جمع بندی حجاب حق است یا وظیفه؟

تب‌های اولیه

152 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حجاب حق است یا وظیفه؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش در فقه اسلامی (شیعی) دو نوع حکم اساسی وجود دارد اول : احکامی که صریح آیات قرانی هستند مانند احکام ارث و حرمت شرب خمر و رعایت حجاب بانوان ودوم :احکامی که فقها به وسیله ی اجتهاد با توجه به استنباط خود از آیات و روایات استخراج مینمایند نظر بنده فعلا" درمورد یک حکم صریح از آیات قرآن کریم میباشد ، حکم حجاب ! در وجوب حجاب با توجه به نص آیه شکی نیست گرچه برخی روشنفکران!!!! در حدود آن اظهار نظر هایی خارج از تخصص مینمایند . حال با توجه به حکم صریح قرآن کریم و انتقادها در باره ی حدود آن به نظر شما دوستان گرامی(مستدل ومنطقی) حجاب یک حق است یا یک وظیفه ؟؟؟ تفاوتی نمیکند که حق و یا وظیفه مربوط به مخاطب (بانوان) باشد یا نظارت کننده بر حجاب «نامحرم» از طرفی حق یا وظیفه بودن چه تاثیری بر اصل حجاب وهمچنین طرفین این اصل خواهد داشت ؟

[="Navy"]با سلام.

مسأله روشن است. حجاب، حق نيست، بلکه وظيفه و حکم است.

چون هر چيزي که حق باشد قابل اسقاط خواهد بود، در حالي که حجاب با توافق طرفين -که اينجا عبارت است از دو نفر نا محرم- ساقط نميشه.

بنابراين حجاب يک وظيفه و اصطلاحاً يک قاعده‌ي آمره است (Imperative rule) و طرفين نمي‌توانند بر خلافش توافق کنند تا حق باشد.

البته حتّي اگه در حق بودن يا وظيفه بودنش هم شک کنيم باز هم اصل اين است که وظيفه است، نه حق.[/]

Hadi99g;496130 نوشت:
چون هر چيزي که حق باشد قابل اسقاط خواهد بود، در حالي که حجاب با توافق طرفين -که اينجا عبارت است از دو نفر نا محرم- ساقط نميشه.
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش باتشکر ازپاسخ متین و مستدل شما بزرگوار :Gol: اما ..... پس به نظر شما این حکم یک وظیفه است که مطابق قانون شرعی لازم الاجرا میباشد . پس باید ضمانت اجرا نیز داشته باشد. مثل حد قذف یا حد سرقت یا حد زنا و..... ولی اگر این یک وظیفه است چرا در شرع هیچ ضمانت اجرایی برای آن معین نشده؟ مثلا" تعیین نشده اگر زنی رعایت حجاب شرعی را نداشت باید xمقدار مجازات شود ؟

••ostad••;496142 نوشت:
چرا در شرع هیچ ضمانت اجرایی برای آن معین نشده؟ مثلا" تعیین نشده اگر زنی رعایت حجاب شرعی را نداشت باید xمقدار مجازات شود ؟

با سپاس از لطفتان،

نميشه گفت که در شرع براي ترک حجاب، مجازاتي تعيين نشده، تعيين شده ولي نهايتش اينه که به شکل «حد» تعيين نشده، بلکه به شکل «تعزير» تعيين شده است.

و اين مطلب، هم در فقه ثابت است و هم در قانون.

آيةالله مکارم درجلد2 «استفتاءات جديد» در جواب سؤال 1472 فرموده:

«هرگونه تخلّف از واجبات شرع و ارتكاب گناهان كبيره تعزير دارد، و تعزير منحصر به شلّاق يا زندان نيست؛

بلكه از اندرزهاى دوستانه، كه سبب ترك عمل گردد، شروع مى‌شود تا محروميّت موقّتى از بعضى از حقوق اجتماعى و جريمه مالى و مانند آن.»

و در ماده 638 قانون مجازات اسلامي نيز چنين آمده:

{{ماده638:هر کس علنا در انظار و اماکن عمومی ومعابر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یاتا(74)ضربه شلاق محکوم می گردد

ودر صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمی باشد ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (74)ضربه شلاق محکوم خواهد شد.

تبصره: زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر وانظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه ویا ازپنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد .}}

و الله يقولُ الحقّ و هو يهدي السّبيل.

[="Indigo"]

پیشاپیش یه فاتحه قرائت میکنیم برای این تاپیک پر بحث و جدل...:Sokhan:

حجاب هم حق است هم وظیفه...

وظیفه ی همه ی مسلموناست ، هم مرد هم زن.... ( اسم غیر مسلمون هارو نمیارم چون اولا دوست ندارم مخاطب صحبتام باشن ، دوما اونایی که کلا از زیر همه چی شونه خالی کردن ، شونه هاشون فقط با نتیجه ی اعمالشون سنگین میشه.... نه با احساس مسئولیت نسبت به حجاب)

حقه ... واسه اونایی که می بینن و فکر می کنن...
حق الناسه ... واسه افراد جامعه...

والسلام...

[/]

_Member_;496254 نوشت:
حجاب (با تعریف هر پوششی) یک حق هست و هر کسی آزاد است ازین حق استفاده کنه یا نکنه (البته تا حدودی که به حقوق انسانی دیگران تجاوز نشه..)

*ahmad*;496264 نوشت:
شما بر مبنای تفرکات غربی این حرف رو میزنید.
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش با تشکر از دوستان بزرگوار برای شرکت دراین بحث :Gol:نظر دوست بزرگوار _Member دراین باره قابل احترام والبته قابل نقد وبررسی هم میباشد وفکر نمیکنم به خاطر اظهار نظر مخالف نظر ما باید محاکمه شوند ومسئولیت تفکرات غربی ها راهم به عهده یایشان بگذاریم خوب این سؤال تاپیک بوده وایشان هم حق دارند نظر خود را ابراز نمایند . از جناب احمد نیز سپاسگزارم به دلیل پاسخ به سؤال مطرح شده اما دوست بزرگوار آیا بهتر نیست به جای این که فکر کنیم حق فقط با ما است وجملات تکراری را بیان کنیم این مطلب را در نظر بگیریم که شاید نتیجه ی مهمی در پشت پرده ی این سؤال وجواب ها باشد که با ادامه ی بحث بتوانیم به آن نتیجه برسیم ؟ شاید این مطلب هم صحیح باشد که حجاب هم یک حق میتواند باشد . در دنیا هر روز تئوری های فراوانی درامور ارایه میشود شاید ما هم بتوانیم با تلفیق نظرات سایرین به تئوری های جدید که شرع نیز آن را تایید کند برسیم عقل ها درحال تکامل هستند وما به عنوان مسلمان باید برای دفاع از شرع واحکام شرعی یمان عقل ها را با احترام به خدمت دینمان بگیریم وصرفا" برعقاید حصار کشیده اصرار نکنیم . شرع نیاز دارد تا با زبان خود این عقول متحول!!! بیان شود تا مورد پذیرش قرار گیرد . حال نظر شما بر وظیفه بودن حجاب است که میتواند صحیح باشد ونظر دوست بزرگوارمان هم بر حق بودن حجاب است که آن هم میتواند صحیح باشد بزرگوار کمی صبر وتحمل نتیجه را روشن تر میکند بد نیست تا نظر سایر دوستان بزرگوار را (البته مستدلا") شنوا باشیم تا این جا که بسیار مفید و قابل تامل نظر داده اند :Gol:

_Member_;496282 نوشت:
من برای یک خانوم که دوست داره پوشش داشته باشه تو کشور های دیگه ارزش قائلم و به حق انسانی (حجاب) این خانوم احترام میذرم
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش در یک نظر عمیق به این واقعیت نیز پی می بریم که سخن دوست بزرگوارمان نیز چندان دور از واقعیت نیست . این که انسان میتواند بنا بر نفویذ اختیاری که از جانب خداوند به او اعطا شده با اراده ی خود حجاب ، نوع حجاب؛ وحدود حجاب خود را انتخاب نماید پس بنا بر این نعمت خدا دادی ومنحصر خداوند (حدود ونوع ) حجاب خود را تعیین نماید واز این حق انسانی خود استفاده کند اما آیا مجاز به انتخاب وجود یا عدم وجود حجاب نیز میباشد یا خیر ؟ این مطلب میتواند از دو بعد شرعی وفطری (انسانی ) مورد بررسی قرار گیرد . البته دوست بزرگوارمان جناب Hadi99g,قبلا: راجع به و ظیفه وحق بودن حجاب ازدیدگاه شرعی و حقوقی بحث خوب ومستدلی را ارایه دادند اما..... به تفاوت وظیفه وتکلیف که در رسیدن به واقعیت مؤثر است توجهی نداشتند ومواد قانونی وشرعی تکلیف وحق را مورد بررسی قرار دادند بدون دقت در تفاوت معنایی تکلیف و وظیفه !!! اکنون میبینیم که حجاب درنوع وحدود خود یک موضوع آمره نیست بلکه یک حق قلمداد میشود حقی که از جانب خداوند به انسان واگذار شده ودر آیات قران کریم نیز تنها حد ذکر شده این است که بانوان باید گوشه ی جلباب را به گونه ای استفاده کنند که گریبان ایشان نیز پوشیده شود یعنی تا اینجا وجود جلباب (پوشش روسری بزرگ) وپوشاندن گریبان یک تکلیف است ونه حتی یک وظیفه !!!! بزرگواران به نظر شما تفاوت حق وتکلیف ووظیفه در امر حجاب چیست؟

به نظر من وظیفه و قانون در لحظه ای به وجود میاد که ما به خاطر زندگی اجتماعی مون مجبور هستیم ازادی های فردی رو تحت نظر قانون محدود کنیم و این قانون برای هر شخص وظیفه ای رو مشخص میکنه

این قانون همه جا یکسان نیست و بسته به زمان و مکان میتونه تغییر کنه .

درباره حق حجاب وظیفه قانونی برای هر فردی که در یک جامعه زندگی میکنه و خواهان تعاملات اجتماعی با سایرین هست اینه : اجازه تعدی به حق افراد دیگه رو نداره و کسی که به حقوق دیگری تجاوز کنه از قانون تخطی کرده و باید باهاش برخورد بشه ..

این حدود حقوق فردی در اجتماع رو هم قانون تعیین میکنه بهترین نوع قانون هم قانونی هست که اصول حقوق بشر رو درنظر گرفته باشه و هیچ گروهی رو مورد ظلم قرار نمیده و جوری تنظیم میشه که همه افراد به بهترین شکل ممکن علاوه بر این که با هم تعامل دارند از حقوق انسانی خودشون هم بهره مند میشن..

در کل برای جواب به این سوال : به نظر شما تفاوت حق وتکلیف ووظیفه در امر حجاب چیست؟

تکالیف و وظایف در جهت تکریم و احترام به حقوق دیگران تعریف میشن. (محدوده حقوق افراد توسط قوانین (تابع اصول حقوق بشر) تعیین میشه)

••ostad••;496563 نوشت:
به نظر شما تفاوت حق وتکلیف ووظیفه در امر حجاب چیست؟

سلام،

حجاب که بهرحال کلیه انسانها بهش اعتقاد دارند و رعایت میکنند فقط تفاوت در نوع و میزان حجاب هست.

من فکر میکنم که حجاب در اون حدی که در قرآن مشخص شده است تکلیف هر زن مسلمان هست.

از سال 1362 که قانونی برای آن در جمهوری اسلامی ایران تصویب شد در ایران برای همه خانمها چه مسلمان و چه غیرمسلمان به وظیفه تبدیل شد.

این وسط تنها چیزی که حق هست انتخاب یا عدم انتخاب اسلام است.

بنابراین زنی که اسلام را قبول نکرده وقتی از ایران خارج میشه میتونه حجابش رو برداره چون حجاب فقط وظیفه اش در کشور ایران بوده ولی زنی که اسلام رو قبول کرده نمیتونه اینکارو بکنه چون تکلیفشه.

سلام
یه سوال به خصوص از استاد:
آیا چنین حدیثی داریم:
حضرت زهرا سلام الله فرمودند: خداوند حجاب را وسیله ی تقرب زن قرار داه است تا هرچه در آن کوشاتر باشد در نزد خدا مقرب تر است
من یه جایی گذرا بهش برخوردم . ذهنم رو در گیر کرده بود. وپیداش نکردم
از آنجایی که نباید انحراف در بحث تاپیک ایجاد کرد: وقتی مثل این حدیث بخای عمل کنی حجاب شاید بشه گفت یک تکلیف برای کمال انسانی هست و چون حق و تکلیف در مقابل هم تعریف میشوند باید گفت حق خدا بر انسان که اینجوری من نگاه نمی کنم.

