انتقال مرده ،پس از دفن در میان مسلمانان

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
انتقال مرده ،پس از دفن در میان مسلمانان

انتقال پس از دفن
به نظرم آمد برای محققان عزیز نمونه هايي از انتقال جنازه مرده پس از دفن،که در تاريخ اسلام وجود دارد به چند مورد آنها اشاره کنم ، این کار در واقع نمایانگر توجه مسلمانان به اجساد مردگان خویش بود کاری که امروزه وهابیون بسیار آنرا تقبیح می کنند .
1 - عبدالله بن عمرو بن حزام (پدر جابربن عبدالله انصاري) همراه دوستش عمرو بن جموح درجنگ احد به شهادت رسيدند و هر دو در يک قبر، دفن شدند. اما از آن جا که اين مسأله براي جابر، خوشايند نبود، پس از شش ماه از خاکسپاري، قبر را شکافت و بدن پدر را درآورد و در قبر جداگانه اي دفن کرد. جسد، مثل همان روز دفن بود، تنها گوش ‍ و تعدادي از موهاي صورت که روي زمين بود، از بين رفته بود. بقيه بدن سالم بود[1] .
2 - عبدالله بن سلمه انصاري در احد به شهادت رسيد. مادرش انيسه خدمت پيامبر اکرم (ص) رسيد و پيشنهاد کرد که پيکر او را از احد به داخل شهر آوردتا با قبر او مأنوس باشد. پيامبر هم اجازه داد و او جنازه را به مدينه منتقل کرد.[2]
3 - طلحه که در سال 36 هجري در جنگ صفين کشته و در بصره مدفون شد، پس از 30 سال دخترش عايشه پدر را در خواب ديد. طلحه از نمناک بودن مدفنش ناراحت بود، از دخترش خواست که جاي او را عوض کند. او هم چنان کرد و در خانه اي که خريدند، به خاک سپردند.[3]
4 - عده اي در کنار مسجد النبي مدفون بودند. عثمان هنگام توسعه مسجد دستور داد تا جسد آنان را به قبرستان بقيع منتقل کنند.[4]
5 - وقتي که معاويه مي خواست چشمه اي را در احد جاري سازد، مسير آب بر قبر تعدادي از شهدا مي گذشت. اعلام کرد تا بستگان آن مدفونين، جنازه ها را از آن جا منتقل کنند. و اين بعد از چهل سال از دفن آنها بود و اجساد شهدا همچنان تر و تازه بود.[5]
6 - در سال 647 تابوت تعدادي از خلفاي عباسي را از (رصافه) به (ترب) منتقل کردند، چون بيم آن مي رفت که قبر آنان را آب فراگرفته و اين پس از ساليان دراز از دفن آنان بود.[6]
7 - ابن مقله بغدادي در سال 328 درگذشت و در خانه حاکم مدفون شد. سپس بستگانش از حاکم خواستند که جنازه را به آنان تسليم کند. قبر را نبش کرد و تحويلشان داد. پسرش ابوالحسين آن را در خانه خود به خاک سپرد، سپس ‍ همسرش ديناريه قبر را کند و جنازه را درآورده، در خانه خودش دفن کرد.[7]
8 - جعفر بن فضل معروف به (ابن حنزابه) که وزيري محدث بود، در سال 371 درگذشت و درقرافه دفن شد. گفتند که او در مدينه خانه اي خريده بود که مقبره خودش باشد. چون جنازه را به مدينه آوردند، بزرگان شهر، چون از او نيکي بسيار ديده بودند، پيکر او را به مکه بردند و طواف دادند و در عرفات وقوفش دادند. سپس به مدينه برگردانده، در مقبره اش به خاک سپردند.[8]
9- محمد بن موسي خوارزمي، فقيه بزرگ حنفي در سال 403 درگذشت و در خانه اش دفن شد، سپس در سال 408 او را به مقبره اش دربازارچه غالب برده، آن جا دفن کردند.[9]
10 - ابوحامد اسفرايني، پيشواي شافعيه، در سال 406 درگذشت و در خانه اش به خاک سپرده شد. دو سال بعد جنازه اش را به مقبره (باب حرب) منتقل کردند.[10]
11 - القادر بالله، خليفه عباسي را به يک سال پس از دفن در خانه اش در سال 422، تابوتش را به (رصافه) منتقل کردند.[11]
12 - احمد بن محمد سمناني، قاضي حنفي در سال 466 از دنيا رفت و در خانه اش در بغداد دفن شد. يک ماه بعد جنازه اش را درآورده به مقبره اي در شارع المنصور بردند، از آن جا هم به خيزرانيه منتقل کردند.[12]
13 - ابوعبدالله دامغاني حنفي، قاضي القضات، در سال 478 درگذشت و در خانه اش مدفون شد. سپس او را به مقبره ابوحنيفه منتقل کردند.[13]
14 - امام الحرمين جويني، فقيه شافعي در سال 478 در نيشابور از دنيا رفت و در خانه اش دفن شد. سالها بعد جنازه را به مقبره اي کنار قبر پدرش برده دفن کردند، در حاليکه حدود چهار صد نفر از شاگردش در شهر مي چرخيدند و بر او نوحه سر مي دادند.[14]
15 - ابوعبدالله اندلسي، متوفاي 488 در مقبره اي کنار بارگاه شيخ ابواسحاق شيرازي دفن شد. سه سال بعد جنازه اش ‍ را به مقبره (باب حرب) برده، کنار قبر (بشر حافي) به خاک سپردند.[15]
16 - علي بن طراد زينبي بغدادي که در سال 538 از دنيا رفت و در خانه ساحلي اش در (باب الراتب) دفن شد. چند سال بعد، بدن او را به مقبره اش در (حربيه) منتقل کردند. هنگام بردن جنازه، واعظان گرد آمدند و تا سحر در خانه اش به موعظه پرداختند، سپس در حالي که جمعي از قاريان و عالمان و شمعهاي فراوان پيکرش را همراهي مي کردند، بيرون بردند.[16]
17 - محمدبن علي بن ابي منصور، در سال 599 از دنيا رفت و در موصل به خاک سپرده شد. سپس جنازه را به مکه بردند، دورکعبه طواف دادند، شب وقوف عرفات، او را بالاي کوه عرفات بردند و تا مدتي که در مکه بودند، روزي چند بار طوافش مي دادند، آن گاه به مدينه برده در کاروانسرايي در شرق مسجد النبي به خاک سپردند، آن هم پس از چندين بار طواف دادن بر گرد حرم پيامبر (ص).[17]
18 - ابوسعيد کوکبوري در سال 630 درگذشت. او را به قلعه اربل بردند و دفن کردند. سپس طبق وصيت خودش ‍ جنازه را به مکه منتقل نمودند و در قبه اي در زير يک کوه دفن کردند. سال بعد حجاج، او را به کوفه برگرداندند و آن جا به خاک سپردند.[18]
19 - سعدالدين تفتازاني در سال 791 درگذشت و در سمرقند به خاک سپرده شد، يک سال بعد جنازه را به سرخس ‍ منتقل کردند.[19]
20 - محمد بن سليمان جزولي که در سال 870 وفات يافت، پس از 77 سال جنازه اش را، بدون آن که تغييري کرده باشد به جاي ديگر بردند.[20]
21 - عبدالرحمان جامي، متوفاي 898 در هرات، در آن شهر مدفون شد، اما چون گروه اردبيليان به خراسان روي آوردند، پسرش جنازه پدر را به ولايت ديگري برد. چون آن گروه به قبر نخستين او آمده و آن را نبش کرده و جسد را نيافتند، چوبهاي داخل آن را به آتش کشيدند.[21]
22 - وقتي مي خواستند بر قبر ابوحنيفه قبه اي بسازند، در پي زمين سختي بودند که پايه هاي بنا را بر آن نهند. هفده ذراع که کندند به زمين سفتي رسيدند. در منطقه حفاري شده به استخوانهاي مردگاني برخوردند که به خاطر همجواري با قبر ابوحنيفه، آن جا دفن شده بودند. همه استخوانها را جمع کرده و به بقعه ديگري که متعلق به قومي بود بردند و دفن کردند.[22]
و... کسان متعدد ديگري که جنازه هايشان پس از دفن، به جاهاي ديگر منتقل شد.[23]
برگرفته از کتاب تبرک و توسل

