جمع بندی بررسی اعتبار تفسیر علی بن ابراهیم قمی

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی اعتبار تفسیر علی بن ابراهیم قمی

[="Navy"]سلام
آیا تفسیر علی بن ابراهیم قمی مورد اعتماد است و توسط خود وی نوشته شده است؟
با تشکر:Gol:
[/]

[=impact]

با نام الله




[=impact]

[=impact] کارشناس بحث: استاد صدیقین

سلام به شما پرسشگر گرامی
ابتدا نظر دو تن از علمای معاصر را درباره این تفسیر نقل نموده، و سپس جمع بندی ای از این دو نظریه خدمت شما عرض می کنم:

استاد معرفت بعد از شرحی درباره وثاقت و جلالت علی بن ابراهیم بن هاشم قمی (متوفی 329)، درباره تفسیر قمی می نویسد:
همگی گفته‌‌اند که علی بن ابراهیم کتابی در تفسیر داشته است؛ ولی در اینکه آیا این تفسیر که اکنون به او منتسب و به نام او شهرت یافته، همان تفسیر است یا نه، جای تردید می باشد و شواهدی در دست است که این تفسیر موجود، از شخص دیگری است و به نام او شهرت یافته است. علت آن نیز روشن نیست!

این تفسیر چنین آغاز می‌شود: «حدّثنی ابوالفضل العباس بن محمد بن القاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر (ع) قال: حدّثنا ابوالحسن علی بن ابراهیم...»؛ قائل «حدّثنی...» نامشخص است. علامه معاصر، سید موسی زنجانی، احتمال می دهد که وی، علی بن أبی سهل حاتم بن أبی حاتم قزوینی باشد که همواره از ضُعَفا (راویان ضعیف و غیر موثق) روایت می‌کند و آنان قریب 25 نفرند که همگی در اسناد این تفسیر قرار گرفته‌اند. میزان اعتبار ابوالفضل علوی در کتب رجالیه مهمل است و یکی از مشایخ علی بن حاتم به شمار می‌رود که علی بن حاتم این تفسیر را از او فرا گرفته و از اوایل سوره آل عمران از تفسیر ابوالجارود بهره گرفته و برای تکمیل، از دیگران نیز بهره جسته و از این راه بر حجم تفسیر خود افزوده است.

باری، این تفسیر که به صورت کنونی در آمده است آمیخته ای است از تفسیر علی بن ابراهیم و تفسیر ابوالجارود زیدی مذهب و روایات دیگران. لذا انتساب آن به علی بن ابراهیم قمی ارزش سندی ندارد...

به هر تقدیر این تفسیر هم اکنون - از دیدگاه محققان جهان تشیع - فاقد اعتبار است و از روز نخست نیز مورد توجه بزرگانی همچون کلینی – که شاگرد وی محسوب می‌شود – و نیز شیخ طوسی که نزدیک به عصر او«تفسیر تبیان» را نگاشت، قرار نگرفت. در «کافی» حتی یک روایت از این تفسیر نیامده است با آن که روایات او از علی بن ابراهیم، در تفسیر و فقه، فراوان است و کلینی مستقیماً از وی اخذ کرده؛ ولی هرگز از این تفسیر بهره نجسته است. شیخ طوسی نیز در «تبیان» چیزی از این تفسیر نیاورده است. برخی از متأخران مانند فیض و مشهدی در تفسیر صافی و کنز الدقائق، و همچنین حویزی و بحرانی در نورالثقلین و البرهان از آن به عنوان یکی از منابع تفسیر نقلی بهره گرفته‌اند؛ ولی روشن است که صرف نقل، دلیل بر اعتماد نیست.

گذشته از آنچه بیان کردیم، شواهدی در دست است که می رساند این تفسیر نمی تواند نوشته بزرگواری همچون علی بن ابراهیم- که خود و پدرش عصر حضور و غیبت کبری را درک کرده‌اند بوده باشد. گوشه ای از این شواهد را در فصل هشتم، بخش تفاسیر نقلی از ائمه اطهار و میزان اعتبار آنها آوردیم.

