میخواهم بمیرم همین

تب‌های اولیه

113 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
میخواهم بمیرم همین

سلام
اینقدر قلبم پر از درده که توان تایپ ندارم. اگر اینها امتحانه من صراحتا میگم شکست خوردم خدایا ادامه نده...
با اینکه نیاز دارم دردودل کنم و دارم منفجر میشم ولی سرتونو به درد نمیارم و میرم سر اصل مطلب.
روز به روز زندگی ما داره طاقت فرساتر میشه. کار جدیدی که همسرم در پیش گرفته...
طبق قوانین اسلام با من رفتار کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی از تمام اختیاراتش کامل استفاده کنه.کلا حق ندارم هیچوقت از خونه خارج شم مگر اون بگه. کلا ارتباطم با خانواده و دوستام قطع. هیچ کس از خانواده من حق اومدن به منزل مارو نداره.
برای همه مسائل باید ازش اطاعت کنم.مسافرت با خانواده اون.مکان تحویل سال... در هیچ مساله ای از من مشورت نگیره و کلا من تنها کاری که باید انجام بدم رابطه ج.. و دیگه هیچ حقی ندارم و دیگه از وسایل پیشگیری استفاده نمیکنه و میگه اینقدر قرص بخور تا بمیری.میگه حق نداری از تلفن خونه من استفاده کنی (اگر یادتون باشه خونه ماله منه) میگم این خونه که ماله منه میگه پ.ل تلفنشو من میدم. اینترنت راضی نیستم استفاده کنی!(الان خوابه). با کسی حق نداری حرف بزنی.هروقت دلم خواست میرم مسافرت با دوستام و تو باید خونه باشی و حق خروج نداری. هرکس دلم خواست میارم خونه و خوش میگذرونم و با تو باید تو اتاق باشی.

میگه میخوام اسلامو بهت نشون بدم. میگه حالا میبینی که زن صیغه میکنم هرچقدر دلم بخواد و تو حق نداری اعتراض کنی چون اسلام اجازه داده.
ازش متنفرم با همه وجودم.

اسلام تا این حد دست مردو باز گذاشته و زنو بسته؟ کسی تو این دنیا هست به داده من برسه؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
سلام
اینقدر قلبم پر از درده که توان تایپ ندارم. اگر اینها امتحانه من صراحتا میگم شکست خوردم خدایا ادامه نده...
با اینکه نیاز دارم دردودل کنم و دارم منفجر میشم ولی سرتونو به درد نمیارم و میرم سر اصل مطلب.
روز به روز زندگی ما داره طاقت فرساتر میشه. کار جدیدی که همسرم در پیش گرفته...
طبق قوانین اسلام با من رفتار کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی از تمام اختیاراتش کامل استفاده کنه.کلا حق ندارم هیچوقت از خونه خارج شم مگر اون بگه. کلا ارتباطم با خانواده و دوستام قطع. هیچ کس از خانواده من حق اومدن به منزل مارو نداره.
برای همه مسائل باید ازش اطاعت کنم.مسافرت با خانواده اون.مکان تحویل سال... در هیچ مساله ای از من مشورت نگیره و کلا من تنها کاری که باید انجام بدم رابطه ج.. و دیگه هیچ حقی ندارم و دیگه از وسایل پیشگیری استفاده نمیکنه و میگه اینقدر قرص بخور تا بمیری.میگه حق نداری از تلفن خونه من استفاده کنی (اگر یادتون باشه خونه ماله منه) میگم این خونه که ماله منه میگه پ.ل تلفنشو من میدم. اینترنت راضی نیستم استفاده کنی!(الان خوابه). با کسی حق نداری حرف بزنی.هروقت دلم خواست میرم مسافرت با دوستام و تو باید خونه باشی و حق خروج نداری. هرکس دلم خواست میارم خونه و خوش میگذرونم و با تو باید تو اتاق باشی.

میگه میخوام اسلامو بهت نشون بدم. میگه حالا میبینی که زن صیغه میکنم هرچقدر دلم بخواد و تو حق نداری اعتراض کنی چون اسلام اجازه داده.
ازش متنفرم با همه وجودم.

اسلام تا این حد دست مردو باز گذاشته و زنو بسته؟ کسی تو این دنیا هست به داده من برسه؟


بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر محترم

از نوع رفتار و گفتار همسرتان فهمیده می شود که ایشان فردی متوقع، زیاده خواه و لجوج هستند و به نحوی از دینمداری شما دل خوشی ندارند و لذا با لجاجت قصد عقده گشایی دارند.
به هر حال توجه داشته باشید اسلامی که ایشان قصد پیاده کردن آن را دارد، اسلامی است که از سوی همسر شما ابداع و جعل شده است!!
چرا که اسلام راستین به مهر ورزی و عدالت دعوت می کند و از ظلم و ستم نهی می کند...
مستحضرید که پرداخت نفقه بر مرد واجب است و در این موضوع کسب رضایت وی شرط نیست. بنابراین استفاده از تلفن، اینترنت و دیگر امکانات رفاهی نیاز به اجازه و رضایت وی ندارد.
در رابطه با خروج از منزل و ارتباط با اقوام نیز تفاوت فتاوا وجود دارد که لازم است با ذکر شرایط خانوادگی خود این موضوع را از کارشناسان محترم فقه جویا شوید. اما به طور خلاصه توجه داشته باشید که ایشان اجازه زندانی کردن شما را ندارند و شما حق دارید با بستگان خود رفت و آمد داشته باشید...
در رابطه با صیغه هم ایشان قصد سوء استفاده دارند، اسلام هیچگاه ازدواج موقت را واجب نکرده است اما ظلم به بندگان و از جمله همسر را حرام کرده است...

در پناه خدای متعال موفق باشید

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
سلام
اینقدر قلبم پر از درده که توان تایپ ندارم. اگر اینها امتحانه من صراحتا میگم شکست خوردم خدایا ادامه نده...
با اینکه نیاز دارم دردودل کنم و دارم منفجر میشم ولی سرتونو به درد نمیارم و میرم سر اصل مطلب.
روز به روز زندگی ما داره طاقت فرساتر میشه. کار جدیدی که همسرم در پیش گرفته...
طبق قوانین اسلام با من رفتار کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی از تمام اختیاراتش کامل استفاده کنه.کلا حق ندارم هیچوقت از خونه خارج شم مگر اون بگه. کلا ارتباطم با خانواده و دوستام قطع. هیچ کس از خانواده من حق اومدن به منزل مارو نداره.
برای همه مسائل باید ازش اطاعت کنم.مسافرت با خانواده اون.مکان تحویل سال... در هیچ مساله ای از من مشورت نگیره و کلا من تنها کاری که باید انجام بدم رابطه ج.. و دیگه هیچ حقی ندارم و دیگه از وسایل پیشگیری استفاده نمیکنه و میگه اینقدر قرص بخور تا بمیری.میگه حق نداری از تلفن خونه من استفاده کنی (اگر یادتون باشه خونه ماله منه) میگم این خونه که ماله منه میگه پ.ل تلفنشو من میدم. اینترنت راضی نیستم استفاده کنی!(الان خوابه). با کسی حق نداری حرف بزنی.هروقت دلم خواست میرم مسافرت با دوستام و تو باید خونه باشی و حق خروج نداری. هرکس دلم خواست میارم خونه و خوش میگذرونم و با تو باید تو اتاق باشی.

میگه میخوام اسلامو بهت نشون بدم. میگه حالا میبینی که زن صیغه میکنم هرچقدر دلم بخواد و تو حق نداری اعتراض کنی چون اسلام اجازه داده.
ازش متنفرم با همه وجودم.

اسلام تا این حد دست مردو باز گذاشته و زنو بسته؟ کسی تو این دنیا هست به داده من برسه؟

سلام به شما دوست عزیز
من پیام شمارو خوندم و خیلی ناراحت شدم ولی یه سوالهایی تو ذهنم ایجاد شده اینکه شما خانم مذهبی هستید و همسرتون خیر؟
مشکل حادی بین شما و همسرتون پیش اومده که ایشون اینجورتصمیم هارو گرفته ؟
من حس میکنم یه لج و لج بازی بین شما اتفاق افتاده و ایشون تو یه بحث و عصبانیت این حرفارو بهتون زده یا نه همینجوری عادی که فکر میکنم بعید باش

سلام
این اقا هرچی گفته مربوط به اسلامه.... البته بجز چند موردی که استاد امیدوار فرمودن مثه پرداخت نفقه و....
ولی در کل خانوما محدودن.... مثه این اقا که تمام حرفاشو پای اسلام میذاره و از دست این خانومم کاری بر نمیاد.....:Gig:
مثلا ببینید اسلام گفته تواناییش اگه واسه مرد ها وجود داره میتونن چند زن اختیار کنن.... ولی ایا یک زن میتونه چند شوهر اختیار کنه؟؟؟
مثل عرب ها که وقتی یه ایرانیو میبینن و ازش میپرسن چند تا زن داری و ایرانی جوابشو میده "یک"
عرب میزنه زیر خنده و مسخرش میکنه....! (این مورد واقعا پیش اومده و من در اوری نیست)
اگه اینطوره چرا انقد بین زن و مرد در اسلام تمایز وجود داره؟

اگه ایشون واقعا میبخواد مطابق دستور اسلام با شما رفتار کنه باید به این حدیث پیامبر اکرم توجه داشته باشه که حضرت فرمودند:
«ما اکرام النساء الا الکریم و ما اهانهن الا اللئیم»
هیچ کسی زنان را گرامی نمی‌دارد، مگر انسان کریم و با شخصیت...
و هیچ کس به زنان اهانت نمی‌کند مگر انسان پست و بی مایه...
(نهج الفصاحه)

*ahmad*;499600 نوشت:
اگه ایشون واقعا میبخواد مطابق دستور اسلام با شما رفتار کنه باید به این حدیث پیامبر اکرم توجه داشته باشه که حضرت فرمودند:
«ما اکرام النساء الا الکریم و ما اهانهن الا اللئیم»
هیچ کسی زنان را گرامی نمی‌دارد، مگر انسان کریم و با شخصیت...
و هیچ کس به زنان اهانت نمی‌کند مگر انسان پست و بی مایه...

اصلا چرا باید به زن ها اهانت بشه؟
خیلی معذرت میخوام ولی طرف زن گرفته کلفت که نگرفته....
پیامبر هم حرف قشنگی رو بیان کردند.... ولی کجاست انسان کریم و بخشنده؟!
با جامعه ای که ما توش زندگی میکنیم کسی نیست طبق سیره پیامبر عمل کنه...

[="Tahoma"][="Black"]با سلام سرکار شیشم الزهرا
شوهرتون اصلا ادم مذهبی نیست ...و فکر میکنم از اینکه شما هم مذهبی هستید اصلا راضی نیستن ..به خاطر همین از این طریق تصمیم گرفتن شما رو ازار بدن
بهتره ایشون به یه روانپزشک مراجعه کنن
[/]

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
سلام
اینقدر قلبم پر از درده که توان تایپ ندارم. اگر اینها امتحانه من صراحتا میگم شکست خوردم خدایا ادامه نده...
با اینکه نیاز دارم دردودل کنم و دارم منفجر میشم ولی سرتونو به درد نمیارم و میرم سر اصل مطلب.
روز به روز زندگی ما داره طاقت فرساتر میشه. کار جدیدی که همسرم در پیش گرفته...
طبق قوانین اسلام با من رفتار کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی از تمام اختیاراتش کامل استفاده کنه.کلا حق ندارم هیچوقت از خونه خارج شم مگر اون بگه. کلا ارتباطم با خانواده و دوستام قطع. هیچ کس از خانواده من حق اومدن به منزل مارو نداره.
برای همه مسائل باید ازش اطاعت کنم.مسافرت با خانواده اون.مکان تحویل سال... در هیچ مساله ای از من مشورت نگیره و کلا من تنها کاری که باید انجام بدم رابطه ج.. و دیگه هیچ حقی ندارم و دیگه از وسایل پیشگیری استفاده نمیکنه و میگه اینقدر قرص بخور تا بمیری.میگه حق نداری از تلفن خونه من استفاده کنی (اگر یادتون باشه خونه ماله منه) میگم این خونه که ماله منه میگه پ.ل تلفنشو من میدم. اینترنت راضی نیستم استفاده کنی!(الان خوابه). با کسی حق نداری حرف بزنی.هروقت دلم خواست میرم مسافرت با دوستام و تو باید خونه باشی و حق خروج نداری. هرکس دلم خواست میارم خونه و خوش میگذرونم و با تو باید تو اتاق باشی.

میگه میخوام اسلامو بهت نشون بدم. میگه حالا میبینی که زن صیغه میکنم هرچقدر دلم بخواد و تو حق نداری اعتراض کنی چون اسلام اجازه داده.
ازش متنفرم با همه وجودم.

اسلام تا این حد دست مردو باز گذاشته و زنو بسته؟ کسی تو این دنیا هست به داده من برسه؟

سلام علیکم،
استاد جواب کامل را داده‌اند، این هم حاشیه‌ای است بر جواب ایشان:
زن در هیچ موردی واجب نیست اطاعت شوهر را نماید مگر در دو مورد، یکی بیرون رفتن از خانه و دیگری بحث نیاز جنسی همسر است (آرایش کردن و ... در منزل هم در همین راستاست). اما در مورد اول اگر در زمان ازدواج مثلاً شرط شده باشد که زن بتواند به فلان دلایل برود بیرون، اگر در زمان ازدواج زن شاغل باشد، و اگر اصلاً اظطراری پیش بیاید زن می‌تواند بدون اجازه‌ی شوهر هم بیرون از منزل برود، در مورد دوم هم اگر بحث لجاجت مطرح باشد یا نیاز شوهر بیش از حد معمول باشد وظیفه‌ی بیش از حد معمول از زن ساقط می‌شود (اگر اشتباه نکنم). خلاصه‌اش اینکه اسلام در هیچ‌کجا اجازه‌ی سوء استفاده از یک قانون را به کسی نمی‌دهد.
شما اگر منزل را که به نام خودتان است به شوهرتان هدیه نکرده باشید می‌توانید او را از آنجا بیرون کنید و از او بخواهید (بر او واجب است) که مناسب شأن شما برایتان منزل مسکونی تهیه کند، مالکیت یا اجاره‌اش فرقی ندارد.
در کل توصیه‌ی علما بر این است که زن و شوهر از حقوق خود با خط قرمزهایی که اسلام تعیین کرده است استفاده نکنند، این حقوق بیشتر برای مواردی است که یک طرف دارد طرف مقابل را تحت فشار قرار می‌دهد یا به هر شکلی به او ظلم می‌کند که در این صورت اسلام با تعیین این حدود جلوی بسیاری از ظلم‌ها را بگیرد تا خانواده سلامت خود را بازیابد. اما در هر صورت خانواده جامعه‌ای بر مبنای عطوفت و ایثار باید باشد و نه جامعه‌ای بر مبنای حدود و قوانین خط‌کش‌وار. در مورد شما اگر ظلم اتفاق افتاده می‌توانید بدون قصد طلاق (که کراهت شدید دارد) از شوهرتان به دادگاه شکایت کنید، دادگاه شوهرتان را به رعایت حدود اسلامی الزام خواهد کرد و اگر شوهر شما قصد آزار شما را داشته باشد دادگاه برای شما بدون نیاز به تأیید شوهرتان از شوهرتان طلاق می‌گیرد.

