جمع بندی آیا کشیدن گوشواره از گوش حضرت رقیه (س) حقیقت دارد؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا کشیدن گوشواره از گوش حضرت رقیه (س) حقیقت دارد؟

[="Indigo"]سلام...

من شنیدم تو کربلا فقط معجر از سر می کشیدن و دست نامحرم به خانواده ی امام حسین (ع) نخورده....

ولی تو روضه ها یا خیلی از سایت ها و جاهای دیگه میگن گوشواره از گوش اهل حرم میکشیدن...:Gig:

میشه سند و منبع بدین تا بدونم فقط معجر میکشیدن.... یا گوشواره هارو هم به زور میگرفتن....:hey:[/]

با نام الله

:Gol::Gol::Gol::Gol:

کارشناس بحث: استاد مقداد

SH!SH-GoOoSHe*;494759 نوشت:
سلام...

من شنیدم تو کربلا فقط معجر از سر می کشیدن و دست نامحرم به خانواده ی امام حسین (ع) نخورده....

ولی تو روضه ها یا خیلی از سایت ها و جاهای دیگه میگن گوشواره از گوش اهل حرم میکشیدن...:Gig:

میشه سند و منبع بدین تا بدونم فقط معجر میکشیدن.... یا گوشواره هارو هم به زور میگرفتن....:hey:

با عرض سلام و ادب

در برخی منابع مطالبی پیرامون کشیدن گوشواره از گوش برخی زنان و دختران اهل بیت(ع) در جریان حمله لشکر عمر بن سعد به خیمه ها نقل شده است:

«... پس از اين جريان دشمنان خدا آمدند و در اطراف خيمه جمع شدند شمر نيز با آنان بود. شمر گفت: داخل خيمه شويد و لباس زنان را بغارت ببريد آن قوم نابكار داخل خيمه شدند و آنچه كه در خيمه بود تاراج كردند، تا اينكه گوشواره ام كلثوم خواهر امام حسين را ربودند و گوش وى را پاره كردند كار غارتگرى آن گروه بجائى رسيده بود كه زنان لباس و چادر خود را با فعاليت شديد بر سر خود نگاه ميداشتند تا بر آن تاراجگران غالب ميشدند».[1]

همچنین:
فاطمه صغرا ميگويد: من بر در خيمه ايستاده بودم و به پدرم و اصحاب او نگاه ميكردم كه با بدن‏هاى بى‏سر نظير قربانيها بر روى رمل افتاده‏اند و اسبان بر فراز اجسادشان جولان ميزدند. من با خودم فكر ميكردم كه آيا بعد از پدرم از دست بنى اميه چه بر سر ما خواهد آمد!؟ آيا ما را بقتل ميرسانند، يا اسير ميكنند؟
ناگاه ديدم مردمى كه بر اسب خود سوار است زنان را با كعب نيزه خود ميراند و آن زنان به يك ديگر پناهنده ميشدند. كليه چادر و دستبند زنان را ربوده بودند. آن زنان فرياد ميزدند: وا جداه، وا ابتاه، وا عليا، وا قلة ناصراه، وا حسناه!! آيا فريادرسى نيست كه بفرياد ما برسد، آيا كسى نيست كه از ما دفاع نمايد!؟ قلب من از اين منظره دلخراش دچار خفقان شد و اعضايم بلرزه افتادند. لذا از خوف اينكه مبادا آن مرد نزد من بيايد از طرف راست و چپ خود را به عمه‏ام ام كلثوم ميرساندم.
من در همين حال بودم كه ناگاه ديدم آن مرد متوجه من گرديد. من از او فرار كردم- گمان ميكردم كه از دست او سالم خواهم بود. ناگاه ديدم وى مرا دنبال كرد و من از خوف او از خود بيخود شدم، ناگاه ديدم كعب نيزه در ميان كتف من قرار گرفته است! من بصورت بروى زمين سقوط كردم و او گوشم را پاره كرد و گوشواره و مقنعه مرا غارت كرد و خونها همچنان بصورت و سر من فرو ميريختند و آفتاب سرم را ميگداخت.[2]

پی نوشتها:

[1]. زندگانى حضرت امام حسين(ع)، ترجمه بحار الأنوار ،ص:90.

[2].زندگانى حضرت امام حسين(ع)، ترجمه بحار الأنوار ،ص:91 .جلاء العيون، مجلسى ،ص:694.(نرم افزار سیره معصومین)

سلام
اینکه وسایل اهل حرم رو غارت کردند شکی نیست حتی اینها به پراهن کهنه امام حسین هم رحم نکردند
من جایی شنیدم که گوشواره های اهل حرم وقتی خانم زینب دید لشکر اومدن گفت که ما خودمون میدیم و خودش داد و چون گوشواره های حضرت رقیه یادگاری علی اکبر بود موند بعدا از گوش مبارک کنده شد
اما در مورد روسری خیلی ها اشتباهی فکر میکنند وقتی گفته میشه روسری به غارت برده شد اهل حرم موهایشان دیده شد و رو سر چیزی نداشتند :
نه تو عرب همانطور که میدونید دوجور روسری سرمیکنند که اسم یکیش شته هست یکیشم اون رو بنده که روی صورت می اندازند لشکر یکی از اینهارو به غارت برد و یکی دیگه رو اهل حرم نگذاشتند و روی سرور صورت خود رو پوشاندند --حتی روزی که داشتند اسرارو میبردند زجر اومده خانم رقیه رو بسیار عذاب داد و اون یک عدد روسری شو هم گرفت اما چون این دختر سه ساله دختر امام حسین بودبا عفت نتونست بدین شکل بماند و خانم زینب اون روسری رو از زجر گرفت و به رقیه رسوند

