شهرت صحیح بخاری

تب‌های اولیه

133 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شهرت صحیح بخاری

با سلام

در تاپیک http://www.askdin.com/thread37334.html#post488165 در مورد تاریخچه صحیح بخاری و بعضی از اشکالات مربوط به آن بصورت مختصر بحث شد.
در این تاپیک گفته شد که:

شهرت و مقامى كه براى بخارى و فقهاى مذاهب اربعه اهل سنّت به دست آمده به اواخر دوران بنو العباس در قرن هفتم مربوط مى شود كه بررسى علل آن فرصت ديگرى مى طلبد

حال سوال من اینست که دلایل شهرت و مقام بالای بدست آمده این کتاب در بین علما اهل سنت و در قرن هفتم چیست؟

بسیار ممنون

[=impact]

با نام الله




[=impact]


کارشناس بحث: استاد مجید

Hrm;488911 نوشت:
دلایل شهرت و مقام بالای بدست آمده این کتاب در بین علما اهل سنت و در قرن هفتم چیست؟

بسیار ممنون


با صلوات بر محمد وآل محمد
وعرض سلام وادب
بخاری چون کتابِ خود را به پایان رساند، آن را به بزرگان و ائمۀ حدیث اهل سنت، مانند احمد بن حنبل، علی بن مَدینی و یحیی بن معین، عرضه داشت و آنها به صحّت و درستیِ آن، جز چهار حدیث، شهادت دادند. (فتح الباری شرح صحیح البخاری، ص 491)
صحیح بخاری نزد علمای اهل سنّت اهمیت و اعتبار خاصی دارد؛ اهل سنت دراین امر اتّفاق نظر دارند که صحیح‌ترین کتاب پس از قرآن مجید، صحیح بخاری و پس از آن صحیح مسلم است. (حاجی خلیفه، ج 1، ستون 541؛ قسطلانی، ج 1، ص 19؛ ابن حجر هیتمی، ص 9؛ نَوَوی، ج 1، ص 120) با اینهمه شافعی و برخی دیگر، عنوان «اصحّ الکتب» را به «المُوَطَّأ» مالک بن انس داده‌اند و آن را «اصل اول» و صحیح بخاری را «اصل دوم» نامیده‌اند. ابن حجر (فتح الباری شرح صحیح البخاری، ص Dirol در توجیه سخن شافعی گفته که وی هنگامی این حرف را زده که از صحیح بخاری و صحیح مسلم خبری نبوده است. در هر صورت، در میان اهل سنت هیچ کتابی به شهرت صحیح بخاری نیست و دربارۀ آن گاه چنان غلو کرده‌اند که آن را در ردیف قرآن دانسته‌اند.( حیدر، ج 1، جزء 1، ص 78)
به گفتۀ وجدی (ج 3، ص 482) بعضی به افرادی پول می‌دادند تا احادیث این کتاب را همچون قرآن برای جلب برکات و خیرات آسمانی بخوانند. مقبولیت و اعتبار صحیح بخاری از کثرت شروح و تعلیقات و حواشی آن نیز نمایان است.
صحیح بخاری را هاله‌ای از قداست فراگرفته و کمتر کسی جسارت به خرج داده و در صحّت احادیث آن و خدشه در سند و راویان احادیثش تردید کرده است. تا جایی که به گفتۀ ابوالحسن مقدّسی، هر یک از راویان احادیثِ صحیحین (= صحیح بخاری و صحیح مسلم) از هرگونه عیب ونقص و انتقاد مبراست. (قسطلانی، ج 1، ص 21) از اینرو بسیاری از حافظان، تمامی احادیث آن را بدون تأمل پذیرفته‌اند و حتی تسلیم کامل در برابر احادیث مزبور را از اصول ایمان و ارکان اسلام دانسته‌اند.( ابوریّه، ص 305 ) ذهبی هنگام ذکر برخی احادیث آن می‌گوید: اگر هیبت صحیح بخاری نبود، می‌گفتم که این احادیث ساختگی است. (ابن حجر عسقلانی، 1404، ج 8، ص 146) به گفتۀ امام الحرمین اگر کسی قسم بخورد که تمامی احادیث صحیحین مطابق با واقع و کلام رسول خداست، قسم او درست است و کفّاره‌ای بر او نیست.( نووی، ج 1، ص 127)
سلام رسول خدا (ص) به محمد بن اسماعیل بخاری
اهل سنت براى بالا بردن شخصیت بخارى و نقل فضائلش از هر راه ممکن وارد شده و چیزى در این باره کم نگذاشته‌اند؛ اما فراموش کرده‌اند که نباید همه را از طریق خواب و تعبیر خواب برایش اثبات کنند و شاید چاره‌اى هم جز این نبوده‌ و تنها راه ممکن همین راه بوده‌است.
یکى از فضائل بخارى که از طریق خواب برایش ثابت شده این است که رسول خدا صلى الله علیه وآله توسط شاگردش به او سلام رسانده‌است. نووى این داستان را از فربرى این‌گونه نقل کرده‌است:
از طریق ابو عبد الله محمد بن یوسف فربرى روایت صحیح بخارى براى ما روایت شده‌است. فربرى مى‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وسلم را در خواب دیدم به من فرمود: کجا مى‌خواهى بروی؟ گفتم: نزد محمد بن اسماعیل بخارى. آن حضرت فرمود: سلام مرا به او برسان.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۱، ص۸۶، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۹۹۶م.
نکته تعجب آور این است که رسول خدا صلى الله علیه وآله تنها به بخارى سلام خشک و خالى مى‌فرستد و کدام پیغام دیگرى و تشکر و قدر دانى از زحمات بى‌شائبه او در جمع آورى احادیث نبوى به عمل نمى‌آورد!!.
بخاری قدم جای قدم رسول خدا (ص) گذاشت
طبق روایت دیگر، فربرى شاگرد بخارى این بار خود بخارى را در خواب دیده که پشت سر رسول خدا صلى الله علیه وآله راه مى‌رفته است؛ اما راه رفتن او به صورت معمولى نبوده؛ بلکه بسیار دقیق، حساب شده و پایش را جاى پاى رسول خدا صلى الله علیه وآله مى‌گذاشته‌است.
نووى روایت را این‌گونه نقل کرده‌است:
از فربرى روایت شده است که من محمد بن اسماعیل بخارى را در عالم خواب دیدم که پشت سر رسول خدا صلى الله علیه وسلم راه مى‌رفت هر زمانى که رسول خدا قدمش را بر مى‌داشت بخارى پایش را جاى قدمش مى‌گذاشت.

النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۱، ص۸۶، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۹۹۶م.
ستایش علمای اهل سنت از بخاری
از نقل داستانهاى خواب و تعبیر خواب که بگذریم علماى اهل سنت در بیدارى نیز از نویسنده صحیح بخارى تعریف و تمجیدهاى فراوانى کرده‌اند.
بدر الدین عینى که شارح صحیح بخارى است این‌گونه او را مى‌ستاید:
حافظ (کسى که یک صد هزار حدیث حفظ است) داراى حافظه قوى، نامدار و… همان کسى‌که علماى موثق به حافظ بودنش شهادت داده‌اند و به دقت او، اساتید فن اعتراف نموده‌اند و هیچ یکى از علماى علم روایت منکر فضل او نشده‌اند و حتى دو تن از علما در صحت نقد روایت توسط او تردید نکرده‌اند….
العینی الغیتابی الحنفی، بدر الدین ابومحمد محمود بن أحمد (متوفای ۸۵۵هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۲، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
ابو سعید خادمى نیز او را «امیر المؤمنین در روایت» قلمداد نموده و تصریح نموده که همانند او دیده نشده‌است و از قوه حافظه او به اندازه‌اى تعریف مى‌کند که گویا با یک نگاه تمام کتاب را حفظ مى‌شده است. او مى‌نویسد:
بخارى کنیه اش ابو عبدالله نامش محمد فرزند اسماعیل بخارى است. بخارى منسوب به بخارا است که شهرى از شهرهاى ماوراء النهر. بخارى در آن جا به دنیا آمد و بخارى براى او و کتابش علم شد. به بخارى «امیرالمؤمنین در حدیث» گفته مى‌شود؛ چرا که همانند او در حفظ و نگهدارى روایت، فهم معناى کتاب خدا و سنت رسول خدا تیز هوشى، دقت نظر، فهم زیاد، کمال زهد، نهایت ورع، اطلاعات فراوان او به طرق روایات و علل آن، دیده نشده‌است. او تعداد صدهزار روایت صحیح و دویست هزار روایت غیر صحیح را حفظ بود. او در کودکى هفتاد هزار روایت را حفظ بود و با یک نگاه تمام کتاب را حفظ مى‌کرد.
الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفاى ۱۱۵۶هـ) بریقة محمودیة، ج۱، ص۱۸۵، طبق برنامه الجامع الکبیر.
ملا على قارى در کتاب «مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح»، از سید جمال الدین محدث نقل مى‌کند:
سید جمال الدین محدث گفته‌است: به بخارى امیر المؤمنین در روایت،‌ یاور روایات نبوى،‌ نشر دهنده میراث هاى محمدى گفته شده است. گفته در زمان بخارى همانند او در حفظ روایت، و پا برجایى روایت، و دانستن معناى کتاب خدا و سنت رسول خدا…… دیده نشده‌است.
ملا علی القاری، نور الدین أبو الحسن علی بن سلطان محمد الهروی (متوفاى۱۰۱۴هـ)، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۱، ص۵۷، تحقیق: جمال عیتانی، ناشر: دار الکتب العلمیة – لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۲۲هـ – ۲۰۰۱م.
نووى در کتاب «تهذیب الأسماء واللغات» اعتراف احمد بن حنبل را در مورد بخارى نقل کرده‌است:
از امام احمد بن حنبل روایت شده که او گفته‌است: خراسان فردى همانند محمد بن اسماعیل بیرون نداده‌است.
النووی الشافعی، محیی الدین أبو زکریا یحیى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى۶۷۶ هـ)، تهذیب الأسماء واللغات، ج۱، ص۸۶، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولى، ۱۹۹۶م.
به همین مقدار در نقل فضائل خود محمد بن اسماعیل بخارى و کتابش بسنده مى‌کنیم.

بسیار ممنون
اما دلیل این همه ارج نهادن اهل سنت به این کتاب چیست؟
همچنین چرا علما شیعه این کتاب را فاقد اعتبار می دانند؟

Hrm;489151 نوشت:
اما دلیل این همه ارج نهادن اهل سنت به این کتاب چیست؟

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام وعرض ادب
جواب سوال شما در پاسخ قبل داده شد.
Hrm;489151 نوشت:
همچنین چرا علما شیعه این کتاب را فاقد اعتبار می دانند؟

دلیل آن این است که راویان آن به نظر علماء شیعه معتبر نیستند.

این کتاب در نزد شیعه کتاب درجه 8 است اگر اشتباه نکنم
و این معلوم است که صحیحین براش سند اصلا نیست ،یعنی صحیح بخاری و مسلم یک سند صحیح برای چنین کتابی وجود ندارد تحدی می کنم یک سند صحیح
شبکه کلمه که نتوانست بیاره ویکی هم اوردند که ضعیف بود
ولی سند کتب ما در کتاب وسائل الشیعه یا مستدرک به گمانم اخر کتاب چندین سند اورده شده است و لی صحیحینی هیچ سندی ندارد و کتابی که سند نداره به هیچ درد نمی خوره (سند طبق مبانی رجالی ای که شبکه ها معلوم کرده اند که اهل سنت می گند این ها اهل سنت هستند )
اینم گاف های عبدالله حیدری در مورد انتساب این کتاب و نقد ان
http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=22717

Hrm;488911 نوشت:
حال سوال من اینست که دلایل شهرت و مقام بالای بدست آمده این کتاب در بین علما اهل سنت و در قرن هفتم چیست؟

با سلام

دقت در صحیح بخاری نشان میدهد که وی یا راویان وی بیشترین دشمنی با اهل بیت (ع) را داشته اند وتا جائیکه ممکن بوده ، احادیث را مقطوع و ناقص وتحریف نموده اند ، برای مثال در مورد حدیثی که حضرت امیر المومنین (ع) ابوبکر وعمر را کاذب وغادر واثم و خائن میداند ، جناب بخاری بجای این کلمات آورده کذا وکذا !!!!

و یا در جریان ابلاغ آیات اول سوره فاضحة المنافقین توسط ابوبکر وعزل وی حدیث را طوری می پیچاند تا مقام ابوبکر محفوظ بماند !!!!!

همچنین از متواتر ترین حدیث اسلام یعنی حدیث غدیر نیز نامی نمیبرد !

نکته دیگر شهرت وی بعدا توسط سیاست مخالفین منتشر شد و در قرون سوم و چهارم ، محدثینی غیر از وی نیز مشهور بودند .

بسم الله الرحمن الرحیم.
با سلام خدمت دوستان عزیز.
صد البته شاید درک مقام و منزلت امام بخاری در میان اهل سنت برای برادران عزیز شیعه بسیار سخت است، دلیل این سوال برادر عزیز ما نیز دقیقا همین است.

باید توجه داشت که درصد بسیار بالای صحت احادیث کتاب صحیح بخاری موجب اهمیت کتاب صحیح بخاری گشته است تا جائی که بعضی از علما چون امام احمد بن حتبل فقط 4 حدیث آن را تضعیف کرده اند، عده ای بیشتر و عده ای کمتر.

اما باید توجه داشت که امام بخاری و امام مسلم اولین اشخاصی بودند که کتب صحیح را نگاشتند و صحت آن هم اثبات شد، چونان که اشخاصی دیگر نیز کتب صحیح نگاشتند مانند صحیح ابن ماجه، امام علمای صدر بزرگان آن را صحیح ندانستند.

جالب اینجاست که شیعیان عزیز در حالی به صحت صحیح بخاری خدشه وارد می کنند که خود هنوز از تصحیح کتب حدیثی عاجز مانده اند! امروزه اهل سنت با وجود یک کتاب حدیثی صحیح معیار حدیثی خود را می دانند و دچار معیارهای اخباری و اصولی نشده اند.

جالب است که بعضی از این ایرادات به قدری خنده دار است که اصلا ارزش بررسی ندارد! مانند اینکه چرا نام شاگردان و خود امام بخاری در سند احادیثش ذکر شده است!!!

اقای خالد شما اصلا می دانید که حتی یک سند صحیح برای کتاب بخاری وجود ندارد ؟؟چه شکلی همه اش را صحیح می گیرد ؟؟
اقای عبدالله حیدری که این قدر گاف داد و نتونست یک سند صحیح برای کتاب بخاری بیاورد با اینکه کتب مانند اصول کافی چندین سند دارد

خالد ابن ولید;492066 نوشت:
هنوز از تصحیح کتب حدیثی عاجز مانده اند

اصلا لازم نیست دوست عزیز من .علمای ما هر کدوم برای خودشان کتابی داشتند که کدوم صحیح است و کدوم ضعیف همه علما دارند شکی نیست دقت کنید عالم گفتم.، خوب حالا بیاند این کتاب را چاپ بکنند به چه درد می خورد ؟؟؟به دردی نمی خورد چون اجتهادات هر عالمی برای خودش حجت است و پس لازم ندیدند که کتبی تصحیحی بزنند
خوب چرا مالک تصحیح نزد بر کتابش ؟؟چرا کسی مثل امام احمد بن حنبل تصحیح نزد ، اینا عالم جرح و تعدیل نبودند ؟؟

خالد ابن ولید;492066 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
با سلام خدمت دوستان عزیز.
صد البته شاید درک مقام و منزلت امام بخاری در میان اهل سنت برای برادران عزیز شیعه بسیار سخت است، دلیل این سوال برادر عزیز ما نیز دقیقا همین است.

باید توجه داشت که درصد بسیار بالای صحت احادیث کتاب صحیح بخاری موجب اهمیت کتاب صحیح بخاری گشته است تا جائی که بعضی از علما چون امام احمد بن حتبل فقط 4 حدیث آن را تضعیف کرده اند، عده ای بیشتر و عده ای کمتر.

اما باید توجه داشت که امام بخاری و امام مسلم اولین اشخاصی بودند که کتب صحیح را نگاشتند و صحت آن هم اثبات شد، چونان که اشخاصی دیگر نیز کتب صحیح نگاشتند مانند صحیح ابن ماجه، امام علمای صدر بزرگان آن را صحیح ندانستند.

جالب اینجاست که شیعیان عزیز در حالی به صحت صحیح بخاری خدشه وارد می کنند که خود هنوز از تصحیح کتب حدیثی عاجز مانده اند! امروزه اهل سنت با وجود یک کتاب حدیثی صحیح معیار حدیثی خود را می دانند و دچار معیارهای اخباری و اصولی نشده اند.

جالب است که بعضی از این ایرادات به قدری خنده دار است که اصلا ارزش بررسی ندارد! مانند اینکه چرا نام شاگردان و خود امام بخاری در سند احادیثش ذکر شده است!!!

با سلام

کسی که تاریخ اسلام را بدقت دوره کرده بخوبی فریاد میزند که اگر شیعه نبود امروز رسمی از اسلام نبود !

در زمانیکه اسم نوزادی اگر علی بود او را میکشتند جناب بخاری با آزادی و رفاه و آسایش تمام زیر چتر خلفا به جمع آوری احادیث منتشر بین مردم مشغول بود درحالیکه زبان ابن سکیت را بجرم بازگویی احادیث رسول الله (ص) از حلقومش بریدند !!!!!

در زمانیکه امیر المومنین (ع) را خانه نشین کردند بفرمان ابوبکر وعمر وعثمان ، زید بن ثابت ناصبی و دوست یهود ، مامور جمع قران میشود در حالیکه بنص همین بخاری حضرت رسول (ص) قران را بین دو جلد جمع کرده بود ! هدف خلفا از این دوباره کاری چه بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با اینکه تمام قدرت نزد اهل سنت و جماعت بود و شیعیان فرصت نفس کشیدن نداشتند این چنین دسته گلی به آب دادند که امروز حتی در قران مجید تواتر وقرائتی یکسان نداریم وحتی در وضو و نمازی که روزانه در جلوی چشم صدها وهزاران صحابی توسط رسول الله (ص) انجام میشده هزاران اختلاف وتفرقه وجود دارد !!!!!!!!!!!!!!!!

لعنت وبیل خدای متعال بر ظالمینی که بشریت را از رفاه وسعادت وعدالت محروم ساختند و در امانت خیانت نمودند .

خالد ابن ولید;492066 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
با سلام خدمت دوستان عزیز.
صد البته شاید درک مقام و منزلت امام بخاری در میان اهل سنت برای برادران عزیز شیعه بسیار سخت است، دلیل این سوال برادر عزیز ما نیز دقیقا همین است.

باید توجه داشت که درصد بسیار بالای صحت احادیث کتاب صحیح بخاری موجب اهمیت کتاب صحیح بخاری گشته است تا جائی که بعضی از علما چون امام احمد بن حتبل فقط 4 حدیث آن را تضعیف کرده اند، عده ای بیشتر و عده ای کمتر.

اما باید توجه داشت که امام بخاری و امام مسلم اولین اشخاصی بودند که کتب صحیح را نگاشتند و صحت آن هم اثبات شد، چونان که اشخاصی دیگر نیز کتب صحیح نگاشتند مانند صحیح ابن ماجه، امام علمای صدر بزرگان آن را صحیح ندانستند.

جالب اینجاست که شیعیان عزیز در حالی به صحت صحیح بخاری خدشه وارد می کنند که خود هنوز از تصحیح کتب حدیثی عاجز مانده اند! امروزه اهل سنت با وجود یک کتاب حدیثی صحیح معیار حدیثی خود را می دانند و دچار معیارهای اخباری و اصولی نشده اند.

جالب است که بعضی از این ایرادات به قدری خنده دار است که اصلا ارزش بررسی ندارد! مانند اینکه چرا نام شاگردان و خود امام بخاری در سند احادیثش ذکر شده است!!!

با سلام و عرض ادب

1) هر چند که کتاب صحیح بخاری و مسلم از دیدگاه اهل سنت تلقی به قبول شده است؛ اما باید توجه داشت که از دیدگاه حدیث شناسان اهل سنت روایات متعددی از جهت اسناد و یا متن دچار خدشه می باشند و منطبق بر شروط صاحبان این دو کتاب نمی باشد. ابن حجر عسقلانی در کتاب«نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر»، در صفحه ی 38تعداد این احادیث را 210حدیث می داند که 78روایت از این روایات در صحیح بخاری است و 100 روایت در صحیح مسلم و تعدا 32 روایت نیز به شکل مشترک مورد انتقاد واقع شده اند. جلال الدین سیوطی نیز در کتاب:«تدریب الراوی، ص81، دارالفکر»، به همین امر پرداخته و کلام حافظ ابن حجر را با تفاصیل بیشتری نقل نموده است.

