جمع بندی ما آدمهای با فرهنگی هستیم؟؟

تب‌های اولیه

58 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ما آدمهای با فرهنگی هستیم؟؟

زباله‌هایی که از پشت رل می‌آیند

شیشه ماشین را پایین می‌دهیم. بطری آب، ته‌مانده سیگار، پوست میوه و تخمه، پاکت چیپس و پفک را هر جا که دستمان برسد، پرت می‌کنیم. "شهر ما ، خانه ما" برای خیلی از ما فقط در حد یک شعار خنده دار مانده که هر کجا ضرورتش را احساس کنیم آن را به عنوان دم‌دستی‌ترین شعاری که نشان دهد چقدر شهروند قانونمداری هستیم، خرج می‌کنیم.

با نزدیک شدن به نوروز و افزایش مسافرت ها این معضل نیز بسیار بیشتر مشاهده میشود.

تعارف نداریم و نمی خواهیم خودمان را گول بزنیم، آیا جز تلی از آشغال در جنگل ها ، مراتع ، ساحل ها و کوهپایه ها می بینید؟! این زباله ها را نه مریخی ها بر پهنه طبیعت ایران ریخته اند و نه پای استکبار جهانی در میان است ؛ ما مردم با فرهنگ این کار را کرده ایم ، همان هایی که به زیبایی از گذار به دموکراسی سخن می گوییم ، با معنویت تمام نماز اول وقت می خوانیم و با هیجان ، از سفرهایمان به خارج تعریف می کنیم که حتی سگ ها هم از چراغ قرمز عبور نمی کنند!
بعد هم از قوطی نوشابه گرفته تا پلاستیک و بقایای مواد غذایی را در اطراف جایی که از آن لذت برده ایم می ریزیم و خوشحال و خندان به خانه هایمان برمی گردیم که چه خوش گذشت!
یک زمانی هست که کسی زباله ای در دل طبیعت می ریزد و نمی داند که چه جنایتی در حق طبیعت و نسل های آینده می کند. چنین کسی را حداکثر باید نادان نامید ولی وقتی که سال هاست آموزش داده می شود که زباله ها را بر طبیعت تحمیل نکنید چون 300 سال طول می کشد تا یک ظرف پلاستیکی تجزیه شود و به طبیعت بازگردد ، باز هم شاهد "گستردگی ملی زباله ریزی در طبیعت" هستیم چه باید بگوییم؟!

آیا واقعاً کار سخت و شگفت انگیزی است که هر خانواده ، کیسه زباله ای با خود ببرد و زائدات تفریحش را در آن بریزد و به سطل زباله منتقل کند؟! آیا این کار ساده تکنولوژی پیچیده ای می خواهد که بر اثر تحریم ها به آن دسترسی نداریم؟!

همه ما به خوبی می دانیم به عنوان شهروندان یک شهر باید خیابان ها و کوچه های شهری را که در آن زندگی می کنیم مانند خانه خود بدانیم و شاید کمترین کاری که از دستمان برمی آید هم این باشد که چهره شهرمان را با انداختن زباله روی زمین نازیبا نکنیم، اما خیلی از ما در این زمینه کوتاهی می کنیم.
یکی از راههای مناسب برای خودداری از این کار استفاده از کیسه های زباله خودرو هست که هم باعث کثیف نشدن داخل خودرو می شود و هم نیازی به پرتاب زباله به بیرون از ماشین نیست.

براساس قانون جدید رسیدگی به تخلفات رانندگی ریختن اشیا و ضایعات در سطح معابر به عنوان تخلف رانندگی محسوب شده و راننده متخلف باید متناسب با نوع تخلف، جریمه های 300 ‏، 400 و 500 هزار ریال بپردازد. اما تا زمانی که فرهنگ عمومی اصلاح نشود وضع این قوانین تاثیر زیادی ندارد.
پرتاب اشیا و زباله از داخل ماشین به خیابان علاوه بر اینکه چهره بسیاز زشت و زننده ای برای هر بیننده این صحنه دارد ، میتواند به دلیل ناتوانی راننده در کنترل وسیله نقلیه با مواجه شدن ناگهانی با اشیا و ضایعات موجود در سطح معابر باعث تصادفات خطرناکی شود.

جریمه زباله ریزها در برخی کشورها

برخورد با زباله ریزهای شهری شاید در نظر بسیاری از شهروندان ساده و کم اهمیت به نظر برسد، اما در بسیاری از کشورها جریمه ریختن زباله در سطح شهر آنقدر سنگین است که اگر آن دسته از معدود شهروندان متخلف ما در آنجا زندگی می کردند شاید مجبور بودند بابت پرتاب کردن زباله در سطح شهر بخش قابل توجهی از حقوق شان را بپردازند.
چندی پیش در منطقه "زی لاند" کشور هلند مردی که سیب خورده و آن را از ماشین بیرون پرت کرده بود به 2200 یورو جریمه محکوم شد و جالب تر این که شبکه های مختلف تلویزیونی ده ها بار تصویر او را نشان داد!
ریختن زباله در این کشور جریمه مالی سنگینی دارد و اگر شهروند متخلفی پول نداشته باشد باید به زندان برود؛ در کشور کره جریمه ریختن اندکی زباله در خیابان برابر با 11 تا 13 درصد پایه حقوق یک کارمند است؛ در سنگاپور ریختن زباله در معابر عمومی جرم محسوب می شود و پلیس می تواند فردی را که در معابر و خیابان ها آشغال ریخته جریمه کند.
جالب تر این که اگر فردی سه بار به دلیل کثیف کردن خیابان ها، توسط پلیس سنگاپور جریمه شود برای بار چهارم دولت او را مجبور خواهد کرد یکشنبه با پیشبندی که روی آن عنوان �من شهر را کثیف کرده ام� نوشته شده است، خیابان های شهر را جارو کند.
در انگلیس نیز پلیس رانندگانی را که از خودرو زباله به بیرون پرتاب می کنند، جریمه می کند.
در ژاپن هر کس که کوچک ترین زباله یا حتی آب دهان را در معابر عمومی بریزد ۸۰ تا۱۶۰ ین جریمه می شود.
"کمتر از دو هفته تا تعطیلات نوروز و سفرهای نوروزی باقیست. شاید این مطلب تلنگری باشد برای آنهایی که فقط ادعای بافرهنگی دارند!"

ب

با سلام و عرض تشکر

حقیقتا باید به این مسئله توجه بیشتری کرد، ما همیشه به تاپیکهای دینی پرداختیم و کمتر راجع به این معضل بحث شده در حالیکه دین ما پاکیزگی را نشانه ایمان دانسته است، این مسئله وقتی پررنگ ترمیشود که به عنوان یک تمدن باستانی و البته تنها حکومت دینی قصد تبلیغ فرهنگ و سبک زندگی را هم داشته باشیم ،..

بله جریمه های سنگین پلیس خودمان (اگر اعمال شود) تا حدی اثر دارد ولی همیشگی نیست یعنی همیشه راه گریزبرای افراد پیدا میشود چون نظارت دائمی بیرونی امکان پذیر نیست مگر اینکه فرهنگسازی بشود یعنی زشتیهای این رفتار نابهنجار بیشتر مورد انتقاد محافل دینی و فرهنگی قرار بگیرد و به قول معروف رعایت نظافت در جامعه نهادینه و درونی شود..

واقعا!خیلی وقت بود اعمالمو بازنگری نکرده بودم.ممنون بخاطر ایجاد این موضوع

باسلام و تشکر از تذکر شما.

تارک دنیا;486604 نوشت:
همان هایی که به زیبایی از گذار به دموکراسی سخن می گوییم ، با معنویت تمام نماز اول وقت می خوانیم و با هیجان ، از سفرهایمان به خارج تعریف می کنیم که حتی سگ ها هم از چراغ قرمز عبور نمی کنند!

این فقط یک ادا بیش نیست زیرا : "النظافت من الایمان"
یعنی ممکن است شخصی بی ایمان ولی نظیف باشد ولی نمی شود که کسی با ایمان باشد و نظیف نباشد!
داستانی شنیدم که یک روز حضرت محمد (ص) در بین نماز متوجه لکه آلوده ای که زننده چشم بود بر روی زمین شدند و همانطور نماز را قطع نکردند ، با دست مبارکشان با یک شاخه یا وسیله مشابه که در نزدیکشان بود آن لکه را پاک کردند و به نماز ادامه دادند.
به امید روزی که ایرانی تمیز و پاک داشته باشیم .:Gol:
مثلا اینجوری::Cheshmak:

یا اینجوری :

سلام ...
[=comic sans ms]وقتی به بچه دبستانی ها می گیم :بچه خوب آشغال نریز شهرما خانه ی ما به جای اینکه بگه درسته و چشم می گه:شهرداری نوکر ما....
دنیا رو می بینید...
اینقد از این کارا رو دیدن که دیگه به این نتیجه رسیدن ....
وقتی نسبت به فضای اطرافشون و روحیه شون انقدر بی اهمیتن دیگه ببخشید دین کیلو چند؟
به امید....

:Graphic (49):

سلام
موضوع مهم و متاسفانه غم انگیزیه و وقتی غم انگیزتر میشه که میبینی سطل زباله وجود داره ولی خالیه و تمام زباله ها پایین سطل ریخته شده (همان طور که توی یکی از عکسا دیده میشه). این نشون میده که موضوع به خاطر کمبود امکانات مثل کمبود سطل های زباله نیست چون حتی تو خیلی جاده ها یا کوه و ... هم الان این سطل ها هست بلکه به خاطر بی دقتی و بی توجهی مردم به موضوع محیط زیسته که متاسفانه این فرهنگ بد بی توجهی به محیط زیست امروزه تو بعضی مسئولینم هست مثلا موضوع خشک شدن دریاچه های کشور یکی پس از دیگری و مشکل خشکسالی و کم آبی که کمکم داره کل کشورو در بر میگیره یا همین موضوع آلودگی هوای تهران خیلی وقته که وجود داره ولی نه مردم و نه مسئولان اهمیت لازم به این موضوع ندادن تا اینکه این مسئله از یه مشکل تبدیل به یه معضل شد و باعث ایجاد سردرد و سرطان های مختلف تو خیلی از مردم شد که باعث شد بالاخره هم مردم و هم مسئولین برای این معضل به دنبال راه حل باشن البته مثل همیشه دنبال راه حل های سریع السیر و مقطعی نه اصولی. در هر صورت برای حل این مشکل هم فرهنگ سازی و چون فرهنگ سازی کاری طولانی و زمان بره در کنارش وضع قوانین جریمه های سنگین و البته با نظارت و سختگیری راه حل های موجوده. در مورد وضع قوانین که از دست ما مردم کاری بر نمیاد و مسئولین باید کاری کنن که البته اگه مردم بخوان و محیط زیست دغدغشون بشه دولت مجبوره توجه کنه و براش وقت و بودجه بذاره. اما در مورد فرهنگ سازی به غیر از مسئولین ما هم میتونیم کارایی انجام بدیم.مثلا یه موردش میتونیم اول از خود و سپس خانواده و در مراحل بعد اقوام و دوستان شروع کنیم که بهتره عملی و با رفتارمون فرهنگسازی کنیم یا یه مورد دیگه اینکه چند کیسه زباله تو کیفمون داشته باشیم (البته اگه دستکشم داشته باشیم بهتره) و وقتی به طبیعت میریم زمان بازگشت زباله های خشکی که ریخته شده مثل پلاستیک ها، شیشه های مختلف مواد غذایی و ... که به طبیعت آسیب میزنن و امکان تجزیه شون نیست جمع کنیم و بیاریم در سطل های زباله بریزیم. نگران نباشید شاید اول بقیه با تعجب بهتون نگاه کنن ولی بعد از چند دقیقه که یخشون آب شد یا توجهشون جلب شد میان کمکتون. امیدوارم این مشکل قبل از اینکه تبدیل به معضل بشه حل بشه هرچند برای اشتباهاتی که در مورد طبیعت انجام دادیم سالها زمان میبره تا بتونیم جبران کنیم.
با تشکر از استارتر برای توجه با این موضوع مهم

سلام :Gol:

و تشکر از موضوع مهم و بسیار مهم

به نظر دوستان چکار باید بکنیم تا فرهنگ مردم بالا برود ؟
یا مردم با فرهنگ بشوند ؟

واقعا مشکل بی فرهنگی ملت از کجا میاد ؟

دل ارام;487236 نوشت:
سلام :Gol:

و تشکر از موضوع مهم و بسیار مهم

به نظر دوستان چکار باید بکنیم تا فرهنگ مردم بالا برود ؟
یا مردم با فرهنگ بشوند ؟

واقعا مشکل بی فرهنگی ملت از کجا میاد ؟


باسلام وسپاس از شما ودغدغه های فرهنگی تان .
از اینکه در فضای امروز، دلسوزانه نگاه زیبا به حفظ طبیعت دارید، جای تقدیر و تشکر دارد.
متأسفانه، رها كردن زباله در معابر و خیابان ها، بي آنكه برای عده ای، ننگي باشد، به عادتي چندين ساله تبديل شده و هرگز هم فكر نمي كنند فردا كه دوباره به خيابان مي آيند، چگونه خيابان و جوي ها، پاك و بدون زباله است!
واقعيت آن است كه بخش مهمي از فعاليت هاي خدماتي و نظافتي ماموران شهرداري، به پاكسازي و نظافت بي موالاتي گروهي از شهروندان در رها كردن زباله در شهر معطوف مي شود كه هزينه هاي بسياري براي شهر همراه دارد.
اگر انسانی عامدانه موجب اتلاف این گونه وقت ها باشد و موجب شود که خرج های بالایی در این امور صرف شود، قطعا نسبت به حقوق ضایع شدۀ دیگران باید پاسخگو باشد.
جدا از هزينه ميلياردي كه براي پاكسازي زباله از شهر و رفت و روب آن مي شود، از جهت فرهنگی ريختن زباله در معابر، لكه اي سياه براي مسلمانان که باید از نظافت برخوردار باشند، شده است.
یکی از خصوصیات مومن، رعایت بهداشت و نظافت است. اهمیت این موضوع تا آنجاست که در دین مبین اسلام، از آن به عنوان یکی از نشانه های ایمان یاد شده است: " النظافه من الایمان." (1) یا روایات دیگری داریم که می فرمایند: "الطهور نصف الإیمان؛(2) پاکیزگی نیمی از ایمان است. اوّل ما یحاسب به العبد طهوره؛(3) نخستین چیزی که بنده مورد حسابرسی قرار می­گیرد، مسأله پاکیزگی و طهارت اوست.
همانطوری که می دانید، زباله به طلای کثیف مشهور است. موادی همچون کاغذ، پلاستیک و چوب، قابلیت بازیافت و استفاده مجدد را دارند. با این کار، هم از زباله ها استفاده بهینه می شود و هم تا حد قابل توجهی از مشکل کمبود جا جهت دفن زباله کاسته می شود. در بسیاری از شهرها، درآمد حاصل از فروش مواد بازیافتی، به عنوان یک منبع درآمد، به حساب می آید.
امید است که با دیدن این گونه جواب ها و دغدغۀ أفرادی أمثال شما، با گذشت زمان، فرهنگ سازی صورت بگیرد. البته هر کسی باید از خود و خانوادۀ خود در أمر فرهنگ سازی شروع کند. و در آخر هم ای کاش، همگی به این باور می رسیدیم که: " شهر ما خانه ما !"

پی نوشت ها:
1. پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحه، ح 3161، تهران، دنیای دانش، 1382ش.
2. نراقی ملامحمدمهدی، علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ی سيدجلال الدين مجتبوی،ج 3، ص 248، انتشارات حكمت،
3. علی المتقی، کنز العمال، ح 26010، نشر موسسه الرساله، بیروت 1401 ق.

باسلام..

{1}

تارک دنیا;486604 نوشت:
زباله‌هایی که از پشت رل می‌آیند

شیشه ماشین را پایین می‌دهیم. بطری آب، ته‌مانده سیگار، پوست میوه و تخمه، پاکت چیپس و پفک را هر جا که دستمان برسد، پرت می‌کنیم. "شهر ما ، خانه ما" برای خیلی از ما فقط در حد یک شعار خنده دار مانده که هر کجا ضرورتش را احساس کنیم آن را به عنوان دم‌دستی‌ترین شعاری که نشان دهد چقدر شهروند قانونمداری هستیم، خرج می‌کنیم.

با نزدیک شدن به نوروز و افزایش مسافرت ها این معضل نیز بسیار بیشتر مشاهده میشود.
http://www.dirooziha.com/rozanehgrou.../ashghal/3.jpg
تعارف نداریم و نمی خواهیم خودمان را گول بزنیم، آیا جز تلی از آشغال در جنگل ها ، مراتع ، ساحل ها و کوهپایه ها می بینید؟! این زباله ها را نه مریخی ها بر پهنه طبیعت ایران ریخته اند و نه پای استکبار جهانی در میان است ؛ ما مردم با فرهنگ این کار را کرده ایم ، همان هایی که به زیبایی از گذار به دموکراسی سخن می گوییم ، با معنویت تمام نماز اول وقت می خوانیم و با هیجان ، از سفرهایمان به خارج تعریف می کنیم که حتی سگ ها هم از چراغ قرمز عبور نمی کنند!
بعد هم از قوطی نوشابه گرفته تا پلاستیک و بقایای مواد غذایی را در اطراف جایی که از آن لذت برده ایم می ریزیم و خوشحال و خندان به خانه هایمان برمی گردیم که چه خوش گذشت!
یک زمانی هست که کسی زباله ای در دل طبیعت می ریزد و نمی داند که چه جنایتی در حق طبیعت و نسل های آینده می کند. چنین کسی را حداکثر باید نادان نامید ولی وقتی که سال هاست آموزش داده می شود که زباله ها را بر طبیعت تحمیل نکنید چون 300 سال طول می کشد تا یک ظرف پلاستیکی تجزیه شود و به طبیعت بازگردد ، باز هم شاهد "گستردگی ملی زباله ریزی در طبیعت" هستیم چه باید بگوییم؟!

