حی علی خیر العمل در اذان

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حی علی خیر العمل در اذان

[=&quot]حي علي خير العمل در اذان [/]

[=&quot]در روايـات ائمـه اهل بيت عليهم السلام اين جمله جزو اذان معرفي شده است، در حالي که در اذان کنوني اهل سنت چنين جمله‌اي نيست. اکنون بايد ديـد ريشـه اين اختـلاف کجـا است و چگونه اين جمله از اذان حذف شده است.[/]

[=&quot]يادآور مي‌شويم که در عصر خليفه دوم، «مصلحت انديشي» رواج بيشتري داشت، چه بسا مصلحت‌انديشي، بر حکم خدا در قرآن و سنت مقدم شمرده مي‌شد.[/]

[=&quot]از باب نمونه، در عصر پيامبر صلي الله عليه و اله و عصر خليفه نخست و حتي بخشي از خلافت خليفه دوم، سه طلاق در يک مجلس، تنها يک طلاق محسوب مي‌شد، امّا در نيمه دوم خلافت خليفه دوم اين حکم دگرگون گشت و سه طلاقه کردن زن در يک مجلس، سه طلاق واقعي تلقي گرديد و هر نوع حق رجوع از شوهر سلب شد.بررسي تاريخ اذان و اقامه به روشني ثابت مي‌کند که جمله «حَيَّ عَلي خير العمل» از فصول قطعي اذان بوده است و مؤذنان در عصر پيامبر صلي الله عليه و اله و مدتي پس از آن حضرت، اين جمله را ضمن فصول ديگر مي‌گفتند. سپس به علت و يا عللي از اذان حذف گرديد.[/]

[=&quot]الف. سيد مرتضي مي‌گويد: علماي اهل سنت نقل کرده‌اند که در برخي سال‌هاي رسالت، جمله «حَيّ عَلي خير العمل»، گفته مي‌شد ولي بعداً نسخ شده است.[/]

[=&quot]ب. ابن عربي در فتوحات مي‌گويد: در جنگ خندق، آنگاه که صحابه پيامبر خندق مي‌کندند، چون وقت نماز فرا رسيد، يک نفر از آنان ندا سر داد: «حَيَّ علي خير العمل» و از آن زمان سنت حسنه شد.[/]

[=&quot]ج. شرف الدين معروف به سياغي (متوفاي 1221) در کتاب «الروض النضير» مي‌گويد: صحيح آن است که اذان با «حَيَّ عَلي خير العمل» تشريع شده است، گذشته بر اين همگان اتفاق نظر دارند بر اين که در روز خندق، اين جمله جزو اذان بوده است.[/]

[=&quot]د. سه طايفه بزرگ اماميه، زيديه و اسماعيليه که پيرو مکتب اهل بيت هستند، آن را جزو اذان مي‌دانند.[/]

[=&quot]اکنون به برخي از روايات در اين مورد اشاره مي‌کنيم:[/]

[=&quot]1. متقي هندي در کنزالعمال از معجم طبراني نقل مي‌کند: کان بلال يؤذن بالصبح فيقول: «حَيّ عَلي خير العمل»:بلال در اذان صبح «حيّ عَلي خير العمل» مي‌گفت.[/]

[=&quot]2. حافظ علوي زيدي (367ـ 445) در رساله خاص خود به نام «الأذان بحيّ علي خير العمل» به طور مسند از «ابي محذوره» صحابي رسول خدا صلي الله عليه و اله نقل مي‌کند که پيامبر به وي اذان آموخت و يکي از فصول آن «حَيّ عَلي خير العمل» بود.[/]

[=&quot]و سيره نويسان اتفاق نظر دارند که پيامبر صلي الله عليه و اله اذان را پس از بازگشت از جنگ «حنين» به وي آموخت. و غزوه حنين در اواخر سال هشتم هجري، پس از فتح مکه رخ داد و اين حاکي است که اين فصل از اذان تا آن روز، جزو اين فريضه الهي بوده است.[/]

[=&quot]اين دو نمونه از رواياتي است که بيانگر وجود اين فصل از اذان در عصر رسول خداصلي الله عليه و اله بوده است.[/]

