چطوری به یک دختر مذهبی بگویم که بهش علاقه دارم؟

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چطوری به یک دختر مذهبی بگویم که بهش علاقه دارم؟

سلام به همه ی دوستان عزیز
راستش چند وقتیه تو برزخ گیر کردم،به یک دختر مذهبی علاقه مند شدم ،نمیدونم چظوری بهش بگم که میخوام باهاتون بیشتر آشنا بشم(واسه ازدواج )؟؟؟؟؟
از طریق پدر و مادرم هم نمیتونم اقدامی کنم،چون سال آخر دانشگام و کاری ندارم و سربازی هم دارم ،به همین خاطر پدرو مادرم قبول نمیکنن......
خواهشا کمکم کنید دوست ندارم طرفو از دست بدم....راجع ب ش هم تحقیق کردم،همه ازش تعریف میکنن....
دخترای مذهبی کمک کنن......

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما
راستش دختران به تعبير امام علي(ع) مثل گل و ريحان هستند و حساس. نمي دونيد چه طور به هم مي ريزند وقتي كسي سراغشون بياييد ولي ببيند اون نمي تواند تكيه گاه محكمي براش باشد و از همه بدتر وقتي كه با هزار اميد و آرزو به كسي دل بسته اند و بعد ببينند كه خانواده پسر به دلائل مختلفي مانع ازدواج پسرشان مي شوند و يا حتي به او نگاه مثبتي نخواهند داشت و حس مي كنند كه اين دختر بود كه پسرشان را شكار كرده است.
بنابراين چرا روزه شك دار بگيريم؟
چرا اول چاه نكنيم بعد منار را ندزديم؟
بهترين كار اين است كه ابتدا خانه را جاروب كنيم و بعد مهمان بطلبيم؛ يعني ابتدا با هر ترفند منطقي( با واسطه و بي واسطه ) والدين را راضي كنيد و رسما از او خواستگاري كنيد.
پيشنهاد مي كنم داستان شب تار جدايي را بخوانيد

شب تار جدايي

تأمل كنيم.
نقش مادر در انتخاب همسر؟
حدود ارتباط دختر و پسر؟
بايدها و نبايدهاي شغلي براي خانم‌ها؟
مگه عشق گناهه؟




حال که تنها شده ام می‌روی!



واله و رسوا شده ام می‌روی...

حال که غیر از تو ندارم کسی

این‌همه تنها شده ام می‌روی!

حال که چون پیکر سوزان شمع

شعله سراپا شده ام می‌روی!!!

حال که در وادی عشق و جنون

لاله‌ی صحرا شده ام می‌روی !!

حال که نادیده خریدار آن

گوهر یکتا شده‌ام می‌روی!

حال که در بحر تماشای تو

غرق تماشا شده‌ام می‌روی...

این‌همه رسوا تو مرا خواستی

حال که رسوا شده‌ام می‌روی...!!!

بخوانيد




[="Times New Roman"]سلام
انگار لینک شب تار جدایی به جایی وصل نیست.

pmp;485080 نوشت:
سلام به همه ی دوستان عزیز
راستش چند وقتیه تو برزخ گیر کردم،به یک دختر مذهبی علاقه مند شدم ،نمیدونم چظوری بهش بگم که میخوام باهاتون بیشتر آشنا بشم(واسه ازدواج )؟؟؟؟؟
از طریق پدر و مادرم هم نمیتونم اقدامی کنم،چون سال آخر دانشگام و کاری ندارم و سربازی هم دارم ،به همین خاطر پدرو مادرم قبول نمیکنن......
خواهشا کمکم کنید دوست ندارم طرفو از دست بدم....راجع ب ش هم تحقیق کردم،همه ازش تعریف میکنن....
دخترای مذهبی کمک کنن......

