جمع بندی هدف از خلقت جهنمیان چیست؟!
تبهای اولیه
آیه 179 سوره اعراف:
و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند.
قبلا که قدرت تحلیلم پایین تر بود نمیتوانستم خوب این آیه را درک کنم اما حالا که درکش کردم فهمیدم چقدر خدا ظالمه! چیزی که مشخصه اینه که خدا:
1-قبل از آفریدن یک انسان میداند که او بهشتی خواهد بود یا جهنمی.
2-جهنم را با عذاب های سادیسماتیکی آماده کرده است!
3-مردن به معنای پایان کار را بهتر از جاودانگی در جهنم ذکر کرده (آیات 25 تا 27 سوره الحاقة)
خب با توجه به جمیع جوانب هدف از خلقت جهنمیان چیست؟! اینها آفریده میشوند تا به جهنم بروند؟!!! خدا با آفرینش اینها میخواهد جهنمش را خالی نگذارد؟!!! خدا از دیدن زجر کشیدن اینها لذت میبرد؟!!! آیا بهتر نبود به قول خدا مرگ پایان کارشان باشد یا اصلا آفریده نشوند؟! واقعا هدف چیست؟!
اینجاست که آدم میفهمد چرا پاپ مجبور شده بگوید جهنمی در کار نیست!
آیه 179 سوره اعراف:و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند.
قبلا که قدرت تحلیلم پایین تر بود نمیتوانستم خوب این آیه را درک کنم اما حالا که درکش کردم فهمیدم چقدر خدا ظالمه! چیزی که مشخصه اینه که خدا:
1-قبل از آفریدن یک انسان میداند که او بهشتی خواهد بود یا جهنمی.
2-جهنم را با عذاب های سادیسماتیکی آماده کرده است!
3-مردن به معنای پایان کار را بهتر از جاودانگی در جهنم ذکر کرده (آیات 25 تا 27 سوره الحاقة)خب با توجه به جمیع جوانب هدف از خلقت جهنمیان چیست؟! اینها آفریده میشوند تا به جهنم بروند؟!!! خدا با آفرینش اینها میخواهد جهنمش را خالی نگذارد؟!!! خدا از دیدن زجر کشیدن اینها لذت میبرد؟!!! آیا بهتر نبود به قول خدا مرگ پایان کارشان باشد یا اصلا آفریده نشوند؟! واقعا هدف چیست؟!
اینجاست که آدم میفهمد چرا پاپ مجبور شده بگوید جهنمی در کار نیست!
با سلام .
قبل از همه باید اشاره که پرسش شما بدون سلام بود شما که عضو صمیمی سایت هستید خوب است صمیمانه تر رفتار نماید .
در ثانی همواره سعی نماید بنده خوب خدا باشید وقتی از او یاد می کنید با تعبیر مناسب شان حضرت حق تعالی سخن بگوید . مجددا در این کلمه ی که به کار برده اید دقت کنید : (( فهمیدم چقدر خدا .....)) از این تعیبر خود در پیشگاه آن خلق مهربان عذر خواهی نماید .
در خصوص مطلبی که با استناد به آن آیه مطرح نموده اید باید گفت : خوب است مسله ی را اول با کار شناس مربوطه در میان گذاشته و از معنا ومفهوم آن پرس و جو کنید وپرسشگرانه سخن بگوید به گفته ی مولوی :
گر بگوی شکل استفسار گو.....
حال باید گفت : که بر خلاف بر داشت شما در نگاه قران کریم نتيجه آفريدن خلق رحمت است كه همان بهشت آخرت باشد، مثلا در آيه" إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ" «1» مگر کسی را که پرورد گارت مورد رحمت خویش قرار دهد وبرای این که مشمول رحمت او شود اورا آفریده است . ولی این سخن با آن آیه که شما بیان نوده اید منافات ندارد، براى اينكه معناى غرض بحسب كمال فعل و آن هدفى كه فعل منتهى به آن مىشود مختلف مىگردد.
توضيح اينكه، نجار وقتى بخواهد دربى بسازد نخست به چوبهايى كه براى اينكار تهيه ديده مىپردازد، آن گاه آنها را ورانداز نموده سپس به اره كردن و تيشه زدن و رنده نمودن آن مىپردازد تا در آخر، درب مورد نظر خود را مىسازد، پس كمال غرض نجار از اينكارها كه روى چوبها انجام مىدهد تنها و تنها به عمل آوردن درب است، و اين از يك جهت است، و از
جهت ديگر نجار از همان اول امر مىداند كه تمامى اين چوبها (مثلا اگر بيست من است همه اين بيست من) صالح براى درب شدن نيست، چون درب هيات مخصوصى دارد غير هياتى كه اين الوارها و چوبها دارند، و برگرداندن هيات آنها به هيات يك جفت درب مستلزم اين است كه مقدارى از آن ضايع گشته و به صورت هيزم در آيد، چون اين مقدار، از هندسه و نقشه عمل بيرون است، و اين هيزم شدن مقدارى از ابعاض چوب و دور ريختن آن در نقشه و قصد نجار داخل بوده، و نجار نسبت به آن اراده اى داشته كه بايد آن را اراده ضرورى ناميد، پس اين نجار نسبت به اين الوار و تيرهايى كه در جلو خود گذاشته دو نوع غايت در نظر دارد، يكى غايت كمالى است، و آن اين است كه اين چوبها را به صورت دربى در آورد، دوم غايتى است تبعى و آن اين است كه مقدارى از اين چوبها را درب بسازد و مقدارى را كه استعداد درب شدن ندارد، ضايع كرده و دور بريزد.
و همچنين زارع، او نيز زمين را زراعت مىكند براى اينكه گندم درو كند، و ليكن در روز درو، همه كشتهايش عايدش نمىشود، بلكه مقدارى از بذرش فاسد گشته در زمين مىپوسد، و يا كرمها آن را مىخورند و يا بعد از سبز شدن گوسفندان آن را مىچرند، و حال آنكه غرض زارع از افشاندن بذر اين بوده كه همه آن عايدش شود، پس او نيز دو غرض دارد به دو وجه يكى همين كه همه عايدش شود، ديگر اينكه مقدارى از آن عايدش گشته ما بقى ضايع شود.
توضيح عدم منافات بين آياتى كه دلالت دارند بر اينكه نتيجه خلقت، رحمت است با آيه:" لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ" و آيات مشابه آن]
خداى تعالى نيز مشيتش تعلق گرفت به اينكه در زمين موجودى خلق كند تمام عيار و كامل از هر جهت به نام انسان تا او را بندگى نموده و بدين وسيله مشمول رحمتش شود، و ليكن اختلاف استعداداتى كه در زندگى دنيوى كسب مىشود، و اختلافى كه در تاثيرات هست نمىگذارد تمامى افراد اين موجود (انسان) در مسير و مجراى حقيقى خود قرار گرفته و راه نجات را طى كند، بلكه تنها افرادى در اين راه قرار مىگيرند كه اسباب و شرايط برايشان فراهم باشد، اينجاست كه غرض خداى تعالى هم مانند آن نجار و زارع به دو اعتبار متعدد مىشود، و صحيح است بگوييم: براى خداى تعالى غايتى است در خلقت انسان- مثلا- و آن اين است كه رحمتش شامل آنان گشته و همه را به بهشت ببرد، و غايت ديگرى است در خلقت اهل خسران و شقاوت، و آن اين است كه ايشان را با اينكه براى بهشت خلق كرده به دوزخ ببرد، ولى غايت اولى غايتى است اصلى، و غايت دوم غايتى است تبعى و ضرورى، و در هر جا كه مىبينيم سعادت سعيد و شقاوت شقى مستند به قضاى الهى شده بايد بدانيم كه آن دليل ناظر به نوع دوم از غايت است، و معنايش اين است كه خداى تعالى از آنجايى كه مال حال بندگان خود را مىداند و از اينكه چه كسى سعيد و چه كسى شقى است همين سعادت و شقاوت مورد اراده او
هست، ليكن اراده تبعى نه اصلى.
و از جمله ادلهاى كه بايد حمل بر اين نوع از غايت شود آيه" وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ" و آيات ديگرى است كه داراى چنين سياقى باشد، و آن بسيار است.
" لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها" اين قسمت از آيه شريفه اشاره است به اينكه دوزخيان كسانى هستند كه استعداد براى وقوع در مجراى رحمت الهى در آنان باطل گشته، و ديگر در مسير وزش نفحات ربانى قرار نمىگيرند، و از مشاهده آيات خدا تكانى نمىخورند، گويا چشمهايشان نمىبيند، و از شنيدن مواعظ مردان حق متاثر نمىگردند تو گويى گوش ندارند، و حجتها و بيناتى كه فطرتشان در دلهايشان تلقين مىكند سودى به حالشان ندارد و يا گويى دل ندارند.(2)
حال معلوم شد که آن آیه معنای عمیق دارد وباید در فهم درست تر ازآن تلاش نماید .
چه این که پاپ غلط نموده جهنم که جای ابد ی خود وامثال اوست منکر شده است .
__________________________________________________
(1)سوره هود آيه 119
2. علامه طبا طبایی . ترجمه الميزان، نشر جامعه مدرسین . قم . ج8، ص: 437
مسئله را بی دلیل پیچانده اید تا از جواب دادن فرار کنید و در جایی دیگر انسان را با چوب و گندم مقایسه کرده اید که اصلا جاندار نیستند و مثالتان مناسب نیست.
ببینید کسی که از هنگام آفریدنش مشخص است که جهنمی هست و در آن جاودانه خواهد بود این ظلم است که او را بیافرینیم. بهتر این است که اصلا آفریده نشود یا اینکه اگر راهی نیست و حتما باید آفریده شود تا فرق بین بهشتی بودن و جهنمی بودن مشخص شود بهتر است که خدا بعد از مرگ وی او را برای همیشه نیست و نابود کند نه اینکه در دوزخ او را جاودانه کند تا زجر بکشد آن هم زجری بی پایان! این رفتار یک انسان عقده ای هست که زجر دیدن دیگران خوشایندش است!
ز
مسئله را بی دلیل پیچانده اید تا از جواب دادن فرار کنید و در جایی دیگر انسان را با چوب و گندم مقایسه کرده اید که اصلا جاندار نیستند و مثالتان مناسب نیست.ببینید کسی که از هنگام آفریدنش مشخص است که جهنمی هست و در آن جاودانه خواهد بود این ظلم است که او را بیافرینیم. بهتر این است که اصلا آفریده نشود یا اینکه اگر راهی نیست و حتما باید آفریده شود تا فرق بین بهشتی بودن و جهنمی بودن مشخص شود بهتر است که خدا بعد از مرگ وی او را برای همیشه نیست و نابود کند نه اینکه در دوزخ او را جاودانه کند تا زجر بکشد آن هم زجری بی پایان! این رفتار یک انسان عقده ای هست که زجر دیدن دیگران خوشایندش است!
باسلام مجدد وتشکر از شما گرامی .:Gol::Gol:
گویا دوباره فراموش کردید با سلام وارد بحث شوید عیب ندارد .
آنچه در نوبت قبل تقدیم شد نکته ها وتمثیل های حکیمانه ی بود که از سوی مفسیر حکیم و بزرگ معاصر علامه طبا طبایی در تحلیل آن آیه مبارکه بیان شده است . غرض این که شما را در جریان پیام آن آیه مبارکه قراردهیم تا در برداشت خود تجدید نظر نماید . پرسش گرامی باید توجه داشته باشید تفسیر قران کار همه کس نیست در این باب باید به گفته های بزرگانی چون علامه طبا طبایی مراجعه شود تا معنای آیات بدست آید .
مشکل اصلی شما آن است که هدف آفرینش انسان ها را بهشتی شدن فرض کرده ، در نتیجه خلقت افرادی را که به این سرانجام نمی رسند ، به نوعی مغایر با فلسفه آفرینش دانسته ، در حالی که حقیقت امر این گونه نیست .
فلسفه آفرینش انسان همانند هر موجود دیگری بر اساس فیاضیت مطلق خداوند تعریف می شود ، یعنی خداوند به واسطه فیض مطلق خود هر موجودی را که لایق خلقت بوده و امکان آفریده شدن داشت و خلقت او به زیبایی و شکوه جهان خلقت می افزاید، از نعمت وجود محروم نمی نماید . او را خلق می کند. (1)
اما در عین حال حکمت خداوند اقتضا دارد که خلقت، حکیمانه و هدفمند و دارای سرانجام و مسیری معین برای مخلوق باشد . بر این اساس تکامل انسان و رسیدن به مراتب بالای حیات بهشتی، هدف خلقت او بیان می شود .
در نتیجه برای هر انسانی مسیری معین و ابزاری لازم برای رسیدن به آن سعادت ابدی و تکامل عمیق روحی و معنوی تعریف می شود.امتحانات لازم و متناسب با ظرفیت های خاص خودش برای او در نظر گرفته می شود . نمی توان قبل از برگزاری آزمون فرد را از فرصت حضور در آزمون محروم ساخت. تنها به این دلیل که نتیجه عملکرد او برای ما روشن است .
علم و آگاهی پیشین خداوند از نحوه برخورد افراد با اختیار و حق انتخابی که به آن ها داده شده ، در خصوص همه افراد یکسان است. همان گونه که کفر و عصیان و ظلم بندگان و در نتیجه جهنمی شدن آن ها ضرری به حال خداوند ندارد ، عبادت و تقوا و بندگی آنان و در نتیجه بهشتی شدن شان هم فایده ای به حال خداوند ندارد تا خداوند تنها بهشتیان را در آزمون سرنوشت ساز حاضر سازد و رفوزه ها را از ابتدا از این فرصت محروم نماید .
