دیدگاه شناسی شهید محمدباقر صدر

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دیدگاه شناسی شهید محمدباقر صدر

[=&quot]زندگي شهيد صدر در يك نگاه [/][=&quot]:[/][=&quot] [/]

[=&quot]زندگي شهيد صدر را مي توان از سه بعد اصلي مورد بررسي قرار داد كه در اين جا به دليل اجتناب از تطويل به شخصيت علمي ، فكري و شخصيت سياسي[/][=&quot] / اجتماعي اين انديشمند فرزانه [/][=&quot]پرداخته می شود[/][=&quot] .
الف ) شخصيت علمي و فكري : شخصيت چند بعدي ، معلومات و دانش گسترده ، انديشه عميق و ذهن خلاق و نوآور،ايشان را به يكي از شخصيت هاي برجسته علمي جهان اسلام بدل ساخته است . مطالعات و پژوهش هاي شهيد صدر، حوزه گسترده اي از موضوعات فقهي ، فلسفي ، تاريخي و اقتصادي را شامل مي شود كه در هر كدام از اين رشته ها، آثاري جاودان و جهاني عرضه كرده است . يكي از خصلت هاي برجسته شهيد صدر كه ايشان را از لحاظ علمي از سايرين ممتاز مي كند، نوآوري ، خلاقيت و نقادي است ; خلاقيتي كه تاءثير شگرفي بر آثار ايشان گذاشته و به عميق شدن و نو بودن مضامين آنها منجر گشته است . به دليل جامعيت علمي و قدرت نوآوري ، در هر حوزه اي كه ايشان قلم زده است ، آثاري را به يادگار گذاشته كه علاوه بر نقد انديشه پيشينيان ، نظرات و ديدگاه هاي جديدي نيز توسط وي مطرح شده است . دانش گسترده و تسلط ايشان بر مكاتب و نظرات مختلف ، به شهيد صدر اين امكان را بخشيده است كه ضمن بررسي همه جانبه تمامي موضوعات مورد مطالعه ، به ارائه طرح ها و نظرات جديدي مبادرت ورزد.
شهيد صدر در بسياري از زمينه هاي علمي و اسلامي داراي تحقيق و تاءليف مي باشد كه از جمله آنها مي توان به فقه ، اصول ، فلسفه ، منطق ، تفسير و اقتصاد اسلامي اشاره كرد ب ) شخصيت سياسي و اجتماعي : شهيد صدر نه تنها قهرمان ميدان انديشه و نظر بود; بلكه در حوزه عملي سياسي و در صحنه هاي اجتماعي هم حضوري فعال و خيره كننده داشت . از ديد ايشان ، مشكل جوامع اسلامي نه فقط در عقب ماندگي فكر و علمي ; بلكه در بي عملي سياسي و گرفتاري در چنگ حكومت هاي ظالم و غيرديني هم بود. به همين دليل ، از همان آغاز نوجواني با توجه به هوش و ذكاوت و حساسيتي كه نسبت به اسلام و مسلمانان داشت ، وارد فعاليت هاي سياسي شد از لحاظ نظري ، تشكيل حكومت اسلامي ، يكي از انديشه ها و اهداف اصلي ايشان در كارهاي علمي و تحقيقاتي بود. از نظر شهيد صدر، حكومت اسلامي ، نه تنها يك ضرورت ديني ، كه گذشته از آن براي تمدن بشري نيز يك ضرورت است ; چرا كه يگانه راهي است كه مي تواند استعدادهاي انسان را در جهان اسلام شكوفا سازد و او را تا جايگاه طبيعي اش كه پايگاه والاي تمدن انساني باشد، بالا ببرد و از پراكندگي ها و عقب ماندگي ها و تباهي هايي كه دچار آن است ، رهايي بخشد.
از لحاظ عملي هم شهيد صدر براي تشكيل حكومت اسلامي وارد مبارزه اي بي امان با رژيم حاكم بر عراق شد. و با تاءسيس حزب ((الدعوة الاسلاميه ))، فعاليت سياسي گسترده اي را برضد حزب بعث عراق سامان داد. شهيد صدر بر لزوم فعاليت هاي تشكيلاتي در مبارزات سياسي و نيز مبارزه مسلحانه تاكيد مي كرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران نيز آن شهيد بزرگوار هم در عمل و هم در فكر و انديشه ، به پشتيباني از انقلاب اسلامي برخاست و شيعيان عراق را به الگوگيري از مردم مسلمان ايران فراخواند. شهيد صدر ضمن دعوت از مردم عراق براي انقلاب ، آنان را به تبعيت از الگوي حضرت امام دعوت كرد. از ديد شهيد صدر; امام ، كسي است كه اميدها بدو بسته است ،آيا عاقلانه است كه مرجع ديني اي چون امام خميني ، حكومت اسلامي اي برپا كند كه از روياهاي ما بود، و ما اكنون به تاييد و پشتيباني از وي نپردازيم ; چون رژيم بعث بر ما غضب خواهد كرد. از ديد شهيد صدر كساني كه در ايران در راه دفاع از اسلام و مسلمين كشته مي شوند، شهيد هستند و خداوند آنان را با امام حسين (ع ) محشور مي گرداند. شهيد صدر خود نيز سرانجام در راه آرمان و هدف بزرگ خود توسط رژيم بعث به شهادت رسيد .

