جمع بندی چرا حضرت عیسی (ع) باید بدون پدر باشد؟

تب‌های اولیه

60 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا حضرت عیسی (ع) باید بدون پدر باشد؟

[="Tahoma"][="Indigo"]بسم الله الرحمن الرحیم

به دلیل حکمت الهی
این سوال پیش می آید که:
چه لزومی داشت که بعد از حضرت آدم یک انسان دیگر هم بدون پدر متولد شود؟
سوال دیگر اینکه:
تولد عضرت عیسی (ع) بر خلاف حضرت آدم، به وسیله ی یک مادر صورت گرفت پس آیا تولد ایشان عینا مانند حضرت آدم بوده است؟[/][/]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد رئوف

مشکات;483816 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

به دلیل حکمت الهی
این سوال پیش می آید که:
چه لزومی داشت که بعد از حضرت آدم یک انسان دیگر هم بدون پدر متولد شود؟
سوال دیگر اینکه:
تولد عضرت عیسی (ع) بر خلاف حضرت آدم، به وسیله ی یک مادر صورت گرفت پس آیا تولد ایشان عینا مانند حضرت آدم بوده است؟



با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- همان طور که شما نیز اشاره کردید، خداوند حکیم است و افعال او همگی دارای حکمت هستند، بنابراین حتی اگر در مسئله ای حکمت امری بر ما معلوم نباشد، نمی توانیم اصل حکیمانه بودن آن را زیر سوال ببریم. ما باید تلاش کنیم که به درک بیشتر و عمیق تری از حکمت الهی برسیم.

- در مورد تولد حضرت عیسی(ع) باید به این مسئله توجه کرد که اصل تولد ایشان در شرایطی که حضرت مریم (س) همسری نداشتند، معجزه ای بود که نشانگر ویژگی خاص فرزندی که به دنیا آمده است بود. و از این جهت توجه مردمان آن زمان به این کودک و ویژگی خاص او جلب شد. همچنین اینکه حضرت عیسی (ع) در گهواره با مردمان سخن گفت، دلیل دیگری بر حقانیت او بود.
مجموع این معجزات، نشانه ای بود برای مردم که حقانیت پیام حضرت عیسی را دریابند.

- تولد حضرت عیسی از این جهت که ایشان پدری نداشتند، مانند حضرت آدم است و البته این تفاوت وجود دارد که حضرت عیسی مادر داشتند ولی در مورد حضرت آدم چنین نبوده است.

موفق باشید

[="Tahoma"][="Indigo"]

رئوف;484195 نوشت:
تولد حضرت عیسی از این جهت که ایشان پدری نداشتند، مانند حضرت آدم است و البته این تفاوت وجود دارد که حضرت عیسی مادر داشتند ولی در مورد حضرت آدم چنین نبوده است.

پس اینکه در قران میگوید تولد عضرت عیسی (ع) مانند حضرت آدم است یعنی چه؟[/]

مشکات;486804 نوشت:

پس اینکه در قران میگوید تولد عضرت عیسی (ع) مانند حضرت آدم است یعنی چه؟



با سلام خدمت شما دوست گرامی

وجه شباهت تولد حضرت عیسی و حضرت آدم در این است که هر دو پدر نداشتند.

اما نکته ای که باید مورد توجه باشد این است که عده ای ولادت حضرت عیسی را که بدون داشتن پدر بود، انکار می کردند. در قرآن می فرماید که ولادت حضرت عیسی مانند ولادت حضرت آدم است و همچنان که آدم (ع) بدون پدر متولد شد، پس امکان آن وجود دارد که حضرت عیسی نیز بدون پدر متولد شود. این در حالی است که حضرت عیسی حداقل مادر داشت در حالیکه حضرت آدم حتی مادر نیز نداشت و اگر به چشم ظاهر بنگریم، باید خلقتش دشوارتر باشد. بنابراین هنگامی که خداوند چنین خلقتی در مورد حضرت آدم انجام داده است، خلقت حضرت عیسی (که از لحاظ داشتن مادر، آسان تر نیز به نظر می رسد ) استبعادی ندارد.

موفق باشید

بانو مریم هم پدر و هم مادر عیسی بوده اند و از این رو حضرت الله عیسی را پسر مریم خطاب می کنند.

مشکات;486804 نوشت:

پس اینکه در قران میگوید تولد عضرت عیسی (ع) مانند حضرت آدم است یعنی چه؟

این تمثیل قرآن هم پاسخی به یهودیانی است که تهمت همبستر شدن حضرت مریم(س) با یوسف نجار و به دنیا آوردن حضرت عیسی(ع) را می زدند و هم پاسخی به مسیحیان است که به خاطر ولادت ویژۀ ایشان، معتقد به الوهیت ایشان هستند. می بینیم که حضرت آدم(ع) بدون هیچ پدر و مادری به دنیا آمد پس نیازی نبود مادرش با مرد دیگری همبستر شود و در عین حال با این حالت ویژه از ولادت، فقط یک انسان بود و نه چیزی بیشتر.

NIMA96;500667 نوشت:
امروزه نيز گرايش مسلمانان به عيسي مسيح و مسيحيت بيشتر شده و به او ايمان مي آورند
البته برخي از يهوديان گفته اند كه عيسي مسيح در طويله و در اثر تجاوز چند نفر به دنيا آمده اند، امّا اين مسئله درست نيست
منابع ديگر هم يوسف نجار را پدر ايشان خوانده اند

ابداً اینطور نیست. اتفاقاً گرایش به اسلام در بین مسیحیان بسیار بیشتر است، تا جایی که مسیحیان در غرب به ضرب اسلامهراسی و لجن پرانی به حضرت محمّد(ص) و قرآن کریم، مانع این امر می شوند. در ایران و کشورهای جهان سوم مبلغین مسیحی یک سری امدادها به افراد آسیب دیده می رسانند و بعد می گویند بهبود وضعیت شما به خاطر مسیح است! آن فرد ساده لوح هم با خود می گوید اگر اسلام بهتر بود، چرا مسلمانها به من کمک نکردند و با این دلیل احمقانه، مسیحی می شود!!

ولی در غرب، مسلمانان بر پایه ی برهان و دلایل عقلی با مسیحیان به بحث می نشینند و همه سال تعداد زیادی به اسلام می گروند و بخشی از بودجه ی کلیسا در غرب صرف بازگشت مسیحیان سابق به مسیحیت می گردد، که البته در بسیاری موارد نیز ناموفق هستند.

لازم به ذکر است، که اسلام بیشترین رشد را در بین ادیان جهان داراست.

[="Microsoft Sans Serif"]درود :Gol:

تنها خدا و عارفان بالله، می‌توانند دلیل‌ اینکه چرا خدا، چنان کار را کرده است و چرا در قرآن، آیه‌ای آمده است که به ظاهر، برای مردم ساده زیبنده نیست، آمده است را، دریابند.
از داستان حضرت عیسی، نکته‌های بسیاری را عارفان گرفته‌اند و این خود دلیل بزرگی است تا خدا پیامبری را اینگونه هستی ببخشد، تا مردم (= عارفان و نه مردم ساده) از زاده شدن رمزآلود این پیامبر، نکته‌ها و آموزه‌های فراوانی را دریابند که برای دریافتن این نکته‌ها، باید به نوشتارهای عرفانی، مراجعه کرد.

یک احتمال:
ژنهای عیسی از پدری (شاید متعلق به زمانهای دیگر) به مریم (و بدون استفاده از راه متداول انتقال) منتقل شده است. پدری هم که عیسی از او صحبت می کرده یا اینکه عیسی "پسر انسان" خوانده می شود به این دلیل است.

aminj;500689 نوشت:
ژنهای عیسی از پدری (شاید متعلق به زمانهای دیگر) به مریم (و بدون استفاده از راه متداول انتقال) منتقل شده است

سلام.چه راه دیگری هست؟

گرده افشانی؟

با سلام خدمت شما دوستان گرامی

از تمام دوستان گرامی خواستارم که در تنها در چارچوب بحث اصلی، به بیان نظرات خود بپردازند و از مطرح کردن مباحثی که ربطی به بحث ندارد، خودداری کنند.

موفق باشید

B-neshan;500715 نوشت:
سلام.چه راه دیگری هست؟

گرده افشانی؟

"و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا"
همین الان هم بشر می تواند فردی را بدون پدر تولید کند.

NIMA96;500680 نوشت:
اطلاعات شما درست نيست
در منابع معتبر اينگونه آمده، و رشد مسلمانان در غرب فقط به خاطر زاد و ولد بيشتر مسلمانان مهاجر و نسل هاي اول مسلمانان غرب هست
در اين باره بيشتر تحقيق كنيد
و اينكه شما مي گوييد كليسا كلي پول عليه اسلام صرف مي كند، كاملاً غلط است
مسئله ي دين و ايمان در غرب خيلي وقت است كه حل شده
و اگه اونا بخوان كلاً جلوي اسلام رو بگيرن، مي تونن مثل مسلمون ها رفتار كنن، يعني بيان و اديان ديگه رو ممنوع كنن و با افرادي كه اسلام آوردند به بدترين شكل ممكن رفتار كنن (كاري كه مسلمون ها انجام ميدن با ديگران) و اين امكان رو هم دارن ولي آزاد گذاشتند و كاري ندارن
حتماً در اين باره تحقيق كنيد

اطلاعات خود شما درست نیست. تحریفگری کار امروز و دیروز مخالفیم اسلام نبوده، نیست و نخواهد بود.

سایتهای به اصطلاح شما معتبر، تحریفگران بزرگ حقیقت هستند و سعی می کنند با تلقین دروغین عامل مهاجرت و زاد ولد دانستن رشد اسلام، حقیقت را انکار کنند. ما با حرفهای این سایتهای بی اعتبار و مغرض دلسرد نخواهیم شد.

شما خیلی راحت در بخش ویدئوی گوگل می توانید با سرچ Convert to islam دهها و بلکه صدها و هزاران و میلیونها مصاحبه با موضوعیت رهیافتگان به اسلام بیابید. حتی اگر Convert to shia را سرچ با موارد بسیار زیاد رهیافتگان به تشیع روبرو می شوید. بفرمایید سرچ کنید:

https://www.google.com/#q=convert+to+islam&safe=off&tbm=vid

این صفحه مدعی است که تقریباً ۱۴٬۶۰۰٬۰۰۰ نتیجه برای این سرچ در اختیار دارد. اینم عکسش:



خود کلیسا معترف است که پول صرف مقابله با اسلام می کند و به این مسئله افتخار هم می کند! بعد شما بفرمایید که این غلط است! باعث تأسف است، تحریفگران حتی از حرفهای سران کلیسا نیز اطلاع ندارند! از دید کلیسا اسلام یک دین شیطانی است که مقابله با آن، عین خدمت به مسیح است. بعد چیزی که کلیسا با افتخار آنرا اعلام می کند، و علیه اسلام کتاب می نویسد و این همه مبلغینش را علیه اسلام تقویت می کند، را شما کاملاً غلط بخوان! مشکلی نیست! با غلط خواندن تحریفگران، چیزی غلط نمی شود.

