تبدیل گناهان به نیکی ها چگونه و بر چه اساسی است؟
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام حضور کارشناسان محترم
در قرآن کریم میفرماید نیکیها بدیها را از بین میبرد و بالاتر از آن چنین میفرماید کسیکه از گناهان کبیره ای مثل شرک و قتل و زنا توبه کند و ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد ، خداوند گناهان او را به حسنات تبدیل میکند چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است.
همچنین در حدیث آمده است:
رسول اكرم(ص):
أربَعٌ مَن كُنَّ فیهِ وَ كانَ مِن قَرنِهِ إِلی قَدَمِهِ ذُنوباً بَدَّلَهَا اللهُ حَسَناتٍ: الَصِّدقُ، وَالحَیاءُ وَ حُسنُ الخُلقِ وَ الشُّكرُ؛
چهار چیز است كه هر كس داشته باشد، اگر سر تا پا غرق گناه باشد، خداوند آن گناهان را به حسنه و نیكی تبدیل میكند: راستی، حیا، خوش اخلاقی و شكر.
كافی 2/107/7
لطفا بفرمایید این تبدیل سیئات به حسنات بر چه اساسی است و چگونه ممکن است گناهانی که عامل خلود در جهنم میباشند نه تنها از بین بروند بلکه تبدیل به کار خوب شوند؟
سوال بعدی اینست شخصی که به دلایلی به اصطلاح با خداوند قهر میکند و مرتکب اعمال ناشایست میشود درحالیکه علم به گناه بودن کارهایش را دارد و برای خود چنین فرض میکند که مدتی برای فرار از این ناراحتیها رو به گناه میاورد و سپس توبه میکند و گرد گناه نخواهد گشت، به فرض اینکه موفق به توبه شد آیا این گناهانی که با علم و حتی انزجار از آنها مرتکب گشته باز هم تبدیل به حسنه خواهد شد؟
سوال سوم اینکه اگر توبه ، تبدیل شدن گناه به نیکی را در پی دارد پس کسی که با همه وسوسه های درونی مبارزه کرده و دنبال معصیت نمیرود باید اجری داشته باشد بالاتر از اجر آن گنهکار پشیمان.
آیا اگر چنین شخصی نه مرتکب گناه شود و نه رو به اعمال مستحبی مثل عبادت یا کمک به دیگران بیاورد بلکه اوقاتش را به بطالت بگذراند باز هم اجرش از آن گنهکاری که توبه کرده بیشتر است یا به سبب هدر دادن وقت بازخواست خواهد شد؟
باتشکر
بسم الله الرحمن الرحیمبا عرض سلام حضور کارشناسان محترم
در قرآن کریم میفرماید نیکیها بدیها را از بین میبرد و بالاتر از آن چنین میفرماید کسیکه از گناهان کبیره ای مثل شرک و قتل و زنا توبه کند و ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد ، خداوند گناهان او را به حسنات تبدیل میکند چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است.
همچنین در حدیث آمده است:
رسول اكرم(ص):
أربَعٌ مَن كُنَّ فیهِ وَ كانَ مِن قَرنِهِ إِلی قَدَمِهِ ذُنوباً بَدَّلَهَا اللهُ حَسَناتٍ: الَصِّدقُ، وَالحَیاءُ وَ حُسنُ الخُلقِ وَ الشُّكرُ؛
چهار چیز است كه هر كس داشته باشد، اگر سر تا پا غرق گناه باشد، خداوند آن گناهان را به حسنه و نیكی تبدیل میكند: راستی، حیا، خوش اخلاقی و شكر.كافی 2/107/7
لطفا بفرمایید این تبدیل سیئات به حسنات بر چه اساسی است و چگونه ممکن است گناهانی که عامل خلود در جهنم میباشند نه تنها از بین بروند بلکه تبدیل به کار خوب شوند؟
با سلام و عرض ادب و تشکر از بابت پرسش زیبایتان
علامه طباطبایی رحمه الله علیه در این رابطه می فرمایند:« تبديل سيئات به حسنات به معناى تبديل آثار است»
علامه در شرح این جمله می فرماید:
«گناه آن اثری است که با ارتکاب نهی خدا در نفس ایجاد شده و در آن باقی میماند. و نیز تا ذات کسی شقی و یا آمیخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتکب عمل زشت و گناه نمیشود و گناه و اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمی است. حال اگر چنین ذاتی با توبه؛ ایمان و عمل صالح تبدیل به ذاتی طیب و طاهر و خالی از خباثت شد؛ لازمه این تبدیل این است که آثاری هم که در سابق داشت به نام گناه، با مغفرت و رحمت خدا مبدل به آثاری شود که با نفس پاک و طیب متناسب باشد و آن این است که عنوان گناه از آن برداشته شود و عنوان حسنه و ثواب به خود بگیرد.»(ترجمه الميزان، ج15، ص: 336)
سوال بعدی اینست شخصی که به دلایلی به اصطلاح با خداوند قهر میکند و مرتکب اعمال ناشایست میشود درحالیکه علم به گناه بودن کارهایش را دارد و برای خود چنین فرض میکند که مدتی برای فرار از این ناراحتیها رو به گناه میاورد و سپس توبه میکند و گرد گناه نخواهد گشت، به فرض اینکه موفق به توبه شد آیا این گناهانی که با علم و حتی انزجار از آنها مرتکب گشته باز هم تبدیل به حسنه خواهد شد؟
با توجه به مطالبی که در پاسخ به پرسش قبلی گفته شد که با توبه و انابه در حقیقت آثار عمل گناه برداشته می شود و با توجّه به روایات متعددی که ذکر می کنند گناه هر اندازه بزرگ هم باشد با توبه بخشیده می شود اگر چه جری شدن بر گناه خود گناه دیگری است امّا خداوند ارحم الراحمین است و
به اندک بهانه ای در صورت توبه نمودن، خواهد بخشید.
توبه از گناهان آسان نیست، انسان بارها از گناهان خود پشیمان می شود امّا دوباره شیطان ملعون وسوسه کرده و انسان همان گناه را مرتکب می شود، برای توبه حقیقی باید جهاد فی سبیل الله کرد و خود را ملزم به ترک گناه نمود، اگر انسان مدتی به خواسته های نفسانی خود جواب منفی بدهد درهای رحمت الهی به انسان گشوده شده و موفق به توبه حقیقی خواهد شد و آثار گناهان از صفحه جان وی برداشته می شود.
