روح و اختیار

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روح و اختیار

انسان از روح و جسم تشکیل شده است. اگر روح برای همه یکسان نباشد پس فرد جهنمی میتواند بگوید من جهنمی شدم چرا که روحی مثل فلانی ها که بهشتی شده اند نداشتم پس روح باید یکسان باشد. اما در مورد جسم ما تفاوت هایی را بین افراد مختلف شاهد هستیم تفاوت هایی غیر قابل انتخاب از نوع ژنتیکی پس جسم ها یکسان نیستند پس در این حالت هم فرد جهنمی میتواند بگوید اگر من از نظر ژنتیکی مثل فلانی ها که بهشتی شده اند بودم من هم بهشتی میشدم!

من که هرچقدر فکر کردم به نتیجه ای غیر از جبر نرسیدم پس این وسط اختیار چگونه تعریف میشود؟!

با نام الله

کارشناس بحث: استاد هادی

mir@;496265 نوشت:
انسان از روح و جسم تشکیل شده است. اگر روح برای همه یکسان نباشد پس فرد جهنمی میتواند بگوید من جهنمی شدم چرا که روحی مثل فلانی ها که بهشتی شده اند نداشتم پس روح باید یکسان باشد. اما در مورد جسم ما تفاوت هایی را بین افراد مختلف شاهد هستیم تفاوت هایی غیر قابل انتخاب از نوع ژنتیکی پس جسم ها یکسان نیستند پس در این حالت هم فرد جهنمی میتواند بگوید اگر من از نظر ژنتیکی مثل فلانی ها که بهشتی شده اند بودم من هم بهشتی میشدم!

من که هرچقدر فکر کردم به نتیجه ای غیر از جبر نرسیدم پس این وسط اختیار چگونه تعریف میشود؟!

با سلام و عرض ادب و تشکر از بابت پرسش زیبای شما

بهشت و جهنم نتیجه اعمال خود انسان در همین دنیای مادّی است؛ منظورتان از یکسان بودن روح را متوجّه نمی شوم! روح یک حقیقتی است که طبق نظر حکمای الهی ضمن تولد جسم و بدن متولّد می شود(آموزش کلام اسلامی، ج 2، ص 213) به استثنا ارواح معصومین علیهم السلام، ارواح انسان ها قابلیت یکسانی دارند و در اثر ریاضت و عمل به دستورات دین مقدس اسلام نه تنها بهشتی می شوند بلکه به فراتر از بهشت راه پیدا می کنند.
در مورد تفاوت های جسمانی هم اگر چه تفاوت های فروانی بین افراد بشر وجود دارد امّا این تفاوت ها نمی تواند روح انسانی را تحت الشعاع قرار بدهند، چه بسا انسان هایی که از نعمت دست و پا , سایر حواس جسمانی بی بهره اند اما دارای روحی قوی و اراده ای استوار هستند.
در ارتباط با اختیار و چگونگی آن جمع بندی نهایی لینک زیر را ملاحظه بفرمایید:

سلام علیکم،
خلقت خداوند همه‌اش این دنیا و قیامت و آخرت نیست، مقام‌های دیگری قبل از این دنیا هم بوده است ظاهراً، اگر اشتباه نفهمیده باشم خداوند انسان را به صورت یک ظرف وجودی خالی خلق کرده است که رشد او در گرو تحصیل رحمت و پر کردن این ظرف وجودی است. انسان در بدو خلقت در فقر کامل است، علاوه بر اینکه در وجود داشتنش همواره نیازمند خدا بوده و هست و خواهد بود، حرکت و تلاش او در جهت پر کردن ظرف وجودی‌اش است که تمامی این دنیا و بعد قیامت و آخرت را برایش رقم می‌زند، تفاوت در جسم تنها بخشی از تفاوت‌هاست و هر کس نهایتاً به رضایت دست خواهد یافت که یعنی ظرفشان پر شده اما برخی ظرفشان کوچک شده (تغییر ذات به دون انسان می‌دهند)، برخی هم ظرفشان بزرگ‌تر بوده و برخی کوچکتر، برخی هم ... . جایی برای اعتراض نیست از خداوند به همه فقط خیر و رحمت رسیده است ...
انتخاب انسان فرق بین سلام و علیک سلام است، فرق بین عمل و عکس‌العمل. کسی که در دنیا خودش با اختیار خودش کار خوبی را بکند و ترک کار اشتباه را کند کجا و کسی که بعد از مرگ به زور مجبورش کنند که خوبی را تحصیل کند و از زشتی‌ها پاک شود کجا. اینجا یک شبه می‌شود به خدا رسید (تکامل) و بعد از این دنیا قرن‌ها تحمل عذاب شاید کار آن یک شب را نتواند در تکامل روحی انسان انجام دهد. برای برخی هم که عذاب ابدی هم بدیها را نمی‌تواند از ایشان پاک کند چون جزئی از ذاتشان شده است (تنزل درجه از انسانیت).
بعد از مرگ هم اختیار هست ولی آن اختیار دیگر در خدمت تکامل نخواهد بود و در خدمت استفاده از رحمت‌های خداوند خواهد بود، چون آنجا حقیقت آشکار است و انتخاب بین حق و باطل نیست، وقتی باطن بدی معلوم باشد (سختی‌های عظیم و مخالف طبع و فطرت، ناخواستنی‌ها: عذاب) کسی انتخابش نخواهد کرد و همه از آن فراری خواهند بود، آنجا کارکرد «انتخاب» چیز دیگری خواهد بود.
اما در این دنیا عقل می‌گوید حرام نخور و شهوت به شیرینی و چربی و طعم‌های گوناگون می‌گوید بخور، عقل می‌گوید نامحرم را نگاه نکن و شهوت به دیدن زیبایی ولو حرام می‌گوید ببین، عق می‌گوید نشنو و شهوت شنیدن حرفهای عجیب و غریب و ... می‌گوید گوش کن و ... . در این تقابل بین عقل و شهوت کسی که به حرف عقلش گوش کند از رحمت خداوند بهره‌ها خواهد برد و در هر حکم خداوند سودهایی برای خود خواهد یافت که در آنها ابدی می‌شود، کسی هم که به شهوت خود گوش کند از راه به بیراهه کشیده می‌شود و آنقدر از مسیر اصلی دور می‌شود و به بد عللاقمند می‌شود که ...، بعد پرده‌ها می‌افتد و او در میان آن بیراهه باید باقی بماند، شاید بازگشتش هزاران سال طول بکشد ولی ممکن باشد ولی شاید هرگز هم نتواند برگردد و خرابه‌نشین جهنم باقی بماند.
مطالب بالا شاید کلا یا جزئا درست نباشد و حقیر چیز زیادی در موردشان نمی‌دانم، حقایق را خدا داند و خلیفه‌های خدا و علمای دین، ولی همین حد را که جدالی است بین عقل و شهوت، و انتخاب بین آنها با ماست، کسی نمی‌تواند منکرش باشد اگر اهل لجاجت نباشد ....