بعدازسلام و پس از عرض ادب ، جهت جلوگیری از اتلاف وقت و از آنجایی که این نوشتار مجددا در پست و ارسال بعدی حقیر {12} نقل قول یا منعکس گردیده {البته همراه باکمی تغییر و تحول} ازاینرو نوشتار فعلی را که همین ارسال خواهدبود حذف و توجه خواننده گرامی را به مشروح متن ارسال بعدی در پست شماره 12 جلب مینمایم ..

{باسپاس}

باسلام..

{2}

آینده;489144 نوشت:
باسلام..

{1}

نوشته اصلی توسط تارک دنیا
زباله‌هایی که از پشت رل می‌آیند

شیشه ماشین را پایین می‌دهیم. بطری آب، ته‌مانده سیگار، پوست میوه و تخمه، پاکت چیپس و پفک را هر جا که دستمان برسد، پرت می‌کنیم. "شهر ما ، خانه ما" برای خیلی از ما فقط در حد یک شعار خنده دار مانده که هر کجا ضرورتش را احساس کنیم آن را به عنوان دم‌دستی‌ترین شعاری که نشان دهد چقدر شهروند قانونمداری هستیم، خرج می‌کنیم.

با نزدیک شدن به نوروز و افزایش مسافرت ها این معضل نیز بسیار بیشتر مشاهده میشود.
http://www.dirooziha.com/rozanehgrou.../ashghal/3.jpg
تعارف نداریم و نمی خواهیم خودمان را گول بزنیم، آیا جز تلی از آشغال در جنگل ها ، مراتع ، ساحل ها و کوهپایه ها می بینید؟! این زباله ها را نه مریخی ها بر پهنه طبیعت ایران ریخته اند و نه پای استکبار جهانی در میان است ؛ ما مردم با فرهنگ این کار را کرده ایم ، همان هایی که به زیبایی از گذار به دموکراسی سخن می گوییم ، با معنویت تمام نماز اول وقت می خوانیم و با هیجان ، از سفرهایمان به خارج تعریف می کنیم که حتی سگ ها هم از چراغ قرمز عبور نمی کنند!
بعد هم از قوطی نوشابه گرفته تا پلاستیک و بقایای مواد غذایی را در اطراف جایی که از آن لذت برده ایم می ریزیم و خوشحال و خندان به خانه هایمان برمی گردیم که چه خوش گذشت!
یک زمانی هست که کسی زباله ای در دل طبیعت می ریزد و نمی داند که چه جنایتی در حق طبیعت و نسل های آینده می کند. چنین کسی را حداکثر باید نادان نامید ولی وقتی که سال هاست آموزش داده می شود که زباله ها را بر طبیعت تحمیل نکنید چون 300 سال طول می کشد تا یک ظرف پلاستیکی تجزیه شود و به طبیعت بازگردد ، باز هم شاهد "گستردگی ملی زباله ریزی در طبیعت" هستیم چه باید بگوییم؟!

آینده;489144 نوشت:

باسلام ویژه و دوباره خدمت شما دوست عزیز که به این موضوع به این بس نازیبا پرداختید و چه بسا که اگر همه دم از زیبایی نمیزدیم و همچون شما بزرگوار {والبته بدون رودربایستی اما حفظ ارزشها و احترام} نازیبایی ها را هم برزبان جاری مینمودیم و آنها را نیز با جان و دل میپذیرفتیم،امروز نبودند مشکلاتی که فعلا موجوداند و نداشتیم مشکلاتی را که امروز در سطح وسیع شاهدش میباشیم ..

نوشته اصلی توسط تارک دنیا
آیا واقعاً کار سخت و شگفت انگیزی است که هر خانواده ، کیسه زباله ای با خود ببرد و زائدات تفریحش را در آن بریزد و به سطل زباله منتقل کند؟! آیا این کار ساده تکنولوژی پیچیده ای می خواهد که بر اثر تحریم ها به آن دسترسی نداریم؟!

آینده;489144 نوشت:

سوال بسیار بجا و بموقعی بود و پاسخ به آن بدون رودربایستی {والبته با وجود اینگونه آدمهایی که شده یا هستیم که متاسفانه فقط دردادن شعار دردنیا کم نظیر شده ایم و نه در عمل بدون شعار یا حداقل ، عمل همراه باشعار} .. بله کارواقعا سختی خواهدبود ..
من خودم را فعلا مثال میزنم و کاری هم به هیچکس نداشته و ندارم .. برای من واقعا سخت است که بخواهم با دوست و رفیق یا خانواده بگردش برویم و ابتدا یا انتها بفکر حفظ طبیعت یا محیط زیست باشیم یا باشم .. چرا ..؟؟
چرا چون من فعلا اینگونه تربیت شده ام و من اینگونه بار آمده ام و من تا بحال نه پدرم را و نه مادرم را و نه همکار و همسایه و فامیل و هیچکس را ندیده ام که چنین کاری کرده باشد یا انجام بدهد {البته بغیر از حرکتهای شعارگونه مقطعی و گذرا} بنابراین من نیز چنین شده ام یا چنین بار آمده ام که شاید دیگرانی نیز مانند من زیادباشند .. اما ..؟؟

اما حالا شما {یا یک نفر دیگر فرقی نمیکند چه کسی ، مهم این است که چه کاری و یا چه اقدامی} .. حالا یکنفر آمده و میخواهد مرا درست یا هدایت نماید .. قصد دارد راه را بمن نشان بدهد {توجه داشته باشیم که راهی میباشد که درواقع من خودم نیز بخوبی و روشنی از آن آگاهم و بلکه آنرا فوت آبم}

بنابراین ..؟؟
بنابراین و درنتیجه به این شیوه هیچ کاری جلو نخواهدرفت یا بطور صحیح و اصولی اش جلو نخواهدرفت .. چرا ..؟؟
چرا چون من بخوبی یاد گرفته ام که دراین مملکت {والبته کاری هم به نوع حکومت و دولتها نخواهدبود بلکه این معضل یا معضلاتی دیگر از این دست ، ریشه در سالها فراتر از سی و اندی سال داشته و خواهندداشت لذا منظور و غرض هیچگاه چسباندن وصله بدولتهای فعلی نخواهدبود هرچند که دولتها هم دراین زمینه بی تقصیر نبوده یا نخواهند بود اما فعلا بدلیل عمق فاجعه که ریشه در تاریخی به اندازه یک اقیانوس دارد و بلکه ریشه ای و عمیقانه و بیش از سی و اندی سال میباشد،کاری به دولتها نیز نمیباشد و بلکه منظور ساختارفرهنگی و ذهنی یک جامعه خواهدبود .. ساختاری و ذهنیتی به وسعت یک تاریخ}

بنابراین من بخوبی یادگرفته ام که دراین مملکت همه فقط بلد شده ایم شعار بدهیم .. {گاهی به برخی شعارهای متن بعضی امضاها نیز توجه نموده ایم ..؟؟ اینهم یک نمونه شعار .. خیلی مایل بودم تاپیکی به این منظور ایجاد گردد {هدفتان از انتخاب این امضا یا شعاریانوشته چه بوده یا چه میباشد} مطمئنم خود کسی که این امضا و نوشته خوب را برای خود برگزیده {بلانسبت همه} خودش اولین کسی خواهدشد که ناقض همان اعتقاد و شعار زیبای خودش خواهدشد و البته که نه در هر روزی و بلکه در روز امتحان یا آزمایش و در واقع ، غافلگیری اش}

بنابراین برای من همه چیز و همه کس حتی خودم نیز شعار شده و بوی شعار میدهیم {البته درمورد خودم که مطمئنا که قبول نداشته و باور هم نخواهم داشت .. اما مهم در واقع خود من نیستم و نخواهم بود بلکه مهم دیگران اند که چه بگویند یا چه برداشت نمایند بنابراین از نظر آنها نیز من و شعارم نیز فقط شعاریم و شعار}

حالا راه علاج ..

راه علاج را نشان بدهیم .. نسخه را بپیچانیم .. همه بخوبی از مشکلات و گرفتاری های این مملکت آگاهی داریم {البته با عرض معذرت} .. همه بخوبی میدانیم درد کجاست فقط نمیدانیم درمان کحاست {البته بازهم درشعار میدانیم اما درعمل ..؟؟ خدا میداند}

حالا راه علاج عملی و بسیار آسان .. آسانتراز آن که هر شهروند یا خانوار ایرانی یک کیسه زباله بردارد و آشغالهای طبیعت و خانه خود را جمع نماییم که این طرح اگر به محیط زیست بیشتر آسیب نرساند .. احتمالا آنرا تمیز تر هم نخواهدنمود .. به این دلیلکه متاسفانه ما همگی قبول داریم : شهرما خانه ما اما چه فایده که با تمام وجود باورش نداریم که بیماری شهر ما نیز بیماری خودما و فرزندان ما خواهد شد ..

باری حالا راه علاجی که هیچ فشاری هم به هیچ شهروند گرامی بصورت بسیارخصوصی و عمومی وارد نگردد که خدایی نکرده به کراوات کسی هم جسارتی نگردد و بلکه شروع یک انقلاب بزرگ فرهنگی یا فرهنگساز در آینده نیز گردد ..
دولت ها ..

آینده;489144 نوشت:

با احترام،ادامه خواهدداشت..
{البته ذکراین نکته که هنوزهیچ ارسالی را حتی همین ارسال اول را هم تا به آخرنخوانده ام و چون درمورد این موضوع و از خیلی قبل یکسری تحقیقات بسیار وسیع و طولانی انجام داده بودم لذا بمحض دیدن عنوان تاپیک {و البته با تشکر خالصانه و احترام بسیار به استارترمحترم که انگیزه رابالاخره ایجادنمودند} یکراست آمدم سر اصل مطلب تا قبل از تغییر عقیده آنهارا منعکس یامطرح نموده و انشاا...که مورد استفاده مفید قرارگرفته و اگرشعار محسوب گردید ابتدا طلب بخشش و انشاا... که حداقل عمل را هم همراه خودش یا درداخل خودش داشته باشد..انشاا...}

{باسپاس}

دولت ..

دولتها بهترین گزینه ای خواهندبود که میتوانند بمردماشان درس و فرهنگ بذل و بخشش نمایند ..

معمولا اعتقاد براین است که دولتها عموما از بطن ملتها برگزیده شده و میشوند و معمولا بهمین دلیل نیز نباید فرق چندانی با هم داشته باشند اما ..؟؟

اما برای بحث ما فعلا یک امتیاز ویژه و بلکه بسیار ویژه دولت ها دارند که ملتها بصورت یکپارچه نخواهندداشت و البته آن چیست ..؟؟

قدرت ..
بله قدرت .. قدرت متمرکزی که ثروت و اختیار را هم احتمالا در حیطه این قدرت داشته یا خواهدداشت و بلکه همانگونه که عرض شد و مجددا تاکید میگردد..این قدرت بدلیل متمرکز و یکپارچه بودنش است که بر قدرت ملتهای خود سروری نموده یا خواهدنمود ..

و اینک بطور کمی خلاصه تر ..
بنابراین برای اقدامات فرهنگی بسیار بزرگ مانند این نمونه {بزرگ به این دلیل که آشغالهای محیط زیستمان هم متاسفانه بسیار وسیع و بزرگ شده اند} هیچکس حتی ملتها هم نمیتوانند کاری اساسی صورت دهند مگر خود دولتها .. اما ..؟؟

اما چگونه ..؟؟
دولتها همین الانهم که دارند ضرر و زیانش را میپردازند و این مهم را انجام میدهند ..

طرحی که حقیر قصد بیان آنرا داشته یا خواهم داشت که درواقع محیط زیست میبایست مبتکر آن میبود بیشتر حول محور جاده ها و حفظ محیط زیست دوطرف جاده ها و راههای برون شهری دور میزند که در اینجا و فعلا ، همه جای ایران بغیر از داخل شهرها مد نظر این طرح و ایده خواهندبود .. و البته ذکر این مهم که این طرح نسبت به طرحهای اجرایی مشابه یا دیگر طرحها ، بسیار هم برای دولتها و مخصوصا دولت ما از هزینه کمتری برخوردار خواهدشد یا بنوعی رایگان هم تمام خواهدشد ..

اقدامی که دولت با اجرای آن میتواند در زمینه یک فرهنگسازی بسیار بزرگ و گسترده و ریشه ای در کشور ما و برای ما مردم و مخصوصا فرزندان ما گام برداشته و به موفقیت بسیار بزرگی دراین زمینه نیز دست یابد ..

متاسفانه نمیتوانم بیش از این به نوشتن ادامه دهم و حتی بیش از اینهم نمیتوانم مقدمه چینی نموده یا سخن بگویم لذا مجبورم بروم سر اصل مطلب ..

اصل مطلب و اینکه دولت ما تا چه اندازه بتواند آنرا اجرا نماید یا در اجرای آن ازخودگذشتگی نموده و با تمام توان کمر به اجرای آن ببندد ..؟؟
سوالیست که فعلا همت بلند ایرانی و آینده پاسخ آنرا میدانند ..

بهرحال این طرح را در یک مثال یا داستانی تخیلی و بصورت بسیار کلی بیان خواهم نمود تا آنانکه باید بگیرند انشاا... و بخوبی آنرا درک نموده یا بگیرند ..

در جاده درحال رانندگی هستیم یا هستم ..
در مسیر {اوایل راه یا اواسط آن یا اواخر آن فرقی نخواهدداشت فقط نامش جاده و در حوره غیرشهری یا وزارت راه و ترابری خواهدبود}
درمسیر ، دو نفر که بظاهر از کارکنان وزارت راه میباشند با نشان دادن یا بلند نمودن پرچمهایی تقاضای کاستن سرعت را مینمایند .. {ازاین دست اتفاقات در طول جاده ها زیاد پیش آمده مخصوصا برای تعمیر و بازسازی جاده یا پلها یا آسفالت یا موارد دیگر} کمی جلوتر پلیس راه را نیز میبینم که از من {یا همه رانندگان،فرقی نمیکند} تقاضای کاستن سرعت را دارد ..
سرعت را باید به حدود 20 ال 30 کیلومتر کاهش میدادم .. کمی جلوتر هم جمعیت بسیاری را دیده یا میبینم .. جمعیت بسیاری را میبینم که در طول راه و در دو طرف جاده پراکنده شده یا پراکنده میباشند .. خوب که دقت میکنم کمی هم تعجب مینمایم ..!!؟؟
کمی تعجب مینمایم یا مقداری متعجب میشوم و نه از خود جمعیت که ..؟؟

قصد دارم تا بکشم کنار و از یک نفر علت را جویا شوم .. اما پلیس و نیروی انتظامی گویا اجازه توقف را نمیدهند ..

اما علت تعجب .. همچنان که به حرکت خود ادامه میدادم ، در طرف راست جاده کودکانی بین سنین 7 الی11 ساله {اول تا پنجم} توجهم را بخود جلب نمودند و در طرف دیگر جاده مردانی با لباس زندانیان ..!!
{زندانیان با لباس زندان و البته به اضافه تعدادی دیگر که باید باشند}
{و البته تعدادی از نوجوانان مدارس و زندانیان بصورت جداگانه و نوبتی و منطقه ای}

بخانه که میرسم {فرقی نمیکند به یک دوست مطلع که میرسم موضوع را بعد از حال و احوال به او میگویم و اتفاقا اینبار رفیقم است که با تعجب سوال مینماید ..
مگر نمیدانی ..؟؟
سوال میکنم چی را ..؟؟

میگوید طرح ملی جمع آوری زباله های سطح جاده ها با مشارکت مشترک 1 وزارت آموزش و پرورش از یکسو و 2 سازمان زندانها از سوی دیگر و حمایت مالی سازمان حفاظت از محیط زیست و وزارت راه و همچنین حمایت اداره کل جنگلها و منابع طبیعی وزارت جهاد و پشتیبانی نیروی انتظامی و پلیس راه یا ..

بطور مشروحتر..کودکان و نوجوانان مدرسه ای در دو مقطع دبستانی و راهنمایی از یک سو و گروهی از زندانیان از سوی دیگر ..
و البته زندانیانی که هم اخلاق خوب آنها مورد تایید مسئولان زندان قرارگرفته و هم جرمشان بسیار ناچیز و اندک بوده و هم سندهای محکم و معتبر از آنان گرفته اند که ..؟؟
که البته خدا بدهد برکت انگار این دوست من خودش یک پا کارشناس هم میباشد .. دوستم نیز کارشناسی خودش را بنحو احسن انجام داده و اضافه مینماید: البته نیازی به این آخری هم نبوده چون مثلا جرم بیشتر آنها چکهای برگشتی با مبالغ 500 هزارتومان تا 1 میلیون تومان بوده که احتمالا قرار هم شده بعدازهمکاری دراین طرح بزرگ و بعنوان پاداش،انسانهای خیر و چنانچه لازم بود جرایم آنهارا پرداخت نموده و آنان را از زندان آزاد نمایند {یا حداقل از شاکیان آنان رضایت موقت گرفته تا ..}

بنابراین فقط منظور این بوده که حتما بایستی در کنار بچه های مدرسه ای ، یک مجرم و زندانی هم وجود داشته باشد ..

یک مجرم و زندانی به دو دلیل ..