اگر بنا به رعایت حقوق و در واقع استفاده‌ی از حقوق باشد بدون شک کار برای مرد خیلی سخت‌تر خواهد بود. در واقع تا آنجا که حقیر دیده‌ام در خانواده هیچ چیزی به عهده‌ی زن نیست و همه کار با مرد است، پرداخت مهریه که حق زن است و اگر پرداخت نشود هم دین بر گردن مرد هست و اگر مرد بمیرد باید از مال او به زن بدهند، تهیه (خرید یا اجاره‌ی) خانه و جهیزیه برای آن، کارهای منزل، شیر دادن به بچه‌ها، تمام هزینه‌های معمول همسر و بچه‌ها همگی بر عهده‌ی مرد است، انگار که زن کارش فقط به دنیا آوردن بچه‌ها باشد و اطاعت از شوهر فقط در همان دو مورد، تربیت کردن بچه‌ها هم اگرچه تا حدود زیادی بر عهده‌ی زن هست ولی زن برای انجام یا عدم انجام آن جوابگوی خداست و نه هیچ کس دیگر. در مورد کار منزل که گفتم بر عهده‌ی مرد است در واقع اینطور بیان می‌شود که زن که کار خانه می‌کند می‌تواند در قبال آن از شوهرش مزد طلب کند یا از او کنیز بخواهد و بر عهده‌ی مرد است که پرداخت یا تهیه کند، در مورد شیر دادن هم باز زن می‌تواند در قبال آن مزد طلب کند یا از مرد بخواهد که دایه اختیار کند ... پس در واقع زن می‌تواند از هر دوی این کارها امتناع کند. اگر فمینیستها می‌دانستند حقوق زن در اسلام چگونه است یک لحظه برای مسلمان شدن شک نمی‌کردند. زن ایرانی که بی‌هیچ‌چشم‌داشتی تمامی این کارها را می‌کند و متأسفانه الآن دیگر در کار بیرون خانه هم همدوش شوهرش کار می‌کند تا بار مالی روی دوش شوهرش کمتر باشد در واقع تمام این کارها فقط منتی است که بر سر شوهرش دارد و چیزی که شما تعریف کرده‌اید فقط مایه‌ی تأسف است که ما مردها چه مقدار ممکن است بی‌چشم‌و‌رو بشویم. خدا کند که بدهای ما هدایت شوند و خوبهای ما گمراه نشوند، زنان هم ان شاء الله تا دیر نشده بفهمند که همان زن بمانند بهتر است تا اینکه سعی کنند مثل ما یا رغیبی برای ما باشند ...

[="Indigo"]

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
سلام
اینقدر قلبم پر از درده که توان تایپ ندارم. اگر اینها امتحانه من صراحتا میگم شکست خوردم خدایا ادامه نده...

شرایط بدیه... اما این حرف جالبی نیست ...

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
کار جدیدی که همسرم در پیش گرفته...
طبق قوانین اسلام با من رفتار کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی از تمام اختیاراتش کامل استفاده کنه

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
.کلا حق ندارم هیچوقت از خونه خارج شم مگر اون بگه. کلا ارتباطم با خانواده و دوستام قطع. هیچ کس از خانواده من حق اومدن به منزل مارو نداره.
برای همه مسائل باید ازش اطاعت کنم.مسافرت با خانواده اون.مکان تحویل سال... در هیچ مساله ای از من مشورت نگیره و کلا من تنها کاری که باید انجام بدم رابطه ج.. و دیگه هیچ حقی ندارم و دیگه از وسایل پیشگیری استفاده نمیکنه و میگه اینقدر قرص بخور تا بمیری.میگه حق نداری از تلفن خونه من استفاده کنی (اگر یادتون باشه خونه ماله منه) میگم این خونه که ماله منه میگه پ.ل تلفنشو من میدم. اینترنت راضی نیستم استفاده کنی!(الان خوابه). با کسی حق نداری حرف بزنی.هروقت دلم خواست میرم مسافرت با دوستام و تو باید خونه باشی و حق خروج نداری. هرکس دلم خواست میارم خونه و خوش میگذرونم و با تو باید تو اتاق باشی.

میگه میخوام اسلامو بهت نشون بدم. میگه حالا میبینی که زن صیغه میکنم هرچقدر دلم بخواد و تو حق نداری اعتراض کنی چون اسلام اجازه داده.

همچین اختیاراتی هم اسلام بهش نداده که هر کاری دلش بخواد بکنه.... مردی میتونه جلوی بیرون رفتن زنشو بگیره که از لحاظ روانی و رفتاری سالم باشه.... والا یه روان پریش نمیتونه تو خونه ای شمارو زندانی کنه که امنیت جانی و مالی نداشته باشی...

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
میگه میخوام اسلامو بهت نشون بدم

بهش بگو پس منم قوانین اسلامی و نشونت میدم...

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
کسی تو این دنیا هست به داده من برسه؟

اول دعا میکنم خانواده ی منطقی داشته باشین...موردایی مثه شما من زیاد دیدم... کلا این مردایی که کمپوت هارت و پورتن تا دوتا تو دهنی نخورن آدم نمیشن... باید هر جور شده تو کله اش فرو کنی که اسیر نگرفته.... واسه همینم نیاز شدید به حمایت خانواده دارین.... دوسه بار پله های دادگاه و بره بالا و بیاد پایین درست میشه...
دوسه تا شکایت...
دوسه تا حمایت که ببینه از خانواده تون میبینه اونجورام که فک میکنه نیست...
اول به خانواده تون بگین باهاش جدی صحبت کنن و اتمام حجت کنن...
اگه بازم به رفتارش ادامه داد....اونوقت لازم میشه یه شکایت بکنین...[/]

نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا سلام
اینقدر قلبم پر از درده که توان تایپ ندارم. اگر اینها امتحانه من صراحتا میگم شکست خوردم خدایا ادامه نده...
با اینکه نیاز دارم دردودل کنم و دارم منفجر میشم ولی سرتونو به درد نمیارم و میرم سر اصل مطلب.
روز به روز زندگی ما داره طاقت فرساتر میشه. کار جدیدی که همسرم در پیش گرفته...
طبق قوانین اسلام با من رفتار کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی از تمام اختیاراتش کامل استفاده کنه.کلا حق ندارم هیچوقت از خونه خارج شم مگر اون بگه. کلا ارتباطم با خانواده و دوستام قطع. هیچ کس از خانواده من حق اومدن به منزل مارو نداره.
برای همه مسائل باید ازش اطاعت کنم.مسافرت با خانواده اون.مکان تحویل سال... در هیچ مساله ای از من مشورت نگیره و کلا من تنها کاری که باید انجام بدم رابطه ج.. و دیگه هیچ حقی ندارم و دیگه از وسایل پیشگیری استفاده نمیکنه و میگه اینقدر قرص بخور تا بمیری.میگه حق نداری از تلفن خونه من استفاده کنی (اگر یادتون باشه خونه ماله منه) میگم این خونه که ماله منه میگه پ.ل تلفنشو من میدم. اینترنت راضی نیستم استفاده کنی!(الان خوابه). با کسی حق نداری حرف بزنی.هروقت دلم خواست میرم مسافرت با دوستام و تو باید خونه باشی و حق خروج نداری. هرکس دلم خواست میارم خونه و خوش میگذرونم و با تو باید تو اتاق باشی.

میگه میخوام اسلامو بهت نشون بدم. میگه حالا میبینی که زن صیغه میکنم هرچقدر دلم بخواد و تو حق نداری اعتراض کنی چون اسلام اجازه داده.
ازش متنفرم با همه وجودم.

اسلام تا این حد دست مردو باز گذاشته و زنو بسته؟ کسی تو این دنیا هست به داده من برسه.
سلام دوست عزیز
دوستان محترم به جای اینکه با همدیگه سر اینکه عرب الگوی ما باشد یا نه بحث کنیم از هدف اصلی که کمک به این دوست محترم است غافل نشید. دوست عزیز با توجه به مسائلی که در بالا نوشتی سوالاتی برام پیش اومده که چه مسائلی باعث ایجاد این نوع مشکل شده؟ آیا تفاوت مذهبی زیادی بین شما و همسرتون هست؟ آیا بدون دلیل از ابتدای زندگی همین طور بوده؟ آیا از لحاظ جنسی شما ایشون رو تامین نکردید؟ آیا مشکلات عاطفی بین شما وجود دارد؟ یا شاید ایشون دچار بیماری روحی و روانی مثل پارانوئید شدن و سوء ظن و بدبینی شدیدی دارن که اجازه بیرون رفتن به شما نمیدن؟ این مسئله نیاز به بررسی دقیق داره که فک نکنم جواب سوالاتون را توی این سایت پیدا کنید. به نظرم باید حتما حضوراً پیش یه روانشناس حاذق برید و از ایشون کمک بگیرید. تا دقیق بررسی کنن که علت چیست و چطور میشه به شما کمک کرد.
امیدوارم موفق باشید.

دوست عزیز
تشخیص من این است که ایشون از اختلال پارانویید رنج می بره. یا شخصیت پارانوییدی داره که درمانش سخته و با دادگاه رفتن درست نمیشه نیاز به روان درمانی به همراه دارو درمانی داره که متاسفانه این طور افراد خود را بیمار نمیدون و بردن اونها به نزد روانپزشک کار بسیار سختی است.
امیدوارم خدا بهتون کمک کنه.

دوست عزیز شمیم الزهرا

خیلی از وضع زندگی شما ناراحت شدم حس نفرت در من شعله ور شده، امیدوارم بتونین از راههایی که کارشناس محترم گفتین به آرامش برسین.

شمیم جان شاید شما کمی خودتونو دست کم میگیرین!! مثلا نباید به هر چی که اون میخواد بدون چون و چرا اجرایی کنی، مثل بشور و بساب و آشپزی کردنو اینا ، برای این شخص اینا به منزله وظیفه ای برای شما در اومده، برای خودتون مرز بندی کنین (در عمل) خارج از مرز و محدوده حرکت نکنیند بذارین به این نقطه برسه که بدون شما زندگی براش دشواره ، ولی شما بدون اون راحت میتونین زندگی کنین.

براتون دعا میکنم.

[=Microsoft Sans Serif]درود :Gol:

اميدوار;499526 نوشت:

از نوع رفتار و گفتار همسرتان فهمیده می شود که ایشان فردی متوقع، زیاده خواه و لجوج هستند و به نحوی از دینمداری شما دل خوشی ندارند و لذا با لجاجت قصد عقده گشایی دارند.

جناب امیدوار، آیا شما با همسر ایشان به صورت مستقیم گفت و گو کرده‌اید که دریافته‌اید وی، آن صفت‌های بالا را ذاتاً دارا می‌باشند و میخواهند از اسلام سواستفاده کنند؟

*****


اميدوار;499526 نوشت:

در رابطه با صیغه هم ایشان قصد سوء استفاده دارند، اسلام هیچگاه ازدواج موقت را واجب نکرده است اما ظلم به بندگان و از جمله همسر را حرام کرده است...

در پناه خدای متعال موفق باشید

با عرض سلام و ادب

برام سواله که چرا به ایشان توصیه نکردید تا به دادگاه مراجعه کنند؟ در این قبیل شرایط اگر بدرفتاری مرد ثابت شود دادگاه اسلامی برای زنان پشت و پناه است.

درمورد صیغه هم همسر ایشان بدون اجازه او حق صیغه را ندارد و اگر ثابت شود چنین کاری کرده دادگاه به ایشان حق طلاق میدهد.

لازمه این را اضافه کنم که بنده توصیه به طلاق نمیکنم. اما وقتی مرد متوجه شود که پا رو از حدش فراتر گذاشته و اینطور هم نیست که هرکاری دوست داشته باشد میتواند بکند ، در رفتارش تجدید نظر خواهد کرد...