در فلسفه آفرینش و شکوه داستان خلقت تنها با بهشتی شدن انسان ها یا خلقت کسانی که با حسن انتخاب های خود اهل بهشت می شوند، شکل نمی گیرد، بلکه زیبایی و شکوه داستان به آن است که همه افراد به طور مساوی از فرصت خود بهره ببرند و هیچ کس نداند که چه نتیجه ای در برابر او قرار دارد ، اگر قرار بود که تنها اهل بهشت در دنیا خلق شوند، دیگر آزمون دنیا ، آزمونی صوری و نمایشی بود و همه به نوعی می دانستند که در هر صورت اهل بهشت خواهند شد .
خدا کسی را جهنمی و کس دیگر را بهشتی نمی کند؛ البته خدا نسبت به اموری که افراد انتخاب میکنند و به نتایجی که میرسند، آگاه است، آن هم به دلیل احاطهای که به همه امور در کل عالم دارد. اگر دو اتومبیل با سرعت زیاد به سوی هم در حرکت باشند، هلیکوپتری که بر بالای مسیر این ها حرکت میکند، صحنه را میبیند و میداند که تا چند لحظه دیگر این دو اتومبیل با هم برخورد و تصادف میکنند. ولی تصادف زاییده علم خلبان نیست، بلکه زاییده سرعت زیادی است که رانندهها با انتخاب خود برگزیدهاند. اگر سرعت را انتخاب نمیکردند، تصادف پیش نمیآمد. حال در مورد خدا، آیا میتوان سوء اختیار یک فرد و در نتیجه بدبخت شدن او را بر عهده ولیّ نعمتی گذاشت که به او امکاناتی را برای انتخاب بهترینها عطا کرده است؟
گفته شما درست است که در علم خداوند بوده که مثلا عده ای از افراد اگر آفریده شوند، در نهایت وارد جهنم خواهند شد ، ولی فرجام بهشت یا دوزخ برای انسان از مقوله «شدنی» هاست؛ یعنی باید به دنیا بیاییم تا بهشتی یا جهنمی «بشویم» . ظرف وجود ما با حضور در دنیا و طی مراحل علمی و عملی و گذر از فراز و نشیب ها شکل می گیرد. بنابراین تا به دنیا نیاییم پاداش و کیفر معنا پیدا نمی کند.
اساساً اختیار آدمی، زمینه پاداش و جزا را در جهان فراهم می نماید. اگر قرار باشد که همه انسانها خوب باشند یا تنها انسانهای خوب آفریده شوند، اختیار و حق انتخاب معنا نداشت. تا راه کج وجود نداشته باشد که عدهای دچار آن شوند، انتخاب راه درست معنا ندارد. نیک و خوب بودن در کنار بدیها معنا می یابد.
در واقع آنچه خداوند آفرید، موجود انسانی است و انسان با اختیار و حق انتخاب معنا می یابد . اگر انتخاب و اختیار او نباشد، فرقی با مثلاً فرشتگان ندارد، یعنی اگر فقط انسان پاک آفریده می شد، چیزی جز فرشته نبود، در حالی که انسان موجود و نوعی جدای از فرشته است . چون چنین است و پای اختیار و انتخاب به میان آمد، باید راه نیک و بد هر دو وجود داشته و هر یک از این دو راه نیز برای خود رهروانی داشته باشد. اگر قرار باشد که راه بدی از همان ابتدا به جهت علم ازلی خدا بسته باشد، دیگر اختیار نیک از میان نیک و بد معنا نداشت.
به علاوه این علم مانع فیض خداوند در حق بندگان هم نخواهد شد ، همان طور که آموزگاری قبل از امتحان یا حتی از ابتدای سال می داند که کدام دانش آموز موفق و کدام یک رفوزه خواهد شد ، اما نه در طول سال در تدریس و آموزش آن ها تفاوتی قائل می شود و نه در وقت امتحان فرصت را از برخی دریغ می نماید ؛ این لازمه یک آزمون مهم و کامل است .
پس در فلسفه آفرینش هیچ تفاوتی بین انسان های گوناگون در استفاده از فرصت خلقت نیست. خداوند به دلیل علم به سرانجام افراد نمی تواند برخی را از فیض وجود محروم نماید ،زیرا محروم کردن فرد از یک نعمت به خاطر جرمی است که مرتکب نشده است .
از طرف دیگر به یقین دنیا محل آزمون برای همه انسان هاست (2) ؛ اما بزرگی و زیبایی و شکوه آزمون دنیا برای همه افراد در این است که هر فرد امکان شکست خود را بدهد . از نحوه رفتار و عملکرد دیگران درس عبرت بگیرد . به علاوه عملکرد افراد گمراه و بدکار مهم ترین آزمون دیگر انسان ها در برابر گزینه های امتحانات الهی است . در نتیجه می توان گفت بدون وجود این افراد و این فضا در آزمون دنیا حتی بهشتی شدن بهشتیان هم ارزش چندانی ندارد. اگر قرار باشد که همه انسانها خوب باشند یا تنها انسانهای خوب آفریده شوند، انتخاب درست و صحیح معنا یا ارزش نداشت .
در نتیجه می توان دریافت که خلقت انسان ها با لطف و مهربانی مطلق خداوند هم منافاتی ندارد زیرا کمک و لطفی به مجموعه انسان ها و عامل مهمی در مسیر شکل دادن به ساختار عظیم و جدی آزمون دنیا است . به کمال رسیدن همه انسان ها در خلال این آزمون مهم و جدی و پر از عبرت و سرشار از خطر شکل گرفته سامان می یابد .البته در این میان لطف و رافت و مهربانی خداوند در هزاران شکل و صورت شامل حال بندگان حتی گنهکاران و اهل عذاب می شود و بسیاری از ایشان در نهایت به سعادت و نجات می رسند و خالدين در جهنم بسيار اندكند .
پس وجود افرادی که راه نادرست را می روند، به خاطر حقیقت وجودی نوع بشر و انسان است که ترکیبی از حیوان و فرشته، یا ترکیبی از ماده و ملکوت، ترکیبی از شهوت و عقل است و به طور کاملاً ممکن و طبیعی باید در هر دو چهره افرادی وجود داشته باشند، اما این افراد به انتخاب خود به آن مسیر می روند .
هر انسان که امکان زندگی و رشد و رسیدن به کمال برای او متصور باشد، از نعمت وجود و خلقت خداوند بیبهره نمیماند . خداوند از اعطای کمال وجود به او خودداری نمیکند؛ اما لازمه رسیدن با اختیار و آزادانه به یک سعادت ابدی ،پشت سر گذاشتن مراحل سخت آزمون و انتخاب گزینههای درست از غلط در زندگی است . افراد مختلف در برابر امتحانات نتایج متفاوتی به دست میآورند؛ عدهای به کمک عقل و فطرت و هدایتهای بیرونی انبیا و اولیای الهی و راهنماییهای ظاهری و باطنی خداوند مسیر صحیح و سعادت را در پیش میگیرند، ولی عدهای تحت تأثیر هواهای نفسانی و شهوانی و غرائز ، عقل و فطرت خود را به کنار گذاشته ،در مسیر باطل قدم برمیدارند.
به علاوه اگر قرار بود خداوند علم ازلی خود را در آفرینش افراد دخالت بدهد،چه نیازی به خلق انسانهای خوب و صالح بود؟ خداوند بدون خلقت دنیا و آزمایشهای آن فقط خوبان را وارد بهشت میکرد، چون میدانست که اگر این ها به دنیا بیایند، افرادی صالح و مؤمن خواهند بود؛ در حالی که خلقت دنیا بستر تحقق عینی و تدریجی مسیر سعادت و شقاوت توسط انسانها و با استفاده از اختیار ذاتی و درونی شان است تا در فردای قیامت کسی به خداوند اعتراض نکند که اگر مرا خلق میکردی و در دنیا قرار می دادی ، جزو خوبان و صالحان میشدم و راه درست برمیگزیدم.
قرآن به این حقیقت مهم اشاره میکند:
«لیهلک مَنْ هلک عن بیّنة و یحیی من حیّ عن بیّنة؛ (3) تا از روی دلیل هلاک شود هر که هلاک شدنی است و از روی دلیل زنده شود هر که قابل هدایت است ».
ظالم بودن یا نبودن یک فرد بسته به نوع انتخاب و بهره برداری از نعمت اختیار و آزادی خدادای توسط او دارد . خداوند برای هیچ کس ظالم و گنهکار و جهنمی بودن را تعیین و مقدر نفرموده ،فردی همچون صدام میتوانست یکی از بهترین بندگان خدا باشد . نعمت وجود و خلق شدنی را که خدا به او داده ، در مسیر رسیدن به سعادت به کار ببندد .پس خلقت او نعمت خدا برای او بود، نه ظلم. به علاوه افراد زیادی که توسط او مورد آزمایش قرار گرفته و رنج و ستم از کارهای او دیدند ، میتوانند به واسطه انجام وظیفه خود و انتخاب درست رفتار در برابر ظلمهای او به سعادت برسند، پس ظلمی، بر آن ها هم روا داشته نشده است .
پینوشتها:
1. سید حسن ابراهیمیان، انسانشناسى، ص 115 و 116،نشر معارف ، تهران ، 1381 شمسى.
2. ملک (67) آیه 2.
3. انفال (8) آیه 42.
سلام
بگذارید منظورم رو به واضح ترین شکل ممکن بگویم:
یک شخص به دنیا میاید و کار نیک میکند و بعد از مرگ به بهشت میرود. یک شخص به دنیا میاید و کارهای نیک و بدی انجام میدهد و بعد از مرگ خدا به عنوان جزای کارهای بد او را ابتدا به جهنم میبرد و سپس یا به اعراف میبرد یا به یک طبقه مشخصی از بهشت میرود. یک شخص به دنیا میاید و کارهای بدی انجام میدهد و بعد از مرگ خدا او را به جهنم میبرد و به وی میگوید تو بخاطر گناهانی که در زندگی محدود دنیاییت انجام داده ای تا ابد باید به جهنم بروی.
این در حالیست که خود خدا گفته کسانی که به جهنم میروند انقدر عذاب های جهنم برایشان سخت است که میگویند ای کاش مرگ پایان کار بود. خب این افراد میتوانند ناامید نباشند اگر این جهنم ابدی نباشد اما کسانی که جهنم رفتنشان ابدی هست چطور؟ آنها چه امیدی میتوانند داشته باشند؟ انقدر ساده از کنار پرونده کسانی که تا ابد قرار است جهنمی باشند نگذرید. این مسئله یک ایراد جدی هست.
اگر خدا دروغ گفته باشد و تا ابد کسی را در جهنم نگه ندارد در آن صورت صفت کمال از او ساقط است چون دروغ گفته اما اگر راست گفته باشد ظالمه چون قرار است کسی را زنده نگه دارد که ادامه زندگیش در زجر مطلق خواهد بود.
آیا جواب منطقیی این وسط وجود دارد؟!
آیه 179 سوره اعراف:
و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند.
خب با توجه به جمیع جوانب هدف از خلقت جهنمیان چیست؟! اینها آفریده میشوند تا به جهنم بروند؟!!! خدا با آفرینش اینها میخواهد جهنمش را خالی نگذارد؟!!!
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و تشکر از پاسخگوی محترم
در تفسیر این آیه شریفه جناب استاد محمدعلی انصاری مفسر بزرگ قرآن کریم علاوه بر تفسیر کلمه ذَرَأْنَا به "خلقنا" میفرماید کلمه ذرء معنای دیگری هم در قرآن کریم و استعمالات عرب دارد . ذرء به معنای جداکردن و جداسازیست در کلام عرب گفته میشود: ذرات .... جداکردیم گندم و جو را از کاه. در اینجا ذَرَأْت بکار میرود.
پس خداوند جدا میکند اهل جهنم را از میان بندگان خویش و این یک بیانی است که هیچ ابهامی هم ندارد. به گروهی گفته میشود وامتازوالیوم یا لیمیز الله الخبیث من الطیب. و از اسامی قیامت نیز یوم الفصل میباشد.
درباره هدف از خلقت جهنمیان هم بطور خلاصه چنین میفرمایند که:
با آمدن جملات "لهم قلوب لایفقهون بها و لهم.... برای ایشان قلوبی (عقلهایی) است که با آن درک نمیکنند یا چشمانی دارند که نمبینند و گوشهایی دارند که نمیشنوند" معلوم میشود که هدف از خلقت اینان هم رساندن فیض و رحمت به ایشان بوده که مثل سایرین همه ابزار را دارند .
ایشان ابزار را دارند اما از این ابزار برای رسیدن به رحمت خداوند استفاده نمیکنند .
طبق آیات فراوان هدف و مبنای خلقت خداوند، رحمت رحمانیه الهیست و با آیات فراوانی ما را میخواند بسوی اهدافی که ما را به رحمتش میرساند......
و فرموده:وماخلفت الجن والانس الا لیعبدون. یعنی پایان خلق و آن غایتی که برای خلق جن و انس مطرح شده است عبادت (بندگی) است. عبادت عاملیست که آدمیان را به قرب رحمت خداوند سبحان لحظه به لحظه نزدیکتر میکند.
پس حضرت باریتعالی مردم را برای جهنم نیافریده است . تمام رسولان الهی و احکام دینی ، وسیله رساندن رحمت به مردم است اما جماعتی از ابزار و امکانات خود استفاده نکردند و خود را از مسیر رحمت الهی جدا میکند و پشت پای به رحمت خداوند میزند و پایان کار اینها را خداوند در این آیه شریفه مطرح میکند....