2) بایدتوجه داشت که غیر از این دو کتاب(صحیح بخاری و مسلم)؛ کتاب دیگری تلقی به قبول نشده؛ لذا بر کتب ترمذی و نسائی و ابو داود و ابن ماجه، سنن اطلاق می گردد و نه صحیح؛ البته بر برخی از کتب دیگر حدیثی همچون کتاب ابن حبان و ابن خزیمه عنوان صحیح اطلاق شده است؛ اما احادیث این کتب بر وزان احادیث صحیح بخاری و مسلم نبوده؛ بلکه صاحبان این کتب بر حدیث حسن اطلاق صحیح نموده اند.

3) اما اینکه چرا چنین کتبی در شیعه وجود ندارد؛ به عرض می رسد که مشهور شیعه بر این اعتقاد بوده اند که روایات را مورد بررسی سندی قرار دهند؛ وشهادت صاحبان کتب تنها می تواند بیانگر نظر آنان در مورد سند یک روایت باشد؛ که این شهادت به تنهایی موجبات صحت یک روایت را پدید نمی آورد؛ لذا اگر مرحوم کلینی و دیگر محدثان شیعه نیز بیان می داشتند که جمیع مرویاتشان با سند صحیح بوده؛ چنین امری الزامی به پذیرش روایات آنها به وجود نمی آورد.

موفق باشید.

حالا کی گفته کتاب صحیح نداریم ؟؟
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج می خواهند کتبی را چاپ کنند که تمام علما اجماع دارند که صحیح است و اینم بگیرید مثل صحیحینتان
:ok::ok::ok::ok:
پس در هر دو حالت کتاب داریم

صدرا;492157 نوشت:
بایدتوجه داشت که غیر از این دو کتاب(صحیح بخاری و مسلم)؛ کتاب دیگری تلقی به قبول نشده؛ لذا بر کتب ترمذی و نسائی و ابو داود و ابن ماجه، سنن اطلاق می گردد و نه صحیح؛ البته بر برخی از کتب دیگر حدیثی همچون کتاب ابن حبان و ابن خزیمه عنوان صحیح اطلاق شده است؛ اما احادیث این کتب بر وزان احادیث صحیح بخاری و مسلم نبوده؛ بلکه صاحبان این کتب بر حدیث حسن اطلاق صحیح نموده اند.

با سلام

البته در زمان این مطلب باید دقت کرد زیرا تا قبل از قرن هفتم و ظهور ابن تیمیه ، صحاح سته مشهور بود نه سنن ، وبعدا برای مقابله با شیعه ، مجبور به محدود کردن احادیث خود شدند .

مثلا جناب نسایی بنص ذهبی ، شرطش در رجال اشد از بخاری و مسلم است اما چون کتابی بنام خصائص علی (ع) و اثبات حدیث غدیر دارد ، مرتبه بخاری را ندارد !

بسم الله الرحمن الرحیم

ammarshia;492112 نوشت:
اقای خالد شما اصلا می دانید که حتی یک سند صحیح برای کتاب بخاری وجود ندارد ؟؟چه شکلی همه اش را صحیح می گیرد ؟؟
اقای عبدالله حیدری که این قدر گاف داد و نتونست یک سند صحیح برای کتاب بخاری بیاورد با اینکه کتب مانند اصول کافی چندین سند دارد

سلام برادر عزیز من.
صحت سند این کتاب را عمای صدر بیان نموده اند و باید توجه داشته باشید که ما دین خود را از امثال عبدالله حیدری نمی گیریم! منابع اخذ دین نزد ما روشن است.

ammarshia;492112 نوشت:
اصلا لازم نیست دوست عزیز من .علمای ما هر کدوم برای خودشان کتابی داشتند که کدوم صحیح است و کدوم ضعیف همه علما دارند شکی نیست دقت کنید عالم گفتم.، خوب حالا بیاند این کتاب را چاپ بکنند به چه درد می خورد ؟؟؟به دردی نمی خورد چون اجتهادات هر عالمی برای خودش حجت است و پس لازم ندیدند که کتبی تصحیحی بزنند

دقیقا مشکل همینه!!! شما موضوع را اجتهادی می دانید!!! در حالی که تصحیح حدیث یک موضوع علمی است و نه اجتهادی! مربوط به علوم درایه است. همین که احادیث صحیح و ضعیف از هم جدا نگردند این خود برای مذهب به مرور زمان مشکل ساز می شود. هر مذهبی باید احادیث صحیح و صریح خود را روشن کند و اعلام نماید که این عقیده حدیثی مذهبی ماست. این کار در علوم حدیث هر مذهب از کارهای بسیار مهم است.

ammarshia;492112 نوشت:
خوب چرا مالک تصحیح نزد بر کتابش ؟؟چرا کسی مثل امام احمد بن حنبل تصحیح نزد ، اینا عالم جرح و تعدیل نبودند ؟؟

آفرین عزیزم! دقیقا مسئله همینه که کتاب امام بخاری و امام مسلم رو از کتاب امام احمد و یا امام مالک تمایز میده!
امام احمد بن حتبل هرچقدر هم که بزرگ بوده باشند در علوم حدیث و تشخیص درایه و تمیز احادیث به امام بخاری نمی رسند. چونانکه امام اجمد بن حنبل در پایان بسیاری از احادیث خود رای خودش را اعلام کرده است، اما چون علم امام بخاری بیشتر از امام احمد است، نظر بخاری ارجع است.

اما حالا ممکنه سوال پیش بیاد که آقا چرا بخاری تواسنت کتاب را تصحیح کند اما احمد بن حنبل نتوانست؟
جواب این است که آن زمان چون امروز دسترسی به منابع علمی ساده نبود و هرکسی خودش بود و حافظه اش و کتبی خطی که تعدادشان بسیار محدود بود. پس امکان دارد شرح حال یک راوی یا یک موضوع به امام بخاری رسیده باشد اما به امام احمد نرسیده باشد.
اما علمای اهل سنت در همین زمان نیز بعضی از این کتب حدیثی قدیمی را در زمان معاصر و با استفاده از ابزارهای علمی روز تصحیح نموده اند و اشخاصی مانند امام البانی از بزرگترین این اشخاص است.
سوال ما این این که چرا با استفاده از همین شیوه علمی علمای اهل تشیع تصحیح حدیثی انجام نمی دهند

صدرا;492157 نوشت:
1) هر چند که کتاب صحیح بخاری و مسلم از دیدگاه اهل سنت تلقی به قبول شده است؛ اما باید توجه داشت که از دیدگاه حدیث شناسان اهل سنت روایات متعددی از جهت اسناد و یا متن دچار خدشه می باشند و منطبق بر شروط صاحبان این دو کتاب نمی باشد. ابن حجر عسقلانی در کتاب«نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر»، در صفحه ی 38تعداد این احادیث را 210حدیث می داند که 78روایت از این روایات در صحیح بخاری است و 100 روایت در صحیح مسلم و تعدا 32 روایت نیز به شکل مشترک مورد انتقاد واقع شده اند. جلال الدین سیوطی نیز در کتاب:«تدریب الراوی، ص81، دارالفکر»، به همین امر پرداخته و کلام حافظ ابن حجر را با تفاصیل بیشتری نقل نموده است.

سلامی خدمت شما:
ابن حجر در کتاب خود بابی دارد با این عنوان:
المفاضلة بين الصحيحين
که در این مبحث به صحیحین اشاره می کند و می گوید:
وقد صَرَّح الجمهورُ بتقديمِ صحيحِ البُخَارِيّ في الصحة، ولم يُوجَد عنْ أحدٍ التصريحُ بنقيضِهِ
پس می بینیم که ابن حجر عسقلانی صراحت نظر به صحت صحیح بخاری دارد.

و در ادامه به نقد کسانی می پردازد که می گویند کتاب مسلم بر کتاب بخاری ارجع تر و صحیح تر از آن است. پس از کتاب بخاری دفاع می کند تا جائی که می گوید:
حتَّى لقد قالَ الدارقطنيُّ: لولا البخاريُّ لما راحَ مسلمٌ ولا جاء.

صدرا;492157 نوشت:
3) اما اینکه چرا چنین کتبی در شیعه وجود ندارد؛ به عرض می رسد که مشهور شیعه بر این اعتقاد بوده اند که روایات را مورد بررسی سندی قرار دهند؛ وشهادت صاحبان کتب تنها می تواند بیانگر نظر آنان در مورد سند یک روایت باشد؛ که این شهادت به تنهایی موجبات صحت یک روایت را پدید نمی آورد؛ لذا اگر مرحوم کلینی و دیگر محدثان شیعه نیز بیان می داشتند که جمیع مرویاتشان با سند صحیح بوده؛ چنین امری الزامی به پذیرش روایات آنها به وجود نمی آورد.

عزیزم من، اولا که نیازی به رای نویسنده نیست، ما می گوئیم آقا جان علمای علوم حدیث و علم جرح و تعدیل و درایه شیعه بنشیند و کتاب بحارالانوار را تصحیح کنند و احادیث ضعیف و صحیح اش را جدا کنند تا من تازه مسلمان اگر این کتاب را می خوانم بدانم کداشم کذب است و کدامش صحیح است. علم درایه و جرح و تعدیل که مثل علم ریاضی فراگیر نیست. انسان های اهل علم آن را بلد هستند، پس باید آن را در اختیار مردم قرار دهند و احادیث را پاک سازی کنند.

البته باید توجه داشت که علم درایه تا سال 750 هجری اصلا نزد تشیع وجود نداشت و همین علم به ادعای علمای خود شیعه از اهل سنت گرفته اند.
تا جائی که تا سال 750 هجری شیعه هر حدیثی را که می شنید از علمای خود آن را صحیح می دانست و در آن زمان ها اصلا چیزی تحت عنوان حدیث ضعیف در اصول کافی حرفی بی معنی و مضحک بود!!!
اما از سال 750 هجری به بعد با ورود علم درایه بین علمای شیعه بحث فرق کرد تا جائی که علما دو دسته شدند، دسته ای اخباری شدند و دسته ای اصولی. اخباری ها تا هنوز هم هستند، کسانی مانند الله یاری که کتاب اصول کافی را تماما صحیح می دانند و دسته ای نیز اصولی هستند که علم درایه رو قبول کردند، اما من نمی دونم چرا تا کنون با استفاده از همین علم عوام را در تمیز دادن احادیث یاری نمی کنند؟

ammarshia;492171 نوشت:
حالا کی گفته کتاب صحیح نداریم ؟؟
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج می خواهند کتبی را چاپ کنند که تمام علما اجماع دارند که صحیح است و اینم بگیرید مثل صحیحینتان
پس در هر دو حالت کتاب داریم

باور بفرمائید اگر چنین کتابی را تشیع چاپ کند ما اهل سنت ممنونش هم می شویم.
آخرش ما باید بدونیم چی خرافات هست و چی صحیح؟ چه چیزی موضوع است و چه چیزی کذب؟

خالد ابن ولید;492190 نوشت:
صحت سند این کتاب را عمای صدر بیان نموده اند و باید توجه داشته باشید که ما دین خود را از امثال عبدالله حیدری نمی گیریم! منابع اخذ دین نزد ما روشن است.

خوب الحمدلله شما مثل عده ای متعصب نیستید ،چون عبدالله حیدری 7طریق داد برای این کتاب که هر 7 تا دارای اشکال بودند
می شود یک سند صحیح بدهید برای این کتاب ارائه دهید که بخاری مثلا از فلان اقا نقل شده است از کانال فلان شخص
اگر بدهید ممنون می شوم از شما قصد مجادله ندارم فقط می خوام یک سند بدهید ..

خالد ابن ولید;492190 نوشت:
دقیقا مشکل همینه!!! شما موضوع را اجتهادی می دانید!!! در حالی که تصحیح حدیث یک موضوع علمی است و نه اجتهادی! مربوط به علوم درایه است. همین که احادیث صحیح و ضعیف از هم جدا نگردند این خود برای مذهب به مرور زمان مشکل ساز می شود. هر مذهبی باید احادیث صحیح و صریح خود را روشن کند و اعلام نماید که این عقیده حدیثی مذهبی ماست. این کار در علوم حدیث هر مذهب از کارهای بسیار مهم است.

موضوع علمی نیست دوست عزیز و گرامی
مثلا می گم من یک حدیث اصول کافی می گم ضعیفه یکی دیگه می گه صحیحه خوب هر کس نظر خودش حجت است و اگر هم باشد باز هم کسی سراغ ان نمی رود چون هر کسی می ره علم رجال می اموزه و نظر می ده
مثلا می گم سهل بن زیاد در نزد شیعه اختلافی است خوب یکی میگه ثقه است و به روایاتش عمل می کند یکی دیگه می گه ضعیفه و عمل نمی کند خوب دوست عزیز من می ام کتابی می زنم تمام روایات سهل بن زیاد را می گیرم ضعیف ،می گند تو چرا همه را ضعیف گرفتی شخصی دیگر میگه ثقه است و روایات را عمل می کند .بحث اجتهادی است نه علمی دوست عزیز ..
علما ما هم همین کار را کردند در کتاب رساله و توضیح المسائلی که هست هر کس با توجه به اجتهاد خود نظر داده است وگرنه تمام علما برای خودشون کتابی دارند که کدوم صحیح است و کدوم ضعیف است ولی باز هم می گم به درد کس دیگر نمی خورد پس چرا یک کار عبث بکنند

خالد ابن ولید;492190 نوشت:
اما علمای اهل سنت در همین زمان نیز بعضی از این کتب حدیثی قدیمی را در زمان معاصر و با استفاده از ابزارهای علمی روز تصحیح نموده اند و اشخاصی مانند امام البانی از بزرگترین این اشخاص است.

برادر من از شما توقع دارم ببینید که البانی این کتاب را نوشته یا نه از عده ای تصحیحات را برداشته اند و شخصی در کتاب خودش اورده است
مجموع روایت در صحیح بخاری 2800 روایت است و خود اقای بخاری می گوید من 100000هزار حدیث صحیح حفظ بودم .
اقای قسطلانی در انشاد الثاری ج 1 ص 50 اقای جزری در جامع الاصول ج 1 ص 109
می گویند تمام زوایت های بخاری را شماردیم شده 2761 روایت.
برادر چرا ان 8000روایت را نیاورده است می شود بفرمایید تا ما هم بهره مند شویم چون اگر بنا باشد ما عقاید اهل سنت را بشناسیم تمام ان ها را باید بشناسیم نمی شود که مقداری را بگیریم و مقداری را نگیریم ؟؟؟
یعنی یا پرده ای پشت بوده است یا نه دلیل دیگری داشته است
خوب اگر ان ها را چاپ می کرد که ما بهتر می شناختیم وبرادر عزیز و گرامی اگر بحث شناختن است در این جا هم زیر سوال می رود

خالد ابن ولید;492203 نوشت:
باور بفرمائید اگر چنین کتابی را تشیع چاپ کند ما اهل سنت ممنونش هم می شویم.
آخرش ما باید بدونیم چی خرافات هست و چی صحیح؟ چه چیزی موضوع است و چه چیزی کذب؟

بله برادر شک نکنید ما چاپ می کنیم بوجه اش باشد و مسائل دیگر عزیزان چاپ می کنند در موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر عج
..............................................
مثلا در باب این که کدام روایت اصول کافی ضعیف است یا خیر اختلاف شدید است از متون استاد صدرای گرامی برای شما می زنم و هم چنین از سخنان اساتید دیگر در سایت ولی عصر عج
[h=1]چند روایت کافی ضعیف است؟[/h]محدّث بحراني گفته است: برخي از مشايخ و بزرگان متأخر گفته‌اند: تمام روايات كتاب كافي كه به 16199حديث مي‌رسد، تعداد روايت صحيح آن:5270 روايت; روايات حسن: 144 حديث; روايات موثّق: 1118 حديث; روايات قويّ: 802 حديث؛ و روايات ضعيف: 9458 حديث مي‌باشد. (لؤلؤة البحرين: ص394
مرحوم علامه ی مجلسی در مرآة العقول تعداد احادیث ضعیف کافی را 8299 روایت می داند.
مرحوم بهبودی در کتاب صحیح الکافی بر اساس دیدگاه خود نهایتا 4428 روایت را صحیح قطعی دانسته است.
به نقل از کتاب جوامع حدیثی شیعه ، هادی حجت، ص65.
در نرم افزار درایة النور تعداد احادیث ضعیف 6328 روایت شمرده شده است
...........................
برادر علمای ما این کار را کرده اند ببنید چه اختلافی است اون میگه 9000روایت ضعیفه علامه مجلسی 80000 بهبودی 4000 درایه هم میگه 6000
خوب می بینید چه اختلافی در اجتهاد به همین علت می گم همه علما ما کتابی داشتند که کدام ضعیف است و کدام صحیح همانطور که بالا نمونه ای را می بینید ولی لازم ندیدند

بسم الله الرحمن الرحیم.

خوب عزیز من درست همینجا اختلاف است.
اگر در تعداد روایات ضعیف اندکی اختلاف باشد می گوئیم اجتهاد شخصی است، مثلا یک نفر می گوید در صحیح بخاری همه ی احادیث صحیح است، دیگری می گوید سه چهار حدیث ضعیف دارد و یکی می گوید 10 حدیث ضعیف دارد، خوب این می شود اجتهاد شخص، نشون میده که همه بر اصل صحت بخاری اتفاق نظر دارند.
اما همین رو بر روی کتب شیعه شما در نظر بگیرید، به قول خودتون:

ammarshia;492231 نوشت:
برادر علمای ما این کار را کرده اند ببنید چه اختلافی است اون میگه 9000روایت ضعیفه علامه مجلسی 80000 بهبودی 4000 درایه هم میگه 6000
خوب می بینید چه اختلافی در اجتهاد به همین علت می گم همه علما ما کتابی داشتند که کدام ضعیف است و کدام صحیح همانطور که بالا نمونه ای را می بینید ولی لازم ندیدند

خوب بین بیشترین و کمترین تعداد 5 هزار حدیث اختلافه!!! این دیگه اجتهاد شخصی نیست، میشه ضعف علمی!!!

5 هزار حدیث خودش یه کتاب حدیثی کامل میشه! حالا تکلیف مردمی که این رو می خونن و نمی دونن صحیح است یا نیست و بهش عمل می کنند چیه؟ علما نباید مردم رو آگاه کنند؟ این حق مردم بر گردن اونها هست یا نیست؟

ammarshia;492231 نوشت:
می شود یک سند صحیح بدهید برای این کتاب ارائه دهید که بخاری مثلا از فلان اقا نقل شده است از کانال فلان شخص
اگر بدهید ممنون می شوم از شما قصد مجادله ندارم فقط می خوام یک سند بدهید ..

اتفاقا یه مطلب خیلی خیلی خنده دار در سایت ولیعصر در همین مورد خوندم و کلی هم بهش خندیدم، اما خوب حالا هم جواب شما رو می دهم و هم به نوعی اون جوک سایت ولیعصر رو نقد می کنم:

نفر اول محمد بن يوسف بن مطر الفربري است.
سایت ولی عصر یه ایراد بسیار بسیار خنده دار آورده بود و اونم این بود که چرا حمد بن يوسف بن مطر الفربري که شاگرد بخاری است اسمش در بین راویان صحیح بخاری هست!!!
واقعا موضوع خنده داری هست!!!
به واقع این ایراد رو مطرح کردن که چرا اسم نویسنده کتاب در بین سند کتاب امده است!!!!
اولا که باید دانست که اسم ایشان به چه دلیل آمده است:
ومعناه أن الراوي عن الفربري قال أخبرنا محمد بن يوسف الفربري فأثبته الناسخ في هذا الموضع والذي قال: (وحدثنا محمد بن إسماعيل البخاري) هو الفربري لا الراوي عن الفربري




حالا جالب اینجاست که خود شیعه هم دچار همین چالش شده است!!!

حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) أَنَّهُ قَالَ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ (عليه السلام) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ قَالَ هِيَ الْكِلَابُ.
الكافي لأَبي جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ ج 6 ص 202

(قال المجلسي في مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول: صحيح21/335)
پس دیدیم که همین اشکال در مهمترین کتاب حدیثی شیعه هست و علمای بزرگ شیعه چون مجلسی نیز آن روایت را صحیح می دانند!
پس اصولا اینکه اسم شاگرد بعد از استاد در متن روایت و یا سند بیاید هیچ ایراد علمی ندارد.

