جمع بندی معراج پیامبر1

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معراج پیامبر1

سلام جایی غیر از این قسمت به ذهنم نرسید که سوالمو بپرسم
سوالم در مورد معراج این هست که آیا روحانی است یا جسمانی؟ بر فرض روحانی بودن آن من چون از روح اطلاع ندارم نمیتونم حرفی بزنم اما در مورد جسمانی بودن آن دو حالت وجود داره 1-معراج از سنخ ماده نیست2-از سنج ماده ومکان است
با فرض اول امکان معراج جسمانی وجود ندارد چون تصور آن صحیح نیست وبا فرض دوم هم اگر معراج بیرون از کره زمین باشد جسم انسان از هم متلاشی میشود ونتیجتا ناممکن است .برای معراج جسمانی تنها وجه درست این هست که بگوییم که معراج زمینی بوده و با این فرض اصلا عروجی صورت نگرفته گه بعد بگوییم پیامبر به معراج رفته.

لطفا راهنمایی کنید

با نام الله

:Gol::Gol::Gol::Gol:

کارشناس بحث: استاد صادق

سوال:
آیامعراج پیامبر خاتم روحانی بود یا جسمانی؟
در مورد جسمانی بودن معراج دو حالت وجود داره
1-معراج از سنخ ماده نیست
2-از سنج ماده ومکان است
با فرض اول امکان معراج جسمانی وجود ندارد چون تصور آن صحیح نیست وبا فرض دوم هم اگر معراج بیرون از کره زمین باشد جسم انسان از هم متلاشی میشود ودر نتیجه غیرممکن است .برای معراج جسمانی تنها وجه درست این هست که بگوییم که معراج زمینی بوده و با این فرض اصلا عروجی صورت نگرفته گه بعد بگوییم پیامبر به معراج رفته.

پاسخ:
پاسخ در چند محور ارائه مي‎شود تا همه جهات پاسخگویی شود:
1. درباره جهت اول سؤال بايد گفت: به طور يقين معراج پيامبر واقعي بوده و حضرت واقعاً از مسجدالحرام به بيت‎المقدس سفر کرده و از آنجا به آسمان‎ها رفته است نه اينكه در عالم خيال سفر كرده باشد. دلايل مختلف و متعددي براي اثبات اين مدعا وجود دارد، از جمله آن که حضرت در بازگشت از سفر معراج وقتي از بيت‎المقدس به سوي مكه مي‎آمد مسايلي را كه عيناً براي مسافران عرب پيش آمده بود ديد و آن را گزارش داد. در تفصيل جريان برخي از كارشناسان مي‎گويند:
«پيامبر اكرم {صلّي الله عليه و آله}در مراجعت از سفر معراج نيز در بيت‎المقدس فرود آمدوراه مکهو وطن خودرا پيش گرفت و در بين راه به كاروان بازرگاني قريش برخورد در حالي كه آنان شتري را گم كرده بودند و به دنبال آن مي‎گشتند واز آبي كه در ميان ظرف آنها بود قدري خورد و باقيمانده آن را بر زمين ريخت و بنا به روايتي سرپوشي بر روي آن گذارد و از مركب فضاپيماي خود،به نام براق،در خانه امّ هاني پيش از طلوع فجر پايين آمد و براي اولين بار راز خود را به او گفت ودر روز همان شب در مجامع و محافل قريش پرده از راز خود برداشت، داستان معراج و سير شگفت‎انگيز او كه در فكر قريش امر ممتنع و محالي بود در تمام مراكز دهن به دهن گشت. قريش به عادت ديرينه خود به تكذيب او برخواستند و گفتند:در مكه كساني هستند كه بيت‎المقدس را ديده‎اند اگر راست مي‎گويي كيفيت ساختمان آنجا را تشريح كن.پيامبر نه تنها خصوصيات بيت‎المقدس را تشريح كرد؛ بلكه حوادثي را كه در ميان مكه و بيت‎المقدس رخ داده بود بازگو نمود و جريان كاروان قريش را با جزئيات،و اين كه در فلان نقطه فلان جريان براي آنها پيش آمده بود تشريح كرد، مدتي نگذشت كه كاروان قريش از راه رسيدو تمام آن گزارش ها را تصديق كردند.»[1] اين جريان بهترين شاهدبر آن است كه سفر معراج پيامبريك سفرواقعي بوده است نه يك سفر خيالي و وهمي.

2. درباره روحاني يا جسماني بودن معراج بايد گفت: اولاً، خداوند درباره معراج پيامبر {صلّي الله عليه و آله} فرموده است: «سبحان الذي اسري بعبده ليلاً من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي الّذي باركنا حوله لنريه من آياتنا انه هو السميع البصير»؛[2]
يعني منزه است خدايي كه شبانگاه بنده خويش را از مسجدالحرام به مسجد اقصي، كه اطراف آن را بركت داده است،سير داد تا نشانه هاي (عظمت) خويش را به او نشان دهد، خدا شنوا و بينا است.
از اين آيه به خوبي معلوم مي‎شود كه معراج پيامبر گرامي
{صلّي الله عليه و آله} جسماني بوده است نه روحاني، گواه اين مدعا واژه «بعبده» است كه در «بدن با روح»‌به كار مي‎رود و هر گاه معراج وي تنها به صورت روحاني بود لازم بود بفرمايد «بروحه»
ثانياً: دانشمند بزرگ، مرحوم طبرسي، با استناد به روايات معراج جسماني را قطعي دانسته و گفته است كه، بر اساس منابع متعدد روايي پيامبر اكرم
{صلّي الله عليه و آله} در شب معراج به آسمان‎ها عروج نمود.

