جلوه های اعجاز قرآن

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جلوه های اعجاز قرآن

ولید بن‌ مغیره‌ مردی‌ توانگر بود و در بین‌ کفار قریش‌ به‌ دانایی‌ و تجربه‌ شهرت‌ داشت‌ و اعراب‌ عموماً برای‌ حل‌ مشکلات‌ خود به‌ وی‌ مراجعه‌ می‌کردند. یکی‌ از مشکلاتی‌ که‌ - به‌ زعم‌ اعراب‌ مشرک‌ و صاحب‌ قدرت‌ - در مکه‌ رخ‌ نموده‌ بود، نفوذ و گسترش‌ اسلام‌ بود. روزی‌ قریش‌ و کفار از ولید درباره‌ حضرت‌ محمد (ص‌) داوری‌ خواستند. ولید از آنان‌ مهلت‌ خواست‌. سپس‌ از جای‌ خود برخاست‌ و به سوی‌ حضرت‌ رسول‌ (ص‌) که‌ در (حجر اسماعیل) نشسته‌ بود رفت‌ و گفت‌ : پاره‌ای‌ از اشعارت‌ را برای‌ من‌ بخوان‌. پیامبر (ص‌) فرمود: آنچه‌ من‌ می‌گویم‌ و می‌خوانم‌ شعر نیست‌ بلکه‌ کلام‌ خداست‌ که‌ برای‌ هدایت‌ شما نازل‌ شده‌ است‌. سپس‌ ولید تقاضا کرد مقداری‌ از آیات‌ را تلاوت‌ کند. پیامبر(ص‌) سیزده‌ آیه‌ از آغاز سوره‌ فصلت‌ را خواند. هنگامی‌ که‌ به‌ این‌ آیه‌ رسید: «فان‌ اعرضوا فقل‌ انذرتکم‌ صاعقة‌ مثل‌ صاعقة‌ عاد و ثمود. » «هرگاه‌ روی‌ برگردانند، پس‌ بگو شما را از صاعقه‌ای‌ مانند صاعقه‌ عاد و ثمود؛ بر حذر می‌دارم‌.» ولید سخت‌ به‌ خود لرزید و موهایش‌ بر بدنش‌ راست‌ شد. همچون‌ بهت‌ زده‌ای‌ راه‌ خانه‌ در پیش‌ گرفت‌ و چند روزی‌ بیرون‌ نیامد؛ تا بدان‌ جا که‌ قریش‌ پنداشتند از دین‌ نیاکان‌ دست‌ برداشته‌ و راه‌ «محمد(ص‌)» را پیش‌ گرفته‌ است‌.
و نیز نوشته‌اند: روزی‌ که‌ سوره‌ غافر بر پیامبر مکرم‌ (ص‌) نازل‌ شد، پیامبر با صدایی‌ جذاب‌ به‌ منظور ابلاغ‌ آیات‌ الهی‌ آن‌ را می‌خواند. از اتفاق‌، ولید نزدیک‌ پیامبر (ص‌) نشسته‌ بود آیات‌ را استماع‌ کرد: «حم‌، تنزیل‌ الکتاب‌ من‌ الله‌ العزیز العلیم‌ غافر الذنب‌ و قابل‌ التوب‌...» «این‌ کتاب‌ از سوی‌ خداوند قادر دانا فرو فرستاده‌ شده‌ است‌، خدایی‌ که‌ بخشاینده‌ گناهان‌ و پذیرنده‌ توبه‌هاست‌ . خدایی‌ که‌ کیفرش‌ سنگین‌ و نعمتش‌ فراوان‌ است‌ . جز او خدایی‌ نیست‌ . سرانجام‌ هر چیزی‌ به‌ سوی‌ اوست‌. درباره‌ آیات‌ الهی‌ جز کافران‌ مجادله‌ نمی‌کنند. [ ای‌ پیامبر (ص‌) ] فعالیت‌ و رفت‌ و آمد آنان‌ در شهرها تو را نفریبد.»
این‌ آیات‌ ولید را سخت‌ تحت‌ تأثیر قرار داد. وقتی‌ افراد قبیله‌ بنی‌ مخزوم‌ دور او را گرفتند و از وی‌ خواستند که‌ درباره‌ قرآن‌ محمد(ص‌) داوری‌ کند، او قرآن‌ را چنین‌ ستود:«و ان‌ له‌ لحلاوة‌ و ان‌ علیه‌ لطلاوة‌ و ان‌ اعلاه‌ المثمر و ان‌ اسفله‌ لمغدق‌ و انه‌ یعلو و ما یعلی‌ علیه‌.» «یعنی‌ کلامی‌ که‌ محمد آورده‌ است‌، شیرینی‌ خاصی‌ دارد و زیبایی‌ ویژه‌ای‌، شاخسار آن‌ پر میوه‌ است‌ و ریشه‌های‌ آن‌ پر برکت‌ . سخنی‌ است‌ برجسته‌ و هیچ‌ سخنی‌ از آن‌ برجسته‌تر نیست‌.»
ولید این‌ جمله‌ها را گفت‌ و راه‌ خود را در پیش‌ گرفت‌ . کفار قریش‌ چنان‌ پنداشتند که‌ تحت‌ تأثیر آیات‌ قرآنی‌ قرار گرفته‌ و به‌ آیین‌ محمد گرویده‌ است‌.
برخی‌ از دانشمندان‌ سخنان‌ ولید را نخستین‌ تقریظی‌ می‌دانند که‌ بر زبان‌ فردی‌ رفته‌ است‌.
در یکی‌ از متون‌ نثر فارسی‌ به‌ نام‌ مجمع‌ النوادر معروف‌ به‌ چهار مقاله‌ نظامی‌ عروضی‌ داستان‌ ولیدبن‌ مغیره‌ بدین‌ صورت‌ نقل‌ شده‌ است‌: (...آورده‌اند که‌ یکی‌ از اهل‌ اسلام‌، پیش‌ ولیدبن‌ المغیره‌ این‌ آیت‌ همی‌ خواند:«قیل‌ یا ارض‌ ابلعی‌ مائک‌ و یا سماء اقلعی‌ و غیض‌ الماء و قضی‌ الامر واستوت‌ علی‌ الجودی‌ و گفته‌ شد ای‌ زمین‌! فرو بر. آب‌ خود را وای‌ آسمان‌! باز گیر [ آب‌ خویش‌ را ] و کم‌ کرده‌ شد آب‌، و کار گزارده‌ شد و [ کشتی‌ ] بر کوه‌ جودی‌ قرار گرفت‌» (سوره‌ هود/46) فقال‌ الولید بن‌ المغیره‌: و الله‌ ان‌ علیه‌ لطلاوة‌ و ان‌ له‌ لحلاوة‌ و ان‌ اعلاه‌ لمثمر و ان‌ اسفله‌ لمغدق‌ و ما هو قول‌ البشر. » چون‌ دشمنان‌ در فصاحت‌ قرآن‌ و اعجاز او در میادین‌ انصاف‌ بدین‌ مقام‌ رسیدند، دوستان‌ بنگر تا خود به‌ کجا برسند والسلام‌».



اعجاز عددی قرآن


تساوی عددی و هماهنگی رقمی و تناسب در موضوعات قرآن، موضوعی است که قدرت بشری از دریافت دقیق آن ناتوان بوده و از توضیح کامل وبیان آن در می ماند. به عنوان نمونه تعدادی از تناسبهای عددی آیات قرآن را بیان می نمائیم.

اجر
واژه(اجر: مزد): 108 بار در قرآن آمده و به همین اندازه واژه (فعل: کار) آمده است.

جزاء
کلمه(جزاء: پاداش- کیفر) 117 بار در قرآن به کار رفته و (مغفرت)334 بار. پس آمرزش دو برابر کیفر به کار رفته است!

ابلیس
در قرآن لفظ ابلیس 11 بار آمده و عیناً به همین تعداد، یعنی 11 بار، فرمان به استعاذه (پناه بردن به خدا) تکرار شده است.

آیات
واژه ( آیات: نشانه ها) 382 بار در قران آمده وبا توجه به اینکه واژه ( الناس:مردم) 241 بار و (الملائکة: فرشتگان)86 بار و (عالمین: جهانیان) 73 بار در قرآن بکار رفته، کلمه(آیات) به اندازه مجموع واژه های (ناس- ملائکه و عالمین) به کار رفته است.

ایمان
(ایمان) و مشتقات آن 811 بار در قرآن به کار رفته و لفظ (علم) و مشتقات آن 782 بار و مترادف (علم) یعنی(معرفت) با مشتقاتش 29 مرتبه در قرآن آمده است. در نتیجه (علم ) و(معرفت) و مشتقات آن دو، مجموعاً 811 بار تکرار شده اند که مساوی با لفظ (ایمان) به کار رفته اند.

بِرّ
لفظ برّ( نیکی) و تمام مشتقاتش 20 بار در قرآن آمده که با واژه (ثواب) و مشتقاتش برابر است.

جحیم
کلمه جحیم( دوزخ) 26 بار در قرآن تکرار شده که برابر با لفظ عقاب (کیفر) می باشد.

حرث
واژه حرث( کشت)14 بار در قرآن آمده، و به همین اندازه واژه زراعت ( کشاورزی) به کار رفته است.

دنیا و آخرت
کلمه (دنیا) در قرآن 115 بار به کار رفته و واژه (آخرت) نیز عیناً 15 بار در قرآن آمده است.

رسل
واژه (رسل) 368 بار تکرار شده و واژه نبی 75 بار ، بشیر18 بار و نذیر 57 بار که مجموع ارقام مذکور 518 مرتبه است. جای شگفتی است که این عدد با تعداد مواردی که اسامی پیامبران آمده برابراست. یعنی اسامی پیامبرن الهی ( آدم- نوح – موسی و...) نیز 518 بار در قرآن به کار رفته است.

صیام
واژه (صیام: روزه) و (صبر: شکیبایی) و (درجات: بیمناکی) و (شفقت: مهربانی) هر کدام 14 بار در قرآن آمده است.

عقل
کلمه (عقل) و مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده و با موارد به کار رفته واژه (نور) در قرآن برابر است .

محبت
واژه (محبت ) و مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده که به همین تعداد واژه ( طاعت : فرمانبرداری ) در آیات وجود دارد .

لسان
کلمه ( لسان: زبان) 25 بار در قرآن آمده است که با تعداد ( موعظه: پند و اندرز) برابر است.
مطالب فوق برگرفته از کتاب (اعجازعددی قرآن) متعلق به عبدالرزاق نوفل می باشد.




