جمع بندی ازدواج مجدد مطلقا جایز است یا در شرایط خاصی؟

تب‌های اولیه

180 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج مجدد مطلقا جایز است یا در شرایط خاصی؟

سلام
تعدد زوجات با رعایت جنبه های شرعی مطلقا جایز است یا جواز آن منوط به شرایط خاصی است؟

توضیح:
برای ازدواج شرایطی هست مثل این که زن شوهردار نباشد. در عده کس دیگری نباشد. ازدواج دائم بیش تر از چهار نفر نباشد و سایر شرایط.

اما امروزه برخی از افراد اطلاق ازدواج مجدد با توجه به شرایط فوق را نمیپذیرند و شرایط دیگری بیان میکنند مثل این که تعداد زنان بیش تر از مردان باشد (برای مثال در شرایط جنگ)، با هدف دستگیری از زنی که بیوه هست و به دلیل شرایطش کسی حاضر به ازدواج او نیست، مسافرت مرد که دسترسی به زن خود ندارد، عدم امکان آمیزش با زن در ایام عادت، ...
و سایر شرایط و حالاتی که گفته می شود امکان ازدواج مجدد منوط به آنهاست.

سوال:
ازدواج مجدد مطلقا جایز است یا در شرایط خاصی؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

moradali;483303 نوشت:
سلام
تعدد زوجات با رعایت جنبه های شرعی مطلقا جایز است یا جواز آن منوط به شرایط خاصی است؟

توضیح:
برای ازدواج شرایطی هست مثل این که زن شوهردار نباشد. در عده کس دیگری نباشد. ازدواج دائم بیش تر از چهار نفر نباشد و سایر شرایط.

اما امروزه برخی از افراد اطلاق ازدواج مجدد با توجه به شرایط فوق را نمیپذیرند و شرایط دیگری بیان میکنند مثل این که تعداد زنان بیش تر از مردان باشد (برای مثال در شرایط جنگ)، با هدف دستگیری از زنی که بیوه هست و به دلیل شرایطش کسی حاضر به ازدواج او نیست، مسافرت مرد که دسترسی به زن خود ندارد، عدم امکان آمیزش با زن در ایام عادت، ...
و سایر شرایط و حالاتی که گفته می شود امکان ازدواج مجدد منوط به آنهاست.

سوال:
ازدواج مجدد مطلقا جایز است یا در شرایط خاصی؟


باسلام وتقدیر از سوال شما .
در این باب بهتر است کمی جامع تر بحث نمایم لذا می گویم : قرآن کتابی جاوید است . احکامی که در آن آمده، مربوط به زمان نزول یا دوره خاص نیست بلکه این احکام برای همیشه است . اگر بخواهیم این گونه بدون دلیل محکم و معتبر از قرآن یا روایات، احکام قرآن را مربوط به گذشته بدانیم، آیات را زاید و وجود امروزی آن ها را بی فایده قلمداد کرده ایم و این مخالف صریح دستور قرآن و روایات است که احکام و آیات آن را جاری در همیشه دانسته اند. بنا بر این حکم "جواز مشروط چند زنی" مربوط به صدر اسلام نیست، بلکه حکمی دائمی است.
در قرآن در باره عدالت بین همسران متعدد دو آیه آمده :
در آیه اول، ضمن اجازه چند همسری آن را مشروط به رعایت عدالت بین همسران کرده :
"فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع و ان خفتم الاتعدلوا فواحده"(1)
این آیه صراحت دارد که کسانی که بر اجرای عدالت بین همسران اطمینان دارند، می توانند به چند زنی اقدام کنند.
اما آیه دوم خطاب به مردانی است که چند همسر دارند و می خواهند عدالت را در همه زمینه ها اجرا کنند. خداوند خطاب به این گروه می فرماید: شما ولو بسیار حریص و جدی هم باشید، در همه زمینه ها به خصوص در زمینه های قلبی که خارج از اراده و توان شماست، نمی توانید عدالت را رعایت کنید .بنا بر این عدالت در این زمینه از شما خواسته نشده ،بلکه انصاف خواسته شده است. سعی کنید به گونه ای نباشد که همه علاقه و میل تان را نثار یکی از زنان کنید و زن دیگر مانند مطلقه و معلق و بدون شوهر باشد.
اگر در این جا و در این زمینه عدالت لازم بود، خداوند بایست می فرمود :چون نمی توانید عدالت را اجرا کنید ،پس نمی بایست ازدواج می کردید و حالا هم نباید ادامه دهید ،ولی قرآن می فرماید: این عدالت لازم نیست . فقط سعی کنید همه توجه تان معطوف یک طرف نبوده و طرف دیگر احساس رها بودن و افتادن کامل از نظر شما نکند.
در روایات پیامبر و معصومین هم که مفسر و مبین قرآن هستند، تصریح شده که عدالت فقط در نفقه و تقسیم وقت لازم است که تفصیل آن در کتاب های فقهی و روایی آمده است.
حق نداریم فهم خود را معیار قرار داده و آنچه از قرآن می فهمیم، به عنوان حکم خدا و قرآن اعلام کنیم ،بلکه باید فهم خود را به کلیت کتاب و به معصومین عرضه کنیم . در صورت مورد تایید قرار گرفتن، بدان عمل کرده و آن را حکم خدا و قرآن بدانیم ، در غیر این صورت باید فهم خود را اصلاح کنیم.
البته بارها توضیح داده و اعلام شده که اسلام به چند همسری و داشتن همسر های موقت دعوت نمی کند . آن را کار واجب یا مستحب نمی شمارد بلکه آن را با شرایطی اجازه داده است . سوء استفاده افراد همیشه بوده و هست و نباید آن را به پای اسلام نوشت.
اما رعایت عدالت به این است که مرد، زن اول را راضی کند که به همسر دومی نیاز دارد یا لازم است برای حفظ و نگهداری زن بیوه ای، به ازدواج با او اقدام کند . قبل از ازدواج حقوق و مهریه زن اول را بدهد تا آن زن مطمئن گردد که این حقوق او ضایع نمی شود . مردش در صدد ظلم به او نیست . به زنش این اطمینان را بدهد که در صورت ازدواج دوم به او ظلم نخواهد کرد حتی اگر لازم باشد ،با هبه اموال و هدایا رضایتش را جلب کند.
خلاصه، بد عمل کردن سبب شده این اجازه ظالمانه جلوه کند، در حالی که اگر مردها فقط در صورت لزوم به این اجازه عمل کنند و درست عمل کنند، چهره عادلانه این اجازه خود را نموده و همه به عادلانه بودن آن اعتراف خواهند کرد.

پاورقی :
1. نساء،آیه3

صادق;483510 نوشت:
آن را کار واجب یا مستحب نمی شمارد بلکه آن را با شرایطی اجازه داده است . سوء استفاده افراد همیشه بوده و هست و نباید آن را به پای اسلام نوشت

سلام
ولی در تاپیک قبلی که
تقریباً با همین عنوان بود کارشناس بیان کردند

قانون تعدد زوجات از منظر دین، هم مشروع است و هم مستحب . حتی بچه ها گفتند مباحه نه مستحب . ولی کارشناس محترم اعلام کردند این عمل مستحبه !!!!


صادق;483510 نوشت:
اما رعایت عدالت به این است که مرد، زن اول را راضی کند که به همسر دومی نیاز دارد یا لازم است برای حفظ و نگهداری زن بیوه ای، به ازدواج با او اقدام کند . قبل از ازدواج حقوق و مهریه زن اول را بدهد تا آن زن مطمئن گردد که این حقوق او ضایع نمی شود . مردش در صدد ظلم به او نیست . به زنش این اطمینان را بدهد که در صورت ازدواج دوم به او ظلم نخواهد کرد حتی اگر لازم باشد ،با هبه اموال و هدایا رضایتش را جلب کند.

در لایحه جدید دیگه نیازی به اجازه همسر اول نیست مرد میتونه به دادگاه مراجعه کند

و اگر دادگاه شرایط وی را برای داشتن همسر دوم مناسب تشخیص بدهد اجازه ازدواج دوم را به مرد می دهد. پس دیگه مجالی برای راضی کردن همسر اول باقی نمی ماند.

صادق;483510 نوشت:
در این باب بهتر است کمی جامع تر بحث نمایم لذا می گویم : قرآن کتابی جاوید است . احکامی که در آن آمده، مربوط به زمان نزول یا دوره خاص نیست بلکه این احکام برای همیشه است . اگر بخواهیم این گونه بدون دلیل محکم و معتبر از قرآن یا روایات، احکام قرآن را مربوط به گذشته بدانیم، آیات را زاید و وجود امروزی آن ها را بی فایده قلمداد کرده ایم و این مخالف صریح دستور قرآن و روایات است که احکام و آیات آن را جاری در همیشه دانسته اند. بنا بر این حکم "جواز مشروط چند زنی" مربوط به صدر اسلام نیست، بلکه حکمی دائمی است.

یه سوال دیگه جناب صادق؟

این چند همسری مردان فقط مختص این دنیاست ؟؟؟ یا در آخرت هم مردان مجازند چند همسر اختیار کنند ؟

با توجه به اینکه همه عوامل و فوایدی که برای چهارهمسری مردان ذکر کرده اند

مثل جنگ ها و از بین رفتن مردان، وجود زنان بیوه و رفع نیاز آنها، افزایش نسل شیعه، تنوع طلبی مردان و ... در این دنیا که بهرطریقی وجود چندهمسری برای مردان را

توجیه میکند حال که این عوامل در آخرت وجود ندارد آیا باز ممکنه در آخرت مردان چندهمسر اختیار کنند؟

!Shabnam!;483570 نوشت:
سلام
ولی در تاپیک قبلی که
تقریباً با همین عنوان بود کارشناس بیان کردند
قانون تعدد زوجات از منظر دین، هم مشروع است و هم مستحب . حتی بچه ها گفتند مباحه نه مستحب . ولی کارشناس محترم اعلام کردند این عمل مستحبه !!!

در لایحه جدید دیگه نیازی به اجازه همسر اول نیست مرد میتونه به دادگاه مراجعه کند
و اگر دادگاه شرایط وی را برای داشتن همسر دوم مناسب تشخیص بدهد اجازه ازدواج دوم را به مرد می دهد. پس دیگه مجالی برای راضی کردن همسر اول باقی نمی ماند.

با سلام مجدد :
در ابتدا باید گفت : شرایط افراد وزمان ها ونیاز ها ی فردی واجتماعی متفاوت است گاهی ممکن است غیر از جواز استحباب هم داشته باشد ازدواج موقت نوعی از ازدواج است . قرآن و روایات آن را جایز دانسته است، ناسازگاری افکار عمومی مانع از مشروعیت ازدواج موقت نمی شود. حکمی را که خدا و پیامبرش حلال کرده باشد، دیگران حق تحریم آن را ندارند.
توضیح: این موضوع را نمى‏توان انکار کرد که غریزه جنسى یکى از نیرومندترین غرائز انسانى است، تا آن جا که پاره‏اى از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان مى‏دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز مى‏گردانند.
این یک قانون کلى و عمومى است که اگر به غرائز طبیعى انسان به صورت صحیحى پاسخ گفته نشود، براى اشباع آن ها متوجه طریق انحرافى خواهد شد، زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرائز طبیعى را نمى‏توان از بین برد، فرضا هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامى عاقلانه نیست زیرا این کار یک نوع مبارزه با قانون آفرینش است.
بنا بر این راه صحیح آن است که آن ها را از طریق معقولى اشباع و از آن ها در مسیر سازندگى بهره‏بردارى کنیم. " ازدواج دائم" نه در گذشته و نه در امروز به تنهایى جوابگوى نیازمندى‏هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نیست.
در بسیارى از شرائط و محیط ها، افراد فراوانى در سنین خاصى قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متاهل در مسافرت‏هاى طولانى و یا ماموریت‏ها با مشکل عدم ارضاى غریزه جنسى روبرو مى‏شوند.با این وضع چه باید کرد؟آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند راهبان‏ و راهبه‏ها) تشویق نمود؟یا اینکه آن ها را در برابر بى‏بندوبارى جنسى آزاد گذاشت، و همان صحنه‏هاى زننده و ننگین کنونى را مجاز دانست؟و یا اینکه راه سومى را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن بى‏بندوبارى جنسى را؟
بر سر دو راهى قرار داریم یا باید" فحشا" را مجاز بدانیم (همان طور که دنیاى مادى امروز عملا بر آن صحه گذارده و آن را به رسمیت شناخته) و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم، معلوم نیست آن ها که با ازدواج موقت و فحشا مخالفند، چه جوابى براى این سؤال فکر کرده‏اند؟! طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد و نه زیان هاى فجایع جنسى و فحشا را در بر دارد. (1)
با توجه به این نکات و ضرورت برای ازدواج موقت قرآن کریم ازدواج موقت را مشروع و جایز دانسته اند. روایات نیز از اهل بیت درمورد جواز ازدواج موقت و استحباب آن وارد شده است.
خداوند در قرآن می فرماید: «"فما استمتعتم به منهنّ فآتوهنّ أُجورهنّ و لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة؛(2) " زنانی را که متعه می کنید، واجب است مهریه آنان را بپردازید و گناهی بر شما نیست در آن چه بعد از تعیین مهر با یکدیگر توافق کرده اید"
امام صادق فرمود: « "متعه واللّه افضل و بها نزل الکتاب و جرت السنّة؛(3) " به خدا! متعه افضل است و کتاب و سنّت به این دستور داده است ".
صیغه و زن صیغه ای نیز احترام خود را دارد .نباید دیگران در مقابل چیزی که خدا و دین مبین اسلام جایز دانسته ،موضع بگیرند و بر خلاف آن عمل کنند.

