جمع بندی چرا در احادیث اماده که خداوند بنده ای رو که دوست داره عذاب میده !؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا در احادیث اماده که خداوند بنده ای رو که دوست داره عذاب میده !؟

سلام دوستان عزیز
سال نو مبارک

پرسشی داشتم، چرا اینقدر حدیث و روایت هست و اکثرا میگویند که خدا بنده ای رو که دوست داره در رنج و عذاب قرار میده یا اونو از چیز های که دوست داره منع میکنه یا باران مشکلات بر سرش میریزه ! این خیلی برام جالب هست که این چه نوع دوست داشتنی هست ؟

نمونه هایی براتون در زیر آوردم

حدیث (1) امام صادق عليه السلام :
إنَّ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الأرض مِن خَالِص عِبَادِهِ مَا یُنزلُ مِنَ السَّمَاء تُحفَةً إلَی الأرض إلَّا صَرَفَهَا عَنهُم إلَی غَیرِهِم وَ لَا بَلِیَةً إلّا صَرَفَهَا إلَیهِم.
خدای عز و جل بندگانی در زمین دارد و در بین بندگان خالصش، کسانی هستند که هر نعمتی از آسمان به زمین فرود آید، آن را از ایشان باز دارد و به دیگران دهد، و هر گرفتاری که نازل شود، بر ایشان فرود آورد.
اصول کافی (ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 5)

---------------------------------------
حدیث (2) امام باقر عليه السلام :
إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی إذا أحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالبَلاءِ ثَجّاً فإذا دَعاهُ قالَ لَبَّیکَ عَبدی لَئِن عَجّلتُ لَکَ ما سَأَلتَ إنّی علی ذلِکَ لَقادرٌ و لَئِنِ ادَّخرتُ لَکَ فَما ادَّخرتُ لَکَ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ .
خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است
اصول کافی(ط-الاسلامیه)، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 7) ---------------------------------------
حدیث (3) امام صادق عليه السلام :
المومِنُ لَا یَمضِی عَلَیهِ اربَعُونَ لَیلَه الَا عَرَضَ لَهُ امرُ یَحزُنُهُ یُذَکَرُ بِهِ.
چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهد و او را غمگین سازد و به واسطه آن ، متذکر گردد.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 254 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 11) ---------------------------------------
حدیث (4) امام صادق عليه السلام :
اِنَ فِی الجَنَه مَنزِلَهً لَا یَبلُغُهَا عَبدٌ اِلَا بِالِابتِلَاء فِی جَسَدِهِ.
در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد ، مگر به درد و بیماری ای که در بدنش حادث شود.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 14) ---------------------------------------
حدیث (5) امام صادق عليه السلام :
إنَّ المُومِنَ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَبِأَفضَلِ مَکَان ثَلَاثاً إنَّهُ لَیَبتَلِیهِ بِالبَلَاء ثُمَّ یَنزعُ نَفسَهُ عُضواً عُضواً مِن جَسَدِهِ وَ هُوَ یَحمَدُ اللهَ عَلَی ذَلِکَ.
جایگاه مومن نزد خدای عزوجل برترین جایگاه است و این جمله را سه بار فرمود چرا که گاه بنده ای را خداوند به گرفتاری مبتلا می سازد و می فرماید. آنگاه جانش را عضو عضو از پیکرش بیرون می کشد، در حالی که وی بر این پیشامد خداوند را حمد و ستایش می گوید.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص254(باب شدة ابلاء المومن حدیث 13) ---------------------------------------
حدیث (6) امام صادق عليه السلام :
یَا عَبدَ اللهِ لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ.
ای عبد الله، اگر مومن می دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است ، آرزو میکرد با قیچی تکه تکه شود.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255(باب شدة ابلاء المومن حدیث15) ---------------------------------------
حدیث (7) امام باقر عليه السلام :
إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَتَعَاهَدُ المُومِنُ بِالبَلَاء کَمَا یَتَعَاهَدُ الرَّجُلُ اَهلَهُ بالهَدِیَّةِ مِنَ الَغیبَةِ وَ یَحمِیهِ الدُّنیَا کَما یَحمِی الطَّبیبُ المَریضَ.
خداوند عزیز و با جلال از بنده مؤمنش با رنج و بلا دلجویی می کند، همچنان که شخص با هدیه ای که از سفر آورده، از خانواده اش دلجویی می کند و خدا مومن را از دنیا پرهیز می دهد، همچنان که طبیب بیمار را (از بعضی خوردنی ها و آشامیدنیها) پرهیز می دهد.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج 2 ،ص 255(باب شدة ابلاء المومن حدیث17) ---------------------------------------
حدیث (8) امام صادق عليه السلام :
قَالَ رَسُولُ اللهِ مَثَلُ المَؤمِن کَمَثَل خَامَةِ الزَّرع تُکفِئُها الرِّیاحُ کَذَا وَ کَذَا و َکَذَلِکَ المُومِنُ تکــفِئُهُ الأوجاعُ وَ الأمراضُ وَ مَثَلُ المُنافِق کَمَثَل الإرزَبَّةِ المُستَقیمَةِ الَّتی لا یُصِیبُها شَیءٌ حَتّی یَأتِیَهُ المَوتُ فَیَقصِفَهُ قَصفاً.
رسول خدا فرمودند: حکایت مومن حکایت ساقه گیاه است که بادها آن را به این سو و آن سو کج و راست می کنند. مومن هم به واسطه ی بیماریها و دردها کج و راست می شود. اما حکایت منافق، حکایت عصای آهنین بی انعطافی است که هیچ آسیبی به آن نمی رسد، تا اینکه مرگش به سراغش می آید و کمرش را در هم می شکند.

با نام الله

کارشناس بحث: استاد صادق

saeed.h2000;497169 نوشت:
سلام دوستان عزیز
سال نو مبارک

پرسشی داشتم، چرا اینقدر حدیث و روایت هست و اکثرا میگویند که خدا بنده ای رو که دوست داره در رنج و عذاب قرار میده یا اونو از چیز های که دوست داره منع میکنه یا باران مشکلات بر سرش میریزه ! این خیلی برام جالب هست که این چه نوع دوست داشتنی هست ؟

نمونه هایی براتون در زیر آوردم

حدیث (1) امام صادق عليه السلام :
إنَّ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الأرض مِن خَالِص عِبَادِهِ مَا یُنزلُ مِنَ السَّمَاء تُحفَةً إلَی الأرض إلَّا صَرَفَهَا عَنهُم إلَی غَیرِهِم وَ لَا بَلِیَةً إلّا صَرَفَهَا إلَیهِم.
خدای عز و جل بندگانی در زمین دارد و در بین بندگان خالصش، کسانی هستند که هر نعمتی از آسمان به زمین فرود آید، آن را از ایشان باز دارد و به دیگران دهد، و هر گرفتاری که نازل شود، بر ایشان فرود آورد.
اصول کافی (ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 5)