ثالثاً: از دقت در معناي معراج روحاني به آساني معلوم مي‎شود كه معراج جسماني بوده است نه روحاني؛ زيرا مقصود از معراج روحاني، همان تدبر در مصنوعات الهي و مشاهده عظمت خداوند است. به گونه اي که فكر و ذكر حق همه ي وجود عروج کننده را فرا مي گيرد و از قيود مادي و علايق دنيوي رها مي شود و از مراتب امكاني در مراحل باطني و قلبي عبور مي کند كه پس از طي اين مراحل، قرب مخصوصي دست مي‎دهد كه قابل توصيف نيست؛
پس مراد از معراج روحاني، همان تفكر در عظمت حق و وسعت جهان آفرينش و امثال آن است که بي‎ترديد اين گونه معراج از خصايص پيامبر اسلام نيست؛ بلکه اكثر پيامبران و بسياري از مردان روشن قلب و پاك دل نيز اين مرتبه را دارا بوده‎اند، در صورتي كه قرآن اين معراج را از خصايص پيامبر دانسته است و از آن به عنوان يك امتياز فوق‎العاده ياد مي‎نمايد. گذشته از اين، پيامبر اكرم معراج روحاني به مفهوم ياد شده را همواره داشته است؛ در حالي كه معراج معروف در زمان و شب معيني تحقق يافته است.[3]
3. درباره امکان عقلي معراج پيامبر
{صلّي الله عليه و آله} بايد گفت:
اولاً، چون معراج پيامبر يك سفر اعجازي و خارق عادت (نسبت به آن روز) بوده است؛ عقل امور غير عادي را نه تنها انكار نمي‎كند؛ بلكه از نظر عقلي هيچ دليلي بر امتناع معجزه و خارق عادت وجود ندارد. گذشته از اين هرگاه برنامه سير پيامبر اكرم
{صلّي الله عليه و آله}در پرتو عنايت الهي انجام گرفته باشد به طور مسلم تمام اين امور در برابراراده قاهره حق تسليم‎اند؛بنابراين از نظر عقل هيچ اشكالي وجود ندارد كه خداي توانا بنده برگزيده خود را با قدرت نامتناهي خود و بر اساس اعجاز به آسمان ها برده باشد.

اساساً حساب معجزه از حساب علل طبيعي و توانايي بشرجداست؛
مثلاًزنده كردن مردگان به دست عيسي (علیه السلام) اژدهاشدن عصاي موسي،زنده نگه داشتن يونس در شكم ماهي در قعر دريا،كه تمام آنها را كتاب‎هاي آسماني تصديق كرده و معراج پيامبر اسلام {صلّي الله عليه و آله}که قرآن آن را به روشني بيان كرده است، معجزه اند و هيچ دليل عقلي بر صحيح نبودن آنها وجود ندارد.[4]
ثانياً: مهمترين عاملي كه ممكن است پذيرش معراج جسماني را از عقل افراد عادي دور كند انديشه ي افلاك 9گانه، بر اساس هيئت بطليموسي است،كه گمان مي‎كردند آسمان‎ها همانندپوست هاي پياز روي هم قرار دارند از اين رو شكافتن و عبور از آنها ممکن نيست؛ اما امروز بر اثر پيشرفت علوم و كشف اين مطلب كه افلاك 9گانه ي هيئت قديم باطل است ومي‎توان به آسمان‎ها پرواز نمود،هيچ بهانه ي عقلي براي پذيرش معراج جسماني وجود ندارد. از اين گذشته، همان طور كه با وسايل پيش رفته امروزي، بسياري از كارهايي ناشدني و نامعقول گذشته به آساني ممكن و معقول و انجام شدني گرديده است، انسانها مي‎توانند به كرات آسماني بروند؛ چرا معراج جسماني پيامبر كه با نيروي قدرت الهي ارتباط داشته است، مورد پذيرش عقل نباشد!!براساس آن چه در روايات اسلامي آمده معراج پيامبر
{صلّي الله عليه و آله} با مركب فضاپيمايي به نام «براق» و «رفرف» كه از نظربشرموجود ناشناخته‎اي است،انجام گرفته است،عقل هرگز نمي‎تواند امكان اين مطلب را، كه آن مركب تمام شرايط لازم براي سفر آسماني پيامبر را مساعد كرده وبگونه‎اي حضرت را برده است كه هيچ يكي از موانع نتوانسته است مانع اين سفر الهي شود؛بنابراين هيچ كدام از مشكلاتي كه ممكن است به ذهن بشر احياناً بيايد،مانع عقلي سفر معراج نيست و سبب نمي‎شود كه عقل را از پذيرش معراج باز دارد؛ پس از نظر عقلي هيچ منعي براي قبول كردن معراج وجود ندارد.

منابع:
1. علامه طباطبايي، الميزان، ج 13، ص 8، نشر مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت 1405 ق.
2. الميزان، ج 19، ص 28، 29، 32، نشر پيشين.
3. بحارالانوار، ج 18، ص 283، باب 3، نشر دار احياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق.
4. بوعلي سينا، معراج نامه، نشر پژوهش‎هاي اسلامي، مشهد سال 1366 ش.
5. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1379، ج12، صص 11-20.


[/HR][1] . سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، نشر دانش، 1363 هـ . ش، ج1، ص380.
[2] . اسراء/ 1؛ و طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، بيروت، دار المعرفة، ج 5، 6، ص 609.
[3] . براي آگاهي بيشتر ر.ک: سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، نشر پيشين، ج 1، ص 387.
[4] . همان، ص 393
موضوع قفل شده است