جمع بندی چهره و وضیعت ظاهری پیامبر...؟؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چهره و وضیعت ظاهری پیامبر...؟؟

با سلام، من نمیدونم این سوالی که میپرسم شاید در جایی جواب داده باشند اساتید عزیز اما من ندیدم چیزی... ممنون میشم دوستان و استید گرامی جواب بنده حقیر رو بند!

میخواستم بدونم چهره رسول اکرم و سر وضع ظاهری ایشان به چه صورت بوده؟ آیا موهای بلند داشتند یا کوتاه؟ ریش و سبیل بلندی داشتند یا کوتاه؟ مزه و ابرو کم پشت یا مشکی و پرپشت؟ لاغر بودند یا چاق؟ لباس های چه رنگی میپوشیدند؟
ممنونم

[=impact]با نام الله


[=impact]

[=impact] کارشناس بحث: استاد سید محسن

سلام
با تشکر از جنابعالی
امام حسن علیه السلام می فرماید : ‌ از هند ابن ابی هاله درباره آراستگی های ظاهری پیامبر صلی الله علیه و آله سئوال کردم (هند از کسانی بود که وصف ویژگی ظاهری پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به خوبی بیان می کرد) او گفت: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بزرگ بود (جثه ای بزرگ داشت) و در دیده ها بزرگ نمایان می شد. چهره اش همانند ماه در شب تمام خود، می درخشید. نه دراز قدی لاغر بود و نه کوتاه قامتی چاق. سری بزرگ داشت و موهای آن موج دار (نه صاف نه مجعد) بود. موهای سرش از لبه گوشش تجاوز نمی کرد و اگر فراتر می رفت (موهای او زیاد می شد) فرق سر باز می گذاشت (موهای سر را از وسط به دوقسمت تقسیم می کرد .رنگ (پوست) او بسیار رخشان بود . پیشانی گشاده ای داشت.
ابروهای او پر مو، کشیده و ناپیوسته بود. رگی بین دو ابروی او بود که به گاه خشم برجسته و پرخون می شد. بینی او دارای برجستگی خاصی بود . همه گاه نوری از او ساطع بود. دارای نفسی کریم و شامخ بود. ریشی (موهای صورت) پر پشت و انبوه داشت، گونه هایش پر گوشت نبود، دهانی بزرگ و خوشبو، نازک و لطیف با دندان هایی سفید و زیبا که بین آنها فاصله بود، داشت. از سینه تا شکم او موهای نازکی روییده بود. گردنی زیبا و سرخ رنگ (متمایل به سرخی) که به روشنی نقره بود، داشت. هیکلی بسیار به قاعده و معتدل داشت، نه چاق و پر گوشت بود نه لاغر و نحیف. دارای شکمی تو رفته (صاف) و سینه ای باز بود. (سینه و شکم او در امتداد هم بودند) بین دو شانه او گشاده بود و سر استخوان هایی بزرگ داشت.
پیکری نورانی داشت و خطی از مو از سینه تا ناف او کشیده بود و پستان ها و شکم او از مو خالی بود؛ و دو دست و شانه های او مودار بود. سینه ای بالا داشت. بازو و ساعدی کشیده و دستانی پهن داشت، پاها و دست های او مردانه (خشن و بزرگ) بود و انگشتانی نه کوتاه نه بلند داشت. استخوان های پا و دست او، کشیده و صاف بود. دو کف پاهای او دارای فرورفتگی بود.
پاهایش پر گوشت (چاق) نبود و آب به راحتی بر آن ها جاری می شد. (صاف و لطیف.
با استحکام راه می رفت و با قوّت ،گام بر می داشت و باوقار راه می رفت، گام هایی بلند برمی داشت ولی آرام و بدون شتاب، به گونه ای راه می رفت که گویا از بلندی به پست گام می نهد. هنگام توجه به یک طرف، با تمام بدن بدان سو باز می گشت (می چرخید) نگاه او افتاده و چشمانش بیش تر به زمین دوخته شده بود تا آسمان .نگاه او از سر دقت و دریافت بود (یا به گوشه چشم می نگریست) بر همه کس در سلام کردن پیشی می گرفت . بحار الانوار علامه مجلسی ج 16 ص 148تا 171
