ایا تعداد زنان در زمان حضرت محمد 4 برابر مردان بوده است؟؟؟؟؟؟؟؟

تب‌های اولیه

85 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایا تعداد زنان در زمان حضرت محمد 4 برابر مردان بوده است؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام دوستان
من چند وقت پیش یه سخنرانی از دکتر رائفی پور شنیدم در مورد زن/حجاب/فمنیسم
ایشون اونجا فرمودن که تعداد زنان در زمان حضرت محمد وصدر اسلام 4 برابر مردها بوده و برای همین برای رفع این مشکل هر مرد می تواند 4 زن داشته باشد(البته مفهوم کلی حرفشون این بود)
من میدونم دکتر حرفی رو بی دلیل نمی زنن ولی تو اون سخنرانی منبع این حرفشون رو نزدن
لطفا اگه کسی میدونه منبع حرف ایشون چیه به من بگه
چون واقعا دلیل جالبی بود.
ممنونم

با نام الله

کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
سرشماری دقیقی از تعداد زنان و مردان در زمان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم نیست، و دلیل تعدد زوجات تا چهار نفر نیز این مسئله نمی باشد، هر حکمی می تواند دلایل عمده ای داشته باشد، و ما نمی توانیم برای حکم خداوند دلیل بتراشیم ، مگر اینکه دلیل آن در ایات وروایات آمده باشد.
مثلا اگر کسی بگوید ، نماز مسافر به این دلیل شکسته است که سفر سختی دارد و سختی ها باعث شکسته شدن نماز می شود، بدون اینکه این حرف در جایی از متون دینی آمده باشد، فردا که ماشین ، هواپیما و ... اختراع شد، باید بگوییم سختی از بین رفت و نماز باید به صورت اولیه برگردد وحال انکه فقها چنین چیزی نفرموده اند
همینطرو است موضوع تعدد زوجات تا چهار نفر
اگر خودمان دلیل بتراشیم وقتی تعداد زنان دوبرابر شد باید بگوییم حالا هر مردم می تواند 2 زن بگیرید!!
وقتی تعداد مساوی شد باید بگوییم حالا باید هر مرد یک زن بگیرند !!!
وقتی تعداد مردان دو برابر شد باید بگوییم هر زن دو مرد می تواندبگیرد!!!!

سلام
ولی برای اصل مسئله "تعدد زوجات" چند دلیل ذکر شده که مهترینش
بیشتر بودن آمار جامعه زنان آماده ازدواج از جامعه آماری مردان(آماده ازدواج ) هست که این هم چند دلیل داره از جمله بالا بودن آمار کشته شدن مردان به دلایل مختلف(در گذشته جنگ امروزه به دلایل تصادفات، مشاغل و ...)، آمار پایین بیماری های منجر به مرگ در زنان(که همچنان باتوجه به بهبود وضعیت بهداشت این مسئله معتبر می باشد!!) و بلوغ زودتر در خانم ها و ...

از اساتید شنیدم به دلایل مختلف این واقعیات آماری در جامعه ما (متاسفانه!!) منتشر نمی شه (در عین واقعیت بودن!) که دلایل زیادی هم داره که اعتراض ها یکی شه!! می فرمودند در دولت اصلاحات یک مرتبه آماری واقعی مبنی بر افزونی آمار دختران آماده ازدواج به نسبت پسران در شرف ازدواج منتشر شد که علاوه بر سیل اعتراضات منجر به افزایش رجوعات به مراکز رانپزشکی و روانشانسی و .. هم گردید ... !! البته ایشان مطلب رو با دلیل متقن و آدرس روزنامه مربوطه به جزییات روز و ماه و سال انتشار بیان فرمودند که متاسفانه بنده خاطرم نیست! البته اگر دوستانی تمایل داشته باشند قابل پیگیری و ملاحظه ست!

کسی از دوستان تحقیقی کرد و پیدا کرد منعکس بکنه اینجا هم ممنون می شویم...

یاحق

سلام...راس میگه. مگه نشنیدید که اعراب فرزندان دختر خودشون رو زنده بگور میکردند. نتیجه اش همین شده که دکتر گفتن. ایشون کلا راست زیاد میگه

[="Indigo"]

متحیر";497901 نوشت:
سلام
ولی برای اصل مسئله "تعدد زوجات" چند دلیل ذکر شده که مهترینش
بیشتر بودن آمار جامعه زنان آماده ازدواج از جامعه آماری مردان(آماده ازدواج ) هست که این هم چند دلیل داره از جمله بالا بودن آمار کشته شدن مردان به دلایل مختلف(در گذشته جنگ امروزه به دلایل تصادفات، مشاغل و ...)، آمار پایین بیماری های منجر به مرگ در زنان(که همچنان باتوجه به بهبود وضعیت بهداشت این مسئله معتبر می باشد!!) و بلوغ زودتر در خانم ها و ...

از اساتید شنیدم به دلایل مختلف این واقعیات آماری در جامعه ما (متاسفانه!!) منتشر نمی شه (در عین واقعیت بودن!) که دلایل زیادی هم داره که اعتراض ها یکی شه!! می فرمودند در دولت اصلاحات یک مرتبه آماری واقعی مبنی بر افزونی آمار دختران آماده ازدواج به نسبت پسران در شرف ازدواج منتشر شد که علاوه بر سیل اعتراضات منجر به افزایش رجوعات به مراکز رانپزشکی و روانشانسی و .. هم گردید ... !! البته ایشان مطلب رو با دلیل متقن و آدرس روزنامه مربوطه به جزییات روز و ماه و سال انتشار بیان فرمودند که متاسفانه بنده خاطرم نیست! البته اگر دوستانی تمایل داشته باشند قابل پیگیری و ملاحظه ست!

کسی از دوستان تحقیقی کرد و پیدا کرد منعکس بکنه اینجا هم ممنون می شویم...

یاحق


چرا بدون علم کافی نظر میدید؟
اتفاقا امارها دقیقا عکس اینه...
اینم چیز پنهان و مخفیی نیست که منتشر نشه همیشه بعد از سرشماری ها این امارها بیرون میاد
امارهای جهانی هم همینو نشون میده
یک نمونه از ویکی پدیا:


کشورهایی که در آنها جنس زن بیش از مرد است.کشورهایی که در آنها نسبت جنسیتی مرد و زن برابر است.کشورهایی که در آنها جنس مرد بیش از جنس زن است.
بدون داده

http://commons.wikimedia.org/wiki/File:Sex_ratio_total_population.PNG?uselang=fa]

کلا این دلیل دلیل چرندی است برای توجیه چند همسری چون علاوه بر اینکه به امارها نمیخوره اگر اینو بخوایم برای دلیل این حکم بگیم باید بشه اخرش همونی که جناب کارشناس هم گفت!!...
در ضمن این امار ها تو جاهای مختلف دنیا فرق داره.اگه ادعا میشه اسلام برای همه ی زمانها و مکانهاست این توجیه هیچ کاربردی نداره مگه اینکه بخوایم فقط بگیم عربستان 1400سال پیش کاربرد داشته..
مثلا یک جا مثل چین جمعیت زنها 40 ملیون کمتر است از طرف دیگه تو کشورهایی که مردها کمترند اختلاف اصلا به این حد نیست و در حد دو یا سه ملیونه...![/]

در خصوص سوال البته اگر متن سخنرانی بود دقیق تر میشد دید
ولی در یک تاپیک دیدم که کاربری بر اساس این سخنرانی میگن زنها چهاربرابر شده بودن بعد عرب که نمیدونسته اضافه رو چکار کنه دخترارو زنده به گور میکردن.
http://www.askdin.com/thread310-6.html

که خب صحیح به نظر نمیرسه چون لااقل در این قدر که اطمینان هست که همه کشورهای قدیم از جمله اعراب با چند همسری آشنایی داشتن اگرچه شایع نبوده باشه.

عماد;497890 نوشت:
سرشماری دقیقی از تعداد زنان و مردان در زمان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم نیست، و دلیل تعدد زوجات تا چهار نفر نیز این مسئله نمی باشد، هر حکمی می تواند دلایل عمده ای داشته باشد، و ما نمی توانیم برای حکم خداوند دلیل بتراشیم ، مگر اینکه دلیل آن در ایات وروایات آمده باشد.


سلام

اگر ما خواسته باشیم دنبال دلیل فقط در ایات و روایات بگردیم پس باید عقل را تعطیل کنیم
و فلسفه عقل انسان زیر سوال می رود

در ثانی خداوند در قران فرموده در ایات قران تدبر کنید
همین توصیه به تدبر و تفکر می تواند دلیلی باشد که ما در قران کنکاش کنیم و دلایل احکام را بدست اوریم

وگرنه خداوند توصیه به تفکر و تدبر نمی کرد و می فرمود همین است که گفته شد باید بپذیرید

عماد;497890 نوشت:
مثلا اگر کسی بگوید ، نماز مسافر به این دلیل شکسته است که سفر سختی دارد و سختی ها باعث شکسته شدن نماز می شود، بدون اینکه این حرف در جایی از متون دینی آمده باشد، فردا که ماشین ، هواپیما و ... اختراع شد، باید بگوییم سختی از بین رفت و نماز باید به صورت اولیه برگردد وحال انکه فقها چنین چیزی نفرموده اند

اتفاقا در قران یکی از دلائل شکسته شدن نماز را راحتی مسافر عنوان می کند
مسافر حتی اگر با هواپیما یا جت هم سفر کند نسبت به وقتی که در خانه است در ارامش و راحتی نیست

عماد;497890 نوشت:
همینطرو است موضوع تعدد زوجات تا چهار نفر
اگر خودمان دلیل بتراشیم وقتی تعداد زنان دوبرابر شد باید بگوییم حالا هر مردم می تواند 2 زن بگیرید!!
وقتی تعداد مساوی شد باید بگوییم حالا باید هر مرد یک زن بگیرند !!!

اتفاقا قران به زیبایی اشاره به این مساله کرده است و درایه فرموده

دو یا سه یا چهار زن بگیرید دقت کنید


(وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ)

“اگر نگران شديد از اينكه نمي‌توانيد درباره يتيمان عدالت را برقرار كنيد، پس (مي‌توانيد) با زناني‌كه خوشايند شماست، نكاح (ازدواج) كنيد؛ دو تا، سه‌تا و چهارتا. پس اگر ترسيديد كه نمي‌توانيد عدالت كنيد، پس به يكي اكتفا نمائيد، يا آنچه در اختيارتان است. اين شيوه نزديكتر است به اينكه كجروي نكنيد”.

یعنی اگر شرایط برای دو تا فراهم است دوتا
واگر برای سه تا فراهم است سه تا و اگر برای چهار تا فراهم است چهارتا بگیرید

وگرنه می گفت تا چهارتا زن مجاز هستید بگیرید و اعداد دو و سه و چهار را نمی اورد

عماد;497890 نوشت:
وقتی تعداد مردان دو برابر شد باید بگوییم هر زن دو مرد می تواندبگیرد!!!!

این حالت یا هرگز اتفاق نمی افتد یا ممکن است بسیار استثنایی باشد

زیرا مردها در جنگها و حوادث بیشتر از زنها کشته می شوند

موفق باشید

یک نظری آیت الله صادقی تهرانی (از مراجع تقلید) در سایتشان هست
که حکم عدالت در آیه قرآن رو که میفرماید اگر خوف از عدالت دارید تک همسر باشید میگن دلیلی ندارد عدالت رو محدود کنیم به عدالت بین همسران، بلکه عدالت اجتماعی هم هست.
به این معنی که بترسیم با ازدواج مجدد، شخص دیگری همسر گیرش نیاد. و از این بابت بهش ظلم بشه.
لذا فقط در شرایطی که چنین خوفی (از عدالت اجتماعی) اصلا مطرح نباشه که شرایطی میشه که تناسب جمعیت کاملا به هم ریخته میتونی اینکارو انجام بدی.
لذا در شرایط تناسب جمعیتی یا اینی که یک دسته یک درصد بیشتر یا کمتر باشه
باتوجه به خطای سرشماری در حدود کم، همینطور وجود عوامل و شرایط مختلف در ازدواج پسر و دختر (که تنها به سرشماری تعداد افراد برنمیگرده)
خوف عدم اجرای عدالت اجتماعی و اینی که دیگری همسر گیرش نیاد و بهش ظلم بشه هست لذا ازدواج مجدد جایز نیست.

البته این نظر ایشون بود که نادر هست و به نظر نمیرسه گوینده دیگری داشته باشه؟!
من نظر ایشونو از سایت رهبری استفتا کردم جوابشون این بود:

سوال:
فردی میگوید ازدواج مجدد تنها در صورتی مشروع است که تعداد مردان بیش از زنان باشد و اگر در جامعه تعداد زنان کمتر شود این عمل حرام است. حرام از این جهت که موجب ظلم به شخص دیگری میشود که به او همسر نخواهد رسید.
آیا حرمت این موضوع -از جهت این ظلم- صحت دارد و در غیر این صورت پاسخ این مطلب چیست؟

جواب:

مطلب مذکور صحیح نیست و بطور کلی ازدواج موقت با رعایت شرایط آن اشکالی ندارد - که یکی از شرایط این است که بنابر احتياط واجب در ازدواج با دختر باكره اجازه پدر يا جدّ پدرى او لازم است و بدون آن بنا بر احتياط واجب عقد صحيح ‏نيست.- ولی اگر در این زمینه مقرراتی وجود دارد، باید مراعات شود.

منبع:
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=istifta&mode=p
کد 55ce2418062ec27f

دکتر رائفی پور تو همون سخنرانی گفتن در همه جای دنیا تعداد زنان از اقایون بیشتر هست جز کشور چین /که دلیلش اینه که تو چین باید یک فرزند داشته باشن و چینی ها پسر دوست دارن برای همین اگه متوجه میشدن بچه دختر هستش سقط میکردن/برای همین تو کشور چین داشتن دستگاه سونوگرافی برای تعیین جنسیت بچه جرم سنگینی حساب میشه و جریمه خیلی خیلی سنگینی داره

seyedeh khanom;498328 نوشت:
دکتر رائفی پور تو همون سخنرانی گفتن در همه جای دنیا تعداد زنان از اقایون بیشتر هست جز کشور چین /که دلیلش اینه که تو چین باید یک فرزند داشته باشن و چینی ها پسر دوست دارن برای همین اگه متوجه میشدن بچه دختر هستش سقط میکردن/برای همین تو کشور چین داشتن دستگاه سونوگرافی برای تعیین جنسیت بچه جرم سنگینی حساب میشه و جریمه خیلی خیلی سنگینی داره

آخه این چه صحبتیه که شما میفرمایید.؟

پای حرف این جور آدم ها نشینید. اینها فقط جذاب حرف میزنن که طرفدار جمع کنن و جاهای مختلف ازشون دعوت به سخنرانی کنن و به پول و شهرت برسن.

در خود ایران در سرشماری سال 90 نسبت مرد به زن 100 به 103 بوده. یعنی مردها بیشتر بودند. که در اکثر مناطق جهان این عدد طبیعی هستش.

37 میلیون و 900 هزار مرد در برابر 37 میلیون 240 هزار زن!!!

اطلاعات بیشتر در فایل پیوست که از سایت مرکز آمار ایران گرفتم.

==============
در ضمن قبلا هم سرکار mona690 توضیح دادن که اطلاعات ایشون غلطه

فایل: 

متحیر";497901 نوشت:
ولی برای اصل مسئله "تعدد زوجات" چند دلیل ذکر شده که مهترینش
بیشتر بودن آمار جامعه زنان آماده ازدواج از جامعه آماری مردان(آماده ازدواج ) هست که این هم چند دلیل داره از جمله بالا بودن آمار کشته شدن مردان به دلایل مختلف(در گذشته جنگ امروزه به دلایل تصادفات، مشاغل و ...)، آمار پایین بیماری های منجر به مرگ در زنان(که همچنان باتوجه به بهبود وضعیت بهداشت این مسئله معتبر می باشد!!) و بلوغ زودتر در خانم ها و ...

لطفا از قران یا روایات برای این مطالب سند ارائه بفرمائید
بله ، در تحلیلات ممکن است چنین دلایلی بیاید، ولی اینکه بگوییم دلیلش این بوده نیاز به روایت داریم

B-neshan;497944 نوشت:
سلام...راس میگه. مگه نشنیدید که اعراب فرزندان دختر خودشون رو زنده بگور میکردند. نتیجه اش همین شده که دکتر گفتن. ایشون کلا راست زیاد میگه

متوجه منظورتان نشدم، چه کسی را تایید و چه کسی را رد کردید
زنده به گور کردن دختران در جاهلیت فراگیر نبوده بلکه بعضی این کار را می کردند ، وگرنه نسل آنها قطع میشد ، وجود شخصیت مثل خدیجه سلام الله علیها با آنها اموال و امثال ایشان ، نشان از آن دارد که زنده به گور کردن دختران توسط عده ای صورت می گرفته نه این سنت فراگیر باشد

mona690;497963 نوشت:
در ضمن این امار ها تو جاهای مختلف دنیا فرق داره.اگه ادعا میشه اسلام برای همه ی زمانها و مکانهاست این توجیه هیچ کاربردی نداره مگه اینکه بخوایم فقط بگیم عربستان 1400سال پیش کاربرد داشته..

