایجاد فضایی برای طرح دیدگاه های ارزشمند شما و دیگر دوستان اعم از کاربران و کارشناسان حوزه های مختلف است، تا با کمک هم سرانجامی مطلوب برای بحث مورد نظر رقم بزنیم. وفقکم الله و ایانا انشاءالله ...:Gol:

سلام علیکم و رحمه الله

خیر بنده عرضی ندارم فقط اینکه اگر اخلاق نقلی و دیگر علوم نفسی مرتبط , ناظر و شارح واژه مسئولیت باشند , این تعریف کامل میشود.

در کل اگر انتظاری که به حق است چه به لفظ بیان گردد و یا ذکر و مطالبه نگردد از وظائف و مسئولیت های یک مسلمان و مومن کاسته نمیشود . و اگر درخواست و مطالبه ای ورای تعریف مسئولیت فرد و اجتماعی اسلامی است اجابت شود بشکلی که حقی ناحق نگردد و قلبی به خدا متوجه گردد این اجابت از محامد اخلاقی محسوب میگردد که خلق محمود فراز ایمان و ورای ایمان است.

و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و اهل بیته الطیبین الطاهرین

یاحق

سلام و ادب :Gol:

در ادامه بحث، می توان برخی مؤلفه ها و ویژگی های انتظارات و توقعات نابجا و غیرمنطقی را در موارد زیر دانست:

1. انتظاراتی که معمولاً از هوای نفس و خواهشها و تمنیات نفسانی نشأت می گیرد. توضیح اینکه ریشه تمام انتظارات نابجا و ناصحیح، در خواهشها و تمنیات نفسانی است اگر انسان خودشناخته، مهار و عنان نفس خود را در اختیار بگیرد، انتظاراتش از اطرافیان به حداقل ممکن خواهد رسید، بیش از آنکه از دیگران انتظار داشته باشد از خودش متوقع است. در برابر آنها که تربیت نایافته اند و همیشه انگشت اشاره شان بسوی دیگران است که چرا چنین نکرده و نمی کنند؟ تربیت یافتگان از خویش می پرسند، چرا چنین نکردیم و چرا اینگونه نباشم؟

2. انتظاراتی که ریشه در خودخواهی و خودپسندی افراد دارد. انسان خودخواه و خودپسند به بیماری هولناکی گرفتار است که تنها خواسته ها و نیازهای خود را می بیند و گمان می کند همه باید با تمام توان و ظرفیت در خدمت او باشند و کمر همت به تأمین حوائج و انتظارات وی ببندند. اگر خلاف این در جامعه پیرامونی اش ببیند احساس می کند همه دارند در حق او ظلم می کنند و حقوق او را زیر پا می نهند، چنین فردی دائماً زبانش به شکوه و شکایت از عالم و آدم باز است.

3. انتظاراتی که تنها یک توقع و انتظار یکطرفه باشد و به انتظارات طرف مقابل توجه نشود. در این قسم انتظارات، فرد، خود را همیشه طلبکار از دیگران می داند، گمان می کند فلسفه زندگی اجتماعی، همه در خدمت یک نفر بودن است، خود را همان یک نفر و دیگران را جامعه قلمداد می کند. وقتی صحبت توقع و انتظار باشد، او تنها ظرفیت موجود برای برخورداری است. آنگاه که صحبت کار و خدمت و تلاش برای برخورداری دیگران است، خود را در نهایت استضعاف و ناتوانی نشان می دهد. در برخورداری از خدمت دیگران، خود را محق و در برآوردن خواسته ها و انتظارات دیگران خود را مستضعف می شمرد.

4. انتظاراتی که ریشه در زیاده خواهی و سیری ناپذیری امیال آدمی دارد. خواهشها و تمنیات مادی انسان، اگر مهار نشوند سیری ناپذیر و تمام نشدنی است، بعبارتی؛ نفس اماره انسان، کانون زیاده خواهی و افراطی گری است. در بحث انتظارات، بسیاری از توقعات ابناء بشر از یکدیگر، ریشه در همین کانون و منشأ فساد دارد. مادامیکه نفس آدمی در همان مرحله مورد اجابت قرار گیرد و نفس لوامه آدمی، دم به دم سرکوب شده و به وضعیتی انفعالی درآمده باشد. حکایت همین است و انسانی را می بینید که لحظه به لحظه، گرفتار امیال و خواهشهای سیری ناپذیر خویش است.

5. انتظاراتی که بدون درنظر گرفتن شرایط و اقتضاءات طرف مقابل باشد. برخی انتظارات و توقعات نابجا، در برخی افراد، مبتنی بر دو پایه است: 1. برخی افراد، خود را به جهالت می زنند و بدلیل خودخواهی و گرفتاری در نفس اماره، گویا نمی خواهند شرایط و اقتضاءات و توانایی و امکان طرف مقابل را در برآورده کردن توقعات شان ببینند. حکایت ایشان، همچون خواب زدگانی است که خود را بخواب زده اند و به هیچ طریق نمی توان بیدارشان کرد. 2. برخی، گرچه نسبت به تقاضاشان مُصر هستند اما از طرفی نسبت به شرایط و اقتضاءات و توانایی دیگران جهالت دارند. یعنی اگر تحت شرایطی، بتوان ایشان را نسبت به سطح توقعشان و یا لوازمی که برای برآورده شدن انتظارشان اعم از امکان و توان طرف مقابل و شرایط زمانی و مکانی و ... لازم است آگاه کرد. ممکن است از موضع انتظارات نابجای خود عقب نشینی کنند.

ادامه دارد ...:Gol:

موضوع قفل شده است