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
اینقدر قلبم پر از درده که توان تایپ ندارم. اگر اینها امتحانه من صراحتا میگم شکست خوردم خدایا ادامه نده...
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش بزرگوار از چه کسی شکست خوردید ؟ از خودتان ؟ از شوهرتان ؟ از خداوند ؟ شوهرتان تا خود شما تسلیم نشوید توان شکست شما را ندارد . خداهم نعوذبالله ظالم نیست کهبخواهد زور آزمایی کند و بنده هایش را آنقدر شکنجه کند تا شکستشان بدهد . میماند خودتان !!! بله بزرگوار شما از خودتان شکست خوردید چون در مقابل احکام خداوند در مورد خودتان روش تفریط ودر مقابل ظلم همسرتان روش اجازه به افراط را در پیش گرفته اید . شما کرامت انسانی خود را فدای کج فهمی احکام نموده اید احکام دینی که ؛ عالی ترین وزیبا ترین قوانین را برای انسان ها قرار داده . خانمی را میشناختم که همواره مورد ظلم همسر وخانواده ی همسر و حتی برادرانش وحتی فرزندانش بود هر کسی هر گاه که خشم گریبانش را میگرفت یک جوری خشمش را بر سر این خانم خالی میکرد. خانم دیگری را هم که از همکاران بود میشناختم که مرتبا" در آزمون وکالت شرکت میکرد وبرای بار هفتم رد میشد با وجود این که اورا به قانون سیار میشناختیم . همکار محترمی داشتیم که مدرس علوم روانشناسی بودند وبسیار خبره. خانم اول را خودم نزد ایشان بردم . تشخیصش تمایل به خود آزاری این خانم بود که اجازه میداد تا دیگران اورا تحقیر کنند و آزار دهند . خانم دوم را هم روزی در دفتر کارمان در حالی که ایشان مشکل خود را بازگو وتقاضای راهنمایی داشتند اینطور خطاب کردند که دوست عزیز روابط شما با خانواده واجتماع چگونه است وایشان گفتند من مطیع محضم ودر خانواده مطیع افراد آن ودر اجتماع مطیع گذشت مطلق وگاهی هم کوتاه آمدن از حقم تا درگیری ایجاد نشود دوست روانشناسمان گفتند شما هرگز در آزمون وکالت قبول نمیشوید اگر هم در تئوری قبول شوید هرگز در کارتان موفق نمیشوید زیرا اول باید یاد بگیرید که از حق خود دفاع کنید وسپس به فکر دفاع ازحق دیگران باشید . شما بزرگوار نیز حقوق خود را نمی شناسید آن وقت حقوق همسرتان در اسلام را بر میشمارید ؟ باور کنید قافیه را کلا" از دست داده اید توصیه میکنم کمی به حقوق خود در اسلام (فقهی) وحقوق خود در قانون بپردازید ونگذارید دیگران برای شما حقوق تدوین کنند .باور کنید اگر همه یدنیا هم بخواهند به دادشما برسند تا شما خودتان روش خودتان را عوض نکنید هیچ فایده ای ندارد

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
سلام
اینقدر قلبم پر از درده که توان تایپ ندارم. اگر اینها امتحانه من صراحتا میگم شکست خوردم خدایا ادامه نده...
با اینکه نیاز دارم دردودل کنم و دارم منفجر میشم ولی سرتونو به درد نمیارم و میرم سر اصل مطلب.
روز به روز زندگی ما داره طاقت فرساتر میشه. کار جدیدی که همسرم در پیش گرفته...
طبق قوانین اسلام با من رفتار کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی از تمام اختیاراتش کامل استفاده کنه.کلا حق ندارم هیچوقت از خونه خارج شم مگر اون بگه. کلا ارتباطم با خانواده و دوستام قطع. هیچ کس از خانواده من حق اومدن به منزل مارو نداره.
برای همه مسائل باید ازش اطاعت کنم.مسافرت با خانواده اون.مکان تحویل سال... در هیچ مساله ای از من مشورت نگیره و کلا من تنها کاری که باید انجام بدم رابطه ج.. و دیگه هیچ حقی ندارم و دیگه از وسایل پیشگیری استفاده نمیکنه و میگه اینقدر قرص بخور تا بمیری.میگه حق نداری از تلفن خونه من استفاده کنی (اگر یادتون باشه خونه ماله منه) میگم این خونه که ماله منه میگه پ.ل تلفنشو من میدم. اینترنت راضی نیستم استفاده کنی!(الان خوابه). با کسی حق نداری حرف بزنی.هروقت دلم خواست میرم مسافرت با دوستام و تو باید خونه باشی و حق خروج نداری. هرکس دلم خواست میارم خونه و خوش میگذرونم و با تو باید تو اتاق باشی.

میگه میخوام اسلامو بهت نشون بدم. میگه حالا میبینی که زن صیغه میکنم هرچقدر دلم بخواد و تو حق نداری اعتراض کنی چون اسلام اجازه داده.
ازش متنفرم با همه وجودم.

اسلام تا این حد دست مردو باز گذاشته و زنو بسته؟ کسی تو این دنیا هست به داده من برسه؟

سلام

واقعا ناراحت شدم.:Ghamgin:

تنها چیزی که به ذهنم رسید اینه که یا شما خودت رو از این وضعیت نجات بده.(قبلا هم تاپیکی که شما در مورد خونه نوشته بودید خوندم.)
یا اینکه سعی کنید به قدری ناراحت نشید که باعث بشه به خودتون ضربه ای زده بشه.(تحمل رو ببرید بالا)

چون یکی از آشنایان ما هم همین طور بود.(همسرش رفتارهای شبیه همسر شما رو داشت).متاسفانه الان خانم بیماری ام اس (بطور شدید) گرفته و همسرش هم هروقت می بینه خانومش داره حالش بد میشه ، میفرسته خونه مادر خانومش.بعدش که حالش خوب میشه میگه بیارینش خونه خودمون .هیچ کس حق نداره در مسایل ما دخالت کنه و با همسرم ارتباط برقرار کنه.
به خانم هم هرچقدر میگن طلاق بگیر(میتونی و امکانش برات هست) میگه : نههههه شوهرمه ، دوستش دارم.
دیگه ما موندیم این چجور شوهریه که خانومش یه ذره هم براش ارزش نداره.:Ghamgin:

یا یکی از اقوام بود که همسرش (نه تا این حد)وی خیلی ازش انتظار داشت و خیلی هم برای خانومش ارزش قایل نبود.میگفت هرچی من میگم باید باشه.
آخرش خانوم از فشار عصبی ؛ بیماری پوستی صدف رو گرفت.(که درمان نداره)

خلاصه یا مراقب خودتون باشید یا سعی کنید شرایط رو (حالا هرجوری که درسته) تغییرش بدین.
ان شا الله درست میشه.

یاحق

با سلام و احترام

من کوچیکتر از اونی ام که بخوام نظر بدم ولی یه موردی یادم افتاد، توکل به خدا عرض می کنم:
استاد ماندگاری تو یکی از برنامه های سمت خدا یه صحبت خیلی قشنگی داشتتن، گفتن خدا تو دل هر مشکلی دو تا راز گذاشته، یکی راز "کشف خودم" یکی راز "کشف خدا".

از ته دل براتون آرزوی آرامش می کنم، ولی یه عرض دیگه هم داشتم امیدوارم حلالم کنین:
من بلافاصله بعد از خوندن پست اول شما، یه سوء ظن پیدا کردم که انشاءالله می بخشین. از بابت اینکه گفتین همسرتون میگه اسلام رو نشونت می دم...ته دلم گفتم حتما همسرتون زیاد مقید به دین نیستن و شما این مورد رو زیاد به رخشون کشیدین و همسرتون از این موضوع سرخورده شدن که دارن مقابله می کنن و از همون دری که احیانا احساس می کنن ضعف دارن، وارد شدن تا به زعم خودشون بهتون نشون بدن که اسلامی که انتظار دارین ایشون موازینشو رعایت کنن داره مایه ی عذاب شما رو فراهم می کنه، که به استناد فرمایش جناب امیدوار، این اسلام ابداع همسرتونه و اسلام واقعی این نیست.

مجدد عرض می کنم که اینا رو گفتم تا ازتون حلالیت بگیرم، ببخشید که راجع به شما بد فکر کردم.

اميدوار;499526 نوشت:
بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر شما خواهر محترم

از نوع رفتار و گفتار همسرتان فهمیده می شود که ایشان فردی متوقع، زیاده خواه و لجوج هستند و به نحوی از دینمداری شما دل خوشی ندارند و لذا با لجاجت قصد عقده گشایی دارند.
به هر حال توجه داشته باشید اسلامی که ایشان قصد پیاده کردن آن را دارد، اسلامی است که از سوی همسر شما ابداع و جعل شده است!!
چرا که اسلام راستین به مهر ورزی و عدالت دعوت می کند و از ظلم و ستم نهی می کند...
مستحضرید که پرداخت نفقه بر مرد واجب است و در این موضوع کسب رضایت وی شرط نیست. بنابراین استفاده از تلفن، اینترنت و دیگر امکانات رفاهی نیاز به اجازه و رضایت وی ندارد.
در رابطه با خروج از منزل و ارتباط با اقوام نیز تفاوت فتاوا وجود دارد که لازم است با ذکر شرایط خانوادگی خود این موضوع را از کارشناسان محترم فقه جویا شوید. اما به طور خلاصه توجه داشته باشید که ایشان اجازه زندانی کردن شما را ندارند و شما حق دارید با بستگان خود رفت و آمد داشته باشید...
در رابطه با صیغه هم ایشان قصد سوء استفاده دارند، اسلام هیچگاه ازدواج موقت را واجب نکرده است اما ظلم به بندگان و از جمله همسر را حرام کرده است...

در پناه خدای متعال موفق باشید


سلام خدمت همه شما بزرگواران و به خصوص جناب امیدوار که منو یاری میکنین
ضمن تشکر از همه دوستان. این تایپیک رو من تقریبا 20 روز پیش زدم که تازه باز شده و اتفاقات زیادی این بین افتاده.
مطالبی که فرمودین همش جای بحث داره.
همسرم میگه پرداخت نفقه یعنی همینکه پول خورد و خوراک تهیه میشه و بهم میده و پول توجیبی جز نفقه نیست و اون داره به من لطف میکنه که پول هم میده.
خروج از منزل طبق فتوای ایت الله سیستانی (مرجع ما) بدون اذن همسر حتی برای کسب علم دین یا اطلاع از پدر و مادر یا رای دادن در انتخابات صحیح نیست (پس ایشون حتی اگر منو زندانی هم کنن از نظر شرعی کاره خطایی نکردن)

من برای آروم شدنه همسرم یکسری کارها در این 20 روز کردم که تا حدی موثر بود و تا حدی آرومش کرده اما نفرته عجیبش از آدمای مذهبی سره جاشه و واقعا خیلی بنیادی باید کاری بشه (قابل توجه دوستان همسر من از همه آدمای مذهبی و افرادی که در این نظام خدمت میکنن یا دفاع میکنن.بدشون میاد نه فقط روی من حساس باشن.
(اگر مایلین از اتفاقاتی که افتاد بگم)

تنها-;499576 نوشت:
سلام به شما دوست عزیز
من پیام شمارو خوندم و خیلی ناراحت شدم ولی یه سوالهایی تو ذهنم ایجاد شده اینکه شما خانم مذهبی هستید و همسرتون خیر؟
مشکل حادی بین شما و همسرتون پیش اومده که ایشون اینجورتصمیم هارو گرفته ؟
من حس میکنم یه لج و لج بازی بین شما اتفاق افتاده و ایشون تو یه بحث و عصبانیت این حرفارو بهتون زده یا نه همینجوری عادی که فکر میکنم بعید باش

سلام دوست عزیز ممنونم از توجهت. من در تایپیک های گذشتم خیلی کامل از شرایطمونو توضیح دادم که لینک هاشو خدمتتون میذارم.
http://www.askdin.com/thread28143.html
http://www.askdin.com/thread28404.html
http://www.askdin.com/thread28539.html
http://www.askdin.com/thread29617.html

*ahmad*;499600 نوشت:
اگه ایشون واقعا میبخواد مطابق دستور اسلام با شما رفتار کنه باید به این حدیث پیامبر اکرم توجه داشته باشه که حضرت فرمودند:
«ما اکرام النساء الا الکریم و ما اهانهن الا اللئیم»
هیچ کسی زنان را گرامی نمی‌دارد، مگر انسان کریم و با شخصیت...
و هیچ کس به زنان اهانت نمی‌کند مگر انسان پست و بی مایه...
(نهج الفصاحه)

سلام دوست عزیز.
جوابه همسره من به این حرفا اینه: اینا مستحبه خدا واجب که نکرده! حقی که خدا داده رو استفاده کنیم هم هیچ گناهی نداره!

.امین.;499779 نوشت:
با عرض سلام و ادب

برام سواله که چرا به ایشان توصیه نکردید تا به دادگاه مراجعه کنند؟ در این قبیل شرایط اگر بدرفتاری مرد ثابت شود دادگاه اسلامی برای زنان پشت و پناه است.

درمورد صیغه هم همسر ایشان بدون اجازه او حق صیغه را ندارد و اگر ثابت شود چنین کاری کرده دادگاه به ایشان حق طلاق میدهد.

لازمه این را اضافه کنم که بنده توصیه به طلاق نمیکنم. اما وقتی مرد متوجه شود که پا رو از حدش فراتر گذاشته و اینطور هم نیست که هرکاری دوست داشته باشد میتواند بکند ، در رفتارش تجدید نظر خواهد کرد...


دوستان عزیزی که درباره دادگاه رفتن پیشنهاد دادن. تاحالا یک مورد زن در اقوام داشتین که پاش به دادگاه باز بشه؟ میدونین حتی بررسی یک شکایت چند ماه طول میکشه؟ میدونین کافیه اسمه دادگاهو یک زن بیاره تا همه وجوده شوهرش بشه تنفر ازش و قبحه زیادی این کار داره؟ دوستان الان کسایی فقط میرن دادگاه که تصمیمه قطعیه جدایی دارن چون اولا برای اینکه بدرفتاریه مرد ثابت بشه (اصلا امکان نداره کسی بتونه ثابت کنه و فقط در حالته اینکه جراحت اونقدر زیاد باشه تا پزشک قانونی که تونسته حالا مثلا چند روز بعدش بره تایید کنه و تازه اثبات بشه این کارو شوهرش کرده یعنی گاهی حتی شاهد میخواد که مگه تو خونه یک زوج دوربین مخفی داره یا میان جلوی خانواده دعوا میکنن؟؟)
اصولا بدرفتاری جز کتک زدن اونم در حدی که بالا عرض کردم فقط مورده قبوله دادگاهه.
صیغه هم بله دوسته عزیز بدون اذنه همسره دائم مرد میتونه هرچقدر بخواد صیغه کنه و اصلا دادگاه هم مشکلی نداره با این موضوع.