کاملا صحیح می فرمائید
اگر این آمار ها درست باشد و بالاتر دلیل قرار بگیرید، حالا در عربستان اگر تعداد زنان مساوی باشد، در کویت تعداد زنان دو برابر باشد، در افعانستان سه برابر باشد و در ایران چهار برابر
باید بگویم اسلام گفته در عربستان هرمردی می تواند یک همسر انتخاب کند، در کویت دو در افعانستان سه و در ایران چهار تا !!!!!!!!!

دل ارام;497971 نوشت:
اگر ما خواسته باشیم دنبال دلیل فقط در ایات و روایات بگردیم پس باید عقل را تعطیل کنیم و فلسفه عقل انسان زیر سوال می رود

متاسفانه ساز و کار سایت طوری است که بنده نباید وارد مسائل کلامی شوم وفقط در زمینه تاریخی پاسخگوی سروران گرامی هستم ولی اجمالا عرض می کنم خداوند که انسان را آفریده به تمام مصالح و مفاسد انسان آگاه است ، همه دانشمندان جمع شوند نمی توانند بگویند
چرا نماز صبح دو رکعت است؟
چرا ما باید در ماه مبارک رمضان روزه بگیریم ؟ چه فرقی بین ماه رمضان وشعبان است؟با اینکه در گردش هم هست
کسی نمی تواند دلیل اینها را بگوید مگر اینکه دل بتراشد، یا اینکه ایه یا روایتی بیاورد

دل ارام;497971 نوشت:
در ثانی خداوند در قران فرموده در ایات قران تدبر کنید
همین توصیه به تدبر و تفکر می تواند دلیلی باشد که ما در قران کنکاش کنیم و دلایل احکام را بدست اوریم

منظور آیات تعقل در آفرینش ، اصول دین و ... نه در علل الشرایع



دل ارام;497971 نوشت:
اتفاقا در قران یکی از دلائل شکسته شدن نماز را راحتی مسافر عنوان می کند


کدام ایه؟ ایه 101 سوره نساء چنین مطلبی ندارد ؟

دل ارام;497971 نوشت:
مسافر حتی اگر با هواپیما یا جت هم سفر کند نسبت به وقتی که در خانه است در ارامش و راحتی نیست


اگر این باشد کسی که در خانه خودش هم به سختی نماز می خواند باید شکسته بخواند چون طبق گفته شما دلیل شکسته شدن سختی است نه سفر

دل ارام;497971 نوشت:
(وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ) “اگر نگران شديد از اينكه نمي‌توانيد درباره يتيمان عدالت را برقرار كنيد، پس (مي‌توانيد) با زناني‌كه خوشايند شماست، نكاح (ازدواج) كنيد؛ دو تا، سه‌تا و چهارتا. پس اگر ترسيديد كه نمي‌توانيد عدالت كنيد، پس به يكي اكتفا نمائيد، يا آنچه در اختيارتان است. اين شيوه نزديكتر است به اينكه كجروي نكنيد”.
یعنی اگر شرایط برای دو تا فراهم است دوتا
واگر برای سه تا فراهم است سه تا و اگر برای چهار تا فراهم است چهارتا بگیرید
وگرنه می گفت تا چهارتا زن مجاز هستید بگیرید و اعداد دو و سه و چهار را نمی اورد

اولا : طبق گفته شما اگر کسی ده تا هم خواست بگیرد و بتواند در آنها عدالت بر قرار کند می تواند بگیرد چون شرط را عدالت دانسته است ولی چنین نیست، خداوند تا چهار تا را مجاز دانسته اند نه بیشتر ولی اگر گفته شما درست باشد و شرط عدالت باشد همان طور که در صورت عدم عدالت می توان به دو تا تنزل کرد در صورت توان عدالت می توان به 10تا صعود کرد وحال انکه هیچ کس چنین برداشتی از این آیه نکرده است
ثانیا: ترس از عدالت در ایه مطرح است و شما بدون دلیل نمی توانید ترس از مصلحت را به فراهم بودن شرایط تعمیم دهید، و تعداد زن و مرد در جامعه را در آن بگنجانید

دل ارام;497971 نوشت:
این حالت یا هرگز اتفاق نمی افتد یا ممکن است بسیار استثنایی باشد
زیرا مردها در جنگها و حوادث بیشتر از زنها کشته می شوند

به قول منطقی ها فرض محال ، محال نیست
اگر چنین اتفاقی افتاد که مردان دو برابر زنان شدند، اصلا یک حکومتی آمد و اکثر زنان را کشت، آنوقت چه ؟ ایا شما به این گفته پایبند می مانید
احکام تابع مصالح ومفاسد است و مصالح و مفاسد را خدواند می داند بعضی از آنها را فرموده و بعضی مکتوم است
اگر کسی بگوید نماز برای ورزش است، حرفش درست نیست چون اگر میلون ها دلیل نماز برای جامعه ، فرد ، روح و جسم داشته باشد یکی از آنها ورزش خواهد بود
اگر کسی بگوید روزه برای سلامتی است، حرفش درست نیست، چون در این صورت انحصار به ماه مبارک معنا نداشت،اگر روزه میلونها استفاده برای جامعه ، فرد و روح و جسم داشته باشد، ممکن است یکی از آنها سلامت بدن باشد ، منحصر کردن علت روزه به سلامتی صحیح نیست.

عماد;498385 نوشت:
متاسفانه ساز و کار سایت طوری است که بنده نباید وارد مسائل کلامی شوم وفقط در زمینه تاریخی پاسخگوی سروران گرامی هستم ولی اجمالا عرض می کنم خداوند که انسان را آفریده به تمام مصالح و مفاسد انسان آگاه است ، همه دانشمندان جمع شوند نمی توانند بگویند
چرا نماز صبح دو رکعت است؟

سلام و عرض ادب

استاد گرامی من قصد جدل ندارم و می خواهم از بحث با شما انشالله به نتیجه برسم و از شما خواهش می کنم جوابهای منطقی ارائه دهید
تا این شاگرد و دانش اموز قانع شود

بنده قبول دارم خداوند به تمام مصالح بشر اگاه است ولی اینکه تمام دانشمندان جمع شوند نمی توانند علت اینکه چرا نماز صبح دو رکعت است را بفهمند
قبول ندارم البته ممکن است تمام علت را نفهمند ولی به قسمتی از علل فعلا می توان پی برد و شاید در اینده در اثر تکامل علم و دانش و عقل بشر به تمامی علل ان پی برد

از عللی که می توان به ان اشاره کرد چند مورد را خدمتتان عرض می کنم
می دانیم انسان و طبیعت از خورشید انرژی دریافت می کند و همچنین از ستارگان و سیارات دیگر
این انرژی در قسمتهایی از روز در اوج و در قسمتهایی از روز در حضیض است
از نقاط اوج دریافت انرژی هنگام طلوع خورشید و و قبل از طلوع خورشید است
شاید یک علتی که نماز صبح دو رکعت است به خاطر اوج انرژی در ان لحظات است بطوریکه با دو رکعت هم می توان انرژی کافی بدست اورد

البته این مساله که گفتم یک باور جهانی و از نظر علمی ثابت شده است و حتی ادیان بودایی هنگام طلوع صبح و غروب صبح
ادابی شبیه نماز برای دریافت انرژی انجام می دهند
یا دلیل دیگر اینکه چون انسان در ان موقع شب از خواب بیدار می شود حوصله خواندن نماز طولانی را ندارد

البته دقت کنید گفتم اینها دلائل احتمالیست ولی نمی توان کلا منکر شد و خط بطلان روی انها کشید
شاید با تکامل مغز انسان و دانش به علتهای بیشتری دست یافت

و اینکه فرمودید چرا باید در ماه رمضان روزه بگیریم
شاید به علت وجود شبهای قدر و تنزیل قران در این ماه باشد

باز هم دقت کنید اینها تمام دلایل نیست و ممکن است قسمتی از دلائل باشد

عماد;498385 نوشت:
کسی نمی تواند دلیل اینها را بگوید مگر اینکه دل بتراشد، یا اینکه ایه یا روایتی بیاورد

اما مساله دیگر اینکه کسی نتواند دلیل دو رکعت بودن نماز صبح را بگوید
دلیل نمی شود که دنبال دلائل دیگر احکام نرویم
مثل این که شما بگویید من دلیل اینکه چرا برف می اید را نمی فهمم پس حتما دیگر دلائل هواشناسی را نخواهم فهمید و بهتر است دنبال
ان هم نروم

و اینکه فرمودید دلیل بتراشد
اگر واقعا دلیل غلط و غیر منطقی بود باید گفت تراشیده است و اعتبار ندارد

ولی اگر دلیل علمی و منطقی بود چرا باید ان را رد کرد ؟

خواهشا به سوالات جواب دهید زیرا همانطور که گفتم قصدم رسیدن به نتیجه برای خودم هست
و می خواهم اگر اشتباه فکر می کنم به اشتباه خود پی ببرم

عماد;498385 نوشت:
منظور آیات تعقل در آفرینش ، اصول دین و ... نه در علل الشرایع

لطفا دلیل و برهانی بیارید که منظور ایات افرینش و اصول دین است و نه علل شرایع ؟

عماد;498385 نوشت:
اولا : طبق گفته شما اگر کسی ده تا هم خواست بگیرد و بتواند در آنها عدالت بر قرار کند می تواند بگیرد

خیر بنده چنین چیزی نگفتم لطفا نشان دهید کجا بنده چنین چیزی گفتم ؟

وقتی خود ایه تا چهارتا را به شرط عدالت مجاز دانسته بنده چکاه ره ام که ان را به ده برسانم ؟؟؟؟!!!!!!

عماد;498385 نوشت:
چون شرط را عدالت دانسته است ولی چنین نیست، خداوند تا چهار تا را مجاز دانسته اند نه بیشتر ولی اگر گفته شما درست باشد و شرط عدالت باشد همان طور که در صورت عدم عدالت می توان به دو تا تنزل کرد در صورت توان عدالت می توان به 10تا صعود کرد وحال انکه هیچ کس چنین برداشتی از این آیه نکرده است

خیر بنده چنین چیزی نگفتم واقعا متعجبم از این برداشت شما :Moteajeb!: لطفا نقل قول بیاورید که بنده گفتم تا ده تا به شرط عدالت می تواند زن بگیرد

حقیر فکر می کنم برداشتتان از مطالب من اشتتباه بوده و با دقت نخوانده اید

عماد;498385 نوشت:
ثانیا: ترس از عدالت در ایه مطرح است و شما بدون دلیل نمی توانید ترس از مصلحت را به فراهم بودن شرایط تعمیم دهید، و تعداد زن و مرد در جامعه را در آن بگنجانید

من بدون دلیل ترس از تعداد زن و مرد را در ان نگنجاندم و بلکه دلیل اوردم دقت نفرمودید

دوباره می گویم ایه می فرماید دو تا یا سه تا یا چهارتا

به روش و بیان و سیاق گفتار ایه دقت فرمایید

چرا نفرمود تا چهارتا زن می توانید بگیرید ؟ دلیلش چیست ؟ این نحوه بیان دلیلش چیست ؟

چرا اعداد دو و سه و چهار را به ترتیب اورده است ؟

منظور این است که اگر شرایط جامعه اقتضا کرد و عدالت برای گرفتن زن به اندازه دو تا برای همه فراهم بود
به دوتا بسنده کنید
و اگر شرایط برای سه تا به سه تا و در نهایت چهارتا

و بیشتر از چهارتا را تحت هیچ شرایطی مجاز ندانسته

همانطور که دوست گرامی مراد علی هم اورده

منظور از رعایت عدالت همه جانبه است نه اینکه یک نفر چهارتا زن بگیرد و دیگری حتی یک زن هم نصیبش نشود

از حکمت خدا بدور است این جنبه عدالت را رعایت نکرده باشد

عماد;498385 نوشت:
به قول منطقی ها فرض محال ، محال نیست
اگر چنین اتفاقی افتاد که مردان دو برابر زنان شدند، اصلا یک حکومتی آمد و اکثر زنان را کشت، آنوقت چه ؟ ایا شما به این گفته پایبند می مانید

اولا این حالت گفتم بسیار غیر ممکن و محال است
و حالا به گفته شما اگر حکومت دیوانه ای پیداشد و زنها را کشت که تا به حال نظیر این مورد نبوده

ان وقت حتما خدای حکیم برای ادامه نسل شاید چند شوهری را مجاز بداند

این موارد قرار دادی و عرفی است و چه بسا در ان زمان این مساله قبح نداشته باشد
همچنان که الان در جاهایی نظیر تبت مساله چند شوهری رواج دارد و هیچ قبحی هم ندارد

عماد;498385 نوشت:
اگر کسی بگوید نماز برای ورزش است، حرفش درست نیست چون اگر میلون ها دلیل نماز برای جامعه ، فرد ، روح و جسم داشته باشد یکی از آنها ورزش خواهد بود
اگر کسی بگوید روزه برای سلامتی است، حرفش درست نیست، چون در این صورت انحصار به ماه مبارک معنا نداشت،اگر روزه میلونها استفاده برای جامعه ، فرد و روح و جسم داشته باشد، ممکن است یکی از آنها سلامت بدن باشد ، منحصر کردن علت روزه به سلامتی صحیح نیست.

من هم گفتم شاید به همه دلائل نتوان رسید ولی به قسمتی از دلائل فعلا می توان رسید

موفق باشید

mona690;497963 نوشت:

چرا بدون علم کافی نظر میدید؟
اتفاقا امارها دقیقا عکس اینه...
اینم چیز پنهان و مخفیی نیست که منتشر نشه همیشه بعد از سرشماری ها این امارها بیرون میاد
امارهای جهانی هم همینو نشون میده
یک نمونه از ویکی پدیا:


کشورهایی که در آنها جنس زن بیش از مرد است.کشورهایی که در آنها نسبت جنسیتی مرد و زن برابر است.کشورهایی که در آنها جنس مرد بیش از جنس زن است.
بدون داده

http://commons.wikimedia.org/wiki/File:Sex_ratio_total_population.PNG?uselang=fa

]

کلا این دلیل دلیل چرندی است برای توجیه چند همسری چون علاوه بر اینکه به امارها نمیخوره اگر اینو بخوایم برای دلیل این حکم بگیم باید بشه اخرش همونی که جناب کارشناس هم گفت!!...
در ضمن این امار ها تو جاهای مختلف دنیا فرق داره.اگه ادعا میشه اسلام برای همه ی زمانها و مکانهاست این توجیه هیچ کاربردی نداره مگه اینکه بخوایم فقط بگیم عربستان 1400سال پیش کاربرد داشته..
مثلا یک جا مثل چین جمعیت زنها 40 ملیون کمتر است از طرف دیگه تو کشورهایی که مردها کمترند اختلاف اصلا به این حد نیست و در حد دو یا سه ملیونه...!

با سلام و تشکر بابت آمار

همین مساله بیانگر اینست که حکم چندهمسری مردان بدلیل درنظر گرفتن نیاز جنسی ایشان نیست بلکه به منظور تامین زندگی زنان بی سرپرست میباشد ....

البته کشورهای غیرمسلمان را نمیتوان در این بررسی قرار داد ، چون ایشان معتقد به احکام اسلامی نیستند، اگر بودند قطعا دچار چنین معضلی یعنی بیشتر بودن جمعیت مردان نمیشدند. چون مراجع دینی مسلمانان جواز نگهداری جنین پسر و از بین بردن دختران را نمیدهند...

لطفا یکی راهنمایی کنه چطور میتونم فایل صوتی رو قرار بدم
شاید با شنیدن سخنرانی دوستان بتونن بهتر نظر بدن

B-neshan;498332 نوشت:
آخه این چه صحبتیه که شما میفرمایید.؟

پای حرف این جور آدم ها نشینید. اینها فقط جذاب حرف میزنن که طرفدار جمع کنن و جاهای مختلف ازشون دعوت به سخنرانی کنن و به پول و شهرت برسن.

در خود ایران در سرشماری سال 90 نسبت مرد به زن 100 به 103 بوده. یعنی مردها بیشتر بودند. که در اکثر مناطق جهان این عدد طبیعی هستش.