1 تا فرزندان دبستانی از همین کودکی بدانند و بیاموزند که برای حفظ بهداشت و محیط زیست حتی زندانیان داخل زندان نیز داوطلبانه حاضربه همکاری در این طرح بزرگ و ملی شده اند و ..
2 و از طرفی و در مرحله دوم طرح نیز نوجوانان بین 11 الی 13 تا 14 ساله هم در این طرح شرکت داده خواهندشد تا آنان نیز که در سنین بسیار خطرناک انحرافات اخلاقی و اجتماعی قرار گرفته یا قرار دارند بخوبی بدانند که اگر در جامعه مراقب خود نباشند و فریب شیطان یا انسانهای نااهل را بخورند عاقبتشان غیر از زندان و زندانی شدن نخواهدبود}} {فاصله به اندازه از این طرف جاده تا آن سوی جاده}

او ادامه میدهد ..
اتفاقا تلویزون و رادیو و مجلات چقدر روی این طرح تبلیغ کرده بودند شما چطور نشنیده بودید ..؟؟
گفتم رفیق تو که خودت میدانی که من کی تلویزیون و رادیو گوش میدهم ..؟؟ تو که خودت میدانی رفیق،من فقط عشق ماهواره .. {البته این تکه برای شوخی و مزاح بین این دو دوست بود چرا که دراینصورت آن دوست میتوانست مجددا بگوید اتفاقا شبکه های ماهواره ای نیز دراین مورد زیاد سخن رانده اند و یا ..؟؟}

{3}
باری اجرای یک طرح بزرگ ملی فرهنگی با کمترین هزینه بدلیل شرکت دانش آموزان و زندانیان بمنظور جمع آوری زباله های دو طرف جاده های کشور و با هدف ..؟؟
{ایجاد فرهنگسازی برای فرهنگ شدن یک اقدام زیست محیطی در راستای امر : نظافت نشانه تمیزی و ایمان میباشد}
1 زیباسازی چهره جاده های ایران مقابل دیدگان گردشگران خارجی که خدایی نکرده عده ای از این منظره بس تاسفبار عکس نگیرند تا ببرند کشورشان و این عکسها را نشان هموطنانشان داده و بگویند فلان کشور در واقع اینچنین مردمی هستند و دین و مذهبشان هم درواقع همین بوده و خواهدبود و هرچه غیر ازاین بگویند فقط شعار است و ظاهر قضایا ..
2 فرهنگسازی برای کودکان زیر 11 سال از یک سو و نوجوانان زیر 14 سال از سوی دیگر و با این شعار که در هر صورت به محیط زیست خود اهمیت بدهیم که با مشارکت نوجوانان با هدف اجرای هدف اول در کنار برحذر داشتن آنان از گناه یا جرم که اگر در منجلاب دوستان نااهل گرفتار آیید {یا از کانون گرم خانه و خانواده خود جدا شده یا دوری نمایید} انتظار و عاقبتی بهتر از زندان و زندانی شدن در انتظار آینده تان نخواهدبود و ..؟؟ {و مصداق همان باور قبلی که برای داشتن یک زندگی خوب و سالم یا زندان و زندانی شدن،فقط به اندازه پهنای یک جاده یا چند قدم از اینسو تا بدانسو فاصله بیش نیست}

و البته شعار اصلی این گروه :

با خانواده و در کنارخانواده تا موقع ازدواج و تشکیل خانواده {که البته بعداز ازدواج هم میفتند زیر دست همسران مهربان خود و حالا اگرجرات داشتند خطا یا خلاف نمایند..؟؟}{البته اینهم فقط برای مزاح بود}

دوستم درپایان و با خوشحالی اضافه نمود یا مینماید : راستی امیر صالح و امیر محمد منهم با امضا و رضایت من در این طرح بزرگ شرکت کرده اند .. میگویم خوش بحال تو که زود ازدواج کردی و بچه هاتم الان همگی مدرسه ایند نه مثل من که هنوز اندرخم یک کوچه مانده ام ..
... ... ...
دیگه بیشتر ازاین نمیدانم چه باید بنویسم یا چگونه بنویسم .. خلاصه وظیفه اولیه بیان آن بود چون واقعیتش این است که با چندین سال گشت و گذار در جاده های کشورم تنها چیزی که عذابم میداد دیدن بعضی صحنه های بسیار وحشتناک از تجمع پلاستیک در انواع آن بود که از بسکه راجب آن فکر نمودم که چگونه میشود اینهمه زباله را از سطح جاده های کشورمان جمع آوری نموده جوری که کمترین هزینه را هم داشته باشد ..؟؟ جوری که در حد شعار باقی نماند ..؟؟ جوری که بطور سلسله وار و هرساله هم قابل اجرا باشد ..؟؟ جوری که دارای تنوع و فرهنگسازی هم باشد ..؟؟ جوری که ..؟؟ جوریکه ..؟؟ که البته بعد از اجرای چندمرحله ای یا چندساله آن ، بجایی برسیم که دیگر نیازی به اجرای آنهم نداشته باشیم .. یعنی همین کودکان و نوجوانان اینک بزرگسال شده و اینبار آنان اند که پشت رل یا فرمان این اتومبیلها نشته اند و .. ؟؟

و اگر ما ایرانیان با خودمان تعارف نداشتیم و هم اکنون نیز تعارف ننموده و این طرح بزرگ و ملی را و علیرغم تمام بودجه و هزینه های سنگینش حتی و با جزم اراده ای پولادین {والبته مرور آن} بمورد اجرا گذاشته یا بگذاریم احتمالا دیگر نیازی به اینهمه خوردن جوش و غصه و تحمل اینهمه حقارت از دیدن چنین مناظر و عکسهایی نداشته و نخواهیم داشت ..

{علت ایجادانگیزه و طرح}
بهرحال بفکر این بودم که چکار باید کرد تا ضمن زیبانمودن چهره جاده های کشورمان،آبرویمان هم جلوی گردشگران خارجی بر باد فنا نرود که ..؟ که یکدفعه این فکر یا ایده بذهنم رسید {والبته نه به این سادگی و راحتی ها اما بالاخره آخر و انتها و عاقبتش شد فعلا این} اما خدا و انسانهای فعال درزمینه فکر و ذهن و طرح و ایده و داستان نویسی و فیلمسازی و .. و ازاین دست خود بخوبی میدانند که احتمالا چه فراز و نشیبهایی پشت سر گذاشته شده یا خواهدشد تا یک طرح و ایده ، این طرح و ایده گردد و ..؟؟
والبته ادعای بی نظیر نداشتنش را هم نداشته و نخواهم داشت که هیچکس نمیتوانست چنین طرح و ایده ای را حتی بعد از سالها فکر و تحقیق حتی گروهی و دسته جمعی خلق نماید یا حتی این طرح را بهتر و بیشتر ازاین گسترشش دهد ..

{توضیحات اضافی}
بهرحال دولت هم اگر قرار است از مجلس کمک بگیرد برای تصویب و اجرای این طرح بزرگ ملی،فرهنگی {یا نمونه چنین طرحهایی} ..؟؟ نمیدانم ..
اگر میخواهد هنوز کمی رویش تحقیق بیشتری نماید ..؟؟ نمیدانم ..
اگر و اگر ..؟؟ اما خودم که الان حدود 5 سال است که بر روی آن کار و تحقیق و فکر نموده ام و احتمالا هم آنقدر بالا و پایینش نموه ادم تا به اینجا رسیده که فعلا رسیده {یا آخرش شد این که خدمتتان عرض نمودم} {و البته بی مزد و بی پاداش،چون خداییش پرواضح خواهدبود که حداقل یک میلیونها بودجه و هزینه میطلبید اگر دولت میخواست خودش چنین طرحی را بعد از ماهها کارکارشناسی و حق ماموریت و چی و چی پیدانموده یا با چنین روش یا شیوه ای میخواست حتی آنرا انجامش دهد}

{نکته پایانی}
یک کار بسیار بزرگ فرهنگی و ملی که هم مرا و همه کودکان یک کشور را از کودکی با تمیز نگاهداشتن محیط زیست آشنا نموده و خواهدنمود و هم ..؟؟
و هم از نوجوانی و به عینه مرا از کارخلاف برحذر داشته و بلکه مینرساندند {که با دیدن زندانیان در لباس زندان و از نزدیک {والبته بدون تماس و سخن} میتواند خود انگیزه ای شود برای ترس قشر جوان و نوجوان ما از گناه یا کارهای خلاف قانون چون این دیگه شنیدن نبود یا دیدن فیلم و تئاتر و تلویزیون یا شنیدن قصه و داستان و رمان هم نبود بلکه واقعیتی بود واقعی و حقیقی از عاقبت کار شر یا خلاف که هم اکنون و دقیقا هم در آنسوی جاده در مقابل دیدگانمان قرار گرفته است}

پایان..
با تشکر مجددا از شروع کننده {یا استارتر محترم} و عذرخواهی بدلیل یا طولانی بودن یا بیخودی بودن احتمالی این طرح یا نوشتار و درنهایت، گرفتن و هدردادن وقت گرانبهای تعدادی ازدوستان .. بهرحال امید عفو .. بالاخره گفتیم شاید مورد پسندواقع گردید و آنرا عملی نمودند {نمیگویم ایرادی نخواهدداشت و نمیگویم هم پراز ایراد است فقط میگویم خدا بزرگ است،حداقل من سعی خودم را کردم}

{باسپاس}

تارک دنیا;486604 نوشت:

زباله‌هایی که از پشت رل می‌آیند

شیشه ماشین را پایین می‌دهیم. بطری آب، ته‌مانده سیگار، پوست میوه و تخمه، پاکت چیپس و پفک را هر جا که دستمان برسد، پرت می‌کنیم. "شهر ما ، خانه ما" برای خیلی از ما فقط در حد یک شعار خنده دار مانده که هر کجا ضرورتش را احساس کنیم آن را به عنوان دم‌دستی‌ترین شعاری که نشان دهد چقدر شهروند قانونمداری هستیم، خرج می‌کنیم.

با نزدیک شدن به نوروز و افزایش مسافرت ها این معضل نیز بسیار بیشتر مشاهده میشود.

تعارف نداریم و نمی خواهیم خودمان را گول بزنیم، آیا جز تلی از آشغال در جنگل ها ، مراتع ، ساحل ها و کوهپایه ها می بینید؟! این زباله ها را نه مریخی ها بر پهنه طبیعت ایران ریخته اند و نه پای استکبار جهانی در میان است ؛ ما مردم با فرهنگ این کار را کرده ایم ، همان هایی که به زیبایی از گذار به دموکراسی سخن می گوییم ، با معنویت تمام نماز اول وقت می خوانیم و با هیجان ، از سفرهایمان به خارج تعریف می کنیم که حتی سگ ها هم از چراغ قرمز عبور نمی کنند!
بعد هم از قوطی نوشابه گرفته تا پلاستیک و بقایای مواد غذایی را در اطراف جایی که از آن لذت برده ایم می ریزیم و خوشحال و خندان به خانه هایمان برمی گردیم که چه خوش گذشت!
یک زمانی هست که کسی زباله ای در دل طبیعت می ریزد و نمی داند که چه جنایتی در حق طبیعت و نسل های آینده می کند. چنین کسی را حداکثر باید نادان نامید ولی وقتی که سال هاست آموزش داده می شود که زباله ها را بر طبیعت تحمیل نکنید چون 300 سال طول می کشد تا یک ظرف پلاستیکی تجزیه شود و به طبیعت بازگردد ، باز هم شاهد "گستردگی ملی زباله ریزی در طبیعت" هستیم چه باید بگوییم؟!

آیا واقعاً کار سخت و شگفت انگیزی است که هر خانواده ، کیسه زباله ای با خود ببرد و زائدات تفریحش را در آن بریزد و به سطل زباله منتقل کند؟! آیا این کار ساده تکنولوژی پیچیده ای می خواهد که بر اثر تحریم ها به آن دسترسی نداریم؟!


همه ما به خوبی می دانیم به عنوان شهروندان یک شهر باید خیابان ها و کوچه های شهری را که در آن زندگی می کنیم مانند خانه خود بدانیم و شاید کمترین کاری که از دستمان برمی آید هم این باشد که چهره شهرمان را با انداختن زباله روی زمین نازیبا نکنیم، اما خیلی از ما در این زمینه کوتاهی می کنیم.
یکی از راههای مناسب برای خودداری از این کار استفاده از کیسه های زباله خودرو هست که هم باعث کثیف نشدن داخل خودرو می شود و هم نیازی به پرتاب زباله به بیرون از ماشین نیست.

براساس قانون جدید رسیدگی به تخلفات رانندگی ریختن اشیا و ضایعات در سطح معابر به عنوان تخلف رانندگی محسوب شده و راننده متخلف باید متناسب با نوع تخلف، جریمه های 300 ‏، 400 و 500 هزار ریال بپردازد. اما تا زمانی که فرهنگ عمومی اصلاح نشود وضع این قوانین تاثیر زیادی ندارد.
پرتاب اشیا و زباله از داخل ماشین به خیابان علاوه بر اینکه چهره بسیاز زشت و زننده ای برای هر بیننده این صحنه دارد ، میتواند به دلیل ناتوانی راننده در کنترل وسیله نقلیه با مواجه شدن ناگهانی با اشیا و ضایعات موجود در سطح معابر باعث تصادفات خطرناکی شود.

جریمه زباله ریزها در برخی کشورها

برخورد با زباله ریزهای شهری شاید در نظر بسیاری از شهروندان ساده و کم اهمیت به نظر برسد، اما در بسیاری از کشورها جریمه ریختن زباله در سطح شهر آنقدر سنگین است که اگر آن دسته از معدود شهروندان متخلف ما در آنجا زندگی می کردند شاید مجبور بودند بابت پرتاب کردن زباله در سطح شهر بخش قابل توجهی از حقوق شان را بپردازند.

چندی پیش در منطقه "زی لاند" کشور هلند مردی که سیب خورده و آن را از ماشین بیرون پرت کرده بود به 2200 یورو جریمه محکوم شد و جالب تر این که شبکه های مختلف تلویزیونی ده ها بار تصویر او را نشان داد!

ریختن زباله در این کشور جریمه مالی سنگینی دارد و اگر شهروند متخلفی پول نداشته باشد باید به زندان برود؛ در کشور کره جریمه ریختن اندکی زباله در خیابان برابر با 11 تا 13 درصد پایه حقوق یک کارمند است؛ در سنگاپور ریختن زباله در معابر عمومی جرم محسوب می شود و پلیس می تواند فردی را که در معابر و خیابان ها آشغال ریخته جریمه کند.

جالب تر این که اگر فردی سه بار به دلیل کثیف کردن خیابان ها، توسط پلیس سنگاپور جریمه شود برای بار چهارم دولت او را مجبور خواهد کرد یکشنبه با پیشبندی که روی آن عنوان �من شهر را کثیف کرده ام� نوشته شده است، خیابان های شهر را جارو کند.

در انگلیس نیز پلیس رانندگانی را که از خودرو زباله به بیرون پرتاب می کنند، جریمه می کند.

در ژاپن هر کس که کوچک ترین زباله یا حتی آب دهان را در معابر عمومی بریزد ۸۰ تا۱۶۰ ین جریمه می شود.

"کمتر از دو هفته تا تعطیلات نوروز و سفرهای نوروزی باقیست. شاید این مطلب تلنگری باشد برای آنهایی که فقط ادعای بافرهنگی دارند!"

ب

با سلام وتشکر از شما .
در ابتدا باید اشاره شود : به یقین اصل طرح این مسله بسیار خوب ونشانه ذوق وزیبا پسندی است .ولی باید توجه داشت :
یکی از علایم افراد با فرهنگ این است که همواره کلامش را با سلام آغاز می کند .
دوم این که دربیان بدی ها حد اعتدال را مراعات می کند وخوبی ها را در کنار آن مطرح می کند .
سوم این که از کفار تمجید نمی کند وتوصیه نمی کند که باید از آنها فرهنگ آموخت به گفته حافظ پارسی گو :
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد :Gol: آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
همه آن کشورها بدلیل فقر فرهنگی با سگ که کثیف ترین حیوان است همواره سر وکار دارد و از گشت کثیف ترین حیوانات استفاده می کنند وبه طهارت توجه ندارند گرچه حسب ظاهر شک پوش هستند .
جناب تارک دنیا از شما که (( تارک دنیا)) هستید شایسته نیست از اهل دنیا تا این اندازه تجمید نماید .
الته باید به آن امر توجه نمود ولی به این استدلال که :
در مورد نظم و نظافت خانه و زندگی و محل کار روایات زیادی با بیان های مختلفی وارد شده است . برخی روایات به نظم یا نظافت به طور کلی توصیه نموده اند مثل روایت منقول از امیر المؤمنین علیه السلام که به فرزندش امام حسن (ع) و همه انسان ها به رعایت نظم در امور توصیه می کند (1) وقتی نظم را قرین تقوا قرار می دهد ، گویا این پیام را می خواهد القا کند که یکی از مصادیق تقوا داشتن نظم « فی الامر » است . «الامر » همه عرصه های زندگی مادی و معنوی ، فکری و فیزیکی انسان از جمله ایجاد نظم و انضباط در منزل را در بر می گیرد.
یا از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده که فرمود: خدا زيبايى، و زيباسازى و زيبا گرايى را دوست مى‏دارد، و تيره روزى، و تظاهر به تيره روزى را دوست نمى‏دارد، و به درستى كه خداى عزّ و جلّ، وقتى به بنده‏اى نعمتى عطا كرد دوست مى‏دارد كه اثرش را در او ملاحظه كند. عرض شد: چگونه؟فرمود: لباسش را نظيف مى‏كند، بوى خوش بكار مى‏برد، خانه‏اش را زيبا و مرتب مى‏سازد [آن را آراسته مى‏كند] و حیاط خانه و آستانه و دم در آن را جارو مى‏كشد، این ها و روشن كردن چراغ، قبل از غروب آفتاب فقر را مى‏برد و روزى را فراوان مى‏سازد.(2)
امير المؤمنين على (ع) فرموده است چند چیز است که باعث فقر و تنگدستی می شود از جمله آن ها جارو نکردن منزل و پاك نكردن و دور ننمودن تارهاى عنكبوت از خانه و باقى گذاردن زباله و خاكروبه در خانه است. (3)

پی نوشت ها :
1. بحار ، ج 42 ، ص 256.
2. درر الاخبار ، اثر سید مهدی حجازی ، سید علی حجازی و خسرو شاهی ،ص563 .
3. روضة الواعظین ،اثر دکتر محمود مهدوی دامغانی ، نشر نی ، ص 717.