••ostad••;499819 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش بزرگوار از چه کسی شکست خوردید ؟ از خودتان ؟ از شوهرتان ؟ از خداوند ؟ شوهرتان تا خود شما تسلیم نشوید توان شکست شما را ندارد . خداهم نعوذبالله ظالم نیست کهبخواهد زور آزمایی کند و بنده هایش را آنقدر شکنجه کند تا شکستشان بدهد . میماند خودتان !!! بله بزرگوار شما از خودتان شکست خوردید چون در مقابل احکام خداوند در مورد خودتان روش تفریط ودر مقابل ظلم همسرتان روش اجازه به افراط را در پیش گرفته اید . شما کرامت انسانی خود را فدای کج فهمی احکام نموده اید احکام دینی که ؛ عالی ترین وزیبا ترین قوانین را برای انسان ها قرار داده . خانمی را میشناختم که همواره مورد ظلم همسر وخانواده ی همسر و حتی برادرانش وحتی فرزندانش بود هر کسی هر گاه که خشم گریبانش را میگرفت یک جوری خشمش را بر سر این خانم خالی میکرد. خانم دیگری را هم که از همکاران بود میشناختم که مرتبا" در آزمون وکالت شرکت میکرد وبرای بار هفتم رد میشد با وجود این که اورا به قانون سیار میشناختیم . همکار محترمی داشتیم که مدرس علوم روانشناسی بودند وبسیار خبره. خانم اول را خودم نزد ایشان بردم . تشخیصش تمایل به خود آزاری این خانم بود که اجازه میداد تا دیگران اورا تحقیر کنند و آزار دهند . خانم دوم را هم روزی در دفتر کارمان در حالی که ایشان مشکل خود را بازگو وتقاضای راهنمایی داشتند اینطور خطاب کردند که دوست عزیز روابط شما با خانواده واجتماع چگونه است وایشان گفتند من مطیع محضم ودر خانواده مطیع افراد آن ودر اجتماع مطیع گذشت مطلق وگاهی هم کوتاه آمدن از حقم تا درگیری ایجاد نشود دوست روانشناسمان گفتند شما هرگز در آزمون وکالت قبول نمیشوید اگر هم در تئوری قبول شوید هرگز در کارتان موفق نمیشوید زیرا اول باید یاد بگیرید که از حق خود دفاع کنید وسپس به فکر دفاع ازحق دیگران باشید . شما بزرگوار نیز حقوق خود را نمی شناسید آن وقت حقوق همسرتان در اسلام را بر میشمارید ؟ باور کنید قافیه را کلا" از دست داده اید توصیه میکنم کمی به حقوق خود در اسلام (فقهی) وحقوق خود در قانون بپردازید ونگذارید دیگران برای شما حقوق تدوین کنند .باور کنید اگر همه یدنیا هم بخواهند به دادشما برسند تا شما خودتان روش خودتان را عوض نکنید هیچ فایده ای ندارد

از اینکه شما هم برام پاسخ گذاشتین خیلییی خوشحال شدم واقعا ممنونم.
من در مقابله خدا شکست خوردم. چون با گذشته سه سالو نیم در مقابله این امتحانه خدا هنو حتی درست راه های موفقیت رو پیدا نکردم و نتونستم آرامشی که باید برای شوهرم ایجاد میکردمو فراهم کنم.

ممنونم از حرفاتون. اما آیا اینطوری درسته که هرکس حقه خود رو فریاد بزنه؟ پس زندگی بر اساسه اخلاق چی میشه؟ من آرزو داشتم که اونقدر توانمند بودم تا زندگیم با همسرمو بر اساس عشق و اخلاق پیش ببرم. من نمیخوام حقوقی که اون انجام نمیده بر سرش بزنم و بخوام با زور پس بگیرم این حق مگر چه چیزی به همراه داره؟ مگر کسی جز آرامش در زندگی چه چیزی میخواد؟

شاید زندگیه من با ایده آله ذهنم خیلی فرق داشته باشه اما به نظره من درست اینه که زن و شوهر بی دریغ به پای هم محبت بریزن نه با چوب خطه قانون و حقوقشون.

شمیم الزهرا;499896 نوشت:

من در مقابله خدا شکست خوردم. چون با گذشته سه سالو نیم در مقابله این امتحانه خدا هنو حتی درست راه های موفقیت رو پیدا نکردم و نتونستم آرامشی که باید برای شوهرم ایجاد میکردمو فراهم کنم.
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش خواهر عزیزم امتحان خدا در زور شنیدن نیست باور کنید تا شما ظلم را قبول دارید ایشان هم دریغ نمیکنند . کسی که در مقابل حقوق خود سکوت میکند یعنی خودش به ظالم اجازه میدهد که به اوظلم شود . در تاپیک های قبلی هم دوستان به شما راهنمایی کردند اما.... شما نمیخواهید قبول کنید که زیر بار ظلم نروید این مطلب دوعلت میتواند داشته باشد 1- شما دیوانه وار عاشق همسرتان هستید 2- شما درمقابل ایشان بسیار ضعیف و خود آزار هستید البته ببخشید که رک میگویم قصدم توهین نیست فقط حل مشکل شما مد نظرم است

آبـرنـگـ;499718 نوشت:
جناب امیدوار، آیا شما با همسر ایشان به صورت مستقیم گفت و گو کرده‌اید که دریافته‌اید وی، آن صفت‌های بالا را ذاتاً دارا می‌باشند و میخواهند از اسلام سواستفاده کنند؟

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت محضر حضرتعالی

از دقت و توجه تان ممنون و سپاسگزارم.
سوال حضرتعالی را کاملا درست و بجا می دانم...
در عین حال توجه داشته باشید که قضاوت بنده نسبت به همسر ایشان، صرفا ناشی از این تاپیک نیست. بلکه نتیجه تاپیکهای متعددی است که تقریبا از یکسال قبل سرکار شمیم ایجاد نمودند و در آن به توصیف ویژگیهای همسر خود پرداختند. ( می توانید به تاپیکهای مربوطه مراجعه بفرمایید). به این نکته اضافه بفرمایید پیامهای خصوصی سرکار شمیم را.

با قدردانی

[="Microsoft Sans Serif"]درود :Gol:

اميدوار;499933 نوشت:
بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت محضر حضرتعالی
از دقت و توجه تان ممنون و سپاسگزارم.
سوال حضرتعالی را کاملا درست و بجا می دانم...
در عین حال توجه داشته باشید که قضاوت بنده نسبت به همسر ایشان، صرفا ناشی از این تاپیک نیست. بلکه نتیجه تاپیکهای متعددی است که تقریبا از یکسال قبل سرکار شمیم ایجاد نمودند و در آن به توصیف ویژگیهای همسر خود پرداختند. ( می توانید به تاپیکهای مربوطه مراجعه بفرمایید). به این نکته اضافه بفرمایید پیامهای خصوصی سرکار شمیم را.
با قدردانی

شکی در این نیست که آگاهی شما، در مورد زندگی ایشان، بیش از دیگران در اینجا می‌باشد.
ولی شما، بازهم به صورت مستقیم با شوهر وی گفت و گو نکرده‌اید.
داریوش اول: میان دوتن، قضاوت نخواهم کرد، مگر آن‌که سخنان هردو را بشنوم (همانگونه که می‌دانید، در این مورد، حدیث‌های مشابه هم داریم).
بیشتر مردم، نمی‌توانند ایراد‌های مهم خود را ببینند؛ که اگر می‌توانستند، دیگر به چیزی به نام آیینه، نیازی نداشتند!

شمیم الزهرا;499896 نوشت:
من در مقابله خدا شکست خوردم. چون با گذشته سه سالو نیم در مقابله این امتحانه خدا هنو حتی درست راه های موفقیت رو پیدا نکردم و نتونستم آرامشی که باید برای شوهرم ایجاد میکردمو فراهم کنم.

ممنونم از حرفاتون. اما آیا اینطوری درسته که هرکس حقه خود رو فریاد بزنه؟ پس زندگی بر اساسه اخلاق چی میشه؟ من آرزو داشتم که اونقدر توانمند بودم تا زندگیم با همسرمو بر اساس عشق و اخلاق پیش ببرم. من نمیخوام حقوقی که اون انجام نمیده بر سرش بزنم و بخوام با زور پس بگیرم این حق مگر چه چیزی به همراه داره؟ مگر کسی جز آرامش در زندگی چه چیزی میخواد؟

شاید زندگیه من با ایده آله ذهنم خیلی فرق داشته باشه اما به نظره من درست اینه که زن و شوهر بی دریغ به پای هم محبت بریزن نه با چوب خطه قانون و حقوقشون.

شمیم جون خانواده یک جامعه کوچیکه ، افراد با یکدیگر در تعاملن و در یکدیگر تاثیر و تاثر دارند ، چطور ممکنه در این جامعه همه چی یکطرفه باشه؟

اخلاق حکم میکنه که همه چیز در حد و توان انسان باشد تا کار به جاهایی باریک نکشه، خانم خوب شما چون بیش از توانت مایه گذاشتی الان آرامشتو از دست دادی، در یک جاده یکطرفه لطفهایی رو کردی که الان به حساب وظیفه ات گذاشته اند!!

به نظر من شما اگر بخواهید آنقدر توانمند هستید که بتوانید به حداقلهای ایده آلتون برسید ،همه بگیر و ببندهای دنیا فقط برای رسیدن به آرامشه ولی اگر هر کسی بخواد خودش یه راهی رو برای رسیدن تعریف کنه ، میشه همین زندگی.

محل زندگی باید با یه جایی مثل پادگان فرق کنه ، تو پادگان حداقلش اینه که سرباز مدت مشخصی بسر میبره ولی شما تا کی میخوای با رفتاری که ازش تعریف اخلاقی در آوردین ادامه بدین.

الحمدالله راه برای گشایش بازه ، فقط باید خودت بخوای.

موفق باشید.

شمیم الزهرا;499896 نوشت:
جوابه همسره من به این حرفا اینه: اینا مستحبه خدا واجب که نکرده! حقی که خدا داده رو استفاده کنیم هم هیچ گناهی نداره!

به نظر من شما باید پیش یه روانشناس و عالم دینی برید و حضوری همه مسائل رو از سیر تا پیاز براش توضیح بدید تا ریشه شناسی بشه. ببینید مشکل همسرتون چیه حلش کنید. اگه واقعا به واجبات اسلام پایبنده خب باید بدونه که این رفتارش حرام قطعیه. اگه از اسلام خوشش نمیاد و فکر میکنه که خودش روش زندگی بهتری سراغ داره خب حداقل مطابق اعتقادات خوش عمل کنه.
راستی شما کاارهای خونه رو انجام میدید؟ (آشپزی و ...) همسرتون میدونه که بر شما واجب نیست که هیچ کاری رو توی خونه انجام بدید؟

شمیم الزهرا;499896 نوشت:
دوستان عزیزی که درباره دادگاه رفتن پیشنهاد دادن. تاحالا یک مورد زن در اقوام داشتین که پاش به دادگاه باز بشه؟ میدونین حتی بررسی یک شکایت چند ماه طول میکشه؟

با عرض سلام

سرکار خانم محترم ، تنظیم شکایت بیشتر طول میکشد یا بدرفتاریهای همسرتان؟

شمیم الزهرا;499896 نوشت:
میدونین کافیه اسمه دادگاهو یک زن بیاره تا همه وجوده شوهرش بشه تنفر ازش و قبحه زیادی این کار داره؟

خب معلومه شما یا از ایشان میترسید یا از عواقب طلاق یا اینکه علاقه زیاد باعث شده اینچنین تسلیم شوید. در هر صورت سفارش بنده به منظور طلاق نبود و صرفا برای تهدید ایشان بود. شما حتی نباید از باز شدن پایتان به دادگاه واهمه داشته باشید.
زیرا از دو حالت خارج نیست. یا همسرتان با اینکار آنقدر از شما متنفر میشود که تصمیم به جدایی میگیرد و یا اینکه دیگر شما را چنین بی پشت و پناه به حساب نمیاورد و متنبه خواهد شد.

درصورت اول نظر شخص بنده این هست که اگر مردی بخواهد همسرش را طلاق دهد دیر یا زود چنین کاری را انجام خواهد داد، پس هرچه زودتر بهتر. و اگر واقعا چنین قصدی نداشته باشد دنیا هم جمع شوند این کار را نمیکند.

شمیم الزهرا;499896 نوشت:
صیغه هم بله دوسته عزیز بدون اذنه همسره دائم مرد میتونه هرچقدر بخواد صیغه کنه و اصلا دادگاه هم مشکلی نداره با این موضوع.

خیر چنین نیست از نظر قانونی نکاح مرد باید با رضایت همسر اول باشد چه عقد موقت باشد و چه دائم .

ازدواج مجدد

[=arial]اگر مردی بدون کسب اجازه از دادگاه و بدون اطلاع همسرش اقدام به ازدواج با زن دیگری نماید (ازدواج موقت) آیا مجازات قانونی برایش وجود دارد؟ همسر این مرد چه شکایتی میتواند بکند؟
[=arial]طبق بند 10 م 8 ق حمايت خانواده همسر اين فرد ميبتواند تقاضاي گواهي عدم امكان سارش نمايد در مورد مجازات قانوني به نظر ما فكر نميكنيم عمل شوهر جرم محسوب شود
[=arial]_________________
[=arial]اگر مردی[=arial] بدون کسب اجازه از دادگاه و بدون اطلاع همسرش[=arial] اقدام به ازدواج با زن دیگری نماید ([=arial]ازدواج موقت[=arial]) آیا مجازات قانونی برایش وجود دارد؟ همسر این مرد چه شکایتی میتواند بکند؟

[=arial]شما نيز ميتوانيد از موارد 14 گانه يعني شروط ضمن عقد نيز استفاده فرمائيد جهت مطلقه نمودن خود[=arial] چنانچه شروط 14 گانه را همسر شما امضا كرده باشد[=arial] ضمنا در تالار خانواده ازدواج موقت را مطالعه فرمائيد مشروحا پاسخهاي مقتضي داده شده است لازم بذكر است كه برخي از مواد قانون حمايت خانواده نيز ملغي شده است .
[=arial]________________________________________
http://mhjohar.blogfa.com/post/38

در آخر اینکه این صحبتهای بنده برای این بود که بدانید شما هم حق و حقوقی دارید و لازم نیست چشم و گوش بسته تسلیم ایشان بشوید. و همانطور که عرض کردم برای بار سوم میگویم توصیه من به طلاق نیست اما این تذکر میتواند اخطاری باشد برای ایشان تا به خود آمده و حقوقتان را رعایت کند.