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام
به نظر بنده حجاب يك وظيفه است،چه براي مسلمانان يا غير مسلماناني كه در محدوده حكومت اسلامي قرار دارند.
البته آنچه از كلام بزرگان شنيده ايم اين است كه حد حجاب حق است مقام معظم رهبري هم با پوششي كه از بي حجابي بدتر است مخالف هستند و از نظر ايشان حجاب فقط چادر نيست.
نظرمقام معظم رهبري در مورد حد حجاب:
[SPOILER]حجاب به معناى چادر نیست؛ اما چادر در نزد ما ایرانى‏ها که زن‏هاى ما از قدیم داشتند، بهترین نوع حجاب است؛ بدون چادر هم حجاب ممکن است. حجاب به معناى پوشیدن سالم [است‏]؛ نه پوشیدنى که از نپوشیدن بدتر است. به تعبیرروایات، پوشیده عریان که در عین پوشیدگى، مثل انسان برهنه و عریان است. آن پوشیدن، به درد نمى‏خورد؛ حجاب نیست؛ پوشیدن سالم که سر و مو و گردن و بدن و تمام سر تا پاى بدن زن را پوشانده باشد؛ البته صورت و دو دست را بسیارى فقها مستثنا مى‏دانند؛ البته در مواردى که صورت بدون آرایش و ساده باشد؛ این هم معناى حجاب.[/SPOILER]
اگر از منظر دموكراسي هم نگاه كنيم وقتي شخصي وارد كشوري مي شود ملزم(وظيفه) به رعايت قوانين آن كشور است.

اگر بگوييم يك حق است و شخص مي تواند حجاب داشته باشد يا نداشته باشد،برخي حجاب را رعايت نمي كنند و زمينه تحريك و ايجاد فساد اخلاقي،اجتماعي و حتي سياسي فراهم ميشود.خانواده به عنوان كوچكترين نهاد جامعه در معرض فروپاشي قرار مي گيرد و.......
در جامعه اي مثل ايران هم كه آبستن حوادث گوناگون است امكان ايجاد دو دستگي و شكاف بين مردم بوجود مياد و مشكلاتي رو كه در گذشته وجود داشت(كه منجر به آويختن شيخ فضل الله نوري به چوبه دار شد) مجددا زنده مي كند.[/]

_Member_;496657 نوشت:
این حدود حقوق فردی در اجتماع رو هم قانون تعیین میکنه بهترین نوع قانون هم قانونی هست که اصول حقوق بشر رو درنظر گرفته باشه و هیچ گروهی رو مورد ظلم قرار نمیده و جوری تنظیم میشه که همه افراد به بهترین شکل ممکن علاوه بر این که با هم تعامل دارند از حقوق انسانی خودشون هم بهره مند میشن..[/quote]
_Member_;496657 نوشت:
تکالیف و وظایف در جهت تکریم و احترام به حقوق دیگران تعریف میشن. (محدوده حقوق افراد توسط قوانین (تابع اصول حقوق بشر) تعیین میشه)
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش باتشکر مجدد از شرکت شما بزرگوار در بحث:Gol: بزرگوار نظر شما از قانون کدام قانون است ؟ قوانینی که تحت شرایط عرف تغییر پذیر هستند یا قوانین تغییر ناپذیر ی که مطابق فطرت انسانی تنظیم شده اند ؟ قوانینی را مد نظر دارید که یک تئوریسین تنظیم کرده است یا قوانینی که یک متخصص طراح و سازنده و مولد با تیمی از متخصصان پشتیبان تنظیم کرده؟ این اصول حقوق بشر را کدام گروه میتواند بدون هیچ ظلمی یا حداقل با کمترین آسیب انسان ها را از حقوق انسانی خودشون بهره مند کنند ؟ در کتاب های فقهی ومعارف دانشگاهی معمولا" به این عبارت بر میخوریم که : چه کسی برای تدوین قانون جامع وعادلانه ی انسان بهتر وشایسته تر از آفریننده ی اوست؟ واین شایستگی وبرتری با دو دلیل اثبات شده اول : دراین قانون تدوین شده از طرف آفریننده هیچ نفعی به قانونگذار نمیرسد پس تمام هم وغم این قانونگذار نفع آفریده ومخلوقش است دوم: به دلیل خلقت این افریده ازخود او به نیازها ومنافع مخلوقش اگاهانه تر قانون وضع میکند واصول حقوق بشر را بهتر از خودش میداند .پس قانون شرع جامع ترین وعادلانه ترین قانون حقوق بشر است زیرا خالق این بشر با توجه به نیازها وتواناییها ی مخلوق خود این قانون را بنا گذارده است (اندیشه ی اسلامی استاد جعفر سبحانی - و....) اما درمورد مطلب دوم شما بزرگوار : آیا بهتر نیست که مطلب اینطور بیان شود که تکالیف و وظایف جهت تکریم به حقوق نفسانی هر فرد درتعامل با حقوق دیگران باید تعریف شوند ؟ یعنی در این قوانین به نفس هر فرد هم به صورت اختصاصی وهم در تعامل با سایر افراداحترام تکریم قایل شوند .

بحث خالق و قوانین خالق برای افرادی که خدا رو قبول دارند قابل قبول هست ولی شاید گروهی هم اعتقادی به خدا و یا قوانینی که گفته میشه از طرف خدا هست نداشته باشن مثلا در باره حجاب خیلی از افرادی که داخل ایران زندگی می کنن مسلمون نیستن یا دین اونا قوانین دیگه ای رو براشون مشخص کرده که این دسته هم دارن به دیدگاه خودشون از دستور و قوانین خدا پیروری میکنن. یا خیلی از افراد اصلا اعتقادی به خدا ندارن و براشون قوانین تعیین شده از طرف خدا مفهومی نداره.
قوانین تابع حقوق بشر یعنی قوانینی که حق هیچ کدوم از این سه پایمال نشه .

مثلا ممکنه تو یه مذهب یا ایین یا فرقه که اکثریت هم قبولش دارن قانون این طور باشه (و اعتقاد داشته باشن که این قانون از طرف خدای مورد پرستششون هست) :که زن بعد از فوت همسرش باید به همراه جسد همسرش آتش زده بشه تکلیف افرادی که اعتقادی به این مذهب و ایین ندارن یا خدای این مذهب رو پرستش نمیکنن چیه ؟ باید طبق قانون این گروه عمل کنند یا این قانون رو بپذیرن ؟

ممکنه کسی معترض بشه که اکثریت جامعه خدا و قوانینی که تفسیر شده از دستور خداست رو قبول دارن و بقیه باید برای احترام به نظر اکثریت چیزی رو قبول کنند که اکثریت قبول دارند یا به نظر اکثریت قوانین و اعتقادشون محق ترین اعتقاد هست و بقیه افراد باید این اعتقاد رو بپذیرن ولی این حقوق سایرین رو ضایع میکنه برای همین به نظر من قانونی باید اجرا بشه که خلاف اصول حقوق بشر نباشه:

به رسمیت شناختن منزلت ذاتی و حقوق برابر و مسلم همه اعضای خانواده بشری اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است.

  • ماده ی ۱
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

  • ماده ی ۲
همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند.(اعلامیه حقوق بشر) به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین‌المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.

_Member_;497146 نوشت:
بحث خالق و قوانین خالق برای افرادی که خدا رو قبول دارند قابل قبول هست ولی شاید گروهی هم اعتقادی به خدا و یا قوانینی که گفته میشه از طرف خدا هست نداشته باشن
.

این قسمت کاملا منطقی است. صحبتهای سرکار ostad فقط وقتی معنی پیدا میکنه که در مسجد و بین مسلمانهای معتقد در موردش صحبت کنیم.

_Member_;497146 نوشت:

به رسمیت شناختن منزلت ذاتی و حقوق برابر و مسلم همه اعضای خانواده بشری اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است.

  • ماده ی ۱
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

  • ماده ی ۲
همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند.(اعلامیه حقوق بشر) به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین‌المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.

این قسمت هم به نظر من ربطی به حجاب و قانونش پیدا نمیکنه. یکسری از قوانین در هر کشوری بر اساس مصالحی که در نظر گرفته میشه و روشی که مشخص شده هست(مثلا مجلس) برای همه ساکنان اون کشور وضع میشه.

در مورد این قوانین هم اگر از مسیر درستی وضع شده باشند دیگه جای اعتراض باقی نمیمونه. باید بهشون عمل کرد چون پذیرفتیم در اون کشور زندگی کنیم. این برای همه هست به صورت برابر.

قانون حجاب رو من در تضاد با اعلامیه حقوق بشر نمیبینم. یک خانواده مذهبی که معتقده حجاب نداشتن زنها و رعایت نکردن یکسری اصول اسلامی در فضای عمومی باعث آسیب خانواده اش میشه اگه توی اون کشور باقی موند یعنی باید با این قانون وضع شده در اون کشور کنار بیاد اگر هم ببینه نمیتونه باید کشورش رو عوض کنه و مثلا بیاد ایران زندگی کنه و برعکس.

بهرحال به نظر من این قوانین در حدی نیستند که حقی از انسانها ضایع بشه یا سنگی باشه در مسیر پیشرفتی که برای خودشون در نظر دارند.

_Member_;497146 نوشت:
بحث خالق و قوانین خالق برای افرادی که خدا رو قبول دارند قابل قبول هست ولی شاید گروهی هم اعتقادی به خدا و یا قوانینی که گفته میشه از طرف خدا هست نداشته باشن مثلا در باره حجاب خیلی از افرادی که داخل ایران زندگی می کنن مسلمون نیستن یا دین اونا قوانین دیگه ای رو براشون مشخص کرده

yekdoost;497153 نوشت:
این قسمت کاملا منطقی است. صحبتهای سرکار ostad فقط وقتی معنی پیدا میکنه که در مسجد و بین مسلمانهای معتقد در موردش صحبت کنیم.
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش اولا" نظر دوستان گرامی را به پست اولم در این تاپیک جلب مینمایم که مخاطب بنده مسلمانان بوده وثانیا" به طوراختصاصی از فقه شیعی صحبت نمودم دقت بفرمایید : در فقه اسلامی (شیعی) دو نوع حکم اساسی وجود دارد اول : احکامی که صریح آیات قرانی هستند مانند احکام ارث و حرمت شرب خمر و رعایت حجاب بانوان ودوم :احکامی که فقها به وسیله ی اجتهاد با توجه به استنباط خود از آیات و روایات استخراج مینمایند نظر بنده فعلا" درمورد یک حکم صریح از آیات قرآن کریم میباشد ، حکم حجاب ! در وجوب حجاب با توجه به نص آیه شکی نیست گرچه برخی روشنفکران!!!! در حدود آن اظهار نظر هایی خارج از تخصص مینمایند . حال با توجه به حکم صریح قرآن کریم و انتقادها در باره ی حدود آن به نظر شما دوستان گرامی(مستدل ومنطقی) حجاب یک حق است یا یک وظیفه ؟؟؟ لذا روی سخن مستقیم بنده با بانوان وآقایان مسلمان است ودر مرحله ی بعد با بانوانی که پیرو ادیان توحیدی هستند . در دنباله ی مطلب ان شاءالله یه زودی در خدمتتان هستم

••ostad••;497200 نوشت:
حکم حجاب ! در وجوب حجاب با توجه به نص آیه شکی نیست گرچه برخی روشنفکران!!!! در حدود آن اظهار نظر هایی خارج از تخصص مینمایند . حال با توجه به حکم صریح قرآن کریم و انتقادها در باره ی حدود آن به نظر شما دوستان گرامی(مستدل ومنطقی) حجاب یک حق است یا یک وظیفه ؟؟؟

سلام،

دو مورد!

- یکی اینکه با گذاشتن علامت تعجبها در جلوی کلمه روشنفکر و اظهار نظرهای خارج از تخصص خواندن نظراتشان تکلیف کار را تا حدود زیادی مشخص کرده اید! هر چند به نظر من نیازی نبود. میتونستین در انتهای سوال بگین که نظر شما این هست که ... مثلا فلان. (نظر خود را مینوشتین. بدون هیچ برچسب زدن به کسانیکه نظر دیگری دارند و یا استفاده از جملاتی که خودشون نقیض خودشون هستند. یعنی نظرات اونها رو خارج از تخصص تشخیص دادین پس قطعا باید خودتون متخصص باشین و اگر متخصصین پس دیگه سوال چرا).

- دوم اینکه من چون اطلاعاتم کم هست میشه لطفا چند مثال بزنین که چه احکام واجبی در اسلام هست که جزء حق محسوب میشه و چه احکام واجبی جزء وظیفه. لطفا برای هر کدوم چند مثال بزنین.