معجزه اعجاز ( قسمت اول )
تعریف اعجاز
اعجاز در لغت، یعنی عاجز کردن و ناتوان ساختن و در اصطلاح، یعنی انجام دادن کار یا ارائه کردن کلامی که کسی نتواند نظیر آن کار را انجام دهد یا همانند آن کلام را بیان کند. پس، به آیات و عجایبی که پیغمبران برای اثبات نبوت خویش می آورند، معجزه می گویند. مانند: اژدها شدن عصای حضرت موسی «علیه السلام» - زنده شدن اموات از دم عیسی «علیه السلام» و نازل شدن قرآن بر قلب مبارک حضرت محمد صلی الله علیه و آله.
منتهی تفاوت اساسی معجزه ی پیامبر اسلام « صلی الله علیه و آله» با دیگر انبیاء عظام، جاودانه ماندن و قابل طرح بودن آن در همه ی مکانها و زمانهاست، که ان شاء الله در قسمتهای بعد، این مطلب توضیح داده می شود.
شرایط معجزه
هر معجزه باید دارای شرائط و امتیازات زیر باشد:
1. معجزه باید از نظر عقل و علم، امر معقول و ممکنی باشد.
2. باید یک عمل خارق العاده باشد که هیچ انسانی، حتی نوابغ جهان، و همچنین مُرتاضان قادر به انجام آن، با اتکای نیروی بشری نباشند.
3. آورنده معجزه باید با کمال اطمینان خاطر از تمام انسانها و متفکران و نوابغ جهان دعوت برای « مقابله به مثل» بکند و همه را از انجام آن عاجز بداند.
4. معجزه باید از نظر زمان، مکان، کیفیت، نوع و سایر شرایط محدود به هیچ حدّی نباشد؛ یعنی در هرگونه شرائط و در هر وضع و کیفیت امکان پذیرباشد؛ زیرا از نیروی لایزال و نامحدود خداوند سرچشمه می گیرد، و از همین جا یکی از فرقهای اساسی میان (معجزات) و ( سایر خارق عادات) که از مرتاضان و امثال آنها سر می زند، روشن می شود؛ زیرا هر مرتاضی عمل خارق العاده ی خود را در شرایط خاصی و به کیفیت معینی انجام می دهد، چون از نیروی محدودِ بشری سرچشمه می گیرد.
5. آورنده معجزه هرگز در برابر رقیب شکست نمی خورد.
6. معجزه یک معلول بدون علت نیست، زیرا معلول بدون علّت، عقلاً محال است؛ بلکه معجزه به نوبه ی خود معلول علّتی است، منتها یک علت غیر عادی و مافوق طبیعی که تسلّط بر آن از قدرت انسانِ عادی بیرون است.
7. معجزه حتماً دارای هدف خاص تربیتی است و به عنوان سند زنده ای برای اثبات ارتباطِ آورنده ی معجزه، با جهان ماورای طبیعت و مبداء هستی می باشد.
وجوهِ مختلفِ معجزه بودن قرآن
علمای سده های پیشین، غالباً به اعجاز قرآن از جنبه ی فصاحت و بلاغت و اسلوب عالی آن می نگریستند و نیز برخی از آنان معتقد بودند که : عجزِ عرب از آوردن سخنانی نظیر قرآن، بدان جهت است که خدا اراده و تصمیم بر معارضه را از آنان گرفته است.
در اینجا برای مشخص کردنِ اینکه چه چیزی از قرآن معجزه می باشد، نظر علامه ی طباطبایی «رحمة الله علیه» را بیان می نمائیم. ایشان می فرمایند:
« قرآن کریم تنها از راه فصاحت و بلاغت، افراد را دعوت به مبارزه نمی کند، بلکه از جهت معنی نیز پیشنهاد معارضه می نماید.» 1
آنگاه استاد علامه با استفاده از آیه ی شریفه ی [ افلا یتدبرون القران و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً] 2
( آیا در قرآن تدّبر و تأمل نمی کنند؟ در حالیکه اگر از جانب غیر خدا بود، در آن [از جهت لفظ و معنا] اختلاف فراوان می یافتند.)
به یک نکته ی ظریف که هم بر اعجاز قرآن دلالت دارد و هم بر عدم تناقض و تضادّ و تحریفِ آیاتِ آن در طول تاریخ، اشاره کرده و فرموده اند:
« قرآن کریم از راه دیگر نیز تحدّی3 می کند، و آن این است که این کتاب ، تدریجاً با شرایطی کاملاً مختلف و گوناگون از گرفتاری و آسودگی و جنگ و صلح و قدرت و ضعف و ... در مدت 23 سال نازل شده است،
اگر از جانب خدا نبود، و ساخته و پرداخته ی بشربود، تناقض و تضادّ بسیاری در آن پدید می آمد و ناگزیر، آخر آن از اولش بهتر و مترقّی تر بود؛ چنانکه لازمه ی تکامل تدریجی بشر همین است؛ و حال آنکه آیات مکّی آن با آیات مدنی، یکنواخت می باشد؛ و آخرش از اولش متفاوت نیست. » 4
آیات تحدی به اشکال متفاوت آمده که در آنها تحّدی به همه ی قرآن ، به 10 سوره و ... صورت پذیرفته مانند: « کافران می گویند محمد قرآن را از پیش خود آورده است، بگو اگر راست می گوئید، شما هم هر کس جز خدا را که می توانید، به یاری طلبید و ده سوره مانند قرآن بیاورید.» 5
که علامه طباطبایی می فرمانید: « آنچه در تحّدی ها از دشمن خواسته شده این است که کلامی همانند قرآن، با تمامی ویژگیهای موجود در آن، بیاورد؛ یعنی کلامی که صفات برجسته ی معنوی قرآن را به انضمام فصاحت و بلاغت لفظی آن دارا باشد." 6 و در ادامه می فرمایند: « کسانیکه آشنایی به زبان عربی دارند هرگز نمی توانند تردید کنند که لهجه ی قرآن، لهجه ی شیوا و شیرینی است که درک انسان را از زیبایی خود مبهوت و زبان را از وصف آن الکن و زبون می سازد. نه شعر است و نه نثر، بلکه اسلوبی است وَرای هر دو که جذبه و کششی مافوق شعر و روانی مافوق نثر را دارد ... سازمان وسیع معارف اعتقادی و اخلاقی و قوانین فردی و اجتماعی اسلام که اصول وکلیات آن در قرآن است، تنظیم غیر قابل خدشه، و تضاد و تناقض ناپذیر آن، از عهده ی بشر بیرون است، خاصّه به دست کسی که در شرایطی همانند شرایط زندگی پیغمبر اکرم «صلی الله علیه و آله» قرار گرفته باشد. » 7
وجه تمایز قرآن نسبت به سایر معجزات
به طور کلی این کتاب 3 امتیاز بر تمام معجزات پیامبران پیشین و حتی سایر معجزات خود پیامبر اسلام دارد:
1. قرآن مرز (زمان) و (مکان) را در هم شکسته.
کارهای اعجاز آمیزی که از پیامبران پیشین نقل شده عموماً در دایره ی معینی از زمان و مکان قرار دارد، مثلاً اگر حضرت عیسی علیه السلام در گاهواره سخن می گوید یا اینکه موسی علیه السلام از دریا می گذرد این امور خارق العاده در مدار معینی از زمان و در برابر عده ی خاصی صورت گرفته، بنابراین برای کسانی که شاهد و ناظر این جریانات نبوده اند، جنبه ( حسی ) نداشته است.
اما قرآن این دو اشکال [ دایره ی محدود زمانی و مکانی] را نداشته، ما از قرآن همانطور استفاده می کنیم که یاران پیغمبر استفاده می کردند؛ بلکه گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش به ما امکاناتی داده که بتوانیم استفاده ی بیشتری از آن نسبت به مردم اعصار گذشته بنمائیم.
همچنین فاصله های مکانی نمی توانند تأثیری در وضع اعجاز قرآن داشته باشند، کسانیکه در حجاز زندگی می کردند به قرآن نزدیکتر از کسانی که در ایران و روم زندگی می کردند، نبودند.
2. یک معجزه روحانی
امور خارق العاده ای که از پیامبران گذشته دیده شده، معمولاً جنبه ی جسمانی داشته است. زنده کردن مرده -شفای بیماران غیر قابل علاج و ... و همه جنبه جسمی دارند. و در حقیقت چشم و گوش انسان را تسخیر می کنند. ولی الفاظ قرآن که از همین حروف و کلمات معمول ترکیب یافته آنچنان معانی بزرگ در بر دارد که در اعماق دل و جان انسان نفوذ می کند. این معجزه ای است که تنها با مغزها و اندیشه ها و ارواح انسانها سر و کار دارد.
3. یک معجزه ی گویا
پیامبران پیشین همیشه همراه معجزات خود بودند و برای اثبات اعجاز آنها مخالفان را دعوت به مقابله به مثل می کردند؛ در حقیقت معجزات آنها خود زبان نداشت و گفتار ایشان آن را تکمیل می کرد؛ ولی قرآن یک معجزه گویاست. خودش به سوی خود دعوت می کند. لذا پس از وفات پیامبر « صلی الله علیه و آله» همچون زمان حیات او به دعوت خود ادامه می دهد.
چرا و چگونه قرآن ساخته ی فکر بشر نیست؟
این مسائل برای هیچ کس جای تردید نیست که:
الف) پیامبر اسلام از یک محیط عقب افتاده در تمام جهات که آن را یک محیط لااقل نیمه وحشی باید محسوب نمود، قیام کرد.
ب) سرزمین حجاز حق داشت یک محیط عقب مانده و فراموش شده باشد زیرا چیزی که مایه ی پیشرفت و ترقی بود در آن یافت نمی شد، قسمت اعظم آن را ریگستان خشک و سوزانی تشکیل می داد که نه آب داشت و نه قابل کشت بود. این محیط به قدری متروک بود که حتی جهانگشایان بزرگ دنیا مانند، رامسیس دوم و اسکندر مقدونی از تصویر آن چشم پوشیدند چون به مشکلاتش نمی ارزید. 8
اسلام از چنین محیطی طلوع کرد و همین محیط مهد پرورش قرآن بود.
ج) پیغمبر اسلام درس نخوانده بود، یعنی اصولاً در آن محیط، درسی وجود نداشت که بخواند . اگر کسی تنها خواندن و نوشتن می دانست دانشمند آن محیط محسوب می شد! و به فرض اینکه پیامبر اسلام خواندن و نوشتن را فرا می گرفت؛ کتابی در آن محیط پیدا نمی شد تا مطالعه کند، جز اساطیر و افسانه ها.
سفرهای محدود پیامبر به خارج از حجاز هم، به قدری کوتاه و پرزحمت بود که جائی برای این احتمال باقی نمی گذارد که ایشان در (خارج) تحصیل کرده باشند.
به علاوه چگونه ممکن است کسی در چنان محیطی که شخص با سواد در آن خیلی کمیاب است درسی خوانده باشد و انگشت نما نشود؟! و چگونه تصور می شود چنین کسی با کمال صراحت در برابر تمام مردم بگوید: من درس نخوانده ام و (اُمی ) هستم و کسی به او اعتراض نکند؟!
قرآن روی کلمه (امی) یعنی (درس نخوانده) در مورد پیامبر به طور مکرر تکیه کرده است. 9
چنین پیامبری از چنان محیطی برخاست و کتابی آورد که وضع آن محیطِ تاریک، آشفته و پرهرج و مرج را بکلّی دگرگون کرد.
کتابی که در بسیاری از موارد مبارزان را به مقابله به مثل دعوت کرده 10 و همه در این مبارزه شکست خورده اند.
از کجا که نیاوردند؟
در اینجا ممکن است کسی بگوید: ما از کجا بدانیم کسانی به معارضه با قرآن برنخاستند و مانند آن را نیاوردند؟ شاید برخاسته اند و آیاتی آورده اند، ولی در لا به لای تاریخ گذشتگان مانند بسیاری از حوادث دیگر، مدفون شده و یا مسلمانان متعصب در محو آن کوشیده اند؟
پاسخ
1. هم در زمان پیغمبر اسلام «صلی الله علیه و آله» و هم بعد از رحلت آن حضرت، در داخل کشوهای اسلامی ، حتی در خود مکه و مدینه، مسیحیان و یهودیان سرسخت و متعصبی می زیستند که برای تضعیف مسلمانان از هر فرصتی استفاده می کردند.
2. اگر کسانی به معارضه با قرآن برخاسته بودند و کتابی همانند قرآن آورده بودند آنها به هر قیمتی بود آن را حفظ می کردند و به خارج نیز می فرستادند وغیر مسلمانان در تواریخ خود نام و مشخصات آورنده آن را ضبط می نمودند.
3. مسلماً احتمال چنین چیزی در زمانهای بعد از پیامبرکه اسلام توسعه یافته و رفت و آمد بیگانگان در ممالک اسلامی زیادتر شده بود بسیار بعید تر به نظر می رسد.
مبارزه کنندگان ناشی
اینکه گفته شد کسی نتوانسته با قرآن به ( معارضه) برخیزد، به این معنی نیست که تاکنون کسی به میدان قرآن نرفته، بلکه منظور این است کسانی هم که در این میدان قدم گذارده اند با شکست روبرو شده اند.
در این قسمت بیوگرافی چند تن از این افراد و شمه ایی از سخنان آنها را که در مقام معارضه با قرآن گفته اند، می آوریم تا با مطالعه ی آنها و مقایسه با قرآن، پی به عظمت این کتاب آسمانی ببریم:
نمونه اول
« مسیلمه» و سخنان او
از طلوع اسلام مدت زیادی نگذشته بود که شخصی به نام « مسیلمه بن حبیب» برخاست و دعوی نبوت کرد که بعداً به « مسیلمه کذاب» مشهور شد.
او مردی حادثه جو و مادی بود و تصور می کرد، موفقیتهای خیره کننده پیامبر اسلام « صلی الله علیه و آله » تنها بواسطه ی ادعای نبوت بوده است و اگراو هم ادعائی کند می تواند کسب شهرت کند؛ لذا مردم را دور خود جمع کرد و گفت: فرشته ایی به نام (رحمان) بر من نازل شده و قرآنی بنام من آورده است و کلمات بی معنی ای را برای مردم می خواند.
او همچنین از پیامبر اسلام « صلی الله علیه و آله » درخواست نمود که او را در پیامبری شریک سازد.
نمونه دوم
مسیلمه با (سجاح) ازدواج می کند!
مقارن ظهور مسیلمه، زنی از طایفه تغلب بنام « سجاح» نیز دعوت نبوت کرد. « رافعی» دانشمندِ اسلامی در کتاب (اعجاز قرآن) می نویسد، او در آغاز مسیحی بود، در زمان خلافت ابوبکر آیین مسیحیت را ترک گفت و ادعای نبوت کرد و بعضی از مسیحیان آن نواحی به او گرویدند.
او با بعضی از قبائل اطراف خود جنگ کرد و با بعضی طرح مسالمت آمیز ریخت و همچنین تصمیم گرفت با مسیلمه بجنگند.
مسیلمه از این جریان بیمناک شد و پیشنهاد کرد با او ملاقات کند، در این ملاقات هم پیشنهاد صلح و هم ازدواج با او را نمود تا به کمک همدیگر، با مسلمین بجنگند.
چون ادامه این وضع ممکن بود فتنه بزرگی بر پا کند، سرانجام ارتش اسلام، دستگاه هر دو را در هم پیچید.
نمونه سوم
قرآن انگلیسها و آمریکائیها!
در سال 1913 میلادی رساله ای در مصر انتشار یافت که نویسنده آن معلوم نبود، ولی از محتویات و روی جلد آن استفاده می شد که این رساله از طرف (انگلیس و آمریکا) انتشار یافته است.
در این رساله دانشمندان آنها به اصطلاح خواسته بودند با دو سوره ی (حمد) و ( کوثر) معارضه کنند.
1. الحمد اللرحمن، رب الاکون، الملک الدیان، لک العبادة و بک المستعان، اهدنا صراط الایمان...!
2. انا اعطیناک الجواهر، فصل لربک و جاهر، و لا تعتمد قول ساحر!... نقائص معنوی و ناموزون بودن تعبیرات و الفاظ این دو عبارت بر تمام کسانی که با زبان عربی آشنایی دارند روشن است و ما به چند نمونه آن اشاره می کنیم و کسانی که مشتاقِ توضیح بیشتری هستند به مقدمه تفسیر «البیان» صفحه ی 74-70 مراجعه کنند.
الف) تبدیل کلمه ی (الله) به (الرحمن) در جمله (الحمد الرحمن) تناسب جمله را بکلی بر هم زده است، زیرا (ال) در (الحمد) به معنی جنس و برای عمومیت است و این، تناسب با کلمه ی (الله) دارد که ناظر به تمام صفات خداوند می باشد. زیرا (الله) به معنی ذات مقدسی است که دارای تمام صفات کمالیه است، ولی (رحمن) فقط اشاره دارد به یکی از صفات او که صفت رحمت است و این با عمومیت (حمد) سازگار نیست.
ب) (اکوان) به معنی (حوادث) است و آن تناسب با (خلقت) دارد [ یعنی گفته شود: خالق الاکوان] نه با کلمه (رب) که به معنی ( مالک) است. به علاوه از کلمه ی (اکوان) بیشترغیر صاحبان عقل به نظر می آید، در حالیکه از کلمه (عالمین) در درجه اول صاحبان عقل مفهوم می گردد.
ج) ( لک العبادة و بک المستعان) هیچگونه دلالتی بر عبودیت گوینده و استعانت او از درگاه خداوند ندارد، و آن مفهوم پر ا رزشی که از (ایاک نعبد و ایاک نستعین) استفاده می شود، در این تعبیر ابداً وجود ندارد.
*****
نکته قابل توجه این است که تهیه کنندگان چنین عباراتی، جز به قافیه و سجع پردازی، توجهی نداشته اند و تصور می کردند که اگر عبارتی بر وزن آیات قرآن درست کنند، مانند قرآن را آورده اند، خواه این عبارات از نظر معنی و الفاظ صحیح باشد یا نه؟
این کار درست مانند این است که یک آدم بی اطلاعِ از فن شعر بخواهد با شاعری همچون سعدی رقابت کند و برای این منظور بعضی از کلمات سعیدی را از میان اشعار نابش بر دارد و بجای آن کلماتی هموزن آنها بگذارد. مثلاً بگوید:
بنی آدم افراد یک ملّتند که در آفرینش زیک علّتند
چو چشمت بدرد آورد روزگار برو دکترِ حاذقی را بیار!
آیا براستی این کار را رقابت با سعدی می توان گفت؟!!
نمونه چهارم
در اینجا نمونه ایی را بیان می کنیم که علاوه بر آوردن آیات، پیروان خود را دعوت به معارضه هم کرده اند! این بار قرآنِ نازل شده بر یک پیرو مذهب « باب» ! را مرور می کنیم
در سوره ی 52 از کتاب (احسن القصص)، تألیف سید باب می گوید:
و ان کنتم فی ریب مما قد انزل الله علی عبدنا هذا فأتوا (به حرف)! من مثله یعنی: اگر در درستی آنچه خدا بر بنده ما نازل کرده شک دارید، چند حرف ! مانند آن بیاورید!
همانطور که ملاحظه می کنید این آقا آیه ی 23 سوره ی بقره از قرآن را تحریف کرده و به این صورت در آورده است.
ضمناً برای اینکه شاهکاری نشان داده باشد تحدی به آوردن ده سوره و یا یک سوره نکرده بلکه دعوت به آوردن « چند حرف»! نموده است، در حالیکه کودکان کلاس اول ابتدایی که الفبا را می دانند، می توانند چند حرف مانند آن بیاورند!!
فضیلت خط شکسته!
در کتاب « بیان عربی» صفحه ی 26 می گوید:
و لتستقرن الصبایا علی سریر او عرش او کرسی فان ذلک لم یحسب من عمرهم و لتأذن لهم بما یفرحون و لتعلـّمن « خط الشکسته»! فان ذلک ما یحبه الله! یعنی : دختران خود را حتماً باید روی تخت و کرسی جای دهید، زیرا روی تخت و کرسی نشستن از عمر آنها حساب نمی شود! و به آنها اجازه بدهید هر نوع می خواهند تفریح کنند! و خط شکسته را حتماً یاد بگیرند زیرا خدا خط شکسته را دوست دارد!
البته توجه دارید (شکسته) که از الفاظ فارسی خالص است در متن این عبارت عربی خود را جا زده است. اما به چه مجوز قانونی؟
از این گذشته (صبایا) جمع (صبیه) و مؤنث است، با این حال معلوم نیست چرا ضمیر (لهم) و (عمرهم) و (یفرحون) همه، مذکر آورده شده است؟
وانگهی کلمه (الشکسته) با تمام اشکالاتی که دارد، به عنوان صفت برای (خط) آورده شده و بنابراین باید (خط) هم (ال) داشته باشد و گفته شود (الخط الشکسته) نه (خط الشکسته)
اما نکته اصلی کجاست؟ چرا بابْ این همه اهمیت به خط شکسته با همان تعبیر فارسی دارد؟
برای اینکه تنها هنر او خط شکسته بود نمونه های موجود گواهی می دهد که خط شکسته خوبی داشته است.
عذر بدتر از گناه
از همه جالبتر عذری است که برای این عباراتِ غلط آورده اند، آنها می گویند: ما این الفاظ را از قید و بندِ قواعد خشک رها ساخته ایم!، یعنی آنها را از چنگال قواعد بی رحم دستور زبان و ادبیات آزاد نموده اند. حتی بعضی از پیروان او غلط نویسی را جزو کرامات او دانسته اند.
اگر غلط نویسی افتخار یا کرامت باشد باید سر کم یسوادها از بابت غلط نویسی به آسمان سائیده شود!
اعجاز قرآن از نظر موزون بودن کلمات و رسا بودن عبارات
زیبایی ظاهر و عمق معنی
یک مطالعه کوتاه در آثار ادبا و نویسندگان نشان می دهد که آنها به دو دسته متمایز تقسیم می شوند: جمعی بیشتر به زیبایی الفاظ اهمیت می دهند و زیاد دربند عمقِ معنی نیستند، اما عده ی دیگر، به الفاظ اهمیت نمی دهند و تمام قدرت و نبوغ خود را متوجه معانی می سازند. البته در این میان نویسندگانی نیز هستند که به هر دو قسمت اهمیت می دهند، اما بسیار محدود و انگشت شمارند، زیرا یک نبوغ فوق العاده می خواهد که کسی بتواند این دو را [ زیبایی لفظ و زیبایی معنی] با هم در یکجا جمع کند.
قرآن این امتیاز بزرگ را در حد اعجاز دارد. الفاظ آن در نهایتِ شیرینی و زیبایی و کلمات آهنگ دار و موزون، و با اینهمه کاملاً با معانی منطبق است.
منظره ای از زیبایی لفظ و معنا
در قرآن سوره ی رعد آیه ی 17 برای مجسم ساختن صحنه ی مبارزه حق و باطل و سرانجام این مبارزه ی دائمی، مثال جالبی زده شده است:
انزل من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها فاحتمل السیل زبداً رابیاً و مما یوقدن علیه فی النار ابتغاء حلیة او متاع زبد مثله کذلک یضرب الله الحق و الباطل فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینعف الناس فیمکث فی الارض « خداوند آبی از آسمان نازل نمود و از هر سرزمینی رودهایی به اندازه ی گنجایش آن به راه افتاد. سیلاب کفهائی بر روی خود حمل کرد [ نه تنها بر روی سیلاب کف ظاهر می گردد، بلکه ] در روی فلزاتی که برای زینت یا وسایل زندگی زیر فشار آتش، ذوب می شوند، اینگونه کفها آشکار می گردد اینچنین خداوند، حق و باطل را مجسم می سازد، اما کف بزودی از بین می رود، ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمین باقی می ماند.»
در همین یک مثالِ کوتاه که با الفاظ موزونی ادا شده نکات جالبی نهفته که ذیلاً به قسمتی از آن اشاره می گردد:
1. طرفدارانِ باطل همیشه مانند کفهای روی آب پر هیاهو هستند، ظاهری فریبنده و درونی تهی و خالی دارند و ضمناً همیشه خود پرستند و بلندی طلبند (زبداً رابیاً ) بعکسِ طرفدارانِ حق.
2. باطل، بی دوام، بی فایده و بی خاصیت است؛ ولی حق، منبع انواع برکات است. همانطور که کفهای روی آب، نه رفع تشنگی می کنند و نه گل و گیاهی می رویانند، ولی آب همه جا رمز حیات است
3. باطل ممکن است به شکلهای گوناگون ودر هر لباس و هر صحنه ای خودنمایی کند. همانطور که کفها بر روی آب و فلزات ذوب شده، هر دو آشکار می گردند. ( و مما یوقدون علیه فی النار...)
4. هر کسی به اندازه استعداد و وسعت روح خود می تواند از مواهب این جهان استفاده کند، همانطور که هر زمینی به اندازه وسعت خود قطرات باران را به خود می پذیرد.
همچنین آثار وجود هر کس به مقدار ظرفیت وجود اوست، چنانکه رودهایی که از هر زمینی جریان می یابد، چنین است. (فسالت اودیة بقدرها)
5. مبارزه حق و باطل یک مبارزه ی دائمی است و سرانجام این مبازه در همه جا یکسان است، یعنی پیروزی حق. همانطور که منظره ی سیلاب و کف در همه جا به چشم می خورد.
6. بقاء و دوام هر موجودی در سایه سود رسانیدن به اجتماع و مردم است. (و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض)
پی نوشتها:
1. شیعه در اسلام، ص 95.
2. سوره ی نساء – آیه ی 82.
3. به مبارزه طلبیدن
4. شیعه در اسلام ص 97
5. سوره هود، آیه ی 13.
6. اعجاز قرآن ، ص 16.
7. قرآن در اسلام، ص 171-170
8. رجوع شود به تاریخ تمدن جرجی زیدان ، ج 1
9. اعراف ، آیات 158-157
10. مراجعه شود به: بقره، آیه 23 – اسرا آیه 88 – هود آیه 13
اعجاز (قسمت 2)
صراحت و قاطعیت قرآن
نمونه ای از صراحت قرآن
اعجاز قرآن از نظر علوم روز
اعجاز قرآن از نظر پیشگویی های صریح
اعجاز قرآن از نظر هماهنگی ایات