1- آدم ها 2 نوع هستند یا خجالت میکشن و به عشقشون نمیرسن .... یا خجالت رو کنار میزارن و به عشقشون میرسن ... پس تند تر تکلیف خجالت کشیدن رو مشخص کن .
2- در مورده خانواده ... اگر بابا مامانت پولدار هستن و میتونی خونه ای رو از سمته اونها تهیه کنی ... برات اجاره کنن ... یا اینکه پدر مادرت بهت خونه بدن ... به فکر ازدواج باش و سعی کن از دستش ندی ... در غیر اینصورت ... بهتره فکره ازدواج رو از سرت بندازی بیرون .
3- پدر و مادرها معمولا کسانی مانند شما رو درک نمیکنن ... در زمانه اونها .... خیلی دیر دختر و پسر ها بالغ میشدن ... همچنین پدر و مادرتون ممکن هست که زود ازدواج کرده باشن و معایب دیر ازدواج کردن رو ندونن و نتونن درکتون کنن ... پس بنابراین بدون رو دروایسی به باباتون همه چیز رو بگین ... بگین که تحمل کردنه خیلی چیزها براتون سخت شده و نیاز دارین تندتر ازدواج کنین . اگر درست و منطقی جلو برین ... اولش باهاتون مخالفت میکنه ... اما ذهن پدرتون درگیر میشه ... و شروع میکنه به درست کردن شرایط ... شما هم کاره خودتون رو بکنین ...
4- برای اینکه میخواین به اون دختر خانوم پیشنهاد ازدواج بدین ... معمولا این کار به همین سادگی نیست ... همینجوری برین ازش خواستگاری کنین .... ازتون میترسه ... و تندی پورت ها رو میبنده ... و حالت تدافعی به خودش میگیره ... پیشنهادم بهتون این هستش که باید کم کم بهشون نزدیک بشین ... مثلا وقتی درس های دانشگاه تموم میشه ... به آرامی در کنارشون قدم بردارین ...
5- سعی کنین یه کار..... براشون انجام بدین ... مثلا براشون یه جا نماز هدیه بخرین و بهشون بدین ...
6- حالا دیگه توپ رو انداختین تو زمینه اون ... باید وای سین ... کمی اجازه بدین که بازی های فکری کاره خودشون رو جلو ببرن و ایشون کمی رو شما فکر کنن .
7-خانوم ها عاشق این هستن که کسی ازشون خواستگاری کنه ... اگر کسی ازشون خواستگاری کنه ... با اینکه جوابشون "نه" باشه ... باز هم تو دلشون نسبت بهش احساس شدیدی پیدا میکنن ... هر چقدر هم که این احساس خواستن بیشتر باشه احساس علاقه ای که بهش پیدا میکنن بیشتر هست ... ازشون خواستگاری کنین ... و خودتون رو بسیار طالب نشون بدین ...
8- انشالله که بتونی بدستش بیاری .

باسلام
لطفابه صحبت کارشناس باتعمق بیشتری نگاه کنید.متاسفانه درصورت عدم حمایت خانواده ،برفرض که به آن خانم دسترسی پیداکنین(مثه اینکه واقعابه شماعلاقه مندبشه وحتی ازدواجی صورت بگیرد) ،همیشه ازبابت اینکه حس خواسته شدن (ازطرف خانواده)رابه اونداده ایدمغموم ودلشکسته است.ودرروابط آینده تون مطمئناتاثیرشایسته ای نداره. امیدوارم منظورمودرک کنید.

pmp;485080 نوشت:
نمیدونم چظوری بهش بگم که میخوام باهاتون بیشتر آشنا بشم(واسه ازدواج )؟؟؟؟؟
از طریق پدر و مادرم هم نمیتونم اقدامی کنم،چون سال آخر دانشگام و کاری ندارم و سربازی هم دارم ،به همین خاطر پدرو مادرم قبول نمیکنن......

با سلام

اگر ایشان واقعا مذهبی باشند تنها یک راه هست که بتوانید ایشان را راضی به ازدواج کنید و آن هم اقدام از طریق خانواده هست.

هر طور شده اول خانواده را راضی کنید و بعد شماره منزل دختر خانوم را گیر بیاورید تا مادرتان با خانواده ایشان صحبت کنند...
به نظرم خودتان وارد عمل نشوید چون کار را خراب تر میکنید!

همونطور که دوستان گفتن اول باید خوانوادتون راضی باشن! بر فرض که شما از دختر خواستگاری کردین و ایشون هم جوابشون مثبت بود اونوقت میخواین چی کار کنین؟ بعد یه مدت ممکنه دختر احساسی نسبت به شما پیدا کنه و خوب وابستگی و البته شما هم همینطور.
ولی برای سوالتون من به عنوان یه دختر مذهبی که خوب پسرایی بودن که به خودم گفتن , پیشنهاد میکنم برید حرفتونو بهشون بزنین یه موقع که تنها هستن.حالا اینجا مهم اینه که چی بگین و چه برخوردی داشته باشین.
ولی اگه خجالت میکشین و میترسین از اینکه جوابشون منفی باشه و باهاتون خوب برخورد نکنن به یه دختری که میشناسین و دوست ایشون هستن یا به یه پسری که دوستی یا همسری داره که باایشون دوستن این مسئله رو بگین و یه جوری اونا رو واسطه کنین که بپرسن از دختر مورد علاقتون که قصد ازدواج اینا دارن یا نه.(البته اون واسطه از شما هم یه ذره باید تعریف کنن پیششون:دی)