استاد معرفت در ادامه چند روایت از تفسیر قمی نقل نموده و آنها را ناروا و فاقد توجیه معقول توصیف می‌کند.

-----------------------
استاد محمد هادی معرفت ، تفسیر و مفسران، ج 2 ، ص 185 تا 187.

آیة الله جعفر سبحانی هم درباره این تفسیر چنین می نویسد:

«کتاب تفسير القمی ـ که امروزه بدين نام مشهور است ـ از دو بخش اصلي پيوسته به هم شکل يافته است: ... تفسير علي بن ابراهيم و تفسير ابو جارود. هر کدام از اين دو تفسير سندي مخصوص به خود دارد که هر کس به اين تفسير رجوع کند، از آن آگاه مي‌شود».

ایشان با اشاره به اینکه در اسناد قمی کسانی واقع شده‌اند که اعتمادی بر آنان نيست، می افزاید: «حق اين است که تفسير القمی اهميت خاصی در ميان کتاب‌های تفسير دارد. افزون بر جايگاه رفيع مؤلف در علم، فضل و اتقان و نزديکی عصر او به عصر ائمه معصوم (بويژه درک عصر امام هادی و امام عسکری) _اگرچه از ايشان روايتی نقل نکرده_ تفسير او را از امتيازات متعددی برخوردار کرده است».

آیة الله سبحانی در ادامه امتیازتی از این تفسیر را بر می شمارد و در پایان یادآور می‌شود: «به خاطر اين مزايا و امتيازات ديگر کتاب، جداسازی تفسير القمی از روايات شاگردش ابوالفضل عباس علوی ضروری به نظر مي‌رسد تا اين تفسير بيشتر جلوه کند و ارزش حقيقی آن به شکل روشن نمايان شود».

----------------------
آیة الله جعفر سبحانی، «نگاهی به جايگاه علمی علی بن ابراهيم قمی و دوران وآثار او»، مجله علوم حديث، شماره 47، 1387ش.

از مجموع آنچه که از این دو بزرگوار نقل شد چنین به نظر می‌رسد که به طور کلی و در مجموع، نمی‌توان به صرف انتساب تفسیر قمی به شخص جلیلی همچون علی بن ابراهیم، به همه روایات این تفسیر اعتماد نمود، بلکه به دلیل ضعف های پیشگفته، در برخورد با روایات این کتاب بایستی جانب احتیاط را مراعات نموده و تنها در صورت وجود قراین کافی و اطمینان بخش، به روایات این کتاب تمسک نمود؛

بنابراین تا زمانی که قرینه اطمینان‌بخشی از آیات کریمه یا روایات معتبر یا دلایل متقن عقلی بر صحت مطالب تفسیر قمی نداشته باشیم، اصل بر عدم اعتبار روایات این کتاب است.

----------------------
توجه: دوستان خواننده توجه دارند که مطلب بالا نظر برخی اساتید فن است و وحی منزل نیست، بنابراین جای نقد دارد.