پی‏نوشت‏ها:
1. تفسیر نمونه، ج3 ،ص341 .
2. نساء(4) آیه 24.
3. وسائل الشیعه، ج14، ص443.

دوستان و کارشناسان محترم لطفا اگرهم در حاشیه به سایر موضوعات ازدواج مجدد میپردازید سوال تاپیک هم یادتان نرود.
با تشکر

صادق;483592 نوشت:
بر سر دو راهى قرار داریم یا باید" فحشا" را مجاز بدانیم (همان طور که دنیاى مادى امروز عملا بر آن صحه گذارده و آن را به رسمیت شناخته) و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم، معلوم نیست آن ها که با ازدواج موقت و فحشا مخالفند، چه جوابى براى این سؤال فکر کرده‏اند؟! طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالى یا اشتغالات تحصیلى و مانند آن نسازد و نه زیان هاى فجایع جنسى و فحشا را در بر دارد. (1)

سلام

همان نسخه ای را که برای زنان می پیچند باید برای مردان هم بپیچند
حفظ و نگهداری خویشتن

موفق باشید

سیر قوانین تعدد زوجه در ایران:

تاجایی که جستجو کردم قوانین این موضوع در سه قانون حمایت خانواده 1346- حمایت خانواده 1353 و حمایت خانواده 1391 آمده بود.
حمایت خانواده 1346:
ماده 14 - هرگاه مرد بخواهد با داشتن زن همسر دیگری اختیار نماید باید از دادگاه تحصیل اجازه کند. دادگاه وقتی اجازه اختیار همسر تازه خواهد‌داد که با انجام اقدامات ضروری و در صورت امکان تحقیق از زن فعلی توانایی مالی مرد و قدرت او را به اجرای عدالت احراز کرده باشد. هرگاه مردی‌بدون تحصیل اجازه از دادگاه مبادرت به ازدواج نماید به مجازات مقرر در ماده 5 قانون ازدواج مصوب 1310 -1316 محکوم خواهد شد.
ماده 5 فوق الذکر: ‌ماده 5 - هر يك از زن و شوهري كه قبل از عقد طرف خود را فريبي داده كه بدون آن فريب مزاوجت صورت نمي‌گرفت به شش ماه تا دو سال حبس‌تأديبي محكوم خواهد شد.

دادگاه در صورت احراز اجرای عدالت و تمکن مالی اجازه صادر میکند. که شرایطی شرعی به نظر میرسند.

قانون حمایت خانواده 1346 تکمیل شده توسط قانون حمایت خانواده 1353 نسخ شد.
در قانون 1346 دادگاه فقط اجرای عدالت و تمکن مالی را در نظر میگرفت ولی در قانون جدید 1353 ازدواج مجدد علاوه بر اینگونه شروط شرعی ‏محدود شد و مطلق نبود.
طبق این قانون در 8 حالت مرد میتواند بدون رضایت همسر و در غیر از این 8 حالت به شرط رضایت همسر ازدواج مجدد داشته باشد.

ماده 16 - مرد نمی‌تواند با داشتن زن همسر دوم اختیار کند مگر در موارد زیر:
1- رضایت همسر اول.
2- عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی.
3- عدم تمکین زن از شوهر.
4- ابتلاء زن به جنون یا امراض صعب‌العلاج موضوع بندهای 5 و 6 ماده 8.
5- محکومیت زن وفق بند 8 ماده 8.
6- ابتلاء زن به هر گونه اعتیاد مضر برابر بند 9 ماده 8.
7- ترک زندگی خانوادگی از طرف زن.
8- عقیم بودن زن.
9- غایب مفقودالاثر شدن زن برابر بند 14 ماده 8.
آیین نامه اجرایی قانون خانواده 1354: ماده 11 ـ منظور از اعتیاد مضر هر نوع ابتلا به مواد مخدر یا نوشابه‌های الکلی یا قمار یا امثال و نظایر آنها است که استمرار داشته و موجب صدمات و خسارات جسمانی مادی و معنوی‌ شخص معتاد یا همسر یا اولاد زوجین گردد.

ماده 17 - متقاضی باید تقاضانامه‌ای در دو نسخه به دادگاه تسلیم و علل و دلایل تقاضای خود را در آن قید نماید.
‌یک نسخه از تقاضانامه ضمن تعیین وقت رسیدگی به همسر او ابلاغ خواهد شد. ‌دادگاه با انجام اقدامات ضروری و در صورت امکان تحقیق از زن فعلی و احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت در مورد بند یک ماده 16 اجازه اختیار‌همسر جدید خواهد داد. ‌به هر حال در تمام موارد مذکور این حق برای همسر اول باقی است که اگر به خواهد گواهی عدم امکان سازش از دادگاه به نماید. ‌
هرگاه مردی با داشتن همسر بدون تحصیل اجازه از دادگاه مبادرت به ازدواج نماید به حبس جنحه‌ای از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد همین‌مجازات مقرر است برای عاقد و سردفتر ازدواج و زن جدید که عالم به ازدواج سابق مرد باشند.
‌در صورت گذشت همسر اولی تعقیب کیفری یا اجرای مجازات فقط درباره مرد و زن جدید موقوف خواهد شد.

با سلام
آیا در زمان پیغمبر و ائمه نیز بحث ازدواج موقت بود یا از کنیزان استفاده میشد و آیا زنانی که پیامبر به همسری میگرفت بصورت موقت بودند یا دائم؟

سوالی که پیش میاد اینه که آیا ازدواج مجدد مرد در غیر از آن 8 حالت مشروط به رضایت زن است؟

شرعا رضایت زن در چه مواردی شرط است؟
رضایت زن در ازدواج شوهر با دختر برادر یا دختر خواهر زن شرط است. و در باقی موارد رضایت زن شرط نیست.

خصوص خبر ابن مسلم عن أبي جعفر عليه السلام " لا تزوج ابنة الأخ ولا ابنة الأخت على العمة ولا على الخالة إلا بإذنهما، وتزوج العمة والخالة على ابنة الأخ والأخت بغير إذنهما
وخبر علي بن جعفر عن أخيه موسى عليه السلام " سألته عن امرأة تزوجت على عمتها وخالتها، قال: لا بأس، وقال: يتزوج العمة والخالة على ابنة الأخ وبنت الأخت، ولا تزوج بنت الأخ والأخت على العمة والخالة إلا برضا منهما، فمن فعله فنكاحه باطل "
جواهرالکلام ج 29 ص357-361

از کارشناس محترم درخواست میکنم روایاتی با این مضمون که دو نمونه آن را در گذاشتم ترجمه کنند.

!Shabnam!;483590 نوشت:
یه سوال دیگه جناب صادق؟
این چند همسری مردان فقط مختص این دنیاست ؟؟؟ یا در آخرت هم مردان مجازند چند همسر اختیار کنند ؟
با توجه به اینکه همه عوامل و فوایدی که برای چهارهمسری مردان ذکر کرده اند
مثل جنگ ها و از بین رفتن مردان، وجود زنان بیوه و رفع نیاز آنها، افزایش نسل شیعه، تنوع طلبی مردان و ... در این دنیا که بهرطریقی وجود چندهمسری برای مردان را
توجیه میکند حال که این عوامل در آخرت وجود ندارد آیا باز ممکنه در آخرت مردان چندهمسر اختیار کنند؟

پاسخ :
باسلا مجدد .
اولا: شرایط و نحوة زناشویی در بهشت طبق شرایط خاص همان جاست و جزئیات مسئله برای کسی به طور کامل روشن نیست.هرگز نمی‌توان لذایذ و شرایط زندگی آن جا را با اوضاع و احوال این نشئه‌مقایسه و یکسان تلقی کرد.
ثانیاً: طبق آموزه‌های وحیانی در بهشت هر کدام از مرد و زن از نعمت و لذات مناسب خود با همسران پاکیزه برخوردارند و این موهبت اختصاص به مردان ندارد، مثلاً قرآن کریم فرمود: «و لهم فیها ازواج مطهره؛(1) برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاکیزه است». ضمیر «هم» در آیه به همة بهشتیان اعم از زن و مرد برمی‌گردد، نه فقط به مردان بهشتی. و ازواج هم جمع زوج به معنای همسر است نه زوجه به معنای زن. در آیه دیگر هم می‌فرماید: «و زوجناهم بحورعین؛(2) آنها را با همسرانی درشت و زیبا چشم تزویج گردانیم» در این آیه هم ضمیر به همه بهشتیان برمی‌گردد. «حورعین» وصف زیبایی همسران بهشتی اعم از زن و مرد است، زیرا واژه «حور » جمع احور (مرد سیاه چشم) و جمع حوراء (زن سیاه چشم) است. واژه «عین» جمع اعین (مرد درشت چشم) و جمع عینتا (زن درشت چشم) است.(3) پس داشتن همسر در بهشت برای مرد و زن مطرح است. گرچه قرآن کریم به دلیل حفظ ادب از همسران زنان و چگونگی کیفیت لذت بردن آنها از مردان به تفصیل و روشنی سخن نگفته، ولی در این نکته جای تردید نیست که زنان مثل مردان از لذات بهشتی مناسب مورد علاقه‌شان برخوردار هستند.
نکته دیگر این که: در بهشت هر چه دل‌ها بخواهد و چشم‌ها لذت برد، وجود دارد: «و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین».(4) طبق این آیه که مطلق آمده معلوم می‌شود که لذت‌های گوناگون بهشتی عمومی است و اختصاص به مردها ندارد و به لحاظ عدد هم محصور نیست. اما کیفیت و جزئیات مسئله به طور کامل برای کسی مشخص نخواهد بود. پس هیچ کدام از زن و مرد از لذت‌های مورد علاقه‌شان بی نصیب نخواهند بود.

پی‌نوشت‌ها:
1. بقره(2) آیه 25.
2. دخان(44) آیه 54.
3. ناصر مکارم، پیام قرآن، ج6، ص 261، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران ـ 1377 ش.
4. زخرف (43) آیه 71.

freeandazad;483856 نوشت:
با سلام
آیا در زمان پیغمبر و ائمه نیز بحث ازدواج موقت بود یا از کنیزان استفاده میشد و آیا زنانی که پیامبر به همسری میگرفت بصورت موقت بودند یا دائم؟

باسلام وتشکر از شما .
در ابتدا باید گفت : ازدواج موقت اگر به طور صحیح و قانونمند اجرا شود، صحیح بوده و مفید است و برخی از مشکلات جامعه را برطرف می کند. البته سوء استفاده هایی از هر قانون، مسئله را لوث می کند و نزد اقشار جامعه آن قدر بد جلوه می کند که منافع خوب آن فراموش می شود.
ازدواج موقت مانند ازدواج دائم و بسیاری از عقد های دیگر دو طرفه می باشد که باید با رضایت و اختیار دو طرف همراه باشد. طبعاً دو طرف (زن و مرد) با در نظر گرفتن شرایط و مصلحت خود به این امر اقدام می کنند و ضمن بهره مندی از آثار مثبت این نوع ازدواج می توانند از گناه و روابط نامشروع پرهیز نمایند. ازدواج موقت، همانند ازدواج دائم است، اما شرایط آن برای هر دو طرف آسان تر است.
در ازدواج موقت حکمت ها و مصالح والایی است که در جای خود باید مورد بررسی جامع و همه جانبه قرار گیرد. در رابطه با ازدواج موقت توجه به چند نکته ضروری است :
1) این مسئله از اختصاصات فقه شیعه نیست ؛ بلکه در متن اسلام و قرآن وجود دارد و در زمان پیامبر(ص ) و ابوبکر عمل می شده است ؛ ولی خلیفه دوم آن را منع نمود.
این روایت مکرر در متون شیعه و اهل سنت نقل شده است که خلیفه دوم اعلام کرد: ((متعتان کانتا فی عهد رسول
الله و انا احرمهما و اعاقب علیهما)) و یا ((انا محرمهما و معاقب علیهما))؛ یعنی، دو متعه (متعه الحج و متعه زنان ) در زمان پیامبر وجود داشت ولی من آن دو را تحریم نموده و عامل آنها را عذاب می کنم
این یکی از مواردی است که خلیفه دوم برخلاف نص پیامبر، دست به اجتهاد و اظهار نظر شخصی زد. اما اینکه چرا چنین دستوری بر خلاف سنّت پیامبر داد، بحث جداگانه­ای است که نیاز به تحقیق مفصل و جدا گانه دارد.
2) فرق متعه و ازدواج دائم این است که در اولی زمان جدایی زن و شوهر، از اول مشخص است و نیاز به صیغه و عقد جدیدی (به نام طلاق ) ندارد؛ ولی در دومی طلاق و جدایی نیاز به اجرای صیغه دارد.
3) برخی به تصور اشتباه، ازدواج موقت را با فحشا برابر دانسته اند؛ در حالی که هرگز چنین نیست. ازدواج موقت، هنجارها و قوانین ویژه ای دارد، از جمله این که در حال ازدواج موقت، زن حق ارتباط جنسی با دیگران را ندارد و پس از اتمام دوره آن اگر آمیزش صورت گرفته باشد، باید مانند زن مطلقه عده نگهدارد. بنابراین حتی پس از متعه یک ساعته نیز عده وجود دارد و از این طریق بهداشت جنسی و بهداشت نسل مانند ازدواج دائم رعایت می شود.
فلسفه متعه تأمین مشروع و قانونمند نیازهای جنسی می باشد. به عبارت دیگر در شرایطی که امکان بهره وری غریزی از طریق ازدواج دائم مقدور نیست، سه راه فراروی انسان قرار دارد:
1- رهبانیت و سرکوب غریزه جنسی. چنین چیزی مطلوب نیست. زیرا موجب فشارها و ناراحتی های روانی می گردد، نیز ممکن نیست مگر برای افراد کمی و در غالب افراد به انحرافات جنسی و در نهایت به نوعی عصیان و انفجار اجتماعی مبدل می شود.
2- کمونیسم و هرج و مرج جنسی ؛ این روش مفاسد بسیاری در پی دارد. از جمله : از بین رفتن بهداشت نسل، پدید آمدن انواع بیماری های جسمی مانند: ایدز و. . . از دست رفتن علایق، سست شدن پیوندهای خانوادگی و تعهد ناپذیری مردان در تشکیل خانواده.
3- داشتن برنامه­ای روشمند و مشخص که علاوه بر تامین بهداشت نسل و سوق ندادن جامعه به لذت های زودگذر و گریز از تعهد خانوادگی بتواند نیازهای غیر دائم جنسی را تامین کند و مانع انحرافات جنسی نیز بشود. این برنامه همان ازدواج موقت است و با فحشا بسیار تفاوت دارد. زیرا با نگاه داشتن عده، اختلاط نسلی از بین می رود. اگر زن حامله شده باشد، باید تا آخر بارداری عده نگه دارد. افزون برآن بیماری ناشی از مقاربت های متنوع پشت سر هم نیز پدید نمی­آید.
4- امروزه با توجه به مشکلات بسیار، دوران جوانی و طولانی بودن زمان تحصیل و مشکلات شغلی و مسافرت و مسایل بسیار دیگر، برخی از متفکران و اندیشمندان غربی که اعقتادی به دین نیز نداشته اند، مانند راسل پیشنهاد نوعی ازدواج موقت برای رهایی از خطرات و آفات هرج و مرج جنسی را می دهند؛ در حالی که در گذشته، غرب، شدیداً اسلام را در این مورد سرزنش می نمود.
بنابراین با ازدواج موقت نه تنها کسی به فساد دچار نمی شود، بلکه از فساد و بی بند و باری و بی قانونی در روابط جنسی جلوگیری می کند.
جهت آگاهی بیشتر به کتاب های زیر مراجعه کنید :

1- نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری.
2- زن در آیینه جلال و جمال آیت الله جوادی آملی.
3- تفسیر المیزان، ج 4؛ علامه طباطبایی.

دل ارام;483731 نوشت:
سلام

همان نسخه ای را که برای زنان می پیچند باید برای مردان هم بپیچند
حفظ و نگهداری خویشتن
موفق باشید


باسلام .
در ابتدا باید گفت : تمایل پاره‏ ای از مردان را به تعدد همسر نمی‏توان انکار کرد. این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد، مورد تأیید نیست، اما گاه عقیم بودن زن و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقی می‏کند، یا گاهی بر اثر تمایلات شدید جنسی و عدم توانایی همسر اول برای برآوردن خواسته غریزی، مرد خود را ناچار به ازدواج دوم می‏بیند. حتی اگر از طریق مشروع انجام نشود، از طریق نامشروع اقدام می‏کند. در این گونه موارد نمی‏توان منطقی بودن خواسته مرد را انکار کرد.(1)
اینکه گاهی مسئله تعدد زوجات در یک خانه موجب مشکلاتی می‌شو این اشکال برافراد وارد است نه بر اسلام و تعالیمش، زیرا دین قانون تعدد زوجات را به طور وجوبی وضع نکرده است. در واقع تعدد زوجات در اسلام یک قاعده نیست، بلکه یک استثنا است و تنها حکم به جواز داده شده، نه الزام؛ یعنی برای برخی که مشکلاتی پیش آمده و مجبور به ازدواج مجدد هستند، اجازه داده شده ، چنان که برای آن شرطی گذاشته شده و آن اطمینان مرد به این است که می‏تواند میان زنان به عدالت عمل کند، اما اگر مردانی باشند که بدون توجه به این شرط و بدون توجه به سعادت خود و خانواده و فرزندان، در پی ازدواج مجدد باشند ازدواج دوم روا نیست، مثلاً هدفشان شهوت باشد و زن در نظرشان مفهومی جز موجودی که برای لذت و شهوت آفریده شده نباشد. اسلام با این افراد کاری ندارد و ازدواج بیش از یک زن را به آن‏ها اجازه نمی‏دهد.(1)
اما سؤال از این که چرا اسلام این حق را نسبت به زنان قائل نشده و چرا اسلام چند شوهری را اجازه نداده، زیرا در این نوع زناشویی رابطه پدر با فرزند عملاً نا مشخص است، هم چنان که در کمونیسم (اشتراک) جنسی رابطه پدر با فرزندان نامشخص است.
همان طور که کمونیسم نتوانست برای خود جا باز کند، چند شوهری نیز نمی تواند مورد پذیرش باشد، زیرا زندگی خانوادگی و ایجاد آشیانه برای نسل آینده و ارتباط قطعی میان نسل گذشته و آینده، خواسته غریزه و طبیعت بشر است. چند شوهری نه تنها با طبیعت انحصار طلبی و فرزند دوستی مرد نا موافق است، که با طبیعت زن نیز مخالفت دارد. تحقیقات روانشناسی ثابت کرده است که زن بیش از مرد خواهان تک همسری است. (2)
از جهت دیگر زن از مرد فقط عاملی برای ارضای غریزه جنسی خود نمی‌خواهد که گفته شود هرچه بیشتر، برای زن بهتر. زن از مرد موجودی می‌خواهد که قلب او را در اختیار داشته باشد؛ حامی و مدافع او باشد؛ برای او فداکاری نماید و غمخوار او باشد.
زن در چند شوهری هرگز نمی‌توانسته حمایت و محبت و عواطف خالصانه و فداکاری یک مرد را نسبت به خود جلب کند، از این رو چند شوهری نظیر روسپی گری همواره مورد تنفر زن بوده است. چند شوهر داشتن نه با تمایلات و خواسته‌های مرد موافقت داشته است و نه با خواسته‌ها و گرایش‌های زنان.(3) علاوه بر این، یکی دیگر از مشکلاتی که در صورت چند همسری برای زنان ذکر شده، مشخص نبودن پدر برای فرزند می‌باشد. با وجود چند شوهر عملاً مشخص نمی‌شود فرزند متعلق به کدام مرد است و این مسئله ای بسیار مهم است.
مسئله تعلق فرزند و معین شدن پدر فرزند، اگر چه تحقیقات امروزی و آزمایش‌های پزشکی آن را تا حدی مشخص می‌کند، اما از نظر روانی همچنان مسئله حل نشدنی است؛ زیرا اولاً: همان گونه که دانشمندان می‌گویند: نتایج آزمایش­های تجربی صد در صد نیست و احتمال خطای اشتباه انسانی یا... وجود دارد.
دوم: مسئله اقناع روحی و روانی پدر و مادر و فرزند چیزی نیست که با آزمایش قابل حل باشد. فرزند می‌خواهد اطمینان قلبی و درونی یابد که پدر و مادر او واقعی هستند و همین طور پدر و مادر. تا زمانی که اقناع و اطمینان قلبی و درونی صورت نگیرد، به همان نسبت رابطه و پیوند عاطفی بین پدر و مادر و فرزند متزلزل خواهد بود. مطمئناً در صورت تعدد شوهر برای زن، این اطمینان و رابطه عاطفی حاصل نمی‌شود.

پی‏نوشت‏ها:
1. علامه طب طبایی .المیزان، نشر جامعه مدرسین قم 1387 ش . ج‏4، ص 319.
2. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، نشر صدرا . 1379 ش ج19، ص 302.
3. همان، ص 311.

Moradali;484071 نوشت:
سوالی که پیش میاد اینه که آیا ازدواج مجدد مرد در غیر از آن 8 حالت مشروط به رضایت زن است؟

شرعا رضایت زن در چه مواردی شرط است؟
رضایت زن در ازدواج شوهر با دختر برادر یا دختر خواهر زن شرط است. و در باقی موارد رضایت زن شرط نیست.

خصوص خبر ابن مسلم عن أبي جعفر عليه السلام " لا تزوج ابنة الأخ ولا ابنة الأخت على العمة ولا على الخالة إلا بإذنهما، وتزوج العمة والخالة على ابنة الأخ والأخت بغير إذنهما
وخبر علي بن جعفر عن أخيه موسى عليه السلام " سألته عن امرأة تزوجت على عمتها وخالتها، قال: لا بأس، وقال: يتزوج العمة والخالة على ابنة الأخ وبنت الأخت، ولا تزوج بنت الأخ والأخت على العمة والخالة إلا برضا منهما، فمن فعله فنكاحه باطل "
جواهرالکلام ج 29 ص357-361

از کارشناس محترم درخواست میکنم روایاتی با این مضمون که دو نمونه آن را در گذاشتم ترجمه کنند.

1_فرزند مسلم از امام باقر ع نقل نموده که فرمود : نمی توان با دختر برادر ودختر خواهر زن بدون اجازه عمه یا خاله ان دو ازدواج نمود . ولی با خاله ویا عمه ی زن می توان یدون اجازه دختر برادر ویا دختر خواهر ازدواج نمود .
2_علی فرزند جعفر می گوید از برادرم امام موسی کاظم پرسیدم آیا جایز است با زنی بدون اجازه عمه ویا خاله او ازدواج نمود ؟
حضرت فرمود : مانعی ندارد . وبعد فرمود : می توان با عمه ویا خاله همسر بدون اجازه او ازدواج نمود .ولی با بالعکس نه

درود بر کارشناس محترم

منم دو سوال دارم
اول اینکه چرا هر وقت چند شوهری در مقابل تعدد زوجات می آید سریع بحث به اینجا میرود که زن موجودی میخواد که قلب او را در اختیار داشته باشد حامی او باشد برایش فداکاری کند و ...... همیشه این موارد در نظر گرفته میشود بدون اینکه گفته شود علاوه بر موارد فوق همچنان انتظار دارد که تنها عشق مردش نیز باشد بهش خیانت نکند و غیر او کسی در قلب مردش راه نیابد
و اینکه آیا هدف مردان از ازدواج تنها رفع نیاز جنسی است که موارد فوق فقط برای زنان ذکر میشود؟

سوال دوم: همانطور که چند شوهری شکست میخورد یا خواهد خورد آیا با توجه به فرهنگ امروزی تعدد زوجات در حال حاضر با موفقیت همراه بوده است!!!!!
چرا که هیچ چیزی در غرب بغیر از این تعدد زوجات نفرت انگیز نبوده - و اگربرخی زنان شرقی تا به حال با این مساله کنار آمده اند به خاطر ناچاری و ناتوانی دراحقاق حقوق خویش بوده وگرنه قلبا راضی به این عمل نبوده تا جایی که بنده خبر دارم بیشتر راضی به جدایی هستند تا زندگی با چنین مردانی

ونوس;484963 نوشت:
درود بر کارشناس محترم

منم دو سوال دارم
اول اینکه چرا هر وقت چند شوهری در مقابل تعدد زوجات می آید سریع بحث به اینجا میرود که زن موجودی میخواد که قلب او را در اختیار داشته باشد حامی او باشد برایش فداکاری کند و ...... همیشه این موارد در نظر گرفته میشود بدون اینکه گفته شود علاوه بر موارد فوق همچنان انتظار دارد که تنها عشق مردش نیز باشد بهش خیانت نکند و غیر او کسی در قلب مردش راه نیابد
و اینکه آیا هدف مردان از ازدواج تنها رفع نیاز جنسی است که موارد فوق فقط برای زنان ذکر میشود؟

سوال دوم: همانطور که چند شوهری شکست میخورد یا خواهد خورد آیا با توجه به فرهنگ امروزی تعدد زوجات در حال حاضر با موفقیت همراه بوده است!!!!!
چرا که هیچ چیزی در غرب بغیر از این تعدد زوجات نفرت انگیز نبوده - و اگربرخی زنان شرقی تا به حال با این مساله کنار آمده اند به خاطر ناچاری و ناتوانی دراحقاق حقوق خویش بوده وگرنه قلبا راضی به این عمل نبوده تا جایی که بنده خبر دارم بیشتر راضی به جدایی هستند تا زندگی با چنین مردانی


