جمع بندی رابطه فامیلی پیامبر و صحابه

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رابطه فامیلی پیامبر و صحابه

سلام دوستان، اگر اطلاعات دقیق و مستند در رابطه با این سوال بنده دارید لطف کنید عرض کنید...
این افرادی که بیان میکنم آیا با هم فامیل بودند؟ چه رابطه نسبی با هم داشتند؟ البته بعضی ها رو میدونم اما دوست دارم رابطه فامیلی همه افراد رو نسبت به هم بدونم...

1. رسول اکرم حضرت محمد (ص)
2. امام علی
3. عایشه
4. خدیجه
5. زبیر
6. طلحه
7. ابوبکر
8. عمر
9. عثمان
10. عبدالرحمن بن عوف
11. عبدالله بن مسعود
12. سعد بن ابی وقاث
13. ابوعبیده جراح
14. خالد بن ولید
15. سهیل بن عمرو
16. زید بن حارثه

ببخشید اگه زیاد بود...!!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سید محسن

با سلام
بین پیامبر(صلی الله علیه وآله) و برخی از اصحاب نسبت فامیلی وجود دارد اما هیچکدام به اندازه رابطه سببی و نسبی حضرت علی(علیه السلام) با پیامبر نمیرسد و برخی از اصحاب در یکی از اجداد با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشترک هستند و دیگر هیچ رابطه سببی بین آنها وجود ندارد.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) و حضرت علی(علیه السلام) از قبیله بنی هاشم، قریشی و پسرعموی یکدیگر هستند. همچنین حضرت علی(علیه السلام) داماد پیامبر(صلی الله علیه وآله) است. در مورد ابوبکر وی از قبیله بنی تیم است و در یکی از اجداد به نام مرة بن کعب با پیامبر مشترک است و دخترش عایشه همسر پیامبر(صلی الله علیه وآله) است. اما در مورد عمر بن خطاب وی از قبیله بنی عدی است و در یکی از اجداد به نام کعب بن لوی با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشترک است و دخترش حفصه همسر پیامبر میباشد. اما در مورد حضرت خدیجه (سلام الله علیها) وی از قبیله قریش و در یکی از اجداد به نام کعب با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشترک است همچنین همسر پیامبر(صلی الله علیه وآله) است. اما در مورد عثمان بن عفان وی از تیره ابوالعاص و از قبیله بنی امیه و قریشی است و در جد پنجم با پیامبر مشترک است. وی بنابر نظر اهل سنت داماد پیامبر(صلی الله علیه وآله)است. اهل سنت او را ذوالنورین میخوانند چون دو نفر از دختران پیامبر(صلی الله علیه وآله) به نام ام کلثوم و رقیه همسر او بودند اما این دیدگاه را برخی ازشیعیان نپذیرفته و معتقدند رقیه و ام کلثوم ربیبه های پیامبر هستند و آن دو، دختران خواهر حضرت خدیجه(علیها السلام) هستند.[1] اما در مورد زبیر بن عوام بن خویلد، مادرش صفیه دختر عبدالمطلب است پس زبیر پسرعمه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و حضرت علی(علیه السلام) است همچنین وی برادر زاده حضرت خدیجه(سلام اله علیها) است و نیز داماد ابوبکر است زیرا اسماء دختر ابوبکر همسر زبیر است. پس زبیر از طرف مادری از بنی هاشم است. عبدالرحمن بن عوف در کلاب بن مره با پیامبر(صلی الله علیه و آله) مشترک است وی شوهر خواهر عثمان است. طلحة بن عبیدالله هم قبیله ابوبکر و از بنی تیم بود. زید بن حارثه هیچ نسبتی با پیامبر(صلی الله علیه واله) نداشت و پسر خوانده او بود و البته در دورانی شوهرزینب بنت جحش دختر عمه رسول خدا بود. اما در مورد خالد بن ولید باید گفت پیامبر(صلی الله علیه وآله) شوهر خاله او بود زیرا میمونه همسر حضرت رسول، خاله خالد بن ولید بود و پیامبر، ولید و عباس هر سه باجناق بودند. اما در مورد سهیل بن عمرو، وی نسبتی با پیامبر(صلی الله علیه وآله) ندارد و فقط در یکی از اجدادش به نام لوی بن غالب با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشترک است. سعد بن ابی وقاص هم در کلاب بن مره با پیامبر(صلی الله علیه و اله) مشترک است.


