جمع بندی علم و وجود ایمان

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علم و وجود ایمان

سلام
وقتی بشود از طریق علم خدا را اثبات کرد،ایمان چه معنی ای خواهد داشت؟
پس این به این معنی است که برای وجود چیزی بنام ایمان،خدا از ازل تا ابد از طریق علم بشری قابل اثبات یا رد نخواهد بود؟
و اینکه ارتباط ارجاع دادن های خدا در قرآنش به پدیده های زمین برای شناخت خودش،با پاسخ سوال اول چیست؟
ممنون از وقتی که می گذارید..

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد رئوف

aslan68;483319 نوشت:
سلام
وقتی بشود از طریق علم خدا را اثبات کرد،ایمان چه معنی ای خواهد داشت؟
پس این به این معنی است که برای وجود چیزی بنام ایمان،خدا از ازل تا ابد از طریق علم بشری قابل اثبات یا رد نخواهد بود؟
و اینکه ارتباط ارجاع دادن های خدا در قرآنش به پدیده های زمین برای شناخت خودش،با پاسخ سوال اول چیست؟
ممنون از وقتی که می گذارید..


با سلام خدمت شما دوست گرامی

سوال شما بر یک پیش فرض استوار است که نیازمند توضیح است. اگر وجود خداوند با یافته های طبیعی اثبات شود، چه مشکل و محذوری پیش می آید؟
از سوال شما چنین بر می آید که چنین چیزی امکان ندارد، لطفا این مسئله را توضیح دهید تا بعد به سوال شما پرداخته شود.

موفق باشید

سلام دوباره
در واقع سوال من هم این بود که چنین چیزی امکان دارد یا نه؟
به نظرم به خدا ایمان آوردن یعنی باور قلبی پیدا کردن،نه با چیزی کمتر نه با چیزی بیشتر.همونطور که پیامبران ما ایمان آوردند(بدون اثبات علمی،بدون دیدن،بدون..)
وقتی از نظر علم وجود خدا اثبات شود،به نظرم تعریف ایمان نقض میشود.. .و معنی اساسی اش را از دست میدهد.به عبارت دیگر با اثبات شدن خدا،دیگر ایمان آوردن یا نیاوردن به خدا چه معنی میدهد(بعد از اثبات کروی بودن زمین اظهار اینکه زمین گرد نیست چه معنی خواهد داشت؟قطعا همه به کروی بودن آن صحه خواهند گذاشت.)
بنابراین برای وجود چیزی به نام ایمان،نباید وجود خداوند تا ابد اثبات یا رد علمی شود.آیا این جمله اخیر من درست است؟یعنی تقدیر الهی در این است که علم بشر به درجه اثبات خدا نرسد؟

aslan68;483811 نوشت:
سلام دوباره
در واقع سوال من هم این بود که چنین چیزی امکان دارد یا نه؟
به نظرم به خدا ایمان آوردن یعنی باور قلبی پیدا کردن،نه با چیزی کمتر نه با چیزی بیشتر.همونطور که پیامبران ما ایمان آوردند(بدون اثبات علمی،بدون دیدن،بدون..)
وقتی از نظر علم وجود خدا اثبات شود،به نظرم تعریف ایمان نقض میشود.. .و معنی اساسی اش را از دست میدهد.به عبارت دیگر با اثبات شدن خدا،دیگر ایمان آوردن یا نیاوردن به خدا چه معنی میدهد(بعد از اثبات کروی بودن زمین اظهار اینکه زمین گرد نیست چه معنی خواهد داشت؟قطعا همه به کروی بودن آن صحه خواهند گذاشت.)
بنابراین برای وجود چیزی به نام ایمان،نباید وجود خداوند تا ابد اثبات یا رد علمی شود.آیا این جمله اخیر من درست است؟یعنی تقدیر الهی در این است که علم بشر به درجه اثبات خدا نرسد؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

اگر بحث شما را کمی عام تر مطرح کنیم و به علم، عقل را نیز اضافه کنیم (یعنی ایمانی که از راه عقل و استدلال عقلی به دست آمده باشد را نیز به ایمانی که از راه یافته های علمی به دست آمده، اضافه کنیم) آنگاه می توانیم به جریان ها کلی که در باب نسبت ایمان و دلیل است، اشاره کنیم.