[/]

[=&quot]معرفي مقاله ای درباره شهید صدر . نام مقاله : شجره طيبه خاندان شهيد صدر نويسنده : استاد رضا استادي در اين مقاله ، مولف به معرفي شجرنامه آيت الله العظمي شهيد سيدمحمدباقر صدر مي پردازد كه با سي و يك واسطه به حضرت امام موسي ابن جعفر(ع ) منتهي مي شود. مولف ضمن معرفي هر يك از اجداد شهيد صدر، شرح حال آنها و فرزندانشان را نيز به طور خلاصه توضيح مي دهد. در اين شرح حال ، نويسنده ابتدا به معرفي فرزندان هر يك از اجداد شهيد صدر مي پردازد و پس از ذكر تعداد فرزندان ; تحصيلات و مدارج علمي ، محل تولد، محل اقامت ، محل تحصيل ، اساتيد و تاليفات هر كدام را نيز به طور خلاصه شرح داده و در مورد پايگاه حوزوي آنها توضيح مي دهد. نويسنده به اين ترتيب ، سلسله انساب شهيد صدر را كه با سي و يك واسطه به امام موسي كاظم (ع ) مي رسد، بررسي مي كند[/][=&quot].
براساس اين شجرنامه ، خاندان صدر همگي از اعاظم فضلا و مراجع زمان خود بوده اند و از پايگاه عظيمي در حوزه هاي علوم ديني برخوردار بوده اند. هرگز بين اين خانواده و نهاد مقدس حوزه و مرجعيت ، انقطاعي صورت نگرفته است و تمامي اجداد ايشان ، به نحوي از مقامات معنوي برخوردار بوده اند. جد شهيد صدر، آيت الله العظمي سيداسماعيل صدر، آخرين فرزند سيدصدرالدين عاملي بوده است كه در سال 1255 (ه' . ق ) در اصفهان به دنيا آمده و در حوزه نجف ، به محضر درس ميرزاي شيرازي و شيخ مهدي كاشف الغطاء رفته و در سال 1312 ه' . ق پس از درگذشت ميرزاي شيرازي ، يكي از مراجع تقليد بزرگ شيعه ، به شمار مي آمده است . مرحوم سيداسماعيل همچنين داراي چهار پسر بوده كه آخرين آنها، مرحوم سيدحيدر صدر پدر بزرگوار آيت الله شهيد محمدباقر صدر مي باشد. وي در 1309 ه' . ق در سامرا به دنيا آمد و در كربلا از محضر آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري (موسس ) بهره گرفت . سيدحيدر صدر صاحب چند اثر تاليفي از جمله حاشيه بر كفايه الاصول مي باشد. مرحوم سيدحيدر داراي دو پسر و يك دختر بود. آيت الله سيد اسماعيل صدر، و آيت الله محمدباقر صدر و شهيده سيده ، بنت الهدي صدر. سيد اسماعيل ، برادر بزرگ شهيد صدر از اساتيد بزرگوار ايشان بوده و داراي تاليفات بسياري نيز مي باشد. شهيد صدر پسر دوم سيدحيدر نيز در سال 1353 (ه'. ق ) متولد شد و در سال 1400 در 47 سالگي به شهادت رسيد.
مولف براي تاليف اين شجرنامه ، از چندين منبع اصلي و چند منبع فرعي استفاده كرده است . جامع الانساب سيد محمد علي روضاتي ، تكمله امل الامل سيدحسن صدر، بقيه الراغبين سيدشرف الدين ، منتهي الامال محدث قمي ، غايه الاختصار ابن زهري حسيني و روضات الجنات ، از جمله اين منابع هستند.
خلاصه مقاله ای دیگر در این موضوع : شهيد صدر و انقلاب اسلامي در ايران، نويسنده : حسن التل .شهيد صدر از بارزترين چهره هايي است كه اسلام را از جهت فكري و روش سلوك ، تكان داد و در راه استعلاء و بسط آن ، تمام آنچه را در وجود داشت ، فدا نمود. وي مبارزه را از درون اسلام و از كشف معايب و گرفتاري هايي كه جهان اسلام با آن مواجه بود، آغاز نمود; همانند: مبارزه با وعاظ و مداحان پادشاهان كه رضايت حكام را بر دعوت اسلامي ترجيح مي دادند. اين حركت و فساد آن قدر ادامه يافت كه در موسسات ديني رسمي ، به اشكال مختلف نفوذ نمود.