پ.ن: من هدفم از حضور در این سایت فقط رفع شبهات و یادگیری هست. توی این تاپیک هم اگر احساس کنم که چیز جدیدی دیگه برای یادگیری برام نداره مطمئنا دیگه پست نمیزارم. اینرو نوشتم که بدونین هدفم جر و بحث سر این مسئله و چیزی که خودم فکر میکنم درسته نیست. اینجا دارم سعی میکنم چیز یاد بگیرم . اینرو هم نوشتم چون توی این مدت اینجا دیدم که بیشتر اعضا به جای یادگیری در حال پیامبری هستند! یعنی بیشتر از اینجا برای تبلیغ دین و آیینی که بهش اعتقاد دارند استفاده میکنند تا رفع شبهات و جواب سوال گرفتن! البته برای من که دنبال یادگیری هستم یه جورایی خوبه. من هستم و صدها پیامبر و صدها دین!

yekdoost;497207 نوشت:
دو مورد!
- یکی اینکه با گذاشتن علامت تعجبها در جلوی کلمه روشنفکر و اظهار نظرهای خارج از تخصص خواندن نظراتشان تکلیف کار را تا حدود زیادی مشخص کرده اید! هر چند به نظر من نیازی نبود. میتونستین در انتهای سوال بگین که نظر شما این هست که ... مثلا فلان. (نظر خود را مینوشتین. بدون هیچ برچسب زدن به کسانیکه نظر دیگری دارند و یا استفاده از جملاتی که خودشون نقیض خودشون هستند. یعنی نظرات اونها رو خارج از تخصص تشخیص دادین پس قطعا باید خودتون متخصص باشین و اگر متخصصین پس دیگه سوال چرا).
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش بزرگوار باتشکر از اظهار نظر صریح و روشن جناب عالی درمورد موضوع مطروحه و شخص بنده :Gol: اولا" منظور بنده از روشنفکر دقیقا" افرادی هستند که با دستیابی به مدارکی خود را در هر زمینه متخصص میدانند وبدون تخصص خود را محق در اثبات نظریه ی خود میدانند .حتما" شما هم به افرادی برخورده اید که با ژستی حق به جانب بیان میکنند که ای بابا دلت پاک باشد به نامحرم هم دست بده (فقیه نشده فتوا صادر میکنند ) یا اینکه ای بابا موی مرد با موی زن چه تفاوتی دارد که زن باید موهای خود را بپوشاند اما مرد نباید .....وازاین قبیل اظهار نظرهای غیر متخصصانه وحق به جانب که در میان نسل امروز متداول شده . پس برچسب نزدم بلکه به طور اجمال از موضوع گذر کردم موضوعی که واقعیت دردناک آنرا در جامعه وبه خصوص نسل جوان هر روزه مشاهده میکنیم . بزرگوار بنده کی گفتم متخصصم ؟ حالا اگر اندک سوادی هم در این باره داشته باشم مگر جرم است که ازنظرات یکدیگر بهره مند شویم واطلاعات ودریافتها وتجربه ها رامبادله کنیم ؟ این سایت گفتگوی دینی است نه پرسمان وپاسخ دینی محض! به همین دلیل با توجه به این که مسئولیت معنوی بر عهده ی بنده گذارده شده به عنوان پاسخیار ، به نظرم رسید با تبادل نظر در موضوعی عام از دیدگاه علمی با کمک تجربیات دوستان بزرگوار محتوی سایت دینی را از نظر مباحث علمی پر بار تر کنیم تاکنون درباره ی حجاب مطالب بسیاری درهمین سایت نوشته شده اما مسئله به این شکل تلفیق عرف همراه با روند پژوهشی مطرح نشده بود لذا گاهی نظراتی از روی سلیقه داده میشد که موضوع اصلی به انحراف کشیده میشد اما به حمدالله دراین موضوع مطلب عالی ومنطقی تا حد خوبی به صورت پژوهشی دنبال میشود و پیش میرود که دراین جا از همه ی دوستان شرکت کننده دربحث ودوستان مطالعه کننده ی بحث سپاسگزار هستم البته از کارشناسان بزرگوار نیز برای شرکت در بحث دعوت نموده و از نظارتشان نیز سپاسگزاری مینمایم .

ممنون از شما بابت این تاپیک مناسب و مخصوصا شیوه خوبی که دارین اونرو پیش میبرین.

من برام سوال شد که به صورت کلی آیا امکان این هست که یک واجب دینی جزء حقوقمون به حساب بیاریم؟ من تا حالا فکر میکردم که همه واجبهای دینی وظیفه و تکلیف هستند.

_Member_;497146 نوشت:
بحث خالق و قوانین خالق برای افرادی که خدا رو قبول دارند قابل قبول هست ولی شاید گروهی هم اعتقادی به خدا و یا قوانینی که گفته میشه از طرف خدا هست نداشته باشن مثلا در باره حجاب خیلی از افرادی که داخل ایران زندگی می کنن مسلمون نیستن یا دین اونا قوانین دیگه ای رو براشون مشخص کرده که این دسته هم دارن به دیدگاه خودشون از دستور و قوانین خدا پیروری میکنن. یا خیلی از افراد اصلا اعتقادی به خدا ندارن و براشون قوانین تعیین شده از طرف خدا مفهومی نداره.
قوانین تابع حقوق بشر یعنی قوانینی که حق هیچ کدوم از این سه پایمال نشه .
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش باتشکر از شما دوست گرامی :Gol: بحث مسلمان بود ن یا نبودن درمورد مسئله ی حجاب ( گرچه در این تاپیک مخاطب مسلمانان ومعتقدین به ادیان الهی هستند ) از دیدگاه عام یک بحث فطری است یعنی انسان به واسطه ی کرامتش ؛ ارزش انسانی او (از دیدگاه روانشناسی وجامعه شناسی) و «عرف» بستگی به نوع پوشش او دارد شما بادیدن یک انسان لا اوبالی در نوع پوشش میتوانید در باره ی او اظهار نظر کنید وبرای شخصیت او ارزش گذاری نمایید . یک آقا با پوشش کت وشلوار و پیراهن آراسته را با یک آقا با تی شرت آویزان که عکس یک زن .... بر روی آن نقش بسته وشلوار جین دارای چند جراحت!!! را در نظر بگیرید چه تفاوتی میان ایشان مشاهده میکنید ؟ چه حس اجتماعی نسبت به هر یک دارید ؟ آیا غیر از این است که نفر اول را دارای شخصیت منسجم ومحکم ودومی را دارای شخصیت متزلزل و مشکوک میپندارید ؟ حال آقایانی را در نظر بگیرید که هردو کت شلوار با پیراهنی اتو کشیده دارند اما یکی از ایشان مدل موهای خود را فشن سخت و دیگری مدل موی عرف ومتین مردانه درست کرده اولی از حلقه ی گوشواره هم استفاده میکند و ناخن هایش را هم بلند کرده و یقه ی پیراهن اتو کشیده اش را هم باز گذاشته تا ، تتوی روی قفسه ی سینه اش را همه ببینند واما دومی به طور متعارف بدون افراط وتفریط یک دکمه از یقه اش باز است و در مورد رفتار ها ی انسانی تعادل را برگزیده چه حسی در مورد هرکدام خواهید داشت (منظورم حس مراتب از احترام است ) این حس احترام به شخصی که حجاب(پوشش) مناسب دارد یک حس فطری است ربطی به جوامع غربی وشرقی وعرفی ندارد منظور حس فطری وذاتی انسان در این مورد است تا؛؛؛؛ زمانی که صفت حسنه یحیا وعفت در اجتماع باقی است ودر غیر این صورت تجربه شده که فدایی این وادی فطرت وذات انسانی است انسان در وادی پوشش از طرف ادیان الهی (همه ی ادیان توحیدی) برای حفظ کرامت انسانی امر به پوشش مناسب شده .اگر به راهبه ها ی مسیحی واگر به واجبات دین یهود وحتی به نوع پوشش زرتشتیان معتقد دقت فرمایید زنان ارزشمندشان با پوششی در حد پوشاندن ظرافت های زنانه از مو واندام گرفته تا طریقه ی سخن گفتنشان همه در حجاب حیا توصیه میشود ومردان نیز به حجاب نگاه توصیه ی ویژه شده اند . اما نظام حقوق بشری همانطور که شما بزرگوار نقل قول نمودید
_Member_;497146 نوشت:
ماده ی ۱
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.
همه ی ابنای بشر را در حقوق برابر دانسته واین خود یک نقض حقوق برای نیمی از بشر است یک مثال مستند: بنده در بسیاری از فیلم هایی که توسط حامیان این حقوق بشر ساخته میشوند عینا" مشاهده نمودم که دونفر بشر که دارای حقوق مساوی وبرابر دانسته میشوند یکی خانم ویکی آقا ، در زیر برف وسرمای شدید زمستان در حالی که آقا با شال گردن وپالتو وشلوار پشمی خودش را پوشانده اما خانم کنار دستش در این برف وبوران با یقه ای باز و پاهایی پوشیده با یک جوراب نازک راه میروند ! اصلا" فعلا" با دین وحجاب کاری نداریم ؛ آیا این حامیان محترم حقوق بشر دلشان برای این نیمه بشر که در سرما برای حفظ حقوق بشر نیمه لخت مجبور است قدم بزند نمیسوزد ؟ ما یک مثل جالب اما واقعی داریم که صدای دهل از دور خوش است دوست گرامی حقوق بشر ساخت انسان ها هم فقط تا زمانی که در غالب یک ایده ودر روی کاغذ است جالب به نظر میرسد زیرا در عمل بازیچه ی دست هوسرانان و سود جویان است زیرا قانون گذارش قطعا" نفع مادی خود را در نظر گرفته وهرکجا نفع معنوی(مثلا" حفاظت از ظرافت وجودی بانوان نسبت به اقایان) پیش میاید با مساوی خواندن قدرت شکار وشکارچی برای هردو حقوق برابر درنظر گرفته اند مثل این که به غزال بیچاره بگویند گوشت و خون تو با اسلحه ا ی که در دست شکارچی است وتسلیم شدن تو با نیت طعمه ی شکارچی شدنت دارای حقوق برابر است .در حالی که غزال به خاطر غزال بودنش حقوق مخصوص به خود را در طبیعت و حتی در شریعت دارد وشکارچی نیز به خاطر شکارچی بودنش حقوق مخصوص خود را در طبیعت و در شریعت دارد .مجددا"از شرکت شما در بحث تشکر میکنم ومنظر مطالب خوب شما هستم

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش در مورد توصیه به حجاب در ادیان توحیدی این مستندات قابل تامل میباشند تورات دربارة رِفْقه (دختر بتوئيل) كه با نامحرم برخورد مي كند چنين مي گويد: رِفْقه چشمان خود را بلند كرده، اسحاق را ديد و از شتر خود فرود آمد. و از خادم پرسيد: اين مرد كيست كه در صحرا به استقبال ما مي آيد؟ خادم گفت: آقاي من است. پس بُرْقعْ (نقاب) خود را گرفته، خود را پوشاند.[1]
تورات در مورد دختر موآبيّه مي گويد: «بُوعَز بروت» گفت اي دخترم مگر نمي شنوي! به هيچ كشت زار ، ديگر براي خوشه چيني مرو و از اينجا مگذر، بلكه با كنيزان من در اينجا باش و چشمانت به زميني كه مي دَرَوند نگران باشد و در عقب ايشان برو. آيا جوانان را حكم نكردم كه تو را لمس نكنند.[2]
بُو عَزْ گفت: زنهار، كسي نفهمد كه اين زن به خرمن آمده است، و گفت چادري كه بر تو است بياور و بگير.[3]
طبق اين دستورها كه در مورد حجاب در تورات آمده است، اگر زنهاي يهودي و مسيحي (چون مسيحيان اعتقاد به تورات دارند) حجاب را رعايت نكنند گنهكار محسوب مي شوند. و حتي در تورات فعلي به چنين زناني وعده عذاب در آخرت داده شده است.
خداوند مي فرمايد: از اين جهت كه دختران صَهْيُون متكبر هستند و گردن افراشته و غمزات چشم راه مي روند، و به ناز مي خرامند و به پاهاي خويش خَلْخالها را به صدا در مي آورند، بنابراين خداوند، فَرْق سر دختران صهيون را كلْ (كچل) خواهد ساخت و خداوند عورات ايشان را برهنه خواهد نمود. و در آن روز خداوند، زينت، خلخالها و پيشاني بندها و هلامها را دور خواهد كرد، و گوشواره ها و دستبندها و رو بندها را، و دستارها و زنجيرها و كمربندها و عِطْردانها و تَعْويذها، و انگشترها و حلقه هاي بيني را، و رخوت نفيسه و رِداها و شالها و كيسه ها را، و آينه ها و كتان نازك و عمامه ها و بُرقعْها را، و واقع مي شود و به عوض عطريّات عفونت خواهد شد و به عوض كمربند ريسمان و به عوض مويهاي بافته كَلّ (كچلي) و به عوض سينه بند زُنّارِ پلاس و به عوض زيبائي سوختگي خواهد بود.[4]
در عهد جديد نيز آياتي به همين موضوع اختصاص يافته است:
و همچنين زنان، خويشتن را بيارانيد به لباس مزّين به حيا و پرهيز، نه (مزيّن) به زُلفها (موي سر ـ گيسو) و طلا و مرواريد و رخت گران بها.[5]
و شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و مُتَجَلّي شدن به طلا و پوشيدن لباس، بلكه انسانيت باطني در لباس غير فاسد، روح حليم و آرام كه نزد خدا گرانبهاست. زيرا بدين گونه، زنان مقدسه در سابق نيز كه متوكل به خدا بودند خويشتن را زينت مي نمودند و شوهران خود را اطاعت مي كردند، مانند ساره كه مطيع ابراهيم بود.[6]


[/HR][1] . تورات، ناشر انجمن كتاب مقدس ايران، سفر پيدايش، باب 24، فقره 64 و 65، چاپ دوم در ايران، 1987،.
[2] . تورات، كتاب رُوت، باب دوم، فقره 8 و 9.
[3] . تورات، كتاب رُوت، باب سوم، فقرة 15.
[4] . تورات، كتاب اِشَعياء نبي، باب سوم، فقره 16 - 25.
[5] . رسالة اول پولس رسول به تيمو تاؤس، باب دوم، فقره 1 و 9 و 15.
[6] . رسالة پطْروس رسول، باب سوم، فقره 1 ـ 6.