باسلام وتشکر از شما .:Hedye:
پاسخ در دو محور بیان می شود :
الف_ در باره فراز اول پرسش باید گفت ::Gol::Gol:
باید توجه داشت که آن گونه نکته ها که در پرسش اشاره شده فلسفه منع چند همسری نیست ، تا گمان شود که با حل این مسئله اصل مشکل برطرف شده است ؛بلکه صد ها نکته ی نهفته در این امر وجود دارد مثلا، مشکل اصلی تعدد شوهری زنان آن است که بنیان خانواده را ( که بر پایه توجه و تعلق روحی کامل زن به همسر خود و دیگر افراد خانواده شکل می گیرد ) به شدت متزازل می نماید . موجب کمرنگ شدن رابطه عاطفی و تعلق روحی مردان نسبت به همسران و خانواده خود می گردد . در نتیجه امنیت خاطر را در سطح بدنه فعال جامعه یعنی مردان به شدت کاهش می دهد . ضرر این امر به طور غیر مستقیم خود زنان را تهدید می کند .
به علاوه موجب گسست عاطفی و قلبی بین نسل ها شده، ارتباط عمیق تربیتی بین والدین و فرزندان را مخدوش می نماید . احساس درونی مردان نسبت به فرزندان شان را که عامل اصلی تلاش و کوشش و حمایت های مالی و روحی و اجتماعی در مسیر رشد و تربیت و موفقیت آن هاست ، به شدت کاهش می دهد .
در نتیجه از آن جا که نیاز جنسی زنان ماهیتی فرعی و غیر اصلی در ارتباط با مردها دارد ، نیز به عنوان اصلی ترین نیاز در این زمینه مطرح نیست و با توجه به این تبعات منفی تعدد شوهر برای زنان ، اسلام اجازه این امر را به زنان نداده است .
البته ممکن است در برخی موارد و برای برخی از زنان به دلیل نیازهای جنسی و عدم ارضای آن توسط شوهران شان ارتباط با شوهر دیگری راه حل گمان شود ، اما از آن جا که همواره قوانین اجتماعی و شرعی بر مبنای ضرورت های عمومی و نیازهای حداکثری شکل می گیرد، نمی توان به خاطر وضعیت بخش محدودی از افراد قوانین را دگرگون ساخت ، به شکلی کلی و مطلق اجازه این امر از زنان سلب شده است .
هرچند در صورتی که زن واقعا نیازهای جنسی اش به وسیله شوهرش برآورده نشود ، می تواند از طریق راهکارهای قانونی برای طلاق و ازدواج با مردی دیگر اقدام نماید . طلاق هایی مانند "طلاق خلع" در شرع برای همین امور تعبیه شده است . قانون گذار هم راهکارهای قانونی برای این امر را در نظر گرفته است تا فشاری فوق طاقت بر زنانی که دچار چنین وضعیتی هستند وارد نگردد . زنان می توانند با مراجعه به محاکم خانواده در جهت برطرف کردن این مشکل اقدام نمایند .
در نهایت نیز باید گفت عفت و تقوا تکلیف زنان و مردان است ولی تعیین معیارهای عفاف و تقوا متفاوت است و مثلا عفت زنان مصادیق خاص و روشنی دارد ، چنان که تقوا در مزدان هم دارای معیارهای روشن و بدیهی است و اگر در مقام ضرورت و نیاز مردی تن به ازدواج موقت بدهد ، از موازین شرعی عدول نکرده و این امر بی تقوایی وخیانت محسوب نمی شود .در حالی برای زن خیانت وبی عفتی است . پس در باب ازدواج رفع نیاز جنسی یک امر بسیار نازل وجنبه حیوانی مسله است ازدواج یک امر مقدس وانسانی است .

ب- در باره مسله دو م باید گفت : چند شوهری بر خلاف فطرت انسانی زن ومرد است ودر هیج یکی از آیین های معنوی و اسمانی پذریفته نشده . در غرب تعدد زوجات گرچه مطرح نیست ولی فحشا ومنکرات به اندازه ی زیاد وازاد است که دیگر نیاز برای این کار وجود ندارد . آیا چند همسری قانونی ومعقول بهتر است یا بی بند باری جنسی ودر واقع هزار همسری وحیوان صفتی غیر قانونی وغیر اخلاقی ؟؟!!!!!!

[="Navy"]

صادق;484905 نوشت:
اگر جنبه هوس داشته باشد، مورد تأیید نیست

صادق;484905 نوشت:
مثلاً هدفشان شهوت باشد و زن در نظرشان مفهومی جز موجودی که برای لذت و شهوت آفریده شده نباشد. اسلام با این افراد کاری ندارد و ازدواج بیش از یک زن را به آن‏ها اجازه نمی‏دهد.

سلام
لطفا دليل از آيات و روايات كه بيان مي كند اگر مرد براي شهوت خواست ازدواج دوم انجام دهد اين كار جايز نيست را قرار دهيد.
با تشكر[/]

ملاصدرا;485344 نوشت:

سلام
لطفا دليل از آيات و روايات كه بيان مي كند اگر مرد براي شهوت خواست ازدواج دوم انجام دهد اين كار جايز نيست را قرار دهيد.
با تشكر


باسلام وتقدیر از پرسش صدرایی شما .:Hedye:
در ابتدا باید گفت : اگرچه ازدواج موقت ثواب دارد و روایات زیادی در این مورد هست، ولي از جهات ديگري محدويت هايي هست. اسلام اجازه نمي دهد كه قانون ازدواج موقت و يا هر قانون ديگري وسيله اي شود براي هوسراني و هواپرستي يا عاملي گردد براي ايجاد تشنج و چالش در خانواده و سست شدن پايه هاي ازدواج دايم. شهيد مطهري مي فرمايد: جاي ترديد نيست كه هدف مقنن قانون ازدواج موقت اين نبوده است كه وسيله عياشي و حرمسرا سازي براي مردم هواپرست و وسيله بد بختي و دربدري براي يك زن و يك عده كودك فراهم سازد. اسلام اجازه نمي دهد كه انسان آتش غرائز را دامن بزند و آن ها را بشكل يك عطش پايان ناپذير روحي در آورد.(1) از اين رو است كه ائمه اطهار عليهم السلام در عين آن كه ازدواج موقت را به عنوان سنت پيامبر اكرم (ص) تبليغ و ترويج مي كردند تا با احياي اين سنت و فرهنگ شدن آن در جامعه جلوي بسياري از فحشا و فسادهاي اخلاقي گرفته شود از سويي ديگر افراد متأهل كه دسترسي به همسرخود دارند را از رفتن به سوي ازدواج موقت نهي كرده اند. به چند حديث در اين خصوص توجه شود.
اول - على ابن يقطين مى گويد: از امام موسى بن جعفر (ع)درباره متعه (ازدواج موقت ) سؤال كردم. حضرت فرمود: مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا(2) «ترا چه به اين كار؟! [مگر تو زن نداري؟ ] قطعا خداوند ترا با داشتن زن از ازدواج موقت بي نياز كرده است».
دوم - فردي به نام فتح يزيد از امام موسى بن جعفر (ع)درباره متعه (ازدواج موقت ) سؤال كرد، حضرت به او فرمود: ازدواج موقت براي كسي روا است كه زن داشته باشد و خداوند او را با داشتن همسر از اين كار بي نياز نكرده باشد. اما كسي كه داراي همسر است فقط هنگامي مي تواند به اين كار اقدام كند كه دسترسي به همسر خود نداشته باشد.(3) مثلا همسرش در سفر باشد سوم- امام صادق (ع) فرمود: ازدواج موقت را رها كنيد آيا شرم نمي كنيد با اين كار مردم شما را افراد شهوتران و وابسته به عورت بدانند بعد خيال كنند همه افراد صالح و نيكوكار شيعه مثل شما هستند؟ (4)
چهارم - امام (ع) به يكي از نمايندگان خود نامه اي نوشت و در آن متذكر شد شما موظفيد سنت و قوانين ديني را اقامه كنيد نكند خودتان را به ازدواج موقت [به بهانه احياي سنت ] مشغول كنيد و زن ها را به عكس العمل وشك وترديد نسبت به دين بكشانيد و با اين كار باعث شويد آن ها نسبت به اهل بيت بدبين شوند و ما را مورد لعن و نفرين قرار دهند. (5) .
پس در امر صیغه و ازدواج موقت ،فقط نباید از یک جهت نگاه کرد ،بلکه هر کسی نمی تواند در هر شرایطی، دست به این کار بزند.

پی نوشت ها:
1. نظام حقوق زن در اسلام،شهید مطهری ،انتشارات صدرا، تهران، ص 45 و 46.
2. الكافي، شيخ كليني، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ش 1365، ج 5، ص 452.
3. شیخ حر عاملی ،وسائل الشیعه‌، موسسه آل البیت قم ، ج 14، ص 449.
4. همان، ص 450.
5. همان.

صادق;485342 نوشت:
چند شوهری بر خلاف فطرت انسانی زن ومرد است ودر هیج یکی از آیین های معنوی و اسمانی پذریفته نشده .

جناب صادق با تشکر از پاسخگویی
بنده نیز موافق چند شوهری زنان نیستم همانطور که چند همسری مردان در زمان کنونی برایم ناپسند می باشند چند شوهری نیز همچنین
اگر اسمی از چند شوهری زنان بردم فقط به این دلیل است که بگویم همزمان داشتن چند همسر (هم برای زن و هم مرد) در عصر کنونی غیرقابل قبول می باشد همانطور که یه زمانی زنان میپذیرفتند مردان چند همسر داشته باشند برخی مردان نیز چند شوهری زنان را پذیرفته بودند یعنی عرف جامعه باعث پذیرش یا رد این موضوع شده بود و در حال حاضر باید بگوییم فرهنگ حال حاضر هیچ کدام را نمی پذیرد
من هیچ دلیلی مبنی بر موفقیت تعدد زوجات و پیروزی چند شوهری بر چند زنی را منطقی نمی بینم قبلا هم گفتم ا گر خلقت زن از لحاظ روحی طوریه که چند شوهری را نمی پذیرد به یقین چند همسری را برای شوهرش نیز نمی پذیرد

صادق;485342 نوشت:
چنان که تقوا در مزدان هم دارای معیارهای روشن و بدیهی است و اگر در مقام ضرورت و نیاز مردی تن به ازدواج موقت بدهد ، از موازین شرعی عدول نکرده و این امر بی تقوایی وخیانت محسوب نمی شود .در حالی برای زن خیانت وبی عفتی است .

دوست ندارم مدام مخالفت کنم ولی واقعا درک این چیزهای که شما میفرمایید برای حقیر بسیار سخت است معیار تقوا در زن و مرد متفاوت است به خاطر همین مردان بروند دنبال شهوت نه گناه است نه بی تقوایی نه خیانت ولی برای زن قضیه برعکس میشود
جناب صادق بزارید یه مثال بزنم مثلا انسان به صورت فطری گرایش به راستگویی و صداقت و مطمئنا تک همسری دارد همچنین از رذایل اخلاقی و فحشا و ..... متنفر است الان کل انسان ها چنین چیزی رو که شما می فرمایید خلاف شرع نیست خیانت حساب میکنند چرا باید این حکم خلاف فطرت انسان ها قرار گیرد؟؟
به گمانم مصلحت این چیزهایی که ما هرگز نفهمیدیم را باید در اون دنیا بفهمیم چون هر چقدر که بنده مطالعه کردم دلیلی ندیدم که خیانت رو خلاف شرع ندانم

ملاصدرا;485344 نوشت:
لطفا دليل از آيات و روايات كه بيان مي كند اگر مرد براي شهوت خواست ازدواج دوم انجام دهد اين كار جايز نيست را قرار دهيد
صادق;485379 نوشت:
ولي از جهات ديگري محدويت هايي هست. اسلام اجازه نمي دهد كه قانون ازدواج موقت و يا هر قانون ديگري وسيله اي شود براي هوسراني و هواپرستي يا عاملي گردد براي ايجاد تشنج و چالش در خانواده و سست شدن پايه هاي ازدواج دايم. .

با سلام

با توجه به سوال جناب ملاصدرا اگر مردی تنها به قصد شهوت اقدام به ازدواج مجدد یا ازدواج موقت نماید آیا عمل حرامی ( حرام فقهی ) انجام داده ؟؟؟؟؟

[="Indigo"]

آترین;485416 نوشت:
با توجه به سوال جناب ملاصدرا اگر مردی تنها به قصد شهوت اقدام به ازدواج مجدد یا ازدواج موقت نماید آیا عمل حرامی ( حرام فقهی ) انجام داده ؟؟؟؟؟

حرام؟؟
شوخی میکنید؟!
ثواب هم کرده تازه![/]

mona690;485423 نوشت:
حرام؟؟
شوخی میکنید؟!
ثواب هم کرده تازه!


من از کارشناس یه سایت دیگه پرسیدم این جواب رو دادند

اگر اخلاق را خلاف شرع بدانیم خلاف شرع است هرچند حرام فقهی نباشد اگر هدف فقط شهوترانی باشد حرام اخلاقی است

و تنبیه آن تنها متاسفانه دور ماندن از مقامات عالی دنیوی و اخروی ست دور ماندن از انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون .

حالا موندم چه فرقی بین حرام فقهی و اخلاقی وجود داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ممنون میشم کارشناس محترم توضیح بدند

:Rose:

ملاصدرا;485344 نوشت:

سلام
لطفا دليل از آيات و روايات كه بيان مي كند اگر مرد براي شهوت خواست ازدواج دوم انجام دهد اين كار جايز نيست را قرار دهيد.
با تشكر


صادق;485379 نوشت:
اول - على ابن يقطين مى گويد: از امام موسى بن جعفر (ع)درباره متعه (ازدواج موقت ) سؤال كردم. حضرت فرمود: مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا(2) «ترا چه به اين كار؟! [مگر تو زن نداري؟ ] قطعا خداوند ترا با داشتن زن از ازدواج موقت بي نياز كرده است».

