چرایی کرامات امام حسین ع

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرایی کرامات امام حسین ع

سید بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد.
در بین راه راجع به این مساله، كه گریه بـر امـام حسین علیه السلام گناهان را مىآمرزد، فكر مىكرد.
همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـید و سلام كرد.
بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فكر فرو رفته‌اى؟ و در چه اندیشه‌اى؟ اگر مساله علمى است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟ سـیـد بـحرالعلوم فرمود: در این باره فكر مىكنم كه چطور مىشود خداى تعالى این همه ثواب به زائریـن و گریه كنندگان بر حضرت سیدالشهداء علیه السلام مىدهد، مثلا در هر قدمى كه در راه زیارت بـرمـىدارد، ثواب یك حج و یك عمره در نامه عملش نوشته مىشود و براى یك قطره اشك تمام گناهان صغیره و كبیره‌اش آمرزیده مىشود؟ آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى می اورم تا مشكل حل شود.
سـلـطـانـى بـه همراه درباریان خود به شكار مىرفت.
در شكارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده‌اى افتاد و بسیار گرسنه شد.
خیمه‌اى را دید و وارد آن خیمه شد.
در آن سیاه چـادر، پیرزنى را با پسرش دید.
آنان در گوشه خیمه عنیزه‌اى داشتند (بز شیرده) و از راه مصرف شیر این بز، زندگى خود را مىگرداندند.
وقـتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذیرایى از مهمان، آن بز را سر بریده و كباب كردند، زیرا چیز دیگرى براى پذیرایى نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباریان رسانید و جریان را براى اطرافیان نقل كرد.
در نـهـایت از ایشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازى پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى باید انجام بدهم؟ یكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید.
دیگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهید.
یكى دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سـلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام.
چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند.
من هم باید هرچه را كه دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء علیه السلام هر چه از مال و منال و اهـل و عـیـال و پـسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیكر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خـداونـد بـه زائرین و گریه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا كه خـدائیش را نمىتواند به سیدالشهداء علیه السلام بدهد، پس هر كارى كه می تواند، انجام می دهد، یعنى با صـرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گریه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنایت مىكند.
در عین حال اینها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمىداند.
چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد .

منبع:
كتاب العبقرى الحسان که داراى پنج بخش است كه جلد اول آن سه بخش و جلد دوم دو بخش است. مطالب ارائه شده مربوط به جلد اول، بخش دوم (المسك الاذفر) و جـلـد دوم، بـخـش اول (الـیـاقوت الاحمر) مىباشد.
http://divaneganehosein.mihanblog.com/post/563

از اربعين مؤذن و تاريخ خطيب و غيره نقل شده كه جابر روايت كرده كه رسول خدا صلي الله عليه و‌ آله فرمود: خداي تبارك و تعالي فرزندان هر پيغمبري را از صلب او آورد و فرزندان مرا از صلب من و از صلب علي بن ابيطالب (ع) آفريد، به درستي كه فرزندان هر مادري نسبت به سوي پدر دهنده مگر اولاد فاطمه كه من پدر ايشانم.
مؤلف گويد: از اين قبيل احاديث بسيار است كه دلالت دارد بر آنكه حسنين عليهماالسلام دو فرزند پيغمبر (ص) مي‌باشند و اميرالمؤمنين سلام الله عليه در جنگ صفين هنگامي كه حضرت حسين عليه السلام سرعت كرد از براي جنگ با معاويه فرمود باز داريد حسن را و مگذاريد كه به سوي جنگ رود چه من دريغ دارم و بيمناكم كه حسن و حسين كشته شوند و نسل رسول خدا منقطع گردد.
ابن ابي الحديد گفته: اگر گويند حسن و حسين پسران پيغمبرند، گويم هستند چه خداوند كه در آيه مباهله فرمايد: اَبنآ ناجُز حسن و حسين را نخواسته، و خداوند عيسي را از ذريت ابراهيم شمرده و اهل لغت خلافي ندارند كه فرزندان دختر از نسل پدر دخترند، و اگر كسي گويد كه خداوند فرموده است:
ما كان مُحَمَّدٌ اَبا اَحدٍ رِجالِكُمْ. يعني نيست محمد صلي الله عليه و آله پدر هيچيك از مردان شما در جواب گوئيم كه محمد را پدر ابراهيم ابن ماريه داني يا نداني بهر چه جواب دهد جواب من در حق حسن و حسين همان است.
همانا اين آية مباركه در حق زيد بن حارثه وارد شده چه او را به سنَّت جاهليت فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‌شمرند و خداوند در بطلان عقيدت ايشان اين آيه فرستاد كه محمد صلي الله عليه و آله پدر هيچيك از مردان شما نيست لكن نه آنست كه پدر فرزندان خود حسنين و ابراهيم نباشد.
در جمله‌اي از كتب عامه روايت شده كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله دست حسنين را گرفت و فرمود در حالي كه اصحابش جمع بودند:
اي قوم آنكس كه مرا دوست دارد و ايشان را و پدر و مادر ايشان را دوست دارد در قيامت با من در بهشت خواهد بود. و بعضي اين حديث را نظم كرده‌اند:

اَخَذَ اْلَّنبِيُّ يَدَ الْحُسيْن وَ صِنْوِهِ يَوْماً وَ قالَ وَ صَحبَتُهُ في مَجْمَعً

مَنْ وَدَّني يا قَومِ اَوْهذيْنِ اَو اَبَوَيهِما فَالْخُلْدُ مَسْكَنُهُ مَعي


و روايت شده كه رسول خدا صلي الله عليه و آله حسنين را بر پشت مبارك سوار كرد حسن را بر اضلاع راست و حسين را بر اضلاع چپ و لختي برفت و فرمود بهترين شترها شتر شما است و بهترين سوارها شمائيد و پدر شما فاضلتر از شما است.
موضوع قفل شده است