---------------------------------------
حدیث (2) امام باقر عليه السلام :
إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی إذا أحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالبَلاءِ ثَجّاً فإذا دَعاهُ قالَ لَبَّیکَ عَبدی لَئِن عَجّلتُ لَکَ ما سَأَلتَ إنّی علی ذلِکَ لَقادرٌ و لَئِنِ ادَّخرتُ لَکَ فَما ادَّخرتُ لَکَ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ .
خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است
اصول کافی(ط-الاسلامیه)، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 7) ---------------------------------------
حدیث (3) امام صادق عليه السلام :
المومِنُ لَا یَمضِی عَلَیهِ اربَعُونَ لَیلَه الَا عَرَضَ لَهُ امرُ یَحزُنُهُ یُذَکَرُ بِهِ.
چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهد و او را غمگین سازد و به واسطه آن ، متذکر گردد.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 254 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 11) ---------------------------------------
حدیث (4) امام صادق عليه السلام :
اِنَ فِی الجَنَه مَنزِلَهً لَا یَبلُغُهَا عَبدٌ اِلَا بِالِابتِلَاء فِی جَسَدِهِ.
در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد ، مگر به درد و بیماری ای که در بدنش حادث شود.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 14) ---------------------------------------
حدیث (5) امام صادق عليه السلام :
إنَّ المُومِنَ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَبِأَفضَلِ مَکَان ثَلَاثاً إنَّهُ لَیَبتَلِیهِ بِالبَلَاء ثُمَّ یَنزعُ نَفسَهُ عُضواً عُضواً مِن جَسَدِهِ وَ هُوَ یَحمَدُ اللهَ عَلَی ذَلِکَ.
جایگاه مومن نزد خدای عزوجل برترین جایگاه است و این جمله را سه بار فرمود چرا که گاه بنده ای را خداوند به گرفتاری مبتلا می سازد و می فرماید. آنگاه جانش را عضو عضو از پیکرش بیرون می کشد، در حالی که وی بر این پیشامد خداوند را حمد و ستایش می گوید.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص254(باب شدة ابلاء المومن حدیث 13) ---------------------------------------
حدیث (6) امام صادق عليه السلام :
یَا عَبدَ اللهِ لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ.
ای عبد الله، اگر مومن می دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است ، آرزو میکرد با قیچی تکه تکه شود.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255(باب شدة ابلاء المومن حدیث15) ---------------------------------------
حدیث (7) امام باقر عليه السلام :
إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَتَعَاهَدُ المُومِنُ بِالبَلَاء کَمَا یَتَعَاهَدُ الرَّجُلُ اَهلَهُ بالهَدِیَّةِ مِنَ الَغیبَةِ وَ یَحمِیهِ الدُّنیَا کَما یَحمِی الطَّبیبُ المَریضَ.
خداوند عزیز و با جلال از بنده مؤمنش با رنج و بلا دلجویی می کند، همچنان که شخص با هدیه ای که از سفر آورده، از خانواده اش دلجویی می کند و خدا مومن را از دنیا پرهیز می دهد، همچنان که طبیب بیمار را (از بعضی خوردنی ها و آشامیدنیها) پرهیز می دهد.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج 2 ،ص 255(باب شدة ابلاء المومن حدیث17) ---------------------------------------
حدیث (8) امام صادق عليه السلام :
قَالَ رَسُولُ اللهِ مَثَلُ المَؤمِن کَمَثَل خَامَةِ الزَّرع تُکفِئُها الرِّیاحُ کَذَا وَ کَذَا و َکَذَلِکَ المُومِنُ تکــفِئُهُ الأوجاعُ وَ الأمراضُ وَ مَثَلُ المُنافِق کَمَثَل الإرزَبَّةِ المُستَقیمَةِ الَّتی لا یُصِیبُها شَیءٌ حَتّی یَأتِیَهُ المَوتُ فَیَقصِفَهُ قَصفاً.
رسول خدا فرمودند: حکایت مومن حکایت ساقه گیاه است که بادها آن را به این سو و آن سو کج و راست می کنند. مومن هم به واسطه ی بیماریها و دردها کج و راست می شود. اما حکایت منافق، حکایت عصای آهنین بی انعطافی است که هیچ آسیبی به آن نمی رسد، تا اینکه مرگش به سراغش می آید و کمرش را در هم می شکند.


باسلام وتشکر از شما .
در ابتدا باید گفت در این باب ممکن است اسرار نهفته ی زیاد باشد ولی به طور کلی باید توجه داشت انسان از آغاز زندگی حتی از لحظه ‏ای که نطفه او در قرارگاه رحم واقع می‌شود، مراحل زیادی از مشکلات و درد و رنج‏ها را تحمل می‌کند تا متولد می‌شود. بعد از تولد در دوران طفولیت و سپس جوانی و از همه مشکل‏تر در دوران پیری، با انواع مشقت‏ها و رنج‏ها رو در رو است. این طبیعت زندگی در دنیا است و کم و بیش شامل همه انسان‏ها می‌شود و کسی از آن استثنا نیست.
انتظار وضعی غیر از این داشتن اشتباه است. نگاهی به زندگی انبیا و اولیای الهی نشان می‌دهد که زندگی این گل‏های سر سبد آفرینش نیز با انواع ناملایمات و درد و رنج‏ها قرین است. هنگامی که دنیا برای آن‏ها چنین باشد، وضع برای دیگران روشن است.
اگر افراد یا جوامعی را می‌بینیم که به ظاهر درد و رنجی ندارند، بر اثر مطالعات سطحی ما است، از این رو وقتی
نزدیک‏تر می‌شویم، به عمق درد و رنج‏های اینان (صاحبان زندگی مرفه) آشنا می‌شویم، یا این که تنها برای مدتی محدود دارای مشکلات نیستند که این قانون کلی جهان را بر هم نمی‏زند.(1)
این که انسانی پیدا شود که در زندگی دارای مشکلی نباشد، تصور نادرست و بر خلاف قانون طبیعت است.
قرآن کریم می‌فرماید: "همانا انسان را در رنج و سختی آفرینش قرار دادیم".(2) بشر هنگامی که متولد می‌شود تا وقتی که از دنیا می‌رود، در فشار و سختی قرار می‌گیرد. بعد از تولّد دو سال طول می‌کشد که روی پای خود بایستد و زمین نخورد و سال‌ها طول می‌کشد تا بفهمد کیست و برای تهیة آب و نان محتاج تلاش است.
بیماری‏ها، درد سرها، تلاش‏ها برای زندگی، محدودیت لذت‏ها، تکراری بودن زندگی و بی معنایی آن برای بسیاری و احساس پوچی، جنگ‏ها، مشکلات طبیعی، برآورده نشدن بسیاری از خواسته‏ها، به هدف و مقصود نرسیدن، از بین رفتن نقشه‏ها برای زندگی، وجود موانع و هزاران مورد دیگر موجب می‌شود از این تصور خام (نبود مشکل برای برخی از انسان ها) دست بکشیم و سختی‌ها و مشکلات را تنها برای عده ای از انسان ها(افراد دین دار و مسلمان) ندانیم.
بنا براین، این تصور که دنیا جای آسایش و آرامش برای انسان باشد و اورا از حقیقت زندگی و سرای فانی دنیا غافل سازد واز یاد زنگی حقیقی و جاودانه باز ماند، تصوری اشتباه است.
با توجه به آیه کریمه: " و لنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقصٍ من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرین؛ شما را به ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان در مال و جان و ثمرات می‌آزماییم و صابران را بشارت ده".(3) یکی از عناصر امتحان و آزمایش انسان، وجود همین سختی‌ها و مشکلات در زندگی است و این که انسان چگونه با آنها برخورد خواهد کرد تا آن که در سرای ابدی نتیجة امتحانات را ببیند.
از طرف دیگر وجود سختی‏ها و مشکلات برای زندگی ما لازم است و بدون وجود آن‏ها زندگی بی معنا و یکنواخت خواهد بود.
سختی‏ها و دشواری‏ها نقش مهم و نیرومندی در تربیت، تقویت اراده، شکوفایی استعدادهای نهفته انسان و بیرون آوردن زندگی انسان از یکنواختی و تکرار دارند، ولی وقتی سخن از کارکرد سازنده دشواری و مصائب می‌رود، منظور این نیست که این تأثیر روی همه افراد یکسان است، بلکه روی برخی ممکن است نقش منفی داشته باشد، ولی مهم چگونگی برخورد و رویارویی با مشکلات است. هر اندازه شخص دارای جهان بینی بهتری باشد و فلسفه رنج‏ها و مصائب را بهتر بشناسد و از نظر روحی، خطرپذیر و با اراده و مقاوم‏تر باشد، از جنبه‏های مثبت مشکلات بهره افزون‏تری می‌گیرد. بر عکس هر اندازه شخص عافیت طلب، بدبین و خطر گریزتر باشد، از مشکلات آثار منفی بیشتری دریافت می‌دارد.
سختی‏ها و گرفتاری‏ها مقدمه کمال و پیشرفت است. این امور برای تکامل بشر ضرورت دارد.
اگر سختی‏ها و رنج‏ها نباشد، بشر تباه می‌گردد ؛ بنابراین انسان باید مشقت‏ها را تحمل کند و سختی‏ها بکشد تا به کمال لایق خویش دست یابد.
تضاد و کشمکش شلاق تکامل است و موجودات زنده با این شلاق خود را به سوی کمال می‌رسانند.(4)
نگاهی کوتاه به کشورها و ملت هائی که به پیشرفت رسیده اند نشان می‌دهد که چگونه با سختی‌ها و مشکلات مقابله نمودند وازتلاش و کوشش باز نایستاده اند تا به پیشرفت و تمدن دست یافته اند.
استاد مطهری می‏گوید:
«به حکم قانون و ناموس خلقت، بسیاری از کمالات است که جز در مواجهه با سختی‏ها و شداید، جز در نتیجه تصادم‏ها و اصطکاک‏های سخت، جز در میدان مبارزه و پنجه نرم کردن با حوادث، جز در رو به رو شدن با بلایا و مصایب حاصل نمی‏شود، البته نه این که اثر شداید و سختی‏ها تنها، ظاهر شدن و نمایان شدن گوهر واقعی باشد (به این معنی هر کس یک گوهر واقعی دارد که رویش پوشیده است مانند یک معدنی است در زیر خاک و اثر شداید فقط این است که آن چه در زیر خاک است، نمایان می‏شود و اثر دیگر ندارد) نه این طور نیست، بلکه بالاتر است. شداید و سختی‏ها و ابتلائات اثر تکمیل کردن و تبدیل کردن و عوض کردن دارد، کیمیا است، فلزی را به فلز دیگر تبدیل می‏کند، سازنده است، از موجودی، موجودی دیگر می‏سازد، از ضعیف و قوی و از پست، عالی و از خام، پخته به وجود می‏آورد.(5) این قاعده حتی در باره پرندگان درست است. در صور و بعضی از پرندگان می‏نویسند: برای آموزش پرواز، جوجه خود را در فضا رها می‏سازند و با مشکلات رو به رو می‏کنند تا بر پرواز چیره شوند. (6) از این جا می‏توان پی برد که چرا خداوند، بندگان صالح خود را با بلاهای گوناگون می‏آزماید. آزمایش‏ها نبود، مقامات معنوی نمی‏رسیدند، از این رو گفته‏اند :هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش می‏دهند. هر آزمایش الهی برای بندگان مؤمن و موفق بیرون آمدن از آزمایش، اخذ این کمال و مرتبه وجودی و دست یافتن به مقام قرب الهی است.
درمورد سختی معیشت و فقر انسان‌ها این نکته مهم را یاد آور می‌شویم که بسیاری از این موارد، معلول عملکرد خود انسان‌ها است، سعی و تلاش نکردن در زندگی و مبارزه نکردن برای به دست آوردن حق، یا تجاوز به حقوق دیگران، پایمال نمودن حق آنها، ظلم، دزدی ،خیانت و موارد بسیاردیگر از این دست، مربوط به خود انسان‌ها است و این سنت‌ها و قوانین برای همه انسان‌ها (خواه مومن و مسلمان یا افراد غیر مومن ) یکسان است.