سلام و با تشكر از پاسخگويي شما
هر چند كه اين احاديث آنچنان ربطي به سوال من نداشت كه اگر شخصي براي شهوت ازدواج انجام دهد (اعم از دائم و موقت) در كجاي دين نهي شده و اصلا ازدواج موقت در مواردي كه مثلا از همسر دور هستند مگر جز براي دفع شهوت است؟!!
اما پاسخ اين روايات را به ياري خدا خواهم داد.
اين روايت صرف نظر از سند آن راوي كه حديث را از امام نقل مي كند على ابن يقطين است كه در دربار هارون کار میکرد بسیاری دستورات امام به وی از روي تقیه بوده است
ثانيا متن آن دلالت بر تحريف قرآن دارد و خلاف عقايد شيعه است و باطل است چنانچه مي گويد آيه متعه در كتاب يا قرآن حضرت علي موجود بوده (حديث به دليل دلالت بر تحريف قرآن بايد تاويل شود و فاقد اعتبار است)
اما مهمتر آنكه روايت ناقص آورده شده و معنا شده است روايت چنين است:
پاسخ اين روايت ، با نقل درست و بدون تحريف روايت آشکار مي گردد :

علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن علي بن يقطين قال : سألت أبا الحسن موسى ( عليه السلام ) عن المتعة فقال : وما أنت وذاك فقد أغناك الله عنها ، قلت : إنما أردت أن أعلمها ، فقال : هي في كتاب علي ( عليه السلام ) ، فقلت : نزيدها وتزداد ؟ فقال : وهل يطيبه إلا ذاك .

الكافي ج 5 ص 452

از علي بن يقطين از ثروتمندترين مردمان دوران خويش و کسي که به دستور حضرت موسي بن جعفر عليه السلام وزارت هارون الرشيد را پذيرفته بود تا بتواند در حد امکان مانع ظلم وي به شيعيان شود - روايـت شده است که گفت از موسي بن جعفر عليه السلام در مورد متعه سوال نمودم پس حضرت فرمود : تو ديگر با متعه چه کار داري ؟ زيرا خداوند تو را از آن بي نياز ساخته است !!! ( تو که از ثروتمنداني و همسران متعدد و کنيزکان بسيار داري ؛ تو ديگر براي چه در مورد متعه سوال مي کني)

پاسخ دادم : مي خواستم بدانم ؛ حضرت فرمودند : در کتاب امير مومنان موجود است!!!!! ( در نظر ما اهل بيت حلال است ) .

پرسيدم : آيا مي توانيم آن را زياده از چهار عدد بگيريم وآيا زياد مي شود ؟

فرمودند : آيا چيزي غير از اين سبب شيريني متعه مي شود ؟ - همين است که سبب گوارايي متعه شده است که هر تعداد که مايل بودي مي تواني به متعه بگيري -

پس روايت دلالت بر تحريف قرآن دارد و مورد قبول نيست و بر فرض قبول روايت دلالتي بر نهي از آنچه كه بنده از شما پرسيدم ندارد بلكه خلاف سخن شما هم هست و مي گويد وهل يطيبه إلا ذاك آيا چيزي غير از اين سبب شيريني متعه مي شود ؟
كه امام بر فرض صحت انتساب حديث به امام مي گويد شيريني متعه به زياد بودن تعداد همسران است.

صادق;485379 نوشت:
دوم - فردي به نام فتح يزيد از امام موسى بن جعفر (ع)درباره متعه (ازدواج موقت ) سؤال كرد، حضرت به او فرمود: ازدواج موقت براي كسي روا است كه زن داشته باشد و خداوند او را با داشتن همسر از اين كار بي نياز نكرده باشد. اما كسي كه داراي همسر است فقط هنگامي مي تواند به اين كار اقدام كند كه دسترسي به همسر خود نداشته باشد.

از لحاظ سند حديث «فتح بن یزید» توثیق ندارد.
این حدیث به 2 طریق توسط «فتح بن یزید» نقل شده؛
در طریق اول «مختار بن محمد بن مختار همدانی»در طریق دوم «عبدالله بن حسن» كه توثیق نشده.
بر فرض پذيرش سند حديث با اشكالات وارده بر سند آن حداكثر دلالت آن بر كراهت داشتن متعه در آن شرايط است و نه حرمت آن چون خاص بودنی در روایت دیده نمیشود و تعبیر حلال مباح مطلق دلالتش بر اباحه به معنای اخص است برخلاف تعبیر حلال که مقابل تعبیر حرام است و دلالت بر کراهت یا اباحه دارد
ضمن اینکه همان کراهت مستفاد از روایت هم حکم اولیه است و امروز عناوین ثانویه مثل احیاء سنت متروکه و... جای عمل به حکم اولیه رو میتواند ببندد..(البته اگر اين حديث را خلاف آن احاديث معتبره ديگر كه خلاف اين مورد را به ما گزارش مي دهند ندانيم و اين حديث شاذ نادر را به دليل مخالفت با آن احاديث رد نكنيم)

پس اولا سند معتبري ندارد و ثانيا دلالت بر نهي ندارد و حداكثر بر كراهت آن دلالت دارد

صادق;485379 نوشت:
امام صادق (ع) فرمود: ازدواج موقت را رها كنيد آيا شرم نمي كنيد با اين كار مردم شما را افراد شهوتران و وابسته به عورت بدانند بعد خيال كنند همه افراد صالح و نيكوكار شيعه مثل شما هستند؟ (4)

وعن علی بن محمد، عن صالح بن أبی حماد، عن ابن سنان، عن المفضل قال: سمعت أبا عبدالله ( علیه السلام ) یقول فی المتعة: دعوها أما یستحیی أحدکم أن یری فی موضع العورة فیحمل ذلک علی صالحی اخوانه وأصحابه.

اين حديث هم بر فرض صحت سند كه در آن ابن سنان يا همان محمد بن سنان وجود دارد و طبق اعتقاد كبائر متقدمين علم رجال ايشان ضعيف هستند روايت در شرايط تقيه صادر شده چنانچه در روايت آمده متعه را رها كنيد "دعوها" و خلاف روايات متعدد صحيح السند ديگر است و مطابق عقايد اهل سنت است و ما داريم كه خذ بما خالف العامه و يا اعرضوهما علی اخبار العامه، ما خالف اخبارهم فخذوه

ثانيا اينجا بحث ديگري هم مطرح هست و آن اينكه اين روایت در زماني صادر شده كه خلفاي ظلم و جور حاكم بودند و متعه را جايز نمي دانسته نعوذ بالله برابر زنا مي دانسته اند و اينكه شيعه اي را در آن زمان به دليل متعه حد زنا بر او جاري كنند باعث از بين رفتن آبروي مومن كه امري حرام است مي شده و براي همين وقتی خوف بازداشت و آبروریزی عمومی از شيعيان باشد، مستحب را باید ترک نمود.اين روايت نیز به همین موضوع اشاره دارد. تعبیر «موضع العورة» یعنی جایی‌که موضع خطر و ناامن است. در این جا از متعه منع می‌شود، مبادا آبروریزی از «صالحی إخوانه» شده و وجهه شیعیان و برادران ایمانی، نزد عوام مخدوش گردد. پس روایت، به پنهان‌کاری و رعایت جهات امنیتی در امر متعه در زمان خلفاي ظلم و جور دلالت می‌کند.

پس اولا سند آن معتبر نيست و ثانيا در شرايط تقيه بيان شده و ثالثا روايت تنها به اين اشاره دارد كه در جامعه اي كه سنت رسول خدا را حذف كرده اند با انجام عملي و آشكار متعه باعث از بين بردن آبروي مومنين نشويد (براي انجم عملي مستحب مرتكب عمل حرام كه ريختن آبروي مون است نشويد)

صادق;485379 نوشت:
چهارم - امام (ع) به يكي از نمايندگان خود نامه اي نوشت و در آن متذكر شد شما موظفيد سنت و قوانين ديني را اقامه كنيد نكند خودتان را به ازدواج موقت [به بهانه احياي سنت ] مشغول كنيد و زن ها را به عكس العمل وشك وترديد نسبت به دين بكشانيد و با اين كار باعث شويد آن ها نسبت به اهل بيت بدبين شوند و ما را مورد لعن و نفرين قرار دهند. (5) .

«عدّة من أصحابنا عن سهل بن زیاد عن محمد بن الحسن بن شمون قال کتب أبوالحسن علیه‌السلام إلى بعض موالیه لا تلحّوا على المتعة إنما علیکم إقامة السنة فلا تشتغلوا بها عن فرشکم و حرائرکم فیکفرن و یتبرین و یدعین على الآمر بذلک و یلعنونا؛
جناب کلینی روایت می‌کند از بعض اصحاب‌ش از سهل بن زیاد از محمد بن الحسن بن شمون که امام علیه‌السلام به بعضی از پیروان‌ش نوشت: بر متعه اصرار نکنید. آنچه بر عهده‌ی شماست برپاداشتن سنت است. پس با مشغولیت به متعه، از رسیدگی به همسران دائم خود، باز نمانید که آنان به کفر و نفرت نیفتند و بر دستوردهنده‌ی آن، نفرین نکنند و ما را لعن ننمایند» (الکافی ج5 ص453)
1.راوی اصلی روایت، «محمد بن الحسن بن شمون» است که در کتب علم رجال، چنین وصف شده است: «واقف ثم غلا و کان ضعیفاً جداً فاسد المذهب؛ از فرقه‌ی منحرف واقفه بود سپس به اهل غلو پیوست. راوی بسیار ضعیفی است و از جهت عقیدتی فاسد» (رجال‌النجاشی ص335)
2.درباره‌ی «سهل بن زیاد» (راوی بعدی) اختلاف نظر رجالی مهمی وجود دارد (الموسوعةالرجالیةالمیسرة ص227) و غالب علماي رجال وي را تضعيف كرده اند.

3.صرف‌نظر از اشکال در سند و با فرض وثاقت روات، راوی اصلی (ابن شمون)، مطلب را نه از کلام، بلکه از کتابت امام(ع) آنهم خطاب به فردی نامعلوم با احوال نامشخص روایت می‌کند. همین امر می‌تواند موجب برخی ابهامات و طرح بعضی سؤالات گردیده و استناد به روایت را مشکل نماید.

پس
روايت به شدت ضعيف است و فاقد اعتبار و اصلا در حدي از اعتبار نيست كه بتوان مطلبي را با آن اثبات يا نفي كرد.

آترین;485416 نوشت:

با سلام

با توجه به سوال جناب ملاصدرا اگر مردی تنها به قصد شهوت اقدام به ازدواج مجدد یا ازدواج موقت نماید آیا عمل حرامی ( حرام فقهی ) انجام داده ؟؟؟؟؟

باسلام .
حرمت فقهی ندارد ولی در برخی روایات توصیه شده که از ین کار پرهیز شود مثلا
در روایتی آمده على ابن يقطين مى گويد: از امام موسى بن جعفر (ع)درباره متعه (ازدواج موقت ) سؤال كردم. حضرت فرمود: مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا(1) «ترا چه به اين كار؟! [مگر تو زن نداري؟ ] قطعا خداوند ترا با داشتن زن از ازدواج موقت بي نياز كرده است».
دوم - فردي به نام فتح يزيد از امام موسى بن جعفر (ع)درباره متعه (ازدواج موقت ) سؤال كرد، حضرت به او فرمود: ازدواج موقت براي كسي روا است كه زن داشته باشد و خداوند او را با داشتن همسر از اين كار بي نياز نكرده باشد. اما كسي كه داراي همسر است فقط هنگامي مي تواند به اين كار اقدام كند كه دسترسي به همسر خود نداشته باشد.(2) مثلا همسرش در سفر باشد سوم- امام صادق (ع) فرمود: ازدواج موقت را رها كنيد آيا شرم نمي كنيد با اين كار مردم شما را افراد شهوتران و وابسته به عورت بدانند بعد خيال كنند همه افراد صالح و نيكوكار شيعه مثل شما هستند؟ (3)

پی نوشت ها:
1. الكافي، شيخ كليني، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ش 1365، ج 5، ص 452.
2. شیخ حر عاملی ،وسائل الشیعه‌، موسسه آل البیت قم ، ج 14، ص 449.
3. همان، ص 450.

[="Navy"]

صادق;485622 نوشت:
حرمت فقهی ندارد ولی در برخی روایات توصیه شده که از ین کار پرهیز شود

سلام
شما متني را از علامه طباطبايي قرار داديد به اين مضمون كه:
صادق;484905 نوشت:
مثلاً هدفشان شهوت باشد و زن در نظرشان مفهومی جز موجودی که برای لذت و شهوت آفریده شده نباشد. اسلام با این افراد کاری ندارد و ازدواج بیش از یک زن را به آن‏ها[HL] اجازه نمی‏دهد.[/HL]

اجازه نمي دهد به معناي عدم جواز است يعني جايز نيست و جايز نيست يعني حرام است و بنده سوال پرسيدم كه
ملاصدرا;485344 نوشت:
لطفا دليل از آيات و روايات كه بيان مي كند اگر مرد براي شهوت خواست ازدواج دوم انجام دهد اين كار جايز نيست را قرار دهيد.

