خون پهلو بند نمی آید... یاد پهلویت نمازم را شکست
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
عکس زیر عکس شهید حسین قدوسی هست , شهیدی که حدود یک سال و یک ماه پیش مثل اربابش حسین علیه السلام ,بعد از سفر مکه
عازم کربلا شد و زمانی که در بین الحرمین در حال نماز بود, یکی از کوردلان وهابی بمبی را که به خود بسته بود را منفجر کرد و ترکش آن به پهلوی حاج حسین اصابت کرد و باعث شهادتش در بهترین مکان عالم یعنی بین الحرمین شد.. دوستان لطفا چیزی ننویسند تا مطالب حقیر تمام شود
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
حاج حسین نمیدانم چه سری بین خود و خدایت داشتی که در حال نماز و در بین الحرمین اربابانت شربت شهادت را نوشیدی.. شاید در قنوت نمازت الهم ارزقنا توفیق الشهاده میخواندی...
حاج حسین چرا پهلو???چرا ترکش به پهلویت خورد??بگو چه سری با مادرت داشتی...
راستی رفقا حاج حسین وقتی شهید شد دختری سه ساله به اسم رقیه داشت...
نمیدانم وقتی ترکش به پهلویت خورد گفتی یا زهرا یا نه..
توفیقی بود که در تشییع جنازه این شهید حضور داشتم, روضه خوان مراسم تدفینش هم خودش بود..
صدای ضبط شده روضه خوانی خودش را پخش کردند.. با چه عشقی حسین حسین میگفت...
[=arial]
بسم الله الرحمن الرحیم
عکس زیر حاج حسین قدوسی بعد از شهادت است..
این عکس برای زمانی است که حاج حسین را به ایران آورده بودند..زمانی که حاج حسین عراق بود همانجا غسل و کفنش کردند و برایش نماز خواندند... یکم عکس رو نزدیک بیارید.. بعد از چند روز ی که طول کشید به ایران برسه هنوز [=arial]پهلوش داره خون میاد.. آخ مادر.. وای مادر..
[=arial]خون پهلو بند نمیاد!!!!
خون پهلو بند نمیاااااد!!!!
حالا بفهمید چرا مادر پهلوش رو از مولا علی علیه السلام ...
این رو اگر بفهمی , اگر تو نماز یادت بیاد.. یاد پهلویش نمازم را شکست
خیلی نفست فاصله پیدا نکند
پهلوی تو را همین که دیدم گفتم
این زخم خدا کند دهن وا نکن..... زمانیان
شما امتحان کن, محکم بزن تو صورت خودت, بعد میبینی که چشمات تار شده.. بعد میبینی عضلات فکت طوری درد میگیره که غذا نمیتونی بخوری..
حالا همه اینا به کنار.. یکی از اساتید میگفت :
یه بنده خدایی دعواش میشه با خانمش و یه سیلی به همسرش میزنه..
میگه یه روز , دو روز, یه هفته,.. دیدم زنم رفته تو خودش و صداش در نمیاد, رفتم معذرت خواهی کردم , گفتم دستم در رفت, ببخش... میگه زنم گفت زدی نوش جونم, مردی, آقامی, زدی.. اما جلو بچه ام چرا زدی.. غرورم شکست..
امان از دل حسن علیه السلام...
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم
نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد
آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم
مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد
مهاجر
پس از پیامبر همواره سرش را می بست،جسمش نحیف شده بود،شكسته شده بود،اشك می ریخت،دل سوخته بود،مدام از هوش می رفت...
منبع مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص ۴۱۱
2)قال الصادق علیه السلام:انها لزمت الفراش بعد ما قبض رسول الله (صلی الله علیه واله)و نحل جسمها و ذات لحمها حتی صارت كالخیال و صارت عظماً لیس علیه الا جلدة.
فاطمه سلام الله علیها پس از پیامبر صلی الله علیه وآله بستری بود،جسمش نحیف شده بود تا جائی كه مانند شبهی به نظر میرسید،استخوان وپوستی از او به جا مانده بود منابع :
1- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 389
2- دعائم الاسلام ج 1 ص 232 ( نقل به معنا ) ، مقتل معصومین علیهم السلام ج 1 ص 316
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
حجت الاسلام صدیقی قبل از سفر حج میرن خدمت آیت الله بهادینی تا از ایشون رهنمود بگیرن, آیت الله بهادینی بهشون میگن توی مدینه میری فلان جا, چند قدم به سمت فلان طرف و ... همونجا حاجتتو میخوای... حجت الاسلام صدیقی دلیل رو میپرسن و ایشون میفرمایند اونجا جایی هست که .. حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی امام علی علیه السلام رو به مسجد بردن, با اون زخمشون دنبال مولا رفتن .. اما به مسجد نرسیدن.. اون نقطه نشستند و توانایی حرکت نداشتند و خون بی بی اونجا جاری شده...
میدونید یعنی چی??آدم رو به جنون میکشونه فکر کردن بهش.. مادر مادر مادر..
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
مادر هر وقت حسینش را بغل میکرد, روی پیراهن حسینش نقش گل می افتاد...
[=arial]بسم الله الرحمن الرحیمعکس زیر عکس شهید حسین قدوسی هست , شهیدی که حدود یک سال و یک ماه پیش مثل اربابش حسین علیه السلام ,بعد از سفر مکه
.. دوستان لطفا چیزی ننویسند تا مطالب حقیر تمام شود
عازم کربلا شد و زمانی که در بین الحرمین در حال نماز بود, یکی از کوردلان وهابی بمبی را که به خود بسته بود را منفجر کرد و ترکش آن به پهلوی حاج حسین اصابت کرد و باعث شهادتش در بهترین مکان عالم یعنی بین الحرمین شد
سلام!!!
ساکن مشگین دشت کرج.ما سر مزارش رفتیم.مادر ایشان نیز بر سر مزارش بودند.سلام و علیک کردیم.عقد دخترخاله مرا این شهید عزیز خوانده بود.مزارش بس بوئی عجیب می داد.بوی عطر یاس