جمع بندی حکمت افرینش برخی اجزای بدن مثل پوست ختنه گاه

تب‌های اولیه

44 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حکمت افرینش برخی اجزای بدن مثل پوست ختنه گاه

[="Navy"]با عرض سلام به محضر دوستان و اساتید

اخیراً در یکی از انجمن‌های گفتگو یکی از ملحدین در امضایش این جمله را قرار داده بود که:

آفریننده‌ی کائنات کلی سختی و دردسر کشید تا پوست ختنه‌گاه را بیافریند. بعدش اصرار کرد که شما ببریدش. خیلی منطقیه.

بعدش یکی از دوستان گفت که این جمله، سخنی از یک شخصیّت ملحد به نام ریچارد داوکینز است، حالا با این کار نداریم،

در برابر این شبهه چه جواب برهانی یا لااقل إقناعی میشه پاسخ داد؟

خیلی ممنونم.

[/]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام و عرض ارادت
برای پاسخ به این سوال، توجه به چند نکته لازم است.
نکته اول: توجه به این که خداوند متعال بدن انسان در بهترین حالت تعادلی و کارکرد و با بهترین نظام و ساختار آفریده است. همانطور که جهان آفرینش را نیز به همین صورت افریده است.
در مورد شگفتی های بدن انسان، صحبت های بسیاری شده است و با پیشرفت علم و دانش بشر، هر روز بر دانستنی های ما نسبت به این امر بیشتر می شود.
نکته دوم: بر اساس یک اصل عقلی، خداوند چون حکیم است، هیچگاه کار بیهوده نمی کند و نمی تواند بکند. زیرا انجام کار بیهوده، به هر دلیلی که باشد(هدف نداشتن، ندانستن هدف، ناتوان بودن از هدفدار بودن یا ...) به واسطه نقص است و نقص در خدا راه ندارد.
نکته سوم: انسان احاطه ای بر خدا ندارد و به همین جهت، نمیتواند حکمت برخی از افعال و دستورات او را متوجه شود.
نکته چهارم: هر کاری با هر هدفی انجام شود، قطعا زمان خاصی دارد و آن هدف که تامین شود، زمینه انجام آن کار و نیز فایده آن نیز از بین می رود.
با توجه به این نکات،
جوابی که به صورت ابتدایی میتوان به این سوال داد این است که بر اساس اصول عقلی، خداوند متعال حکیم و عالم و قادر و خالق انسان است و به همین جهت کار بیهوده انجام نمیدهد.
اما اینکه ما درست و دقیق متوجه هدف خداوند و علت او از آفرینش تک تک اجزای عالم و و اعضای بدن خود بشویم، نیازمند به پیشرفت زیادی در علوم است.
به عبارت دیگر، نیافتن، نشانه وجود نداشتن نیست.
امروزه تقریبا انسان به فایده و کارکرد بیشتر اعضا و اجزای بدنش رسیده است و هیچ بعید نیست که در آینده به فایده بقیه اجزاء نیز پی ببرد.

اما یک نکته مهمتر اینکه:
کسی که چنین سوالی را از شما دارد، از او باید پرسید، با این مسئله و سوال، چه هدفی دارد؟
آین سوال برای چنین شخصی، نشانه وجود نداشتن خداوند است یا حکیم نبودن او یا عالم نبودنش یا ... ؟
باید مشخص کنیم که چرا چنین سوالی مطرح میشود.
آنگاه به صورت ریشه ای این مسئله را برای خود و او حل کنیم یا اگر در صدد شبهه درست کردن است، شبهه او را از اساس برطرف کنیم.
اگر خیال می کند که نفهمیدن و نیافتن فایده برای افرینش برخی اجزاء، به معنای وجود نداشتن خالق است، میتوان به او گفت که اثبات وجود خدا با اعضای بدن انسان و کارکردهای آن نیست که حالا بر فرض فایده ای هم نداشته باشد، وجود او زیر سوال برود.
وجود خداوند با ادله عقلی اثبات میشودو اگر هیچ انسان و هیچ جاندار دیگری نیز روی زمین نبود، خداوند وجود داشت.(1)
اگر خیال میکند که این مسئله به معنای این است که حکمت خدا زیر سوال میرود و خدایی باقی می ماند که حکیم نیست و ممکن است هر کار لغو بیهوده دیگری را نیز انجام داده باشد، در مقابل این سوال نیز میتوان گفت که اثبات حکمت خدا نیز با ادله و شواهد تجربی و نقلی نبود که با نفهیمدن حکمت یک کار او، حکمت او نقض شود.
حکمت خداوند نیز همانند وجود او و همانند سایر صفات او، با ادله عقلی اثبات میشود.(2)
بنابراین ما نیازی نداریم که بفهمیم کارکرد تمام موجودات روی زمین چیست تا به وجود او ایمان بیاوریم.
خدایی که ما به دنبال او هستیم و او را می پرستیم، با عقلمان اثبات میشود.
اگر به دنبال پاسخ دادن تفصیلی به تک تک سوالات مشابهی که ارائه میشود باشیم، باید عمر خود را برای فهمیندن این مسائل و هدف خدا بگذاریم که حالا آیا بتوانیم بفهمیم یا نتوانیم.

ـــــــــــــــــــ
1. ر.ک: آموزش فلسفه، محمد تقی مصباح یزدی، تهران، نشر بین الملل، 1382، ج2، ص364-375
2. همان، ص423-425

مطلبی در جواب شما برگرفته شده از کتاب الاحتجاج علی اهل اللجاج:
زندیق از امام صادق علیه السلام پرسید : آيا آفرينش و تدبير خداوند خدشه پذير است؟ حضرت فرمود: نه.
زنديق افزود: در باره آفريدن پوست ختنه‏ گاه چه ميگوييد آيا از سر حكمت بوده يا عبث و بيهوده؟ فرمود: بلكه از روى حكمت حضرت حقّ است.
گفت: شما فعل خدا را دستخوش تغيير داده و كار خودتان را در ختنه كردن آن صحيحتر از خلق خدا ساخته‏ ايد، و فرد ختنه نكرده را عيب مى‏كنند با اينكه مخلوق خدا است، و فعل ختنه كه فعل خودتان است را مدح مى‏كنيد، آيا معتقديد كه اين خطايى از جانب خدا بوده و از حكمت بدور؟!!.
امام صادق عليه السّلام فرمود: اين فعل خدا حكمت است و صواب، جز آنكه خود آن را مقرّر و واجب فرموده، همچنان كه ناف نوزاد هنگام تولّد به ناف مادر متّصل است، آرى همين گونه حكيم خلق نموده و بندگان را به قطع آن امر فرموده، كه عدم قطع براى مادر و نوزاد فساد انگيز است، و همين طور است ناخنهاى آدمى، امر به كوتاه كردن آن نموده، و خود قادر بود كه از همان ابتدا نوعى خلق كند كه دراز نشود، و بهمين ترتيب آفريدن موى سر و آبخور دراز مى‏شود و امر به كوتاه كردن آن نموده، و نيز گاوهايى را نر آفريده و اخته كردنشان صحيحتر است، و در تمامى اين موارد هيچ عيبى در تقدير خدا نيست.

توصیه میکنم دوستان حتما کتاب مذکور را مطالعه کنند چون اکثر شبهاتی که در مورد مسائل گوناگون برای ما ایجاد شده و خواهد شد قبلا در این کتاب توسط ائمه اطهار علیهم السلام جواب داده شده است

این استدلال اوج حماقیت استدلال کننده رو می رسونه ... آقای داوکینز علیرغم نبوغ علمی در امور ماورا و اعتقادی نمه ای فهم و شعور نداره و دلیلیم نداره ما به خاطر نبوغ علمی از یکی در همه امور تبعیت و حرف شنوی داشته باشیم ...

چند پاسخ استدلالی نه برای ایشون و مریدانشون بلکه برای دوستان عزیز خودمون ... :

پس بند ناف هم خدا بی جهت آفریده چون باید بریده بشه ...
ناخن ها هم بی جهت آفریده شده
و ...

چه جالب من پست بالایی رو نخونده بودم ..:) بعد ارسال پست خودم خوندم ...:Mohabbat:

متحیر";486869 نوشت:
پس بند ناف هم خدا بی جهت آفریده چون باید بریده بشه ...
ناخن ها هم بی جهت آفریده شده
و ...

ببخشيد اون وقت همون سؤال و عين اون شبهه رو به بند ناف و ناخن و... هم مي‌تونه وارد کنه ديگه.:Gig:

hosain.nor;486706 نوشت:
مطلبی در جواب شما برگرفته شده از کتاب الاحتجاج علی اهل اللجاج:
زندیق از امام صادق علیه السلام پرسید : آيا آفرينش و تدبير خداوند خدشه پذير است؟ حضرت فرمود: نه.
زنديق افزود: در باره آفريدن پوست ختنه‏ گاه چه ميگوييد آيا از سر حكمت بوده يا عبث و بيهوده؟ فرمود: بلكه از روى حكمت حضرت حقّ است.
گفت: شما فعل خدا را دستخوش تغيير داده و كار خودتان را در ختنه كردن آن صحيحتر از خلق خدا ساخته‏ ايد، و فرد ختنه نكرده را عيب مى‏كنند با اينكه مخلوق خدا است، و فعل ختنه كه فعل خودتان است را مدح مى‏كنيد، آيا معتقديد كه اين خطايى از جانب خدا بوده و از حكمت بدور؟!!.
امام صادق عليه السّلام فرمود: اين فعل خدا حكمت است و صواب، جز آنكه خود آن را مقرّر و واجب فرموده، همچنان كه ناف نوزاد هنگام تولّد به ناف مادر متّصل است، آرى همين گونه حكيم خلق نموده و بندگان را به قطع آن امر فرموده، كه عدم قطع براى مادر و نوزاد فساد انگيز است، و همين طور است ناخنهاى آدمى، امر به كوتاه كردن آن نموده، و خود قادر بود كه از همان ابتدا نوعى خلق كند كه دراز نشود، و بهمين ترتيب آفريدن موى سر و آبخور دراز مى‏شود و امر به كوتاه كردن آن نموده، و نيز گاوهايى را نر آفريده و اخته كردنشان صحيحتر است، و در تمامى اين موارد هيچ عيبى در تقدير خدا نيست.