سلام دوستان عزیز
بنده بتازگی عضو این پایگاه بحث شده ام و این بحث نظرم را جلب کرد:Gol:
پرسشم این است که تا حدی که بنده مطالعه کرده ام بر اساس آیات قران کریم و روایات مربوط به شان نزول آیه حجاب، حجاب و عفاف جسیتی برای مومنین واجب است چرا که در آیات مربوط به مومنین و مومنات حکم شده است تا از دیگران بازشناخته شوند و از طمع آنان که در دلشان مرضی هست در امان قرار گیرند. به پیامبر بزرگوار اسلام نیز دستور داده شده است که زنان، دختران و زنان مومنه را به حجاب دستور دهد. در منابع نیزشواهدی روشن برای اجبار همه مردم به حجاب شرعی مشاهه نکردم.
آیا با این توصیف میتوان اجبا ر همگان حتی افراد بی ایمان به اسلام را توجیه پذیر دانست؟ شواهد منطقی و متکی برنص منابع اصلی دین برای این اقدام چیست؟:Gig:

سلام بر بقیةالله الله الاعظم ومنتظرانش

حق از جمله واژگان انتزاعي است.البته از بعد علمی باید حدود و جغرافیای اقلیم حق را شناخت

حق در لغت

«حقوق» جمع «حق» است؛ واژه «حق» در ادب پارسي به معني درست، ثابت، سزا و سزاوار و عدل آمده است (لغت‌نامه دهخدا).
حق را به معناي ثبوت، ضد باطل، وجوب،[1] موجود ثابت، مطابقت وموافقت[2] و نيز قرار گرفتن چيزي در موضع خودش [كه آن موضع براي وي در نظر گرفته شده] گفته‌اند[3] عده‌اي هم با بررسي معاني اين واژه در لغت‌نامه‌هاي مختلف، معنايي كه در همه كاربردهاي آن لحاظ شده است را ثبوت به همراه مطابقت با واقع دانسته‌اند.[4]
فرهنگ زبان عميد از حق به معناي راست، درست، ضد باطل، ثابت، واجب، كاري كه البته واقع شود... ياد شده است.[5]
اين واژه در ادبيات محاوره‌اي به صورت اسم به كار برده مي‌شود، در قالب صفت نيز كاربرد دارد. در زبان عرب نيز گاهي به صورت فعل به كار مي‌رود، به صورت مصدر و اسم مصدر نيز استعمال مي‌شود. راغب اصفهاني مي‌گويد: همچنين به معني گفتار و كردار مطابق با آن‌چه بايد و شايد؛ بعضي ديگر از دانشمندان و اهل لغت گفته‌اند: «با استقراء كردن در مواردي كه كلمه حق در آن‌ها به كار رفته چنين استنباط مي‌شود كه حق در اصل به معني ثبوت است. و همه معاني حق به ثبوت برمي‌گردد.»[6] بر اين اساس حق عبارتست از هر امر ثابت، اعم از واقعي و نسبي؛ «حق بر ملك و بهره معين شخصي نيز اطلاق مي‌شود؛ اين نيز به خاطر ثبوت و تحقق آن است كه به حكم قانون يا قرارداد معتبر، ثابت و معين گرديده است؛ «باطل» نيز در برابر هريك از معاني مختلف «حق» قرار مي‌گيرد و معني متناسب با خود را دارد»[7]
دكتر جعفري لنگرودي در كتاب ترمينولوژي حقوق ذيل واژه حقوق، معاني ذيل را به كار برده است:
الف) جمع حق به معني حق جزئي و حق كلي است. اين اصطلاح در فقه و در حقوق جديد به كار رفته است.
ب) به معاني علمي كه از قوانين موضوعه بحث مي‌كند ولو اين‌كه به طور استطراد از حقوق طبيعي هم بحث نمايد. اين اصطلاح در فقه سابقه ندارد و ترجمه اصطلاحات غربي است. در رشته حقوق اداري به معني اجرت كار كارمند دولت است... حقوق به غلط در مقابل جزا به كار رفته و مي‌رود...[8]
در اين كتاب ذيل عنوان حق نيز توضيحاتي بدين شرح ارائه گرديده است:
الف) اموري كه در قانون پيش‌بيني شده اگر افراد مجاز باشند كه به قصد خود برخي از آن‌ها را تغيير دهند، اين امور قابل تغيير را حق گويند... حق به اين معني در مقابل حكم قرار مي‌گيرد.
ب) نوعي از مال است و در اين صورت در مقابل دين، عين، منفعت و انتفاع بكار مي‌رود...
ج) قدرتي كه از طرف قانون به شخص داده شده حق ناميده مي‌شود؛ در فقه در همين معني كلمه سلطه را به كار مي‌برند. حق در اين معني داراي ضمانت اجراست و آن را حق تحققي - و حقوق موضوعه و حقوق مثبته نيز گفته‌اند.[9]

]- طريحي، فخرالدين، مجمع‌البحرين، مرتضوي، تهران، چاپ سوم، 1375، هـ ش، ج ٥، ص 146. ابن منظور - لسان‌العرب- الدار المصريه للتأليف و الترجمه - القاهره ج ١٠، ص 49. [2]- راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، مؤسسه دارالهجره، قم، الطبعه الاولي، 1405هـ ق، ج ٣، ص ٧.

[3]- طبرسي، امين‌الاسلام، مجمع البيان في تفسير القرآن، ناصرخسرو، تهران، ١٣٧٢ش، چ سوم، ج ٤، ص 101.

[4]- مصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1360 ش. ج٢، ص 262.

[5]- عميد، حسن، فرهنگ فارسي عميد، انتشارات اميركبير، تهران، 1369، چاپ سوم، ذيل واژه حق.

[6]- تطبيق در حقوق جزاي عمومي اسلام/ ص 41، به نقل از معياراللغه و المدخل الفقه الاسلامي، ص 419.

[7]- مشايخي، قدرت‌الله، حقوق از ديدگاه امام سجاد (ع)، ص 26.

[8]- جعفري لنگرودي- ترمينولوژي حقوق (كد 1834)

[9]- همان، (كد 1722)

••ostad••;498641 نوشت:
سلام بر بقیةالله الله الاعظم ومنتظرانش

حق از جمله واژگان انتزاعي است.البته از بعد علمی باید حدود و جغرافیای اقلیم حق را شناخت

حق در لغت

«حقوق» جمع «حق» است؛ واژه «حق» در ادب پارسي به معني درست، ثابت، سزا و سزاوار و عدل آمده است (لغت‌نامه دهخدا).
حق را به معناي ثبوت، ضد باطل، وجوب،[1] موجود ثابت، مطابقت وموافقت[2] و نيز قرار گرفتن چيزي در موضع خودش [كه آن موضع براي وي در نظر گرفته شده] گفته‌اند[3] عده‌اي هم با بررسي معاني اين واژه در لغت‌نامه‌هاي مختلف، معنايي كه در همه كاربردهاي آن لحاظ شده است را ثبوت به همراه مطابقت با واقع دانسته‌اند.[4]
فرهنگ زبان عميد از حق به معناي راست، درست، ضد باطل، ثابت، واجب، كاري كه البته واقع شود... ياد شده است.[5]
اين واژه در ادبيات محاوره‌اي به صورت اسم به كار برده مي‌شود، در قالب صفت نيز كاربرد دارد. در زبان عرب نيز گاهي به صورت فعل به كار مي‌رود، به صورت مصدر و اسم مصدر نيز استعمال مي‌شود. راغب اصفهاني مي‌گويد: همچنين به معني گفتار و كردار مطابق با آن‌چه بايد و شايد؛ بعضي ديگر از دانشمندان و اهل لغت گفته‌اند: «با استقراء كردن در مواردي كه كلمه حق در آن‌ها به كار رفته چنين استنباط مي‌شود كه حق در اصل به معني ثبوت است. و همه معاني حق به ثبوت برمي‌گردد.»[6] بر اين اساس حق عبارتست از هر امر ثابت، اعم از واقعي و نسبي؛ «حق بر ملك و بهره معين شخصي نيز اطلاق مي‌شود؛ اين نيز به خاطر ثبوت و تحقق آن است كه به حكم قانون يا قرارداد معتبر، ثابت و معين گرديده است؛ «باطل» نيز در برابر هريك از معاني مختلف «حق» قرار مي‌گيرد و معني متناسب با خود را دارد»[7]
دكتر جعفري لنگرودي در كتاب ترمينولوژي حقوق ذيل واژه حقوق، معاني ذيل را به كار برده است:
الف) جمع حق به معني حق جزئي و حق كلي است. اين اصطلاح در فقه و در حقوق جديد به كار رفته است.
ب) به معاني علمي كه از قوانين موضوعه بحث مي‌كند ولو اين‌كه به طور استطراد از حقوق طبيعي هم بحث نمايد. اين اصطلاح در فقه سابقه ندارد و ترجمه اصطلاحات غربي است. در رشته حقوق اداري به معني اجرت كار كارمند دولت است... حقوق به غلط در مقابل جزا به كار رفته و مي‌رود...[8]
در اين كتاب ذيل عنوان حق نيز توضيحاتي بدين شرح ارائه گرديده است:
الف) اموري كه در قانون پيش‌بيني شده اگر افراد مجاز باشند كه به قصد خود برخي از آن‌ها را تغيير دهند، اين امور قابل تغيير را حق گويند... حق به اين معني در مقابل حكم قرار مي‌گيرد.
ب) نوعي از مال است و در اين صورت در مقابل دين، عين، منفعت و انتفاع بكار مي‌رود...
ج) قدرتي كه از طرف قانون به شخص داده شده حق ناميده مي‌شود؛ در فقه در همين معني كلمه سلطه را به كار مي‌برند. حق در اين معني داراي ضمانت اجراست و آن را حق تحققي - و حقوق موضوعه و حقوق مثبته نيز گفته‌اند.[9]

]- طريحي، فخرالدين، مجمع‌البحرين، مرتضوي، تهران، چاپ سوم، 1375، هـ ش، ج ٥، ص 146. ابن منظور - لسان‌العرب- الدار المصريه للتأليف و الترجمه - القاهره ج ١٠، ص 49. [2]- راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، مؤسسه دارالهجره، قم، الطبعه الاولي، 1405هـ ق، ج ٣، ص ٧.

[3]- طبرسي، امين‌الاسلام، مجمع البيان في تفسير القرآن، ناصرخسرو، تهران، ١٣٧٢ش، چ سوم، ج ٤، ص 101.

[4]- مصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1360 ش. ج٢، ص 262.

[5]- عميد، حسن، فرهنگ فارسي عميد، انتشارات اميركبير، تهران، 1369، چاپ سوم، ذيل واژه حق.

[6]- تطبيق در حقوق جزاي عمومي اسلام/ ص 41، به نقل از معياراللغه و المدخل الفقه الاسلامي، ص 419.

[7]- مشايخي، قدرت‌الله، حقوق از ديدگاه امام سجاد (ع)، ص 26.

[8]- جعفري لنگرودي- ترمينولوژي حقوق (كد 1834)

[9]- همان، (كد 1722)

سرکار ostad، حالا متوجه شدم منظورتون از این تاپیک چیه! از اینجور بازی با کلمات که من خیلی دوست دارم.

سرکار ostad محترم، واژه حق در اینجا که شما اونرو مقابل واژه وظیفه قرار دادین حق اجتماعی است مثل حق رای، حق آزادی بیان، حق تحصیل، .... و واضحه که حجاب حق نیست مگر اینکه معنی حق رو تغییر بدین یا اینکه در مقابلش دیگه از وظیفه استفاده نکنین!

حق چیزی هست که من اگه نخوام بتونم ازش بگذرم و انجامش ندم. در مقابل وظیفه چیزی هست که چه بخوام و چه نخوام مجبور به انجامش هستم. به همین سادگی!

سلام

Hadi99g;496243 نوشت:
تبصره: زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر وانظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه ویا ازپنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد .}}

این قانون مال چه زمانی بوده؟ الان هم جریمه اش همین قدره؟

[="Navy"]

kobram;498701 نوشت:
این قانون مال چه زمانی بوده؟ الان هم جریمه اش همین قدره؟

اون قانون ظاهراً مصوّب 1370 است ولي اونش مهم نيست چون جزو تعزيرات است و مقدار تعزيرات هم بسته به نظر حاکم شرع است، مثل حدود نيست که يک مقدار معيّني داشته باشه که نشه از اون کم و زياد کرد.[/]

[="Navy"]

yekdoost;498695 نوشت:
حق چیزی هست که من اگه نخوام بتونم ازش بگذرم و انجامش ندم. در مقابل وظیفه چیزی هست که چه بخوام و چه نخوام مجبور به انجامش هستم. به همین سادگی!