ولی اگه خوشتیپین و خوش چهره به نظر من بهتره رودر رو خوتون بهشون بگین! چون در وهله اول خصوصیات ظاهری هست که توجه یه نفر رو جلب میکنه.وقتی دارین باهاشون صحبت میکنین جحالتی نباشین ولی اینطوری هم نه که زل بزنین تو چشاش و درخواستتونو بگین.
و از قبلخودتون رو هم برای شنیدن جواب منفی اماده کنین ( اگه دختر از شما خوشش هم بیاد همون اول جواب مثبت نمیده!)که یه دفعه بعدش اشک تو چشاتون جمع نشه و بعدش دست و پاتونو گم کنین :ok:به شخصه از ادمای انقدر احساسی بدم میاد.

عشق ورزیدن به یک دختر چادری و مذهبی گناه کبیره و آیه قرآن عوض میشه.

اما ذره ذره آب شدن تو دریای مشکلات عاطفی حلال و کاری عادی میباشد.روزی 100 تا دیدن زولیخا تو محیط دانشگاه و بیرون کاری عادی شده.

حالا دنبال اینیم که آیا پدر و مادر راضی میشن که فرزندشون عاشق بشه یا نه؟؟

نفرنفر;487322 نوشت:
5- سعی کنین یه کار..... براشون انجام بدین ... مثلا براشون یه جا نماز هدیه بخرین و بهشون بدین

مطمئنید این راهکار برای یه دختر مذهبی مناسبه؟!!!!!!:Narahat az:

بهترین روش فرستادن یه واسطه است البته بعد از رضایت خانواده...:ok:
موفق باشید.

[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام

مي توانيد از يكي از اعضاي خانواده يا فاميل كه باهاشون صميمي تر هستين و جا افتاده و با تجربه هستن و شما رو درك مي كنند و خانواده شما ازش حرف شنوي دارند كمك بگيريد وباهاش در مورد مشكل و مسائلي كه سر راه ازدواجت هست صحبت كني. تا اولا خانواده شما رو راضي وكاملا مجاب كند سپس به خواستگاري برويد.

موفق باشيد:Gol:[/]

سلام با خانوا
دتون صحبت کنید که تا شما کاراتون روبراه میشه با خانوده ی دختر خانم صحبت کنن ونامزد بشید بعد که انشاءالله کارتون جفت وجور شدبرید زیر یه سقف.پیشاپیش مبارک:ok:

pmp;485080 نوشت:
راستش چند وقتیه تو برزخ گیر کردم،به یک دختر مذهبی علاقه مند شدم ،نمیدونم چظوری بهش بگم که میخوام باهاتون بیشتر آشنا بشم(واسه ازدواج )؟؟؟؟؟
از طریق پدر و مادرم هم نمیتونم اقدامی کنم،چون سال آخر دانشگام و کاری ندارم و سربازی هم دارم ،به همین خاطر پدرو مادرم قبول نمیکنن......
خواهشا کمکم کنید دوست ندارم طرفو از دست بدم....راجع ب ش هم تحقیق کردم،همه ازش تعریف میکنن....
شما یا شرایط ازدواج داری یا نداری.اگه داشته باشی با خانواده رسما و جدی میری خانه اشان و صحبت میکنید و همونجا اشنا میشین.اگر نداری هم که اشنا بشی باهاش که چی بشه؟وقتی نمیتونی باهاش ازدواج کنی؟مگه اینکه قصدت از اشنایی یه چیز دیگه باشه!

به والده ی محترمه بگید از فلانی خوشتون اومده....تا با خانواده ی دختر خانوم صحبت کنن و شرایط شمارو بگن....

اگه بتونن یه مدت صبر کنن تا شما مشکلاتت حل بشه ( البته به شرطی که خود دختر خانوم و خانواده اش تحقیقاتشون در مورد شما نتیجه ی مثبت داد.... شاید اصلا خود دختر گفت نه از قیافه ی این اقا خوشم نمیاد... حتی اگه پول و کار و سرمایه و اخلاقم داشته باشه )

اونوقت ای یار مبارک باد کنین....یه وخ خودتون پیش قدم نشید برید با دختره حرف بزنید وقتی شرایط ازدواجم ندارید....

