جمع بندی «معطی شیء فاقد آن شیء نیست»

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
«معطی شیء فاقد آن شیء نیست»

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب.

آیا این جمله درست است؟

«معطی شیء فاقد آن شیء نیست»

آیا به راستی خالق یک شی برای ساختن آن خودش باید آن امتیاز را داشته باشد!؟[/]

با نام الله

کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام
قاعده "معطی الشیء لا یکون فاقدا له"، یکی از قواعد بدیهی فلسفی است که هر کسی با تصور طرفین این قضیه، آنرا تصدیق میکند.
بر اساس این قاعده هر گاه موجودی به موجودی دیگر، یک چیزی را اعطا کرد، خودش باید آنرا به صورت عالی تری داشته باشد.[1] استاد علامه طباطبایی نیز در تبیین این قاعده می فرماید:
معطی شیء که چیز ایجابی ای را به معلولش می بخشد، خودش باید آنرا به صورت کاملتری داشته باشد.[2]
البته باید دقت کرد که این قاعده در مورد چیزهایی صحبت می کند که قابل بخشیدن است نه امور معدوم که انسان به اشتباه به آنها اطلاق چیز و شیئ می کند.

[=microsoft sans serif]


[/HR][=microsoft sans serif][1] . مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهری، ج‏11، ص: 609(نرم افزار استاد مطهری)

[=microsoft sans serif][2] . الحكمة المتعالية ( با حاشيه علامه طباطبائى )، ج‏8، ص2(نرم افزار علامه طباطبایی)

[=microsoft sans serif]

[="Black"]اعوذ بالله من الشیطان رجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی جناب صدیق

یک مثال میزنم ، البته اگر مثال غلطی نباشد.

شخصی ماشینی را تولید میکند با سرعت بسیار بالا. اما خود شخص همچین سرعتی را ندارد.[/]

امام عشق;497622 نوشت:
شخصی ماشینی را تولید میکند با سرعت بسیار بالا. اما خود شخص همچین سرعتی را ندارد.

با سلام.
در این مثال شما شخص معطی تام نبوده. در واقع علت تامه نبوده. بلکه نهایتا علت فاعلی است. لذا دلیلی ندارد واجد سرعت بالا باشد.
چیزی که سبب سرعت بالا شده شامل قطعات و سوخت و .... می باشد. که در واقع اینها همه با هم سرعت بالا را در خودرو نتیجه داده اند. لذا معطی شی در مجموع واجد آن است.
و من الله توفیق

خداوند به موجودات جسم بخشیده ...
آیا خداوند دارای جسم است ؟؟؟

نفرنفر;497794 نوشت:
خداوند به موجودات جسم بخشیده ...
آیا خداوند دارای جسم است ؟؟؟

سلام دوست عزیز

کارشناس محترم اینجا جواب شما رو داده

صدیق;492817 نوشت:
البته باید دقت کرد که این قاعده در مورد چیزهایی صحبت می کند که قابل بخشیدن است نه امور معدوم که انسان به اشتباه به آنها اطلاق چیز و شیئ می کند.

ولی من هنوز قانع نشدم چرا جسم که یک امر عدمی است قابل بخشیدن نیست ؟

موفق باشید

سوالی هم من دارم از کارشناس محترم

فردی ممکن است بخشنده نباشد ولی این صفت را در دیگران ایجاد کند

یا ممکن است فردی از مال دیگران بخشنده باشد ولی از مال خودش نه

البته ممکن است این مثالها درست نباشد و نکته انحرافی دران موجود باشد

و سوال دیگرم هم این است

این قاعده را اثبات بفرمایید ؟

متشکرم

با سلام

منظور از عطا کردن چیه؟
عطا کننده و عطا شونده هر دو وجود دارند یا نه؟
عطا کننده و عطا شونده چه ربطی با هم دارند، در طول هم هستند، در عرض همند و .... ؟
چه چیزی عطا میشه؟