توصیه میکنم دوستان حتما کتاب مذکور را مطالعه کنند چون اکثر شبهاتی که در مورد مسائل گوناگون برای ما ایجاد شده و خواهد شد قبلا در این کتاب توسط ائمه اطهار علیهم السلام جواب داده شده است


با سلام.
اینهایی که امام صادق ع گفته پاسخ شبهه نیست. بلکه لیست کردن مواردی است که این شبهه به آنها هم وارد است. امام پاسخ قانع کننده ای ندادند. بلکه فقط گفتند ایرادی بر خدا نیست. همین. این که نشد پاسخ!

Hadi99g;486301 نوشت:
با عرض سلام به محضر دوستان و اساتید

اخیراً در یکی از انجمن‌های گفتگو یکی از ملحدین در امضایش این جمله را قرار داده بود که:

آفریننده‌ی کائنات کلی سختی و دردسر کشید تا پوست ختنه‌گاه را بیافریند. بعدش اصرار کرد که شما ببریدش. خیلی منطقیه.

بعدش یکی از دوستان گفت که این جمله، سخنی از یک شخصیّت ملحد به نام ریچارد داوکینز است، حالا با این کار نداریم،

در برابر این شبهه چه جواب برهانی یا لااقل إقناعی میشه پاسخ داد؟

پاسخ شبهه :

اولا اینکه هیچ دستور مستقیمی در قران برای انجام ختنه نیست
پس ممکن است دستور خدا اصلا بر ان نباشد بلکه فقط یک عرف باشد

در ثانی سخن امام هم بر واجب بودن ان نیست بلکه مستحب می باشد

همین الان هم اکثر مردم دنیا این کار را انجام نمی دهند

پس وجود ان ضرری ندارد

hosain.nor;486706 نوشت:
مطلبی در جواب شما برگرفته شده از کتاب الاحتجاج علی اهل اللجاج:
زندیق از امام صادق علیه السلام پرسید : آيا آفرينش و تدبير خداوند خدشه پذير است؟ حضرت فرمود: نه.
زنديق افزود: در باره آفريدن پوست ختنه‏ گاه چه ميگوييد آيا از سر حكمت بوده يا عبث و بيهوده؟ فرمود: بلكه از روى حكمت حضرت حقّ است.
گفت: شما فعل خدا را دستخوش تغيير داده و كار خودتان را در ختنه كردن آن صحيحتر از خلق خدا ساخته‏ ايد، و فرد ختنه نكرده را عيب مى‏كنند با اينكه مخلوق خدا است، و فعل ختنه كه فعل خودتان است را مدح مى‏كنيد، آيا معتقديد كه اين خطايى از جانب خدا بوده و از حكمت بدور؟!!.
امام صادق عليه السّلام فرمود: اين فعل خدا حكمت است و صواب، جز آنكه خود آن را مقرّر و واجب فرموده، همچنان كه ناف نوزاد هنگام تولّد به ناف مادر متّصل است، آرى همين گونه حكيم خلق نموده و بندگان را به قطع آن امر فرموده، كه عدم قطع براى مادر و نوزاد فساد انگيز است، و همين طور است ناخنهاى آدمى، امر به كوتاه كردن آن نموده، و خود قادر بود كه از همان ابتدا نوعى خلق كند كه دراز نشود، و بهمين ترتيب آفريدن موى سر و آبخور دراز مى‏شود و امر به كوتاه كردن آن نموده، و نيز گاوهايى را نر آفريده و اخته كردنشان صحيحتر است، و در تمامى اين موارد هيچ عيبى در تقدير خدا نيست.

توصیه میکنم دوستان حتما کتاب مذکور را مطالعه کنند چون اکثر شبهاتی که در مورد مسائل گوناگون برای ما ایجاد شده و خواهد شد قبلا در این کتاب توسط ائمه اطهار علیهم السلام جواب داده شده است

و اما جواب این قسمت

بند ناف زائد نیست بلکه وسیله تغذیه نوزاد در زمانی است که درون رحم مادر می باشد

و اما ناخن
تغییراتی که در روی ناخن ایجاد می شود برای شناخت بسیاری از بیماریها و کمبود ویتامینها علامت می باشد

و همچنین تغییرات موی سر حاکی از بعضی بیماریها می باشد که می تواند نشانه خوبی باشد
علاوه بر اینکه موی سر و ناخن جنبه زیبایی هم دارد

سلام

دوست عزیز تشخیص علت وقوع یک عارضه ی طبیعی در فیزیولوژی انسان بر عهده ی علم تجربی، همانند زیست شناسی و علم تحلیل آناتومی است! و در حوزه ی معرفت دینی ما به بررسی رویدادهای تجربی و فیزیکی نمی پردازیم!
2- آقای ریچارد داوکینز، خودشان یک بیولوژیست مشهور انگلیسی هستند و به خوبی هم علّت پیدا شدن چنان مسایلی را در اندام انسان می دانند! لذا برای اظهار نظر دقیق می بایست کل بحث آقای ریچارد داوکینز را ابتدا خواند و بعد نقد لازمه را در همان حوزه ی بحث ایشان مطرح کرد! نمی توان یک جمله را به صورت گزینشی جدا کرد و بعد در مورد آن ارایه نظر نمود! چنین نحوه ی عملی تنها به درد اهل جدل می خورد نه اصحاب معرفت!
3- ایرادهای داوکینز ناظر به نفی ضرورت وجود خداوند است! و یک بحث نسبتا فلسفی می کنند که البته ایرادات بسیاری هم از نظر فلسفه ی نقادی و منطق جدید بر آن وارد است که تفصیل آن در این مجال محدود نمی گنجد!
4- و آنچه از همه مهمتر است این بوده که آقای ریچارد داوکینز بودن خدا را قبول ندارد؛ لذا در مقابل کسی که خدا را اساسا قبول ندارد نمی توان بحث او را با مباحث درون دینی همچون قرآن یا انجیل و یا روایات و احادیث پاسخ داد! او خدایی برای جهان را قایل نیست؛ چه رسد به پیامبر او و کتاب آن پیامبر!

بنابراین نقد مباحث ریچارد داوکینز از اساس یک بحث برون دینی و در علوم تجربی و فلسفه و منطق امکان پذیر است!

سلام
دوست عزیز

فارغ از بحث آقای داوکینز، به نظر بنده نقد افکار نباید همراه با توهین به شخصیت افراد باشد!

Padir;486921 نوشت:
دوست عزیز تشخیص علت وقوع یک عارضه ی طبیعی در فیزیولوژی انسان بر عهده ی علم تجربی، همانند زیست شناسی و علم تحلیل آناتومی است! و در حوزه ی معرفت دینی ما به بررسی رویدادهای تجربی و فیزیکی نمی پردازیم!
2- آقای ریچارد داوکینز، خودشان یک بیولوژیست مشهور انگلیسی هستند و به خوبی هم علّت پیدا شدن چنان مسایلی را در اندام انسان می دانند! لذا برای اظهار نظر دقیق می بایست کل بحث آقای ریچارد داوکینز را ابتدا خواند و بعد نقد لازمه را در همان حوزه ی بحث ایشان مطرح کرد! نمی توان یک جمله را به صورت گزینشی جدا کرد و بعد در مورد آن ارایه نظر نمود! چنین نحوه ی عملی تنها به درد اهل جدل می خورد نه اصحاب معرفت!
3- ایرادهای داوکینز ناظر به نفی ضرورت وجود خداوند است! و یک بحث نسبتا فلسفی می کنند که البته ایرادات بسیاری هم از نظر فلسفه ی نقادی و منطق جدید بر آن وارد است که تفصیل آن در این مجال محدود نمی گنجد!
4- و آنچه از همه مهمتر است این بوده که آقای ریچارد داوکینز بودن خدا را قبول ندارد؛ لذا در مقابل کسی که خدا را اساسا قبول ندارد نمی توان بحث او را با مباحث درون دینی همچون قرآن یا انجیل و یا روایات و احادیث پاسخ داد! او خدایی برای جهان را قایل نیست؛ چه رسد به پیامبر او و کتاب آن پیامبر!

بنابراین نقد مباحث ریچارد داوکینز از اساس یک بحث برون دینی و در علوم تجربی و فلسفه و منطق امکان پذیر است!