[/HR][1] . سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی، نجاح طایی، ازواج النبی و بناته،

خیلی خیلی ممنونم از شما!
اما خانواده من و تقریبا تمام اطرافیان من که شیعه هستند اعتقاد دارند ام کلثوم و رقیه دختر خود پیامبر و حضرت خدیجه بوده اند!

و حتی شنیده ام که عثمان اول با یکی از آنها ازدواج کرده و بعدها به علت کتک زدن دختر رسول را کشته و بعد با آن یکی دختر رسول خدا ازدواج کرده...!!

با سلام
در مورد این که رقیه و ام کلثوم همسران عثمان هستند برخی از منابع این مطلب را نقل کردند اما سید جعفر مرتضی عاملی و نجاح طایی در کتب خود بیان کردند که این دو دختر از فرزندان خواهر او بودند چون پس از رحلت شوهر خواهرش به دلیل این که سرپرستی نداشتند آنها را در خانه خود آورد و لذا آنها دختران خواهر خدیجه هستند ایشان دلیل میآورند که گزارشی از رابطه پدری و فرزندی از این دو دختر مانند رابطه فاطمه و پیامبر در منابع وجود ندارد و در تاریخ مطلبی را نمیابیم همچنین در نقلی معاویه فقط حضرت علی را داماد پیامبر میداند و نه عثمان را

جالب این جاست اگر عثمان ذوالنورین باشه اشکالی نداره فرعون هم ذوالنور است !!!:Nishkhand::Nishkhand::Nishkhand::Nishkhand::Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:
اما در مورد حدیث جعلی در مورد ذوالنورین بودن این شخص
وقال الهيثم بن خلف: أنبأنا الحسن (1) بن عبد الرحمن الاحتياطى، حدثنا جرير، عن ليث، عن مجاهد، عن ابن عباس، قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: ليس في الجنة شجرة إلا على كل ورقة منها مكتوب لا إله إلا الله، محمد رسول الله، أبو بكر الصديق، عمر الفاروق، عثمان ذو النورين.
قلت: هذا باطل، والمتهم به حسين.
میزان الاعتدال ج1ص540
وأخرجه ابن عدي من طريق معروف البلخي ، قال الذهبي في " الميزان " 3 ص 184 : هذا موضوع لكنه مشهور
این حدیث موضوع است!!
ورواه الخطيب البغدادي في تاريخه 5 ص 4 و ج 7 ص 337 من طريق الحسين بن إبراهيم الاحتياطي عن علي بن جميل . قال الذهبي في ميزانه 1 ص 253 بعد ذكره من هذا الطريق : هذا باطل والمتهم به حسين الاحتياطي . وقال في ج 3 ص 184 : إنه موضوع . وذكره ابن كثير في تاريخه 7 : 205 من طريق الطبراني فقال : إنه حديث ضعيف في إسناده من تكلم فيه ولا يخلو من نكارة

اینم احادیث ذوالنورین بودن خلیفه تون !!!
منبع خیمه گاه ابوالفظل

با سلام

یک نکته در باره بنی امیه ذکر کنم .

دقت وتحلیل تاریخ اسلام نشانگر تفاوتهایی با جعلیات یا مشهورات موخرین است مثلا در جاهلیت مساله فرزند خواندگی بسیار شایع بوده و خانواده های بسیاری کنیزان وفرزندان دیگران را نزد خود بزرگ میکردند وبعد بنام فرزند مشهور ومعروف میشدند . مثلا همین ام کلثوم که بقول نووی در تهذیب الاسماء دختر ابوبکر بود اما ربیبه امام علی (ع) که بعدها توسط عمر غصب شد .