[="Navy"]علی بن ابراهیم بن هاشم قمی، از بزرگان علمای شیعه و از مشایخ مرحوم کلینی بود که از ایشان اخبار زیادی در کتاب کافی نقل شده است.[1]
نجاشی در مورد قمی می‌نویسد: «علی بن ابراهیم، ابوالحسن قمی در نقل حدیث ثقه، دارای ثبت، مورد اعتماد و صحیح المذهب است و روایات فراوانی شنیده و کتاب‌هایی از جمله کتاب تفسیر و ... نگاشته است».[2]
شیخ طوسی نیز در فهرست خود می‌نویسد: «علی بن ابراهیم بن هاشم قمی کتاب‌های بسیار از جمله کتاب «تفسیر والناسخ و المنسوخ» را نوشته است».[3]
بنابراین کتابی به نام تفسیر از جمله کتاب‌های او، نام برده شده است. کتابی هم که اکنون به نام تفسیر قمی موجود است، روایات آن در بحارالانوار، وسائل الشیعه[4] و دیگر کتاب‌های حدیث آمده است.
معرفی کتاب تفسیر قمی
شاید اولین کسی که تحقیقات جامع و مفصلی درباره انتساب این تفسیر به علی بن ابراهیم، سخن گفت، آقا بزرگ تهرانی است که به جهت دقت و اهمیت کلام ایشان، آنچه که مورد نیاز است را در این‌جا می‌آوریم: «قمی؛ در این تفسیر؛ بیشتر روایاتش را از طریق پدرش و از امام صادق(ع) نقل می‌کند، البته از دیگر مشایخ خود و به طریق آنها نیز از امام صادق(ع)؛ نقل کرده است.
راوی این کتاب همان‌طور که در اول این تفسیر آمده است؛ «أبو الفضل العباس بن محمد بن قاسم بن حمزة بن موسى بن جعفر (ع)»[5]‏ است، و چون دیده که این تفسیر فقط از روایات امام صادق(ع) است، مقداری از روایات ابی الجارود از امام باقر(ع) را در کتاب وارد کرده است؛ لذا تا اوائل تفسیر سورۀ آل عمران، سیاق تفسیر و سلسله سندی که برای روایات می‌آید واحد است که در آن علی بن ابراهیم از پدرش نقل می‌کند، اما در آیۀ «و أنبئكم بما تأكلون و ما تدخرون في بيوتكم‏»[6] اسلوب بیان روایات تغییر می‌کند، و سند روایات این‌گونه بیان می‌شود: «حدثنا أحمد بن محمد الهمداني قال حدثني جعفر بن عبد الله قال حدثنا كثير بن عياش عن زياد بن المنذر أبي الجارود عن أبي جعفر محمد بن علي (ع)..»
همان طور که می‌دانیم این سند؛ همان سند مشهور علما به کتاب تفسیر ابی الجارود است که طریق نجاشی[7] به این تفسیر، همچنین طریق شیخ طوسی[8] به آن، عین همین سندی است که ذکر شد.
احمد بن محمد الهمدانی، -که همان ابن عقده مشهور است- در طبقه شاگردان شیخ کلینی است، در حالی‌که علی بن ابراهیم؛ استاد و شیخ کلینی است، پس چگونه معقول و ممکن است که علی بن ابراهیم از شاگردِ شاگردش حدیث نقل کند؟!!
پس این اولین حدیثی است که ابوالفضل از استادش؛ ابن عقده، در این کتاب وارد کرده است».[9]
بنابراین این کتاب از علی بن ابراهیم نیست، بلکه جمع کننده آن، از روایات تفسیری علی بن ابراهیم بسیار استفاده کرده است.
توثیق راویان کتاب تفسیر قمی
در مقدمه کتاب تفسیر قمی چنین آمده است: «آنچه در این کتاب ذکر می‌کنیم؛ همه از مشایخ و ثقات (افراد مورد اعتماد) روایت می‌کنیم و آنان نیز از کسانی روایت می‌کنند که خداوند اطاعت شان را بر همه واجب کرده است و ...».[10]
بر طبق همین ادعایی که در ابتدای این کتاب آمده است؛ برخی چنین اظهار نظر کرده‌اند که تمام راویانی که در سلسله اسناد روایات تفسیر علی بن ابراهیم قرار دارند تا اتصال به معصومین(ع) همگی ثقه هستند؛ چرا که صاحب تفسیر به وثاقت آنها شهادت داده است.
شیخ حر عاملی می‌گوید: «علی بن ابراهیم به ثبوت احادیث تفسیر خود و این که همه روایات آن از ثقات امامیه روایت شده اند، شهادت داده است».[11]
نویسنده معجم رجال الحدیث ضمن تأیید برداشت صاحب وسایل می‌گوید: «منظور علی بن ابراهیم از این سخن، اثبات صحت تفسیر خود بوده و این‌که روایات آن از معصومین(ع) و از طریق مشایخ و ثقات شیعه نقل شده است. بر این اساس شهادت و توثیق ایشان عمومیت داشته و همه مشایخ و راویانی را که قمی با واسطه و یا بی‌واسطه، از آنان روایت نقل کرده، شامل می‌شود؛ از این‌رو این سخنی که: شهادت ایشان به مشایخی که بی‌واسطه از آنان نقل کرده اختصاص دارد درست نیست».[12]
خلاصه این‌که کتاب تفسیری به نام «تفسیر قمی» در دست‌رس وجود دارد، و برخی از روایات آن در کتاب‌های معتبری مانند «کافی» نقل شده است. اما در صحت انتساب تمام محتویات کتاب به علی بن ابراهیم قمی تردید وجود دارد. علاوه بر این‌که در صورت صحت انتساب این کتاب علی بن ابراهیم، ثقه و مورد اعتماد بودن جمیع راویان کتاب تفسیر ثابت نیست.