پی‌نوشت‏ها:
1. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 27، ص 10.
2. بلد (90) آیه 4.
3. بقره (2) آیه 155.
4. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 176 به بعد.
5. استاد مطهری، بیست گفتار، ص 176.
6. همان، ص 182
برای توضیح بیشتر مراجعه کنید به مجموعه آثار، ج 1، استاد شهید مطهری، ص 176 تا 196.

ممنون از پاسخ زیبا و منطقیتان

بله هر سرازیری یه سربالایی هم داره و قطعا لطف خداست برای بندگان عزیزش که آماده روز های خوب و زیبا بشن

سلام جناب استاد صادق ...
تکلیف اون بنده ای که خدا خیلی دوسش داره و خیلی مشگلات غیر قابل تحمل میریزه سرش چی میشه ....
بنده ای که چنین مشگلاتی رو ببینه و بزنه جاده خاکی چی تو اون دنیا چه بلایی سرش میاد ...
مثلا خدا بنده ای رو خیلی دوست داره ... پدر و مادرش رو میکشه ... اونم عقده ای میشه ... قاطی میکنه ... طاقت سختی ها رو از دست میده ... اونوقت همکلاسی هاش تو مدرسه مسخرش میکنن ...
اونم یه اسلحه ور میداره میره مدرسه و 12 نفر رو میکشه ... تکلیف چنین اشخاصی چی میشه !!!

نفرنفر;498785 نوشت:
سلام جناب استاد صادق ...
تکلیف اون بنده ای که خدا خیلی دوسش داره و خیلی مشگلات غیر قابل تحمل میریزه سرش چی میشه ....
بنده ای که چنین مشگلاتی رو ببینه و بزنه جاده خاکی چی تو اون دنیا چه بلایی سرش میاد ...
مثلا خدا بنده ای رو خیلی دوست داره ... پدر و مادرش رو میکشه ... اونم عقده ای میشه ... قاطی میکنه ... طاقت سختی ها رو از دست میده ... اونوقت همکلاسی هاش تو مدرسه مسخرش میکنن ...
اونم یه اسلحه ور میداره میره مدرسه و 12 نفر رو میکشه ... تکلیف چنین اشخاصی چی میشه !!!

اعدام در دنیا
جهنم در آخرت

با سلام.

نفرنفر;498785 نوشت:
سلام جناب استاد صادق ...
تکلیف اون بنده ای که خدا خیلی دوسش داره و خیلی مشگلات غیر قابل تحمل میریزه سرش چی میشه ....
بنده ای که چنین مشگلاتی رو ببینه و بزنه جاده خاکی چی تو اون دنیا چه بلایی سرش میاد ...
مثلا خدا بنده ای رو خیلی دوست داره ... پدر و مادرش رو میکشه ... اونم عقده ای میشه ... قاطی میکنه ... طاقت سختی ها رو از دست میده ... اونوقت همکلاسی هاش تو مدرسه مسخرش میکنن ...
اونم یه اسلحه ور میداره میره مدرسه و 12 نفر رو میکشه ... تکلیف چنین اشخاصی چی میشه !!!

به قول شهید بهشتی بهشتو به بها می دن و نه به بهانه. این دنیا مزرعه ایست برای آخرت. مهم نیست شما چه حاصلی به دست میاری، مهم اینه که از چه زمینی چی به دست میاری. انتظاری که خدا از کسی که توی کویر بهش زمین داده، داره با انتظارش از کسی که وسط جلگه بهش زمین داده، فرق داره.

چند درصد قاتلها از این عقده ها دارن؟ آماری در دست نیست، ولی خیلیهاشون اینجوری نیستن. بعضی از جنایتکارها توی زندگیشون سختی ندیدن! اینکه سختی دید و عقده ای شد، بهانه است.