[=&quot]در دو رساله بسيار محققانه که به قلم فاضلانه دو عالم زيدي نگارش يافته است به نام‌هاي الأذان بحي علي خير العمل، نگارش حافظ علوي زيد(‌72ـ 445). الاعتصام بحبل اللّه، تأليف امام قاسم بن محمد الزيدي(م1029)؛ از شخصيت‌هاي بزرگي از صحابه و تابعان نقل شده که همگي در اذان و اقامه خود ملتزم به گفتن اين فصل از اذان بودند. ذکر اسامي و گفته‌هاي آنان، در اين مختصر نمي‌گنجد و محققان مي‌توانند به اين دو کتاب مراجعه فرمايند.حافظ علوي در کتاب «الأذان بحيّ عَلي خير العمل» به سندي از «حسن بن يحيي بن الحسين بن زيد بن علي» نقل مي‌کند که آل رسول خدا صلي الله عليه و اله بر وجود آن در اذان اتفاق نظر دارند و مؤذنان در عصر ابوبکر نيز به همين شيوه اذان مي‌گفتند، امّا وقتي عمر زمام خلافت را به دست گرفت، گفت: «دعوا حيّ عَلي خير العمل لئلا يشتغل الناس عن الجهاد فکان أوّل من ترکها». «گفتن حيّ علي خير العمل را ترک کنيد تا مردم به بهانه اين که نماز بهترين عمل است، جهاد را ترک نکنند». او(عمر) نخستين فردي بود که اين فصل از اذان را ترک کرد».[/]

[=&quot]محقق شهير، سعدالدين تفتازاني (712ـ79‌) در شرح مقاصد؛ و متکلم معروف اشعري به نام علاء الدين قوشجي(متوفاي 879) مي‌گويند: عمر بن خطاب نسبت به سه چيز هشدار داد و گفت:[/]

[=&quot]«سه چيز در عهد رسول خدا صلي الله عليه و اله رسميت داشت و من از آنها باز مي‌دارم، و انجام دهنده آن را مؤاخذه مي‌نمايم:[/]

[=&quot]1.متعه زنان، 2. متعه حج، 3.گفتن حَيّ عَلي خَير العمل».[/]

[=&quot]از آنجا که تثبيت چنين بدعتي کار آساني نبود، تني چند از بزرگان بر اين نهي ارزش قائل نشده و همچنان به هنگام اذان اين جمله را مي‌گفتند.[/]

[=&quot]برهان الدين حلبي (975ـ 1044) در سيره خود مي‌نويسد: عبداللّه ابن عمر و علي بن الحسين در اذان پس از «حَيّ علي الفلاح» جمله «حيّ علي خير العمل» مي‌گفتند و از آنجا که گفتن اين جمله نوعي شعار مخالفت بود، پيوسته در طول تاريخ، موافق و مخالف از آن بهره مي‌گرفتند.[/]

[=&quot]در انتفاضه حسني‌ها، آنگاه که حسين بن علي بن حسن (صاحب فخ) بر مدينه مسلط شد، عبد اللّه بن حسن أفطس بر بالاي مناره‌اي که روي مرقد پيامبر گرامي صلي الله عليه و اله است، قرار گرفت و به مؤذن گفت: بگو: «حي علي خير العمل» مؤذن نيز اين جمله را به زبان راند.[/]

[=&quot]و نيز در دولت آل بويه که تمايلات شيعي داشتند، شعار شيعيان بغداد در اذانها جمله «حَيّ عَلي خير العمل» بود، آنگاه که سلجوقي‌ها روي کار آمدند اين شعار ممنوع گرديد، و شگفت اين است که فرمان دادند در اذان صبح، جمله «الصلاة خير من النوم» را بگويند، و اين جريان در سال 448 رخ داد.[/]

[=&quot]ابن حزم در کتاب «المحلي»، طبق روايت صحيح از عبدالله ابن عمر و ابو امامة بن سهل بن حنيف نقل مي کند (حتّي پس از حذف اين جمله از اذان) اينان اين جمله را در اذان خود مي آورده اند.[=&quot][1][/][/]

[=&quot]ـ حسن بن يحيي بن الجعد و زيد بن ارقم و شافعي در يکي از دو قول خود اين جمله را ذکر کرده اند.[=&quot][2][/][/]