صراحت و قاطعیت قرآن
همه از صراحت لهجه یک گوینده لذت می برند زیرا حقایق را بدون هر گونه تحریف و پیرایه بیان می کند. صراحت لهجه غالباً از یکنوع شهامت آمیخته با ایمان حکایت می کند که گوینده در سایه آن حقایق را آنچنان که هست تشریح می نماید.
یکی از امتیازات بزرگ قرآن، همین صراحت و قاطیعت است که به شکلهای مختلف در لابلای آن خودنمائی می کند.
نمونه ایی از صراحت قرآن
قرآن گاهی برای مجسم ساختن ضعف و ناتوانی بتها با آنهمه شکوه و جلال قلابی که داشتند می گوید:
« تمام خدایان شما اگر اجتماع کنند حتی از آفریدن یک مگس عاجزند و اگر مگس چیزی از آنها برباید قدرت بازگرفتن آن را ندارند.» حج، 73
البته شاید، این نمونه در نظر بعضی ساده جلوه کند، اما اگر عظمت و شکوه خاصی را که بتها به عنوان خدایان مقدس در افکار عمومی آن محیط داشتند، در نظر مجسم کنیم، خواهیم دانست که این صراحت چقدر ارزنده بوده است.
اعجاز قرآن از نظر علوم روز
1.جاذبه ی زمین
قرآن، هزار و اندی سال قبل از نیوتن از جاذبه ی زمین خبرداده است:
« زمین را جذب کننده آفریدیم.» مرسلات/ 25
در دهها تفسیر که پیش از ولادت نیوتن نوشته شده، تصریح گردیده، که (کِفات) به معنای جذب کردن است.
2.حرکت انتقالی زمین [ گردش زمین به دور خورشید]
قرآن در حدود هزار سال پیش از گالیله که با نظر خود زمین را از مرکزیت جهان هستی در آورد به صراحت گفته است: « به کوهها نگاه می کنی، خیال می کنی که در یک جا ایستاده اند، د رحالیکه مانند ابرها درحرکتند.» نمل/ 88
قرآن کریم در این مورد اشارات فراوانی دارد و از زمین با تعبیراتی مثلِ گهواره (طه / 53) و شتر راهوار ( ملک/15) یاد کرده است.
3.انبساط عالم
قرآن، 13 قرن پیش از ولادت 0لومتر)، از انبساط عالم خبر داده است: « آسمان را به قدرت خود آفریدیم و هر لحظه، آن را گسترش می دهیم.» ( ذاریات/ 47)
4.ستونهای نامرئی ( جوّ کره ی زمین)
قرآن در مورد این ستونها می فرماید: « خداوند آسمان را بدون ستونی که آن را ببینید، برافراشت.» رعد/ 2 - لقمان / 10
هنگامی که از امام رضا « علیه السلام» پرسیدند: مگر آسمان ستون دارد؟ فرمود: بله، در آنجا ستونهایی است که شما نمی بینید. شیخ طوسی هزار سال پیش در تفسیر خود فرموده است:
قرآن نگفته ( بدون ستون)، بلکه فرموده است: (بدون ستون مرئی)
تفسیر تبیان؛ ج 6، ص 213
5.حرکت ستارگان
زمانی که دانشمندان به پیروی از هیئت بطلمیوس، همه ی ستاره ها و سیاره ها را ثابت می دانستند، قرآن، با تعبیر « حرکت در مداری شناور» از آنها یاد کرده است. انبیاء/33
6.حرکت خورشید
درعصری که همه، خورشید را ثابت می دانستند، قرآن فرموده است:
« خورشید به سوی آرامگاه خودش د رحرکت است.» یس / 38
7.زوجیت گیاهان
« (لینه) گیاه شناسِ سوئدی، در اواسط قرن18 میلادی کشف کرد که در گیاهان نیز جنس نر و ماده وجود دارد، اما این موضوع، محافل کلیسا را خشمگین ساخت و کتابهای او را به عنوان کتب ضلال معرفی کردند.» دانستیهای جهان علم ص 241 .
اما قرآن، در بیش از ده آیه از زوجیت گیاهان بحث کرده است. مثلاً : شعرا/ 7 – لقمان/10 « و از آسمان آبی فرو فرستادیم و به وسیله ی آن جفتهایی از گیاهان گوناگون رویاندیم.»
8.تسخیر فضا
قرآن کریم، 14 قرن پیش از آنکه ( یوری گاگارین) هوس سفر فضایی را در سر بپروراند، از سفر فضایی بحث کرده و نوید موفقیت داده است.
9.موجودات زنده در جهان بالا
بشر امروز در کُرّاتِ دیگر به جستجوی موجود زنده می پردازد و تاکنون اطلاعات قانع کننده ایی بدست نیاورده است، در صورتی که قرآن 15 قرن قبل، به صراحت از وجود موجودات زنده در آنجا، خبر داده است: « از نشانه های قدرت خدا، آفرینش آسمان و زمین و پراکندن جنبده در آن دو می باشد.» شوری 29
10.همبستگی آسمان و زمین
ساختمان آفرینش از (گاز) تشکیل شده و سپس به (سدیم) تقسیم گردید و یکی از نتایج این تقسیم منظومه شمسی ما می باشد.
یکی از بهترین دلائلی که می رساند این کرات همبستگی داشته اند، این است که در خورشید بیش از 67 عنصر وجود دارد که عین آن عناصر در زمین نیز دیده می شود.
همچنین، عناصر سنگهای آسمانی که از آسمان داخل زمین می شوند، همان عناصری است که ساختمان زمین را در بر گرفته است.
خداوند این همبستگی را در قرآن کریم بیان فرموده است:
« آسمان و زمین قبلاً به هم متصل بودند و ما آنها را از همدیگر جدا کردیم.» انبیاء / 30
11.توده های گاز
دکتر ونول لاتیمار، آسمان شناس معروف می گوید:
« زمین و ستارگانِ دیگر، از توده های ابری، تکوین یافته اند و این ابر از ذرات سختی پدید آمده که حجمش 10 هزار برابر از حجم کره ی زمین بزرگتر بود.»
قرآن این حقیقت را به این صورت بیان فرموده است:
«خداوند اراده کرد خلق کند آسمان را، حال آن که آسمان، توده ی گاز و دود بود.» فصلت / 11
12.برخورد الکتریسیته
(فرانکلین) ثابت کرد که ابرها دارای بار الکتریسیته هستند و همان طوری که منفی و مثبت همدیگر را جذب می کنند، منفی با منفی و مثبت با مثبت، همدیگر را دفع می کنند و این دفع کردن باعث می شود ابرها از هم دور شوند، لکن خداوند، بوسیله ی بادها، ابرها را به هم نزدیک می سازد تا منفی و مثبت همدیگر را جذب کرده و تولد باران نمایند.
این مطلب در قرآن کریم بیان شده است:
« آیا نمی بینی خداوند، ابرها را به آسانی حرکت می دهد، بعد آنها را به هم ترکیب می نماید، سپس بر روی هم انباشته می کند، آنگاه باران را از لابلای آنها خارج می سازد.»
نور/ 43
13.نبودن اکسیژن در بالای جو
از جمله روشهای تربیتی قرآن این است که، با بیان « مثل » زمینه را برای تعلیم اصول عقاید، آماده می کند.
امروز ثابت شده که هر اندازه انسان به سمت آسمان برود، هوا رقیق تر شده و در اثر نبودن اکسیژن، تنفس مشکل می گردد.
قرآن این مطلب را در قالب مثال بیان فرموده است:
« پس خداوند، کسی را که می خواهد هدایت نماید، سینه ی او را برای پذیرفتن اسلام باز می کند و کسی را که گمراه می نماید، سینه ی او را تنگ می کند و در فشارقرار می دهد، مانند کسی که به آسمان می رود. » انعام 125
15.کروی بودن زمین
در قرآن آیاتی وجود دارد که تنها با مسئله ی کروی بودن زمین تطبیق می کند، از جمله: « به آن جمعیت که تضعیف شده بودند، مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را ، ارث دادیم.» اعراف / 137
این تعبیر تنها با کروی بودن زمین می سازد، زیرا اگر فرض بگیریم که زمین مسطح است، در این صورت یک مشرق و یک مغرب بیشتر نخواهد داشت ؛ اما اگر زمین را کروی فرض نمائیم، هر نقطه ایی از زمین برای نقاط شرقی آن، (غرب) خواهد بود و برای نقاط غربی آن، (شرق) خواهد بود.
اعجاز قرآن از نظر پیشگوئیهای صریح
قرآن در موارد متعدد، خبرهایی را از آینده بیان کرده که به چند نمونه اشاره می کنیم:
1.شکست رومیان و پیروزی مجدد آنها
« رومیها، در نزدیکترین سرزمین [به جزیرة العرب] مغلوب شدند، ولی بزودی پیروز خواهند شد، چند سال بیشتر طول نمی کشد... در آن روز مؤمنان از نصرت الهی [و پیروزی که نصیب خودشان نیز خواهد شد] خوشحال می شوند... وعده ی الهی هیچگاه تخلف نمی پذیرد.» روم/ 6 تا1
در این آیات چند موضوع پیشگویی شده است:
الف) خبر از پیروزی قطعی رومیان (وهم من بعد غلبهم سیغلبون)
ب) خبر از پیروزی مسلمانان بر کفار، در همان زمان (و یومئذ یفرح المؤمنون بنصر الله)
ج) این حادثه ضمن چند سال آینده بوقوع خواهد پیوست (فی بضع سنین)
هنوز نُه سال نگذشته بود که این حوادث اتفاق افتاد، رومیان در نبرد دیگری بر ایرانیان پیروز شدند و همزمان با آن، در روز جنگ بدر پیروزی مسلمانان بر دشمنان آشکار گردید.
2.پیش بینی فتح مکه و پیروزی دیگر همزمان با آن
« ... قطعاً داخل مسجد الحرام، در حالِ امنیت و آرامش خواهید شد... و غیر از آن پیروزی نزدیک [دیگری] نصیب شما خواهد گردید.» فتح / 27
لازم به ذکر است، منظور از « پیروزی نزدیک»، فتح قلعه های خیبر است.
3.پیش بینی پیروزی در جنگ با وجود مشکلاتِ فراوان
« به خاطر بیاورید زمانی را که خداوند به شما وعده می داد که بر یکی از دو طایفه پیروز خواهید شد و شما دوست می داشتید طایفه ی غیر مسلح برای شما باشد...» انفال – 8
نکته: آیا این پیروزی قابل پیش بینی بود؟
با توجه به وضع ظاهری، این موضوع قابل پیش بینی نبود، زیرا:
الف) مسلمانان به قصد جنگ حرکت نکرده بودند و تجهیزات کافی نداشتند.
ب) تعداد سربازان دشمن را 950 نفر با 100 اسب و 700 شتر نوشته اند، در حالی که سربازان اسلام 313 نفر بودند با 2 اسب و 70 شتر.
4. این مرد هرگز مسلمان نخواهد شد!
« نابود باد دستهای ابولهب و خود او، هرگز مال او، او را نجات نخواهد داد، به زودی در آتشی سوزان وارد خواهد شد.» لهب / آیات 3-1
قرآن بیان می کند که (ابولهب) هرگز ایمان نخواهد آورد، زیرا می فرماید: ( او به زودی در آتش داخل می شود ) و این معنی گواه بر عدم ایمان او در آینده است و همچنین همه مورخان نوشتند سرانجام چنین شد و پیش از آنکه ایمان بیاورد، از دنیا رفت.
اعجاز قرآن از نظر هماهنگی آیات
کتابی که در طول 23 سال، در شرایط و حالات گوناگون و متفاوت شکل گرفته، کتابی که یک زمان [همچون زمان پیامبر در مکه] زبان یک ملت اقلیت محروم و تحت فشار بوده، و زمان دیگری [همچون زمان پیامبر د رمدینه] نماینده افکار یک اکثریت پیروز محسوب می شده، کتابی که آورنده آن مردی درس نخوانده بوده که در یک محیط عقب افتاده و تاریک پرورش یافت، و از همه بالاتر کتابی که درباره موضوعات کاملاً متنوع سخن می گوید، و مانند کتابهای معمولی که تنها یک بحث اجتماعی یا سیاسی، یا فلسفی و ... را تعقیب می کنند، نیست؛ بلکه گاهی در مورد توحید و صفات خدا، و گاهی درباره ی امتهای پیشین و ... بحث می کند.
به گفته ی دکتر گوستاو لوبون، « قرآن کتاب آسمانی مسلمانان منحصر به تعالیم و دستورهای مذهبی تنها نیست، بلکه دستورهای اجتماعی وسیاسی مسلمانان نیز در آن درج است.»
چنین کتابی با این مشخصات، عادتاً ممکن نیست، خالی از تضاد و تناقض باشد.
خود قرآن نیز به این حقیقت اشاره می نماید:
« آیا در قرآن نمی اندیشند، اگر از ناحیه ی غیر خدا بود، اختلافات فراوانی در آن می یافتید.» نساء/ 82
*****
مطالب فوق بر گرفته از کتب زیر می باشد:
1.قرآن و آخرین پیامبر خدا، آیت الله مکارم شیرازی « حفظه الله تعالی علیه»
2. اعجاز قرآن ، علامه طباطبایی « رحمة الله علیه»
3.رسالت قرآن در عصر فضا، سید عبدالکریم حجازی