37 میلیون و 900 هزار مرد در برابر 37 میلیون 240 هزار زن!!!

اطلاعات بیشتر در فایل پیوست که از سایت مرکز آمار ایران گرفتم.

==============
در ضمن قبلا هم سرکار mona690 توضیح دادن که اطلاعات ایشون غلطه

یعنی شما میگین دکتر حرفاش اشتباهه؟؟؟؟؟؟؟؟
:Gig:
اخه معمولا با سند و مدرک حرف میزنه
با اسناد دقیق
من حرفاشو خیلی دوست دارم
دید ادم خیلی عوض میشه

seyedeh khanom;499012 نوشت:
یعنی شما میگین دکتر حرفاش اشتباهه؟؟؟؟؟؟؟؟
:Gig:
اخه معمولا با سند و مدرک حرف میزنه
با اسناد دقیق
من حرفاشو خیلی دوست دارم
دید ادم خیلی عوض میشه

سلام علیکم

لطفا ما رو ه روشن کنید، آمار امروز چه ارتباطی به آمار 1400 سال پیش داره؟

عماد;497890 نوشت:
سلام علیکم
سرشماری دقیقی از تعداد زنان و مردان در زمان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم نیست، و دلیل تعدد زوجات تا چهار نفر نیز این مسئله نمی باشد، هر حکمی می تواند دلایل عمده ای داشته باشد، و ما نمی توانیم برای حکم خداوند دلیل بتراشیم ، مگر اینکه دلیل آن در ایات وروایات آمده باشد.
مثلا اگر کسی بگوید ، نماز مسافر به این دلیل شکسته است که سفر سختی دارد و سختی ها باعث شکسته شدن نماز می شود، بدون اینکه این حرف در جایی از متون دینی آمده باشد، فردا که ماشین ، هواپیما و ... اختراع شد، باید بگوییم سختی از بین رفت و نماز باید به صورت اولیه برگردد وحال انکه فقها چنین چیزی نفرموده اند
همینطرو است موضوع تعدد زوجات تا چهار نفر
اگر خودمان دلیل بتراشیم وقتی تعداد زنان دوبرابر شد باید بگوییم حالا هر مردم می تواند 2 زن بگیرید!!
وقتی تعداد مساوی شد باید بگوییم حالا باید هر مرد یک زن بگیرند !!!
وقتی تعداد مردان دو برابر شد باید بگوییم هر زن دو مرد می تواندبگیرد!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و ادب خدمت پاسخگوی محترم جناب عماد

در اینباره که نمیتوان برای احکام الهی دلیل کامل و قطعی آورد بحثی نیست. اما این پاسخ حضرتعالی برای بنده سوالی دربرداشت، چرا که بار دومی است که چنین پاسخی میبینم.

قبلا در تاپیک

http://www.askdin.com/thread36932-16.html

بنده در پاسخ یکی از کاربران گفتم

ما چنین کاری را مطلقا بد نمیدانیم. نظر مراجعی که آن را مشروط به رضایت همسر اول دانسته اند برای انجام اینکار کافیست.

کاربر ملاصدرا در پاسخ با غلط اندازی به بنده چنین نسبتی داد:

کدام مرجع تقلید گفته اجازه همسر اول شرط صحت ازدواج است؟ کدام یک از مراجع ازدواج دوم را مشروط به اجازه همسر اول می دانند؟؟؟
شما سوال را دقیق متوجه نمی شوید آنوقت بنده باید چندین بار مطلب را برای شما توضیح دهم.
شرط صحت ازدواج یعنی بدون اجازه همسر اول ازدواج دوم باطل است (دقت کنید) برای بار چندم است که شما بدون دقت به مطالب بنده جواب می دهید؟
کدام یک از این فتاوایی که آورده اید می گوید ازدواج دوم مشروط به اجازه همسر اول است
(یعنی اگر همسر اول رضایت ندهد عقد باطل است)

بحث بنده ارتکاب گناهانی بود که یک مرد با ظلم به همسر اول برای رسیدن به همسران بعدی مرتکب میشود. اما ایشان میگفت تو میگویی عقد باطل است

سوال من اینجاست: آیا اعتقاد ما به وجوب تقلید از مراجعمان و عمل به فتاوای علما به این معناست که ما منظورمان اینست که اگر بدون رضایت همسر ازدواج کند عقد باطل است؟ (اصلا شاید بین خود فقها هم در این رابطه اختلاف باشد. ما چکاره ایم که بگوییم باطل است یا نیست.)

و آیا صرف اینکه عقد باطل نیست اجازه داریم خلاف فتوای مراجع عمل کنیم؟

حالا هم شاید شما که اصل سخنرانی را نشنیده اید با بی دقتی و عجله پاسخ داده باشید...

اما اشکال بنده به پاسخ شما این مورد است که آیا اگر به هر دلیل بگوییم حداکثر اختلاف آمار جمعیتی مردان و زنان 4 به 1 بوده است دلیلی است بر اینکه ما منظورمان اینست که حالا که این نسبت تغییر کرد حکم الهی هم باید تغییر کند؟

جناب رائفی پور در این سخنرانی چنین آوردند:

به ذات امکان ندارد تعداد مردان بیشتر از زنان باشد مگر اینکه بشر دست برده باشد...همین حالتی که امروزه در چین پیش آمده. یعنی نمیشود یک زن بتواند دو شوهر داشته باشد...

در آن زمان نسبت جمعیتی 4 به یک بود آمدند در دارالندوه جمع شدند تصمیم گرفتند دختران را بکشند.... اسلام آمد گفت چرا میکشید 4 زن بگیرید. اول آمد یک داروی مسکن داد بعد به لحاظ علمی وارد شد ...
بروید طب الرضا بخوانید طب الصادق بخوانید حتی درمورد ریز مواد غذایی وارد شد. اگر میخواهید بچتون پسر باشه چه بخورید اگر میخواهید دختر با شه چه بخورید.

(از آن طرف هم اسلام با جامعه ای مواجه بود پر از فاحشه ... زنانی که شانس ازدواج نداشتند میل جنسی دارند باید چکار کنند؟ آیا مثل مسیحیت باید صورت مساله را پاک کند یا بگوید دارش بزنید؟؟؟

آقا مرد به لحاظ شهوترانی میرود زن دوم میگیرد از این بیشتر؟ اما زن چرا راضی میشود همسر دوم شود؟ مجبور است از روی اجبار .

چون او هم بعنوان انسان حقوقی دارد 1- حقوق اقتصادی او باید شناخته شود. 2- حقوق جنسی او باید شناخته شود.

بگوییم مثل مسیحیت زیرابش را بزنیم برود؟؟؟

همین الان در کشورهای غربی مرد بیش از یک زن نمیتواند بگیرد. زن دوم معشوقه هست که هیچ حقوقی ندارد...

اما اسلام میگوید شرمنده این دستمال کاغذی نیست مچاله کنی بندازیش بیرون 100 دلار بدی بگی برو...

پولی نیست این شان دارد. تا کی میخواهد از این راه پول درآورد؟

تا موقعی که خوشکلی دارد؟؟؟ کمی هم که بگذرد کسان دیگری هستند که جایگزینش شوند... میرود سراغ خوشکتره جوونتره.

(اسلام) میگوید باید حقوق او را به رسمیت بشناسی.

یعنی چی حقوقش را به رسمیت بشناسم؟

یعنی این 1- باهاش ازدواج میکنی . 2- زن دوم هستی عین زن اول حقوق برابر میگیری .

(در اسلام) اینقدر انسان و امیال او رسمیت دارد که حتی شرایط ازدواج دائم ندارم میگوید میتوانی موقت ازدواج کنی اما آنهم شرایط دارد..... قانونی ثبت کن. ضامن قانون کیست؟ خود خدا ...

از این طرف هم فکر نکنید که میگوید بروید زن بگیرید بروید زن بگیرید...

به لحاظ منابع اسلامی و قرانی هیچ مردی نباید زن دوم بگیرد.

اگر مردی مسلمان باشد نباید زن دوم بگیرد. نباید نه اینکه بگوییم حرامه نه میتواند بگیرد اما باید عدالت برقرار کند.

در روایت آمده عدالت تا حتی لبخند را هم شامل میشود ...عادل نباشی ظالمی...

فلذا اگر دین حاکم شود ضامن حقوق طرفین است...

فقه هم پویاست آمده میگوید برای همسر دوم باید زن اول اجازه دهد....

این را هم بدانید اگر ازدواج مجدد نباشد این بدین معناست که عده کثیری از زنان از میل جنسی و تشکیل خانواده محرومند. این یک حقیقت است.......

من قضاوت را با خود شما میگذارم. آیا شما از این سخنان چنین برداشت کردید که ایشان میگویند امروزه تا 4 همسر گرفتن برای هیچ کسی حلال نیست و اگر کسی چنین کند عقدهای بعدی باطل است و مرتکب فساد جنسی شده؟

.امین.;498616 نوشت:
البته کشورهای غیرمسلمان را نمیتوان در این بررسی قرار داد ، چون ایشان معتقد به احکام اسلامی نیستند، اگر بودند قطعا دچار چنین معضلی یعنی بیشتر بودن جمعیت مردان نمیشدند. چون مراجع دینی مسلمانان جواز نگهداری جنین پسر و از بین بردن دختران را نمیدهند...

نقشه رو درست نگاه نکردید!در کشورهای مسلمان مردها بیشترند!!!!:Nishkhand:
در ضمن کی گفته تو همه ی کشورهای غیر مسلمان کشتن جنین دختر رواج دارد؟؟؟شاید فقط چین این طور باشد نه جاهایی مثل اروپا و امریکا....نقشه رو ببینی اونجا زنها بیشتر هم هستن!!

سـامـان;499442 نوشت:
نقشه رو درست نگاه نکردید!در کشورهای مسلمان مردها بیشترند!!!!:Nishkhand:
در ضمن کی گفته تو همه ی کشورهای غیر مسلمان کشتن جنین دختر رواج دارد؟؟؟شاید فقط چین این طور باشد نه جاهایی مثل اروپا و امریکا....نقشه رو ببینی اونجا زنها بیشتر هم هستن!!

اگر پست 20 را میخوانید از قول جناب رائفی پور اوردم:

.امین.;499397 نوشت:
اول آمد یک داروی مسکن داد بعد به لحاظ علمی وارد شد ...
بروید طب الرضا بخوانید طب الصادق بخوانید حتی درمورد ریز مواد غذایی وارد شد. اگر میخواهید بچتون پسر باشه چه بخورید اگر میخواهید دختر با شه چه بخورید.

پس اگر نسبت جمعیتی مردان در کشورهای مسلمان بیشتر شده دو علت را میتوانم برایتان ذکر کنم. اول همان تعلیماتی که در این زمینه دین اسلام داده است و همین الان هم میبینیم که در کتب قدیمی ایرانی هم آمده و حتی زنان قدیمی ایرانی هم که سواد نداشتند طبق تجربه به همین روشها متوسل میشدند .

دوم اینکه همه مسلمانان شیعه نیستند که ملزم به عمل به این دستور (یعنی حرمت سقط جنین ) باشند...

خیلی جالبه که دارین دنبال دلیل موجه و قابل قبول و منطقی میگردین برای توجیه قانون چند همسری در اسلام :Nishkhand:

موفق و موید باشین :Nishkhand:

_Member_;499499 نوشت:
خیلی جالبه که دارین دنبال دلیل موجه و قابل قبول و منطقی میگردین برای توجیه قانون چند همسری در اسلام :Nishkhand:

موفق و موید باشین :Nishkhand:

جالبتر که نه طرفداران پروپاقرص چندهمسری این مطالب را قبول دارند نه مخالفینش. هرکدام از یک طرف بام افتادند

.امین.;499397 نوشت:
سوال من اینجاست: آیا اعتقاد ما به وجوب تقلید از مراجعمان و عمل به فتاوای علما به این معناست که ما منظورمان اینست که اگر بدون رضایت همسر ازدواج کند عقد باطل است؟ (اصلا شاید بین خود فقها هم در این رابطه اختلاف باشد. ما چکاره ایم که بگوییم باطل است یا نیست.)
و آیا صرف اینکه عقد باطل نیست اجازه داریم خلاف فتوای مراجع عمل کنیم؟

سلام علیکم
این سایت انجمنهای مختلفی دارد، از جمله انجمن احکام
این سوالات شما باید در انجمن احکام بحث شود

.امین.;499397 نوشت:
اما اشکال بنده به پاسخ شما این مورد است که آیا اگر به هر دلیل بگوییم حداکثر اختلاف آمار جمعیتی مردان و زنان 4 به 1 بوده است دلیلی است بر اینکه ما منظورمان اینست که حالا که این نسبت تغییر کرد حکم الهی هم باید تغییر کند؟

وقتی شما دلیل خاصی را علت تشریع حکمی دانستید، طبیعی است پس از رفع دلیل حکم هم منتفی میشود.
وقتی من گفتم، چون هوا سرد است همه بچه هایم لازم است لباس گرم بپوشند، وقتی علت که همان هوای سرد است از بین رفت ، دیگر معنا ندارد بچه ملزم به پوشیدن لباس گرم باشد

.امین.;499397 نوشت:
در آن زمان نسبت جمعیتی 4 به یک بود آمدند

مدرک ؟
در کدام منبع تاریخی چنین چیزی آمده که جناب رائفی پور فرموده اند؟

.امین.;499397 نوشت:
در دارالندوه جمع شدند تصمیم گرفتند دختران را بکشند

دلایلی که برای زنده به گور کردن دختران در تاریخ آمده بعضا عبارتند از :

1.«یَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ»؛(1)از بدى بشارتى که به او داده شده از میان قبیله خود متوارى شود (و نمى‌‏داند) آیا او را با سرافکندگى نگاه دارد یا (زنده) در زیر خاکش نهان سازد. هان، بد قضاوتى مى‏‌کنند.
قرآن می‌فرماید در جاهلیت عرب وقتى براى ایشان خبر مى‌‏آوردند که دختردار شدید از خشم سیاه مى‌‏شدند، و از بدى خبرى که به آنان داده شد و از فشار افکار عمومى که آن‌را بد مى‏‌پنداشتند پنهان گشته، به فکر فرو مى‏‌رفتند که آیا این نوزاد دختر را نگه دارند و ذلت و خوارى دختر دارى را تحمل کنند و یا زنده زنده در خاک پنهانش سازند، همچنان‌که عادت اکثرشان در باره دختران متولد شده این بود.
2.دختران نقشی در اقتصاد و تولید نداشته و بار زندگى بودند؛ لذا قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ...»(2)و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزى مى‌‏دهیم.
یکی از مسلمانان که قبلا در جامعه جاهلیت می زیسته می گوید: دين ما اين بود كه همديگر را بكشيم و به يك ديگر هجوم بريم. دختر خويش را زنده به گور مى‏كرديم تا غذاى ما را نخورد.(3)
3.در جنگ‌‏ها، دختران اسیر می‌شدند و مورد تجاوز دشمن قرار مى‌‌‏گرفتند؛ از این‌رو برای آنکه دچار چنین مشکلی نشوند، خود آنها را زنده به گور می‌کردند(4)

اما نظری که آقای رائفی پور فرموده در تاریخ پیدا نکردم اگر شما می دانید بفرمائید
منابع :
1.ایه نحل
2.طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ‏12، ص 401، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.59
3. تاريخ‏الطبري/ترجمه،ج‏4،ص:1655
4.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏11، ص 270، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ طیب، سید عبد الحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏8، ص 143، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 6، ص 410، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، تهران، 1383ش.

.امین.;499397 نوشت:
در دارالندوه جمع شدند تصمیم گرفتند دختران را بکشند

مدرک؟

.امین.;499397 نوشت:
اسلام آمد گفت چرا میکشید 4 زن بگیرید

مدرک؟

البته بنده با بقیه سخنان ایشان مشکلی ندارم فقط انچه بحث تاریخی است اگر مدرک ارائه شود ممنون میشوم
اگر مدرک نبود، می شود با اما و اگر گفت دلیل زنده به گور کردن این بوده و تشریع حکم چهار زن هم بدین علت بوده!!!!!