پيامبرخاتم(ص)علاوه بر اينكه موهاي سر وصورت را اصلاح مي كرد به ديگران نيز توصيه به چنين اعمال مي نمود؛ امام علي(ع)مي فر مايد كه رسول خدا(ص)پس از شانه زدن مو،آن را با آب صاف ومرتب مي كرد ومي فرمود: كسي كه موي دارد،ياآن راكوتاه كنديا آن را به خوبي سامان دهد اصلاح سر وصورت به زيبايي انسان مي افزايد
رسول خدا(ص)به مردي نگريست كه محاسن بلندي داشت،فرمود: چه مي شداگر محاسنش را اصلاح مي كرد؟ خبربه آن مرد رسيد.محاسنش را به گونه اي اصلاح كردكه نه بلند بود ونه كوتاه، سپس به ديدار حضرت آمد،پيامبر(ص) باديدن او،فرمود: اين گونه اصلاح كنيد .
پيامبر(ص) در مقدار واندازه محاسن وريش مي فرمايد: «وقتي محاسن را در مشت گيرند،هرچه از مشت بيشتر باشد بايد كوتاه شود حضرت اصلاح شارب وسبيل را مستحب اعلان كرد وفرمود: «كسي از شما شارب خود را بلند نكند؛ زيرا شيطان آن را پناهگاه خود قرار مي دهد،چيدن مو از بيني را نيز مستحب دانست وفرمود: شارب وموي بيني خود رابيچينيد وخود را براين كار ملزم كنيد. اين كاربرزيبايي شما مي افزايد .گرفتن موي بالاي لب به گونه اي كه لب نمايان گردد از سنت پيامبر(ص)است.
پيامبر(ص) از ساده ترين پوشاك آن زمان استفاده مي كرد ودرمواردی هم لباس های درشت وخشن بر تن مي کرد .عايشه مي گويد: «كان علي رسوا الله (ص) ثوبان خشنان غليظان »رسول خدا(ص) دو لباس درشت و خشن داشت .البته آن حضرت لباس پشمينه زخيمي نيز مي پوشيده است . حضرت به اندازه نياز و ضرورت مي پوشيد و هر نوع لباس كه برايش فراهم مي شد ،استفاده مي كرد. در بيشتر موارد، لنگ ،پيراهن زبر و خشن وعباي زمخت بر تن مي كرد .آنچه براي پيامبر(ص) اهميت داشت پاكيزگي ومعمولي بودن لباس بود،نه گرانبها بودن آن .
رسول خدا(ص) از ميان جامه هاي گوناگون ،پوشيدن پيراهن را بيشتر دوست مي داشت (زيرا آن در مقايسه با ردا و لنگ ، پوشاننده تر بود و نيازي به بستن و باز كردن و مانند آن نداشت)لباس ازجنس پنبه اي بيشتر مورد علاقه آن حضرت بود ، امام علي(ع) مي فرمايد: «لباس پنبه بپوشيد ،چرا كه آن لباس رسول خدا (ص) بود وآن حضرت ،لباس پشمين و مويين نمي پوشيدند مگردرحال ناچاري »وبهترين جامه ها جامه اي است كه از پنبه بافته شده باشد، لباس پنبه اي لباس اهل بيت (ع) است »پيامبر(ص) هم لباس برد يماني مي پوشيد و هم در حال اظطرار جبّه اي پشمين بر تن مي كرد .
رنگ سبز ،رنگ مورد پسند پيامبر(ص)براي لباس بود . پيامبر(ص) عبايي به رنگ سبز داشت كه گاهي آنرا برشانه خود مي انداخت . طبق روايات بيشتر جامه هاي پيامبر (ص) سفيد بود ومي فرمود: لباس سفيد را بر زندگانتان بپوشانيد و مردگانتان را هم با پارچه سفيد كفن كنيد . هيچ لباسي زيبا تر از سفيد نيست ، پس آن را بپوشيد و مردگانتان را درآن كفن كنيد .
زيبا ترين رنگي كه در گورها ومساجدتان با آن خداوند را ملاقات خواهيد كرد (رنگ) سفيد است .
لباسي بارنگ زرد مورد توجه وعنايت رسول خدا (ص) بوده است . طبق روا يا ت پيامبرخدا(ص) ملحفه اي داشت كه با زعفران رنگ آميزي شده بود و گاهي تنها با پوشيدن همان با مردم نماز مي خواند زيدبن اسلم مي گويد: «كان رسول الله (ص) يصبغ ثيابه كلها بالزعفران حتي العمامة ». پيامبرهمه لباس هايش حتي عمامه اش را بازعفران رنك مي كرد.
رنگ قرمز رنگي بود كه پيامبر(ص) براي لباس آن را نمي پسنديد «انه كره الحمره في اللباس ».
رسول خدا(ص) جز در سه چيز رنگ سياه را خوش نداشت: چكمه ،عمامه و عبا .ازنظر روان شناسان رنگ سياه حزن آور است،آلودگي وچرک رابه آساني نشان نمي دهد .