خدا برای هر کسی دشواریهایی قرار میده، گاهی خودِ راحتی بلا و دشواریه! چطوری؟ انسانی سختی نمی بینه از خدا غافل میشه! یادش میره محتاج خداست! این به ضرر آخرتشه! حالا آیا زندگی چند ده ساله ی این دنیا با سختیهاش، در برابر زندگی بی نهایت اخرت اهمیتی داره؟

ببینید، انسان بزرگ خودش رو مؤاخذه میکنه نه دیگرانو، نه خدا رو! آدم ناشکر بره اون دنیا به خدا گیر میده فلانی رو کور خلق کردی چشم چرانی نکرد ولی من کور نبودم اینهمه چشم چرانی توی پرونده دارم! فلانی رو ضعیف خلق کردی به کسی زور نگفت، منو قوی خلق کردی کلی زورگویی توی پروندم هست! فلانی رو لال خلق کردی فحش نداد و غیبت نکرد و دروغ نگفت و تهمت نزد، به من زبون دادی این همه غیبت و دروغ و فحش و تهمت در پرونده دارم! فلانی رو زشت خلق کردی، کسی طرفش نیومد تا زنا کنه، منو زیبا خلق کردی به زنا افتادم!

اونی که عقده ای میشه، 12 نفرو می کشه، بهانه میاره! اینهمه بچه های یتیم و سختی کشیده ی دیگه که گاهی خیلی بدتر از اینا رو دیدن، چرا این کارو نمی کنن؟ قاتلهای دیگری که مثل خودشن هم وجود دارن که این سختیها رو نکشیدن؟

یارو منکر خدا میشه چون باباش سرطان داشته و دعا کرده ولی باباش مرده!(انگار قرار بوده باباش هیچوقت نمیره! یادش رفته باباش امانت خدا بوده و تعلقی به اون نداشته) چرا دیگرانی که مثل اونن کافر نمیشن؟ چرا دیگرانی که عزیزانشونو از دست ندادن و توی ناز و نعمتن، مثل خودش منکر خدا میشن.

خدا به ما سختی میده، بدون شک هم در صورت تحملش جبران میکنه، یا در دنیا یا در آخرت. اگر هم بزنیم به خاکی، کمتر از کسی مجازات میشیم که بدون هیچ سختی ای به اون خاکی زده! چون وضعیت اون فرق داره.

tazkie;498792 نوشت:
با سلام.

به قول شهید بهشتی بهشتو به بها می دن و نه به بهانه. این دنیا مزرعه ایست برای آخرت. مهم نیست شما چه حاصلی به دست میاری، مهم اینه که از چه زمینی چی به دست میاری. انتظاری که خدا از کسی که توی کویر بهش زمین داده، داره با انتظارش از کسی که وسط جلگه بهش زمین داده، فرق داره.

چند درصد قاتلها از این عقده ها دارن؟ آماری در دست نیست، ولی خیلیهاشون اینجوری نیستن. بعضی از جنایتکارها توی زندگیشون سختی ندیدن! اینکه سختی دید و عقده ای شد، بهانه است.

خدا برای هر کسی دشواریهایی قرار میده، گاهی خودِ راحتی بلا و دشواریه! چطوری؟ انسانی سختی نمی بینه از خدا غافل میشه! یادش میره محتاج خداست! این به ضرر آخرتشه! حالا آیا زندگی چند ده ساله ی این دنیا با سختیهاش، در برابر زندگی بی نهایت اخرت اهمیتی داره؟

ببینید، انسان بزرگ خودش رو مؤاخذه میکنه نه دیگرانو، نه خدا رو! آدم ناشکر بره اون دنیا به خدا گیر میده فلانی رو کور خلق کردی چشم چرانی نکرد ولی من کور نبودم اینهمه چشم چرانی توی پرونده دارم! فلانی رو ضعیف خلق کردی به کسی زور نگفت، منو قوی خلق کردی کلی زورگویی توی پروندم هست! فلانی رو لال خلق کردی فحش نداد و غیبت نکرد و دروغ نگفت و تهمت نزد، به من زبون دادی این همه غیبت و دروغ و فحش و تهمت در پرونده دارم! فلانی رو زشت خلق کردی، کسی طرفش نیومد تا زنا کنه، منو زیبا خلق کردی به زنا افتادم!

اونی که عقده ای میشه، 12 نفرو می کشه، بهانه میاره! اینهمه بچه های یتیم و سختی کشیده ی دیگه که گاهی خیلی بدتر از اینا رو دیدن، چرا این کارو نمی کنن؟ قاتلهای دیگری که مثل خودشن هم وجود دارن که این سختیها رو نکشیدن؟

یارو منکر خدا میشه چون باباش سرطان داشته و دعا کرده ولی باباش مرده!(انگار قرار بوده باباش هیچوقت نمیره! یادش رفته باباش امانت خدا بوده و تعلقی به اون نداشته) چرا دیگرانی که مثل اونن کافر نمیشن؟ چرا دیگرانی که عزیزانشونو از دست ندادن و توی ناز و نعمتن، مثل خودش منکر خدا میشن.

خدا به ما سختی میده، بدون شک هم در صورت تحملش جبران میکنه، یا در دنیا یا در آخرت. اگر هم بزنیم به خاکی، کمتر از کسی مجازات میشیم که بدون هیچ سختی ای به اون خاکی زده! چون وضعیت اون فرق داره.

سلام ...
کاشکی بیشتر تو جامعه بودین تا میتونستیم بحثهای عملی تری رو با هم دیگه داشته باشیم ...
من این صحبت رو قبول ندارم که دنیا میتونه مزرعه آخرت باشه ... چونکه اساسا دنیا رو نمیتونم جایگاهی مناسب برای ازمایش انسانها بدونم ... به طوره خلاصه اگر کسی بره تخم خربزه تو کویر بکاره ... یا تخم خیار .... هیچ فرقی نداره محصولی به بار نمیشینه ...

در روانشناسی چیزی داریم به نام دو شخصیتی ... کسایی که تو زندگیشون مشگل بخصوصی بوجود میاد ... به ناگاه شخصیتشون متفاوت میشه ... یک انسان عادی ( هم مهربان هست . هم غضبناک . هم نیکوکار هست . هم بدکار ) و همه این مسائل رو به صورته توامان داره ... ولی کسی که تو زندگیش مشگله بخصوصی بوجود میاد و دچار بیماری دو شخصیتی میشه ... هر کدوم از این شخصیت ها رو به صورته تفکیک شده داره ... مثلا فرض کن پسری ... دختری رو شیفته خودش میکنه و از اون سو استفاده میکنه و پس از مدتی اون رو ترک میکنه ... این دختر خانوم دچار بیماری چند شخصیتی میشه ...

یک شخصیتش انسان قاتلی هست که در صدد انتقام گرفتن هست ...
یک شخصیتش انسانی پولدار هست که به دنبال پول جمع کردنه تا جلویه محبوبش فخر فروشی کنه ...
یک شخصیتش انسانی مهربان هست که به دنبال جلب رضایه الهی و توبه کردن هست
یک شخصیتش انسانی عقده ای هست که دنبال ضربه زدن به عشق های نو پایه دیگه هست
یک شخصیتش انسان بسیار مهربانی هست که میخواد عشق هایه نو پا رو به هم برسونه
و ....