مسئله ی دین در غرب برای افراد فراری از دین حل شده است، و همچنان هم بحث بر سر دین، یکی از داغترین بحثهاست. افراد بیدین و بیخدا، همیشه توهم خودکثیربینی داشته، دارند و خواهند داشت. مربوط به امروز هم نیست، در قدیم هم آنقدر اینگونه بوده اند که مثل شده است: کافر همه را به کیش خود پندارد. حال ما باید مانند آنها دچار توهم شویم؟ خب من که حاضر نیستم متوهم باشم. همین الان شما به سایتهای غربیها در مورد مسیحیت، یهودیت و سایر ادیان بروید و ببینید با شور و شوقی بحثها و تبادل نظر دینی ادامه دارد. ولی کافر چون همه را به کیش خود می پندارد، گمان می برد که همه مثل خودش هستند و مسئله دین برایشان حل شده است!

اما در مورد ممنوع کردن سایر ادیان، کلیسا تا روزی که قدرت را در غرب در دست داشت، این کار رو کرد، ولی امروزه دیگه حتی قدرت نداره که بگه سقط جنین گناهه! همین دو سال پیش بود که طبق گزارش یکی از سایتهای مسیحی، زنان فمنیست در برابر فشارهای کلیسای ارتدوکس برای سختگیری در سقط جنین، به مقابل کلیسای کیف رفتند، و لخت شدند و سپس وارد کلیسا شدند و ناقوس کلیسا را نیز به صدا در آوردند!! بعد حالا شما میگی اونها امکان گرفتن جلوی مسلمونا رو دارن؟ البته ادعا کار سختی نیست! کلیسا اگر زورش می رسید حداقل جلوی این همه اهانت به مسیح در فیلم و سریال و مجله و کاریکاتور رو می گرفت.

اما مسلمانان سایر دینها را ممنوع نکرده اند. بدبختی دشمنان اسلام این است که همیشه بر اساس اوهام و توهمات خودشان به اسلام می نگرند! این هم مثل توهم اعدام مرتد است! سایر ادیان ممنوع نیستند، بلکه تبلیغ آنها بین عوام ممنوع است. ما حاضریم با آنها به مناظره بنشینیم و مردم نیز حرف دو طرف را بشنوند و خود تصمیم بگیرند. اینهمه تحریف نکن جانم! اگر دین نداری اقلاً انسانیت داشته باش. در مدینه فاضله ی شما، تروریسم حق وجود داره؟ فاشیم حق وجود داره؟ آنتی سمیتیسم حق وجود داره؟ حاضر هستید با متفکرین این اندیشه ها به مناظره بشینید؟ شما خودتون با هر ایسمی مخالفید، قلع و قمعش می کنید، حالا به ما که می رسید ناراحتید که چرا اجازه ی تبلیغ به اونها نمی دیم، تازه مدعی هستید اونها رو ممنوع کردیم؟ خجالت بکشید و اینقدر دروغ نبافید.

دوستان تا حالا از خودتون پرسیدید چی میشه که بعضیا فریبِ دشمنان اسلامو می خورن؟ چون درست مغالطات و سفسطه هاشونو تشخیص نمی دن! بدترین دشمن برای دشمنان اسلام، علم منطق است که پته هایشان را روی آب می ریزد!

بیایید با علم منطق، به فرمایشات این آقا نگاه کنیم:

NIMA96;500933 نوشت:
خودت بهتر از من ميدوني داري چه مغلطه هايي مي كني

این فرمایش را علم منطق، در ردیف مغالطه ای به نام مغالطه ی "این مغالطه بود" دسته بندی می کند. فرد مغالطه گر، برای اینکه حرف حق را نپذیرد، خیلی راحت می گوید مغالطه کردی! علم منطق، به خوبی روشن می کند که این سخن، برای فرار از پذیرش حقیقت بوده، و مدعی باید نشان بدهد که کجای سخن گوینده، مغالطه بوده است.

مغالطه ی دیگری که این فرد به کار برده است، مغالطه ی "تلقین" است: می گوید خودت بهتر می دانی چه مغالطه هایی می کنی، تا مخاطب ناآگاه گمان کند که طرف مقابلش، مغالطه کرده و حتی خودش هم به مغالطه بودن سخنش واقف است!!! ایشان فراموش کرده است که افرادی که با این تلقینات فریب می خورند، امثال خودِ ایشان هستند، و لاغیر!

NIMA96;500933 نوشت:

براي همه ي چيز هايي كه نوشتي جواب دارم...
امّا اين سايت....بالأخره قدرت براي شماست و زور داريد

اینجا مرتکب مغالطه ی "مظلونمایی" یا "جلب ترحم" می شود. می خواهد مخاطب ناآگاه با خودش بگوید: آخِی! این طفلی جواب داره که بده ولی از زور و قدرت اینا می ترسه! اگر در این سایت آزادی بیان نداری نازنین، که خب پس بیخود می کنی که اینجا حرف می زنی. بنده در سایتهای اسلامستیزان که می دانم با اهرم قدرت مانع سخن ما مسلمین می شوند، مانند سایت دف... هرگز ثبت نام نمی کنم، چه رسد که بحث کنم. شما که معتقدی اینجا سانسور می شوی، پس اینجا چیزی ننویس تا بعد نخواهی با مظلومنمایی بی منطق بودن خودت را مخفی نمایی.

NIMA96;500933 نوشت:

بي خيال
فقط يادتون باشه :
بدترين كور، كوري بود كه نميخواست ببيند


بله! این هم یک بازگشت جانانه به مغالطه ی "تلقین". باز هم ایشان سعی کرده به مخاطب ناآگاه تلقین کند که بنده نمی خواهم حقیقت را ببینم! در حالی که این خود اوست که سعی می کند در زیر پوشش مغالطاتی که نام بردیم، فرار خود از دیدن حقیقت را پوشش بدهد.

باز هم از مخالفین دعوت می کنیم اگر در خود یارای بحث و گفتگو می بینن، بدون مغالطه و مظلونمایی و تلقین و اینجور سفسطه ها، به بحث منطقی بپردازند.

NIMA96;500667 نوشت:

البته برخي از يهوديان گفته اند كه عيسي مسيح... (بدلیل زشتی کلمات حذف گردید)، امّا اين مسئله درست نيست
منابع ديگر هم يوسف نجار را پدر ايشان خوانده اند

آیا شما به عنوان مدافع حضرت عیسی و یک شخصی مسیحی می توانید اثبات طهارت ولادت ایشون رو با استفاده از انجیل بکنید؟

اگر قرآن نبود و ولادت اعجاز گونه ی حضرت را بیان نمی کرد, شما هیچ کاری نمی توانستید بکنید

kazmo885;500938 نوشت:
آیا شما به عنوان مدافع حضرت عیسی و یک شخصی مسیحی می توانید اثبات طهارت ولادت ایشون رو با استفاده از انجیل بکنید؟

اگر قرآن نبود و ولادت اعجاز گونه ی حضرت را بیان نمی کرد, شما هیچ کاری نمی توانستید بکنید

سلام کزمو جان! از شما یک پیشزمینه منفی در ذهن من هست که نمی دانم علتش چیست! امیدوارم بی دلیل باشد و رفع شود.

فرمایش شما قدری متعصبانه است. در روایت انجیل مسیحیان نیز حضرت مریم، محکوم نمی شود. تنها کسی که به حضرت مریم شک می کند، شوهر او یوسف نجار است که وقتی می بیند همسرش باردار شده است، نظر به اینکه تا آن زمان با او همبستر نشده بود، به او شک می کند. در اینجا طبق روایت انجیل، فرشته ای بر یوسف، ظاهر می شود و به او اطمینان می دهد که زنش پاکدامن است و این امر از سوی خداست. ولادت اعجاز گونه ی حضرت عیسی در انجیل مسیحیان نیز ذکر شده است، و طول و تفصیل بسیار زیاد در انجیل لوقا بیان گشته است. پس گمان نکنید آنها برای اثبات طهارت این ولادت، محتاج نزول قرآن بودند.

سوالی از کارشناس محترم تاپیک دارم
با عرض سلام
مردم آن زمان چگونه باورکردند که مریم مقدس پاکدامن هست و این بچه ناشی از نزدیکی با مرد خاصی نمیباشد؟

با سلام.

muiacir;500949 نوشت:
سوالی از کارشناس محترم تاپیک دارم
با عرض سلام
مردم آن زمان چگونه باورکردند که مریم مقدس پاکدامن هست و این بچه ناشی از نزدیکی با مرد خاصی نمیباشد؟

شما از کارشناس پرسیدید، ولی بنده هم پاسخ رو عرض می کنم.

بستگی داره از منظر چه دینی بپرسید. از دید اسلام، طفل در گهواره سخن گفت و شهادت به طهارت مادرش داد. از دید مسیحیت، مردم گمان می کردند که عیسی پسر یوسف و مریم است و لذا شکی در پاکدامی مریم مقدس نداشتند. چون یوسف شوهر مریم بود.

مسلمان ایرانی;500950 نوشت:
با سلام.

شما از کارشناس پرسیدید، ولی بنده هم پاسخ رو عرض می کنم.

بستگی داره از منظر چه دینی بپرسید. از دید اسلام، طفل در گهواره سخن گفت و شهادت به طهارت مادرش داد. از دید مسیحیت، مردم گمان می کردند که عیسی پسر یوسف و مریم است و لذا شکی در پاکدامی مریم مقدس نداشتند. چون یوسف شوهر مریم بود.

ممنون
از دید مسیحیت و اسلام ، هردو معتقد هستند که پس چه علتی باعث شد مسیح بدون پدر باشه؟همون سوال اول تاپیک

مسلمان ایرانی;500950 نوشت:
با سلام.

شما از کارشناس پرسیدید، ولی بنده هم پاسخ رو عرض می کنم.

بستگی داره از منظر چه دینی بپرسید. از دید اسلام، طفل در گهواره سخن گفت و شهادت به طهارت مادرش داد. از دید مسیحیت، مردم گمان می کردند که عیسی پسر یوسف و مریم است و لذا شکی در پاکدامی مریم مقدس نداشتند. چون یوسف شوهر مریم بود.