قرآن و روزه از نگاه مهاتما گاندی»
" موهنداس کرمچند گاندهی " ، مشهور به " مهاتما گاندی " (1948-1869) رهبر بزرگ استقلال هند از یوغ استعمار انگلیس، از معدود رهبرانی بود که از روشهای معمول در مبارزات آزادیبخش استفاده نکرد، بلکه با سلاح عشق و ایمان و اهرم مبارزه منفی توانست به سلطه بی چون و چرای استعمار در کشورش پایان بخشد.
مطالعه قرآن
یکی از منابع آگاهی بخش برای گاندی در مسیر این مبارزه منفی، قرآن کریم بود. او می گفت : من عقیده دارم که تورات و انجیل و قرآن به میزان وداها (کتاب مقدس هندوان) الهامات الهی دارند و مقدس هستند.(1) وی می افزاید: " من همان خدا را که در کتاب مقدس هندوان می شناسم، در قرآن هم می بینم."(2)
شایان ذکر است ، گاندی مطالعه جدی پیرامون اسلام و قرآن را از سالهای جوانی، در دوران اقامت خویش در آفریقای جنوبی آغاز نمود و این کار تا اواخر عمر او به ویژه در خلوت زندانهای مکرری که داشت ، ادامه یافت .
" جودیت براون " در شرح روزگار اقامت گاندی در آفریقای جنوبی می نویسد: «معاشران جدید و مسلمان به او اصرار کردند اسلام را مطالعه کند. می دانیم او ترجمه قرآن را خریده و خوانده و در آن زمان کتب دیگری هم درباره اسلام مطالعه کرده بود ».(3)
" ویلیام شایرر" ، خبرنگار مشهور آمریکایی که مدتی با گاندی محشور بوده است ، می نویسد: « در جلسات نیایش غروب، گاندی و حضار، دست جمعی آیاتی از کتاب مقدس را زمزمه می کردند . ادعیه آنها تنها از کتاب مقدس هندو نبود ، بلکه قطعاتی از انجیل و آیاتی از قرآن نیز قرائت می شد. او نه تنها خود قرآن را به دقت مطالعه می نمود، بلکه دیگران را نیز تشویق می کرد این کتاب آسمانی را نیک بخوانند».
" ویلیام " همچنین می نویسد:
"من به گاندی واقعاً مدیون هستم، زیرا روح و فکر مرا آماده ساخت تا نسبت به زیبایی، درایت بودیسم و تا حدی در مورد قرآن توجه و درک عمیق تری پیدا کنم."(4)
روزی که گاندی توسط یک هندوی افراطی ترور شد، دارایی اش تنها :
« یک عینک، دو جفت کفش چرمی، یک قاشق چوبی، یک لنگ (که دور خود می بست)، دو کاسه چوبی، یک ساعت جیبی، یک نمکدان و کتب مقدس کلیه ادیان از جمله ، قرآن بود . » (5)
" اصرار بر روزه "
گاندی در زمان اقامت در آفریقای جنوبی، با دوستان جدیدی رو به رو شد که او را با اسلام آشنا کردند و در مبارزه و شکل دادن به زندگی اجتماعی جدیدش، نقش بسیار داشتند. وی در زندگینامه اش به روزگاری اشاره می کند که مدرسه ای داشت و کودکان و جوانانی از ادیان مختلف در آن تحصیل می کردند. در ادامه می نویسد: در ماه رمضان به مسلمانها گفتم حتما روزه بگیرند. خودم قصد روزه از صبح تا غروب را داشتم، و به مسلمانها، مسیحی ها ، هندوان و پارسی ها (زردتشتی های هند) گفتم در این امر با من همکاری کنند. برای آنها شرح دادم انسان باید در هر کاری که فردی به منظور خودداری و نگهداری نفس، انجام می دهد، شرکت کند. بسیاری از دوستان، از این پیشنهاد من حسن استقبال کردند.
مسلمانان برای صرف افطار تا غروب آفتاب و چند لحظه بعد از آن صبر می کردند، ولی دیگران که چنین نمی کردند، فرصت داشتند برای دوستان مسلمان غذاهای خوب تهیه کنند و سفره بچینند. نتیجه این تجربیات آن شد که عموم مردم به ارزش روزه گرفتن پی بردند و روحیه جدیدی به وجود آمد.(6)
گاندی به این حد بسنده نکرد و حتی کار را به آنجا کشاند که در احترام به ماه رمضان، اعضای غیر مسلمان را نیز وادار نمود روزانه به خوردن یک وعده غذا، آن هم هنگام افطار در کنار مسلمانان، اکتفا نمایند."(7)
گاندی روزه را به مثابه ابزار مهمی در مبارزه منفی می دانست. او روزه را با مراسم عبادی خاص همچون قرائت آیاتی از قرآن و انجیل و کتاب مقدس هندوان افطار می کرد.(8)
مهاتما می گفت: از سیره شخص پیامبر اسلام آموخته که روزه انسان را به خدا متوکل می کند و راه را به سوی مکاشفه الهی می گشاید.(9)
پانوشت ها:
1- مجموعه ای درباره گاندی، پدر ملت هند، ترجمه محمود تفضلی ، ص 48.
2- همان، ص 59.
3- مهاتما گاندی ، سرگشت من، ترجمه مسعود برزین، ص 130.
4- ویلیام شایرر، خاطره گاندی، ترجمه دکتر سید جوادی و گودرز شیدایی، ص 356.
5- مهاتما گاندی ،همان، ص دوازده
6- همان ، ص 344 و 345
7- جودیت براون، گاندی، زندانی امید، ترجمه محمد حسین آریا، ص 82 و 83.
8- همان ، ص 569
9- همان ، ص 319.

یاد قرآن در اشعار شاعران فارسی زبان


قرآن‌، این‌ چشمه‌ سار زلال‌، در سیر زمان‌ منشا پیدایش‌ علوم‌ بسیاری‌ در تمدن‌ با شکوه‌ اسلام‌ شده‌ و از آن‌ جمله‌ در آثار ادبی‌ فارسی‌ - شعر و نثر - انعکاسی‌ گسترده‌ داشته‌ است‌. گاه‌ شاعران‌ فارسی‌ زبان‌ از «قرآن‌» در اشعار خود یاد می‌کنند. چنان‌ که‌ «ناصر خسرو قبادیانی‌» بارها بدین‌ نام‌ مبارک‌ اشاره‌ کرده‌ و به‌ «حافظ‌» بودن‌ خود نیز اشارتی‌ دارد و گوید:

تا در دلم‌ قرآن‌ مبارک‌ قرار یافت‌
منت‌ خدای‌ را که‌ نکرده‌ است‌ منتی‌
پر برکت‌ است‌ و خیر، دل‌ از خیر و برکتش‌
پشتم‌ به‌ زیر بار مگر فضل‌ و منتش‌


و نیز می‌گوید:

قرآن‌ را به‌ پیغمبرت‌ ناورید
مقرم‌ به‌ مرگ‌ و به‌ حشر و حساب‌
مگر جبرئیل‌ آن‌ مبارک‌ سفیر
کتابت‌ ز بر دارم‌ اندر ضمیر


سنائی‌ غزنوی‌ نیز در بسیار جاها از قرآن‌ گفته‌ است‌ که‌ کوتاهتر و جامعتر از همه‌ بیت‌ معروف‌ اوست‌:

اول‌ و آخر قرآن‌ ز چه‌ «با» آمد و «سین‌»
یعنی‌ اندر ره‌ دین‌، رهبر تو قرآن‌ بس‌


از کمال‌ الدین‌ اسماعیل‌ شاعر بزرگ‌ قرن‌ هفتم‌ هجری‌ نیز به‌ یک‌ بیت‌ بسنده‌ می‌کنیم‌:

رسنی‌ محکم‌ است‌ قرآنت‌
خویشتن‌ را بدان‌ رسن‌ در بند


از سر خیل‌ عارفان‌ و حافظان‌ قرآن‌، شمس‌ الدین‌ محمد حافظ‌ شاعر بزرگ‌ قرن‌ هشتم‌ هجری‌ نیز سخنی‌ نقل‌ کنیم‌:

عشقت‌ رسد به‌ فریاد ار خود به‌ سان‌ حافظ‌
قرآن‌ ز بر بخوانی‌ در چارده‌ روایت‌


سخنی‌ هم‌ از محمد بن‌ حسام‌ خوسفی‌ شاعر شیعی‌ قرن‌ هشتم‌ و اوایل‌ قرن‌ نهم‌ هجری‌ که‌ با قرآن‌ انس‌ فراوان‌ داشته‌ و قرآنهای‌ زیادی‌ را با خط‌ خوش‌ نوشته‌ است‌، می‌آوریم‌:

تطهیر اهل‌ بیت‌ به‌ قرآن‌ مبین‌ است‌
آخر ببین‌ که‌ پایه‌ این‌ منزلت‌ کراست‌


و از سخن‌ دلنشین‌ اقبال‌ لاهوری‌ که‌ نیز مانند ابن‌ حسام‌ و بسیاری‌ از شاعران‌ دیگر با قرآن‌ مؤانست‌ زیاد داشته‌ است‌ یاد کنیم‌ که‌ گوید:

فاش‌ گویم‌ آنچه‌ در دل‌ مضمر است‌
چون‌ که‌ در جان‌ رفت‌، جان‌ دیگر شود
از یک‌ آیینی‌ مسلمان‌ زنده‌ است‌
این‌ کتابی‌ نیست‌ چیزی‌ دیگر است‌
جان‌ چو دیگر شد، جهان‌ دیگر شود
پیکر ملت‌ ز قرآن‌ زنده‌ است‌




زمانی‌ نیز شاعران‌، آیات‌ مبارکات‌ قرآن‌ را در اشعار خود درج‌ و اشارات‌ و تلمیحاتی‌ را که‌ مورد نظر آنان‌ است‌ بیان‌ می‌کنند. این‌ نوع‌ بهره‌ وری‌ از قرآن‌ کریم‌ از اندازه‌ فزون‌ است‌ و مصححان‌ دواوین‌ شاعران‌ و استادان‌ رنج‌ فهرست‌ کردن‌ آیات‌ را بر خود هموار کرده‌ و در تعلیقات‌ دیوانها آورده‌اند.
در این‌ جا به‌ نقل‌ مواردی‌ اندک‌ - به‌ جهت‌ نمونه‌ - اکتفا می‌کنیم‌:
عثمان‌ مختاری‌ غزنوی‌ از قصیده‌ سرایان‌ فصیح‌ قرن‌ پنجم‌ و ششم‌ هجری‌، در دیوان‌ خود به‌ مناسبتهایی‌ از آیات‌ قرآن‌ سود جسته‌ است‌؛ از جمله‌ در وصف‌ ممدوح‌ خود می‌گوید:

نشان‌ رفقش‌ یحی‌ العظام‌ و هی‌ رمیم‌
مبشران‌ فلک‌ بانگ‌ بر زمان‌ زدند
نتیجة‌ سخطش‌ کل‌ من‌ علیها فان‌
که‌ بر ملوک‌ بخوان‌ کل‌ من‌ علیها فان‌


امیر معزی‌ هم‌ در دیوان‌ خود آورده‌ است‌:

بر آن‌ زمین‌ که‌ قرار است‌ دشمنان‌ تو را
نوشت‌ دست‌ اجل‌ کل‌ من‌ علیها فان‌



کشاورزی وسد سازی مآرب
دولت سبأ بر ویرانه های دولت «معینیه» در یمن تأسیس شد و در لغت و رسوم ، جانشین آنان گردید و از تمدّن و تکامل ایشان اقتباس کردند و امارت بزرگ به دولت محدود و سپس به مملکتی با وسعت تبدیل یافت دولت سبأ کاخ هایی در«صرواح» تاسیس نمودند سپس از صرواح به «مآرب» نقل مکان کردند و آنجا را پایتخت خود قرار دادند، زیرا وسایل آسایششان مرتب و زندگی آنان سعادت بخش بود و در نعمت های سرشار غوطه ور بودند .
یمن سرزمین پهناوری است ، دارای سرزمینها ی با وسعتی است ، خاکی حاصل خیز دارد ولی از آب در سختی به سر می برند ، جوی های آن خشک است ، فقط با ران هایی رگباری در بالای کوهستان ها میبارد و به سوی بیابان ها جاری می گردد و هیچ کجا جمع نمی گردد ، بلکه یکسر به داخل زمین فرو می رود .بدین ترتیب مدّت درنگ آبها همانند توقف خواب خوش انسان و یا بقاء ابر بهاری بسیار محدود بود ، لذا مردم مآراب نا گزیر شدند که راهی را انتخاب کنند که از سیل جلو گیری کند و از آب بهره مند گردند ،و بهمین جهت به سد سازی و سیل بندی ،راهنمائی شدند و در بین بیا بانها و دره های کوه بوجود آوردند . نهرهای مهندسی ساختند تا بتوانند از آبهای ذخیره شده ی پشت سد استفاده کنند .
صد ها سد بنا گردید و به تعداد بیابان ها کوه های سیل آور سیل بند ساخته شد ولی سد مآرب از همه محکم تر و نیرومند تر بود ، بیشتر ثمر بخش و نفع رسان بود . شهر مأرب در انتهای بیابان وسیعی قرار گرفته که سمت جنوبش وسیع است ، ولی حدود آن به تدریج کم می شود و کم کم زمین ها تمام می شود ، مآرب در نهایت تنگی مکان قرار میگیرد و به طرف مجرای سیل هایی که از کوههای «سراة» جاری می گردد امتداد میابد .
در همین سر زمین پادشاهان «صید» که در سبأ حکوت می کردند سدّی طولانی و محکم بنا کردند که نیرومند و استوار بود . در دو طرف این سد دریچه هایی منظم از روی اصول مهندسی برای ای سرزمین ساخته ، تا بوسیله آب فراوانی که ذخیره کردند این سرزمین را آبیاری کنند.کشتزاری سر سبز و باغهایی با صفا بوجود آوردند ، سنگهای زمخت و سخت با برگ های درختان برگ دار و گل های رنگارنگ شگفت آور بسخن در آمده بود . ریگزار بیابان بصورت زیبائی سبز شده بود ، در میان این شنها قناتهای مرتّبی حفر گردیده بود .در میان این سبزه زارها پرندگان آوازه خوان بعشق محصول رسیده و گلهای رنگارنگ بنغمه سرایی پرداخته بودند.
سر زمین آسایش
یک زن زنبیل خود را روی سر خویش می گذاشت و از وسط باغ عبور می کرد هنوز چند قدم بر نداشته بود که زنبیل او از میوه های باغ مملو میگردید .نعمتشان فراوان شد برکت آنان افزایش یافت دسته ای به تجارت و بازرگانی پرداختند. قافله های بازرگانی از میان دهاتشان عبور می کرد و بشام و حجاز مربوط بوده و با کمال امنیّت و اطمینان با این دو مملکت رابطه ذاشتند ، یک منزل یا دو منزل نرفته بودند که خدا مکان استراحتی برای آنان به وجود آورده بود ، تا خستگی قدم های خویش را بگیرند و آسایش خود را بدست آورند ، به بهترین خوراکی ها و شیرین ترین آب ها دست یابند . مسافرین در تمام این منزل ها در امنیّت به سر می بردند ، نعمتی کمک به نعمت دیگر می کرد و فضلی از طرف خدا به عقب فضل دیگر می آمد
این مردم شایسته بودند که نعمت ها ی خدا را سپاس گزاری کنند و ستایش او را نمایند که از گرسنگی نجاتشان داده و از ترس به دورشان داشته است ولی این ها هم مانند مردم دیگری که قبل از ایشان بودند به کارهای دنیوی و خود سری پرداختند . روش و عقائد آنان را پیشه ی خود ساختند ، به نعمت ها ی خدا کفر ورزیدند در خوش گزرانی زیادروی کردند و به خود خواهی پرداختند ، تا این که خدا پیغمبرانی را برای ارشادشان فرستاد تا آنان را پندواندرز دهند ولی اعتنایی نکردند .
خدا راهنمایانی را برای هدایتشان فرستاد تا به اصلاح آنان بپردازند ولی انگشتان خود را در گوش های خود گذاشتند ، تا حرف آنان را نشنوند و به خود خواهی و تکبّر پرداختند سپس دست از کار و عمران برداشتند لذا خدا خواست کیفر کارشان را به ایشان بچشاند و پایان کفرانشان را به آنان نشان دهد ، تا عبرت دیگران گردند و نمونه ای باشد برای مردمی که بعد از ایشان به جهان می آیند و عٍقاب درد ناکی باشد برای کسانی که میخواهند روش آنان را پیشه ی خود سازند و عمل آنان را انجام دهند .
با چشم گریان کوچ کردند
سد مآرب شکست و در هم فرو ریخت و نتوانست از سیل آب های خطر ناک و آب های متلاطم جلوگیری کند آب های ذخیره شده در درّه های کوه جاری گردید ، اراضی زیر کشت غرق شد ، گوسفندان و حیوانات شیر ده هلاک شدند ، ساختمان ها فرو ریخت و این سر زمین به صورت اوّل خود ، صحرایی خشک ، بی صدی و بی آب و علف گردید ، درختی غیر از درختانی که محصول آن تلخ و بی خاصیّت بود و مختصری از د رخت سدر چیز دیگری نماند ، گنجشک ها و بلبل ها فرار کردند و به جای آن ها بوم بر فراز خرابه های آن فریاد می زدند و بر شاخه ها ی درختان خشک کلاغان صدا می کردند .
به دنبال سیلی که جاری گردید ، مردم دیدند سر چشمه ی رزقشان خشکید و آب خروشانشان تمام شد و نتوانستند در سرزمینی که تا دیروز بهشت ها بود و در خرابه هایی که تا دیروز کاخ ها بود بمانند ، لذا از روی اکراه و ناراحتی سرزمین خود را رها کردند و با قلبی سوزان و چشمی گریان ، دست از سرزمین خود شستند و در شهرهای متعدّدی متفرق گردیدند .
طایفه ی غسان به سوی شام رفتند ، طایفه ی انمار به سوی مدینه ، قبیله ی جذام به سوی تهامه و طایفه ی ازد به سوی عمّان رهسپار گردیدند و به صورت دسته های پراکنده ای در آمدند و داستانشان مثالی شد که برای یکدیگر میگویند ، حکایت هایی شد که نقل میگردد و پیشامدشان سخن روز شد .
در نعمت های سرشاری زندگی می کردند ولی آن را حفظ نکردند ، در لباس عزّت بودند و آن را نگه داری ننمودند ، لذا خدا جزای کفرشان را داد ،
«و آیا ما غیر آن کس را که کفران نعمت کند مجاذات می کنیم ؟!»

[=arial,helvetica,sans-serif]باران و تگرگ و صاعقه و باد[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]چگونگی تشکیل باران [/]
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره نور ایه ۴۳[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مى‏راند، سپس میان آنها پیوند مى‏دهد، و بعد آن را متراکم مى‏سازد؟! در این حال، دانه‏هاى باران را مى‏بینى که از لابه‏لاى آن خارج مى‏شود; و از آسمان -از کوه‏هایى که در آن است (ابرهایى که همچون کوه‏ها انباشته شده‏اند)- دانه‏هاى تگرگ نازل مى‏کند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان مى‏رساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف مى‏کند; نزدیک است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! [/]
[=arial,helvetica,sans-serif]دانشمندان با مطالعه بر روی ابرها به این نتیجه رسیدند که چگونگی بارش باران از ابرها دارای سیستم و مرا حل خاصی می باشد .[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]هواشناسان در مورد تشکیل ابر کومولونیمبوس مطالعه کرده اند تا نحوه تولید و ایجاد باران، تگرگ، برق (نور) را بیابند. یافته ها نشان می دهد که کومولونیمبوس طی مراحل زیر باران ایجاد می کند.[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]1[/][=arial,helvetica,sans-serif]ـ ابتدا ابرها با نیروی باد به حرکت در می آیند، قطعه های پراکنده و کوچک که کومولوس نام دارند با نیروی باد به یکدیگر فشرده شده و در یک منطقه تجمع می یابند و ابرهای کومولونیموس را می سازند.[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]2[/][=arial,helvetica,sans-serif]ـ اتصال: ابرهای کوچکتر به یکدیگر متصل و ابرهای بزرگتر را تشکیل می دهند.[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]3[/][=arial,helvetica,sans-serif]ـ تراکم و انبوه شدن: وقتی ابرهای کوچکتر به هم می پیوندند و ابرهای بزرگتر را می سازند در ابرهای بزرگ حرکت و رشد عمودی به سمت بالا صورت گرفته که این پدیده در مرکز ابرها بیشتر از لبه ها و کناره های آن رخ می دهد و بعد از این رشد رو به بالا موجب کشیده شدن توده ابر به بالا و رسیدن به ناحیه سردتر اتمسفر (جو) که محل تشکیل قطره های آب و تگرگ است می شود. و قطره های آب و تگرگ، بزرگتر و سنگین تر شده و حرکت رو به بالای آنها متوقف می شود و به صورت قطره های باران و تگرگ فرود می آیند[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]به هم پیوستن تکه های کوچک و تشکیل ابرهای بزرگ می باشد . و شروع بارندگی می باشد .[/]

[=+0]در مورد برف ها نیز[/][=arial][=arial,helvetica,sans-serif] : [/][/][=arial,helvetica,sans-serif]همه ابرها ذرات آب یا کریستال یخ را با خود حمل می کنند ، اما این ذرات بسیار کوچکتر از آن هستند که به زمین ببارند . اگر ارتفاع ابرها بیشتر شود ، هوای سردتر، باعث فشرده تر شدن بخار اب می شود ، و این ممکن است برای شکل دادن باران ، تگرگ یا برف مناسب باشد. [/]
[=arial,helvetica,sans-serif] [/]
[=arial][=arial,helvetica,sans-serif]تناسب باران[/][/]
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره زخرف ایه ۱۱[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]همان کسى که از آسمان آبى فرستاد بمقدار معین، و بوسیله آن سرزمین مرده را حیات بخشیدیم; همین گونه (در قیامت از قبرها) شما را خارج مى‏سازند! (11)[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]بر اساس تحقیقاتی که دانشمندان بر روی تناسب قطرات باران انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مقدار قطراتی که از زمین بخار می شوند در حدود 16 میلیون تن می باشد و به همین میزان اب از اسمان فرود می اید .[/]
[=arial,helvetica,sans-serif] [/]
[=arial,helvetica,sans-serif]تگرگ و صاعقه [/]
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره نور ایه ۴۳[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مى‏راند، سپس میان آنها پیوند مى‏دهد، و بعد آن را متراکم مى‏سازد؟! در این حال، دانه‏هاى باران را مى‏بینى که از لابه‏لاى آن خارج مى‏شود; و از آسمان -از کوه‏هایى که در آن است (ابرهایى که همچون کوه‏ها انباشته شده‏اند)- دانه‏هاى تگرگ نازل مى‏کند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان مى‏رساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف مى‏کند; نزدیک است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! (43)[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]دانه های باران از ابر جدا می شوند و در قسمت فوقانی هوا به جبه سردی بر خورد می کنند و یخ می زنند و سپس طوفانهای کوبنده این دانه ها را مجددا به بالا پرتاب می کنند و بار دیگر این دانه ها به داخل ابر می روند و لایه دیگری اب روی ان می نشیند که به هنگام جدا شدن از ابر مجددا یخ می زنند.[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]همین که تگرگ از قسمت سرد و یخچالی ابر فرو می ریزد یعنی همان جایی که بلورهای یخ در آن تشکیل می شود، ابرها باردار می شوند و قطره های آب با تگرگ به هم برخورد کرده یخ می زنند و باقیمانده گرمای خود را از دست می دهند. سطح تگرگ گرمتر از اطراف خود بلور است. وقتی تگرگ با بلور یخ مجاور و مماس می شود یک پدیده مهم رخ می دهد. کلاً الکترونها همیشه از ناحیه سردتر به نقطه گرمتر حرکت می کند. در همین حال وقتی قطره های خیلی سرد و یخ زده در تماس با یک دانه تگرگ قرار می گیرند همین پدیده رخ می دهد و از این رو تگرگها بار منفی گرفته و قطرات بسیار سرد یخ بار مثبت می گیرند و در برخورد با تگرگ خرد و متلاشی می شوند حال ذرات خرده شده یخ سبکتر شده و به لایه های بالایی ابر صعود می کنند و تگرگ با بار منفی باقی مانده و در لایه های زیرین و بستر ابر قرار می گیرد. بنابراین لایه های زیرین ابر کلاً دارای بار منفی بوده و سپس این بار منفی به صورت برق به زمین تخلیه می گردد. نتیجه می گیریم که تگرگ نقش مهمی در تولید و ایجاد برق دارد[/][=arial,helvetica,sans-serif] [/]
[=arial][=arial,helvetica,sans-serif]باد[/][/]
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره حجر ایه ۲۲[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]ما بادها را براى بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم; و از آسمان آبى نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم; در حالى که شما توانایى حفظ و نگهدارى آن را نداشتید! (22)[/]
[=arial,helvetica,sans-serif]بادها با وزش خود روی اقیانوسها باعث حرکت قطرات اب و بعد از مدتی به وجود امدن موج می شوند .سپس این موجها سب پخش شدن ذرات اب در هوا می شوند و باد انها را باسمت بالا انتقال می دهد که از اولین مراحل بارش باران می باشد.یکی دیگر از وظایف بادها انجام عمل لقاح می باشد[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]ابها و اقیانوس ها
[=arial,helvetica,sans-serif]دیوار مانع میان دو دریا
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره نمل ایه ۶۱
[=arial,helvetica,sans-serif]یا کسى که زمین را مستقر و آرام قرار داد، و میان آن نهرهایى روان ساخت، و براى آن کوه‏هاى ثابت و پابرجا ایجاد کرد، و میان دو دریا مانعى قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند; با این حال) آیا معبودى با خداست؟! نه، بلکه بیشتر آنان نمى‏دانند (و جاهلند)! (61)
[=arial,helvetica,sans-serif]موجهای بزرگ و جریانهای قوی در دریا مدیترانه و اقیانوس اطلس وجود دارد . مدیترانه از طریق جبل الطارق وارد اتلانتیس می شود. میان این دو در اعماق چند صد متری دیوار وجود دارد. . در طرفـین این مانع هر یی از دریاها دما و شوری و غـلظت و شرایط زیستی خاص خود را دارد. مـثلاً آب دریای مدیترانه در مقایسه با اقیانوس اطلس: گرم، شور، و کم غـلـظـت تر است. وقتی آب دریای مـدیـتـرانـه از بالای دیـوارِ مـیـان خود و اقـیانـوس اطلس ، با گرمـا و شـوری و غـلظت کم و خصوصیات ویژه خود چند صد متر به اعماق می رود. آب دریای مدیترانه در آن عـمـق تعادل و توازان ایجاد می کند. و از بالا برمی گردد. این دو دریا در همین مرز با هم قاطی میشوند و فراتر از مرز خود نمی روند. که این امر به خاطر تغییر غلظت کشش سطحی از قاطی شدن انه جلوگیری می کند.

[=arial,helvetica,sans-serif]قرمز شدن ابها
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره اعراف ایه ۱۳۳
[=arial,helvetica,sans-serif]سپس (بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کردیم:) طوفان و ملخ و آفت گیاهى و قورباغه‏ها و خون را -که نشانه‏هایى از هم جدا بودند- بر آنها فرستادیم; (ولى باز بیدار نشدند، و) تکبر ورزیدند، و جمعیت گنهکارى بودند! (133)
[=arial,helvetica,sans-serif]موجودات بسیار کوچک میکروسکوپی به نام دانیوفلاژله (به معنای تاژکاران خوفناک) وجود دارند که این موجودات گاهی به سرعت تولید مثل نموده و در اثر ازدیاد جمعیت، مناطق وسیعی از سطح دریا را می پوشانند؛ در این حالت آب را به رنگ قرمز در می آورند. به این پدیده اصطلاحاً"Redtide" گفته می شود.
[=arial,helvetica,sans-serif]این موجودات از رده Flagellate یا Masigophora هستند که دارای دیواره ثابت و دارای یک چند رشته طویل هستند که قابل تغییر شکل است و برای حرکت مورد استفاده قرار می گیرد.
[=arial,helvetica,sans-serif]علت قرمز بودن آب این است که این نوع از تاژکداران علاوه بر پیگمان سبز، دارای پیگمان های سرخ هستند و به این جهت رنگ آب را مانند خون می سازند بنابراین، این پیگمان ها در قرمز کردن آب موثر هستند. به همین دلیل به آنها گروه Pylrohopyta (گیاه دارای بدنه رنگی) می گویند. حقیقت این است که درباره عامل مرگ ماهی ها هنگام پدیدار شدن کشنده های قرمز که تاکنون مشخص شده است، وجود سه عامل قطعی به نظر می رسد:
[=arial,helvetica,sans-serif]1- [=arial,helvetica,sans-serif]سم حاصله از این تاژکداران.
[=arial,helvetica,sans-serif]2- [=arial,helvetica,sans-serif]مسدود شدن مجاری تنفسی یا برانش (آبشش) ماهی به وسیله این موجودات و ایجاد خفقان.
[=arial,helvetica,sans-serif]3- [=arial,helvetica,sans-serif]کمبود شدید اکسیژن آب به علت مصرف آن در مرحله پوسیدگی آنها.
[=arial,helvetica,sans-serif]مهمترین عامل"Redtide" (قرمز شدن آب) می تواند عامل طوفان باشد. طوفان و ایجاد موج های طوفانی، خود خسارات سنگین وارد کرده و باعث کشته شدن تعداد زیادی از مردم می شود. از طرف دیگر طوفان با ایجاد و حمل مواد به داخل آب از یک طرف و از طرف دیگر جریانات Lougmri باعث به هم ریختگی زون سطحی می شود و باعث فراونی یک دفعه و bloom داینوفلاژله ها می شود.