[=&quot]ـ بيهقي روايتي از امام علي بن الحسين نقل مي کند که ايشان اين جمله را مي آورده و فرموده جزء اذان است.[=&quot][3][/][/]

[=&quot]ـ بيهقي در سنن الکبري به روايت صحيح از عبدالله بن عمر نقل کرده که او اين جمله را در اذان مي آورده است.[=&quot][4][/][/]

[=&quot]ـ تثويب که جايگزين «حَيَّ عَلي خَيْرِ الْعَمَلِ» شده در يک خواب نقل شده است.[=&quot][5][/][/]

[=&quot]شوکاني در نيل الاوطار مي گويد که شافعي از يکي از دو قولش گفته که حذف آن بدعت است.[/]

[=&quot]ودر کتاب «بحر» گفته اين (جايگزيني) را عمر ايجادکرده وفرزندش عبدالله بن عمر[/]

[=&quot]گفته بدعت است.[=&quot][6][/][/]

[=&quot]شوکاني از علماي اهل سنّت در کتاب مذکور مي گويد هنگامي که حضرت علي(عليه السلام)تثويب در اذان «الصلاة خير من النوم» را شنيد فرمود «چيزي که جزو اذان نيست به آن اضافه نکنيد.»[/]

[=&quot]در حذف جمله «حي علي خير العمل» از اذان و اقامه [/]

[=&quot]اهل تسنن نيز رواياتي نقل کرده ‏اند که در زمان رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم «حيّ علي خير العمل» دراذان واقامه گفته مي‏شده است ولي مدّعي هستند که آن روايات ضعيف است و حتمي نيست [=&quot][7][/] لذا اين جمله را نمي‏گويند.[/]


[=&quot][1][/] [=&quot]- المحلی ، ج3 ص 160[/]

[=&quot][2][/] [=&quot]- نیل الاوطار ، ج 2 ص 39 چاپ دارالجیل بیروت [/]

[=&quot][3][/] [=&quot]- السنن الکبری ج 1 ص 624[/]

[=&quot][4][/] [=&quot]- نیل الاوطار ، ج2 ص 39 [/]

[=&quot][5][/] [=&quot]- همان [/]

[=&quot][6][/] [=&quot]- نیل الاوطار ج2 ص 38[/]

[=&quot][7][/] [=&quot]- کتاب الاذان ، ابی حاتم ، ص 54- 60[/]

یکی از نکات جالب در توجه پیدا کردن مردم به این موضوع تلاش های زیدیان طبرستان در این زمینه می باشد:

در سال 250 هجری، حسن بن زید بن محمد بن اسماعیل بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع) که معروف به داعی کبیر بود، به هنگام خلافت مستعین بالله علیه عباسیان قیام کرد. مخالفت مردم چالوس و طبرستان با جابر بن هارون نصرانی فرستاده والی عباسی سبب شد تا حسن بن زید از شهر ری که محل اقامتش بود به سوی طبرستان حرکت کند. پس از ورود، مردم طبرستان و دیلم با او بیعت کردند و توانست در آمل، سلیمان بن عبدالله را شکست دهند. پس از آن منطقه ری تا نزدیک همدان را از دست طاهریان خارج کرد.
حسن بن زید در اعلامیه ای «حی علی خیر العمل» را به اذان اضافه کرد و دستور داد تا «بسم الله الرحمن الرحیم» را در نماز با صدای بلند ادا کنند و در نماز صبح قنوت را واجب کرد. ابن اسفندیار مضمون آن را اینگونه اورده است:
«...وتامرهم بالجهر ببسم الله الرحمن الرحیم و بالقنوت فی الصلواة الفجرو التکبیر الخمی علی المیت وترک امسح علی الخفیتین وبالحاق حی علی خیر العمل فی الاذان والاقامة وان تجعل الاقامة مثنی مثنی و تعذی امرنا فلیس لمن خالف امرنا ...»
حسن بن زید نزدیک به بیست سال بر آن ناحیه حکومت کرد و در همان جا مرد.

بها الدین محمد بن حسن بن اسفندیار کاتب، تاریخ طبرستان، ص239-240.

موضوع قفل شده است