ممنون
از دید مسیحیت و اسلام ، هردو معتقد هستند که پس چه علتی باعث شد مسیح بدون پدر باشه؟همون سوال اول تاپیک

NIMA96;500957 نوشت:
باشه، اصلاً من غلط كردم كه به اين سايت سر زدم
ديگه نميام

و باز هم مغالطه ی "مظلونمایی" یا "جلب ترحم"! عزیزم، استدلال بیار، با مظلونمایی به جایی نمی رسیا!

muiacir;500956 نوشت:
ممنون
از دید مسیحیت و اسلام ، هردو معتقد هستند که پس چه علتی باعث شد مسیح بدون پدر باشه؟همون سوال اول تاپیک

مسیحیت و اسلام هر دو به پاکی و باکرگی حضرت مریم معتقد هستند. بر سر بدون پدر بودن مسیح با هم موافق نیستند.

همونطور که گفته شد در ابتدای تاپیک، حکمت بسیاری از اعمال خدا برای ما آشکار نیست. میشه یک حکمتهایی رو یافت، ولی اونها فرضیه هستن. قرآن می گه مسیح و مادرش را نشانه هایی برای مردم قرار دادیم. در مسیح شناسی مسیحی-تثلیثی، چون عیسی مولود از خداست، خدا پدر اوست و مسیح در اصل بدون پدر نیست، بلکه پدر او خداست، خدا خود به شکل روح القدس بر مریم نازل می شود، و به خواستِ او مریم باردار می گردد. پس در مسیحیت، عیسی پدر داشت، و پدرش خدا بود.

مسلمان ایرانی;500941 نوشت:
سلام کزمو جان! از شما یک پیشزمینه منفی در ذهن من هست که نمی دانم علتش چیست! امیدوارم بی دلیل باشد و رفع شود.

فرمایش شما قدری متعصبانه است. در روایت انجیل مسیحیان نیز حضرت مریم، محکوم نمی شود. تنها کسی که به حضرت مریم شک می کند، شوهر او یوسف نجار است که وقتی می بیند همسرش باردار شده است، نظر به اینکه تا آن زمان با او همبستر نشده بود، به او شک می کند. در اینجا طبق روایت انجیل، فرشته ای بر یوسف، ظاهر می شود و به او اطمینان می دهد که زنش پاکدامن است و این امر از سوی خداست. ولادت اعجاز گونه ی حضرت عیسی در انجیل مسیحیان نیز ذکر شده است، و طول و تفصیل بسیار زیاد در انجیل لوقا بیان گشته است. پس گمان نکنید آنها برای اثبات طهارت این ولادت، محتاج نزول قرآن بودند.

اولا سلام علیکم؛
اما بعد؛

ما رسم نداریم و اینگونه از اهل بیت یاد نگرفتیم اولا بدگمان باشیم و امید داشته باشیم به رفع گمان. "یا ایها الذین آمنوا الجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم"

اما در مورد ولادت پاک حضرت عیسی؛ اولا لطف بفرمایید برای افزایش اطلاعات بنده متن ای وقایع رو از انجیل با آدرس بدهید, ممنون.
ثانیا, نظر بنده ناظر به این بود که خود مسیحیان و خود یهودیان به این اعتراف دارند که نویسنده ی این ابواب و کتب حضرت مسیح نیست و بارها در تاریخ به این مطلب اعتراف داشند و با اندکی توجه این مطلب حاصل می شود. اگر قرآن هم چنین ادعایی و تحدی ای نداشت و عصمتش اثبات نمی شد باز هم جا برای مناقشه در ولادت حضرت بود.

kazmo885;500975 نوشت:
اولا سلام علیکم؛
اما بعد؛

ما رسم نداریم و اینگونه از اهل بیت یاد نگرفتیم اولا بدگمان باشیم و امید داشته باشیم به رفع گمان. "یا ایها الذین آمنوا الجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم"

اما در مورد ولادت پاک حضرت عیسی؛ اولا لطف بفرمایید برای افزایش اطلاعات بنده متن ای وقایع رو از انجیل با آدرس بدهید, ممنون.
ثانیا, نظر بنده ناظر به این بود که خود مسیحیان و خود یهودیان به این اعتراف دارند که نویسنده ی این ابواب و کتب حضرت مسیح نیست و بارها در تاریخ به این مطلب اعتراف داشند و با اندکی توجه این مطلب حاصل می شود. اگر قرآن هم چنین ادعایی و تحدی ای نداشت و عصمتش اثبات نمی شد باز هم جا برای مناقشه در ولادت حضرت بود.



علیکم السلام

نگفتم سوءظن و بدگمانی دارم. گفتم یک پیشزمینه بد در ذهنم دارم که نمی دانم منشأ آن در چیست. اصلاً شاید منشأ آن یک شباهت اسمی باشد! به هر حال!

اینکه سند مکتوبی از مسیح در دست نیست که حرفی در آن نیست! اناجیل اربعه و سایر بخشهای کانن عهد جدید را گروهی از مسیحیان اوّلیه نگاشته اند.

از باب اوّل و دوم انجیل لوقا، برای شما مستند می آورم:

«پیشگویی تولد یحیای تعمیددهنده
۵در زمان هیرودیس، پادشاه یهودیه، کاهنی می‌زیست، زکریا نام. او از کاهنان گروه اَبیّا بود. همسرش اِلیزابِت نیز از تبار هارونِ کاهن بود.۶هر دو در نظر خدا پارسا بودند و مطابق همۀ احکام و فرایض خداوند بی‌عیب رفتار می‌کردند.۷امّا ایشان را فرزندی نبود، زیرا اِلیزابِت نازا بود و هر دو سالخورده بودند.
۸یک بار که نوبتِ خدمت گروه زکریا بود، و او در پیشگاه خدا کهانت می‌کرد،۹بنا‌به رسم کاهنان، قرعۀ دخول به قدسِ معبدِ خداوند و سوزاندن بخور به نام وی افتاد.۱۰در زمان سوزاندن بخور، تمام جماعتْ بیرون سرگرم دعا بودند۱۱که ناگاه فرشتۀ خداوند، ایستاده بر جانب راست بخورسوز، بر زکریا ظاهر شد.۱۲زکریا با دیدن او، بهت‌زده شد و ترس وجودش را فراگرفت.۱۳امّا فرشته به او گفت: «ای زکریا، مترس! دعای تو مستجاب شده است. همسرت اِلیزابِت برای تو پسری خواهد زایید که باید نامش را یحیی بگذاری.۱۴تو سرشار از شادی و خوشی خواهی شد، و بسیاری نیز از میلاد او شادمان خواهند گردید،۱۵زیرا در نظر خداوند بزرگ خواهد بود. یحیی نباید هرگز به شراب یا دیگر مُسکِرات لب زند. حتی از شکم مادر، پر از روح‌القدس خواهد بود،۱۶و بسیاری از قوم اسرائیل را به‌سوی خداوند، خدای ایشان باز‌خواهد گردانید.۱۷او به روح و قدرت الیاس، پیشاپیش خداوند خواهد آمد تا دل پدران را به‌سوی فرزندان، و عاصیان را به‌سوی حکمت پارسایان بگرداند، تا قومی آماده برای خداوند فراهم سازد.»۱۸زکریا از فرشته پرسید: «این را از کجا بدانم؟ من مردی پیرم و همسرم نیز سالخورده است.»۱۹فرشته پاسخ داد: «من جبرائیلم که در حضور خدا می‌ایستم. اکنون فرستاده شده‌ام تا با تو سخن گویم و این بشارت را به تو رسانم.۲۰اینک لال خواهی شد و تا روز وقوع این امر، یارای سخن‌گفتن نخواهی داشت، زیرا سخنان مرا که در زمان مقرر به حقیقت خواهد پیوست، باور نکردی.»
۲۱در این میان، جماعت منتظر زکریا بودند و حیران از طول توقف او در قدس.۲۲چون بیرون آمد، نمی‌توانست با مردم سخن گوید. پس دریافتند رؤیایی در قدس دیده است، زیرا تنها ایما و اشاره می‌کرد و توان سخنگفتن نداشت.۲۳زکریا پس از پایان نوبت خدمتش، به خانۀ خود بازگشت.
۲۴چندی بعد، همسرش اِلیزابِت آبستن شد و پنج ماه خانه‌نشینی اختیار کرد.۲۵اِلیزابِت می‌گفت: «خداوند برایم چنین کرده است. او در این روزها لطف خود را شامل حال من ساخته و آنچه را نزد مردم مرا مایۀ ننگ بود، برداشته است.»
پیشگویی تولد عیسی
۲۶در ماه ششم، جبرائیل فرشته از جانب خدا به شهری در جلیل فرستاده شد که ناصره نام داشت،۲۷تا نزد باکره‌ای مریم نام برود. مریم نامزد مردی بود، یوسف نام، از خاندان داوود.۲۸فرشته نزد او رفت و گفت: «سلام بر تو، ای که بسیار مورد لطفی. خداوند با توست.»۲۹مریم با شنیدن سخنان او پریشان شد و با خود اندیشید که این چگونه سلامی است.۳۰امّا فرشته وی را گفت: «ای مریم، مترس! لطف بسیار خدا شامل حال تو شده است.۳۱اینک آبستن شده، پسری خواهی زایید که باید نامش را عیسی بگذاری.۳۲او بزرگ خواهد بود و پسر خدای متعال خوانده خواهد شد. خداوندْ خدا تخت پادشاهی جَدّش داوود را به او عطا خواهد فرمود.۳۳او تا ابد بر خاندان یعقوب سلطنت خواهد کرد و پادشاهی او را هرگز زوالی نخواهد بود.»۳۴مریم از فرشته پرسید: «این چگونه ممکن است، زیرا من با مردی نبوده‌ام؟»۳۵فرشته پاسخ داد: «روح‌القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند. از این‌رو، آن مولودْ مقدّس و پسر خدا خوانده خواهد شد.۳۶اینک اِلیزابِت نیز که از خویشان توست، در سن پیری آبستن است و پسری در راه دارد. آری، او که می‌گویند نازاست، در ششمین ماهِ آبستنی است.۳۷زیرا نزد خدا هیچ امری ناممکن نیست!»۳۸مریم گفت: «کنیزِ خداوندم. آنچه دربارۀ من گفتی، بشود.» آنگاه فرشته از نزد او رفت.
دیدار مریم از اِلیزابِت
۳۹در آن روزها، مریم برخاست و به‌شتاب به شهری در کوهستان یهودیه رفت،۴۰و به خانۀ زکریا درآمده، اِلیزابِت را سلام گفت.۴۱چون اِلیزابِت سلام مریم را شنید، طفل در رَحِمش به جست و خیز آمد، و اِلیزابِت از روح‌القدس پر شده،۴۲به بانگ بلند گفت: «تو در میان زنان خجسته‌ای، و خجسته است ثمرۀ رَحِم تو!۴۳من که باشم که مادر خداوندم نزد من آید؟۴۴چون صدای سلام تو به گوشم رسید، طفل از شادی در رَحِمِ من به جست و خیز آمد.۴۵خوشابهحال آن که ایمان آورْد، زیرا آنچه از جانب خداوند به او گفته شده است، به‌انجام خواهد رسید.»
سرود مریم
۴۶مریم در پاسخ گفت:
«جان من خداوند را می‌ستاید
۴۷و روحم در نجات‌دهنده‌ام خدا، به‌وجد می‌آید،
۴۸زیرا بر حقارتِ کنیزِ خود نظر افکنده است.
زین پس، همۀ نسلها خجسته‌ام خواهند خواند،
۴۹زیرا آن قادر که نامش قدوس است،
کارهای عظیم برایم کرده است.
۵۰رحمت او، نسل اندر نسل،
همۀ ترسندگانش را در‌بر می‌گیرد.
۵۱او به بازوی خود، نیرومندانه عمل کرده
و آنان را که در اندیشه‌های دل خود متکبرند، پراکنده ساخته است؛
۵۲فرمانروایان را از تخت به‌زیر کشیده
و فروتنان را سرافراز کرده است؛
۵۳گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر کرده
امّا دولتمندان را تهی‌دست روانه ساخته است.
۵۴او رحمت خود را به‌یاد آورده،
و خادم خویش اسرائیل را یاری داده است،
۵۵همانگونه که به پدران ما ابراهیم و نسل او
وعده داده بود که تا ابد چنین کند.»
۵۶پس مریم حدود سه ماه نزد اِلیزابِت ماند و سپس به خانه بازگشت.
تولد یحیی
۵۷چون زمان وضع حمل اِلیزابِت فرارسید، پسری به دنیا آورد.۵۸همسایگان و خویشان چون شنیدند که خداوند رحمت عظیمش را بر وی ارزانی داشته است، در شادی او سهیم شدند.
۵۹روز هشتم، برای آیینِ ختنۀ نوزاد آمدند و می‌خواستند نام پدرش زکریا را بر او بگذارند.۶۰امّا مادر نوزاد گفت: «نه! نام او باید یحیی باشد.»۶۱گفتند: «از خویشان تو کسی چنین نامی نداشته است.»۶۲پس با اشاره، نظر پدر نوزاد را دربارۀ نام فرزندش جویا شدند.۶۳زکریا لوحی خواست، و در برابر حیرت همگان نوشت: «نام او یحیی است!»۶۴در‌دم، زبانش باز شد و دهان به ستایش خدا گشود.۶۵ترس بر همۀ همسایگان مستولی گشت و مردم در سرتاسر کوهستان یهودیه در این‌باره گفتگو می‌کردند.۶۶هر‌که این سخنان را می‌شنید، در دل خود می‌اندیشید که: «این کودک چگونه کسی خواهد شد؟» زیرا دست خداوند همراه او بود.
نبوّت زکریا
۶۷آنگاه پدر او، زکریا، از روح‌القدس پر شد و چنین نبوّت کرد:
۶۸«ستایش بر خداوند، خدای اسرائیل،
زیرا به یاری قوم خویش آمده و ایشان را رهایی بخشیده است.
۶۹او برای ما شاخِ نجاتی
در خاندان خادمش، داوود، بر‌پای داشته است،
۷۰چنانکه از دیرباز
به زبان پیامبران مقدّس خود وعده فرموده بود که
۷۱ما را از دست دشمنان
و همۀ کسانی که از ما نفرت دارند، نجات بخشد،
۷۲تا بر پدرانمان رحمت بنماید
و عهد مقدّس خویش به‌یاد آورَد؛
۷۳همان سوگندی را که
برای پدرمان ابراهیم یاد کرد
۷۴که ما را از دست دشمن رهایی بخشد
و یاری‌مان دهد که او را بی‌هیچ واهمه عبادت کنیم،
۷۵در حضورش،
با قدّوسیت و پارسایی، همۀ ایام عمر.
۷۶و تو، ای فرزندم، پیامبر خدای متعال خوانده خواهی شد؛
زیرا پیشاپیش خداوند حرکت خواهی کرد تا راه را برای او آماده سازی،
۷۷و به قوم او این معرفت را عطا کنی
که با آمرزیدن گناهانشان، ایشان را نجات می‌بخشد.
۷۸زیرا خدای ما را دلی است پر زِ رحمت،
وَز همین‌رو، آفتاب تابان از عرش برین بر ما طلوع خواهد کرد
۷۹تا کسانی را که در تاریکی و سایۀ مرگ ساکنند، روشنایی بخشد،
و گامهای ما را در مسیر صلح هدایت فرماید.»
۸۰و امّا آن کودک رشد می‌کرد و در روح، نیرومند می‌شد، و تا روز ظهور آشکارش بر قوم اسرائیل، در بیابان به‌سر می‌برد.
۲
میلاد عیسی مسیح
۱در آن روزها، آگوستوسِ قیصر فرمانی صادر کرد تا مردمان جهان همگی سرشماری شوند.۲این نخستین سرشماری بود و در ایام فرمانداری کورینیوس بر سوریه انجام می‌شد.۳پس، هر‌کس روانۀ شهر خود شد تا نام‌نویسی شود.۴یوسف نیز از شهر ناصرۀ جلیل رهسپار بیت‌لِحِم، زادگاه داوود شد، زیرا از نسل و خاندان داوود بود.۵او به آنجا رفت تا با نامزدش مریم که زایمانش نزدیک بود، نام‌نویسی کنند.۶هنگامی که آنجا بودند، وقت زایمان مریم فرارسید۷و نخستین فرزندش را که پسر بود به دنیا آورد. او را در قنداقی پیچید و در آخوری خوابانید، زیرا در مهمانسرا جایی برایشان نبود.
شبانان و فرشتگان
۸در آن نواحی، شبانانی بودند که در صحرا به‌سر می‌بردند و شبهنگام از گلۀ خود پاسداری می‌کردند.۹ناگاه فرشتۀ خداوند بر آنان ظاهر شد، و نور جلال خداوند بر گردشان تابید. شبانان سخت وحشت کردند،۱۰امّا فرشته به آنان گفت: «مترسید، زیرا بشارتی برایتان دارم، خبری بس شادی‌بخش که برای تمامی قوم است:۱۱امروز در شهر داوود، نجات‌دهنده‌ای برای شما به دنیا آمد. او خداوندْ مسیح است.۱۲نشانه برای شما این است که نوزادی را در قنداقی پیچیده و در آخوری خوابیده خواهید یافت.»۱۳ناگاه گروهی عظیم از لشکریان آسمان ظاهر شدند که همراه آن فرشته در ستایش خدا می‌گفتند:
۱۴«جلال بر خدا در عرش برین،
و صلح و سلامت بر مردمانی که بر زمین مورد لطف اویند.»
۱۵و چون فرشتگان از نزد ایشان به آسمان رفتند، شبانان به یکدیگر گفتند: «بیایید به بیت‌لِحِم برویم و آنچه را روی‌داده و خداوندْ ما را از آن آگاه کرده است، ببینیم.»۱۶پس به‌شتاب رفتند و مریم و یوسف و نوزادِ خفته در آخور را یافتند.۱۷چون نوزاد را دیدند، سخنی را که دربارۀ او به ایشان گفته شده بود، پخش کردند.۱۸و هر‌که می‌شنید، از سخن شبانان در شگفت می‌شد.۱۹امّا مریم، اینهمه را به‌خاطر می‌سپرد و در دل خود به آنها می‌اندیشید.۲۰پس شبانان بازگشتند، در حالی که خدا را برای هرآنچه دیده و شنیده بودند حمد و ثنا می‌گفتند، چرا‌که همه مطابق بود با آنچه بدیشان گفته شده بود.
آیین تقدیم عیسی در خانۀ خدا
۲۱در روز هشتم، چون زمان ختنۀ نوزاد فرارسید، او را عیسی نام نهادند. این همان نامی بود که فرشته، پیش از قرار گرفتن او در رَحِم مریم، بر وی نهاده بود.
۲۲چون ایام تطهیر ایشان مطابق شریعت موسی به‌پایان رسید، یوسف و مریم، عیسای نوزاد را به اورشلیم بردند تا او را به خداوند تقدیم کنند،۲۳طبق حکم شریعت خداوند که می‌فرماید: «هر پسری که نخستزاده باشد، باید به خداوند وقف شود»؛۲۴و نیز تا قربانی تقدیم کنند، مطابق آنچه در شریعت خداوند آمده، یعنی «یک جفت قمری یا جوجه کبوتر».
۲۵در آن زمان، مردی پارسا و دیندار، شَمعون نام، در اورشلیم می‌زیست که در انتظار تسلی اسرائیل بود و روح‌القدس بر او قرار داشت.۲۶روح‌القدس بر وی آشکار کرده بود که تا مسیحِ خداوند را نبیند، چشم از جهان فرو‌نخواهد بست.۲۷پس شَمعون به هدایت روح وارد صحن معبد شد و چون والدین عیسای نوزاد او را آوردند تا آیین شریعت را برایش به‌جای آورند،۲۸شَمعون در آغوشش گرفت و خدا را ستایش‌کنان گفت:
۲۹«ای خداوند، حال بنا به وعدۀ خود،
خادمت را به‌سلامت مرخص فرما.
۳۰زیرا چشمان من نجات تو را دیده است،
۳۱نجاتی که در برابر دیدگان همۀ ملتها فراهم کرده‌ای،
۳۲نوری برای آشکار کردن حقیقت بر دیگر قومها
و جلالی برای قوم تو اسرائیل.»
۳۳پدر و مادر عیسی از سخنانی که دربارۀ او گفته شد، در شگفت شدند.۳۴سپس شَمعون ایشان را برکت داد و به مریم، مادر او گفت: «مقدّر است که این کودک موجب افتادن و برخاستن بسیاری از قوم اسرائیل شود. او آیت و نشانی خواهد بود که در برابرش خواهند ایستاد،۳۵و بدینسان، اندیشۀ دلهای بسیاری آشکار خواهد شد. شمشیری نیز در قلب تو فرو‌خواهد رفت.»
۳۶در آنجا نبیه‌ای می‌زیست، حَنّا نام، دختر فَنوئیل از قبیلۀ اَشیر، که بسیار سالخورده بود. حَنّا پس از هفت سال زناشویی، شوهرش را از دست داده بود۳۷و تا هشتاد و چهار سالگی بیوه مانده بود. او هیچگاه معبد را ترک نمی‌کرد، بلکه شبانه‌روز، با روزه و دعا به عبادت مشغول بود.۳۸حَنّا نیز در همان هنگام پیش آمد و خدا را سپاس گفته، با همۀ کسانی که چشم‌انتظار رهایی اورشلیم بودند، دربارۀ عیسی سخن گفت.
۳۹چون یوسف و مریم آیین شریعت خداوند را به‌کمال به‌جای آوردند، به شهر خود ناصره، واقع در جلیل، بازگشتند.۴۰باری، آن کودک رشد می‌کرد و قوی می‌شد. او پر از حکمت بود و فیض خدا بر او قرار داشت.»