پرسش:
شمایل ظاهری پیامبر چگونه بوده است؟



پاسخ:
امام حسن (علیه السلام) می فرماید : ‌ از هند ابن ابی هاله درباره آراستگی های ظاهری پیامبر (صلی الله علیه و آله) سئوال کردم (هند از کسانی بود که وصف ویژگی ظاهری پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را به خوبی بیان می کرد) او گفت: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بزرگ بود (جثه ای بزرگ داشت) و در دیده ها بزرگ نمایان می شد. چهره اش همانند ماه در شب تمام خود، می درخشید. نه دراز قدی لاغر بود و نه کوتاه قامتی چاق.

سری بزرگ داشت و موهای آن موج دار (نه صاف نه مجعد) بود. موهای سرش از لبه گوشش تجاوز نمی کرد و اگر فراتر می رفت (موهای او زیاد می شد) فرق سر باز می گذاشت (موهای سر را از وسط به دوقسمت تقسیم می کرد .رنگ (پوست) او بسیار رخشان بود . پیشانی گشاده ای داشت.

ابروهای او پر مو، کشیده و ناپیوسته بود. رگی بین دو ابروی او بود که به گاه خشم برجسته و پرخون می شد. بینی او دارای برجستگی خاصی بود . همه گاه نوری از او ساطع بود. دارای نفسی کریم و شامخ بود. ریشی (موهای صورت) پر پشت و انبوه داشت، گونه هایش پر گوشت نبود، دهانی بزرگ و خوشبو، نازک و لطیف با دندان هایی سفید و زیبا که بین آنها فاصله بود، داشت. از سینه تا شکم او موهای نازکی روییده بود. گردنی زیبا و سرخ رنگ (متمایل به سرخی) که به روشنی نقره بود، داشت.

هیکلی بسیار به قاعده و معتدل داشت، نه چاق و پر گوشت بود نه لاغر و نحیف. دارای شکمی تو رفته (صاف) و سینه ای باز بود. (سینه و شکم او در امتداد هم بودند) بین دو شانه او گشاده بود و سر استخوان هایی بزرگ داشت.
پیکری نورانی داشت و خطی از مو از سینه تا ناف او کشیده بود و پستان ها و شکم او از مو خالی بود؛ و دو دست و شانه های او مودار بود. سینه ای بالا داشت. بازو و ساعدی کشیده و دستانی پهن داشت، پاها و دست های او مردانه (خشن و بزرگ) بود و انگشتانی نه کوتاه نه بلند داشت. استخوان های پا و دست او، کشیده و صاف بود. دو کف پاهای او دارای فرورفتگی بود.

پاهایش پر گوشت (چاق) نبود و آب به راحتی بر آن ها جاری می شد. (صاف و لطیف.
با استحکام راه می رفت و با قوّت ،گام بر می داشت و باوقار راه می رفت، گام هایی بلند برمی داشت ولی آرام و بدون شتاب، به گونه ای راه می رفت که گویا از بلندی به پست گام می نهد. هنگام توجه به یک طرف، با تمام بدن بدان سو باز می گشت (می چرخید) نگاه او افتاده و چشمانش بیش تر به زمین دوخته شده بود تا آسمان .نگاه او از سر دقت و دریافت بود (یا به گوشه چشم می نگریست) بر همه کس در سلام کردن پیشی می گرفت.[1]



منابع
[1] . مجلسی، بحار الانوار، ج 16 ص 148-171، دارالکتب اسلامیة، تهران، 1362 ق


موضوع قفل شده است