با سلام خدمت شما.
در فلسفه اسلامی 4 نوع علت برای هر پدیده معرفی شده است. یکی از آنها علت غایی است. وجود تمام علت ها در کنار همدیگر را علت تامه می نامند. درکنار آن می گویند که خداوند علت تامه است. هر چه بوجود آمده ناشی از اراده خداست و خداوند از بوجود آوردن آن هدفی داشته است.
از طرفی در مثال مذکور پوست ختنه گاه و ناخن و مو و ..... مواردی هستند که هم خداوند خواسته که بوجود بیایند و هم دستور داده که چیده شوند. شبهه این است که چرا خداوند چیزی را برای ما اراده کرده است که بعد از ما بخواهد آن را بچینیم.
و من الله توفیق

دل ارام;486909 نوشت:
اولا اینکه هیچ دستور مستقیمی در قران برای انجام ختنه نیست
پس ممکن است دستور خدا اصلا بر ان نباشد بلکه فقط یک عرف باشد

در ثانی سخن امام هم بر واجب بودن ان نیست بلکه مستحب می باشد

همین الان هم اکثر مردم دنیا این کار را انجام نمی دهند

پس وجود ان ضرری ندارد


با سلام.
چیزی که مسلم است این است که ختنه از لحاظ بهداشتی مفید است. حال ممکن است اگر کسی آن را انجام ندهد مشکل حادی برایش بوجود نیاید ولی به هر حال علم پزشکی انجام آن را مبرای انسان مفید دانسته است.
دل ارام;486910 نوشت:
بند ناف زائد نیست بلکه وسیله تغذیه نوزاد در زمانی است که درون رحم مادر می باشد

یعنی نمی شد با وسیله ای تغذیه شود که لازم به کندن آن نباشد.
دل ارام;486910 نوشت:
و اما ناخن
تغییراتی که در روی ناخن ایجاد می شود برای شناخت بسیاری از بیماریها و کمبود ویتامینها علامت می باشد

و همچنین تغییرات موی سر حاکی از بعضی بیماریها می باشد که می تواند نشانه خوبی باشد
علاوه بر اینکه موی سر و ناخن جنبه زیبایی هم دارد


به هر حال این ها موارد خاص هستند که خداوند می توانست برای آن نشانه هایی دیگر قرار دهد. چیزی که مشخص است این است که ما مجبوریم ناخن و موهایمان را هر از چندگاهی اصلاح کنیم. آیا نمی شد این ها رشد ممول داشته باشند که نیاز به چیدن اضافات آنها نباشد.
و من الله توفیق

سلام علیکم و رحمه الله

بر این جهان سنت سیر تکاملی حاکم بوده و هست و این سنت حکمت الهی در خلقت است.

هیچ موجودی خلق نشد و پا در عوالم نگذاشت مگر اینکه سیر تکاملی وجودی اش را جبرا لازم بود طی کند و لازمه این سیر تغئیر است.

پس آنچه را که خداوند خلق میکند تغئیرش را هم ممکن ساخته تا موجود به تکامل تعریف شده اش برسد و قرار بر این نبوده که از اول آن موجود در کمال مطلوب بدنیا پا گذاشته باشد و این مساله در سنت خلقت جائی ندارد .

نتیجتا اینکه بگوئیم چون موجود در کمال مطلوب مورد نظر نیست پس ناقص است که در این صورت گویش سیر تکاملی موجود نادیده انگاشته شده .

مثلا اینکه بگوئیم دانه گندم چرا از ابتدا خوشه خلق نشده یا نطفه انسان چرا انسان 40 ساله عالم و عارف خلق نشده این کلام صحیحی نیست چراکه ( همانطوریکه امام صادق علیه السلام فرمودند ) حکمت الهی چنین کم نفرموده و نتیجتا نظام خلقت بر این نبوده .

در مورد ختنه هم همین مصداق را دارد اگر انسان مطابق با سیر تکاملی معنوی اش سیر تکاملی وجودی و جسمانی اش را بخواهد هماهنگ سازد پس باید مطابق فرمان الهی رفتار کند
اگر ختنه کرد پس هماهنگ ساخته هدایت معنوی و تشریعی اش را با هدایت تکوینی , وجودی و جسمانی خود

و اگر نکرد هدایت تکوینی او مانند هدایت تکوینی جبری هر موجودی فارغ از بعد معنوی اش بخواهد بود.

مثلا اگر انسان مانند حیوانات و گیاهان نیاز به رابطه جنسی دارد ولی اگر آنرا مشروط به فرمان الهی ننماید مانند حیوانات و گیاهان طبق هدایت تکوینی اش عمل نموده
ولی اگر اهل ایمان باشد رابطه جنسی اش مشروط به هدایت تشریعی میگردد و از حیوان جدا میگردد...
الی الاخ

یاحق

[="Tahoma"][="Navy"]

Hadi99g;486301 نوشت:
با عرض سلام به محضر دوستان و اساتید

اخیراً در یکی از انجمن‌های گفتگو یکی از ملحدین در امضایش این جمله را قرار داده بود که:

[=century gothic]آفریننده‌ی کائنات کلی سختی و دردسر کشید تا پوست ختنه‌گاه را بیافریند. بعدش اصرار کرد که شما ببریدش. خیلی منطقیه.
[=century gothic]
بعدش یکی از دوستان گفت که این جمله، سخنی از یک شخصیّت ملحد به نام ریچارد داوکینز است، حالا با این کار نداریم،

در برابر این شبهه چه جواب برهانی یا لااقل إقناعی میشه پاسخ داد؟

خیلی ممنونم.


سلام
همان خدای متعال به زعم اندیشه ضعیف داوکینز بسی سختی کشید که فرزند را در شکم بیافریند و ما اصرار داریم به سختی اورا را از رحم مادرش بیرون بکشیم
خوب معلوم است که چرا ما این کار را می کنیم
بودن فرزند در رحم مادر یک مرحله از کمال اوست اما برای ادامه مسیر تکاملیش باید از رحم خارج شود
بودن غلافی از پوست بر روی دستگاه تناسلی جنس مذکر در مرحله ای از کمال اوست که در شکم مادر است اما پس از خروج باید با توجه به کارکردهای خارج رحم تغییر یابد و آن پوست برداشته شود چون در پزشکی ثابت شده که بودن این پوست از جهات مختلف و از جمله از جهت بهداشتی مضر است اما این آسیبها در رحم وجود ندارد
یا علیم

Padir;486921 نوشت:
و آنچه از همه مهمتر است این بوده که آقای ریچارد داوکینز بودن خدا را قبول ندارد؛ لذا در مقابل کسی که خدا را اساسا قبول ندارد نمی توان بحث او را با مباحث درون دینی همچون قرآن یا انجیل و یا روایات و احادیث پاسخ داد! او خدایی برای جهان را قایل نیست؛ چه رسد به پیامبر او و کتاب آن پیامبر!

سلام علیکم و رحمه الله

با وجود اینکه ایشان یک خداناباور است شخصا معتقدم شبهه ایشان درون دینی است.

در بیانی دیگر ایشان میگوید مگر شما نمی گوئید در فعل خداوند نقص وجود ندارد پس چرا انسان را اینگونه خلق میکند و بعد میگوید با ختنه اصلاح کنید.
یعنی
یا ناقص خلق کرده که میگوید اصلاح کنید
یا
کامل خلق کرده ولی شما ناقص فرض کرده و اصلاحش میکنید.

لذا این شبهه فارغ از تفکرات ایشان شبهه ای درون دینی است.

یاحق

سلام و عرض ادب.

شریعت عقلانی;486927 نوشت:
چیزی که مشخص است این است که ما مجبوریم ناخن و موهایمان را هر از چندگاهی اصلاح کنیم. آیا نمی شد این ها رشد ممول داشته باشند که نیاز به چیدن اضافات آنها نباشد

اگر ناخنها چنین رشدی نداشته باشند، آنگاه در صورت آسیب دیدن، کنده شدن و شکسته شدن، هیچگاه ترمیم و بازسازی نمیشدند.

[SPOILER]شاید این همان حکایت بر لب جوی نشستن و گذر عمر دیدن باشد.[/SPOILER]

این مباحث آخرش میرسه به اینجا که اصلا چرا خدا ما رو آفرید و نهیلیسم و آئیسم و .... !!
یعنی از امثال داوکینز و داروین و ... بیش ازین انتظار نمیره! اون استدلال امام صادق علیه السلام هم برای این بود که گوشزد کنه چه بسا نعماتی که خدا آفریده که به اقتضای موقیعت و شرایط زمانی وفیزیولوژیکی و ... خاص یک موجود هست که ...
یا ما نمی فهمیم یا بعدا برامون روشن خواهد شد مثل اون مثال هایی که زده شد... دلیل نمیشه هرچی فعلا! عقلمون نمی کشه یا نمی فهمیم ببریم زیر سوال ...!!

[="Navy"]

شریعت عقلانی;486907 نوشت:
پاسخ قانع کننده ای ندادند. بلکه فقط گفتند ایرادی بر خدا نیست. همین. این که نشد پاسخ!

اتّفاقاً من هم تو ذهنم بود. اين رو اصطلاحاً مصادره به مطلوب ميگن.

خلاصه​‌ي استدلال ياد شده در روايت احتجاج اينه: خداوند حکيم است، چون حکيم است!

البته بايد سند اين روايت رو هم بررسي کرد و همينجوري نميشه نسبتش رو به امام(ع) داد چون ساحت آن حضرت منزّه از مغالطاتي همچون مصادره به مطلوب است.

ضمن اينکه مسأله از مسائل اعتقادي است و خبر واحد در اين گونه مسائل حجّت نيست مگر به اينکه صرفاً راه استدلال صحيح عقلي و منطقي را به انسان نشان دهد.[/]

[="Navy"]

متحیر";487029 نوشت:
یا ما نمی فهمیم یا بعدا برامون روشن خواهد شد مثل اون مثال هایی که زده شد... دلیل نمیشه هرچی فعلا! عقلمون نمی کشه یا نمی فهمیم ببریم زیر سوال ...!!