آیه 179
• زمان : 55:26
دریافت فایل
http://rasekhoon.net/media/download/337141/آیه-179/
منبع: راسخون
سلام.خدا ازقبل میدونه که کب بهشتیه وکی جهنمیه واین خبر نشان دهنده زیاد بودن جاهل وگناهکاره.خدا فطرت انسان رو پاک قرار داده هم راه هم چاه رو به همه نشون داده.چقد راهنما وپیامبر وکتاب وتوبه و...گذاشته تا کسی جهنمی نشه.این همه مستحبات این همه خوبی برای رفتن به بهشته.مثلا شما ببینیدتودین اسلام بازی وتفریح کردن با اقوام ثواب داره چون باعث شادی وصله رحم مومنینه.پس اونایی که جهنمی ان فقط وفقط کوتاهی از خودشونه.
[="Tahoma"][="Navy"] و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند. خب با توجه به جمیع جوانب هدف از خلقت جهنمیان چیست؟! اینها آفریده میشوند تا به جهنم بروند؟!!! خدا با آفرینش اینها میخواهد جهنمش را خالی نگذارد؟!!! خدا از دیدن زجر کشیدن اینها لذت میبرد؟!!! آیا بهتر نبود به قول خدا مرگ پایان کارشان باشد یا اصلا آفریده نشوند؟! واقعا هدف چیست؟! اینجاست که آدم میفهمد چرا پاپ مجبور شده بگوید جهنمی در کار نیست!آیه 179 سوره اعراف:
قبلا که قدرت تحلیلم پایین تر بود نمیتوانستم خوب این آیه را درک کنم اما حالا که درکش کردم فهمیدم چقدر خدا ظالمه! چیزی که مشخصه اینه که خدا:
1-قبل از آفریدن یک انسان میداند که او بهشتی خواهد بود یا جهنمی.
2-جهنم را با عذاب های سادیسماتیکی آماده کرده است!
3-مردن به معنای پایان کار را بهتر از جاودانگی در جهنم ذکر کرده (آیات 25 تا 27 سوره الحاقة)
سلام
جهنم پایان کار کسی نیست بلکه مرحله ای سخت و طولانی برای کسانی است با انتخاب خود مسیر خلاف حق را می روند
یا علیم[/]
جهنم پایان کار کسی نیست بلکه مرحله ای سخت و طولانی برای کسانی است با انتخاب خود مسیر خلاف حق را می روند
پس شما کلا منکر خلود هستید؟
[="Tahoma"]
پس شما کلا منکر خلود هستید؟
سلام
جاودانګی همیشه به این معنا نیست که تا ابد فرد در جهنم یا بهشت به سر ببرد ، بلکه اون سوز و حسرت تا ابد همراه او خواهد بود ، من با جناب محی الدین موافقم ، جهنم پایان کار کسی نیست !
[="Tahoma"][="Navy"]پس شما کلا منکر خلود هستید؟
سلام
خلود ایشان به حسب شایستگی و باورشان است اما برنامه الهی در سیر تکاملی انسانها عبور از این مرحله و لو بعد از مدتهای طویل است
یا علیم[/]
پس شما کلا منکر خلود هستید؟
سلام ...
در اون دنیا هم رشد کردن و از جهنم بیرون اومدن وجود داره ... و در عین حال خلود هم وجود داره ...
فرض کن هر انسانها به یک میزانی کار خوب و بد انجام داد و رتبه انسانها مشخص شد مثلا یک انسان خیلی خیلی خوب رتبه اش شد a و بدترین انسان رتبه اش شد z ... این موجودات در درون بهشت شروع به رشد کردن میکنند و بالا میروند ... و مثلا پس از گذشت 10 سال موجودی که رتبه آن برابر a بوده به مقام a+10 میرسد ..... و کسی که مقامش z بوده به مقام z+10 میرسد ... بنابراین موجودی که ابتدائا در رتبه a بوده احساس کمال بیشتری میکند ... موجودی هم که دارای رتبه z بوده باز هم احساس کمال بیشتری میکند اما سخن این هست که موجود z همواره در ته زنجیر قرار دارد ... و همیشه داره میبینه که از همه کمتر و پائین تر هست و این همون خلودی هست که از اون صحبت میشه .... موجود z دائما و هر لحظه داره پاک و پاک تر میشه .... ولی همیشه در ته زنجیر وجودیت قرار داره ... از این رو میشه گفت نسبت به بقیه انسانها همواره در جهنم خلود هست ... چون در اون دنیا اختیاره این رو نداره که بتونه با اختیار خودش مرتبه وجودیش رو بالا ببره ....
به نظر بنده خلود یعنی مرحله ای که فرد از گناه پاک میشه.
البته برخی ها مثال یزید ملعون هرچقدر هم بمانن پاک نمیشن.
بسم الله الرحمن الرحیمبا عرض سلام و تشکر از پاسخگوی محترم
در تفسیر این آیه شریفه جناب استاد محمدعلی انصاری مفسر بزرگ قرآن کریم علاوه بر تفسیر کلمه ذَرَأْنَا به "خلقنا" میفرماید کلمه ذرء معنای دیگری هم در قرآن کریم و استعمالات عرب دارد . ذرء به معنای جداکردن و جداسازیست در کلام عرب گفته میشود: ذرات .... جداکردیم گندم و جو را از کاه. در اینجا ذَرَأْت بکار میرود.
پس خداوند جدا میکند اهل جهنم را از میان بندگان خویش و این یک بیانی است که هیچ ابهامی هم ندارد. به گروهی گفته میشود وامتازوالیوم یا لیمیز الله الخبیث من الطیب. و از اسامی قیامت نیز یوم الفصل میباشد.درباره هدف از خلقت جهنمیان هم بطور خلاصه چنین میفرمایند که:
با آمدن جملات "لهم قلوب لایفقهون بها و لهم.... برای ایشان قلوبی (عقلهایی) است که با آن درک نمیکنند یا چشمانی دارند که نمبینند و گوشهایی دارند که نمیشنوند" معلوم میشود که هدف از خلقت اینان هم رساندن فیض و رحمت به ایشان بوده که مثل سایرین همه ابزار را دارند .
ایشان ابزار را دارند اما از این ابزار برای رسیدن به رحمت خداوند استفاده نمیکنند .
طبق آیات فراوان هدف و مبنای خلقت خداوند، رحمت رحمانیه الهیست و با آیات فراوانی ما را میخواند بسوی اهدافی که ما را به رحمتش میرساند......و فرموده:وماخلفت الجن والانس الا لیعبدون. یعنی پایان خلق و آن غایتی که برای خلق جن و انس مطرح شده است عبادت (بندگی) است. عبادت عاملیست که آدمیان را به قرب رحمت خداوند سبحان لحظه به لحظه نزدیکتر میکند.
پس حضرت باریتعالی مردم را برای جهنم نیافریده است . تمام رسولان الهی و احکام دینی ، وسیله رساندن رحمت به مردم است اما جماعتی از ابزار و امکانات خود استفاده نکردند و خود را از مسیر رحمت الهی جدا میکند و پشت پای به رحمت خداوند میزند و پایان کار اینها را خداوند در این آیه شریفه مطرح میکند....
آیه 179
• زمان : 55:26دریافت فایل
http://rasekhoon.net/media/download/337141/آیه-179/منبع: راسخون
با سلام وتقدیر از شما .
آنچه از جناب علامه طبا طبایی در نوبت قبل نقل شد در راستای همین نکته است که شما اشاره نموده اید . بزرگان دیگر از اهل تفسیر درواقع مهمان سفره تفسیر گرانسنگ المیزان اند .
انشاء الله موفق باشید .
سلام
بگذارید منظورم رو به واضح ترین شکل ممکن بگویم:
یک شخص به دنیا میاید و کار نیک میکند و بعد از مرگ به بهشت میرود. یک شخص به دنیا میاید و کارهای نیک و بدی انجام میدهد و بعد از مرگ خدا به عنوان جزای کارهای بد او را ابتدا به جهنم میبرد و سپس یا به اعراف میبرد یا به یک طبقه مشخصی از بهشت میرود. یک شخص به دنیا میاید و کارهای بدی انجام میدهد و بعد از مرگ خدا او را به جهنم میبرد و به وی میگوید تو بخاطر گناهانی که در زندگی محدود دنیاییت انجام داده ای تا ابد باید به جهنم بروی.
این در حالیست که خود خدا گفته کسانی که به جهنم میروند انقدر عذاب های جهنم برایشان سخت است که میگویند ای کاش مرگ پایان کار بود. خب این افراد میتوانند ناامید نباشند اگر این جهنم ابدی نباشد اما کسانی که جهنم رفتنشان ابدی هست چطور؟ آنها چه امیدی میتوانند داشته باشند؟ انقدر ساده از کنار پرونده کسانی که تا ابد قرار است جهنمی باشند نگذرید. این مسئله یک ایراد جدی هست.
اگر خدا دروغ گفته باشد و تا ابد کسی را در جهنم نگه ندارد در آن صورت صفت کمال از او ساقط است چون دروغ گفته اما اگر راست گفته باشد ظالمه چون قرار است کسی را زنده نگه دارد که ادامه زندگیش در زجر مطلق خواهد بود.
آیا جواب منطقیی این وسط وجود دارد؟!
باسلام وآروزی بهروزی برای شما گرامی.
با تشکر از اینکه در این نوبت پرسش تان را با اسم پر برکت ((السلام)) آغاز نمودید :Gol::Gol:
ولی برخی تعبیرات شما همچنان نا مناسب است بنده خوب مثل شما وقتی در باره خلق مهربانش سوالی مطرح می کند خوب است با تعبیر مناسب شان او سخن بگوید . مثلا این جمله ها ی شما نا مناست است (( اگر خدا ....گفته باشد . ویا گفته اید : اگر راست گفته با شد .... ))
اما در باره اصل مطلب شما باید گفت :
الف)برخی فکر می کنند که همانطوری که در وضع قوانین جزائی باید بین جرم و جریمه تناسب رعایت شود؛ این موضوع در مجازات های الهی نیز باید به همین شکل باشد مثلاً اگر کسی بر سر رهگذری که از خیابان میگذرد زباله بریزد، عدالت ایجاب میکند که برای او کیفری مناسب در نظر گرفته شود. شکی نیست که کیفر اینچنین جرمی نمیتواند خیلی سنگین از قبیل اعدام یا حبس ابد بوده باشد. بنابر اصل تناسب میان جرم و مجازات برای چنین جرمی حداکثر یک هفته زندان کافی است و اگر این مجرم را به خاطر این جرم کوچک محاکمه صحرائی و تیر باران کنند، بر خلاف عدالت خواهد بود. کیفر دادن بر جرمها لازمه عدل است ولی اگر تناسب بین جرم و کیفر رعایت نگردد، خود کیفر دادن، نوعی بیعدالتی خواهد بود.
همچنین گناهانی از قبیل غیبت، دروغ، زنا، قتل نفس، جرمند و کیفر می طلبند ولی آیا کیفرهایی که در آخرت برای آنها تعیین شده است بیرون از اندازه نیست؟ قرآن کیفر قتل نفس را جاویدان ماندن در جهنم معین فرموده است. درباره غیبت روایت شده است که غذای سگهای جهنم است؛ و به همین طریق برای سایر گناهان، عقوبتها و مجازاتهای سخت و غیر قابل تحملی ذکر شده است؛ عقوبتهایی که از لحاظ کیفیت، فوق العاده شدید است و از لحاظ مدت، بسیار طولانی. ایراد این است که این بی تناسبی چگونه با عدل الهی سازگار است؟
در پاسخ باید بگوییم از دیدگاه شیعه خلود در جهنم فقط برای کفّار و مشرکین و منکرین خدا و قیامت و انبیاء است و انسان مسلمان و مؤمن ، اگر چه مرتکب کبایر شده باشد دائماً در جهنم نمیماند، بلکه پس از چشیدن عذاب به مقدارمناسب بالاخره نجات پیدا میکند و اهل بهشت میشود، امّا در مورد کفّار که چگونه ممکن است آنها مثلاً هشتاد سال عمر بکنند، امّا تا ابد در جهنم بسوزند؟ باید گفته شود: مجازات و کیفرها سه گونه است:
1- مجازات قراردادی، همان کیفرها و مقرّرات جزیی است که در جوامع بشری قانون گذاران الهی یا غیر الهی وضع میکنند، مثل حدّ شراب خوار، دزد، قاتل و... .
در این گونه مجازات همه گفته اند باید بین جرم و کیفر تناسب وجود داشته باشد.
چنان که در اسلام هم چنین چیزی ملاحظه شده است بین مجازات زناکاری که زن دارد و کسی که زن ندارد تفاوت وجود دارد. بین کسی که بار اول دزدی کرد یا چیزی را خارج از صندوق و انبار در بسته دزدیده و کسی که دزد حرفهای است، یا با شکستن صندوق و انبار چیزی را دزدیده است، تفاوت وجود دارد و... .
2- مجازاتی که با عمل رابطه تکوینی یا علت و معلولی دارد، مثلاً بین خوردن سمّ و مسموم شدن رابطه تکوینی وجود دارد، چه شخص بداند و چه نداند، بچه باشد یا بزرگ، گناه کار باشد یا بی گناه،... فرقی نمیکند هر کسی بخورد مسموم میشود، همان طوری ملاحظه میشود در این جا تناسب وجود ندارد و احدی هم اعتراض نمیکند که این چه ظلمی است در حق بچه یا بی گناه و... صورت گرفته است.