[1] - سنن ابن داود ، ج 2 ص 72 ؛ صحیح بخاری ، ج 2 ص 247

[2] - اسد الغابة ، ج 3 ص 177؛ الاصابة ، ج 2 ص 321

[3] - تاریخ الشام ف ابن عساکر ، ج 7 ص 87

[4] - عمدة القاری ، عینی ، ج 4 ص 63

[5] - صفة الصفوة ، ج 1 ص 147 .و 194

[6] - البدایة و النهایة ، ج 13 ، ص 177

[7] - المنتظم ج 6 ص 311

[8] - البدایه و النهایه ، ج 11 ص 329

[9] - تاریخ بغداد ، ج 3 ص 247

[10] - همان ج 4 ص 370

[11] - تاریخ بغداد ج 4 ص 38

[12] - المنتظم ، ج 8 ص 287

[13] - المنتظم ج 9 ص 24

[14] - وفیات الاعیان ، ابن خلکان ، ج 1 ص 313

[15] - همان ج 2 ص 60

[16] - المنتظم ج 10 ص 166،109

[17] - کامل ، ابن اثیر ، ج 11 ، ص 124 ؛ وفیات الاعیان ، ج 2 ص 188

[18] - وفیات الاعیان ، ج 2 ص 9

[19] - مفتاح السعاده ، ج 1 ص 77

[20] - نیل الابتهاج ، ص 317

[21] - شذرات الذهب ، ج 7 ص 371

[22] - المنتظم ، ج 8 ص 246

[23] - دراین قسمت نیز علامه امینی تعداد را به 70 رسانده است که ما به دلیل رعایت اختصار به ذکر 22 مورد بسنده کردیم . نام برخی از افراد دیگر عبارت است از : جعفر بن منصور ، ابن سمعون ، محمد بن عمر کوفی ، ابوبکر باقلانی ، ابن حاجب ، القادر بالله ، القائم بالله ، المستنجد بالله ، الظاهر بامرالله ، المستنصر بالله ، قدوری بغدادی ، قدوری بغدادی ، عبدالسید بن صباغ ، ابونصر کردی ، ابوعلی شامی ، ابوعبدالله دامغانی ، ابوالحسن صابی ، عقیل بن ابی الوفاء ، ابوحازم حنبلی ، ابویعقوب همدانی ، محمد بن محمد خلمی ، ابوالحسن درینی ، عمر طحان ، امیر نجم الدین دوینی ، جلال الدین اصفهاین ، امیر عزالدین ، شیخ حسن عدوی ، زین الدین خافی ، شیخ محمد جزولی ، حسین بن احمد خوارزمی