سوال سوم اینکه اگر توبه ، تبدیل شدن گناه به نیکی را در پی دارد پس کسی که با همه وسوسه های درونی مبارزه کرده و دنبال معصیت نمیرود باید اجری داشته باشد بالاتر از اجر آن گنهکار پشیمان.آیا اگر چنین شخصی نه مرتکب گناه شود و نه رو به اعمال مستحبی مثل عبادت یا کمک به دیگران بیاورد بلکه اوقاتش را به بطالت بگذراند باز هم اجرش از آن گنهکاری که توبه کرده بیشتر است یا به سبب هدر دادن وقت بازخواست خواهد شد؟
باتشکر
توبه درجات متفاوتی دارد و این بستگی به توبه کننده دارد که در چه مرتبه ای از توبه قرار گرفته است، اگر توبه ای همانند حضرت حرّ کند یقینا اجر بسیار داشته و چنین کسی به مقامات والای عبودیت خواهد رسید؛ چون چنین توبه ای تمامی اعمال زشت فرد را محو کرده و فرد را به سوی الله سوق می دهد. اما برخی با توبه، فقط آتش جهنم را از خود دور می کنند. لذا درجات توبه کنندگان در یک حدّ نیست تا بتوان گفت اجر کدام یک بالاتر است.
مطلب دیگر اینکه طبق تجربه، مستحبات توفیقات انسان را برای انجام واجبات بیشتر می کند و معمولا اشخاصی که اهل مستحبات و بالاخص اهل نافله شب و ادعیه مأثوره هستند؛ اهتمام بیشتری نسبت به انجام واجبات دارند، مستحاب درک و فهم انسان را بیشتر کرده و انسان را متنبه می سازند به اینکه فرصت ها از دست می رود و به بطلات گذراندن اوقات مساوی با خسران و شرمندگی در محضر پروردگار متعال است. لذا بعید به نظر می رسد کسی که از تمامی گناهان دوری می کند و واجبات را بجا می آورد اوقات خود را به بطالت بگذراند چون از جمله سوالی که در آخرت از انسان پرسیده خواهد شد عمر انسان است که در چه راهی و چه گونه سپری کرده است، لحظه لحظه اوقات امانتی است که بایستی به نحو احسن از آن استفاده کرد و رمز موفقیت نیز در همین است.
یقینا از جمله چیز هایی که انسان در قیامت بازخواست خواهد شد فرصت هایی است که از دست می رود؛ در روایات می خوانیم: در روز قیامت انسان از چهار چیز به خصوص سوال و بازخواست می شود: « شَبَابِكَ فِيمَا أَبْلَيْتَهُ وَ عُمُرِكَ فِيمَا أَفْنَيْتَهُ وَ مَالِكَ مِمَّا اكْتَسَبْتَهُ وَ فِيمَا أَنْفَقْتَه.» (کافی، ج 2، ص 135)
درارتباط با پرسش، مطالعه لینک های زیر نیز پیشنهاد می شود:
http://www.pasokhgoo.ir/node/67424
http://www.pasokhgoo.ir/node/68070
و همچنین ترجمه الميزان، ج2، از ص: 250 الی 266
با سلام و عرض ادب و تشکر از بابت پرسش زیبایتانعلامه طباطبایی رحمه الله علیه در این رابطه می فرمایند:« تبديل سيئات به حسنات به معناى تبديل آثار است»
علامه در شرح این جمله می فرماید:
«گناه آن اثری است که با ارتکاب نهی خدا در نفس ایجاد شده و در آن باقی میماند. و نیز تا ذات کسی شقی و یا آمیخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتکب عمل زشت و گناه نمیشود و گناه و اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمی است. حال اگر چنین ذاتی با توبه؛ ایمان و عمل صالح تبدیل به ذاتی طیب و طاهر و خالی از خباثت شد؛ لازمه این تبدیل این است که آثاری هم که در سابق داشت به نام گناه، با مغفرت و رحمت خدا مبدل به آثاری شود که با نفس پاک و طیب متناسب باشد و آن این است که عنوان گناه از آن برداشته شود و عنوان حسنه و ثواب به خود بگیرد.»(ترجمه الميزان، ج15، ص: 336)
سلام و عرض ادب و احترام دارم خدمت شما و تشکر از لطفتون
پس نمیشود گفت تبدیل شدن گناهان به نیکیها به معنای اینست که عمل رنگ و صورت الهی گرفته است.
پس چه چیزی در نامه اعمال ثبت میشود، گناه یا عمل نیک؟
با توجه به اینکه آثار توبه (یعنی همان توفیقات الهی) در همین دنیا ظاهر میشود پس بایداثری از خود عمل زشت باقی نمانده باشد...
سلام و عرض ادب و احترام دارم خدمت شما و تشکر از لطفتون
پس نمیشود گفت تبدیل شدن گناهان به نیکیها به معنای اینست که عمل رنگ و صورت الهی گرفته است.
پس چه چیزی در نامه اعمال ثبت میشود، گناه یا عمل نیک؟
با توجه به اینکه آثار توبه (یعنی همان توفیقات الهی) در همین دنیا ظاهر میشود پس بایداثری از خود عمل زشت باقی نمانده باشد...
با سلام مجدد خدمت برادر بزرگوار جناب امیین
مرحوم علامه رحمه الله علیه در تفسیر المیزان بحثی را با عنوان زیر شروع می فرماید که پاسخی برای پرسش حضرت عالی است:
«حسنه يا سيئه بودن عمل منوط به آثار عمل است و تبديل سيئات به حسنات نيز به معناى تبديل آثار است»
و آنچه به نظر ما مىرسد اين است كه بايد ببينيم گناه چيست؟
آيا نفس و متن عمل ناشايست گناه است و در مقابل نفس فعلى ديگر حسنه است و يا آنكه نفس فعل و حركات و سكناتى كه فعل از آن تشكيل شده در گناه و ثواب يكى است و اگر يكى است- كه همين طور هم هست- پس گناه شدن گناه از كجا و ثواب شدن عمل ثواب از كجا است؟
مثلا عمل زنا و نكاح چه فرقى با هم دارند كه يكى گناه شده و ديگرى ثواب، با اينكه حركات و سكناتى كه عمل، از آن تشكيل يافته در هر دو يكى است؟ و همچنين خوردن كه در حلال و حرام يكى است؟ اگر دقتى كنيم خواهيم ديد تفاوت اين دو در موافقت و مخالفت خدا است، مخالفت و موافقتى كه در انسان اثر گذاشته و در نامه اعمالش نوشته مىشود، نه خود نفس فعل، چون نفس و حركات و سكنات كه يا آن را زنا مىگوييم و يا نكاح، به هر حال فانى شده از بين مىرود و تا يك جزئش فانى نشود نوبت به جزء بعدىاش نمىرسد و پر واضح است كه وقتى خود فعل از بين رفت عنوانى هم كه ما به آن بدهيم چه خوب و چه بد فانى مىشود.
و حال آنكه ما مىگوييم: عمل انسان چون سايه دنبالش هست، پس مقصود آثار عمل است كه يا مستتبع عقاب است و يا ثواب و همواره با آدمى هست تا در روز « تُبْلَى السَّرائِرُ» خود را نمايان كند.