كه دليلي بر اين مورد وجود ندارد به جز چند روايت مخدوش السند و تقيه اي و مربوط به شرايط و زمان خاص صدور آن روايت[/]

ونوس;485395 نوشت:
جناب صادق با تشکر از پاسخگویی
بنده نیز موافق چند شوهری زنان نیستم همانطور که چند همسری مردان در زمان کنونی برایم ناپسند می باشند چند شوهری نیز همچنین
اگر اسمی از چند شوهری زنان بردم فقط به این دلیل است که بگویم همزمان داشتن چند همسر (هم برای زن و هم مرد) در عصر کنونی غیرقابل قبول می باشد همانطور که یه زمانی زنان میپذیرفتند مردان چند همسر داشته باشند برخی مردان نیز چند شوهری زنان را پذیرفته بودند یعنی عرف جامعه باعث پذیرش یا رد این موضوع شده بود و در حال حاضر باید بگوییم فرهنگ حال حاضر هیچ کدام را نمی پذیرد
من هیچ دلیلی مبنی بر موفقیت تعدد زوجات و پیروزی چند شوهری بر چند زنی را منطقی نمی بینم قبلا هم گفتم ا گر خلقت زن از لحاظ روحی طوریه که چند شوهری را نمی پذیرد به یقین چند همسری را برای شوهرش نیز نمی پذیرد
این تحلیل وبر داشت بدلیل شرایط فرهنگی موجود در برخی شهر های ایران است وگرنه در بسیاری از جوامع دیگر از جمله درکنار گوش شما در شهر های نظیر سیستان .ویا کردستان ویا اهواز ومانند آن نه تنها آن روحیه برای زنان وجود ندارد بلکه عکس آن مطرح است یعنی اگر مردی تک همسر ی باشد نگاه مردم تعجب انگیز بوده واکتفا به یک زن را دلیل ناتوانی او در تامین زندگی چند همسری دانسته ونشانه ضعف مرد تلقی می کنند .پس این ذهنیت نادرست را اصلاح نمود . به گفته مولوی :
کرده ی تاویل حرف بکر را :Gol:خویش را تاویل کن نی ذکر را

دوست ندارم مدام مخالفت کنم ولی واقعا درک این چیزهای که شما میفرمایید برای حقیر بسیار سخت است معیار تقوا در زن و مرد متفاوت است به خاطر همین مردان بروند دنبال شهوت نه گناه است نه بی تقوایی نه خیانت ولی برای زن قضیه برعکس میشود
جناب صادق بزارید یه مثال بزنم مثلا انسان به صورت فطری گرایش به راستگویی و صداقت و مطمئنا تک همسری دارد همچنین از رذایل اخلاقی و فحشا و ..... متنفر است الان کل انسان ها چنین چیزی رو که شما می فرمایید خلاف شرع نیست خیانت حساب میکنند چرا باید این حکم خلاف فطرت انسان ها قرار گیرد؟؟
به گمانم مصلحت این چیزهایی که ما هرگز نفهمیدیم را باید در اون دنیا بفهمیم چون هر چقدر که بنده مطالعه کردم دلیلی ندیدم که خیانت رو خلاف شرع ندانم


بلی راستگویی وصداقت امر فطری . وتکلیف دینی ووظیفه اخلاقی است . ولی تک همسری (اکتفا به یک زن) ونپذریفتن حمو امر فطری نیست نیست بلکه باور نا بجای اجتماعی است که باید اصلاح شود . دیگر این که چه کسی گفته است چند زن داشتن خیانت است در حالی که عقل وشرع آن امضا نموده است . خیانت به کاری گفته می شود که بر خلاف عقل ویا شرع باشد ولی امر ازدواج مجددمرد چه بسا موافق عقل وطبق توصیه شرع است . نکته دیگر این که شرایط مزاجی زن ومرد در بسیار ی از امور متفاوت است لذا برخی وظایف اخلاقی ویا تکالیف شرعی شان فرق دارد مثلا در یک مثال بسیار ساده زن اگر حجاب ورو سری پوشش کامل نداشته باشد بی تقوا محسوب می شود ولی مرد بدون کلاه وآستین کوتاه اگر بیرون بیاید دلیل بر بی تقوای او نیست وده ها مثال دیگر در مجموع با توجه به شرایط زن ومرد وظایف اخلاقی وشرعی متفاوت برای آن دو مطرح است .

ملاصدرا;485626 نوشت:

سلام
شما متني را از علامه طباطبايي قرار داديد به اين مضمون كه:
اجازه نمي دهد به معناي عدم جواز است يعني جايز نيست و جايز نيست يعني حرام است و بنده سوال پرسيدم كه
كه دليلي بر اين مورد وجود ندارد به جز چند روايت مخدوش السند و تقيه اي و مربوط به شرايط و زمان خاص صدور آن روايت

باسلام مجدد وتقدیر از کار بر صدرایی .
اولا_ در این گونه موارد بلکه در همه امور دینی باید با احتیاط وبااستناد اظهار نظر نمود چون این گونه مسایل کار همه کس نیست فقط بزرگانی چون علامه می توانند نظر تخصیصی بدهند .
ثانیا _آن روایات که قبلا ارسال شد به عنوان نمونه بود ولی رد آنها به آن آسانی نیست که جناب صدرا ی بحث ما تصور می کنند .گرچه مراجع بزرگ می توانند در سند ویا دلالت آنها خدشه نمایند .
ثالثا_تعبیر اجازه نمی دهد به معنای عدم جواز نیست بلکه ممکن است نفی اخلافی ومانند آن داشته باشد .
رابعا _در این خصوص کتاب شهید مطهر ی را بدقت مطالعه نماید

صادق;484956 نوشت:
1_فرزند مسلم از امام باقر ع نقل نموده که فرمود : نمی توان با دختر برادر ودختر خواهر زن بدون اجازه عمه یا خاله ان دو ازدواج نمود . ولی با خاله ویا عمه ی زن می توان یدون اجازه دختر برادر ویا دختر خواهر ازدواج نمود .
2_علی فرزند جعفر می گوید از برادرم امام موسی کاظم پرسیدم آیا جایز است با زنی بدون اجازه عمه ویا خاله او ازدواج نمود ؟
حضرت فرمود : مانعی ندارد . وبعد فرمود : می توان با عمه ویا خاله همسر بدون اجازه او ازدواج نمود .ولی با بالعکس نه

با سپاس و سلام مجدد
با جستجو به این نتیجه رسیدم که حکم فوق مورد اجماع تمام علمای دینی است. منبع در پست قبلی ام.
پس ان ماده 16 که ازدواج مرد را در غیر از 8 حالت، مشروط به رضایت زن میداند شرعی نیست.

شورای نگهبان در نظریه مورخ 9/5/1363 مجازات ذکر شده در ماده 17 را غیر شرعی اعلام کرد:
http://www.dastour.ir/brows/?lid=119382

صادق;485342 نوشت:
چنان که تقوا در مزدان هم دارای معیارهای روشن و بدیهی است و اگر در مقام ضرورت و نیاز مردی تن به ازدواج موقت بدهد ، از موازین شرعی عدول نکرده و این امر بی تقوایی وخیانت محسوب نمی شود .در حالی برای زن خیانت وبی عفتی است

باید اعتراف کنم تا به امروز هیچ چیز برام عجیب تر از این صحبت ها نبوده است
خیانت خیانت است دیگر اما و اگر ندارد مثل این است که بگویم دزدی کار بدی است اما برای عده ای (مثلا کسانی که در تنگنا هستند یا .... ) نه تنها اشکال ندارد بلکه ثواب هم دارد

صادق;485635 نوشت:
لی راستگویی وصداقت امر فطری . وتکلیف دینی ووظیفه اخلاقی است . ولی تک همسری (اکتفا به یک زن) ونپذریفتن حمو امر فطری نیست نیست بلکه باور نا بجای اجتماعی است که باید اصلاح شود . دیگر این که چه کسی گفته است چند زن داشتن خیانت است در حالی که عقل وشرع آن امضا نموده است

انسان ها لابد به صورت فطری به چند همسری علاقه دارند ( البته این مورد هم فقط مختص آقایان می باشد ) تو تمام دنیا همه تک همسری رو می پذیرند
طبیعی ترین صورت زناشویی که با فطرت اولیه ءانسان هماهنگ است , تک همسری است ; زیرا روح اختصاص و احساس مالکیت فردی راکه از خصایص ذاتی بشر است , ارضا می کند و در تک همسری , هر یک از زن و مرد, طرف مقابل را از آن خود می داند و قلب او راکانون محبت خویش می شناسد; بنابراین تک همسری بهتر است و هماهنگ بافطرت انسان

خانم ها به شدت از کلمه هوو متنفر هستند هیچ زن تحصیل کرده ای حاضر به زندگی با هوو نیست اینکه کسانی نداشتن چند همسر برای مردان را ضعف تلقی میکنند جای تعجب دارد و علت را باید در باورهای سنتی که به آنان تحمیل شده گشت
در اینجا منظور از خیانت ازدواج مجدد مردی با داشتن همسر ( بدون رضایت اوست ) ولی خوب وقتی زنی خودش راضی باشد دیگر خیانت صورت نگرفته
در ضمن جناب کارشناس عقل ( همه مردم جهان) میگه مردی با داشتن همسر رفت دنبال زن دیگه خیانت کرده هیچ اما و اگری هم ندارد

در قانون اول (حمایت خانواده 1346) ازدواج مجدد مرد مشروط به رعایت عدالت و تمکن مالی اداره دو یا چند همسر بود که شرایطی شرعی به نظر می رسیدند لذا ازدواج مجدد مطلقا جایز بود.
در قانون دوم (حمایت خانواده 1353) ازدواج مجدد مطلق نبود، بلکه محدود به موارد خاص شده بود و در غیر از موارد خاص، به شرط رضایت همسر مجاز بود. و اگر کسی در غیر از موارد خاص ازدواج مجدد انجام میداد مجازات کیفری داشت.
شورای نگهبان در سال 63 مجازات ازدواج در غیر موارد خاص را غیرشرعی اعلام کرد.
همچنین ذکر شد که مورد مشروط کردن به رضایت همسر مخالف اجماع علماست.

در سال 1387 لایحه حمایت خانواده تصویب شد. از اهداف این قانون محو مسائل غیرشرعی مرتبط با قوانین خانواده و رفع ابهام و تعارض از قوانین ذکر شد اهدافی که در نهایت محقق نشد.

لایحه حمایت خانواده 1387 ابتدا در زمینه تعدد زوجات بازگشت به قانون حمایت خانواده 1346 بود که ازدواج مجدد را مطلقا جایز میدانست و مانند قانون حمایت خانواده 1353 محدود به موارد خاص نمیدانست.

ماده 23- اختیار همسر دائم بعدی، منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانایی مالی مرد و تعهد اجراء عدالت بین همسران میباشد.

این ماده باعث اعتراضات گسترده ای شد. از جمله 550 فعال حقوق زنان نامه ای به نمایندگان زن مجلس نوشتند و فقط ماده 23 این قانون را مدنظر قرار داده بودند.
در مقابل برخی از نمایندگان زن مجلس از این ماده دفاع کرده و گفتند شرط گذاشتن برای ازدواج مجدد مغایر با شرع است. در نهایت هیئت رئیسه مجلس به علت "رفع نگرانی های موجود در جامعه" این ماده را حذف کرد.

neɠïn;485642 نوشت:
خانم ها به شدت از کلمه هوو متنفر هستند هیچ زن تحصیل کرده ای حاضر به زندگی با هوو نیست

اشتباه میکنی بعضی خانمها باسواد!!!!!!!!!!!!! نه تنها متنفر نیستند بلکه همه تلاششون هم میکنند تا به این هووی دوست داشتنی برسند

Moradali;485659 نوشت:
در مقابل برخی از نمایندگان زن مجلس از این ماده دفاع کرده و گفتند شرط گذاشتن برای ازدواج مجدد مغایر با شرع است
:Moteajeb!:

!Shabnam!;485442 نوشت:

من از کارشناس یه سایت دیگه پرسیدم این جواب رو دادند
اگر اخلاق را خلاف شرع بدانیم خلاف شرع است هرچند حرام فقهی نباشد اگر هدف فقط شهوترانی باشد حرام اخلاقی است
و تنبیه آن تنها متاسفانه دور ماندن از مقامات عالی دنیوی و اخروی ست دور ماندن از انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون .
حالا موندم چه فرقی بین حرام فقهی و اخلاقی وجود داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ممنون میشم کارشناس محترم توضیح بدند
:Rose:

باسلام وتقدیر از شما :Gol:
گرچه در برخی موارد تفاتی چندان بین آن نیست ولی گاهی برخی کار ها منع اخلاقی داشته باشد ولی منع فقهی نداشته باشد ودر مجموع بین مسائل اخلاقی و مسائل حقوقیوفقهی نسبت عموم من وجه است .
گاهی یک مسئله کاملاً حقوقی است و ربطی به اخلاق پیدا نمی کند ،مانند آن که در ملک خود تصرف می کنید . گاهی مسئله اخلاقی است و ربطی به حقوق ندارد ،مانند آن که سگی که در حال غرق شدن است ،نجات می دهید.گاهی این دو با هم تلاقی می کنند ،مانند آن که مال خود را به دیگری هدیه دهید و یا مال مردم را به دیگری ایثار کنید . هدیه و ایثار یک عمل اخلاقی است ، هر چند در صورت دوم از نظر حقوقی کار خلاف مرتکب شده اید و آن تصرف در مال مردم است
. در خصوص مسله ی مورد بحث ممکن است با انتخاب همسر دوم زن اول ناراحت شود واین کار موجب رنجیش خاطر او گردد وپیآمد منفی در خانواده بوجود آید که از نظر اخلاقی نا مطلوب محسوب گردد ولی این کار منع فقهی ندارد گرچه همه آن پیآمد ها را به همراه داشته باشد .