حالا جالب اینجاست که خود فربري در کتاب صحیح بخاری می گوید که من این را شنیده ام و مشخص کرده است که مسیر روائی از کجا امده است و نقل کیست:
قال الْفِرَبْرِيُّ حدثنا عَبَّاسٌ قال حدثنا قُتَيْبَةُ حدثنا جَرِيرٌ عن هِشَامٍ نَحْوَهُ
صحيح البخاري، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ج1 ، ص 50 ، ح100 ، کتاب العلم ، باب کيف يقبض العلم ، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

اما می بینیم در اصول کافی نه تنها شخص شاگرد سخن خود رو مشخص نکرده بلکه محقق گفته این زیاده گوئی شاگرد است و نظر کلینی نیست!!!
الكتاب في جملة الكتاب الكافي عن أبي جعفر محمد بن يعقوب الكليني وهو من كلام رواة الكليني والنعماني أحد الرواة كما قاله العلامة المجلسي رحمه الله .
اصول کافی - جلد 6 پاورقی ص 2

یا مثلا در التهذیب روایتی آمده است به این صورت:
روى الشيخ باسناده، عن الحسن بن محبوب، عن معاوية بن حكيم، قال: سمعت أبا عبداللّه عليه السلام يقول: إذا أمنت المرأة والامة من شهوة... فإنّ عليهما الغسل.
التهذيب: الجزء 1، باب حكم الجنابة، الحديث 323.

در حالی که:
ولاشكّ في أنّ هذا من سهو القلم، أو تحريف النسّاخ، فإنّ معاوية بن حكيم الذي روى عنه سعد المتوفّي سنة ثلاثمائة تقريباً، لايمكن أن يروي من الصادق عليه السلام.
مستند الشيعة - المحقق النراقي - ج ٢ - الصفحة ٢٥٤

خوب می بینیم که به وضوح تحریف در نسخ رو اعتراف می کنند ولی باز هم شیعه به کتاب التهذیب استناد می کند!!!
و جالب اینجاست که اشتباه فوق رو در چاپ های بعدی اینگونه تصحیح می کنند:
عن الحسن بن محبوب عن معاوية بن حكيم قال سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: إذا امنت المرأة والامة من شهوة جامعها الرجل أو لم يجامعها في نوم
تهدیب الاحکام ج1ص122
عن الحسن بن محبوب عن معاوية ابن عمار قال : سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول : إذا أمنت المرأة والأمة من شهوة جامعها الرجل أو لم يجامعها في نوم
الاستبصار حدیث5347


حالا نفهمیدیم آخرش
معاوية بن حكيم بودیا معاوية ابن عمار؟
________________________

پس به همین سادگی معلوم شد که ایرادی که بر فربري وارد شده است هرگز ایراد صحیحی نیست.
فعلا شما همین سند اول رو جمع کنید تا ان شاء الله ما باقی سند ها رو هم بررسی کنیم

خوب حالا با همین مقدمه چند سند صحیح بخاری رو خدمت شما ارائه می دهم:

1- (إسناد صحيح البخاري من طريق الهند ) قال الشيخ محمد أكبر الفاروقي رحمه الله أخبرنا أحمد الله بن أمير الله الدهلوي قراءة عليه قال أخبرنا نذير حسين الدهلوي ، أخبرنا محمد إسحاق الدِّهْلَوي، أخبرنا جدي لأمي عبد العزيز بن ولي الله الدِّهْلَوي، أخبرنا والدي أحمد بن عبد الرحيم الدهلوي سماعا من أوله إلى كتاب الحج، أخبرنا أبو طاهر بن إبراهيم الكُوْراني
( ح ) وبه إلى عبد العزيز الدهلوي أخبرنا ببقيته محمد أمين الكشميري أخبرنا أحمد بن عبد العزيز الدهلوي أخبرنا أبو طاهر الكوراني أخبرنا حسن بن علي العجيمي أخبرنا عيسى بن محمد الثعالبي أخبرنا سلطان بن أحمد المزَّاحي أخبرنا أحمد بن خليل السبكي أخبرنا محمد بن أحمد الغيطي أخبرنا زكريا بن محمد الأنصاري أخبرنا إبراهيم بن صدقة الصالحي أخبرنا إبراهيم بن أحمد التنوخي أخبرنا أحمد بن أبي طالب الحجار أخبرنا الحسين بن المبارك الزبيدي أخبرنا عبدالأول بن عيسى السجزي أخبرنا عبد الرحمن بن محمد الداودي أخبرنا عبد الله بن أحمد السرخسي أخبرنا محمد بن يوسف الفربري أخبرنا محمد بن إسماعيل البخاري

2- ( إسناد صحيح البخاري من طريق اليمن ) قال الشيخ محمد أكبر الفاروقي رحمه الله أخبرنا أحمد الله الدهلوي أخبرنا حسين بن محسن الأنصاري أخبرنا الحسن بن عبد الباري الأهدل أخبرنا الوجيه عبد الرحمن بن سليمان الأهدل ، أخبرنا والدي سليمان بن يحيى بن عمر الأَهْدَل وعمي أبو بكر وإسماعيل بن محمد الرَّبَعيُ وابنه أحمد قالوا : أخبرنا أحمد بن محمد شريف الأَهْدَل - سماعاً للأولين وإجازة إن لم يكن سماعاً للآخرين – زاد الأولان : وعبد الخالق بن أبي بكر المزجاجي , قالا : أخبرنا يحيى بن عمر الأَهْدَل، زاد المزجاجي : ومحمد بن أحمد بن عقيلة , قالا : أخبرنا حسن بن علي العجيمي بالإسناد المتقدم

إشكال والرد عليه
قد ينفي البعض سماع يحيى بن عمر الأهدل من العجيمي لصحيح البخاري لأنه في إحدى إجازاته صرح بقراءته لأطراف الكتب الستة فقط على العجيمي والذي ينبغي التنبيه عليه أن يحيى بن عمر الأهدل يفرق بين السماع والقراءة فإنه لماذكر ماقرأه على العجيمي وغيرة ذكر قراءته لأوائل الكتب الستة ولما ذكر مسموعاته ذكر سماعه لصحيح البخاري من العجيمي كما في معجم الصفي البخاري وسماعه للنصف الأخير من مسلم على العجيمي و كذلك سماعه جميع صحيح مسلم على أحمد بن إسحاق بن جعمان وسماعه لبعض مسلم وإجازة لباقيه على عبد الله بن عبد الباقي المزجاجي ( انظر ثبت الكويت للشيخ محمد زياد التكلة صـ 563 – 591 ) فلو كان سماعه عندما أطلقه كان سماعاً لبعض البخاري لقيده كما ذكر في سماعه لمسلم وبهذا يتبين تفريقه لما سمعه ولما قرأه وقد سألت الشيخ صالح العصيمي عن سماع يحيى بن عمر الأهدل من العجيمي للبخاري فاثبت سماعه وأثبته قبل ذلك في كتابه ( السراج في أسانيد الشيخ محمد أكبر الفاروقي )

بعضی ها ایراد می گیرند که بین فاروقی و بخاری فاصله زیادی است، پس باید به ایشان گفت:
السماع المتصل الكامل في جميع الطبقات لا السماع الجزئي فبين الفاروقي والبخاري في الإسناد أعلاه واحد وعشرون واسطة بالسماع المتصل وهذا من أعلى الأسانيد في عصرنا ولا أعلم إسناد أعلى منه بشرط السماع الكامل في جميع الطبقات وقد يوجد من هو أعلى منه

کسی نبود گه مطلب رو نقد کنه؟ منتظر هستم هنوز

خالد ابن ولید;492066 نوشت:
صد البته شاید درک مقام و منزلت امام بخاری در میان اهل سنت برای برادران عزیز شیعه بسیار سخت است

سلام عليكم
بسم الله
لاحول ولا قوه الا بالله العلي الاعظيم
الهم لعن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد

واقعا هم درك مقام بخاري كه متهم به كفر و ناصبي بودن هست و از طرفي هم داراي مقام عظيم الشاني چون تدليس كه همان اخو الكذب و اشدا من زنا هست براي ما انچنان علامت سوال و تعجب ايجاد كرده است كه چرا پيروا سقيفه دينشان را از كسي مي گيرند كه از طرفي متهم به كفر هست، ناصبي بوده، كذاب و بدتر از زناكار هم بوده است اما انها باز با افتخار سينه سپر مي كنند كه دينشان را از يك غالي مي گيرند كه خداوند قسم ياد نموده او را هدايت نكند ان الله لا يهدي من هو كاذب

بخاري مدلس!!!+سند

كتابي كه خود نويسنده ان باطل هست، كتابي كه نويسنده ان مجروح هست ان هم از نوع مفسر چگونه توانسته يك كتاب صحيح بنويسد واقعا جاي تعجب دارد ايا خودتان هم تعجب كرده ايد؟

خالد ابن ولید;492066 نوشت:
باید توجه داشت که درصد بسیار بالای صحت احادیث کتاب صحیح بخاری موجب اهمیت کتاب صحیح بخاری گشته است

واقعا درصد صحت كتابي كه پر و مملو از اسرائيليات هست جهانيان را به هيجان انداخته است كه نتايج اين صحت ساخت فيلم هاليودي موهن عليه پيغمبر هست براستي چه افتخار بزرگي نصيب شما شد كه اين كتاب هزار درصد صحيح عليه مسلمانان و پيغمبر عظيم الشان جهان اسلام توسط يك شاگرد يهودي جمع اوري و تدوين شد

اسرائيليات در اهل سنت


خالد ابن ولید;492066 نوشت:
تا جائی که بعضی از علما چون امام احمد بن حتبل فقط 4 حدیث آن را تضعیف کرده اند، عده ای بیشتر و عده ای کمتر.

براستي عجب صحتي دارد اين كتاب كه يكي از رئيس المحدثين اهل سنت يعني امام حنبل روايات انرا مورد ضعف قرار مي دهد و يا اينكه الباني 18 روايت انرا تضعيف مي كند و يا اينكه در بين روايت ان افراد از خوارج، ضعفا مملو هستند، كتابي كه فقط يكي از روات ان به نام ابوهريره كه بتنهاي 464 روايت در بخاري دارد و اين راوي كه جرح مفسر هم دارد نمي دانم چگونه مي شود با اين اوصاف كتابي به وجود ايد كه صد در صد صحيح باشد

خالد ابن ولید;492066 نوشت:
اما باید توجه داشت که امام بخاری و امام مسلم اولین اشخاصی بودند که کتب صحیح را نگاشتند و صحت آن هم اثبات شد،


شما صاحب كتاب را به عنوان يك ادم صالح نمي توانيد ثابت كنيد حال مي خواهيد قلم او را طلايي جلوه دهيد؟ ههههههههههههههههههههههه

اخوي صاحب كتاب بر باطل هست، شما چسبيده اي به خود كتاب؟ شما اول صاحب كتابتان را از جرح خوارح نما بعد مي رسيم به احاديثش

حلوا حلوا دهن شيرين نمي شود عمو جاننننننننننننننننننننننننننننننننن

:khaneh:

خالد ابن ولید;492066 نوشت:
جالب اینجاست که شیعیان عزیز در حالی به صحت صحیح بخاری خدشه وارد می کنند که خود هنوز از تصحیح کتب حدیثی عاجز مانده اند!

هنوز هيچ احدي نتوانسته است صحت بخاري را ثابت كند انوقت تو مي گويد شيعيان به ان خدشه وارد مي كنند، خود بخاري و كتابش مورد جرح و ضعف هست و ديگر نيازي به شيعيان نيست

اما اينكه شيعه كتاب صحيح ندارد، چه كسي گفته شيعه كتاب صحيح ندارد؟ اولا قران هست، دوم نكند شما فكر كرده ايد بخاريتان قران هست كه مبرا از خطا و اشتباه بوده با ان احاديث تجسيم، تحريف قران، و زير سوال بردن عصمت رسول الله؟
بر فرض محال كه شيعه كتاب صحيح نداشته باشد اين به كجاي مذهب شيعه اماميه نقص است؟

خالد ابن ولید;492066 نوشت:
امروزه اهل سنت با وجود یک کتاب حدیثی صحیح معیار حدیثی خود را می دانند و دچار معیارهای اخباری و اصولی نشده اند.

جدي مي فرمايد شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نه بابا، عموجان حالا بفرما اصولي و اخباري چه ارتباطي با مدلس و كذاب بودن بخاري دارد؟ اصلا اصولي و اخباري يعني چه؟ بگو تا ما كمي بخنيدم

خالد ابن ولید;492066 نوشت:
جالب است که بعضی از این ایرادات به قدری خنده دار است

مي شود نسخه اي از اين ايرادات را به ما هم نشان دهيد تا با هم بخنديم؟:khaneh:

خالد ابن ولید;492190 نوشت:
صحت سند این کتاب را عمای صدر بیان نموده اند و باید توجه داشته باشید که ما دین خود را از امثال عبدالله حیدری نمی گیریم! منابع اخذ دین نزد ما روشن است.

خوب دينتان را از كه مي گيريد بخاري مدلس؟ زياد فرقي بين او و كالكرابي نيست زيرا هر دو دچار طائون رجال هستند

ابوزرعه عراقی در مورد " مقسم بن بجره " چنین می گوید :
" ذکره البخاری فی الضعفاء و اخرج له فی الصحیح "
( بخاری او را در زمره ضعفا نام برده است و در عین حال از او در کتاب صحیح خود روایت نقل کرده است ! )
" البیان و التوضیح ، ص 271 ، دارالنشر : دارالجنان - بیروت "

ذهبی نیز در مورد این راوی چنین میگوید :

" والعجب أن البخاري أخرج له في صحيحه وذكره في كتاب الضعفاء"
( تعجب از بخاری است که در صحیح خود از او روایت نقل کرده است و نام او را در کتاب ضعفا آورده است)
" ميزان الاعتدال في نقد الرجال ، ج 6 ص 508 ،اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود "


خالد ابن ولید;492190 نوشت:
دقیقا مشکل همینه!!! شما موضوع را اجتهادی می دانید!!! در حالی که تصحیح حدیث یک موضوع علمی است و نه اجتهادی!


عمو جان مشا الله شما خيلي اهل فضل و علم هستيد و باعث شديد ما كمي بخنديم

شما هنوز نمي دانيد اجتهادي چيست، فلذا كسي كه معنا و مفهوم اجتهاد را نمي داند چيست در عجبيم كه چگونه امده است براي بحث علمي گويا شما هم در مسند علميتان تشابهاتي به عمر بن خطاب داريد

جناب خالد اجتهادي يعني اينكه در نزد شيعه هر عالمي با توجه به حوزه و بوته تحقيقاتي و پزوهشي به مقام علمي در اين امر رسيده و او براساس يافته هايش اجتهاد به صحت يك راوي مي كند و مزاياي اين امر در اين هست تشيع براي عقول خوانندگانش ارزش قائل مي شود اما در نزد پيروان سقيفه اين امر تقليدي هست و كتابي هزار سال پيش نوشته شده و هنوز مي گويند صحيح هست حال انكه اين كتاب صحيح شما، صحيح ترين كتاب جهان يعني قران را ضعيف مي داند و شما هم محكوم به تقليد هستيد چرا چون علما بدون تحقيق و پزوهش و از روي تعصب گفته اند صحيح هست و شما محكوم به تبعيت هستيد و اين يعني توهين به شعور شما

خالد ابن ولید;492190 نوشت:
مربوط به علوم درایه است.


مق فاجعه انزماني هست كه شما علم رجال را نمي دانيد چيست و فرقش را با درايه ملتفت نيستيد، درايه مربوط به متن حديث هست و رجال مربوط به سند روايت و كتب بخاري نتنها به لحاظ سندي مورد جرح هست بلكه به لحاظ درايه هم ضعيف هست

خالد ابن ولید;492190 نوشت:
مین که احادیث صحیح و ضعیف از هم جدا نگردند این خود برای مذهب به مرور زمان مشکل ساز می شود.

احاديث بخاري 7257 عدد مي باشد كه با حذف مكررات ان مي شود 4 هزار تا يعني شما كل دينتان را از چهار هزار حديث مي گيريد؟ پس بقيه احاديث صحيح شما چه مي شود؟ شما بفرما ان احاديث كه هنوز غربال نشده اند مذهب شما چه مي كند با اين مشكلاتي كه بوجود امده است؟

خالد ابن ولید;492190 نوشت:
هر مذهبی باید احادیث صحیح و صریح خود را روشن کند و اعلام نماید که این عقیده حدیثی مذهبی ماست. این کار در علوم حدیث هر مذهب از کارهای بسیار مهم است.

اگر مهم هست و شما دچا مشكل شده اد چرا احاديث صحاح سته و تسعه خود را غربال نمي كنيد؟ چرا قرن ها به كتبي چسبيده ايد كه كه ادعاي صحت انرا داريد حال انكه اين ادعا را هيچ احدي نمي تواند ثابت كند؟

خالد ابن ولید;492190 نوشت:
امام احمد بن حتبل هرچقدر هم که بزرگ بوده باشند در علوم حدیث و تشخیص درایه و تمیز احادیث به امام بخاری نمی رسند. چونانکه امام اجمد بن حنبل در پایان بسیاری از احادیث خود رای خودش را اعلام کرده است، اما چون علم امام بخاری بیشتر از امام احمد است، نظر بخاری ارجع است.

عموجان باز هم انقدر تير كمانتان را كشيديد كه متاسفانه تيرتان كمانه كرد و به هدف نخورد، دوست عزيزم شما هنوز نمي دانيد امام حنبل از منظر خداي وهابيت يعني بزرگ نواصب عالم ابن تيميه لعنت الله عليه معصوم هستند و شما چگونه به خود جرات و جسارت زير سوال بردن عصمت امام حنبل مي شويد؟ چگونه بخاري كه داراي طائون رجال بوده را با امام المحدثين اهل سنت يعني حنبل قياس مي كنيد؟ شما اول بيايد بخاري را مبرا از جهل، زنا، دروغ، ناصبي و كافر بودن نماييد و سپس افاضه بفرمايد

وکذلک أکثر أئمة أهل الحدیث - مثل مالک وشعبة والثوری وأحمد بن حنبل - مَن عَلِمَ خالَهم یعلَمُ علماً ضروریًّا أنهم لم یعتقدوا الکذبَ قطُّ فی حدیث النبی صلى الله علیه وسلم، ویعلمون أن هؤلاء لم یَغلَطُوا إن غَلِطُوا إلاّ فی لفظةٍ أو لفظتینِ، ومنهم من یعلمون أنه لم یَغلَطْ فی الحدیث النبوی، فإن أحمد بن حنبل ما عُرِف أنه غَلِطَ فیه قطُّ،
همچنین اکثر بزرگان حدیث-مثل مالک و شعبه و سفیان ثوری و احمد بن حنبل- کسی که احوالات آنان را بداند علم ضروری و قطعی پیدا می کند که آنان اعتقاد به دروغ در احادیث پیامبرص نداشتند و می دانند که این افراد دچار اشتباه نمی شدند مگر در یک یا دو لفظ و از بین این افراد کسانی هستند که هیچ گاه در نقل حدیث پیامبرص دچار خطا نشدند . همانا هیچ شخصی از احمد بن حنبل خطا سراغ ندارد

اگر دوست داشتيد بفرمايد من تصوير كتاب را هم خدمتتان ارائه كنم

اما لازم هست ما با هم مرور كوچكي بر مسند علمي بخاري هم بزنيم

بن حجر نيز در شرح حال ذهلي گفته است: «وعنه البخاري ويدلسه»
(بخاري از ذهلي روايت نقل كرده و در روايات او تدليس كرده) و به همين بيان مباركفوري در تحفه الأحوذي تصريح نموده است
و ذهبي نيز در شرح حال عبد الله بن صالح بن محمد بن مسلم جهني مصري گفته است: «وقد روى عنه البخاري في الصحيح على الصحيح ، ولكنه يدلسه ، فيقول : حدثنا عبد الله لا ينسبه وهو هو»
(بخاري در صحيح على الصحيح از او روايت نقل كرده و در روايات او تدليس نموده و گفته است: عبد الله براي ما روايت كرده و نسبت آن را مشخص نساخته است.)

خطيب بغدادي در كتاب كفايه خود با سند خود از شافعي روايت كرده و گفته است: «قال شعبة بن الحجاج: التدليس أخو الكذب ... وقال غندر: سمعت شعبة يقول: التدليس في الحديث أشد من الزنا، ولأن أسقط من السماء أحب إلي من أن أدلس ... المعافى يقول: سمعت شعبة يقول: لأن أزني أحب إلي من أن أدلس»، ونقل الخطيب البغدادي عبارات أخرى في التدليس كـ «خرّب الله بيوت المدلّسين، ما هم عندي إلا كذابون» و «التدليس كذب»
( شعبه بن حجاج گفته است: تدليس، برادر كذب است ... و غندر گفته است: از شعبه شنيدم كه مي‌گفت: تدليس در حديث قبحش از زنا بيشتر است، و اگر من از آسمان به زمين سقوط كنم برايم بهتر از آن است كه در روايت تدليس كنم ... معافى مي‌گويد: از شعبه شنيدم كه مي‌گفت: اگر من زنا كنم برايم از تدليس كردن بهتر است و خطيب بغدادي عبارات ديگري را در باره تدليس آورده مانند اين جمله: «خداوند خانه‌هاي مدلّسان را خراب كند كه آنان نزد من جز گروهي كذّاب و دروغ‌گو نيستند» و «تدليس همان كذب و دروغ است».)