اين را نيز مىدانيم كه اگر ذات كسى شقى و يا آميخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتكب عمل زشت و گناه نمىشود، (همان حركات و سكناتى را كه در يك فرد شقى به صورت زنا در مىآيد، انجام مىدهد، بدون اينكه زنا و كار زشت بوده باشد) پس اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمى است، چه آن ذاتى كه به تمام معنا شقى است و يا ذاتى كه آميخته با شقاوت و خباثت است.
حال كه چنين شد، اگر فرض كنيم چنين ذاتى از راه توبه و ايمان و عمل صالح مبدل به ذاتى طيب و طاهر و خالى از شقاوت و خباثت شد و آن ذات مبدل به ذاتى گشت كه هيچ شائبه شقاوت در آن نبود، لازمه اين تبدل اين است كه آثارى هم كه در سابق داشت و ما نام گناه بر آن نهاده بوديم، با مغفرت و رحمت خدا مبدل به آثارى شود كه با نفس سعيد و طيب و طاهر مناسب باشد و آن اين است كه: عنوان گناه از آن برداشته شود و عنوان حسنه و ثواب به خود بگيرد. (ترجمه الميزان، ج15، ص 337-336)
نه خود نفس فعل، چون نفس و حركات و سكنات كه يا آن را زنا مىگوييم و يا نكاح، به هر حال فانى شده از بين مىرود و تا يك جزئش فانى نشود نوبت به جزء بعدىاش نمىرسد و پر واضح است كه وقتى خود فعل از بين رفت عنوانى هم كه ما به آن بدهيم چه خوب و چه بد فانى مىشود.
با سلام و عرض ادب و تشکر از توضیحات شما
استاد گرامی با این توضیحات حضرتعالی چنین معلوم میشود در قول تعالی: ووجدوا ماعملوا حاضرا: و هر آنچه که انجام داده است نزدش حاضر میابد. منظور از آنچه انجام داده خود عمل نیست بلکه آثار عمل هست. یعنی تجسم اعمال از همان آغاز محاسبه اعمال است...
وشهادت اعضاء و جوارح و مکانها به معنای دیدن مجدد کارهای خود در آن مکانها نیست. آنچنانکه برخی میگویند از اعمال انسانها فیلمبرداری میشود
سوال اینجاست که اگر آثار اعمال همراه انسان است و باطن هر کسی هم بر همگان هویداست پس بهشتی و جهنمی شدن هر انسانی مشخص خواهد بود. دیگر چه نیازی است به برقراری میزانهای عدل الهی و سنجش اعمال و مواقف طولانی صحرای محشر و طبعات آن...
چرا نباید هرکسی پس از زنده شدن مستقیما بسوی جایگاه ابدی خود روان شود؟
عنوان گناه از آن برداشته شود و عنوان حسنه و ثواب به خود بگيرد.
سلام
لطفا جمله بالا را با یک مثال توضیح دهید. مفهوم محو آثار گناه واضح نیست.
مثلاً آیا با توبه نصوح به جای گناه زنا در پرونده تائب ثواب صیغه نوشته می شود؟
و در این دنیا هم به فیض الهی که بر صیغه مترتب است میرسد؟... در حالیکه آن فیض به شخصی که صیغه نکرده و گناه زنا نکرده نمی رسد؟
با سلام و عرض ادب و تشکر از توضیحات شمااستاد گرامی با این توضیحات حضرتعالی چنین معلوم میشود در قول تعالی: ووجدوا ماعملوا حاضرا: و هر آنچه که انجام داده است نزدش حاضر میابد. منظور از آنچه انجام داده خود عمل نیست بلکه آثار عمل هست. یعنی تجسم اعمال از همان آغاز محاسبه اعمال است...
وشهادت اعضاء و جوارح و مکانها به معنای دیدن مجدد کارهای خود در آن مکانها نیست. آنچنانکه برخی میگویند از اعمال انسانها فیلمبرداری میشود
با سلام و عرض ادب خدمت برادر بزرگوار جناب امین
ملاک سنجش در میزان عدل الهی آخرین عمل و تفکری است که انسان با آن درگیر است؛ در روایات آمده است اگر انسان تمام عمر خود را به گناه و نافرمانی سپری کرده، ولی در آخرین لحظات عمر خود، توبه حقیقی بکند و حقیقتا از خداوند طلب آمرزش بکند بهشتی خواهد بود.(البته اگر بتواند توبه کند)
طبق آیات قران کریم حسنات، سیئات را از بین می برند «الحسنات یذهبن السیئات»(هود 114) صفحه دل وقتی با گناه آلوده و تیره می شود؛ حسنات، این صحفحه را از آلودگی و تیرگی پاک می کنند و موجب تمیزی صفحه دل می شوند لذا اگر انسان گناهکار توبه کند تمامی گناهان وی از صفحه دل محو می شوند.
شهادت اعضا و جوارح و همچنین مکان و زمان و ... برای کسی است که موفق به توبه نشده باشد، کسی که موفق به توبه نشد با همان گناهان و آلودگی صفحه دل وارد برزخ می شود.
تجسم اعمال نیز به همین صورت بستگی به توبه یا عدم توبه فرد گناه کار دارد، فردی که توبه کرد، تمامی گناهان شخص (با توجه به این که توبه کرده و ذات شقی او طیب و طاهر گشته است) تبدیل به حسنات شده و تجسم اعمال وی نیز متناسب با توبه و اعمال حسنه وی خواهد بود.
لینک زیر را هم ملاحظه بفرمایید:
http://www.pasokhgoo.ir/node/1742
سوال اینجاست که اگر آثار اعمال همراه انسان است و باطن هر کسی هم بر همگان هویداست پس بهشتی و جهنمی شدن هر انسانی مشخص خواهد بود. دیگر چه نیازی است به برقراری میزانهای عدل الهی و سنجش اعمال و مواقف طولانی صحرای محشر و طبعات آن...چرا نباید هرکسی پس از زنده شدن مستقیما بسوی جایگاه ابدی خود روان شود؟
در رابطه با این پرسش، چون ارتباطی به این بحث ما ندارد به صورت گذرا جواب داده و از محضر حضرت عالی تقاضا می کنم اگر خواستار مباحثه بیشتر در این زمینه هستند در تاپیک مستقل مطرح بفرمایید.