3- مجازاتی که تجسم و عینیّت یافتن خود جرم و گناه است، در قرآن آمده است: آنانی که اموال یتیمان را از راه ظلم و غیر شرعی میخورند در واقع آتش در شکم خود وارد میکنند.(1) یعنی مال یتیم به صورت آتش در میآید و همین طور سایر گناهان چنین است.(2)
در این نوع از مجازات هم تناسب بین جرم و کیفر لازم نیست، چون در حقیقت کیفری از طرف خداوند جعل نشده است، بلکه خود عمل شخص تجسم پیدا میکند و به این شکل در میآید.
مولوی در مثنوی میگوید:
ای دریــده پوستیــن یوسـفــان :Gol:گرگ بر خیزی از این خواب گران
گشتـه گرگان یک به یک خوهای تو :Gol:مـیدرانند از غضب اعضــای تـو
زانچـه میبافی همـــه روزه بپـوش:Gol: زانچه میکاری همه سالـه بپــوش
گـرزخاری خستـهای خود کشته ای :Gol: ور حـریر و قز دری خود رشته ای
چـون ز دستت زخم بر مظلوم رست :Gol: آن درختی گشت وزآن زقوم رست
این سخن های چــو مار و کژدمت:Gol: مـار و کـژدم میشود گیـرد دمت(3)
کفر و شرک حقیقی به خدا که ریشهای نفسانی دارد و روان انسان را در تاریکی مطلق قرار میدهد در سرای دیگر تجسم عینی و اخروی آن رنگ ابدیت را دارد و مایه کیفر دائمی میشود.(4)
یعنی این حالت کفر و انکار حقیقت در درون این شخص رنگ ابدیت گرفته، به گونه ای که اگر تا ابد در همین دنیای مادی باشد، همین گونه خواهد بود اما از آن جا که این دنیای مادی، شایستگی ابدیت ندارد، مرحله ظهور این باطن و درون قیامت است، و ظهور کفر و انکار حقیقت جز دوزخ نیست.
ب)اما پا سخ این پرسش که فلسفه مجازات ها چیست؟
اولا : باید توجه داشت که بنا به شهادت بسیارى از آیات و روایات , پاداشها وکیفرهاى روز رستاخیز نـتـیـجـه اجتناب ناپذیر اعمال و کردارهاى دنیوى ماست و این نتایج - خواه و ناخواه - دامنگیر ما مى گردد . هـمـان طـور کـه اعـمـال بـشـر در ایـن جـهان یک سلسله لوازم اجتناب ناپذیر دارد و از آن جدا نـمـى گـردد , مـثـلا یـک فرد مبتلا به مواد مخدر , باید یک عمر با رنج و درد وبیمارى دست به گریبان باشد و یک فرد میگسار که مدتها با شراب و الکل سر و کارداشته , باید باقیمانده عمر را با بـدن رنـجـور و کـبـد و قـلب بیمار به سر برد ,همچنین کارهاى نیک و بد ما داراى آثار و لوازمى هـسـتند که در روز واپسین آشکارمى گردند و خود را نشان مى دهند ; بنابر این قسمت مهمى از پـاداشـها و کیفرهازاییده اعمال ما و اثر مستقیم کردارهاى ماست و هیچ نوع حق گله و اعتراض نـداریم و اگر ما زندگى خود را با برنامه صحیح و عالى شرع تنظیم مى نمودیم , هرگز دچاراین عـواقب بد و ناگوار نمى شدیم ; و همان طور که نتایج اعمال ما در این جهان بابى نیازى و رحمت خدا منافاتى ندارد , نتایج اعمال ما در رستاخیز نیز چنین است .
ثـانیا : پاداشها و کیفرهاى روز واپسین , ضامن اجراى دستورهاى آسمانى است و صددر صد جنبه تربیتى دارند , خداوند با وعده هاى قطعى و تخلف ناپذیر خود بندگانش را به کارهاى نیک دعوت نموده و آنان را از اعمال زشت باز مى دارد و این وعده درصورتى مى تواند نقش تشویقى و تهدیدى را ایفا کند که صد در صد قطعى و تخلف ناپذیرباشد و اگر در آن احتمال تخلف باشد , اثر تربیتى خـود را بکلى از دست خواهد داد و دیگر دلیل ندارد که یک نفر زیر بار سنگین وظایف و واجبات و اعمال نیک برود ویا از بسیارى هوسهاى سرکش چشم بپوشد . پاداشها و کیفرهاى الهى در صورتى مى توانند ضامن اجراى احکام و دستورهاى آسمانى گردند که بـه صـورت یـک وعـده قـطـعى و تخلف ناپذیر درآیند و هیچ نوع احتمال تخلف به آن راه نیابد و خداوند منزه است از آن که به وعده خود عمل ننماید . بنابراین وجود عذاب های اخروی از جهتی رحمت است برای انسان ها تا برای در امان ماندن از آنها به کارهای نیک رو آورده و بهشت جاودان را نصیب خود کنند.
پی نوشتها:
1. نساء (4) آیه 10.
2. مجموعه آثار، ج 1، ص 225.
3. مجموعه آثار، ج 1، از ص 238 به بعد.
4. اقتباس از منشور جاوید، ج 9، از ص 400 به بعد.
خب ظاهرا برخی دوستان کلا منکر خلود هستند و جوری خلود را تفسیر میکنند که دیگر خلود معنای اصلیش را از دست میدهد! به این میگویند ماله کشی بر ایرادات که حداقل در مورد شخص خودم بهتون اطمینان میدم که اینجوری سرم کلاه نمیره! البته من بیخدا نیستم اما خدایی که من میشناسمش متفاوت از خدای خالی از ایراد و اشکالی هست که شما دوستان میپرستید.
یعنی این حالت کفر و انکار حقیقت در درون این شخص رنگ ابدیت گرفته، به گونه ای که اگر تا ابد در همین دنیای مادی باشد، همین گونه خواهد بود اما از آن جا که این دنیای مادی، شایستگی ابدیت ندارد، مرحله ظهور این باطن و درون قیامت است، و ظهور کفر و انکار حقیقت جز دوزخ نیست.
خب رحمانیت خدا این وسط چه میشود؟ معلم دینی ها به ما از بچگی میگفتند اگه کار بدی کنی خدا 1 دونه برات مینویسه و اگه کار خوبی کنی 10 تا! اگه نیت کار خوب کنی خدا ثوابش رو بهت میده اما اگه نیت کار بد کنی تا وقتی که انجامش نداده ای خدا گناهی برات نمینویسه! حالا این خدای رحمان و رحیم که اول همه سوره هاش بجای اینکه قدرتش و عذاب های جهنمی رو به رخ بکشه با بسم الله الرحمن الرحیم حرف از رحمت و مهربانی میزنه چجوری میتونه انقدر بد باشه که به صرف اینکه فلان فرد اگه در دنیا تا ابد زنده بمونه کارهای بد میکنه اون رو در جهنم جاودانه میکنه؟!!!
بله خدا از بدو تولد میداند چه کسی جهنمی هست و چه کسی بهشتی اما هیچوقت از بدو تولد کسی را به بهشت یا جهنم نمیفرستد بر این اساس که همه چیز را میداند! اصلا اینکه میگویند خدا برخی گناهکاران رو برای اینکه بیشتر گناه نکنن زودتر جونشون رو میگیره چطور با این استدلال شما که میگویید فلانی گناهکار مرد و اگه زنده میموند تا ابد گناه میکرد پس برای همین تو جهنم جاودانه هست میخونه؟!!!
با سلام وتقدیر از شما .
آنچه از جناب علامه طبا طبایی در نوبت قبل نقل شد در راستای همین نکته است که شما اشاره نموده اید . بزرگان دیگر از اهل تفسیر درواقع مهمان سفره تفسیر گرانسنگ المیزان اند .
انشاء الله موفق باشید .
با عرض سلام و تشکر
بله قطعا همینطوره که شما میفرمایید. ما هم در مواقع نیاز اول به تفسیر المیزان رجوع میکنیم بعد سراغ این تفسیر میرویم. چون با بیانی سلیس و گاها دلایل و توضیحاتی جدید و مطابق با روز است و همچنین شنیداریست ....
ممنونم همیشه سلامت باشید
[="Tahoma"][="Navy"]خب ظاهرا برخی دوستان کلا منکر خلود هستند و جوری خلود را تفسیر میکنند که دیگر خلود معنای اصلیش را از دست میدهد! به این میگویند ماله کشی بر ایرادات که حداقل در مورد شخص خودم بهتون اطمینان میدم که اینجوری سرم کلاه نمیره! البته من بیخدا نیستم اما خدایی که من میشناسمش متفاوت از خدای خالی از ایراد و اشکالی هست که شما دوستان میپرستید.
سلام
روایاتی در نفی خلود داریم به نظر شما روش جمع این روایات با آیات خلود چیست ؟ راه ساده اش انکار هردو طرف است ولی به ما توصیه کردند در آیات و روایات تفکر کنیم و همین تفکر است که یک ساعتش بهتر از هفتاد سال عبادت است چه اینکه به ساعتی از این تفکر به نتایجی می توان رسید که شاید عابدان هفتاد ساله بدان نائل نشوند اما اگر قرار باشد خدا اشکالی داشته باشد اصلا خدا نیست تا خدای کسی باشد
یاعلیم[/]
خب رحمانیت خدا این وسط چه میشود؟ معلم دینی ها به ما از بچگی میگفتند اگه کار بدی کنی خدا 1 دونه برات مینویسه و اگه کار خوبی کنی 10 تا! اگه نیت کار خوب کنی خدا ثوابش رو بهت میده اما اگه نیت کار بد کنی تا وقتی که انجامش نداده ای خدا گناهی برات نمینویسه! حالا این خدای رحمان و رحیم که اول همه سوره هاش بجای اینکه قدرتش و عذاب های جهنمی رو به رخ بکشه با بسم الله الرحمن الرحیم حرف از رحمت و مهربانی میزنه چجوری میتونه انقدر بد باشه که به صرف اینکه فلان فرد اگه در دنیا تا ابد زنده بمونه کارهای بد میکنه اون رو در جهنم جاودانه میکنه؟!!!
بله خدا از بدو تولد میداند چه کسی جهنمی هست و چه کسی بهشتی اما هیچوقت از بدو تولد کسی را به بهشت یا جهنم نمیفرستد بر این اساس که همه چیز را میداند! اصلا اینکه میگویند خدا برخی گناهکاران رو برای اینکه بیشتر گناه نکنن زودتر جونشون رو میگیره چطور با این استدلال شما که میگویید فلانی گناهکار مرد و اگه زنده میموند تا ابد گناه میکرد پس برای همین تو جهنم جاودانه هست میخونه؟!!!
سلام
بعضی از مفسرین ابدیت را ابد خود شخص میدانند نه ابد خداوند. مثل زندانیی که محکوم به حبس ابد است. این ابد ، ابد خودشه نه ابد دنیا. و بر این عقیده اند که شخص آنقدر در جهنم میماند ( و در برابر عذابها میسوزد اما نمیمیرد) تا اینکه کیفر اعمالش را ببیند و بعد از آن برای همیشه نابود میشود. و چنین مرگ و نابودیی زندگانی مجددی در پی ندارد.... و این خلود را مانند همان خلود در زمین معنا میکنند که فرمود: " ولکنه اخلد الی الارض واتبع هواه." چون خلود در زمین معنایش همیشگی است اما نه همیشگی برای ابد...
(به هر صورت انسان اگر یقین داشته باشد که خداوند به احدی ظلم نمیکند نباید اجازه دهد اینگونه ابهامات در اعتقاداتش تزلزلی ایجاد کند..)
سلام و عرض ادب
من تقریبا تمام بحث رو دنبال کردم و سوالاتی برام ایجاد شد که اینجا مطرح می کنم:
- در مورد مثال نجار یا گندم، تصور نمی کنم اینها مثال های درستی باشند چرا باید از این مثال ها استفاده کنیم؟! در حال حاضر بشر قادرِ که قطعات رو بدون هرگونه ضایعاتی تولید کنه، آیا خدا قادر نیست؟!!:Nishkhand: واضحِ که خداوند قادر به خلقت بشر بدون ضایعات(جهنمیان) هست، پس چرا اون ها خلق شدن؟
-
فلسفه آفرینش انسان همانند هر موجود دیگری بر اساس فیاضیت مطلق خداوند تعریف می شود ، یعنی خداوند به واسطه فیض مطلق خود هر موجودی را که لایق خلقت بوده و امکان آفریده شدن داشت و ...
با توجه به اینکه فلسفه آفرینش انسان بر اساس فیاضیت مطلق خداوند تعریف می شود، خلقت جهنمیان چگونه فیضی است!؟؟!؟!؟!!؟ حال آنکه این افراد که خدا از ابتدا از خلد بودن آنها در جهنم آگاه بوده است، فیض و رحمتی که می توانست شامل حال آنان شود این است که از ابتدا خلق نمی شدند. خلقت جهنمیان خلد را چگونه با فیاضیت و رحمت خدا توجیه می کنید؟
-
روایاتی در نفی خلود داریم به نظر شما روش جمع این روایات با آیات خلود چیست ؟
جناب محی الدین ممنون میشم چند مورد از این روایات رو اینجا قرار بدین یا برام بفرستین.
پ.ن: جهنمیان مورد نظر من تنها جهنمیان خلد هستند.
سلام آقا امیر ...
