درس های اعتقادی راهی به سوی سعادت

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درس های اعتقادی راهی به سوی سعادت

----------------------------------------------------------------------

----------------------------------------------------------------------

سلامی به گرمی مهربانی به جوانان این مرز و بوم


سلام به همه جوانان و خوانندگان گرامی.

همانطور که از نام این مبحث ظاهر است زین پس قصد داریم به فضل الهی و صاحب عصرمان آنکه هر چه زودتر فرجش را خداوند عزوجل برساند درس هایی را با عنوان درس های اعتقادی که حول اعتقادات و عقائد شیعه دوازده امامی است را بنیان نهیم.

انشاءالله با این عمل بتوانیم قدمی در راه خداوند و رضایت ولی نعمتمان برداریم.

و من الله التوفیق

--------------------------------------------------------------------

[=Verdana] دین تنها راه نجات بشر

--------------------------------------------------------------------

« نياز به دين »

بحث را با طرح سؤ الى شروع مى كنيم :

آيا انسان به دين نياز دارد؟

قبل از پاسخ اين سؤ ال ، لازم است ابتدا نيازهاى انسان را ذكر كنيم .

هر انسانى سه نوع نياز دارد:
1- نياز شخصى
2- نياز اجتماعى
3- نياز عالى

نياز شخصى:
مثل نياز به غذا، پوشاك ، مسكن ، همسر.
نياز اجتماعى :
امورى است كه انسان چون در جامعه زندگى مى كند به آنها نياز دارد. مانند قانون ، مقرّرات و رهبر.
نياز عالى :
نياز انسان به شناخت و معرفت است ، كه بشر سؤ الات متعدّدى درباره خود و هستى دارد و مى خواهد خيلى چيزها را بشناسد و بداند و درباره آنها اطلاعاتى داشته باشد. مثلا شناخت هستى و مبداء آن ، شناخت هدف هستى و مقصد و پايان آن ، شناخت راه زندگى و شناخت حقّ و باطل ، از جمله نيازها وخواسته هاى هر انسانى است .

اكنون بار ديگر سؤ ال قبلى را تكرار مى كنيم : انسان چه نيازى به دين دارد؟
پاسخ :
در ميان انواع نيازهاى انسان ، دين ، پاسخگوى نيازهاى عالى اوست. انسان ها براى پاسخگويى به نيازهاى عالى خود به دين نيازمندند، و دين به سؤ الات فوق پاسخ مى دهد.

دين توضيح مى دهد كه : سرچشمه هستى كجاست ، آفريدگار هستى كيست ، هدفِ هستى چيست ، معيار شناخت حقيقت كدام است و مسئوليّت ما در اين مجموعه چيست .

کدام راه ؟

ما انسان ها، براى سعادت و رشد خود به برنامه و طرح نيازمنديم و از سه طريق مى توانيم برنامه مورد نياز خود را به دست آوريم . به عبارت ديگر سه راه پيش روى ماست :

« راه خود »

راه خود ساخته ، هرگز راه مطمئنّى نيست ، زيرا معلومات ، اطلاعات و دانش انسان بسيار محدود است . او شاهد صدها اشتباه و خطا در اعمال گذشته خويش است . وجود پشيمانى هاى بسيار در زندگى ما دليلى است بر اشتباه بودن راهى كه رفته ايم و چه بسيار از تصوّرات ، برداشت ها و قضاوت هاى ما، كه بعدا معلوم مى شود اشتباه بوده است .
مضافاً، طوفان غرائز هر لحظه انسان را از سويى به سويى مى برد وخواسته هاى جديدى را مطرح مى كند، با اين وضع آيا صلاح است باز هم در انتخاب راهى كه به سعادت يا شقاوت هميشگى انسان مربوط مى شود، طبق فكر ناقص وعلم محدود خود عمل كند؟!

« راه مردم »

راه دوّم نيز در نامطمئن بودن ، دست كمى از راه اوّل ندارد، چون همان خطا و سهو و محدوديّت كه در دانش و انديشه من بود در نظريه ديگران نيز هست . همان گونه كه من در دام هواها و هوس هاى خويش گرفتارم ، ديگران نيز همين گرفتارى را داشته و دارند و همان طور كه من بارها پشيمان شده و مى شوم ، ديگران نيز همين پشيمانى را داشته و خواهند داشت .
از همه اينها گذشته ، هيچ دليلى وجود ندارد كه من از سليقه خود صرف نظر كنم و دنبال سليقه هاى گوناگون ديگران باشم . آزادى خود را رها كرده ، اسير كسانى شوم كه نه حقيقت مرا مى شناسند، نه سعادت ابدى مرا مى دانند و نه معلوم است كه خير خواهم باشند.