در این باب سه دیدگاه وجود دارد: 1 ایمان گرایی 2 قرینه گرایی 3 عمل گرایی
دیدگاه نخست معتقد است که ایمانی که از راه دلیل عقلی یا یافته های علمی به دست بیاید، ارزشمند نیست و در چنین فضایی، اساسا ایمان، دیگر ایمان نیست زیرا دلیلی که وجود دارد، مسئله را روشن کرده و دیگر نیازی به ایمان نیست و فرد در واقع از دلیل پیروی می کند نه از ایمان.
دیدگاه دوم معتقد است که ایمان باید همراه دلیل و قرینه باشد و ایمانی که دلیل نداشته باشد، قابل پذیرش نیست.
دیدگاه سوم نیز معتقد است که چون در مقام بحث های نظری، دلایل قاطعی وجود ندارد، باید ملاک عمل گرایانه در پیش گرفت و اگر باور به خداوند سودمند بود، از آن پیروی کرد.

نظر شما در ذیل دیدگاه نخست قرار می گیرد (البته در درون جریان ایمان گرایی نیز طیف های مختلفی وجود دارد که بررسی آن موضوع بحث ما نیست.)
در دیدگاه دینی ما، خداوند از ما ایمان بدون دلیل نخواسته است و مخصوصا در قرآن کریم، بارها انسان ها به تفکر و تدبر دعوت شده اند و جهان تماما به مثابه آیات و نشانه هایی تلقی شده است که می تواند انسان را به سوی خداوند متوجه کند.
همچنین هنگامی که سیره پیامبر و اهل بیت را مشاهده می کنیم، می بینیم که در مواجهه با مخالفان با آنها به بحث و گفتگوی می نشستند و این چنین نبوده است که از آنها ایمان بدون دلیل بخواهند بنابراین ایمانی که در اسلام خواسته شده است، نه باور بدون دلیل و کورکورانه بلکه باور از روی علم است.
علاوه بر مطالب فوق، ایمان گرایی از یک اشکال مهم نیز رنج می برد که باعث می شود که نتوانیم آن را بپذیریم. ایمان گرایی معتقد است، باور دینی را باید پذیرفت بدون اینکه دلیلی بر آن اقامه شود. سوالی که در این میان پیش می آید این است که کدام باور دینی را بپذیریم؟ آیا اسلام را بپذیریم؟ مسیحیت یا بودیسم؟ به چه دلیلی؟ به عبارت دیگر، ایمان گرا در بحث انتخاب ایمان، هیچ کمکی به فرد نمی کند و در مرحله انتخاب ایمان پاسخی برای انتخاب ایمان ندارد. این در حالی است که ما می دانیم برخی از ادیان تحریف شده و برخی نیز ساخته دست بشر هستند، بنابراین نیازمند آن هستیم که با بررسی دلایل، دین صحیح را انتخاب کنیم.

موفق باشید

ممنون از پاسختون..
در واقع من از حرفهای شما اینطور برداشت کردم که تعریفم از ایمان اشتباه(ناقص) بوده.. و ایمان به همراه دلیل خواهد بود.کمااینکه از ابتدای یکتاپرستی اینگونه بوده..
و این دلیل تا امروز "عقلی" بوده..
حال سوال من این است که مقصود خداوند از توجه و تفکر در پدیده ها،رسیدن به اثبات علمی وجود خالق است یا در حد همان اثبات عقلی متوقف خواهد بود؟
یا به صورت کلی تر در آیات و احادیث اشاره ای به پی بردن به خدا از طریق علمی (و نه از طریق برهان ها و دلایل عقلی) شده است؟
سپاس

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

aslan68;483319 نوشت:
وقتی بشود از طریق علم خدا را اثبات کرد،ایمان چه معنی ای خواهد داشت؟
پس این به این معنی است که برای وجود چیزی بنام ایمان،خدا از ازل تا ابد از طریق علم بشری قابل اثبات یا رد نخواهد بود؟
و اینکه ارتباط ارجاع دادن های خدا در قرآنش به پدیده های زمین برای شناخت خودش،با پاسخ سوال اول چیست؟

شاید چون اثبات با شناخت تفاوت دارد
و اثبات مقدم بر شناخت است.

aslan68;484276 نوشت:
مقصود خداوند از توجه و تفکر در پدیده ها،رسیدن به اثبات علمی وجود خالق است یا در حد همان اثبات عقلی متوقف خواهد بود؟

به نظر حقیر، که در این موارد هیچ چیز قابلی نمیدونم
بستگی به نوع نگرش و وضعیت ما و شما دارد
اگر از مرحله اثبات رد نشدیم، باید فعلاً به ساختارها نگاه کرد و سوال کرد:
«آیا ممکن است که این همه عظمت خودبه خودی باشد یا از هیچ ایجاد شده باشد؟»

و اگر از مرحله اثبات رد شده ایم، به نوع دیگری باید نگاه کنیم(راستش خودمم خیلی نمیدونم)

اما توجه کردید چرا تا الان بیتشر دانشمندان که از مرحله اثبات رد شده اند مینویسند(حالا رد نشده ها بماند):

دو اتم هیدروژن + یک اتم اکسیژن میدهد یک مولکول آب

چرا نمینویسند:
خدا از دل (دو اتم هیدروژن + یک اتم اکسیژن) یک مولکول آب را ایجاد میکند.