اولين مساءله اي كه شهيد صدر به آن تكيه نمود، پايه ها و اساس سلوك اسلامي بود كه اين حقيقت ، در شخصيت وي در ابعاد مختلف از جمله دعوت به سوي حركت و رهبري و تفكر جمع گرديده بود. لذا وي به روش دفاعي براي حفظ اسلام اكتفا ننمود و از اين حالت خارج و به مبارزه طلبي زباني - فكري رو آورد و نشاط اسلامي را از خندق دفاع ، به درگيري رو در رو و نمايان كشانيد; به طوري كه انعكاس اين روش شهيد صدر، دشمنان را به حالت تدافعي و مقابله با اسلام وادار نمود.
شهيد و انقلاب : مي توان گفت كه مبارزات شهيد سيدمحمدباقر صدر، متاثر از انقلاب اسلامي در ايران قبل و بعد از پيروزي و همچنين شخصيت امام روح الله خميني در زمان حضور در نجف و بعد از آن تا پيروزي انقلاب اسلامي بود.
و همين مبارزات ، يكي از دلايل عمده شهادت وي بود. اين مبارزات در ابعاد و مسيرهاي مختلفي جريان داشت ; ولي در آخر به يك مسير سرازير شد و آن ، اقامه حكومت اسلامي بود; به صورتي كه اگر شهيد صدر در ايران بود نه در عراق و دولت اسلامي عادل به وسيله مرجعيت صالح اقامه مي گشت ـ كه همان طور نيز شد ـ وي از بارزترين مبارزاني بود كه در انقلاب اسلامي در ايران و مرجعيت امام خميني ذوب مي شد.نکته اول ; تاءثيرات شهيد صدر از مرجعيت امام خميني : ارتباط امام خميني و شهيد صدر بسيار قوي بود. امام خميني ، وي را متفكر و نخبه اسلامي در بسياري از علوم و دانش هاي زمانه خود مي دانست . شهيد صدر با توجه به مرجعيت امام خميني در قبل و بعد از پيروزي انقلاب و در هنگام شهادت ، پيرامون امام و انقلاب و دولت اسلامي كه وي آن را هدف اصلي تلقي مي كرد، ايستادگي و پايداري داشت . در زمان تحقق اين دولت ، وي در حالي به شهادت رسيد كه مطمئن بود اسلام ، نيرومندانه به زندگي سياسي بازگشته است ; لذا هيچ اهميت نمي داد كه اين موفقيت در ايران يا در عراق يا در جاهاي ديگر اتفاق بيافتد.
وي براي اقامه حكومت اسلامي ، طرح قرباني شدن را كه خود در راس آن قرار داشت ، پي ريزي نمود. شاگرد وي [آيت الله ] سيد كاظم حائري از وي نقل مي كند كه : ((نقشه اي كه اجراي آن را اكنون لازم مي دانم ، اين است كه بايد ثلث از طلاب و يارانم ، كه به آنچه مي گويم ايمان دارند، آماده فدا شدن باشند. و در حالي كه قسم خورده باشيم كه زنده باز نگرديم ، به طرف حرم شريف حركت نماييم و من در آن جا به سخنراني برضد حكومت ظلم بپردازم و در اين حال ، آن ثلث از ياران كه در اطراف من قرار دارند، به پاخاسته و به قيام عليه ظلم و طغيان بپردازند و سلاح حمل نمايند تا عمال حكومت ، آنها را به دليل مواجه با نظام در صحن شريف به قتل رسانند و بعد از شهادت اين گروه ، ثلث ديگر ياران بايد راه آنها را ادامه دهند.)) البته شهيد صدر براي اقامه اين عمل ، دو شرط را لازم مي دانست ; شرط اول ، توجيه حوزه علميه در پذيرش اين عمل ; زيرا در صورت رد و بطلان آن از سوي حوزه ، اين عمل اثر شرعي خود را از دست مي داد. و شرط دوم اين كه ، يكي از مراجع بزرگ با انجام اين عمل موافقت نمايد، تا اين عمل در ذهن امت ، حالت شرعي كامل پيدا كند.