اين کاملاً صحيحه منتها براي چه کساني؟ براي افراد با ايمان. امّا براي يک شخص بي‌ايمان و بي‌دين جواب به حساب نمياد.[/]

محی الدین;486998 نوشت:
چون در پزشکی ثابت شده که بودن این پوست از جهات مختلف و از جمله از جهت بهداشتی مضر است اما این آسیبها در رحم وجود ندارد

خب اين شد اوّل الکلام ديگه. وقتي از جهت بهداشتي مضرّه پس چرا خلق شده بعد دستور به قطعش داده شده؟ مگه نميشد از اوّلش هم نباشه؟

[="Navy"]

فاتح;487016 نوشت:
با وجود اینکه ایشان یک خداناباور است شخصا معتقدم شبهه ایشان درون دینی است.

در بیانی دیگر ایشان میگوید مگر شما نمی گوئید در فعل خداوند نقص وجود ندارد پس چرا انسان را اینگونه خلق میکند و بعد میگوید با ختنه اصلاح کنید.


فکر نکنم اين درون ديني باشه.
چون اين يارو ميخواد حکيم بودن خداوند رو زير سؤال ببره و باطل کنه.

و لازمه‌ي بطلان حکيم بودن خداوند، بطلان وجود اوست، چرا؟ چون حکمت جزو صفات ذاتي خداوند است مثل علم و قدرت و غيره، و انفکاک امر ذاتي محال است.

مثلاً فرض کنيد ما ثابت کنيم که عدد 4 زوج نيست. در اين صورت اون عدد اصلاً 4 نخواهد بود.

اينجا هم همچنين. اگه ثابت بشه که خداوند حکيم نيست در اين صورت اصلاً خدايي وجود نخواهد داشت.

و الله يقول الحقّ و هو يهدي السّبيل.[/]

سلام علیکم و رحمه الله

Hadi99g;487044 نوشت:
فکر نکنم اين درون ديني باشه.
چون اين يارو ميخواد حکيم بودن خداوند رو زير سؤال ببره و باطل کنه.

و لازمه‌ي بطلان حکيم بودن خداوند، بطلان وجود اوست، چرا؟ چون حکمت جزو صفات ذاتي خداوند است مثل علم و قدرت و غيره، و انفکاک امر ذاتي محال است.

بله هدف نهائی همین است که ذکر کردید ولی صورت شبهه بدین شکل است که از یک حکم الهی ( ختنه ) بر خلقت بزعم ایشان ناقص ( یعنی عدم حکمت ) که شبهه عقیدتی است را با هم بقیاس بگذارند و دلالت بر جمع ضدین نمایند.

بین این حکم و آن مفهوم بد انگاشته که هر دو دینی هستند میخواهند این نتیجه را بگیرند که خدا نیست.

در فرمایش امام صادق علیه السلام از حکمت در خلقت صحبت شده و حکم ختنه را در توضیح و مثالهای متعدد نقص بر خلقت ندانسته اند

یعنی فرموده اند که اگر حکم ختنه هست دلالت بر نقص در خلقت نمیکند همانطوریکه بند ناف اگر هست و باید بریده شود نقص نبوده و وجودش تا زمانی لازم بوده
و یا اگر ناخن هست وقتی بلند میشود باید کوتاهش کرد و ناخن قبلی وجودش تا زمانی لازم بوده
و همچنین اگر موئی هست و کوتاه میشود وجودش بهمچنین.

موفق و موید باشید

یاحق

شریعت عقلانی;486927 نوشت:
با سلام.
چیزی که مسلم است این است که ختنه از لحاظ بهداشتی مفید است. حال ممکن است اگر کسی آن را انجام ندهد مشکل حادی برایش بوجود نیاید ولی به هر حال علم پزشکی انجام آن را مبرای انسان مفید دانسته است.

سلام

دوست گرامی اینکه حتنه مفید است ایا مورد تایید پزشکان معتبر بین المللی می باشد ؟یا سخن پزشکان کوچه بازاری می باشد ؟!
اگر سند و مدرکی در این باره دارید
ممنون می شوم قرار دهید ؟

شریعت عقلانی;486927 نوشت:
یعنی نمی شد با وسیله ای تغذیه شود که لازم به کندن آن نباشد.

جناب شریعت شما اطلاعات پزشکیتون از من بیشتره
تعجب می کنم از این حرفهایی که می زنید ؟؟!!!
بالاخره باید ساختاری باشد که بتواند قسمتی از بدن مادر را به ناف جنین وصل کند و پس از تولد دیگر به این ساختار نیازی نیست
زیرا نوزاد تغذیه
از دهان را شروع می کند پس باید ان ساختار قطع شود

حالا اشکال شما بر اینکه چرا این ساختار اینگونه است مثل اینست که بگویید چرا انسان دودست دارد ؟ یا چرا دو چشم ؟
مگر با سه چشم بهتر نمی شد دید ؟ یا اگر پنج دست داشتیم ایا بهتر نبود ؟ بهتر کارها را انجام می دادیم ؟

شریعت عقلانی;486927 نوشت:
به هر حال این ها موارد خاص هستند که خداوند می توانست برای آن نشانه هایی دیگر قرار دهد. چیزی که مشخص است این است که ما مجبوریم ناخن و موهایمان را هر از چندگاهی اصلاح کنیم. آیا نمی شد این ها رشد ممول داشته باشند که نیاز به چیدن اضافات آنها نباشد.

بزرگوار من اطلاعات پزشکی زیادی ندارد ولی به طور مختصر انچه به ذهنم می رسد بیان می کنم
ساختار ناخن باید طوری باشد که بتواند بعد از خرابی خودش را ترمیم کند
و هم انعطاف پذیر باشد تا به شکلهای مختلف دراید
مثلا قاشقی شدن ناخن نشانه یک مریضی می باشد
و یا شکننده شدن ان نشانه مریضی دیگر
و ناخن باید به گونه ای باشد که پس از بهبودی اصلاح شود

و همچنین جنس ان باید به گونه ای باشد که رنگ پوست از زیر ان مشاهده شود
تا بتواند به رنگ های مختلف دراید و کم خونی یا زردی و این چیزها را نشان دهد

و خیلی موارد دیگر

حالا شما اینها را در نظر بگیرید و بعد قضاوت کنید ایا بهترین حالت را دارد یا نه ؟

موفق باشید

دل ارام;487094 نوشت:
دوست گرامی اینکه حتنه مفید است ایا مورد تایید پزشکان معتبر بین المللی می باشد ؟یا سخن پزشکان کوچه بازاری می باشد ؟!
اگر سند و مدرکی در این باره دارید
ممنون می شوم قرار دهید ؟

با سلام.
بنده نه پزشکی خواندم و نه اطلاعات پزشکی دارم. به مقالات روز بین المللی هم دسترسی ندارم. ولی از هر پزشکی که در دسترسم بود پرسیدم گفت ختنه مفید است.
پزشک کوچه بازاری هم برای بنده نامفهوم است. برای عقل بنده ترکیب اضافی پزشکان کوچه بازاری مفهومی ندارد.
برای بنده هر پزشکی درس خوانده و مدرکی گرفته آنهم از دانشگاه آنهم به طور کاملا قانونی.

دل ارام;487094 نوشت:
جناب شریعت شما اطلاعات پزشکیتون از من بیشتره
تعجب می کنم از این حرفهایی که می زنید ؟؟!!!
بالاخره باید ساختاری باشد که بتواند قسمتی از بدن مادر را به ناف جنین وصل کند و پس از تولد دیگر به این ساختار نیازی نیست
زیرا نوزاد تغذیه
از دهان را شروع می کند پس باید ان ساختار قطع شود

حالا اشکال شما بر اینکه چرا این ساختار اینگونه است مثل اینست که بگویید چرا انسان دودست دارد ؟ یا چرا دو چشم ؟
مگر با سه چشم بهتر نمی شد دید ؟ یا اگر پنج دست داشتیم ایا بهتر نبود ؟ بهتر کارها را انجام می دادیم ؟


در اینجا و در این مورد حرف شما را می پذیرم. البته در مواردی که بیان فرمودید در این تاپیک :
برهان نظم و اثبات خدا
در حال بحث هستیم.

دل ارام;487094 نوشت:
ساختار ناخن باید طوری باشد که بتواند بعد از خرابی خودش را ترمیم کند
و هم انعطاف پذیر باشد تا به شکلهای مختلف دراید
مثلا قاشقی شدن ناخن نشانه یک مریضی می باشد
و یا شکننده شدن ان نشانه مریضی دیگر
و ناخن باید به گونه ای باشد که پس از بهبودی اصلاح شود

و همچنین جنس ان باید به گونه ای باشد که رنگ پوست از زیر ان مشاهده شود
تا بتواند به رنگ های مختلف دراید و کم خونی یا زردی و این چیزها را نشان دهد

و خیلی موارد دیگر

حالا شما اینها را در نظر بگیرید و بعد قضاوت کنید ایا بهترین حالت را دارد یا نه ؟


تمام اینهایی که گفتید قبول. ولی بنده که نگفتم ناخن نباشد. یا وجودش غیر مفید است. بلکه گفتن نمی شد ناخن مانند سایر اعضای بدن رشد نکند ولی آثار بیماری ها و .... که شما فرمودید در آن هویدا شود؟ در وافع نمی شد همه اینهایی که گفتید باشد ولی لازم به چیدن آن نباشد؟
و من الله توفیق

اصلا من موندم این موضوع اینقدر جایه بحث داره ...

خوب خالق ما رو آفریده ... و بهمون اختیار داده تا از نکبت به خوشبختی برسیم ... یک سری کثافات وجود دارند که باید از اونها فاصله بگیریم تا به کمال برسیم ... یکی از اونها هم ختنه کردن هست ...
اصلا اگر چنین چیزهایی وجود نداشته باشه که رسیدن به کمال معنی پیدا نمیکنه ...

