گزیده های سخنان استاد جاودان

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گزیده های سخنان استاد جاودان

اعتقاد به قيامت سدّی در برابر گناه

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم.
بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم.



آیه 249 سوره بقره:
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَليکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ

و چون طالوت با لشکریان [ خود ] بیرون شد ، گفت: «خداوند شما را به وسیله رودخانه ای خواهد آزمود. پس هر کس از آن بنوشد از [ پیروان ] من نیست ، و هر کس از آن نخورد ، قطعاً او از [ پیروان ] من است ، مگر کسی که با دستش کفی برگیرد. پس [ همگی ] جز اندکی از آنها ، از آن نوشیدند. و هنگامی که [ طالوت ] با کسانی که همراه وی ایمان آورده بودند ، از آن [ نهر ] گذشتند ، گفتند: «امروز ما را یارای [ مقابله با ] جالوت و سپاهیانش نیست.» کسانی که به دیدار خداوند یقین داشتند ، گفتند: «بسا گروهی اندک که بر گروهی بسیار ، به اذن خدا پیروز شدند ، و خداوند با شکیبایان است.»



آنهایی که خدا و قیامت را قبول داشتند. ببینید نمی شود، نمی شود آدم قیامت را قبول داشته باشد، اما گناه کند. کمر آدم دیگر زیر بار گناه راست نمی شود. من اگر قیامت را قبول داشته باشم نمی توانم گناه کنم. نمی توانم. دیگر پا توانایی ندارد که طرف گناه برود. اگر آدم قیامت را قبول داشه باشد. اگر روز قیامت را قبول داشته باشد. آنها مانده بودند. آنهایی که قیامت را قبول داشتند آب نخورده بودند. چرا؟ چون اجازه نمی داد. اعتقاد به قیامت اجازه نمی دهد دست من به سوی گناه برود. اصلا نمی شود. توانایی مرا از من می گیرد. نه اینکه زور و جبر باشد. نه. من دیگر توانا نیستم که به سوی گناه بروم.

در آن آیه شریفه هم می فرماید که خدایا چرا شیطان را بر ما مسلط کردی؟ شیطان بر ما مسلط است؟ اگر راه ندهیم هیچ کاری از شیطان برنمی آید. من خودم او را راه می دهم. اگر شیطان را راه ندهیم زورش به ما نمی رسد. یک پچ پچی می کند و می رود. حرف است. یک حرفی زده. اگر راه بدهم می آید در خانه می نشیند. بعد کم کم صاحب خانه می شود.

خب چه عرض می کردیم؟ عرض می کردم در قرآن آمده خدایا چرا شیطان را بر ما مسلط کردی؟ این سوالی است که قرآن به آن جواب داده. چشم ما که باز نیست ببینیم شیطان دارد چکار می کند. عالم را می گرداند. حالا انشاء الله امیدواریم دیگر در حسینیه نیاید. عالم را می گرداند ها. چرا این را بر ما مسلط کردی؟ فرمودند که می خواستم بدانم چه کسی به قیامت معتقد است و چه کسی نیست و چه کسی شک دارد. اگر شک داشته باشد شیطان را راه می دهد. اگر شک نداشته باشد شیطان راه ندارد. من اگر به قیامت معتقدم شیطان به خانه من نمی آید. دور من می پلکد اما نمی تواند کاری کند.
اعتقاد به قیامت. یک ذره اش آدم را نجات می دهد.