[="Tahoma"][="Teal"]
به نام خدا
سلام
خدايا چرا چنين مردايي رو آفريدي؟
مردايي كه از دين متنفرن و عقده شونو سر همسرشون خالي مي كنن تا اونو مثل خودشون كنن؟
.
.
.
.
وبي رو ديدم،دختر شهيدي كه فقط يه مادر براش مونده بود مشكل شما رو داشت و ميگفت من هيچ پشتيباني در مقابل تو (همسرش) ندارم من يه دختر شهيدم با يه مادر پير،پدر و برادري ندارم كه ازم دفاع كنند از دست مادرمم كاري برنمياد تو و خونوادت دارين از موقعيت من سو استفاده ميكنين..........
چرا گاهي ما مردا اينقدر وحشي ميشيم؟!

البته با محبتي كه زن به شوهرش داشت و و درددلي كه با همسرش ميكرد آروم آروم رابطشون داشت خوب ميشد و مرد از رفتار گذشتش داشت پشيمون ميشد.

شايد اين راه،يعني مدتي از دين صحبت نكردن با شوهر و فقط محبت كمك كنه تا ايشون تا حدي نسبت به شما رفتار مهربانانه تري داشته باشن.
اگه پس از يه مدت ايشون رفتارشو تغيير نداد به نظرم ارزش عمر شما رو نداره كه باهاش بيشتر از اين زندگي كنيد.

دعا كنيم:Gol:[/]

در محضر خدا;499829 نوشت:
سلام

واقعا ناراحت شدم.

تنها چیزی که به ذهنم رسید اینه که یا شما خودت رو از این وضعیت نجات بده.(قبلا هم تاپیکی که شما در مورد خونه نوشته بودید خوندم.)
یا اینکه سعی کنید به قدری ناراحت نشید که باعث بشه به خودتون ضربه ای زده بشه.(تحمل رو ببرید بالا)

یاحق


سلام خیلی لطف کردین. دقیقا زدین به هدف. متاسفانه همه اینها از ضعفه ایمانه منه که خدا اگر بر دله من حاکم بود اینقدر دچار تلاطم نمیشدم... و اصلا هم مشکلاته جسمی که فرمودین بعید نیست برام پیش بیاد. ممنونم از تذکره به جاتون.

porteqal;499839 نوشت:
با سلام و احترام

من کوچیکتر از اونی ام که بخوام نظر بدم ولی یه موردی یادم افتاد، توکل به خدا عرض می کنم:
استاد ماندگاری تو یکی از برنامه های سمت خدا یه صحبت خیلی قشنگی داشتتن، گفتن خدا تو دل هر مشکلی دو تا راز گذاشته، یکی راز "کشف خودم" یکی راز "کشف خدا".

از ته دل براتون آرزوی آرامش می کنم، ولی یه عرض دیگه هم داشتم امیدوارم حلالم کنین:
من بلافاصله بعد از خوندن پست اول شما، یه سوء ظن پیدا کردم که انشاءالله می بخشین. از بابت اینکه گفتین همسرتون میگه اسلام رو نشونت می دم...ته دلم گفتم حتما همسرتون زیاد مقید به دین نیستن و شما این مورد رو زیاد به رخشون کشیدین و همسرتون از این موضوع سرخورده شدن که دارن مقابله می کنن و از همون دری که احیانا احساس می کنن ضعف دارن، وارد شدن تا به زعم خودشون بهتون نشون بدن که اسلامی که انتظار دارین ایشون موازینشو رعایت کنن داره مایه ی عذاب شما رو فراهم می کنه، که به استناد فرمایش جناب امیدوار، این اسلام ابداع همسرتونه و اسلام واقعی این نیست.

مجدد عرض می کنم که اینا رو گفتم تا ازتون حلالیت بگیرم، ببخشید که راجع به شما بد فکر کردم.

سلام پرتغال عزیز.
شما خیلی هم بزرگواری که برام پست میذاری تا شاید بتونم متوجه اشتباهاتم بشم.
دقیقا خدا فعلا در دله مشکلاته من "کشف خودم" رو گذاشتن اما نمیدونم کی به "کشف خدا" انشاالله ختم میشه...
متاسفانه رفتارای آدما یه چیزه مادی نیست که راحت بشه مثه ساختمون خرابش کردو از پایه بهترشو ساخت. یک اشتباه ممکنه هیچوقت جبران نشه.
نمیدونم چطوری توضیح بدم اما میخوام بگم حرفه شما درسته. گرچه که اوایله ازدواج و از سره ناپختگی و کم بودنه سن و تاثیرات اطرافیان... اشتباهاتی داشتم و از منظر بالا به پایین به همسرم از بعده اعتقادی نظر داشتم (با اینکه این فقط یه حسه درونی بود و بروز بیرونیش فقط با ناراحتی و غر زدن و ... بود و هیچوقت مستقیم بخوام حرفی بزنم... نبود) اما هرچقدر هم که الان 180 درجه ذهنم عوض شده اما باز هم نتونستم اثراتشو پاک کنم.

ناگفته نماند در اون بحرانی که من منزله پدرم بودم و خدمتتون عرض کردم که مادرهامون رفتارای بدی باهم داشتن و هرچقدر تونستن از بچه های هم بد گفتن ، مادر من هم به طبع از بدی هایی که از دامادشون ذکر میکردن اعتقادات بود (گرچه اطلاعاتش کامل نبودو تازه از خیلی چیزا خبر نداشت!) اما تاثیره خیلی بدی گذاشت و مادرشوهرم کامل و حتی با افزودنه نظریاته خودشون بهش به همسرم این حرفارو انتقال دادن و ازون زمان اوضاع ما نیز بدترشد که بهتر نشد!
(البته مادره منو سرزنش نکنین در شرایطه خیلی بدی بودن و توهین های مادرشوهره من هم کم نبود .من هم ناراحت شدم اما همسرم کینه کرد)

••ostad••;499930 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش خواهر عزیزم امتحان خدا در زور شنیدن نیست باور کنید تا شما ظلم را قبول دارید ایشان هم دریغ نمیکنند . کسی که در مقابل حقوق خود سکوت میکند یعنی خودش به ظالم اجازه میدهد که به اوظلم شود . در تاپیک های قبلی هم دوستان به شما راهنمایی کردند اما.... شما نمیخواهید قبول کنید که زیر بار ظلم نروید این مطلب دوعلت میتواند داشته باشد 1- شما دیوانه وار عاشق همسرتان هستید 2- شما درمقابل ایشان بسیار ضعیف و خود آزار هستید البته ببخشید که رک میگویم قصدم توهین نیست فقط حل مشکل شما مد نظرم است

حرفاتون خیلی منو به فکر برد.
موضوع اینجاست که در حالاتی که من قبول میکنم ظلم میشه (مثه خریده خونه توسط پدرم، دعوت های مکرره خانواده همسرم به صرف شام به منزله ما و اینکه خانواده خودمو حق ندارم دعوت کنم...) هیچ کاری به ذهنم نمیرسه. چون باز همسرم میگه تو که از دین فقط چادر سرته زنگ بزن به سوالاته شرعی بفهمی مرد باید تعیین کنه کی بیاد خونه کی نیاد!

شما بودین دیگه حرفی داشتین بزنین؟ منم زنگ زدم و همین حرفه شوهرمو شنیدیم! فقط گفتن زن میتونه بگه من کاره خونه نمیکنم (آخه مگه میشه؟ مهمون بیاد خونه ببینن خونه کثیفه ضررش به خودم میسره.شوهرم که کیف میکنه همه فکر کنن من هیچ کار نمیکنم. من پذیرایی نکنم بشینم سره جام ضررش به شوهرم مگه میرسه؟ خانوادش با من بد میشنو هزار حرف پشته سرم میزنن. مشکل اینجاست که کاره خونه رو خدا برای ما خانم ها واجب نکرده اما عرفه ایران جوری واجب کرده که اگه عمل نکنی بدتر از حرامو انجام دادی و ضررش فقط به خودت میرسه)
و خیلی اوقات هم من فکر میکنم که درسته اون ظلم کرده اما من تلافی کردم (اینکه فقط خانواده اون شام میان خونه ما ظلمه همسرمه اما منم غر میزنم و میشه تلافی! اینطوری باز منم که بدهکارم میفهمین حرفمو؟)

نظره دومه شما فکنم درستره البته گاهی. گاهی هم من همونطور که قبلا در تایپیکی گفتم شدیدا میزنه به سرم و دادو بیداد راه میندازم که بازم ضررش به خودم میرسه! و هیچ چیزی فرقی نمیکنه!

این طلبه حق (تازه در مواردی که وجدانه من کامل بگه که حقم ضایع شده) اصلا مگه میشه؟ ما زنها مگر راهی هم داریم؟

درثانی در بدترین کارهایی که شوهرم میکنه اگه بعدش یه محبت بهم کنه من کلا احیای حق از سرم میپره! که در این زمینه هم ایشون بسی استادن!
جناب امین
فرمودین شما یا از ایشان میترسید یا از عواقب طلاق.
بله من از ایشون میترسم چون اگر اقدامی کنم زندگی که دارم زهر میشه و هیچ حقی هم گرفته نمیشه.

ما یکبار کامل در خصوص طلاق باهم حرف زدیم. اطلاعاته همسرم در حده عجیبی بالا بود و کامل برام توضیح داد که من هیچ ادله ای برای جدا شدن ندارم و تنها راهه جلو پام اینه این زندگیو بسازم. فقط دو مورده که دادگاه حقه طلاقو به زن میده یا مرد کتک بزنه (اونم در حدی که پزشک قانونی ثابت کنه... که همونم هزار مکافات داره که حتی اونایی که شوهراشون دسته بزن دارن نمیتونن به راحتی ازش استفاده کنن.شوهره من که دسته بزن هم نداره!) یا معتاد باشه که نیست!
من از چی شکایت کنم به دادگاه؟

ممنونم جناب ناگفته های ناب
اما خیلی ببخشید من دینم کجا بود که ازش دم بزنم!!!
هر افاضاتی هم که کردم همون اوایله عقد بودو بس!
من تمامه تلاشم به پایین اومدن تا حدی که گناه حداقل نباشه از همون ایمانه نصفه نیمم بوده. حجابمو کم کردم، جلساتو مذهبی رو بوسیدم گذاشتم کنار، ارتباطم با دوستانه مذهبیم کم کردم، تعصب نسبت به آهنگ گوش ندادن گذاشتم کنار، تعصب نسبت به برخی تفریحات گذاشتم کنار (ورق، تخته نرد،شطرنج...)، رای ندادن و کلا جدا شدن از هر نظره سیاسی...
من اگه واقعا مذهبی بودم فکنم شوهرم خودکشی میکرد!

[="Tahoma"][="Teal"][="#008080"]
به نام خدا
سلام
خوبه كه لجاجت نكردين ولي شوهرتون داره لجاجت ميكنه چون بهش امتياز دادين و الان داره فكر ميكنه عاهــــــان!امتياز دادن رو شروع كرد

ميخواهم بميرم همين!مفهوم اين جمله چيه؟

زن با كمك همسايه ها از حبس خانگي نجات يافت،زن در حبس خانگي جان سپرد،خود را آتش زد،خود كشي كرد،شوهرش را كشت،شوهر عاقبت همسر زنداني اش را كشت و............
چقدر اين تيتر ها رو بايد بخونيم.......چقدر؟؟؟

نقطه اشتراك اين حوادث چيه؟

حادثه گاهي اوقات خبر مي كند.اميدوارم از دست من ناراحت نشين ولي به عمرتون فكر كنيد،به ارزشي كه دارين،به احترامي كه ميتونيد از يه مرد واقعي دريافت كنيد،به اينكه چند روز چنين خواهد گذشت؟،به اينكه ممكنه تا آخر عمرتون به پاي اين زندگي بسوزيد و به هيچ كدوم از آرزوهاتون نرسيد،به فرداي اين زندگي،به بچه هاتون كه همراه شما ظلم ميكشن يا همراه شوهرتون ظلم ميكنن به شما؟ كدومش بهتره ظلم كردن يا ظلم كشيدن؟نذاريد پس فردا با وجود بچها مجبور به طلاق بشيد وبچه هاي طلاق،بچه هاتون چه قضاوتي درمورد شما ميكنن؟ نميگن چرا ادامه دادي تا مارو هم بدبخت كني؟و.........

تصميم امروزتون اگه جدايي باشه روزهاي قشنگي بعد از اين هست اما اگراراده شما
ادامه اين زنده ماني است شايد تصور روزهاي قشنگتون مريضي همسر و طعنه نشنيدن باشه.

بازم عذرخواهي ميكنم اين بدترين شرايط بود،منو ببخشيد....