!Shabnam!;485666 نوشت:
اشتباه میکنی بعضی خانمها باسواد!!!!!!!!!!!!! نه تنها متنفر نیستند بلکه همه تلاششون هم میکنند تا به این هووی دوست داشتنی برسند

متاسفم فکر میکردم فقط آقایان از خداشونه
البته این زنان رو باید در عمل دید ببینم آنچه برای دیگران میپسندند برای خود نیز میپسندند وقتی این حرف را میزنند باید از خود شروع کرده و برای همسرشان زن بگیرند
قبلا هم گفتم وقتی چنین زنانی هستند ما اشتباه میکنیم که مخالفت میکنیم
واقعا اشتباه کردم دوباره وارد این تاپیک ها شدم من دیگه حرفام رو پس میگیریم به نظر منم با وجود چنین زنانی مردان میتوانند چهار زن و بی نهایت صیغه داشته باشند خیلی هم خوبه به خدا خرج سه خانواده دیگه رو هم میدن مخصوصا در زمان ما که واقعا پول در آوردن خیلی سخت شده

پس از آن طرح مشروط نمودن ازدواج مجدد به لایحه اضافه شد:
پس از بررسی ها مقرر شد که در 9 حالت مرد بدون رضایت همسر و در بقیه موارد با رضایت همسر بتواند ازدواج مجدد داشته باشد.

لایحه حمایت خانواده جدید:
ماده 23- دادگاه در موارد زیر و در صورت داشتن تمکن مالی و تعهد به اجرای عدالت بین زوجات اجازه ازدواج مجدد دائم را به تقاضای زوج برای وی صادر می نماید:
(نکته: 8 حالت همان موارد قانون 1353 بود و یک مورد با عنوان سوء رفتار زن اضافه شده بود) در آن 8 حالت هم اصلاحاتی در خصوص مقید کردن مفهوم آنها داشت.

در نهایت این ماده مشروط کردن ازدواج مجدد هم با مخالفت رو به رو شد و تصویب نشد. لذا قانون حمایت خانواده 1391 در زمینه مطلق کردن یا مشروط کردن ازدواج مجدد مسکوت ماند.
و ماند همان ماده 16 و اول ماده 17 قانون سال 1353 که هنوز نسخ نشده است. ( به جز ضمانت اجرای آن قانون که شورای نگهبان خلاف شرع و ملغی اعلام نمود)

neɠïn;485642 نوشت:
باید اعتراف کنم تا به امروز هیچ چیز برام عجیب تر از این صحبت ها نبوده است
خیانت خیانت است دیگر اما و اگر ندارد مثل این است که بگویم دزدی کار بدی است اما برای عده ای (مثلا کسانی که در تنگنا هستند یا .... ) نه تنها اشکال ندارد بلکه ثواب هم دارد
باسلام مجدد .
کلمه خیانت در لغت وعقل وشرع بر خلاف تصور شما معنا شده است . قیاس شما مع الفارق است .

انسان ها لابد به صورت فطری به چند همسری علاقه دارند ( البته این مورد هم فقط مختص آقایان می باشد ) تو تمام دنیا همه تک همسری رو می پذیرند
طبیعی ترین صورت زناشویی که با فطرت اولیه ءانسان هماهنگ است , تک همسری است ; زیرا روح اختصاص و احساس مالکیت فردی راکه از خصایص ذاتی بشر است , ارضا می کند و در تک همسری , هر یک از زن و مرد, طرف مقابل را از آن خود می داند و قلب او راکانون محبت خویش می شناسد; بنابراین تک همسری بهتر است و هماهنگ بافطرت انسان

خانم ها به شدت از کلمه هوو متنفر هستند هیچ زن تحصیل کرده ای حاضر به زندگی با هوو نیست اینکه کسانی نداشتن چند همسر برای مردان را ضعف تلقی میکنند جای تعجب دارد و علت را باید در باورهای سنتی که به آنان تحمیل شده گشت
در اینجا منظور از خیانت ازدواج مجدد مردی با داشتن همسر ( بدون رضایت اوست ) ولی خوب وقتی زنی خودش راضی باشد دیگر خیانت صورت نگرفته
در ضمن جناب کارشناس عقل ( همه مردم جهان) میگه مردی با داشتن همسر رفت دنبال زن دیگه خیانت کرده هیچ اما و اگری هم ندارد


ا اولا اینکه گفته اید در تمام دنیا آن چنان است آیا این ادعا شما انصافا درست است ؟؟؟؟
ثانیا _عقد ازدواج با عقد مالکلیت فرق دارد .
ثالثا _تنفر برخی زن ها از آن کلمه دلیل عقلی ویا شرعی بر مسله محسوب نمی شود .
رابعا _جناب عضو صیمیمی عنایت داشته باشد که بند ه در صدد تبلیغ و ترویج این مسله نیستم که مرد ها بروند زن دوم بگیرند و لی هدف فقط تنویر افکار عمومی است که برخی بانوان محترم سلیقه خود را به عنوان فطرت وعقل جهانی ومانند آن تلقی نکند .

صادق;485685 نوشت:
ا اولا اینکه گفته اید در تمام دنیا آن چنان است آیا این ادعا شما انصافا درست است ؟؟؟؟
ثانیا _عقد ازدواج با عقد مالکلیت فرق دارد .
ثالثا _تنفر برخی زن ها از آن کلمه دلیل عقلی ویا شرعی بر مسله محسوب نمی شود .

نمیدونم جناب صادق بنده دیگه از این بحث ها خسته شدم و دیگه در این بحث ها شرکت نمی کنم ولی درسته این ادعای من اشتباه بود از انجایی که چنین خانم هایی هم هستند

Moradali;485659 نوشت:
در مقابل برخی از نمایندگان زن مجلس از این ماده دفاع کرده و گفتند شرط گذاشتن برای ازدواج مجدد مغایر با شرع است. در نهایت هیئت رئیسه مجلس به علت "رفع نگرانی های موجود در جامعه" این ماده را حذف کرد.

صادق;485685 نوشت:
جناب عضو صیمیمی عنایت داشته باشد که بند ه در صدد تبلیغ و ترویج این مسله نیستم که مرد ها بروند زن دوم بگیرند و لی هدف فقط تنویر افکار عمومی است که برخی بانوان محترم سلیقه خود را به عنوان فطرت وعقل جهانی ومانند آن تلقی نکند .

منم نگفتم شما درصدد تبلیغ این مساله هستید اگر هم اینجوری برداشت کردید ببخشید امیدوارم دلخوری پیش نیامده باشد و بابت پاسخگویی های شما در این مدت واقعا ممنونم :Gol::Gol:

صادق;485670 نوشت:
در خصوص مسله ی مورد بحث ممکن است با انتخاب همسر دوم زن اول ناراحت شود واین کار موجب رنجیش خاطر او گردد وپیآمد منفی در خانواده بوجود آید که از نظر اخلاقی نا مطلوب محسوب گردد ولی این کار منع فقهی ندارد گرچه همه آن پیآمد ها را به همراه داشته باشد .


سلام بر استاد

بزرگوار حرفتان به نظرم عجیب امد

چرا یک مساله و موضوعی که از نظر اخلاقی زشت و مردود است نباید از نظر فقهی همان طور باشد ؟
ایا اخلاق و فقه در تضاد با هم هستند ؟
این فقه عمومیست در سراسر دنیا یا متعلق به شیعیان است که با اخلاق متضاد شده است ؟

ایا این تضاد فقه با اخلاق نباید مورد شک و تردید واقع شود ؟
بالاخره یکی از ان دو باید درست باشد یا فقه یا اخلاق ؟
نمی شود که دو چیز متضاد هر دو درست باشند ؟ می شود ؟؟!!

کدام درست است ؟ فقه یا اخلاق !

neɠïn;485688 نوشت:
نمیدونم جناب صادق بنده دیگه از این بحث ها خسته شدم و دیگه در این بحث ها شرکت نمی کنم ولی درسته این ادعای من اشتباه بود از انجایی که چنین خانم هایی هم هستند
باسلام مجدد .
اگر از این موضوع خسته اید پرسش جدید که برای زندگی شما مفید تر است مطرح نماید تا پاسخ لازم ارایه شود . در هر صورت بحث علمی در عین خستگی آثار معرفتی در پی دارد ونباید خستگی را در خود راه دهید .شما می توانید در باره معارف با ارزش مثل شناخت ساحات وجودی حضرت زهرا که الگو بر تر در زندگی همه انسان ها است مطرح کنید چرا به این گونه امور کم ارزش می پردازید.؟؟

منم نگفتم شما درصدد تبلیغ این مساله هستید اگر هم اینجوری برداشت کردید ببخشید امیدوارم دلخوری پیش نیامده باشد و بابت پاسخگویی های شما در این مدت واقعا ممنونم :Gol::Gol:


آن جور بر داشت نکرده ام و دلخوری هم پیش نیامده ولی نگرانی از این است که طرح برخی حقایق دینی ممکن است سبب رنجش خاطر پرسشگران محترم شود . در هر صورت همه ما باید تلاش نمایم برای فهم وعمل بهتر به آموزه های دینی موفق تر باشیم وحقایق آسمانی را عمیق تر درک وباور نمایم . امید است توجه ذهن جستجو گر شما به سوی معارف متعالی تر بخصوص شناخت اسوه ی حسنه ی زنان عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جلب شود .:Gol::Gol:

دل ارام;485690 نوشت:

سلام بر استاد

بزرگوار حرفتان به نظرم عجیب امد

چرا یک مساله و موضوعی که از نظر اخلاقی زشت و مردود است نباید از نظر فقهی همان طور باشد ؟
ایا اخلاق و فقه در تضاد با هم هستند ؟
این فقه عمومیست در سراسر دنیا یا متعلق به شیعیان است که با اخلاق متضاد شده است ؟

ایا این تضاد فقه با اخلاق نباید مورد شک و تردید واقع شود ؟
بالاخره یکی از ان دو باید درست باشد یا فقه یا اخلاق ؟
نمی شود که دو چیز متضاد هر دو درست باشند ؟ می شود ؟؟!!

کدام درست است ؟ فقه یا اخلاق !


با سلام وتشکر از حضور شما در بحث .
چرا از آن گفته تعجب نمودید ؟؟؟؟
دقت کنید بنده نگفتم که فقه با اخلاق در تضاد است . فقه واخلاق هر دو درست ولازم است و هردو مثل دو بال برای پرواز به سوی کمال است . اساسا معارف اسلامب به طور کلی به سه بخش : اعتقادات و احکام واخلاق . تقسیم می شود . مجددا در جواب دقت نماید .
:Gol::Gol::Gol:

ملاصدرا;485619 نوشت:

سلام و با تشكر از پاسخگويي شما
هر چند كه اين احاديث آنچنان ربطي به سوال من نداشت كه اگر شخصي براي شهوت ازدواج انجام دهد (اعم از دائم و موقت) در كجاي دين نهي شده و اصلا ازدواج موقت در مواردي كه مثلا از همسر دور هستند مگر جز براي دفع شهوت است؟!!
اما پاسخ اين روايات را به ياري خدا خواهم داد.
اين روايت صرف نظر از سند آن راوي كه حديث را از امام نقل مي كند على ابن يقطين است كه در دربار هارون کار میکرد بسیاری دستورات امام به وی از روي تقیه بوده است
ثانيا متن آن دلالت بر تحريف قرآن دارد و خلاف عقايد شيعه است و باطل است چنانچه مي گويد آيه متعه در كتاب يا قرآن حضرت علي موجود بوده (حديث به دليل دلالت بر تحريف قرآن بايد تاويل شود و فاقد اعتبار است)
اما مهمتر آنكه روايت ناقص آورده شده و معنا شده است روايت چنين است:
پاسخ اين روايت ، با نقل درست و بدون تحريف روايت آشکار مي گردد :

علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن علي بن يقطين قال : سألت أبا الحسن موسى ( عليه السلام ) عن المتعة فقال : وما أنت وذاك فقد أغناك الله عنها ، قلت : إنما أردت أن أعلمها ، فقال : هي في كتاب علي ( عليه السلام ) ، فقلت : نزيدها وتزداد ؟ فقال : وهل يطيبه إلا ذاك .

الكافي ج 5 ص 452

از علي بن يقطين از ثروتمندترين مردمان دوران خويش و کسي که به دستور حضرت موسي بن جعفر عليه السلام وزارت هارون الرشيد را پذيرفته بود تا بتواند در حد امکان مانع ظلم وي به شيعيان شود - روايـت شده است که گفت از موسي بن جعفر عليه السلام در مورد متعه سوال نمودم پس حضرت فرمود : تو ديگر با متعه چه کار داري ؟ زيرا خداوند تو را از آن بي نياز ساخته است !!! ( تو که از ثروتمنداني و همسران متعدد و کنيزکان بسيار داري ؛ تو ديگر براي چه در مورد متعه سوال مي کني)

پاسخ دادم : مي خواستم بدانم ؛ حضرت فرمودند : در کتاب امير مومنان موجود است!!!!! ( در نظر ما اهل بيت حلال است ) .

پرسيدم : آيا مي توانيم آن را زياده از چهار عدد بگيريم وآيا زياد مي شود ؟

فرمودند : آيا چيزي غير از اين سبب شيريني متعه مي شود ؟ - همين است که سبب گوارايي متعه شده است که هر تعداد که مايل بودي مي تواني به متعه بگيري -

پس روايت دلالت بر تحريف قرآن دارد و مورد قبول نيست و بر فرض قبول روايت دلالتي بر نهي از آنچه كه بنده از شما پرسيدم ندارد بلكه خلاف سخن شما هم هست و مي گويد وهل يطيبه إلا ذاك آيا چيزي غير از اين سبب شيريني متعه مي شود ؟
كه امام بر فرض صحت انتساب حديث به امام مي گويد شيريني متعه به زياد بودن تعداد همسران است.