این بود گزارش ماجرا از آیه 5 از باب 1 تا آیه 40 از باب 2 انجیل لوقا.

گزارش انجیل متی در باب اوّل و دوم به شرح ذیل است:

«میلاد عیسی مسیح
۱۸تولد عیسی مسیح اینچنین روی داد: مریم، مادر عیسی، نامزد یوسف بود. امّا پیش از آنکه به هم بپیوندند، معلوم شد که مریم از روح‌القدس آبستن است.۱۹از آنجا که شوهرش یوسف مردی پارسا بود و نمی‌خواست مریم رسوا شود، چنین اندیشید که بی‌هیاهو از او جدا شود.۲۰امّا همان زمان که این تصمیم را گرفت، فرشتۀ خداوند در خواب بر او ظاهر شد و گفت: «ای یوسف، پسر داوود، از گرفتن زن خود مریم مترس، زیرا آنچه در بطن وی جای گرفته، از روح‌القدس است.۲۱او پسری به دنیا خواهد آورد که تو باید او را عیسی بنامی، زیرا او قوم خود را از گناهانشان نجات خواهد بخشید.»۲۲اینهمه رخ داد تا آنچه خداوند به زبان نبی گفته بود، به حقیقت پیوندد که:
۲۳«باکره‌ای آبستن شده، پسری به دنیا خواهد آورد
و او را عِمانوئیل خواهند نامید،»
که به‌معنی «خدا با ما» است.۲۴چون یوسف از خواب بیدار شد، آنچه فرشتۀ خداوند به او فرمان داده بود، انجام داد و زن خود را گرفت.۲۵امّا با او همبستر نشد تا او پسر خود را به دنیا آورد؛ و یوسف او را عیسی نامید.
۲
دیدار مُغان
۱چون عیسی در دوران سلطنت هیرودیسِ پادشاه، در بیت‌لِحِمِ یهودیه به دنیا آمد، چند مُغ از مشرق زمین به اورشلیم آمدند۲و پرسیدند: «کجاست آن مولود که پادشاه یهود است؟ زیرا ستارۀ او را در مشرق دیده‌ایم و برای پرستش او آمده‌ایم.»۳چون این خبر به گوش هیرودیسِ پادشاه رسید، او و تمامی اورشلیم با وی مضطرب شدند.۴هیرودیس همۀ سران کاهنان و علمای دینِ قوم را فراخواند و از آنها پرسید: «مسیح کجا باید زاده شود؟»۵پاسخ دادند: «در بیت‌لِحِمِ یهودیه، زیرا نبی در این‌باره چنین نوشته است:
۶«‌”ای بیت‌لِحِم که در سرزمین یهودایی،
تو در میان فرمانروایان یهودا به هیچ‌روی کمترین نیستی،
زیرا از تو فرمانروایی ظهور خواهد کرد
که قوم من، اسرائیل، را شبانی خواهد نمود.“»
۷پس هیرودیس مُغان را در نهان نزد خود فراخواند و زمانِ دقیقِ ظهور ستاره را از ایشان جویا شد.۸سپس آنان را به بیت‌لِحِم روانه کرد و بدیشان گفت: «بروید و دربارۀ آن کودک به‌دقّت تحقیق کنید. چون او را یافتید، مرا نیز آگاه سازید تا آمده، سجده‌اش کنم.»۹مُغان پس از شنیدن سخنان پادشاه، روانه شدند و ستاره‌ای که در مشرق دیده بودند، پیشاپیش آنها می‌رفت تا سرانجام بر فراز مکانی که کودک بود، بازایستاد.۱۰ایشان با دیدن ستاره بسیار شاد شدند.۱۱چون به خانه درآمدند و کودک را با مادرش مریم دیدند، روی بر زمین نهاده، آن کودک را پرستش نمودند. سپس صندوقچه‌های خود را گشودند و هدیه‌هایی از طلا و کندر و مُر به وی پیشکش کردند.۱۲و چون در خواب هشدار یافتند که نزد هیرودیس بازنگردند، از راهی دیگر رهسپار دیار خود شدند.
فرار به مصر
۱۳پس از رفتن مُغان، فرشتۀ خداوند در خواب بر یوسف ظاهر شد و گفت: «برخیز، کودک و مادرش را برگیر و به مصر بگریز و در آنجا بمان تا به تو خبر دهم، زیرا هیرودیس در جستجوی کودک است تا او را بکشد.»۱۴پس یوسف شبانگاه برخاست، کودک و مادرش را برگرفت و رهسپار مصر شد،۱۵و تا زمان مرگ هیرودیس در آنجا ماند. بدینگونه، آنچه خداوند به زبان نبی گفته بود تحقق یافت که «پسر خود را از مصر فراخواندم.» »

این هم گزارش آیه 18 باب 1 تا آیه 15 باب 2 انجیل متی.

با سلام خدمت خدا پرستان.... رابطه جنسی....ازدواج...اسپرم....تخمک....لقاح....دی ان ای....پدر....مادر....وووو همه ی اینها بهانه است و بی ثمر و نوعی فیلم بازی کردنه...فقط یک عامل دخالت دارد در خلقت انسان... همونی که هر کافر و خداباوری همه می دونن.......الله الله الله الله الله

مسلمان ایرانی;500928 نوشت:
اما مسلمانان سایر دینها را ممنوع نکرده اند. بدبختی دشمنان اسلام این است که همیشه بر اساس اوهام و توهمات خودشان به اسلام می نگرند! این هم مثل توهم اعدام مرتد است! سایر ادیان ممنوع نیستند، بلکه تبلیغ آنها بین عوام ممنوع است. ما حاضریم با آنها به مناظره بنشینیم و مردم نیز حرف دو طرف را بشنوند و خود تصمیم بگیرند. اینهمه تحریف نکن جانم! اگر دین نداری اقلاً انسانیت داشته باش. در مدینه فاضله ی شما، تروریسم حق وجود داره؟ فاشیم حق وجود داره؟ آنتی سمیتیسم حق وجود داره؟ حاضر هستید با متفکرین این اندیشه ها به مناظره بشینید؟ شما خودتون با هر ایسمی مخالفید، قلع و قمعش می کنید، حالا به ما که می رسید ناراحتید که چرا اجازه ی تبلیغ به اونها نمی دیم، تازه مدعی هستید اونها رو ممنوع کردیم؟ خجالت بکشید و اینقدر دروغ نبافید.

سلام. قصد نداشتم این پست رو بزنم چون ارتباطی با موضوع تاپیک نداره اما

1- اعدام مرتد توهم نیست. البته در تایپکهای دیگه این موضوع به اندازه کافی توضیح داده شده.

2- این که میفرمایید ما حاضریم با آنها مناظره کنیم و مردم تماشا کنند! و خود تصمیم بگیرند.. بشدت خلاف مشاهدات من از اجتماع ایرانه. الان در تلویزیون و سایر تریبون هایی که توده مردم مخاطب آن هستند،کجا و کی اجازه مناظره ای بین افراد بی دین و دیندار داده شده؟

شاید تصور کنید اجازه مناظره هست اما افراد بیدین از مناظره میترسند. در صورتی که این طور نیست. در جوامعی که ازادی بیان بیشتر است افراد بی دین مناظره میکنند. اما در اینجا آزادی این کار نیست.

اصلا شما خودت یک موقعیت فراهم کن که عوام بیایند و گوش کنند و تصمیم بگیرند مثلا برنامه ای در تلویزیون یا رادیو سراسری ،من خودم میام مناظره میکنم.

----------------
بعد از مناظره فرضی؛ مردم مسلمانی که تصمیم به تغییر دین خود گرفته اند چه راههایی در پیش رو خواهند داشت؟ یا مرگ یا دروغ گویی

مسلمان ایرانی;501019 نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

منهم امّیون لایعلمون الکتاب الّا امانی و إن هم الّا یظنون

صدق الله العلی العظیم

جوابتو گرفتی یا بیشتر بگم؟

فکر نکنم قصد متوجه شدن داشته باشی که این کافی باشه!

اعدام مرتد توهمه، همونطور که اعدام قاتل توهم توهمه، همونطور که هر قاتلی اعدام نمیشه، هر مرتدی هم اعدام نمیشه. مرتد تا وقتی شبهه داره، تا وقتی به نشر ارتدادش نپردازه، تا وقتی نظم جامعه رو به هم نزنه، به حکومت چه ربطی داره که اون اعتقادش چیه؟ شماها در اوهام قرون وسطایی خودتون فکر می کنید که میشه از انسانها پرسید که مسلمان هستند یا خیر! ولی وقتی خودش میاد جار میزنه که آی ایها الناس من مرتد هستم! وقتی داره دیگران رو هم مثل خودش منحرف میکنه، حکومت در برابر مردم خودش مسئوله. وگرنه چرا توی حکومتهای مورد علاقه امثال شما، به شعور مردم احترام نمیذارن و آنتی سمیتیست و فاشیت و تروریست و قاچاقچی مواد مخدر رو آزاد نمیذارن تا هر کس رو خواستن جذب کنن؟ ما میگیم مناظره، شماها حاضرید با قاچاقچیان مواد مخدر مناظره کنید و قضاوت رو به مردم بسپارید که هر کس خواست معتاد بشه؟ حالا چون شما تفکرات ضداسلام رو تخدیری نمی دونید ما هم باید بگیم اونها ضداسلام نیستند؟!