بسته به نوع رابطه معطی و عطا شده، معطی میتواند چیزی را در حد کمالش داشته باشد، مثلاً اگر جسمیت رو صلابت و نفوذ ناپذیری و شکست ناپذیری بگیریم، «خدا» آخر صلابت و نفوذناپذیر و شکست ناپذیری است.

ab-ho;497844 نوشت:
با سلام

منظور از عطا کردن چیه؟
عطا کننده و عطا شونده هر دو وجود دارند یا نه؟
عطا کننده و عطا شونده چه ربطی با هم دارند، در طول هم هستند، در عرض همند و .... ؟
چه چیزی عطا میشه؟

بسته به نوع رابطه معطی و عطا شده، معطی میتواند چیزی را در حد کمالش داشته باشد، مثلاً اگر جسمیت رو صلابت و نفوذ ناپذیری و شکست ناپذیری بگیریم، «خدا» آخر صلابت و نفوذناپذیر و شکست ناپذیری است.

سلام بر شما دوست گرامی

منظور از پست شما رو متوجه نشدم

ایا سوال کردید یا خواستید اشاره به موضوعی بکنید :Gig:

ممنونم می شوم اگر واضح تر صحبت کنید

متشکرم :Gol:

یک مثال میزنم ، البته اگر مثال غلطی نباشد. شخصی ماشینی را تولید میکند با سرعت بسیار بالا. اما خود شخص همچین سرعتی را ندارد.

یک مثال میزنم ، البته اگر مثال غلطی نباشد. شخصی ماشینی را تولید میکند با سرعت بسیار بالا. اما خود شخص همچین سرعتی را ندارد. -------------- علت ها به انواعی تقسیم می شوند. مثل علت معده ، علت موجده و ... آن قاعده ای که بیان فرمودید ، فقط در مورد علت موجده به کار می رود. یعنی علتی که "وجود" شیء و "وجود" صفات شیء را به شیء عطا می کند. در مثالی که زدید ، شخص ، فقط علت معده ماشین است. یعنی حداکثر کاری که می کند ، این است که طبق علمی که دارد ، قطعات مناسب را در وضعیت مناسب و ارتباط مناسب با یکدیگر قرار می دهد تا مجموعه حاصل ، "صلاحیت" دارا شدن "سرعت بالا" را داشته باشد. وقتی یک شی صلاحیت داشتن امری را به دست آورد ، خداوند "وجود" آن امر را به او عطاء می کند. ممکن است سئوال کنید: آیا خداوند که علت موجده سرعت بالا است ، خودش سرعت بالا را دارد؟ جواب: بله دارد. اما نه سرعت مکانی. بلکه "حقیقت سرعت" را که یک امر معقول و مجرد از قیود مادی است دارد. امری که سرعت مکانی یکی از تجلیات و ظهورات آن حقیقت در عالم ماده است. در مورد اینکه خداوند " حقیقت سرعت " را دارد ، به نام مبارک "یا أسرع الحاسبین " توجه نمایید. همچنانکه زیبایی گل هم از ناحیه خداوند است زیرا خداوند "جمیل" است اما زیبایی گل وابسته به شکل و رنگ است ، اما جمیل بودن و زیبایی خداوند رنگ و شکل ندارد بلکه حقیقتی مافوق قیود مادی است. همچنین قدرت خداوند و ... .

با سلام

دل ارام;497833 نوشت:
و سوال دیگرم هم این است

این قاعده را اثبات بفرمایید ؟

به نظرم اگر، معطی بتواند فاقد باشد، آنگاه باید بتوان از یک جمله، یک عبارت بی ربط رو نتیجه گرفت
و چون بی ربط است(یعنی فاقد پشتوانه استدلالی لازم است، پس هر بی ربطی را میشه نتیجه گرفت
پس از هر چیزی میشه هر چیزی رو نتیجه گرفت
و این هم به نظرم عقلانی نیست

