جمع بندی آيا اين نظر كه همه علوم در قرآن وجود دارند، ادعاى درستى است يا نه؟

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا اين نظر كه همه علوم در قرآن وجود دارند، ادعاى درستى است يا نه؟

[="SlateGray"]
«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ»
انعام (6)، آيه 59.

؛ «كليدهاى غيب، تنها نزد اوست و جز خداوند، كسى آن را نمى‏داند. آن چه در خشكى و درياست، مى‏داند و هيچ برگى از درخت ساقط نمى‏شود، مگر اين كه خدا آن را مى‏داند و هيچ راهنمايى در تاريكى‏هاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست؛ مگر اين كه در كتاب مبين ثبت است».

چند ديدگاه، در اين باره وجود دارد كه عبارتند از:

1. ديدگاه حداكثرى؛

بنابراين ديدگاه، تمام علوم در قرآن موجودند؛ به دليل آيه مذكور و آيه 88 سوره نحل كه مى‏فرمايد: «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ»؛ «ما كتاب را
بر تو نازل كرديم كه روشن كننده هر چيزى است». از اين رو، همگان مى‏توانند با سعى و تلاش خود و متناسب با رشته تخصصى خود، حتى دانش‏هاى مختلف شيمى و فيزيك را از قرآن استخراج كنند و حقايق را كشف كنند.
اسكندرانى در «كشف الاسرار النورانيه»، طنطاوى در كتاب «الجواهر فى تفسير القرآن» و ابن كثير در «تفسير القرآن العظيم» و ملا محسن فيض كاشانى، از اين گروهند.

2. ديدگاه حداقلى؛

بنابراين ديدگاه، قرآن تنها به بيان عقايد و ارزش‏ها پرداخته است و طرح مسائل علمى با قدسى بودن قرآن و دين، سازگار نيست. عبدالكريم سروش در «فربه‏تر از ايدئولوژى» از اين گروه است.
ناگفته نماند كه طرح مسائل علمى در قرآن، با قدسى بودن آن منافات ندارد؛ چنان كه ظاهر بسيارى از آيات قرآن، درباره كارهاى دنيايى مردم، جنگ و صلح آنها و دقت در پديده‏هاى طبيعى و زمين و آسمان مى‏باشد.

3. ديدگاه اعتدالى؛

همه علوم در قرآن وجود ندارند؛ بلكه قرآن، كتاب هدايت است و برخى علوم ديگر به مناسبت‏هاى گوناگون، تنها مورد اشاره قرار گرفته‏اند.
علامه طباطبائى(ره) و شهيد مطهرى از اين گروه مى‏باشند.

بنا بر اين ديدگاه، آيه شريفه «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ»، درست است كه مربوط به همين قرآن كريم است؛ ولى روشن كننده هر چيزى در موضوع خودش است و موضوع قرآن، هدايت بشر است؛ نه علوم تجربى و رياضى و فيزيك؛ بلكه هر چيزى راجع به هدايت لازم باشد، در قرآن هست.
فرض كنيد در يك كتاب شيمى، دانشمندى مى‏نويسد: من در اين كتاب، از هيچ مسئله‏اى فروگذار نكردم؛ منظور چيست؟ مسلماً مقصود او، مسائل مربوط به موضوع همان كتاب، يعنى شيمى است.

قرآن نيز كتاب هدايت و كتاب انسان سازى است و اگر گفته شود همه چيز در آن است، منظور آن چيزهايى است كه مربوط به هدايت است.

در آيه شريفه، لفظ «كل شى‏ء» آمده، اگر منظور آيه خاص هدايت بود، مخصّص آن را مى‏آورد و حالا كه نياورده، پس مرادش عموم است؛ به ويژه كلمه «كل» كه نص در عموم است؛ پس چرا مى‏گوييد: قرآن فقط مربوط به هدايت است؟

گاهى مخصّص، لفظى و گاهى عقلى است. مخصص لفظى هم گاهى متصل است و گاهى منفصل. بايد دانست كه قيد و مخصص عقلى نيز از شمار قرائن متصل محسوب مى‏شود؛ زيرا مطلب آن قدر روشن بوده كه نياز به ذكر مخصص وجود نداشته، قرينه عقلى گاهى از لفظ هم دلالتش بيشتر است.

در اين جا قرينه و قيد و مخصص عقلى، اين است كه اگر همه علوم در قرآن وجود مى‏داشت، امور زير لازم مى‏آمد:
اولاً، مثنوى هفتاد من مى‏شد.
ثانياً، بايد آن مطالب از قرآن فهميده مى‏شد و صرف ادعا، فائده ندارد؛ درحالى كه فهم علوم و دانش‏هاى مختلف، مانند شيمى و فيزيك از قرآن، مشكل است.
پس به قرينه عقلى در اين آيه و ظهور آيات ديگر، معناى آيه اين است كه قرآن، كتاب هدايت بشر است و آن چه در اين باره لازم است، فروگذار
نشده است.

درباره آيه شريفه: «لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» انعام (6)، آيه 59.
؛ «هيچ تر و خشكى نيست مگر اين كه در كتاب مبين موجود مى‏باشد»، نيز برخى گفته‏اند: منظور از «كتاب مبين»، لوح محفوظ و كتاب علم غيب الهى مى‏باشد كه فراتر از اين قرآن است.

البته مى‏توان گفت: قرآن داراى لايه‏ها و بطون فراوانى است؛ اما كليد فهم آن در اختيار مفسران اصلى و اهل‏بيت‏عليهم السلام است و مربوط به عموم مردم نيست و رواياتى كه مى‏فرمايند: «قرآن، هفت بطن دارد و هر بطنى نيز هفت بطن دارد» يا «ما اهل‏بيت، همه علوم را از نقطه بسم‏اللَّه در مى‏آوريم»، از همين دسته هستند.
بنابراين، سؤال اين بود كه وجود همه علوم بشرى در قرآن آرى يا نه؟ ما معتقديم: نه، بلكه اشاراتى در قرآن هست؛ تشويق به كسب علم در قرآن هست؛ مثلاً «ما آهن را خلق كرديم. در آهن منافعى براى شما هست».

با اين آيه، خداوند به بشر خط مى‏دهد كه به سراغ استفاده از آهن برود؛ ولى معناى آن، اين نيست كه هر چه در رابطه با آهن هست، در قرآن به شما
ياد داديم يا مثلاً «آيا زمين به دور خورشيد مى‏چرخد يا خورشيد به دور زمين»؟ يك زمانى نمى‏شد اين را از قرآن استفاده كرد؛ اما كم كم بر اثر رشد عقل و علم بشرى، از بعضى آيات استفاده شد كه زمين به دور خورشيد مى‏گردد.

البته قرآن براى اين نازل نشده، ولى اشارات علمى دارد و حتى از بعضى آيات استفاده مى‏شود كه تمام كهكشان‏ها در حال حركت هستند؛ مثل «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» همه چيز در حال سير است؛
ولى معناى آن اين نيست كه‏قرآن تمام علوم نجوم را بيان نموده است. بنابراين، اگر گفته شود تمام علوم و يا بسيارى از دانش‏ها از قرآن قابل استخراج است، مى‏گوييم: چنين كارى فقط توسط پيامبر و امامان‏عليهم السلام امكان دارد.

اگر انسان به روايت ذيل توجه كند، مطلب دقيقى را دريافت خواهد كرد:

«قال ابو عبد الله‏عليه السلام ما من امر يختلف فيه اثنان الا و له اصل فى كتاب الله عز و جل و لكن لا تبلغه عقول الرجال‏الكافى، ج 1، ص 60، باب الرد الى كتاب و السنه.؛ امام صادق‏عليه السلام فرمود: هيچ چيزى نيست كه دو نفر در آن اختلاف كنند؛ مگر آن كه براى آن در كتاب خداى عز و جل، اصلى مى‏باشد؛ ولى انديشه و عقل مردم بدان نمى‏رسد».

مراد از «اصل»، قاعده كلى است؛ يعنى همه جزئيات در قرآن نيست؛ ولى قواعد كلى آنها وجود دارد؛ مانند تشويق به تدبر و تعقل و عدالت و سعى و تلاش و امثال آن. البته ديگر مردمان نيز به هر مقدار كه در متن آيات قرآن و ارتباط آنها با يكديگر، تعقل و تدبر كنند و از احاديث معصومان و محبت و ولايت آنان بيشتر بهره‏مند باشند، براى نيازهاى علمى خود در سطوح مختلف فردى و اجتماعى، بيشتر مى‏توانند از راهنمايى‏هاى قرآن بهره‏مند شوند و به عبارت ديگر، اگر چه شأن اوليه و اصلى قرآن، بهره‏گيرى از آن‏در جهت هدايت فرد و جامعه است و همه علوم در ظاهر الفاظ قرآن نيامده، اما از آن جا كه راه‏يابى به حقايق هستى و بهره‏مندى از نور علم، نياز به قابليت‏ و لياقت دارد، اعتصام و چنگ آويختن به ريسمان آيات قرآن و ولايت معصومان‏عليهم السلام مى‏تواند بهترين امكان و شرايط را براى انسان فراهم آورد؛ تا به «حقيقت ملكوتى علم»، دست يابد و از طريق مراجعه و انس با قرآن، جرقه‏هاى علمى و معنوى در انسان زده شود؛ چنان كه موارد متعددى ديده و تجربه شده و بسيارى از علوم و مجهولات بشرى از اين طريق، كشف شده است، بنابراين، مى‏توان به صاحبان علم و خرد توصيه كرد كه براى دست‏يابى به سررشته‏هاى علمى و پى‏ريزى بنيان‏هاى علمى، در رشته
‏هاى مختلف، از قرآن بيشترين استفاده را ببرند.[/]

اگر بادلیل بگوییم این کتاب اخرین کتابی است که از سوی خدا به سوی ما فرستاده شده است به همین دلیل باید کامل ترین هم باشد

قران تمام علم و همه چیز را دارد اما نه در ظاهر بلکه در باطن....و ظاهر برای عموم هست و اندازه دارد و باطن برای خواص است و حد ندارد

قرآن یکی از دو چیزی است که پیامبر برای ما به یادگار گذاشت یکی قرآن ودیگری عترت واین دو کامل کننده یکدیگرند چون اگر قرآن همه چیز را داشته باشد اما کسی نباشد که تمام قرآن را به طور کامل تفسیر کند آن یکی نمیتواند به درستی به کار خود ادامه دهد

سلام علیکم،
تا جایی که حقیر فهمیدم قرآن همان کتاب نیست ... کتابهای گذشته به صورت نوشته شده و یکدفعه‌ای نازل شدند ولی قرآن از ابتدا خواندنی بود و به رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله گفته شد «
اقْرَ‌أْ» که یعنی «بخوان» ... قرآن تَنزِيلُ الْكِتَابِ است ... وقتی هم به آیات آن اشاره می‌شود اشاره‌ی به دور است مثل «تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ» ...
در «
الْكِتَابِ الْمُبِينِ» همانطور که در آیه‌ی قرآن هم آمده است هر خشک و تری و هر چیز دیگری به تشریح وجود دارد و کتاب مبین همان وجود مبارک حضرت علی علیه‌السلام است که مطابق آیات ابتدایی سوره‌ی الرحمن علم «الْبَيَانَ» به ایشان داده شده که «تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ» است ... قرآن تنزیل این کتاب است اما مقدم بر این کتاب است چنانکه خداوند هم ابتدا فرمود «عَلَّمَ الْقُرْ‌آنَ» سپس در آیات بعد فرمود «خَلَقَ الْإِنسَانَ / عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» و منظور از «الْإِنسَانَ» همان امیر مؤمنان علیه‌السلام است و آموزش قرآن که مربوط به قبل از خلقت ایشان است به حضرت رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله باز می‌گردد ... [رجوع کنید به تفاسیر روایی] بعد برسیم به این حدیث معروف که «أنا مدینة العلم و علی بابها» و کلی حدیث دیگر که این نظر و احادیث را تأیید و تأکید می‌کنند، مثل اینکه رسول خدا معدن‌الوحی هستند و سایر اهل بیت علیهم‌السلام مهبط‌الوحی، یا اینکه خودتان هم در آن حدیث نورانی آوردید که قرآن اصول را در خود دارد و تبیان آن و مبیّن قرآن را هم می‌دانیم که اهل بیت علیهم‌السلام هستند ... قرآن به علاوه‌ی اهل بیت علیهم‌السلام (که می‌شود ثقلین) کار رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله در زمان حیات دنیایی‌اشان را انجام می‌دهند ... اهل بیت علیهم‌السلام قرآن ناطق هستند ... ایشان «صُحُفًا مُّطَهَّرَ‌ةً / فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ» هستند که رسول خدا بر امت خواندند و آنها گفتند شنیدیم و نافرمانی کردیم ... رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله هسته‌ی اولیه‌ی آفرینش و امیر مؤمنان علیه‌السلام کتاب آفرینش و حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها تجلی این کتاب است .... رسول خداوند صل‌الله‌علیه‌وآله رحت خداست للعالمین (رحمة للعالمین) و اهل بیت ایشان علیهم‌السلام برکات ایشان هستند ...

بله در قرآن همه چیز هست ولی در بیشتر موارد به صورت مختصر و اشاره ... عقل کلی عالم می‌تواند تمام علوم را از ان استخراج کند چنانکه رسول خدا صل‌الله‌علیه‌واله بر وجود مقدس امیر مؤمنان علیه‌السلام احاطه داشته و دارند ... اما در کتاب مبین همه چیز به تشریح وجود دارد ... کتاب مبین بودند که فرمودند «سلونی قبل أن تفقدونی» ...

برای اینکه یک تصور سطح پایین از مسأله داشته باشیم یک کتاب را بگیرید و آنقدر جملات و کلمات را از بین جملات و کلمات آن خارج کنید تا به نظر برسد متنی پراکنده داریم که بدون ارتباط از هم هستند، اما همچنان بشود بدون دانستن آن کلمات و جملات محذوف از روی متن باقی‌مانده تمام کلمات حذف شده را دوباره پیدا کرد و به متن باقی مانده اضافه کرد و متن کل کتاب را به دست آورد ... قرآن معجزه است که تمام آفرینش را با تمام جزئیاتش در دل خود دارد، به صورت چکیده، اگرچه تنها عقل کلی عالم و وارثان علم او می‌توانند این کار را بکنند ... و جالب اینکه تمام قرآن خودش در سوره‌ی حمد است و تمام سوره‌ی حمد در بسمله‌ی اولش و تمام این بسمله در باء بسم‌الله که خود باء رسول خداست صل‌الله‌علیه‌واله و نقطه‌ی تحت آن امیر مؤمنان علیه‌السلام ...

حالا اگر خودم اشتباه نفهمیده باشم،
یا علی

بله خب ! جای شکی نیست که همه حقایق تحت عناوین و ایات کلام الله تبارک و تعالی نازل شده است و هر ان چه را که شما علم میدانید در صورتی که واقعا علم باشد زیر مجموعه ای از اقیانویس باطن کلام الله است که هر کسی درک استخراج و استنباط ان را ندارد .....

حتما درست است اما برای درک درست آن ما به اهلبیت نیز نیازمندیم

بسم رب الشهدا والصدیقین
سلام علیکم و رحمة الله.

1 - قرآن و اهل بیت:
همونطور که پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:

انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیه‌الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی‌انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما
«من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می‌گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمی‌شوند مگر بر سر حوض کوثر.»

پیامبر (صلی الله علیه و آله) به دو امانت گران بها اشاره میکنند که یکی قرآن کریم و دیگری اهل بیت هست.ودر بخش دوم میفرمایند که این دو تا حوض کوثر از هم جدا نخواهند شد.
پس باید به این نتیجه برسید که این دو امانت گرانبها باهم کامل هستند و من یک مثال از خود قرآن برای فهم بهتر میارم:

در داستان حضرت موسی وقتی که حضرت نزد قوم برمیگردند و میبینند ولایت هارون رو کنار زدند دارن گوساله پرستی میکنند چه کاری میکنند؟
اولین کاری که میکنند این هست که تورات رو میندازن و به سمت حضرت هارون میرن.
این برای شما آشنا نیست؟در حدیث منزلت پیامبر چه اشاره ای میکنن؟
أنت منّي بمنزلة هارون من موسی إلّا إنّه لا نبيّ بعدي.
«تو برای من در مقام و منزلت هارون از موسی هستی جز این‌که بعد از من پیغمبری نخواهد بود.»
دقیقا اشاره به حضرت هارون میشه واین که حضرت مولا امیر المومین (علیه السلام) مثل هارون در قوم موسی هستن و حضرت امیر المومنین رو هارون امت نام میبرند.
شما در جنگ صفین که قرآن روی نیزه هست قسمت اول داستان حضرت موسی رو مشاهده میکنید یعنی قرآن و کلام الله روی نیزه رفته و حضرت در این جا قرآن ناطق هستند.
در این جا اشاره میشه همونطوری که تورات بدون ولایت هارون کامل نیست.
قرآن بدون ولایت علی (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) حتی گمراه کننده هم خواهد بود و نمونه ی خیلی واضحی که از این مشاهده میکنید تروریست های ملعون سلفی هستند که آیه ی قرآن رو تلاوت میکنند و قلب سرباز سوری رو در میارن و گاز میزنند و ابوصقار نمونه ی بارز گمراهی بدون ولایت اهل بیت هست.
در قسمت بعدی داستان حضرت موسی وقتی که از حضرت هارون سوال میکنه که تو خلیفه ی من در قومم بودی چرا قوم گوساله پرست شده؟
پاسخ حضرت هارون چیه؟
حضرت هارون میگن که «إني خشيت أن تقول فرقت بين بني‏ اسرائيل» حضرت هارون میگه ترسیدم در بین بنی اسرائیل تفرقه بیفته.

شما این پاسخ رو از چه کسی میشنوید؟دقیقا از امیر المومنین که در مورد خلافت میفرمایند ترسم از تفرفه بین مسلمانان هست.
پس در اینجا چیزی که واضحه اینه که قرآن و اهل بیت (بر اساس ثقلین) تا حوض کوثر از هم جدا نمیشن اما اون طوری که از حدیث پیداست افراد میتونن فقط یکی از اینها رو داشته باشن و همونطور که در حدیث اشاره شده تا وقتی که هردوی اینها در کنار هم باشن گمراهی هم نیست و وقتی از هم جدا باشن گمراهی به وجود میاد.فلذا این دو کامل کننده ی هم هستند.
البته این بحث گسترده تری هست که به همین اکتفا میکنم

2 - لازمه ها در قرآن:
به نظر حقیر هر چیزی که لازمه ی یک مومن و مسلمان باشه در قرآن یافت میشه و در بعضی موارد هم چیز های علمی که شاهد اون هستیم.یک مثال از هرکدوم میارم.من معتقد به نظر اعتدالی هستم.
علم:
برای مثالی کوچک چند وقت پیش خبری در فضای مجازی منتشر شد که یک گروه تحقیقاتی ژاپنی به خاطر این که در قرآن به والتین والزیتون در کنار هم اشاره شده مسلمان شدن.که حالا داستانی داره و میتونید با جستجوی ساده اون رو مطالعه کنید.رئیس گروه بعد از اینکه مطمئن میشه قرآن کریم چندین سال قبل نتیجه ی پژوهش آنها را بیان کرده اسلام آورد.
خب آیا مثال علمی از این بالا تر؟یا اینکه یک مقاله با عنوان ریاضی در قرآن هست که مطالعش خالی از لطف نیست.
اما چیزی که قابل توجه هست تفسیر قرآنه و این که مفاهیم رو از قرآن بکشیم بیرون که این دیگه کار ما نیست و اهل بیت (علیهم السلام) که کامل کننده ی قرآن هستند این کارو میتونن انجام بدن و لاغیر.
برای یک مثال روشن کننده شما میبینید که یکی از شاگرد های امام صادق (علیه السلام) میشه جابر ابن حیان و پدر علم شیمی.
الف - نقل قرآن به صورت علمی اما با فهمی عمیق که نزد ما نیست.
ب - علم کل که نزد ائمه بوده و هست.

هدایت :
حقیر به عنوان یک پژوهشگر در دشمن شناسی به هیچ وجه با وجود قرآن کتب متعددی که توسط افراد متعدد نوشته شده نمیخونم.برای مثال من وقتی میخوام در مورد صهیونیست و یهود تحقیق کنم داستان های یهود در قرآن رو به عنوان یک معیار اصلی انتخاب میکنم و حالا هر کتابی در مورد این ها بخونم با قرآن میسنجم چرا که قرآن تک تک اهداف و خصوصیات این هارو گفته. صهیونیست ها حتی کتاب های متعددی خودشون در مورد خودشون نوشتند به خصوص در مورد جوامع مخفی که دارند.خب صد در صد اگر من به اونها توجه کنم گمراه میشم.چون هدف اون کتب گمراهی پژوهشگر هاست.بلکه باید با راهنمایی قرآن و احادیث ائمه به مطالعه در مورد اونها بپردازم و به مثال های عمیق و دقیقی که قرآن میگه توجه کنم.
الف - احادیث دشمن شناسی ائمه مانند امام علی (علیه السلام) که راهنمای ماست.
ب - مثال های قرآن از دشمنان اسلام و دین برای شناخت صحیح آنان.

سبک زندگی:
شما اگر یک مسلمان و مومن باشید تا سبک زندگی که قرآن به شما معرفی کرده مونده دنبال سبک نمیرید. مثلا در قرآن در مورد قارون که ثروت زیادی داشت هیچ وقت اشاره نکرده که چرا ثروت داره ویا داشتن ثروت بد بوده بلکه میگه که خود ما اون رو بهش عطا کردیم قارون به ثروتش مغرور بود و با اون از خدا دور شد.در این مورد آیات (قصص/ 83-76) رو مطالعه کنید.خب با این حال من متوجه میشم که ثروت بد نیست بلکه خوب هم هست ولی چطور استفاده بشه باز باید به زندگی ائمه دقت کنیم و ببینیم که سبک زندگی حضرت علی (علیه السلام) با اون ثروتی که داشت چی بود؟ابوتراب کنیه ی ایشان بود:

به امیر المؤمنین (علیه السّلام) خبر رسید که طلحه و زبیر می‌گویند که شما مال و ثروتی ندارید، این حرف بر حضرت گران آمد و دستور داد در آخر سال از پول غلات صد هزار درهم بیاورند...سپس آن پول ها را نشان طلحه و زبیر داده و فرمودند: این بخشی ازاموال من است که کسی هم بامن شریک نیست( اصول کافی، ج6 ،ص440)

اما باید دید امیر المومنین و دیگر ائمه (علیهم السلام اجمعین) با ثروتی که داشتند چه میکردند؟وچه سبکی در زندگی داستند؟سبک زندگی ائمه همان سبک زندگی هست که قرآن اشاره میکنه چرا که این دو از هم جدا نیستند.
الف - نقل داستان قارون در قرآن و توجه به سبک زندگی قارون.
ب - نگاه به سبک زندگی ائمه و الگو قرار دادن آنها.

شما میبینید که در هیچ یک از مثال های بالا ائمه و قرآن از هم جدا نیستند.فهم قرآن بسیار شیرین و البته سخته.
هر کسی که به ریسمان الهی چنگ میزنه و ریسمان هدایت که امام هست رو در دست داره همون شخص قرآن رو هم داره چون اهل بیت جدای از قرآن نیست با داشتن در واقع ما ثقلین رو داریم که هم در اون علم مطلق هست هم هدایت و هم سبک زندگی در دنیای فانی.شما به این حدیث دقت بفرمایید تا بهتر متوجه بشید:

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله):
اِنَّ اَحْسَنَ الْحَديثِ كِتابُ اللّه‏ِ وَ خَيْرَ الْهُدى هُدى مُحَمَّدٍ صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله وَ شَرَّ الاُمورِ مُحْدَثاتُها؛
بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى ‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين امور بدعت‏هاست (پديده‏هاى مخالف دين).
بحارالأنوار(ط-بیروت)، ج 74، ص 122

در اینجا شما کتاب خداوند و سبک پیامبر رو کنار هم میبینید.

موید و در پناه حق باشید ان شا الله

حتما درست است

بله درست است نمونه اش سوره یاسین همه جور نکته درونش است به وبلاگ http://mahdiear.mihanblog.com/ مراجعه کنید . مطا لعه فر مایید . واقعا سورههای خداوند متعال که وحی بر پیامبر شده بسیار آموزنده و عالیست..و قطعا وجود دارد .:ok:

بله درست است نمونه اش سوره یاسین همه جور نکته درونش است به وبلاگ http://mahdiear.mihanblog.com/ مراجعه کنید . مطا لعه فر مایید . واقعا سورههای خداوند متعال که وحی بر پیامبر شده بسیار آموزنده و عالیست..و قطعا وجود دارد .:ok:

سلام.

أبو نُعَيم‌ حافظ‌ اصفهاني‌ با اسناد خود اززيدبن‌ علي‌‌، از پدرش‌‌، از جدّش‌، از علي‌ عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌گفت‌: عَلَّمَنِي‌ رَسُولُ اللهِ ألْفَ بَابٍ‌، يُفْتَحُ كُلُّ بَابٍ إلَي‌ألْفِ بَابٍ «رسول‌ خدا به‌ من‌ هزار دَر از علم‌ را تعليم‌ كرد كه‌ هر دري‌از آن‌ به‌ هزار دَرِ ديگر گشوده‌ مي‌شود»‌.

این یک میلیون باب ، ارتباطشات با هم طولی است نه عرضی. همچنانکه خود حدیث شریف دلالت دارد.


اگر علوم ، با هم ارتباط عرضی صرف داشته باشند ،چون علوم بی نهایت اند ، کتابی که شامل آنها می شود هم باید بی نهایت حجیم باشد و بهتک تک جزئیات هر شاخه علمی بپردازد و لذا بی نهایت اوراق داشته باشد و این محال است.


به حدس حقیر ، همه علوم ارتباط طولی با هم دارند. مثلا فیزیک و شیمی و زیست ، با همه جزئیات فراوانشان که عملا از حیز شمارخارج است ، هر کدام از جزئیاتشان داخل در یک "امر کلی" است. در حالیکه علوم مختلف در عرض هم قرار می گیرند ، اما هر "امر کلی " مافوق همه علوم جزیی است. هر "امر کلی" را که در نظر بگیریم ، اگر بر حوزه فیزیک منطبقش کنیم ، یکسری جزئیات فیزیکی از آن قابل استفاده است ، اگر بر حوزه شیمی یا زیست یا تاریخ و و .... منطبقش کنیم ، یکسری جزئیات از هر کدام از این شاخه های علمی از آن قابل استفاده خواهد بود و قس علیهذا.


به حدس حقیر ، همه "امر کلی" ها درقرآن مندرج هست. اما نه با صراحت و به عینه. بلکه مصادیق همه "امرکلی"ها در قرآن هست. مثلا وقتی قرآن داستان فلان پیغمبر را نقل می کند ، یا یک حکم شرعی را بیان می فرماید ، هر جای این نقل یا این حکم ، هر آیه و حتی شاید هر کلمه آن ، "مصداق" یک امر کلی معین در حوزه خاصی (مثلا در اینجا: تاریخ یا جامعه شناسی یا شرعیات) است.

اگر ما بتوانیم از این "مورد تاریخی" یا "مورد اجتماعی" یا "حکم شرعی"، آن "امرکلی" مربوطه اش را به دست بیاوریم و آن را در سایر حوزه های علمی به کار ببریم ، در هر حوزه علمی به نتایجی دست خواهیم یافت. بدین طریق ، می توان از قرآن به "همه علوم" دست یافت.


خود این "امر کلی" ها هم با هم ارتباط طولی دارند. چون ما هر چه در سلسله مراتب وجود ، به بالا حرکت کنیم ،"کثرت" در "وحدت" مندرج می شود تا اینکه نهایتا همه چیز به ذات خداوند متعال ( وحدت حقه ) برگردد ( ان الی ربک المنتهی / نجم - 42)


ما هنوز دانشی را که به وسیله آن ، این"امر کلی" ها را از قرآن اخذ کنیم و نحوه انطباق دادن آن بر سایر حوزه های علمی و استخراج جزئیات علمی هر حوزه از آن ، را بدانیم ، به دست نیاورده ایم. و اصلا در این زمینه کسی کار نکرده است. گرچه این امید وجود دارد و لا حول و لا قوة الا بالله.

از نطر من و با این دلیل قرآن کامل ترین کتاب آسمانی هست:
به تازگی درآلمان پژوهش گری روی این موضوع که در قرآن آمده : زمانی که سلیمان با سپاهش از دشت مورچگا می گذشت و فرماده ی مورچه ها گفت ای مورچگان کنار برویتا سپه سلیمان شما را له نکنند((نشکنند))و... تحقیق می کرد او زمانی که به این آیه رسید قصد ایراد گرفتن بر قرآن را داشت زیرا در زبان عربی این نشکنید برای شیشه به کار می رود ولی دانشمندی دیگر روی بدن و ژنتیک مورچه ها تحقیق می کرد که متوجه شد بیش از 93% بدن مورچه از شیشه ساخته شده است . این دانشمندان زمانی که دانستد این موضوع در قرآن به طور غیر مستقم اشاره شده است مسلمان گشتند.

زهرا22;644979 نوشت:
از نطر من و با این دلیل قرآن کامل ترین کتاب آسمانی هست:
به تازگی درآلمان پژوهش گری روی این موضوع که در قرآن آمده : زمانی که سلیمان با سپاهش از دشت مورچگا می گذشت و فرماده ی مورچه ها گفت ای مورچگان کنار برویتا سپه سلیمان شما را له نکنند((نشکنند))و... تحقیق می کرد او زمانی که به این آیه رسید قصد ایراد گرفتن بر قرآن را داشت زیرا در زبان عربی این نشکنید برای شیشه به کار می رود ولی دانشمندی دیگر روی بدن و ژنتیک مورچه ها تحقیق می کرد که متوجه شد بیش از 93% بدن مورچه از شیشه ساخته شده است . این دانشمندان زمانی که دانستد این موضوع در قرآن به طور غیر مستقم اشاره شده است مسلمان گشتند.

سلام زهرای گرامی
دو تا مسئله در این مورد وجود داره:
1- فعل "حطم" فقط برای شکستن شیشه به کار نمیره. معانی این واژه رو می تونید در اینجا ببینید. چنانچه الحطمه در ایه ی ۴ و ۵ سوره ی همزه در مورد خورد شدن انسان به وسیله ی آتش جهنم هم آورده شده است.
نقل قول:
حطم :
خراب کردن , ويران کردن , نابود ساختن , تباه کردن , خرد کردن , داغان کردن , شکستن , قطعات شکسته , تصادم , خردشدگي , برخورد , شکست دادن , درهم شکستن , بشدت زدن , منگنه کردن , پرس کردن , ورشکست شدن , درهم کوبيدن

نقل قول:
تَحطيم :
درهم كوبيدن ، شكستن ، خرد كردن ، نابود كردن ، از ميان بردن ، متلاشي كردن ، سركوب كردن ، كوبيدن ، درهم شكستن ، منهدم كردن


تَحْطِيم :
تَحْطِيم : [ حطم ]: مص ؛ « سفينةُ تَحطيمِ الجَلِيد »: كشتى يخ شكن در درياها .


حَطَّمَ:
حَطَّمَ : تَحْطِيماً هُ : آن را شكست و خرد كرد .

2- پوسته خارجی بدن مورچه ها از یک پلیمر آلی به نام کیتین ساخته شده. در حالی که شیشه از جنس سیلیس است.

بنابراین نه اون شبهه حقیقت داره و نه این معجزه. علاوه بر این، اصلاً معلوم نیست که این دانشمند استرالیایی وجود خارجی داشته باشه. توصیه می کنم به این خبرها به سادگی اعتماد نکنید. حتی به نوشته من هم اعتماد نکنید و در مسائلی که عرض کردم خودتون سرچ بفرمایید.

ممنون :Gol:

همه چیز در قرآن نیست.

اما باطن قرآن که کتاب و ام الکتاب باشد و بر پیامبر ص نازل شده است و امامان از آن آگاهی دارند بله همه چیز در آن هست.

اما این قرآن که نزد ماست بخشی از ضروریات را ذکر کرده است و معجزه هم هست و قرآن همیشه به امامی الهی راهنمایی می کند. به اهل الذکر راهنمایی می کند.

فهم همین قرآن هم ذو مراتب است و بسته به علم و تفکر متفاوت می شود که از گاهی حتی کف فهم قرآن که یسرنا للذکر است و برای پندگیری و ... است کارساز نیست و می فرماید هل من مدکر یعنی کسانی باز هم نمی فهمند. و در مراتب بالاتر فقه ( مثل آیه سوره توبه) و اولوالالباب و عالمان و اهل الذکر و راسخون در علم و ....

Mostafa4;645066 نوشت:
سلام زهرای گرامی
دو تا مسئله در این مورد وجود داره:
1- فعل "حطم" فقط برای شکستن شیشه به کار نمیره. معانی این واژه رو می تونید در اینجا ببینید. چنانچه الحطمه در ایه ی ۴ و ۵ سوره ی همزه در مورد خورد شدن انسان به وسیله ی آتش جهنم هم آورده شده است.

2- پوسته خارجی بدن مورچه ها از یک پلیمر آلی به نام کیتین ساخته شده. در حالی که شیشه از جنس سیلیس است.

بنابراین نه اون شبهه حقیقت داره و نه این معجزه. علاوه بر این، اصلاً معلوم نیست که این دانشمند استرالیایی وجود خارجی داشته باشه. توصیه می کنم به این خبرها به سادگی اعتماد نکنید. حتی به نوشته من هم اعتماد نکنید و در مسائلی که عرض کردم خودتون سرچ بفرمایید.

ممنون :Gol:


ولی من این مطلب رو در چند سایت معتبر دیدم و باید یادآوری کنم اون دانشمند آلمانی بود نه استرالیایی:chakeretim::chakeretim::chakeretim::soal::soal::soal::soal::soal::soal::soal::soal:

زهرا22;646845 نوشت:
ولی من این مطلب رو در چند سایت معتبر دیدم و باید یادآوری کنم اون دانشمند آلمانی بود نه استرالیایی

سلام زهرا گرامی
در بعضی سایتها گفته شده دانشمندان استرالیایی و در برخی دیگر ذکر شده دانشمندان آلمانی ...

در مورد اعتبار و میزان اتکا پذیری سایتها اگر فرصتی شد مطالبی رو خدمت شما عرض می کنم. (باید سر فرصت یه تاپیک مخصوص این موضوع ایجاد کنم)
ممنون :Gol:

به نام خدا
فرصت نکردم نظرات کاربران رو بخونم اما در جواب سوال مطرح شده میخواستم بگم که قرآن کتاب کاملی است به این معنا نیست که
همه چی توش مثلا آموزش آشپزی یا چگونه جراحی چشم و بینی و فلان هم توش آمده باشد:ok:.قرآن کتاب هدایت است و وقتی گفته می شود کتاب کاملی است
یعنی هرچه در رابطه با هدایت انسان و تکامل باشد در آن آمده است.مثل این میمونه یک پزشکی کتابی بنویسه بگه این کتاب از همه نظر کامله دلیل نمیشه توش روش تعمیر هواپیما رو هم
نوشته باشه..:Narahat az:.منظورش کامل از نظر علم پزشکی هستش...امیدوارم تونسته باشم اثبات کنم...خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم...از نور معنوی شما استفاده می کنم تا انشالا
بتونم راه درست و روشن رو پیدا کنم.:Gol:

سلام همه چی عالی بحث های قرآنی تون عالی خودتون عالی ممنون از مطالبتون

[="Tahoma"]همه علوم در قرآن؟

پرسش:
با توجه به آیه 59 سوره انعام، آیا می توان گفت همه علوم در قرآن آمده است؟

پاسخ:
«وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ‏ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبينٍ»؛ و هيچ تر و هيچ خشكى نيست جز اينكه در كتاب روشنگر (علم خدا ثبت) است‏.(1)
در مورد «كِتابٍ مُبِينٍ»‏ احتمالات مختلفى از ناحيه مفسران داده شده، از جمله:
مرحوم طبرسی(ره) چنین می آورد: مراد از «کتاب مبین» علم الهی یا لوح محفوظ و یا قرآن کریم است.(2)
در تفسیر نمونه آمده: بيشتر به نظر مى ‏رسد منظور از «كتاب مبين» همان مقام علم پروردگار است؛ يعنى همه موجودات در علم بى‏ پايان او ثبت مى ‏باشند.
تفسير آن به "لوح محفوظ" نيز قابل تطبيق بر همين معنى است، چرا كه بعيد نيست لوح محفوظ نيز همان صفحه علم خدا باشد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از آن، کتاب آفرينش و عالم خلقت و سلسله علت و معلول ها است، كه همه چيز در آن نوشته شده است.(3)
نکته: سخن بر روی ظاهر الفاظ قرآن است، نه بطون قرآن و یا کلام معصومین (علیهم السلام).
روشن و واضح است که در ظاهر قرآن در باره همه علوم بشری ـ اعم از فیزیک و شیمی و فرمول های مختلف و ... ـ آیه نداریم.
بنابر این؛ نمى ‏توان گفت كه حتما مراد، قرآن است و همه چيز در آن است.
در ادامه به این موضوع که «آیا همه علوم بشری در قرآن هست؟» پرداخته و دیدگاه های مختلف بیان می شود.
در اين مورد سه ديدگاه عمده وجود دارد:
ديدگاه اول: همه علوم بشرى در قرآن وجود دارد.
براى اولين بار اين انديشه در كتاب «احياء العلوم» و «جواهر القرآن» ابو حامد غزالى (م 505 ق) ديده شده است.(4)
او سعى كرد كه نشان دهد همه علوم را مى ‏توان از قرآن استخراج كرد. غزالى در «احياء العلوم» تعداد علوم قرآن را تا هفتاد و هفت هزار و دويست علم ذكر كرده و بعد مى‏ گويد اين عدد چهار برابر مى‏ شود، چون هر كلمه ظاهر و باطن دارد و حد و مطلع دارد.(5)
نقد این دیدگاه:
1. ظهور آياتى كه مى ‏فرمايد: «همه چيز در قرآن است» قابل استناد نيست، زیرا اين ظهور بر خلاف بداهت است، چون بسيارى از فرمول ‏هاى شيمى و فيزيک در قرآن كريم نيست.
2. لفظ «كتاب» ممكن است به چند معنا باشد: قرآن كريم، لوح محفوظ، اجل، علم خدا، امام مبين؛ پس نمى ‏توان گفت كه حتما مراد، قرآن است و همه چيز در آن است.
3. اين آيات با دليل عقل (قرينه لبّى) تخصيص مى ‏خورد؛ زیرا‏ عقل انسان حكم مى ‏كند كه قرآن در مورد هدف خود (هدايت معنوى انسان) بيان همه چيز باشد نه در امورى كه خارج از حوزه هدف اوست.
ديدگاه دوم: قرآن فقط كتاب هدايت و دين است و براى بيان مسائل علوم تجربى نيامده است.
اين ديدگاه را مى‏ توان از سخنان برخى از صاحب ‏نظران و مفسران استفاده كرد؛ از جمله ابو اسحاق شاطبى ـ كه اولين مخالف با نظريه غزالى و المرسى بود ـ مى ‏گويد: «قرآن براى بيان احكام آخرت و مسائل جنبى آن آمده است.»(6)
نقد این دیدگاه:
ظاهر سخن آنان با ظواهر آيات قرآن ناسازگار است، چرا كه در قرآن احكام و حدود و حتى قوانين ارث و دستورات جنگ و حكومت و اقتصاد و ... بيان شده است كه مربوط به دنياى مردم است.
ديدگاه سوم: ديدگاه تفصيل است؛ يعنى از طرفى همه علوم بشرى در ظواهر قرآن وجود ندارد و هدف اصلى قرآن نيز هدايتگرى بشر به سوى خداست.
از طرفى ديگر قرآن كريم دعوت به تفكر و علم مى ‏كند و برخى از مثال ‏ها و مطالب علمى صحيح و حق را بيان مى ‏كند كه بيانگر اعجاز علمى قرآن است.
توضیح: قرآن كتاب هدايت، اخلاق، تربيت و دين است و نازل شده است تا انسان ‏ها را به سوى فضيلت ‏ها و خداشناسى هدايت كند. بنابراين، ضرورتى ندارد كه قرآن، همه مسائل علوم تجربى، عقلى و نقلى را با تفصيلات و فرمول ‏هاى آن ها، بيان كند. هر چند كه اين موارد گاهى اشارات حق و صادقى دارد.
به بیان دیگر؛ آياتى از قرآن كه اشاراتى به علوم طبيعى دارد هدف آن ها كشف فرمول هاى هندسه و شيمى و ... نيست، بلكه اين اشارات را بطور استطرادى و حاشيه‏ اى مطرح كرده است. يعنى صرفا ذكر مثال (البته حق و واقعى) است و هدف آن آموزش علوم نيست.
نتیجه: ظاهر آيات قرآن، بر تمام علوم بشرى (با تمام فرمول ‏ها و جزئيات آن) دلالت ندارد.
بله، در قرآن، اشاراتى به بعضى از علوم و مطالب علمى شده كه استطرادى و عرضى است ولى همه علوم بالفعل در قرآن مذكور نيست. و آياتى كه در اين زمينه است(7) دلالت بر اين مطلب دارد كه تمام احتياجات دينى و هدايتى مردم، در قرآن به طور تفصيل يا مجمل ذكر شده است.(8)
نکته: همه چیز در قرآن نیست؛ اگر هم هست، آن همه چیز را همه کس نمی تواند بفهمد و افراد خاصی می توانند آن را بفهمند و علم آن در اختیار انسان کامل (معصومین علیهم السلام) است.

__________
(1) انعام: 6/ 59.
(2) طبرسی، تفسير جوامع الجامع، ج ‏1، ص 383.
(3) مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، ج ‏5، ص 272.
(4) غزالی، احياء العلوم، ج 1، ص 289 چاپ دار المعرفة، بيروت.
(5) همان.
(6) شاطبی، الموافقات، ج 2، ص 76- 79 به نقل از التفسير و المفسرون، ج 2، ص 485.
(7) نحل: 16/89؛ انعام: 6/ 38 و 59.
(8) ر.ک: رضایی اصفهانی، پژوهشى در اعجاز علمى قرآن، ص 37-39.

موضوع قفل شده است