ما شا الله به اين همه توانايي و مهارت جناب بخاري اينقدر داراي صفات حسنه بوده و اقايان اهل سنت خبر نداشتند :khaneh:

جالب اينجاست شما يك ادم كذاب، دروغ گو، مدلس و بي سواد را با يك معصومي چون حنبل قياس مي كنيد كه ابن تيميه مي گويد تا كنون كسي از او يك دروغ هم نشنيده براستي اين هست منطق شما تابعين سقيفه كه براي مبرا كردن بخاري از مهملاتش به ديگران نبست چرند مي دهد و به جماعت حنابله توهين مي كنيد، كمي شرم و حيا پيوست اعمال روزانه ما شود بد نيست زيرا اين نوع زندگي معروف هست به اعمال شاقه:ok:

بگمانم براي اهل فهم و فن شفاف شدن همين مسئله كه شما هنوز علماي اهل سنت را نمي شناسيد و اينگونه هتاكي مي كنيد كفايت كند تا خط بطلاني بر بقيه سياه نمايي حضرتعالي هم كشيده شود

خالد ابن ولید;492190 نوشت:
کتاب را تصحیح کند اما احمد بن حنبل نتوانست؟

جناب خالد سريال رسوايي هاي شما ادامه دارد زيرا مسند احمد از منظر امام حنبل كاملا سالم و صحيح بوده و داراي صحت و سلامت مي باشد اما علماي شما در اين مسئله اهتمام ورزي نكرده اند

إن هذا الكتاب قد جمعته و انتقيته من أكثر من سبع مئة ألف و خمسين ألفا، فما اختلف فيه المسلمون من حديث رسول الله صلى الله عليه و سلم فارجعوا إليه، فإن وجدتموه و إلا فليس بحجة.
من اين كتاب را از 750 هزار روايت گزينش و جمع‌آوري كردم. در هر روايتي كه مسلمانان اختلاف داشتند، به مسند من مراجعه كنيد و اگر در آن يافتيد، تكليف روشن است و اگر در آن نيافتيد، آن روايت حجت نيست.
سير أعلام النبلاء للذهبي، ج11، ص329 ـ أضواء على السنة المحمدية لمحمود أبو رية، ص328

«ما اختلفتم فیه من حدیث رسول‌الله ص فارجعوا إلیه، فإن وجدتموه، و إلا فلیس بحجّةٍ»
اگر در صحت حدیثی منسوب به رسول‌الله ص اختلاف نمودید، به «المسند» مراجعه نمایید، چنانچه آن را در«المسند» نیافتید، قابل اعتماد نیست
سير أعلام النبلاء ، ذهبي ، ج 11 ، ص 329 .

بقسه ادعا هايتان نيز باطل شد، اخيييييييييييييييييييييييييييييييييي، يادتان باشد از دفعات بعد قبل از زدن تاپيك با حقير يك هماهنگي كنيد زيرا بنده تخصص در رسوا كردن دارم:khaneh::khandeh!:

خالد ابن ولید;492203 نوشت:
باور بفرمائید اگر چنین کتابی را تشیع چاپ کند ما اهل سنت ممنونش هم می شویم.
آخرش ما باید بدونیم چی خرافات هست و چی صحیح؟ چه چیزی موضوع است و چه چیزی کذب؟

برادر عزيزم بهتر است سري به لينك زير بزنيد تا ببينيد كتاب صحيح شما پر هست از خرافات و داستان هاي ليلي و مجنون

اسرائيليات در اهل سنت

كسي كه خانه اش شيشه اي هست به خانه ديگران سنگ نمي زند، شما ابتدا بايد قربان صدقه علماي خودتان برويد تا كتاب غربال شده بخاري را بار ديگر الك كنند

وقتی خداوند هروله میکند+ تصوير

خنده خدا +تصویر

بند تمبان خدا

مهمل بسيار هست اينها بخشي از هما خرافات به زعم شما هست

خالد ابن ولید;492200 نوشت:
البته باید توجه داشت که علم درایه تا سال 750 هجری اصلا نزد تشیع وجود نداشت و همین علم به ادعای علمای خود شیعه از اهل سنت گرفته اند.

نه بابا جدي مي فرمايد شما؟ تا سال 750 شيعه علم درايه نداشت بعدا از شما گرفت؟

برادر شما كلا ادم شوخي هستيد يا در اين مكان علاقه به شوخ طبعي داريد؟

برادر ان زمان كه حديث در نزد اهل سنت جمع اوري نشده بود شيعه علم حديث داشت هم درايه و هم رجال

برادرم ادرس را به شما اشتباهي داده اند زيرا سنت رسول الله از سال 100 به بعد جمع اوري شد بعد چطوري شما علم رجال داشتيد و هم درايه؟

امير المومنين(عليه السلام) مي‌فرمايد:
إذا حدثتم بحديث فأسندوه إلى الذي حدثكم، فإن كان حقا فلكم وإن كان كذبا فعليه.
هر حديثي كه نقل مي‌كنيد، سندش را بيان كنيد، اگر حق بود ... .
الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص52

برادرم روايت بالا را خوانديد؟ حالا كمي تامل كنيد شايد ادعاي حضرت عالي دچار تغيير شد

خالد ابن ولید;492200 نوشت:
چرا تا کنون با استفاده از همین علم عوام را در تمیز دادن احادیث یاری نمی کنند؟

دوست عزيزم شما به كتب خودتان و تاريخ خودتان جهل داريد انوقت چگونه در مورد تاريخ شيعه و كتب شيعه سخن واگويه مي كنيد؟

كتاب كافي داراي شرحي هست به نام مراه العقول كه روايات كافي غربال شده است

كتاب من لايحضر صدوق داراي شرحي مي باشد به نام روضه المتقين كه در ان اجاديث من لايحضر غربال شده است

دوما شيخ صدوق متولد سال 305 يا 306 بوده و ايشان به عنوان رئيس المحدثين شيعه متهم به اخباري گري هستند حالا چگونه شما به زعم شما اخباري گري از سال 750 شكل گرفت؟ حضرت عالي اين اسناد را مانند ابوهريره از جيبتان بيرون مي اوريد و يا مانند بخاري تدليس مي كنيد؟

خالد ابن ولید;493121 نوشت:
5 هزار حدیث خودش یه کتاب حدیثی کامل میشه! ح

انچه كه شيعه را با شما متمايز نموده همين جا هست كه شما هر مهملي در بخاري را صحيح مي دانيد اما شيعه هر روايتي را صحي نمي داند، و مورد كندو كاش قرار داده و از منظر عالم رجالي يعني علامه محمد باقر مجلسي رضوان الله تعالي احاديث ضعيف را 9485 مي داند و جالب اينجا هست كه از منظر شما وقتي علامه از 16121 روايت وقتي 9485 روايت را ضعيف مي داند اين را يك نقص بزرگ علمي مي دانيد اما وقتي جناب بخاري از بين 7000 هزار حديث 7 هزار حديث را گزينش مي كند ان هم با تدليس را ضعف علمي نمي دانيد، دوست عزيز مطلبي افاضه كنيد كه مرغ پخته شده به ما نخددد

خالد ابن ولید;493121 نوشت:
در صحیح بخاری همه ی احادیث صحیح است

دوست عزيز اين اجماع صحت بخاري را اهل سنت از كجا به كجا رسيده اند؟ كدام اجماع؟ كدام اجماع وقتي خود تدوينگر كتاب مورد ضعف هست، كدام اجماع وقتي مولف كتاب جرح مفسر دارد؟ كدام اجماع وقتي روات كتاب بخاري پر از از دشمنان اهل بيت و مدلسي، متروكين، ضعفا و جهلا، شما كدام كتاب را صحيح مي دانيد؟ كتابي كه حتي توانايي اثبات انرا هم نداشته ايد كتابي كه پر هست از اسرائيات و به اين محصول اسرائيلي هم يك مهر ايزو جمهور صحيح هم زده ايد و افتخار هم مي كنيد، ايا كتاب اسرائيلي اسلامي افتخار دارد؟

kheymegahabalfazl;494108 نوشت:
واقعا هم درك مقام بخاري كه متهم به كفر و ناصبي بودن هست و از طرفي هم داراي مقام عظيم الشاني چون تدليس كه همان اخو الكذب و اشدا من زنا هست

با عرض سلام.

بهتر است در مورد سخن خود ابتدا کمی توضیح می دادید:
اساسا تدليس را به مخفي کردن عيبي در سند حديث گويند طوريکه حديث را مقبول نشان دهد.

و چند نوع دارد: 1- تدليس اسناد: راوي حديثي که معمولا احاديثي را از شيخ خود روايت مي کند، ولي آن حديثي که تدليس نموده از وي نشنيده بلکه از شخص ديگري شنيده ولي عمدا او را حذف کرده و لفظ حديث را طوري روايت مي کند ( با الفاظ "قال" يا "عن" ) که انگار آن حديث را از شيخش شنيده و با اين وجود از اصطلاحات " سمعت" يا "حدثني" استفاده نمي کند تا مورد اتهام کذب نيز قرار نگيرد. 2- تدليس تسويه: اين نوع تدليس هم نوعي از تدليس اسناد است، ولى راوي حديث مدلس، حديثي را که از شيخ خود شنيده است و شيخ او فردي ثقه (مورد اعتماد) است ولي شيخ او حديث را از فردي ضعيف شنيده و آن فرد ضعيف نيز حديث را از فردي ثقه (مورد اعتماد) شنيده است، حال راوي حديث مدلس اين فرد ضعيف را که در بين دو فرد ثقه قرار گرفته است عمدا حذف مي کند تا حديث را قوي نمايد، و اين نوع تدليس بدترين نوع احاديث مدلس است. مثلا حسن حديثي را روايت مي کند: علي ( استاد من) از حسين و او نيز از سلمان روايت کرده که پيامبر فرمود فلان. حال حسن مي داند که حسين فردي ضعيف است و حديث او مردود مي باشد لذا حسين را از سند حذف مي کند و چنين روايت مي کند: علي ( شيخ من) از سلمان روايت کرده که پيامبر فرمود فلان.... در اينجا حسن تدليس کرده است. 3- تدليس شيوخ: راوي حديث، شيخ خود را با نام و لقب و کنيه اي ذکر مي کند که معمولا با آن اوصاف و القاب معروف نبوده تا چنين وهم شود که آن فردي که از او حديث را شنيده، شيخش نبوده و از شخص ديگري شنيده است حال علت اين عمل وي بدين دليل است تا چنين ابراز دارد که اساتيد زيادي داشته است يا بدلايل اهداف ديگري. مثال: اين قول ابي بکر بن مجاهد: «حدثنا عبدالله بن ابي عبدالله ...فلان» که منظور وي از عبدالله بن ابي عبداللهف ابابکر بن ابي داود سجستاني بوده است. حکم تدليس: تدليس اسناد و تسويه قابل قبول نيستند حتي برخي علما مي گويند که تدليس برادر دروغ است "التدليس اخو الکذب" البته برخي از علما گفته اند اگر با الفاظ سمعت يا حدثني روايت کرده باشد قبول است. ولي احاديث مدلس بخاري و مسلم چون از کساني تدليس شده اند که ثقه بوده اند، قابل قبول هستند زيرا امت بر مقبوليت آنها تاکيد داشته است

پس باید توجه داشت از اونجا که تدلیس بخاری در واقع تدلیس شیوخ است و تدلیس شیوخ از اهل ثقه نیز چیز ایراد برانگیزی نیست که دوست عزیز ما اینجوری داغ کرده اند.



kheymegahabalfazl;494108 نوشت:
كتابي كه فقط يكي از روات ان به نام ابوهريره كه بتنهاي 464 روايت در بخاري دارد

واقعا نمی دونم به این ساده اندیشی شما بخندم یا به نا آگاه بودم شما از کتب مذهب خودتان گریه کنم؟
اگر حضرت ابوهریره رض فقط 464 روایت در کتاب بخاری دارد باید گفت که خود شیعه هم به قوت حدیث حضرت ابوهریره اعتقاد دارد:

در کتاب بحار الانوار مجلسی بابی وجود دارد به نام:
معجزات النبي في استجابة دعائه
دعای پیامبر برای ابوهریره که همه احادیث را یاد داشته باشد و فراموش نکند.

37 - الخرائج : روي أن أبا هريرة قال لرسول الله ( صلى الله عليه وآله ) إني أسمع منك الحديث الكثير أنساه ، قال : أبسط رداك ، قال فبسطته فوضع يده فيه ، ثم قال : ضمه فضممته ، فما نسيت كثيرا ( 3 ) بعده
بحار الانوار ج 18 ص 13

حالا خوبه که خود شیعه شخصی رو داره به نام ابان بن تغلب
حالا ایشون کیه؟؟؟

حر عاملی می گوید اگر تمام روایات اهل سنت را جمع کنی باز هم ابان بن تغلب بیش ازهمه ی آنان روایت نقل کرده
وقد روى راو واحد - وهو أبان بن تغلب - عن إمام واحد - أعني الصادق عليه السلام - ثلاثين ألف حديث .

وسائل الشیعه ج 30 ص 200

عزیزم میگه 1300 حدیث فقط و فقط از یک امام یعنی حضرت صادق نقل کرده!!!
حالا شما به 464 حدیث حضرت ابوهریره ایراد می گیرید که خودتون اعتقاد به قوت حافظه ی ایشان دارید؟
در ضمن این رو هم بگم که جابر این یزید جوفی جابر الجفی هم همین شرایط را داشته است و 1700 حدیث از امام باقر نقل کرده

kheymegahabalfazl;494108 نوشت:
هنوز هيچ احدي نتوانسته است صحت بخاري را ثابت كند

صد البته به روز 13 فروردین و دروغ 13 نزدیکیم عزیزم! دروغ سیزده خوبی بود...

kheymegahabalfazl;494108 نوشت:
بر فرض محال كه شيعه كتاب صحيح نداشته باشد اين به كجاي مذهب شيعه اماميه نقص است؟

لطف کن اسم کتاب صحیح شیعه رو نام ببر و نویسنده اش رو بگو.
خوب عزیزم حالا علمای شما مردمشون رو قابل نمی دونن که سر از احادیث صحیح مذهب شیعه در بیارن مشکل ما چیه؟

kheymegahabalfazl;494115 نوشت:
خوب دينتان را از كه مي گيريد بخاري مدلس؟

خوب در مورد تدلیس بخاری که ثابت کردم این تدلیس تدلیس شیوخ است و هیچ ایرادی هم برای اهل ثقه ندارد.

kheymegahabalfazl;494115 نوشت:
ابوزرعه عراقی در مورد " مقسم بن بجره " چنین می گوید :
" ذکره البخاری فی الضعفاء و اخرج له فی الصحیح "
( بخاری او را در زمره ضعفا نام برده است و در عین حال از او در کتاب صحیح خود روایت نقل کرده است ! )
" البیان و التوضیح ، ص 271 ، دارالنشر : دارالجنان - بیروت "

تقصیری نداری عزیزم، شما هنوز معنی کلمه شرط بخاری رو نمی دونی!!!
وقتی نمی دونی منظور از شرط بخاری چیه دیگه این ها رو ننویس که باعث خنده ی مسلمین میشی عزیزم.

kheymegahabalfazl;494115 نوشت:
احاديث بخاري 7257 عدد مي باشد كه با حذف مكررات ان مي شود 4 هزار تا يعني شما كل دينتان را از چهار هزار حديث مي گيريد؟

عزیز من شما یه نقل قول از اهل سنت بیار که بگن دینشون رو فقط و فقط از بخاری می گیرند.
اهل سنت دین خود را اول از قران، دوم از پیامبر و سوم از صحابه جلیل القدر اسلام می گیرند.

kheymegahabalfazl;494115 نوشت:
اگر مهم هست و شما دچا مشكل شده اد چرا احاديث صحاح سته و تسعه خود را غربال نمي كنيد؟ چرا قرن ها به كتبي چسبيده ايد كه كه ادعاي صحت انرا داريد حال انكه اين ادعا را هيچ احدي نمي تواند ثابت كند؟

ما اینقدر به احادیث خود اطمینان داریم که نه تنها 2 کتاب صحیح از خود بر جای گذاشته ایم، بلکه مهمترین کتب حدیثی خود را نیز تصحیح کرده ایم و صحیح و ضعیف هر یک را علمائی چون امام آلبانی مشخص کرده اند.
حالا شما توی پیچ اول هنوز مانده اید و یه کتاب حدیثی صحیح 10 صفحه ای هنوز ندارید...

kheymegahabalfazl;494115 نوشت:
شما اول بيايد بخاري را مبرا از جهل، زنا، دروغ، ناصبي و كافر بودن نماييد و سپس افاضه بفرمايد

خدا را سپاس... هر چه لایق خودتان است فقط دارید نثار بزرگان اهل سنت می کنید...

kheymegahabalfazl;494115 نوشت:
إن هذا الكتاب قد جمعته و انتقيته من أكثر من سبع مئة ألف و خمسين ألفا، فما اختلف فيه المسلمون من حديث رسول الله صلى الله عليه و سلم فارجعوا إليه، فإن وجدتموه و إلا فليس بحجة.
من اين كتاب را از 750 هزار روايت گزينش و جمع‌آوري كردم. در هر روايتي كه مسلمانان اختلاف داشتند، به مسند من مراجعه كنيد و اگر در آن يافتيد، تكليف روشن است و اگر در آن نيافتيد، آن روايت حجت نيست.
سير أعلام النبلاء للذهبي، ج11، ص329 ـ أضواء على السنة المحمدية لمحمود أبو رية، ص328

ههههههههههههههههههه
یعنی با این حساب وسائل الشیعه و بحار الانوار و اصول کافی هم صحیح هستند دیگه؟ هههههههههههههههههههههههههه

پس واقعا جای دارد به شما بگویم:

kheymegahabalfazl;494115 نوشت:
ادعا هايتان نيز باطل شد

حالا یه تحدی می کنم برای شما!!!