عده ای بر این اعتقادند که برزخ به عنوان فاصله ای میان دنیا و قیامت، انسان را آماده می کند تا از مرحله دنیایی وارد مرحله اخروی شود. علامه طباطبایی در این رابطه می فرمایند: «دنیا دار عمل، و برزخ دار آماده شدن براى حساب و جزاء، و آخرت دار حساب و جزاء است». (ترجمه تفسیر المیزان، ج11، ص 9)
یکی دیگر از دلایل برپایی عالم برزخ این است که عده ای در عالم برزخ استعدادهای خود را تکمیل می کنند. در روایتی آمده است: «هر كس از دوستان و پیروان ما بمیرد و هنوز قرآن را به طور كامل فرانگرفته باشد در قبرش به او تعلیم مى دهند تا خداوند بدین وسیله درجاتش را بالا برد چرا كه درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است به او گفته مى شود بخوان و بالا رو او مى خوانند "و از درجات بهشت" بالا مى رود». (اصول كافى جلد 2 صفحه 606 باب فضل حامل القرآن حدیث 10)
در رابطه با این پرسش، چون ارتباطی به این بحث ما ندارد به صورت گذرا جواب داده و از محضر حضرت عالی تقاضا می کنم اگر خواستار مباحثه بیشتر در این زمینه هستند در تاپیک مستقل مطرح بفرمایید.
عده ای بر این اعتقادند که برزخ به عنوان فاصله ای میان دنیا و قیامت، انسان را آماده می کند تا از مرحله دنیایی وارد مرحله اخروی شود. علامه طباطبایی در این رابطه می فرمایند: «دنیا دار عمل، و برزخ دار آماده شدن براى حساب و جزاء، و آخرت دار حساب و جزاء است». (ترجمه تفسیر المیزان، ج11، ص 9)
یکی دیگر از دلایل برپایی عالم برزخ این است که عده ای در عالم برزخ استعدادهای خود را تکمیل می کنند. در روایتی آمده است: «هر كس از دوستان و پیروان ما بمیرد و هنوز قرآن را به طور كامل فرانگرفته باشد در قبرش به او تعلیم مى دهند تا خداوند بدین وسیله درجاتش را بالا برد چرا كه درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است به او گفته مى شود بخوان و بالا رو او مى خوانند "و از درجات بهشت" بالا مى رود». (اصول كافى جلد 2 صفحه 606 باب فضل حامل القرآن حدیث 10)
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما
عذر میخوام متوجه نشدم. سوال درمورد زنده شدن در روز قیامت بود نه حیات برزخی. البته فکر میکنم یکی از دلایلش مساله شفاعت باشد. اما قطعا همش این نیست...
ملاک سنجش در میزان عدل الهی آخرین عمل و تفکری است که انسان با آن درگیر است؛ در روایات آمده است اگر انسان تمام عمر خود را به گناه و نافرمانی سپری کرده، ولی در آخرین لحظات عمر خود، توبه حقیقی بکند و حقیقتا از خداوند طلب آمرزش بکند بهشتی خواهد بود.(البته اگر بتواند توبه کند)
از این مساله مشخص میشود که چقدر خداوند در رابطه با بندگانش مهربان است. البته توبه کسی که مرگ را به چشم خود ببیند پذیرفته نیست.
خیلی متشکرم از اینکه تا اینجا قبول زحمت فرمودید
:Gol:
سوال سوم اینکه اگر توبه ، تبدیل شدن گناه به نیکی را در پی دارد پس کسی که با همه وسوسه های درونی مبارزه کرده و دنبال معصیت نمیرود باید اجری داشته باشد بالاتر از اجر آن گنهکار پشیمان.
سلام
نکته برای جواب اینجاست که توبه کردن بسیار سخت تر است از گناه نکردن
چنانچه در کتاب شریف کافی حدیثی از امیر المومنین وجود دارد که می فرماید:
الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 451
1- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ الْبَقْبَاقِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع [HL]تَرْكُ الْخَطِيئَةِ أَيْسَرُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ [/HL]وَ كَمْ مِنْ شَهْوَةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلًا وَ الْمَوْتُ فَضَحَ الدُّنْيَا فَلَمْ يَتْرُكْ لِذِي لُبٍّ فَرَحا
علامه مجلسی در شرح قسمت نخست می فرمایند:" أيسر من طلب التوبة" إشارة إلى أن شرائط قبول التوبة كثيرة كما مرت الإشارة إليه في قول أمير المؤمنين عليه السلام فأصبح خائفا من ذنبه راجيا لربه، و أيضا بعد إدراك لذة الذنب و التدنس به ربما لم تطاوع نفسه في التوبة لا سيما إذا بلغ حد الطبع و الرين
[="Tahoma"][="Navy"] با عرض سلام حضور کارشناسان محترم در قرآن کریم میفرماید نیکیها بدیها را از بین میبرد و بالاتر از آن چنین میفرماید کسیکه از گناهان کبیره ای مثل شرک و قتل و زنا توبه کند و ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد ، خداوند گناهان او را به حسنات تبدیل میکند چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است. همچنین در حدیث آمده است: رسول اكرم(ص): كافی 2/107/7 لطفا بفرمایید این تبدیل سیئات به حسنات بر چه اساسی است و چگونه ممکن است گناهانی که عامل خلود در جهنم میباشند نه تنها از بین بروند بلکه تبدیل به کار خوب شوند؟ سوال بعدی اینست شخصی که به دلایلی به اصطلاح با خداوند قهر میکند و مرتکب اعمال ناشایست میشود درحالیکه علم به گناه بودن کارهایش را دارد و برای خود چنین فرض میکند که مدتی برای فرار از این ناراحتیها رو به گناه میاورد و سپس توبه میکند و گرد گناه نخواهد گشت، به فرض اینکه موفق به توبه شد آیا این گناهانی که با علم و حتی انزجار از آنها مرتکب گشته باز هم تبدیل به حسنه خواهد شد؟ سوال سوم اینکه اگر توبه ، تبدیل شدن گناه به نیکی را در پی دارد پس کسی که با همه وسوسه های درونی مبارزه کرده و دنبال معصیت نمیرود باید اجری داشته باشد بالاتر از اجر آن گنهکار پشیمان. آیا اگر چنین شخصی نه مرتکب گناه شود و نه رو به اعمال مستحبی مثل عبادت یا کمک به دیگران بیاورد بلکه اوقاتش را به بطالت بگذراند باز هم اجرش از آن گنهکاری که توبه کرده بیشتر است یا به سبب هدر دادن وقت بازخواست خواهد شد؟ باتشکربسم الله الرحمن الرحیم
أربَعٌ مَن كُنَّ فیهِ وَ كانَ مِن قَرنِهِ إِلی قَدَمِهِ ذُنوباً بَدَّلَهَا اللهُ حَسَناتٍ: الَصِّدقُ، وَالحَیاءُ وَ حُسنُ الخُلقِ وَ الشُّكرُ؛
چهار چیز است كه هر كس داشته باشد، اگر سر تا پا غرق گناه باشد، خداوند آن گناهان را به حسنه و نیكی تبدیل میكند: راستی، حیا، خوش اخلاقی و شكر.