و یک شخص چند شخصیتی هر کدوم از این شخصیت ها رو به صورته تفکیک شده داره ... بعضی موقع ها اینقدر الهی فکر میکنه و مهربان هست .... بعضی موقع ها خشمگین هست و دنباله انتقام جویی و بعضی موقع ها .....خوب !!!! من آدمهای زیادی رو دیدم که تو زندگیشون یهو مشگلاتی بوجود اومده ... واین شخص یهو رفته عابد و زاهد و سالک شده .... یا اینکه یهو رفته فاسد شده .... یا اینکه یهو گفته برم پولدار بشم و خوشبخت بشم ... اینها همشون بخاطر ساختار ذهنی انسانهاست ... از نظره من دو انسانی که دچار مریضی چند شخصیتی شدند و یکی عارف و سالک و زاهد شده و دیگری رفته فاسد شده فرقی با هم ندارن ... هر دو عقلشون رو از دست دادن ... یکی با اینکه هیچ نتیجه ای از دینش نگرفته داره صبح تا شب ذکر میگه .... و دیگری زده تو جاده خاکی و فاسد شده ... هر دو عقلشون رو از دست دادن و دارند خودشون رو بدبخت میکنند ...

و اما برمیگردیم به صحبت شما ....
من دخترهای زیادی رو دیدم که وقتی مشگلی تو زندگیشون پدیدار شده ... یهو عاشق خدا شدن ... چادری شدن ... و دخترهایی رو هم دیدم که فاسد شدن و زناکار ... هر دویه اینها از نظره من عقلشون رو از دست دادن و دچار بازیهای پیچیده مغزی شدن .... اینی که چرا برخی از انسانها به مشگلات میرسن ... میرن و قاتل میشن ... برخی عارف و زاهد و سالک میشن ... و برخی زناکار میشن و برخی دنباله پول و شهرت و مقام میرن ... به خاطر ساختار مغزی متفاوت اونهاست ... نه به خاطره اینکه با عقلشون اون مساله رو تجزیه و تحلیل کردن ... خیلی راحت بگم انسانی که دچار چند شخصیتی میشه هیچ گونه عقلی براش نمونده ... داره با احساسش بین شخصیت هاش سوئیچ میکنه ...

در مورده مریضی کوری و کری و ... صحبت کردین ... آدمهایی که یهو کور یا کر میشن همشون مریضی چند شخصیتی رو تجربه میکنن ... بعضی هاشون یهو عارف و زاهد و سالک میشن .... بعضی هاشون از هر چی خدا و پیغمبر هست میبرن ... بعضی هاشون خودکشی میکنن و بعضی هاشون میخوان خودشون رو اثبات کنن میرن مثلا قهرمانی شطرنج رو میگیرن !!! اینا همش دیوانگی هست و از دست دادن تعادل زندگی ....

اونی که عقده ای میشه و 12 نفر رو میره و میکشه ... انسان چند شخصیتی هست که بعضی موقع ها خیلی هم مهربون بوده ... با خداش حرف میزده ... راز و نیاز میکرده ... ولی یهو میوفته رو دنده قاتل بودنش و یه تفنگ برمیداره و میره 12 نفر رو میکشه ... بعد از اون اصلا باورش نمیشه که این مساله کاره اون بوده ... در اون هنگام سوئیچ میکنه رویه عارف و زاهد و سالک بودن و میشه یه شخصیت نورانی ...

برای کسانی که چنین سختی هایی وارد زندگیشون میشه و نمیتونن خودشون رو کنترل کنن ... ناگاه محیطی مانند مدرسه بوجود میاد ... و ساختمان مغزیشون به هم ریخته ... دوستاش مسخرش میکنن ... چون عقلی نداره ... یا میره تو مسجد مدرسشون و نماز میخونه و از خدا کمک میطلبه .... یا میره یه تفنگ برمیداره و همشون رو میکشه .... خیلی چیزها در انتخاب شخصیتش مهم میشه ....

اراده ای که داره .... احساساتش در اون موقع .... و ....

ساختمان مغزی انسان به نحوی هست که به نظره من اصلا این دنیا نمیتونه محل مناسبی برای آزمایش انسانها باشه .... به عنوان مثالی دیگر .... وقتی انسانها از زندگی مایوس میشن و افسردگی میگیرن .... سطح آنزیم بخصوصی در درون خونشون بالا میره ( الان اسمش یادم نیست خواستی میگردم و برات میزارم ) این آنزیم باعث میشه مغز افسرده تر بشه ... شخص گوشه گیر تر بشه ... با گوشه گیری و افسردگی شخص باز هم مغز آنزیم بیشتری تولید میکنه و مغز انسان در سراشیبی افسردگی میوفته .... برعکس زمانیکه انسان موفقیتی رو تجربه میکنه سطح این آنزیم پایین میاد ... اعتماد به نفسش بالا میره ... و باعث میشه تو دور موفقیت بیوفته ....

ساختار ذهنی ما رو طوری هست که اگر کسی بهش بدبختی برسه .... این آنزیم شروع به ترشح میکنه ... مثله این میمونه که مغز داره خودش خودش رو خراب میکنه !!!

بعد اسم اینجا رو میخوایم بزاریم مزرعه !!!!

نفرنفر;498785 نوشت:
سلام جناب استاد صادق ...
تکلیف اون بنده ای که خدا خیلی دوسش داره و خیلی مشگلات غیر قابل تحمل میریزه سرش چی میشه ....
بنده ای که چنین مشگلاتی رو ببینه و بزنه جاده خاکی چی تو اون دنیا چه بلایی سرش میاد ...
مثلا خدا بنده ای رو خیلی دوست داره ... پدر و مادرش رو میکشه ... اونم عقده ای میشه ... قاطی میکنه ... طاقت سختی ها رو از دست میده ... اونوقت همکلاسی هاش تو مدرسه مسخرش میکنن ...
اونم یه اسلحه ور میداره میره مدرسه و 12 نفر رو میکشه ... تکلیف چنین اشخاصی چی میشه !!!

باسلام بر شما وتشکر از حضورتان در این بحث .
آن بنده ی که خدا اورا دوست دارد گاهی برای کامل تر شدنش ممکن است مورد آزمون های سخت قرار گیرد او آن گونه نیست که شما یاد نموده اید او در همه حال تسلیم دوست وراضی به رضای اوست درست همان کسی است که آن عارف دل داده از یاد نموده :
یکی درد ویکی درمان پسندد :Sham:یکی وصل ویکی هجران پسندد
من از درمان ودرد وصل وهجران :Sham:پسندم آنچه را جانان پسندد

خدا وقتی انسان رو خلق کرد تضمین نکرد که باید خوش باشی و هیچ ناراحتی نباشه،

اگر همچین تضمینی بود اول باید در مورد پیامبران و ائمه بود که هیچکدامشان در دنیا با آسودگی و راحتی زندگی نکردند،

انسان برای خوش بودن نیامده است بلکه برای خوب بودن آفریده شده است.

نفرنفر;498831 نوشت:
سلام ...
کاشکی بیشتر تو جامعه بودین تا میتونستیم بحثهای عملی تری رو با هم دیگه داشته باشیم ...
من این صحبت رو قبول ندارم که دنیا میتونه مزرعه آخرت باشه ... چونکه اساسا دنیا رو نمیتونم جایگاهی مناسب برای ازمایش انسانها بدونم ... به طوره خلاصه اگر کسی بره تخم خربزه تو کویر بکاره ... یا تخم خیار .... هیچ فرقی نداره محصولی به بار نمیشینه ...

بعد اسم اینجا رو میخوایم بزاریم مزرعه !!!!

با سلام. من خیلی بیشتر از اونچه شما فکر می کنید توی جامعه بوده و هستم. مشکل اینه که همه سعی می کنن به هم برچسب بزنن و وجدانشون آسوده بشه که دارن راه درستو میرن! شما فکر کن من توی جامعه نبوده ام! شما قبول نداشته باش دنیا مزرعه آخرته! این صورت مسئله رو تغییر نمیده!

حرف اوّلی که گفته بودم، جواب تمام این حرفهاست: بهشتو به بها میدن، نه بهانه.