« راه خداوند یا همان دین »

راه دين ، راهى است كه آفريدگار براى ما قرار داده و بديهى است كه سازنده هر كالايى به مشخّصات و نيازهاى آن از ديگران آگاه تر است و بهتر از هر كسى مى تواند مقرّرات مربوط به نحوه استفاده و يا حفظ و نگهدارى آن را مشخّص نموده ، اعلام كند.
آيا وجود انسان ، از يك كالاى ساخته دست بشر كمتر ويا ساده تر است ؟! راه ما و مقرّرات و قوانين زندگى ما را نيز بايد سازنده وخالق ما يعنى خداى بزرگ بيان كند، زيرا او از هر كس نسبت به بندگان خود آگاه تر و مهربان تر است . 2- طبق خواسته هاى مردم برنامه خود را تنظيم كنيم . 3- خود را تسليم خدا نماييم و راه خود را فقط از او بگيريم . 1- طبق ميل و سليقه خود عمل كنيم .

انتخاب راه دین سفارش عقل است !؟

علاوه بر مطالب فوق ، انتخاب راه دين ، امرى كاملا عقلانى ومنطقى است ؛ زيرا انسان عاقل هميشه احتمال خطر را خصوصا اگر مهم باشد، جدّى مى گيرد.
در جمعى كه به مسافرت مى روند، آن كسى بر مبناى عقل و خرد گام برمى دارد كه هنگام سفر و احتمال خطر، چيزهايى با خود برمى دارد، طنابى براى بكسل كردن،
زنجير چرخى براى يخبندان ، جك و زاپاسى براى پنچرى ، چراغ قوّه اى براى تاريكى و چوب و چماقى براى حمله دزدى مسلح .

انسان عاقل ، همواره به پيش آمدهاى احتمالى سفر فكر مى كند و اين وسايل را همراه خود مى برد.
در مقابل ، افرادى كه از عقل خود بهره اى نمى گيرند، سفر را آغاز كرده ، هيچ يك از وسايل مورد نياز را برنمى دارند.
در طول سفر چنانچه مشكلى پيش ‍ نيايد و خطرى اتّفاق نيفتد، كسانى كه اين گونه امكانات را همراه خود برداشته اند ضررى نكرده اند.
بلكه در طول سفر از احساس آرامش و اطمينان برخوردار بوده اند، امّا اگر نيازى به اين وسايل پيش آمد، كسانى كه همراه خود هيچ وسيله اى ندارند چه كنند؟

مانند همين ماجرا براى كسانى كه در اين دنيا، دين را برگزيده ، دستورهاى آن را اجرا مى كنند با كسانى كه دين را رها نموده و به آداب و اعمال دينى پايبند نيستند، اتّفاق مى افتد.

انسان عاقل ، بر اثر گفتار انبيا و بندگان صالح و صادق ، راه پر مخاطره اى را پيش ‍ روى خود مى بيند.
آنان به او گفته اند: روزى فرا مى رسد كه بايد پاسخگوى اعمال خود باشد، پاداش كارهاى نيكش را مى بيند و به خاطر كارهاى زشت و ناپسندش مجازات مى شود.
پيامبران الهى او را از ارتكاب گناهان باز داشته و انجام اعمال نيك را به او سفارش كرده اند.

به او گفته اند: سالى يك ماه رمضان ، روزه بگيرد. به جاى آنكه شراب بنوشد از خودِ انگور استفاده كند و
روزى چند دقيقه در برابر خالق خويش نماز گزارد و به جاى بى حرمتى به ناموس ديگران ، ازدواج كند و عفّت خود را حفظ نمايد.

حال اگر اين وعده و وعيدها راست نبود و قيامتى به وجود نيامد و سؤ ال و جواب و پاداش
و مجازاتى در كار نبود، كسى كه در دنيا ديندار بوده ، مقرّرات و دستورات دين را مراعات نموده ، هيچ ضررى نكرده است .
بلكه حداكثر به اندازه اى كه فرد بى دين ، اوقات خود را صرف كارهاى بى ارزش نموده است ، فرد ديندار نماز خوانده ، يا دستورى دينى را انجام داده است ،

امّا اگر قيامتى در بين بود، - كه به هزار و يك دليل هست - آن وقت افراد بى دين ، و غير مذهبى و لاابالى چه خواهند كرد!؟
بنابراين مذهبى ها به هر حال برنده اند و افراد لاابالى و غيرمذهبى ، در معرض خطر و ضرر قرار دارند.

البتّه روشن است كه انجام اعمال دينى و پايبند بودن به آداب آن ، صبر و استقامت مى خواهد، فرد ديندار براى انجام تكاليف دينى خود بايد متلك هاى افراد لاابالى را تحمّل كند، بويژه افرادى كه در ميان خانواده ها و دوستان غير مذهبى به سر مى برند بايد تحمّل بيشترى داشته باشند.