. به خدا اینقدر منم به این چیزا فکر کردم و دارم میکنم ... من از خدامه که همین الان بمیرم و نیست و نابود بشم ... نه برم بهشت ... نه برم جهنم ... اینقدر هم از خدا خواستم که این اتفاق بیوفته ولی نشده که نشده ... خوب میگی آدم چی کار کنه ... اجباره دیگه باید آدم زندگی کنه ... منم اینقدر با صفات خداوند مشگل دارم ... اینقدر تو عدل خدا ... اینقدر تو رحمن و رحیم بودنش حرف برای گفتن دارم ... ولی همشون اعصاب آدم رو خورد میکنن ... اگر راهی بود ... اگر چاره ای بود خوب اون کار رو انجام میدادیم ...
من خیلی وقت هستش که تکلیفم رو با خدا روشن کردم ... گفتم من این آزمایش رو قبول ندارم ... چون آزمایش درستی نیست ... و دوست ندارم این امتحان رو بدم ... شما دوست داری ... من رو آوردی تو این دنیا و داری به زور ازم این امتحان رو میگیری ... و با خودم گفتم تا اونجایی که بتونم ( نه اینکه به خودم فشار بیارم و خود کشی کنم ) سعی میکنم آدم خوبی باشم ... اگر رفتم اون دنیا ... اولین کاری که چشمام باز شد میکنم ... میگم خدایا نمیخوام باشم... منوخاکم کن .... ولی اگر اجبارا مجبور به زندگی بودم ... اگر از زندگی اونجا خوشم اومد و فهمیدم خدا در حقم بی عدالتی نکرده زندگی میکنم ... ولی اگر دیدم اونجور که میگن خدا رحمن و رحیم نیست و به هر کی دوست داره میده و به هر کی دوست نداره نمیده ...
میرم کنار شیطون تو جهنم میشینم و قلیون میکشم ... به هر حال هستن آدمایی که مثله من وشما فکر میکنن ... پس راه برای ما هم وجود داره .... به نظره من الان به این چیزا گیر نده .... اعتماد کن و جلو برو ...
با سلاممنبع (قرآن یا حدیث ) حرف شما چیست که می گویید خالدين در جهنم بسيار اندكند
جواب این سوال هم لطفا بدید
[="Tahoma"][="Navy"]سلام و عرض ادب
من تقریبا تمام بحث رو دنبال کردم و سوالاتی برام ایجاد شد که اینجا مطرح می کنم:
- در مورد مثال نجار یا گندم، تصور نمی کنم اینها مثال های درستی باشند چرا باید از این مثال ها استفاده کنیم؟! در حال حاضر بشر قادرِ که قطعات رو بدون هرگونه ضایعاتی تولید کنه، آیا خدا قادر نیست؟!!:Nishkhand: واضحِ که خداوند قادر به خلقت بشر بدون ضایعات(جهنمیان) هست، پس چرا اون ها خلق شدن؟
-
با توجه به اینکه فلسفه آفرینش انسان بر اساس فیاضیت مطلق خداوند تعریف می شود، خلقت جهنمیان چگونه فیضی است!؟؟!؟!؟!!؟ حال آنکه این افراد که خدا از ابتدا از خلد بودن آنها در جهنم آگاه بوده است، فیض و رحمتی که می توانست شامل حال آنان شود این است که از ابتدا خلق نمی شدند. خلقت جهنمیان خلد را چگونه با فیاضیت و رحمت خدا توجیه می کنید؟
-
جناب محی الدین ممنون میشم چند مورد از این روایات رو اینجا قرار بدین یا برام بفرستین.
پ.ن: جهنمیان مورد نظر من تنها جهنمیان خلد هستند.
سلام
در كتاب «عيون» از جمله نوشتجات حضرت رضا عليه السّلام براي مأمون اينست كه: إنَّ اللَهَ لَا يُدْخِلُ النَّارَ مُؤْمِنًا وَ قَدْ وَعَدَهُ الْجَنَّةَ؛ وَ لَا يُخْرِجُ مِنَ النَّارِ كَافِرًا وَ قَدْ أَوْعَدَهُ النَّارَ وَالْخُلُودَ فِيهَا. وَ مُذْنِبُو أَهْلِ التَّوْحِيدِ يَدْخُلُونَ النَّارَ وَ يَخْرُجُونَ مِنْهَا، وَ الشَّفَاعَةُ جَآئِزَةٌ لَهُمْ.
«خداوند، مؤمن را داخل در آتش نميكند، زيرا كه به او وعدۀ بهشت داده است؛ و كافر را از آتش خارج نميكند، زيرا كه به او وعيد آتش و خلود در آنرا داده است. و گناهكاران از اهل توحيد، داخل در آتش ميشوند و سپس از آن بيرون ميآيند، و شفاعت دربارۀ ايشان جائز است.» در كتاب «صفات الشّيعة»، صدوق از پدرش از سعد از ابن يزيد از ابن أبي عمير از محمّد بن حمران، از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه گفتند: مَنْ قَالَ لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ مُخْلِصًا دَخَلَ الْجَنَّةَ؛ و إخْلَاصُهُ أَنْ يَحْجُزَهُ لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ عَمَّا حَرَّمَ اللَهُ
«هر كس از روي اخلاص، لا إله إلاّ الله بگويد داخل بهشت ميشود؛ و اخلاص آن اينست كه اين گفتار لا إله إلاّ الله او را از آنچه خدا حرام كرده است نگهداري كند و جلوگيري نمايد.»
می بینید که می فرماید برخی به جهنم وارد و بعد از آن خارج میشوند
یا علیم[/]
آیه 179 سوره اعراف:و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند.
قبلا که قدرت تحلیلم پایین تر بود نمیتوانستم خوب این آیه را درک کنم اما حالا که درکش کردم فهمیدم چقدر خدا ظالمه! چیزی که مشخصه اینه که خدا:
1-قبل از آفریدن یک انسان میداند که او بهشتی خواهد بود یا جهنمی.
2-جهنم را با عذاب های سادیسماتیکی آماده کرده است!
3-مردن به معنای پایان کار را بهتر از جاودانگی در جهنم ذکر کرده (آیات 25 تا 27 سوره الحاقة)خب با توجه به جمیع جوانب هدف از خلقت جهنمیان چیست؟! اینها آفریده میشوند تا به جهنم بروند؟!!! خدا با آفرینش اینها میخواهد جهنمش را خالی نگذارد؟!!! خدا از دیدن زجر کشیدن اینها لذت میبرد؟!!! آیا بهتر نبود به قول خدا مرگ پایان کارشان باشد یا اصلا آفریده نشوند؟! واقعا هدف چیست؟!
اینجاست که آدم میفهمد چرا پاپ مجبور شده بگوید جهنمی در کار نیست!
--------------------------------
سلام بر شما..
در کنار آیات یاد شده که حضرت حق نازل کرده اند....
در جائی از بدکرداری ها یاد شده و سپس باز هم مهلت به عدم پی گیری داده شده است.
سوره مبارکه:الإسراء
آیات شریفه:1-8 اگر به حق دنبال عدالت داشتن پروردگار و آفریننده تان هستید.. آیات را مطالعه کنید.. و در آیه 8 :
عَسَى رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا ﴿8﴾
اميد است كه پروردگارتان شما را رحمت كند و[لى] اگر [به گناه] بازگرديد [ما نيز به كيفر شما] بازمىگرديم و دوزخ را براى كافران زندان قرار داديم(8) .
بله او آگاه است که در نهایت کدامین افراد به او می پیوندند ولی این مانع از پندهای مکرر به کج اندیشان نشده و بارها راه های رسیدن به رستگاری را بر اینان باز می کنند.
قبلا که قدرت تحلیلم پایین تر بود نمیتوانستم خوب این آیه را درک کنم اما حالا که درکش کردم فهمیدم چقدر خدا ظالمه!
سلام برادر,
خوب حالا که درک و فهم شما نسبیست و با گذر زمان تغییر می کند , خوب است که در مورد خداوند شرط ادب را حفظ کنید , چرا که ممکن است در آینده نظرتان کاملا تغییر کند و آنگاه دچار احساس عذاب وجدانی جاودانه گردید!(حتی اگر خدا شما را بخشیده باشد:Cheshmak:)
فی امان الله:Gol:
با عرض سلام و تشکربله قطعا همینطوره که شما میفرمایید. ما هم در مواقع نیاز اول به تفسیر المیزان رجوع میکنیم بعد سراغ این تفسیر میرویم. چون با بیانی سلیس و گاها دلایل و توضیحاتی جدید و مطابق با روز است و همچنین شنیداریست ....
ممنونم همیشه سلامت باشید
باسلام وتقدیر از شما .
چو المیزان میزان امین است :Gol:برای فهم قران نازنین است
از این دریا به آن نهرآمده آب :Gol:وهر دو جلوه ی ازنور دین است
سلام برادر,
خوب حالا که درک و فهم شما نسبیست و با گذر زمان تغییر می کند , خوب است که در مورد خداوند شرط ادب را حفظ کنید , چرا که ممکن است در آینده نظرتان کاملا تغییر کند و آنگاه دچار احساس عذاب وجدانی جاودانه گردید!(حتی اگر خدا شما را بخشیده باشد:Cheshmak:)
فی امان الله:Gol:
باسلام وتقدیر از بیان عارفانه شما .
سخن با جا و زیبا گفت عارف :Gol:مو فق با ادب مانند هاتف
هلا ای سایل و عضو صمیمی :Gol: بگیر از عارفان قند معارف
سلام و عرض ادب
من تقریبا تمام بحث رو دنبال کردم و سوالاتی برام ایجاد شد که اینجا مطرح می کنم:
- در مورد مثال نجار یا گندم، تصور نمی کنم اینها مثال های درستی باشند چرا باید از این مثال ها استفاده کنیم؟! در حال حاضر بشر قادرِ که قطعات رو بدون هرگونه ضایعاتی تولید کنه، آیا خدا قادر نیست؟!!:Nishkhand: واضحِ که خداوند قادر به خلقت بشر بدون ضایعات(جهنمیان) هست، پس چرا اون ها خلق شدن؟
- با سلام مجدد .
خدواندآدمیان را بدون نقص و عیب آفریده است ولی این خود افراد اند که خودش با گناه معیوب وجهنمی می کند . خداوند مهربان عقل را از درون ودین را از بیرون برای هدایت بشر مامور نموده ولی اگربرخی این همه چراغ های هدایت را نا دیده انگاشته وبه بی راه می رود ودر نتیجه به چاه می افتد این چه ربطی به خداوند دارد ؟
چندین چراغ دارد وبی راه می رود :Gol:بگذار تا بیفتد وبیند سزای خویش
با توجه به اینکه فلسفه آفرینش انسان بر اساس فیاضیت مطلق خداوند تعریف می شود، خلقت جهنمیان چگونه فیضی است!؟؟!؟!؟!!؟ حال آنکه این افراد که خدا از ابتدا از خلد بودن آنها در جهنم آگاه بوده است، فیض و رحمتی که می توانست شامل حال آنان شود این است که از ابتدا خلق نمی شدند. خلقت جهنمیان خلد را چگونه با فیاضیت و رحمت خدا توجیه می کنید؟
- قبلا گفته شد که خداوند همه را برای بهشتی شدن آفرید است ولی خود آنها بدست خود خویش را به هلاکت می اندازد چه این باید توجه داشت :
لطف و رحمت الهى هرگز جدا از عدل، حکمت و سنتهاى حکیمانه پروردگار در نظام خلقت نیست.
مهرباني خداوند در عين عظمت و بي كراني كه دارد، هيچ گاه مهرباني مطلق نيست. خداوند همان گونه كه رحمان و رحيم است، جبار و منتقم است، هر چند بر اساس آموزه هاي ديني معتقديم كه رحمت او بر غضبش برتري و تقدم دارد، چنان كه در روايات آمده: «يا من سبقت رحمته غضبه؛ (1) اي كسي كه رحمت او بر غضبش پيشي گرفته است».
همان گونه كه خداوند تجلي وسيعي در مهرباني دارد، از اظهار بي جا و بي دليل و خلاف حكمت و عدالت مهرباني امتناع مي ورزد. در نتيجه مي توان گفت حقيقت تجلي مهرباني خداوند در معناي دقيق و عام كلمه آن است كه برخي از بندگان ظالم و عاصي را به عذاب مبتلا نمايد تا حق و عدالت را در حق بندگان مظلوم و مطيع به جا آورده باشد. اگر خداوند متعال رحیم است ،حکیم و عادل هم است.
اصولا محبت و دوستی الهی در دنیا و آخرت به این صورت نمایان می شود که ابزارهای لازم هدایت و رسیدن به سعادت جاودانه و ابدی را در اختیار انسان قرار داده است. عقل را در وجود انسان و پیامبران را از خارج وجود انسان برای هدایت و راهنمایی انسان ها به سوی سعادت و خوشبختی فرستاده است. هیچ چیزی را در این راه فروگذار نکرده است. اما اگر انسانی با سوء اختیار خود، راه دوزخ را گرفت و به سوی جهنم رفت، عیب و نقص از جانب محبت خدا نیست، بلکه به خاطر سوء اختیار انسان است.
البته لطف و رحمت خداوند در آخرت نیز به صورتهای مختلف مانند شفاعت و بخشش الهی خود را نمایان می کند. این ها نیز برای کسانی است که لیاقت آن را در دنیا به دست آورده باشند.
پی نوشت ها :
1. سید هاشم رسولی محلاتی، صحيفه علويه، نشر دار العلم، قم، بی تا، ص 312.