خدا بی نیاز است....نیاز رو در ما آفریده....ماشاالله فقط خود خدا می دونه خودش چیه....وارد این بحثا نشید بهتره....عقل فقط و فقط یک مخلوق خداست هرچقدر زور بزنید به جایی نمی رسید....انسان تا ابد در حیرت خدا باقی می مونه و هیچ جوابی برای هرچیزی از خدا نخواهد داشت...این اوج عظمت خداست

ab-ho;499074 نوشت:
به نظرم اگر، معطی بتواند فاقد باشد، آنگاه باید بتوان از یک جمله، یک عبارت بی ربط رو نتیجه گرفت
و چون بی ربط است(یعنی فاقد پشتوانه استدلالی لازم است، پس هر بی ربطی را میشه نتیجه گرفت
پس از هر چیزی میشه هر چیزی رو نتیجه گرفت
و این هم به نظرم عقلانی نیست

با سلام.
این تنها واجد بودن شی را قبل از اعطا ثابت می کند.
حال پس از اعطا چه؟
و من الله توفیق

با سلام

شریعت عقلانی;499094 نوشت:
این تنها واجد بودن شی را قبل از اعطا ثابت می کند.
حال پس از اعطا چه؟

لطفاً بیشتر توضیح بدید، شما چطور این نتیجه رو گرفتید؟

استدلال ربطی به قبل، حین و بعد از اعطا نداره
از یک جمله یک جمله دیگه نتیجه گرفته میشه

ab-ho;499095 نوشت:
لطفاً بیشتر توضیح بدید، شما چطور این نتیجه رو گرفتید؟

استدلال ربطی به قبل، حین و بعد از اعطا نداره
از یک جمله یک جمله دیگه نتیجه گرفته میشه


با سلام.
فکر می کنم داره.
شما از فاقد بودن شی در معطی به بی منطقی رسیدید.
اگر فرض بکنیم معطی شی بعد از اعطا دیگر شی را نداشته باشد چه بی منطقی ای پیش می آید؟
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;499097 نوشت:
شما از فاقد بودن شی در معطی به بی منطقی رسیدید.
اگر فرض بکنیم معطی شی بعد از اعطا دیگر شی را نداشته باشد چه بی منطقی ای پیش می آید؟

دوباره دقت کنید، بنده بحث رو از اشیا بردم سوی مباحث عقلانی،
شما یک عبارت رو مقدمه بگیرید و عبارت دیگری رو نتیجه بگیرید
اگه مقدمه همان معطی باشد، نتیجه همان عطاشده است و اگه به هم ربط نداشته باشند
هر چیزی از هر چیزی نتیجه خواهد شد

بنده صحبت از اشیا نکردم، گفتم به نظرم این یک قانون عقلی است.

ab-ho;499101 نوشت:
دوباره دقت کنید، بنده بحث رو از اشیا بردم سوی مباحث عقلانی،
شما یک عبارت رو مقدمه بگیرید و عبارت دیگری رو نتیجه بگیرید
اگه مقدمه همان معطی باشد، نتیجه همان عطاشده است و اگه به هم ربط نداشته باشند
هر چیزی از هر چیزی نتیجه خواهد شد

بنده صحبت از اشیا نکردم، گفتم به نظرم این یک قانون عقلی است.


با عرض پوزش. حالا متوجه شدم.
ولی در گزاره های منطقی نتیجه چه چیزی را از مقدمات اخذ می کند؟
اگر بگویید معنا داری بنده می گویم نتیجه می تواند با معنا باشد. ولی معنایش را از مقدمات اخذ نکند.
در واقع نتیجه می تواند کاذب باشد ولی با معنا.
لذا باید کمی توضیح بیشتری بدهید که :
در گزاره های منطقی عطا کننده و عطا شونده و چیزی که عطا می شود چیست؟
3 مورد را با ذکر مثال مشخص کنید.
و من الله توفیق

خواهش میکنم

شریعت عقلانی;499120 نوشت:
اگر بگویید معنا داری بنده می گویم نتیجه می تواند با معنا باشد. ولی معنایش را از مقدمات اخذ نکند.

نمیشه، دو طرف باید به صورتی به هم ربط داشته باشند و ربط داشتن در معناداری بیان میشه
اگه ممکنه برای مطلبتون یک مثال بگید شاید بنده درست متوجه نشدم

شریعت عقلانی;499120 نوشت:
در واقع نتیجه می تواند کاذب باشد ولی با معنا.