[/HR][1]. آقا بزرگ تهرانی‏، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 4، ص302، اسماعیلیان‏، قم، 1408ق.
[2]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 260، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ ششم، 1365ش.
[3]. شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 266، المکتبة المرتضویه، نجف، چاپ اول، بی‌تا.
[4]. به عنوان مثال نک: شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج1، ص 28، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[5]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 27، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق.
[6]. آل عمران، 49.
[7]. رجال النجاشی، ص 170.
[8]. الفهرست، ص 204.
[9]. الذریعه، ج 4، ص 303.
[10]. تفسیر قمی، ج 1، ص 4.
[11]. وسائل الشیعه، ج30، ص 202.
[12]. البته، بنابر نظریۀ ایشان،در جایی که معارضی وجود داشته باشد، که قوی‌تر از ادعای صاحب کتاب تفسیر باشد، آن قول، ترجیح داده می‌شود. نک: خوئی، ابو القاسم، معجم ‏رجال‏الحدیث، ج 1، ص 49، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410 ق.[/]

[="Arial Black"][="Navy"]نظر علامه مجلسی و شیخ حرّ عاملی در این رابطه چیست؟

آیا آنها ضمن نقل احادیث از این کتاب به این مطلب (عدم صحت انتساب)اشاره کردند؟[/]

در تفسیر قمی آیه الکرسی طور دیگری بیان شده است که در مفاتیح بیان شده است .
در تفسیر قمی ماجرای حضرت سلیمان در قصه رد شمس موافق اهل سنت بیان شده اس و در آنجا بیان شده است که سلیمان اسب های زیادی کشت

علاوه بر این ها در تفسیر قمی ماجرای معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم باجزئیات بیان شده است که علامه طباطبایی در المیزان آن را نقل نموده است و این بیانگر صحت روایت علی بن ابراهیم است. والله اعلم

vivaziba;495678 نوشت:
[=Arial Black]نظر علامه مجلسی در این رابطه چیست؟
آیا آنها ضمن نقل احادیث از این کتاب به این مطلب (عدم صحت انتساب)اشاره کردند؟

سلام

علامه مجلسی در جلد اول بحار الانوار، منابعی که از آنها نقل روایت کرده را بر می شمارد و از جمله آنها کتاب تفسیر القمی است. وی در این باره می نویسد: «و كتاب تفسير علي بن إبراهيم من الكتب المعروفة و روى عنه الطبرسي و غيره». (بحارالأنوار، ج 1، ص 27)

منظور علامه مجلسی از طبرسی، همان صاحب مجمع البیان است که در مواردی از تفسیر قمی نقل روایت کرده است.

علامه مجلسی در بحار الانوار در موارد متعددی از تفسیر قمی نقل روایت کرده است که می توانید با جستجوی عبارت «تفسیر القمی» در نرم افزار جامع الاحادیث، آنها را مشاهده فرمایید.

vivaziba;495678 نوشت:
[=Arial Black]نظر شیخ حرّ عاملی در این رابطه چیست؟
آیا آنها ضمن نقل احادیث از این کتاب به این مطلب (عدم صحت انتساب)اشاره کردند؟

شیخ حر عاملی در مواردی از تفسیر علی بن ابراهیم قمی نقل روایت کرده است؛ کافی است عبارت «علی بن ابراهیم فی تفسیره» را در نرم افزار جامع الاحادیث جستجو کنید تا موارد زیادی را از کتاب وسائل الشیعة مشاهده نمایید.