سيد صدر پيرامون ذوب در مرجعيت ، به طلاب خود مي گويد كه : ((بر شما واجب است كه از ارتباط روحي و شخصي با مراجع بپرهيزيد; بلكه مقياس ارتباط شما، بايد مصلحت اسلامي باشد و هر مرجعي كه توانايي خدمت به اسلام را يابد، بر شما واجب است كه همراه او ايستادگي كنيد و در او ذوب شويد. كه مرجعيت آقاي خميني مثال است كه تحقق يافته است .)) البته علت توجه شهيد صدر به مرجعيت امام خميني و ضرورت ذوب در آن را از ناحيه خدمت به اسلام مي داند; به طوري كه در هنگام خروج امام از نجف ، شهيد صدر اظهار داشت كه : ((خروج آقاي خميني از نجف ، خسارت بزرگي بود.)) شهيد صدر بعد از پيروزي انقلاب نامه اي به شاگردان خود در ايران مي نويسد كه در آن ، تجارب بزرگي براي متصديان امور وجود دارد. وي مي گويد: ((بر همه شما و كساني كه در سايه اين تجربه زندگي مي كنند، واجب است كه تمام توان خود را ـ از خدمات و امكانات ـ در خدمت به اين تجربه قرار دهند تا اهداف اسلامي با قوت اقامه گردد.)) و در جايي ديگر از آن نامه مي گويد: ((در صورتي كه آقاي خميني به بنده دستور زندگي در يك روستايي را در ايران دهد تا در آنجا خدمت به اسلام نمايم ، در آن هيچ شك نمي كنم ; زيرا آنچه بنده در راه آن كوشش مي نمودم ، به وسيله آقاي خميني تحقق يافت .)) نکته دوم ; توجه شهيد صدر به مبارزات ملت مسلمان ايران : شهيد صدر را مي توان تنها مرجعي دانست كه به روشني انقلاب را تاءييد نمود و براي رويارويي با حكام عراق و علي رغم اطلاع از خطرات آن ، گام برداشت . تلاش وي براي پيروزي اسلام و اقامه حكومت اسلامي ، از آن جا ناشي مي شد كه معتقد بود; اسلام ، دين استقلال و آزادي و نبرد با طغياگران و مستكبران و تلاش در راه عدل و جهاد و امر به معروف و نهي از منكر است و هيچ شكي نيست كه اين برنامه ها، احتياج به حكومت اسلامي قوي دارد. شهيد صدر در نامه اي كه به امام خميني در پاريس مي فرستد، از ملت ايران اين چنين سخن مي گويد: ((اگر چه ما در نجف هستيم ; اما با تمام وجود به اهداف و آرزوهاي اين ملت ايمان داريم .... و هيچ ملتي از آزادي خود، بهتر و روشن تر از ملت مسلمان ايران حول هويت اسلامي خود تعبير ننموده است .... اين قيام دوران معاصر، از هويت والاي اين ملت ناشي مي شود و اين از بزرگ ترين ذخائر اسلامي است .)) [/]

[=arial][=&quot]شيخ نعماني ، اعمال شهيد صدر را بعد از پيروزي انقلاب ایران را چنین ذكر مي كند; از جمله : 1ـ هنگامي كه اطلاعيه پيروزي انقلاب اسلامي اعلان گرديد، شهيد صدر به نشانه توجه به اين انقلاب و حادثه بزرگ تاريخ ، درس خود را تعطيل نمود[/][=&quot].
2ـ تلاش نمود كه افكار را به اين حركت جلب نمايد و پيروان خود را به انجام راهپيمايي در تاييد انقلاب و ابراز خوشحالي دعوت نمود. 3ـ نامه اي به شاگردان خود كه به ايران مهاجرت نموده بودند، نوشت و در آن ، از آنها خواست تا آنچه در توان دارند در راه خدمت به انقلاب حول مرجعيت امام خميني بذل نمايند. 4ـ در دوره اي كه دشمنان انقلاب اسلامي ايران ، اعراب ايران را تحريك و به عصيان دعوت مي كردند، نامه اي به آنها نوشت و در آن ، آنها را از افكار جاهلي حول قوميت و مليت بازداشت و آنها را متوجه مرجعيت امام خميني نمود. 5ـ و از مهم ترين نشانه هاي توجه وي به انقلاب اسلامي ايران ، نوشتن كتاب ((الاسلام يقود الحياة )) بود كه آن را به اين سبب نگاشت كه بعد از پيروزي ، افرادي در انقلاب نفوذ كرده بودند كه براي انقلاب خطرناك بودند.
سوم ; نقش فكري شهيد صدر در انقلاب اسلامي ايران : نقش شهيد صدر از لحاظ سيطره مستقيم علمي در انقلاب اسلامي ايران به صورتي بود كه وي را به رفيق امام خميني و عرب انقلاب اسلامي در ايران و [امام ] خميني عراق ملقب نمودند كه اين ، نتيجه تاليفات و افكار و بيانيه هاي وي بود.