باسلام..

{ضمن عرض تسلیت بمناسبت شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا {س} که بسیارمظلومانه بشهادت رسیدند}

یادم میاید دوستی میگفت:چکار باید بکنیم تا فرهنگ مردم بالا برود ..؟؟
یا چکار بکنیم تا مردم ما با فرهنگ و با تمدن شوند ..؟؟
او میگفت:واقعا مشکل بی فرهنگی ملت از کجا آمده یا میاید ..؟؟

و من رفتم پیش نانوا و گفتم مشکلت چیست ..؟؟

گفت این مردم ..
گفتم چرا ..؟؟ گفت:به این دلیل که اصلا انگارعقل و شعور ندارند .. یا میخواهند نان خوردشان را هم قرضی ببرند یا به حق یکدیگر احترام نمیگذارند و این میخواد سر اون را کلاه بگذارد و اون یکی سر این یکی را و یا اون میگه نوبت منه و اون یکی میگه نوبت منه و حتی ممکن است دعوایشان هم شود یا بدتر اینکه پولشان را مجاله کرده و میدهند تحویل و ..؟؟ و ازاین دست مشکلات و درده دلها .. {اینک این مشتری ها و این مردم .. قصاب،خیاط،بقال،سوپری،لاستیکفروش،عطار،آرایشگر،راننده تاکسی،راننده کامیون و تریلی،مهندس،دکتر،کارگر،کارفرما،کارمند و .. ویا همسران وفرزندان اینها و ازاین دست}

رفتم پیش قصاب و راننده تاکسی و خط واحد و کارمند بانک و شهرداری و عوارضی و .. و گفتم شما مشکلت چیست ..؟؟

هر یک گفتتند امان از دست این مشتریها و این مردم ..
گفتم چرا به چه دلیل ..؟؟
گفتند به این دلیل که ..؟؟

و رفتم پیش خیاط و کارگر و کارفرما و دکتر و مهندس و راننده کامیون و لاستیک فروش و سوپری و عطاری و بقالی و ..

و همه گفتند امان از دست این مشتری و اون مشتری و این مردم و اون مردم و ..؟؟
و عجیب این بود که هیچیک نگفتند امان از دست خودم یا امان از دست خودمان یا امان از دست ..؟؟

امان از دست ما {ما} ما مردم ..

و واقعا انگار ما خودمان تافته جدابافته بودیم اما نمیدانیم که این فقط ظاهر قضیه است و این فقط نظر ماست و واقعیت این است که از نظر همان مردم نیز ما مردم هستیم و بلکه ازنظر آنان،ما نیز مردم بسیار بی تمدن و بی فرهنگی نحسوب خواهیم شد ..

این شد که تصمیم گرفتم از این پس خودم را هم جزو مردم بحساب آورده و بیاورم و از این پس دیگر نگویم امان از این مردم و بلکه بگویم : امان از دست ما ملت یا ما مردم ..
و ازاین پس بگویم:واقعا چرا ما مردم اینهمه بی فرهنگ و بی تمدن و .. و فلان و فلان شده ایم ..؟؟
و واقعا چکار باید بکنیم تا ما مردم،مردم و انسانهای با تمدن و بافرهنگی شویم ..؟؟

ما مردم .. ما مردم ..ما ..؟؟

{باسپاس}

سلام
وقتی که میزان مطالعه عمومی روزانه با احتساب کتب درسی و کمک اموزشی و دانشگاهی و رمان و... در ایران در حد یکی دو خط باشه , همین که فعلا میتونیم تو خیابونها راه بریم باز جای شکرش باقیه!
-------------------
فرهنگ یاد دادنی , دستوری , زوری , التماسی و..........نیست.
وقتی با فرهنگ میشیم که بطور متوسط در ایران هر کسی هر ماه یک کتاب بخونه.
وقتی با فرهنگ میشیم که حد اقل به تعداد بانکها در سطح شهر کتابخانه و کتابفروشی داشته باشیم.
وقتی با فرهنگ میشیم که کنار کادوهایی که میدیم , کتاب هم جائی داشته باشه.
وقتی با فرهنگ میشیم که تو مخارج ماهانه خانه کتاب هم جائی داشته باشه.
وقتی با فرهنگ میشیم که پولی که برای لوازم آرایش در کشور داره حروم میشه صرف تولید و مصرف کتاب بشه!(شتر در خواب بیند پنبه دانه:Cheshmak:)
---------------
وقتی با فرهنگ میشیم که دغدغه اصلی کشور فرهنگ باشه!
---------------
وقتی جلوی دکه روزنامه فروشی می ایستید به تیتر روزنامه ها دقت کنید,80% موضوع اقتصاده حالا روزنامه از هر دست که باشه!
واسه همین هم ماشینها و خونه ها هر روز مجللتر میشه ولی فرهنگ هموم فرهنگه!
یعنی اون شخصی که دیروز از پنجره پیکان 48ی پوست موز مینداخت وسط خیابون , امروز از داخل یه ماشین 400 میلیونی همون کارو میکنه!

موفق باشید:Gol:

باسلام..

عارف";490080 نوشت:
یعنی اون شخصی که دیروز از پنجره پیکان 48ی پوست موز مینداخت وسط خیابون , امروز از داخل یه ماشین 400 میلیونی همون کارو میکنه!

ضمن تقدیر و سپاس از فرمایشات خوب و قابل تامل شما .. فقط ذکر همین یک نکته کافی ست تا ..؟؟

1 تا اولا هیچ دولت و مسئول و دلسوزی مقوله بی فرهنگی یا کم فرهنگی یا فقر فرهنگی یک ملت {مثلا ایران} را بخود یا نظام مقدس الهی مان نگیریم و بهمین خاطر چه خوب که این مسئله یا مسائلی از این دست را سیاسیشان ننماییم {تا انشاا...همه بتوانند بخوبی حرف دلشان را بیان نموده و راهکارهای مناسب ارائه دهند چه دراین مقوله و تاپیک چه در هر مسئله و تاپیک و جای دیگر .. و از طرفی نیز قرار نیست هرکس هر طرح و ایده ای که ارائه نمود فورا مورد قبول واقع گردد {مانند خودم و سرکار خانم تارک دنیا} و گاهی اوقات همین طرح و ایده خود باعث تولد دهها طرح و ایده مناسب و خوب دیگر خواهدشد که مسبب اولیه اش در واقع همان ایده های اولی یا اولیه خواهندبود{ازاینرو جا دارد تا مجددا از شروع کننده یا خالق این تاپیک تشکر و قدردانی گردد}

2 بی فرهنگی یا فقر فرهنگی میتواند کاری به وضعیت مالی یا ظاهری انسانها یا شهروندان نداشته باشد و این یعنی هرکس که با کراوات یا اتومبیل گرانقیمت داخل خیابانها ظاهر شد نشانه مطمئنی بر شخصیت باطنی او نخواهدشد{ضمن اینکه ممکن است نشانه شخصیت والای ایشان نیز باشد}

3 و فعلا و دست آخر اینکه برای فرهنگ یک ملت بایستی که فرهنگسازی صورت بگیرد و احتمالا فرهنگسازی نمیتواند با زور اسلحه و یا با طرحهای ضربتی و زودگذر همراه باشد {ضمن آنکه بی تاثیرهم نخواهندبود} اما و در نتیجه ..؟؟

4 برای یک ملت یا گروه یا مردمی کم فرهنگ که درحال زاد ولد و ازدیاد نسل هم میباشند و احتمالا دارند این فقر و کمبود فرهنگی را مانند دهها اخلاق و اعمال منفی و از طریق انتقال صفات یا ژن ها بفرزندان معصوم خود منتقل مینمایند باید که اقدامی درازمدت انجام داد که درهمین راستا و بر همین مبنا این طرح و ایده ذکرشده {ارسال شماره 12 که البته قابل تغییر و تحول هم خواهدبود} شکل گرفته یا متولد گردید تا همجوار و همراه با طرحهای ضربتی زودبازده احتمالی،طرحهای درازمدت فرهنگی دیربازده اما اصولی و اساسی و زیربنایی نیز مد نظر بوده تا بتوانند نسلهای آینده ما را به رشد و کمالی از نظافت و فرهنگ پاکیزگی کشورخود برسانند که در آنزمان دیگر نیازی به هیچ طرح یا طرحهای ضربتی زودبازده هم احساس نگردد و این شعار همواره در روج و ذهن و جسممان ریشه دوانده و جای گرفته باشد که : نظافت و پاکیزیگی درون و برون ما تواما ، نشانه ایمان و در واقع،شخصیت برون و درون ما خواهدبود}
و ذکر نکته آخر و بلکه مهمتر اینکه مشکل برخی از ما مردم و دولتها این است که اصلا بفکر آینده درازمدت در زمینه مسائل فرهنگی و فرهنگسازی نیستیم و اگر باشیم در حد شعار و بی اعتقاد به دیدن نتایج آنها .. بعنوان مثال تا بحال چکارها یا اقداماتی جهت تسویه خونی یک ملت مانند ایران انجام گرفته ..؟؟ احتمالا هرچه بوده نصایح و امربه معروف و نهی ازمنکر دولتها و والدین و بزرگترها بوده که نتایج همه آنها یا همگی آنها نیز مقطعی و زودگذر و حتی بی ثمر و حتی اگر نخندیم یا تعجب نکرده و باورش هم نماییم ، با تاثیراتی بسیار منفی تر همراه بوده اند {که اخلاق و رفتار امروز همه قشرها و مخصوصا نوجوانان و در هر سطوحی خود گواه این مدعاست که مثلا نوجوان با یک نصیحت دلسوزانه پدر یا مادر یا بزرگتر خود در رابطه با مثلا سیگار یا مواد مخدر لج نموده و بلکه خود را حتی معتاد هم مینماید که چی ..؟؟ که چرا تو جلوی جمع یا فلانی مرا نصیحت نمودی مگر من بچه یا احمق بودم یا ..؟؟ یا از این دست مثالها و بهانه ها} و متاسفانه من تاکنون ندیده یا نشنیده ام که دراین مملکت {یا احتمالا هر مملکت دیگری به عینه} کسی به این فکر یا مهم اشاره نموده باشد که چه کاری میتوانیم انجام دهیم که درب همه نصایح و مخصوصا نصایح رودرو دولت و ملت یا والدین و فرزندان یا بزرگترها و کوچکترها برای همیشه تاریخ {مگردرموارد استثنایی} بسته گردند جوری که همه شهروندان مانند یک ماشین و بطور اتوماتیک هریک کارخودشان را بخوبی و زیبایی بلد باشند و هیچکس بفکر کلاه گذاشتن بر سر هیچ هموطن و انسانی نباشد ..؟؟ {آیا چنین راهی یا راه حلی وجود نخواهدداشت ..؟؟ بنظر خودحقیر که .. ؟؟
احتمالا خیر و بلکه مطمئنا و بطور قطع به یقین و با شناختی که از خداوند و انسان و مخصوصا قدرتهای اعطایی به انسان و همچنین،نحوه خلقت پیدا نموده ام ، بله وجودخواهدداشت و تنها با .. 1 علاقه .. 2 وقت و زمان .. 3 بودجه .. 4 تلاش و پشتکار با کمی صرف صبر و حوصله میتوان انتظار پیداشدن یک طرح و ایده کاملا علمی در این زمینه {تغییر صفات از منفی به مثبت} را داشت ..

که البته میطلبد تا به همه موارد شماره گذاری شده و مخصوصا این آخری ها {پشتکار توام با صبروحوصله} برای رسیدن به موفقیت یا تضمین آن شدیدا پایبند بود که زود هم جا خالی ننماییم یا که دلسرد نگردیم {بهرحال من به دولت یا وزارت بهداشت {یا سازمان تازه تاسیس شده بهداشت جسمی و روحی خانوار تشیع یا ایرانی} قول و تضمین میدهم که مطمئنا یک راه اساسی و بسیارخوب و علمی در این زمینه وجود خواهدداشت {فقط ذکر این مهم که احتمالا اجرای آن زمانبرخواهدبود که بایستی ما مردم یا ملت از 20 الی 50 سال منتظر بازدهی و نتایج مفید آن طرح اجرایی باشیم}

{و البته لازم به توضیح هم نبوده و نخواهدبود که خواننده فهیم خود بخوبی درخواهدیافت که تایید و تاکید اطمینان بخش صرفاجهت تایید و تاکید بر خواستن و توانستن قیدگردیدند و داشتن یا پیدانمودن حتی این اطمینان و امید که از انسان و حتی ما ایرانیان هرکاری حتی ""تغییرآینده انسان درگذشته انسان"" یا بعبارتی جزئی تر
""کشف چگونگی تغییر آینده هر انسان"" {آینده اخلاقی} که تنها درگذشته همان انسان و همراه با مواردی چندمیسرخواهدبود نیز بر خواهدآمد که با درنظرگرفتن این موضوع یا حقیقت،دیگرجمع آوری مشتی زباله و حتی جلوگیری از تولدهای زشت و نازیبا و چنین تولدهایی برای چنین ملتهایی ازجمله ملت ما،کارپیش پا افتاده ای محسوب خواهدشد..انشاا...}

{باسپاس}

بعد از خواندن پستهای جناب اینده یاد این مساله افتادم

یک توریست خارجی میاد ایران و چند ماهی اینجا می مونه
بعد که بر می گرده ازش می پرسن مردم ایران رو چطوری دیدی ؟

می گه 70 میلیون دزد دارن با خوبی کنار هم زندگی می کنند :khaneh:

دل ارام;490292 نوشت:
بعد از خواندن پستهای جناب اینده یاد این مساله افتادم

یک توریست خارجی میاد ایران و چند ماهی اینجا می مونه
بعد که بر می گرده ازش می پرسن مردم ایران رو چطوری دیدی ؟

می گه 70 میلیون دزد دارن با خوبی کنار هم زندگی می کنند :khaneh:

از شما انتظار نبود!
او بیگانه بود وشما آشنا
....بیگانه اگر میشکند حرفی نیست من در عجبم دوست چرا .....

عارف";490296 نوشت:
از شما انتظار نبود!
او بیگانه بود وشما آشنا
....بیگانه اگر میشکند حرفی نیست من در عجبم دوست چرا .....

خوب من به حرفش اعتقاد دارم واقعا راست گفته
متاسفانه :Ghamgin:

[="DarkSlateBlue"]باسلام..

دل ارام;490292 نوشت:
یک توریست خارجی میاد ایران و چند ماهی اینجا می مونه
بعد که بر می گرده ازش می پرسن مردم ایران رو چطوری دیدی ؟

می گه 70 میلیون دزد دارن با خوبی کنار هم زندگی می کنند

البته این سخن درواقع بیشتر شبیه یک ضرب المثل بوده یا شده که دست برقضا ازخیلی سال پیش نیز ورد زبانها گردیده و بیشتر هم درمحافل نوجوانی و جوانی که غیرت و تعصب وطن دوستی به حد بسیاربالایی میرسد گفته میشود که شاید تلنگری باشد برای بیداری ما مردم اما ..؟؟

اما بازهم معتقدم که : درد که از حد و توان گذشت باید فقط دکتر و بیمارستان آنرا معالجه نمایند و در زمینه فقر فرهنگی ما مردم که احتمالا بیشترین آن نیز ناشی از فقر مالی ما مردم در برطرف نمودن نیازهای برحق و یا گاه ناحق خود و خانواده و همسر و فرزند هم بوده فقط دولت است که علاج درد را در دستانش خواهدداشت و در واقع فقط دولت میتواند مرض فقر فرهنگی یا سلولهای تخریب شده ذهن و جسم بیمار ما را علاج و ترمیم نماید فقط به شیوه ای که عرض نمودم ..

{البته متنی که قصدارسال آنرا داشتم که مقداری دلایل اثبات مطالب بالا را درون خود داشت کمی طولانی بود ازاینرو حذف گردید فقط در تایید قدرت دولتها برای برطرف نمودن فقر و کمبود ارزشهای اخلاقی یک جامعه همین مقدار بس که میتوان فقط بهمین مقوله یا مشکل زباله ها در سطح جاده ها و جنگلها و حتی بیابانهای کشور اشاره نمود که همه یا اکثرا هم بدست مردم یا توسط خود مردم بوجود آمده اند و .. و البته که دولت اگرچه قدرت حل را داشت یا دارد اما متاسفانه راه حل را نداشته یا ندارد که انشاا... این تاپیک و این ارسال دوستان جرقه ای گردد برای یک حرکت و خیزش بزرگ و عمومی در برطرف نمودن فقر فرهنگی و البته بصورت زیربنایی و با فرهنگسازی های مناسب..انشاا...}

{باسپاس}[/]

با سلام و تشکر از همه دوستان و همینطور از شما جناب آینده که بحث رادر نهایت به احساس مسئولیت خودمان منتهی کردید، .....حقیقتی که باید بپذیریم ، ما کشوری داریم که مردمان پایتخت با فرهنگش روزانه 9 تن زباله تولید میکنند ، همه شعارهایی را هم که دال بر اهمیت نظافت در دین اسلام است از بر هستیم ولی هیچ تاثیر خاصی بر عملکردمان نمیگذارد. اینکه احساس مسئولیت شهروندی فرهنگ‌سازی نشده امر واضحی است و فقط درباره آشغال ریختن هم شاهدش نیستیم، بلکه در مواردی مثل آلوده کردن هوا و اهمیت ندادن به دودزایی وسایل نقلیه یا زیاد مصرف کردن آب هم دیده می‌شود،انگار یک تصور عمومی‌وجود دارد که چون بالایی‌ها خیلی چیزها را رعایت نمی‌کنند، ما هم تا آنجا که از دستمان بر می‌آید چیزهایی را که مربوط به خودمان است رعایت نکنیم. پلیس معاینه فنی خود رو را از رانندگان شخصی میخواهد در حالیکه اکثر ماشینهای دودزای سنگین که بیشترین اثر را در آلودگی هوای شهر دارند تحت نظارت شهرداری و یا شرکتهایی هستند که به نحوی با ارگانهای دولتی مرتبتند و از عبور و مرور آنها جلوگیری نمیشود. وقتی قانون در مورد همه درست اجرا نشود حرف از فرهنگ سازی و شعار ها ی اینچنینی چندان فایده ای ندارد چون اعمال صحیح قانون مکمل فرهنگ سازی است و هیچیک به تنهایی کار از پیش نمیبرد.
کاری که از ما بر میآید اینست که نه تنها حود در این مسئله سهل انگار نباشیم بلکه نسبت به سهل انگاری افراد دیگر هم اعتراض داشته باشیم. کسانی که به محیط زیست شهری بی‌توجهی می‌کنند و با رفتاری مثل آشغال ریختن این بی‌توجهی را به نمایش می‌گذارند، از نظر هنجاری بر دیگران غلبه دارند. چون معمولاً با اعتراض رو‌به‌رو نمی‌شوند، از رفتار خود خجالت نمی‌کشند و به نظرشان می‌آید این یک رویه عمومی‌است ، انگار به خاطر بحران‌های مختلفی که در جامعه‌مان با آن روبه‌رو هستیم، مردم نسبت به موضوعات جمعی بی‌توجه هستند و سعی می‌کنند سرشان در لاک خودشان باشد، بنابراین اعتراضی هم معمولاً در برابر رفتار دیگران از خود نشان نمی‌دهند.