فقط و فقط یک تدلیس بجز تدلیس شیوخ از امام بخاری در کتاب صحیح بخاری بیاورید.

kheymegahabalfazl;494123 نوشت:
وقتی خداوند هروله میکند+ تصوير

5910 4 الشيخ أبو الفتوح في تفسيره : ان الله تعالى انزل في بعض كتبه المنزلة : انا عند ظن عبدي ، فليظن بي ما شاء ، وانا مع عبدي إذا ذكرني ، فمن ذكرني في نفسه ، ذكرته في نفسي ، ومن ذكرني في ملا ، ذكرته في ملا خير منه ، ومن تقرب إلي شبرا ، تقربت إليه ذراعا ، ومن تقرب إلي ذراعا ، تقربت إليه باعا ، ومن اتاني مشيا ، اتيته هرولة ، ومن اتاني بقراب ( 1 ) الأرض خطيئة أتيته بمثلها مغفرة ، ما لم يشرك بي شيئا

مستدرک الوسائل، میرزای نوری، جلد 5 ص 298
و همچنین در جامع الحادیث شیعه، سید البروجردی، جلد 15 ص 368

پس دیدید که علمای شیعه نیز همین حدیث هروله کردن خداوند را دارند!!! آیا علمای شیعه هم بله؟؟؟

kheymegahabalfazl;494123 نوشت:
بند تمبان خدا

ان شاء الله که سطح علمی خود را به مرور زمان بالا خواهید برد.
وفي حديث الرحم : " قامت وأخذت بحقو الرحمن " هو على الاستعارة والتمثيل أي استمسكت به كما يستمسك القريب بقريبه والنسيب بنسيبه .
مجمع البحرین، الشيخ فخر الدين الطريحي شیعی، جلد 1 ص 550

گفتم از شیعه بیارم توضیحش رو تا روحت شاد بشه!!!
در ضمن همین آقا توی جلد دوم همین کتاب در صحفه 199 می فرمایند:
قال بعض الشارحين : هو تخييل نحو " قامت الرحم فأخذت بحقو الرحمن " .

kheymegahabalfazl;494123 نوشت:
خنده خدا +تصویر

قال أمير المؤمنين ( عليه السلام ) في خبر الأصبغ يضحك الله تعالى إلى رجل في كتيبة...
جواهر الکلام، شیخ الجواهری، جلد 41 ص 650

و همچنین:
فلقول أمير المؤمنين عليه السلام في رواية الأصبغ : يضحك الله تعالى إلى رجل في كتيبة يعرض لهم سبع أو لص فحماهم حتى يجوزوا
كتاب : تقريرات الحدود والتعزيرات، ويسنده : تقرير بحث الگلپايگاني ، لمقدس، جلد : 2، صفحه: 173

________________________________________
خوب دیدی که شیعه هم درست همان حرفی رو داره میزنه که امام بخاری داره میزنه!!!
باز با این وجود خواهی گفت:

kheymegahabalfazl;494123 نوشت:
برادر عزيزم بهتر است سري به لينك زير بزنيد تا ببينيد كتاب صحيح شما پر هست از خرافات و داستان هاي ليلي و مجنون

اسرائيليات در اهل سنت

ان شاء الله که از داستان لیلی و مجنون پند گرفته باشی عزیزم.

kheymegahabalfazl;494123 نوشت:
نه بابا جدي مي فرمايد شما؟ تا سال 750 شيعه علم درايه نداشت بعدا از شما گرفت؟

برادر شما كلا ادم شوخي هستيد يا در اين مكان علاقه به شوخ طبعي داريد؟

چه کنیم عزیزم علمای شما میگن علم مصطلح الحدیث رو از اهل سنت گرفته اند، حرف علمای خودتون رو هم انکار می کنی؟؟؟

kheymegahabalfazl;494123 نوشت:
دوست عزيزم شما به كتب خودتان و تاريخ خودتان جهل داريد انوقت چگونه در مورد تاريخ شيعه و كتب شيعه سخن واگويه مي كنيد؟

نمونه اش را در احادیث سه گانه هروله کردن خداوند، خندیدن خداوند و بند تنبان خداوند دیدم! و فهمیدیم چه کسی جاهل به کتب خود و چه کسی عالم به کتب دیگران است!!!

kheymegahabalfazl;494123 نوشت:
دوما شيخ صدوق متولد سال 305 يا 306 بوده و ايشان به عنوان رئيس المحدثين شيعه متهم به اخباري گري هستند حالا چگونه شما به زعم شما اخباري گري از سال 750 شكل گرفت؟

عربرم؛ کی گفته شیخ صدوف اخباری نیست؟ بر منکرش لعنت! من گفتم تا سال 750 همه ی اهل حدیث چیزی به نام مصطلح الحدیث و حدیث ضعیف نداشتند و چون اخباریون همه ی احادیث رو موثق و صحیح می دانستند.

الثاني: افتاء جمع من الأخباريين – كان صدوقين ومحمد بن يعقوب الكليني، بل الشيخ الطوسي أيضا فإنه منهم عند التحقيق وإن زعم العلامة أنه ليس منهم - بحكم لم يظهر فيه نص عندنا ولا خلاف يعادله
الفوائد المدنية والشواهد المكية - محمد أمين الإسترآبادي ، السيد نور الدين العاملي - الصفحة ٢٦٨
همچنین شیخ صدوق در مقدمه من لايحضر می گوید:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=41130
هدف از نگارش این كتاب را بر این اساس قرار دادم كه آن دسته از روایاتی را نقل نمایم كه به صحت آنها و صحت صدور آنها از معصومین علیه السلام وثوق و اطمینان كامل دارم.

kheymegahabalfazl;494123 نوشت:
كتاب كافي داراي شرحي هست به نام مراه العقول كه روايات كافي غربال شده است

كتاب من لايحضر صدوق داراي شرحي مي باشد به نام روضه المتقين كه در ان اجاديث من لايحضر غربال شده است


حالا من حرف کی رو باور کنم؟ صدوق رو یا روضه المتقین رو؟

اصلا این ها رو بی خیال، من بیست حدیث از روضه المتقین و مراه العقول غربال شده میارم برای شما، اگر زیرشون زدی و اون ها رو رد کردی چی؟؟؟

این فقط یه هشدار علمی ساده بود که بدونی اگر قرار باشد بخواهی با دروغگوئی و پنهان کاری خیانت علمی کنی و بحث رو منحرف کنی بنده ی حقیر بسیار بیشتر از شخص خود شما از کتب خودتان آگاهی دارم!!!
پس همواره حواس خودت رو جمع کن و در بحث با من فقط به اصل موضوع آن هم به صورت علمی بپرداز تا دیگه انقدر گاف ندی!

وسلام

خالد ابن ولید;493121 نوشت:
خوب بین بیشترین و کمترین تعداد 5 هزار حدیث اختلافه!!! این دیگه اجتهاد شخصی نیست، میشه ضعف علمی!!!

5 هزار حدیث خودش یه کتاب حدیثی کامل میشه! حالا تکلیف مردمی که این رو می خونن و نمی دونن صحیح است یا نیست و بهش عمل می کنند چیه؟ علما نباید مردم رو آگاه کنند؟ این حق مردم بر گردن اونها هست یا نیست؟


خیلی طرز سخن گفتنت با یک کاربر قبلی به هم می خوره
اگر اصلا17900 روایت هم با هم اختلاف داشته باشند کسی بهش نمی گه زکی عزیز من من باب مثال عرض کردم و گرنه اینکه چند هزار سند صحیح است یا نیست اصلا به ما کاری نداره و هر کس اجتهاد شخصی خودش است و احترام می گذاریم بهش
خالد ابن ولید;493147 نوشت:
اتفاقا یه مطلب خیلی خیلی خنده دار در سایت ولیعصر در همین مورد خوندم و کلی هم بهش خندیدم، اما خوب حالا هم جواب شما رو می دهم و هم به نوعی اون جوک سایت ولیعصر رو نقد می کنم:

نفر اول محمد بن يوسف بن مطر الفربري است.
سایت ولی عصر یه ایراد بسیار بسیار خنده دار آورده بود و اونم این بود که چرا حمد بن يوسف بن مطر الفربري که شاگرد بخاری است اسمش در بین راویان صحیح بخاری هست!!!
واقعا موضوع خنده داری هست!!!
به واقع این ایراد رو مطرح کردن که چرا اسم نویسنده کتاب در بین سند کتاب امده است!!!!
اولا که باید دانست که اسم ایشان به چه دلیل آمده است:
ومعناه أن الراوي عن الفربري قال أخبرنا محمد بن يوسف الفربري فأثبته الناسخ في هذا الموضع والذي قال: (وحدثنا محمد بن إسماعيل البخاري) هو الفربري لا الراوي عن الفربري


اصلا مطالبتان هیچ ربظی به مطالب من نداشت !!!
عزیز من شیخ یعنی چی ؟؟ نرم افزار مکتبه را که دارید کسی که از دیگر نقل می کنه در قسمت شیوخ قرار داره اینم قرار داره در قسمت شیوخ یاخیر؟؟اشکال شما واهی است
خالد ابن ولید;493500 نوشت:
1- (إسناد صحيح البخاري من طريق الهند ) قال الشيخ محمد أكبر الفاروقي رحمه الله أخبرنا أحمد الله بن أمير الله الدهلوي قراءة عليه قال أخبرنا نذير حسين الدهلوي ، أخبرنا محمد إسحاق الدِّهْلَوي، أخبرنا جدي لأمي عبد العزيز بن ولي الله الدِّهْلَوي، أخبرنا والدي أحمد بن عبد الرحيم الدهلوي سماعا من أوله إلى كتاب الحج، أخبرنا أبو طاهر بن إبراهيم الكُوْراني
( ح ) وبه إلى عبد العزيز الدهلوي أخبرنا ببقيته محمد أمين الكشميري أخبرنا أحمد بن عبد العزيز الدهلوي أخبرنا أبو طاهر الكوراني أخبرنا حسن بن علي العجيمي أخبرنا عيسى بن محمد الثعالبي أخبرنا سلطان بن أحمد المزَّاحي أخبرنا أحمد بن خليل السبكي أخبرنا محمد بن أحمد الغيطي أخبرنا زكريا بن محمد الأنصاري أخبرنا إبراهيم بن صدقة الصالحي أخبرنا إبراهيم بن أحمد التنوخي أخبرنا أحمد بن أبي طالب الحجار أخبرنا الحسين بن المبارك الزبيدي أخبرنا عبدالأول بن عيسى السجزي أخبرنا عبد الرحمن بن محمد الداودي أخبرنا عبد الله بن أحمد السرخسي أخبرنا محمد بن يوسف الفربري أخبرنا محمد بن إسماعيل البخاري

2- ( إسناد صحيح البخاري من طريق اليمن ) قال الشيخ محمد أكبر الفاروقي رحمه الله أخبرنا أحمد الله الدهلوي أخبرنا حسين بن محسن الأنصاري أخبرنا الحسن بن عبد الباري الأهدل أخبرنا الوجيه عبد الرحمن بن سليمان الأهدل ، أخبرنا والدي سليمان بن يحيى بن عمر الأَهْدَل وعمي أبو بكر وإسماعيل بن محمد الرَّبَعيُ وابنه أحمد قالوا : أخبرنا أحمد بن محمد شريف الأَهْدَل - سماعاً للأولين وإجازة إن لم يكن سماعاً للآخرين – زاد الأولان : وعبد الخالق بن أبي بكر المزجاجي , قالا : أخبرنا يحيى بن عمر الأَهْدَل، زاد المزجاجي : ومحمد بن أحمد بن عقيلة , قالا : أخبرنا حسن بن علي العجيمي بالإسناد المتقدم

إشكال والرد عليه
قد ينفي البعض سماع يحيى بن عمر الأهدل من العجيمي لصحيح البخاري لأنه في إحدى إجازاته صرح بقراءته لأطراف الكتب الستة فقط على العجيمي والذي ينبغي التنبيه عليه أن يحيى بن عمر الأهدل يفرق بين السماع والقراءة فإنه لماذكر ماقرأه على العجيمي وغيرة ذكر قراءته لأوائل الكتب الستة ولما ذكر مسموعاته ذكر سماعه لصحيح البخاري من العجيمي كما في معجم الصفي البخاري وسماعه للنصف الأخير من مسلم على العجيمي و كذلك سماعه جميع صحيح مسلم على أحمد بن إسحاق بن جعمان وسماعه لبعض مسلم وإجازة لباقيه على عبد الله بن عبد الباقي المزجاجي ( انظر ثبت الكويت للشيخ محمد زياد التكلة صـ 563 – 591 ) فلو كان سماعه عندما أطلقه كان سماعاً لبعض البخاري لقيده كما ذكر في سماعه لمسلم وبهذا يتبين تفريقه لما سمعه ولما قرأه وقد سألت الشيخ صالح العصيمي عن سماع يحيى بن عمر الأهدل من العجيمي للبخاري فاثبت سماعه وأثبته قبل ذلك في كتابه ( السراج في أسانيد الشيخ محمد أكبر الفاروقي )

بعضی ها ایراد می گیرند که بین فاروقی و بخاری فاصله زیادی است، پس باید به ایشان گفت:
السماع المتصل الكامل في جميع الطبقات لا السماع الجزئي فبين الفاروقي والبخاري في الإسناد أعلاه واحد وعشرون واسطة بالسماع المتصل وهذا من أعلى الأسانيد في عصرنا ولا أعلم إسناد أعلى منه بشرط السماع الكامل في جميع الطبقات وقد يوجد من هو أعلى منه


این اسناد را حداقل از کجا نوشتید هر دمبیل زدید؟؟یک سند در کتابی حداقل ارائه بدهید اگر این شکلی ثابت میخواید باید گفت زکیی

نقل قول:
قال أمير المؤمنين ( عليه السلام ) في خبر الأصبغ
يضحك الله تعالى إلى رجل في كتيبة...
جواهر الکلام، شیخ الجواهری، جلد 41 ص 650

و همچنین:
فلقول أمير المؤمنين عليه السلام في رواية الأصبغ : يضحك الله تعالى إلى رجل في كتيبة يعرض لهم سبع أو لص فحماهم حتى يجوزوا
كتاب : تقريرات الحدود والتعزيرات، ويسنده : تقرير بحث الگلپايگاني ، لمقدس، جلد : 2، صفحه: 173

________________________________________
خوب دیدی که شیعه هم درست همان حرفی رو داره میزنه که امام بخاری داره میزنه!!!
باز با این وجود خواهی گفت:


براىر بحث اينه شما يك شعري شعریگفتید تو قافیه اش گیر کردید در مورد روایت روایت به شکل زیر است
[=Simplified Arabic]1 - عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن ابن فضال، عن أبي جميلة، عن سعد بن طريف، عن الأصبغ بن نباتة قال: قال أمير المؤمنين (صلوات الله عليه): يضحك الله عز وجل (4) إلى رجل في كتيبة يعرض لهم سبع أو لص فحماهم أن يجوزوا
بحث رجالی::
سعد بن طریف:
[=Simplified Arabic] ترجمته طعن ابن الغضائري فيه حيث قال: " في حديثه نظر، وهو يروى عن الأصبغ بن نباتة "، وذكره العلامة في القسم الثاني من رجاله: 226 رقم 1 لكنه قال نقلا عن ابن الغضائري: " انه ضعيف "، كما وذكره ابن شهرآشوب في معالمه: 55 رقم 363.

التحرير الطاووسي - الشيخ حسن صاحب المعالم - الصفحة ٢٦٥

اشكال دلالی در شرح این حدیث امده است :
(يضحك الله) كناية عن الإنابةواللطف فان من يضحك إلى رجل يحبه ويلاطفه

این یک عبارت کنایی است ماند ید الله فوق ایدیهم دست به منزله یاری است
ولی اصلا برادر شما کلا قائل به رویت هستید و می گید خدا سه دست داره هیچ کس مشخص نکرده کنایه است یا خیر خدا الاغ سوار است والله این کجا کنایه است اگر کنایه است لطفا بفرمایید تا ما هم مستفیض شویم

نقل قول:
5910 4 الشيخ أبو الفتوح في تفسيره : ان الله تعالى انزل في بعض كتبه المنزلة : انا عند ظن عبدي ، فليظن بي ما شاء ، وانا مع عبدي إذا ذكرني ، فمن ذكرني في نفسه ، ذكرته في نفسي ، ومن ذكرني في ملا ، ذكرته في ملا خير منه ، ومن تقرب إلي شبرا ، تقربت إليه ذراعا ، ومن تقرب إلي ذراعا ، تقربت إليه باعا ، ومن اتاني مشيا ، اتيته هرولة ، ومن اتاني بقراب ( 1 ) الأرض خطيئة أتيته بمثلها مغفرة ، ما لم يشرك بي شيئا

مستدرک الوسائل، میرزای نوری، جلد 5 ص 298
و همچنین در جامع الحادیث شیعه، سید البروجردی، جلد 15 ص 368

پس دیدید که علمای شیعه نیز همین حدیث هروله کردن خداوند را دارند!!! آیا علمای شیعه هم بله؟؟


اولا این عین روایت اهل سنت در کتب است که من تفسیر ابوالفتح را گیر نیاوردم ولی عین عبارت است که شما باید اولا یک سند برای این سخن ذکر کنید این که مرسل است شما فرمودید و این یک حدیث است از اهل سنت که بنا گذاری می شود که روایت به صورت تقیه است و در شرحش نوشتند :
هذا من باب التشبيه والتمثيل ومعناه: من أتاني بالطاعة مسرعا، أتيته بالثواب والجزاء أسرع من اتيانه بالطاعة، وكنى عن ذلك بالمشي والهرولة تقريبا إلى الأذهان كما يقال فلان مشى مسرعا إلى شئ، وليس المراد المشي إليه، بل المراد الاستعجال في فعله وعدم التوقف والتأني، ومنه قوله تعالى: " والذين سعوا في آياتنا معاجزين " وليس المراد مشوا إليه، وإنما أراد أسرعوا بنياتهم وأفعالهم (معه).
از باب تشبیه و تثمیل است !!مثل روایت قبل ...
برادر همه از ابوالفتح رازی سرچشمه می گیره .. و لطفا کتابشون که روض الجنان هست سند بدهید چون هر چه در کتاب گشتم نبود چون مرحوم نوری از ج1ص232نقل می کند که ندیدم در کتاب و به احتمال اقوی بنا بر نقل کتاب مسند احمد حنبل است همانطور که ابن ابی جمهور در عوالی الئالی در پاورقی ذکر شده است مرحوم ابوالفتح از ان جا نقل کرده است ر.ک:
عوالي اللئالي - ابن أبي جمهور الأحسائي - ج ١ - الصفحة ٥٦....(4) رواه أحمد بن حنبل في ج 5 من مسنده ص 153 عن حديث أبي ذر الغفاري

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
بهتر است در مورد سخن خود ابتدا کمی توضیح می دادید:

شما بهتر بوده از تدليس بخاري دفاع مي كرديد و نه اينكه باز هم مطالبي را ارسال مي نموديد تا مايه رسوايي خودتان شويد

به پيوست لينكي كه قبلا ارسال كرديم رجاليون اهل سنت بخاري را فردي مدلس مي دانند و تدليس در نزد اهل سنت اخو الكذب و اشدا من زنا هست كه البته همان كذبش براي بطلان شخصيت بخاري كفايت مي كند زيرا اولا جرحي مفسر بود او هست كه در اينجا جرح بر تعديل تقدم پيدا مي كند و نكته دوم اين هست خداوند قسم ياد نموده كه كذابين را هدايت نكند ان الله لا يهدي من هو كاذبي حالا وقتي تدوين گر كتاب شما از منظر قران و علماي اهل سنت بر باطل هست چگونه مي تواند كتابي را بنويسيد كه نزد شما حجت و بينه باشد يا شما دينتان را از مجروحين و كذابين و باطلين مي گيريد؟

مطلب بعدي اين هست كه علماي اهل سنت گفته اندوقتي مقام تدليس بر شخصي نصب شد او باطل هست حالا شما اينكه امده ايد مي گويد عدم نقل راوي جرحي بر بخاري نيست را از كدام كتاب و منبع اورده ايد؟ حال انكه اين مبنا نزد علماي اهل سنت قابل پذيرش نيست ضمن اينكه مطرود هم هست فلذا از بطلان بخاري دفاع كمنيد تا به كتابش هم برسيم

بخاري مدلس!!!+سند

اما حضت عالي فرموديد كه بخاري و مسلم نوع تدليساش از نوع سوم بوده است فلذا چون از نوع سوم بوده هيچ نقصي بر انها نمي باشد حال انكه اين يك ادعاي باطل و بدون سند هست و خوداجتهادي بيش محسوب نمي شود و با قائده خود علماي اهل سنت هم در تقارن مي باشد و همان طور كه ما گفتيد طبق نظر علماي حديث اهل سنت تدليس را برادر كذب مي دانند و برادر زنا اما كسي نگفته است كه كدامين تدليس جز جرح هست و كدامين نيست و كدام يك برادر كذب هست و نيست فلذا جرح بر مدلس و كذاب بودنش بر هر سه نوع تدليس مترتب مي شود كما اينكه امام ابوبكر بغداي و امام مالك رئيس مذهب مالكي هاي افاضه داشته اند

خطیب بغدادی در باره انواع تدلیس می‌گوید :والتدلیس یشتمل على ثلاثة أحوال تقتضی ذم المدلس وتوهینه فأحدها
تدلیس در روایت سه حالت دارد که وجود هر یک از آن در مذمت شخص مدلس و بی ارزشی قدر ومنزلتش کافی است

حتي طبق اصول مالك بن أنس روايت مدلس مطلقاً حجت نيست . سخاوي در فتح المغيث مي‌نويسد :
وممن حكى هذا القول القاضي عبد الوهاب في الملخص فقال التدليس جرح فمن ثبت تدليسه لا يقبل حديثه مطلقا قال وهو الظاهر على أصول مالك .
تدليس ، اگر ثابت شود كه كسي آن را انجام داده است ، عيب است و هيچ‌ وجه روايت وي پذيرفته نمي‌شود . قاضي عبد الوهاب گفته است : اين مطلب با مبناي مالك بن أنس موافق است
فتح المغيث شرح الفية الحديث ، باب التدليس ، ج1 ،‌ ص203

پس جناب خالد اين ادعاي شما يك ادعاي باطل و بي اساس هست كه چون بخاري و مسلم تدليسششان از نوع سوم هست اشكال و ضعف بر انها وارد نيست در صورتي كه سخنان علماي اهل سنت خط بطلاني بر اجتهاد شما كشيده اند و بخاري را باطل نموده اند و ضمن اينكه بخاري باطل شد خودتان اقرار كرديد مسلم هم اهل تدليس بوده لذا نتنها بخاري بلكه ايضا مسلم هم به اقرار شما باطل هست حالا بيايد از هر دوي اينها دفاع كنيد:khaneh:

مطلب بعدي كه هم مهر تاييد بر گفته هاي ما هست و هم مهر تاييد محكم تري بر اباطيل شما مي زند اين بوده كه اصلا بخاري در نزد رجاليون اهل سنت به خاطر تدليس هايش جايگاه و منزلتي نداشته است فلذا اگر بگويم تدليس او از نوع سوم بوده پس محل اشكال نيست باز هم باطل هست زيرا بزرگان اهل سنت اصلا بخاري را براي نقل روايت قبول نداشتند زيرا او را فردي مدلس مي دانستند و به خاطر اين جرحش بزرگش روايات او را ترك مي كردند وقتي روايت او ترك شود ديگر بطلان كتابش ثابته كمااينكه ذهبي در سير اعلام مي گويد: محمد بن إسماعيل البخاري ويدلسه كثيرا و همچنين در ميزان اعتدلالش مي نويسد
امتنع أبو زرعة وأبو حاتم من الرواية عن تلميذه محمد ابوزرعه و ابوحاتم هم از بخاري روايت نقل نمي كردند زيرا او را اصلا مورد اعتماد نمي دانستند و عداللت بخاري در نزد انها ثابت نبوده است و يكي از دلايلش هم همين تدليس بوده، مضاف بر اينكه ذهبي در كتاب المغني في ضعفاي خودش هم باز اسم بخاري را اورده هست خخخخخخخخخخخخخخخخخ

پس جناب خالد فرمايش شما يك فرمايش غير عالمانه بوده هست حال انكه برهان هاي مختلفي براي بطلان بخاري اورده ايم و تا كنون نتوانسته ايد نه از او دفاع كنيد و نه از كتابش حال بماند كفر و ناصبي بودن بخاري

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
واقعا نمی دونم به این ساده اندیشی شما بخندم یا به نا آگاه بودم شما از کتب مذهب خودتان گریه کنم؟

اي كاش به طائون رجالي بخاري هم مي خنديدي كه متاسفانه گويا ان مطالب ما را نديدي و از نقد ان فرار كرديد، بخاري كه در نزد شما بسيار عالم هست گويا در نزد عالمان اهل سنت يك موهون بوده

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
اگر حضرت ابوهریره رض فقط 464 روایت در کتاب بخاری دارد باید گفت که خود شیعه هم به قوت حدیث حضرت ابوهریره اعتقاد دارد:

اينكه ابوهريره 464 روايت دارد قول عسقلاني هست، اما اينكه شيعه به قوت او اعتقاد دارد باز هم ادعايي باطل هست زيرا ابوهريره در نزد عمر بن خطاب عدوالله بوده است و ما بايد از شما و بخاري سوال كنيم چرا دشمنان خدا به نقل از عمر بن خطاب بايد در كتابش 464 روايت ذكر كنند كه به همين راحتي بطلان كتاب بخاري هم براي ما ثابت شود ههههههههههههه

پس تا اينجا به كمك شما نتنها بخاري و مسلما بلكه كتابشان هم باطل هست حالا ما منتظر مي مانيم تا از بطلان اين دو نفر و كتابشاتن دفاع جانانه كنيد :khaneh::khandeh!:

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
در کتاب بحار الانوار مجلسی بابی وجود دارد به نام:
معجزات النبي في استجابة دعائه
دعای پیامبر برای ابوهریره که همه احادیث را یاد داشته باشد و فراموش نکند.

جناب خالد بد نيست به جهل منطق علمي خودتان هم كمي خنده كنيد، دوستان عزيز اين اقا ادعا كرده خداوند براي ابوهريره دعا كرده است حالا ببينيم راوي اين روايت كيست:

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
الخرائج : روي أن أبا هريرة قال لرسول الله


جالب اينجا هست كه خود ابوهريره ناقل اين روايت هست و خود او هم در نزد شيعه و نسي مجروح هست و جرحش نيز مفسر بوده، ايا فكر كرده ايد ما مانند بخاري هستيم دشمنان خدا را بخواهيم روايتشان را تصحيح كنيم؟ يعني شما انتظار داريد ما از ناقل روايت كه خودش مورد ضعف هست روايتش را بپذيريم؟ ماشا الله به اينهمه جسارت و شجاعت علميتان، حال به همان ساده انديشي خودتان بخنديد:khaneh:

نكته دوم اين روايت مرسل هست

نكته سوم خود عمر بن خطاب روايات ابوهريره را قبول نداشته و جاي تعجب دارد كه چرا شما او را حضرت مي دانيد و بخاري هم از او اينهمه روايت نقل كرده است؟

قال شيخ الإسلام السرخسي في ( كتاب الأصول 1 / 341 ) : « لما بلغ عمر أنّ أبا هريرة يروي بعض ما لا يعرف قال : لتكفّن عن هذا أو لألحقنّك بجبال دوس » .

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
عزیزم میگه 1300 حدیث فقط و فقط از یک امام یعنی حضرت صادق نقل کرده!!!

جناب خالد شما به اين همه علم كثير امده ايد به اسك دين نمي گويد علمتان خاك مي خورد و زنگار مي زند؟

براستي فهم جملات ساده ما اينقدر براي شما سخت است؟


kheymegahabalfazl;494108 نوشت:
كتابي كه فقط يكي از روات ان به نام ابوهريره كه بتنهاي 464 روايت در بخاري دارد و اين راوي كه جرح مفسر هم دارد نمي دانم چگونه مي شود با اين اوصاف كتابي به وجود ايد كه صد در صد صحيح باشد


ما به شما گفتيم يك راوي ان يعني ابوهريه 464 روايت در بخاري دارد كه اين راوي در نزد شما مجروح و باطل هست و جرحش نيز مفسر بوده فلذا 464 روايت بخاري از اين طريق باطل مي شود اين مطلب را براي خطبطلان كشيدن به صحت كتاب بخاري گفته ايم اما حضرت عالي از انجايي كه خواستيد فرار كنيد از نقد اين موضوع زيرا نقد ان خود باعث بطلان بخاري مي شود بحث را عوض كرده ايد و گفته ايد فلان شخص هست در كتاب شما فلان قدر روايت دارد، مگر ما بحث بر تعدد و كثرت روايت كرديم؟ ما گفتيم ابوهريره بتنهايي كار ما را براي باطل كردن بخاري راحخت نموده كه الحق و الانصاف از اين كذاب ممنون هم هستيم، اميدوارم فهميده باشيد و دفعه بعد از بطلان كتاب بخاري هم دفاع .كنيد خخخخخخخخخخخخخخ

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
در ضمن این رو هم بگم که جابر این یزید جوفی جابر الجفی هم همین شرایط را داشته است و 1700 حدیث از امام باقر نقل کرده

اما جابر جوفي كه رضوان و رضايت خدا بر او باد، ايشان از اصحاب اجماع شيعه هست و انقدر وثاقتشان بالا مي باشد كه نتنها شيعه بلكه علماي اهل سنت تعابير بسيار عجيبي درباره او دارند

1425 - جابر بن يزيد [ د، ت، ق ] بن الحارث الجعفي الكوفى.
أحد علماء الشيعة.
قال ابن مهدى، عن سفيان: كان جابر الجعفي ورعا في الحديث، ما رأيت أورع منه في الحديث
جابر در حديث با تقوا بوده، و با تقواتر از جابر در حديث نديدم
وقال ابن عبد الحكم: سمعت الشافعي يقول: قال سفيان الثوري لشعبة: لئن تكلمت في جابر الجعفي لاتكلمن فيك

سفيان به شعبه گفت اگر به جابر جسارت كنيد به خودت جسارت مي كنم
وقال
وكيع: ما شككتم في شئ فلا تشكوا أن جابرا الجعفي ثقة.
در هرچيزي شك كرديد در اين شك نكنيد كه جابر ثقه هست
تهذيب التهذيب - ابن حجر ج 2-ص 41
ميزان الاعتدال - الذهبي ج 1-ص 379

اين چنين تعابيري را شما حتي در مورد امام اعظمتان ابوحنيفه هم نداريد، فلذا اينكه جابر 1700 روايت هم داشته باشد باز هم كم هست باز هم اباطيلي را بستيد براي فرار از جرح بخاري و كتابش صحيح بيايد از بخاري و كتابش دفاع كنيد جناب خالد اگر جرات داريد


خالد ابن ولید;494175 نوشت:
صد البته به روز 13 فروردین و دروغ 13 نزدیکیم عزیزم! دروغ سیزده خوبی بود...

دوستان عزيز ببينند منطق پيروان سقيفه را، ما از او درخواست كرده ايم صحت بخاري و كتابش را براي ما ثابت كنيد ببينيد چه مهملاتي را به ما تحويل داده است، جناب خالد به 13 به در هنوز نرسيده ايم كه دلتان هواي كوهستان كرده است تا به عمر بن خطاب متصل شويد، انشا الله 13 هم مي ايد به كوه هم مي رويد شما فعلا از بطلان بخاري و كتابش دفاع كنيد يعني به همين زودي مي خواهيد از بحث فرار كنيد؟:khaneh:

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
لطف کن اسم کتاب صحیح شیعه رو نام ببر و نویسنده اش رو بگو.

سوال من واضح بوده هست گفتم بر فرض محال شيعه كتاب صحيح نداشته باشد اين چه نقصي بر شيعه هست؟ علم رجال را گذاشته اند براي اينكه بعد از نقل هر روايت راويان ان مورد بررسي قرار بگيرند ايا اين را شما نمي دانستيد؟

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
خوب عزیزم حالا علمای شما مردمشون رو قابل نمی دونن که سر از احادیث صحیح مذهب شیعه در بیارن مشکل ما چیه؟

جناب شما كه يك كتاب داري به نام صحيح، گويا علمايتان شما را قابل دانشته اند دينتان را از كذابين و زناكاران بگيريد حالا ما سوخت داده ايم يا شما؟

از بطلان بخاري و كتابش دفاع كنيد لطفا

خالد ابن ولید;494183 نوشت:
خوب در مورد تدلیس بخاری که ثابت کردم این تدلیس تدلیس شیوخ است و هیچ ایرادی هم برای اهل ثقه ندارد.

بطلان بخاري را ما از طرق مختلف ثابت كرديم، چه تدليس چه كفر و چه ناصبي بودنش و چه اينكه علماي شما از او نقل روايت نمي كنند در نتيجه همچنان منتظر ميمانيم تا از بطلان بخاري و مسلم كه خخودتان هم به او اقرار كرده ايد دفاع بفرمايد

خالد ابن ولید;494183 نوشت:
تقصیری نداری عزیزم، شما هنوز معنی کلمه شرط بخاری رو نمی دونی!!!
وقتی نمی دونی منظور از شرط بخاری چیه دیگه این ها رو ننویس که باعث خنده ی مسلمین میشی عزیزم.

دوستان عزيز باز هم فرار جناب خالد از رديه زدن بر طائون علم رجال بخاري را شاهد هستيم ما به ايشان مطالب ذيل را ارئه كرده ايم ايشان مطالب ما را به ما ارجاع داده اند،

ابوزرعه عراقی در مورد " مقسم بن بجره " چنین می گوید :
" ذکره البخاری فی الضعفاء و اخرج له فی الصحیح "
( بخاری او را در زمره ضعفا نام برده است و در عین حال از او در کتاب صحیح خود روایت نقل کرده است ! )
" البیان و التوضیح ، ص 271 ، دارالنشر : دارالجنان - بیروت "

ماشا الله ايشان چقدر اهل فضل بوده اند كه در جايي راوي را نقض مي كند و در جايي ديگر او را در كتاب صحيحش مي اورد در يك كتابش او جز ضعفا هست و در كتاب ديگريش از او وثقا هست اين مسئله دو چيز را ثابت مي كند يك كند ذهني و ضعف ذهني و حافظه بخاري و دومي طائون بر علم رجالش :khaneh:

كجا رفتي؟ بيا پاسخ بده ههههههه فررت حتي صعدت الجبل

منظور شما از شرط بخاري چيس لطفا يكي از گزينه هاي زير را انتخاب گنيد

1. ضعف و كند ذهني بخاري

2. طائون بر علم رجالش

3. اثبات ضعيف بخاري و نه صحيح بخاري

4. مدلس، كافر و ناصبي بودن بخاري؟

خالد ابن ولید;494183 نوشت:
عزیز من شما یه نقل قول از اهل سنت بیار که بگن دینشون رو فقط و فقط از بخاری می گیرند.
اهل سنت دین خود را اول از قران، دوم از پیامبر و سوم از صحابه جلیل القدر اسلام می گیرند.

شما ادعا كرده ايد صحيح بخاري صحيح هست و اهل سنت كتاب صحيح دارد و شيعه ندارد فلذا اهل سنت مي داند دينش را از كجا بگيرد اما شيعه چون كتاب صحيح ندارد نمي داند و مردمش هنوز در جهل هستند خوب ما هم گفتيم كل احاديث بخاري با حذف مكررات هست يعني شما كل دينت را از چهار هزار حديث مي گيري؟

نكته دوم از اينكه از تقيه بيرون امديد سپاس گذارم، صحابه دين جديدي اورده اند كه شما دينتان را از ان ميگيريد؟ يا نصي براي دين گرفتن از انها داريد؟ پس شما اسلام صحابي داريد و نه اسلام محمدي ص حال بماند كه كفار و منافقين هم بين همان صحابي بوده اند و باز مشخص هست شما دينتان را از كافران هم ميگيريد هههههههههههههههههههههه

خالد ابن ولید;494183 نوشت:
ما اینقدر به احادیث خود اطمینان داریم که نه تنها 2 کتاب صحیح از خود بر جای گذاشته ایم، بلکه مهمترین کتب حدیثی خود را نیز تصحیح کرده ایم و صحیح و ضعیف هر یک را علمائی چون امام آلبانی مشخص کرده اند.
حالا شما توی پیچ اول هنوز مانده اید و یه کتاب حدیثی صحیح 10 صفحه ای هنوز ندارید...

زياد به خودتان مطمئن نباشيد زيرا همين الباني احاديث مسلم و بخاري را هم تضعيف كرده است ثانيا در كتاب صحيحين پر هست از راوياني كه در نزد رجاليون از ضعفا هستند، بنده نمي دانم اين چه اطميناني هست كه بخاري خودش مجروح هست، مسلم مجروح هست، احاديثشان ضعيف شده اند، رواتشان از ضعفا هستند، كتاب صحيحن مملو از اسرائيليات هست باز هم ادعاي صحت داريد حال انكه اين صحت را هنوز نتوانسته ايد تعريف كنيد و نه ثابت، برادر عزيزم شما ونه مي توانيد عدالت بخاري و نه صحت صحيحن و نه روات انرا ثابت كنيد وقتي خود بخاري طائون رجالي دارد يك را در كتاب ضعفا مي نويسد بعد او را در صحيحن مي اورد اين يعني افشا شدن رسوايي صحيحن شما حال انكه خودتان اقرار بر عدم عدالت بخاري و مسلم كرده ايد

شيعه هم از طريق علماي مختلف كتبش را تصحيح كرده است كه قبلا هم كافي را كفتيم و روضه المتقين ايا شما انها را نديده ايد؟

خالد ابن ولید;494183 نوشت:
خدا را سپاس... هر چه لایق خودتان است فقط دارید نثار بزرگان اهل سنت می کنید...

دوستان عزيز دقت كنند ما هنوز يك جمله مستند علمي و با سند و متقن از ايشان براي رديه زدن مشاهده نكرده ايم جز هتاكي و بي ادبي، و فرار از بحث

جناب خالد اينكه اقاي بخاري ناصبي، كافر و كذاب هست اقوال و اقرار خودتان و علماي اهل سنت هست پس اگر بد هست لايق خودتان و علمايتان

شما خودت اقرار كرديد بخاري و مسلم مدلس هستند و تدليس در نزد علماي شما به شرح ذيل مي باشد

التدليس أخو الكذب
تدليس کردن برادر کذب است.
الكامل في ضعفاء الرجال، ج 1، ص 33 و حلية الأولياء، ج 9، ص 107 و سير أعلام النبلاء، ج 18، ص 456

در جاي ديگر مي‌گويند:
التدليس في الحديث أشد من الزنا
تدليس در حديث گناهش از زنا بالاتر است.
الكفاية في علم الرواية، ج 1، ص 356

شما خودت اقرار داري او كذاب و زنا كار هست به من چه؟ چرا ناراحت مي شويد، ما از شما اقرار گرفته ايد ايا اقرار خودتان را هم فراموش كرده ايد؟

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
احاديث مدلس بخاري و مسلم

خالد ابن ولید;494175 نوشت:
از اونجا که تدلیس بخاری

برادرم، شما خودت اقرار بر تدليس انها كرده ايد و علمايتان هم نگفته اند كذب و زنا فقط در نوع تدليس اول و دوم مترتب هست يا نه، انها كلي گويي كرده اند فلذا بر هر سه نوع تدليس مترتب هست و بخاري اگر عادل بود اصلا نبايد تدليس مي كرد كما اينكه امام مالك و امام ابوبكر اقرار كرده اند ضعف بر هر سه نوع تدليس هست اما شما از خودت اجتهاد مي كنيد

خالد ابن ولید;494183 نوشت:
ههههههههههههههههههه
یعنی با این حساب وسائل الشیعه و بحار الانوار و اصول کافی هم صحیح هستند دیگه؟ ههههههههههههههههههههههههه ه

جناب خالد يا شما مطالب ما را خوب نمي خوانيد و يا اينكه مي ترسيد خوب بخوانيد زيرا شما گفتيد كتاب امام احمد بن حنبل رض صحيح نيست من گفتم ايشان ادعاي صحت كرده اند و گفته اند احاديث را گزينش كرده اند اما شما امده ايد مي گويد پس كافي و علل شرايع و بحار صحيح هستند خوب اينها چه ارتباطي دارد؟ اصلا انها كي ادعاي صحت كرده اند كه شما حرف خودتان را به انها منصوب مي كنيد؟

كمي خجالت و شرم هم خوب هست برادرم كه شما اينگونه يكه تازي در نشر اكاذيب مي كنيد شما به جاي فرار از رسوايي سخنانتان دفاع كنيد كه ما ثابت كرديم صحيحين ضعيفند و مولفانش هم از مجروحين به حساب مي ايند و ضمن اينكه بر خلاف ادعاي شما مسند جز صحيحن هست و شما دروغي را به امام حنبل بستيد و گفتيد او در علم بر بخاري ارجعيت ندارد حال انكه خلافش را ما ثابت كرده ايم شما چرا اينها را نمي بينيد و از اهل سنت عذر خواهي نمي كنيد به خاطر اتهامات و دروغ هايتان؟


خالد ابن ولید;494183 نوشت:
فقط و فقط یک تدلیس بجز تدلیس شیوخ از امام بخاری در کتاب صحیح بخاری بیاورید.


هههههههههههههههههههههههه

ننتنها تدليس شيوخ بر بخاري طبق اقوال علماي اهل سنت جرح هست بلكه بخاري در متون روايات و درايه الحديث هم دستبرد مي زد و

ابن حجر گفته است: «وأما تدليس الشيوخ فهو أن يصف شيخه بما لم يشتهر به من اسم أو لقب أو كنية أو نسبة؛ إيهاماً للتكثير غالباً، وقد يفعل ذلك لضعف شيخه، وهو خيانة ممن تعمده، كما إذا وقع ذلك في تدليس الإسناد والله المستعان
و اما تدليس شيوخ آن است كه كسي استاد خود را به اسم، لقب، كنيه و يا نسبتي كه به طور غالب براي بسياري مبهم است و موجب شامل شدن تعداد زيادي از افراد مي‌شود و اين كار، گاهي براي تضعيف استاد صورت مي‌گيرد، و اين نوعي خيانت است كه از روي تعمّد صورت مي‌گيرد، چنان كه اين تدليس گاهي در تدليس اسناد رُخ مي‌دهد.

خوب من از شما سوال مي كنم اگر بخاري عادل بوده است چرا اسم استادش را نمي اورده؟ پس مشخص هست رواياتي كه از استادش را اورده مورد ضعف هست و وقتي مشايخ او تضعيف شود روايت از درجه اعتبار مي افتد حال انكه عسقلاني از اين امر به عنوان يك خيانت ياد مي كند و بخاري را ادم خائن مي داند كه از روي جهد اين كار را انجام مي داده است

از ضعف و بطلان بخاري دفاع كنيد لطفا

شما چرا از كذاب بودن و ناصبي بودن و كافر بودن او دفاع نمي كنيد؟

ammarshia;494222 نوشت:
اگر اصلا17900 روایت هم با هم اختلاف داشته باشند کسی بهش نمی گه زکی

آهان، نوبت خودتون که شد 17900 روایت اختلاف اشکالی ندارد، اما نوبت ما که برسه سر 18 روایت بالا و پائین آسمون ریسمون می کنید؟

ammarshia;494222 نوشت:
اصلا مطالبتان هیچ ربظی به مطالب من نداشت !!!