[/][/]

شمیم الزهرا;500057 نوشت:
ما یکبار کامل در خصوص طلاق باهم حرف زدیم. اطلاعاته همسرم در حده عجیبی بالا بود و کامل برام توضیح داد که من هیچ ادله ای برای جدا شدن ندارم و تنها راهه جلو پام اینه این زندگیو بسازم. فقط دو مورده که دادگاه حقه طلاقو به زن میده یا مرد کتک بزنه (اونم در حدی که پزشک قانونی ثابت کنه... که همونم هزار مکافات داره که حتی اونایی که شوهراشون دسته بزن دارن نمیتونن به راحتی ازش استفاده کنن.شوهره من که دسته بزن هم نداره!) یا معتاد باشه که نیست!
من از چی شکایت کنم به دادگاه؟
!
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش دوست گرامی این اطلاعاتزیادی که شما از آن میگویید ابدا" صحیح نیست اتفاقا" شما در مورد همسرتان (اگر بخواهید )حتی در دادگاه هم حق طلاق را با این اوصاف داریر . اما یکیدو مطلب است که مانع از این امر در زندگی شما میشود .بزرگوار بنده به دلیل شغلم ر بارها مورد شما وحتی موارد پیشرفته تر از شما را دیدهام وتقریبا" مثل نگاه کردن در آینه فردای تلخ شما وفرزندان هنجار شکن این ساختار خانوادگی را هم مشاهده نموده ام طی مطالبی که تا این جا نوشته شده وپاسخ هایی که شما داده اید متاسفانه ابدا" مشاهده نکردیم که شما دنبال راه حل نجات باشید بلکه بیشتر به نظر میرسد که شما فقط میخواهید با یک مسکن همدردی فعلا" وموقتا" (خود را آرام کنید ) واین نیز متاسفانه هروز که میگذرد درد شما را کهنه میکند و این بیماری که به جان زندگی شما افتاده ریشه دار تر میشود کمکی شما از دوستان خود میخواهید بیشتر در قالب یک (معجزه است ) ان هم ازجنس معجزه ای که حتی خودتان هم برای ان تعریفی ندارید . بزرگوار شما تمام دنیای خود را محدود به محور چند سانتیمتری از این آقا کرده اید وحتی در طول این دو سه پست با اینکه بنده سعی کردم این مفهوم را به شما برسانم اما دریغ از یک در خواست ارایه یراه حل برای مطالبم میدانید چرا؟ چون راه حل را خودتان بلد هستید اما از ان فرار میکنید .چرا؟؟؟ آیا به نظر شما رهایی از این زندگی و بازگشت به خانه یپدری زندگی را به دلایلی برای شما سخت تر ازاین میکند ؟ ایا خودتان درمورد انتخاب این مدل زندگی (کمی دورتر از رعایت تقوا ویک مسلمان عادی ویا حتی اسمی بودن ) با خودتان در جنگ هستید ؟ یعنی اگر بخواهم عامیانه بگویم آیا ته دلتان به مسلمان اسمی بودن گرایش ندارید ؟ شاید فقط میخواهید برای این کناه پنهان یک دلیل ویا یک قربانی پیدا کنید مثلا" همسرتان !:ok: (بنده معمولا" اینقدر سنگدل نیستم اما اکنون مجبورم رک باشم زیرا قصد واقعی بنده کمک به شما است .)
شمیم الزهرا;500057 نوشت:

اما خیلی ببخشید من دینم کجا بود که ازش دم بزنم!!!
هر افاضاتی هم که کردم همون اوایله عقد بودو بس!
من تمامه تلاشم به پایین اومدن تا حدی که گناه حداقل نباشه از همون ایمانه نصفه نیمم بوده. حجابمو کم کردم، جلساتو مذهبی رو بوسیدم گذاشتم کنار، ارتباطم با دوستانه مذهبیم کم کردم، تعصب نسبت به آهنگ گوش ندادن گذاشتم کنار، تعصب نسبت به برخی تفریحات گذاشتم کنار (ورق، تخته نرد،شطرنج...)، رای ندادن و کلا جدا شدن از هر نظره سیاسی...
من اگه واقعا مذهبی بودم فکنم شوهرم خودکشی میکرد!
بزرگوار به نظر میرسد شما واقعا" قافیه را باخته اید این را به خاطر حق دوستی عرض کردم خدمتتان اگر دین وایمانتان در خطر است پس برای چه چیزی در حال خودکشی وفنا هستید ؟ شما از دوستان راه حل نمیخواهید . اگر هم راه حلی بدهند توجه نمیکنید و آن را با دلایل بی پایه رد میکنید . شما فقط همدردی آن هم به عنوان مسکن موقتی میخواهید که این خودش یک ظلم عظیم است بنده از کارشناس محترم عذر خواهی نموده وقصدم ابدا" دخالت در کار ایشان نیست بلکه به عنوان یک مادر باتجربه تر ودارای کمی اطلاعات میخواهم واقعیاتی را که هم بنده وهم شما بزرگوار وهم بسیاری از دوستان به ان واقفیم وشما به هر دلیلی وارد جزئیات آن نمیشوید را به دوستمان هدیه کنیم شمیم عزیز م از دوستان راه حل بخواهید ودر مورد راه حل ها فکر کنید شما از ابتدا فکر خود را در مورد ورود هر گونه راه حل مسدود کرده اید . اجازه بدهید ؟؟؟ !!! در همین تاپیک مشکل شما رو به حل شدن برود . موفقیت وسلامت حال وآینده ی شما را از خداوند خواستارم

بقیع غریب;499604 نوشت:
کجاست انسان کریم و بخشنده؟
بنده های صالح خدا همیشه هستن.گاهی این ما هستیم که خیلی ساده از کنارشون رد میشیم....

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
کسی تو این دنیا هست به داده من برسه؟
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون....قطعا کسانی که ظلم میکنند گرفتار خواند شد.

(نگین);499583 نوشت:
به نظر شما شخصی که از نظر اخلاقی برتر است و نیز آسایش خانواده علی الخصوص همسرش براش مهمه نزد خدا ارزش داره یا کسی که میخواد یکی از احکام رو اجرا کند که دقیقا نمیدونه برای چه کسانی است و چه زمان و چه شرایطی را میطلبد و فروپاشی زندگی خانواده اش براش مهم نیست !
در مورد چند همسری هم حکمتش رو خدا میدونه منم با نظر جناب امیدوار موافقم که صیغه واجب نیست ولی ظلم به همسر حرام است
با صحباتتون موافقم..... و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا.... بنده های خدای رحمن کسانی هستند که بر روی زمین با تواضع راه میروند .... نه اونایی که باعث آزار دیگران می شوند...

bidalil;500100 نوشت:
بنده های صالح خدا همیشه هستن.گاهی این ما هستیم که خیلی ساده از کنارشون رد میشیم....

بله درسته که هستند ولی من طبق فرمایش حضرت محمد (ص) بود که ادامش گفتم اون انسان کریم و بخشنده ای که باید حرمت زن و احترامشو داشته باشه کجاست؟
من دیروز بیش از ده پست بود که مطالعه کردم و دیدم چه ناحقی هایی داره به زن ها میشه......
مثلا همین سرکار "شمیم الزهرا"......
واقعا درسته همچین رفتاری با این خانوم بشه؟

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
سلام
اینقدر قلبم پر از درده که توان تایپ ندارم. اگر اینها امتحانه من صراحتا میگم شکست خوردم خدایا ادامه نده...
با اینکه نیاز دارم دردودل کنم و دارم منفجر میشم ولی سرتونو به درد نمیارم و میرم سر اصل مطلب.
روز به روز زندگی ما داره طاقت فرساتر میشه. کار جدیدی که همسرم در پیش گرفته...
طبق قوانین اسلام با من رفتار کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی از تمام اختیاراتش کامل استفاده کنه.کلا حق ندارم هیچوقت از خونه خارج شم مگر اون بگه. کلا ارتباطم با خانواده و دوستام قطع. هیچ کس از خانواده من حق اومدن به منزل مارو نداره.
برای همه مسائل باید ازش اطاعت کنم.مسافرت با خانواده اون.مکان تحویل سال... در هیچ مساله ای از من مشورت نگیره و کلا من تنها کاری که باید انجام بدم رابطه ج.. و دیگه هیچ حقی ندارم و دیگه از وسایل پیشگیری استفاده نمیکنه و میگه اینقدر قرص بخور تا بمیری.میگه حق نداری از تلفن خونه من استفاده کنی (اگر یادتون باشه خونه ماله منه) میگم این خونه که ماله منه میگه پ.ل تلفنشو من میدم. اینترنت راضی نیستم استفاده کنی!(الان خوابه). با کسی حق نداری حرف بزنی.هروقت دلم خواست میرم مسافرت با دوستام و تو باید خونه باشی و حق خروج نداری. هرکس دلم خواست میارم خونه و خوش میگذرونم و با تو باید تو اتاق باشی.

میگه میخوام اسلامو بهت نشون بدم. میگه حالا میبینی که زن صیغه میکنم هرچقدر دلم بخواد و تو حق نداری اعتراض کنی چون اسلام اجازه داده.
ازش متنفرم با همه وجودم.

اسلام تا این حد دست مردو باز گذاشته و زنو بسته؟ کسی تو این دنیا هست به داده من برسه؟


سلام!!!
دختر عمه من هم دقیقا همین مشکل را داشت!شاید بدتر.مثلا یکی از همین کارهاش اجازه خروج به همسش نمی داد.دخترعمه من یکبار با اجازه خودش(همسرش)از خانه خارج شد تا به عمه ام سر بزنه وقتی برگشت بلائی سرش آورد که نگو نپرس!با چاقو پلک قسمت بالای چشمم را برید!!!!از این بدتر می خواهید.
1-حتما پدر و مادر خود را از تمامی جریانات اتفاق افتاده در منزل مطلع کنید چون آنها نمی دانند که چه در زندگی شما می گذرد!حتما بگوئید.شاه کلید حل مشکل شما در جریان بودن پدر و مادرتان است!
2-با پدر و مادرتان هماهنگ کنید که به اتفاق همسرتان به مشاوره مراجعه کنند در غیر این صورت قاضی این کار را انجام می دهد.وگرنه حکم سنگینی برای همسرتان می برند!
3-هر کاری را که بعد از مشاوره انجام می دهد را به قاضی اطلاع دهید.مطمئن باشید قانون پشت شماست!قاضی به شدت با اینگونه موارد برخورد می کند.شما باید یک زندگی ایده آل در حالت رفاه داشته باشید نه اینکه در غل و زنجیر افکار پوچ این فرد باشید.
یادتون باشه پدر و مادرتون در جریان باشد.اگر بد تر شد پدر و مادرتون می دونن چه کار کنند.

شمیم الزهرا;491669 نوشت:
اسلام تا این حد دست مردو باز گذاشته و زنو بسته؟ کسی تو این دنیا هست به داده من برسه؟

سلام

اسلام دست مسلمان را برای ظلم کردن و ظلم دیدن بسته است .... این ایراد به شما برمی‌گردد

باتوجه به صحبت های قبلی شما در مورد عدم تمایل به بچه دار شدن از این آقا، شاید رفتارهای شوهر شما هم نوعی انتقام گرفتن از این ممانعت شماست .. مخصوصا در مورد عدم استفاده از وسایل پیش گیری!

یا باید بچه دار شوید... یا باید بگذارید شوهر از زن دیگری بچه دار شود... یا جدا شوید... و یا شوهر آدم شود.... یا شما آنقدر قرص بخورید که خدای نکرده فوت کنید!!!!

البته چون ایشان شما را انتخاب کرده و برای به تفاهم رسیدن با شما اقدام نمی کند مسئول است و از طرفی مجددا زن گرفتن برای او دردسر دارد

اگر نمی‌خواهید جدا شوید باید تمام اقدامات خود و شوهرتان را برای یک مشاور مذهبی بیان کنید .... اگر شوهرتان پرسید کجا می‌روید بگویید پیش مشاور اگر خواستی شما هم بیا برویم.

آسیه زن فرعون هم مجبور نبود که کار کند که فرعون را تحمل می‌کرد..... نمی دانم بچه دار نمی‌شد که خداوند مهر موسی را به دل او و فرعون انداخت؟؟؟؟؟

اصلاً انقلاب برای احقاق حقوق واقعی زنان و مردان و مستصعفان انجام شد ... حالا یک ضد انقلاب از اسلام با ظلم پذیری شما سوء استفاده می کند جای تعجب ندارد!!!!

توکل به خدا یعنی شما تلاش مجاهدانه برای احقاق حق خود بکنید ولی نتیجه را به خدا واگذار کنید

موفق باشید

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت
ضمن تشکر از مشارکت گرامیان، با عرض پوزش و بناچار پستهایی که مرتبط با بحث نیست حذف می شوند.
جسارت بنده را ببخشید.

شمیم الزهرا;499896 نوشت:
دوستان عزیزی که درباره دادگاه رفتن پیشنهاد دادن. تاحالا یک مورد زن در اقوام داشتین که پاش به دادگاه باز بشه؟ میدونین حتی بررسی یک شکایت چند ماه طول میکشه؟ میدونین کافیه اسمه دادگاهو یک زن بیاره تا همه وجوده شوهرش بشه تنفر ازش و قبحه زیادی این کار داره؟ دوستان الان کسایی فقط میرن دادگاه که تصمیمه قطعیه جدایی دارن چون اولا برای اینکه بدرفتاریه مرد ثابت بشه (اصلا امکان نداره کسی بتونه ثابت کنه و فقط در حالته اینکه جراحت اونقدر زیاد باشه تا پزشک قانونی که تونسته حالا مثلا چند روز بعدش بره تایید کنه و تازه اثبات بشه این کارو شوهرش کرده یعنی گاهی حتی شاهد میخواد که مگه تو خونه یک زوج دوربین مخفی داره یا میان جلوی خانواده دعوا میکنن؟؟)
اصولا بدرفتاری جز کتک زدن اونم در حدی که بالا عرض کردم فقط مورده قبوله دادگاهه.
صیغه هم بله دوسته عزیز بدون اذنه همسره دائم مرد میتونه هرچقدر بخواد صیغه کنه و اصلا دادگاه هم مشکلی نداره با این موضوع.

شمیم الزهرا;499896 نوشت:
ممنونم از حرفاتون. اما آیا اینطوری درسته که هرکس حقه خود رو فریاد بزنه؟ پس زندگی بر اساسه اخلاق چی میشه؟ من آرزو داشتم که اونقدر توانمند بودم تا زندگیم با همسرمو بر اساس عشق و اخلاق پیش ببرم. من نمیخوام حقوقی که اون انجام نمیده بر سرش بزنم و بخوام با زور پس بگیرم این حق مگر چه چیزی به همراه داره؟ مگر کسی جز آرامش در زندگی چه چیزی میخواد؟

شاید زندگیه من با ایده آله ذهنم خیلی فرق داشته باشه اما به نظره من درست اینه که زن و شوهر بی دریغ به پای هم محبت بریزن نه با چوب خطه قانون و حقوقشون.