.امین.;499512 نوشت:
جالبتر که نه طرفداران پروپاقرص چندهمسری این مطالب را قبول دارند نه مخالفینش. هرکدام از یک طرف بام افتادند

ما اصل را قبول داریم ، اسلام اجازه تعدد زوجات داده ، اما منحصر کردن به دلیل خاص بدون مدرک نمی تواند درست باشد، می تواند به عنوان یک دلیل آنهم شاید ، باشد اما دلیل تراشی و دلیل تراشیده شده را علت تام خواندن صحیح نیست
اینکه بگوییم نماز برای ورزش است ، قدیم مردم ورزش نمی کردند ، پیامبر صلی الله فرمود نماز بخوانید، نتیجه این می شود حالا که مردم ورزش می کنند، دیگر نیازی به نماز نیست
دقت کنید، یک دلیل تراشیده شده( ورزش برای نماز) آن را علت تام دانسته(فقط این دلیل) سپس نتیجه گیری کرده(که امروزه دیگرنیاز به نماز نیست)
یک دلیل تراشیده شده(تعداد بیشتر زنان دلیل چند همسری) آن را علت تام دانسته(فقط این دلیل) سپس بعضی نتیجه می گیرند(پس الان که مساویند دیگر چند همسری جایز نیست)
این با شرع خدا بازی کردن است

دل ارام;498413 نوشت:
بنده قبول دارم خداوند به تمام مصالح بشر اگاه است ولی اینکه تمام دانشمندان جمع شوند نمی توانند علت اینکه چرا نماز صبح دو رکعت است را بفهمند
قبول ندارم البته ممکن است تمام علت را نفهمند ولی به قسمتی از علل فعلا می توان پی برد و شاید در اینده در اثر تکامل علم و دانش و عقل بشر به تمامی علل ان پی برد

با این فرمایش موافقم اما به شرایطی
1. اینکه آن دلیلی که پیدا کرده اند علت تامه نیست
2.ممکن است اشتباه باشد و بعد ها اتفاقا دانشمندان دیگری بیایند و آن دلیل را نقض کنند
حکم خدا تکیه گاهش دلایل دانشمندان نیست که ، البته دلایل به دست آماده می تواند به عنوان احتمال فرض شود و در پایان گفته شود خدا بهتر می داند
نه اینکه این است و جز این نیست.
بنده عرض کردم ممکن است از هزار دلیل نماز یکی هم ورزش باشد ، ولی انحصار درست نیست، و ممکن است این دلیل هم چند روز دیگر توسط شخص دیگری نقض شود
نباید تکیه گاه فرمایشات دین دلایل بشری باشد ، بلکه فقط می توانند به عنوان احتمال مطرح شوند
در تاریخ اسلام اگر پیامبرصلی الله علیه واله وسلم و امامان علیهم السلام نسبت به حلال و حرام یا مستحب و مکروه دلیل اقامه کرده اند آن دلیل قطعی است ولی دلایل غیر معصوم فقط احتمال است.

دل ارام;498413 نوشت:
از عللی که می توان به ان اشاره کرد چند مورد را خدمتتان عرض می کنم
می دانیم انسان و طبیعت از خورشید انرژی دریافت می کند و همچنین از ستارگان و سیارات دیگر
این انرژی در قسمتهایی از روز در اوج و در قسمتهایی از روز در حضیض است
از نقاط اوج دریافت انرژی هنگام طلوع خورشید و و قبل از طلوع خورشید است
شاید یک علتی که نماز صبح دو رکعت است به خاطر اوج انرژی در ان لحظات است بطوریکه با دو رکعت هم می توان انرژی کافی بدست اورد

احسنت ، شاید

دل ارام;498413 نوشت:
البته دقت کنید گفتم اینها دلائل احتمالیست ولی نمی توان کلا منکر شد و خط بطلان روی انها کشید
شاید با تکامل مغز انسان و دانش به علتهای بیشتری دست یافت

بنده هم همین را می گویم اما با عبارت دیگر
همه دانشمدان جمع شوند نمی توانند دلیل قطعی 2رکعت بودن نماز صبح را متوجه شوند، و انچه می گویند از این قبیل که شما فرمودید فقط به عنوان احتمال است و شاید فردا دانشمند دیگری بیاید و بگوید اتفاقا ظهر برای انرژی جمع کردن بهتر است ، نباید بگوییم پس دلیل نماز صبح چه میشود، افرادی هم که ایمانش ضعیفتر است بگویند نکند خدا العیاذ بلله اشتباه کرده
این حرفها به اینجا می کشد
فردا داشمندی بگوید ظهر برای جمع کردن انرژی بهتر است ، ما هم خوشحال بگویم ببینید خدا نیز ظهر و عصر بیشتر فرموده نماز بخوانید که نافله هایش هم بیشتر است ، که افراد تا می توانند انرژی جمع کنند!!!!
از این فرداها و این نظریه ها ادامه دارد ، اگر نظریه ای آمد و به شرایع دین تطبیق داشت، فقط به عنوان احتمال باید مطرح شود، نه علت تامه.

دل ارام;498413 نوشت:
و اینکه فرمودید چرا باید در ماه رمضان روزه بگیریم
شاید به علت وجود شبهای قدر و تنزیل قران در این ماه باشد
باز هم دقت کنید اینها تمام دلایل نیست و ممکن است قسمتی از دلائل باشد

دل ارام;498413 نوشت:
اما مساله دیگر اینکه کسی نتواند دلیل دو رکعت بودن نماز صبح را بگوید دلیل نمی شود که دنبال دلائل دیگر احکام نرویم
مثل این که شما بگویید من دلیل اینکه چرا برف می اید را نمی فهمم پس حتما دیگر دلائل هواشناسی را نخواهم فهمید و بهتر است دنبال ان هم نروم و اینکه فرمودید دلیل بتراشد اگر واقعا دلیل غلط و غیر منطقی بود باید گفت تراشیده است و اعتبار ندارد ولی اگر دلیل علمی و منطقی بود چرا باید ان را رد کرد ؟

بنده نگفتم دنبال نرود، گفتم دلیل قطعی نیست بلکه احتمال است و ممکن است فردا نقد شود، پس پایه احکام را نباید بر احتمالات بست، که افراد سست ایمان پس از شکست احتمال تصور می کنند احکام نیز شکست خورده است.
فهمیدن علت بارش برف از امور بشری است نه از امور دینی
نسبت به دلیل تراشی حرف شما درست است ، معذرت می خواهم کمی تند رفتم
نگفتم دلیل را رد کنیم گفتم،
دلیل یا باید پشتوانه دینی (قرانی، روایی) داشته باشد یا باید به عنوان احتمال مطرح شودکه اگر....

دل ارام;498413 نوشت:
لطفا دلیل و برهانی بیارید که منظور ایات افرینش و اصول دین است و نه علل شرایع ؟

تا آنجا که بنده دقت کرده ام آیاتی که دستور به تدبر و تفکر می دهند همه بعد از مسائل خداشناسی و اصول دین است ، اگر جایی سراغ دارید که بعد از حکم شرعی دستور به تفکر نسبت به علت آن آمده بفرمائید استفاده کنیم

البته این بحثها از حیطه تاریخ بیرون رفته و بهتر است ادامه آن در انجمن عقاید یا قران مطرح شود، چون سایت تخصصی است، و هر انجمن کارشناس مربوط به خود را دارد

seyedeh khanom;499012 نوشت:
یعنی شما میگین دکتر حرفاش اشتباهه؟؟؟؟؟؟؟؟
اخه معمولا با سند و مدرک حرف میزنه

اگر مدرک سخنان ایشان نیز آورده ممنون میشود

.امین.;499397 نوشت:
در آن زمان نسبت جمعیتی 4 به یک بود آمدند


مدرک تاریخی ارائه فرمائید؟

.امین.;499397 نوشت:
در دارالندوه جمع شدند تصمیم گرفتند دختران را بکشند....

مدرک تاریخی ارائه فرمائید؟
در کدام کتاب آمده ؟

دوستان طبق تذکری که داده شده لطف بفرمایند فقط مسائل تاریخی را بحث کنند، اگر مسئله ای عقایدی یا ... دارند به انجمن های مربوطه یا کارشناسان همان انجمن مراجعه نمایند.

عماد;499557 نوشت:
دلایلی که برای زنده به گور کردن دختران در تاریخ آمده بعضا عبارتند از :

1.«یَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ»؛(1)از بدى بشارتى که به او داده شده از میان قبیله خود متوارى شود (و نمى‌‏داند) آیا او را با سرافکندگى نگاه دارد یا (زنده) در زیر خاکش نهان سازد. هان، بد قضاوتى مى‏‌کنند.
قرآن می‌فرماید در جاهلیت عرب وقتى براى ایشان خبر مى‌‏آوردند که دختردار شدید از خشم سیاه مى‌‏شدند، و از بدى خبرى که به آنان داده شد و از فشار افکار عمومى که آن‌را بد مى‏‌پنداشتند پنهان گشته، به فکر فرو مى‏‌رفتند که آیا این نوزاد دختر را نگه دارند و ذلت و خوارى دختر دارى را تحمل کنند و یا زنده زنده در خاک پنهانش سازند، همچنان‌که عادت اکثرشان در باره دختران متولد شده این بود.
2.دختران نقشی در اقتصاد و تولید نداشته و بار زندگى بودند؛ لذا قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ...»(2)و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزى مى‌‏دهیم.
یکی از مسلمانان که قبلا در جامعه جاهلیت می زیسته می گوید: دين ما اين بود كه همديگر را بكشيم و به يك ديگر هجوم بريم. دختر خويش را زنده به گور مى‏كرديم تا غذاى ما را نخورد.(3)
3.در جنگ‌‏ها، دختران اسیر می‌شدند و مورد تجاوز دشمن قرار مى‌‌‏گرفتند؛ از این‌رو برای آنکه دچار چنین مشکلی نشوند، خود آنها را زنده به گور می‌کردند(4)

اما نظری که آقای رائفی پور فرموده در تاریخ پیدا نکردم اگر شما می دانید بفرمائید
منابع :
1.ایه نحل
2.طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ‏12، ص 401، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.59
3. تاريخ‏الطبري/ترجمه،ج‏4،ص:1655
4.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏11، ص 270، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ طیب، سید عبد الحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏8، ص 143، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش؛ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 6، ص 410، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، تهران، 1383ش.

مدرک؟

مدرک؟

البته بنده با بقیه سخنان ایشان مشکلی ندارم فقط انچه بحث تاریخی است اگر مدرک ارائه شود ممنون میشوم
اگر مدرک نبود، می شود با اما و اگر گفت دلیل زنده به گور کردن این بوده و تشریع حکم چهار زن هم بدین علت بوده!!!!!

سلام آقا عماد
سوال داشتم
شما برای پاسخ گویی به دوستان به مراجع بالاتر از خودتون هم مراجعه می کنید یا هر چی خودتون فهمیدید و خواندید درسته .
شما کلا 4 تا منبع ذکر کردی به استناد همونها خط بطلان میکشی به روی نظرات مخالف خو ب شاید اون بدبختی که اینحرف را زده ازمنبع صحیحی غیر از اینها استفاده [=Times New Roman]

[="Arial"]کرده .
[=Times New Roman]
[="Arial"]بابا آقای رائفی پور که نمرده . اگر هدف شما پاسخ گویی وبیان حقایق به پرسش کننده است یک مراجعه می کردی به سایت مصاف قسمت با استاد از ایشون سوال میکردی چرا؟ و به چه دلیل؟
[=Times New Roman]
[="Arial"]دوست عزیز شما باید صبور باشی و در مورد مطالب تحقیق کنی.
[=Times New Roman]
[="Arial"]شما باید همون اول به خود آقای رائفی پور مراجعه می کردی دلایل ایشان و مدارکشان را بررسی میکردی اگر شبهه ایی وجود داشت به ایشون اطلاع می دادی ایشون را قانع می کردی جمع بندی صحبت ها را به عنوان پاسخ قرار می دادی.
[=Times New Roman]
[="Arial"]اگر وقت این کار راندارین همون اول بگین نمیدونم به خود رائفی پور مراجعه کنین جوابشون هم به مابگین تا بدانیم در کدام کتاب و کدام سند همچین موضوعی ذکر شده
[=Times New Roman] [=Times New Roman]
[="Arial"]به این موضوع توجه کنین که جواب اشتباه شما یا صحبت های رائفی پور میتواند ثوابتان را کباب کند.ایشان بارها گفتن اگر من گمراهم و اشتباه می کنم من و از گمراهی در بیارین بیاین به من بگین.آدم که نمی خواد دستی دستی بره جهنم .عین همین وضعیت که برای ایشون هست برای شما هم هست. اون دنیا بابت تک تک حرفهایی که تایپ میکنین باید جواب پس بدین.

[=Times New Roman] [="Arial"]اگر در لحنم تندی و تلخی بود به شیرینی کلامتان این بنده حقیر را حلال کنید[=Times New Roman]
[="Arial"]
[=Times New Roman] [="Arial"] [="Arial"]یاعلی
[=Times New Roman]

hossein-ap;499571 نوشت:
مراجع بالاتر از خودتون هم مراجعه می کنید یا هر چی خودتون فهمیدید و خواندید درسته .

منظور از مراجع بالاتر چیست؟ قطعا مراجعه می کنیم اما مراجعه بالاتر

hossein-ap;499571 نوشت:
شما برای پاسخ گویی به دوستان به مراجع بالاتر از خودتون هم مراجعه می کنید یا هر چی خودتون فهمیدید و خواندید درسته .
شما کلا 4 تا منبع ذکر کردی به استناد همونها خط بطلان میکشی به روی نظرات مخالف خو ب شاید اون بدبختی که اینحرف را زده ازمنبع صحیحی غیر از اینها استفاده

بنده نگفتم منحصر در این چهار مورد است گفتم این چهار تا را بنده دارم ، اگر شما هم دارید مدرک ارائه کنید، استفاده کنیم
اگر بجز این چهار تا دلیل دیگری دارید حتما باید منبعش را ذکر کنید
با شاید و اما و اگر نمی شود، اگر شما یا آقای رائفی پور مدرکی دارند بنده متمایل هستم ببینم ، ولی تا منبع ارائه نشده ، شاید فلانی نیز منبع صحیح تری دارد ، حرف علمی نیست
اگر این طور بحث کردن باب شود ، سنگ روی سنگ بند نمی شود، منهم هزار دلیل می آورم بدون مدرک،و می گویم شاید اینها هم بوده
بنده توقع داشتم شما بگوید عماد چهار مدرک بر سخنانش ارائه کرده ، شما هم یک مدرک ارائه دهید ، نه اینکه شما فقط چهار تا منبع ارائه کردیداید ، طرف مقابل که هیچ مدرک ارائه نکرده شاید حرفش از شما صحیح تر باشد !!!!!
البته آن چهار مدرک ، 2مدرکش آیات قرآن است ، گه صحیح تر از آن نیست

hossein-ap;499571 نوشت:
بابا آقای رائفی پور که نمرده . اگر هدف شما پاسخ گویی وبیان حقایق به پرسش کننده است یک مراجعه می کردی به سایت مصاف قسمت با استاد از ایشون سوال میکردی چرا؟ و به چه دلیل؟

کسی که حرف ایشان را نقل کرده باید برود از ایشان بپرسد مدرک شما بر حرفت چیست ، بنده که حرف ایشان را نقض کرده ام چرا باید بروم ؟
مثلا : من می گویم ابابکر خلیفه برحق نیست و دلایل خود را هم اقامه می کنم، شخصی از قول کس دیگری می گوید نه بر حق است ( و هیچ کدام دلیل اقامه نمی کنند) ایا بنده باید از نفر اول بپرسم دلیلت چیست ؟ یا کسی که حرف وی را نقل کرده؟!!!
آقای رائفی پور حرفی زده بدون دلیل
کسی حرف ایشان را نقل کرده بدون دلیل
بنده آنان را قبول نکرده ام با دلیل
حالا بنده باید بروم از آقای رائفی پور بپرسم که دلیلت چیست یا کسی که حرف ایشان را نقل کرده

hossein-ap;499571 نوشت:
دوست عزیز شما باید صبور باشی و در مورد مطالب تحقیق کنی.

بنده تحقیق کردم نظر خود را گفتم، طرف مقابل هم باید مدرک بر سخنش ارائه کند

hossein-ap;499571 نوشت:
شما باید همون اول به خود آقای رائفی پور مراجعه می کردی دلایل ایشان و مدارکشان را بررسی میکردی اگر شبهه ایی وجود داشت به ایشون اطلاع می دادی ایشون را قانع می کردی جمع بندی صحبت ها را به عنوان پاسخ قرار می دادی.