اینهایی که شما میگید بهانه است. بهانه همیشه هست. انسان گناهکار اگر بهانه دست و پا نکنه و بپذیره چه کار زشتی کرده که مرتکب گناه شده، کارش به افسردگی و شاید خودکشی میکشه؛ برای همین مغز حسابگر ما سریع یه بهانه جور میکنه! مثل اینهایی که شما گفتید! قاتله بر میگرده میگه من چند شخصیتی شده بودم، ممکن بود زاهد بشم، حالا زد و قاتل شدم! ولی بهانه، فقط بهانه است! مثل عدد صفر! شما بینهایت صفر رو با هم جمع بزن، حاصلجمعش باز هم صفر خواهد بود.

آیا انسانهای خوب و صالح، که آزارشان به کسی نرسیده، هیچ بدی ندیده اند؟ آیا انسانهای ظالم و فاسد، همگی عقده های ناشی از این مشکلات و از این بهانه ها دارن؟

آیا از دیدِ شما، نتیجه ی دین باید در دنیا دیده بشه؟ نکنه شما هم طرفدار این نگرش بی اساس هستید که دینی که به دردِ دنیای من نخوره به چه دردِ آخرتم میخوره؟!(اگر این ادعا رو دارید، براش برهان بیارید!)

چه کسی به شما این حقو داده که بگید کی عقل داره و کی عقل نداره که میگید این افراد عقلشونو از دست دادن؟ نکنه شما خودتونو عقل کل حساب می کنید؟ برچسب زدن، مثل همان صفرهای بهانه ای است!

من هم دخترهای زیادی رو دیدم که با تحقیق چادر و دین و خدا رو برگزیدن، و دختران زیادی رو هم دیده ایم که نه به خاطر مشکلات که به خاطر شهوترانی زناکار شده اند. شما فقط انسانهای نامتعادل را در نظر می گیرد، بسیاری انسانها مثل خودِ من، هستند که برخورد به سختترین مشکلات هم، قادر نیست در آنها دگرگونی بزرگی ایجاد کند. افراد نامتعادل مشکلشان در خودشان است، نه در مشکلات خارجی که برایشان پیش می آید. فقط وقتی مشکل پیش آمد، آن مشکل داخلی خودش را بروز می دهد، مثل دندانی که پوسیده و روزی که غذایی به زیر آن می رود، به عصب می رسد. ایراد از آن غذا نیست، ایراد از پوسیدگی دندان است.

خیلی از کسانی هم که کور و کر میشن، ثبات شخصیتشونو حفظ میکنن و نه طرف زهد و تقوای متعصبانه میرن و نه با خدا قهر میکنن و گناهکار میشن و نه خودکشی می کنن. شما فکر کرده اید همه عقده پذیرند؟ شما فکر کرده اید همه ضعیف هستند؟ شما فکر کرده اید تمامی انسانها آنقدر کوچک هستند که اجازه می دهند حوادثی که برایشان پیش می آید، آنها را به این سو و آن سو ببرد؟ خیر اینگونه نیست. انسانهای بزرگ، از شکست پیروزی می سازند و مشکلات را پلی برای ارتقاء می نمایند. از سوی دیگر، شما اصلاً مطلب من را نخوانده اید و حرفی بی ربط به حرف من مطرح کرده اید. یک بار دیگر چیزی که در مورد افراد کور و کر گفتم را بخوانید تا ببینید چه گفته ام.

اونی که عقده ای میشه، مشکل از خودشه که عقده ای میشه. مشکلاتِ اونو، مگه اون دوازده نفری که قربانی میشن، نداشتن؟ ولی اونها آدمهای حقیری نبودن و فشارو کنترل کردن و از دیگران انتقام نگرفتن و اینیکی چون آدم جقیری بوده، عقده ای شده و به جای بزرگمنشی چنین رفتاری کرده. بعد هم این ادعای شماست که این فرد حقیر بعد از قتل 12 نفر رو میاره به نماز و زهد و تقوا، ادعای خود شماست.

همونطور که گفتم سختی و شکست عشقی و مرگ عزیزان و زندگی در شرایط سخت، برای همه هست. خود من هم خیلی فشارها در زندگی دیدم، ولی هرگز نه زاهد شدم نه قاتل شدم نه خودکشی کردم نه زدم به خاکی. همیشه راه اصلی خودمو حفظ کردم، مثل قایقی بادبانی که باد تندی، به یک طرف خمش میکنه، ولی مقاومت میکنه و بعد از او دوباره راهشو ادامه میده. اینها بهانه هستن برای خرابکاریها از سوی این افراد. شما انسانهای آنرمال رو میاری معیار جامعه می کنی که این کار شما اشتباهی فاحش و بزرگه.

به نظر شما این دنیا نمی تونه محل مناسبی برای آزمایش انسانها باشه، ولی خدا مجبور نیست طبق نظر شما عمل کنه. شما میگید ساختار مغزی انسان اینجوریه، خدا ساختار مغزی انسان رو بهتر از شما میشناسه. خدا هم این آنزیمهایی که میفرمایید رو میشناسه و به همین خاطر به تناسب شرایط فرد ازش انتظار داره، ولی این دلیل نمیشه که دنیا مزرعه آخرت نباشه.

ساختار ذهنی ما هر طور که باشه، من هم خودم خیلی سختیها بهم رسیده و خیلی از خودم بیشتر سختی کشیده هستن، که همگی با هم مثال نقضهای بزرگی برای این ادعاهای شما هستیم.

یادتون باشه، دنیا بر مبنای پیشفرضها و ذهنیات شما، دگرگون نخواهد شد.

موفق باشید.

ریحانه النبی;499036 نوشت:
خدا وقتی انسان رو خلق کرد تضمین نکرد که باید خوش باشی و هیچ ناراحتی نباشه،

اگر همچین تضمینی بود اول باید در مورد پیامبران و ائمه بود که هیچکدامشان در دنیا با آسودگی و راحتی زندگی نکردند،

انسان برای خوش بودن نیامده است بلکه برای خوب بودن آفریده شده است.


باسلام وتشکر از شما .:Gol::Gol:
نکته ی خوبی مطرح نموده اید ولی در تکمیل واصلاح فرمایش شما باید گفت : حل مسله نباید بگونه ی مطرح شود که احساس تعارض بین خوشی وخوبی بوجود آید چون چه بسا ممکن است در برخی شرایط برخی افراد کسی هر دو گزینه را با هم داشته باشد برای او که خوب بودن وخوش بودن را به درستی با هم جمع نموده هیچ محذوری ندارد که هر دو را داشته باشد ولی برای بشتر مردم بدلایل مختلف اجتماعی . سیاسی . اقتصادی .خانوادگی . روحی .ومانند آن جمع بین هردو کمی دشوار است . در هر صورت تصور تعارض بین آندو درست نیست . مثلا در زمان ظهور امام زمان بشر بخصوص م ومنین هر دو گزینه را در حد کمال دارند واساسا فلسفه بعتث وامامت ایجاد شرایط برای زندگی سعادت مند همراه با خوشی دنیایی وسعادت اخروی است ولی ظالمان وستمگران مانع تحقق این شرایط بوده وهستند . ولی در زمان عدل گستر جهانی با نابودی ستمگران شرایطی فراهم می گردد که بشر هر دو گزینه را باهم داشته باشند . به هر حال در تبیین جامعتر مسله باید گفت :