Hadi99g;487041 نوشت:

خب اين شد اوّل الکلام ديگه. وقتي از جهت بهداشتي مضرّه پس چرا خلق شده بعد دستور به قطعش داده شده؟ مگه نميشد از اوّلش هم نباشه؟

سلام. راستش من بحثای فلسفی زیاد بلد نیستم ولی برای قسمت علمی این سوال باید بگم که تو یکی از سایتای علمی پزشکی نوشته بود در دوران جنینی برای محافظت از اندام های جنسی که حساس هم هستند ساختارهایی وجود داره که در جنین مذکر به صورت این پوست است که جلوی ورود احتمالی میکروب ها و عوامل بیماری زایی که ممکنه درون رحم وجود داشته باشه ( خارج بدن جنین ) به داخل این اندام جلوگیری بشه مثل پرده بکارت در جنین ماده که همین کارایی داره، اما بعد از تولد چون خروج مواد زائد از داخل بدن به خارج بدن است وجود این پوست باعث میشه هنگام دفع مقداری از آلودگی های بدن که باید به خارج بدن منتقل بشه در زیر این پوست جمع بشه و به مرور باعث ایجاد عفونت و بیماری های دیگه بشه.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

Hadi99g;486301 نوشت:
با عرض سلام به محضر دوستان و اساتید

اخیراً در یکی از انجمن‌های گفتگو یکی از ملحدین در امضایش این جمله را قرار داده بود که:

آفریننده‌ی کائنات کلی سختی و دردسر کشید تا پوست ختنه‌گاه را بیافریند. بعدش اصرار کرد که شما ببریدش. خیلی منطقیه.

بعدش یکی از دوستان گفت که این جمله، سخنی از یک شخصیّت ملحد به نام ریچارد داوکینز است، حالا با این کار نداریم،

در برابر این شبهه چه جواب برهانی یا لااقل إقناعی میشه پاسخ داد؟

خیلی ممنونم.


این سوال را می شود در قالب کلی تری بیان کرد:خداوند چرا فلان چیز را آفرید و بعد به ما دستور می دهد آن را از بین ببریم؟
مثل قضیه ختنه،یا حتی آپاندیس.
ما اینجا با دو فرض مواجهیم.این امور یا هیچ فایده ای ندارند،یا یکسری فایده دارند.
اگر هیچ فایده ای نداشته باشند،می توانیم این را مطرح کنیم که این در حکم یک مسئله اختیاری برای انسان است.در واقع چرا خداوند به انسان اجازه گناه داد و بعد به او می گوید گناه نکن؟خب انسان اختیار دارد.اینجا هم همینطور است.با وجود امری مانند ختنه،اختیار تحقق پیدا می کند و شما بین ختنه کردن (فرمان الهی) یا نکردن،یکی را انتخاب می کنید.عوارض آن هم چه بسا بعد ها ببینید.یعنی ختنه چون یک امر اختیاری است باعث تفاوت بین افرادی می شود که این فرمان الهی را نمی پذیرند و افرادی که آن را می پذیرند.
(پیشاپیش پاسخ این را که ختنه کردن توسط والدین صورت می گیرد پس بحث اختیار خود فردی که ختنه می شود در کار نیست را به اینصورت می دهیم که اولاً ختنه همه افراد لزوماً در کودکی نیست و لذا برخی از افراد در ختنه کردن اختیار دارند.ثانیاً افرادی که والدین آن ها،در موضوع ختنه کردن برایشان تصمیم گرفته اند،این باعث تمایز این والدین با افرادی می شود که تصمیم گرفته اند به ختنه نکردن.پس اختیار اگر به خود فرد باز نگردد،به والدین او باز می گردد).
اگر هم یکسری فواید داشته باشد،چه بسا این فواید کشف شده باشند و چه بسا کشف نشده باشند.علوم تجربی همواره در حال تغییر هستند و ممکن است امروز بگویند ختنه کردن مفید است،ولی فردا بگویند مفید نیست.علاوه بر این بین نظر دانشمندان هم تفاوت وجود دارد و ممکن است دانشمندی امروز بگوید ختنه خوب نیست،فردا بگوید خوب است و دانشمند دیگری امروز گفته باشد ختنه خوب است،فردا بگوید خوب نیست.پس نمی توان از قطعیتی حرف زد.
مثلاً قضیه آپاندیس را نیز به صورتی مشابه مطرح می کردند.فایده آپاندیس چیست؟اگر فایده نداشته باشد یک عضو زائد است پس خلقت آن چه فایده ای دارد؟
حال آن که امروزه به یکسری فواید برای آن رسیده اند.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

شریعت عقلانی;487114 نوشت:
پزشک کوچه بازاری هم برای بنده نامفهوم است. برای عقل بنده ترکیب اضافی پزشکان کوچه بازاری مفهومی ندارد.

سلام و عرض ادب

منظورم از پزشکان کوچه بازاری پزشکان بی سواد است
شاید شما انها را ندیده باشید ولی بنده بسیار پزشکان بی سواد دیده ام
که اصلا بروز نیستند و اطلاعات انها همان اطلاعات بیست سی سال پیش می باشد

شریعت عقلانی;487114 نوشت:
تمام اینهایی که گفتید قبول. ولی بنده که نگفتم ناخن نباشد. یا وجودش غیر مفید است. بلکه گفتن نمی شد ناخن مانند سایر اعضای بدن رشد نکند ولی آثار بیماری ها و .... که شما فرمودید در آن هویدا شود؟ در وافع نمی شد همه اینهایی که گفتید باشد ولی لازم به چیدن آن نباشد؟
و من الله توفیق

لابد نمی شد
البته اگر الان پزشک متخصص بود شاید دقیقا جواب این سوالها رو می داد
ولی حقیر فکر می کنم با این جنس ناخن نمی شد چون این جنس فعلی شکننده است
و در صورت شکستن اگر دوباره رشد نمی کرد فاجعه بود

البته همانطور که خودتان فرمودید
و قبول کردید این قبیل سوالها مثل این است که بپرسیم
نمی شد بجای دو چشم دورو بر سرمان چشم می داشتیم تا همزمان به همه جا احاطه داشته باشیم :khaneh:

موفق باشید

سلام علیکم

چند چیز مسلم است:
۱. خداوند وجود دارد
۲. حکیم است
یک مسامان وقتی با مسأله‌ای برخورد می‌کند که آنرا درک نمی‌کند سریع نمی‌رود به سراغ اصول اولیه‌اش که به طور یقینی به آنها رسیده تا در آنها تشکیک کند، بلکه با فرض‌ها و حکم‌های پایین‌دستی باید کلنجار برود، در همین راستا هم مباحثی این چنینی مطرح می‌شود که «ندانستن حکمت یک چیز دلیل بر نبودن حکمت برای آن نیست». حالا گاهی کسی که اصراری بر پذیرش خداوند ندارد تفکرات دل مریضش را می‌تراوشد و عده‌ای که در وجود خداوند به یقین نرسیده‌اند را شبهه ناک می‌کند، مگرنه به این پاسخ امام صادق علیه‌السلام در رویارویی با کسی که درمورد وجود خداوند تشکیک کرد نگاه کنید، که از امام پرسید خداوند اگر هست چرا مخفی شده و خود را نشان نمی‌دهد، که امام برآشفتند و گفتند چطور خداوند از تو مخفی شده با اینکه این همه آثار وجودی او در خود توست ... و بعد تعدادی از آن آثار را می‌شمرند تا اینکه طرف از فرصتی استفاده کرده و فرار می‌کند و می‌گوید اگر کمی بیشتر نزد او مانده بودم خدایش را بین خودش و من مجسم می‌کرد ... یعنی نزدیک بود که من هم به یقین برسم. (مناظره‌ی امام صادق علیه‌السلام و ابن مقفع، اگر درست یادم باشد)

اما در مورد اینکه دوستان گفتند در آن کلام نورانی امام صادق علیه‌السلام جواب قانع‌کننده‌ای به شبهه‌ی مطرح شده نداده‌اند و تازه توسعه‌ی شبهه داده‌اند(!). صحبت امام صادق علیه‌السلام را دقیق نخوانده‌اید، چرا که نکته‌ی صحبت ایشان چیز دیگری است. امام فرموده‌اند اینطور که شما (مخاطب امام) گمان می‌برید نیست که چیزی از یاد خداوند افتاده باشد و زاید باشد و ما بخواهیم آن را اصلاح کنیم، بلکه خداوند که آن پدیده را خود خلق کرده است (خداوند علت‌العلل است) خود نیز دستور قطع آن را داده است، همان‌طور که بعد مثال‌های دیگری از این دست می‌زنند.

کسی که اعتقادی به خداوند ندارد ناگهان در خطوراتی شیطانی (در مقابل خطورات رحمانی) به زبان می‌آید و می‌گوید اینکه آپاندیس کاربردی ندارد، اینکه استخوان دمبالچه باقی‌مانده‌ی دم میمون در روند تکامل انسان از میمون است(!)، اینکه در اسلام امر به ختنه می‌شود، اینکه خانمها پرده‌ی بکارت دارند که باید پاره شود، اینکه ناخنها و موها را باید کوتاه کرد و وجود موهای زائد بدن اینها دلالت بر نبود خداوند حکیم دارد! آنچه در لابلای پاسخ‌های استاد و برخی دوستان دیگر بود به کمال پاسخ این آقا را می‌دهد، اینکه «هر خلقت خداوند شرایط و مکان و زمانی دارد که با منقضی شدن آن شرایط دوره‌ی آن خلقت هم تمام می‌شود»:

وَالَّذِي أَخْرَ‌جَ الْمَرْ‌عَىٰ / فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَىٰ [الأعلی، ۴ و ۵]
آن خدایی که گیاه را سبز و خرم از زمین برویانید./ و آن گاه خشک و سیاهش گردانید.