جمشيدي از شائول نجاش نقل مي كند كه از مهم ترين كتاب هاي شهيد صدر، كتاب اقتصادنا بود كه مرجعي مهم براي دانشمندان ايراني در ايفاي نقش دولت در اقتصاد قلمداد مي گرديد. همچنين كتاب ((الاسلام يقود الحياة ))، اساس فلسفي و فقهي انقلاب ايران بود كه مشتمل بر شش جزء بود:
الف ) زواياي فقهي نسبت به قانون اساسي ايران كه اين كتاب توسط سيدمحمود هاشمي از شاگردان شهيد صدر براي امام فرستاده شد; ب ) چهره اقتصاد جامعه اسلامي كه خطوط اقتصادي اسلام را ذكر مي نمايد; ج ) شرح خطوط اقتصادي جامعه اسلامي د) خلافت انسان و گواهي انبياء; ه' ) منابع قدرت در دولت اسلامي ; و) عوامل اساسي بانك در جامعه اسلامي . [/]
[/]

[=&quot]سيدعلي شفيعي می گوید : در سال 1339 ه' . ش كه به منظور ادامه و تكميل تحصيلات حوزوي وارد نجف اشرف گرديدم ، با اشتياق و شور خاصي پيرامون مراجع عظام تقليد در آن ديار مقدس به فحص و پژوهش پرداختم . در اين رهگذر، اطلاع يافتم كه در ميان اعلام و اساتيد بارز حوزه كهن نجف اشرف ، مجتهدي جوان با عمري حدود [/][=&quot]32 سال حضور دارد كه داراي درس خارج فقه و اصول است . نام او سيدمحمدباقر صدر بود; از خاندان اصيل و ريشه دار سادات صدرالدين عراق (كاظمين ).
وي چنين به من معرفي شد كه : فردي است بارز و مبرز، پر استعداد و با نبوغ ; شايسته و كامل و داراي حوزه درس مفيد و تحقيق . و با آن كه خود، فارغ التحصيل مكتب و مدرس علمي آيت الله العظمي خويي است ; لكن در درس خود، مطالب و نظرات استاد بزرگوار خود را نيز نقل نموده و به نقد مي كشاند و گاهي حتي بر آنها ايراد مي كند. با اين اوصاف و احوال ، غائبانه به او دل بستم و ناديده ، شيفته او شدم . به مرور زمان ، گاه آيت الله سيدمحمدباقر صدر را در مسير و هنگام عبور مثلا در صحن مطهر علوي (ع ) مي ديدم و با سلام بر او عرض ارادت مي نمودم و پس از عبور، به وي خيره مي شدم و تا پاسي او را نظاره مي كردم . در حقيقت ، اين ، شهيد صدر بود كه با جذبه هاي خود، مرا و نگاه هاي مرا به سمت خود معطوف مي داشت و به سوي خويش مي كشانيد; لكن اينها هيچ كدام براي فرونشاندن عطش من كافي نبود. اگرچه اختلاف سني و برخي جهات ديگر، ما را از يكديگر جدا نگه مي داشت ; ولي بايست اين مانع به گونه اي مرتفع مي شد تا من بتوانم با او آشنا شده و از زلال فياض علم و عمل وي برخوردار گردم ، كه بالاخره در دل دوست به هر حيله رهي بايد كرد.
از حسن تصادف ، روزي در مدرسه مان (مدرسه بزرگ مرحوم آيت الله بروجردي جنب بازار بزرگ نجف ) به ديدن يكي از روحانيون استان خودمان (خوزستان ) كه به نجف آمده و در آن مدرسه حجره گرفته بود، رفتم كه متوجه شدم مرحوم شهيد صدر نيز با يكي دو نفر ديگر از محترمين حوزه ، به ديدن آن روحاني آمده است . موقعيت بسيار مغتنم بود. لختي در آنجا مانده و هر چند احساس كوچكي و غريبي به من دست داده بود; اما توانستم از محضر پرفيض آن قديس الهي و از ديدار روح افزاي وي ، بهره ببرم . آن فقيه فرزانه چنان كه آن روز ديدم (و بعدا بيشتر تبيين و تثبيت گرديد)، شخصيتي بود متواضع با حسن خلق ، ملاطفت و محبت . هنگامي كه پس از گذرانيدن سطوح عاليه (كتب شيخ انصاري و محقق خراساني ) به درس خارج اصول استاد اعظم ، آيت الله العظمي خويي (قده ) (دوره ششم اصول استاد) حاضر گرديدم ، طبعا برخي از ابهامات و سوالات خود را از تلاميذ فاضل استاد مي پرسيدم و پاسخ مي گرفتم . لهذا دو نفر از اعاظم تلامذه استاد را جهت طرح سوالات و رفع اشكالات خود انتخاب نمودم كه يكي از آن دو، مرحوم شهيد صدر (رض ) بود كه در واقع ، انگيزه اصلي من برخورداري از مجالست ، موانست و استفاده از تفقدها و ملاطفت ها و بهره يابي از آن قيافه ملكوتي شهيد صدر بود.