آیا مفاد جمله اول نزدیک به بی ایمانی نیست؟

ببخشید اگه بی ربط گفتم

سلمان14;484365 نوشت:
به نظر حقیر، که در این موارد هیچ چیز قابلی نمیدونم
بستگی به نوع نگرش و وضعیت ما و شما دارد
اگر از مرحله اثبات رد نشدیم، باید فعلاً به ساختارها نگاه کرد و سوال کرد:
«آیا ممکن است که این همه عظمت خودبه خودی باشد یا از هیچ ایجاد شده باشد؟»

و اگر از مرحله اثبات رد شده ایم، به نوع دیگری باید نگاه کنیم(راستش خودمم خیلی نمیدونم)

اما توجه کردید چرا تا الان بیتشر دانشمندان که از مرحله اثبات رد شده اند مینویسند(حالا رد نشده ها بماند):

دو اتم هیدروژن + یک اتم اکسیژن میدهد یک مولکول آب

چرا نمینویسند:
خدا از دل (دو اتم هیدروژن + یک اتم اکسیژن) یک مولکول آب را ایجاد میکند.

آیا مفاد جمله اول نزدیک به بی ایمانی نیست؟

حرف شما صحیحه..
من هم اشاره کردم که این دلیل تا امروز که علم در مقام اثبات یا رد خدا قرار نگرفته ،عقلی (از راه برهان و امثالهم ) خواهد بود..
و اینکه سوالم این بود که آیا بشر از مرحله اثبات خدا گذر خواهد کرد یا نه؟ که ظاهرا شما اعتقاد دارید چنین چیزی امکانپذیر است.
ممنون از اشتراک نظرتون

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

اختلاف حوزه علم و عقل نیاز به تعریف واضحی از این دو داره

اگه علم رو بررسی روابط بین پدیده ها بگیریم، به نظر حقیر، هیچوقت این علم نمیتونه وجود خدا رو رد کنه

شاید باید این سوال رو بپرسیم که چنین دانشی (روابط بین پدید ه ها) در چه صورت میتونه جواب آری یا نه به بشر بده؟

یعنی چه ویژگی بارزی باید در (روابط بین پدیده ها) مشاهده بشه تا از روی اون در مورد وجود خدا نظر داده شود؟

سلمان14;484846 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

اختلاف حوزه علم و عقل نیاز به تعریف واضحی از این دو داره

اگه علم رو بررسی روابط بین پدیده ها بگیریم، به نظر حقیر، هیچوقت این علم نمیتونه وجود خدا رو رد کنه

شاید باید این سوال رو بپرسیم که چنین دانشی (روابط بین پدید ه ها) در چه صورت میتونه جواب آری یا نه به بشر بده؟

یعنی چه ویژگی بارزی باید در (روابط بین پدیده ها) مشاهده بشه تا از روی اون در مورد وجود خدا نظر داده شود؟


ممنون از همراهیتون
علم کنونی بشر محدوده و همونطور که گفتید نه تنها نمیتونه خدا را رد کنه بلکه از اثبات آن نیز عاجزه
سوالی که کردید همون سوالیه که علم در آینده (اگر امکان پذیر باشد) باید برای اظهار نظر درباره خدا پاسخ بدهد..
اما
خدا در قرآن اشاره کرده که هرچیزی در آسمانها و زمین مسخر انسان خواهد بود،ولی اشاره ای به اثبات علمی وجود خودش نکرده (درسته؟).و مقصود خداوند از توجه در پدیده های جهان صرفا برای اثبات عقلی است.(درسته؟)
با این تفاسیر به نظر میرسه با وجود اینکه علم انسان کائنات رو فراخواهد گرفت ولی باز هم نخواهد توانست خدا را از دیدگاه علمی بررسی کند.بلکه باید به او ایمان قلبی بیاورد..

aslan68;484276 نوشت:
ممنون از پاسختون..
در واقع من از حرفهای شما اینطور برداشت کردم که تعریفم از ایمان اشتباه(ناقص) بوده.. و ایمان به همراه دلیل خواهد بود.کمااینکه از ابتدای یکتاپرستی اینگونه بوده..
و این دلیل تا امروز "عقلی" بوده..
حال سوال من این است که مقصود خداوند از توجه و تفکر در پدیده ها،رسیدن به اثبات علمی وجود خالق است یا در حد همان اثبات عقلی متوقف خواهد بود؟
یا به صورت کلی تر در آیات و احادیث اشاره ای به پی بردن به خدا از طریق علمی (و نه از طریق برهان ها و دلایل عقلی) شده است؟
سپاس