سلام
برخی اخلاق نیک به مثل مانند آبند هم پاکند و هم پاک کننده و این به نحو نفوذ آب است در نمک که آنرا در خود حل و محو می سازد
یا علیم[/]
سلام
برخی اخلاق نیک به مثل مانند آبند هم پاکند و هم پاک کننده و این به نحو نفوذ آب است در نمک که آنرا در خود حل و محو می سازد
یا علیم
سلام علیکم
چگونه؟ مثلا من به دیگری تهمت بزنم بعد برم نماز بخوانم این گناهم در آن کار نیک محو میشود؟
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شماعذر میخوام متوجه نشدم. سوال درمورد زنده شدن در روز قیامت بود نه حیات برزخی. البته فکر میکنم یکی از دلایلش مساله شفاعت باشد. اما قطعا همش این نیست...
با سلام و عرض ادب
برادر بزرگوار اجازه بدهید این بحث را در تاپیک مربوطه ادامه بدهیم موضوع این تاپیک مختل نشود .
از این مساله مشخص میشود که چقدر خداوند در رابطه با بندگانش مهربان است. البته توبه کسی که مرگ را به چشم خود ببیند پذیرفته نیست.
بله بنده هم عرض کردم توبه تا آخرین لحظات عمر و حیات این دنیا مقبول درگاه احدیت واقع می شود؛ حضرت رسول اکرم(ص) در آخرین خطبه عمر شریفشان می فرمایند: «هر کس یک سال پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبهاش را قبول میکند و آنگاه فرمودند یکسال زیاد است، هر کس یک ماه پیش از مرگش هم توبه کند خداوند توبهاش را میپذیرد و به درستی یک ماه نیز زیاد است و هر کسی یک هفته پیش از مرگش نیز توبه کند، پذیرفته میشود و به درستی که یک هفته نیز زیاد است و هر کس یک ساعت پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبهاش را قبول میکند و یک ساعت نیز زیاد است و هر کس درست لحظه ای که جانش به گلویش برسد توبه کند -در این حال به گلوی خود اشاره کرد- خداوند توبهاش را پذیرا میشود»(مجلسی، محمد تقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 1403ق، ج6، ص 15)
این نکته نیز نباید فراموش بشود که انسان باید همیشه امیدوار باشد و تا لحظه مرگ درب توبه به رویش باز است ولی نباید توبه کردن را به تأخیر بیافکند. چرا که مرگ، ناگهانی است و یک باره ظاهر می شود؛ در روایت آمده است: «بیشتر صحیه های اهل آتش از به تأخیر انداختن و به آینده موکول کردن توبه است و کسی هلاک نشد مگر آنکه توبه را به آینده موکول کرد. (نراقی، ملامهدی؛ جامع السعادات، مترجم کریم فیض، قم، انتشارات قائم آل محمد، ج2، ص347)
سلام
لطفا جمله بالا را با یک مثال توضیح دهید. مفهوم محو آثار گناه واضح نیست.مثلاً آیا با توبه نصوح به جای گناه زنا در پرونده تائب ثواب صیغه نوشته می شود؟
و در این دنیا هم به فیض الهی که بر صیغه مترتب است میرسد؟... در حالیکه آن فیض به شخصی که صیغه نکرده و گناه زنا نکرده نمی رسد؟
با سلام و عرض ادب
برادر عزیز در پست شماره 7 توضیحی به نقل از علامه طباطبایی عرض کردم لطفا چندین بار مجددا مطالعه بفرمایید، ان شاء الله موضوع روشن خواهد شد.
گناه شنیع و منفور «زنا» در عمل، با «نکاح» چه فرقی دارد؟ در عمل هیچ تفاوتی وجود ندارد اما زنا گناهی است بسیار بزرگ و نکاح دستور اکید خداوند! چه چیزی باعث می شود یکی عنوان زنا بگیرد و دیگری عنوان نکاح ؟ مخالفت و موافقت خداست که این دو را متفاوت می کند؛ با توبه کردن، عنوان مخالفت برداشته می شود لذا آثار گناه نیز (که در آخرت به ظهور و بروز خواهد رسید) نیز برداشته می شود و فرد در نامه عمل خود اثری از گناه نمی بیند.
از بیان علامه این گونه برداشت می شود که فقط عنوان گناه «مخالفت» برداشته شده و آثار گناه محو می شود، اما اینکه آیا ثواب نکاح در نامه اعمال وی نوشته می شود یا نه! چنین مطلبی از بیان علامه و روایات استفاده نمی شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب و احترام محضر شریف حضرتعالی
اجازه بدهید این بحث را در تاپیک مربوطه ادامه بدهیم موضوع این تاپیک مختل نشود .
به روی چشم
بله بنده هم عرض کردم توبه تا آخرین لحظات عمر و حیات این دنیا مقبول درگاه احدیت واقع می شود؛ حضرت رسول اکرم(ص) در آخرین خطبه عمر شریفشان می فرمایند: «هر کس یک سال پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبهاش را قبول میکند و آنگاه فرمودند یکسال زیاد است، هر کس یک ماه پیش از مرگش هم توبه کند خداوند توبهاش را میپذیرد و به درستی یک ماه نیز زیاد است و هر کسی یک هفته پیش از مرگش نیز توبه کند، پذیرفته میشود و به درستی که یک هفته نیز زیاد است و هر کس یک ساعت پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبهاش را قبول میکند و یک ساعت نیز زیاد است و هر کس درست لحظه ای که جانش به گلویش برسد توبه کند -در این حال به گلوی خود اشاره کرد- خداوند توبهاش را پذیرا میشود»(مجلسی، محمد تقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 1403ق، ج6، ص 15)
درباره این حدیث مشهور سوالی پیش میاید.
آنکه آیا این حدیث با آیه شریفه زیر قابل جمع هست؟
وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا
و توبه كسانى كه گناه مىكنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان دررسد مىگويد اكنون توبه كردم پذيرفته نيست و [نيز توبه] كسانى كه در حال كفر مىميرند پذيرفته نخواهد بود آنانند كه برايشان عذابى دردناك آماده كردهايم (۱۸) نساء
باتشکر
درباره این حدیث مشهور سوالی پیش میاید.آنکه آیا این حدیث با آیه شریفه زیر قابل جمع هست؟
وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا
و توبه كسانى كه گناه مىكنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان دررسد مىگويد اكنون توبه كردم پذيرفته نيست و [نيز توبه] كسانى كه در حال كفر مىميرند پذيرفته نخواهد بود آنانند كه برايشان عذابى دردناك آماده كردهايم (۱۸) نساء
باتشکر
با سلام و عرض ادب خدت برادر بزرگوار و تشکر از دقت نظر حضرت عالی
جناب امین عزیز اگر در رابطه با موضوع مورد بحث (تبدیل سیئات به حسنات) فرمایش دیگری ندارید این بحث را تمام کرده و مباحث مربوط به دیگر موضوعات را در تاپیک های مربوطه مباحثه کنیم.