خلقت خداوند برای خداوند زحمتی ندارد (برخی فلاسفه‌ی شیعی در توضیح زمان می‌گویند که اینطور نیست که خداوند یک بار همه چیز را خلق کند و بعد آن را نگاه دارد، بلکه آن به آن در حال خلق کل عالم است، اگر نعوذ بالله یک لحظه خالق نباشد خلقتی هم نخواهد بود) که در هنگام تخریب خلقت خود به حکمتی دیگر دلش نیاید و بگوید «این همه برایش زحمت کشیدم دلم نمی‌آید خرابش کنم یا دگرگونش کنم». در حدیث غدیر آمده که خداوند حتی بدون فکر عالم را می‌آفریند، چون فکر کردن برای خداوند نقص است، همانطور که تصور داشتن دست و پا و مغز و چشم و حتی عقل برای خداوند نقص است، خداوند عقل هم ندارد و خود خالق عقل است، اینها برای خداوند نقص نیست و عین کمال است ولی این افراد عوام‌زده‌ی دانشمندنما عجیب در نادانی خود سرگردان هستند، راست است که گفته‌اند علم خود حجاب اکبر است، اگرچه نزد اینها از علم هم چیز زیادی نیست ... (صرفنظر از اینکه تلاششان را می‌کنند، ولی دوری از اهل بیت ریشه‌ی این همه جهالت است)

اما در مورد برخی حکمت‌های خداوند:
درباره‌ی موهای زائد بدن که دستور داریم آنها را (حداقل بخشی از آنها را) کوتاه نماییم یا بزداییم: در توحید مفضل آمده که انسان اگر بی‌کار باشد رو به طغیان خواهد آورد و خداوند به این کار می‌خواست او را مشغول نماید تا سر به طغیان نگذارد:

كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَىٰ / أَن رَّ‌آهُ اسْتَغْنَىٰ [العلق، ۶ و ۷]
راستی که انسان سرکش و مغرور می‌شود. / چون که خود را در غنا و دارایی ببیند.

فَإِذَا فَرَ‌غْتَ فَانصَبْ [الشرح، ۷]
پس چون از انجام کاری فارغ گشتی به کار دیگری مشغول شو

و البته از همین آیات می‌توان نتیجه گرفت آسودگی جسم همراه خواهد شد با فساد روان، این چیزی است که چند قرن اخیر به وضوح دیده می‌شود که چگونه توسعه‌ی علم و تکنولوژی سبب فراغت انسان از کارهای دشوار یدی و سپس فساد اخلاق و بروز مشکلات روحی جدید در او شده است، یعنی در اسلام با این رویکرد علم و تکنولوژی موافق نیستیم و این رویکرد امروزی ان شاء الله در زمان ظهور متحول خواهد شد ...

درباره‌ی رشد مداوم موهای سر و ناخن‌ها امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند که این رشد برای دفع دردهای درون اندام بدن و در سر انسان لازم است و اگرنبود تجمع درد را در آن اعضاء داشتیم. به لحاظ علم مکانیک مفهومی به نام مهار نیرو و مهار فشار با ایجاد حرکت‌هایی در راستای آن نیرو کاملاً شناخته شده و قابل درک است، همینکه مثلاً در ورزشی مانند پارکور به طور علمی گفته می‌شود می‌توان از ارتفاعات بلند پرید و بعد با طولانی کردن زمان توقف فشار بر اندام بدن را کم کرد کاملاً بر همین اساس است. اگر همین که شما از روی یک پله پایین می‌آید کمی زانوهایتان را خم نکنید خواهید دید فشار بر ستون فقراتتان چقدر بیشتر خواهد بود و الی ما شاء الله مثال در این زمینه است. تنها نکته‌ی عجیب در اینجا برای ما می‌تواند این باشد که این رشد ناخن‌ها و موهای سر از جنس حرکت نیست و از جنس ملحق شدن سلول‌های مرده‌ی جدید است، شاید بشود یا نشود اسم آن را رشد گذاشت. اما این هم عجیب نیست وقتی مکانیزم تورم عضو در محل درد را بیشتر مطالعه کنید.

درباره‌ی بند ناف این موضوع بدیهی است که در رحم مادر که جنین در مایعی غوطه‌ور است دهان نمی‌توانست راه تغذیه باشد، هم اینکه به ریه راه دارد و ایجاد خفگی می‌کرد و هم اینکه سیستم گوارشی که از همان ابتدا وجود نداشته است و حتی خود دهان هم طول می‌کشد تا درست شود، بهترین راه تزریق سرم است و خون مادر از راه بند ناف به خون نوزاد تغذیه می‌کند. اما وقتی لزوم وجود چنین تغذیه‌ای منقضی شود و شرایط جدیدی پیش آید این شیوه به خوردن از دهان و تنفس (اکسیژن برای سوخت و ساز سوخت لازم برای بقاء سلول‌ها در محل سلول‌ها لازم است،‌مصرف غذا در سلول‌ها) از بینی تبدیل می‌شود و دفع مواد مضر توسط مجای ادرار و مدفوع و راه قبلی که این بار وجودش می‌تواند آسیب داشته باشد مسدود می‌شود. اینکه چرا حکیم خودش این کار را اتوماتیک انجام نمی‌دهد و به عهده‌ی انسان گذاشته است هم مطلبی است که جوینده‌ی حقیقت می‌تواند به دنبال کشف آن باشد، ولی اینکه همین را علت نبود خداوند حکیم بداند خنده‌دار است و حکایت از عقل ناقص گوینده‌ی آن دارد، این همه براهین روشن را گذاشته و چه متمسکی را برای رد تمام آن دلایل انتخاب کرده است ...

در مورد ختنه و پرده‌ی بکارت هم در این پست مطلب خوبی نوشته شده است. به عبارت دیگر وقتی حکیم به طور عمومی (و نه مصداقی) دستور به زایل کردن خلقتی از خلقت‌هایش را می‌دهد به این معنی است که آن عضو کار خود را انجام داده است، پس وقتی دستور می‌دهد که ختنه باید انجام گیرد رویکرد عقلانی در مواجهه با این دستور خداوند این است که بگوییم «پس کارکرد آن بخش زاید در قبل از تولد نوزاد بوده است، در دوران جنینی و حداکثر در لحظه‌ی تولد» و اینکه «بودنش بعد این کارکرد می‌تواند مشکل ساز باشد». همانطور که در بالا هم اشاره شد در زمان جنینی مجاری ادراری نوزاد کارکردی نداشته است (فکر کنید جنین‌ها در رحم مادر بگویند این همه عضو به درد نخور در بدن ما مثل دست و پا که فقط مزاحمند در حرکت کردن ما، یا چشم و دهان و بینی و ... همگی دلیلند بر اینکه این عالم ظلمانی خدایی ندارد! هر آدم عاقلی به او خواهد گفت که بچه‌ای نمیدونی اگر هر کدوم اینها را نداشته باشی در دنیای بیرون رحم چقدر سختی‌ها را باید تحمل کنی و کار از دست هیچ پزشکی هم برایت برنخواهد آمد، اگرچه هزاران سال هم باشد که مقاله چاپ کند و نظریه بدهد ...) که بعد کسی بگوید آیا اگر الآن بخاطر وجود این عضو زائد نظافت ممکن است کامل رعایت نشود در رحم مادر چگونه نظافتش رعایت می‌شده است وقتی آن عضو سر جایش بوده است؟

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِی بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِیقَةِ حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا، وَ نِیَّةِ رُشْدٍ لَا أَشُکُّ فِیهَا [دعای مکارم اخلاق امام سجاد علیه‌السلام]

بن موسی;487125 نوشت:
این سوال را می شود در قالب کلی تری بیان کرد:خداوند چرا فلان چیز را آفرید و بعد به ما دستور می دهد آن را از بین ببریم؟

با سلام.
شما به قسمت آبی رنگ پاسخ دادید. ولی برای قسمت قرمز رنگ پاسخی ندیدم.
شما فرمودید ختنه فایده دارد. خوب ین را می پذیریم چه این که نزدیک به 50 درصد مردان آمریکا ختنه شده اند.
ولی اینکه چرا عضوی از اول آفریده شده که بعد بگوید آن را از بین ببریم جای سوال است.
و من الله توفیق

دل ارام;487147 نوشت:
ولی حقیر فکر می کنم با این جنس ناخن نمی شد چون این جنس فعلی شکننده است
و در صورت شکستن اگر دوباره رشد نمی کرد فاجعه بود

با سلام.
بنده نگفتم رشد نکند بلکه عرض شد رشد آن تا حدی شود که نیاز به چیدن آن نباشد. مثلا از مرز آخرین بند انگشت بیشتر رشد نکند. چرا که میکروب و ... زیر آن جمع می شود و عامل بیماری خواهد بود.
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شریعت عقلانی;487169 نوشت:
شما به قسمت آبی رنگ پاسخ دادید. ولی برای قسمت قرمز رنگ پاسخی ندیدم.

ندیدن دلیل بر نبودن نیست.به مورد دوم هم پاسخ داده ایم.

شریعت عقلانی;487169 نوشت:
شما فرمودید ختنه فایده دارد. خوب ین را می پذیریم چه این که نزدیک به 50 درصد مردان آمریکا ختنه شده اند.

اولاً بنده نگفتم ختنه فایده دارد.گفتم یک فرض این است که ختنه یکسری فواید دارد و یک فرض این است که هیچ فایده ای ندارد و سپس درباره هر کدام حرف زدم.
ثانیاً چه دلیلی دارد چون آمریکایی ها این کار را کردند،بگوییم پس فایده دارد؟
با این که نتیجه حرف شما را قبول دارم،ولی استنتاج آن برایم روشن نیست.