استفاده از نعمت ها حق مومن است و خدا آن را از کسی منع نکرده است.قرآن کریم افرادی را که فکر می‏کنند لازمه خداپرستی و بندگی، بی توجهی به دنیا و زینت و زیور آلات و لذت‏های حلال آن است، مورد ملامت و سرزنش قرار داده:
"قلْ مَن حرّم زینة اللَّه التی أخرج لعباده و الطیبات من الرزق؛ (1)
بگو(ای پیامبر!) چه کسی زینت‏های الهی را که برای بندگان خود آفریده (هم چنین مال حلال و رزق و) روزی‏های پاکیزه را حرام کرده است؟"
در سوره قصص پیامبر اسلام (و انسان‏های پیرو حضرت) را به تحصیل دنیا ترغیب کرده ، به کسب سهم و نصیبش از آن امر نموده است:
ولاتنس نصیبک من الدنیا (2)
هر انسانی چند صباحی زندگی می‏کند، سپس می‏میرد..انسان بینا کسی است که از این فرصت حداکثر استفاده را بکند، همان گونه که نماز و روزه اطاعت خدا است و باید باشد، کار و تلاش، ازدواج، تربیت فرزندان صالح و بهره‏وری از لذات حلال خدا، به قصد بندگی نیز، عبادت شمرده می‏شود.
اساساً خداوند دنیا را برای بندگان صالح خود آفرید، تا از نعمت‏ها و مواهب و زینت‏های آن بهره ببرند و آن را "قِوام" و مایه دوام زندگی خویش قرار دهند. پیامبر اکرم، فاطمه زهرا و ائمه هدی (صلوات اللَّه علیهم اجمعین) الگوهای ما در همه امور و عرصه‏ها هستند. هرگز عبادت‏های طولانی آنان مانع استفاده‏شان از لذت‏های دنیا از جمله ازدواج و توجه به مال و ثروت و قدرت دنیا جهت استفاده در مسیر معنویت نشد .در برخی روایات آمده است:
" چنان به کار و تلاش و اصلاح امور دنیای خود بپرداز و به کسب مواهب و نعمت‏های الهی همت گمار که گویا هرگز نمی‏میری، منتها دنیا را هدف قرار نده، به آن دل مبند، بلکه وسیله قرار بده جهت بندگی خدا و کمک به بندگان خدا"
در جمله بعدی می‏فرمایند: "کُن لدنیاک کأنّک تموتُ غداً؛ چنان به دنیای خویش توجه کن و دل ببند که گویا فردا خواهی مرد".

پی نوشت ها:
1 . اعراف (7) آیه 32.
2 . قصص(28)آیه 77.

http://www.askdin.com/thread38102.html
جمع بندی _1
چرا در احادیث اماده که خداوند بنده ای رو که دوست داره عذاب میده !؟

پاسخ :
در ابتدا باید گفت در این باب ممکن است اسرار نهفته ی زیاد باشد ولی به طور کلی باید توجه داشت انسان از آغاز زندگی حتی از لحظه ‏ای که نطفه او در قرارگاه رحم واقع می‌شود، مراحل زیادی از مشکلات و درد و رنج‏ها را تحمل می‌کند تا متولد می‌شود. بعد از تولد در دوران طفولیت و سپس جوانی و از همه مشکل‏تر در دوران پیری، با انواع مشقت‏ها و رنج‏ها رو در رو است. این طبیعت زندگی در دنیا است و کم و بیش شامل همه انسان‏ها می‌شود و کسی از آن استثنا نیست.
انتظار وضعی غیر از این داشتن اشتباه است. نگاهی به زندگی انبیا و اولیای الهی نشان می‌دهد که زندگی این گل‏های سر سبد آفرینش نیز با انواع ناملایمات و درد و رنج‏ها قرین است. هنگامی که دنیا برای آن‏ها چنین باشد، وضع برای دیگران روشن است.
اگر افراد یا جوامعی را می‌بینیم که به ظاهر درد و رنجی ندارند، بر اثر مطالعات سطحی ما است، از این رو وقتی
نزدیک‏تر می‌شویم، به عمق درد و رنج‏های اینان (صاحبان زندگی مرفه) آشنا می‌شویم، یا این که تنها برای مدتی محدود دارای مشکلات نیستند که این قانون کلی جهان را بر هم نمی‏زند.(1)
این که انسانی پیدا شود که در زندگی دارای مشکلی نباشد، تصور نادرست و بر خلاف قانون طبیعت است.
قرآن کریم می‌فرماید: "همانا انسان را در رنج و سختی آفرینش قرار دادیم".(2) بشر هنگامی که متولد می‌شود تا وقتی که از دنیا می‌رود، در فشار و سختی قرار می‌گیرد. بعد از تولّد دو سال طول می‌کشد که روی پای خود بایستد و زمین نخورد و سال‌ها طول می‌کشد تا بفهمد کیست و برای تهیة آب و نان محتاج تلاش است.
بیماری‏ها، درد سرها، تلاش‏ها برای زندگی، محدودیت لذت‏ها، تکراری بودن زندگی و بی معنایی آن برای بسیاری و احساس پوچی، جنگ‏ها، مشکلات طبیعی، برآورده نشدن بسیاری از خواسته‏ها، به هدف و مقصود نرسیدن، از بین رفتن نقشه‏ها برای زندگی، وجود موانع و هزاران مورد دیگر موجب می‌شود از این تصور خام (نبود مشکل برای برخی از انسان ها) دست بکشیم و سختی‌ها و مشکلات را تنها برای عده ای از انسان ها(افراد دین دار و مسلمان) ندانیم.
بنا براین، این تصور که دنیا جای آسایش و آرامش برای انسان باشد و اورا از حقیقت زندگی و سرای فانی دنیا غافل سازد واز یاد زنگی حقیقی و جاودانه باز ماند، تصوری اشتباه است.
با توجه به آیه کریمه: " و لنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقصٍ من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرین؛ شما را به ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان در مال و جان و ثمرات می‌آزماییم و صابران را بشارت ده".(3) یکی از عناصر امتحان و آزمایش انسان، وجود همین سختی‌ها و مشکلات در زندگی است و این که انسان چگونه با آنها برخورد خواهد کرد تا آن که در سرای ابدی نتیجة امتحانات را ببیند.
از طرف دیگر وجود سختی‏ها و مشکلات برای زندگی ما لازم است و بدون وجود آن‏ها زندگی بی معنا و یکنواخت خواهد بود.
سختی‏ها و دشواری‏ها نقش مهم و نیرومندی در تربیت، تقویت اراده، شکوفایی استعدادهای نهفته انسان و بیرون آوردن زندگی انسان از یکنواختی و تکرار دارند، ولی وقتی سخن از کارکرد سازنده دشواری و مصائب می‌رود، منظور این نیست که این تأثیر روی همه افراد یکسان است، بلکه روی برخی ممکن است نقش منفی داشته باشد، ولی مهم چگونگی برخورد و رویارویی با مشکلات است. هر اندازه شخص دارای جهان بینی بهتری باشد و فلسفه رنج‏ها و مصائب را بهتر بشناسد و از نظر روحی، خطرپذیر و با اراده و مقاوم‏تر باشد، از جنبه‏های مثبت مشکلات بهره افزون‏تری می‌گیرد. بر عکس هر اندازه شخص عافیت طلب، بدبین و خطر گریزتر باشد، از مشکلات آثار منفی بیشتری دریافت می‌دارد.
سختی‏ها و گرفتاری‏ها مقدمه کمال و پیشرفت است. این امور برای تکامل بشر ضرورت دارد.
اگر سختی‏ها و رنج‏ها نباشد، بشر تباه می‌گردد ؛ بنابراین انسان باید مشقت‏ها را تحمل کند و سختی‏ها بکشد تا به کمال لایق خویش دست یابد.
تضاد و کشمکش شلاق تکامل است و موجودات زنده با این شلاق خود را به سوی کمال می‌رسانند.(4)
نگاهی کوتاه به کشورها و ملت هائی که به پیشرفت رسیده اند نشان می‌دهد که چگونه با سختی‌ها و مشکلات مقابله نمودند وازتلاش و کوشش باز نایستاده اند تا به پیشرفت و تمدن دست یافته اند.
استاد مطهری می‏گوید:
«به حکم قانون و ناموس خلقت، بسیاری از کمالات است که جز در مواجهه با سختی‏ها و شداید، جز در نتیجه تصادم‏ها و اصطکاک‏های سخت، جز در میدان مبارزه و پنجه نرم کردن با حوادث، جز در رو به رو شدن با بلایا و مصایب حاصل نمی‏شود، البته نه این که اثر شداید و سختی‏ها تنها، ظاهر شدن و نمایان شدن گوهر واقعی باشد (به این معنی هر کس یک گوهر واقعی دارد که رویش پوشیده است مانند یک معدنی است در زیر خاک و اثر شداید فقط این است که آن چه در زیر خاک است، نمایان می‏شود و اثر دیگر ندارد) نه این طور نیست، بلکه بالاتر است. شداید و سختی‏ها و ابتلائات اثر تکمیل کردن و تبدیل کردن و عوض کردن دارد، کیمیا است، فلزی را به فلز دیگر تبدیل می‏کند، سازنده است، از موجودی، موجودی دیگر می‏سازد، از ضعیف و قوی و از پست، عالی و از خام، پخته به وجود می‏آورد.(5) این قاعده حتی در باره پرندگان درست است. در صور و بعضی از پرندگان می‏نویسند: برای آموزش پرواز، جوجه خود را در فضا رها می‏سازند و با مشکلات رو به رو می‏کنند تا بر پرواز چیره شوند. (6) از این جا می‏توان پی برد که چرا خداوند، بندگان صالح خود را با بلاهای گوناگون می‏آزماید. آزمایش‏ها نبود، مقامات معنوی نمی‏رسیدند، از این رو گفته‏اند :هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش می‏دهند. هر آزمایش الهی برای بندگان مؤمن و موفق بیرون آمدن از آزمایش، اخذ این کمال و مرتبه وجودی و دست یافتن به مقام قرب الهی است.
درمورد سختی معیشت و فقر انسان‌ها این نکته مهم را یاد آور می‌شویم که بسیاری از این موارد، معلول عملکرد خود انسان‌ها است، سعی و تلاش نکردن در زندگی و مبارزه نکردن برای به دست آوردن حق، یا تجاوز به حقوق دیگران، پایمال نمودن حق آنها، ظلم، دزدی ،خیانت و موارد بسیاردیگر از این دست، مربوط به خود انسان‌ها است و این سنت‌ها و قوانین برای همه انسان‌ها (خواه مومن و مسلمان یا افراد غیر مومن ) یکسان است.

