عبدالله بن سعد بن ابی سرح و داستان او

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
عبدالله بن سعد بن ابی سرح و داستان او

[=&quot]
[/]

[=&quot]عبداللّه برادرِ رضاعي عثمان بود که پيش از فتحِ مکه اسلام آورده و به مدينه هجرت کرده بود. و او جزو نويسندگان پيامبر خدا(ص) بود، امّا پس از مدتي مُرتَدّ شد و به مکه بازگشت و به قريش مي گفت: محمّد مطيع اراده و خواسته من بود و مي گفت در آيه قرآن بنويس عزيزٌ حکيمٌ مي گفتم بنويسم عليمٌ حکيمٌ؟ او جواب مي داد که مانعي ندارد هر دو خوب است. پس، خداوند اين آيه را درباره او نازل کرد:[/]

[=&quot][وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ افْتَرَي عَلَي اللَّهِ کذِباً أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يوحَ إِلَيهِ شَيْ ءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَي إِذْ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِکه بَاسِطُوا أَيدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسَکمْ الْيوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کنتُمْ تَقُولُونَ عَلَي اللَّهِ غَيرَ الْحَقِّ وَکنتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَکبِرُونَ](انعام : 93)[/]

[=&quot]آيا ستمگرتر از آن کس که دروغي بر خدا بسته است کيست؟ يا آن کس که گفته است به من وحي شده، در صورتي که بر او وحي نشده، يا که گفته است که من نيز مانند آنچه خدا نازل کرده نازل مي کنم اگر ببيني که ستمکاران به سختي هاي مرگ گرفتار آمده اند و فرشتگان دست هاي خود را گشوده اند که: جان هاي خود برآريد، امروز، به گناه آنچه درباره خدا به ناحق مي گفتيد و از آيات وي گردنکشي مي کرديد، سزايتان عذابي خوارکننده است[=&quot][1][/].[/]

[=&quot]چون مکه به دست مسلمانان فتح شد، رسول خدا(ص) براي اهل مکه فرمان عفو عمومي صادر کرد، ولي دستور داد که عبداللّه را بکشند گرچه به پيراهن کعبه چسبيده باشد. عبداللّه بر جان خود ترسيد و به عثمان پناه برد. عثمان او را پنهان کرد تا اين که او را به خدمت پيامبر خدا آورد و برايش از آن حضرت امان خواست. رسول خدا(ص) دير زماني خاموش ماند و سربلند نکرد، تا آنکه سرانجام موافقت کرد. چون عثمان بازگشت، حضرت رسول(ص) روي به حاضران کرد و فرمود: از آن جهت خاموش ماندم تا مگر يک تن از شما برخيزد و سر از تنش جدا سازد. در پاسخ گفتند: ايما و اشاره اي در اين زمينه به ما مي فرمودي. رسول خدا(ص) فرمود: شايسته نيست که پيامبر به گوشه چشم ايما و اشاره کند.[/]

[=&quot]عثمان، چون به خلافت نشست، چنين شخص معلوم الحالي را، به سبب برادري با خود، در سال 25 هجري به حکومتِ مصر برگزيد[=&quot][2][/] و عمر و عاص، عامل آنجا، را عزل کرد[=&quot][3][/] .[/]

[=&quot]عبداللّه، قسمت هايي از افريقا را فتح کرد و عثمان خُمسِ غنائمِ آن جنگ را به او بخشيد[=&quot][4][/] .[/]

[=&quot][1][/] [=&quot]- رجوع شود به تفسیر آبه در تفسیر الطبری [/]

[=&quot][2][/] [=&quot]- مصر در آن وقت ، یعنی همه قاره آفریقا [/]

[=&quot][3][/] [=&quot]- درست است که عمروعاص آدم بدی است که ما می شناسیم ، ولی فاتح مصر بود، در نزد مردم محترم بود وهنوز آن کارهایی که در زمان معاوبه انجام داد از او سر نزده بود.[/]

[=&quot][4][/] [=&quot]-الاستیعاب ، ج 2 ص 367- 370، الاصباه ، ج 2 ص 309-310،اسد الغابه ، ج 3 ص 173 -174، انساب الاشراف ، ج 5 ص 49 ، المستدرک علی ا لصحیحین ، ج 3 ص 100،[/]