شریعت عقلانی;487169 نوشت:
ولی اینکه چرا عضوی از اول آفریده شده که بعد بگوید آن را از بین ببریم جای سوال است.

بنده پاسخ این را هم داده ام.
گفتم که این مسئله می تواند عاملی باشد برای بروز اختیار.خب این یعنی چرایی.چون این می تواند عاملی باشد برای بروز اختیار،آن را آفرید.پس این می شود جواب "چرا آفرید".حال این که من این حرف را زده ام یا نه،یک بحث است این که این حرف درست است یا نه یک بحث دیگر.چرا دستور می دهد آن را از بین ببریم هم خودتان گفتید که گفته ام.
درباره چرایی آفرینش آن با فرض های مختلفی روبرو هستیم.مثلاً شاید نوزاد با وجود آن راحت تر به دنیا می آید.البته این فقط یک احتمال است.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بن موسی;487196 نوشت:
گفتم که این مسئله می تواند عاملی باشد برای بروز اختیار.خب این یعنی چرایی.چون این می تواند عاملی باشد برای بروز اختیار،آن را آفرید.پس این می شود جواب "چرا آفرید".حال این که من این حرف را زده ام یا نه،یک بحث است این که این حرف درست است یا نه یک بحث دیگر.چرا دستور می دهد آن را از بین ببریم

با سلام.
اگر آن قمست نمی بود باز انسان اختیار داشت. لذا تحقق اختیار متوقف بر آن نیست. اگر این طور بود خوب 3 دست می داد و می گفت یکی را قطع کنید تا اختیار تحقق پیدا می کرد.
این جواب قانع کننده ای نیست.
از آنجایی که خدا کار عبث نمی کند از آفرینش آن باید منظوری داشته باشد. اگر فایده داشته باشد می توانست طوری بیافریند که نیاز به از بین بردن آن نباشد.
بن موسی;487196 نوشت:
درباره چرایی آفرینش آن با فرض های مختلفی روبرو هستیم.مثلاً شاید نوزاد با وجود آن راحت تر به دنیا می آید.البته این فقط یک احتمال است.

با فرض قبول احتمال ارایه شده باز خداوند می توانست طوری بیافریند که بدون آن هم نوزاد راحت تر بدنیا بیاید.
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شریعت عقلانی;487200 نوشت:
اگر آن قمست نمی بود باز انسان اختیار داشت. لذا تحقق اختیار متوقف بر آن نیست. اگر این طور بود خوب 3 دست می داد و می گفت یکی را قطع کنید تا اختیار تحقق پیدا می کرد.
این جواب قانع کننده ای نیست.
از آنجایی که خدا کار عبث نمی کند از آفرینش آن باید منظوری داشته باشد. اگر فایده داشته باشد می توانست طوری بیافریند که نیاز به از بین بردن آن نباشد.

منظور از تحقق اختیار این نیست که اختیار به طور کامل متوقف به آن باشد که در پاسخ به آن گفتید بدون آن قسمت هم می تواند.مقصود اختیار مربوط به همین موضوع است نه اختیار به طور کلی که البته به عنوان یک عامل فرعی مطرح است نه به عنوان این که علت اصلی آفرینش آن باشد.

شریعت عقلانی;487200 نوشت:
اگر فایده داشته باشد می توانست طوری بیافریند که نیاز به از بین بردن آن نباشد.

شریعت عقلانی;487200 نوشت:
با فرض قبول احتمال ارایه شده باز خداوند می توانست طوری بیافریند که بدون آن هم نوزاد راحت تر بدنیا بیاید.

دو سوال بالا مشابه هم هستند.
در اینصورت ما می توانیم این سوال را مطرح کنیم:خداوند می توانست طوری انسان را خلق کند که نه چشم داشته باشد،نه گوش،نه بینی،نه دست،نه پا و نه ... .در عین حال بتواند ببیند،بشنود،بو کند،لمس کند و ... .پاسخ این است که ما نمی دانیم چرا جسمی با این ویژگی ها برای ما در نظر گرفته شده است.ولی چه بسا اگر بپذیریم وجود چشم و گوش و بینی و دست و پا و ... ضروری است (و سوال فوق را کلی تر نکنیم)،به این برسیم که وجود چیزی مانند ختنه گاه هم به علت ضرورت وجود موارد قبلی،ضروری است.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

شریعت عقلانی;487187 نوشت:
با سلام.
بنده نگفتم رشد نکند بلکه عرض شد رشد آن تا حدی شود که نیاز به چیدن آن نباشد. مثلا از مرز آخرین بند انگشت بیشتر رشد نکند. چرا که میکروب و ... زیر آن جمع می شود و عامل بیماری خواهد بود.
و من الله توفیق

سلام بر شما

جناب شریعت عقلانی گیر دادین ها :khaneh:
می دانید بعضی اعضای بدن به رشدشان تا اخر عمر ادامه می دهند
از جمله بینی و گوش
برای همین اگر دقت کنین بینی افراد پیر چقدر بزرگ است

حالا بفرمایید حکمت اینها چیست ؟:Gig:

در مورد ناخن شاید یک حکمت زیبایی باشد
ناخن بلند و لاک زده برای خانمها واقعا زیباست :ok:

بن موسی;487203 نوشت:
در اینصورت ما می توانیم این سوال را مطرح کنیم:خداوند می توانست طوری انسان را خلق کند که نه چشم داشته باشد،نه گوش،نه بینی،نه دست،نه پا و نه ... .در عین حال بتواند ببیند،بشنود،بو کند،لمس کند و ... .پاسخ این است که ما نمی دانیم چرا جسمی با این ویژگی ها برای ما در نظر گرفته شده است.ولی چه بسا اگر بپذیریم وجود چشم و گوش و بینی و دست و پا و ... ضروری است (و سوال فوق را کلی تر نکنیم)،به این برسیم که وجود چیزی مانند ختنه گاه هم به علت ضرورت وجود موارد قبلی،ضروری است.

با سلام.
بله بر اساس سوال بنده می توان سوالات زیادی را مطرح کرد که در ظرفیت تاپیک نیست.
خوشحال می شوم که به این تاپیک سری بزنید.
برهان نظم و اثبات خدا
با تشکر فراوان.:Gol:
و من الله توفیق

بن موسی;487125 نوشت:
این سوال را می شود در قالب کلی تری بیان کرد:خداوند چرا فلان چیز را آفرید و بعد به ما دستور می دهد آن را از بین ببریم؟ مثل قضیه ختنه،یا حتی آپاندیس.

درسته، به صورت کلّي ميشه مطرح کرد، ولي مصداقش فقط در ختنه کردن منحصر است.

موضوع آپانديس فرق داره و فرقش هم واضحه. چون شارع اقدس به قطع کردن آپانديس امر نفرموده.

لذا در خصوص آپانديس، پستان مردان، و موارد مشابه ديگه، ميشه اينطور پاسخ داد که اين اعضا براي انسان فائده دارند هرچند که علم هنوز فايده‌شان را کشف نکرده.

ولي براي موضوع ختنه، اين پاسخ رو نميشه داد.

از مطالب دوستان در حلّ شبهه فعلاً اين جواب نسبتاً قانع کننده بود که: احتمال دارد عضو مورد بحث، در دوران جنيني براي رشد جنين ضروري است ولي بعد از تولّد ديگه ضرورتي ندارد و بلکه ضرر هم دارد پس بايد قطع شود.

البته يه مطلب مهم هم اينه که ممکنه مصلحت و جکمت يک حکم شرعي هيچگاه با عقل درک نشه

و تنها در روز قيامت به فلسفه و تأويلش آگاه شويم، «يوم يأتي تأويله يقول الّذين نسوه من قبل قد جاءت رسل ربّنا بالحقّ»(أعراف/53)

ولي خب براي فردي که ايمان نداره نميشه اينو گفت.

با تشکّر از همه دوستاني که در اين بحث شرکت کردند و استفاده برديم.:Gol:

سلام علیکم و رحمه الله

بسیار خب . پس ما پذیرفتیم که هیچکدام از این اعمال یعنی : ختنه کردن , بریدن بند ناف , اصلاح موی سر , و کوتاه کردن ناخن ؛ رفع نقص در فعل خداوند محسوب نمیشود .

نتیجه اینکه
امثال داوکینز نمیتوانند ادعا کنند که در وجود خداوند حکیم , نقصی اعتقادی در خداباوران هست که عدم وجودش را اثبات میکند .
حال چه خود آنها این مساله را بپذیرند یا نپذیرند.
جهت گیری امام صادق علیه السلام در پاسخ به زندیق هم بر همین مسیر بود . چراکه زندیق بهدف ایجاد خلل در اعتقاد مسلمان آنجا آمده بود و نه برای معتقد شدن خودش.

یاحق

السلامعلیکم مجددا خدمت همه دوستان
بزرگواران را بعد از یک بحث نسبتا طولانی مجدد به فرمایشات کارشناس عزیز ارجاع می دهم ...