راهکارهای زیادی از سوی مسئولین شهرداری ها و محیط زیست برای بهبود این وضعیت در شهرها به کار گرفته شده مثل گذاشتن تابلوهای در مناطق مختلف شهر با مضمون شهر ما خانه ما، لطفاً آشغال نریزید، نظافت نشانه ایمان است، ولی این موضوع آنقدر برای مردم عادی شده که باز هم با دیدن این تابلوها کمتر پیش می آید که شاهد ریختن آشغال ها در سطح های زباله باشیم.
شاید اگر برای مردم قوانین تعیین کنیم و به نحوی مانند برخی کشورها که پلیس حق جریمه کردن افراد را دارد که آشغال بر روی زمین می ریزند، عملکردی مشابه انجام دهیم وضعیت از آنچه هست بهتر شود. هرچند این مقایسه از نظر کارشناس سایت خودمان خوشایند نباشدو آنرا به اشتباه "تمجید" از بیگانگان قلمدادنماید!

بله ریختن زباله حین رانندگی تخلفی است که قانون تعیین کرده ولی کمتر شاهد اعمال آن از سوی پلیس بوده ایم.
ما باید نریختن زباله را به یک فرهنگ تبدیل کنیم که این نیازمند تلاش بسیار از سوی مسئولین و همکاری بسیار از سوی مردم است.


دل ارام;490303 نوشت:
خوب من به حرفش اعتقاد دارم واقعا راست گفته
متاسفانه

سلام سرکار دل آرام
برای جلوگیری از انحراف تاپیک (بحث دزدی به جای نظافت و فرهنگ) با پیام خصوصی خدمتتان عارض خواهم شد.
موفق باشید.

عارف";490399 نوشت:
سلام سرکار دل آرام
برای جلوگیری از انحراف تاپیک (بحث دزدی به جای نظافت و فرهنگ) با پیام خصوصی خدمتتان عارض خواهم شد.
موفق باشید.

سلام

بنده جواب شما را خواهم داد ولی اینجا هم عرض کنم
دزدی هم یک نوع بی فرهنگی است

موفق باشید

سلام

از نظر حقیر تلوزیون و بر نامه های ان یکی از بزرگترین منابع تشویق بی فرهنگی در میان ملت است
البته باید به متن سریالها و برنامه ها دقت کنید تا ااین تبلیغ غیر مستقیم و بسیار اثر گذار را متوجه شوید

و همگان می دانند تبلیغ غیر مستقیم بسیار اثر گذار تر تا تبلیغ مستقیم است

موفق باشید

[="DarkSlateBlue"]باسلام..

تارک دنیا;486604 نوشت:
ما آدمهای با فرهنگی هستیم؟؟

اما پاسخ به سوال اصلی شما بزرگوار ..

آیا ما ایرانیان انسانهای با فرهنگی هستیم ..؟؟

پاسخ:
بله بنظر من ما ایرانیان بسیار هم انسانهای بافرهنگ و با تمدنی هستیم ..

انسانهای بافرهنگ و باتمدن و باشعوری که فعلا فقط بدلیل پاره ای مشکلات،کمی از این ارزشها دور شده ایم ..

{توضیحات}
این مشکلات نمیتوانند در مرحله نخست یا اول مشکلات معنوی یا اعتقادی باشند که ایران بدلیل داشتن یک حکومت کاملا و تماما دینی و مذهبی یا اعتقادی نمیتواند دارای چنین مشکلی بوده یا صادقانه نمیتوان چنین وصله ای را حتی به آن چسباند ..
بنابراین و درواقع سوال اصلی این خواهدشد که چرا ..؟؟
چرا ما ایرانیان انسانهای بی فرهنگ و بی تمدنی شده ایم ..؟؟ که پاسخ این سوال هم بطور خلاصه و بدون مقدمه و تبصره و غیره ، تنها میتواند این پاسخ کوتاه اما شاید جامع و کامل بوده یا باشد ..
{وجود مشکلات مالی و مادی متعدد}

{توضیحات این قسمت}
وجود مشکلات مالی و مادی متعدد برای انسان که در دنیای ماده و پول زندگی مینماید میتواند هر انسانی و فرقی هم نمیکند حتی معتقدترین و مومن ترین و باایمان ترین آنان و بازهم فرقی هم نمیکند بلکه از هر دین و مذهب و مکتب و مرامی را به انحرافات اخلاقی متعددی که بطور سلسله وار و مرحله ای رخ میدهند سوق داده یا بکشانند ..
و البته دلیل آنهم این است که چون درجایی که جسم انسان شامل تن و ذهن مورد آزار و اذیت قرار گیرد روح نمیتواند به مسئولیت خطیر و حساس خود در 1 .. هدایت آن انسان بسوی کمال و معرفت یا 2 .. نگهداشتن آن انسان در اوج انسانیت و معرفت ، عمل نموده و درنهایت ..؟؟
و در نهایت دو احتمال نیز ازسوی حقیر فرض یا درنظر گرفته شده : 1 یا خود این روح نیز ممکن است با تعریف مساوی با مغز و ذهن به انحراف کشیده شده تا هنگامیکه هدایتی توسط هدایت گری ایجاد گردد یا .. 2 یا اینکه این روح که بصورت ذره ای کوچک در دنیای ذرات وجود دارد که فعلا پنهان گردیده،برای مدت زمانی که فعلا نامعلوم هم خواهدبود بگوشه ای خزیده تا موقع مناسب برای هدایت آن انسان یا صاحب خود ایجاد گردد که در آنصورت شروع به جهش های خاموش شده اخلاقیات و خوبی ها در ذرات زیر دست خود خواهدنمود و ..
و این کار تا آنجا پیش خواهدرفت که این روح و زیردستانش موفق به بدستگیری قدرت مرکزی این جسم گردد {که البته قدرت مرکزی یک بدن درکجاست ..؟؟ شاید مغز یا قلب که فعلا ربطی به موضوع ما ندارد}

{فقط متوجه باشیم که نبرد واقعی انسان با انسان در واقع در زیر پوست دست هر انسان بوقوع پیوسته و خواهدپیوست و انسان باید ابتدا مراقب سلامتی خود باشد بعد بفکر جنگ و مبارزه یا هدایت و سلامتی انسانهای دیگر}

{جمع بندی این پست}

وجود مشکلات متعدد مالی و مادی میتواند بهانه خوبی گردد تا انسانها از اخلاقیات ارزشمند یا خالق و خداوند و منبع اولیه خود یا خوبی ها دور گردند و ..
و برطرف نمودن مشکلات مالی باید از طرف همه انسانها در اولویت زندگی در این دنیا که دنیای ماده نامگذاری گردیده قرار گیرد .. فرارگیرند تا در واقع،معنویات و اخلاقیات و شئونات انسانی بتوانند خود را بخوبی و زیبایی بروز داده تا ضمن حفظ خود ، انسانها نیز آماده ورود به دنیای روح یا روحانی گردند و ..

و بر این اساس ما ایرانیان نیز انسانهای بسیار بافرهنگ و با تمدن و باشعوری بوده ایم که متاسفانه و فعلا بر اثر پاره ای مشکلات {که متاسفانه بسیار هم فراوان اند و در این مقدار هم نمیگنجند ازقبیل غرور و عدم درک غم و غصه دیگران و عدم علم و آگاهی در چگونه زندگی کردن دردنیای ماده و سایر کشورها و ملل و چگونگی برخورد با سایر جانداران و موجودات و اهمیت ندادن به آنان بعنوان نسلهای احتمالی یا بعدی انسانها و خودمان و ..} و وجود این مشکلات و مهمتر اینکه ماندگاری طولانی مدت این مشکلات در زندگی های ما ، ما را تاحدودی از این فرهنگ و در واقع استفاده از آنها دور نموده اند که انشاا... با قبول این واقعیت و توجه بیش از پیش به علم و دین به یک اندازه و موازی هم و همچنین شناخت بیشتر و بهتر و بلکه درست تر انسان و خدا و خالق جهان و خود جهان و مخصوصا طبیعت و در گام نخست،کشف علت وجود این زنجیره عظیم غذایی و سازندگان آن {درحالیکه میتوانست بسیار اندک و محدود هم باشد اما چنین نشده و بلکه سفره ای گردیده بسیار هم وسیع و گسترده و چه بسا همانند یک غربال در تسویه ای سلسله مراتبی تا تولد و تشکیل انسان این اشزف مخلوقات و موجودات} امیداست که هرچه زودتر زمینه استفاده ازاین ارزشها نیز فراهم تر گردند و بیشتر از این نیز بخود و دیگران یا کشورخودمان صدمه یا ضربه نزنیم که ما ملتی هستیم بسیار با شعور و بسیار فهیم و بسیار هم با فرهنگ و با تمدن که چه بهتر که چه زود باور نماییم : فاصله ممتد یا دوری طولانی مدت از ارزشها یا استفاده از ارشها ، چه بسا برگشت آنها را برای ما و حتی فرزندان ما و حتی فرزندان فرزندان ما نیز دور و طولانی مدت نموده یا خواهدنمود .. پس چه بهتر که در ترمیم سلولهای آسیب دیده ذهن و روح خود هر چه زودتر بکوشیم که در واقع: ما آدمهای با فرهنگی هستیم ..:Gol::Gol::Kaf::Kaf:

{باسپاس}[/]

سلام برشما
به نظر حقیر فقر مالی ریشه فقر فرهنگی هستش ولی این مورد در مورد ایران مصداق ندارد. ولی ممکم است ریشه فقر فرهنگ در یک سری کشورهای فقیر آفریقایی یا بعضی از شهرهای هندوستان و ..... باشد.
کشورهایی هستند که به معنای واقعیه کلمه فقیرند.نه تولیدی ونه منابع طبیعی ...در برخی هم که منابع طبیعی دارند،مستعمره هستند واستعمار در حال مکیدن خون رگهایشان هم هست.
ولی در مورد ایران چی؟
هرگز!
البته قبول دارم که در برخی نقاط فقر نسبی وجود دارد ولی آن را عامل بی فرهنگی نمیدانم.
آنچه که عامل اصلی رفتار ناهنجار در ایران شده کمبود یا فقدان سرمایه نیست، بلکه نبود عدالت در تقسیم سرمایه و موقعیتهای مالی واجتماعی
موجود است.
امروز وقتی به دورو برم نگاه میکنم میبینم که هر روز خونه ها بزرگتر،ماشینها شیکتر وگرانتر،چهره ها زیباتر،.....ولی رفتارهای ناهنجار. بیشتر است!
فرار از رعایت نظم وقانون (مقررات راهنمایی ورانندگی،بهداشت عمومی،حفاظت از اموال بیت المال،پرداخت مالیات ،.....) و احکام شرعی(حجاب،نماز،روزه،خمس،.....) به نظرم دلیل همه اینها عدم اعتماد به مسیولین جامعه میباشد(حالا من کاری ندارم که یا واقعا مسیولین اشکال دارند ویا نه اشکالی ندارند ولی قدرت تبلیغات دشمن به قدری زیاد بوده که اینگونه سیاهنمایی کرده ......موضوع تاپیک نیست)
توضیح:
چه بسا افرادی زباله در جاده وخیابان می ریزند که مثلا در حال مخالفت و یا ضربه زدن به رژیم هستند ویا اینکه میگویند تو این مملکت که کسی به فکر ما نیست ما چرا به فکر دولت باشیم....(اینها معمولا آنقدر وسع مالی دارند که چند روز به مثلا شمال رفته اند وجنگل وجاده را عمدا ونه به دلیل فقر مالی که چه بسا اکثرا ماشینهای آنچنانی هم دارند آلوده میکنند)
ویا اینکه برخی حجاب را با همین استدلال رعایت نمی کنند ولی وقتی وارد زندگیشان میشوی میبینی که برخیشون اهل نماز شب وروزه مستحبی هم هستند.
مسلمانان در شعب ابیطالب و یا ایرانیها در دوران انقلاب وجنگ به رهبر ومسیولین اعتماد داشتند ونه تنها از واجبات قانونی وشرعی فرارنمیکردند بلکه هم جهاد سازندگی (روز جمعه ها به کشاورزان اطراف شهر کمک می کردند) و هم روز پاکسازی داشتند (ایامی بود که تمام اهل کوچه جمع میشدند وکوچه خیابانها را مثل خونه تکانی تمیز می کردند.)
امروز فقر فرهنگی بیش از آنکه آشغال ریختن باشد،این استکه:"انسان فکر کند باآشغال ریختن دارد با دولت میجنگد"و در واقع تف سربالا بیاندازد
موفق باشید

[="DarkSlateBlue"]باسلام ..

عارف";490782 نوشت:
سلام برشما
به نظر حقیر فقر مالی ریشه فقر فرهنگی هستش ولی این مورد در مورد ایران مصداق ندارد. ولی ممکن است ریشه فقر فرهنگ در یک سری کشورهای فقیر آفریقایی یا بعضی از شهرهای هندوستان و ..... باشد.
کشورهایی هستند که به معنای واقعیه کلمه فقیرند.نه تولیدی ونه ممابع طبیعی ...در برخی هم که منابع طبیعی دارند،مستعمره هستند واستعمار در حال مکیدن خون رگهایشان هم هست.
ولی در مورد ایران چی؟
هرگز!
البته قبول دارم که در برخی نقاط فقر نیبس وجود دارد ولی آن را عامل بی فرهنگی نمیدانم.
آنچه که عامل اصلی رفتار ناهنجار در ایران شده کمبود یا فقدان سرمایه نیسن، بلکه نبود عدالت در تقسیم سرمایه و موقعیتهای مالی واجتماعی است.
موجود است.
امروز وقتی به دورو برم نگاه میکنم میبینم که هر روز خونه ها بزرگتر،ماشینها شیکتر وگرانتر،چهره ها زیباتر،.....ولی رفتارهای ناهنجار. بیشتر است!
فرار از رعایت نظم وقانون (بهداشت عمومی،حفاظت از اموال بیت المال،پرداخت مالیات ،.....) و احکام شرعی(حجاب،نماز،روزه،خمس،... ..) به نظرم دلیل همه اینها عدم اعتماد به مسیولین جامعه میباشد(حالا من کاری ندارم که یا واقعا مسیولین اشکال دارند ویا نه اشکالی ندارند ولی قدرت تبلیغات دشمن به قدری زیاد بوده که اینگونه سیاهنمایی کرده ......موضوع تاپیک نیست)
توضیح:
چه بسا افرادی زباله در جاده وخیابان می ریزند که مثلا در حال مخالفت و یا ضربه زدن به رژیم هستند ویا اینکه میگویند تو این مملکت که کسی به فکر ما نیست ما چرا به فکر دولت باشیم....(اینها معمولا آنقدر وسع مالی پاذند که چند روز به مثلا شمال رفته اند وجنگل وجاده را عمدا ونه به دلیل فقر مالی که چه بسا اکثرا ماشینهای آنچنانی هم دارند)
ویا اینکه برخی حجاب را با همین استدلال رعایت نمی کنند ولی وقتی وارد زندگیشان میشوی میبینی که برخیشون اهل نماز شب وروزه مستحبی هم هستند.
مسلماناذن در شعب ابیطالب و یا ایرانیها در دوران انقلاب وجنگ به رهبر ومسیولین اعتماد داشتند ونه تنها از واجبات قانونی وشرعی فرارنمیکردند بلکه هم جهاد سازندگی (روز جمعه ها به کشاورزان اطراف شهر کمک می کردند) و هم روز پاکسازی داشتند (ایامی بود که تمام اهل کوچه جمع میشدند وکوچه خیابانها را مثل خونه تکانی تمیز می کردند.
امروز فقر فرهنگی بیش از آنکه آشغال ریختن باشد،این استکه:"انسان فکر کند باآشغال ریختن دارد با دولت میجنگد"و در واقع تف سربالا بیاندازد
موفق باشید

ضمن عرض سلام ..