[=arial,helvetica,sans-serif]تاریکی و موجهای درونی اقیانوسها
[=arial,helvetica,sans-serif]یا همچون ظلماتى در یک دریاى عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگرى، و بر فراز آن ابرى تاریک است; ظلمتهایى است یکى بر فراز دیگرى، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسى که خدا نورى براى او قرار نداده، نورى براى او نیست! (40)
[=arial,helvetica,sans-serif]شکل نشان دهنده تشکیل در فضای بین دو لایه اب با چگالی مختلف می باشد. که لایه پایین تر چگال تر از لایه بالا تر است
[=arial,helvetica,sans-serif]بر اساس تحقیقات انجام گرفته نتیجه شد که 3 تا 30 در صد از نور خورشی توسط اب دریاها منعکی می شود. سپس این نورها توسط سیستم بینایی جذب می شوند .و فقط یکی از انها که نور ابی می باشد تا عمق 1000 پایی می رود.
[=arial,helvetica,sans-serif]نور افتاب که قوی ترین نورها است تا هد معینی نفوذ می کند و اخرین اشعه ان تقریبا دتا عمق 700 منر محدود و محو می شود.[=arial,helvetica,sans-serif]

کوهها
کوه
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره انبیا ایه ۳۱
[=arial,helvetica,sans-serif]و در زمین، کوه‏هاى ثابت و پابرجایى قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، دره‏ها و راه‏هایى قرار دادیم تا هدایت شوند! (31)
[=arial,helvetica,sans-serif]دانشمندان به این نتیجه رسیده ان که ریشه کوهها برروی سطح زمین نمی باشد بلکه در زیر زمین می باشد مثلا کوه اورست ارتفاع قله ان در حدود 9 کیلومتر از زمین می باشد و ریشه ان طولی در حدود 125 کیلومتر دارد
[=arial,helvetica,sans-serif]کوهها بر اثر حرکت و تصادم تکه های بزرگ پوسته زمین به وجود می ایند .و قتی دو لایه با هم برخورد می کنند لایه قوی تر در زیر ان یکی قرار می گیرد و از لایه بالای کوه ئشکل می گیرد
[=arial,helvetica,sans-serif]تشکیل کوهها
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره فصلت ایه ۱۰
[=arial,helvetica,sans-serif]او در زمین کوه‏هاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید و مواد غذایى آن را مقدر فرمود، - ینها همه در چهار روز بود- درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! (10)
[=arial,helvetica,sans-serif]بر اثر حرکاتت قـشـرهـای سطح زمین و برخورد آنها با هم و رفتن ییکی زیر دیگری، سطح زمین چین می خورد و چین ها رفـته رفـته به شکل کوه درست می شود
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]زلزله و خروج مواد مذاب
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره زلزله ایه ۱و۲
[=arial,helvetica,sans-serif]هنگامى که زمین شدیدا به لرزه درآید، [=arial,helvetica,sans-serif](1)
[=arial,helvetica,sans-serif]و زمین بارهاى سنگینش را خارج سازد! (2)
[=arial,helvetica,sans-serif]فورانهای آتشفشانی معمولا براساسی شکل دهانه ای که از آن فوران صورت می گیرد، محل قرار گیرری دهانه در کوه آتشفشان، شکل و نوع مخروط اتشفشان و بالاخره خصوصیات عمومی فوران (آرام یا شدید – انفجاری یا غیر انفجاری) طبقه بندی می شوند[=arial,helvetica,sans-serif]. [=arial,helvetica,sans-serif]گدازه های اسیدی به علت درصد Sio2 بالا و درجه حرارت نسبتا پایین دارای (ویسکوزیته) بالا و سیالیت پائین بوده و در نتیجه به صورت انفجاری همراه با مواد پرتابی می باشد. اما در گدازه های باریک به علت درصد Sio2 پائین و درجه حرارت نسبتا بالا، گرانروی پائین بوده و سیالیت افزایش می یابد و در نتیجه مواد پرتابی با مقدار کم و فوران آرام انجام می شود

[=arial,helvetica,sans-serif]حیوانات
[=arial,helvetica,sans-serif]مورچه
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره نمل ایه ۱۸
[=arial,helvetica,sans-serif]([=arial,helvetica,sans-serif]آنها حرکت کردند) تا به سرزمین مورچگان رسیدند; مورچه‏اى گفت: «به لانه‏هاى خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالى که نمى‏فهمند!» (18)
[=arial,helvetica,sans-serif]مورچه (formica) حشره‌ای است از راسته نازک بالان که تیره خاصی را به نام تیره مورچگان در این راسته بوجود می‌آورد. مورچه جانوری است اجتماعی و آن دارای گونه‌های بسیاری می‌باشد و مخصوصا برخی گونه‌های نواحی حاره مورچه‌های خطرناک و گوشتخوار هستند. در حدود 8000 گونه مختلف از مورچه‌ها شناخته شده است، مورچه‌ها حشراتی هستند که از نظر هوش و غریزه طبیعی کامل می‌باشند. این حشره در مقایسه با حشرات دیگر ، لانه ساده‌تری دارد، بیشتر آنها در زیر زمین تونلهایی حفر می کنند، که با استفاده از مواد خاکریز درست می کنند.
[=arial,helvetica,sans-serif] [=arial,helvetica,sans-serif]مگس
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره حج ایه ۷۳
[=arial,helvetica,sans-serif]اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانى را که غیر از خدا مى‏خوانید، هرگز نمى‏توانند مگسى بیافرینند، هر چند براى این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزى از آنها برباید، نمى‏توانند آن را باز پس گیرند! هم این طلب‏کنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم این عابدان، و هم آن معبودان)! (73)
[=arial,helvetica,sans-serif]شکل شش ظلعی ان باعث شده که قدرت دید وسیعی داشته باشد.ساختمان مغز یک مگس و سلسله اعصاب و گوارش او به مراتب از ساختمان مجهزترین هواپیماها برتر استمگسها بر خلاف حشرات پرنده دیگر فقط یک جفت بال دارند به جای بالهای عقبی دو عضو کوچی به شکل چوب بیسبال به نام هالتر دارد که کمک می کند تعادلش را در هنگام پرواز حفظ کند مگس از دیگر حشرات پرنده در زمینه پرواز متخصص تر است بیشتر گونه های این جانور قادرند به حالت پشت و در هوا معلق بمانندو بر زمین بنشینند تعداد زیادی از مگسها قادرند به طرف راست و چپ و حتی به سمت عقب پرواز کنند
[=arial,helvetica,sans-serif]شتر
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره غاشیه ایه 17
[=arial,helvetica,sans-serif]آیا آنان به شتر نمى‏نگرند که چگونه آفریده شده است؟! (17)
[=arial,helvetica,sans-serif]خانواده شتر یکی از کوچکترین خانواده‌ها در میان جانوران می‌باشد. بجزشتر دوکوهانه وچهر کوهانه چهار نوع دیگر از این خانواده وجود دارد که دررشته کوه انددر آمریکایی جنوبی زندگی مییکنند.

[=arial,helvetica,sans-serif]ملخ
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره قمر ایه 7
[=arial,helvetica,sans-serif]آنان در حالى که چشمهایشان از شدت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهاى پراکنده از قبرها خارج مى‏شوند، [=arial,helvetica,sans-serif](7)
[=arial,helvetica,sans-serif]این حشرات دارای پاهای سنگینی در عقب بدن خود هستند. این حشرات معمولا می تونند 1 متر جهش کنند. ملخها ا دارای آرواره های قوی هستند و عموما از گیاهان تغذیه می کنند.در طول فصل تولید آنها صداهای بلند از خود در می آورند و این کار را بوسیله مالیدن اعضا بدنشان به یکدیگر انجام می دهند[=arial,helvetica,sans-serif]. [=arial,helvetica,sans-serif]ملخها بیشتر عمر خود را روی زمین می گذرانند اما آنها قادرند بعد از جهش از روی زمین با قدرت پرواز کنند. چهار عدد بال های جلوی ضخیم و محکم می باشند اما بالهای عقب نازی و نیمه شفاف هستند و در طول پرواز مثل بادبزن میشوند.
[=arial,helvetica,sans-serif]عنکبوت
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره عنکبوت ایه 41
[=arial,helvetica,sans-serif]مثل کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مثل عنکبوت است که خانه‏اى براى خود انتخاب کرده; در حالى که سست‏ترین خانه‏هاى خانه عنکبوت است اگر مى‏دانستند! (41)
[=arial,helvetica,sans-serif]عنکبوتها بزرگترین گروه بند پایان را تشکیل می دهند همه آنها گوشتخوار هستند. بعضی گونه های عنکبوت برای به دام انداختن طعمه تار می بافندولی انواع دیگر در سوراخهای خود به کمین شکار می نشینند. عنکبوتها دهان بسیار کوچکی دارند و دارای دندانهای نیش تیز و سمی هستند. آنها مایع هضم کننده ای در درون بدن طعمه خود وارد می کنند و بعد مایعات مغذی درون بدن طعمه را می مکند و پوسته خالی آن را رها می کنند.
[=arial,helvetica,sans-serif] [=arial,helvetica,sans-serif]زنبور
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره نحل ایه ۶۸
[=arial,helvetica,sans-serif]و پروردگار تو به زنبور عسل «وحى‏» (و الهام غریزى) نمود که: «از کوه‏ها و درختان و داربستهایى که مردم مى‏سازند، خانه‏هایى برگزین! (68)
[=arial,helvetica,sans-serif]با تحقیقاتی که دانشمندان اخیرا بر روی زنبورها انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که انها دارای تمدن و زندگی شگفت انگیزی هستند.خانه هایی که با اصول مهندسی و دقیق به صورت شش ضلعی می سازند.دانشمندان با مصالعه بر روی انها به این نتیجه رسیدند که زنبورهاصبگاهان از کندو بیرون می ایند ومناطق مختلف پرگل را پیدا کرده به کندو بازمی گردند وبه اطلاع دیگران می رسانند و جالب انکه حتی سمت وسوی ان را مشخص کرده وبه دیگران اطلاع می دهند. ویا عسلی که از گلها درست می کنند که انها شیره های گیاهان را به بعضی از حفره های درونی بدن می فرستند و در انجا بر اثر تغییر و تحولاتی به عسل تبدیل می شود
[=arial,helvetica,sans-serif]بلدرچین
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره بقره ایه ۵۷
[=arial,helvetica,sans-serif]و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم; و «من‏» ( شیره مخصوص و لذیذ درختان ) و «سلوى‏» ( مرغان مخصوص شبیه کبوتر) را بر شما فرستادیم; (و گفتیم:) «از نعمتهاى پاکیزه‏اى که به شما روزى داده‏ایم بخورید!» (ولى شما کفران کردید!) آنها به ما ستم نکردند; بلکه به خود ستم مى‏نمودند. (57)
[=arial,helvetica,sans-serif]بلدرچین از جمله ماکیان می باشد که انگشت عقبی پا کمی بلندتر یا بالاتر از دیگر انگشتان است .
[=arial,helvetica,sans-serif] [=arial,helvetica,sans-serif]

[=arial,helvetica,sans-serif]گیاهان
[=arial,helvetica,sans-serif]زوجیت گیاهان
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره رعد ایه ۳
[=arial,helvetica,sans-serif]و او کسى است که زمین را گسترد; و در آن کوه‏ها و نهرهایى قرار داد; و در آن از تمام میوه‏ها دو جفت آفرید; (پرده سیاه) شب را بر روز مى‏پوشاند; در اینها آیاتى است براى گروهى که تفکر مى‏کنند! (3)
[=arial,helvetica,sans-serif]مردم در زمانهای قبل از این اطلاع نداشتند که گیاهان حاوی جفت هستند(نر و ماده).لینه گیاه شناس فرانسوی در اواسط قرن 18 میلادی موفق به کشف این مساله شد که زوجیت گیاهان یک قانون عملی وهمگانی است و کیاهان نیز همچون حیوانات از طریق امیزش نطفه نر و ماده بارور می شوند
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]ترنجبین
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره بقره ایه ۵۷
[=arial,helvetica,sans-serif]و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم; و «من‏» ( شیره مخصوص و لذیذ درختان ) و «سلوى‏» ( مرغان مخصوص شبیه کبوتر) را بر شما فرستادیم; (و گفتیم:) «از نعمتهاى پاکیزه‏اى که به شما روزى داده‏ایم بخورید!» (ولى شما کفران کردید!) آنها به ما ستم نکردند; بلکه به خود ستم مى‏نمودند. (57)
[=arial,helvetica,sans-serif]بر اساس تحقیقات علمی که تاکنون انجام شده، می توان گفت که منّی که در قرآن آمده از دو گونه مختلف گیاه به دست می آمده است. یکی گیاهی به نام «الحاج» یا «عاقول» (خارشتر) به نام علمی «الحاجی موروروم» که بوته ای خاردار و خوراک مناسبی برای شتر است و از این رو «شوک الجمل» و یا در فارسی «خارشتر» نام دارد. طول این بوته معمولاً کمتر از یک متر است اما ریشه های بسیار بلند دارد که گاهی تا عمق بین 5 تا 7 متر در زمین فرو می رود. علاوه بر صحرای سینا و سوریه و دیگر کشورهای عربی این گیاه در ایران و هند و پاکستان نیز دیده می شود و بیشتر در شوره زار می روید. ایران امروزه منبع اصلی منّ است که محصول آن ترنجبین نامیده می شود.
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]خرما
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره انعام ایه ۱۴۱
[=arial,helvetica,sans-serif]اوست که باغهاى معروش ( باغهایى که درختانش روى داربست‏ها قرار دارد)، و باغهاى غیرمعروش ( باغهایى که نیاز به داربست ندارد) را آفرید; همچنین نخل و انواع زراعت را، که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند; و (نیز) درخت زیتون و انار را، که از جهتى با هم شبیه، و از جهتى تفاوت دارند; (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است، در حالى که طعم میوه آنها متفاوت مى‏باشد.) از میوه آن، به هنگامى که به ثمر مى‏نشیند، بخورید! و حق آن را به هنگام درو، بپردازید! و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد! (141)
[=arial,helvetica,sans-serif]خرما از نظر پزشکی بسیار با ارزش است( دائرة المعارف پزشکی اسلام) آرام بخش و ملیّن و محرک قلب است و از فراموشی جلوگیری می کند. برای ناراحتیهای تنفسی به طور کلی و به ویژه برای تنگی نفس( آسم) مفید است. خرما لینت آور، مدِرّ و مقوی قویه باه است. و با توجه به تمام خواص و ترکیباتش می توان آن را غذایی کامل و نیروبخش دانست. ضماد آرد هسته خرما برای شفای بیماریهای چشمی مخصوصاً ورم قرنیه و چشم درد مفید است.
[=arial,helvetica,sans-serif]سدر
[=arial,helvetica,sans-serif]سروه سبا ایه ۱۶
[=arial,helvetica,sans-serif]اما آنها (از خدا) روى‏گردان شدند، و ما سیل ویرانگر را بر آنان فرستادیم، و دو باغ (پربرکت) شان را به دو باغ (بى‏ارزش) با میوه‏هاى تلخ و درختان شوره گز و اندکى درخت سدر مبدل ساختیم! (16)
[=arial,helvetica,sans-serif]چوب سدرالواری مرغوب است. چوبی است درخشان، روشن و با دوام و به علت داشتن رزینی به نام روغن سدر دارای بویی خوش است. به این دلایل بود که در دوران قبل از مسیح معابد بزرگ با چوب سدر ساخته می شد. نیاز به دقت بسیار برای نظافت و شستشوی چنین بناهایی نبود. نقل شده که قصر باشکوه سلیمان از چوب این درخت شگفت انگیز ساخته شده بود و هشتاد هزار کارگر را برای بریدن و بردن چوب این درخت به اورشلیم به کار گرفته بودند
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]سیر
[=arial,helvetica,sans-serif]بقره ایه ۶۱
[=arial,helvetica,sans-serif]و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت، از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. (۶۱)
[=arial,helvetica,sans-serif]سیر را به علت خواص دارویی آن همه می شناسند و به علت فراوانی آن که در دسترس همه قرار دارد آن را به عربی تریاق الفقرا ( پادزهری برای فقیران) می نامند. سیر برای مداوای امراض مختلف و برای معالجه فشار خون مفید است. گیاهی است گرم، محرک، ضد نفخ، قاعده آور ( برای زنان) ضد درد استخوان، ضد کرم، مقوّی، و برای درمان تنگی نفس بسیار مؤثر است. سیر برای درمان ناراحتی های روده ای به عنوان ماده ای ضد عفونی کننده به کار می رود. در مورد سل ریوی عصاره سیر سرفه های شدید را کاهش می دهد. و به عنوان ماده ای خلط آور به کار می رود و برای سرباز کردن دمل نیز مؤثر است

[=arial,helvetica,sans-serif]پیاز
[=arial,helvetica,sans-serif]بقره ایه ۶۱
[=arial,helvetica,sans-serif]و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت، از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. (۶۱)
[=arial,helvetica,sans-serif]پیاز از ترکیبات مهم بسیاری از غذاهاست. پیاز خام اگر چه سبب ناهنجاری در تنفس می شود، اما پیاز پخته را برای خاصیت ضدغفونی کننده ای که برای تمام دستگاه گوارش دارد همگان مصرف می کنند. پیاز، محرک، مدر و خلط آور است. پیاز مخلوط با نمک طعام برای درمان قولنج و اسکوربوت مفید است و پیاز سرخ کرده به صورت ضماد برای دمل هایی که سر باز نکرده اند به کار می رود. بوییدن آب پیاز برای به هوش آوردن بیمار و برای رفع تشنج کودکان، سردرد، صرع و تشنج مفید است و پادزهری مناسب برای مسمومیت های ناشی از دخانیات است. برای رفع گوش درد، آب پیاز گرم به گوش می چکانند

[=arial,helvetica,sans-serif]عدس
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره بقره ایه ۶۱
[=arial,helvetica,sans-serif][=arial,helvetica,sans-serif]و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت، از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. (۶۱)
[=arial,helvetica,sans-serif]عدس شامل حدود 12% آب و 60% مواد قندی مختلف است که نیمی از این مواد نشاسته می باشد و 25% آن پروتئینی با کیفیتی خوب است همراه با مقدار کمی فسفر و پتاسیم.
[=arial,helvetica,sans-serif]عدس ماده ای است مُدر و مسهلی ملایم. خمیر عدس برای معالجه آبله مرغان ، آبله و جوشهای پوست مفید است.