دقيقاً همينه. منتها در اينکه آيا وظيفه است يا تکليف؟ شايد ميان اين دو تعبير، فرق چنداني نباشه.

چيزي که مسلّمه اينه که حجاب در وهله‌ي اوّل يک وظيفه الهي يا بگو يک تکليف الهي است، مثل نماز، روزه و مانند آن.

حالا از يک نظر هم ميشه يک وظيفه‌ي اجتماعي به شمار بره. با اين بيان که:

اگر بانويي حجاب را رعايت نکند موجب تشويش افکار مردان شده، به سلامت روحي و رواني جامعه آسيب مي‌رساند.

ولي اوني که براي يک مسلمان مهمّه اينه که حجاب يک تکليف الهي است و نيازي به اين توجيه دوّم (وظيفه اجتماعي) نداره.[/]

Hadi99g;498714 نوشت:
مقدار تعزيرات هم بسته به نظر حاکم شرع است، مثل حدود نيست که يک مقدار معيّني داشته باشه که نشه از اون کم و زياد کرد.
سلام بر بقیةالله الاعظم و منتظرانش با تشکر از جناب Hadi99g :Gol: صرفا" جهت تکمله ی مطلب : مقدار تعزیر باید از حدود شرعی کمتر باشد مثلا" حد زنا صد ضربه شلاق است اما هرگاه بینه کفایت نکند واقرار هم نباشد و لی اماراتی منی بر وقوع زنا باشد قاضی میتواند به مقدار کمتر از حد شرعی مجازات تعزیری تعیین نماید گاهی برای مجازات های اخلاقی که جنبه ی حق الهی دارد نیز قاضی میتواند مجازات تعزیر ی را تعیین کند

[="Navy"]سلام و خسته نباشيد.
اون قسمت اوّل فرمايش‌تان کاملاً صحيحه، يعني مقدار تعزير کمتر از مقدار حدّ است،

ولي اين:

••ostad••;498730 نوشت:
هرگاه بینه کفایت نکند واقرار هم نباشد و لی اماراتی منی بر وقوع زنا باشد قاضی میتواند به مقدار کمتر از حد شرعی مجازات تعزیری تعیین نماید

اين حکم راجع به حدوده و موضوعش به موضوع تاپيک بي‌ارتباط است منتها با عرض معذرت و جهت احتراز ار شبهه بايد گفت:

در خصوص زنا اگر اقرار نباشد و بيّنه هم کفايت نکند تمام شاهدان بايد 80 تازيانه نوش جان کنند.

امارات هم اثري در اجراي حد ندارد، به دليل قاعده‌ي «درء». خلاصه در اين موارد به متّهم هيچ تعزيري تعلّق نمي‌گيره.

امّا اگر ثابت شود که شخص، به عملي مادونِ زنا مرتکب شده است (مانند تقبيل، لمس، و غيره) در اين موارد بلي تعزير جاري مي‌شود.

ولي اثبات اين عمل هم خودش بايد با طريق معتبر (بيّنه يا اقرار يا علم قاضي) ثابت بشود و امارات تأثيري ندارند هرچند که اماره قوي باشد.

و الله يقول الحقّ و هو يهدي السّبيل.

[/]

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش باتشکر از جنابHadi99g بزرگوار بنده قصدم گذر اجمالی بوده ونمیخواستم بحث از مسیر خود منحرف شود از توضیحات شما نیز تشکر مینمایم اما در مورد اماره منظورم در مورد خود زنا نبوده بلکه منظور بنده جرم رابطه ی نامشروع « مادون زنا» (در جایی که زنا اثبات نشود ولی رابطه ی نامشروع مطابق امارت مشهود باشد) بود که فقط خواستم از بحث زیاد منحرف نشویم . جرم رابطهِ نامشروع موضوع مادهِ ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی از جرایم غیر قابل گذشت محسوب می‌شود». . براساس نظریه مشورتی ۱۶۱۱/۷ مورخ ۱۸/۲/۱۳۸۰ جرم مذکور دارای ماهیت عمومی بوده و به همین علت در 737 قانون مجازات اسلامی (که جرایم قابل گذشت احصاء شده است) بیان نشده است. همانگونه که گفته شد مجازات مرتکبان جرم ارتباط نامشروع و عمل منافی عفّت نیز غیر از زنا تا 99 ضربه شلاق است. البته اختیار تعیین حداقل کیفر (یک ضربه شلاق) یا حداکثر کیفر (99 ضربه شلاق) با دادگاه است و می‌تواند با توجه به شخصیت مرتکبان و اوضاع و احوال مربوط به جرم، مجازات آنان را از یک تا 99 ضربه شلاق تعیین کند از دوستان بزرگوار درخواست میکنم که فقط حول محور بحث پست ایجاد نمایند واگر در مورد موضوع حقوقی مطلبی ویا سؤال ویا بحثی لازم است تاپیک جداگانه ایجاد فرمایند

••ostad••;498586 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش باتشکر از شما دوست گرامی :Gol: بحث مسلمان بود ن یا نبودن درمورد مسئله ی حجاب ( گرچه در این تاپیک مخاطب مسلمانان ومعتقدین به ادیان الهی هستند ) از دیدگاه عام یک بحث فطری است یعنی انسان به واسطه ی کرامتش ؛ ارزش انسانی او (از دیدگاه روانشناسی وجامعه شناسی) و «عرف» بستگی به نوع پوشش او دارد شما بادیدن یک انسان لا اوبالی در نوع پوشش میتوانید در باره ی او اظهار نظر کنید وبرای شخصیت او ارزش گذاری نمایید . یک آقا با پوشش کت وشلوار و پیراهن آراسته را با یک آقا با تی شرت آویزان که عکس یک زن .... بر روی آن نقش بسته وشلوار جین دارای چند جراحت!!! را در نظر بگیرید چه تفاوتی میان ایشان مشاهده میکنید ؟ چه حس اجتماعی نسبت به هر یک دارید ؟ آیا غیر از این است که نفر اول را دارای شخصیت منسجم ومحکم ودومی را دارای شخصیت متزلزل و مشکوک میپندارید ؟ حال آقایانی را در نظر بگیرید که هردو کت شلوار با پیراهنی اتو کشیده دارند اما یکی از ایشان مدل موهای خود را فشن سخت و دیگری مدل موی عرف ومتین مردانه درست کرده اولی از حلقه ی گوشواره هم استفاده میکند و ناخن هایش را هم بلند کرده و یقه ی پیراهن اتو کشیده اش را هم باز گذاشته تا ، تتوی روی قفسه ی سینه اش را همه ببینند واما دومی به طور متعارف بدون افراط وتفریط یک دکمه از یقه اش باز است و در مورد رفتار ها ی انسانی تعادل را برگزیده چه حسی در مورد هرکدام خواهید داشت (منظورم حس مراتب از احترام است ) این حس احترام به شخصی که حجاب(پوشش) مناسب دارد یک حس فطری است ربطی به جوامع غربی وشرقی وعرفی ندارد منظور حس فطری وذاتی انسان در این مورد است تا؛؛؛؛ زمانی که صفت حسنه یحیا وعفت در اجتماع باقی است ودر غیر این صورت تجربه شده که فدایی این وادی فطرت وذات انسانی است انسان در وادی پوشش از طرف ادیان الهی (همه ی ادیان توحیدی) برای حفظ کرامت انسانی امر به پوشش مناسب شده .اگر به راهبه ها ی مسیحی واگر به واجبات دین یهود وحتی به نوع پوشش زرتشتیان معتقد دقت فرمایید زنان ارزشمندشان با پوششی در حد پوشاندن ظرافت های زنانه از مو واندام گرفته تا طریقه ی سخن گفتنشان همه در حجاب حیا توصیه میشود ومردان نیز به حجاب نگاه توصیه ی ویژه شده اند . اما نظام حقوق بشری همانطور که شما بزرگوار نقل قول نمودید
همه ی ابنای بشر را در حقوق برابر دانسته واین خود یک نقض حقوق برای نیمی از بشر است یک مثال مستند: بنده در بسیاری از فیلم هایی که توسط حامیان این حقوق بشر ساخته میشوند عینا" مشاهده نمودم که دونفر بشر که دارای حقوق مساوی وبرابر دانسته میشوند یکی خانم ویکی آقا ، در زیر برف وسرمای شدید زمستان در حالی که آقا با شال گردن وپالتو وشلوار پشمی خودش را پوشانده اما خانم کنار دستش در این برف وبوران با یقه ای باز و پاهایی پوشیده با یک جوراب نازک راه میروند ! اصلا" فعلا" با دین وحجاب کاری نداریم ؛ آیا این حامیان محترم حقوق بشر دلشان برای این نیمه بشر که در سرما برای حفظ حقوق بشر نیمه لخت مجبور است قدم بزند نمیسوزد ؟ ما یک مثل جالب اما واقعی داریم که صدای دهل از دور خوش است دوست گرامی حقوق بشر ساخت انسان ها هم فقط تا زمانی که در غالب یک ایده ودر روی کاغذ است جالب به نظر میرسد زیرا در عمل بازیچه ی دست هوسرانان و سود جویان است زیرا قانون گذارش قطعا" نفع مادی خود را در نظر گرفته وهرکجا نفع معنوی(مثلا" حفاظت از ظرافت وجودی بانوان نسبت به اقایان) پیش میاید با مساوی خواندن قدرت شکار وشکارچی برای هردو حقوق برابر درنظر گرفته اند مثل این که به غزال بیچاره بگویند گوشت و خون تو با اسلحه ا ی که در دست شکارچی است وتسلیم شدن تو با نیت طعمه ی شکارچی شدنت دارای حقوق برابر است .در حالی که غزال به خاطر غزال بودنش حقوق مخصوص به خود را در طبیعت و حتی در شریعت دارد وشکارچی نیز به خاطر شکارچی بودنش حقوق مخصوص خود را در طبیعت و در شریعت دارد .مجددا"از شرکت شما در بحث تشکر میکنم ومنظر مطالب خوب شما هستم

درود

من با توضیحات شما تا حدودی موافقم

درباره مثالی که برای دو نفر زدین:

نقل قول:
یک آقا با پوشش کت وشلوار و پیراهن آراسته را با یک آقا با تی شرت آویزان که عکس یک زن .... بر روی آن نقش بسته وشلوار جین دارای چند جراحت!!! را در نظر بگیرید چه تفاوتی میان ایشان مشاهده میکنید ؟ چه حس اجتماعی نسبت به هر یک دارید ؟ آیا غیر از این است که نفر اول را دارای شخصیت منسجم ومحکم ودومی را دارای شخصیت متزلزل و مشکوک میپندارید ؟ حال آقایانی را در نظر بگیرید که هردو کت شلوار با پیراهنی اتو کشیده دارند اما یکی از ایشان مدل موهای خود را فشن سخت و دیگری مدل موی عرف ومتین مردانه درست کرده اولی از حلقه ی گوشواره هم استفاده میکند و ناخن هایش را هم بلند کرده و یقه ی پیراهن اتو کشیده اش را هم باز گذاشته تا ، تتوی روی قفسه ی سینه اش را همه ببینند واما دومی به طور متعارف بدون افراط وتفریط یک دکمه از یقه اش باز است

بدون اینکه شعار بدم نظرم رو میگم : من در مواجعه با این دو نفر اگر بخوام بر اساس نظر و سلیقه شخصی اظهار نظر کنم درسته کسی که ظاهری مرتب و رسمی از نظر عرف داشته باشه بیشتر مورد تایید هست ولی من به شخصیت هر دو به یک میزان احترام میذارم برای من شخصیت افراد تو پوشش و ظاهرشون خلاصه نمیشه چه بسا کسی که ظاهر به نظر نامتعارف داره از نظر شخصیتی کامل تر از کسی باشه که ظاهرش مورد پسند عرف هست.

عرف فقط یک هنجار و باید و نبایدی هست که اکثریت جامعه اونو قبول دارند عرف تو جوامع مختلف یکسان نیست و خواه و ناخواه عرف تو وضع قوانین تاثیر گذاره (در حالی که نباید قانون از عرف تبعیت کنه) قوانینی که از اعلامیه حقوق بشر نوشتم ظاهرا بهترین نوع قانونی هست نوشته شده بدون دخالت هیچ عرفی (گرچه باز هم تو بعضی موارد دست قانون هر کشور رو باز گذاشته) ولی عملا تو اجرای اون کوتاهی میشه..

من هم موافق این نیستم که قوانینی که تابع اصول حقوق بشر هست تو تمام کشور ها به صورت کامل در حال اجرا هست دقیقا مشابه مثالی که درباره زنان و مردان زدین این خود قانون رو زیر سوال نمیبره مجری قانون رو زیر سوال میبره. اصل قانون بر اساس احترام به حقوق همه افراد (زن و مرد با هر نژاد و ملیت و مذهب و ..)ست .
به علاوه اینکه تو این کشور ها اجباری برای چنین پوششی برای زنان نیست جز عرف.. مشابه موردی که من بین یک آقا با پوشش رسمی و غیر رسمی طبق سلیقه شخصی و نظرم (که این سلیقه تحت تاثیر عرف جامعه ای ست که هر کسی از کودکی تو اون جامعه پرورش پیدا کرده) کسی که پوشش رسمی داره رو تایید میکنم.