ابتدا که بدرستی معلوم نمیباشد که روی سخن شما بزرگوار چه کسی یا کدام مطلب و نوشته خواهدبود یا میباشد ..؟؟

اما در مورد متن شما و اگر مربوط به مطلب حقیر دربالا باشد که ابتدا حقیر همه جا فقر مالی با فقر مادی را یکجا و با هم بیان نمودم و از آوردن نام هریک به تنهایی و جداگانه اجتناب نمودم که اگر چنین کرده بودم احتمالا منقدان بسیار زیادی نیز پیدا مینمودم که ..؟؟ که البته حق هم داشتند چون این نشان از عدم آگاهی نویسنده داشت که چگونه علل و عوامل یا مشکلات را فقط در فقر مالی دیده و داد سخن میزند ..؟؟
و البته جاییکه نویسنده خود معتقداست دست تنگی ما از ننگی ماست و نه ننگی ما از دست تنگی ما .. و این یعنی عقب نشینی درمقابل یورش لشکرفقر،فقربیشتر را بدنبال خواهدداشت و بایست که با ولخرجی به جنگ فقر و دست تنگی رفت و نه با صرفه جویی که صرفه جویی یکی از دلایل پنهان شکست ما در مبارزه با فقر مالی بوده و خواهدبود}
در موارد دیگر هم که البته قصد اینکه بخواهیم موضوع را اینچنین سیاسیش نماییم نداشتیم اما الان که شما بدان اشاره نمودید و اگر گفتن مطالب واقعی و بیان حقیقت به کسی گران تمام نشود .. احتمالا بله صحبتهای شما درست خواهندبود و این کاملا واضع میباشد که عده ای {والبته و متاسفانه عده کثیری} هر کاری را که دولت {یاحکومت} از آنها انتظارش را داشته باشد برعکس،انجام نمیدهند که مثلا چرا ..؟؟ که شاید ضربه ای به حکومت خودشان وارد نمایند که مثلا چرا این حکومت نتوانسته وضعیت مالی و مادی آنان را تواما بهبود بخشد..؟؟ {و بهمین دلیل هم حقیر برای جمع آوری انبوده زباله های سطح جاده ها و جنگلها و بیابانها یک طرح دولتی را با محوریت دولتی ارائه نمودم و نه حرکت خودخواسته مردمی که احتمالا هم تا بهبود اوضاع سیاسی و اقتصادی جواب نمیداد یا نخواهدداد}
باری .. چرا این حکومت نتوانسته وضعیت مالی و مادی آنانرا بهبود بخشد ..؟؟ {مثلا هم پول باشد و هم آزادی هایی که بتوان ازاین پول بخوبی استفاده نمود یا لذت برد بهرحال انسان نیامده بدنیا که فقط سختی و بدبختی و رنج و مشقت را تحمل نماید بلکه انسان برای استفاده ازیکسری نعمتهای طبیعی و خداوندی و لذت بردن از آنها نیز به این دنیا آمده است که متاسفانه این حکومت که یک حکومت تماما دینی و مذهبی یا اعتقادی بوده با برداشتهای غلط از دین و قرآن جلوی همه این عشق و حالها را سد نموده و .. والبته این گفته این تعداد بود و میباشد که چنین اعتقادی داشته و دارند که چرا میان نزدیک به 200 کشور و 7 میلیارد جمعیت سیاره زمین فقط ما باید تاوان بدهیم و آیا این بعقل و خرد آدمی جور در میاید که ازاینهمه انسان فقط 79 یا فوقا 400 میلیون انسان به بهشت بروند و مابقی بدلیل این لذتها یا لذت بردنها به جهنم ..؟؟}

بهرحال واقعیت امر این میباشد که حکومت ما تمام سعی و تلاش خودش را برای عزت و اقتدار ملت ایران {ومذهب تشیع} بکار برده اما دلیل این شکست یا شکستها چه بوده ..؟؟ درواقع باید دیگران نظر دهند {مثلا یک گروه تحقیقاتی بسیار مجرب و کارآزموده و بدون هیچگونه گرایشی یا موضعگیری قبلی و جانبدارانه و با هدف کشف حقایق این شکستها در همه عرصه ها چه سیاسی و بین المللی و چه داخلی و اقتصادی و فرهنگی و مذهبی و ..و ازاین دست ..؟؟ هرچند که احتمالا همه بخوبی میدانیم علل و عوامل این عقب ماندگی ها و شکستها چه بوده و چه خواهدبود که همه آنها در طاهر بدلیل فقر فرهنگی و ذهنی خودمان بوده و خواهدبود که درحالیکه هیچی نمیدانیم اما بشدت معتقدیم که همه چیز را بخوبی میدانیم و این یعنی همان فقر فرهنگی و اعتقادی و فکری که خود را حتی بالاتر از خود خدا هم دیده ایم اما قبول و باورش نداریم ..

نکات پایانی اینکه :
ابتدا آن دوتا شاخه گل و دست یا کف زدن مقابل آن متن آبی رنگ بودند که بارنگ آبی برجسته شده بود که ما ایرانیان انسانهای بافرهنگی میباشیم و نه برای نویسنده که این اوج غرور و تکبر بشمارمیامد و ..

آینده;490708 نوشت:
{فقط متوجه باشیم که نبرد واقعی انسان با انسان در واقع در زیر پوست دست هر انسان بوقوع پیوسته و خواهدپیوست و انسان باید ابتدا مراقب سلامتی خود باشد بعد بفکر جنگ و مبارزه یا هدایت و سلامتی انسانهای دیگر}

و نبرد واقعی انسان در زیر پوست دست انسان تنها بخاطر قدرتی بوده که ما برای دست قائلیم و مثلا میگوییم دست خدا بالاترین دستهاست چه درغیر اینصورت میبایست مینوشتم که نبرد واقعی انسان با انسان با خودش و در زیر پوست تن خودش اتفاق خواهدافتاد یا میفتد و از اینرو انسانها باید ابتدا مراقب سلامتی خود و مخصوصا ذهن و فکر خود باشند که خدایی نکرده راه را اشتباه نروند و یقین نمایند که خیر صددرصد هم راه ما درست میباشد و همیشه یکدرصد احتمال خطا هم جا بگذاریم ..

{باسپاس}[/]

سلام

ما ادمهای با فرهنگی نیستیم

زیرا

تحمل نظرات مختلف را نداریم و فکر می کنیم
تنها نظرات صحیح و درست نظرات ماست
و همچنین
انتقاد پذیر نیستیم

در حدیثی از حضرت محمد یا امام علی ع امده است

انکه تو را دوست دارد از تو انتقاد می کند ولی انکه تو را دوست ندارد تصدیقت می کند

ظاهراً از دوستی عمر و ابوبکر با حضرت امیر(ع) بوده که ایشان را تصدیق نکرده اند!!!!!!!

امام حسین علیه السلام فرمودند:

مَن اَحَبَّکَ نَهاکَ وَ مَن اَبغَضَکَ اَغراکَ؛
کسی که تو را دوست دارد، نهیت می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند.

ما ادمهای با فرهنگی نیستیم زیرا
تحمل و جنبه دموکراسی را نداریم
اگر دموکراسی بر پاشود
همه همدیگر را می کشند

در مصر که مردم جنبه دموکراسی را نداشتند و بی فرهنگ بودند
حکومت برامده از رای مردم را با کودتا ساقط کردند

در حالی که در یک کشور اروپایی هرگز چنین اتفاقی نمی افتد
و مردم اگر هم از حکومتی ناراضی باشند تحمل می کنند تا با شیوه انتخاباتی
برکنارش کنند

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;490896 نوشت:
ما ادمهای با فرهنگی نیستیم زیرا
تحمل و جنبه دموکراسی را نداریم
اگر دموکراسی بر پاشود
همه همدیگر را می کشند

دموکراسی معیار حقیقت و با فرهنگی نیست.این نسخه ای که دارید می دهید،برای حل مشکلات فرهنگی با در نظر گرفتن متد های غرب است نه متد های دینی.

اتفاقاً یکی از علل بی فرهنگی این است.مردم فرهنگ را در غرب می بینند.می خواهند به فرهنگ با متد های غربی برسند.این یکی از علل بی فرهنگی ما و رشد نکردن فرهنگ ماست.ما حتی اگر زمانی به آن فرهنگ غربی هم برسیم،باز هم بی فرهنگ هستیم از نظر دین.
مشکلات فرهنگی ما یکی دو مورد نیستند.می شود گفت تمامی این مشکلات به نحوی به رعایت نکردن دین باز می گردد.
ما نظام دینی را پذیرفته ایم.پس وقتی راه حل دینی برای مشکلات فرهنگی داریم،نباید برویم سراغ راه حل غیردینی.اصل با دین و راه حل های دینی است.در برخی موارد ممکن است راه حل های دینی و غیردینی یکسان به نظر برسند،ولی در خیلی موارد چه بسا یکسان نباشند.وقتی یکسان هستند با راه حل های غیردینی مشکل خاصی ممکن است نداشته باشیم.ولی وقتی یکسان نیستند قطعاً ما راه حل دینی را باید انتخاب کنیم چون احتمال غلط بودن راه حل غیردینی بسیار بالاست.نتیجه این که در کل ما راه حل های دینی را انتخاب خواهیم کرد که احتمال خطا در خود آن ها نیست (بر خلاف راه حل غیردینی) و نیازی نیست تغییر موضع بدهیم و گاهی راه حل دینی را انتخاب کنیم و گاهی غیردینی.هر فایده ای که راه حل غیردینی داشته باشد (البته اگر داشته باشد) راه حل دینی هم دارد.ولی راه حل دینی هیچ کدام از معایب راه حل غیردینی را ندارد.پس عقلاً راه حل دینی مورد نظر ماست.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

ممکن است شما ادعا کنید که دموکراسی معیار حقیقت نیست

ولی هرگز نمی توانید ادعا کنید معیار با فرهنگی نیست

دموکراسی یعنی احترام به عقاید همه و پذیرفتن رای اکثریت

چطور می تونید ثابت کنید احترام گذاشتن به رای همه بی فرهنگیست ؟؟؟؟!!!!!!!

اگر احترام گذاشتن به ارائ دیگران بی فرهنگیست لابد
رای خود را به کرسی نشاندن با زور با فرهنگیست :Moteajeb!:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;490936 نوشت:
ممکن است شما ادعا کنید که دموکراسی معیار حقیقت نیست

ولی هرگز نمی توانید ادعا کنید معیار با فرهنگی نیست

دموکراسی یعنی احترام به عقاید همه و پذیرفتن رای اکثریت


در اینجا پاسخ خود را دادید.دموکراسی یعنی پذیرفتن رای اکثریت و احترام به عقاید همه.خب همین پذیرفتن رای اکثریت،یعنی کنار نهادن رای اقلیت.حال آیا این یعنی همان احترامی که به رای اکثریت می گذاریم،به رای اقلیت می گذاریم؟
این یعنی پرت کردن رای اقلیت.چطور اسمش را احترام می گذارید؟شاید اقلیت بر حق باشند که در این صورت دموکراسی عین بی فرهنگی و توهین به حق و پیروی از باطل می شود.

دل ارام;490936 نوشت:
چطور می تونید ثابت کنید احترام گذاشتن به رای همه بی فرهنگیست ؟؟؟؟!!!!!!!

اگر احترام گذاشتن به ارائ دیگران بی فرهنگیست لابد
رای خود را به کرسی نشاندن با زور با فرهنگیست


فرض کرده اید دموکراسی یعنی احترام گذاشتن به رای همه و با این فرض دارید به تحلیل می پردازید.خب فرض شما مشکل دارد.در بالا گفتیم.
آن به کرسی نشاندن هم همان چیزی است که در ذهن اکثریت وجود دارد.دموکراسی مقابل دیکتاتوری است.این حرف اشتباه است.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

آیا دموکراسی همان حرف شیطان نیست که حضرت آدم رو گول زد و گفت:
«هر کاری دلت میخواد بکن»
دموکراسی هم در مقیاس کلان میگه:
«هر کاری خودتون انتخاب میکنید انجام دهید)
در حقیقت همان تمایل همگانی است

[="Navy"]دموکراسی در قرآن:

وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ [٦:١١٦]
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی می‌نمایند، و تخمین و حدس (واهی) می‌زنند.[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

ملاصدرا;490978 نوشت:
وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ [٦:١١٦]
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی می‌نمایند، و تخمین و حدس (واهی) می‌زنند.

سلمان14;490960 نوشت:
آیا دموکراسی همان حرف شیطان نیست که حضرت آدم رو گول زد و گفت:
«هر کاری دلت میخواد بکن»
دموکراسی هم در مقیاس کلان میگه:
«هر کاری خودتون انتخاب میکنید انجام دهید)
در حقیقت همان تمایل همگانی است

بن موسی;490954 نوشت:
دموکراسی یعنی پذیرفتن رای اکثریت و احترام به عقاید همه.خب همین پذیرفتن رای اکثریت،یعنی کنار نهادن رای اقلیت.حال آیا این یعنی همان احترامی که به رای اکثریت می گذاریم،به رای اقلیت می گذاریم؟
این یعنی پرت کردن رای اقلیت.چطور اسمش را احترام می گذارید؟شاید اقلیت بر حق باشند که در این صورت دموکراسی عین بی فرهنگی و توهین به حق و پیروی از باطل می شود.

البته اینها بی پاسخ میماند
10 روز دیگه، 20 روز دیگه و ....
در یگ تاپیک دیگر دوباره دموکراسی را معیار اعلام میکنند!!!!
وقتی جوابی ندارند
تکرار، تکرار، تکرار،

اینها حرف حق را درک نمیکنند و نمیخواهند
گوبلز: «دروغ هر چه بزرگتر باورش آسان تر»

باسلام..

دل ارام;490854 نوشت:
ما ادمهای با فرهنگی نیستیم

قصد ادامه بحث نبود اما این ارسال شما نیز بنوعی سزاوار پاسخی قابل قبول خواهدبود ..

در این زمینه احتمالا شما یا بد برداشت نموده اید یا اینکه ارسال حقیر را در تایید این واقعیت که ما ایرانیان بسیار هم با فهم و فرهنگ میباشیم نخوانده یا بدرستی نخوانده و یا مطالعه ننموده اید {ارسال 24}

همه ما بایستی بنوعی اینرا بدانیم که در نظام خلقت {و البته با در نظر گرفتن داستان خلقت انسان یا داستان حضرت آدم {ع} و حضرت حوا {س} } همه انسانها بطور طبیعی {یا ژنتیکی} وقتی بدنیا میایند هم فهم دارند و هم فرهنگ {یعنی از ابتدایی ترین دانش در زمینه اخلاق یا علم اخلاق حتی در دلسوزاندن برای یک بچه گربه نیز برخوردار بوده و خواهندبود و این علم و دانشی ست که به هنگام بلوغ خود را بروز میدهد و البته میتوان با دو فرضیه علت وجود آنرا نیز بیان نمود .. {البته فقط نظر شخصی خود حقیر خواهندبود که در رد یا تایید آنها هم صاحب اختیارید}

1 یا انسان را با قدمتی بالغ بر 1 میلیون سال {حدودی و تقریبی} بر روی سیاره زمین درنظر گرفته که از ابتدا که زندگی اش را شروع نموده مانند یک میمون یا سایر حیوانات بوده که رفته رفته و بواسطه پیامبران از این علم {علم اخلاق} برخوردار گشته که قبل از آن شاید هرچه حیوانات بوده یا داشته اند {خاصه میمونهایاگوریلها} انسان اولیه نیز چنین بوده یا داشته تا رسیده به اینجا یا امروز ..؟؟ {یعنی تغییرات ژنتیکی یا تغییر صفات بر اثرتربیت}

2 یا قدمت عمر انسان را بالغ بر 7 الی 9 هزارسال تلقی نمود که قبل از واسطه یا پیامبران خودش خودبخود ازاین علم برخوردار گردیده که دلیلش را میتوان با پیامبری اولین انسان اینگونه تعبیر نمود که ژن اخلاقیات یا ارزشهای اخلاقی در وجود اولین انسانش نیز وجودداشته که بعدها نیز بطور سلسله وار بما و همه انسانها رسیده ..از اینرو هرانسانی که در هر نقطه ای و با هر باور و اعتقاد و فرهنگی که بدنیا آمده یا میاید از این علم و از این ارزش معنوی برخوردار بوده و یا بهرمندمیباشند ..

بنابراین و با باور این باور یا احتمال میتوان چنین نتیجه ای گرفت که ما ایرانیان نیز مانند سایر انسانها،انسانهای با فرهنگی بوده و میباشیم که شاید فعلا و بنا بهمان دلایلی که عرض شد {مشکلات مالی و مادی متعدد و دامنه دار و ممتد} از استفاده از آنها غفلت ورزیده یا غافل مانده ایم یا شاید هم بنوعی محروم یا ناتوان گردیده ایم .. بنابراین ما نیز همچون انسانها و ملل دیگر آدمهای بافرهنگی میباشیم و فقط کافی ست تا مشکلات جسمی و ذهنی یا روحی ما حل و رفع گردند تا در آنصورت همگان شاهد باشیم که ما ایرانیان نیز چگونه انسانهای مومن و باایمان و با اخلاق و بخشنده ای خواهیم بود که در برخورد با خودمان و سایرین اوج گذشت و معرفت و انسانیت را لحاظ خواهیم نمود ..