کسی که حرف ایشان را مطرح کرده باید به ایشان مراجعه کند نه بنده ، اگر مدرک آورد بررسی می کنیم
واقعا بنده متعجبم ، از هیج حرفی در این تاپیک به این اندازه متعجب نشده ام

hossein-ap;499571 نوشت:
اگر وقت این کار راندارین همون اول بگین نمیدونم به خود رائفی پور مراجعه کنین جوابشون هم به مابگین تا بدانیم در کدام کتاب و کدام سند همچین موضوعی ذکر شده

وقت دارم ، ولی روزی هزار نفر شاید از بنده سوال کنند ونظر فلان شخص را بگویند، من راه بیفتم به دنبال فلان شخص که سند شما چیست؟؟؟!!!!
کسی که نظر می دهد اولا نباید بدون سند حرف بزند، ثانیا کسی که حرفش را نقل کرده باید از وی بپرسد که سندت چیست، نه بنده

hossein-ap;499571 نوشت:
اگر در لحنم تندی و تلخی بود به شیرینی کلامتان این بنده حقیر را حلال کنید

ناراحت نشدم ، متعجبم ، متعجب !!!!!!

چشم
بنده خوم پیگیری میکنم جواب ایشان را برای دوستان بازگو میکنم

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و احترام
جناب عماد من شما رو به آرامش دعوت میکنم. کمی صبور باشید.
اینطور که شما پاسخ میدهید من تصور میکنم هرلحظه ممکنه خدای نکرده اتفاق بدی براتون بیفته.

عماد;499545 نوشت:
سلام علیکم
این سایت انجمنهای مختلفی دارد، از جمله انجمن احکام
این سوالات شما باید در انجمن احکام بحث شود

این توضیح واضحات است. ایشان به بنده تهمت زدند و ارتباطی به بخش احکام ندارد....

عماد;499545 نوشت:
وقتی شما دلیل خاصی را علت تشریع حکمی دانستید، طبیعی است پس از رفع دلیل حکم هم منتفی میشود.

البته ایشان این دلیل خاص را علت تام چنین حکمی ندانستند به همین خاطر بود که قسمتی از سخنرانی را گذاشتم.

اگر جناب رائفی پور این دلیل خاص را علت تشریع حکم میدانستند باید طبق قضاوت شما چنین کاری را برای همه مردان ممنوع اعلام میکردند درصورتیکه اگر توجه بفرمایید گفتند فقه اسلامی پویاست بنابرای علما آن را مشروط به اجازه زن اول کردند.

عقل بنده میگوید مشروط کردن آن به اجازه همسر اول دلیلی است بر آن که جامعه نیازی ندارد تا همه مردان رو به تعدد روجات بیاورند.

اما با گذاشتن چنین شرطی حکم الهی هم نقض نشده ، چون هیچ فقیهی نفرموده حالا که نیاز جامعه نیست و مثلا زنان 2 برابر مردان شدند پس هیچ کس حق ندارد تا 4 زن اختیار کند. میبینیم که واقعیت با دلایل شما زمین تا آسمان فرق دارد.

عماد;499545 نوشت:
وقتی من گفتم، چون هوا سرد است همه بچه هایم لازم است لباس گرم بپوشند، وقتی علت که همان هوای سرد است از بین رفت ، دیگر معنا ندارد بچه ملزم به پوشیدن لباس گرم باشد

مثالی که آوردید عمومی بود اما در احکام فقهی تنها نظر فقها شرط است نه نظر من و شمایی که مجتهد نیستیم.

احکام الهی برای همه اعصار و زمانهاست اما به این دلیل که در هر شرایط و زمانی استثناءاتی بوجود میاید باید به علمای اسلامی که قدرت درک و فهم و استنباط از احکام الهی را دارند رجوع کردو همه میدانیم که جناب آقای رائفی پور مرجع تقلید نیستند تا اگر دلیل حکمی را آوردند حکم فقهی جدید صادر کنند و مردم هم بخواند به آن رجوع کنند.

این کار خوبی نیست که هر کس تا در مورد دلیل حکمی
نظری داد فورا او را محکوم کنند که تو قصدت اینست که حکم جدید صادر کنی ...

اگر چنین باشد نباید درمورد دلایل ازدواج و تشکیل خانواده تحیقیق کرد یا درمورد دلایل واجبی مثل روزه که منکرین اسلام آن را برای بدن مضر عنوان میکنند، نباید تحقیق علمی صورت بگیرد و پاسخ درخور آنها داده شود. چون اینکار معلوم میکند که از طرق دیگر هم میشود به چنین مقاصدی رسید و به فرموده شما پس از رفع دلیل این احکام هم منتفی میشود...

عماد;499545 نوشت:
مدرک ؟
در کدام منبع تاریخی چنین چیزی آمده که جناب رائفی پور فرموده اند؟

بنده مدرکی ندارم ولی عقلم میگوید وقتی چنین حکمی خاص جنس مذکر هست که آن را مثل راه رفتن برای خود مباح میداند، لاجرم لازم بوده که زنان 4 برابر مردان باشند تا همه مردها حتی آنها که شرایط عدالت را هم نداشتند بتوانند چنین کاری را انجام دهند. همانطور که بسیار میبینیم افرادی که مشمول آیه شریفه نمیشوند و باید به یک زن اکتفا کنند اما به سراغ دومی و سومی و چهارمی و صیغه هم میروند. (و البته صیغه هم بعنوان زاپاس درنظر گرفته شده بخاطر وجود آن مردانی که ممکن است رو به چندهمسری نیاورند و تعدادی از زنان بلاتکلیف بمانند)

در هرصورت سقفش 4 تاست یعنی در هیچ زمانی ممکن نیست نیاز جامعه بیشتر شود اما امکان اینکه کمتر شود هست. و این کمتر شدن نیاز یا بقول شما رفع دلیل، باعث نمیشود که این حکم تغییر کند چون همانگونه که میببینیم تا به این زمان هیچ مرجعی نیامده بگوید چنین حکمی منسوخ است و باید 2 یا 3 شود....

عماد;499557 نوشت:
دلایلی که برای زنده به گور کردن دختران در تاریخ آمده بعضا عبارتند از :

اما نظری که آقای رائفی پور فرموده در تاریخ پیدا نکردم اگر شما می دانید بفرمائید



ممنون از شما ...

عماد;499545 نوشت:

مدرک؟

دلایل ظاهری زنده به گور کردن دختران اینها بوده اما وقتی قرآن میگوید 4 تا یعنی اساسش برمیگشته به 4 برابر بودن زنان.

این دلیل علمی هست و معلومه که در عصر جاهلیت کسی به چنین مساله ای توجه نداشته است.

عماد;499558 نوشت:
ما اصل را قبول داریم ، اسلام اجازه تعدد زوجات داده ، اما منحصر کردن به دلیل خاص بدون مدرک نمی تواند درست باشد، می تواند به عنوان یک دلیل آنهم شاید ، باشد اما دلیل تراشی و دلیل تراشیده شده را علت تام خواندن صحیح نیست
اینکه بگوییم نماز برای ورزش است ، قدیم مردم ورزش نمی کردند ، پیامبر صلی الله فرمود نماز بخوانید، نتیجه این می شود حالا که مردم ورزش می کنند، دیگر نیازی به نماز نیست
دقت کنید، یک دلیل تراشیده شده( ورزش برای نماز) آن را علت تام دانسته(فقط این دلیل) سپس نتیجه گیری کرده(که امروزه دیگرنیاز به نماز نیست)
یک دلیل تراشیده شده(تعداد بیشتر زنان دلیل چند همسری) آن را علت تام دانسته(فقط این دلیل) سپس بعضی نتیجه می گیرند(پس الان که مساویند دیگر چند همسری جایز نیست)
این با شرع خدا بازی کردن است


در اینباره توضیح داده شد...

اولا دلیل تام نبوده ثانیا نه ایشان و نه مردم عادی مجتهد نیستند که اگر دلیلی علمی یا عقلی را بیان کردند، سرخود حکم الهی را حرام اعلام کنند.


بنده فکر میکنم همین تعصبها و دیدگاههای بسته باعث شده به اسم اسلام حقوق زنان نادیده گرفته شود و زنان بسیاری مورد ظلم قرار گیرند....


در آخر اینکه با این نظر حضرتعالی موافقم، اگر ایشان گفته است بزرگان عرب در دارالندوه جمع شدند و چنین تصمیمی گرفتند باید برای این سخن مدرکی داشته باشد...

باتشکر

.امین.;499612 نوشت:
بنده مدرکی ندارم ولی عقلم میگوید وقتی چنین حکمی خاص جنس مذکر هست که آن را مثل راه رفتن برای خود مباح میداند، لاجرم لازم بوده که زنان 4 برابر مردان باشند تا همه مردها حتی آنها که شرایط عدالت را هم نداشتند بتوانند چنین کاری را انجام دهند. همانطور که بسیار میبینیم افرادی که مشمول آیه شریفه نمیشوند و باید به یک زن اکتفا کنند اما به سراغ دومی و سومی و چهارمی و صیغه هم میروند. (و البته صیغه هم بعنوان زاپاس درنظر گرفته شده بخاطر وجود آن مردانی که ممکن است رو به چندهمسری نیاورند و تعدادی از زنان بلاتکلیف بمانند)


آنچه از نوشته های حضرت عالی نیاز به جواب دارد همین عبارت است
کدام عقل می گوید وقتی خداوند فرموده هر مرد می تواند تا چهار زن بگیرد پس زنان چهار برابر مردان بوده اند ، من از حاضرین در سایت خواهش می کنم حرفی بزنند، چیزی بگویند
چون خداوند فرموده هر مرد تا چهار زن می تواند بگیرد پس زنان چهار برابر مردان بوده اند؟؟؟
ضمنا ایشان فرموده اند ، دلیل زنده بگور کردن نیز همین چهار برابر بودن زنان بوده، ایا این را هم عقل شما می گوید یا مدرکی بر آن است
ایشان فرموده در دارالندوه جمع شدندو گفتند حالا که زنان چهار برابر مردان است پس دختران را زنده بگور کنیم ، آین را هم عقل شما می گوید یا مدرکی بر آن است؟

عماد;499732 نوشت:
من از حاضرین در سایت خواهش می کنم حرفی بزنند، چیزی بگویند

سلام علیکم
در مقابل کسی که منطقش این است که می گوید

.امین.;499612 نوشت:
بنده مدرکی ندارم ولی عقلم میگوید وقتی چنین حکمی خاص جنس مذکر هست که آن را مثل راه رفتن برای خود مباح میداند، لاجرم لازم بوده که زنان 4 برابر مردان باشند

.امین.;499612 نوشت:
دلایل ظاهری زنده به گور کردن دختران اینها بوده اما وقتی قرآن میگوید 4 تا یعنی اساسش برمیگشته به 4 برابر بودن زنان

.امین.;499612 نوشت:
این دلیل علمی هست و معلومه که در عصر جاهلیت کسی به چنین مساله ای توجه نداشته است

[=fixedsys]چطور با کسی که این منطقش است هم کلام شویم ، این حرفها ارزش جواب دادن دارد؟ بنده از شما کارشناس محترم در شگفتم که چرا وقت خود را صرف جواب به این منطق می کنید
بدتر از همه اینکه این صحبتها را علمی می پندارد
یک کلمه بگویید رائفی پور اشتباه کرده، مگر رائفی پور کارشناس تاریخ است که حرفش حجت باشد

.امین.;499612 نوشت:
بنده مدرکی ندارم ولی عقلم میگوید وقتی چنین حکمی خاص جنس مذکر هست که آن را مثل راه رفتن برای خود مباح میداند، لاجرم لازم بوده که زنان 4 برابر مردان باشند تا همه مردها حتی آنها که شرایط عدالت را هم نداشتند بتوانند چنین کاری را انجام دهند.

سلام
گاهی سخن غیر منطقی موجب می شود که بحث به بیراهه کشیده شود و امکان ارائه پاسخ مناسب را سلب می نماید؛
این سخن که چون زنان آن زمان 4 برابر مردان بوده است پس ازدواج با چهار زن مجاز شمرده شده است، با هیچ منطق و نقل تاریخی سازگار نیست، اگر این چنین باشد که زنان چهار برابر مردان بوده باشند پس می بایست بر هر مرد گرفتن چهار زن واجب - نه جایز- باشد تا زنان و دختران بی شوهر باقی نمانند، در حالیکه گرفتن چهار زن امری جایز همراه با رعایت عدالت و احتیاط شمرده شده است که به خودی خود این مساله را محدود می کند.
علاوه بر این اگر زنان 4 برابر مردان بودند که هیچ گزارش و مستند تاریخی این را تایید نمی کند، باز هم اگر هر مرد چهار زن هم می گرفت، باز مشکل حل نمی شد و بسیاری از زنان بی شوهر باقی می ماندند، چرا که یک مرد که کشته می شد یا می مرد چهار زن بیوه می شد و مثلا هزار مرد که در جنگی کشته می شد چهار زن بیوه می شد.
نکته آخر اینکه بهتر است در هر زمینه به متخصص آن فن و علم مراجعه نمائیم، آقای رائفی پور هر چند اندیشمند و سخنور توانائی هستند اما بعید می دانم متخصص تاریخ یا حدیث و قرآن باشند که در این صورت منطقی این است که ما هر سخن ایشان را که در حیطه تخصصشان نیست و مشکلی در آن می بینیم،از کارشناس و متخصص آن، سوال نمائیم تا به مشکلی برخورد نکنیم و گفتار ما به واقع نزدیکتر گردد.

متاسفانه دوستان بدون داشتن هیچگونه علمی و سند معتبری با متوسل شدن به مجهولات این بحث شروع کردند به دادن نظراتی که مبنی بر ظن و گمان و پندارهای غلط خود هست.

در چنین بحثی هیچگاه هیچ طرف نمیتواند طرف مقابل را قانع کند.

حق یارتان

[=franklin gothic medium]بابا لااقل علمی صحبت نمی کنید ، منصف باشد
کارشناس سه مدرک برا اثبات حرفش آورده
شما حتی یک مدرک هم نیاوردی و با زور می خوای حرفتو اثبات کنی
بابا نخواستیم علمی صحبت کنی ، با انصاف باش

.امین.;499612 نوشت:
بنده مدرکی ندارم ولی عقلم میگوید وقتی چنین حکمی خاص جنس مذکر هست که آن را مثل راه رفتن برای خود مباح میداند، لاجرم لازم بوده که زنان 4 برابر مردان باشند تا همه مردها حتی آنها که شرایط عدالت را هم نداشتند بتوانند چنین کاری را انجام دهند.

.امین.;499612 نوشت:
دلایل ظاهری زنده به گور کردن دختران اینها بوده اما وقتی قرآن میگوید 4 تا یعنی اساسش برمیگشته به 4 برابر بودن زنان. این دلیل علمی هست و معلومه که در عصر جاهلیت کسی به چنین مساله ای توجه نداشته است.