یاعلی:Gol:

[="Tahoma"][="Navy"]

Hadi99g;487041 نوشت:

خب اين شد اوّل الکلام ديگه. وقتي از جهت بهداشتي مضرّه پس چرا خلق شده بعد دستور به قطعش داده شده؟ مگه نميشد از اوّلش هم نباشه؟

سلام
از ابتدا مضر نیست بلکه بعد از خروج کودک از رحم مضر است لذا باید بریده شود مثل اینکه غلاف دانه گندم تا قبل از مرحله آرد شدن برایش مفید است اما بعد آن دیگر مفید نیست و باید قبل از آرد شدن جدا شود
اما اینکه منافع غلاف آلت در داخل رحم چیست چیزی است که نیاز به مطالعه دارد اما یک فلسفه اخلاقی که به نظر بنده می رسد آنستکه آلت فرزند پسر از رحم مادرش بهره نداشته باشد
والله العالم[/]

باسلام خدمت تمامی دوستان و تشکر بابت مشارکتشان

این مسئله ومسائلی که مرتبط به حکمت خداوند و فلسفه احکام و فلسفه آفرینش است، با دو رویکرد قابل بررسی است.
یک رویکرد اینکه ما یک به یک به دنبال جواب و حکمت آن مسئله و موضوع باشیم و معتقد باشیم اگر حکمت انرا فهمیدیم، پس خدا حکیم است وگرنه نه.
یک رویکرد نیز این است که ابتدا مباحث خداشناسی خود را با ادله معتبر عقلی محکم کنیم، انگاه به بررسی این مسائل بپردازیم. اگر جوابی برای این مسائل ریز یافتیم که بهتر اگر هم نیافتیم، ادله عقلی پشتوانه کار ماست و هیچگاه نمی لرزیم.

همیشه راه حل دوم بهتر و دقیق تر است.
اگر کسی به دنبال این راه حل باشد، خیالش اسوده است.
وجود خدا و صفات او را با ادله عقلی اثبات میکند، حکمتش را بادلیل عقلی اثبات میکند، انگاه هر مسئله ای که با این صفات در تعارض ابتدایی بود را بررسی میکند و به دنبال پاسخ ان میگردد. یا پاسخ مستقیم یا غیر مستقیم.
اما نکته مهم این است که در هر دو روش، یافتن حکمت با یک نقیصه و اشکال روبروست.
از انجا که علم بشر ناقص و محدود است، ممکن است با تلاش بسیار به حکمت خلقت یک موجود یا حکمت یک دستور شرعی برسد، ولی چون اینها حکمت هستند و حکمت، با علت تفاوت دارد، این امکان همواره وجود دارد که ان جواب با نقضی روبرو شود و اشکالی دیگر بر آن بشود.
بنابراین حتی اگر حکمت را یافت، نباید انتظار داشته باشد که دیگر اشکالی بر آن نباشد. تنها در صورتی اشکالی باقی نمیماند که ما یک سری اصول عقلی داشته باشیم و بر اساس ان اصول عقلانی، مسائل و جزئیاتی که نمیدانیم را به انها ارجاع دهیم.
این راه معتبر و دقیق و مایه ارامش است و اینکه بنده عرض کردم اگر به این سوالات اینقدر بها بدهیم، باید عمر خود را در این راه سپری کنیم، بدون اینکه فایده ای داشته باشد به همین دلیل بود.

همواره موفق باشید.:Gol:

Hadi99g;487211 نوشت:

درسته، به صورت کلّي ميشه مطرح کرد، ولي مصداقش فقط در ختنه کردن منحصر است.

موضوع آپانديس فرق داره و فرقش هم واضحه. چون شارع اقدس به قطع کردن آپانديس امر نفرموده.

لذا در خصوص آپانديس، پستان مردان، و موارد مشابه ديگه، ميشه اينطور پاسخ داد که اين اعضا براي انسان فائده دارند هرچند که علم هنوز فايده‌شان را کشف نکرده.

ولي براي موضوع ختنه، اين پاسخ رو نميشه داد.

از مطالب دوستان در حلّ شبهه فعلاً اين جواب نسبتاً قانع کننده بود که: احتمال دارد عضو مورد بحث، در دوران جنيني براي رشد جنين ضروري است ولي بعد از تولّد ديگه ضرورتي ندارد و بلکه ضرر هم دارد پس بايد قطع شود.

البته يه مطلب مهم هم اينه که ممکنه مصلحت و جکمت يک حکم شرعي هيچگاه با عقل درک نشه

و تنها در روز قيامت به فلسفه و تأويلش آگاه شويم، «يوم يأتي تأويله يقول الّذين نسوه من قبل قد جاءت رسل ربّنا بالحقّ»(أعراف/53)

ولي خب براي فردي که ايمان نداره نميشه اينو گفت.

با تشکّر از همه دوستاني که در اين بحث شرکت کردند و استفاده برديم.:Gol:

[=b mitra]حالا بنده هم یه جواب نسبتا تکمیلی عرض کنم

ببینید شما میفرمایی اینو برای یک نفر که ایمان ندارد چطور توجیه کنیم؟

خب اصلا قرار نیست شما فلسفه آفریدن غلاف و ختنه رو برای یک بی ایمان توضیح بدی

این مراحل بعد از ایمان آوردنه

مثل اینکه من یک مبحث تو دانشگاه رو به یک نفر ثابت کنم

بعد ایشون بگه خب حالا چطور برای اون دبستانیه ثابت کنم؟؟

اون دبستانیه باید ابزارش یعنی ایمان رو بدست بیاره تا این مراحل رو طی کنه تا فهمش به این مسائل برسه

===

در مورد این مبحثی هم که گفتید جواب همینه

شما از کجا می دانی غلاف قبل از بدنیا آمدن کاربردی ندارد؟

پرسش:
فلسفه آفرینش عضوی به نام پوست ختنه گاه چیست و اگر خلقت آن هدفی داشته، پس چرا خداوند دستور داده که بعد از تولد بریده شود.؟

پاسخ:
برای پاسخ به این سوال، توجه به چند نکته لازم است.

نکته اول: توجه به این که خداوند متعال بدن انسان در بهترین حالت تعادلی و کارکرد و با بهترین نظام و ساختار آفریده است. همان طور که جهان آفرینش را نیز به همین صورت آفریده است. در مورد شگفتی های بدن انسان، صحبت های بسیاری شده است و با پیشرفت علم و دانش بشر، هر روز بر دانستنی های ما نسبت به این امر بیشتر می شود.

نکته دوم: بر اساس یک اصل عقلی، خداوند چون حکیم است، هیچ گاه کار بیهوده نمی کند و نمی تواند بکند. زیرا انجام کار بیهوده، به هر دلیلی که باشد (هدف نداشتن، ندانستن هدف، ناتوان بودن از هدف دار بودن یا ...) به واسطه نقص است و نقص در خدا راه ندارد.
نکته سوم: انسان احاطه ای بر خدا ندارد و به همین جهت، نمی تواند حکمت برخی از افعال و دستورات او را متوجه شود.
نکته چهارم: هر کاری با هر هدفی انجام شود، قطعا زمان خاصی دارد و آن هدف که تامین شود، زمینه انجام آن کار و نیز فایده آن نیز از بین می رود.

با توجه به این نکات، جوابی که به صورت ابتدایی می توان به این سوال داد این است که بر اساس اصول عقلی، خداوند متعال حکیم و عالم و قادر و خالق انسان است و به همین جهت کار بیهوده انجام نمی دهد. اما این که ما درست و دقیق متوجه هدف خداوند و علت او از آفرینش تک تک اجزای عالم و و اعضای بدن خود بشویم، نیازمند به پیشرفت زیادی در علوم است. به عبارت دیگر، نیافتن، نشانه وجود نداشتن نیست. امروزه تقریبا انسان به فایده و کارکرد بیشتر اعضا و اجزای بدنش رسیده است و هیچ بعید نیست که در آینده به فایده بقیه اجزاء نیز پی ببرد.

اما یک نکته مهم تر:
کسی که چنین سوالی را از شما دارد، از او باید پرسید، با این مسئله و سوال، چه هدفی دارد؟ آین سوال برای چنین شخصی، نشانه وجود نداشتن خداوند است یا حکیم نبودن او یا عالم نبودنش یا ... ؟ باید مشخص کنیم که چرا چنین سوالی مطرح می شود. آن گاه به صورت ریشه ای این مسئله را برای خود و او حل کنیم یا اگر در صدد شبهه درست کردن است، شبهه او را از اساس برطرف کنیم.
اگر خیال می کند که نفهمیدن و نیافتن فایده برای آفرینش برخی اجزاء، به معنای وجود نداشتن خالق است، می توان به او گفت که اثبات وجود خدا با اعضای بدن انسان و کارکردهای آن نیست که حالا بر فرض فایده ای هم نداشته باشد، وجود او زیر سوال برود. وجود خداوند با ادله عقلی اثبات می شود و اگر هیچ انسان و هیچ جاندار دیگری نیز روی زمین نبود، خداوند وجود داشت.(1)

اگر خیال می کند که این مسئله به معنای این است که حکمت خدا زیر سوال می رود و خدایی باقی می ماند که حکیم نیست و ممکن است هر کار لغو بیهوده دیگری را نیز انجام داده باشد، در مقابل این سوال نیز می توان گفت که اثبات حکمت خدا نیز با ادله و شواهد تجربی و نقلی نبود که با نفهیمدن حکمت یک کار او، حکمت او نقض شود. حکمت خداوند نیز همانند وجود او و همانند سایر صفات او، با ادله عقلی اثبات می شود
(2)
بنا بر این ما نیازی نداریم که بفهمیم کارکرد تمام موجودات روی زمین چیست تا به وجود او ایمان بیاوریم. خدایی که ما به دنبال او هستیم و او را می پرستیم، با عقلمان اثبات می شود. اگر به دنبال پاسخ دادن تفصیلی به تک تک سوالات مشابهی که ارائه می شود باشیم، باید عمر خود را برای فهمیدن این مسائل و هدف خدا بگذاریم که حالا آیا بتوانیم بفهمیم یا نتوانیم.

______________
(1) آموزش فلسفه، محمد تقی مصباح یزدی، تهران، نشر بین الملل، 1382، ج2، ص364-375.
(2) همان، ص423-425.

موضوع قفل شده است