و البته حتم داشته باشیم که در چنین روزی کسی تقاضا یا خواهش کسی را نیز مانند امروز بر زمین نخواهد گذاشت چرا چون این فرد آنقدر دارنده و بی نیاز شده که بتواند اگر بفرض محال سالی یکبار یک هموطن بهش تقاضایی نمود نه نگوید که در آن روز خود این تقاضای کننده های امروز بحدی دارنده شده اند که خود میتوانند تقاضای دهها هموطن و انسان را برآورده نمایند لذا دیگرنیازی ندارند تا دیگران مشکلاتشان را حل نمایند و باید گفت که انشاا... و اصلا چنین انسانی در چنین روزی وجود خارجی هم نخواهدداشت و اگر هم داشته باشد بندرت و بلکه آنقدر کم و اندک که شاید در طول یک سال یا 5 سال یکنفر به پست شما {یا ما} بخورد که دستش را جلویمان دراز نماید که تقاضای یک هزارتومانی نماید ..
بنابراین در چنین روزی تعداد درخواستها و خواهشها بشدت کاهش یافته و درنتیجه چون این عمل {عمل گدایی یا تقاضا و درخواستهای مالی} تکراری نمیشوند ازاینرو هرکس هم که تقاضایی نماید بندرت خواهدبود و مطمئنا خواهش یا تقاضایش نیز فورا اجابت شده و کم نخواهد آورد ..

جمع بندی این ارسال :

1 همه انسانها هنگام تولد {در چنین ایام و دوره ای} دارای ژنهایی هستند که یکی از آنها ژن خوبیهاست که صداقت درستی راستگویی دلسوزی ترحم مهربانی گذشت صبوری و ..؟؟ و بسیاری دیگر از زیر مجموعه این ژن خواهندبود ..
2 بر این اساس ، ما ایرانیان نیز انسانهای با فهم و کمالاتی هستیم و بلکه انسانهای با فرهنگی هم میباشیم که فقط فعلا ممکن است آنرا بنوعی گم نموده یا راه استفاده از ارزشهای انسانی را فراموش نموده یا از یاد خود برده ایم {که البته همین نیز رفته رفته درست خواهدشد و دنیا نیز شاهد معرفت و انسانیت و بلکه اوج کمال معرفت و انسانیت ایرانی خواهدبود و درآن روز انشاا... میشنویم که یک خبرنگار خارجی که برای تهیه خبر و اوضاع اجتماعی ایران به ایران آمده بود بعد از مراجعت به کشورش و طی مصاحبه ای چنین ابراز نموده که :

عجیب ملتی دیدم ایرانی ها را که با 80 میلیون جمعیت ، اول که زندانهایشان تقریبا خالی از زندانی بود {نسبت به جمعیت} و دوم و مهمتراینکه همان تعداد زندانی نیز دربینشان حتی یک تن را ندیدم که به جرم گردن کلفتی یا اربده کشی یا ارازل اوباشی یا کیف قاپی و یا .. و یا کلاه گذاری یا کلاه برداری یا مال مردم خوری یا حق یتیم خوری یا حق مظلوم خواری یا حتی حق خوری و حرامخواری زندانی باشد ..!!

{این نوشته تقریبا آرزویی ست درپاسخ به آن حرف آن فرد انگلیسی در ارسال شماره 15 که انشاا...برآروده شده یامحقق گردد}

{باسپاس}

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;490896 نوشت:
در حالی که در یک کشور اروپایی هرگز چنین اتفاقی نمی افتد
و مردم اگر هم از حکومتی ناراضی باشند تحمل می کنند تا با شیوه انتخاباتی
برکنارش کنند

در پست قبلی گفتیم که یکی از مشکلات ما همین است که می خواهیم مانند اروپا شویم.مدینه فاضله اکثر جوانان ما غرب است.حال آن که مدینه فاضله ما باید حکومت امام زمان (عج) باشد.یعنی ما مثلاً وقتی می خواهیم نظام اقتصادی کشورمان را تحلیل کنیم و مشکلات آن را حل کنیم،نباید بگوییم خب ببینیم آمریکایی ها چه کار کرده اند و آن ها را بهترین اقتصاد قرار دهیم و معیارمان آن ها باشد.بلکه باید با نظام اسلامی و حکومت امام زمان (عج) مقایسه کنیم.اگر دقت کنید اکثر مردم وقتی مشکلات را طرح می کنند،کنارش غرب را راه حل اعلام می کنند.مثلاً فرد می گوید مدارس آمریکایی آنقدر عالی هستند که حد ندارد.باید مثل آن ها شویم.نمی گوید مدارس آن ها هم پر از عیب و ایراد و حتی یکسری ایراد اساسی تر از مدارس خودمان است.
پس معیار حکومت امام زمان (عج) است نه غرب یا شرق.معیار فرمان خداست.کل غرب و شرق متحد شوند نمی توانند حتی یک ذره چیزی بهتر از حکومت خداوند بیاورند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

[="DarkSlateBlue"]باسلام..

بن موسی;490989 نوشت:
در پست قبلی گفتیم که یکی از مشکلات ما همین است که می خواهیم مانند اروپا شویم.مدینه فاضله اکثر جوانان ما غرب است.

البته جناب بن موسی {و دیگردوستان این بخش از این بحث} میبخشید واقعا قصددخالت نبود اما گفتنی را باید که گفت .. لذا این مقایسه را اگر دقت کرده باشید خود بزرگوارانی انجام داده و میدهند مثلا یکیشان میاید و میگوید درفلان کشور اروپایی مثلا بنزین لیتری فلان تومان است اما درکشور ما فلان تومان اما نمیگوید که در همان فلان کشوراروپایی درآمدها چه مقدارمیباشد یا این ملت یا مردم دارای چه باورها و فرهنگی میباشند ..؟؟ و یا این کشورها دارای چه نوع حکومتها یا دولتهایی و با چه مقدار ثروت ملی و فرهنگی یا سیستم مدیریتی بوده و میباشند و.. و ازاین دست مثالها که مثلا این شخص میاید و ملت ایران را و نوع حکومت الهی کشور ما را با چنین ملتها و کشورهای لائیک و سرمایه داری مقایسه نموده یا میسنجد و البته این اقدام ممکن است برای شنونده چنین القایی را بهمراه داشته باشد که آنرا یا نوعی دروغ و فریب یا اینکه نوعی عدم علم و دانش اینچنین فرد و افرادی بداند که احتمالا و البته متاسفانه از ابتدایی ترین امور حتی در علم مقایسه و علم مثال نیز عاجز و ناتوان میباشند و شاید سوال نمایند که آیا برازنده است که مدیریت چنین سازمان یا وزارتخانه ای به چنین شخص یا اشخاصی سپرده شود که احتمالا قصد دارد ناتوانی یا شکست خود را با چنین مقایسه های ناعادلانه و حتی ظالمانه ای سرپوش بگذارد ..؟؟ {ظالمانه به این دلیل که فرصت و موقعیت مناسب برای انتقاد از چنین شخص یااشخاصی مهیا نخواهدبود}{البته هم اکنون این مهم یا مسئولیت مهم و انسانی را صدا و سیما ودربخشهای مختلف خبری به نحواحسن انجام میدهد که درهمینجا لازم است تابعنوان یک بیننده این خبرها و انتقادات سازنده ازاین مسئولان و زحمتکشان و دلسوزان تشکروقدردانی بعمل آورد،واقعاممنون و سپاس بخاطراین نوع حمایتها ازماملت که بخاطر دفاع ازماملت و همچنین،پیشرفت ایران صورت میپذیرد}

{والبته یک سوال..؟؟آیاعلمی بنام علم مقایسه یا مثال برای بهبود فرهنگ و فهم یک ملت یا ملتها وجوددارد..؟؟

{باسپاس}[/]

بن موسی;490954 نوشت:
در اینجا پاسخ خود را دادید.دموکراسی یعنی پذیرفتن رای اکثریت و احترام به عقاید همه.خب همین پذیرفتن رای اکثریت،یعنی کنار نهادن رای اقلیت.حال آیا این یعنی همان احترامی که به رای اکثریت می گذاریم،به رای اقلیت می گذاریم؟
این یعنی پرت کردن رای اقلیت.چطور اسمش را احترام می گذارید


چاره ای جز انتخاب یک گروه نیست یا اکثریت یا اقلیت
و هر عقل سلیمی حکم می کند که رای اکثریت بر اقلیت ترجیح دارد

بن موسی;490954 نوشت:
شاید اقلیت بر حق باشند که در این صورت دموکراسی عین بی فرهنگی و توهین به حق و پیروی از باطل می شود.

رای اقلیت به زعم خودشان حق است و اکثریت هم فکر می کند رای خودش حق است

اگر اکثریت بپندارد که اقلیت حق است که چرا با انها همراه نشود ؟ مگر مرض دارد ؟؟!!!

هر دو گروه به گمان خودشان حق هستند
خوب اینجا چکار باید کرد ؟؟
باید جنگ راه انداخت ؟!
به نظر تمام عقلای عالم در این بن بست فکری تنها و بهترین راه
پذیرش رای اکثریت است

یا لطیف

بن موسی;490989 نوشت:
در پست قبلی گفتیم که یکی از مشکلات ما همین است که می خواهیم مانند اروپا شویم.مدینه فاضله اکثر جوانان ما غرب است.حال آن که مدینه فاضله ما باید حکومت امام زمان (عج) باشد.یعنی ما مثلاً وقتی می خواهیم نظام اقتصادی کشورمان را تحلیل کنیم و مشکلات آن را حل کنیم،نباید بگوییم خب ببینیم آمریکایی ها چه کار کرده اند و آن ها را بهترین اقتصاد قرار دهیم و معیارمان آن ها باشد.بلکه باید با نظام اسلامی و حکومت امام زمان (عج) مقایسه کنیم.اگر دقت کنید اکثر مردم وقتی مشکلات را طرح می کنند،کنارش غرب را راه حل اعلام می کنند.مثلاً فرد می گوید مدارس آمریکایی آنقدر عالی هستند که حد ندارد.باید مثل آن ها شویم.نمی گوید مدارس آن ها هم پر از عیب و ایراد و حتی یکسری ایراد اساسی تر از مدارس خودمان است.
پس معیار حکومت امام زمان (عج) است نه غرب یا شرق.معیار فرمان خداست.کل غرب و شرق متحد شوند نمی توانند حتی یک ذره چیزی بهتر از حکومت خداوند بیاورند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

اولا شما پست مرا نصفه نقل قول کرده اید تا انچه دوست دارید از ان برداشت کنید
و حقیقت مطلبی را که گفتم پنهان کنید

این شرط امانت داری در نقد مطلب نیست

من چه گفتم شما با مصادره به مطلوب پست من چه جواب داده اید ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!:Moteajeb!:

نمی دانم واقعا چه باید بگویم :Ghamgin:

فقط تنها چیزی که به نظرم می رسد متاسفم از اینگونه جواب دهی :Ghamgin:

آینده;490982 نوشت:
قصد ادامه بحث نبود اما این ارسال شما نیز بنوعی سزاوار پاسخی قابل قبول خواهدبود ..

در این زمینه احتمالا شما یا بد برداشت نموده اید یا اینکه ارسال حقیر را در تایید این واقعیت که ما ایرانیان بسیار هم با فهم و فرهنگ میباشیم نخوانده یا بدرستی نخوانده و یا مطالعه ننموده اید {ارسال 24}

همه ما بایستی بنوعی اینرا بدانیم که در نظام خلقت {و البته با در نظر گرفتن داستان خلقت انسان یا داستان حضرت آدم {ع} و حضرت حوا {س} } همه انسانها بطور طبیعی {یا ژنتیکی} وقتی بدنیا میایند هم فهم دارند و هم فرهنگ {یعنی از ابتدایی ترین دانش در زمینه اخلاق یا علم اخلاق حتی در دلسوزاندن برای یک بچه گربه نیز برخوردار بوده و خواهندبود و این علم و دانشی ست که به هنگام بلوغ خود را بروز میدهد و البته میتوان با دو فرضیه علت وجود آنرا نیز بیان نمود .. {البته فقط نظر شخصی خود حقیر خواهندبود که در رد یا تایید آنها هم صاحب اختیارید}

1 یا انسان را با قدمتی بالغ بر 1 میلیون سال {حدودی و تقریبی} بر روی سیاره زمین درنظر گرفته که از ابتدا که زندگی اش را شروع نموده مانند یک میمون یا سایر حیوانات بوده که رفته رفته و بواسطه پیامبران از این علم {علم اخلاق} برخوردار گشته که قبل از آن شاید هرچه حیوانات بوده یا داشته اند {خاصه میمونهایاگوریلها} انسان اولیه نیز چنین بوده یا داشته تا رسیده به اینجا یا امروز ..؟؟ {یعنی تغییرات ژنتیکی یا تغییر صفات بر اثرتربیت}

2 یا قدمت عمر انسان را بالغ بر 7 الی 9 هزارسال تلقی نمود که قبل از واسطه یا پیامبران خودش خودبخود ازاین علم برخوردار گردیده که دلیلش را میتوان با پیامبری اولین انسان اینگونه تعبیر نمود که ژن اخلاقیات یا ارزشهای اخلاقی در وجود اولین انسانش نیز وجودداشته که بعدها نیز بطور سلسله وار بما و همه انسانها رسیده ..از اینرو هرانسانی که در هر نقطه ای و با هر باور و اعتقاد و فرهنگی که بدنیا آمده یا میاید از این علم و از این ارزش معنوی برخوردار بوده و یا بهرمندمیباشند ..

بنابراین و با باور این باور یا احتمال میتوان چنین نتیجه ای گرفت که ما ایرانیان نیز مانند سایر انسانها،انسانهای با فرهنگی بوده و میباشیم که شاید فعلا و بنا بهمان دلایلی که عرض شد {مشکلات مالی و مادی متعدد و دامنه دار و ممتد} از استفاده از آنها غفلت ورزیده یا غافل مانده ایم یا شاید هم بنوعی محروم یا ناتوان گردیده ایم .. بنابراین ما نیز همچون انسانها و ملل دیگر آدمهای بافرهنگی میباشیم و فقط کافی ست تا مشکلات جسمی و ذهنی یا روحی ما حل و رفع گردند تا در آنصورت همگان شاهد باشیم که ما ایرانیان نیز چگونه انسانهای مومن و باایمان و با اخلاق و بخشنده ای خواهیم بود که در برخورد با خودمان و سایرین اوج گذشت و معرفت و انسانیت را لحاظ خواهیم نمود ..

و البته حتم داشته باشیم که در چنین روزی کسی تقاضا یا خواهش کسی را نیز مانند امروز بر زمین نخواهد گذاشت چرا چون این فرد آنقدر دارنده و بی نیاز شده که بتواند اگر بفرض محال سالی یکبار یک هموطن بهش تقاضایی نمود نه نگوید که در آن روز خود این تقاضای کننده های امروز بحدی دارنده شده اند که خود میتوانند تقاضای دهها هموطن و انسان را برآورده نمایند لذا دیگرنیازی ندارند تا دیگران مشکلاتشان را حل نمایند و باید گفت که انشاا... و اصلا چنین انسانی در چنین روزی وجود خارجی هم نخواهدداشت و اگر هم داشته باشد بندرت و بلکه آنقدر کم و اندک که شاید در طول یک سال یا 5 سال یکنفر به پست شما {یا ما} بخورد که دستش را جلویمان دراز نماید که تقاضای یک هزارتومانی نماید ..
بنابراین در چنین روزی تعداد درخواستها و خواهشها بشدت کاهش یافته و درنتیجه چون این عمل {عمل گدایی یا تقاضا و درخواستهای مالی} تکراری نمیشوند ازاینرو هرکس هم که تقاضایی نماید بندرت خواهدبود و مطمئنا خواهش یا تقاضایش نیز فورا اجابت شده و کم نخواهد آورد ..

جمع بندی این ارسال :

1 همه انسانها هنگام تولد {در چنین ایام و دوره ای} دارای ژنهایی هستند که یکی از آنها ژن خوبیهاست که صداقت درستی راستگویی دلسوزی ترحم مهربانی گذشت صبوری و ..؟؟ و بسیاری دیگر از زیر مجموعه این ژن خواهندبود ..
2 بر این اساس ، ما ایرانیان نیز انسانهای با فهم و کمالاتی هستیم و بلکه انسانهای با فرهنگی هم میباشیم که فقط فعلا ممکن است آنرا بنوعی گم نموده یا راه استفاده از ارزشهای انسانی را فراموش نموده یا از یاد خود برده ایم {که البته همین نیز رفته رفته درست خواهدشد و دنیا نیز شاهد معرفت و انسانیت و بلکه اوج کمال معرفت و انسانیت ایرانی خواهدبود و درآن روز انشاا... میشنویم که یک خبرنگار خارجی که برای تهیه خبر و اوضاع اجتماعی ایران به ایران آمده بود بعد از مراجعت به کشورش و طی مصاحبه ای چنین ابراز نموده که :

عجیب ملتی دیدم ایرانی ها را که با 80 میلیون جمعیت ، اول که زندانهایشان تقریبا خالی از زندانی بود {نسبت به جمعیت} و دوم و مهمتراینکه همان تعداد زندانی نیز دربینشان حتی یک تن را ندیدم که به جرم گردن کلفتی یا اربده کشی یا ارازل اوباشی یا کیف قاپی و یا .. و یا کلاه گذاری یا کلاه برداری یا مال مردم خوری یا حق یتیم خوری یا حق مظلوم خواری یا حتی حق خوری و حرامخواری زندانی باشد ..!!

{این نوشته تقریبا آرزویی ست درپاسخ به آن حرف آن فرد انگلیسی در ارسال شماره 15 که انشاا...برآروده شده یامحقق گردد}

سلام

و تشکر از جناب عالی

حرف حساب جواب ندارد :Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;491117 نوشت:
چاره ای جز انتخاب یک گروه نیست یا اکثریت یا اقلیت
و هر عقل سلیمی حکم می کند که رای اکثریت بر اقلیت ترجیح دارد

این هم باز تکرار ادعای قبلی است.عقل سلیم وقتی باطل با اکثریت باشد،حق را که با اقلیت است انتخاب می کند.
ما هم نگفتیم لزوماً هر دو گروه می توانند انتخاب شوند.بلکه می گوییم آن گروهی باید انتخاب شود که بر حق است.نه آن گروهی که بیشتر است.بیشتر بودن هم دلیل بر برحقی نیست.