[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif] انجیر
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره تین ایه ۱
[=arial,helvetica,sans-serif]قسم به انجیر و زیتون (یا: قسم به سرزمین شام و بیت المقدس)، [=arial,helvetica,sans-serif](1)
[=arial,helvetica,sans-serif]انجیر ماده ای سرشار از موادغذایی است و چون الیافی ندارد خوردن آن مخصوصاً پس از بهبود از بیماریهای طولانی تجویز می شود. گذشته از حدود شصت درصد مواد قندی موجود در آن، دارای مقدار محسوس جوهرلیمو و اسیدمالیک نیز می باشد. آنزیم مهمی به نام فیسین Ficin نیز در انجیر دیده می شود. انجیر غذایی است کامل و به سادگی هضم می شود. از نظر طبی ماده ای است که سنگ کلیه و صفرا را برطرف می کند و در رفع انسداد خفیف کبد و طحال مؤثر است. این میوه برای بهبود بواسیر و نقرس تجویز می شود و برای نارسایی کبد نیز مفید است. درحدیثی حضرت محمد صلی الله علیه و آله به بیماران مبتلا به بواسیر توصیه می کند که مرتباً انجیر بخورند

[=arial,helvetica,sans-serif] انار
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره انعام ایه ۹۹
[=arial,helvetica,sans-serif]او کسى است که از آسمان، آبى نازل کرد، و به وسیله آن، گیاهان گوناگون رویاندیم; و از آن، ساقه‏ها و شاخه‏هاى سبز، خارج ساختیم; و از آنها دانه‏هاى متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفه‏هایى با رشته‏هاى باریک بیرون فرستادیم; و باغهایى از انواع انگور و زیتون و انار، (گاه) شبیه به یکدیگر، و (گاه) بى‏شباهت! هنگامى که میوه مى دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن، نشانه‏هایى (از عظمت خدا) براى افراد باایمان است! (99)
[=arial,helvetica,sans-serif]انار ماده ای غذایی مطبوع و دارای خواص طبی بسیار است. دارویی مقوی برای قلب است و برای التهاب معده و جلوگیری از درد دل نافع است. آب انار شربتی مبّرد و بسیار عالی است و به هنگام اسهال تشنگی را برطرف می کند. در درمان اسهال ساده و اسهال خونی مؤثر است. آب انار برای انواع ناخوشیها از قبیل التهاب قولون، کم خونی، یرقان، فشارخون، بواسیر و درد مفاصل دارویی مفید است. و اگر با عسل خورده شود صفرا را کم می کند. در بسیاری از ناراحتیهایی که با روش هومیاپاتی- هومیاپاتی(Homeopathy) یک روش درمانی که در آن بیماران را با داروهایی درمان می کنند که همان داروها در بدن سالم علایم همان بیماری را ایجاد می کند.( فرهنگ پزشکی انگلیسی- فارسی، احدوت)- معالجه می شوند میوه انار تجویز می شوند

[=arial,helvetica,sans-serif]زیتون
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره مومنون ایه ۲۰
[=arial,helvetica,sans-serif]و (نیز) درختى را که از طور سینا مى‏روید ( درخت زیتون)، و از آن روغن و «نان خورش‏» براى خورندگان فراهم مى‏گردد (آفریدیم)! (20)
[=arial,helvetica,sans-serif]زیتون از طریق پیوند زدن تکثیر می شود و درختان غیر پیوندی میوه ای نامطبوع دارند. زیتون نارس طعمی تلخ دارد و در تهیه ی ترشی و چاشنی غذا از آن استفاده می شود. اما میوه ی رسیده طعمی بسیار مطبوع دارد. زیتون میوه ای است بیضی شکل به طول 2 تا 3 سانتیمتر. هر درخت زیتون 10 تا 20 کیلوگرم میوه می دهد. گوشت میوه ی زیتون منبعی برای روغنی ماندنی با کیفیتی عالی است که 15% یا بیشتر روغن از آن گرفته می شود. روغن با فشردن به دست می آید

[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]انگور
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره نبا ایه ۳۲
[=arial,helvetica,sans-serif]باغهایى سرسبز، و انواع انگورها، [=arial,helvetica,sans-serif](32)
[=arial,helvetica,sans-serif]انگور یکی از بهترین منابع طبیعی گلولز و فروکتوز است و 20درصد انگور را این مواد تشکیل می دهد. علاوه بر قندها، انگور دارای اسید تارتاریک و اسید مالیک فراوان است. مواد معدنی مانند سدیم، پتاسیم، کلسیم، و آهن به مقدار زیاد در آن وجود دارد. در صورتی که پروتئین و چربی آن بسیار ناچیز است. بوی مخصوص انگور به علت ژرانیول و لینالول موجود در آن است. اخیراً ترکیب دیگری به نام ویتامین P از آن تهیه می شود گفته می شود این ویتامین در جلوگیری از خونریزیهای ناشی از بیماری قند بسیار موثر است، تورم وریدی و تصلب شرائین بدن را به خوبی بهبود می بخشد انگور به علت مواد معدنی موجود در آن خاصیتی محرک، هاضم، آرام بخش، اشتها آور، مبرّد و مدّر دارد
[=arial,helvetica,sans-serif]زنجبیل
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره انسان ایه ۱۷
[=arial,helvetica,sans-serif][=arial,helvetica,sans-serif]و در آنجا از جامهایى سیراب مى‏شوند که لبریز از شراب طهورى آمیخته با زنجبیل است، [=arial,helvetica,sans-serif](17)
[=arial,helvetica,sans-serif]زنجبیل محرک جهاز هاضمه و برای هضم غذا بسیار مفید است. زنجبیل برای درمان سوه هاضمه، نفخ، قولنج، استفراغ، تشنج موضعی، حالتهای درد ناک معده و تنگی نفس بسیار موثر است. عصاره زنجبیل همراه با آب لیمو و نمک طعام اگر قبل از غذا خورده شود، برای بی اشتهایی سودمند است. همچنین در مورد صفرا و سرسام تجویز می شود.

[=arial,helvetica,sans-serif]خیار
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره بقره ایه ۶۱
[=arial,helvetica,sans-serif]و آن زمان را که گفتید: ای موسی، ما بر یک نوع طعام نتوانیم ساخت، از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه از زمین می روید چون سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برویاند. (۶۱)
[=arial,helvetica,sans-serif]انواع خیار به صورت خام و پخته مصرف می شود. خیار شامل 90 درصد آب، حدود 3 درصد مواد قندی، کمتر از یک درصد پروتئین و مقداری بسیار ناچیز چربی می باشد. خیار سرد و مدّر است. و ماده ای بسیار پر ارزش برای ساختن سالاد است.

[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]موز
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره واقعه ایه ۲۸
[=arial,helvetica,sans-serif]و در سایه درخت «طلح‏» پربرگ ( درختى خوشرنگ و خوشبو)، [=arial,helvetica,sans-serif](29)
[=arial,helvetica,sans-serif]گیاه موز یکی از قدیمی ترین گیاهان است که تکامل یافته نوع وحشی آن می باشد. این گیاه در واقع یک گیاه درخت مانند است که می تواند تا 9 متر نیز ارتفاع داشته باشد.

[=arial,helvetica,sans-serif]

[=arial,helvetica,sans-serif]ستاره ها
[=arial,helvetica,sans-serif]سیاهچاله
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره نجم ایه ۱
[=arial,helvetica,sans-serif]سوگند به ستاره وقتی که از بالا به گودال فرو می افتد (یا فرو می ریزد)(۱)
[=arial,helvetica,sans-serif]طبق اختر فیزیک نظری جدید ممکن است سیاهچاله‌ها مرحله پایانی زندگی ستاره ها باشند. مادامی که یک منبع انرژی در ناحیه مرکزی ستاره فعالیت می‌نماید، درجات حرارت بالا باعث انبساط گاز و جدا شدن لایه‌های بالایی آن می‌شود. در عین حال ، نیروی گرانشی عظیم ستاره این لایه‌ها را بسوی مرکز می کشاند. پس از آنکه سوخت تأمین کننده واکنش های هسته ای به مصرف رسید، درجه حرارت در ناحیه مرکزی ستاره به تدریج پایین می اید. در این مرحله تعادل ستاره به هم می‌خورد و ستاره تحت تأثیر نیروی گرانشی خود منقبض می‌گردد، تکامل و تغییر بیشتر آن به جرمش بستگی دارد[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]ستاره
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره طارق ایه ۷
[=arial,helvetica,sans-serif]همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکیهاست! (3)
[=arial,helvetica,sans-serif]ستارگان اجرامی هستند آسمانی که دارای منبع انرژی بوده (به سه صورت انرژی گرانش ، حرارتی وهسته ای) و این انرژی را با تابش خود بصورت امواج الکترومغناطیس خرج می کنند [=arial,helvetica,sans-serif] پالسار
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره طارق ایه ۱ تا ۳
[=arial,helvetica,sans-serif]سوگند به آسمان و کوبنده شب! (1)
[=arial,helvetica,sans-serif]و تو نمى‏دانى کوبنده شب چیست! (2)
[=arial,helvetica,sans-serif]همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکیهاست! (3)
[=arial,helvetica,sans-serif]اگر جرم ستاره‌ای بسیار بیشتر از خورشید باشد، فشار فرو ریزش مرحله کوتوله سفید را نیز پشت سر می‌گزارد و متوقف نمی‌شود، آن قدر فرو ریزش ادامه می‌یابد که قطر ستاره به حدود ده کیلومتر می‌رسد. در این نقطه ستاره گلوله‌ای است چگال از ذرات هسته‌ای که آن را ستاره نوترونیمی‌نامند. برخی از ستارگان نوترونی به سرعت می‌چرخند و در هر بار چرخش تابشهایی در طول موج رادیویی گسیل می کنند، این گونه ستاره‌های نوترونی ، تپ اختر (پولسار) نام دارد

[=arial,helvetica,sans-serif]ستونهای منظومه شمسی
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره رعد ایه ۲
[=arial,helvetica,sans-serif]خدا همان کسى است که آسمانها را، بدون ستونهایى که براى شما دیدنى باشد، برافراشت، سپس بر عرش استیلا یافت (و زمام تدبیر جهان را در کف قدرت گرفت); و خورشید و ماه را مسخر ساخت، که هر کدام تا زمان معینى حرکت دارند! کارها را او تدبیر مى‏کند; آیات را (براى شما) تشریح مى‏نماید; شاید به لقاى پروردگارتان یقین پیدا کنید! (2)
[=arial,helvetica,sans-serif]سیارات منظومه شمسی نیروی جاذبه که انسان آنرا بصورت ستونهای از موج تصور می کند و به شکـل سـتـون آنـرا رسم می کند با هم نگـهـداشته شده اند
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]تعداد سیارات منظومه شمسی
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره یوسف ایه ۴
[=arial,helvetica,sans-serif]([=arial,helvetica,sans-serif]به خاطر بیاور) هنگامى را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده مى‏کنند!» (4)
[=arial,helvetica,sans-serif]ینابر یافته ستاره شناسان تعداد سیارات ۱۱ می بادشد
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره ماه
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره عطارد
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره زهره
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره زمین
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره مریخ
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره مشتری
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره زحل
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره اورانوس
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره نپتون
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره پلوتون
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سیاره سدنا
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif] شب و روز
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره نور ایه ۴۴
[=arial,helvetica,sans-serif]خداوند شب و روز را دگرگون مى‏سازد; در این عبرتى است براى صاحبان بصیرت! (44)
[=arial,helvetica,sans-serif]خورشید هر روز از مشرق طلوع میکند و به آرامی بالا می اید. مسیر حرکت آن دراسمان به شکل یک نیم دایره است. پس از پیمودن این مسیر ، درافق فرو می رود. و شب آغاز می شود. زندگی انسان ، جانوران و گیاهان تحت تاثیر گردش شب و روز است.
[=arial,helvetica,sans-serif]در زمانهای قدیم ، مردم عقیده داشتند که خورشید واقعا در آسمان حرکت می کند و شب و روز به وجود می آورد. مثلا مصریان بر این باور بودند که خدای خورشید به نام «رع» ارابه آتشین خود را هر روز در آسمانها می راند. امروزه می دانیم که این خورشید نیست که حرکت می کند بلکه سیاره ما زمین ، از غرب به شرق می چرخد. ما در اثر چرخش زمین تصور می کنیم که خورشید در آسمان حرکت می کند.[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]زمین
[=arial,helvetica,sans-serif]لایه های زمین
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]سوره طلاق ایه ۱۲
[=arial,helvetica,sans-serif]خداوند همان کسى است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را; فرمان او در میان آنها پیوسته فرود مى‏آید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد! (12)
[=arial,helvetica,sans-serif]این لایه ها ۷ عدد می باشند که عبارتند از :
[=arial,helvetica,sans-serif]تروپوسفر پایینترین لایه اتمسفر است که خود از لایه‌های کوچکتری تشکیل شده است
[=arial,helvetica,sans-serif]لایه استراتوسفر بر روی لایه تروپوسفر قرار دارد و ضخامت متوسط آن حدود 23 کیلومتر است
[=arial,helvetica,sans-serif]مزوسفردر بالای لایه گرم ازن قرار دارد که دما در آن متناسب با افزایش ارتفاع با آهنگ 0.3 سانتیگراد به ازای هر 100 متر کاهش می یابد
[=arial,helvetica,sans-serif]یونسفر از بخش فوقانی مزوسفر تا ارتفاع تقریبی 1000 کیلومتری اتمسفر زمین قرار دارد
[=arial,helvetica,sans-serif]اگزوسفر شرایط موجود در یونسفر در این لایه نیز حاکم است
[=arial,helvetica,sans-serif]ماگنتسفر منطقه شبه تله‌ای که در آنجا خطوط نیرو روی زمین در طرف خورشید بسته می‌شوند و خطوط نیرو در طرف شب بازند.
[=arial,helvetica,sans-serif]پوشش هوای محافظ زمین
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره انبیا ایه ۳۲
[=arial,helvetica,sans-serif]و آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم; ولى آنها از آیات آن روى‏گردانند. (32)
[=arial,helvetica,sans-serif]گرد زمین را پوشش هوایى ضخیمى فرا گرفته،که عمق آن به 350 کیلومترمى‏رسد.هوا از گازهاى‏
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]تغییر ابعاد زمین
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره رعد ایه ۴۱
[=arial,helvetica,sans-serif]· « [=arial,helvetica,sans-serif]آیا ندیدند که ما پیوسته به سراغ زمین مى‏آییم و از اطراف (و جوانب) آن کم مى‏کنیم؟! (و جامعه‏ها، تمدنها، و دانشمندان تدریجا از میان مى‏روند.) و خداوند حکومت مى‏کند; و هیچ کس را یاراى جلوگیرى یا رد احکام او نیست; و او سریع الحساب است! (41)
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]زمین در واقع چنان که قــرآن مـطـرح کرده پـیـوسـتـه در حال کم و کاسته شدن است. پیوسته گاز و گرما و انرژی از جو زمین خارج می شود و به فضا می رود، و رفته رفته از حجم و انـدازه آن کاسته میشـود. طوریکه تخـمین زده می شود، زمین در آغاز پیدایش خود حجمی تقـریباً 2000 بار بزرگ تر از حجم کنونی خود داشته است.