-
می بینید که می فرماید برخی به جهنم وارد و بعد از آن خارج میشوند
ظاهرا سو تفاهم شده بود، من فکر کردم منظور شما اینه که روایاتی دارین که بر اساس اونها جهنم خلد برای هیچ فردی وجود نداره!
ممنون:Gol:
- جناب صادق تمام مطالبی رو که فرمودین قبول دارم، اما هیچ کدام پاسخ سوال من نبود. فردی که به جهنم میره و پس از عذاب به بهشت فرستاده میشه که هیچ، در نهایت رحمت خدا شامل حال او هم شده. اما فردی که خداوند اطلاع دارد پس از خلقتش او به هدایت توجهی ندارد و در زمین فساد می کند و در جهنم جاودان خواهد بود، چگونه فیض و رحمت شامل حال او شده؟! در حالیکه رحمتی که می توانست شامل حال آن موجود شود آن بود که از ابتدا خلق نمیشد. پس حتما برای خلق این فرد حکمت و دلیلی در کار بوده، آن دلیل چیست؟
width: 500 |
---|
width: 500 | |
---|---|
دین حق بی رهنما میماند اگر صادق نبود | |
شیعه از فقهش جدا میماند اگر صادق نبود | |
شهر علم و باب علم و گرمی بازار علم | |
علم باقر در خفا میماند اگر صادق نبود | |
کربلا شمشیر بود و عشق بود و صد پیام | |
در همان حد کربلا میماند اگر صادق نبود | |
عشق را با علم خود تفسیر جاویدان نمود | |
عشق هم بی مدعی میماند اگر صادق نبود | |
راز هفتاد و دو تن فرهنگ ایثار و وفا | |
در غبار سالهای میماند اگر صادق نبود | |
هر کجا اسلام با ادیان دیگر حرف داشت | |
بی گمان در بحث جا میماند اگر صادق نبود | |
دور ظلمت بود و مردم با حقیقت نا آشنا | |
چهره حق بی جلا میماند اگر صادق نبود | |
حرف آخر آنکه در مکتب کلاس اولش | |
در الفبا نیز جا میماند اگر صادق نبود | |
[/TD] | |
[TD] | |
[/TD] | |
[TD] | |
یعنی این حالت کفر و انکار حقیقت در درون این شخص رنگ ابدیت گرفته، به گونه ای که اگر تا ابد در همین دنیای مادی باشد، همین گونه خواهد بود اما از آن جا که این دنیای مادی، شایستگی ابدیت ندارد، مرحله ظهور این باطن و درون قیامت است، و ظهور کفر و انکار حقیقت جز دوزخ نیست.
خب رحمانیت خدا این وسط چه میشود؟ معلم دینی ها به ما از بچگی میگفتند اگه کار بدی کنی خدا 1 دونه برات مینویسه و اگه کار خوبی کنی 10 تا! اگه نیت کار خوب کنی خدا ثوابش رو بهت میده اما اگه نیت کار بد کنی تا وقتی که انجامش نداده ای خدا گناهی برات نمینویسه! حالا این خدای رحمان و رحیم که اول همه سوره هاش بجای اینکه قدرتش و عذاب های جهنمی رو به رخ بکشه با بسم الله الرحمن الرحیم حرف از رحمت و مهربانی میزنه چجوری میتونه انقدر بد باشه که به صرف اینکه فلان فرد اگه در دنیا تا ابد زنده بمونه کارهای بد میکنه اون رو در جهنم جاودانه میکنه؟!!!بله خدا از بدو تولد میداند چه کسی جهنمی هست و چه کسی بهشتی اما هیچوقت از بدو تولد کسی را به بهشت یا جهنم نمیفرستد بر این اساس که همه چیز را میداند! اصلا اینکه میگویند خدا برخی گناهکاران رو برای اینکه بیشتر گناه نکنن زودتر جونشون رو میگیره چطور با این استدلال شما که میگویید فلانی گناهکار مرد و اگه زنده میموند تا ابد گناه میکرد پس برای همین تو جهنم جاودانه هست میخونه؟!!!
منتظر پاسخ شما هستم جناب صادق.
width: 500 دین حق بی رهنما میماند اگر صادق نبود شیعه از فقهش جدا میماند اگر صادق نبود شهر علم و باب علم و گرمی بازار علم علم باقر در خفا میماند اگر صادق نبود کربلا شمشیر بود و عشق بود و صد پیام در همان حد کربلا میماند اگر صادق نبود عشق را با علم خود تفسیر جاویدان نمود عشق هم بی مدعی میماند اگر صادق نبود راز هفتاد و دو تن فرهنگ ایثار و وفا در غبار سالهای میماند اگر صادق نبود هر کجا اسلام با ادیان دیگر حرف داشت بی گمان در بحث جا میماند اگر صادق نبود دور ظلمت بود و مردم با حقیقت نا آشنا چهره حق بی جلا میماند اگر صادق نبود حرف آخر آنکه در مکتب کلاس اولش در الفبا نیز جا میماند اگر صادق نبود [/TD] [TD] [/TD] [TD]
باسلام وتقدیر از شعری که در شان والای امام ششم ع ارسال نموده اید .
سلام وصلوات خدا وفرشتگان مقرب الهی بر اما م بحق ناطق امام جعفر صادق علیه وعلی ابائه وامه فاطمه الزهرا و علی اولاده المعصومین الاف تحیت والثناء .
به مناسبت این که در استانه ایام عزا داری بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیه قرار داریم خوب است که بحث ها قدری فا طمی شود ودرباره ساحات وجودی آن یگانه ی خلقت پرس وجو شود .موفق باشید .
منتظر پاسخ شما هستم جناب صادق.
باسلام مجدد .
رحمانیت خدا وند همان است که عقل و وحی را برای بشر فرستاد تا درست راه برود ودر مسیر ی که منتهی به چاه ضلالت می گردد سیر ننماید . اگر خود آن فرد با سوء اختیار خود مسیر نادرست را رفت این چه ربطی به رحمانیت خدا دارد ؟ مثلا فردی مریض است دکتر مراجعه می کند و او با علم به این که اگر آن فرد فلان دارو را مصرف نکند بر اثر آن مرض خواهد مرد . لذا با علاقه و دل سوزی ومحبت نسخه خوب برای او می پیچد وبه او تاکید می کند که دارو ها را درست وکامل مصرف کند وگرنه می میرد . اگر آن مریض به حرف دکتر گوش نداد دارو اورا مصرف نکرد ومرد ویا بدتر شد آیا این جا دکتر زیر سوال می رود ویا خود آن فرد ؟؟؟؟؟ مطلب روشن است دقت نماید .
آیه 179 سوره اعراف:و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند.
قبلا که قدرت تحلیلم پایین تر بود نمیتوانستم خوب این آیه را درک کنم اما حالا که درکش کردم فهمیدم چقدر خدا ظالمه! چیزی که مشخصه اینه که خدا:
1-قبل از آفریدن یک انسان میداند که او بهشتی خواهد بود یا جهنمی.
2-جهنم را با عذاب های سادیسماتیکی آماده کرده است!
3-مردن به معنای پایان کار را بهتر از جاودانگی در جهنم ذکر کرده (آیات 25 تا 27 سوره الحاقة)خب با توجه به جمیع جوانب هدف از خلقت جهنمیان چیست؟! اینها آفریده میشوند تا به جهنم بروند؟!!! خدا با آفرینش اینها میخواهد جهنمش را خالی نگذارد؟!!! خدا از دیدن زجر کشیدن اینها لذت میبرد؟!!! آیا بهتر نبود به قول خدا مرگ پایان کارشان باشد یا اصلا آفریده نشوند؟! واقعا هدف چیست؟!
اینجاست که آدم میفهمد چرا پاپ مجبور شده بگوید جهنمی در کار نیست!
سلام علیکم،
جهنمیان تنها موجوداتی نیستند که برای جهنم خلق شدهاند. در حدیثی گرگی در میان اصحاب رسول خدا به زبان آمد و به رسالت پیامبر و وصایت امیرالمؤمنین علیهماالسلام شهادت داد و سوگند خورد به خدایی که شهوت او را در جهنم دریدن دشمنان اهل بیت علیهمالسلام قرار داده است ... جهنم میتواند خوشایند هم باشد بستگی به طبع موجود مورد نظر دارد. در حدیث داریم که اکثر جهنمیان بعد از پاک شدن بالأخره به بهشت میروند مگر معدودی از کافران که اصل شر بودهاند و آنها هستند که تا ابد در جهنم میمانند. البته حرف شما درست است که اگر آنها تا ابد در عذاب باشند با رحمت خداوند جور در نمیآید. مطابق با آیهی قرآن خداوند جز از برای رحمت خلقی نکرده است، اما در این مورد این سؤال پیش میآید که اگر این رحمت را در حق آن گناهکاران نمیکرد برای آنان در کل بهتر نمیبود؟ این سؤال درست است اگر باقی ماندن در جهنم تا ابد به معنی ابدی بودن عذاب برای آنها باشد، اما همانطور که در مثال گرگ هم بیان شد لزوماً بودن در جهنم همراه با عذاب شدن نیست و شهوت یک گونه ممکن است در جهنم باشد. در حدیث دیگری اگر اشتباه نکنم از امام علی علیهالسلام داریم که اگر عذاب جهنم برای گناهکاران دیگر سبب پاکی ایشان از پلیدیهایی میشود که به دست خود کسب کردهاند اما برای آن دسته از گناهکاران که قرار است در جهنم ابدی باشند نه برای پاک کردن ایشان که برای تغییر ذات ایشان است تا با جهنم وقف پیدا کنند. تا ابد در جهنم بودن برای ایشان هم به معنای تا ابد عذاب شدن نخواهد بود.
نکتهی بعد؛ آنها که در جهنم ابدی میشوند ظرف وجودیاشان همانقدر است و بیشتر از آن اگر رحمت خداوند به آنها برسد (که میرسد) هم آنها بیش از آن نتوانند استفاده کنند: گر بریزی بحر را در کوزه ای - چند گنجد؟ قسمت یک روزه ای. در احادیث به وضوح اهل بیت علیهمالسلام حجب نور و رئوس دشمنان ایشان حجب ظلمانی معرفی شدهاند، آن دشمنان اصل شر هستند و هر فرعی از شر هم از ایشان است، یعنی خودشان جز از رحمانیت خداوند هیچ بهرهای ندارند، رحیمیت خداوند از پس ظلمت ایشان به ایشان نخواهد رسید، و هر کسی هم که گناه کند و این گناه حجابی برای دریافت رحمات الهی گردد از وجود ایشان در او وارد شده است که لعن کردن این دشمنان هم برای زدودن همین حجابهای ظلمانی است (عالمی میگفت اگر بر این لعن مداومت داشتهباشی و شعار در تو به شعور تبدیل شود کمکم میبینی که آنکه تو را به بدی امر میکند کسی خارج از وجود خود توست، یعنی الآن فکر میکنی که دلت میخواد فلان گناه را کنی ولی آن موقع میبینی که اشتباه میکردی که فکر میکردی خودت میخواستهای بلکه القای آن شیطان بوده است) و گرفتن نور رحمت خداوند به واسطهی آن حجابهای نورانی که واسطهی فیض هستند. در آخرت هم همچنان رحمانیت خداوند به ایشان خواهد رسید ولی رحیمیت خداوند که از خداوند صادر میشود بخاطر محدودیت و نقص خود اینها به ایشان نمیرسد (البته رحمانیت خداوند هم کج و معوج به ایشان میرسد ولی این اعوجاجها از کجی ذات خود اینهاست). ایشان چون ظرف وجودیشان هر چند کوچک باشد در هر صورت پر است در نهایت از آنچه به آن رسیدهاند راضی خواهند بود، چون بیش از آن را درک نمیتوانند بکنند. مثل کسی که از زنا لذت میبرد در حالیکه اولیاء خداوند لذات بیشتری از عبادت خداوند میبرند. مثل این حدیث معروف حضرت پیامبر صلاللهعلیهوآله که نماز نور چشم من است، و ...
اگر بپرسید آیا این عدالت است که خداوند کسی را لایق بهشت بیافریند و کسی را از ابتدا لایق جهنم این سؤال همانقدر راحت است که پاسخ داده شود که چرا خداوند شما را انسان آفرید ولی موجود دیگری را گربه و موجود دیگری را جن و موجود دیگری را فرشته و موجود دیگری را مورچهی کارگر ... برای پاسخ به آن باید مفهوم این جملهی پیامبر خدا صلاللهعلیهوآله در حدیث غدیر را بتوانید درک کنید که خداوند بدون فکر آفریده است. یعنی اگر خداوند انتخاب کند که چه بیافریند و چه نیافریند این انتخاب معادل خواهد بود با بیعدالتی ولی هرگونه تفکر و چارهاندیشی برای خداوند نقص است و خداوند از هر نقصی مبراست. اگر فهم این قضیه برایتان سنگین است استبعاد نکنید و به خودتان زمان دهید تا در ذهنتان حلاجی شود، خداوند بخواهد متوجه خواهید شد ...