مسلما توبه زمانی مقبول است که فرد، جایی برای اختیار و عمل داشته باشد و الا کسی که مرگ را با چشم خود دیده و از هول و وحشت انتقال به ديگر سراى مطلع گشته آن ياس و اين هول او را مجبور كرده به اينكه از اعمال چندين ساله خود توبه كند، و تصميم بگيرد كه به سوى پروردگارش بر گردد، اما « و لات حين مناص»(ص 3) ديگر گذشته، چون زندگى دنيايى در بين نيست اختيار عملى هم از دست رفته است. (به نقل از ترجمه الميزان، ج4، ص: 384)
این روایت شریف نیز همین را می رساند منظور حضرت از بیان این نکته شاید این بوده که انسان به هیچ عنوان نباید امید خود را از دست بدهد چون تا آخرین لحظه حیات امکان توبه و بازگشت وجود دارد.
با سلام و عرض ادب خدت برادر بزرگوار و تشکر از دقت نظر حضرت عالی
جناب امین عزیز اگر در رابطه با موضوع مورد بحث (تبدیل سیئات به حسنات) فرمایش دیگری ندارید این بحث را تمام کرده و مباحث مربوط به دیگر موضوعات را در تاپیک های مربوطه مباحثه کنیم.
متقابلا عرض سلام و سپاس و ادب دارم خدمت کارشناس عزیز و ارجمند
طبق فرمایش حضرتعالی بحث را در تاپیک زیر ادامه دادم
[="Tahoma"][="Navy"] چگونه؟ مثلا من به دیگری تهمت بزنم بعد برم نماز بخوانم این گناهم در آن کار نیک محو میشود؟سلام علیکم
سلام
بله لذا فرمود : ان الحسنات یذهبن السیئات
یا علیم[/]
سلام
بله لذا فرمود : ان الحسنات یذهبن السیئات
یا علیم
سلام علیکم
در مورد حق الناس ، نماز و اعمال عبادی به تنهایی نمیتواند سیئات را محو کند مگر اینکه به فرد مورد نظر دسترسی نباشد یا اینکه خوف مفسده باشد. آن وقت باید به نیت صاحب حق این اعمال را انجام داد...
[="Tahoma"][="Navy"] در مورد حق الناس ، نماز و اعمال عبادی به تنهایی نمیتواند سیئات را محو کند مگر اینکه به فرد مورد نظر دسترسی نباشد یا اینکه خوف مفسده باشد. آن وقت باید به نیت صاحب حق این اعمال را انجام داد...سلام علیکم
سلام
بله درست می فرماید ولی همین حسنات به دو نحو موجب محو گناهان اینطوری میشود
1- زمینه سازی برای ادای حق دیگران
2- عوض حق الناس در آخرت
یا علیم[/]
بسم الله الرحمن الرحیمبا عرض سلام حضور کارشناسان محترم
در قرآن کریم میفرماید نیکیها بدیها را از بین میبرد و بالاتر از آن چنین میفرماید کسیکه از گناهان کبیره ای مثل شرک و قتل و زنا توبه کند و ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد ، خداوند گناهان او را به حسنات تبدیل میکند چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است.
همچنین در حدیث آمده است:
رسول اكرم(ص):
أربَعٌ مَن كُنَّ فیهِ وَ كانَ مِن قَرنِهِ إِلی قَدَمِهِ ذُنوباً بَدَّلَهَا اللهُ حَسَناتٍ: الَصِّدقُ، وَالحَیاءُ وَ حُسنُ الخُلقِ وَ الشُّكرُ؛
چهار چیز است كه هر كس داشته باشد، اگر سر تا پا غرق گناه باشد، خداوند آن گناهان را به حسنه و نیكی تبدیل میكند: راستی، حیا، خوش اخلاقی و شكر.كافی 2/107/7
لطفا بفرمایید این تبدیل سیئات به حسنات بر چه اساسی است و چگونه ممکن است گناهانی که عامل خلود در جهنم میباشند نه تنها از بین بروند بلکه تبدیل به کار خوب شوند؟
سوال بعدی اینست شخصی که به دلایلی به اصطلاح با خداوند قهر میکند و مرتکب اعمال ناشایست میشود درحالیکه علم به گناه بودن کارهایش را دارد و برای خود چنین فرض میکند که مدتی برای فرار از این ناراحتیها رو به گناه میاورد و سپس توبه میکند و گرد گناه نخواهد گشت، به فرض اینکه موفق به توبه شد آیا این گناهانی که با علم و حتی انزجار از آنها مرتکب گشته باز هم تبدیل به حسنه خواهد شد؟
سوال سوم اینکه اگر توبه ، تبدیل شدن گناه به نیکی را در پی دارد پس کسی که با همه وسوسه های درونی مبارزه کرده و دنبال معصیت نمیرود باید اجری داشته باشد بالاتر از اجر آن گنهکار پشیمان.
آیا اگر چنین شخصی نه مرتکب گناه شود و نه رو به اعمال مستحبی مثل عبادت یا کمک به دیگران بیاورد بلکه اوقاتش را به بطالت بگذراند باز هم اجرش از آن گنهکاری که توبه کرده بیشتر است یا به سبب هدر دادن وقت بازخواست خواهد شد؟
باتشکر
سلام علیکم مؤمن،
همانطور که کارشناس محترم بحث و برخی دوستان اشاره کردند سه مسأله را که مد نظر داشته باشید ان شاء الله مشکل برایتان مرتفع شود:
۱. توبه کردن از انجام ندادن گناه مشکلتر است. در احادیث زیادی این را داریم، یک جا صریحا همین فرموده میشود و جای دیگر به کسی که مدام میگفت اتوب الیه فرمودند که معنی این را نمیدانی تو فقط دراین مرحله که هستی میتوانی استغفار کنی و توبه کردن و انابه به این راحتی نیست (عین حدیث را یادم نبود مضمونش را گفتم، انشاء الله که اشتباه نگفته باشم). مثلاً توبه در دل خودش نه تنها پشیمانی از انجام گناه و تصمیم بر ترک آن گناه را دارد که جبران مافات را هم در حد توان دارد و خیلیها اصلاً گناه را که از حد رد کنند دیگر مغبوض الهی شده و به خود رها میشوند و دیگر هرگز توفیق توبه نخواهند یافت (استدراج). مثلاً از معصوم علیهالسلام پرسیده شد که آیا ابلیس اگر توبه کند (یا ملعون دیگری) توبهی او هم پذیرفته خواهد شد با اینکه این همه از زمان آدم علیهالسلام تا کنون بندگان خدا را از راه بدر کرده و فتنهگری کرده و ... معصوم فرمودند بله ولی او توفیق توبه نخواهد یافت.