همچنین همسران عثمان نیز چنین بودند .

اما در مورد بنی امیه که موضوع مخفی مانده اینکه :

يقول ابو القاسم الكوفي في الاستغاثة ج1 ص76 وكان عبد شمس بن عبد مناف أخا هاشم بن عبد مناف قد تبنى عبداً له رومياً يقال له أمية فنسبه عبد شمس إلى نفسه، فنسب أمية بن عبد شمس ، ودرج نسبه كذلك إلى هذه الغاية فاصل بني أمية من الروم ونسبهم في قريش.
وجاء في جواهر التاريخ ج2 ص82: يروى أن أمية كان عقيماً وان اولاده من عبده الرومي ذكوان .
وقد أشار أمير المؤمنين(عليه السلام) إلى هذه الحقيقة في كتاب بعثه إلى معاوية فقال عليه السلام: ( ولا الصريح كاللصيق ).

جد اعلای امویان یعنی امیه بن عبد شمس ، اصلا عقیم بود! اما یک نفر رومی بی اصل ونسب بنام امیه را بخود منتسب کرد پس هیچ قرابتی بین این شجره ملعونه (عثمان و معاویه و مروان و...) و رسول پاک گهر (ص) وجود ندارد .

البته آنقدر این مسائل در جاهلیت شایع بود وزنا زادگان وازدواجهای موهوم منشر ومشکل ساز شده بود که اسلام ازدواجها را محدود و تعدیل نمود و فرمود که :

ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا {الأحزاب/5}

وخواندن بغیر پدر از کبائر است :

إن من أعظم الفرى أن يدعى الرجل إلى غير أبيه أو يرى عينيه فى المنام ما لم تر أو يقول على رسول الله - صلى الله عليه وسلم - ما لم يقل (البخارى ، وابن جرير عن واثلة)

من ادعى إلى غير أبيه وهو يعلم أنه غير أبيه فالجنة عليه حرام (أحمد ، والبخارى ، ومسلم ، وأبو داود ، وابن ماجه عن سعد وأبى بكرة)

البته با رحلت رسول الله (ص) وبرگشت به جاهلیت معاویه ، زیاد زنازاده را به ابوسفیان ملحق کرد ! حتی یکی از پدران معاویه به ابوسفیان مشهور است !

پرسش:
افرادی که اسامی آنان برده میشود چه نسبتی با هم داشتند؟
1. رسول اکرم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله )
2. امام علی (علیه السلام)
3حضرت خدیجه (سلام الله علیها) .
4. عایشه
5. زبیر
6. طلحه
7. ابوبکر
8. عمر
9. عثمان
10. عبدالرحمن بن عوف
11. عبدالله بن مسعود
12. سعد بن ابی وقاص
13. ابوعبیده جراح
14. خالد بن ولید
15. سهیل بن عمرو
16. زید بن حارثه



پاسخ:

بین پیامبر(صلی الله علیه وآله) و برخی از اصحاب نسبت فامیلی وجود دارد اما هیچکدام به اندازه رابطه سببی و نسبی حضرت علی(علیه السلام) با پیامبر نمیرسد و برخی از اصحاب در یکی از اجداد با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشترک هستند و دیگر هیچ رابطه سببی بین آنها وجود ندارد.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) و حضرت علی(علیه السلام) از قبیله بنی هاشم، قریشی و پسرعموی یکدیگر هستند. همچنین حضرت علی(علیه السلام) داماد پیامبر(صلی الله علیه وآله) است.[1]