با این کار فقط گند میزنید:ok:


تظاهر به مذهبي بودن كيفيت انساني را تغيير نميدهد بلكه خواص انساني را ميپوشاند

1- تا بحث كار را روشن نكرده ايد گرايش براي ازدواج طبيعي ولي اشتباه است
2- اگر به قول اصفهانيها ميخواهيد سنگ را روي بافه بگذاريد و خيلي عجله داريد و نصيحت بالا را قبول نداريد و ميخواهيد اعصاب طرفتان را هم بهم بريزيد از يك معتمد بخواهيد از طرف شما آمادگي ايشون براي ازدواج را بسنجد و اگر جواب مثبت گرفتيد با خانواده براي خواستگاري اقدام كنيد

pmp;485080 نوشت:
از طریق پدر و مادرم هم نمیتونم اقدامی کنم،چون سال آخر دانشگام و کاری ندارم و سربازی هم دارم ،به همین خاطر پدرو مادرم قبول نمیکنن......

مث که تنها چیزی که داری علاقست!!وقتی بی کاری پدرو مادرت بیان حواستگاری چی بگن!!؟هیچ ادم عاقلی اینجوری نمیره خواستگاری هیچ ادم عاقلی هم این جوری دختر به کسی نمیده.
اگر واقعا زودتر میخوای به نتیجه برسی یه کم جنم به خرج بده کار پیدا کن...

دست همگی دوستان درد نکنه

کارم حل شد....باهاش صحبت کردم .....
خیلی منطقی برخورد کرد.......

ببین أخوی...میدونم خیلی سخته...اما اگر دختره واقعا مذهبی باشه قبول نمیکنه که بدون در جریان قرار دادن خانواده با شما اشنا بشه....
با خانوادت صحبت کن...بهشون بگو میدونی که الان شرایط ازدواج نداری...اما میترسی دختره از دستت بپره...پس تا زمان فراهم شدن شرایط...این دختره رو هر جور که خودشون صلاح میدونن برات حفظ کنن...
بنظرم این عقلانی تره

گیریم پدر و مادرم قبول کردن،پدر و مادر طرف قبول نمیکنن که دخترشون چند سال با یه پسر باشه تا شرایطش جور بشه.....(که همینطورم شد....)

pari114sa;489124 نوشت:
ببین أخوی...میدونم خیلی سخته...اما اگر دختره واقعا مذهبی باشه قبول نمیکنه که بدون در جریان قرار دادن خانواده با شما اشنا بشه....
با خانوادت صحبت کن...بهشون بگو میدونی که الان شرایط ازدواج نداری...اما میترسی دختره از دستت بپره...پس تا زمان فراهم شدن شرایط...این دختره رو هر جور که خودشون صلاح میدونن برات حفظ کنن...
بنظرم این عقلانی تره

گیریم پدر و مادرم قبول کردن،پدر و مادر طرف قبول نمیکنن که دخترشون چند سال با یه پسر باشه تا شرایطش جور بشه.....(که همینطورم شده...)

نفرنفر;487322 نوشت:
- سعی کنین یه کار..... براشون انجام بدین ... مثلا براشون یه جا نماز هدیه بخرین و بهشون بدین ...

این کار صحیح نیست.
تا خانواده‌ها راضی نباشند راه به جایی نمی‌برید
با مادر یا پدرتان در مورد نیاز به ازدواج صحبت کنید و اینکه شما را تا مدتی پشتیبانی مالی بکنند
البته باید جربزه‌ی کار داشته باشید... مثلا اگر با مدرک کار پیدا نکردید به سراغ کارهای دیگر بروید و در خواستگاری هم اینرا به خانواده طرف بگویید
کار حین تحصیل با واحد کمتر هم یک گرینه است... مثلا کار در تاکسی تلفنی.
بعد از هر نماز از خدا بخواهید که ذهن والدین شما و آن دختر را آماده کند
به آنها بگویید مدتی در عقد، مدتی بدون فرزند و .... تا انشاءالله با تلاش و توکل وعده خدا عملیاتی شود

موفق باشید

دوست عزیز شما هم مثل اون ادم مذهبی باش نه جرف که معلومه بدش میاد:Gol:

بنده خدا...;489270 نوشت:
دوست عزیز شما هم مثل اون ادم مذهبی باش نه جرف که معلومه بدش میاد:Gol:

من حرف این دوستمون رو تایید میکنم ...
شما همش سرت رو بنداز پایین .... اون دختر خانوم هم سرش رو بندازه پایین ...
همش دعا کنین ... همش دعا کنین ... اصلا هم جلف بازی در نیار ... سنگین باش ... یه پاره آجر هم بنداز تو جیبت ...
بعدش خدا خودش شما دو تا رو به هم میرسونه ...

چــــــــــــــــــــــــــــند سال؟؟؟ چرا؟؟؟
یعنی نمیتونی تو۲ سال خودتونو جمع و جور کنی؟؟؟؟؟
پس بیخیالش شو...حتما قسمتت نیست
ایشالا یه مورد مناسب پیدا کنی!

موضوع قفل شده است