پی‌نوشت‏ها:
1. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، نشر دار الکتب الاسلاامیه تهران .1375 ش . ج 27، ص 10.
2. بلد (90) آیه 4.
3. بقره (2) آیه 155.
4. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، صدرا . 1371 ش . ج 1، ص 176 به بعد.
5. استاد مطهری، بیست گفتار،نشر صدرا . تهران . ص 176.
6. همان، ص 182
برای توضیح بیشتر مراجعه کنید به مجموعه آثار، ج 1، استاد شهید مطهری، ص 176 تا 196.

http://www.askdin.com/thread38102.html
جمع بندی _2
سوال : چرا در احادیث اماده که خداوند بنده ای رو که دوست داره عذاب میده !؟

خدا وقتی انسان رو خلق کرد تضمین نکرد که باید خوش باشی و هیچ ناراحتی نباشه،

(اگر همچین تضمینی بود اول باید در مورد پیامبران و ائمه بود که هیچکدامشان در دنیا با آسودگی و راحتی زندگی نکردند،
انسان برای خوش بودن نیامده است بلکه برای خوب بودن آفریده شده است.)

پاسخ :
نکته ی خوبی مطرح نموده اید ولی در تکمیل واصلاح فرمایش شما باید گفت : حل مسله نباید بگونه ی مطرح شود که احساس تعارض بین خوشی وخوبی بوجود آید چون چه بسا ممکن است در برخی شرایط برخی افراد کسی هر دو گزینه را با هم داشته باشد برای او که خوب بودن وخوش بودن را به درستی با هم جمع نموده هیچ محذوری ندارد که هر دو را داشته باشد ولی برای بشتر مردم بدلایل مختلف اجتماعی . سیاسی . اقتصادی .خانوادگی . روحی .ومانند آن جمع بین هردو کمی دشوار است . در هر صورت تصور تعارض بین آندو درست نیست . مثلا در زمان ظهور امام زمان بشر بخصوص م ومنین هر دو گزینه را در حد کمال دارند واساسا فلسفه بعتث وامامت ایجاد شرایط برای زندگی سعادت مند همراه با خوشی دنیایی وسعادت اخروی است ولی ظالمان وستمگران مانع تحقق این شرایط بوده وهستند . ولی در زمان عدل گستر جهانی با نابودی ستمگران شرایطی فراهم می گردد که بشر هر دو گزینه را باهم داشته باشند . به هر حال در تبیین جامعتر مسله باید گفت :

استفاده از نعمت ها حق مومن است و خدا آن را از کسی منع نکرده است.قرآن کریم افرادی را که فکر می‏کنند لازمه خداپرستی و بندگی، بی توجهی به دنیا و زینت و زیور آلات و لذت‏های حلال آن است، مورد ملامت و سرزنش قرار داده:
"قلْ مَن حرّم زینة اللَّه التی أخرج لعباده و الطیبات من الرزق؛ (1)
بگو(ای پیامبر!) چه کسی زینت‏های الهی را که برای بندگان خود آفریده (هم چنین مال حلال و رزق و) روزی‏های پاکیزه را حرام کرده است؟"
در سوره قصص پیامبر اسلام (و انسان‏های پیرو حضرت) را به تحصیل دنیا ترغیب کرده ، به کسب سهم و نصیبش از آن امر نموده است:
ولاتنس نصیبک من الدنیا (2)
هر انسانی چند صباحی زندگی می‏کند، سپس می‏میرد..انسان بینا کسی است که از این فرصت حداکثر استفاده را بکند، همان گونه که نماز و روزه اطاعت خدا است و باید باشد، کار و تلاش، ازدواج، تربیت فرزندان صالح و بهره‏وری از لذات حلال خدا، به قصد بندگی نیز، عبادت شمرده می‏شود.
اساساً خداوند دنیا را برای بندگان صالح خود آفرید، تا از نعمت‏ها و مواهب و زینت‏های آن بهره ببرند و آن را "قِوام" و مایه دوام زندگی خویش قرار دهند. پیامبر اکرم، فاطمه زهرا و ائمه هدی (صلوات اللَّه علیهم اجمعین) الگوهای ما در همه امور و عرصه‏ها هستند. هرگز عبادت‏های طولانی آنان مانع استفاده‏شان از لذت‏های دنیا از جمله ازدواج و توجه به مال و ثروت و قدرت دنیا جهت استفاده در مسیر معنویت نشد .در برخی روایات آمده است:
" چنان به کار و تلاش و اصلاح امور دنیای خود بپرداز و به کسب مواهب و نعمت‏های الهی همت گمار که گویا هرگز نمی‏میری، منتها دنیا را هدف قرار نده، به آن دل مبند، بلکه وسیله قرار بده جهت بندگی خدا و کمک به بندگان خدا"
در جمله بعدی می‏فرمایند: "کُن لدنیاک کأنّک تموتُ غداً؛ چنان به دنیای خویش توجه کن و دل ببند که گویا فردا خواهی مرد".

پی نوشت ها:
1 . اعراف (7) آیه 32.
2 . قصص(28)آیه 77.

موضوع قفل شده است