۲. در مورد حق الله و حق النفس که توبه کردن مشکل نیست که پذیرفته شود بحث شما فقط شاید در بحث حق الناس باشد. در مورد حق الناس تا حد توان باید جبران کرد و بیش از ان هم مثلاً رد مظالم را داریم و بالاتر از آن در قیامت بجز شفاعت اهل بیت علیهمالسلام رد مظالم از طرف ایشان برای شیعیانشان را هم داریم، اگرچه تا قیامت و در برزخ مجازاتهای سنگین برای هر گناه توبه نکردهای حاضر باشد.
۳. وقتی گفته میشود پروندهی انسان این پرونده یک کتاب خاطره نیست که همه چیز را به تاریخ روز درش ثبت کنند و نگاه دارند و بعد نوشتن دیگر فقط بایگانی شود، بلکه قابل تغییر است، هم اینکه هر گناهی در ان بلافاصله نوشته نمیشود (مثلاً به شیعیان تا ۸ ساعت اگر اشتباه نکنم فرصت داده میشود که تا آن لحظه خداوند مانع از این میشود که حتی فرشتگان مأمور بر ما از انجام گناهمان مطلع شوند، اگر توبه در این زمان باشد اصلاً به پایمان نوشته نمیشود مگرنه نوشته میشود و لااقل جلوی آنها آبرویمان میرود) ولی وقتی نوشته شد هم باز در آینده قابل تغییر است. این نوشته شدن و لفظ کتاب و ... بحثهای استعاری هستند. وقتی گفته میشود مهم عاقبتبخیری است، یا وقتی گفته میشود ان شاء الله مسلمان از دنیا برویم، یا وقتی گفته میشود مثلاً ارتداد یا توهین به اهل بیت علیهمالسلام سبب محو تمامی اعمال خوب قبلی از پروندهامان میشود یعنی آثار آن کارهای خوب در وجود ما (در مسیر تکامل ما در سفر من الله الی الله) محو میشود و انگار توشهامان از دست رفته و دوباره باید از نو شروع کرد. در واقع در هر لحظه ما در جایی از این سفرمان هستیم و پروندهی ما بار گناه بر گردنمان (مانع از حرکت) یا توشهی راهمان (کمک برای حرکت و ادامهی مسیر) هستند، خداوند میتواند در چشم برهمزدنی آن اغلال و زنجیرها را از گردنمان باز کند و توشهامان را زیاد کند یا برعکس، بستگی به رفتار ما در آن لحظه دارد که توبه میکنیم یا مرتد میشویم، دست آخر هم در لحظهی مرگ فرصت استفاده از اختیار به اتمام میرسد و دیگر مگر کسی برایمان دعا کند و اعمال ماتآخری داشته باشیم که به دادمان برسند مگرنه در همان لحظهی آخر عمرمان که مؤمن بودهایم یا کافر خالد خواهیم شد (با معنای درست از خلود البته که با ابدی شدن تفاوت دارد).
ان شاء الله که اشتباهات احتمالی در بیان حقیر از رصد اساتید و کارشناسان دور نماند که باعث گمراهی کسی نشود.
یا علی
با توجه به مطالبی که در پاسخ به پرسش قبلی گفته شد که با توبه و انابه در حقیقت آثار عمل گناه برداشته می شود و با توجّه به روایات متعددی که ذکر می کنند گناه هر اندازه بزرگ هم باشد با توبه بخشیده می شود اگر چه جری شدن بر گناه خود گناه دیگری است امّا خداوند ارحم الراحمین است و
به اندک بهانه ای در صورت توبه نمودن، خواهد بخشید.
توبه از گناهان آسان نیست، انسان بارها از گناهان خود پشیمان می شود امّا دوباره شیطان ملعون وسوسه کرده و انسان همان گناه را مرتکب می شود، برای توبه حقیقی باید جهاد فی سبیل الله کرد و خود را ملزم به ترک گناه نمود، اگر انسان مدتی به خواسته های نفسانی خود جواب منفی بدهد درهای رحمت الهی به انسان گشوده شده و موفق به توبه حقیقی خواهد شد و آثار گناهان از صفحه جان وی برداشته می شود.
سلام جناب هادی یه سوال برام پیش اومد ...
اگر کسی قتل انجام بده ... میتونه با توبه کردن پاک بشه ؟؟؟
سلام علیکم مؤمن،
همانطور که کارشناس محترم بحث و برخی دوستان اشاره کردند سه مسأله را که مد نظر داشته باشید ان شاء الله مشکل برایتان مرتفع شود:
۱. توبه کردن از انجام ندادن گناه مشکلتر است. در احادیث زیادی این را داریم، یک جا صریحا همین فرموده میشود و جای دیگر به کسی که مدام میگفت اتوب الیه فرمودند که معنی این را نمیدانی تو فقط دراین مرحله که هستی میتوانی استغفار کنی و توبه کردن و انابه به این راحتی نیست (عین حدیث را یادم نبود مضمونش را گفتم، انشاء الله که اشتباه نگفته باشم). مثلاً توبه در دل خودش نه تنها پشیمانی از انجام گناه و تصمیم بر ترک آن گناه را دارد که جبران مافات را هم در حد توان دارد و خیلیها اصلاً گناه را که از حد رد کنند دیگر مغبوض الهی شده و به خود رها میشوند و دیگر هرگز توفیق توبه نخواهند یافت (استدراج). مثلاً از معصوم علیهالسلام پرسیده شد که آیا ابلیس اگر توبه کند (یا ملعون دیگری) توبهی او هم پذیرفته خواهد شد با اینکه این همه از زمان آدم علیهالسلام تا کنون بندگان خدا را از راه بدر کرده و فتنهگری کرده و ... معصوم فرمودند بله ولی او توفیق توبه نخواهد یافت.
سلام علیکم بردار
حقیقت هم همین است و هر کسی توفیق توبه پیدا نمیکند. اما این افراد باید مثل شیطان لعین آنقدر شقی باشند که در برابر خداوند گردنکشی کنند. ما در مورد مردم عادی صحبت میکنیم
۲. در مورد حق الله و حق النفس که توبه کردن مشکل نیست که پذیرفته شود بحث شما فقط شاید در بحث حق الناس باشد. در مورد حق الناس تا حد توان باید جبران کرد و بیش از ان هم مثلاً رد مظالم را داریم و بالاتر از آن در قیامت بجز شفاعت اهل بیت علیهمالسلام رد مظالم از طرف ایشان برای شیعیانشان را هم داریم، اگرچه تا قیامت و در برزخ مجازاتهای سنگین برای هر گناه توبه نکردهای حاضر باشد.