[=century gothic]من اینو را خوندم دلم برا کارشناس سوخت که مجبوره جواب این حرفهو را بده،

سلام دوستای خوبم
دوستان من این بحث رو شروع کردم و اصلا دلم نمیخواد این بحث سبب به وجود امدن این بشود که دوستان من تو سایت کمی نامناسب با هم صحبت کنند
اگه مقصر شروع کننده بحث هستش من معذرت میخوام
ببخشید
لطفا با هم مهربان باشید
دوستم حرف خوبی زد باید برم از قسمت با استاد سایت مصاف بپرسم
ولی اخه همیشه این موضوع برام پیش اومده که شخصی پرسیده چرا اسلام به اقایون اجازه داده تا 4 همسر اختیار کنند و متاسفانه من به دلیل نداشتن سواد و اطلاعات کافی نتونستم جواب بدم و از بیسوادی خودم شرمنده شدم
وقتی سخنرانی دکتر رو شنیدم برام خیلی جالب اومد ولی متاسفانه دکتر دلیل حرفشون رو تو سخنرانی نگفتن برای همین گفتم شاید دوستان در جریان باشن
همگی موفق باشین

سلام بر جناب عماد کارشناس محترم

من دلیلی عقلی و قانع کننده می اورم که نظر دکتر درست است

فرض کنید در جامعه ای تعداد مردان و زنان برابر باشد

انگاه طبق حرف شما مرد بتواند تا چهارزن بگیرد
اگر در این جامعه چند مرد اینکار را انجام دهند قطعا مردانی بدون زن خواهد ماند

پس حکم خدا نباید بگونه ای باشد که این بی عدالتی در جامعه رخ دهد

من از ادامه بحث غیر مربوط پرهیز می کنم

و ادامه بحث مربوط را ادامه می دهم

اتفاقا همان قسمتی که مربوط به تاپیک بود شما ندیده گرفتید و قسمت نامربوط را پاسخ گفتید :Gig:

ان قسمت مربوط را دوباره از پست خودم کپی می کنم

من بدون دلیل ترس از تعداد زن و مرد را در ان نگنجاندم و بلکه دلیل اوردم دقت نفرمودید

دوباره می گویم ایه می فرماید دو تا یا سه تا یا چهارتا

به روش و بیان و سیاق گفتار ایه دقت فرمایید

چرا نفرمود تا چهارتا زن می توانید بگیرید ؟ دلیلش چیست ؟ این نحوه بیان دلیلش چیست ؟

چرا اعداد دو و سه و چهار را به ترتیب اورده است ؟

منظور این است که اگر شرایط جامعه اقتضا کرد و عدالت برای گرفتن زن به اندازه دو تا برای همه فراهم بود
به دوتا بسنده کنید
و اگر شرایط برای سه تا به سه تا و در نهایت چهارتا

و بیشتر از چهارتا را تحت هیچ شرایطی مجاز ندانسته

همانطور که دوست گرامی مراد علی هم اورده

منظور از رعایت عدالت همه جانبه است نه اینکه یک نفر چهارتا زن بگیرد و دیگری حتی یک زن هم نصیبش نشود

از حکمت خدا بدور است این جنبه عدالت را در نظر نگیرد

موفق باشید

دار الندوه یا مجلس شورای مکه خانه‌ای بود در کنار کعبه که قصی بن کلاب ، جدّ چهارم پیامبر اسلام، هنگامی که بر مکه مسلط شد آن را به عنوان محلی جهت مشورت و تصمیم گیری و حلّ و فصل مسائل قریش و مردم مکه تأسیس کرد.
تولیت دارالندوه، پس از قصی، به فرزندش عبدالدار رسید و پس از او نیز، سرپرستی آن در میان فرزندان و نوادگان قصی باقی ماند تا در زمان خلافت معاویه، که او دارالندوه را از حکیم بن حزام یا عکرمه بن عامر -از نوادگان قصی- خریداری کرد و آن را «دارالاماره » قرار داد
در دوران پیامبر اسلام، این مکان محل مشورت های مهم قریش علیه رسول خدا بود. حوادثی همچون هجرت مسلمانان به حبشه، پیمان مردم یثرب با رسول خدا در عقبه، پیمان دوم عقبه ، حادثه لیلة المبیت و هجرت پیامبر به مدینه ، جنگ بدر، جنگ احد، جنگ خندقو ماجرای حدیبیه از جمله زمان‌هایی بود که سران قریش را جهت مشورت به این مکان کشاند.
دارالندوه بعدها در توسعه مسجدالحرام داخل مسجد قرار گرفت.
منابع:
معجم قبائل العرب،‌ ج 2، ص 483؛ المغازی، ج 1 و 2

آيا در قرآن آيه‏اى وجود دارد كه به مردان اجازه ازدواج با چند زن را داده باشد؟ شرايط آن چيست؟ آيا اين قانون دست مردان هوسباز را باز نمى‏كند؟ حكمت اين قانون چيست؟
جهت پاسخ به اين پرسش بايد دانست؛ قبل از اسلام برخى از مردم، دختران يتيم را جهت تكفّل و سرپرستى به خانه خود مى بردند و بعد با آنها ازدواج كرده و اموال آنها را هم تملّك مى كردند و چون همه كارها دست آنان بود حتى مهريه آنها را هم كمتر از معمول قرار مى دادند و هنگامى كه كمترين ناراحتى از آنها پيدا مى كردند، به آسانى آنها را رها مى ساختند. در اين هنگام آيه نازل شد: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»؛نساء (4)، آيه 3.؛ «اگر مى ترسيد به هنگام ازدواج با دختران يتيم رعايت حق و عدالت را درباره حقوق زوجيت و اموال آنان ننماييد و به سراغ زنان ديگر برويد، از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد اما اگر مى ترسيد عدالت را رعايت ننماييد تنها به يك همسر اكتفا كنيد».
مقصود از عدالت در اين آيه شريفه، يكسانى تمايلات قلبى و عواطف درونى نيست؛ بلكه منظور رعايت حقوق زناشويى و اقتصادى و نيز ابراز عواطف است. با اين وجود بايد توجه داشت:
1. اصل در ازدواج همان طور كه استاد شهيد مطهرى در كتاب نظام حقوق زن در اسلام خاطرنشان مى سازد، تك همسرى است و قانون چند همسرى در شرايط معمول توصيه و ترغيب نشده است.
2. قانون چند همسرى و تعدّد زوجات مقتضاى آيات صريح قرآن است و نسخ نشده و از احكام جاودانى اسلام است. اصل در تمام احكام و قوانين، ابديّت و ماندگارى است مگر آنكه دليل قطعى بر نسخ يا تغيير آن آورده شود.
3. قانون تعدّد زوجات، به خاطر شرايط خاص اجتماعى يا ضرورت هاى اجتماعى وضع شده است نه براى هوس رانى مردان. البته هميشه بعضى افراد وجود دارند كه از قانون سوء استفاده مى كنند، در چنين مواردى، بايد جلوى سوء استفاده ها را گرفت و راهكار مناسب براى موارد ضرورى ارائه كرد.
يك. پيشينه تعدد زوجات
چند همسرى ريشه اى كهن در ميان جوامع مختلف بشرى و اديان پيش از اسلام دارد Sheriff, A.H. Why Polygamy is Allowed in Islam; pp.8-02, A Group Of Muslim Brothers, Tehran, P.B.5422 بنابراين، ابتكار اسلام در اين باره، اين است كه آن را محدود ساخت و شرايط سنگينى از جهت اخلاقى، اقتصادى و ... بر آن حاكم كرد و بدون تحقّق آن شرايط، چند زنى را غيرمجاز اعلام نمود. تا اين كار سبب تجاوز به حقوق زنان و اسباب هوسرانى مردان نگردد.
دو. چرايى چندهمسرى
در رابطه با چرايى چندزنى، علل مختلفى ذكر شده جهت آگاهى بيشتر نگا: مطهرى مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 295 - 313، قم: صدرا، چاپ سى و پنجم 1382. كه به جهت اختصار به دو عامل اشاره مى شود:
1. فزونى زنان آماده ازدواج بر مردان
در طول تاريخ و در غالب جوامع به طور معمول تعداد زنان آماده ازدواج، از مردان افزون تر است.
آگبرن و نيم كوف مى نويسند: «در سال 1805 در ميان 23000 تن از سرخ پوستان «دشت هاى بزرگ» (Great Plains)، در برابر هر 100 زن تنها 44 مرد وجود داشتند»W.F. Oghborn. & M.F . Nimkuff, Sociology, Boston, 8591, p.585. (ق) ا.ح. آريانپور، زمينه جامعه شناسى، (تهران، دهخدا، 1347)، ص 331. .
«فرقه آمريكايى مورمون (Mormon) نيز كه چند زن گيرى را روا مى داند، در گذشته بارها دچار كمبود مرد شده است. براى مثال در سال 1870 در بين مورمون هاى سه ناحيه از استان يوتا (Utah) 956 زن در برابر 854 مرد وجود داشت»(ق) همان Ibid. .
برتراند راسل مى نويسد: «در انگلستان كنونى بيش از دو ميليون زن اضافه بر مردان وجود دارد كه براى ايشان محروميت بزرگى است»مطهرى مرتضى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 318، به نقل از: برتراند، راسل، زناشويى و اخلاق، ص 115..
«براساس برخى از آمارهاى منتشره، چندى پيش در روسيه، جمعيت زنان 21 ميليون نفر بر مردان فزونى دارد» Why Polygamy Is Allowed In Islam, P.62.
بنابراين تكيه بر «تك همسرى»، باعث مى شود در چنين شرايطى، همواره تعدادى از زنان از نعمت ازدواج محروم بمانند؛ در حالى كه با جواز چند همسرى، مى توانند از داشتن شوهر و كانون خانواده و آثار مهم آن بهره مند گردند.
همواره بر اثر حوادث اجتماعى - مانند جنگ ها - تعداد بيشمارى از مردان تلف مى شوند و همسران آنان بى سرپرست مى گردند. همچنين غالباً تصادفات، غرق شدن ها، سقوطها، زير آوار ماندن ها و ... تلفات بيشترى را متوجه جنس مرد مى كند. طبيعى است در اين موارد، شمار زنان آماده به ازدواج بر مردان فزونى پذيرد. «در اروپا در خلال سى سال جنگ و خونريزى در دو جنگ جهانى، مردان زيادى كشته شدند؛ به طورى كه عدد مردان براى ازدواج با دوشيزگان و بيوه زنان كفايت نمى كرد. تنها در آلمان غربى شش ميليون زن وجود داشت كه نمى توانستند شوهرى براى خود پيدا كنند. برخى از آنان از دولت درخواست كردند قانون جواز چندهمسرى را به تصويب رساند تا در پناه ازدواج قانونى، هم از امنيت اجتماعى و تأمين اقتصادى بهره مند شده و هم نيازهاى غريزى آنان به طور سالم در كانون خانواده ارضا گردد. با مخالفت كليسا چنين خواسته اى برآورده نشد، در نتيجه تأمين نيازها و ارضاى غرايز، بسيارى از آنان را به روسپى گرى و روابط حاشيه خيابان ها كشاند» op.CiT, .P 42. و در پى آن فساد و بزهكارى در آلمان، به شدّت رواج يافت.
مقاومت بيشتر زنان در برابر بيمارى ها و عوامل هورمونى و ... موجب فزونى تعداد آنان در برابر مردان مى شود. مطالعات مختلف نشان مى دهد، جنس زن در دوران جنينى، كودكى و به ويژه دوره پيش از بلوغ، در برابر بيمارى هاى عفونى مقاوم تر از جنس مرد است و شرايط نامناسب و رنج آورى همچون كمبود مواد غذايى و سوء تغذيه، پسران را بيش از دختران تحت تأثير قرار مى دهد، و در كل، مرگ و مير زنان نسبت به مردان در برابر بيمارى ها كمتر است هادى حسينى و ديگران، كتاب زن، تهران: اميركبير، چاپ اول، 1381، صص 115 - 114 ؛ به نقل از اصول علم تغذيه، ص 128..
نكته ديگر اينكه هورمون هاى مردانه، باعث بروز رفتارهاى خشن، تهاجمى و جنگى مى شوند كه در نهايت به درگيرى و صدمات بدنى و مرگ مى انجامد. در حالى كه هورمون هاى زنانه، آرام بخش اند و رفتارهاى صلح جويانه را تقويت مى كنند. همچنين تستوسترون Testostrone.، (هورمون مردان) و استروژن ها Progestrone & Estrogene.، (هورمون هاى زنانه)، اثرات متفاوتى بر سطح كلسترول Chlostrole. و تعداد گلبول هاى قرمز خون (هماتوكريت) Hematocrite. مردان و زنان دارند و بر اثر همين اختلاف هورمونى بين زن و مرد و پيامدهاى ثانوى ناشى از آن، نسبت مرگ و مير مردان در سن 15 - 25 سالگى حدود 4 - 5 برابر زنان در همين محدوده سنى است. بنابراين هورمون ها و نقش متفاوت آنها در مرد و زن، يكى از عوامل مطرح در مرگ و مير و تفاوت طول عمر آنها است.كتاب زن، ص 117 - 116.
د. بلوغ جسمى و جنسى دختران، به طور معمول چندين سال پيش از پسران است و در طول زمان، همراه با رشد جمعيت بشرى، باعث مى شود كه در جامعه تك همسرگرا، همواره انبوه كثيرى از زنان با مشكل روبرو باشند.
2. از نظر روان شناسى
تفاوتى اساسى بين ساختار روانى و گرايش ها و عواطف زن و مرد وجود دارد. برخى از دانشمندان مانند مرسيه Dr. Mercier, See: Conduct And Its Disorders Biologically Considered,P.242 - 3. ، ويل دورانت، اشميد، دونتزلان، راسل لى و ... معتقدند: زنان به طور طبيعى «تك همسرگرا»Monogamous. مى باشند و به طور فطرى از تنوع همسر گريزانند. آنان خواستار پناه يافتن زير چتر حمايت عاطفى و عملى يك مرد مى باشند. بنابراين تنوع گرايى در زنان، نوعى بيمارى است؛ ولى مردان تنوع گرا و «چندزن گرا»Polygamous. هستند.
دكتر اسكات G.R.Scott. مى گويد: «مرد اساساً چند همسرگرا است و توسعه تمدّن، اين چندهمسرگرايى طبيعى را توسعه بخشيده است Why Polygamy Is Allowed In Islam, P.52, Quoted From: History Of Prostitution, P.12. ؛ جهت آگاهى بيشتر نگا: مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 327 - 330.
البتّه اين عامل از اهميت عامل نخست برخوردار نيست. آنچه كاملاً بايد جدّى گرفته شود و براى آن چاره انديشيد، همان عامل نخست است.
سه. راه حل
در برابر اين واقعيات، سه راه وجود دارد:
1. هميشه تعدادى از زنان، درمحروميت كامل جنسى به سربرند! چنين چيزى فاقد توجيه منطقى است؛ زيرا به معناى سركوب غريزه و نياز طبيعى گروهى از انسان ها و نوعى ستم بر آنان است. افزون بر آن در سطح كلان و در طولانى مدت، شدنى نيست. به عبارت ديگر سركوب غريزه، در نهايت به سركشى و طغيان آن خواهد انجاميد. تجربه آلمان و بسيارى از ديگر كشورهاى غربى، شاهد اين مدعا است.
استاد مطهرى در اين باره مى نويسد: «اگر عدد زنان نيازمند بر مردان نيازمند، فزونى داشته باشد، منع تعدّد زوجات خيانت به بشريت است؛ زيرا تنها پايمال كردن حقوق زن در ميان نيست ... بحرانى كه از اين راه عارض اجتماع مى شود، از هر بحران ديگر خطرناك تر است. همچنان كه خانواده از هر كانون ديگر، مقدّس تر است... .
زنان محروم از خانواده نهايت كوشش را براى اغواى مرد - كه قدمش در هيچ جا اين اندازه لرزان و لغزان نيست - به كار خواهند برد. و بديهى است كه «چو گل بسيار شد پيلان بلغزند» و متأسفانه از اين «گل» مقدار كمى هم براى لغزيدن اين پيل كافى است.
آيا مطلب به همين جا خاتمه پيدا مى كند؟ خير. نوبت به زنان خانه دار مى رسد. زنانى كه شوهران خود را در حال خيانت مى بينند. آنها نيز به فكر انتقام و خيانت مى افتند و در خيانت دنباله رو مرد مى شوند. نتيجه نهايى در گزارشى - كه به «كينزى راپورت» مشهور شده - در يك جمله خلاصه شده است: «مردان و زنان آمريكايى در بى وفايى و خيانت، دست ساير ملل دنيا را از پشت بسته اند» مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 334..
2. گزينه ديگر اين است كه راه روابط نامشروع و روسپى گرى و كمونيسم جنسى، گشوده و جامعه به فساد كشيده شود. اين همان راهى است كه عملاً غرب مى پيمايد: نتيجه اين رفتار ناهنجار را مى توان در گزارش دكتر اسكات - مأمور پزشكى شهردارى لندن - مشاهده كرد. در گزارش او آمده است: «در لندن از هر ده كودكى كه به دنيا آمده اند، يكى غيرمشروع است! تولدهاى غيرقانونى در حال افزايش دائمى است و از 33838 نفر در سال 1957 به 53433 نفر در سال بعدى افزايش يافته است»همان، ص 324، به نقل از: اطلاعات، مورخه 25/9/38، رويتر 16 دسامبر، خبرگزارى فرانسه.. البته اين آمارهاى پنجاه سال پيش است و در زمان معاصر رشد تصاعدى داشته است، چنان كه يكى از بحران هاى مهم آمريكا را «بحران ابوّت» مى دانند و نسبت پدر و فرزندى بسيار گم شده است.
3. راه سوم اين است كه به طور مشروع و قانون مند، با قيود و شرايطى عادلانه، راه چند همسرى گشوده شود. دين مبين اسلام اين راه را - كه حكيمانه ترين و بهترين راه است - گشوده و اجازه چندزنى را به مردانى مى دهد كه توانايى كشيدن بارسنگين آن را به نحو عادلانه دارند و دستورات اكيدى در اين زمينه براى آنان وضع كرده است. اين روش در واقع حقى براى زن و وظيفه اى بر دوش مرد ايجاد مى كند و نه تنها به ضرر زنان نيست؛ بلكه بيشتر تأمين كننده مصالح و منافع آنان است.
برخى از شرايط و توصيه هاى اسلام در اين باره، عبارت است از:
الف. رعايت محدوديت
اسلام گستره چندهمسرى را محدود ساخته و تا چهار نفر تقليل داده است. قرآن مجيد در اين باره مى فرمايد: «فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ ...»؛ نساء (4)، آيه 3. ؛ «با زنان پاك ازدواج كنيد، دو يا سه يا چهار همسر ...».
ب. رعايت عدالت
قرآن مجيد در اهميت اصل عدالت در رابطه بين همسران مى فرمايد: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»؛همان. ؛ «اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، پس تنها يك همسر اختيار كنيد».
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «كسى كه دو زن داشته باشد و در تقسيم رابطه خود با همسر و تقسيم مالى بين آنها به عدالت رفتار نكند، روز قيامت - در حالى كه دست هايش بسته و نيمى از بدنش به يك طرف كج شده است - آورده و به آتش داخل مى شود» محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 5، ص 2270، ح 7913..
استاد مطهرى مى نويسد: «اسلام براى شرط عدالت، آن قدر اهميت قائل است كه حتى اجازه نمى دهد مرد و زن دوم، در حين عقد توافق كنند كه زن دوم در شرايطى نامساوى با زن اول زندگى كند؛ يعنى، از نظر اسلام رعايت عدالت تكليفى است كه مرد نمى تواند با قرار قبلى با زن، خود را از زيربار مسئوليت آن خارج كند» مرتضى مطهرى، حقوق زن در اسلام، ص 418..
ج. تأمين مالى
از ديدگاه اسلام نفقه زوجه بر عهده مرد است؛ از اين رو كسى كه نمى تواند نيازمندى هاى همسران متعدد را تأمين كند، نبايد به چندهمسرى روى آورد.
د. تأمين عاطفى و جنسى
امام صادق عليه السلام فرموده است: «هر كه آن قدر زن بگيرد كه نتواند با آنها نزديكى كند و در نتيجه آن، يكى از همسرانش مرتكب زنا شود، گناه اين كار برگردن او است» ميزان الحكمه، ج 5، ص 2272، ح 17915..
امتياز راهكار اسلام
خانم بيزانت Annie Besant. مى نويسد: «گفته مى شود كه در غرب تك همسرى است؛ اما در واقع چندهمسرى است بدون مسئوليت پذيرى! همين كه مرد از زن سير شد، او را رها مى كند. او نيز كم كم زن كنار خيابانى خواهد شد؛ زيرا نخستين عاشق دلداده اش هيچ مسئوليتى در برابر آينده او ندارد.
وضع زنى كه به عنوان يك همسر و مادر، در خانه اى چندهمسرى پناه گرفته، صد بار بهتر از اين است. وقتى هزاران زن بدبخت را مى بينيم كه شبانگاه در خيابان هاى شهرهاى غرب پرسه مى زنند، به يقين درمى يابيم كه غرب نمى تواند اسلام را به جهت چندهمسرى سرزنش كند. براى زن بسى بهتر، خوشبختانه تر و محترمانه تر است كه در چندهمسرى اسلامى زندگى كند و تنها با يك مرد اشتراك زندگى پيدا كند، فرزند قانونى خود را در آغوش گيرد و همه جا مورد تكريم و احترام باشد؛ تا اينكه هر روز توسط اين و آن اغوا شود و احتمالاً با فرزندى نامشروع كنار خيابان رها گردد! نه تحت حمايت قانون باشد و نه پناهگاه و مراقبتى داشته باشد و هر شب قربانى هوس رهگذرى گردد» Why Polygamy Is Allowed In Islam, PP. 33 - 43.
آيزاك تايلور Rev, Canon Issac Tylor LL.D. - در سخنرانى خود درباره «محمديسم» Mohamedanism. در كنگره كليسا در «ولورهامپتون» Wolverhampton (On 7th October, 7881). - اعلام كرد: «چندهمسرى نظام يافته و محدود سرزمين هاى اسلامى، بى نهايت بهتر است از چندهمسرى لجام گسيخته اى كه نكبت جوامع مسيحى است و نمونه آن اصلاً در اسلام شناخته شده نيست»The Times, London, Saturday, 8th Oct. 7881. Quotedin:Wly Polygamy Is Allowel In Islam, PP. 53 - 6.
روحانى مسيحى اودوتولا Rev. Odotulla. - در كنفرانسى در تورنتو Toronto. - اظهار داشت: «غرب با ممنوعيت چند همسرى، منافقانه عمل مى كند؛ چرا كه با طلاق هاى مكرّر همان را (-( در طول زمان)-) عملى مى سازد».
بنابراين تك همسرى غرب، چيزى جز چند همسرگرايى بى ضابطه و مسئوليت گريزانه نيست. اما چه نيكوست اين اعتراف غربى ها را هم بخوانيم كه اسلام، در قالب چند همسرى بهنجار خود، عملاً تك همسرى را حفظ نموده است.
رابرت ا.هيوم مى نويسد: « ... برخى از محقّقان معقول نشان مى دهند كه (-( حضرت)-) محمد صلى الله عليه وآله روى هم رفته موقعيت زنان را ارتقا بخشيد و به آنها مرتبه اى از آزادى اقتصادى داد كه هنوز در پاره اى از كشورهاى غربى و يا به اصطلاح مسيحى تا آن حد به زنان، آزادى اقتصادى داده نشده است و براى چندهمسرى نامحدود - كه تا آن زمان به دلخواه انجام مى شد - حد و مرزى مقرّر داشت كه بسيار لازم و نافع بود.
رسم دختركشى را - كه در عربستان آن روز كاملاً رواج داشت - به كلّى برانداخت و بالاخره اينكه حكم تعدّد زوجات را تنها در صورتى مجاز دانست كه شوهر، بتواند با تمامى همسران خود با عدالت كامل رفتار كند. او عملاً تك همسرى را رواج داد» رابرت ا. ، هيوم، اديان زنده جهان، ترجمه: دكتر عبدالرحيم گواهى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ هفتم، 1377، ص 306..
استاد مطهرى در اين باره مى نويسد: «تعجّب مى كنيد اگر بگويم تعدّد زوجات در مشرق زمين، مهم ترين عامل براى نجات تك همسرى است. مجاز بودن تعدّد زوجه، بزرگ ترين عامل نجات تك همسرى است ... در شرايطى كه موجبات اين كار فراهم مى شود و عدد زنان نيازمند به ازدواج فزونى مى گيرد؛ اگر حق تأهل اين عدّه به رسميت شناخته نشود و به مردان واجد شرايط اخلاقى، مالى و جسمى، اجازه چند همسرى داده نشود؛ دوست بازى و معشوقه گيرى، ريشه تك همسرى را مى خشكاند» مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 330..
در اينجا ممكن است سؤالى ديگر پديد آيد و آن اينكه چرا چند شوهرى مجاز نيست؟ جواب آن است كه:
1. عمده ترين علت چند زنى - كه فزونى تعداد زنان آماده به ازدواج بر مردان است - به طور معمول در مورد چند شوهرى وجود ندارد.
2. اين خلاف طبيعت و روحيات زن بوده و او به طور طبيعى از آن گريزان است. شايد به همين علت است كه در طول تاريخ بشر، چند شوهرى رواج چندانى نيافته و اگر هم در جايى (مانند قبيله «تودا» يا برخى از قبايل «تبت») مشاهده شده، پديده اى بسيار استثنايى است ر.ك: همان، ص 286..
البته همه آنچه گفتيم حكمت هاى اين قضيه است اما تمام علّت مؤثّر در اين حكم را نمى دانيم. اما همين قدر كه از حكمت و اسرار نهفته در اين حكم مى بينيم و با واقعيات خارجى تطبيق مى كنيم اين حكم را بسيار حكيمانه مى دانيم.
Tags: زن در قرآن