در حالی که قوانین نباید از عرف تبعیت کنن (ممکنه عرف یه جامعه عریان بودن رو بپسنده یا عرف یه جامعه پوشش کامل رو بپسنده) قوانین باید جوری تنظیم بشه که حقوق تمام افراد با هر سلیقه ای مورد احترام باشه (در محدوده ای که اسیبی به دیگری وارد نکنه) حتی اگر به نظر بیاد اون افراد در اقلیت باشن و شخصیت دهی و ارزش گذاری به افراد نباید بر اساس ظاهر و پوشش اونا باشه.

_Member_;499617 نوشت:
ولی من به شخصیت هر دو به یک میزان احترام میذارم برای من شخصیت افراد تو پوشش و ظاهرشون خلاصه نمیشه چه بسا کسی که ظاهر به نظر نامتعارف داره از نظر شخصیتی کامل تر از کسی باشه که ظاهرش مورد پسند عرف هست.
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش دوست گرامی باتوجه به این مطلب به نظر صاحبان تفکر ات مانند شما ؛ پوشش بانوان با روسری ویا چادر ویا پوشش کامل بدون هیچگونه برهنگی متعارف است یا نامتعارف ؟ به کدام دلیل ؟ در مورد برعکس ان ثعنی بانوان برهنه با درجات مختلف ؛ صاحبان این تفکرات چگونه میاندیشند؟ متعارف یا نامتعارف؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش حق واژه ای است که علاوه بر معانی مختلفی که برای آن بیان شده درماهیت آن باید به دو نکته توجه داشته باشیم اول این که وازه ی حق با بودن منظور باشد یا این که واژه ی حق با داشتن منظور باشد پس حق بودن و حق داشتن در این موضوع مورد بحث دو مبحث جداگانه میباشند . در حال حاضر بد نیست به معانی مختلف وازه ی حق نظری داشته باشیم . در آثار فلسفي، معاني و تعاريف ذيل براي واژه «حق» به دست مي‌آيد: 1. مطلق وجود كه در خارج فعليت دارد؛ 2. وجود دائمي نظير وجود عقل؛ 3. وجود واجب بالذات؛ 4. اعتقاد و قول مطابق با واقع؛ 5. به معني حقيقت عيني داشتن كه راهي به بطلانش نداشته باشيم؛ 6. چيزي كه موجب شايستگي وصول اشيا به يك شيء مي‌شود؛ 7. چيزي كه به درستي داراي غايتي عقلي بوده باشد؛ 8. به معني اختصاص داشتن.در اين ميان، معناي هشتم، كه معناي موردنظر علّامه طباطبائي نیز مي‌باشد، مي‌تواند در حوزه‌هاي فقهي، حقوقي، اجتماعي و سياسي مورد استفاده قرار گيرد، و معاني ديگر، گرچه در فلسفه كاربرد دارد و در استعمالات فيلسوفان، امري رايج است، اما در اينجا، در حوزه‌هاي مورد تأكيد، محل بحث نمي‌باشد. علاوه بر آنكه حق در هفت معناي نخست، به معني «حق بودن» است كه محل بحث ما نمي‌باشد ومعنای هشتم به معنی حق داشتن است که مورد بحث ما میباشد

فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ
بسم الله الرحمن الرحیم

درود خدا و پیغمبرانش بر تمام کسانی که در برابر احکام الهی سرفرود می آورند و از ان اطاعت میکنند و هیچگاه درصد برنمی آیند تا احکام الهی را با دلایل واهی و بی اساس بی اعتبار بخوانند.

و اما ...

زمانی که خداوند در ایات قرآن میفرماید ای رسول به زنان مومنه بگو ........

وقتی خداوند از واژه قل = بگو استفاده میکند در واقع حکمی را صادر میکند ، و قل هیچگاه در مقام توصیه بکار نمیرود.

خداوند در ایه 59 سوره احزاب میفرماید:

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ ای پیامبر بگو

لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ به زنان و دخترانت

وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ و زنان مومن

يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً

روسری ها و چادرهای خود را بر خویش بیفکنند و شناخته نشوند که مورد تعرض و آزار ( فاجران ) قرار نگیرند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.

در این آیه دو امر قابل بحث وجود دارد.

بحث اول: آیه دستوری است و توصیه ای نیست. و در مقام صدور یک حم است.
یعنی حجاب یک وظیفه است و واجب است. و حقی نیست که کسی بتواند آن را داشته باشد و یا نداشته باشد.

بحث دوم: وقتی آیه می اید همسران ، دختران و زنان مومن را در یک حدود نگاه میکند ، یعنی همانگونه و همان اندازه که حجاب برای زانان و دختران پیغمبر واجب است به همان اندازه برای زنان مومن واجب است و اهمیتشان برابر است.

البته آیات دیگری پیرامون حجاب بانوان وجود دارد . مانند ایه 31 سوره نور و ... که نیازی به برسی ندارد.و همین یک آیه کفایت میکند.
این آیه را بیان کردم زیرا این ایه زنان پیغمبر و زنان مومن را جمع بسته است.و همه را به یک دید نگاه میکند و ...
و این آیه کفایت میکند برای اینکه حجاب حق نیست که اگر کسی بخواهد آن را رعایت نکند و اگر کسی بخواهد عایت کند.

درضمن چه کسی گفته است رعایت نکردن حجاب حد ندارد؟ درضمن نیاز نیست که حتما حد دنیوی باشد ، بلکه حد میتواند صرفا اخروی باشد.
بنده در عجبم که چگونه افرادی سعی دارند تا حکم الهی را با دلایل سست و بی اساس به نابودی بکشانند و کارشناسی نیست که بیاید
مانع این کار بشود!

درصورت لزوم ادامه دارد ...

یازهرا:Gol:

با سلام
از خدا بخواهیم که در های حکمتش را بروی ما باز کند چرا که در این دوره بیشتر از ذمان دیگر شیطان دلربایی میکند:Sham::Gol:

••ostad••;504462 نوشت:
8. به معني اختصاص داشتن.در اين ميان، معناي هشتم، كه معناي موردنظر علّامه طباطبائي نیز مي‌باشد، مي‌تواند در حوزه‌هاي فقهي، حقوقي، اجتماعي و سياسي مورد استفاده قرار گيرد، و معاني ديگر، گرچه در فلسفه كاربرد دارد و در استعمالات فيلسوفان، امري رايج است، اما در اينجا، در حوزه‌هاي مورد تأكيد، محل بحث نمي‌باشد. علاوه بر آنكه حق در هفت معناي نخست، به معني «حق بودن» است كه محل بحث ما نمي‌باشد ومعنای هشتم به معنی حق داشتن است که مورد بحث ما میباشد
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش با کمی دقت در آیه ی 59 سوره احزاب يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ ای پیامبر بگو و سوره نور آیه 31
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه ‏هاى خود را تا گریبان فروگذارند ؛ خطاب مستقیم به همسران پیامبر (ص) ویا زنان مؤمنه امر به حجاب نشده بلکه به رسول خدا (ص) امر شده که (ای رسول خدا بگو ) !! از طرفی در علم اصول این تعریف را داریم که مطابق ماده ی امر باب (الإجزاءُ) مکلّف (کسی که به او امر شده ) هرگاه مکلفی امر مولی را به نحو مطلوب یعنی با تمام اجزاء وشرایط انجام دهد آن را امتثال کرده یا از گردن خویش ساقط نموده . پس می بینیم که در امر واجب حجاب خداوند یک فرمان عام را در مورد حجاب به پیامبر (ص) ابلاغ نموده واو را مکلف نموده که این ابلاغ را به همسرانش و زنان مؤمنه برساند .نتیجه این که این امر ودستور برای رسول خدا (ص) یک وظیفه است که مطابق باب (الإجزاء) از طرف ایشان باید امتثال شود . واما شرح تفاوت میان حق و تکلیف و وظیفه ونتیجه گیری از آن ان شاءالله در ادامه بحث انجام میشود .

[="Times New Roman"]سلام

خادم ولایت;529142 نوشت:
وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ و زنان مومن

«نساء المؤمنین» به معنای زنان مؤمن نیست؛ به معنای زنان افراد مؤمن است. مضاف و مضاف‌الیه است نه موصوف و صفت.

سلام علیکم و رحمه الله

یک سوال برای بنده پیش آمد سرکار استاد گرامی

بنده سراغ ندارم در آیات قران کریم که خداوند مخاطب رسول خدا صلی الله علیه و آله ای وسلم قرار گیرد و پاسخ دهد.

یعنی مکالمه ای با این شکل نداریم گفتم , پرسیدم , جواب دادم - گفتا , پرسید و جواب دارد ؛ بجز نقل قولی در مورد حضرت موسی کلیم الله علی نبینا و آله و علیه السلام که یک نقل است

خداوند سبحان در قران کریم از لفظ بگو یا از تو میپرسند در پاسخ بگو , این سوالی است که از پیامبران پیشین تو نیز پرسدند در پاسخ بگو ... پیام را بر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نازل میفرماید

اینکه بگوئیم چون از لفظ " قل " استفاده شده پس وظیفه ای بر پیامیر بوده و چون وظیفه از طرف پیامبر انجام شده از گردن او ساقط گردیده لذا این در حد حق باقی میماند و وظیفه نیست با این حساب

تمامی احکام الهی را باید حق بدانیم و وظیفه ندانیم چون یا به تصریح و یا مستتر همواره کلمه "قل" در تمام آیات الهی وجود دارد.

(قل) والعصر (قل ) ان الانسان لفی خسر

یاحق

فاتح;529300 نوشت:
اینکه بگوئیم چون از لفظ " قل " استفاده شده پس وظیفه ای بر پیامیر بوده و چون وظیفه از طرف پیامبر انجام شده از گردن او ساقط گردیده لذا این در حد حق باقی میماند و وظیفه نیست با این حساب
تمامی احکام الهی را باید حق بدانیم و وظیفه ندانیم چون یا به تصریح و یا مستتر همواره کلمه "قل" در تمام آیات الهی وجود دارد.
(قل) والعصر (قل ) ان الانسان لفی خسر
یاحق
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش باتشکر از شرکت شما در بحث :Gol:این مطلب رادر اینجا به شکل کمتر تخصصی وساده مطرح نمودم تا از نظرات و نقدها ی دوستان نیز برخوردار شوم . واما این مطلب ارزشمند که فرموده اید «درآیات قرآن یا به تصریح ویا به صورت مستتر همواره کلمه ی قل در تمامی آیات » وجود دارد نظر بنده نیز دقیقا" رسیدن به همین مطلب بود . که وظیفه ی(رسالت) پیامبر (ص)همواره به این دو شکل درقران کریم جاری است .اما نکته دراین مطلب است که چرا این وظیفه ی قل گاهی تصریح میشود وگاهی لزومی بر تصریح نبوده ؟ البته این که بیان نموده اید تمام احکام الهی را باید حق بدانیم نیز این توضیح را میطلبد که خود کلمه ی حق از جهات مختلف قابل بررسی میباشد که اگر ساده ترین جهت یعنی کاربردهای کلمه ی اسمی حق را در معنای مصدری متفاوتش بررسی کنیم به نتیجه ا ی که در پست 37 با توجه به تفسیر ونظر علامه طباطبایی عرض کردم خدمت دوستان ، نیز باید توجه کنیم که دراین جا منظور از کاربرد کلمه ی حق یکی از جهات حق داشتن یا حق بودن است که دو تعریف متفاوت از کاربرد این کلمه را به ما نشان میدهد . درضمن این ها مقدماتی است برای رسیدن به یک مطلب ونتیجه که بعد از انجام وظیفه ی رسالت این حق چگونه پدید میآید واز چه جنسی است ومخاطب این حق کدام گروهند ؟ اما فعلا" هدف ما رسیدن به نتیجه ی لزوم تصریح در برخی از آیات الحکام بر وظیفه ی رسالت است . حق یارتان :Gol:

••ostad••;529307 نوشت:
اما نکته دراین مطلب است که چرا این وظیفه ی قل گاهی تصریح میشود وگاهی لزومی بر تصریح نبوده ؟ البته این که بیان نموده اید تمام احکام الهی را باید حق بدانیم نیز این توضیح را میطلبد که خود کلمه ی حق از جهات مختلف قابل بررسی میباشد که اگر ساده ترین جهت یعنی کاربردهای کلمه ی اسمی حق را در معنای مصدری متفاوتش بررسی کنیم به نتیجه ا ی که در پست 37 با توجه به تفسیر ونظر علامه طباطبایی عرض کردم خدمت دوستان ، نیز باید توجه کنیم که دراین جا منظور از کاربرد کلمه ی حق یکی از جهات حق داشتن یا حق بودن است که دو تعریف متفاوت از کاربرد این کلمه را به ما نشان میدهد .