[=arial,helvetica,sans-serif]کروی بودن زمین
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره اعراف ایه ۱۳۷
[=arial,helvetica,sans-serif]و مشرقها و مغربهاى پر برکت زمین را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم; و وعده نیک پروردگارت بر بنى اسرائیل، بخاطر صبر و استقامتى که به خرج دادند، تحقق یافت; و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخهاى مجلل) مى‏ساختند، و آنچه از باغهاى داربست‏دار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم! (137)
[=arial,helvetica,sans-serif]این تعبیر تنها با کروی بودن زمین می سازد، زیرا اگر فرض بگیریم که زمین مسطح است، در این صورت یک مشرق و یک مغرب بیشتر نخواهد داشت ؛ اما اگر زمین را کروی فرض نمائیم، هر نقطه ایی از زمین برای نقاط شرقی آن، (غرب) خواهد بود و برای نقاط غربی آن، (شرق) خواهد بود
[=arial,helvetica,sans-serif]« [=arial,helvetica,sans-serif]ماژلان » در سال 1519 با چند کشتى که « شارل پنجم » پادشاه اسپانیا در اختیارش قرار داده بود ، از اسپانیا حرکت و در ماژلان در جنگ با بومیان جزایر مالزى کشته شد ; ولى همراهان او به طرف مغرب حرکت کردند و پس از عبور از جنوب آفریقا اقیانوس اطلس رو به مغرب ، و از جنوب آمریکا از تنگه اى به نام « اوست » گذشت و از اقیانوس آرام به جزایر فیلیپین رسید .
[=arial,helvetica,sans-serif]خود را به اسپانیا رساندند و دوباره به همان نقطه اى که حرکت کرده بودند بازگشتند . این کار سبب شد تا از نظر علمى نیز کروى بودن زمین ثابت شود .
[=arial,helvetica,sans-serif]علاوه بر این با دوربین هاى نجومى مشاهده شده است که سیارهاى منظومه شمسى نیز همه کروى هستند . زمین نیز یکى از آن سیارات است که خالق آن در قرآن به کروى بودن آن با اشاره به مشارق و مغارب خبر داده

[=arial,helvetica,sans-serif]حرکت انتقالی زمین
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره ملک ایه ۱۵
[=arial,helvetica,sans-serif]او کسى است که زمین را براى شما رام کرد، بر شانه‏هاى آن راه بروید و از روزیهاى خداوند بخورید; و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست! (15)
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]زمین در طول سال یکبار به دور خورشید می‌گردد. که این حرکت ، حرکت انتقالی زمین نامیده می‌شود و به کمک اثر دوپلر اثبات می‌شود

[=arial,helvetica,sans-serif]همبستگی اسمان و زمین
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره انبیا ایه ۳۰
[=arial,helvetica,sans-serif]آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم; و هر چیز زنده‏اى را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمى‏آورند؟! (30)
[=arial,helvetica,sans-serif]ساختمان آفرینش از (گاز) تشکیل شده و سپس به (سدیم) تقسیم گردید و یکی از نتایج این تقسیم منظومه شمسی ما می باشد.
[=arial,helvetica,sans-serif]یکی از بهترین دلائلی که می رساند این کرات همبستگی داشته اند، این است که در خورشید بیش از 67 عنصر وجود دارد که عین آن عناصر در زمین نیز دیده می شود.
[=arial,helvetica,sans-serif]همچنین، عناصر سنگهای آسمانی که از آسمان داخل زمین می شوند، همان عناصری است که ساختمان زمین را در بر گرفته است.
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]خورشید
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]خورشید
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره شمس ایه ۱
[=arial,helvetica,sans-serif]به خورشید و گسترش نور آن سوگند، [=arial,helvetica,sans-serif](1)
[=arial,helvetica,sans-serif]خورشید ستاره‌ای است از ستارگان رشته اصلی که 5 میلیارد سال از عمرش می‌گذرد. این ستاره کروی شکل بوده و عمدتا از گازهای هیدروژن و هلوم تشکیل شده است. وسعت این ستاره 1.4 میلیون کیلومتر (870000 مایل) است. جرم این ستاره 7 برابر جرم یک ستاره معمولی بوده و همچنین 750 برابر جرم تمام سیاراتی است که به دورش می‌چرخند
[=arial,helvetica,sans-serif] [=arial,helvetica,sans-serif]ماه
[=arial,helvetica,sans-serif]· ماه
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره قمر ایه ۱
[=arial,helvetica,sans-serif]قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! (1)
[=arial,helvetica,sans-serif]· [=arial,helvetica,sans-serif]کره ماه که تنها قمر طبیعی زمین است، که پوشیده از سنگ بوده و قطرش یک چهارم قطر زمین می‌باشد. کره ماه پوشیده از غبار بوده ، آب و حیات در آن یافت نمی‌شوند

[=arial,helvetica,sans-serif]نور ماه
[=arial,helvetica,sans-serif]سوره یونس ایه ۵
[=arial,helvetica,sans-serif]او کسى است که خورشید را روشنایى، و ماه را نور قرار داد; و براى آن منزلگاه‏هایى مقدر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید; خداوند این را جز بحق نیافریده; او آیات (خود را) براى گروهى که اهل دانشند، شرح مى‏دهد! (5)
[=arial,helvetica,sans-serif]ستاره شناسان به این نتیجه رسیدند که تابش خورشید از خود آن است ولی تابـش ماه از خـود آن نیست بـلـکه بازتاب تابش خورشید است
[=arial,helvetica,sans-serif][=arial,helvetica,sans-serif]قران در دیدگاه کلامی سخن خدا واوای وحی به شمار میرود واز نخستین روزهای اغاز بحث های کلامی به عنوان کلام خدا از دو منظر مورد بحث و جدال واقع شده است .نخست از این نظر که ایا کلام خدا قدیم است یا حادث ودر نتیجه از مقوله صفات محسوب میشود یا از مقوله افعال الهی.
[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]دیگر اینکه اعجاز قران وبه عنوان دلیل بر حقانیت نبوت ورسالت پیامبر اسلام (ص)که بر اساس تحدی قران همواره مطرح بوده است در این نگاه قران به مثابه دلیل کلامی برای اثبات مهمترین اصل اعتقادی اسلام یعنی نبوت پیامبر اسلام (ص) مورد برسی قرار گرفته است وبا اثبات ابعاد مختلف اعجاز قران مقصد کلامی حاصل امده است.در این نگاه کلامی بعد تفسیری قران پایه استدلال عقلی وکلامی واقع شده وخواه نخواه با قبول پیش فرض یک روش درست برای تفسیر قران از مفاد ایات مختلف اعجاز قران به اثبات رسیده واز ان استنتاج کلامی به عمل امده است در واقع محق کلامی در این راستا همچون یک کفسر عمل نموده واز خط مشی معینی در رسیدن به مقصود خود بهره جسته است

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر

[=Arial Black]نقل: معجزه ... در اصطلاح، یعنی انجام دادن کار یا ارائه کردن کلامی که کسی نتواند نظیر آن کار را انجام دهد یا همانند آن کلام را بیان کند.

تعریف اصطلاحی شما درمورد معجزه مانع اغیار نیست چرا که مثل کرامت و امثال آن داخل در تعریف است در حالی که به آن معجزه گفته نمی شود.

معجزه عبارتست از: امر خارق العاده‌اى كه با اراده خداى متعال از شخص مدّعى نبوت، ظاهر شود و نشانه صدق ادّعاى وى باشد.

چنانكه ملاحظه مى‌شود اين تعريف، مشتمل بر سه مطلب است:

الف- پديده هاى خارق العاده‌اى وجود دارد كه از راه اسباب و علل عادى و متعارف، پديد نمى‌آيد.

ب- برخى از اين امور خارق العاده، با اراده الهى و با اذن خاص خداى متعال، از پيامبران، ظهور مى‌كند.

ج- چنين امر خارق العاده‌اى مى‌تواند نشانه صدق ادّعاى پيامبر باشد و در اين صورت، اصطلاحاً «معجزه» ناميده مى‌شود.
موفق باشید:Gol:


معناى معجزه‏

كلمه معجزه از «اعجاز» ريشه گرفته است و واژه اعجاز نيز در لغت به چند معنى آمده است:
1- از دست رفتن چيزى، مثلا: گفته مى‏شود «أعجزه الأمر الفلاني» يعنى فلان چيز از دست وى در رفت.

2- احساس عجز و ناتوانى در ديگرى، مثلا مى‏گويند: «أعجزت زيدا» او را عاجز و ناتوان يافتم.

3- ايجاد عجز و درماندگى در طرف مقابل، در اين صورت اعجاز به معناى «تعجيز» مى‏باشد، مانند: «أعجزت زيدا» يعنى او را عاجز و ناتوان نمودم.

و اما در اصطلاح دانشمندان علم «كلام»، معنى اعجاز عبارت از اين است: كسى كه مقامى را از ناحيه خداوند براى خود ادعا مى‏كند، بايد به عنوان گواه بر صدق گفتارش عملى را انجام دهد كه به ظاهر بر خلاف قوانين خلقت و خارج از مسير عادى و طبيعى است و ديگران از انجام دادن آن عمل عاجز و ناتوان هستند، اين چنين عمل خارق العاده‏اى را «معجزه» و انجام دادن آن عمل را «اعجاز» مى‏نامند.(البيان أيه الله خويي)

ابعاد اعجاز

اعجاز قرآن امروزه در سه بعد مهمّ و اساسى مطرح مى‏باشد: اعجاز بيانى، اعجاز علمى و اعجاز تشريعى.
اعجاز بيانى بيش‏تر به جنبه‏هاى لفظى و عبارات به كار رفته و ظرافت‏ها و نكته‏هاى بلاغى نظر دارد؛ گرچه در اين نكته‏ها و ظرافت‏ها در معنا و محتوا نقش اصلى را ايفا مى‏كند، چنان‏كه شرح آن خواهد آمد.

اعجاز علمى اشاراتى است گذرا كه به برخى از اسرار طبيعت نظر دارد و به‏گونه تراوشى از لابه‏لاى تعابير قرآنى- احيانا- مشهود مى‏گردد، كه با مرور زمان و پيش‏رفت دانش و قطعيّت يافتن برخى نظريّه‏هاى علمى، پرده از اين اشارت‏ها برداشته مى‏شود و دانش‏مندان خصوصا با پى بردن به اين حقايق، قرآن را از ديدگاه اعجاز مورد ستايش و پذيرش قرار مى‏دهند.

اعجاز تشريعى از جهت نوآورى‏هاى مفاهيم دينى است؛ بدين معنا كه قرآن در دو قسمت معارف و احكام راهى پيموده كه تا آن روز، بشريّت بدان راه نيافته بود و براى ابديّت بدون راه‏نمايى دين، دست‏يابى به آن امكان‏پذير نيست. هستى‏شناسى قرآن، فراگير و شامل و تشريعات آن همه‏جانبه و كامل است و از هر دو جهت بدون هيچ‏گونه كاستى بر بشريّت عرضه شده است‏

ادامه دارد...

1. اعجاز بيانى‏
اعجاز بيانى قرآن را مى‏توان در سه بخش خلاصه نمود:
الف- گزينش كلمات‏

انتخاب كلمات و واژه‏هاى به كار رفته در جملات و عبارت‏هاى قرآنى كاملا حساب شده است به‏گونه‏اى كه اگر كلمه‏اى را از جاى خود برداشته، خواسته باشيم كلمه ديگرى را جاى‏گزين آن كنيم كه تمامى ويژگى‏هاى موضع كلمه اصل را ايفا كند، يافت نخواهد شد، زيرا گزينش واژه‏هاى قرآنى به گونه‏اى انجام شده كه اولا، تناسب آواى حروف كلمات هم‏رديف آن رعايت گرديده، آخرين حرف از هر كلمه پيشين با اوّلين حرف از كلمه پسين هم‏آوا و هم‏آهنگ شده است؛ تا بدين سبب تلاوت قرآن روان و آسان صورت گيرد. ثانيا، تناسب معنوى كلمات با يك‏ديگر رعايت شده تا از لحاظ مفهومى نيز بافت منسجمى به‏وجود آيد. به علاوه، مسأله فصاحت كلمات طبق شرايطى كه در علم «معانى بيان» قيد كرده‏اند كاملا لحاظ شده است. كه اين رعايت‏هاى سه‏گانه با ملاحظه و دقّت در ويژگى‏هاى هر كلمه انجام گرفته است. در مجموع هر يك از واژه‏ها در جاى‏گاه مخصوص خود به‏گونه‏اى قرار گرفته است كه قابل تغيير و تبديل نخواهد بود.
ب- سبك و شيوه بيان‏
اسلوب و شيوه بيان قرآنى- در عين حال كه موجب جذب و كشش عرب گرديد- با هيچ يك از اسلوب و شيوه‏هاى متداول عرب شباهت و قرابتى ندارد. قرآن سبكى نو و روشى تازه در بيان ارائه داد كه براى عرب بى‏سابقه بود و بعدا هم نتوانستند در چنين سبكى سخنى بسرايند.
اين از شگفتى‏هاى سخن‏ورى است كه سخن‏ور سبكى بيافريند كه مورد پذيرش‏ و پسند شنوندگان قرار گيرد، با آن‏كه از شيوه‏هاى سخن متعارف آنان بيرون است.
شگفت‏آورتر آن‏كه از تمامى محاسن شيوه‏هاى كلامى متعارف بهره گرفته باشد، بى آن‏كه از معايب آن‏ها چيزى در آن يافت شود.

ج- نظمآهنگ قرآن‏
يكى از مهم‏ترين جنبه‏هاى اعجاز بيانى قرآن- كه اخيرا بيش‏تر مورد توجّه دانش‏مندان قرار گرفته- نظمآهنگ واژگانى آن است. اين جنبه، چنان زيبا و شكوه‏مند است كه عرب را ناچار ساخت، از همان روز نخست اقرار كنند كه كلام قرآن از توانايى بشر خارج است و تنها مى‏تواند سخن خداوند باشد.
نظمآهنگ واژگان قرآن، نغمه‏اى دل‏كش و نوايى دل‏پذير پديد مى‏آورد؛ نوايى كه احساسات آدمى را برمى‏انگيزد و دل‏ها را شيفته خود مى‏كند. نواى زيباى قرآن براى هر شنونده‏اى؛ هر چند غير عرب محسوس است، چه رسد به اين كه شنونده عرب باشد. هنگام گوش جان سپردن به آواى قرآن، نخستين حالتى كه اذهان را جلب مى‏كند، نظام بديع و شيواى صوتى آن است. در اين نظام، حركات و سكنات واژگان به شكلى آرايش شده است كه به هنگام شنيدن، آوايى دل‏نشين به گوش مى‏رسد؛ آوايى كه شورى در دل‏ها مى‏اندازد و نشاطى در جان‏ها مى‏دمد. از جهتى، حروف «مدّ» و «غنّه» در كلمات آن به شكلى حساب شده نشسته‏اند، به‏طورى كه مى‏توانند به پژواك صدا آهنگى ببخشند و به نفس كشيدن قارى كمك كنند تا به سر حد فاصله و آن‏جايى كه استادان ترتيل به‏طور قراردادى وضع كرده‏اند برسد و نفسى تازه كند.(علوم قرآنى(معرفت)، ص: 374 )

موضوع قفل شده است