سلام علیکم،
جهنمیان تنها موجوداتی نیستند که برای جهنم خلق شدهاند.در حدیث دیگری اگر اشتباه نکنم از امام علی علیهالسلام داریم که اگر عذاب جهنم برای گناهکاران دیگر سبب پاکی ایشان از پلیدیهایی میشود که به دست خود کسب کردهاند اما برای آن دسته از گناهکاران که قرار است در جهنم ابدی باشند نه برای پاک کردن ایشان که برای تغییر ذات ایشان است تا با جهنم وقف پیدا کنند. تا ابد در جهنم بودن برای ایشان هم به معنای تا ابد عذاب شدن نخواهد بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
آیا در قرآن کریم آیه ای داریم که بفرماید بعضی از جن و انس یا موجودات دیگر را برای جهنم خلق کردیم؟ منظورم اینست که دقیقا کلمه خلقنا در اینباره بکار رفته است یا خیر؟
لطفا این حدیث را هم با ذکر سند بطور کامل بیاورید.
چنین حدیثی با آیه شریفه " وفی العذاب هم خالدون" وایشان در عذاب جاویدند مغایرت دارد
و همینطور آیات دیگر که به جهت تهدید ایشان، وعده عذاب دردناک ابدی را میدهد با وقف پیدا کردن آنها با جهنم سازگار نمیباشد.
بسم الله الرحمن الرحیمسلام علیکم
آیا در قرآن کریم آیه ای داریم که بفرماید بعضی از جن و انس یا موجودات دیگر را برای جهنم خلق کردیم؟ منظورم اینست که دقیقا کلمه خلقنا در اینباره بکار رفته است یا خیر؟
لطفا این حدیث را هم با ذکر سند بطور کامل بیاورید.
چنین حدیثی با آیه شریفه " وفی العذاب هم خالدون" وایشان در عذاب جاویدند مغایرت دارد
و همینطور آیات دیگر که به جهت تهدید ایشان، وعده عذاب دردناک ابدی را میدهد با وقف پیدا کردن آنها با جهنم سازگار نمیباشد.
سلام علیکم مؤمن،
در حدیثی از امام باقر علیهالسلام دراین باره توضیح داده شده است و با آیاتی مطلب روشنتر گشته است اما در آخر کار امام این حدیث را از اسرار برمیشمرند و نهی میکنند از نقل آن به طور عمومی، پس حقیر هم از بیان جزئیات آن معذورم. فقط در آن حدیث اشارهای به کم بودن تعداد کسانی که در جهنم ابدی میشوند نشده بود و به نظر میرسید تعدادشان کم هم نباشد، نمیدانم.
خالدون به معنای زمان زیاد است و نه لزوماً تا ابد، مثلاً در سورهی بینة داریم:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ أُولَـٰئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ / إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَـٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ / جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا
که در بارهی خلود در جهنم بدون قید ابداً آمده است و دربارهی خلود در بهشت همراه با این قید. اگر خلود خودش معنای ابد میداشت مقید کردنش چندان درست نمینمود. اگرچه اگر اشتباه نکنم نظر علماء در این باره متفاوت است. ان شاء الله اساتید سایت این موضوع را برایمان روشن کنند.
سلام علیکم مؤمن،
در حدیثی از امام باقر علیهالسلام دراین باره توضیح داده شده است و با آیاتی مطلب روشنتر گشته است اما در آخر کار امام این حدیث را از اسرار برمیشمرند و نهی میکنند از نقل آن به طور عمومی، پس حقیر هم از بیان جزئیات آن معذورم. فقط در آن حدیث اشارهای به کم بودن تعداد کسانی که در جهنم ابدی میشوند نشده بود و به نظر میرسید تعدادشان کم هم نباشد، نمیدانم.
خالدون به معنای زمان زیاد است و نه لزوماً تا ابد، مثلاً در سورهی بینة داریم:إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ أُولَـٰئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ / إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَـٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ / جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا
که در بارهی خلود در جهنم بدون قید ابداً آمده است و دربارهی خلود در بهشت همراه با این قید. اگر خلود خودش معنای ابد میداشت مقید کردنش چندان درست نمینمود. اگرچه اگر اشتباه نکنم نظر علماء در این باره متفاوت است. ان شاء الله اساتید سایت این موضوع را برایمان روشن کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
این حدیث خالی از اشکال نیست
مثلا این چه حدیثی هست که نباید کسی غیر از اهلش از آن اطلاع پیدا کند اما بر سر زبانها افتاده؟
بعضیها برای اثبات بعضی احادیث میگویند از اسرار است. این سخن بدین معناست که حافظان سرالله یعنی همان معصومین سلام الله علیهم اجمعین ، اسرار الهی را به افرادی منتقل کرده اند که قوه تشخیص اهل و غیر اهل را نداشتند و آنها نیز به کسانی منتقل کرده اند که لایق نبودند و اینچنین آن اسرار فاش شده است.
اما آیات شریفه ای که آوردید نمیتواند چنین چیزی را ثابت کند چون جمله "خالدین فیها ابدا " برای جهنمیان هم در بعضی ایات آمده است. آنها را چگونه توجیه میکنید؟
سوره: 33 , آیه: 65
إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا﴿۶۴﴾خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴿۶۵﴾
سوره: 4 , آیه: 169
الا طريق جهنم خالدين فيها ابدا وكان ذلك علي الله يسيرا
الا بلاغا من الله ورسالاته ومن يعص الله ورسوله فان له نار جهنم خالدين فيها ابدا
سوره: 11 , آیه: 107
خالدين فيها ما دامت السماوات والارض الا ما شاء ربك ان ربك فعال لما يريد
ایراد دیگری که به این سخن وارد است اینکه چرا باید خداوند آنها را در عذابی که دیگر عذاب و درد نیست بیهوده رها کند؟ حاصل چنین کاری چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
این حدیث خالی از اشکال نیست
مثلا این چه حدیثی هست که نباید کسی غیر از اهلش از آن اطلاع پیدا کند اما بر سر زبانها افتاده؟
بعضیها برای اثبات بعضی احادیث میگویند از اسرار است. این سخن بدین معناست که حافظان سرالله یعنی همان معصومین سلام الله علیهم اجمعین ، اسرار الهی را به افرادی منتقل کرده اند که قوه تشخیص اهل و غیر اهل را نداشتند و آنها نیز به کسانی منتقل کرده اند که لایق نبودند و اینچنین آن اسرار فاش شده است.
سلام علیکم برادر، شما آن حدیث را شنیدهاید؟ بنده هم مشابه ان را نشنیده و نخوانده بودم، ولو در کتب علما، شاید چون آنها هم کتابشان قرار بوده مخاطب عام داشته باشد هیچوقت آن مطالب را بیان نمیکردند و نمیکنند. به هر حال لابد میدانید که علما هم جلسات عمومی و جلسات خصوصی درس داشتهاند و دارند. در حدیثی آمده که نقل کردن اسرار اهل بیت علیهمالسلام در مرتبهی کشتن ایشان است و معنی قتل ایشان بالألسن (با زبان) میباشد. شاید بهتر باشد اساتید سایت هم ورود پیدا کنند و اگر ناغافل بیش از حد لازم مطلبی در پست دوستان و حقیر هست حذفشان کنند، نمیدانم.
اما آیات شریفه ای که آوردید نمیتواند چنین چیزی را ثابت کند چون جمله "خالدین فیها ابدا " برای جهنمیان هم در بعضی ایات آمده است. آنها را چگونه توجیه میکنید؟
سوره: 33 , آیه: 65
إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا﴿۶۴﴾خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴿۶۵﴾سوره: 4 , آیه: 169
الا طريق جهنم خالدين فيها ابدا وكان ذلك علي الله يسيراش سوره: 72 , آیه: 23
الا بلاغا من الله ورسالاته ومن يعص الله ورسوله فان له نار جهنم خالدين فيها ابداسوره: 11 , آیه: 107
خالدين فيها ما دامت السماوات والارض الا ما شاء ربك ان ربك فعال لما يريد
به هر حال ما هم قبول داریم که برخی تا ابد در جهنم میمانند ولی شما هم این آیاتی که آوردید خلود تا ابد در جهنم را بیان میکند (بجز آیهی آخر که قید تا ابد را هم ندارد؟) و نه خلود در عذاب را. فقط آیهی اول از این نظر که برای ایشان هیچ دوست و یاوری نخواهد بود ممکن است تصور شود که پس آنها در جهنم در عذاب هستند!؟ شاید بله و شاید هم نه! جاودانه شدن در آتش و سعیر هم حتی به معنای لزوماً در عذاب بودن نیست چه آنکه در همین دنیا هم موجوداتی در دهانهی آشتفشانها زندگی میکنند، طبیعتشان با آنجا وفق پیدا کرده است. به هر حال اگر آنها بدانند که میتوانستند کجا و در چه وضعی باشند و الأن در چه وضعی هستند، اگر اینطور باشد و بالأخره فراموش نکنند، این خودش یک درد و عذاب عمیق است. کیفیت تغییر ذات در ایشان را نمیدانم که بتوانم اظهار نظری بکنم.
ایراد دیگری که به این سخن وارد است اینکه چرا باید خداوند آنها را در عذابی که دیگر عذاب و درد نیست بیهوده رها کند؟ حاصل چنین کاری چیست؟
بیهوده نیست، آنها اگر اینطور باشد که بیان شد به اوج وجود خود دست یافتهاند از ارضای نیازهای خود راضی خواهند بود، اگرچه به قول قرآن معرفتشان نسبت به خداوند به هر حال اندک است که از نعمات خداوند مانند شتران آب میخورند (فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ / فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ) و ... . مقام راضیة مرضیة اهل بهشت کجا و مقام رضای یک طرفه به فضای متعفن جهنم کجا ... به هر حال تجربه هم میگوید که انسان به بدترین شرایط هم ممکن است عادت کند ...
أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ ۚ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ [البقرة، ۱۷۵]
همين كسانند كه ضلالت را به بهاى هدايت و عذاب را در ازاى آمرزش خريدند، پس چه صبورند بر آتش
و خداوند و جانشین او بهتر میدانند، حقیر فقط برداشتهای تا این زمانم را گفتم که صد البته بعید هم نیست غلط باشند ...
یا علی
سلام علیکم برادر، شما آن حدیث را شنیدهاید؟ بنده هم مشابه ان را نشنیده و نخوانده بودم، ولو در کتب علما، شاید چون آنها هم کتابشان قرار بوده مخاطب عام داشته باشد هیچوقت آن مطالب را بیان نمیکردند و نمیکنند. به هر حال لابد میدانید که علما هم جلسات عمومی و جلسات خصوصی درس داشتهاند و دارند. در حدیثی آمده که نقل کردن اسرار اهل بیت علیهمالسلام در مرتبهی کشتن ایشان است و معنی قتل ایشان بالألسن (با زبان) میباشد. شاید بهتر باشد اساتید سایت هم ورود پیدا کنند و اگر ناغافل بیش از حد لازم مطلبی در پست دوستان و حقیر هست حذفشان کنند، نمیدانم.به هر حال ما هم قبول داریم که برخی تا ابد در جهنم میمانند ولی شما هم این آیاتی که آوردید خلود تا ابد در جهنم را بیان میکند (بجز آیهی آخر که قید تا ابد را هم ندارد؟) و نه خلود در عذاب را. فقط آیهی اول از این نظر که برای ایشان هیچ دوست و یاوری نخواهد بود ممکن است تصور شود که پس آنها در جهنم در عذاب هستند!؟ شاید بله و شاید هم نه! جاودانه شدن در آتش و سعیر هم حتی به معنای لزوماً در عذاب بودن نیست چه آنکه در همین دنیا هم موجوداتی در دهانهی آشتفشانها زندگی میکنند، طبیعتشان با آنجا وفق پیدا کرده است. به هر حال اگر آنها بدانند که میتوانستند کجا و در چه وضعی باشند و الأن در چه وضعی هستند، اگر اینطور باشد و بالأخره فراموش نکنند، این خودش یک درد و عذاب عمیق است. کیفیت تغییر ذات در ایشان را نمیدانم که بتوانم اظهار نظری بکنم.
بیهوده نیست، آنها اگر اینطور باشد که بیان شد به اوج وجود خود دست یافتهاند از ارضای نیازهای خود راضی خواهند بود، اگرچه به قول قرآن معرفتشان نسبت به خداوند به هر حال اندک است که از نعمات خداوند مانند شتران آب میخورند (فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ / فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ) و ... . مقام راضیة مرضیة اهل بهشت کجا و مقام رضای یک طرفه به فضای متعفن جهنم کجا ... به هر حال تجربه هم میگوید که انسان به بدترین شرایط هم ممکن است عادت کند ...
أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَىٰ وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ ۚ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ [البقرة، ۱۷۵]
همين كسانند كه ضلالت را به بهاى هدايت و عذاب را در ازاى آمرزش خريدند، پس چه صبورند بر آتش
و خداوند و جانشین او بهتر میدانند، حقیر فقط برداشتهای تا این زمانم را گفتم که صد البته بعید هم نیست غلط باشند ...
یا علی
پس اینها فقط یک احتمال میباشد و ممکن هست حقیقت چیز دیگری باشد. ممنون از توضیحاتتون.
رحمانیت خدا وند همان است که عقل و وحی را برای بشر فرستاد تا درست راه برود ودر مسیر ی که منتهی به چاه ضلالت می گردد سیر ننماید . اگر خود آن فرد با سوء اختیار خود مسیر نادرست را رفت این چه ربطی به رحمانیت خدا دارد ؟ مثلا فردی مریض است دکتر مراجعه می کند و او با علم به این که اگر آن فرد فلان دارو را مصرف نکند بر اثر آن مرض خواهد مرد . لذا با علاقه و دل سوزی ومحبت نسخه خوب برای او می پیچد وبه او تاکید می کند که دارو ها را درست وکامل مصرف کند وگرنه می میرد . اگر آن مریض به حرف دکتر گوش نداد دارو اورا مصرف نکرد ومرد ویا بدتر شد آیا این جا دکتر زیر سوال می رود ویا خود آن فرد ؟؟؟؟؟ مطلب روشن است دقت نماید .