بله میتواند، ولی در این صورت استدلال باطل است(البته به شرطی که مقدمه درست باشه)

شریعت عقلانی;499120 نوشت:
در گزاره های منطقی عطا کننده و عطا شونده و چیزی که عطا می شود چیست؟
3 مورد را با ذکر مثال مشخص کنید.

شما هر مثالی دوست دارید بزنید، ببینید، آیا میشه یک استدلال بی ربط مطرح کرد؟
به این شرط که ابتدا از درستی و نادرستی شرط و نتیجه آگاه نباشیم
در کل در استدلالهای منطقی، ما یک چیزی رو درست میدانیم(یا میگریم) میریم جلو و دیگر درستها رو از اون نتیجه میگیریم
خب ما هیچوقت میایم از نادرستی یک عبارت درستی عبارت دیگه رو نتیجه بگیریم؟
مثلاً میگیم:
x زوج باشه، مضربهای غیرصفر هم زوج هستند
خاصیت زوج بودن، x در هر دو قسمت شرط و نتیجه وجود دارد(که همان عطاشده است)

ab-ho;499101 نوشت:
دوباره دقت کنید، بنده بحث رو از اشیا بردم سوی مباحث عقلانی،

این قاعده رو میشه به دو قسم اشیا و غیر اشیا تقسیم کرد

در اشیا که مثال نقض ان زیاد است
مثلا من پول ندارم ولی از پولهای دوستم به دوست دیگرم می دهم

و اما به قول شما مباحث عقلانی یا غیر اشیا

من بخشنده نیستم ولی با تلقین فردی را بخشنده می کنم

پس من فاقد صفت بخشندگی هستم ولی ان صفت را به دیگری اعطا کردم

اثبات این موضوع به این راحتی که گفتین نیست

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

امام عشق;497622 نوشت:
یک مثال میزنم ، البته اگر مثال غلطی نباشد.

شخصی ماشینی را تولید میکند با سرعت بسیار بالا. اما خود شخص همچین سرعتی را ندارد.


علاوه بر پاسخ جناب شریعت عقلانی،این راهم باید در نظر گرفت که قاعده مورد نظر درباره کمالات وجودی است و نه امور ماهوی.مثالی که در اینجا زده شده مربوط به ماهیت است و نه وجود.

نفرنفر;497794 نوشت:
خداوند به موجودات جسم بخشیده ...
آیا خداوند دارای جسم است ؟؟؟

جسم طبیعی جوهر است و جوهر از ماهیات است.اما این قاعده همانطور که گفته شد در خصوص ماهیات نیست،بلکه در خصوص کمالات وجودی است.چیزی که مهم است "کمال بودن" است، علاوه بر وجودی بودن این کمال.برخی امور کمال نیستند.مثلاً جسم داشتن کمال نیست،نقص است.حد است (مربوط به ماهیت است).

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

[=Times New Roman]

[="Tahoma"]من بخشنده نیستم ولی با تلقین فردی را بخشنده می کنم

پس من فاقد صفت بخشندگی هستم ولی ان صفت را به دیگری اعطا کردم

[=Times New Roman]
[="Tahoma"]
[=Times New Roman]
[="Tahoma"]****************************************************************
[=Times New Roman]
[="Arial"]شما این صفت را به آن فرد عطا نکرده اید بلکه شرابط لازم و زمینه مساعد را در او فراهم کرده اید تا او این صفت را از « عقل فعال » دریافت نماید.
[=Times New Roman]
[="Arial"]مثال دیگر:
[=Times New Roman]
[="Arial"]معلم سر کلاس درس میدهد. او علم را به دانش آموزان نمی دهد. بلکه صرفا شرایطی را در آنها ایجاد می کند تا زمینه لازم در آنها فراهم شود و آنها بتوانند از عقل فعال ، علم مورد نظر را دریافت نمایند.
این مسایل در فلسفه اسلامی به خوبی تبیین شده است
[=Times New Roman]

[="Tahoma"][="Navy"]

امام عشق;491442 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب.