قرآن كريم مى فرمايد: روش مجرمان و خلافكاران ، اين است كه به مؤ منان مى خندند. و هرگاه از كنار دينداران مى گذرند (آنها را مورد تمسخر قرار داده و) به يكديگر چشمك مى زنند. و زمانى كه به نزد حزب و باند و گروهشان برمى گردند، مسرورند. (به اصطلاح پشت سر مؤ منان صفحه مى گذارند.) و هنگامى كه آنها را مى بينند مى گويند: اينها گمراهند. (مطففین 29 تا 32)

قرآن در اين آيات به چهار نوع برخورد زشت خلافكاران ، اشاره مى كند: خنديدن ، غمزه كردن ، فكاهى گفتن و نسبت گمراهى دادن . آنگاه در ادامه مى فرمايد:

در روز قيامت نيز مؤ منان به آنان خواهند خنديد!

آرى ، در روز قيامت آشكار مى شود كه زيانكار واقعى چه كسى است !

سلام به نظرم میرسد دربحث نیاز به دین ابتدا باید گفت انسان موجودی متفکروکنجکاو است وبه دنبال حقیقت میگردد،واولین سوالی که برای انسان مطرح میشود این است که آیا عالمی به این عظمت خالق وآفریننده ای دارد یا نه که اگرجواب این باشد که خالق ندارد بحث نیازبه دین اصلا جا ندارد.لذااگر جواب این است که خدای هست وعالم را او خلق کرده است بحث نیاز به دین سوال بعدی میشود.

گمنام;15694 نوشت:
در ميان انواع نيازهاى انسان ، دين ، پاسخگوى نيازهاى عالى اوست. انسان ها براى پاسخگويى به نيازهاى عالى خود به دين نيازمندند، و دين به سؤ الات فوق پاسخ مى دهد.

سلام
نیاز عالی یعنی چه ؟ چرا آنرا نیاز عالی می نامیم ؟ آیا صرف پرداختن دین به این مباحث به معنای پاسخگویی است ؟
این اشکالات را مطرح می کنیم تا خیلی دقیقتر و مبنایی تر بحث پیش برود . باید فرض شما اثبات این مطالب برای فرد غیر معتقد باشد تا بتواند برهان معتقد را نیز تقویت کند .
موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام، به نظر حقیر می شه نیاز به دین را این طوری هم بحثش کرد:

1- هر انسانی (و شاید در هر مقطعی از زندگی) باوری دارد: کودک باور دارد که پدر و مادر همه کار برای او می کنند، بزرگتر که می شود تا حدی به دوستان و یا خودش تکیه می کند، بعد ها بسته به جهت گیری زندگی به پول، قدرت، شهرت، علم و .... یا دین تکیه می کند.

در یک کلام باورها وجود دارند.

حالا می پرسیم با این مسئله چگونه برخورد کنیم:
1-1- تمام باورها را به دور بیاندازیم
1-2- بپذریم که هیچ باور (یا مجموعه باورهای) یگانه درستی وجود ندارد و هر باوری درست است.
1-3- به صورت یک مسئله به ان نگاه کنیم و بدنبال یافتن جواب درست(یا مجموعه جوابهای درست) برای آن باشیم، که همان یافتن باور و اعتقادات درست است.

حالا دوستان اگر می توانید و مایلید کمک کنید، شسته و رفته عمل کنیم، اگر دو راه حل اول را ناکارآمد بیابیم، خودبه خود راه حل سوم را پذیرفته ایم. و آنگاه می توان در مورد کدامین باور بحث کرد.

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر نگیم همه، بخش قابل توجهی از انتظارات، احساسات، نگرش ها، واکنش‌های ما ریشه در اعتقاداتمان دارند:
در محیط کاری بر اساس اعتقاداتمان با دیگران اندرکنش داریم.
در مدرسه، دانشگاه و ... براساس اعتقاداتمان با دیگران ارتباط برقرار می کنیم.
براساس اعتقاداتمان دنیا را تفسیر می کنیم و با آن تفسیر موجبات خوشحالی و نگرانی خود و دیگران می شویم.
حتی بر اساس اعتقادی علوم را بنا نهاده ایم زیرا معتقدیم داده های ناشی از مشاهداتمان از دنیای اطراف برای تفسیر دنیا(به صورت فلسفی، فیزیکی و ....) کافی است(و یا راهی دیگر غیر از آن نداریم!) .
در جنگهای بزرگ ردپای اختلاف اعتقادی دیده می شود، در اعتراضات اجتماعی، اختلاف عقاید حاکم هستند، در مباحثات و مشاجرات مسایل اعتقادی نقش مهمی دارند.
و نمونه های خیلی زیاد دیگری بیانگر این مطلب اند که انسانها تا کنون علی رغم اهمیت بسیار زیاد اعتقادات توجهی در خور به آن نداشته اند.
موضوع قفل شده است