اتفاقا مطلبی که زدم به قدری علمی بود که هیچ جواب علمی برایش نداشتی و فقط سکوت کردی، چون می دونی که اگر بخواهی روش دست بزاری صحت اصول کافی زیر سوال می رود. زیرا درست همین اشکالی که شما از فربری می گیرید در اصول کافی نیز وجود دارد...
علمی بحث کن برادر.

ammarshia;494222 نوشت:
این اسناد را حداقل از کجا نوشتید هر دمبیل زدید؟؟

عزیزم اگر می تونی نقد علمی کن، شما فعلا همون فربری رو جواب بده، سند هندی و یمنی پیش کش ههههه

ammarshia;494263 نوشت:
التحرير الطاووسي - الشيخ حسن صاحب المعالم - الصفحة ٢٦٥

اولا که بنده از شیخ طوسی سند ندادم که!
من از جواهر الکلام و گلپیاگانی سند دادم.

دوما فرض که اصلا از شیخ طوسی، چه ربطی داره؟ هر معنی ای که برای یضحک الله آوردید ما هم همان معنی را می آوریم. اتفاقا شیعه نیز اعتقاد به جسمانیت خداوند داره، نمونه اش سایت استاد حسین انصاریان که شعری در مدح صورت خداوند در آن نوشته شده است!!!

ammarshia;494263 نوشت:
که من تفسیر ابوالفتح را گیر نیاوردم

این که شما این تفسیر رو گیر نیاوردید مشکل منه؟
اگر روایت از اهل سنت بود پس نویسنده حتما می نوشت قال فلانی فی فلان کتاب....

اما می بینی که نوشته در تفسیر ابوالفتح، پس از خودتونه، این یعنی بین ما و شما در این قضیه یه تفاهم حدیثی وجود داره.

اتفاقا در نظر علمای ما هم به معنی تشبیه هست، اما نمی دونم واسه خودتون ماله واسه مردم بیت المال!!!

kheymegahabalfazl;494323 نوشت:
مطلب بعدي اين هست كه علماي اهل سنت گفته اندوقتي مقام تدليس بر شخصي نصب شد او باطل هست حالا شما اينكه امده ايد مي گويد عدم نقل راوي جرحي بر بخاري نيست را از كدام كتاب و منبع اورده ايد؟

عزیزم اون چیزی که شما اسمش رو گذاشتی عدم نقل راوی میشه تدلیس اسناد.
در حالی که امام بخاری تدلیس شیوخ داشته است.

می دونی تدلیس شیوخ یعنی چی؟

به والله قسم می خورم اگر بدانی تدلیس شیوخ چیست.

من برای نمونه، یکی از تدلیس های شیوخ بخاری رو میارم تا بلکه شما درسی یاد بگیرید و دیگر اینقدر گاف ندهی.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ كَثِيرٍ، أَخْبَرَنَا سُفْيَانُ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ يَزِيدَ، قَالَ: " رَمَى عَبْدُ اللَّهِ مِنْ بَطْنِ الْوَادِي، فَقُلْتُ: يَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ، إِنَّ نَاسًا يَرْمُونَهَا مِنْ فَوْقِهَا، فَقَالَ: وَالَّذِي لَا إِلَهَ غَيْرُهُ، هَذَا مَقَامُ الَّذِي أُنْزِلَتْ عَلَيْهِ سُورَةُ الْبَقَرَةِ
خوب در این حدیث شخصی به نام ابراهیم ذکر شده است.
حالا این ابراهیم کیه؟؟؟
علما می گویند إبراهيم بن يزيد بن قيس بن الأسود بن عمرو بن ربيعة هست یا همون ابراهیم نخعی معروف.

این که امام بخاری فقط نوشته ابراهیم و گفته کدوم ابراهیم در واقع تدلیس شیوخ نامیده میشه.

اما اون چیزی که شما می گی و اتفاقا از زنا نیز بدتره یعنی اینکه اسم یک نفر رو که ضعیف الحدیث هست از وسط روایت بندازی تا روایت صحیح جلوه بده!

اتفاقا علمای شما اینکاره هستند. بنده نمونه ای برای شما می آورم.

مثلا در مورد حدیث ثقلین:
محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد بن عيسى عن محمد بن سنان عن محمد بن خالد والحسين بن سعيد عن النضر بن سويد عن يحيى بن عمران الحلبي عن أيوب بن الحر وعمران بن علي الحلبي عن أبي بصير عن أبي عبد الله (عليه السلام) مثل ذلك
غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام (لـ هاشم البحراني الموسوي التوبلي) جلد دوم ص 253

خوب حالا می بینیم که سند همین حدیث رو جناب آقای کلینی در اصول کافی با تدلیس در اسناد چنین می آورد:
محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن محمد بن خالد والحسين بن سعيد، عن النضر بن سويد، عن يحيى بن عمران الحلبي، عن أيوب بن الحر وعمران بن علي الحلبي، عن أبي
اصول کافی جلد یک صفحه 288

خوب می بینیم که محمد بن سنان رو جناب آقای کلینی مدلس از این وسط قیچی فرموده اند!!!

حالا این محمد بن سنان کیه؟؟؟

(23 ) - 15 - مُحَمَّدُ بن سِنان، أبُو جَعْفَر، الهَمْدانيّ، مولاهم - هذا أصحّ ما يَنْتَسِبُ‏(47) إليه -.
ضَعِيْفٌ، غالٍ، يَضَعُ (الحديثَ)(48) لا يُلْتَفَتُ إليه.(49(
الرجال لابن غضائري
http://www.tebyan.net/index.aspx?PID=31143&BOOKID=107645&PageSize=1&LANGUAGE=2&PageIndex=36

شیخ طوسی در رجال خود در مورد محمد بن سنان می گوید:
[ 5394 ] 7 - محمد بن سنان، ضعيف
رجال الطوسي- لشيخ الطائفة ابي جعفر الطوسي-باب المیم
ابن داوود حلی در رجالش ص 174 می گوید که او ضعیف است.
محمد بن سنان أبو جعفر الهمداني ضعيف غال) وسيأتي في الضعفاء.
http://www.yasoob.com/books/htm1/m020/23/no2329.html
455 - محمد بن سنان ين، م ضا، د (جخ) ضعيف (غض) غال (ست) قد طعن عليه، ضعيف، وروي عنه أنه قال عند موته. (لاتروواعني مما حدثت شيئا فانما هي كتب اشتريتها من السوق). والغالب على حديثه الفساد
http://www.yasoob.com/books/htm1/m020/23/no2329.html

پس دیدیم که جناب آقای کلینی با تدلیس در سند و حذف محمد بن سنان سعی کرده یکی از مهمترین احادیث اعتقادی شیعه رو صحیح نشون بده!!! و در مقابل این تدلیس در اسناد آقای کلینی دیدیم که امام بخاری تنها تدلیس شیوخ داشتند، یعنی همچون جناب کلینی راوی حذف نفرمودند، بلکه اسم یک راوی رو نه به صورت کامل، بلکه به صورت اسم کوچک که همان ابراهیم باشد اوره اند و نگفته اند این ابراهیم همون ایراهم نخعی هست!!! که صد البته علما آن را تصحیح کرده و در شارحین خود گفته اند که این ابراهیم کدام ابراهیم است.

kheymegahabalfazl;494332 نوشت:
جالب اينجا هست كه خود ابوهريره ناقل اين روايت هست و خود او هم در نزد شيعه و نسي مجروح هست و جرحش نيز مفسر بوده، ايا فكر كرده ايد ما مانند بخاري هستيم دشمنان خدا را بخواهيم روايتشان را تصحيح كنيم؟ يعني شما انتظار داريد ما از ناقل روايت كه خودش مورد ضعف هست روايتش را بپذيريم؟ ماشا الله به اينهمه جسارت و شجاعت علميتان، حال به همان ساده انديشي خودتان بخندي

عزیز من شما باید این ایراد رو از آقای مجلسی بگیرید، شما که دینتون رو از امثال مجلسی میگیرید، خود مجلسی یه باب زده و واسه اون باب هم یه حدیث آورده و آن هم همین حدیث است!!!
این یعنی به قدری به صحت اون حدیث اعتقاد داشته که بر پایه اون حدیث باب اجابت دعای پیامبر رو در کتابش شکل داده!!!
دقت کن عزیزم و سر لج بازی با اهل سنت تمام کتاب های خودتون رو بر باد نده عزیزم.

kheymegahabalfazl;494332 نوشت:
اين چنين تعابيري را شما حتي در مورد امام اعظمتان ابوحنيفه هم نداريد، فلذا اينكه جابر 1700 روايت هم داشته باشد باز هم كم هست باز هم اباطيلي را بستيد براي فرار از جرح بخاري و كتابش صحيح بيايد از بخاري و كتابش دفاع كنيد جناب خالد اگر جرات داريد

عزیزم دعوا سر ثقه بودن نیست؛ ثقه بودن یا نبودن مطرح نیست اینکه به نام یه روای 1700 حدیث جرح بشه مهمه عزیزم.

البته خوب دیگه در مذهب شما اصحاب امام بر اصحاب نبی برتری دارند!!!

kheymegahabalfazl;494332 نوشت:
اين راوي در نزد شما مجروح و باطل هست

لطفا قول یکی از علمای حدیث، جرح و یا تعدیل و یا تراجم را بیاورید که ایشان را مجروح دانسته باشند و آن جرح نیز مفسر باشد.

kheymegahabalfazl;494332 نوشت:
سوال من واضح بوده هست گفتم بر فرض محال شيعه كتاب صحيح نداشته باشد اين چه نقصي بر شيعه هست؟ علم رجال را گذاشته اند براي اينكه بعد از نقل هر روايت راويان ان مورد بررسي قرار بگيرند ايا اين را شما نمي دانستيد؟

عزیزم شما راست میگی نقص نیست، فاجعه هست!!!

مثلا یه یهودی تازه مسلمان شده که اتفاقا شیعه هم هست میره سراغ کتاب بحار الانوار یا اصول کافی... بعد می بینه اونجا نوشته که حضرت علی از یه مرد شیر می خورد... یا نوشته که از قول امام معصوم زراره ملعون است و...
خوب این بدبختی که علم رجال هم نداره از کجا بدونه کدومش صحیح است و کدومش غلط؟
باید یکی این رو بهش توضیح بده! پیش هر کسی بره تفسیر به رای داره اون نفر...
پس چرا علما بر صحت یه حدیث اجماع نمی کنند تا مردم سرگشته و حیران نشوند؟؟؟

شاید نمی خواهند راه روشن شود...

شکر خداوند متعال که تا این لحظه هم صحت بخاری رو برای شما ثابت کردم و هم ثابت کردم تدلیس را آقای کلینی انجام میداده است.

این هم ضربه علمی دوم من به شخص شما جناب خیمه گاه.

در الفاظ خود در برابر بنده بسیار دقت بفرمائید، هر توهین شما به علما و بزرگان اهل سنت جوابی کوبنده و علمی خواهد داشت.
شک نکنید.

پس فعلا هروله رفتن خداوند و بند تنبان خداوند و خنده خداوند و ندلیس کلینی رو در کیسه خود داشته باشید تا بعد.

نقل قول:
اتفاقا مطلبی که زدم به قدری علمی بود که هیچ جواب علمی برایش نداشتی و فقط سکوت کردی، چون می دونی که اگر بخواهی روش دست بزاری صحت اصول کافی زیر سوال می رود. زیرا درست همین اشکالی که شما از فربری می گیرید در اصول کافی نیز وجود دارد...
علمی بحث کن برادر.


اخه ربطش را بگو تا جواب بدم وقتی که اصلا هیچ وجه اشتراکی با مطالب بنده نداره چه شکلی جواب بدم فربری و ...
نقل قول:
عزیزم اگر می تونی نقد علمی کن، شما فعلا همون فربری رو جواب بده، سند هندی و یمنی پیش کش ههههه


احسان این قدر کپی نکن یک ذره مطلب بده بیرون ، من گفتم سند بده با احترام هم حرف زدم بعد میای خنده ابوجهلی می کنی ؟؟
نقل قول:
اولا که بنده از شیخ طوسی سند ندادم که!
من از جواهر الکلام و گلپیاگانی سند دادم.

دوما فرض که اصلا از شیخ طوسی، چه ربطی داره؟ هر معنی ای که برای یضحک الله آوردید ما هم همان معنی را می آوریم. اتفاقا شیعه نیز اعتقاد به جسمانیت خداوند داره، نمونه اش سایت


استاد حسین انصاریان که شعری در مدح صورت خداوند در آن نوشته شده است!!!

جواهر سندش از کی می گیره از تو هوا مرحوم صاحب جواهر روایت زده ؟؟ از کتاب اصول کافی است و روایت تقیه ای است اصلا مبنای ما را می دونید ؟؟!!!اصلا گوشتان به روایت تقیه ای خورده است اگر نخورده یک ذره برو ببین چه شکلیه این عبارت عینش در کتب اهل سنت امده است مثل تحریم متعه که در مورد خیبر است در کتب ما اومده ولی اجماع دارند که روایت بر مبنای تقیه است عین عبارت در کتب اهل سنت امده است
سایت استاد انصاریان حجت نیست برای من و اگر در شعر بگیریم ببخشید تمام مذاهب طرفین به فنا می رود برو اشعار میرزا ابوالفرج اصفهانی را در که در کتاب اغانی و مثالب امده است نگاه کن منحرف می شی ابوالفرج اصهنای که دیگر دیوانه ها دیوانه خانه می دونند سنی است

و نمی دانم شما فرق مبحث رجالی را می دانید یا خیر شیخ طوسی کتاب رجالیش در مورد یک راوی روایت زدم اصلا تو بحر هستی ؟؟

نقل قول:
این که شما این تفسیر رو گیر نیاوردید مشکل منه؟
اگر روایت از اهل سنت بود پس نویسنده حتما می نوشت قال فلانی فی فلان کتاب....

اما می بینی که نوشته در تفسیر ابوالفتح، پس از خودتونه، این یعنی بین ما و شما در این قضیه یه تفاهم حدیثی وجود داره.

اتفاقا در نظر علمای ما هم به معنی تشبیه هست، اما نمی دونم واسه خودتون ماله واسه مردم بیت المال!!!


محققین دیگر که گیر اورده بودند ظاهر نشان می دهد که از کتاب مسند احمد بن حنبل است!!!؟؟؟
اقا احسان این قدر ایدی عوض نکن اخه داداش من اگر طرز سخن گفتنتان را نفهمم باید بگم زکی یک ذره نا محسوس عمل کن تا پی بهت نبرند :ok::ok::ok:
----------------------------------------------------------------------------
اما عقیده شیعه ::
ت نیستبرادر عزیز اخباری را که اوردید یک خبر واحد است دقت کن خبر واحد نزد ما اعتیار ندارد و جچن چون اخبار کثیری در مورد دیده نشدن خدا است و تشبیه به انسان است و این عقیده شیعه اثنی عشری است

نقل قول:
محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيى عن
أحمد بن محمد بن عيسى عن محمد بن سنان عن محمد بن خالد والحسين بن سعيد عن النضر بن سويد عن يحيى بن عمران الحلبي عن أيوب بن الحر وعمران بن علي الحلبي عن أبي بصير عن أبي عبد الله (عليه السلام) مثل ذلك
غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام (لـ هاشم البحراني الموسوي التوبلي) جلد دوم ص 253

خوب حالا می بینیم که سند همین حدیث رو جناب آقای کلینی در اصول کافی با تدلیس در اسناد چنین می آورد:
محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن محمد بن خالد والحسين بن سعيد، عن النضر بن سويد، عن يحيى بن عمران الحلبي، عن أيوب بن الحر وعمران بن علي الحلبي، عن أبي
اصول کافی جلد یک صفحه 288

خوب می بینیم که محمد بن سنان رو جناب آقای کلینی مدلس از این وسط قیچی فرموده اند!!!

حالا این محمد بن سنان کیه؟؟؟


متاسفانه با تمام احترام خیلی کار زشتی انجام دادید یا از سایتی کپی کردید و با این کار ها ما شاء الله ذهن مردم را مشوش می کنید خیلی خوبه!!!??

اینم تصویر کتاب اصول کافی::

ادم کور هم می دونه این هیچ اشکالی نداره و از تدلیسات شما جناب شیخ وهابی است حداقل وقتی کپی می کنید یک نگاه کنید ایا مطلب هست یا خیر :ok::ok:

نقل قول:
(23 ) - 15 - مُحَمَّدُ بن سِنان، أبُو جَعْفَر، الهَمْدانيّ، مولاهم - هذا أصحّ ما يَنْتَسِبُ‏(47) إليه -.
ضَعِيْفٌ، غالٍ، يَضَعُ (الحديثَ)(48) لا يُلْتَفَتُ إليه.(49(
الرجال لابن غضائري
http://www.tebyan.net/index.aspx?PID...2&PageIndex=36

شیخ طوسی در رجال خود در مورد محمد بن سنان می گوید:
[ 5394 ] 7 - محمد بن سنان، ضعيف
رجال الطوسي- لشيخ الطائفة ابي جعفر الطوسي-باب المیم
ابن داوود حلی در رجالش ص 174 می گوید که او ضعیف است.
محمد بن سنان أبو جعفر الهمداني ضعيف غال) وسيأتي في الضعفاء.
http://www.yasoob.com/books/htm1/m020/23/no2329.html
455 - محمد بن سنان ين، م ضا، د (جخ) ضعيف (غض) غال (ست) قد طعن عليه، ضعيف، وروي عنه أنه قال عند موته. (لاتروواعني مما حدثت شيئا فانما هي كتب اشتريتها من السوق). والغالب على حديثه الفساد
http://www.yasoob.com/books/htm1/m020/23/no2329.html


عجب علم رجالي خوندندید بابا رو دست زدید ها!!!
اولا بن سنان باید باشد یعنی عبدالله بن سنان نه محمد بن سنان عبدالله از امام صادق نقل می کند و مصداق روایت اما محمد از امام کاظم که این جا امام صادق ع است و استاد یک ذره حواس داشته باش محمد بن سنان در زمان امام صادق نبوده است پس اگر سخن را بپذیریم میشه مرسل این قدر سوتی

معجم رجال الحديث : ج 22 ، ص 190 ) . وعبد الله بن سنان يعد من أصحاب الامام الصادق عليه السلام وقد عاش في زمن الامام الكاظم عليه السلام بل وروي عنه أيضا ، ومحمد بن سنان يعد من أصحاب الامام الكاظم والرضا والجواد عليهم السلام ، وعبد الرحمن بن أبي نجران يعد من أصحاب الامام الرضا والجواد عليهم السلام ، وبناء على ذلك وبملاحظة الطبقة لابد من حمل من روى عنه عبد الرحمن على محمد بن سنان ، فنحكم بضعف الرواية . إنه يرد على ذلك أن هنا خصوصيه
عبدالله بن سنان از اصحاب امام صادق است ولی محمد از اصحاب امام کاظم و رضا و جواد علیهم السلام
منبع خیمه گاه

بابا سوتی پشت سوتی حداقل روایت جعل می کنی خبر بده بابا این قدر سوتی داده نشه یک طوری ماسمالی کنیم که له نره


:khaneh:

نقل قول:
پس فعلا هروله رفتن خداوند و بند تنبان خداوند و خنده خداوند و ندلیس کلینی رو در کیسه خود داشته باشید تا بعد.




اصلا پست ها را نگاه کردید ؟؟یکیشون درست از اب در نیومده است !!!!!همه دیمی شده است
و یک ذره از سند دادنتان خندم گرفت سند در مورد تنبان از کتاب چی دادی مجمع البحرین مجمع البحرین چه کتابیهه؟؟ کتاب لغت است در مورد ریشه ح ق و سخن می گوید :
ح ق و في الحديث ذكر الحقو - بفتح المهملة وسكون القاف - : موضع شد الإزار ، وهو الخاصرة ، ثم توسعوا حتى سموا الإزار الذي يشد على العورة " حقوا " والجمع " أحق " و " حقي " مثل فلس وأفلس وفلوس ، وقد يجمع على " حقاء " كسهام . وفي حديث الرحم : " قامت وأخذت بحقو الرحمن " هو على الاستعارة والتمثيل أي استمسكت به كما يستمسك القريب بقريبه والنسيب بنسيبه .