اما مشاهدات شما از اجتماع ایران، به درد خودت می خوره عزیزم.(یعنی عمه خانمت هم قبولش نمیکنه!) ما دعوت به مناظره داریم، زرتشتیها قبول می کنن؟ مسیحیا قبول می کنن؟ قبول نمی کنن. مگه شهید بهشتی با توده ایها مناظره نکرد؟ مگه مصباح یزدی و سروش با بیدینها مناظره ایدئولوژیک نکردن؟ مناظره با بیدین هم به معنای تریبون دادن نیست، به معنای اینه که در یک مناظره به اندازه ای که یک مسلمون وقت حرف زدن داره، اون هم وقت حرف زدن داشته باشه. نه اینکه یک تریبون بدیم تا اوهام و توهمات کافرانه رو نشر بده و مغز ملت رو شستشو بده و امثال شما رو در جامعه تکثیر کنه گرامی.

موقعیت فراهمه، ولی بزرگان کفر هر چند پیشنهاد مناظره میدن، حاضر نیستن. بهرام مشیری میگه مناظره، مگه طباطبایی بارها بهرام مشیری رو به مناظره دعوت نکرده؟ رضا صفا میگه مناظره، مگه رضا صفا به مناظره دعوت نشده؟ آره ادعای دعوت به مناظره دارن، ولی نمیان مناظره کنن این همفکرای شما، چون می دونن مثل خود حضرتعالی چیزی جز دروغ در چنگ ندارن.

اما اینکه بعد از مناظره مردم مسلمانی که به طرف کفر رفتن باید یا دروغ بگن یا بمیرن، با کمال احترام، توهم شخصی شما و امثال شماست. شماها اگر علیه اسلام دروغ نبافید که نمی تونید مسلمون نباشید، پس همینجوری دروغ بگید و ببافید و نشر بدید، تا بره تو حسابتون و خدا اون دنیا باهاتون حساب کنه. کسی که از دین اسلام خارج بشه، به صرف خروج از اسلام هیچ مجازاتی متوجهش نیست، مگر اینکه خودش این خروج رو وسیله ای بکنه برای نشر کفر و بر هم زدن سلامت جامعه.

اول از همه راجع به لحن تند شما باید از اعلا حضرت "راسل" نقل قولی بیارم:

نقل قول:
. اگر مثل اکثر مردم شما ایمان راسخ پرشوری نسبت به برخی مسائل دارید، روش هایی وجود دارد که می تواند شما را از تعصب خودتان باخبر کند. اگر عقیده مخالف، شما را عصبانی می کند، نشانه آن است که شما ناخودآگاه می دانید که دلیل مناسبی برای آنچه فکر می کنید، ندارید. اگر کسی مدعی باشد که دو به علاوه دو می شود پنج، یا این که ایسلند در خط استوا قرار دارد، شما به جای عصبانی شدن، احساس دلسوزی می کنید، مگر آن که اطلاعات حساب و جغرافی شما آن قدر کم باشد که این حرف ها در افکار شما تزلزل ایجاد کند.

====================
از این گذشته اگر واقعا خواهان گفتگوی منطقی هستی در تاپیک های مربوط به ارتداد صحبت خودت رو مطرح کن تا پاسخ مناسبت رو دریافت کنی.
----------

از این که مجددا پست نامرتبط میزنم از همه عذر میخوام و این آخرین پست من در این تاپیک خواهد بود!

شاد باشید.

با سلام و ادب یکی از توجیهاتی که برای تولد حضرت عیسی مطرح شده هرمافرودیسم بودن حضرت مریم هرمافرودیسم یا دو جنسیتی بودن دو نوع داریم کاذب و واقعی که نوع دوم آن یعنی واقعی خیلی کم دیده میشودو تا الان موارد ثبت شده شاید به هزارمورد نرسد این افراد ازنظر تیوریک چون دارای هم بافت بیضه و تخمدان هستند میتوان خودباروری را در آنها تصور کرد البته این فقط در حد یک فرضیه است که من در یک کتاب کاملاعلمی {بافت شناسی دکتر رجحان}خواندم

[="Times New Roman"][="Black"]سلام علیکم و رحمه الله

منطقی است اگر که نخواهیم ارزش مطلب علمی مان را با توهین و ... مخدوش کنیم .

بجای این کار صرفا به نقد نظریات بسنده کنیم و از تخطئه و یا متهم کردن افراد بپرهیزیم .

یاحق[/]

با سلام خدمت دوستان گرامی

نکته اول تشکر از دوستانی که سوالات و پاسخ های متناسب طرح می کنند و موجب شکل گیری یک بحث علمی می شوند. (به طور مثال نقل قول هایی که از انجیل در رابطه با تولد عیسی (ع) ارائه شد)

مطلب دیگر مباحثی است که علاوه بر اینکه گاهی باید با عبارت های محترمانه تری بیان شود، باید در چارچوب بحث اصلی ما باشد. سوال اصلی اولا این است که چرا فردی بدون پدر باید به دنیا بیاید و حکمت آن چیست؟ و سوال دوم آن است که آیا تولد حضرت عیسی که بدون پدر بوده است، با حضرت آدم کاملا مشابه است یا خیر. دوستان لطفا نظرات خود را تنها در چارچوب این دو سوال مطرح کنند.
همچنین از آنجایی که همگی برای یادگیری و افزایش اطلاعات خود در این سایت گرد آمده ایم، چه بهتر است که یکدیگر را با مهربانی و روی گشاده کمک کنیم و از اخلاقی که پیامبر ما منادی آن بوده است، تبعیت کنیم.

موفق باشید

اینکه جواب صرفا خلاصه شود به «حکمت خدا ایجاب میکند و ما لزوما حکمت خدا را درک نمیکنیم » و موضوع تمام! را در بسیاری موارد این مخلص شاهد بوده ام

بلحاظ طبیعی تولید مثل بدون اسپرم مرد و مرحله لقاح آنگونه که برای مسیح نقل شده غیرممکن علمی است. کسی هم شکی ندارد که بلحاظ طبیعی این امر غیرممکن است! البته این بخش را با پذیرش معجزه میتوان قابل توجیه دانست ولی با اندکی تفکر این اتفاق خرق عادتی که مردم عادی با دیدن آن پی به رسالت عیسی ببرند، نمیتواند باشد! مثلا سخن گفتنش در گهواره میتواند خرق عادت باشد ولی نداشتن پدر جز ظن مردم به ناپاکی مریم چه سودی دارد؟!!
اینجا سوال از دلیل و فایده و حکمت این معجزه است که جوابی جز حکمت خدا که ما نمیتوانیم و نمیدانیم چیست ارائه نمیشود.

حال سوال اینجاست: آیا با این توجیه نمیشود هر امر غیرمنطقی و هر امر بی معنی و هر امر عقل ستیز و مهمل را موجه و منطقی و حکیمانه نامید؟!!!
مثلا اتفاقات زیر حاصل لحظاتی توهم مخلص هست که میتواند و میتوانست موجه و حکیمانه و قابل دفاع باشد:

«حضرت مسیح بعد از بدنیا آمدن ناگهان در یک لحظه جوان شد سپس لبخندی زد و پرواز کرد روی درختی نشست و در حالی که صحبت میکرد تبدیل به آب شد و روی زمین ریخت ولی هنوز صدایش میآمد ولی هیچ کس جز خودش آنجا نبود و برای خودش حرف میزد! سپس هزارسال گذشت ولی دوباره دو هزار سال به عقب برگشت و درحالی که .....»

توجه بفرمایید که مهملات فوق را هرچه دلتان بخواهد میتوانید ببافید و البته هیچ کس هم نمیتواند در صحت و حکیمانه بودن و ... آن شک کند چون حکمت خدا بوده و ما بیچارگان عددی نیستیم که حکمت خدا را بدانیم ! ضمنا در میان مهملات اینچنینی اگر اندک اشاره ای تصادفی ! هم به کاری عاقلانه و حکمیمانه شده باشد مدعی میشویم که بفرما! این همان مقدار از حکمت است که ما میتوانیم بدانیم و نه بیشتر!!

manmehdiam;501415 نوشت:
اینکه جواب صرفا خلاصه شود به «حکمت خدا ایجاب میکند و ما لزوما حکمت خدا را درک نمیکنیم » و موضوع تمام! را در بسیاری موارد این مخلص شاهد بوده ام

بلحاظ طبیعی تولید مثل بدون اسپرم مرد و مرحله لقاح آنگونه که برای مسیح نقل شده غیرممکن علمی است. کسی هم شکی ندارد که بلحاظ طبیعی این امر غیرممکن است! البته این بخش را با پذیرش معجزه میتوان قابل توجیه دانست ولی با اندکی تفکر این اتفاق خرق عادتی که مردم عادی با دیدن آن پی به رسالت عیسی ببرند، نمیتواند باشد! مثلا سخن گفتنش در گهواره میتواند خرق عادت باشد ولی نداشتن پدر جز ظن مردم به ناپاکی مریم چه سودی دارد؟!!
اینجا سوال از دلیل و فایده و حکمت این معجزه است که جوابی جز حکمت خدا که ما نمیتوانیم و نمیدانیم چیست ارائه نمیشود.

حال سوال اینجاست: آیا با این توجیه نمیشود هر امر غیرمنطقی و هر امر بی معنی و هر امر عقل ستیز و مهمل را موجه و منطقی و حکیمانه نامید؟!!!
مثلا اتفاقات زیر حاصل لحظاتی توهم مخلص هست که میتواند و میتوانست موجه و حکیمانه و قابل دفاع باشد:

«حضرت مسیح بعد از بدنیا آمدن ناگهان در یک لحظه جوان شد سپس لبخندی زد و پرواز کرد روی درختی نشست و در حالی که صحبت میکرد تبدیل به آب شد و روی زمین ریخت ولی هنوز صدایش میآمد ولی هیچ کس جز خودش آنجا نبود و برای خودش حرف میزد! سپس هزارسال گذشت ولی دوباره دو هزار سال به عقب برگشت و درحالی که .....»

توجه بفرمایید که مهملات فوق را هرچه دلتان بخواهد میتوانید ببافید و البته هیچ کس هم نمیتواند در صحت و حکیمانه بودن و ... آن شک کند چون حکمت خدا بوده و ما بیچارگان عددی نیستیم که حکمت خدا را بدانیم ! ضمنا در میان مهملات اینچنینی اگر اندک اشاره ای تصادفی ! هم به کاری عاقلانه و حکمیمانه شده باشد مدعی میشویم که بفرما! این همان مقدار از حکمت است که ما میتوانیم بدانیم و نه بیشتر!!