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از قبیله قریش و در یکی از اجداد به نام کعب با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشترک است همچنین همسر پیامبر(صلی الله علیه وآله) است.[2]
ابوبکر از قبیله بنی تیم است[3] و در یکی از اجداد به نام مرة بن کعب با پیامبر مشترک است[4] و دخترش عایشه همسر پیامبر(صلی الله علیه وآله) است.[5] اما در
مورد عمر بن خطاب وی از قبیله بنی عدی است و در یکی از اجداد به نام کعب بن لوی با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشترک است.[6] دخترش حفصه همسر پیامبر میباشد.[7]

عثمان بن عفان از تیره ابوالعاص و از قبیله بنی امیه و قریشی است و در جد پنجم با پیامبر مشترک است. وی بنابر نظر اهل سنت داماد پیامبر(صلی الله علیه وآله)است. اهل سنت او را ذوالنورین میخوانند چون دو نفر از دختران پیامبر(صلی الله علیه وآله) به نام ام کلثوم و رقیه همسر او بودند.[8] اما این دیدگاه را برخی ازشیعیان نپذیرفته و معتقدند رقیه و ام کلثوم ربیبه های پیامبر هستند و آن دو، دختران خواهر حضرت خدیجه(علیها السلام) هستند.[9]

زبیر بن عوام بن خویلد، مادرش صفیه دختر عبدالمطلب است پس زبیر پسرعمه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و حضرت علی(علیه السلام) است همچنین وی برادر زاده حضرت خدیجه(سلام اله علیها) است و نیز داماد ابوبکر است زیرا اسماء دختر ابوبکر همسر زبیر است.[10] پس زبیر از طرف مادری از بنی هاشم است.

عبدالرحمن بن عوف در کلاب بن مره با پیامبر(صلی الله علیه و آله) مشترک است وی شوهر خواهر عثمان است.[11]
طلحة بن عبیدالله هم قبیله ابوبکر و از بنی تیم بود.[12]

زید بن حارثه هیچ نسبتی با پیامبر(صلی الله علیه واله) نداشت و پسر خوانده او بود و البته در دورانی شوهرزینب بنت جحش دختر عمه رسول خدا بود.[13]
در مورد خالد بن ولید باید گفت پیامبر(صلی الله علیه وآله) شوهر خاله او بود زیرا میمونه همسر حضرت رسول، خاله خالد بن ولید بود[14]

اما در مورد سهیل بن عمرو، وی نسبتی با پیامبر(صلی الله علیه وآله) ندارد و فقط در یکی از اجدادش به نام لوی بن غالب با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشترک است.[15]
سعد بن ابی وقاص هم در کلاب بن مره با پیامبر(صلی الله علیه و اله) مشترک است.[16] رابطه ای برای ابن مسعود و ابوعبیده جراح نیافتم.


کلیدواژه : پیامبر اکرم، حضرت علی، حضرت خدیجه، نسبت
منابع:

[1] . نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، ص 343، کتابخانه مرعشی نجفی، قم، 1404ق
[2] . همان ج 4 ص 1718
[3] . مقریزی، امتاع الاسماع ج 6 ص 167، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1420ق
[4] . مقریزی، امتاع الاسماع، ج 12 ص 355
[5] . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 4 ص 1881، دارالجیل، بیروت، 1412ق
[6] . مقدسی، البدء والتاریخ، ترجمه، ج 2 ص 785، مکتبة الثقافة الدینیه، بیروت، بی تا
[7] . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 2 ص 452
[8] . البدء والتاریخ، مقدسی، ترجمه، ج 2 ص 778
[9] . سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی، ج 1 ص 123-125، جامعه مدرسین، قم، 1402ق
[10] . مقدسی، البدء والتاریخ، ترجمه، ج 2 ص 781
[11] . ابن عبدالبر، استیعاب ج 2 ص 844
[12] . ابن اثیر، اسدالغابه، ج 2 ص 472، دارالفکر، بیروت، 1409ق
[13] . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 2 ص 542
[14] . همان ج 2 ص 428
[15] . همان ج 1 ص 311
[16] . همان ج 2 ص 607


موضوع قفل شده است