سلام دوست عزیز

من هر وقت مشکل یکی از دوستان در سایت رو میخونم عصبانی میشم میگم اگه جای اون شخص بودم حتما این کار رو میکردم اون کار رو میکردم ......... ولی خواهرم میگه نه من تو رو می شناسم تو گذشت میکردی و کوتاه میومدی.
اگر منم جای شما بودم حتما کوتاه میومدم ولی نه سه سال و نیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!
گذشت و کوتاه آمدن حدی داره !!!!!!
به امضام نگاه کن بهش ایمان دارم ولی به یه چیز دیگه هم ایمان دارم مهربانی بیش از حد کار آدم های ساده لوحه
شما شاید با گذشت و فداکاری و محبت برای کسی که ارزش نداره ( ببخشید این حرف رو میزنم ) تا مدتی بتونی نظر مساعدش رو جلب کنی ولی هیچ وقت موفق نمیشی از زیر ظلم و آزارهای دائمی همسرت نجات پیدا کنی چون اجازه ندادی ترس از دست دادن شما برای یک لحظه هم به ذهنش خطور کنه همیشه هر چی خواسته گفته و کرده و تو فقط گوش دادی چه چیزی از این بهتر!!! تا وقتی که می بینی و می شنوی و عکس العملی نشون نمیدی وضع همینه . ایشون هر جا از دست مذهبی ها عصبانی بشه سر شما خالی میکنه ( با توجه به اینکه تمایلات مذهبی هم دارید ) زورش به دیگران نمیرسه ولی به شما میرسه این شما هستید که به خودتون ظلم میکنید نه همسرتون

شده تا بحال قهر کنی ؟ به کارش اعتراض کنی ؟؟؟ به دادگاه شکایت کنی ؟؟؟؟؟ خیلی از کسایی که کارشون به شکایت کشیده میشه اصلا برای طلاق نمیرن برای احقاق حقی میرن
درسته دادگاه رفتن دردسر داره بدو بدو داره اعصاب خردکنیه ولی می ارزه برای یکبار هم که شده نشون بدی حاضر نیستی زیر بار هر ظلمی بری . همسرت از دادگاه رفتنت ناراحت میشه به درک بزار بشه بعضی وقتها لازمه افراد نتیجه اعمالشون رو ببینند تاوان پس بدند اگر خداوند هم مثل شما فقط مهربانی و محبت میکرد و عذابی در کار نبود سنگ رو سنگ بند نمیشد
حق رو برخی اوقات باید با صدای بلند فریاد زد حق گرفتنیه نه دادنی

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

از صحبتهای خانم شمیم زهرا چنین برمیاد که ایشان نه تنها هیچ تمایلی به جدا شدن از همسرشان ندارند بلکه مهرو محبتی دوجانبه هم بین ایشان وجود دارد. تنها مشکل همان اختلاف عقیدتی هست که باعث شده همسرشان اجازه ارتباط با خانواده را به ایشان ندهد و برای تادیب ایشان سختگیریهایی کند.

خب شما لازمه تصمیم نهایی خود را بگیرید ، یا مطیع همسر باشید یا از ایشان جدا شوید.

اگر زندگیتان را دوست دارید لازمه از بخشی از خواسته هایتان چشم پوشی نمایید. ...

همانطور که از فرمایشات شما معلومه دین و ایمان برایتان بسیار مهم است. اگر اینطور میباشد پس لازمه مطیع همسر باشید و هرچه میگوید به روی چشم بگذارید و بپذیرید.

حتما در احادیث شنیده اید که برای زن کافیست که از شوهر اطاعت کند و نماز و روزه اش را بجا آورد و عفتش را حفظ کند تا به بهشت رود. یقین داشته باشید جهاد شما خوب همسرداریست و خداوند از شما چیز دیگری نمیخواهد.

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
آنچه که حقیر برداشت می کنم این است که شوهر شما قصد لجبازی دارد (شاید برداشت بنده غلط باشد).به علت نگرشش نسبت به دین،از دستوراتی دینی استفاده می کند تا شاید مثلاً نگرش شما را هم نسبت به دین تغییر دهد (شاید).مشخصاً صرف نظر از این که افعال انجام شده توسط ایشان مطابق دین هستند یا نه (که خیلی از آن ها نیستند)،نیت ایشان نیت الهی نیست (با توجه به توضیحات خودتان،باز هم شاید برداشت من اشتباه باشد).لذا اعمال ایشان مصداق سوء استفاده از احکام دینی محسوب می شود.در واقع ظاهر عمل ایشان،عملی دینی است.ولی حقیقتش نه،غیر دینی و به عبارتی ضددینی است.

حقیر فکر می کنم که اگر نگرش ایشان نسبت به دین و دین داران عوض شود،بسیاری از مشکلات شما حل خواهند شد.چون علت رفتار ایشان،آنطور که شما گفتید (یا بهتر است بگویم آنطور که حقیر برداشت کردم) دیدمنفی ایشان است که اگر این دید از بین برود،دلیلی بر چنین رفتار هایی نیست.
لذا به نظر حقیر تغییر عقیده ایشان می تواند به شما کمک کند.این تغییر عقیده هم به چند طریق می تواند صورت بگیرد.برای مثال شما تاپیک هایی بزنید راجع به نظرات ایشان و سپس باتوجه به پاسخ های کارشناسان و کاربران،با ایشان وارد گفتگو شوید تا بلکه نظر ایشان عوض شود (البته احتمال آن هست که تلاش شما برای تغییر عقیده ایشان،شرایط را بدتر کند).یا آن که به ایشان آدرس همین سایت یا سایت های مشابه را بدهید تا شبهاتشان را در آن ها بررسی کنند.
خلاصه این که به نظر حقیر لازم است یکسری توضیحات درباره عقاید شوهرتان بدهید تا منشاء این رفتار ها کشف شود و سپس به حل مشکلات پرداخته شود.البته شاید برداشت بنده از نظر ایشان راجع به اسلام هم نادرست باشد که باز توضیحات شما درباره عقاید ایشان کمک خواهد کرد که نظر واقعی ایشان را بفهمیم.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

مگه قوانین اسلام برای زن چیزی غیر از این هست که بعضی از دوستان این رفتار رو به بی دینی یا کافری یا اسلام ستیزی نسبت میدن ؟ من دوستی دارم که همسرشون مذهبی هست و شرایط زندگی ایشون خیلی سخت تر این شرایط هست ایشون هم اطاعت میکنه چون به نظرشون مطابق قوانین اسلام هست.

همسر ایشون حتی اگر بی دین باشن دارن بر اساس قوانین اسلام رفتار می کنن حالا اسم این رفتار رو دشمنی یا اسلام دوستی بذاریم در اصل مطلب (قوانینی که داره اجرا میشه) تغییری ایجاد نمیشه.


پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «اگر سجده جز بر خدا حرام نبود می‌گفتم زن به مردش سجده کند».

درباره ارتباط زناشویی که تمایل و رغبت دو طرف اهمیت داره :

در یکی از آیات قرآن می خوانیم:« ...وَ اللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ.. » (2)«و (امّا) آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد! و (اگر هيچ راهى جز شدت عمل، براى وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبود،) آنها را تنبيه كنيد» ( دقت داشته باشید که بحث ضرب دارای شرایطی است که می توانید جداگانه مطرح کنید تا پاسخ دهیم )
در این آیه به يكى از عوامل اختلاف ساز در محيط خانوادگى، یعنی «نشوز» و سركشى زن درباره كامجويى جنسى شوهر اشاره شده است. بايد توجّه داشت كه يكى از مهم‌ترين حقوق مرد در خانواده، حقّ كامجويي جنسى از همسر خود است؛ چنان كه زن نيز اين حق را دارد؛ به همين جهت بر زن واجب است اين حقّ تعيين شده و ثابتِ شوهر را رعايت كرده و در برابر او تسليم باشد. زنى كه در اين امر، حاضر به تسليم و تمكين نباشد، در برابر حكم الهى سركشى كرده است.

«حضرت رسول(ص) نهی فرمود از آنکه زنان را بر زین سوار کنند و فرمود که در نیکی اطاعت زنان مکنید تا آنکه به طمع نیفتید در امر کردن بشما به بدی ها به خدا پناه بب رید از بدان ایشان و از نیکانشان در حذر باشید.»

که البته برای این روایت اینطور پاسخ دادن که روايتي كه بطور مطلق و بدون در نظر گرفتن حق و باطل سخن طرف مقابل و حتي بدتر از آن ، توصيه به عدم پيروي از سخن حق به صرف جنسيت او مي كند ، با توصيه هاي قرآن كريم منطبق نمي باشد

. درحالی که جای دیگه درباره اینکه روایات قابل استناد هستند اینطور بیان شده :
مسئله خروج زن از منزل بدون اجازه همسر در قرآن کریم به حکم آن تصریح نشده و در روایات پیامبر (ص) و معصومین (علیهم السلام) حکم آن بیان شده و عدم ورود یک مطلب در قرآن، دلیل بر عدم صحت و عدم إعتبار آن نیست درباره مسأله ممنوعیت خروج زن (غیر واجبات شرعی) از منزل در صورت منع شوهر در روایتی از امام صادق (ع) که در آن برخی از نواهی رسول خدا (ص) آمده می خوانیم:« نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَنْ تَخْرُجَ الْمَرْأَةُ مِنْ بَيْتِهَا بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا» (5) «رسول خدا (ص) از اینکه زن بدون إجازه شوهر از منزل خارج شود نهی فرموده است»

همچنین در حدیث دیگری از امام باقر (ع) می خوانیم که به نقل از رسول خدا (ص) درباره یکی از حقوقی که شوهر بر زن خود دارد می فرماید:« وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ»(6) «زن از منزلش بدون إجازه شوهرش خارج نمی شود»

درآیه ۳۴ سوره نساء خدای مهربان و حکیم قیومیت زن را به مرد واگذارده است (اَلرِّجال ُقوّامونَ عََلَی النِّساءِ) .ودر همان آیه یکی از صفات زن صالح را «همسر متواضع ومطیع »معرفی کرد است )قانِتاتٌ ) .پیامبر اسلام (ص) بهترین زن را این گونه معرفی کرده است«اِنَّ مِن خَیرِنِسائِکُم …..اَلّتی تَسمَعُ قََولَهُ وَ تُطیعُ امرَهُ » (به درستیکه از بهترین زنان شما ……زنی است که حرف همسرش را گوش کند و فرمان او را اطاعت کند ) (بابازاده ،علی اکبر ،حقوق خانواده ومسایل ازدواج ،ص ۲۲۹) وهمچنین در حدیث دیگر زن خوشبخت و بزرگ را این گونه تعریف کرده است زن بزرگ وخوشبخت زنی است که همسرش را اکرام می کند و او را آزار و اذیت نمی کند و در تمام حال از او اطاعت می کند ).(بحار الانوارج ۱۰۳ص۲۵۳).
اینم روایتی که توصیه شده زنان گذشت کنند و از حق خودشون بگذرند!
امام صادق (ع)در حدیثی چنین زنی را این گونه ستایش می کند :
(سه زن خدا عذاب قبر را از آنها بر می دارد وبا حضرت فاطمه (س)دختر محمد (ص)محشور می شونند :زنی که برغیرت همسرش صبر کند ،وزنی که بر سوء اخلاق همسرش صبر کند ،زنی که مهرش را به همسرش ببخشد ،خدا در ازای هر واحد از آن ثواب هزار شهید می دهد و برای هر واحد ازآن ثواب یک سال عبادت می نویسد )(وسایل الشیعه ج ۱۵ص ۳۷).

امام صـــادق علیه السلام فرمودند: هرزنی که جامه اش را بـــدون اجازه ی شوهرش در خانه بیگانه بگذارد پیوسته در لعنت خداست تا به خانه اش برگردد.مکارم الاخلاق ص215 78
امام علی علیه السلام فرمودند: نگهبانی کردن از زن برای حال او شایسته تر و برای زیبایش پاینده تر است .و نیز فرمود : فرمانبرداری از زنان نهایت نادانی است. و فرمود: پیروی از زنان شیوه ی احمقان کم عقل است.همان ص466 30

الرجال قوامون علی النساء (ولایت مرد بر زن)

عکس العمل زن :

آيا زن اجازه دارد شوهر خود را كتك بزند؟

جواب : زن چنين حقى ندارد.
امام : تحرير الوسيله ، القول فى النشوز، مساءله 2.
بهجت - فاضل - مكارم : استفتاء
تبريزى
حقوق زن نسبت به شوهر
حقوق و روابط زن و شوهر

حقوق زن نسبت به شوهر عبارتند از:

الف - تهيه غذا به اندازه متعارف .
ب - تهيه پوشاك به اندازه شاءن زن .
ج - تهيه وسايل مورد لزوم خانه .
د - تهيه مسكن متناسب با شاءن و منزلت اجتماعى زن .
و - خوش رويى و خوش رفتارى با زن .
ز - تعليم احكام و مسائل اعتقادى (به وجوب كفايى ).
ح - حداقل هر چهار ماه يكبار با او آميزش كند.

زن مـن هـمـواره مـرا مجبور مى كند به خانه مادرش و يا خواهرش و يا بستگان خودش بروم ، آيا بر من واجب است از او اطاعت كنم ؟
جواب : اطاعت از او واجب نيست .
امام - بهجت - تبريزى - فاضل - مكارم : استفتاء

آيـا شـوهـر حـق دارد زن را مـجـبـور كـنـد كـه بـه مـنـزل فـلان فـامـيـل بـرود، در حـالى كـه زن بـه هـيـچ وجـه راضـى نـيـسـت بـه منزل آنها برود، آيا اطاعت از او در اين امر واجب است ؟

جـواب : شـوهـر حق دارد از خارج شدن زن از خانه ممانعت نمايد ولى در اينگونه موارد بهتر است زن رضايت شوهر را به دست آورد.
امام - بهجت - تبريزى - فاضل - مكارم : استفتاء

حقوق مرد نسبت به زن
حقوق شوهر نسبت به زن عبارتند از:

الف - عدم خروج از منزل مگر به اذن شوهر
ب - عدم جواز صدقه دادن ، نذر كردن و يا قسم خوردن مگر به اذن شوهر.
ج - تمكين به شوهر در هر زمانى كه مرد بخواهد.
د- پاك كردن خود از هر چيزى كه باعث دور كردن شوهر از تمتعات جنسى است .
ه - رعايت نظافت و آرايش كردن در صورتى كه شوهر آن را طلب كند.
الف - عدم خروج از منزل مگر به اذن شوهر
زنى كه عقد دائمى شده ، نبايد بدون اجازه شوهرش از خانه بيرون رود.