حالا ما با وضع موجودمان چکار کنیم؟ نمی دانم وضع موجود خوب است؟ اگر خوب است که خوشا به حالتان. اگر وضع تان مانند من است که خوب چکار کنیم؟ مکرر این حرف را عرض کردیم و باز هم تکرار می کنیم. آقا نماز اول وقت کمک می کند. نماز اول وقت، نماز صحیح. اول نماز صحیح. نوجوان ها سعی کنید نمازتان را صحیح بخوانید. فرق نماز صحیح و غلط ممکن است یک دقیقه باشد. آقا یک دقیقه. فقط یک دقیقه. من نماز صحیح بخوانم. اگر تند بخوانم نماز خراب می شود. نماز صحیح اول وقت قدم اولی است که کمک می کند ما بتوانیم در برابر شیطان بایستیم. اگر آدم نمازش را اول وقت بخواند، به طور جدی نمازش را اول وقت بخواند توانایی پیدا می کند که در مقابل گناه مقاومت کند. یک وقت من آزادم. هیچ. آزادی که آزادی. اما آزاد نیستم. جنگ دارم. با شیطان جنگ می کنم. نه اینکه هرچه گفت گوش می کنم. نه. هرچه گفت گوش نمی کنم. با او جنگ می کنم. در آن جنگ نماز صحیح اول وقت کمک می کند. خیلی کمک می کند.

من یک چیز دیگر هم عرض می کنم. نمی دانم کسی همت می کند یا نه. آدم باید هر روز از عمرش را به امام زمان متوسل باشد. هرچه بیشتر، امکان نجاتش بیشتر است. یعنی ما در سیل گیر کرده ایم و یک کسی یک جایی ایستاده که خیلی هم قدرتمند است. او کاملا از سیل دور است. در زیارت جامعه آمده که
آمَنکم مِنَ الفِتــَن خدای تبارک و تعالی شما خانواده را از فتنه ها ایمن کرده است. شما از فتنه در امانید. هیچ فتنه ای شما را نمی لرزاند. پس در یک جایی ایستاده که سیل با او کاری ندارد. اگر دست دراز کنی دستت را می گیرد. اگر دست دراز کنید دستتان را می گیرد. جداً می گیرد.:Gol::Gol:

خداوند حاضر و ناظر است


عرضم این است: اینکه خدای حاضر و ناظری هست هم در قیامت دیده می شود. فرموده همه تان به نزد ما می آیید. مگر الان ما در نزد خدا نیستیم؟ هستیم اما برای ما گویی اینطور نیست. چکار کنیم که خدای غایب ما به خدای حاضر تبدیل شود؟ عرض کردم بعضی که اصلا خدا ندارند. خدای ما هم که غایب است. گاهی به یادش می افتیم. آن وقت هم از دور صدایش می زنیم. هیچ وقت حضوری صدایش نمی زنیم. اگر حضوری صدایش بزنیم، دعایمان مستجاب است. آن بحثی که در هفته های قبل عرض کردیم این بود که ما چکار کنیم خدا را به یاد داشته باشیم. این مرحله اول است. گفتیم یاد خدا را از کجا شروع می کنیم؟ از گناه نکردن. گناه نکردن اولین باری است که آدم خدا را یاد می کند و از ترس خدا گناه نمی کند. من می دانم حساب دارد. خب چه کسی حساب می کشد؟ خدا حساب می کشد.

من این خدایی که حساب می کشد را به خاطر می آورم. اما حرف هایش را به خاطر نمی آورم. بببینید من الان یک حرفی می زنم و شما یک حرفی می شنوید و در ذهنتان یک چیزی خطور می کند. خطور ذهنی. خدایی که در خطور ذهنی و خیال است به درد نمی خورد. من باید واقعا خدا را حسابگر بدانم که بتوانم جلوی یک شهوت بزرگ بایستم. یک جایی که زورم می رسد و مثلا دشمن خودم را گیر آورده ام و می خواهم او را نابود کنم اما این کار را نمی کنم. مثلا می خواهم انتقام بگیرم اما نمی گیرم. می خواهم ببرم اما نمی برم. از این طور خواستن ها. خیال خدا که اینگونه نیست. الان من الفاظ را می گویم و شما هم لغت را می فهمید دیگر. وقتی لغت را می فهمید یعنی در خیال شما هست. این کاری نمی کند.

بعد عرض کردیم فرض ندارد مثلا کسی دلش گرفتار بخل و حسد و کبر و ... باشد اما بتواند به یاد خدا باشد. اصلا نمی تواند. نمی تواند. در این مورد به آیه 22 سوره مبارکه زمر اشاره میکنیم. أفـَمَن شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلإسْلام فـَهُوَ عَلى نورٍ مِن رَبـِّهِ فـَوَيْلٌ لِلقاسيَةِ قـُلوبُهُم مِن ذِكـْر اللهِ گفتیم اینجا به چه مناسبت از قساوت قلب صحبت کرده اند؟ قساوت قلب یک دردی است که با وجود آن هیچ وقت امکان ندارد که آدم خدا را یاد کند. اصلا چنین کسی نمی خواهد خدا را یاد کند. نمی خواهد. اگر آدم توانسته باشد خودش را تمیز و پاکیزه کند، می شود. خب آدم چکار کند؟ آقا اینها سرمایه های ماست.

بخلی که من نوعی دارم سرمایه من است. این سرمایه بلا سرم می آورد. بخل بلا سر من می آورد. حرص بلا سر من می آورد. همین الان هم آورده است. ما نماز می خوانیم اما این که می خوانیم نماز نیست که. دعا می خوانیم. یک چیزی می خوانند و ما هم می خوانیم. گیر اینها مربوط به همین صفات بدی است که داریم. تا این سینه مان از این صفات بد پاک نشود، نمی شود. بعد از آن اگر شد و اگر خدا خواست و مرحمت کرد و اگر شما زحمتش را کشیدید و خدا همراهی و عنایت و احسان کرد، می شود.

امیرالمومنین در فرمایششان یک عبارتی دارند. می فرمایند: وَ إنَّ مِن أحَبِّ عِبادِاللهِ عَبداً از محبوب ترین بندگان خدا آن بنده ای است که أعانـَهُ اللهِ عَلی نـَفسِه خدای متعال او را علیه خودش اعانت و کمک کند.

ببینید من می گویم ما. یعنی بنده و شما. نه شما. همه زندگی راحت و معمولی را می کنیم. عرض کردم با این سرمایه هایی که ما الان داریم خدا برایمان غایب است. گاهی در زندگی ما به یاد می آید و این ریشه در آن مشکلات درونی دارد. ما هیچ همتی برای اینکه آنها را معالجه کنیم نداریم. شعر آن شاعر را چندین بار برایتان خوانده بودم. سال ها پیروی مذهب رندان کردم. عرض کردم رند آن کسی است که از آخرت می ترسد. فقط او در عالم زرنگ است. بقیه سرشان کلاه رفته. فقط سر کسی که از آخرت می ترسد کلاه نرفته. کسی که آخرت را محاسبه می کند. الکـَیِّس مَن دانَ لِما بَعدَ المُوت کیس یعنی همان رند. حواسش پرت ما بعد الموت و حساب و کتاب بعد است. سال ها پیروی مذهب رندان کردم. سال ها. اگر ما سحر بیدار شویم و در سحر بکوشیم استغفار کنیم و یک ناله ای بکنیم و یک التماسی بکنیم، ممکن است یک چیزی بشود. کار دیگری که نمی توانیم بکنیم.

سحر. آنجا یک مرتبه یک نسیمی می وزد. یک مرتبه می وزد. از طرف ما نه. خاصیت سحر است. یک مرتبه یک نسیمی می آید و آلودگی ها را پاک می کند. سال ها پیروی مذهب رندان کردم. که به فرمان خرد حرص به زندان کردم. بفرمایید بخل به زندان کردم. به فرمان خرد همه بدی ها را به زندان کردم.

مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله علیه در سجده آخر یک دعایی می‌فرمودند که به نظرم آمد از این بهتر است. ایشان بعد از ذکر سجده صلوات می‌فرستادند و بعد می‌فرمودند: «وَافعَل بـِنا ما أنتَ أهلـُهُ وَ لا تـَفعَل بـِنا ما نـَحنُ أهلـُهُ یا أهلَ التـَّقوی وَ المَغفِرَة یا أرحَم الرّاحِمین» به نظرم آمد که این دعا مهم‌تر است. معنایش را متوجه شدید؟ با ما آن طور که تو اهل هستی رفتار کن، با ما آن طور که ما اهلش هستیم رفتار نکن. آن طور که تو اهلش هستی حد ندارد.


مي داني در نماز چه خبر است؟

دو تا حدیث برای شما نقل کردم که حالا می خواهم آنها را از روی متن کتاب کافی برای شما بخوانم. راوی می گوید شنیدم از حضرت امام صادق علیه السلام يَقولُ إذا قامَ المُصَلـّي إلى الصَّـلاة نمازگزار، هنگامی که برمی خیزد برای نماز، نـَزَلـَتْ عَلـَيْهِ الرَّحْمَة مِنْ أعْنـَان السَّماءِ إلى الأرْض. رحمت از آسمان بر او نازل می شود.وَحَفـَّتْ بـِهِ المَلائِكـَة. ملائکه او را دوره می کنند و در بر می گیرند.وَناداهُ مَلـَک. و فرشته او را صدا می کند.لـَوْ يَعْـلـَمُ هذا المُصَلـّي ما في الصَّـلاةِ ما انـْفـَتـَل. اگر این نمازگزار می دانست در نماز چه چیزی است، هرگز از نماز دست نمی کشید.

روایت دوم از حضرت باقر علیه السلام است. قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم.إذا قامَ العَبْدُ المُؤمِنُ في صَلاتِه. وقتی بنده مؤمن به نماز می ایستد،نـَظـَرَ اللهُ إلـَيْهِ أوْ قالَ أقـْبَلَ اللهُ عَلـَيْهِ.دو تا روایت نقل شده است. یعنی آن کسی که این حدیث را از امام شنیده است، شک دارد که آیا امام فرمود،نـَظـَرَ اللهُ إلـَيْهِ. خدا به او نظر می کند، یا اینکه خدا به او رو می کند.أقـْبَلَ اللهُ عَلـَيْهِ. رو می کند یا نظر می کند.حَتـّى يَنـْصَرف. تا وقتی که نمازش تمام می شود، خدای متعال به او رو آورده است. رو کرده است.حَتـّى يَنـْصَرف وَأظـَلـَّتـْهُ الرَّحْمَة مِنْ فـَوْق رَأسِهِ إلى أفـُقِ السَّماء. از بالای سرش رحمت خدا او را در بر گرفته است، تا به آسمانها برود. در واقع باید بگوییم از آسمان، رحمت او را در بر گرفته است. وَالمَلائِكـَة تـَحُفـُّهُ مِنْ حَوْلِهِ إلى أفـُق السَّماء. ملائکه او را تا آسمانها، دوره کرده اند.وَوَكـَّلَ اللهُ بـِهِ مَلـَكاً قائِماً عَلى رَأسِه. خدای متعال یک فرشته ای را بر سر او مأمور می کند.يَقولُ لـَهُ أيُّهَا المُصَلـّی.ای نماز گزار،لـَوْ تـَعْـلـَمُ مَنْ يَنـْظـُرُ إلـَيْـكَ وَ مَنْ تـُناجی. اگر می دانستی که در حال نماز چه کسی به تو نظر می کند، اگر می دانستی با چه کسی مناجات می کنی،ِ مَا الـْتـَفـَتَّ. هرگز به سوی دیگری نگاه نمی کردی.وَ لا زِلـْتَ مِنْ مَوْضِعِكَ أبَدا. هرگز از اینجایی که برای نماز ایستاده ای، حرکت نمی کردی

ایام تعطیل بهترین فرصت از دست دادن سرمایه همه عمر:
یک پرانتز باز کنم. الان ایام نوروز در پیش است. این تعطیلات برای دبیرستانی ها و دانشگاهیان حدود 20 یا 25 روز است و انسان برای اینکه تمام سرمایه عمرش را در این مدّت به باد دهد فرصت دارد. وسائلش هم معمولا آماده است. در 20 مجلس شرکت میکنیم و بعضا در هر کدام 20 یا 30 غیبت میشنویم یا غیبت میکنیم که این برای نابودی سرمایه تمام عمر کافی است. بیشتر هم هست. این یکی از مشکلاتی است که ممکن است به وجود بیاید. ممکن است در برخی برخوردها و معاشرت ها زمینه معاشرت حرام فراهم شود. این هم عاملی است که باعث میشود انسان همه چیزش را از دست بدهد. این دو مورد بالخصوص برای جوانان و نوجوانان دو امتحان بزرگ است. پدران و مادران عزیز دست بچه هایشان را میگیرند و با هم به جهنم میروند. خب پدرها و مادرها چرا زور می آورند؟ امروز یک آقای دانشجویی آمد و همین سوال را از من داشت. گفت آقا پدر و مادر فشار می آورند. من گفتم خب بنشینید و فکر کنید و راهی برای حفظ دینتان پیدا کنید. یک وقت انسان باید در دسترس آنها نباشد. برای حفظ دینتان فن به کار برید. جایی که انسان می داند دینش در خطر است شوخی بردار نیست. بنده تا به حال این مطالب را با این وضوح عرض نمیکردم. اما چه کار میتوان کرد؟

برخی پدر مادرها بچه را نابود میکنند. به چه دلیل زور می گویند و فشار می آورند؟ به چه دلیل میگویند حتما باید به فلان مجلس بیایی که مثلا دختری هم در آنجا هست؟ برای شما پدر و مادر مشکلی به وجود نمی آید اما برای جوانتان هزار مشکل به وجود می آید. جوان ها! فکر کنید و راه پیدا کنید. راهی بیابید که پدر و مادر هم دلگیر نشوند. زیرا دلگیر شدن آنها نیز خوب نیست. خدا راضی نیست. راهی بیابید که آنها دلگیر نشوند و شما هم گرفتار گناه نشوید. اگر انسان فکر کند و برای دینش غصه بخورد انشاء الله راهی پیدا می شود. در هرصورت صله رحمی که انسان در آن گرفتار گناه شود اصلا جایز نیست. نه اینکه واجب باشد. اصلا جایز نیست. من به مجلسی بروم گرفتار چند غیبت و تهمت بشوم اصلا جایز نیست.
ببینید صله رحم جزء واجبات درجه اول است و قطع رحم جزء گناهان بسیار بزرگ است. با این حال اگر من به آنجا بروم گرفتار گناهی میشوم و ممکن است دین مرا به باد دهد، جایز نیست. اگر خدایی نکرده، خدایی نکرده، پدر و مادری در چنین شرایطی ناراضی شدند، اطاعت از آنها لازم نیست. زمانی که دین در خطر باشد اطاعت از پدر و مادر لازم نیست.

اولین عامل بهم ریختگی حضور قلب چشم ماست.
چشمی که همه چیز را می بیند.
هر شخص زن و مرد،هر عکس، هر فیلم نمی تواند نماز خوبی بخواند.
اگر بتوانید چشم خودتان را کنترل کنید انشاءالله نمازتان بهتر می شود.
اگر بتوانید چیزهایی که خدای متعال راضی نیست نگاه نکنید
البته بطور جدی می توانید نماز بهتری داشته باشید.
نماز عصاره و خلاصه شدۀ رفتار و اعمال روز ماست.
اگر تمام رفتار و اعمال آدمی با حساب و کتاب باشد
نمازش درست خواهد شد.

حجت الاسلام و المسلمین جاودان

[=arial]دستور برای پرداخت قرض ختم سوره و العادیات در چهل روز هر روز صد و ده بار است.

البته سعی کنید در طول چهل روز گناهی نکرده باشید بد اخلاقی نکنید که دعا قبول شود.

این دستور عمومی است.

[=arial]برای ثروتمند شدن ختم آیه و من یتق الله را انجام بدهید به این شکل از پنج شنبه بعد از نماز صبح شروع کنید.

[=arial]1- غسل حاجت بکنید
[=arial] -2[=arial]دو رکعت نماز برای حاجت بخوانید
[=arial] -3صد بار صلوات بفرستید [=arial]
-4هر روز صد و پنجاه و نه 159 بار آخر آیه دوم و تمام آیه سوم سوره طلاق را بخوانید.

[=arial]5- در روز چهلم 179 بار آیه ي بالا خوانده شود و سپس فقط در روز چهلم صد بار صلوات بفرستید.
[=arial]اگر با مواظبت رفتار و اعمال انجام شود انشاءالله اثر خواهد کرد.

[=Times New Roman][=Times New Roman]مثلا یک تعدادی تخم مرغ در دستگاه می گذارند. مثلا می گوییم ده درصدش خراب می شود. نمی گوییم که این آقا تخم مرغ ها را در دستگاه پرورش جوجه قرار داد که ده درصد آنها را خراب کند. او نگذاشت که خراب کند. اما به طور طبیعی از صد درصد، ده درصدش خراب می شود. خب؟ [=Times New Roman]وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ [=Times New Roman]ما جن و انس را خلق کردیم و سرانجام بسیاری از آنها جهنمی می شوند. [=Times New Roman]چرا جهنمی می شوند؟ [=Times New Roman]برای اینکه یک ذره عقلش را به کار نمی اندازد. همه حرف اصلی ام این است. [=Times New Roman]اگر عقل را به کار بیندازی، بهشتی هستی[=Times New Roman] و اگر عقل را به کار نیندازی جهنمی هستی. [=Times New Roman]درست است؟[=Times New Roman]

[=Times New Roman].مَاالعَقل؟ قالَ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمن عقل آن چیزی است که آدم با آن خدا را بندگی می کند. عقل چیزی است که آدم با آن خدا را بندگی می کند. من با چه چیزی خدا را بندگی می کنم؟ چگونه خدا را بندگی می کنم؟ آن چیزی که من با آن چیز خدا را بندگی می کنم، آن عقل است. وَاکتُسِبَ بِهِ الجَنان. عقل آن چیزی است که با آن بهشت تحصیل می شود. یعنی شما دینارهای عقلانی و اسکناس های عقلانی می دهی و بهشت می خری. نه اسکناس کاغذی. اسکناس عقلانی. یعنی عقل می دهی. خب اگر یک دانه اسکناس داشتی، مثلا صد متر زمین در بهشت به تو می دهند. اگر صدتا داشتی، صد تا صدمتر بهشت به تو می دهند. مَاالعَقل؟ قالَ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمن ببینید اگر آدم سخاوتمند باشد، با سخاوت چکار می کند؟ بهشت تحصیل می کند. بهشت می خرد. اگر آدم شجاعت داشته باشد، با شجاعت امر به معروف می کند. پس با شجاعت بهشت تحصیل می کند. پاکدامن باشد، با پاکدامنی بهشت تحصیل می کند. ببینید پاکدامنی عقل است. شجاعت عقل است. سخاوت عقل است. این حرف خوبی نیست؟

[=Times New Roman]

[=Times New Roman][=Times New Roman]استاد ما حاج آقا حق شناس می فرمودند در احوالات حضرت ابوذر داریم که أکثَرَ عِبادَةِ أبی ذَر التَفَکُّر می نشست فکر می کرد. خب می نشست فکر می کرد که چه؟ هزار چیز. این را می فرمودند. می فرمودند من چکار کنم که خدا را از خودم راضی کنم. چقدر فکر خوبی است. من چکار کنم؟ من یک اخلاق ها و عادات بدی دارم. داشت فکر می کرد که من چکار کنم و با این عادات بدم چگونه برخورد کنم؟ چگونه حل شان کنم؟ این اخلاق های بدم را چگونه معالجه کنم. این بالاترین تفکر است

موضوع قفل شده است