خوشبختانه مطلب بالا آدرس منابع را هم در لابه لای متن ذکر کرده دوستان میتوانند از آن برای رفع سوتفاهمات استفاده کنند.ضعف مطلب بالا این است که اشاره مستقیمی به جمعیت مردان و زنان در دوران پیامبر نداشته.ولی خوب احتمال صحت داشتن این موضوع که از طرف رائفی پور طرح شده بیشتر میکند.من باسایت مصاف مکاتبه کردم ولی با توجه به برگزاری روایت عهد 34 در امروز بعید می دانم تا 2 یا 3 روز آینده جوابی دریافت کنم.به محض دریافت جواب آن را با شما در میان میگذارمدر پناه حق

پیشینه تاریخی وئاد (زنده به گور کردن دختران)

برخی از مورخین می گویند: پیدایش این رسم غلط به دوره «نعمان بن منذر» پادشاه حیره باز می گردد. داستان از این قرار است که بنی تمیم مالیات وضع شده را نمی پرداخت؛ نعمان فرمان داد، تا به این قبیله هجوم برند. در نتیجه تعدادی از فرزندان و زنان قبیله، به اسارت رفتند. وقتی روابط حسنه شد، قیس و سران قبیله برای بازپس گرفتن اسیران نزد نعمان رفتند. او به زنان و دختران اسیر خطاب کرده و گفت: هر یک از شما مایل است، آماده حرکت باشد؛ و هر یک از شما میل دارد بماند. دختر قیس بن عاصم در جمع کسانی بود که نزد قبیله خویش نرفت پس از این ماجرا نذر کرد، دخترانش را زنده به گور کند. بدین ترتیب، بیش از ده تن از دخترانش را زنده به گور کرد به جهت رواج این رسم ناصحیح و عادت زشت، آیاتی در مذمت وأد نازل شد.

1برخی از مورخین، دخترکشی های قیس بن عاصم را در رواج سنت «وأد» در میان قبایل مؤثر می دانند. حتی بعضی به اشتباه او را پایه گذار این رسم دانسته اند؛ در حالیکه بنا به گفته یکی از مورخین معاصر این رسم به قبل از زمان قیس بر می گردد؛ چه بسا مربوط به قبل از میلاد باشد. البته جای انکار نیست که در هر اجتماعی کارهای رؤسای قوم، مورد تقلید توده مردم است.

2گروهی دیگر از مورخین معتقدند: این پدیده، چون غیر عقلانی، غیر منطقی، و با احساسات و عواطف بشر در تعارض بوده، سابقه چندان طولانی نداشته، و قریب به عصر اسلام پدید آمده است. بعضی از اخبار، این پدیده شوم را به قبیله «ربیعه» نسبت می دهند؛ و این که رئیس قبیله ربیعه این عادت شوم را میان قبایل رواج داده است.
3 «میدانی» از قول «هیثم بن عدی» نقل می کند که: این کردار زشت در میان تمامی قبایل عرب رواج داشته، و حدود یک دهم از مردم طوایف مختلف به این پدیده شوم گرفتار بودند.

4 عده ای نیز معتقدند که این عمل جاهلی تنها در بعضی قبایل رواج داشته؛ و قبایل قیس، تمیم، أسد، هذیل و بکربن وائل را از آن جمله دانسته اند.

5 دیدگاه اخیر معقول تر به نظر می رسد؛ زیرا اگر وأد عمومیت داشت، از تعداد زنان کاسته شده و عملاً پدیده تعدد زوجات مطرح نمی شد و با عنایت به رواج کامل شعر در آن دوران، شعرا نیز باید به این عمل، مباهات کرده و کسی را که مرتکب چنین عملی نشده، مورد هجو قرار دهند. حال آنکه اشعار بر جای مانده (شعر جاهلی) مُثْبِت چنین ادعایی نمی باشند. در عین حال دکتر جواد علی به نقل از کتاب «Enct Brita» می نویسد: «فرزندکشی و وأد بنات تنها در بین عرب یافت نمی شود، بلکه در سایر اقوام و ملل نیز این عادت رواج داشته؛ در مصر، یونان، رومانی و قبایل استرالیائی به جهت عوامل متعدد، از جمله عامل دینی (اعتقاد به حلول ارواح) و هم چنین اقتصادی (ترس از فقر)، به این عمل دست می زدند.»

6 چنانکه ملاحظه شد، به گواهی تاریخ این پدیده شوم به طرز فجیع تری در میان سایر ملت ها رواج داشته است. فنیقیها که طبیعت را پرستش می کردند، و بتی به نام «مولوخ» را «اله نور» دانسته، و بتی به نام «عشتر» (زهره) را شریک و همسرش می دانستند، برای تقرب به «عشتر» زنان را قربانی می کردند؛ و برای تقرب به «مولوخ»، فرزندان خود را در آتشِ شعله ور زنده زنده می سوزاندند.

7 یهودیان می توانند فرزندان خود را برای بردگی بفروشند؛ و تورات این حق را برای آنان قائل شده است. حتی پدر می تواند فرزند خود را اعم از صغیر و کبیر به قتل برساند. اسبراطیون فرزندان ضعیف و مریض خود را می کشتند؛ و آنان را طعام وحوش و پرندگان می کردند. مشابه همین برنامه در روم و یونان رواج داشت.

8 چینی ها وقتی فرزندشان دچار عوز می شد، او را به دریا می انداختند.

9در تاهیتی، والدین فرزند خود را می کشتند؛ بدون آنکه کسی متعرض آنان شود.

10 جایگاه و منزلت زن در نزد رومیان به این صورت بود که آنان سرشت و طبیعت زن را بد می دانستند. و زنان از حقوقی برابر با مردان برخوردار نبودند. و از آن جایی که قوانین اروپائی سخت متأثر از رومیان نخستین است، ازاین رو قانون انگلیسی تا قرن نوزدهم به مرد اجازه می داد تا زنش را بفروشد؛ و هیچ دخالتی به جز در نرخ گذاریش نداشت. قانون فرانسه تا به امروز نیز عملکرد زن را در امور مالی تابع خواسته شوهرش می داند

.11 به اعتقاد برخی محققان، اعراب پیش از اسلام با زنده به گور کردن بسیاری از فرزندان اناث خود، نفرت خویش را تا سر حدّ نابودی زنان ابراز می کردند. این رسم وحشتناک که در میان قبایل قریش و کنده بسیار رواج داشت، با سخنان آتشین محمد صلی الله علیه و آله تقبیح گردید؛ و همراه با عمل غیرانسانی قربانی کردنِ کودکان در پای خدایان، (که اعراب همچون اقوام دیگر به آن عمل می کردند)، به موجب مجازاتهای شدید ممنوع گردید.

12گر چه بعضی زنده به گور کردن دختران را در جاهلیت امر نادری دانسته و معتقدند: این رسم بازمانده رسم قربانی کردن انسان در مذهب شرک است؛ و نشانه تحقیر و تخفیف زن نیست؛ زیرا اعراب جاهلی، الهگان را نیز می پرستیدند. در میان مشرکین نیز فرزندکشی به دختران محدود نمی شد؛ بلکه گاهی پسران را نیز می کشتند؛ قرآن در این زمینه می فرماید:وَ کَذلِکَ زَیَّنَ لِکَثِیرٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَکاؤُهُمْ لِیُرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دِینَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللّه ُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ . (انعام: 137) و این گونه برای بسیاری از مشرکان، بتانشان کشتن فرزندانشان را آراستند، تا هلاکشان کنند و دینشان را بر آنان مشتبه سازند؛ و اگر خدا می خواست چنین نمی کردند. پس ایشان را با آن چه به دروغ می سازند رها کن. آنان نذر می کردند اگر خواسته شان بر آورده شود، یکی از پسران خود را قربانی کنند؛ یا برای تقرب به خدایان و به انگیزه دینی، پسرشان را قربانی می کردند.

13 در تاریخ آمده است: عبدالمطلب نذر کرد اگر صاحب ده پسر شود، و آنان به سن رشد برسند، به شکرانه این نعمت، یکی از آنان را قربانی کند. وقتی خواسته اش بر آورده شد، قرعه به نام عبداللّه افتاد، به عبدالمطلب پیشنهاد شد یکصد شتر عوض عبداللّه فدیه دهد.