دل ارام;491117 نوشت:
رای اقلیت به زعم خودشان حق است و اکثریت هم فکر می کند رای خودش حق است

اگر اکثریت بپندارد که اقلیت حق است که چرا با انها همراه نشود ؟ مگر مرض دارد ؟؟!!!


این که اکثریت چرا با اقلیت همراه نشوند دلایل مختلف دارد.یک دلیلش را برادر ملاصدرا گفتند که از اصلی ترین دلایل است.
اگر اکثریت معیار حق است،در زمان ظهور امام زمان (عج) باید بگویند اکثریت مخالف من هستند پس من کنار می کشم.واقعاً این چه حرفی است.

دل ارام;491117 نوشت:
هر دو گروه به گمان خودشان حق هستند
خوب اینجا چکار باید کرد ؟؟
باید جنگ راه انداخت ؟!
به نظر تمام عقلای عالم در این بن بست فکری تنها و بهترین راه
پذیرش رای اکثریت است

سرکار بی نظیر لطفاً هی نگویید به نظر تمام عقلای عالم و ... .شما کافی است از پیشینه دموکراسی آگاهی داشته باشید.اولین فلاسفه تاریخ دموکراسی را نقد کرده اند.تاکید می کنم اولین فلاسفه.
پذیرش رای با گروهی است که بر حق است و اکثریت از حیث اکثریت بودنش لزومی ندارد برحق باشد.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;491120 نوشت:
اولا شما پست مرا نصفه نقل قول کرده اید تا انچه دوست دارید از ان برداشت کنید
و حقیقت مطلبی را که گفتم پنهان کنید

این شرط امانت داری در نقد مطلب نیست

من چه گفتم شما با مصادره به مطلوب پست من چه جواب داده اید ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نمی دانم واقعا چه باید بگویم

فقط تنها چیزی که به نظرم می رسد متاسفم از اینگونه جواب دهی


لطفاً مظلوم نمایی نکنید.قسمت های قبلی پست شما به طور کامل نقد شده بودند در پست های قبلی بنده.این قسمت را ظاهراً بعد از ویرایش اضافه کرده بودید و بنده بعد از این که پاسخ قسمت های قبل را ارسال کردم،آن را دیدم.به خاطر همین جداگانه آن را نقد کردم.علاوه بر این پستی که در آن این پست شما را نقد کردم و پستی که حاوی نقد های قبلی بود،بینشان پست دیگری از بنده نیست و می شود متوجه شد که این ها در ادامه هم هستند.
این ها را چه کسی برای شما نوشته است:

بن موسی;490954 نوشت:
در اینجا پاسخ خود را دادید.دموکراسی یعنی پذیرفتن رای اکثریت و احترام به عقاید همه.خب همین پذیرفتن رای اکثریت،یعنی کنار نهادن رای اقلیت.حال آیا این یعنی همان احترامی که به رای اکثریت می گذاریم،به رای اقلیت می گذاریم؟
این یعنی پرت کردن رای اقلیت.چطور اسمش را احترام می گذارید؟شاید اقلیت بر حق باشند که در این صورت دموکراسی عین بی فرهنگی و توهین به حق و پیروی از باطل می شود.

پس چطور می گویید گزینشی بنده پاسخ داده ام به پست های شما؟!
جالب است که بنده در پست دومم گفتم که "در پست قبلی گفتیم".
آن قسمت مربوط به مصادره به مطلوب هم متوجه نشدم.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بن موسی;491124 نوشت:
این هم باز تکرار ادعای قبلی است.عقل سلیم وقتی باطل با اکثریت باشد،حق را که با اقلیت است انتخاب می کند.
ما هم نگفتیم لزوماً هر دو گروه می توانند انتخاب شوند.بلکه می گوییم آن گروهی باید انتخاب شود که بر حق است.نه آن گروهی که بیشتر است.بیشتر بودن هم دلیل بر برحقی نیست.

من گفتم هر دو گروه اقلیت و اکثریت خود را بر حق می داند
و هر دو گروه هم برحق بودن خودشان به اندازه کافی استدلال دارند

شما بر چه مبنایی تشخیص می دهید اقلیت دارد حق می گوید ؟
و من هم نگفتم بیشتر بودن یعنی بر حق بودن هیچ وقت چنین ادعایی نکرده ام

من می گویم هر دو گروه با دلایل کافی خودشان را بر حق می دانند

چکار باید کرد ؟ باید جنگید تا ببینیم کی پیروز می شود ؟
یا باید تابع رای اکثریت شد ؟

در ضمن یاداوری کنم به هیچ عنوان هدفم بحث سیاسی این چیزها نیست
بلکه نقد دموکراسی است

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;491128 نوشت:
من گفتم هر دو گروه اقلیت و اکثریت خود را بر حق می داند
و هر دو گروه هم براتی خودشان به اندازه کافی استدلال دارند

شما بر چه مبنایی تشخیص می دهید اقلیت دارد حق می گوید ؟


قرار نیست هر دو همیشه برحق باشند و استدلال های هر دو درست باشند.مثلاً اقلیت می گویند x و اکثریت می گویند نقیض x.ما به دلایلشان کار داریم.نه به این که خودشان را برحق می دانند.این بر حق دانستن،درست بودن یا نبودنش به دلایلشان بر می گردد.وقتی ما در چنین موضعی قرار بگیریم،نمی توانید بگویید هم x درست است هم نقیض آن.
سخن بنده این است که اگر کسی می خواهد از اکثریت به اقلیت برود یا بر عکس،باید ادله را بررسی کند و ببینید واقعاً آنطور که آن گروه خاص می گویند بر حق هستند یا نه.

دل ارام;491128 نوشت:
و من هم نگفتم بیشتر بودن یعنی بر حق بودن هیچ وقت چنین ادعایی نکرده ام

ما وقتی طبق دموکراسی به بیشتر هایی که بر حق نیستند حکومت را بدهیم،حق حکومت را به آن ها داده ایم.یعنی برای حکومت باطل را برحق دانسته ایم.فکر می کنم مسئله واضح باشد.

دل ارام;491128 نوشت:
من می گویم هر دو گروه با دلایل کافی خودشان را بر حق می دانند

چکار باید کرد ؟ باید جنگید تا ببینیم کی پیروز می شود ؟
یا باید تابع رای اکثریت شد ؟


عرض کردم منطقاً قرار نیست دلایل هر دو درست و نیز حرف هایشان بر حق باشد.باید تشخیص داد کدام یک واقعاً برحق است و دلایلش درست و سپس آن را انتخاب کرد.

دل ارام;491128 نوشت:
در ضمن یاداوری کنم به هیچ عنوان هدفم بحث سیاسی این چیزها نیست
بلکه نقد دموکراسی است

ما هم در حال نقد آن هستیم.
یک چیز دیگر هم بگویم.این که نظرات هر دو متفاوت هستند و هر دو دلیل می آورند که به ظاهر دلیل هر دو درست است،معیار دموکراسی نمی شود.برای مثال به این شیوه بخواهیم برویم باید بگوییم در قرون وسطی عده ای برای مسطح بودن زمین دلیل می آوردند و این عده اکثریت بودند.هم آن ها برای حرفشان دلیل کافی داشتند در آن زمان و با توجه به فهم مردم آن زمان،هم اقلیت.ولی ما برای آن که جنگ نکنیم و درگیری نشود،باید اکثریت را انتخاب می کردیم اگر بر می گشتیم آن موقع.فکر می کنم حرفم واضح باشد.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بن موسی;491126 نوشت:
لطفاً مظلوم نمایی نکنید.قسمت های قبلی پست شما به طور کامل نقد شده بودند در پست های قبلی بنده.این قسمت را ظاهراً بعد از ویرایش اضافه کرده بودید و بنده بعد از این که پاسخ قسمت های قبل را ارسال کردم،آن را دیدم.به خاطر همین جداگانه آن را نقد کردم.علاوه بر این پستی که در آن این پست شما را نقد کردم و پستی که حاوی نقد های قبلی بود،بینشان پست دیگری از بنده نیست و می شود متوجه شد که این ها در ادامه هم هستند.

من بعد از ویرایش مطلب زیر را اضافه کردم

دل ارام;490896 نوشت:
در مصر که مردم جنبه دموکراسی را نداشتند و بی فرهنگ بودند
حکومت برامده از رای مردم را با کودتا ساقط کردند

در حالی که در یک کشور اروپایی هرگز چنین اتفاقی نمی افتد
و مردم اگر هم از حکومتی ناراضی باشند تحمل می کنند تا با شیوه انتخاباتی
برکنارش کنند

در حالی که گزینش انتخابی شما قسمت ابی بود

و قسمت قرمز را حذف کردید

ایا این با ادعای شما جور در می اید ؟؟؟؟!!!!!!!!!

مهم نیست بحث را در این قسمت ادامه ندهید
به اصل بپردازید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;491131 نوشت:
در حالی که گزینش انتخابی شما قسمت ابی بود

و قسمت قرمز را حذف کردید

ایا این با ادعای شما جور در می اید ؟؟؟؟!!!!!!!!!

مهم نیست بحث را در این قسمت ادامه ندهید
به اصل بپردازید


بنده متوجه آن قسمت قرمز رنگ نشدم.ولی پاسخ به قسمت آبی،نیازمند پاسخ به قسمت قرمز رنگ نیست.شما در قسمت آبی اروپا را دارید ملاک و معیار با فرهنگی می گیرید که نقد ما به همین مسئله بود.نیازی نیست حتماً بحث مصر را هم بنده در نقدم وارد کنم.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بســـم الله الرحمــن الرحیـــم
با سلام

ما اصلاً آدمهـــای با فرهنگی نیستیم
مثال میزنم:
وقتی در تاپیکی یا ماجرایی به کسی ظلم میشه
همه ساکت میشیم و لام تا کام حرف نمیزنیم
به ما چه
ولی وقتی به خودمون ظلم میشه
10 صفحه براش

تاوقتی که کلکم راء و کلکم مسئول عن رئیته نباشیم
هیچ چیزی اصلاح نخواهد شد

به شخصه خودم سعی کردم هیچ وقت اینطوری نباشم
در مشاجرات سعی کردم وقتی تشخیص دادم حق با کی است، طرف حق رو بگیرم

عدالــــت باید توســـط خود مردم با جبهـــه گیری صحیــح اجرا بشه

مزه ظلم چطوره؟

بن موسی;491130 نوشت:
قرار نیست هر دو همیشه برحق باشند و استدلال های هر دو درست باشند.مثلاً اقلیت می گویند x و اکثریت می گویند نقیض x.ما به دلایلشان کار داریم.نه به این که خودشان را برحق می دانند.این بر حق دانستن،درست بودن یا نبودنش به دلایلشان بر می گردد.وقتی ما در چنین موضعی قرار بگیریم،نمی توانید بگویید هم x درست است هم نقیض آن.
سخن بنده این است که اگر کسی می خواهد از اکثریت به اقلیت برود یا بر عکس،باید ادله را بررسی کند و ببینید واقعاً آنطور که آن گروه خاص می گویند بر حق هستند یا نه.

مشخصه که هر دو گروه بر حق نیستند
ولی هر دوگروه ادله کافی دارند

مثل الان شیعه و سنی
هر دو گروه ادله قوی خودشان را دارند
نگویید باز نه دلایل ما شیعه ها قوی تر است
این نظر شماست برادر
سنی ها هم عقاید خودشان را دارند که از نظر خودشان معتبر است

بن موسی;491130 نوشت:
ما وقتی طبق دموکراسی به بیشتر هایی که بر حق نیستند حکومت را بدهیم،حق حکومت را به آن ها داده ایم.یعنی برای حکومت باطل را برحق دانسته ایم.فکر می کنم مسئله واضح باشد.

باز می گویید بیشتر ها برحق نیستند !!!!!!!!!!!!
اخر نمی دونم چطوری بگم که قابل فهم باشه :Gig:

بزرگوار همین قدر که شما در بر حق بودن خودتون مطمئن هستید
انها هم هستند

مثلا در امریکا دموکراتها خودشان را برحق می دانند و همچنین جمهوری خواهان

حالا باید چکار کنند ؟
خوب می ایند تن به دموکراسی می دهند

بن موسی;491130 نوشت:
یک چیز دیگر هم بگویم.این که نظرات هر دو متفاوت هستند و هر دو دلیل می آورند که به ظاهر دلیل هر دو درست است،معیار دموکراسی نمی شود.برای مثال به این شیوه بخواهیم برویم باید بگوییم در قرون وسطی عده ای برای مسطح بودن زمین دلیل می آوردند و این عده اکثریت بودند.هم آن ها برای حرفشان دلیل کافی داشتند در آن زمان و با توجه به فهم مردم آن زمان،هم اقلیت.ولی ما برای آن که جنگ نکنیم و درگیری نشود،باید اکثریت را انتخاب می کردیم اگر بر می گشتیم آن موقع.فکر می کنم حرفم واضح باشد.

این مثال شما چه ربطی داشت ؟؟!!!!

این یک نظریه علمیست
کسی خواست قبول می کند نخواست قبول نمی کند

یا لطیف

سلمان14;490960 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

آیا دموکراسی همان حرف شیطان نیست که حضرت آدم رو گول زد و گفت:
«هر کاری دلت میخواد بکن»
دموکراسی هم در مقیاس کلان میگه:
«هر کاری خودتون انتخاب میکنید انجام دهید)
در حقیقت همان تمایل همگانی است

دموکراسی یعنی اینکه خدا در بین اون همه درخت ... درختی رو آفرید که خوردن از اون درخت گناه بود ...
دموکراسی یعنی اینکه خدا اون درخت رو طوری خلقت کرد که دسته انسان به میوه اون درخت برسه و بتونه میوه اون درخت رو بکنه .
دمورکاسی یعنی اینکه خدا دور تا دوره اون درخت سیم خاردار نکشید .
دموکراسی یعنی اینکه خدا به بشر اختیار گناه کردن رو داد .
اگر میوه ممنوعه ای وجود نداشت ... دموکراسی و اختیاره گناه کردنی وجود نداشت .

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دل ارام;491605 نوشت:
مشخصه که هر دو گروه بر حق نیستند

این حرف صحیح نیست.اگر یک گروه بگوید الف و یک گروه دیگر بگوید نقیض الف،این جمله شما معنای آن را می دهد که نه الف درست است و نه نقیض آن که ارتفاع نقیضین می شود و چنین چیزی محال است.

دل ارام;491605 نوشت:
ولی هر دوگروه ادله کافی دارند

کافی بودن مد نظر نیست.درست بودن اهمیت دارد.سوفیست ها هم ادله کافی داشتند برای حرف هایشان.

دل ارام;491605 نوشت:
مثل الان شیعه و سنی
هر دو گروه ادله قوی خودشان را دارند
نگویید باز نه دلایل ما شیعه ها قوی تر است
این نظر شماست برادر
سنی ها هم عقاید خودشان را دارند که از نظر خودشان معتبر است

این حرف های شما با این پیشفرض است که ما چیزی به نام درستی عقیده نداریم و همه عقاید و نظرات درست هستند.این حرف مشخصاً مشکل دارد.از دید منطقی وقتی دو گروه دو عقیده نقیض دارند،لزوماً یکی از آن دو درست می گوید.
مطلب بعدی این که اعتبار برای افراد را با اعتبار منطقی دارید خلط می کنید.در واقع به نوعی خلط بین ثبوت و اثبات.ما کاری نداریم برای فرد اعتبار دارد یا نه.مشرکین حجاز هم بت پرستیشان اعتبار داشت برای خودشان.ما اعتبار منطقی مد نظرمان است نه این چنین اعتبار هایی.

دل ارام;491605 نوشت:
باز می گویید بیشتر ها برحق نیستند !!!!!!!!!!!!
اخر نمی دونم چطوری بگم که قابل فهم باشه

بزرگوار همین قدر که شما در بر حق بودن خودتون مطمئن هستید
انها هم هستند

مثلا در امریکا دموکراتها خودشان را برحق می دانند و همچنین جمهوری خواهان

حالا باید چکار کنند ؟
خوب می ایند تن به دموکراسی می دهند


بنده به اندازه کافی توضیح دادم.شما با یکسری پیشفرض نادرست دارید به مسئله نگاه می کنید که در بالا توضیح داده شد.
دموکرات ها و جمهوری خواهان هم اگر در موضعی دو حرف نقیض بزنند،لزوماً یکی از آن ها باید درست بگوید.حال اصلاً با پیشفرض شما می آییم جلو.دموکراسی طبق حرف شما مبتنی می شود بر ترجیح بلامرجح.مگر نمی گویید هر دو بر حق هستند؟خب پس بین بر حق ها قرار است انتخاب کنیم.در این صورت ترجیح بلامرجح می شود که باطل است.
علاوه بر این وقتی اکثریت را می آورید،یکی را دارید بر حق تر می دانید به طور غیرمستقیم.یعنی شما می گویید مثلاً دموکرات ها و جمهوری خواهان هر دو بر حق هستند،ولی آن که اکثریت را دارد بر حق تر است.خب این حرف های شما خلاف هم هستند.اول دارید بر حق بودن آن ها را یکی می گیرید بعد می گویید نه آن کس که رای بیشتر می آورد بر حق تر است.بالاخره بر حق بودنشان یکطور است یا یکی بر حق تر است؟

دل ارام;491605 نوشت:
این مثال شما چه ربطی داشت ؟؟!!!!

این یک نظریه علمیست
کسی خواست قبول می کند نخواست قبول نمی کند


کاملاً ربط دارد.این هم از شگرد هایی است که زیاد بنده دیده ام.وقتی مثالی زده می شود که خیلی راحت مطلب را نقض می کند،می گویند چه ربطی داشت.
ربطش به این است که اگر در هر بررسی اکثریت معیار باشد،تعیین صدق و کذب گزاره ها هم به دوش اکثریت محول می شود نه چیز دیگری.این معیار غلط است.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

موضوع قفل شده است