saeed20;495744 نوشت:
سلام
اینکه وسایل اهل حرم رو غارت کردند شکی نیست حتی اینها به پراهن کهنه امام حسین هم رحم نکردند
من جایی شنیدم که گوشواره های اهل حرم وقتی خانم زینب دید لشکر اومدن گفت که ما خودمون میدیم و خودش داد و چون گوشواره های حضرت رقیه یادگاری علی اکبر بود موند بعدا از گوش مبارک کنده شد
اما در مورد روسری خیلی ها اشتباهی فکر میکنند وقتی گفته میشه روسری به غارت برده شد اهل حرم موهایشان دیده شد و رو سر چیزی نداشتند :
نه تو عرب همانطور که میدونید دوجور روسری سرمیکنند که اسم یکیش شته هست یکیشم اون رو بنده که روی صورت می اندازند لشکر یکی از اینهارو به غارت برد و یکی دیگه رو اهل حرم نگذاشتند و روی سرور صورت خود رو پوشاندند --حتی روزی که داشتند اسرارو میبردند زجر اومده خانم رقیه رو بسیار عذاب داد و اون یک عدد روسری شو هم گرفت اما چون این دختر سه ساله دختر امام حسین بودبا عفت نتونست بدین شکل بماند و خانم زینب اون روسری رو از زجر گرفت و به رقیه رسوند

با عرض سلام و ادب

در نقل مطالب تاریخی باید منبع خبر هم ذکر شود،به همین دلیل بنده هم مطالب نقل شده در منابع پیرامون کشیدن گوشواره از گوش زنان و دختران اهل بیت را خدمت شما عرض کردم.

پرسش:
آیا در روز عاشورا و هنگام حمله به خیمه های اهل بیت(ع) گوشواره از گوش زنان ودختران کشیدند؟

پاسخ:
با عرض سلام و ادب
در برخی منابع مطالبی پیرامون کشیدن گوشواره از گوش برخی زنان و دختران اهل بیت(ع) در جریان حمله لشکر عمر بن سعد به خیمه ها نقل شده است:

«... پس از اين جريان دشمنان خدا آمدند و در اطراف خيمه جمع شدند شمر نيز با آنان بود. شمر گفت: داخل خيمه شويد و لباس زنان را بغارت ببريد آن قوم نابكار داخل خيمه شدند و آنچه كه در خيمه بود تاراج كردند، تا اينكه گوشواره ام كلثوم خواهر امام حسين را ربودند و گوش وى را پاره كردند كار غارتگرى آن گروه بجائى رسيده بود كه زنان لباس و چادر خود را با فعاليت شديد بر سر خود نگاه ميداشتند تا بر آن تاراجگران غالب ميشدند».[1]

همچنین:
فاطمه صغرا ميگويد: من بر در خيمه ايستاده بودم و به پدرم و اصحاب او نگاه ميكردم كه با بدن‏هاى بى‏سر نظير قربانيها بر روى رمل افتاده‏اند و اسبان بر فراز اجسادشان جولان ميزدند. من با خودم فكر ميكردم كه آيا بعد از پدرم از دست بنى اميه چه بر سر ما خواهد آمد!؟ آيا ما را بقتل ميرسانند، يا اسير ميكنند؟
ناگاه ديدم مردمى كه بر اسب خود سوار است زنان را با كعب نيزه خود ميراند و آن زنان به يك ديگر پناهنده ميشدند. كليه چادر و دستبند زنان را ربوده بودند. آن زنان فرياد ميزدند: وا جداه، وا ابتاه، وا عليا، وا قلة ناصراه، وا حسناه!! آيا فريادرسى نيست كه بفرياد ما برسد، آيا كسى نيست كه از ما دفاع نمايد!؟ قلب من از اين منظره دلخراش دچار خفقان شد و اعضايم بلرزه افتادند. لذا از خوف اينكه مبادا آن مرد نزد من بيايد از طرف راست و چپ خود را به عمه‏ام ام كلثوم ميرساندم.

من در همين حال بودم كه ناگاه ديدم آن مرد متوجه من گرديد. من از او فرار كردم- گمان ميكردم كه از دست او سالم خواهم بود. ناگاه ديدم وى مرا دنبال كرد و من از خوف او از خود بيخود شدم، ناگاه ديدم كعب نيزه در ميان كتف من قرار گرفته است! من بصورت بروى زمين سقوط كردم و او گوشم را پاره كرد و گوشواره و مقنعه مرا غارت كرد و خونها همچنان بصورت و سر من فرو ميريختند و آفتاب سرم را ميگداخت.[2]

پی نوشتها:
[1]. زندگانى حضرت امام حسين(ع)، ترجمه بحار الأنوار ،ص:90.
[2].زندگانى حضرت امام حسين(ع)، ترجمه بحار الأنوار ،ص:91 .جلاء العيون، مجلسى ،ص:694.(نرم افزار سیره معصومین)

موضوع قفل شده است