با سلام خدمت شما دوست گرامی

منظور از دلیل و تفکر در قرآن کریم، لزوما تفکر فلسفی به معنای مصطلح و یا تفکر علمی به معنای علوم طبیعی ( science ) نیست بلکه اینکه انسان با دیدن این همه عظمت و دقت و ظرافت پی می برد که خداوندی عظیم این جهان را ساخته و با رجوع به خودش در می یابد که در پی نیکی و خوبی است و این ویژگی ها را در پیام افرادی که از سوی خدا آمده اند، می یابد و از آنها پیروی می کند. این ها نمونه هایی از این گونه دلایل هستند.
با توجه به این مطلب، لازم نیست که دلیل حتما دلیل فلسفی یا علمی باشد، بلکه مراد آن است که به یافته های وجدانی خویش و حقایقی که اتفاقا در پاره ای از اوقات بسیار هم ساده هستند، پشت نکنیم و بر اساس آنها عمل کنیم.

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

aslan68;485063 نوشت:
علم کنونی بشر محدوده و همونطور که گفتید نه تنها نمیتونه خدا را رد کنه بلکه از اثبات آن نیز عاجزه

به نظر حقیر قبل از هر چیز، باید علم و عقل رو تعریف کنید.
و لطفاً بفرمایید چرا شما استدلال و منطق رو جزو علم نمیدانید؟

سوال:
وقتی بشود از طریق علم خدا را اثبات کرد،ایمان چه معنی ای خواهد داشت؟

پاسخ:
اگر بحث را کمی عام تر مطرح کنیم و به علم، عقل را نیز اضافه کنیم (یعنی ایمانی که از راه عقل و استدلال عقلی به دست آمده باشد را نیز به ایمانی که از راه یافته های علمی به دست آمده، اضافه کنیم) آنگاه می توانیم به جریان ها کلی که در باب نسبت ایمان و دلیل است، اشاره کنیم.

در این باب سه دیدگاه وجود دارد: 1 ایمان گرایی 2 قرینه گرایی 3 عمل گرایی
دیدگاه نخست معتقد است که ایمانی که از راه دلیل عقلی یا یافته های علمی به دست بیاید، ارزشمند نیست و در چنین فضایی، اساسا ایمان، دیگر ایمان نیست زیرا دلیلی که وجود دارد، مسئله را روشن کرده و دیگر نیازی به ایمان نیست و فرد در واقع از دلیل پیروی می کند نه از ایمان.
دیدگاه دوم معتقد است که ایمان باید همراه دلیل و قرینه باشد و ایمانی که دلیل نداشته باشد، قابل پذیرش نیست.
دیدگاه سوم نیز معتقد است که چون در مقام بحث های نظری، دلایل قاطعی وجود ندارد، باید ملاک عمل گرایانه در پیش گرفت و اگر باور به خداوند سودمند بود، از آن پیروی کرد.

نظر شما در ذیل دیدگاه نخست قرار می گیرد (البته در درون جریان ایمان گرایی نیز طیف های مختلفی وجود دارد که بررسی آن موضوع بحث ما نیست.)
در دیدگاه دینی ما، خداوند از ما ایمان بدون دلیل نخواسته است و مخصوصا در قرآن کریم، بارها انسان ها به تفکر و تدبر دعوت شده اند و جهان تماما به مثابه آیات و نشانه هایی تلقی شده است که می تواند انسان را به سوی خداوند متوجه کند.

همچنین هنگامی که سیره پیامبر و اهل بیت را مشاهده می کنیم، می بینیم که در مواجهه با مخالفان با آنها به بحث و گفتگوی می نشستند و این چنین نبوده است که از آنها ایمان بدون دلیل بخواهند بنابراین ایمانی که در اسلام خواسته شده است، نه باور بدون دلیل و کورکورانه بلکه باور از روی علم است.
علاوه بر مطالب فوق، ایمان گرایی از یک اشکال مهم نیز رنج می برد که باعث می شود که نتوانیم آن را بپذیریم. ایمان گرایی معتقد است، باور دینی را باید پذیرفت بدون اینکه دلیلی بر آن اقامه شود.

سوالی که در این میان پیش می آید این است که کدام باور دینی را بپذیریم؟ آیا اسلام را بپذیریم؟ مسیحیت یا بودیسم؟ به چه دلیلی؟ به عبارت دیگر، ایمان گرا در بحث انتخاب ایمان، هیچ کمکی به فرد نمی کند و در مرحله انتخاب ایمان پاسخی برای انتخاب ایمان ندارد. این در حالی است که ما می دانیم برخی از ادیان تحریف شده و برخی نیز ساخته دست بشر هستند، بنابراین نیازمند آن هستیم که با بررسی دلایل، دین صحیح را انتخاب کنیم.

موضوع قفل شده است