با سلام خدمت شما دوست گرامی

گزاره ها را در یک تقسیم بندی می توان به سه دسته تقسیم کرد: 1 گزاره های عقل پذیر 2 گزاره های عقل ستیز 3 گزاره های عقل گریز. گزاره های عقل پذیر گزاره هایی هستند که صحت آنها از منظر عقلی قابل اثبات است. گزاره های عقل ستیز گزاره هایی هستند که از منظر عقلانی قابل رد هستند. و گزاره های عقل گریز گزاره هایی هستند که نه قابل اثبات و نه قابل انکار هستند.
گزاره های دینی در دو دسته عقل پذیر و یا عقل گریز قرار می گیرند.
اصول دین (توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل)و مسائل اساسی دین که در آنها تقلید مجاز نیست، باید به قضایای عقل پذیر منتهی شوند اما پس از پذیرش این اصول اساسی، اگر در این منابع معتبر، مطلبی بیان شد که برای ما قابل اثبات عقلی نبود و عقل گریز بود، با توجه به اثبات اولیه که برای اعتبار این منابع داریم، می توانیم آنها را بپذیریم.
به عبارت دیگر، تفاوت داستان خیالی شما و مسئله به دنیا آمدن حضرت عیسی در این است که ولادت حضرت عیسی به آن صورت، یک قضیه عقل گریز است که در یک منبع معتبر (قرآن) بیان شده است در حالیکه داستان شما یک قضیه عقل گریز است که در هیچ منبع معتبری ذکر نشده است. با توجه به این تفاوت و اینکه داستان ولادت در واقع مستند به دلیل با واسطه است، داستان ولادت عیسی(ع) قابل پذیرش است ولی داستانی که شما بیان کردید چنین نیست.
به طور خلاصه: مسائلی که عقل گریزند اگر دارای دلیل دیگری باشند مانند اینکه از سوی فرد یا کتاب دارای اعتبار (که اعتبارش پیش از این اثبات شده است) بیان شده باشد، قابل قبول است و این تفاوت این قضایا با اوهام و خرافات است.

موفق باشید

به نظر می رسد فلسفه خلقت عیسی این باشد که آدم نیز به همین نحو خلق شده است موضوعی که حضرت حق در قران به آن تصریح فرموده اند.

رئوف;501794 نوشت:
... تفاوت داستان خیالی شما و مسئله به دنیا آمدن حضرت عیسی در این است که ولادت حضرت عیسی به آن صورت، یک قضیه عقل گریز است که در یک منبع معتبر (قرآن) بیان شده است در حالیکه داستان شما یک قضیه عقل گریز است که در هیچ منبع معتبری ذکر نشده است.

متشکرم از این پاسخ.
تصدیق میفرمایید که بفرض محال! اگر داستان من هم در قرآن میامد باید قبول میکردیم. من هم همین را عرض میکنم!
بنابراین بدون اینکه مطلب را بپیچانیم بهتر است که بگوییم هر مطلب عقل گریزی که در قرآن آمده ، چون در قرآن آمده کفایت میکند که درست باشد..والسلام
البته جواب حکمت خداست و شما را چه به دانستن حکمت خدا تفاوتی با این ندارد...که البته در پست قبلی عرض کردم.

manmehdiam;501866 نوشت:
متشکرم از این پاسخ.
تصدیق میفرمایید که بفرض محال! اگر داستان من هم در قرآن میامد باید قبول میکردیم. من هم همین را عرض میکنم!
بنابراین بدون اینکه مطلب را بپیچانیم بهتر است که بگوییم هر مطلب عقل گریزی که در قرآن آمده ، چون در قرآن آمده کفایت میکند که درست باشد..والسلام
البته جواب حکمت خداست و شما را چه به دانستن حکمت خدا تفاوتی با این ندارد...که البته در پست قبلی عرض کردم.


با سلام مجدد

اگر مطلب عقل گریزی در قرآن بیاید، وظیفه مسلمانان پذیرش آن است و این مسئله نیز غیر عقلانی نیست زیرا آنها برای اعتبار قرآن، دلیل دارند و طبق دلیل عمل می کنند.
وسعت نگاه را باید کمی بیشتر کرد به این معنا که دین اساسا آمده است که از اموری خبر بدهد که عقل بشر به آنها نمی رسد (چیزی که در پاسخ قبلی آنها را نام "عقل گریز" نامیدیم) بنابراین نباید تعجب کنیم که در قرآن اموری است که عقل گریز است.
البته این بدان معنا نیست که ما عقل را تعطیل کنیم و هرچه که پیش آمد بگویم حکمت خداست و ما نمی فهمیم!! بلکه معنای این سخن آن است که از عقل توقع متواضعانه تری داشته باشیم و بدانیم که عقل اگرچه در بسیاری از امور یاری گر ماست ولی در برخی از امور نیز راهگشا نیست و درک و فهم برخی از مسائل از حیطه و ساحت عقل خارج است. در چنین فضایی از منابع معتبری استفاده می کنیم که فراعقل هستند.

موفق باشید

تشکر میکنم از کارشناس محترم تاپیک
اگر امکانش هست دوتا جمع بندی برای ما بفرمایید
1 - ایا بدون پدر بودن عیسی علتی برایش تا به امروز مشخص شده هست یا خیر؟با توجه به اینکه پیامبر بودن ایشان توسط صحبت کردن در گهواره مشخص شده هست
2 - از لحاظ ادیان دیگر هم تایید میکنند که ایشان بدون پدر بوده اند یا اینکه در گهواره اقرار بر بی پدر بودن کرده اند؟تشکر

به نظر من اگر میخواهید جواب درستی برای سؤالتون بگیرید باید برید تاریخ آن زمان و مسائلی که اون موقع پیش آمده بود رو بخونید! ببینید مردم مشکلشون در ان زمان چی بوده و ولادت بدون پدر حضرت عیسی چه چیزی را برای مردم روشن می کرده؟! (مردم عوام نه فقط عارفان و عالمان و ...)

همان طور که از خواب بیدار شدن اصحاب کهف مسأله معاد رو اثبات می کرد و یا معجزه حضرت موسی مسأله سحر و جادو را تخطئه کرد و حقیقت قدرت خدا و معجزه پیامبرش را اثبات کرد باید ببینیم تولد حضرت عیسی چه مشکل مهم و خاصی را حل می کرده؟!

باز هم به نظر بنده! مسأله، مسأله اثبات خلقت بوده! احتمالا در آن زمان در مورد خلقت انسان و مخصوصا حضرت آدم شبهات خاصی مطرح بوده!
خدا خواسته بگه همونطور که از یک زن می شود کودکی بدون پدر متولد شود پس می شود انسانی بدون پدر و مادر هر دو خلق شود!

در واقع به نحوی معجزه خلقت انسان را به شکلی عمومی به نمایش همه افراد قرار داده و نه صرفا به صورت خصوصی برای بعضی پیامبرانش (همانطور که در مورد بحث قیامت و خلقت مجدد برای بعضی پیامبرانش به صورت خصوصی این کار را انجام داده بود!)

در مورد موضوعی که یکی از دوستان اشاره کردند فکر می کنم من هم چیزهایی در مورد اینکه می شود بدون لقاح و بدون وجود سلول مذکر! موجودی بوجود بیاید شنیده ام! (اگر موجوداتی را که به صورت تک جنسی تولید مثل می کنند را در نظر نگیریم!) و این که این ها که بدون سلول بارور کننده بوجود می آیند خودشان هم قابلیت تولید مثل ندارند! (که به نوعی ازدواج نکردن حضرت عیسی را هم توجیه می کند!) دوستانی که در این مورد اطلاع دقیق دارند در مورد درستی و غلط بودنش بگویند!

muiacir;501939 نوشت:
تشکر میکنم از کارشناس محترم تاپیک
اگر امکانش هست دوتا جمع بندی برای ما بفرمایید
1 - ایا بدون پدر بودن عیسی علتی برایش تا به امروز مشخص شده هست یا خیر؟با توجه به اینکه پیامبر بودن ایشان توسط صحبت کردن در گهواره مشخص شده هست
2 - از لحاظ ادیان دیگر هم تایید میکنند که ایشان بدون پدر بوده اند یا اینکه در گهواره اقرار بر بی پدر بودن کرده اند؟تشکر


با سلام خدمت شما دوست گرامی

دو مطلب:

1. اساس هدف از معجزات، آن است که نشانگر صدق مدعی آن باشد. به عبارت دیگر وقتی امر خارق العاده از سوی فردی مدعی نبوت سر می زند، می تواند نشانگر صدق سخن او باشد. معجزات از پیامبران در دوران های مختلفی سر زده است و سنخ و نوع معجزات متناسب با دوران و شرایط هر پیامبری بوده است. در زمان حضرت عیسی(ع) یکی از اموری که مورد توجه مردمان بوده است، بحث های پزشکی و شناخت بدن و علل بیماری ها بوده است. از همین رو است که یکی از معجزات آن حضرت شفا دادن بیماران است. با توجه به فضای این چنینی در آن زمان، ولادت طفلی که بدون پدر بوده است، کاملا محاسبات پزشکی و تصورات مردم از ساختمان بدن انسان را دگرگون می کند و می تواند به عنوان پدیده ای که نشانگر غیر بشری بودن آن و الهی بودن آن است، باشد. بنابراین تولد کودکی که پدری نداشته است، می تواند معجزه خوبی برای چنین دورانی باشد زیرا مردم به خوبی درک خواهند کرد که این کار، امری بشری نیست و نشانه ای از سوی خداست.

2. در مورد سوال دوم شما باید توجه کنیم که منظور از ادیان دیگر، کدام است؟ یهودیت که پیش از مسیحیت بوده است. دیدگاه اسلامی نیز که بیان شده است. در مورد دیدگاه خود مسیحیان نیز باید عرض شود که آنها معتقدند که مسیح از مادری باکره متولد شده است که معنای آن این است که پدری نداشته است.

موفق باشید

رئوف;502031 نوشت:
با توجه به فضای این چنینی در آن زمان، ولادت طفلی که بدون پدر بوده است، کاملا محاسبات پزشکی و تصورات مردم از ساختمان بدن انسان را دگرگون می کند و می تواند به عنوان پدیده ای که نشانگر غیر بشری بودن آن و الهی بودن آن است، باشد. بنابراین تولد کودکی که پدری نداشته است، می تواند معجزه خوبی برای چنین دورانی باشد زیرا مردم به خوبی درک خواهند کرد که این کار، امری بشری نیست و نشانه ای از سوی خداست.