کجای این مطالب شما روشن است؟!!! برای فرار از پاسخگویی میگویید نتیجه گوش نکردن به سخن خدا در آخرت مثل نتیجه گوش نکردن به سخن دکتر در این دنیاست حال آنکه این 2 مطلب قابل مقایسه با یکدیگر نیستند. مثلا شما اگه به حرف دکترتان گوش نکنید حالتان بدتر میشود و اگر دیوانه نباشید به حرفش گوش میکنید در حالی که طبق قرآن بعضا حتی خود خدا به اصطلاح کرم این را دارد که شما را جهنمی کند پس وضعتان را شاید بهتر هم بکند در آخر هم بندازتتون جهنم!
ویرایش = اینکه میگویم خدا کرم این کار را دارد توهین نیست بلکه یاد آیه ای در قرآن افتادم که میگوید برخی گمراهند و خدا گمراهترشان میکنه تا بیشتر گناه کنند و سپس میندازتشون جهنم! واقعا چه دکتر دلسوزی هست این خدا!!!
شماره سوره و آیه را اگه داشتید بگویید تا مسئله روشن تر شود.
کجای این مطالب شما روشن است؟!!! برای فرار از پاسخگویی میگویید نتیجه گوش نکردن به سخن خدا در آخرت مثل نتیجه گوش نکردن به سخن دکتر در این دنیاست حال آنکه این 2 مطلب قابل مقایسه با یکدیگر نیستند. مثلا شما اگه به حرف دکترتان گوش نکنید حالتان بدتر میشود و اگر دیوانه نباشید به حرفش گوش میکنید در حالی که طبق قرآن بعضا حتی خود خدا به اصطلاح کرم این را دارد که شما را جهنمی کند پس وضعتان را شاید بهتر هم بکند در آخر هم بندازتتون جهنم!ویرایش = اینکه میگویم خدا کرم این کار را دارد توهین نیست بلکه یاد آیه ای در قرآن افتادم که میگوید برخی گمراهند و خدا گمراهترشان میکنه تا بیشتر گناه کنند و سپس میندازتشون جهنم! واقعا چه دکتر دلسوزی هست این خدا!!!
شماره سوره و آیه را اگه داشتید بگویید تا مسئله روشن تر شود.
سلام دوست من ...
این مسائل خیلی گسترده تر از این حرفهاست ...
مثلا ...
خداوند مغز ما انسانها رو طوری خلق کرده که کسایی که سختی میشکن ... یه اتفاق به خصوص تو زندگیشون میوفته ... یک دفعه 20 نوع مریضی روحی روانی سراغشون میاد ... مثلا دچار چند شخصیتی میشن ... اینجوری میشه که میوفتن تو سراشیبی سقوط میوفته ... به جایه اینکه خدا ما رو طوری خلق کنه که اگر مشگلی تو زندگیم بوجود اومد مغزمون Upgrade بشه تا بتونیم از پسه اون مشگل بر بیایم ... برعکس ... ما رو هل میده تو سراشیبی سقوط تا روز به روز بدبخت تر بشیم ...
یه سوالی من تو این سایت سالیان پیش پرسیدم و هیچ جوابی هم از هیچ کسی نتونستم بگیرم ...
{ سیگار کشیدن در نزد خداوند قبیح تر هستش یا کافر شدن به ذات الهی } استدلالم هم این بود که کسی که سیگار میکشه ... داره با دو تا چشماش مریضی تن و روحش رو میبینه ... روز به روز تنش مریض تر میشه و فساده تنش رو میبینه ... اما باز هم اون کار رو میکنه ... اما کسی که به خدا کافر میشه چیزی رو که نمیبینه رو کتمان کرده ... تازه روز به روز هم موفقیت های بیشتری رو تجربه میکنه ...
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
یه سوالی من تو این سایت سالیان پیش پرسیدم و هیچ جوابی هم از هیچ کسی نتونستم بگیرم ...
{ سیگار کشیدن در نزد خداوند قبیح تر هستش یا کافر شدن به ذات الهی } استدلالم هم این بود که کسی که سیگار میکشه ... داره با دو تا چشماش مریضی تن و روحش رو میبینه ... روز به روز تنش مریض تر میشه و فساده تنش رو میبینه ... اما باز هم اون کار رو میکنه ... اما کسی که به خدا کافر میشه چیزی رو که نمیبینه رو کتمان کرده ... تازه روز به روز هم موفقیت های بیشتری رو تجربه میکنه ...
جواب سوال شما واضح است.
کسی که سیگار می کشد،آنچه را که می بیند و حس می کند و به نادرستی اش علم دارد کتمان می کند.
کسی که کافر است هم آنچه را که می بیند (دیدن باطنی) و خیلی عمیق تر از مفاسد سیگار،حس می کند انکار می کند.
پس کافر شدن مشخصاً بدتر است.چون وجود خداوند را می بیند (دیدن باطنی) و فراتر از دیدن،خیلی عمیق تر و قوی تر از سیگار درک می کند.چه از طریق حس و چه از طریق عقل.
موفقیت هایش را هم باید به حساب سنت استدراج بگذارد.
پس کافر،چیز روشنتری را دارد کتمان می کند و چیزی روشنتر از وجود خداوند نیست.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
آقا امیر ...
من احساس میکنم شما همون مسیری رو دارین طی میکنین که من سالها پیش طی کردم ... از این رو یه پیشنهاد میدم ...
من هم هر روز و هر ساعت با چنین مشگلاتی مواجه شدم ... هر روز با خودم میگفتم مگه خدا رحمن و رحیم نیست پس چرا این همه بدبختی ... چرا این همه مشگلات ... چرا هیچ راه حلی برام نمیزاره ... و ...
این راهی هستش که تقریبا 1 هفته ای هستش که بهش رسیدم ... انسانها برای حل کردن مسائل ابتدا به تعریف فضا میپردازن ... فرمولها و راه و روشهایی که در درون یک فضا اعمال میشه ... ممکن هست که تو فضایی دیگر کاربرد نداشته باشه ... مثلا این همه در درون دانشکده های اقتصاد فرمولهای اقتصاد رو عنوان میکنن ... ولی هیچ کدوم از اون فرمولها در درون کشور ما کاربرد نداره ... چون اون فرمولها برای کشورهایی هستش که نرخ تورمشون ثابت یا با یک یا دو درصد تورم همراه هست و ... بنابراین .. اگر میخوای راه و روشی رو برای زندگیت انتخاب کنی ابتدا فضای اون رو مشخص کن ....
مثلا ...
همین الان اگر تو بخوای منکر رحمانیت خدا بشی ... خوده من میتونم از لحاظ استدلال های علمی اون رو برات اثبات کنم ... پس بنابراین از نظر من خداوند رحمن و رحیم هست ... اما در چه فضایی ؟؟؟ در فضای استدلال ها ... اما خوده من وقتی تو دنیای واقعی دارم زندگی میکنم هیچ رحمن و رحیم بودنی ندیدم ... پس وقتی میخوام زندگی کنم ... بی خیال رحمن ور حیم بودن خدا میشم ...
نمازهات رو بخون ... صدقه بده ... اعتقاد به ارحم الراحیمن بودن خدا داشته باش ... ولی تو فضای اعتقادات .
و هر کاری رو هم که میبنی تو فضایه واقعیت ها بهت جواب میده همون کار رو بکن ... چون داره بهت جواب میده .
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت
سیگار کشیدن در نزد خداوند قبیح تر هستش یا کافر شدن به ذات الهی } استدلالم هم این بود که کسی که سیگار میکشه ... داره با دو تا چشماش مریضی تن و روحش رو میبینه ... روز به روز تنش مریض تر میشه و فساده تنش رو میبینه ... اما باز هم اون کار رو میکنه ... اما کسی که به خدا کافر میشه چیزی رو که نمیبینه رو کتمان کرده ... تازه روز به روز هم موفقیت های بیشتری رو تجربه میکنه ..
کسی که سیگار می کشد،آنچه را که می بیند و حس می کند و به نادرستی اش علم دارد کتمان می کند.
کسی که کافر است هم آنچه را که می بیند (دیدن باطنی) و خیلی عمیق تر از مفاسد سیگار،حس می کند انکار می کند.
در تایید سخنان شما فقط یک مطلب اضافه کنم:
فرد سیگاری، ممکن است، عادتاً این کار را بکند، ممکن است از روی عدم آگاهی باشد
اما کافر از روی آگاهی این کار را میکند و این خیلی تفاوت دارد
ضمن اینکه «کافر» چیزی که مهمتر از اون نیست رو زیر سوال میبره
سیگاری فقط سلامتی خودش را به خطر میندازه
کافر هم انواعی دارد:
1- میداند خدا هست ولی وجود خدا را کتمان میکند.
2- نمیداند خدا نیست ولی عدمش را تایید میکند.
راستی سرکار نفرنفر شما خودتان را به عنوان «یک موجود واحد» و نه مجموعه ای از موجودات مولکولی و سلولی و .... دیده اید؟
مقام «علم» بالاتر از مقام «دیدن» است.
السلام
همین الان اگر تو بخوای منکر رحمانیت خدا بشی ... خوده من میتونم از لحاظ استدلال های علمی اون رو برات اثبات کنم ... پس بنابراین از نظر من خداوند رحمن و رحیم هست ... اما در چه فضایی ؟؟؟ در فضای استدلال ها ... اما خوده من وقتی تو دنیای واقعی دارم زندگی میکنم هیچ رحمن و رحیم بودنی ندیدم ... پس وقتی میخوام زندگی کنم ... بی خیال رحمن ور حیم بودن خدا میشم ...نمازهات رو بخون ... صدقه بده ... اعتقاد به ارحم الراحیمن بودن خدا داشته باش ... ولی تو فضای اعتقادات .
و هر کاری رو هم که میبنی تو فضایه واقعیت ها بهت جواب میده همون کار رو بکن ... چون داره بهت جواب میده .
به نظرم باید دقت داشته باشید
در فضای عمل تنها «عقل» انسان نیست که موثر است، بکه تمام ساختار انسان وارد معرکه میشه
ولی در فضای استدلال، تنها «عقل» انسان وارد معرکه میشه، البته اگر عقلی داشته باشه!:khaneh:
به همین دلیل ممکنه که انسان در عمل بلنگد.
خداوند مغز ما انسانها رو طوری خلق کرده که کسایی که سختی میشکن ... یه اتفاق به خصوص تو زندگیشون میوفته ... یک دفعه 20 نوع مریضی روحی روانی سراغشون میاد ... مثلا دچار چند شخصیتی میشن ... اینجوری میشه که میوفتن تو سراشیبی سقوط میوفته ... به جایه اینکه خدا ما رو طوری خلق کنه که اگر مشگلی تو زندگیم بوجود اومد مغزمون Upgrade بشه تا بتونیم از پسه اون مشگل بر بیایم ... برعکس ... ما رو هل میده تو سراشیبی سقوط تا روز به روز بدبخت تر بشیم ...
اصلا چرا دندان های من صدفی نیست و من مجبورم در جوانی نیمی از دندانهایم را پر کنم؟! چرا موی من میریزد و موی دیگری نمیریزد؟! اگه ختنه چیز خوبی هست چرا من ختنه شده آفریده نشدم؟! سوالات فراوانند!
یه سوالی من تو این سایت سالیان پیش پرسیدم و هیچ جوابی هم از هیچ کسی نتونستم بگیرم ...
{ سیگار کشیدن در نزد خداوند قبیح تر هستش یا کافر شدن به ذات الهی } استدلالم هم این بود که کسی که سیگار میکشه ... داره با دو تا چشماش مریضی تن و روحش رو میبینه ... روز به روز تنش مریض تر میشه و فساده تنش رو میبینه ... اما باز هم اون کار رو میکنه ... اما کسی که به خدا کافر میشه چیزی رو که نمیبینه رو کتمان کرده ... تازه روز به روز هم موفقیت های بیشتری رو تجربه میکنه ...
البته کافر بودن به معنی موفق بودن نیست اما سوال شما هم در نوع خودش جالب و چالش برانگیز هست! مطمئنا هم جواب ها شما را قانع نکرد! اصلا چرا خدا انقدر رو شرک حساسه و مشرک رو نمیبخشه؟! چرا یک مسیحی تثلیثی نیک کردار میره تا ابد به جهنم اما یک مسلمانی که هزار جور گناه کرده صرفا بخاطر یک لا اله الا الله گفتن امکان بخشیده شدنش هست؟! منم جواب های فراوانی گرفتم که قانع کننده نبود اما چیزهایی رو از خدا در زندگیم و خارج از اون دیدم که باعث شد دوباره مسلمان بشم هرچند که ذهنم پر سوال هست! بعضا با خودم میگم شاید خدا فلان دستورات رو به ما داده تا ما رو امتحان کنه و انسانیتمون رو بسنجه اما بعدش تفکر جبری میاد سر وقتم و میگه همه ما تحت تاثیر محرکاتمون عمل میکنیم و اعمالمان به این شکل قابل سنجش نیست!
پس کافر،چیز روشنتری را دارد کتمان می کند و چیزی روشنتر از وجود خداوند نیست.
وجود خدا در 2-1 سال گذشته بر من واضح شد وگرنه من بیش از 5 سال کافر بودم و نشانه ای از خدا در زندگیم ندیدم. از نظر من سیگار واضح تر است.