در سخنی که می گند استعاره است نمی گه که نظر من اصلا تو باغی داداش این قدر تدلیس کردی داری حال می کنی و این روایت هم نیست در مورد لغت است بحث لغتی حتی به اشعار زمان جاهلیت قبلا برای فهماندن رجوع می شده است و در کتب حوزه اساتیدی که قدیمی هستند می دانند ولی الان کتب حوزه علمیه را تغییر دادند ....
و این هم از اشعار جاهلیت بوده است


kheymegahabalfazl;494335 نوشت:
ابوزرعه عراقی در مورد " مقسم بن بجره " چنین می گوید :
" ذکره البخاری فی الضعفاء و اخرج له فی الصحیح "
( بخاری او را در زمره ضعفا نام برده است و در عین حال از او در کتاب صحیح خود روایت نقل کرده است ! )
" البیان و التوضیح ، ص 271 ، دارالنشر : دارالجنان - بیروت "

3569 - مقسم بن بُجْرَة، ويقال ابن نَجْدَة، مولى ابن عباس.
• قال الحاكم: قلتُ للدَّارَقُطْنِيِّ مقسم مولى ابن عباس؟ قال تابعي ثقة. (497) .
موسوعة أقوال أبي الحسن الدارقطني في رجال الحديث وعلله ج 2 ص 661

ولما ذكره ابن شاهين في كتاب الثقات قال: قال أحمد بن صالح - يعني المصري: مقسم ثقة ثبت، لا شك فيه.
إكمال تهذيب الكمال في أسماء الرجال ج 11 ص 349

اما آنچه که شما دوست عزیز آوردید نقل قول ابوزرعه عراقی از قول امام بخاری بوده است، و نه نقل قول خود امام بخاری!!!
لطفا می شود بفرمائید خود امام بخاری در کدام کتاب خود این حرف را زده است؟ زیرا بین ابوزرعه عراقی و امام بخاری حدود 600 سال فاصله وجود دارد!!!

خود امام بخاری در کتاب تاریخ الکبیر خود می گوید:
2057- مِقسَم بن بَُجَرة، أَبو القاسم، مَولَى عَبد اللهِ بْن الحارث، الهاشِمِيُّ، ويُقال: مَولَى ابْن عَبّاس.
سَمِعَ ابْن عَبّاس.
رَوَى عَنه: الحَكَم بْن عُتَيبَة، ويَزِيد بْن أَبي زِياد.
تاریخ الکبیر بخاری جلد 8 ص 33

پس می بینیم که خود امام بخاری رای به ضعف نداده است! اگر داده است قول خود امام بخاری در کتابش را بیاورید.

همچنین:
1221 - مقسم بن بجرة أَبُو الْقَاسِم مولَى عبد الله بن الْحَارِث بن نَوْفَل الْهَاشِمِي وَيُقَال مولَى عبد الله بن عَبَّاس الْهَاشِمِي سمع ابْن عَبَّاس رَوَى عَنهُ عبد الْكَرِيم بن الْحَارِث بن مَالك الْجَزرِي فِي تَفْسِير النِّسَاء وَفِي قصَّة بدر قَالَ مُحَمَّد بن سعد كَاتب الْوَاقِدِيّ اجْتَمعُوا عَلَى أَنه توفّي فِي سنة إِحْدَى وَمِائَة
رجال صحیح بخاری ج 2 ص 733

پس اولا که هیچ نص صریح و صحیح از خود امام بخاری در کتاب های خودش در این مورد ندیدیم، دوما بر فرض محال هم که چنین باشد، یک حدیث می تواند از چندین طریق روایت شود و نویسنده پس از علم به صحت از طروق مختلف فقط یک طریق را بنویسد که در این صورت هیچگونه مشکلی ندارد.

در مورد هروله همه اسناد شیعه از مصادر اهل سنت است شما زحمت نکشیدید اقای ری شهری زحمت کشیده است ::
- رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : يقول الله : . . . من اقترب إلي شبرا اقتربت إليه ذراعا ، ومن اقترب إلي ذراعا اقتربت إليه باعا ، ومن أتاني يمشي أتيته هرولة (کنز العمال 1133 ) . - عنه ( صلى الله عليه وآله ) : قال الله عز وجل : من تقرب إلي شبرا تقربت إليه ذراعا ، ومن تقرب إلي ذراعا تقربت إليه باعا ، وإذا أقبل إلي يمشي أقبلت إليه أهرول ( الترغيب والترهيب : 4 / 103 / 30 ) . - عنه ( صلى الله عليه وآله ) : من تقرب إلى الله عز وجل شبرا تقرب إليه ذراعا ، ومن تقرب إليه ذراعا تقرب إليه باعا ، ومن أقبل إلى الله عز وجل ماشيا أقبل إليه مهرولا ، والله أعلى وأجل ، والله أعلى وأجل ، والله أعلى وأجل ( الترغيب والترهيب : 4 / 104 / 31 ) . - عنه ( صلى الله عليه وآله ) : قال الله تعالى : يا بن آدم قم إلي أمش إليك ، وامش إلي اهرول إليك کنز العمال 1138
برادر من یک مطلب که در کتب شیعه امده است بع منزله عقیده نیست همه نقل از اهل سنت است کتاب میزان الحکمه ری شهری رجوع کنید
اون مساله هم از کتب شماست

خالد ابن ولید;494206 نوشت:
4 الشيخ أبو الفتوح في تفسيره : ان الله تعالى انزل في بعض كتبه المنزلة : انا عند ظن عبدي ، فليظن بي ما شاء ، وانا مع عبدي إذا ذكرني ، فمن ذكرني في نفسه ، ذكرته في نفسي ، ومن ذكرني في ملا ، ذكرته في ملا خير منه ، ومن تقرب إلي شبرا ، تقربت إليه ذراعا ، ومن تقرب إلي ذراعا ، تقربت إليه باعا ، ومن اتاني مشيا ، اتيته هرولة ، ومن اتاني بقراب ( 1 ) الأرض خطيئة أتيته بمثلها مغفرة ، ما لم يشرك بي شيئا
مستدرک الوسائل، میرزای نوری، جلد 5 ص 298
و همچنین در جامع الحادیث شیعه، سید البروجردی، جلد 15 ص 368
پس دیدید که علمای شیعه نیز همین حدیث هروله کردن خداوند را دارند!!! آیا علمای شیعه هم بله؟؟؟


با تشكر، خوب جناب خالد من از شما درخواست دارم اين جملات را معنا كنيد كه در بالا اورده ايد و بگويد اين اقوال را چه كسي گفته است و ايا از معصوم صادر شده است يا خير؟

ما منتظر رسوايي شما مي مانيم

نكته دوم اينها را كه خودتان هم تصريح بر اسرائيليات داشته ايد قبول كرديد از افكار يهوديان هست فلذا ديگر مدعي نباشيد كتاب بخاري صحيح هست زيرا طبق اقرار خودتان صحيح بخاري مملو از اسرائيليات مي باشد حالا چرا نام ان را صحيح گذاشته ايد؟ مصاف بر اينكه بنده تمان و غيره احاديثي هست كه منصوب به رسول الله مي باشد و نه اقوال يك شخص كه در صحيح ترين كتاب شما موجود هست

پس مشخص شد كه علاوه بر اقرارتان كه بخاري مدلس بوده در كتابش هم پر از اسرائيليات هست

خالد ابن ولید;494206 نوشت:
ان شاء الله که سطح علمی خود را به مرور زمان بالا خواهید برد.
وفي حديث الرحم : " قامت وأخذت بحقو الرحمن " هو على الاستعارة والتمثيل أي استمسكت به كما يستمسك القريب بقريبه والنسيب بنسيبه .
مجمع البحرین، الشيخ فخر الدين الطريحي شیعی، جلد 1 ص 550

گفتم از شیعه بیارم توضیحش رو تا روحت شاد بشه!!! در ضمن همین آقا توی جلد دوم همین کتاب در صحفه 199 می فرمایند:
قال بعض الشارحين : هو تخييل نحو " قامت الرحم فأخذت بحقو الرحمن " .

ههههههههههههههههههه

منظور همان روايت بخاري هست كه مي گويد بعض شارحين زيرا همين تعبير را بدر الدين عيني در عمده القاري دارد

روحتان شاد :khaneh:

افرين بر اين سرعت شما در افترا بستن

خالد ابن ولید;494206 نوشت:
قال أمير المؤمنين ( عليه السلام ) في خبر الأصبغ يضحك الله تعالى إلى رجل في كتيبة...
جواهر الکلام، شیخ الجواهری، جلد 41 ص 650

و همچنین:
فلقول أمير المؤمنين عليه السلام في رواية الأصبغ : يضحك الله تعالى إلى رجل في كتيبة يعرض لهم سبع أو لص فحماهم حتى يجوزوا
كتاب : تقريرات الحدود والتعزيرات، ويسنده : تقرير بحث الگلپايگاني ، لمقدس، جلد : 2، صفحه: 173

________________________________________
خوب دیدی که شیعه هم درست همان حرفی رو داره میزنه که امام بخاری داره میزنه!!!
باز با این وجود خواهی گفت:


ما مي خواهيم شما بزگواري بفرمايد اسناد اين روايت را هم به همه نشان دهيد تا ببينيم كه بيشتر رسوا مي شود؟

جناب خالد شما كه مدعي به تصحيح روايات هستيد از شما بعيد هست به رواياتي چنگ بزنيد كه سند ندارد و مرسل هستند، شما چه كسي را مي خواهيد گول بزنيد؟ يا اينكه مي خواهيد از رسوايي هاي بخاري و اسرائيليات او اينگونه دفاع كنيد؟

مجدد مي گويم اين روايت اولا كه سند ندارد دوم اينكه از معصوم صادر نشده است سوم اينكه اصلا صحيح نيست مضاف بر اينكه روايات تجسيم به اقرار جناب خالد كه از اسرائيليات هست در كتاب صحيح بخاري موجود هست فلذا چرا شما اسم اين اسرائيليات و تكفرات يهوديت و مسيحيت را صحيح ناميده ايد؟


خالد ابن ولید;494206 نوشت:
ان شاء الله که از داستان لیلی و مجنون پند گرفته باشی عزیزم.

حقيقتا از ما و دوستان انتظار نداشته باشيد اسرائيليات بخاري را به عنوان پند بپذيريم زيرا شما مدعي هستيد اين كتاب غربال شده است حال انكه اقرار به وجود اسرائيليات داريد اگر صحيح هست اين مهملات در ان چه مي كننند و اگر صحيح نيست و ضعيف بخاري هست چرا ادعاي صحت و سلامت انرا داريد؟

خالد ابن ولید;494206 نوشت:
چه کنیم عزیزم علمای شما میگن علم مصطلح الحدیث رو از اهل سنت گرفته اند، حرف علمای خودتون رو هم انکار می کنی؟؟؟

كاري نيازي نيست بكنيد همان سخن مولا علي ع در مورد علم رجال و سخن امام صادق در مورد علم درايه براي رسوايي شما كفايت مي كند كه لازم دانستم مجدد ارائه كنم تا رسوايي شما روز افزون شود :khaneh:

برادرم ادرس را به شما اشتباهي داده اند زيرا سنت رسول الله از سال 100 به بعد جمع اوري شد بعد چطوري شما علم رجال داشتيد و هم درايه؟

امير المومنين(عليه السلام) مي‌فرمايد:
إذا حدثتم بحديث فأسندوه إلى الذي حدثكم، فإن كان حقا فلكم وإن كان كذبا فعليه.
هر حديثي كه نقل مي‌كنيد، سندش را بيان كنيد، اگر حق بود ... .
الكافي للشيخ الكليني، ج1، ص52


خالد ابن ولید;494206 نوشت:
نمونه اش را در احادیث سه گانه هروله کردن خداوند، خندیدن خداوند و بند تنبان خداوند دیدم! و فهمیدیم چه کسی جاهل به کتب خود و چه کسی عالم به کتب دیگران است!!!

پس قبول داريد بخاري ادم جاهلي بوده وكتاب صحيحش مملو از اسرائيليات صحيح يهوديان هست، شما بيايد از اين مهملات دفاع كنيد زيرا مدعي هستيد مبرا از اين دروغ ها هستيد و از طرفي مي گويد شيعه كتبش را تصحيح نكرده خوب وقتي تصحيح نكرده شما از ان چه انتظاري داريد؟ حال انكه متمسك به احاديثيس شده ايد كه نه سند دارد و نه هيچ اما كتب بخاري به زعم شما صحيح هست شما صحيح خودت را با احاديثص ضعيف شيعه قياس مي كني؟ واقعا منطق علمي شما چقدر سرشار هست كه مي ايد احاديثي را مي اوريد كه يا منصوب به معصوم نيست و يا ضعيف هست را قياس مي كنيد با احاديث صحيح بخاريتان،
شما از اسرائيليات بخاري لطفا دفاع كنيد


خالد ابن ولید;494206 نوشت:
عربرم؛ کی گفته شیخ صدوف اخباری نیست؟ بر منکرش لعنت! من گفتم تا سال 750 همه ی اهل حدیث چیزی به نام مصطلح الحدیث و حدیث ضعیف نداشتند و چون اخباریون همه ی احادیث رو موثق و صحیح می دانستند.

ميزان حافظه شما ما را ياد بخاري مي اندازد زيرا شما مدعي شديد از سال 750 به بعد شيعه به دو دسته اخباري و اصولي تقسيم شد حال انكه شيخ صدوق براي سال 750 هست

خالد ابن ولید;492200 نوشت:
ما از سال 750 هجری به بعد با ورود علم درایه بین علمای شیعه بحث فرق کرد تا جائی که علما دو دسته شدند، دسته ای اخباری شدند و دسته ای اصولی

ضمن اينكه علم درايه از همان صدر اسلام در نزد شيعه مرسوم بوده است كه اقوال مولا علي ع و همچنين امام صادق ع هم موجوده، جناب خالد ادعايي را كنيد كه در قوطي عطار هم پيدا شود، علمي كه در نزد شيعه از صدر اسلام بوده است و شما هنوز سنت و كتاب نداشته ايد امديد مي كويد علم درايه در نزد شيعه از 750 شروع شده است؟ انزمان كه شما يك حديث نداشتيد شيعه علم رجال و درايه داشته، شما سخن از علوم حديث مي كنيد؟ :khaneh:

خالد ابن ولید;494206 نوشت:
حالا من حرف کی رو باور کنم؟ صدوق رو یا روضه المتقین رو؟

ما حرف چه كسي را قبول كنيم، امام حنبل، بخاري و يا الباني را؟

ما حرف چه كسي را قبول كنيم عسقلاني، ابوحاتم ابوذرعه ذهبي يا بخاري را؟ اينها بخاري را باطل مي دانند و شما مي گويند او كتاب صحيح دارد، شما چرا نمي توانيد از صحت كتابش دفاع كنيد؟

خالد ابن ولید;494206 نوشت:
اصلا این ها رو بی خیال، من بیست حدیث از روضه المتقین و مراه العقول غربال شده میارم برای شما، اگر زیرشون زدی و اون ها رو رد کردی چی؟؟؟

شيعه كه مانند شما نيست هر انچه كه صحيح باشد و خلاف قران هم بود گويم صحيح هست، شما هنوز فرق بين صحت يك روايت تا صحت سند انرا نمي انيد چيست، به نظر شما ايا باب بحث علمي با شما باز هم مي ماند؟

شما روايتت را بياور تا ببينيم چيست :khaneh:

ammarshia;494370 نوشت:
احسان این قدر کپی نکن

آقا من میگم شما تو توهمی نگو نه برادر عزیز
احسان دیگه کیه؟ نکنه رفتی فضا عزیزم؟ بیا پائین برادر

ammarshia;494370 نوشت:
جواهر سندش از کی می گیره از تو هوا مرحوم صاحب جواهر روایت زده ؟؟ از کتاب اصول کافی است و روایت تقیه ای است اصلا مبنای ما را می دونید ؟؟!

اولا اینکه روایتش رو از کی گرفته برو از صاحب کتاب جواهر بپرس!
ایشون تدلیس اسناد کرده و سند رو مخفی کرده مشکل ما که نیست.
در ضمن اینکه در مورد خنده و هروله و بند تنبان خداوند روایت آورده اند چه ربطی به تقیه دارد؟
نکنه می خواهی بگوئی امام معصوم از ترس جان تقیه فرموده و خداوند را هروله گونه توصیف نموده است؟

واييييييييييييييييييييي اينجوري حرف مي زني من مي ترسم هااااااااااااااااا :khaneh:

ما كس تا بحال مانده ايم تا بيايد خود بخاري را به درجه اعتبار برسانيد، منتظريم كتابش را به درجه صحت برسانيد اما خبري نيست و همش در حال فرار هستيد و در عين حال اتهاماتي را هم به بزرگان اهل سنت وارد كرديد كه جاهلانه بوده و در ادامه مجدد به انها اشاره خواهيم كرد تا ببينيم چه كسي علمي بحث مي كند

اقرار شما به وجود اسرائيليات، و همچنين مدلس بودن بخاري و مسلم، فرار از طائون علم رجال بخاري، تضعيف امام حنبل در مقابل بخاري حال انكه نتوانستيد ادعايتان را ثابت كنيد و در قبال ان ما رديه اي زديم كه نتوانستيد نقد كنيد بخشي از دستاور هاي علمي شما هست، چقدر اين دستاورد هايتان نزديك هست به دستاور بخاري و صحيحش:khaneh:

ammarshia;494384 نوشت:
متاسفانه با تمام احترام خیلی کار زشتی انجام دادید یا از سایتی کپی کردید و با این کار ها ما شاء الله ذهن مردم را مشوش می کنید خیلی خوبه!!!??

واقعا جای تعجب دارد!!!

بنده لینک رو از کتابخانه های شعیه می دهم:
http://www.aqaed.com/book/328/gh-mram2-29.html
این هم تصویر کتاب غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام که نام محمد بن سنان را در بین راویان اورده است.


خوب به وضوح دیدی که نام محمد بن سنان را آورده است؟؟؟

حالا برو کتاب اصول کافی رو ببین!!!

چرا نام محمد بن سنان رو حذف کرده است؟؟؟

دلیلش جز ضعف محمد بن سنان چیز دیگری است؟؟؟

به هر حال از اینکه این دو دوست عزیز خیلی سعی کردن بحث رو منحرف کنند و دست آخر هم به هیچ نتیجه ای نرسیده اند از دوستان خواننده دیگر عذرخواهی می کنم.

تا اینجا تنها مورد مثبتی که در این تایپک بود این بودش که جتاب عمارشیعه سند انتساب صحیح بخاری را خواستند که بنده به عنوان اولین نفر فربری را مطرح نمودم. ایشان هنوز نتوانسته اند بر فربری ایرادی بگیرند.

ان شاء الله اگر توانستند بر فربری ایرادی بگیرند آن وقت می توانند انتساب صحیح بخاری را به امام بخاری زیر سوال ببرند.

اما در این بین دوستان دیگر چون خیمه گاه ابوالفاضل سعی کردند موضوع را منحرف کنند و حرف هائی که هیچ ربطی به انتساب و شهرت صحیح بخاری ندارند و هرکدام موضوع خاص و تایپک خاص خود را می طلبند بیان نمودند که به فضل الله متعال از طریق کتب شیعه همه را به ایشان ثابت نمودم تا جای بحثی نباشد.

فلذا امیدوارم این دوست عزیزم که بیش از حد دچار خود بزرگ بینی علمی شده است در چهارچوب مطالب علمی گام بردارند و دیگر موجبات تفریح ما نشود.

وسلام

خالد ابن ولید;494398 نوشت:
واقعا جای تعجب دارد!!!

بنده لینک رو از کتابخانه های شعیه می دهم:
http://www.aqaed.com/book/328/gh-mram2-29.html
این هم تصویر کتاب غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام که نام محمد بن سنان را در بین راویان اورده است.


خوب به وضوح دیدی که نام محمد بن سنان را آورده است؟؟؟

حالا برو کتاب اصول کافی رو ببین!!!

چرا نام محمد بن سنان رو حذف کرده است؟؟؟

دلیلش جز ضعف محمد بن سنان چیز دیگری است؟؟؟

حالا معلوم کی تو فضاست !!!
شما تو فضا هستید استاد ، اصلا نمی دانم شما مدرک دبستانی دارید یا خیر؟؟ علامت {}این نشانه چیست این مطلب از نویسنده نیست یک ذره برو ادبیاتت را هم قوی کن اصلا می دونی چی میگی یک ذره علمی بحث کن این قدر دنبال مطالب ماورا فیزیک نباش
باش علمی بحث می کنیم::
نام علامت قلاب
وظیفه: افزایش
موارد کاربرد :افزایش کلمه یا عبارتی به متن اصلی
چهل درس در قلمرو ادبیات فارسی و آیین نگارش نویسنده سید ابوالقاسم حسینی ص 209 انتشارات ظفر سال چاپ1380
معلومه چه شخصی در فضا است

موضوع قفل شده است