متوجه نشدم منظور از رد مظالم از طرف اهلبیت چیست لطفا توضیح دهید
۳. وقتی گفته میشود پروندهی انسان این پرونده یک کتاب خاطره نیست که همه چیز را به تاریخ روز درش ثبت کنند و نگاه دارند و بعد نوشتن دیگر فقط بایگانی شود، بلکه قابل تغییر است، هم اینکه هر گناهی در ان بلافاصله نوشته نمیشود (مثلاً به شیعیان تا ۸ ساعت اگر اشتباه نکنم فرصت داده میشود که تا آن لحظه خداوند مانع از این میشود که حتی فرشتگان مأمور بر ما از انجام گناهمان مطلع شوند، اگر توبه در این زمان باشد اصلاً به پایمان نوشته نمیشود مگرنه نوشته میشود و لااقل جلوی آنها آبرویمان میرود) ولی وقتی نوشته شد هم باز در آینده قابل تغییر است. این نوشته شدن و لفظ کتاب و ... بحثهای استعاری هستند.
ممنون این هم تذکر بجایی بود
وقتی گفته میشود مهم عاقبتبخیری است، یا وقتی گفته میشود ان شاء الله مسلمان از دنیا برویم، یا وقتی گفته میشود مثلاً ارتداد یا توهین به اهل بیت علیهمالسلام سبب محو تمامی اعمال خوب قبلی از پروندهامان میشود یعنی آثار آن کارهای خوب در وجود ما (در مسیر تکامل ما در سفر من الله الی الله) محو میشود و انگار توشهامان از دست رفته و دوباره باید از نو شروع کرد. در واقع در هر لحظه ما در جایی از این سفرمان هستیم و پروندهی ما بار گناه بر گردنمان (مانع از حرکت) یا توشهی راهمان (کمک برای حرکت و ادامهی مسیر) هستند، خداوند میتواند در چشم برهمزدنی آن اغلال و زنجیرها را از گردنمان باز کند و توشهامان را زیاد کند یا برعکس، بستگی به رفتار ما در آن لحظه دارد که توبه میکنیم یا مرتد میشویم، دست آخر هم در لحظهی مرگ فرصت استفاده از اختیار به اتمام میرسد و دیگر مگر کسی برایمان دعا کند و اعمال ماتآخری داشته باشیم که به دادمان برسند مگرنه در همان لحظهی آخر عمرمان که مؤمن بودهایم یا کافر خالد خواهیم شد (با معنای درست از خلود البته که با ابدی شدن تفاوت دارد).ان شاء الله که اشتباهات احتمالی در بیان حقیر از رصد اساتید و کارشناسان دور نماند که باعث گمراهی کسی نشود.
یا علی
ممنون از نکات خوبی که ذکر کردید :Gol:
سلام علیکم،
در راستای پاسخ به سؤال اولیه:
أصول الكافي / ترجمه كمرهاى، ج5، ص: ۷۶۴ و ۷۶۵
از مجلسى (ره)- مفسران در تعبير توبه نصوح چند وجه گفتهاند:
1- توبه اندرز بخش كه مردم را به مانندِ خود تشويق كند، چون آثار خوبش در توبه كارها آشكار شده.
2- توبه خالص و پاك براى رضاى خدا كه به منظور خدا از گناه پشيمان شده باشد نه از ترسِ دوزخ و يا طمع در بهشت. و محقق طوسى گفته است: پشيمانى از گناه به خاطر ترس از دوزخ توبه نيست.
3- توبه رفوكننده از نصاحت به معنى خياطت زيرا به وسيله آن هر آنچه از پرده ديانت پاره شده دوخت شود و توبه كار را با اولياءِ خدا و دوستانِ او بهم گرد آورد.
4- توبه توبه كارِ ناصح، يعنى توبهاى كه از روى اندرزگيرى و بر وجه كامل باشد كه تمامِ آثار گناه را از دل ريشه كن كند به وسيله اينكه خود را در بوته رياضت آب كند و تيرگى گناهان را از آن بزدايد و به پرتو حسناتش بيارايد، شيخ طبرسى در تفسير اين آيه از امير المؤمنين (ع) روايت كرده است كه:
توبه، بايد شش چيز را دارا باشد: از گناهان گذشته پشيمانى و براى واجباتى كه از دست رفته جبران و تدارك و نسبت به مظالم و حقوق مردم كه بر عهده دارد رد كند و از طرفهاى خود حلاليت طلبد و عزم كند كه برنگردد و خود را در طاعتِ خدا لاغر كند به اندازهاى كه در نافرمانىِ خدا پرورش داده و به خود بچشاند تلخى طاعتِ خدا را چنانچه به او چشانده شيرينى گناه را. و سيد رضى هم همين مضمون را در نهج البلاغه از على (ع) نقل كرده است، و يكى از اكابر گفته: در جلا دادنِ آينه تنها قطع نفس و دود سياه بس نيست بلكه بايد آن را صيقل داد و آنچه سياهى بر جرمش نشسته پاك كرد و دل هم بمانند آينه است به مجرد ترك گناه پاك نشود بلكه بايد جرم گناهانِ گذشته را هم كه بر آن نشسته پاك كرد و به نور طاعتش روشن ساخت.
متوجه نشدم منظور از رد مظالم از طرف اهلبیت چیست لطفا توضیح دهید
إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج2، ص: ۹۴ و ۹۵
امام هشتم عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام روايت كرده كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: دوستى ما اهل بيت عليهم السّلام كفّاره گناهان است و حسنات را مضاعف مىگرداند، و خداوند تعالى، مظالم بندگان را از دوستان ما متحمّل مىشود، مگر كسانى كه از ميانشان اصرار بر ستم به مؤمنين داشته باشند، پس به سيّئات مىفرمايد: به حسنات تبديل شويد.
که البته توضیح بیشتر آن در روایات دیگر آمده است، به آنها مراجعه بفرمایید.
در پناه خداوند باشید،
یا علی
سلام علیکم،
إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج2، ص: ۹۴ و ۹۵
امام هشتم عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام روايت كرده كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: دوستى ما اهل بيت عليهم السّلام كفّاره گناهان است و حسنات را مضاعف مىگرداند، و خداوند تعالى، مظالم بندگان را از دوستان ما متحمّل مىشود، مگر كسانى كه از ميانشان اصرار بر ستم به مؤمنين داشته باشند، پس به سيّئات مىفرمايد: به حسنات تبديل شويد.که البته توضیح بیشتر آن در روایات دیگر آمده است، به آنها مراجعه بفرمایید.
در پناه خداوند باشید،
یا علی
با سلام و عرض تشکر از حدیث شریفی که آوردید.
ای کاش توضیحی که میفرمایید در روایات آمده هم زحمتش رو میکشیدید.
جدا حیفه اینهمه احادیث گرانبها هست و ذکری از آنها نمیشود.
:Gol: