ازدواج یا تنهایی؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج یا تنهایی؟

اگر دختری پاک که فردی تحصیل کرده است و اجتماعی نیز است و خانواده مذهبی دارد خودش هم مذهبی هست ولی هر چی خواستگار اومدن حتی اونهاییکه ادعا کردن دنبال دختر خوب و پاک و نجیب هستند یه هو گذاشتن رفتن. حالا این دختر باید چه کنه؟ از خدا هم خیلی خواسته. ج.ن واقعاً نیاز داره و دلش نمیخواد خدای نکرده به گناه بیفته؟ واقعاً این یه معضل اجتماعی است نه مختص یه فرد. حالا با این اوضاع راهکار چیه؟ وقتی تو فامیل هم کسی تلاشی نمی کنه؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

roshandell;485084 نوشت:
اگر دختری پاک که فردی تحصیل کرده است و اجتماعی نیز است و خانواده مذهبی دارد خودش هم مذهبی هست ولی هر چی خواستگار اومدن حتی اونهاییکه ادعا کردن دنبال دختر خوب و پاک و نجیب هستند یه هو گذاشتن رفتن. حالا این دختر باید چه کنه؟ از خدا هم خیلی خواسته. ج.ن واقعاً نیاز داره و دلش نمیخواد خدای نکرده به گناه بیفته؟ واقعاً این یه معضل اجتماعی است نه مختص یه فرد. حالا با این اوضاع راهکار چیه؟ وقتی تو فامیل هم کسی تلاشی نمی کنه؟

بسمه تعالی
با تقدیم سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد محضر حضرتعالی

همانگونه که اشاره فرمودید، چنین معضلی اختصاص به فرد یا قشر خاصی ندارد و البته همین موضوع و مشاهده افرادی که در شرایط نسبتا یکسانی هستند اما در عین حال مشغول زندگی خویش هستند، می تواند از فاجعه سازی از این موضوع جلوگیری کند.

با درک شرایط نسبتا دشوار چنین موقعیتی پیشنهاد می شود؛

_ لازم است از نا امیدی پرهیز شود و همچنان به فرصتهای بعدی ازدواج اندیشید.

_ پاسخ منفی خواستگاران منطقی تفسیر شود، یعنی این امر را مقوله ای شخصی و مربوط به خود آنان در نظر بگیریم و نه مرتبط با صلاحیتهای فردی و خانوادگی خویش.

_ با پرداختن به سایر فعالینها و اجتناب از بی کاری، از حساسیت و تمرکز نسبت به موضوع ازدواج خودداری شود

_ گمان برده نشود که با ازدواج تمام مشکلات برطرف می شود، باید دانست که ازدواج نیز لوازم پیچیده خود را دارد.

_ حضور اجتماعی فرد در محافل فامیلی، دوستانه، مذهبی و اجتماعی افزایش داده شود تا ضریب انتخاب افزایش بیابد.

_ با رعایت موازین شرعی از آراستگی، خوشرویی و ...غفلت نگردد.

_ با مراکز همسریابی معتبر مشورت شود.

_ از خدای متعال در این مسیر استعانت گرفته شود.

http://www.askdin.com/thread4328.html

در پناه خدای متعال موفق باشید

roshandell;485084 نوشت:
اگر دختری پاک که فردی تحصیل کرده است و اجتماعی نیز است و خانواده مذهبی دارد خودش هم مذهبی هست ولی هر چی خواستگار اومدن حتی اونهاییکه ادعا کردن دنبال دختر خوب و پاک و نجیب هستند یه هو گذاشتن رفتن. حالا این دختر باید چه کنه؟ از خدا هم خیلی خواسته. ج.ن واقعاً نیاز داره و دلش نمیخواد خدای نکرده به گناه بیفته؟ واقعاً این یه معضل اجتماعی است نه مختص یه فرد. حالا با این اوضاع راهکار چیه؟ وقتی تو فامیل هم کسی تلاشی نمی کنه؟

سلام
با توجه به اینکه ازدواج یک بحث کاملا علمی است، پیشنهاد می کنم علاوه بر عمل به توصیه‌های استاد امیدوار، به علم خود تا قبل از ازدواج بیافزایید

تا ان شاءالله بعد از ازدواج نیازمند مشاوره زیاد برای شناخت همسر، رسیدن به تفاهم، تربیت فرزند، .... ، و در نهایت رفتن به بهشت نداشته باشید

ازدواج موفق علاوه بر آرامش، آسایش را هم به ارمغان می آورد

در این راستا مباحث مطرح شده در انجمن مهارتهای زندگی این وب سایت، و مجالس علمی و مذهبی دیگر را جدی بگیرید.

علاوه بر لینک ارائه شده در بحث استاد حدیث زیر هم هدایتگر است:

http://www.askdin.com/thread36122.html#post474078

موفق باشید

ایا هدف شما از اردواج صرفا کنترل تکانه های جنسی است؟یا نیاز به تکامل رو در درون خود حس میکنین؟
اینکه به هر دلیلی خواستگار میره و.....یا اصلا کم خواشتگار دارین
باید انصافا کلاهتون رو قاضی کنین ببینین واقعا برای چی؟
منظورتون زا از جمله وقتی فامیل تلاشی نمیکنه رو متوجه نشدم
اما در هر حال
چه اقایون چه خانوم ها برای پرهیز از گناه وکنترل این میل سرکش
میتونن با مراجعه به متخصص رژیم غذایی خاصی بگیرن
وبا استفاده از داروهای کنترل کننده میل
واز همه مهم تر مشغول کردن فکر وجسم به هرچیزی به جز ازدواج وعقوباتش خودشون رو خسته کنن

به طوری که اول شب از شدت خستگی خواب را بر هر نوع فکر ناخواسته ای ترجیح بدن
هر کاری یه راه حلی داره
که متاسفانه ماها یاد نگرفتیم
برای هر مشکلی از درش وارد شیم

roshandell;485084 نوشت:
اگر دختری پاک که فردی تحصیل کرده است و اجتماعی نیز است و خانواده مذهبی دارد خودش هم مذهبی هست ولی هر چی خواستگار اومدن حتی اونهاییکه ادعا کردن دنبال دختر خوب و پاک و نجیب هستند یه هو گذاشتن رفتن. حالا این دختر باید چه کنه؟ از خدا هم خیلی خواسته. ج.ن واقعاً نیاز داره و دلش نمیخواد خدای نکرده به گناه بیفته؟ واقعاً این یه معضل اجتماعی است نه مختص یه فرد. حالا با این اوضاع راهکار چیه؟ وقتی تو فامیل هم کسی تلاشی نمی کنه؟

به نظرمن زیاد به مال و کار وثروت طرف نگاه نکنین و فقط فقط به معرفت طرف نگاه کنین همه چیز را خدا خودش جورمی کنه(پول و ثروت وکار )
و بعد بعد از نماز صبح 100 بار یا بیشتر ذکر شریف ما شا الله و لا قوه الا بالله را بگید (از ته دل با توجه معنی )
کارها را به خدا واگذار کنید خداخودش همه مشکلات را حل می کند.راه را خدا خودش بلده ما راه خودمان را برویم
از خدا برایتان براورده شدن حاجتتان و موفقیت ارزو می کنم

jalal100;485428 نوشت:
به نظرمن زیاد به مال و کار وثروت طرف نگاه نکنین و فقط فقط به معرفت طرف نگاه کنین همه چیز را خدا خودش جورمی کنه(پول و ثروت وکار )
و بعد بعد از نماز صبح 100 بار یا بیشتر ذکر شریف ما شا الله و لا قوه الا بالله را بگید (از ته دل با توجه معنی )
کارها را به خدا واگذار کنید خداخودش همه مشکلات را حل می کند.راه را خدا خودش بلده ما راه خودمان را برویم
از خدا برایتان براورده شدن حاجتتان و موفقیت ارزو می کنم

درستی‌ میگی‌ داداش ولی‌ کیه که عمل کنه

خود خانواده هم که بسیار سنگ اندازی می‌کنه

GameMaster;485475 نوشت:
درستی‌ میگی‌ داداش

سلام....
جسارتا منظورتون از داداش کی بود دقیقا؟
roshandell;485084 نوشت:
گر دختری پاک که فردی تحصیل کرده است و اجتماعی نیز است و خانواده مذهبی دارد خودش هم مذهبی هست ولی هر چی خواستگار اومدن حتی اونهاییکه ادعا کردن دنبال دختر خوب و پاک و نجیب هستند یه هو گذاشتن رفتن. حالا این دختر باید چه کنه؟ از خدا هم خیلی خواسته. ج.ن واقعاً نیاز داره و دلش نمیخواد خدای نکرده به گناه بیفته؟ واقعاً این یه معضل اجتماعی است نه مختص یه فرد. حالا با این اوضاع راهکار چیه؟ وقتی تو فامیل هم کسی تلاشی نمی کنه؟

خواهر گرامی :
یه دختری که پاک وخوب و نجیبه و تو یه خانواده مذهبی هست دنبال این که دیگران بهش کمک کنن نیست بلکه خودش با اعتقادات و باورهاش می تونه خودشو از این افکار نجات بده ....
شماهم باید به این قضایا کمتر فکر کنین ....
به نظر من یه دختر مذهبی نیازی به خواستگار مقید نداره حتی اگر یه لات بیاد خواستگاریش و اون دختر بخوادش می تونه با مقید بودنش اون فرد مقابل رو هم تحت تاثیر قرار می بده ....
یه دختر اگر:1 موقعیت شغلیش خوب باشه ...
2 مقیدوپاک دامن باشه ....
به دون این که خودش بخواد براش خواستگار می آد و ازدواج می کنه ....
طرزباور مهمه...اعتماد به نفس .....
آدم باید به آیندش فکر کنه چون آینده شه ....
شماهم باید دنبال اهلش باشید هر چه بیشتر به این قضایا فکر کنید از خودتون بدتون می آد ...احساس بدبختی و بد شانسی می کنید....کم کم موتوجه این موارد می شید...
ولی دوراندیشی تون و تواضع تون ستودنیه....
اگر احساس نیاز به خانواده می کنین به مادرتون رجوع کنین ....
موفق وپیروز باشید....

:roz:

خواهر گرامی توکل کنید
در ضمن باید به هم کفو خودتون جواب مثبت بدین تا دچار مشکل نشوید
من کاملا شما را درک می کنم ولی صرف نیاز ، شما را به انتخاب نامناسب پیش نبرد

سلام
با تشکر از پاسخی که دادید. من هیچ وقت فقط به خاطر یه نیاز ازدواج نمی کنم. رشد عاطفی روانی لازم رو دارم. و دلایل دیگه ای هم دارم. و همه این راهکارهایی که شما گفتید رو انجام میدم. ضمن اینکه من شاغل هستم و وقت کاری ندارم ولی باز از دور شدن از خدا حتی در فکرم می ترسم.
با تشکر

با سلام و تشکر خدمت دوست عزیز.
بله درست است یه فرد مذهبی واقعی و با اعتقاد قلبی کامل شاید نیازی به دیگران نداشته باشد ولی همه چیز به این نیست. زمانه فرق کرده معیارها فرق کرده الان دوره ای نیست که همه دختر محجبه و .... بخواهند. ضمن این که دور و برم زیاد دختر پاک و خوب و نجیب دیدم که اصلا خواستگار نداشتن و یا ازدواج نکردن.
صد در صد هیچ وقت نباید این مسئله ازدواج نکردن باعث دوری از خدا شود ولی بی تاثیر نیست و برایم نگران کننده است.
من یه فرد بیکار نیستم که از روی بیکاری و صرف یه چیز بخواهم ازدواج کنم.ضمن اینکه اصلا احساس بدبختی نمی کنم. فقط نگران مسئله اعتقادیم هستم و سنم که دیگه به 30 نزدیک میشه.
بازم ممنونم از پاسخی که دادید.

سلام دوست عزیز
ممنونم از اینکه پاسخ دادید. ولی نه من و نه خانواده ام سختگیری نمی کنن و اصلا برام مادیات مهم نیست. علت نمیدانم چیست؟ تا مرز تموم شدن پیش رفتیم یهو همه چیز بهم ریخت . فقط میدانم خدا نمی خواهد چرا را نمیدانم؟ بالاخره او ( خدا) اینطوری دوست داره و من راضیم به رضای او. هر چند سخت بگذره.
با تشکر

لطفا نظر....
اگر دختری بهتون معرفی کنن بعد مدتی که بهش علا قه پیدا کردید بفهمید ان دختر به دیابت نوع 1 مبتلاس ایا ایا شاکی میشید؟ایا زیر همه چیز میزنید ایا به عشقتون ادامه میدی؟؟؟؟ عقل حکم میکند یا احساس؟ به اینده این ازدواجم یه نگاهی بندازید ممکن هست هر اتفاقی برای اون دختر بر اثر بیماریش بیافته....

نمی دونم دوست داشتن چقدر میتونه موثر باشه در شاکی شدن
اما حق صد در صد اون ادمه که شاکی بشه
چون اون خانم اگه قصدش ازدواج بود باید از اول همه مشکلاتش رو به طرف مقابلش میگفت
یا نه
اگه خجالت میکشید وپیش خودش میگفته نه به باره ونه به دار
نهایتا میتونست سربسته اقا رو متوجه مشکلشون بکنن
اون اقا باید فرصت تصمیم گیری پیدا میکردن
بعد این رابطه یا ادامه پیدا میکرد یا نمیکرد
اما این رابطه طوری بوده که انقدر پیش رفته طرف رو به خودش علاقه مند کرده وبعد همه چی رو شده
این درست نیست
چون این علاقه دوام نخواهد داشت
وبا وارد شدن به زندگی با این سبک وسیاق وبیماری اون هم در اول راه
طولی نمیکشه که ممکنه اقا خسته بشه
در اینجا عقل حکم میکنه
اقا به حرف عقلشون برن
حالا عقل چی میگه
میگه به ظرفیت خودت نگاه کن
ببین میتونی ادامه بدی یانه؟
اگه ذره ای هم به خودت شک داری
نه زندگی خودوتو خراب کن نه زندگی اون دختر رو
اگه بخواین با احساس پیش برین که تا تقی به توقی میشه
همه کاسه کوزه هارو میشکونین رو سرش ومیگین
از اولش دورم زدی واین حرفها
گکول خوردم وبچه بازی درا وردم باهات ازدواج کردم
اگه قراره کار به اینجا ها بکشه
همون از اول این رابطه کات بشه خیلی بهتره

روشندل عزیز
حرفهای شما بسیار متینه
وشما حق داری نسبت به احساس تو در این موارد نظر خواهی کنین
خیلیا مثل شما هستن
شاید بهتره بگم
99درصد افراد سالم مجرد جامعه
برین خدارو شکر کنین که شاغلین ومثل بقیه دغدغه بیکاری رو ندارین
که شیطان خوب بلده از این راه وارد بشه
از نوع صحبت تون کاملا مشخصه خانم فهمیده متینی هستین
اینجا هرکسی هر طوری هم راهنمایی تون کنه
خودتون باید تشخیص بدین کدوم راهکار بیشتر به کارتون میاد
امیدوارم در تمام طول زندگی تون موفق وموید باشید.:hamdel::Gol:

roshandell;485914 نوشت:
سلام دوست عزیز
ممنونم از اینکه پاسخ دادید. ولی نه من و نه خانواده ام سختگیری نمی کنن و اصلا برام مادیات مهم نیست. علت نمیدانم چیست؟ تا مرز تموم شدن پیش رفتیم یهو همه چیز بهم ریخت . فقط میدانم خدا نمی خواهد چرا را نمیدانم؟ بالاخره او ( خدا) اینطوری دوست داره و من راضیم به رضای او. هر چند سخت بگذره.
با تشکر

سلام

قبل اینکه مطلب زیر را بنویسم مجددا شما را به حدیثی که در پست بازی عشق! یادآوری کردم رجوع می دهم. ولی برای خواستگار بعدی موارد زیر را مد نظر قرار دهید

گاهی انسان باید در حین مسائل خواستگاری برای نظر دادن عجله نکند و اگر با حکم خدا مغایرتی ندارد فرصت بخواهد تا فکر کند
یعنی از یک مشاور متدین و هم جنس، در مورد موارد اختلاف بر انگیز مشورت بخواهد تا منجر به تصمیم گیری دقیق بشود
مثلا مبلغ مهریه، و ...
بنابراین علاوه بر عقل باید از تجربه دیگران و مشورت با خانواده و اهل فن هم کمک گرفت
در روایات برای عقل تعریف زیر ارائه شده است که برای تصمیم گیری در مراحل مختلف زندگی از جمله ازدواج خیلی مهم است:

عقل یعنی انتخاب خوب بیشتر از بین دو یا چند خوب، و انتخاب بد کمتر از بین دو یا چند بد


البته خوب بیشتر در تامین رضای خداوند و معصومین علیهم السلام است و بد کمتر در جنبه های مادی زندگی است که شما الحمدلله به آن عمل می کنید

ضمناً در پاسخ به پست کاربران گزینه پاسخ در زیر همان پست را بزنید یا بخشی از جملات آن کاربر را انتخاب کنید تا معلوم شود به چه کسی جواب داده اید

موفق باشید

.:: علی ::.;485945 نوشت:
لطفا نظر....
اگر دختری بهتون معرفی کنن بعد مدتی که بهش علا قه پیدا کردید بفهمید ان دختر به دیابت نوع 1 مبتلاس ایا ایا شاکی میشید؟ایا زیر همه چیز میزنید ایا به عشقتون ادامه میدی؟؟؟؟ عقل حکم میکند یا احساس؟ به اینده این ازدواجم یه نگاهی بندازید ممکن هست هر اتفاقی برای اون دختر بر اثر بیماریش بیافته....

سلام
اگر این سئوال را به عنوان یک موضوع جدید ایجاد کنید کارشناسان مربوطه بهتر به آن پاسخ می دهد

موفق باشید

سلام علیکم

roshandell;485914 نوشت:
سلام دوست عزیز
ممنونم از اینکه پاسخ دادید. ولی نه من و نه خانواده ام سختگیری نمی کنن و اصلا برام مادیات مهم نیست. علت نمیدانم چیست؟ تا مرز تموم شدن پیش رفتیم یهو همه چیز بهم ریخت . فقط میدانم خدا نمی خواهد چرا را نمیدانم؟ بالاخره او ( خدا) اینطوری دوست داره و من راضیم به رضای او. هر چند سخت بگذره.
با تشکر

شرایطتونو متوجه میشم اما من واقعا به این نتیجه رسیدم که هروقت خدا خودش بخواد جور میشه نمیدونم تاپیک من رو برای مشکل خواستگارام خوندید یانه
http://www.askdin.com/thread35208.html

من هم همین مشکل رو داشتم که تا یه جایی ولحظات آخر میرفت جلو یه هو بهم میخورد.
خدارو شکر بالاخره اونی که خدا گذاشته بود تو سرنوشتم اومد سراغم.حالا که نگاه میکنم وبا بقیه خواستگارام مقایسه میکنم میبینم واقعا من با همسرم کاملا هم کفو هستیم واز هر لحاظ همون شخصیه که من میخواستم. حالا فهمیدم در مورد ازدواج فقط باید توکل کرد به خدا وصبر
دختر یکی از آشناهامون حدود 29 سالش بود تا این سن ازدواج نکرده بود اونم خیلی دختر زیبا وپاک دامن و نجیبی بود وفقط به خاطر موقعیت پایین مادی خونوادش واینکه برادرش معتاد بود خواستگار نداشت واگر هم داشت آقایون مطلقه ویا... میومدن براشون وهمون اشخاص هم برای این دختر خانم ناز میکردن ونمیخواستن
هفته پیش با یه آقا پسری ازدواج کرد که خیلی خیلی خوب هستن از هر نظر
پس توکلتون به خدا باشه وبا تمام وجود برای خدا زندگی کنید اجازه ندید افکار درگیرتون کنه.شما به نجابتتون ادامه بدید وتوکل کنید وتوسل به ائمه معصومین اگر خدا بخواد همه چی درست میشه

باسلام
از همه دوستانی که به سوالم پاسخ دادند بسیار ممنونم. و امیدوارم خدا بهتون اجر بده.
بعضی وقتا از دست خودم ناراحت میشم آخه من روانشناسم ولی گاهی خودم کم میارم.
بازم بسیار سپاسگزارم.

دوست محترمی که به خواستگاری دختری رفتید و ایشون از شما بیماریشون رو مخفی کردند. اول از همه شما باید با خودتان کنار بیایید و ببینید که آیا این بیماری با شرایطی که داره شما تا آخر می تونید در کنار خانوم باشید و خدای نکرده غر بزنید و خدای نکرده به ایشون نگید که شما مخفی کردید و از این حرفا. که اشتباه کردم اگه واقعاً توانایی و ظرفیت کنار اومدن با این مسئله رو دارید و خیلی ایشون رو دوست دارید و این مسئله روی دوست داشتن شما تاثیری نگذاشته مشکلی نداره. ولی اگه مردد هستید و نمی تونید این کار رو هرگز نکنید چون اینطوری هم به خودتون و هم به ایشون بد کردید. البته ایشون باید این قضیه توی جلسه سوم یا چهارم خودشون می گفتن. می تونید علت رو از ایشون جویا شید. ولی در تهایت تصمیم گیری شما منوط به ظرفیت وجودی و مهم تر از همه اعتقادی شما داره.
امیدوارم راه درست رو انتخاب کنید.
موفق باشید.

موضوع قفل شده است