امـام : تـحـريـر الوسـيـله ، كـتـاب نـكـاح ، فـصـل فـى النـشـوز، قبل از مساءله 1 و توضيح المسائل ، مساءله 2412.
بهجت : توضيح المسائل ، مساءله 1897.
تبريزى : توضيح المسائل ، مساءله 2421.
فاضل : توضيح المسائل ، مساءله 2480.
مكارم

آيـا بـايـد بـراى صله رحم با بستگان نزديك و يا حـتـى بـا پـدر و مـادر و خـانـواده خـود، از شوهرم براى خروج از خانه اجازه بگيرم يا مى توانم به قدر انجام صله رحم بدون اذن شوهر از خانه خارج شوم ؟

جـواب : خـروج از خـانـه حـتـى اگـر براى صله رحم و يا ديدن پدر و مادر و بستگان نزديك باشد، بدون اجازه شوهر حرام است .
امـام - بـهـجـت - تـبـريـزى - فـاضـل : مـدرك مـسـاءله قبل .
مكارم

اگـر خـانـمـى از شـوهـرش اجـازه گـرفـت به محلى بـرود، آيـا مـى تـوانـد از آنـجـا بـه مـحـل ديگرى برود؟ مثلا به خانه خواهر يا مادر خود برود؟

جواب :
تـبـريـزى : بـه هـمـان انـدازه كـه شـوهـر اجـازه داده اسـت بـايـد عمل كند.
استفتاء
فاضل : اگر احراز رضايت رفتن به محل ديگر بكند، مى تواند برود و الا نه .
استفتاء
بهجت : اگر علم به رضايت شوهر دارد مى تواند برود و الا نه .
با استفاده از توضيح المسائل ، مسائل متفرقه ، مسئله 18.

آيا زن مى تواند بدون اجازه شوهر به مسجد يا نماز جمعه يا به طور كلى به مجالس مذهبى برود؟

جواب :
بـهـجـت - تبريزى : اگر فرا گرفتن احكام شرعيه متوقف بر خارج شدن از خانه باشد، مى تواند خارج شود.
بهجت : با استفاده از توضيح المسائل ، مسائل متفرقه ، مساءله 18 و تبريزى : استفتاء
فاضل : اگر شوهر رضايت نداشته باشد، بيرون رفتن حرام است .
استفتاء

اگـر مـردى بـراى انـتقام گرفتن از زن خود، به او اجـازه خـروج از مـنـزل را نـدهـد، آيـا زن بـايد اطاعت كند؟ مثلا هميشه اجازه مى داده به محلى برود ولى حالا براى انتقام اجازه نمى دهد.

جـواب : فـاضـل انتقام گرفتن مرد از همسر خود، مناسب اخلاق انسانى و اسلامى نيست . ولى اگر به هر جهت اجازه خروج نداد، بر زن واجب است كه اطاعت كند.
استفتاء.

آيا زن مى تواند در حين عقد شرط كند كه اجازه خروج از منزل به دست خودش باشد؟

جـواب : چـنـيـن شـرطـى نـافـذ نـيست و اگر هم ضمن عقد آن را شرط كرده ايد عقد شما صحيح ، ولى شرط آن باطل است .
امـام : بـا اسـتـفـاده از تـحـريـر الوسـيـله ، كـتاب نكاح ، فى الشروط المذكوره فى عقد، مسائل 1 و 2.
بهجت - تبريزى - فاضل

همسر ایشون دقیقا مطابق قوانین و احکام اسلام باهاشون رفتار می کنه . هیچ کجا مرد از این نوع رفتار نهی نشده برای زن هم واجب بوده که اطاعت کنه ..

سلام برادر
....
شاید در این دنیا راحت شوی ولی در آن دنیا چه؟؟؟
نماز بخوان و عبادت کن .... که جواب میدهد.....
خودکشی گناه کبیره است....
قرآن بخوان .....
همان طور که قران میگه:اگر این قرآن را بر کوه نازل میکردم میشکافت این مثال ها را میزنیم تا مردم در آن بیندیشند........

[="Georgia"][="Blue"]هوالمحبوب
سلام
خواهر عزیزم سلام ایناکه گفتین نشونه اختلال شخصیت شوهرتونه.شرمنده ها میشه بگین بعد1اتفاق خاص همچین شدن یا...
همچین موردی زیاد شنیده بودم اما باشدت کمتر.
1نمونه آن:آشنایی داشتم که شوهرش تحت تاثیر سریالای ترکی ماهواره رفتار وانتظارات زناشوییش بشدت تغییر کرده بود. وهمسرشو مجبور به کارای خلاف اصول اعتقادی اون میکرد.مث آرایش غلیظ ولباس کوتاه پوشیدنو...نوشیدن مشروب.تاجاییکه در برابر مقاومت خانم اونو تهدید به طلاق کرده بود با1بچه...آخرش چیشد؟؟؟باور میکنین بعد چنماه از1تصادف شدید با7نفر سرنشین فقط این آقا فوت شدن؟؟؟الله اکبر خدایا علم وحکمتش باتو چون مرد خوش اخلاقی بود مرا چه به قضاوت.اما کم مرد وزنی نیستن که قع رحم میکنن ویاهمچین شرایط رنج آوری برا طرف مقابلشون بوجود میارن.مگ. تو سوره بقره نیومده وزنان را مایه آسایش مردان آفریدیم وآنان لباس یکدیگرند؟؟
چرا بعضی مردا فقط ازاسلام برداشت نفعی میکنن؟پس حقوق زن تو اسلام چی میشه؟
خواهرم توکتاب گناه کبیره یکی از معصومین شیعه ایکه دربرابر همچین مشکلاتی صبر کند را به باغ بهشتی بشارت داده.پس خودت را نباز وصبر پیشه کن وگونه ای رفتار کن که از قوانین خودش شرمنده شود.یادمان باشد ابلیس ملعون تو کمینه.بگو:
حَسبی اَلله لا اِله اِلّا هُو اِنّی تَوَکَّلتُ وَاَتوبُ اِلیه
وآرزوی مرگ را از خودت دور کن شاید در محضر امتحان الهی هستی. یاعلی

نیاز به طلاق و اینها نیست... مگه شوهر شما از اسلام خارج نشده؟؟

شوهر شما وقتی مرتد شده , شما دیگه زنش نیستی و آزادی...

محمد بن مسلم قال : سالت اباجعفر ع عن المرتد.
فقال : من رغب عن الاسلام و کفر بما انزل الله علی محمد بعد اسلامه فلا توبة له و قد وجب قتله و
بانت منه امراته و یقسم ما ترک علی ولده.
(فروع کافی , کتاب حدود , باب حد مرتد , حدیث1)


یعنی : از امام باقر ع درباره مرتد پرسیدم.
فرمود : هرکس از اسلام روبرگرداند و به آنچه خدا برای حضرت محمد فرو فرستاده کافر شود , بعد از آنکه دین اسلام را پذیرفته بود , دیگر توبه ی او پذیرفته نخواهد بود , کشتنش واجب و
همسرش بر اثر ارتداد شوهر , آزاد و رها خواهد بود و میراث او میان فرزندانش تقسیم خواهد شد

این هم فتوای مراجع اصولی از جمله آیت الله سیستانی درباره آزاد بودن همسر مرتد :

http://ahkam.porsemani.ir/node/2590

.امین.;500222 نوشت:
همانطور که از فرمایشات شما معلومه دین و ایمان برایتان بسیار مهم است. اگر اینطور میباشد پس لازمه مطیع همسر باشید و هرچه میگوید به روی چشم بگذارید و بپذیرید.

حتما در احادیث شنیده اید که برای زن کافیست که از شوهر اطاعت کند و نماز و روزه اش را بجا آورد و عفتش را حفظ کند تا به بهشت رود. یقین داشته باشید جهاد شما خوب همسرداریست و خداوند از شما چیز دیگری نمیخواهد.


قرآن کریم فسلفه ازدواج رو رسیدن به آرامش اعلام میکنه : خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها...
زندگی که توش آرامش نباشه به چه دردی میخوره؟ آیا اون خانواده میتونه افراد سالمی رو تربیت کنه و تحویل جامعه بده؟
با این شرایطی که ایشون بیان کردن اطاعت کردن از همسر نه به درد دین ایشون میخوره و نه به درد دنیاشون

مطیع اهل البیت;500484 نوشت:
این هم فتوای مراجع اصولی از جمله آیت الله سیستانی درباره آزاد بودن همسر مرتد :

http://ahkam.porsemani.ir/node/2590

سلام علیکم

صحیح نیست درباره مردم اینقدر عجولانه قضاوت کنید

مرتد کسی است که حق برایش آشکار شده و ایمان آورده اما از آن برمیگردد.

قران کریم درباره ارتداد چنین میفرماید:

ان الذین ارتدوا علی ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطان سول لهم

کسانی که بعد از روشن شدن حق، مرتد شدند شیطان، اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنها را با آرزوهای طولانی فریفته است.

شما که نمیدانید برای ایشان حق آشکار شده یا نه که مخالفت میکند..

شاید همین همراهی خانمشان سبب هدایتش گردد

*ahmad*;500548 نوشت:
قرآن کریم فسلفه ازدواج رو رسیدن به آرامش اعلام میکنه : خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها...
زندگی که توش آرامش نباشه به چه دردی میخوره؟ آیا اون خانواده میتونه افراد سالمی رو تربیت کنه و تحویل جامعه بده؟
با این شرایطی که ایشون بیان کردن اطاعت کردن از همسر نه به درد دین ایشون میخوره و نه به درد دنیاشون

با عرض سلام

بنده و شما درجایگاهی نیستیم که بتوانیم تشخیص دهیم که چنین زندگیی به صلاحشان هست یا نه. تصمیم گیرنده نهایی خودشان هستند.

با عرض سلام و تعجب و تاسف
قبل از این که حرف اصلیم رو بزنم باید بگم راستش هرچی بیشتر از پست های شما خوندم بر تعجبم اضافه میشد، شما که این همه بر مسائل شرعی مقید بودین، زمان خواستگاری، از ایشون در این موارد هیچ سوالی نپرسیدین؟؟؟!!!
- اما چیزی که در مورد حساسیت شوهر شما به ذهن من میرسه:
من مدتی پیش با فردی این مشکل رو داشتم، و کلا روی صحبت های ایشون در مسائل دینی حساس بودم (چون همش احساس میکردم این حرکات ایشون ریاکارانست (دوستان لطفا قضاوت نکنند)) حتی وقتی زمان غذا خوردن بسم الله میگفت حسابی تو خودم از دستش ناراحت میشدم (در صورتی که با دیگر افراد این مشکل رو نداشتم).
بنابراین تا زمانی که به یک راهکار اصولی برسید، باتوجه به این که میفرمایید همسرتون کلا با مذهبیون مشکل دارند، اعمال دینی رو ساده به گونه ای که کمترین وجه ی به رخ کشیدن (از منظر ایشون) داشته باشه انجام بدین:Gol:

.امین.;500551 نوشت:
سلام علیکم

صحیح نیست درباره مردم اینقدر عجولانه قضاوت کنید

مرتد کسی است که حق برایش آشکار شده و ایمان آورده اما از آن برمیگردد.

قران کریم درباره ارتداد چنین میفرماید:

ان الذین ارتدوا علی ادبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطان سول لهم

کسانی که بعد از روشن شدن حق، مرتد شدند شیطان، اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنها را با آرزوهای طولانی فریفته است.

شما که نمیدانید برای ایشان حق آشکار شده یا نه که مخالفت میکند..

شاید همین همراهی خانمشان سبب هدایتش گردد

علیکم السلام...

بعد از روشن شدن حق یعنی بعد از مسلمان شدن...
(به کتب تفسیری روایی و فتوای فقها نظر بندازید)
ایشون مسلمون بودن بعد مرتد شدن...

در ضمن ایشون , بدلیل اینکه مسلمون زاده هستن , مرتد فطری بحساب میان و توبه شون هم پذیرفته نیست!...

مطیع اهل البیت;500581 نوشت:
علیکم السلام...

بعد از روشن شدن حق یعنی بعد از مسلمان شدن...
(به کتب تفسیری روایی و فتوای فقها نظر بندازید)
ایشون مسلمون بودن بعد مرتد شدن...

در ضمن ایشون , بدلیل اینکه مسلمون زاده هستن , مرتد فطری بحساب میان و توبه شون هم پذیرفته نیست!...

با سلام مجدد

خیر نظر همه این نیست. از جمله مقام معظم ولایت ، اینگونه افرادی که در اثر بعضی از مسائل به دین بدبین شده اند یا بعلت کوتاهی و سهل انگاری است که مساله دار هستند اما در آینده امکان بازگشت و توبه اشان وجود دارد مرتد نیستند....
اینگونه که شما حکم صادر میکنید از خود خدا هم که به افراد مهلت میدهد تندتر میروید. اگر به حکم شما باشد اکثر مردم محکوم به اعدام هستند و نباید به هیچ کسی مهلت داده شود. آدم یاد تکفیریها و سلفیها میفته..

سلام خدمت همه شما همراهان عزیز.
دیر پاسخ دادن های منو به حساب بی توجهی نذارین. علاوه بر اینکه وقته استفاده از اینترنته من خیلی محدوده ذهنم هم آشفتست و نمیتونم جمع بندی از سخنان شما عزیزان داشته باشم.
فعلا در کشاکش تذکرات سرکار خانم استاد هستم و هنوز تکلیفمو با خودم و حرفهای ایشون روشن نکردم و نیاز به فکره بیشتری دارم.

اما لازم دیدم که جواب جناب آقای مطیع اهل البیت رو که دلسوزانه به تایپیکه من سر زدن بذارم.
برادره عزیز بحثه ارتداد که به قدری دور از ذهن و بی ارتباط با همسره من است که... از قیاسش خنده آمد خلق را! (مولوی)

اما در خصوصه تفکراته ضد و نقیضه همسرم که اینقدر عجیب به نظرتون رسیده...

همسره من فقط یک قربانیه. قربانیه کج فهمی و تربیته نادرسته پدر و مادری که در دیده دیگران اهل فضیلت و صاحب کمالاتن...
دلم براش خیلی میسوزه. شاید بیشتر از من اون از خودش رنج میبره و افکارش نسبت به خیلی چیزا آزارش میده...

وقتی خودمو جای همسرم میذارم و از دیده اون نگاه میکنم با خودم میگم چطوری داره این همه فکره منفی نسبت به خیلی چیزارو تحمل میکنه؟ اونوقته که میگم کاش میتونستم به قوله سرکار استاد معجزه کنمو ذهن و دله همسرمو از همه بدبینی ها پاک کنم و آزادش کنم...

موضوع قفل شده است