باور بفرمایید مخلص قصد مخالفت با فرمایش شما را ندارم . ولی هرچه سعی میکنم که شما را درک کنم کمتر موفق میشوم. اینکه مردم آن زمان آیا به این میزان به امور پزشکی توجه داشته اند یا نه و آیا سند مستدلی برای این مورد وجود دارد یا خیر بماند. ولی اگر بی حب و بغض به مساله نگاه کنیم اگر 100نفر از مردمان آن دوران را در نظر بگیریم که ابتدای امر باور به مسیح و رسالتش نداشته اند و شاهد این واقعه بوده باشند به تصور مخلص که قریب به اکثریت صد نفر هم ذهنشان متوجه احتمال دروغ گفتن مریم میشود و در درجه اول پدری برای عیسی متصور میشوند تا اینکه به اعجاز پی ببرند.... تصدیق میفرمایید که برنامه ریزی چنین معجزه ای بسیار ضعیف بوده است؟ (بفرض صحت) کسی که منتظر خرق عادت است بدیهی است که به سادگی داشتن رابطه جنسی پنهانی مریم را متصور میشود تا اینکه بارور کند بدو ن حضور مردی وی حامله شده است و آن را معجزه بداند.
تکرار میکنم مثلا حرف زدن طفلی در گهواره خرق عادت میتواند باشد ولی به هیچ وجه برای خوش باورترین مردمان هم تولد عیسی بدون داشتن پدر در قالب معجزه باورپذیر نیست.

بانو مریم هم پدر و هم مادر عیسی بوده اند:

الأنبياء : 91 وَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمينَ‏
التحريم : 12 وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتين‏

در یکی از آیات بانو مریم مونث در نظر گرفته شده است و در یکی دیگر مذکر. چرا؟

النحل : 66 وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقيكُمْ مِمَّا في‏ بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبين‏
المؤمنون : 21 وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقيكُمْ مِمَّا في‏ بُطُونِها وَ لَكُمْ فيها مَنافِعُ كَثيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُون‏

در یکی از آیات انعام مونث در نظر گرفته شده است و در یکی دیگر مذکر. چرا؟

الشورى : 11 فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّميعُ الْبَصير

چرا حضرت الله تنها از انسانها و انعام برای خودشان زوج قرار داده است؟

manmehdiam;502943 نوشت:
باور بفرمایید مخلص قصد مخالفت با فرمایش شما را ندارم . ولی هرچه سعی میکنم که شما را درک کنم کمتر موفق میشوم. اینکه مردم آن زمان آیا به این میزان به امور پزشکی توجه داشته اند یا نه و آیا سند مستدلی برای این مورد وجود دارد یا خیر بماند. ولی اگر بی حب و بغض به مساله نگاه کنیم اگر 100نفر از مردمان آن دوران را در نظر بگیریم که ابتدای امر باور به مسیح و رسالتش نداشته اند و شاهد این واقعه بوده باشند به تصور مخلص که قریب به اکثریت صد نفر هم ذهنشان متوجه احتمال دروغ گفتن مریم میشود و در درجه اول پدری برای عیسی متصور میشوند تا اینکه به اعجاز پی ببرند.... تصدیق میفرمایید که برنامه ریزی چنین معجزه ای بسیار ضعیف بوده است؟ (بفرض صحت) کسی که منتظر خرق عادت است بدیهی است که به سادگی داشتن رابطه جنسی پنهانی مریم را متصور میشود تا اینکه بارور کند بدو ن حضور مردی وی حامله شده است و آن را معجزه بداند.
تکرار میکنم مثلا حرف زدن طفلی در گهواره خرق عادت میتواند باشد ولی به هیچ وجه برای خوش باورترین مردمان هم تولد عیسی بدون داشتن پدر در قالب معجزه باورپذیر نیست.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

این که چنین ولادتی (بدون پدر) رخ داده است، در مرحله نخست امری عجیب است و همان طور که شما گفتید بعید به نظر می رسد ولی هنگامی که کودک نوزاد، در میان انسان ها بسیار لب به سخن بگشاید و پاکدامنی مادر خویش را تایید کند، نه تنها امر بعیدی نخواهد بود بلکه دلیلی بر واقعیت خواهد بود.

با این حال، دلیل حتمی انتخاب چنین معجزه ای بر ما آشکار نیست ولی از این باب که در قرآن که متن معتبر ماست بیان شده است، آن را می پذیریم.

موفق باشید

موحد;503689 نوشت:
بانو مریم هم پدر و هم مادر عیسی بوده اند:

الأنبياء : 91 وَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمينَ‏
التحريم : 12 وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتين‏

در یکی از آیات بانو مریم مونث در نظر گرفته شده است و در یکی دیگر مذکر. چرا؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

این چنین نیست که حضرت مریم پدر عیسی (ع) معرفی شده باشد.
در آیه نخست ضمیر "ها" برای اشاره به حضرت مریم است و در آیه دوم، ضمیر "ه" برای اشاره به فرج است. هیچ دلیلی در مورد "اب" بودن مریم(س) برای عیسی(ع) ارائه نشده است.

سوال دوم (در این متن ذکر نشده است) شما نیز خارج از موضوع بحث است.

موفق باشید

جناب رئوف

اینگونه می گویند ولی دو آیه ای که مطرح شد کاملا یکسان هستند. در خصوص بطون انعام چه می گویند؟

موحد;503997 نوشت:
جناب رئوف

اینگونه می گویند ولی دو آیه ای که مطرح شد کاملا یکسان هستند. در خصوص بطون انعام چه می گویند؟

با سلام مجدد

هرچند این دو آیه شبیه باشند ولی توضیح تفاوت، همان بود که در پاسخ قبلی عرض شد.
در مورد دیگر آیات و نیز بحث مذکر و مونث بودن نیز باید عرض کنم که این بحث خارج از موضوع اصلی ماست و پرداختن به آن ما را از بحث اصلی دور می کند. شما می توانید این مسئله را به صورت موضوعی مجزا طرح کنید تا بدان پرداخته شود.

موفق باشید

رئوف;503991 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

این چنین نیست که حضرت مریم پدر عیسی (ع) معرفی شده باشد.
در آیه نخست ضمیر "ها" برای اشاره به حضرت مریم است و در آیه دوم، ضمیر "ه" برای اشاره به فرج است. هیچ دلیلی در مورد "اب" بودن مریم(س) برای عیسی(ع) ارائه نشده است.

سوال دوم (در این متن ذکر نشده است) شما نیز خارج از موضوع بحث است.

موفق باشید

با عرض سلام و خسته نباشید به کارشناس محترم تاپیک
ممنون که با صبر و حوصله سوالات ما را جواب میدهید.
1 - این فرج که گفتین دقیقا یعنی چی؟
2 - نظر دین یهود نسبت به این واقعه چیه؟

muiacir;504022 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید به کارشناس محترم تاپیک
ممنون که با صبر و حوصله سوالات ما را جواب میدهید.
1 - این فرج که گفتین دقیقا یعنی چی؟
2 - نظر دین یهود نسبت به این واقعه چیه؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

با عرض پوزش باید عرض کنم که هر دو سوال شما خارج از موضوع اصلی ماست(بدون پدر متولد شدن حضرت عیسی-ع- و چرایی آن) و پرداختن به سوالات فوق، ما را از بحث اصلی باز می دارد.
اگر شما علاقه مند به بررسی موضوعات فوق هستید، لطفا آنها را به صورت مستقل مطرح کنید.

موفق باشید

موحد;503689 نوشت:
بانو مریم هم پدر و هم مادر عیسی بوده اند:...

منظور شما از دنبال کردن اين بحث چيه؟!

اگه به قرآن مجيد اعتقاد داريد خب در قرآن مجيد از حضرت مريم به عنوان مادر حضرت عيسي ياد شده:

«و أمّه صدّيقة» (مادرش صدّيقه است) (مائده: 75)

«أ أنت قلتَ للنّاس اتّخذوني و أمّي إلهين» (آيا تو به مردم گفته اي که «من و مادرم را معبود قرار دهيد»؟) (مائده: 116)

موحد;501861 نوشت:
به نظر می رسد فلسفه خلقت عیسی این باشد که آدم نیز به همین نحو خلق شده است موضوعی که حضرت حق در قران به آن تصریح فرموده اند.

بلي اتّفاقاً مرحوم علاّمه طباطبايي هم با اين آيه کريمه که «إنّ مثل عيسي عند الله کمثل آدم...» نظريّه‌ي تکامل را ابطال کرده‌اند.

جناب Hadi99g

الأنبياء : 91 وَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمينَ‏
التحريم : 12 وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتين‏

در یکی از آیات بانو مریم مونث در نظر گرفته شده است و در یکی دیگر مذکر. چرا؟

النحل : 66 وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقيكُمْ مِمَّا في‏ بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبين
المؤمنون : 21 وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقيكُمْ مِمَّا في‏ بُطُونِها وَ لَكُمْ فيها مَنافِعُ كَثيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُون‏

در یکی از آیات انعام مونث در نظر گرفته شده است و در یکی دیگر مذکر. چرا؟

الشورى : 11 فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّميعُ الْبَصير

چرا حضرت الله تنها از انسانها و انعام برای خودشان زوج قرار داده اند؟

موحد;509460 نوشت:
الأنبياء : 91 وَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمينَ‏

[="#006400"]هوالعالم
جناب رئوف پاسخ این سوال رو به حق دادن .
دقیقا نمیشه گفت که اشاره به چه چیزی بوده ...[/]

aminj;500689 نوشت:
ژنهای عیسی از پدری (شاید متعلق به زمانهای دیگر) به مریم (و بدون استفاده از راه متداول انتقال) منتقل شده است. پدری هم که عیسی از او صحبت می کرده یا اینکه عیسی "پسر انسان" خوانده می شود به این دلیل است.

[="#006400"]هوالعالم
این احتمال برای ما انسانهای مدعی مدرن جای تامل داره
که لااقل تولد یک فرزند رو بدون دخالت فیزیکی زوج تا این حد غیرممکن ندونیم .

البته زمانهای دیگر رو قبول ندارم . شایدم درست متوجه نشدم .[/]

B-neshan;500715 نوشت:
سلام.چه راه دیگری هست؟

گرده افشانی؟

[="#000080"][="#000080"]هوالعادل
این حرفا و رفتار در مرام مشورت و مباحثه جایی نداره ...[/][/]

[="#006400"]
..........
شاید دلیل دیگر تشبیه ادم و عیسی ع به این خاطر باشه که عیسی انسانی بهشتی به دنیا امد .[/]

موضوع قفل شده است