سلام علیکم و رحمه الله

تصریح کلمه "قل" الزام آور نبود .
اولین آیه ای که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد
اقراء بسم ربک الذی خلق
در آن آیه کلمه "اقراء" ( بخوان ) استفاده شده و مختص آن است شاید از این باب است که نام کتاب خدا از آن اتخاذ شده و اینکه تمام کتاب خدا خواندنی است بر حسب وظیفه از سوی پیامبر.
پس در تمام کتاب ( قل ) صورت گرفت و عدم درج قل و عدم درج گوینده کلام و حتی مخاطب آن ( یا ایها النبی ) بدلیل عدم تکرار کلام است.

حال
اگر لزومی بر ذکر کلمه قل نیست ولی از این کلمه در برخی آیات آمده چه نتیجه ای میتوان گرفت ؟
قل لا اسئلکم اجرا الا ..
قل یا ایها لکافرون
قل هوالله احد
..
آوردن این کلمه من باب تاکید و امر تنبیهی است . و خواننده و شنونده را به لزوم اجرای آن توجه بیشتری میدهد.

بنده خواننده مابقی مطب ارزشمند شما هستم.

یاحق

به نام خدا
سلام

••ostad••;529284 نوشت:
؛ خطاب مستقیم به همسران پیامبر (ص) ویا زنان مؤمنه امر به حجاب نشده

در بسیاری از احکام خطاب رسول خداست. خطاب قرار دادن رسول خدا هیچگاه از مقام دستوری آیه نمیکاهد.
و سخن رسول خدا با سخن خدا یکی است.
عین ایه را رسول خدا برای مردم نقل کرده است. و فرمود ای زنان باید حجاب را رعایت کنید. و...

وقتی خداوند میگوید ای رسول به زنان بگو که چنین بکنند.
مگر خدا پیرامون بسیاری از احکام دیگر مردم را خطاب قرار داد. در بسیاری از احکام خداوند گفت ای رسول به مردم بگو و ....

معنی این آیه را که میگوید « ياايهاالذين امنو اطيعوالله و اطيعوالرسول » ای مردم از خدا و رسولش اطاعت کنید (59 سوره نساء)
خداوند به رسولش گفت به زنان و دخترانت و زنان مومن بگو که .....
و رسول موظف است که دستور خدا را ابلاغ کند.
وقتی رسول خدا به زنان و دخترانش و زنان مومن چیزی بگوید با زهم واجب است و از دستوری بودنش چیزی کم نمیشود.
طبق آیه 59 سوره نساء فرقی بین سخن خدا و سخن رسول خدا نیست.

وقتی خداوند به رسولش میگوید به زنان بگو که چنین کند و رسول به زنان میگوید که چنین کنید ، هیچگاه آیه از مقام دستوری پایین تر نمیاید.زیرا رسول از جانب خودش پیغام را ابلاغ نمیکند.بلکه آن را از جانب خداوند ابلاغ میکند.
و رسول اکرم (صلوات الله علیه) به مردم میگوید مرد خداوند چنین گفت پس بر شما واجب است که چنین بکنید.
خداوند گفت به زنان بگو چنین بکنند. یعنی واجب است که چنین بکنند. و باید چنین بکنند.
خداوند گفت زنان فلان کار را باید انجام بدهند و این آیه در مقام دستوری است و زمانی که رسول خدا بخواهد این آیه را بیان بکند آیه از مقام دستوری خارج نمیشود.

مانند این است که رئیس جمهور به وزیر بگوید به مدیران ارشد خود بگو فلان کار را انجام بدهند.
آیا امکان دارد زمانی که وزیر بیاید به مدیران آن چنان که رئیس جمهور گفت بگوید ، مدیران بیایند بگویند ما می توانیم انجام بدهیم و می توانیم انجام ندهیم؟

خیر زیرا مقام دستور هیچگاه به مقام توصیه تنزل پیدا نمیکند.


میشه بفرمایید کدوم یک از ایات قرآن را خداوند مستقیم آمد و مردم گفت؟

یازهرا:Gol:

به نام خدا
سلام

فرهنگ;529291 نوشت:
«نساء المؤمنین» به معنای زنان مؤمن نیست؛ به معنای زنان افراد مؤمن است. مضاف و مضاف‌الیه است نه موصوف و صفت.

البته زنان مومنین باید از مومنین باشند. پس بازهم اصل قضیه تغییر نمیکند.و زنان مومن را هم در بر میگیرد. البته با توجه به ایات دیگر همانند آیه 31 سوره نور. که تکمیل کنند آیه است.

یازهرا:Gol:

[="Times New Roman"][="Black"]

خادم ولایت;529341 نوشت:
خدا رو شکر شما جزء علما نیستید ورگنه معلوم نبود کار به کجا میرسید.

سلام علیکم و رحمه الله

جناب خادم ولایت گرامی
سرکار استاد طرح مساله ای کردند و سعی در پاسخ به آن دارند. این شبهه از طرف افراد دیگری مطرح شده و آیت الله جوادی آملی حفظه الله هم همین شبهه را مطرح کردند و پاسخ داده اند.

ایشان هم همین کار را دارد انجام میدهد . لذا کار درستی نمیکنیم اگر اینطور ایشان و هر کسی که طرح مساله میکند چه پاسخ بدهد یا ندهد را اینطور خطاب کنیم.

با سپاس

یاحق[/]

به نام خدا

سلام و درود خدا بر کسانی که در برابر احکامش تسلیم هستند.


عن الفضیل بن یسار قال: سالتُ ابا عبدالله – علیه السّلام – عن الذّارِعینَ مِنَ المراةِ هما من الزّینةِ الّتی قالَ الله تبارکَ و تعالی و لایبدینَ زینتهن الاّ لبُعُولتهنّ؟ قالَ: نَعَم … .
فضیل بن سیار می گوید: از امام صادق – علیه السّلام – سؤال کردم آیا ساعد (بین مچ و آرنج) از زینت هائی است که خداوند می فرماید: زینت هایتان را جز برای شوهران و محارم خویش آشکار نکنید؟ امام فرمودند: آری، همچنین زینت های زیر مقنعه (مثل گردن بند) و نیز النگو، از آن زینت ها هستند.
«وسائل الشیعه، ج ۱۴، باب ۱۰۹، ح ۱»

قال الامام الصادق – علیه السّلام – : فیما اخَذَ رسولُ اللهِ – صلّی الله علیه و آله – مِنَ البَیعَةِ عَلی النّساءِ أن لا یَحْتَبینَ و لا یَقْعُدْنَ مَعَ الرّجالَ فی الخَلَاء .
امام صادق – علیه السّلام – فرمودند: از جمله پیمانهائی که رسول خدا – صلّی الله علیه و آله – از زنان امت خود گرفته است،
این است که چادرهای خود را در بین ساق پا و پشت خود جمع نکنند و بر بدن نچسبانند و با مردان نامحرم در محل خلوت ننشینند.«وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸۵»

قال رسول الله – صلّی الله علیه و آله – : … و المَرْاةُ اذا خَرَجَتْ من بابِ دارِها مُتَزَیِّنَةً مُتَعَطِّرَةً و الزّوجُ بذلِکَ راضٍ یُبنی لِزَوجِها بکُلّ قَدَمٍ بیتٌ فی النّار.
رسول خدا – صلّی الله علیه و آله – فرمودند: زن اگر از خانة خودش با آرایش و زینت و معطر خارج شود و شوهرش به این کار او راضی باشد، به هر قدمی که آن زن بر می دارد برای شوهرش خانه ای در جهنم بنا می گردد.«بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۴۹»

قال رسول الله – صلّی الله علیه و آله – : … لِلْابنِ و الاخِ ما فوقَ الدَّرعِ و لِغَیْرِ ذی مَحرمٍ ارَبَعة اثوابٍ: دِرعٌ وَ حمِارٌ وَ جِلْبابٌ وَ ازارٌ.رسول خدا – صلّی الله علیه و آله – فرمودند: زن در پیش برادر و فرزند خود اگر یک پیراهن بپوشد که تا زانوان یا ساق پای او مستور باشد کافی است ولی در نزد نامحرمان، زن باید چهار لباس داشته باشد: پیراهن، روسری یا مقنعه، چادر و شلوار.«تفسیر نور الثقلین، ج ۳، ص ۶۲۴»

قال الامام علی – علیه السّلام – : قال رسول الله – صلّی الله علیه و آله – : … و رایتُ اِمْراَةً تُقطَعُ لحمُ جَسَدِها مِنْ مُقَدِّمِها و مؤخّرِها بِمَقاریض من نارٍ … .
امام علی – علیه السّلام – فرمودند: رسول خدا فرمودند: در شب معراج زنانی را دیدم که گوشت بدنشان توسط قیچی های آتشین از جلو و عقب بریده می شد … پس آنها کسانی هستند که خود را در معرض مردان نامحرم قرار می دهند و با رفتارهای مختلف توجه آنها را جلب نموده و به آنها اظهار تمایل می نمایند.
«بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۰۹»

قال الامام علی – علیه السّلام – : قال رسول الله – صلّی الله علیه و آله – : … و رایتُ اِمرَاةً تاکُلُ لحمَ جَسَدِها و النّار توقَدُ مِنْ تَحتِها … فاِنَّها کانَتْ تَزیّنُ بَدَنها للنّاس … .
امام علی – علیه السّلام – فرمودند: رسول خدا – صلّی الله علیه و آله – فرمودند: در شب معراج زنانی را دیدم که گوشت بدن خود را می خوردند در حالیکه آتش جهنم از زیر آنها شعله ور بود … همانا آنها کسانی هستند که خود را برای مردم نامحرم زینت می کنند.«بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۰۹»

قال الامام علی – علیه السّلام – : دَخَلْتُ أنا و فاطمَةُ عَلی رسول الله – صلّی الله علیه و آله – … فقالَ، یا علیُّ، … رایتُ اِمرَاَةً معلَّقَةً بشَعْرِها یَغْلی دماغُ راسها … فانّها لا تُغَطّی شَعْرَها من الرّجالِ.
امام علی – علیه السّلام – فرمودند: (روزی) من و فاطمه خدمت رسول خدا – صلّی الله علیه و آله – رسیدیم، (دیدم که ایشان شدیداً گریه می کنند. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت، ای رسول خدا، چه چیزی شما را به گریه انداخته است؟) حضرت فرمودند: ای علی شبی که مرا به آسمانها بردند. زنانی از امت خود را دیدم که در عذاب های بسیار سختی به سر می بردند، به یاد عذاب سخت آنها افتادم و گریه بر من غلبه نمود، زنانی را دیدم که از موهای سر خود آویزان هستند و از آتش جهنم مغز سرشان می جوشید … پس آنها کسانی هستد که در دنیا موهای سرشان را از مردان نامحرم نمی پوشانند.«بحار الانوار، ج ۸، ص ۳۰۹»

قال رسول الله – صلّی الله علیه و آله – : ایُّ اِمْرَاَةٍ تطیَّبتْ ثمَّ خَرَجَتْ من بَیتِها فَهِیَ تُلْعَنُ حتّی ترجَعَ الی بیتِها مَتَی ما رَجَعَتْ.رسول خدا – صلّی الله علیه و آله – فرمودند: هر زنی که خود را خوشبو نماید و از منزل خارج شود تا زمانی که بر می گردد مورد لعنتِ (خدا و ملائکه) قرار می گیرد.«بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۴۷»

قال رسول الله – صلّی الله علیه و آله – : مَنْ اطاعَ امْرأَتَهُ اکیَّهُ اللهُ عَلی وجهِهِ فی النّارِ فقال الامام علی – علیه السّلام – : و ما تلک الطاعة؟ قال: یاذن لها فی … و لبس الثیاب الرقاق.
رسول خدا – صلّی الله علیه و آله – فرمودند: هر کس از زنش اطاعت کند خداوند او را با صورت در آتش خواهد افکند. امام علی – علیه السّلام – عرض کردند: منظور از اطاعت زن چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه به او اجازة رفتن به حمامهای عمومی، عروسی هایی که در آن گناه می شود و مجالس آوازه خوانی بدهد و نیز اجازه دهد تا در میان نامحرمان لباس نازک بپوشد.«بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۵۳»

قال رسول الله – صلّی الله علیه و آله – : اذا رأیْتُمُ اللاّتی القَیْنَ عَلی رئوسِهِنَّ مثلَ استَمَةِ البَعْرِ فَاعْلَموهنَّ انَّهُ لا یُقْبَلُ لَهُنَّ الصَّلوةُ.رسول خدا – صلّی الله علیه و آله – فرمودند: زمانی که دیدید زنانی موهای سر خود را مثل برآمدگی پشت شتر نموده و در میان نامحرمان ظاهر می شوند، به آنها بگوئید که نمازشان قبول نیست.
«کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۳۹۲»