به عنوان نمونه: وسائل‏ الشيعة، ج 1، ص 28، ح 36 ؛ وسائل‏ الشيعة، ج 2، ص 117، ح 1662 و ...

اما اینکه مرحوم حر عاملی چه نظری درباره تفسیر قمی داشته اند را با نقل نوشتاری از آیة الله استادی پاسخ می دهم. آیة الله استادی در کتاب «آشنایی با تفاسیر قرآن مجید و مفسران» تحقیق خوبی درباره تفسیر قمی ارائه کرده اند که دوستان علاقه‌مند به این مبحث را به مطالعه آن ارجاع می دهم. ایشان در توضیح تفسیر قمی می نویسد:

«آن سلسله از روایاتی که مربوط به ابی جارود و غیر اوست، باید مثل سایر روایات تفاسیر تک تک بررسی شود و آن قسمتی که مربوط به علی بن ابراهیم است نیاز به بررسی ندارد زیرا در مقدمه تفسیرش گفته است: نحن ذاکرون و مخبرون بما ینتهی الینا من مشایخنا و ثقاتنا عن الذین فرض الله طاعتهم»، و این یک توثیق عام است. هر حدیثی که شاهد و سند داشته باشد که از علی بن ابراهیم است، سلسله سندش خوب است...

صاحب وسائل [شیخ حر عاملی] و آیة الله خوئی هم به آن عبارت اعتماد کرده و آن را از توثیقات عام می دانند.

آیة الله خوئی [در معجم رجال الحدیث] می فرمایند: فان فی هذا الکلام دلالة ظاهرة علی انه لایروی فی کتابه هذا الا عن ثقة.

صاحب وسائل [شیخ حر عاملی] می فرمایند: و قد شهد علی بن ابراهیم ایضا بثبوت احادیث تفسیره و انها مرویة عن الثقات عن الائمة» [یعنی صاحب وسائل به این شهادت علی بن ابرهیم قمی _که گفته روایاتم در این کتاب را از مشایخ ثقه نقل می کنم_ اعتماد کرده است].

پرسش:
آیا تفسیر علی بن ابراهیم قمی مورد اعتماد است و توسط خود وی نوشته شده است.؟

پاسخ:
در ادامه، نظر برخی علما درباره این تفسیر را نقل می نمایم:

_ نظر آیة الله معرفت:
استاد معرفت بعد از شرحی درباره وثاقت و جلالت علی بن ابراهیم بن هاشم قمی (متوفی 329)، درباره تفسیر قمی می نویسد:
همگی گفته‌‌اند که علی بن ابراهیم کتابی در تفسیر داشته است؛ ولی در این که آیا این تفسیر که اکنون به او منتسب و به نام او شهرت یافته، همان تفسیر است یا نه، جای تردید می باشد و شواهدی در دست است که این تفسیر موجود، از شخص دیگری است و به نام او شهرت یافته است. علت آن نیز روشن نیست!.

این تفسیر چنین آغاز می‌شود: «حدّثنی ابوالفضل العباس بن محمد بن القاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر (علیه السلام) قال: حدّثنا ابوالحسن علی بن ابراهیم...»؛ قائل «حدّثنی...» نامشخص است. علامه معاصر، سید موسی زنجانی، احتمال می دهد که وی، علی بن أبی سهل حاتم بن أبی حاتم قزوینی باشد که همواره از ضُعَفا (راویان ضعیف و غیر موثق) روایت می‌کند و آنان قریب 25 نفرند که همگی در اسناد این تفسیر قرار گرفته‌اند. میزان اعتبار ابوالفضل علوی در کتب رجالیه مهمل است و یکی از مشایخ علی بن حاتم به شمار می‌رود که علی بن حاتم این تفسیر را از او فرا گرفته و از اوایل سوره آل عمران از تفسیر ابو الجارود بهره گرفته و برای تکمیل، از دیگران نیز بهره جسته و از این راه بر حجم تفسیر خود افزوده است.