آیا این جمله درست است؟

«معطی شیء فاقد آن شیء نیست»

آیا به راستی خالق یک شی برای ساختن آن خودش باید آن امتیاز را داشته باشد!؟


سلام
بله معطی شی باید واجد ان باشد اما لازم نیست در همان مرتبه واجد آن باشد بلکه می تواند در مرتبه اعلی و اشرف از او واجد آن باشد مانند حق تعالی که کمالات را در مرتبه عالی تر از مخلوقات خود داراست و آن کمالات را به آنها در مرتبه نازلتر از کمالات خویش عطا می فرماید
یا علیم[/]

با سلام

دل ارام;499336 نوشت:
در اشیا که مثال نقض ان زیاد است
مثلا من پول ندارم ولی از پولهای دوستم به دوست دیگرم می دهم

مطالب رو بخونید جواب این سوال شما داخلش هست

دل ارام;499336 نوشت:
من بخشنده نیستم ولی با تلقین فردی را بخشنده می کنم

پس من فاقد صفت بخشندگی هستم ولی ان صفت را به دیگری اعطا کردم


این هم همان موضوع قبلی است

محی الدین;499550 نوشت:
سلام
بله معطی شی باید واجد ان باشد اما لازم نیست در همان مرتبه واجد آن باشد بلکه می تواند در مرتبه اعلی و اشرف از او واجد آن باشد مانند حق تعالی که کمالات را در مرتبه عالی تر از مخلوقات خود داراست و آن کمالات را به آنها در مرتبه نازلتر از کمالات خویش عطا می فرماید
یا علیم

ما از اول دنبال اثبات همین ادعا بودیم
شما اثباتی ارائه نکردید ؟

[="Tahoma"][="Navy"]

دل ارام;500024 نوشت:
ما از اول دنبال اثبات همین ادعا بودیم
شما اثباتی ارائه نکردید ؟

سلام
قضیه معطی شی باید واجد آن باشد از قضایای بدیهه است چه اینکه تعبیر معطی خود بیانگر واجدیت فاعل آن است و بدون واجدیت اصلا معنا و مفهوم اعطا امکان پذیر نیست
دیگر اینکه اگر بگوییم معطی شی واجد آن نیست یعنی اینکه چیزی عطا نشده لذا اصلا معطی دیگر معطی معطی نیست و این خلاف فرض است
یا علیم[/]

پرسش:
آیا هر فاعلی که به موجودی، چیزی را می دهد، حتما باید خودش آن چیز را داشته باشد.؟

پاسخ:
قاعده "معطی الشیء لا یکون فاقدا له"، یکی از قواعد بدیهی فلسفی است که هر کسی با تصور طرفین این قضیه، آنرا تصدیق می کند.
بر اساس این قاعده هر گاه موجودی به موجودی دیگر، یک چیزی را اعطا کرد، خودش باید آن را به صورت عالی تری داشته باشد.(1)استاد علامه طباطبایی نیز در تبیین این قاعده می فرماید:
معطی شیء که چیز ایجابی ای را به معلولش می بخشد، خودش باید آن را به صورت کامل تری داشته باشد.
(1)
البته باید دقت کرد که این قاعده در مورد چیزهایی صحبت می کند که قابل بخشیدن است نه امور معدوم که انسان به اشتباه به آن ها اطلاق چیز و شیئ می کند.
البته این بحث در مورد فاعل های حقیقی است که واقعا چیزی به موجودی عطا می شود نه مثلا در مورد مکانیکی که ماشینی را می سازد. در این مورد در حقیقت چیزی به ماشین داده نمی شود. بلکه صرفا صورت و شکل ظاهری است که این صورت در ذهن سازنده آن وجود دارد ولی غیر از این شکل دهی چیز دیگری به ماشین داده نشده که فاعلش حتما باید آن را داشته باشد.

______________
(1) مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهری، ج‏11، ص: 609(نرم افزار استاد مطهری).
(2) الحكمة المتعالية ( با حاشيه علامه طباطبائى )، ج‏8، ص2(نرم افزار علامه طباطبایی).

موضوع قفل شده است