با سلام
روح و جسم و جان سه عضو يا مشخصه يك انسان است تفكيك اين سه به نوعي كه هر يك را مستقل بدانيم آنگونه كه برخي عقايد نظير صوفي گري طرح ميكنند ما را به خطا مي برد و همينطور يكي دانستن آن همانگونه كه افراد ماترياليست اعتقاد دارند نيز موجب خطا ميشود
خلقت انسان تركيبي از اين سه است جان در جسم مفهوم پيدا ميكند و روح در كاركرد و سمت گيري اين دو - لذا برتر و اسماني دانستن روح و خوار و پست دانستن جسم از يك سو و نفي وجود روح به نفع جسم و جان موجب انحراف هستند
من و شما وقتي سخن ميگوئيم و يا كاري انجام ميدهيم كه مسئوليت آور هستند در واقع در كليت وجودمان مسئول هستيم
نتيجه اعمال و رفتار و گفتار ما همه به يك مجموعه تعلق دارد كه منيت و شخصيت من و شما و ساير انسان ها را متمايز ميكند

[="Tahoma"][="Navy"]

mir@;496265 نوشت:
انسان از روح و جسم تشکیل شده است. اگر روح برای همه یکسان نباشد پس فرد جهنمی میتواند بگوید من جهنمی شدم چرا که روحی مثل فلانی ها که بهشتی شده اند نداشتم پس روح باید یکسان باشد. اما در مورد جسم ما تفاوت هایی را بین افراد مختلف شاهد هستیم تفاوت هایی غیر قابل انتخاب از نوع ژنتیکی پس جسم ها یکسان نیستند پس در این حالت هم فرد جهنمی میتواند بگوید اگر من از نظر ژنتیکی مثل فلانی ها که بهشتی شده اند بودم من هم بهشتی میشدم!

من که هرچقدر فکر کردم به نتیجه ای غیر از جبر نرسیدم پس این وسط اختیار چگونه تعریف میشود؟!


سلام
روح ما ساخته اندیشه و عمل ماست بر این اساس کسی نمی تواند بگوید ما مجبوریم مگر اینکه قائل باشد اندیشه و عملش هم جبری است
یا علیم[/]

محی الدین;515262 نوشت:

سلام
روح ما ساخته اندیشه و عمل ماست بر این اساس کسی نمی تواند بگوید ما مجبوریم مگر اینکه قائل باشد اندیشه و عملش هم جبری است
یا علیم

سلام علیکم،
ببخشید ولی نمی‌توانم درست متوجه منظورتان شوم، اگر لطف کنید بیشتر توضیح دهید. برداشت فعلی حقیر از صحبت شما این هست که ما قبل از داشتن روح وجود داریم و شعور داریم و تفکر و اندیشه هم داریم و روح محصول این اندیشه است؟ یعنی روح یک خلقت پایین‌دستی در خلقت انسان است؟
یا علی

[="Tahoma"][="Navy"]

owari;515336 نوشت:
سلام علیکم،
ببخشید ولی نمی‌توانم درست متوجه منظورتان شوم، اگر لطف کنید بیشتر توضیح دهید. برداشت فعلی حقیر از صحبت شما این هست که ما قبل از داشتن روح وجود داریم و شعور داریم و تفکر و اندیشه هم داریم و روح محصول این اندیشه است؟ یعنی روح یک خلقت پایین‌دستی در خلقت انسان است؟
یا علی

سلام
خیر بلکه به این معناست که ساختار روح را اندیشه و عمل ما می سازد به عبارت دیگر آغاز روح با آغاز اندیشه و عمل است و بالعکس
یا علیم[/]

موضوع قفل شده است