باری، این تفسیر که به صورت کنونی در آمده است آمیخته ای است از تفسیر علی بن ابراهیم و تفسیر ابو الجارود زیدی مذهب و روایات دیگران. لذا انتساب آن به علی بن ابراهیم قمی ارزش سندی ندارد... .

به هر تقدیر این تفسیر هم اکنون - از دیدگاه محققان جهان تشیع - فاقد اعتبار است و از روز نخست نیز مورد توجه بزرگانی همچون کلینی – که شاگرد وی محسوب می‌شود – و نیز شیخ طوسی که نزدیک به عصر او«تفسیر تبیان» را نگاشت، قرار نگرفت. در «کافی» حتی یک روایت از این تفسیر نیامده است با آن که روایات او از علی بن ابراهیم، در تفسیر و فقه، فراوان است و کلینی مستقیماً از وی اخذ کرده؛ ولی هرگز از این تفسیر بهره نجسته است. شیخ طوسی نیز در «تبیان» چیزی از این تفسیر نیاورده است. برخی از متأخران مانند فیض و مشهدی در تفسیر "صافی" و "کنز الدقائق"، و همچنین حویزی و بحرانی در "نورالثقلین" و " البرهان" از آن به عنوان یکی از منابع تفسیر نقلی بهره گرفته‌اند؛ ولی روشن است که صرف نقل، دلیل بر اعتماد نیست.

گذشته از آن چه بیان کردیم، شواهدی در دست است که می رساند این تفسیر نمی تواند نوشته بزرگواری همچون علی بن ابراهیم- که خود و پدرش عصر حضور و غیبت کبری را درک کرده‌اند بوده باشد. گوشه ای از این شواهد را در فصل هشتم، بخش تفاسیر نقلی از ائمه اطهار و میزان اعتبار آن ها آوردیم.
استاد معرفت در ادامه چند روایت از تفسیر قمی نقل نموده و آن ها را ناروا و فاقد توجیه معقول توصیف می‌کند.(1)

_ نظر آیة الله سبحانی:
آیة الله جعفر سبحانی هم درباره این تفسیر چنین می نویسد: «کتاب تفسير القمی ـ که امروزه بدين نام مشهور است ـ از دو بخش اصلي پيوسته به هم شکل يافته است: ... تفسير علي بن ابراهيم و تفسير ابو جارود. هر کدام از اين دو تفسير سندي مخصوص به خود دارد که هر کس به اين تفسير رجوع کند، از آن آگاه مي‌شود.»

ایشان با اشاره به این که در اسناد قمی کسانی واقع شده‌اند که اعتمادی بر آنان نيست، می افزاید: «حق اين است که تفسير القمی اهميت خاصی در ميان کتاب‌های تفسير دارد. افزون بر جايگاه رفيع مؤلف در علم، فضل و اتقان و نزديکی عصر او به عصر ائمه معصوم (بويژه درک عصر امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) _اگرچه از ايشان روايتی نقل نکرده_ تفسير او را از امتيازات متعددی برخوردار کرده است».

آیة الله سبحانی در ادامه امتیازتی از این تفسیر را بر می شمارد و در پایان یاد آور می‌شود: «به خاطر اين مزايا و امتيازات ديگر کتاب، جدا سازی تفسير القمی از روايات شاگردش ابوالفضل عباس علوی ضروری به نظر می رسد تا اين تفسير بيشتر جلوه کند و ارزش حقيقی آن به شکل روشن نمايان شود.»(2)