14 چنانکه ملاحظه می شود، نص آیه شریفه از فرزندکشی (اعم از دختر و پسر) نهی می کند. البته کشتن پسر به مراتب در قیاس با زنده به گور کردن دختر کمتر مشاهده شده، زیرا فرزند ذکور نقش مهمی در حیات اقتصادی و اجتماعی پدر خانواده و حتی قبیله اش داشته است؛ زیرا در جنگها شرکت می جسته و اسارتش نیز مایه ننگ نبوده است. پس می توان گفت این سنت غلط در اکثر اقوام بدوی و قرون وسطایی رواج داشته است؛ و به علل و عوامل مختلف به اشکال گوناگون دختران خود را می کشتند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، چینینان عقیده داشتند که: دختر شدن مولود دلیل عدم رضایت ارواح اجداد از پدر مولود است؛ که بدین وسیله او را تنبیه و جریمه کرده اند. ناگفته نماند که در کتب تاریخی به نمونه هایی هر چند اندک بر می خوریم که بااین پدیده شوم مبارزه کرده اند. با این همه، یکی از اندیشمندان معتقد است: جاهلیت نخستین عرب، از جاهلیت های یونان و روم به ویژه در مورد اوضاع اجتماعی زن بهتر بوده است. اگر چه شرک به خدا در بین همه این جاهلیت ها بطور یکسان رواج داشته است؛ چنانکه «هبل» معبود دروغین عرب، همان «ایولو» معبود دورغین یونانیان است؛ و هیچ کدام از این دو گروه بهتر از دیگری نیست؛ ولی توجه به زن و حفظ آبرو و شرف او، از ویژگی های منحصر به فرد عربها بوده است؛ که رومیان و یونانیان قدیم از آن بهره ای نداشته اند. ماجرای «صعصعة بن ناجیه» که اغلب مورخین حکایتش را آورده اند، نمونه دیگری است. وی در حالی که اسلام آورده بود، خدمت رسول صلی الله علیه و آله رسید و گفت: در جاهلیت عملی انجام داده ام؛ آیا به حال من سودی دارد؟ حضرت فرمود: عمل تو چیست؟ جواب داد: روزی دو شتر آبستن از من گم شد؛ بر شتری سوار شده، و به جست وجو پرداختم، از مردی که در کنار خیمه ای نشسته بود از شترانم جویا شدم. از من پرسید: داغ و نشانشان چیست؟ داغ مخصوص قبیلگی خودمان را گفتم. گفت: دو شترت را یافته و اینک نزد من است. درهمین حال پیرزنی از عقب خیمه در آمد؛ آن مرد از او پرسید: چه زائید؟ بدون آنکه منتظر جواب بماند، ادامه داد: اگر پسر باشد که با ما شریک مال و زندگی و وارث ما خواهد شد؛ و اگر دختر باشد، که به خاکش می سپاریم. پیرزن جواب داد: دختر است. صعصعة ادامه داد: ای رسول خدا! نمی دانم چه انقلابی در من پدید آمد که بی اختیار به آن مرد گفتم: آیا این دختر نوزاد را می فروشی؟ گفت: هرگز شنیده ای عرب بچه فروش باشد؟ گفتم: نفروش؛ بلکه در مقابل احسان و بخششی، او را به من ببخش. گفت: حاضرم به همان دو شتر و شتری که بر آن سواری مبادله کنم. راضی شدم؛ شترها را داده، و دختر را گرفته، و به دایه ای سپردم. از آن پس این روش را ترک نکردم؛ و تا کنون دویست و هشتاد دختر را با بهای هر یک به سه شتر از مرگ نجات دادم. حضرت پاسخ داد: این کار تو بابی از نیکی برایت بوده، و از جانب خداوند نیز أجر خواهی داشت؛ چون به شرف اسلامی نیز توفیق یافتی».

15 درباره زید بن عمرو بن نفیل نیز گفته شده، 96 موؤده را نجات داده است.

16 به گفته مورخین این عادت زشت، به اشکال مختلف صورت می گرفت: 1. نخست وقتی فرزند دختر به سن شش سالگی می رسید، مرد از همسرش می خواست که لباس پاکیزه بر تنش کند، تا به دیدن خویشان برود؛ اما او را به صحرا برده، در چاهی که قبلاً فراهم کرده بود می انداخت و با خاک، بدنش را می پوشاند. در سرزمین نیل، دختران را به بهترین آراستنی ها زینت می دادند؛ سپس در آبهای نیل می انداختند؛ هندیان نیز قبل از سوزاندن، دختر را می آراستند؛ شاید فلسفه آراستن دختران، از بقایای عادات مشرکین باشد که قربانیان خود را به بهترین نحو می آراستند.

17. دیگر این که زن در حین وضع حمل بر بالای چاله ای نشسته، اگر فرزندش دختر بود، در چاله می انداخت؛ و اگر پسر بود، با خوشحالی و رضایت از او مراقبت می کرد. برخی فرزند خود را از بالای کوه پرتاب کرده یا در دریا غرق می کردند و یا ذبح می نمودند. 3. در برخی موارد هم دختر را با خواری و خفت به سن شبانی رسانده، سپس لباس خشن و پشمینه بر تنش کرده و به دنبال گله می فرستادند.

18 جالب توجه این که: چون مرد «ربّ البیت» بود، آئین جاهلیت مانع فرزندکشی او نمی شد؛ و کسی که مرتکب چنین عملی می شد، هیچگاه قاتل محسوب نشده، و حتی همسرش نیز حق نداشت، او را از این کردار زشت باز دارد؛ زیرا تنها صاحب حق و تصمیم گیرنده، مرد خانواده بود.

19 اشعار و گزارش های تاریخ درباره عکس العمل مادران در مقابل وأد فرزندانشان ساکت است؛ اما از جریانات مختلف چنین بر می آید که: مادر مایل به حفظ فرزندش بوده است اما جرأت اعتراض و مقاومت در برابر خواست شوهر (نسبت به نوزادی که ماه ها رنج و سختی پرورشش را تحمل نموده بود)، نداشت. طبیعی است که مادر با آن همه عاطفه و مهرورزی دل به این قساوت نداده و راضی نبوده که جگرگوشه اش طعمه خاک شود.

20 این یکی از نمونه های تحقیر زن نزد عرب جاهلی است.

منابع
1 . بلوغ الأرب، ج 3، ص 42 و المفصل، ج 5، ص 90.2 . المفصل، ج 5، صص 91 ـ 92.3 . بلوغ الأرب فی معرفة احوال العرب، ج 3، ص 43؛ المفصل، ج 5، ص 90.4 . همان.5 . عزالدین، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، قم، منشورات مکتبة آیه اللّه المرعشی النجفی، اُفست، 1404 ق، ج 3، ص 243.6 . المفصل، ج 5، ص 98.7 . اسعد السحمرانی، المرأة فی التاریخ و الشریعة، ط 2، بیروت، دارالنفائس، 1417ق، ص 44.8 . علی عبدالواحد وافی، الاسرة و المجتمع، ط 8، القاهره، دارنهضة مصر، بی تا، ص 118.9 . سوء تغذیه.10 . تاریخ تمدن، ج 1، ص 62 .11 . محمد غزالی، مسایل زنان بین سنت های کهن و جدید، ترجمه مجید احمدی، ج 1، تهران، نشر احسان، 1379ش، صص 80 ـ 81 .12 . روح اسلام، ص 212.13 . محمد دروزه عزه، عصرالنبی، ط 2، بیروت، دارالیقظه العربیه، 1964 م، ص 259.14 . بلوغ الارب، ج 3، ص 44؛ سیره ابن هشام، ج 1، ص 167؛ الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 215.15 . بلوغ الارب، ج 3، ص 46.16 . همان، ج 3، ص 45.17 . المرأة فی ظل الاسلام، ص 17.18 . بلوغ الأرب، ج 3، ص 43؛ محمد مرتضی الزبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ط 1، بیروت، منشورات دارمکتبة الحیاة، 1306ق؛ المفصل، ج 5، ص 88 .19 . المفصل، ج 5، ص 528.20 . علی الهاشمی، المرأة فی الشعر الجاهلی، بغداد، مطبعة المعارف، 1960م، صص 300 ـ 303.

دوستان در مورد 7 بگم که احتمالا این مورد جزو تحریفات تورات باشه
در مورد شماره 5 تامل کنید.

باب تعدد زوجات: حق شب خوابگی

1- حلبی گوید: «از امام صادق درباره مردی که دو زن دارد یکی از آن دو نزد وی محبوبتر از دیگری است آیا میتواند یکی را بر دیگری فضیلت دهد پرسیدم. حضرت فرمود: آری برخی را بر برخی فضیلت دهد مادامی که چهارزن نیستند. (چون دو شب باقیمانده برای مرد است و میتواند آن را به برخی از زنهایش اختصاص دهد.)
و حضرت فرمود: زمانی که مرد با دختر باکره ازدواج کند و همسری بیوه داشته باشد میتواند باکره را با اختصاص دادن سه روز به او فضیلت و برتری دهد.»

2- حسن بن زیاد گوید: «از امام صادق درباره مردی که دو زن دارد و یکی از آن دو نزد وی محبوبتر از دیگری است آیا میتواند او را به گونه ای برتری دهد پرسیدم، حضرت فرمود: آری میتواند سه شب نزد او برود و یک شب نزد دیگری. چون مرد حق دارد که چهار زن بگیرد لذا دو شب را هر کجا که بخواهد قرار میدهد. گفتم: مرد زنی دارد و با یک دختر باکره ازدواج میکند؟ حضرت فرمود: زمانی که نزد دختر باکره میرود میتواند سه شب را نزد او بماند و مرد میتواند برخی از زنانش را بر برخی فضیلت دهد (و شب بیشتری نزد او بماند) البته مادامی که چهار زن نداشته باشد. (که در اینصورت نزد هر کدام تنها یک شب میتواند بماند)»

3- از امام صادق درباره مردی که دو زن دارد سوال شد که آیا میتواند یکی از این دو زن را با اختصاص دادن سه شب به او برتری دهد؟ حضرت فرمود: «آری»

4- امیرمومنان علی فرمود: «مرد میتواند چهار زن بگیرد. پس اگر جز یک زن نگرفته است باید که یک شب از چهار شب را نزد وی بماند و میتواند در سه شب باقیمانده هرگونه که دوست دارد عمل کند (البته هرکاری که خداوند برای او حلال کرده باشد).
امام صادق فرمود: ولی اگر مرد دو زن دارد میتواند یکی از آن دو زن را به سه شبی که برای خودش هست اختصاص دهد و برای یک زن همان یک شب خودش را قرار دهد و همینگونه است اگر سه زن باشند برای هرکدام از آنها یک شب از سه شب را قرار میدهد و شب چهارم را به هرکس از انان که بخواهد اختصاص میدهد ولی اگر زنها چهار نفرند نمیتواند فردی از آنان را بر فردی فضیلت و برتری دهد.
و نیز از امام صادق درباره مردی که چند زن دارد و با بعضی مباشرت جنسی میکند و با بعضی نمیکند سوال شد. حضرت فرمود: تنها بر مرد واجب است که شب هر زن را نزد وی باشد و همراه وی استراحت کند ول بر او نیست که اگر آمادگی و نشاط مباشرت جنسی را ندارد، مباشرت جنسی کند.»

5- علی بن جعفر گوید: «از برادرم موسی بن جعفر درباره مردی که دو زن دارد، پرسیدم آیا میتواند یکی از این دو را بر دیگری فضیلت دهد؟ حضرت فرمود: این مرد چهار شب دارد برای یک زنش یک شب و برای دیگری سه شب قرار میدهد.»

6- علی بن جعفر گوید: «از برادرم موسی بن جعفر درباره مردی که سه زن دارد، پرسیدم که آیا میتواند یکی از آنها را برتری دهد؟ حضرت فرمود: این مرد حق چهار زن را دارد میتواند برای یک زن اگر خواست دو شب و برای دوتای دیگر برای هر کدام یک شب قرار دهد و در پوشاک و خوراک نیز همینطور.»

7- امیرمومنان علی درباره مردی که زنانی دارد و به مسافرت میرود، فرمود: «زمانی که از سفر بازمیگردد با زنی که شب حق اوست آغاز کند.»

8- از پیامبر در خطبه ای که در مدینه خواندند روایت است که فرمود: «هر کس دو زن دارد و میان این دو در تقسیم خودش و مالش عدالت نورزد روز قیامت دست بسته و کج می آید تا به آتش درآید.(نیمی از بدنش کج است.)»

9- پیامبر «در زمان بیماری اش باز شب خوابگی را میان زنانش تقسیم میکرد. لذا او را میان زنانش میگرداندند و هر شب منزل زنی بود.»

10- ابراهیم کرخی گوید: «از امام صادق درباره مردی که چهار زن داشت و او نزد سه تای آنها در شبهایشان میخوابید و با آنان مباشرت جنسی هم مینمود و چون نزد زن چهارم شبش را میخوابید با او مباشرت جنسی نمیکرد. آیا او در اینکار گناهی مرتکب شده است؟ حضرت فرمود: تنها بر مرد است که نزد زن در شب مربوط به او بماند و صبح آن نزد وی باشد ولی اگر نمیخواهد با او مباشرت جنسی کند و مباشرت جنسی نکند گناهی بر او نیست.»

11- روایت شده که امیرمومنان علی دو همسر داشت زمانی که روز یکی بود در خانه دیگری وضو نمیگرفت.

باب وجوب رعایت عدالت بین همسران

خداوند تعالی میفرماید:
«و اگر میترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشمپوشی کنید و) با زنان (پاک) مورد علاقه خود ازدواج نمایید دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانی که مالک آنهایید استفاده کنید. این کار، به ترک ظلم و ستم نزدیکتر است.»
«شما هرگز نمیتوانید (از نظر محبت قلبی) در میان زنان خود، عدالت برقرار کنید هرچند کوشش نمایید ولی تمایل خود را به کلی متوجه یک طرف نسازید که دیگری را به صورت زنی بلا تکلیف درآورید و اگر راه صلاح و پرهیزگاری پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است.»

1- ابن ابی العوجاء از هشام بن حکم پرسید: «آیا خداوند، حکیم نیست؟ هشام پاسخ داد: آری او احکم الحاکمین است (از همه حکیمتر است). ابن ابی العوجاء پرسید: معنای این فرموده خداوند چیست که: «با زنان (پاک) مورد علاقه خود ازدواج نمایید دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید.» آیا این واجب نیست؟
هشام گفت: آری. ابن ابی العوجاء گفت: به من درباره فرموده خداوند بگو که میگوید: «شما هرگز نمیتوانید در میان زنان خود، عدالت برقرار کنید هرچند کوشش نمایید ولی تمایل خود را به کلی متوجه یک طرف نسازید.» کدام حکیمی این گونه سخن میگوید؟!
هشام پاسخی حاضر نداشت. به مدینه نزد امام صادق رفت. حضرت فرمود: ای هشام! در غیر وقت حج و عمره آمده ای؟ هشام گفت: آری فدایت شوم! برای سوالی که فکرم را گرفته آمده ام. ابن ابی العوجاء از من درباره مساله ای پرسید که من درباره آن پاسخی نداشتم. حضرت فرمود: آن مساله چیست؟ هشام جریان را برای حضرت بیان داشت. امام صادق به او فرمود: اما آیه اول که میگوید: «با زنان (پاک) مورد علاقه خود ازدواج نمایید دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید.» منظور در نفقه است (یعنی اگر میترسید که در دادن نفقه به آنان عدالت پیشه نسازید) و اما آیه دوم که میگوید: «شما هرگز نمیتوانید در میان زنان خود عدالت برقرار کنید هرچند کوشش نمایید ولی تمایل خود را به کلی متوجه یک طرف نسازید که دیگری را به صورت زنی بلاتکلیف درآورید.» منظور در مودت و محبت قلبی است. (یعنی از جهت محبت قلبی نمیتوانید عدالت را بین آنان رعایت کنید) هشام هنگامی که با این جواب نزد ابن ابی العوجاء رفت و آن را به او گفت، ابن ابی العوجاء گفت: به خدا سوگند این پاسخ از شخص تو نیست.»

2- از امام صادق درباره فرموده خداوند که: «شما هرگز نمیتوانید در میان زنان خود عدالت برقرار کنید هرچند کوشش نمایید.» فرمود: «منظور در مودت و محبت قلبی است.»

3- پیامبر فرمود: «هرکس که دو همسر دارد که به یکی توجه میکند و به دیگری نمیکند او در روز قیامت در حالی که یکی از دو شق بدنش افتاده است، می آید.»

4- عبدالملک بن عتبه هاشمی گوید: «از امام موسی کاظم درباره مردی که دو زن دارد و میخواهد که یکی از این دو را با پوشش لباسی و هدیه مقدم بر دیگری بنماید، پرسیدم که آیا این کار درست است؟ حضرت فرمود: اشکالی ندارد ولی در رعایت عدالت بین این دو تلاش نماید.»

5- معمر بن خلاد گوید: «از امام موسی کاظم پرسیدم: آیا مرد میتواند برخی از زنانش را بر برخی ترجیح و برتری دهد؟ حضرت فرمود: نه ولی این ترجیح و برتری دادن در مورد کنیزان اشکال ندارد.»

برداشت روایات طبق اجماع فقیهان شیعه:

عدالت در دو مورد واجب است: 1- نفقه واجب (هزینه های زندگی واجب) 2- تقسیم شبها (ماندن در شب، نه همبستری)

تقسیم شبها به صورتی است که از هر چهار شب موظف است یک شب را به هر زن اختصاص دهد.
مثلا اگر دو زن داشت یک شب از هر چهار شب برای هر زن است و سه شب مال خود مرد است که هر جا خواست بماند. بنابراین میتواند سه شب نزد یک زن و یک شب نزد زن دیگرش بماند.

رعایت عدالت میان همسران در هزینه زندگی (به جز نفقه واجب)، بذل توجه، گشاده رویی و همبستری، مستحب است.

موضوع قفل شده است