يكي از دوستان روحاني اينجانب در نجف اشرف مي گفت ; روزي براي انجام كاري به منزل و محضر مرجع اعلي و اعظم ، مرحوم آيت الله العظمي حكيم (ره ) رفته بودم . آقاي سيد محمدباقر صدر نيز به عنوان يك طلبه فاضل و جوان به محضر آن مرجع بزرگ آمد و اصرار مي كرد كه آن حضرت او را به عنوان نماينده خود به منطقه المسيب اعزام نمايد; لكن مرحوم حكيم نمي پذيرفت و پاسخ مي داد كه شما بايد در نجف بمانيد. گويا حضرت حكيم مايل نبود كه سيد محمدباقر صدر با دوري از نجف و از استمرار درس و تدريس ، از جهان روحانيت و علم و فقه فاصله بگيرد; بلكه مي خواست كه او در حوزه علم و فقاهت بماند تا به تدريج مراتب استعداد علمي ، نبوغ فكري و شرع مداري و سياستمداري او آشكار گردد تا صغير و كبير، عرب و عجم ، عالم و عامي و پير و جوان ، هر چه بهتر و بيش تر او را بشناسند و در آينده اي نه چندان دور، همگان به اين حقيقت دست يابند كه سيدمحمدباقر صدر نه روحاني منطقه المسيب و نه حتي عالم كاظمين و يا مرجع نجف ; بلكه مرجع علمي ، رهبر سياسي ، زعيم فكري و انقلابي كل مردم ستمديده عراق و شيعيان آن ديار خواهد بود.
نه تنها مرحوم آيت الله العظمي حكيم (ره ); بلكه عموم مراجع عظام تقليد و اساتيد و مدرسان و فضلا و علما و در يك كلام ، كل حوزه نجف اشرف و ديگر حوزه هاي علمي در كربلا و كاظمين و سامرا و ديگر شهرهاي عراق ، كه روحانيون و اعلام آنها فارغ التحصيلان حوزه نجف بوده و به حكم پيوندهاي مذهبي معنوي با آن حوزه و آن آستانه مقدسه در ارتباط مستمر و مستحكم بودند، مرحوم شهيد صدر و خاندان اصيل و ريشه دار او را مي شناختند و خود وي را به علم ، تقوا، اخلاق ، نبوغ و استعداد فراوان و برجستگي هاي فكري و علمي پذيرفته بودند.
و از همه بهتر و بيش تر، استاد بزرگوار و عظيم الشاءن وي ، مرحوم آيت الله العظمي خويي قدس سره كه تماس و ارتباط مستمر و موكد با شهيد صدر داشت و به حق او را پاره تن و فرزند علمي خود مي دانست ، مقامات حال و آينده آن تلميذ محقق را ارج مي نهاد و پاس مي داشت و در برخي تعبيرات خود در مناسبت هاي گوناگون ، از وي به عنوان بهترين و يا يكي از بهترين تلامذه و اصحاب درس خود ياد مي كرد و اين تجليل و تعظيم تا آخر عمر كوتاه شهيد صدر و تا پايان عمر پربركت آيت الله خويي ادامه داشت [/]

[=&quot] نظریات شهید در مباحث فقهی [/][=&quot]
الف ) اصل نظريه ... و بعض المفاهيم الاسلاميه يقوم بانشاء قاعده ليرتكز علي اساسها ملاء الفراغ الذي اعطي لولي الامر حق سلئه .(اقتصادنا، ص 261، چاپ دوم ). ب ) اهميت منطقه فراغ در چارچوب اقتصاد: ان المذهب الاقتصادي في الاسلام يشتمل علي جانبين ; احدهما قد ملي ء من قبل الاسلام بصورة منجزة لاتقبل التغيير و التبديل و لاخر شكل منطقه الفراغ في المذهب قد يرك الاسلام مهمه ملاءها الي الدوله (او ولي الامر) يملائها وفقا لمتطلبات الاهداف العامه للاقتصاد الاسلامي و مقتضياتها في كلي زمان ،(اقتصادنا، ص 362 ).
ج ) لازمه در نظر نگرفتن منطقه فراغ ، آن است كه توجه ما به عناصر ساكن و ساكت اسلامي باشد نه به عناصر پويا و حركت آفرين دين ... اذا اهملنا منطقه الفراغ و دورها الخطير فان معني ذلك ، تجزئه امكانيات الاقتصاد الاسلامي و النظر الي العناصر الساكنه منه دون العناصر الحركيه (اقتصادنا، ص 263) . د) اقدامات پيامبر اكرم (ص ) در پركردن نقاط خالي از حكم ، با عنوان ولي امر و حاكم اسلامي بود نه با وصف پيامبري اسلام : ان نوعيه التشريعات اللتي ملاء النبي (ص ) لها منطقه الفراق من المذهب بوصفه ولي الامر ليست احكاما راقنه بطبيعتها لانها لم تصدر من النبي (ص ) بوصفه مبلغا للاحكام العامه الثابقه بل باعتبار حاكما و وليا للمسلمين فهي اذن لاتعبير جزما ثابتا من المذهب الاقتصادي في الاسلام (اقتصادنا، ص 363).
ه') وجود نقاط خالي از نص دليل نقص در تشريع دين نيست ; بلكه دال بر شمول اسلام و همگامي آن است با پيشرفت ها در هر زمان : و لاتدل الفراغ علي نقص في الصوره التشريعيه او اهمال من الشريعه لبعض الوقايع و الاحداث بل تعبر عن استيعاب الصوره و قدره الشريعه علي مواكته العصور المختلفه ... (اقتصادنا، ص 641). و) نظريه منطقه الفراغ بايد ريشه در اسلام داشته و از آن نشاءت گرفته باشد. بر همين اساس ، دليل قرآني آن ، آيه شريفه ((اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم . نساء/ 59)) است ( اقتصادنا، ص 641).