قال الامام علی – علیه السّلام – : یَظْهَرُ فی آخَرِ الزّمانِ و اقْتِرابِ السّاعَةِ – وَ هُوَ شرّ الازمِنَةِ – نِسْوَةٌ کاشِفاتٌ، عاریاتٌ مُتَبَرِّجاتُ … .امام علی – علیه السّلام – فرمودند: در آخر الزمان و نزدیکی های قیامت – که بدترین زمانها خواهد بود – زنان حجابهای خود را برخواهند داشت و بدنهایشان را به نامحرمان نشان خواهند داد و سرهای خود را زینت نموده در معرض دید نامحرمان قرار می دهند، اینها از دین خارج شده و در انواع فتنه ها داخل خواهند شد، به شهوات تمایل دارند و به سمت لذت های زود گذر شتاب می کنند، حرام های الهی را حلال خواهند شمرد و آنها جایگاه ابدیشان جهنم است.«من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۹۰»

قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء – سلام الله علیها – : … إنْ لَمْ یَکُنْ یَرانی فَإنّی أراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الریح ؛
مرد نابینائی وارد منزل شد و حضرت زهراء (علیها السلام)پنهان گشت، وقتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) علّت آن را جویا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت: اگر آن نابینا مرا نمی بیند، من او را می بینم، دیگر آن که مرد، حسّاس است و بوی زن را استشمام می کند.بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۹۱، ح ۱۶

قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء – سلام الله علیها – :
إنّی قَدِاسْتَقْبَحْتُ ما یُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ یُطْرَحُ عَلی الْمَرْئَةِ الثَّوبَ فَیَصِفُها لِمَنْ رَأی، فَلا تَحْمِلینی عَلی سَریر ظاهِر، اُسْتُرینی، سَتَرَکِ اللّهُ مِنَ النّارِ ؛ حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – در آخرین روزهای عمر پر برکتشان ضمن وصیّتی به اسماء فرمودند: من بسیار زشت و زننده می دانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه ای روی بدنش تشییع می کنند. و افرادی اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و برای دیگران تعریف می نمایند. مرا بر تختی که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده ـ بلکه مرا با پوشش کامل تشییع کن ـ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.تهذیب الأحکام، ج ۱، ص

یازهرا:Gol:

خادم ولایت;529350 نوشت:
به نام خدا

سلام و درود خدا بر کسانی که در برابر احکامش تسلیم هستند.


یازهرا:Gol:

سلام نميدونم اين مطلبي كه ميگذارم مربوط به اين تاپيك هست يا نه

پس تكليف اين احاديث چي ميشه؟

1- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

هر کس با یک زن نامحرم دست بدهد، روز قیامت در غل و زنجیر به محشر وارد می‌شود و خداوند دستور می‌دهد که او را به آتش جهنم بیفکنند، و هر کس با یک زن نامحرم شوخی کند، در مقابل هر کلمه حرامی که به او گفته است، هزار سال حبس خواهد شد.
2- امام صادق علیه السلام:

رسول خدا فرمان داده بود که زن مسلمان با مردان نامحرم بیش از پنج کلمه – که آن هم در موضوعات ضروری باشد- سخن نگوید.

6- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

هر کس چشمان خود را از نگاه به زن نامحرم پرکند (و با خیال راحت به این نگاه خود ادامه دهد)، خداوند متعال در روز قیامت میخ‌های آتشین به چشمان او فرو خواهد برد و بعد از رسیدگی به کار مردم، دستور خواهد داد که او را به آتش جهنم بیندازند.
7- یکی از راویان می‌گوید در کوفه به زنی قرآن می‌آموختم، روزی با او شوخی کردم، بعد به دیدار امام باقر (علیه‌السلام) شتافتم،
امام باقر علیه السلام فرمود:

آن که (حتّی) در پنهان مرتکب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجّهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهره‌ام را پوشاندم و توبه کردم، امام فرمود:
تکرار نکن.
8- حضرت علی علیه‌السلام :

اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل‌ها را منحرف می‌سازد.
9- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:

هر خانمی که خود را معطر و خوشبو کند (عطر بزند) و سپس از خانه خارج شود، همواره مورد لعنت خدا و ملائکه خواهد گرفت، تا وقتی که به خانه برگردد، هرچند برگشتش به خانه طول بکشد.

12- امام باقر علیه‌السلام:

سخن گفتن با زن نامحرم، از دام‌های شیطان است.

به نام خدا
سلام خدمت دوست گرامی جناب درستی

درستي;529380 نوشت:
سلام نميدونم اين مطلبي كه ميگذارم مربوط به اين تاپيك هست يا نه

پس تكليف اين احاديث چي ميشه؟

تمام احادیث نقل شده درست است چه بسا آیه 30 سوره نور هم در تایید احادیث نقل شده است.

اما این تاپیک پیرامون حجاب بانوان است.

برای اینکه بحث ها با هم گره نخورند اگر شما بتوانید این احادیث را در قالب ایجاد یک تاپیک دیگر بیان بفرمایید بهتر میشود پیرامونش به بحث و برسی پرداخت.

موفق و سلامت باشید.

یازهرا:Gol:

خادم ولایت;529381 نوشت:
به نام خدا
سلام خدمت دوست گرامی جناب درستی

تمام احادیث نقل شده درست است چه بسا آیه 30 سوره نور هم در تایید احادیث نقل شده است.

اما این تاپیک پیرامون حجاب بانوان است.

برای اینکه بحث ها با هم گره نخورند اگر شما بتوانید این احادیث را در قالب ایجاد یک تاپیک دیگر بیان بفرمایید بهتر میشود پیرامونش به بحث و برسی پرداخت.

موفق و سلامت باشید.

یازهرا:Gol:

منظور من اين هستش كه اگر آن احاديثي كه شما گذاشتيد لازم هست رعايت شود پس اين احاديث كه من هم گذاشتم بايد رعايت شود

ولي آيا رعايت ميشود؟

و اگر ضروري نيست اينهايي كه من گذاشتم و بيشتر جنبه پيشگيري داره پس احاديث شما هم بيشتر جنبه ي پيشگيري داره!

خوشحال ميشم نظر شما را بدونم

به نام خدا

درستي;529398 نوشت:
منظور من اين هستش كه اگر آن احاديثي كه شما گذاشتيد لازم هست رعايت شود پس اين احاديث كه من هم گذاشتم بايد رعايت شود

ولي آيا رعايت ميشود؟

و اگر ضروري نيست اينهايي كه من گذاشتم و بيشتر جنبه پيشگيري داره پس احاديث شما هم بيشتر جنبه ي پيشگيري داره!

خوشحال ميشم نظر شما را بدونم


دوست گرامی اینکه عملی رعایت میشود یا نمیشود به بنده ارتباطی ندارد و به نهادهای رسمی کشور مربوط است.
وظیفه بنده ایجاب میکند بیایم بیان کنم خداوند و معصومین(علیهما سلام) فرمودند باید حجاب رعایت شود و حجاب زن و مرد ندارد.
خداوند یک چهارچوب حجاب برای مرد بیان کرده است و یک چهارچوب حجاب برای زن.و نباید از خطوط قرمز رد شد.

خداوند به زن امر کرده است خود را بپوشاند و چشم از نامحرم بپوشاند.
در عین حال به مرد هم امر کرده است لباس مناسب بپوشد و چشمهای خویش را از نامحرم بپوشاند.
و هر دوی این احکام در بیان صدور حکم و دستور هستند و هر دوی این احکام چیزی و عملی را الزام میبخشد.و هر دو جنبه دستوری دارد.
الزام به رعایت شئونات اسلامی.الزام به رعایت اخلاقیات ، الزام به رعایت بایدها و نبایدها و ...

ما بیان میکنیم رعایت حجاب الزامیست چه برای مرد و چه برای زن. و حکم و دستور خدا را بیان میکنیم.
اما این امر که آیا کسی رعایت نمیکند و یا رعایت میکند وظیفه نهادهای دیگر است.
ما حکم را بیان میکنیم خواه کسی آن را رعایت کند و خواه کسی رعایت نکند.

یازهرا:Gol:

خادم ولایت;529406 نوشت:
به نام خدا

دوست گرامی اینکه عملی رعایت میشود یا نمیشود به بنده ارتباطی ندارد و به نهادهای رسمی کشور مربوط است.
وظیفه بنده ایجاب میکند بیایم بیان کنم خداوند و معصومین(علیهما سلام) فرمودند باید حجاب رعایت شود و حجاب زن و مرد ندارد.
خداوند یک چهارچوب حجاب برای مرد بیان کرده است و یک چهارچوب حجاب برای زن.و نباید از خطوط قرمز رد شد.

خداوند به زن امر کرده است خود را بپوشاند و چشم از نامحرم بپوشاند.
در عین حال به مرد هم امر کرده است لباس مناسب بپوشد و چشمهای خویش را از نامحرم بپوشاند.
و هر دوی این احکام در بیان صدور حکم و دستور هستند و هر دوی این احکام چیزی و عملی را الزام میبخشد.و هر دو جنبه دستوری دارد.
الزام به رعایت شئونات اسلامی.الزام به رعایت اخلاقیات ، الزام به رعایت بایدها و نبایدها و ...

ما بیان میکنیم رعایت حجاب الزامیست چه برای مرد و چه برای زن. و حکم و دستور خدا را بیان میکنیم.
اما این امر که آیا کسی رعایت نمیکند و یا رعایت میکند وظیفه نهادهای دیگر است.
ما حکم را بیان میکنیم خواه کسی آن را رعایت کند و خواه کسی رعایت نکند.

یازهرا:Gol:

ممنون از شما

اينكه گفته ميشه ميتوان با نامحرم صحبت كرد حتي بدون ضرورت اينكه ميشه به نامحرم نگاه كرد البته بدون قصد لذت و بدون ضرورت و فقط به صورت و دست اينكه ميشه با نامحرم شوخي كرد ولو بدون اينكه تحريك و قصد لذتي باشه بزرگان دين معاصر گفتن,غير از اين است پس تكليف اين احاديث چي ميشه؟

به نام خدا

درستي;529409 نوشت:
ممنون از شما

اينكه گفته ميشه ميتوان با نامحرم صحبت كرد حتي بدون ضرورت اينكه ميشه به نامحرم نگاه كرد البته بدون قصد لذت و بدون ضرورت و فقط به صورت و دست اينكه ميشه با نامحرم شوخي كرد ولو بدون اينكه تحريك و قصد لذتي باشه بزرگان دين معاصر گفتن,غير از اين است پس تكليف اين احاديث چي ميشه؟ و حرفي از حكم حكومتي و دولتي در ميان نيست در اين مورد


دوست گرامی اگر امکان داشته باشد تاپیکی جدید ایجاد بفرمایید بهتر است. زیرا بحثها با هم گره میخورند و به نتیجه مطلوب نمیرسد.
این بحث صرفا حجاب است. یعنی پوشاندن و محفوظ ماندن.
نگاه کردن ، شوخی و ... باید در تاپیکی مجزا مورد برسی قرار گیرد ، زیرا بحث های فقهی زیاد است.و از توان این تاپیک خارج است.

لطفا در این تاپیک صرفا به مسئله حجاب بپردازید و برای مسائل دیگر تاپیکی ایجاد بفرمایید تا بحث ها با هم گره نخورند.

یازهرا:Gol:

میشه لطفا یک نمونه در حکومت پیامبر گرامی اسلام یا امیرالمومنین یا در قرآن نشان بدهید

که کسی را برای نداشتن حجاب اسلامی مجازات یا اجبار (نه وجوب) کرده باشند؟


[=system]

فاتح;529336 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

تصریح کلمه "قل" الزام آور نبود .
اولین آیه ای که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد
اقراء بسم ربک الذی خلق
در آن آیه کلمه "اقراء" ( بخوان ) استفاده شده و مختص آن است شاید از این باب است که نام کتاب خدا از آن اتخاذ شده و اینکه تمام کتاب خدا خواندنی است بر حسب وظیفه از سوی پیامبر.
پس در تمام کتاب ( قل ) صورت گرفت و عدم درج قل و عدم درج گوینده کلام و حتی مخاطب آن ( یا ایها النبی ) بدلیل عدم تکرار کلام است.

حال
اگر لزومی بر ذکر کلمه قل نیست ولی از این کلمه در برخی آیات آمده چه نتیجه ای میتوان گرفت ؟
قل لا اسئلکم اجرا الا ..
قل یا ایها لکافرون
قل هوالله احد
..
آوردن این کلمه من باب تاکید و امر تنبیهی است . و خواننده و شنونده را به لزوم اجرای آن توجه بیشتری میدهد.

بنده خواننده مابقی مطب ارزشمند شما هستم.

یاحق

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش وبا سپاس وتشکر فراوان از جناب فاتح گرامی یا جناب ......:Gol:دلیل شما بر این که تصریح کلمه ی «قل» نمیتواند الزام اور باشد چیست؟ قل یک کلمه ی امری است (امر علوّ به طریق استعلا ) پس باید بر رسول گرامی رساندن این پیام وتعیین حدود شرعی حکم حجاب؛ یک امر لازم باشد ونه یک امر کافی عامه !!! بلکه امر لازم (علو ّ به طریق استعلا ) نشان از التزام «مأمور به » به تاکید در انجام وظیفه میشود .این تاکید میتواند نشان از درجه ی اهمیت موضوع این حکم باشد . از این که یک قدم جلو تر مطالب را بیان میکنید بسیار مشعوف هستم .
موضوع قفل شده است