_ برآیند این دو نظریه:
از مجموع آن چه که از این دو بزرگوار نقل شد چنین به نظر می‌رسد که به طور کلی و در مجموع، نمی‌توان به صرف انتساب تفسیر قمی به شخص جلیلی همچون علی بن ابراهیم، به همه روایات این تفسیر اعتماد نمود، بلکه به دلیل ضعف های پیش گفته، در برخورد با روایات این کتاب بایستی جانب احتیاط را مراعات نموده و تنها در صورت وجود قراین کافی و اطمینان بخش، به روایات این کتاب تمسک نمود؛ بنا بر این تا زمانی که قرینه اطمینان‌بخشی از آیات کریمه یا روایات معتبر یا دلایل متقن عقلی بر صحت مطالب تفسیر قمی نداشته باشیم، اصل بر عدم اعتبار روایات این کتاب است.

_ و اما نظریه های دیگر:
علامه مجلسی در جلد اول بحار الانوار، منابعی که از آن ها نقل روایت کرده را بر می شمارد و از جمله آن ها کتاب "تفسیر القمی" است. وی در این باره می نویسد: «و كتاب تفسير علي بن إبراهيم من الكتب المعروفة و روى عنه الطبرسي و غيره».(3) منظور علامه مجلسی از طبرسی، همان صاحب مجمع البیان است که در مواردی از تفسیر قمی نقل روایت کرده است. علامه مجلسی در بحار الانوار در موارد متعددی از تفسیر قمی نقل روایت کرده است.

شیخ حر عاملی هم در مواردی از تفسیر علی بن ابراهیم قمی نقل روایت کرده است(4)، اما این که مرحوم حر عاملی چه نظری درباره تفسیر قمی داشته اند را با نقل نوشتاری از آیة الله استادی پاسخ می دهم.
آیة الله استادی در کتاب «آشنایی با تفاسیر قرآن مجید و مفسران» تحقیق خوبی درباره تفسیر قمی ارائه کرده اند که دوستان علاقه‌مند به این مبحث را به مطالعه آن ارجاع می دهم. ایشان در توضیح تفسیر قمی می نویسد: «آن سلسله از روایاتی که مربوط به ابی جارود و غیر اوست، باید مثل سایر روایات تفاسیر تک تک بررسی شود و آن قسمتی که مربوط به علی بن ابراهیم است نیاز به بررسی ندارد زیرا در مقدمه تفسیرش گفته است: «نحن ذاکرون و مخبرون بما ینتهی الینا من مشایخنا و ثقاتنا عن الذین فرض الله طاعتهم»، و این یک توثیق عام است. هر حدیثی که شاهد و سند داشته باشد که از علی بن ابراهیم است، سلسله سندش خوب است...

صاحب وسائل [شیخ حر عاملی] و آیة الله خوئی هم به آن عبارت اعتماد کرده و آن را از توثیقات عام می دانند. آیة الله خوئی [در معجم رجال الحدیث] می فرمایند: «فان فی هذا الکلام دلالة ظاهرة علی انه لایروی فی کتابه هذا الا عن ثقة.»
صاحب وسائل [شیخ حر عاملی] می فرمایند: «و قد شهد علی بن ابراهیم ایضا بثبوت احادیث تفسیره و انها مرویة عن الثقات عن الائمة»؛ یعنی صاحب وسائل به این شهادت علی بن ابرهیم قمی _که گفته روایاتم در این کتاب را از مشایخ ثقه نقل می کنم_ اعتماد کرده است. (5)

________________
(1) استاد محمد هادی معرفت ، تفسیر و مفسران، ج 2 ، ص 185 تا 187.
(2) آیة الله جعفر سبحانی، «نگاهی به جايگاه علمی علی بن ابراهيم قمی و دوران وآثار او»، مجله علوم حديث، شماره 47، 1387ش.
(3) علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 1، ص 27.

(4) به عنوان نمونه: وسائل‏ الشيعة، ج 1، ص 28، ح 36 ؛ وسائل‏ الشيعة، ج 2، ص 117، ح 1662 و ... .
(5) آیة الله استادی، آشنایی با تفاسیر قرآن مجید و مفسران، ص 44 به بعد.

موضوع قفل شده است