ز) حدود منطقه فراغ كه دايرمدار اختيارات ولي امر است ، شامل هر فعل و عمل است كه به حسب شريعت مباح باشد; (هر چند به مقتضاي دليل عام ) ولي امر حق ندارد برخلاف آن حكم كند; زيرا اطاعت ولي امر، در چارچوبي است كه با اطاعت خداوند و احكام عامه الهي متعارض نباشد. (اقتصادنا، ص 641.)
ح ) نمونه هاي مصداقي نظريه ; وي به چهار مورد از مصاديق نظريه اشاره مي كند. (ص 642 و 643). گفتني است كه موارد چهارگانه ، نمونه هايي از مصاديق اقتصادي هستند، نه اين كه منحصر به اينها باشد. ب : خطرات اجتهاد بدون شك ، اجتهاد و فتح باب آن ، يكي از بزرگ ترين امتيازات مذهب تشيع است كه پيوسته ضامن حيات و بقاي فقه شيعه و همگام بودن آن با زمان و مكان است . مرحوم شهيد صدر نه تنها خود، مجتهدي بزرگ و فقيهي به تمام معنا بود; بلكه سازنده فقهاي عظام و تربيت كننده مجتهدان والا مقام آن هم در حوزه اي كهن يعني نجف اشرف محسوب مي شود.
او از خطرهاي اجتهاد كه اهميت آنها به اهميت خود اجتهاد بستگي دارد، به خوبي آگاه بود و در مبحثي از كتاب اقتصادنا، به چهار مورد (شايد فقط به عنوان نمونه ) از اين خطرها و كژراهه ها اشاره مي كند.
1ـ كوشش آگاهانه و يا ناآگاهانه مجتهد به منظور شكل دادن نصوص شرعي به گونه اي كه مناسب موقعيت و شرايط فاسدي باشد كه خود، در آن موقعيت به سر مي برد و بدين وسيله ، نصوص را به گونه اي مي فهمد كه آنها را براي وضع موجود، خاضع و پذيرا بنمايد.
2ـ تحليل و فهم نصوص در چارچوب فكري خاص خود مجتهد بدون آن كه به غير اسلامي بودن آن چارچوب توجه كند و اگر نصوص را مخالف پيش فرض هاي خود ديد، از آنها دست برداشته و به سراغ نصوص ديگري برود كه با يافته هاي فكري او متناسب باشد. 3ـ تهي نمودن دلايل شرعي از شرايط ويژه زماني و مكاني و استكشاف اطلاق و عموم از آنها، بدون مجوز علمي .
4ـ تمايلات پيش ساخته نفساني را اصل قرار دادن و آنها را ملاك كاوش در فهم نصوص قرار دادن .(1) لهذا، فقيه مستنبط بايد هماره مراقب اين خطرها و موارد مشابه آن باشد تا مسير استنباط او منحرف نشود و بلكه هر چه بهتر و بيش تر به كشف مراد و مقصود شارع مقدس دست يابد.
ج : اموال حيازت شده متعلق به وكيل در حيازت است نه به موكل آن هرگاه شخصي به ديگري وكالت دهد كه از سوي او و براي او، چيزي از مباحات را حيازت كند (به دست آورد) آيا پس از انجام اين كار، اشياي حيازت شده از آن موكل خواهد بود يا تعلق به همان وكيل دارند. مرحوم شهيد صدر مي گويد; استدلال نظريه نخست آن است كه وكالت سبب تعلق اموال به دست آمده از ثروت هاي طبيعي به وسيله وكيل است براي موكل ; چنان كه گويي حيازت وكيل ، همانا حيازت موكل است ; همان طور كه در بيع نيز چنين است .
سپس آن فقيه عظيم الشاءن پاسخ مي دهد كه اين استدلال صحيح نيست ; زيرا انتساب عمل وكيل به موكل ، تنها در امور اعتباري و قراردادي (بيع ، اجاره ، هبه و...) مصداق دارد نه در امور تكويني كه صدور آنها در شخص و انتساب آنها به وي ، جنبه تكويني دارد. لذا اگر كسي به نيابت از ديگري به ديدار شخصي برود، اين در حقيقت خود نايب است كه آن شخص را ديدار كرده است نه نيابت دهنده ... الخ .(2) اين نظريه هر چند قبلا از سوي جمعي از فقهاي سابقين پذيرفته شده بود; اما در عصر حاضر و با تعبيرها و تحريرهاي مرحوم صدر، يكي از شجاعت هاي علمي وي به شمار مي آيد. د: بانك بدون ربا در اسلام موضوعات و مسائل بانكي و استواري آنها بر اقتصاد مبتني بر سرمايه داري ، پيوسته مورد نظر فقهاي اسلام در جهت هايي از ربا و سود بوده است . شايد نخستين كسي كه با نهايت تفصيل ، دقت و شجاعت علمي به تحليل و چاره جويي پرداخت ، علامه شهيد سيدمحمدباقر صدر بود در كتاب ((البنك اللاربوي في الاسلام )). آنچه كه متناسب اين مقال است ، تبحر و تسلط شهيد صدر بر مسائل اقتصادي و بانكي است و عمده تصور حل مساءله ربا يكي ، بر اساس معاملات بانكي در كشورهاي اسلامي كه اقتصاد آنها جزيي از اقتصاد كشورهاي بزرگ و نظام سرمايه داري بوده و پيوند ناگسستني با اقتصاد كاپيتاليستي دارد كه مثلا چگونه بايد امور و معاملات اين بانك ها را در دولت اسلامي بر اساس وجه مشروح بنا نهاد. و ديگري ، بر اساس احكام و روش هاي اسلامي و حاكم شده بر بانك هاي ياد شده ، بدون ارتباط و پيوند با اقتصاد جهان و غرب است كه تصور اهميت اين دو روش و تفكيك ميان آنها و عظمت علمي و فكري مرحوم آيت الله صدر، منوط به مراجعه و مطالعه كتاب ياد شده است ; باتوجه به زمان و مكان و شرايط تاءليف آن در آن دوره و عصر ويژه .
ه' : ديدگاه هاي اسلامي مرحوم شهيد صدر كه خود فقيهي بزرگ و علامه اي عاليقدر در اسلام شناسي ، تحقيق ، پژوهش ، نوآوري و ابتكار و خلاقيت است ، در اكتشافات علمي و فكري خويش ، خودبيني و خودمحوري نمي كند و خويشتن را حاكم بر مدارك و نصوص شرعي نمي بيند. چه بسا نظريه اي را اسلامي معرفي مي كند، هر چند مورد استنباط شخصي خود وي نباشد يا خود استنباط ديگري داشته باشد كه فوائد اين روش ، بر فرهيختگان و ارباب تحقيق پوشيده نيست . اكنون به گفتار آن شهيد سعيد توجه فرماييد: ((لاراء الفقهيه التي تعرض في الكتاب لايجب ان تكون مستنبطه من الموليف نفسيه بل قد يعرض الكتاب الاراء تخالف من الناحيه الفقهيه اجتهاد الكاتب في المسئله و انما الصفه العامه اللتي لوحظ توفرها في تلك الاراء هي ان تكون نتيجه الاجتهاد احد المجتهدين بقطع النظر عن عدد القائلين بالراءي و موقف الاكثريه منه .))(3) عظمت روح ، اوج فكر و انديشه ، سعه صدر، بها دادن به آرا و افكار ديگران ، آگاهي بر نظرات صاحب نظران ، اجتناب از مطلق گرايي و خود محوري در اين سخن شهيد صدر موج مي زند و بزرگ ترين درس علمي و عملي را به دست اندركاران پژوهش و كاوش مي دهد. و: ابتكار در روش و اسلوب استاد شهيد نه تنها در كشف معضلات علمي و استخراج گوهرهاي ذي قيمت از درياي بي كران خدادادي نابغه اي چيره است ; كه در روش ها و سبك ها و متدها نيز فردي بي نظير و يا كم نظير و مبتكري سازنده و معماري فكور و انديشمند است كه اين ابتكار و سازندگي خود، يكي از موثرترين ابزارهاي دست يابي به آفاقي جديد و نوراني از علم و دانش خواهد بود. ايشان در مقدمه كتاب فقهي ارزشمندش (بحوث في شرح العروه الوثقي ، چاپ دوم ، ص 1) مطالبي دارند كه از آن ، سخن جاودانه شهيد صدر(ره ) و منطوق و مفهوم آن به خوبي فهميده مي شود كه :
1ـ كتاب نام برده ، بر روش هاي رايج در حوزه هاي علمي براي بحث و تحقيق و براساس همان الفاظ و اصطلاحاتي كه ميان عالمان بزرگوار دين در محدوده تدريس حوزوي موجود و متداول مي باشد، استوار است . مفهوم اين كلام ، آن است كه اسلوب و روش ديگر يا روش هاي ديگري نيز براي افاده همين مقاصد و مباحث وجود دارد.
2ـ تا هنگامي كه طريقه متداول و الفاظ و عبارات معمول تغيير اساسي نيابد و متحول و منظور نگردد، مباحث فقهي ابعاد و جوانب كامل خود را باز نمي يابد. 3ـ عرف و منهج متداول و موجود، متمايل به طرح عميق محتوايي ، غامض سخن گفتن و استدلال مغلق و پيچيده آوردن است كه ما هم در اين كتاب غالبا اين منهج را مطابق عرف حوزه ها برگزيده ايم . [/]

موضوع قفل شده است