از لحاظ سند حديث «فتح بن یزید» توثیق ندارد.
این حدیث به 2 طریق توسط «فتح بن یزید» نقل شده؛
در طریق اول «مختار بن محمد بن مختار همدانی»در طریق دوم «عبدالله بن حسن» كه توثیق نشده.
بر فرض پذيرش سند حديث با اشكالات وارده بر سند آن حداكثر دلالت آن بر كراهت داشتن متعه در آن شرايط است و نه حرمت آن چون خاص بودنی در روایت دیده نمیشود و تعبیر حلال مباح مطلق دلالتش بر اباحه به معنای اخص است برخلاف تعبیر حلال که مقابل تعبیر حرام است و دلالت بر کراهت یا اباحه دارد
ضمن اینکه همان کراهت مستفاد از روایت هم حکم اولیه است و امروز عناوین ثانویه مثل احیاء سنت متروکه و... جای عمل به حکم اولیه رو میتواند ببندد..(البته اگر اين حديث را خلاف آن احاديث معتبره ديگر كه خلاف اين مورد را به ما گزارش مي دهند ندانيم و اين حديث شاذ نادر را به دليل مخالفت با آن احاديث رد نكنيم)

پس اولا سند معتبري ندارد و ثانيا دلالت بر نهي ندارد و حداكثر بر كراهت آن دلالت دارد

وعن علی بن محمد، عن صالح بن أبی حماد، عن ابن سنان، عن المفضل قال: سمعت أبا عبدالله ( علیه السلام ) یقول فی المتعة: دعوها أما یستحیی أحدکم أن یری فی موضع العورة فیحمل ذلک علی صالحی اخوانه وأصحابه.

اين حديث هم بر فرض صحت سند كه در آن ابن سنان يا همان محمد بن سنان وجود دارد و طبق اعتقاد كبائر متقدمين علم رجال ايشان ضعيف هستند روايت در شرايط تقيه صادر شده چنانچه در روايت آمده متعه را رها كنيد "دعوها" و خلاف روايات متعدد صحيح السند ديگر است و مطابق عقايد اهل سنت است و ما داريم كه خذ بما خالف العامه و يا اعرضوهما علی اخبار العامه، ما خالف اخبارهم فخذوه

ثانيا اينجا بحث ديگري هم مطرح هست و آن اينكه اين روایت در زماني صادر شده كه خلفاي ظلم و جور حاكم بودند و متعه را جايز نمي دانسته نعوذ بالله برابر زنا مي دانسته اند و اينكه شيعه اي را در آن زمان به دليل متعه حد زنا بر او جاري كنند باعث از بين رفتن آبروي مومن كه امري حرام است مي شده و براي همين وقتی خوف بازداشت و آبروریزی عمومی از شيعيان باشد، مستحب را باید ترک نمود.اين روايت نیز به همین موضوع اشاره دارد. تعبیر «موضع العورة» یعنی جایی‌که موضع خطر و ناامن است. در این جا از متعه منع می‌شود، مبادا آبروریزی از «صالحی إخوانه» شده و وجهه شیعیان و برادران ایمانی، نزد عوام مخدوش گردد. پس روایت، به پنهان‌کاری و رعایت جهات امنیتی در امر متعه در زمان خلفاي ظلم و جور دلالت می‌کند.

پس اولا سند آن معتبر نيست و ثانيا در شرايط تقيه بيان شده و ثالثا روايت تنها به اين اشاره دارد كه در جامعه اي كه سنت رسول خدا را حذف كرده اند با انجام عملي و آشكار متعه باعث از بين بردن آبروي مومنين نشويد (براي انجم عملي مستحب مرتكب عمل حرام كه ريختن آبروي مون است نشويد)

«عدّة من أصحابنا عن سهل بن زیاد عن محمد بن الحسن بن شمون قال کتب أبوالحسن علیه‌السلام إلى بعض موالیه لا تلحّوا على المتعة إنما علیکم إقامة السنة فلا تشتغلوا بها عن فرشکم و حرائرکم فیکفرن و یتبرین و یدعین على الآمر بذلک و یلعنونا؛
جناب کلینی روایت می‌کند از بعض اصحاب‌ش از سهل بن زیاد از محمد بن الحسن بن شمون که امام علیه‌السلام به بعضی از پیروان‌ش نوشت: بر متعه اصرار نکنید. آنچه بر عهده‌ی شماست برپاداشتن سنت است. پس با مشغولیت به متعه، از رسیدگی به همسران دائم خود، باز نمانید که آنان به کفر و نفرت نیفتند و بر دستوردهنده‌ی آن، نفرین نکنند و ما را لعن ننمایند» (الکافی ج5 ص453)
1.راوی اصلی روایت، «محمد بن الحسن بن شمون» است که در کتب علم رجال، چنین وصف شده است: «واقف ثم غلا و کان ضعیفاً جداً فاسد المذهب؛ از فرقه‌ی منحرف واقفه بود سپس به اهل غلو پیوست. راوی بسیار ضعیفی است و از جهت عقیدتی فاسد» (رجال‌النجاشی ص335)
2.درباره‌ی «سهل بن زیاد» (راوی بعدی) اختلاف نظر رجالی مهمی وجود دارد (الموسوعةالرجالیةالمیسرة ص227) و غالب علماي رجال وي را تضعيف كرده اند.

3.صرف‌نظر از اشکال در سند و با فرض وثاقت روات، راوی اصلی (ابن شمون)، مطلب را نه از کلام، بلکه از کتابت امام(ع) آنهم خطاب به فردی نامعلوم با احوال نامشخص روایت می‌کند. همین امر می‌تواند موجب برخی ابهامات و طرح بعضی سؤالات گردیده و استناد به روایت را مشکل نماید.

پس
روايت به شدت ضعيف است و فاقد اعتبار و اصلا در حدي از اعتبار نيست كه بتوان مطلبي را با آن اثبات يا نفي كرد.


باسلام مجدد.
جناب صدرا سرعت تان زیاد است کمی آهسته وبا در نظر داشت همه جوانب در این مسیر حرکت نماید . مراعات حال برخی کاربران را داشته باشید .

صادق;485622 نوشت:
دوم - فردي به نام فتح يزيد از امام موسى بن جعفر (ع)درباره متعه (ازدواج موقت ) سؤال كرد، حضرت به او فرمود: ازدواج موقت براي كسي روا است كه زن داشته باشد و خداوند او را با داشتن همسر از اين كار بي نياز نكرده باشد. اما كسي كه داراي همسر است فقط هنگامي مي تواند به اين كار اقدام كند كه دسترسي به همسر خود نداشته باشد

جناب صادق فقط این یک سئوال هم جواب بدید لطفا

مردی که در سفره یا دسترسی به همسر خود نداره میتونه ازدواج مجدد یا موقت داشته باشه خوب این کار فقط از روی شهوته در این که شکی نیست

حالا سئوال؟

چرا با وجود بودن این همه آیه و روایت مبنی بر مذموم شمردن هوی و هوس و شهوت بجای اینکه در اینجا به مردان خویشتنداری توصیه بشه

باز شهوته در نظر گرفته شده و سفارش شده این کار حتی اگر بر مبنای شهوت هم باشه ایرادی ندارد

مگه نه اینکه شهوته ناپسنده خوب هر کاری هم که بر پایه آن باشد زشت و ناپسنده است غیر از اینه ؟


[SPOILER]تازه این برخی از آیات است
« و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتبع هواه؛ از كسى كه قلب او را غافل از یاد خود كرده ایم و پیرو هواى خویش است اطاعت مكن» ( كهف آیه 28 ).

« فلا یصدنك عنها من لا یؤمن بها و اتبع هواه؛ تو را از ایمان به قیامت باز ندارد كسى كه ایمان به آن ندارد و پیرو هواى خویش است» ( طه آیه 16 ).

« و من اضل ممن اتبع هواه بغیر هدى من الله؛ چه كسى گمراهتر است از آن كس كه از هواى نفس خویش پیروى مى كند و هدایت الهى نیافته است ( قصص آیه 50 )

فاحكم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوى فیضلك عن سبیل الله؛ در میان مردم به حق داورى كن و پیرو هوى مباش كه تو را از راه خدا گمراه مى كند» ( ص آیه 26)

« و لو اتبع الحق اهوائهم لفسدت السماوات و الارض و من فیهن؛ اگر حق از هوى و هوس آنها پیروى كند آسمانها و زمین و تمام كسانى كه در آنها هستند فاسد مى شوند» (مؤمنون آیه 71 )

«أرَءَیْت مَنِ اتخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَ فَأَنت تَكُونُ عَلَیْهِ وَكیلاً* أَمْ تحْسب أَنَّ أَكثرَهُمْ یَسمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلا كالأَنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضلُّ سبِیلاً(فرقان /43و44» ( آیا دیدى كسى را كه هواى نفس خویش را معبود خود برگزیده است؟ آیا تو مى توانى او را هدایت كنى؟ یا به دفاع از او برخیزى؟ آیا گمان مى برى اكثر آنها مى شنوند یا مى فهمند؟ آنها فقط همچون چهار پایانند بلكه گمراه تر)

«أَ فَرَءَیْت مَنِ اتخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَ أَضلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْم وَ خَتَمَ عَلى سمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصرِهِ غِشوَةً فَمَن یهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ؛ آیا دیدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده؟ و خداوند او را با آگاهى ( بر اینكه شایسته هدایت نیست ) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده، و بر چشمش پرده اى افكنده، با اینحال چه كسى مى تواند غیر از خدا او را هدایت كند؟ آیا متذكر نمى شوید؟!» (جاثیه،23([/SPOILER]

!Shabnam!;485706 نوشت:
جناب صادق فقط این یک سئوال هم جواب بدید لطفا

مردی که در سفره یا دسترسی به همسر خود نداره میتونه ازدواج مجدد یا موقت داشته باشه خوب این کار فقط از روی شهوته در این که شکی نیست

حالا سئوال؟

چرا با وجود بودن این همه آیه و روایت مبنی بر مذموم شمردن هوی و هوس و شهوت بجای اینکه در اینجا به مردان خویشتنداری توصیه بشه

باز شهوته در نظر گرفته شده و سفارش شده این کار حتی اگر بر مبنای شهوت هم باشه ایرادی ندارد

مگه نه اینکه شهوته ناپسنده خوب هر کاری هم که بر پایه آن باشد زشت و ناپسنده است غیر از اینه ؟
اولاً لذت حلال در دنیا که از رهگذر همسر برای انسان حاصل می‌شود عقلاً و شرعاً نه تنها پست نیست بلکه جزء کمالات انسانی است و هر کسی فاقد آن باشد ، فاقد یکی از مهم‌ترین کمال وجودی است چون از رهگذر همین لذت است که نسل آدمی تا کنون حفظ شده ، زندگی خانوادگی شکل می گیرد و زن و مرد با عشق و محبت با هم زندگی می کند.نیز از رهگذر همین لذت است که افراد صالح بدنیا می آیند،چنان که منشأ خدمات مادی و معنوی فراوان برای جامعه بشر می گردد و صدها اثر مفید و آموزنده دیگر که در زندگی انسان از همین طریق تأمین می شود.
پس بر خلاف تعبیری که در پرسش آمده شهوت پدیدة پست محسوب نمی‌شود بلکه کمال است، از این رو این کمال را حتی حضرات معصومین (انبیا و اولیا) نیز داشته‌اند.


[SPOILER]تازه این برخی از آیات است
« و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتبع هواه؛ از كسى كه قلب او را غافل از یاد خود كرده ایم و پیرو هواى خویش است اطاعت مكن» ( كهف آیه 28 ).

« فلا یصدنك عنها من لا یؤمن بها و اتبع هواه؛ تو را از ایمان به قیامت باز ندارد كسى كه ایمان به آن ندارد و پیرو هواى خویش است» ( طه آیه 16 ).

« و من اضل ممن اتبع هواه بغیر هدى من الله؛ چه كسى گمراهتر است از آن كس كه از هواى نفس خویش پیروى مى كند و هدایت الهى نیافته است ( قصص آیه 50 )

فاحكم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوى فیضلك عن سبیل الله؛ در میان مردم به حق داورى كن و پیرو هوى مباش كه تو را از راه خدا گمراه مى كند» ( ص آیه 26)

« و لو اتبع الحق اهوائهم لفسدت السماوات و الارض و من فیهن؛ اگر حق از هوى و هوس آنها پیروى كند آسمانها و زمین و تمام كسانى كه در آنها هستند فاسد مى شوند» (مؤمنون آیه 71 )

«أرَءَیْت مَنِ اتخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَ فَأَنت تَكُونُ عَلَیْهِ وَكیلاً* أَمْ تحْسب أَنَّ أَكثرَهُمْ یَسمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلا كالأَنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضلُّ سبِیلاً(فرقان /43و44» ( آیا دیدى كسى را كه هواى نفس خویش را معبود خود برگزیده است؟ آیا تو مى توانى او را هدایت كنى؟ یا به دفاع از او برخیزى؟ آیا گمان مى برى اكثر آنها مى شنوند یا مى فهمند؟ آنها فقط همچون چهار پایانند بلكه گمراه تر)

«أَ فَرَءَیْت مَنِ اتخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَ أَضلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْم وَ خَتَمَ عَلى سمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصرِهِ غِشوَةً فَمَن یهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ؛ آیا دیدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده؟ و خداوند او را با آگاهى ( بر اینكه شایسته هدایت نیست ) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده، و بر چشمش پرده اى افكنده، با اینحال چه كسى مى تواند غیر از خدا او را هدایت كند؟ آیا متذكر نمى شوید؟!» (جاثیه،23([/SPOILER]


ثانیا _ بر خلاف بر داشت شما هیچ کدام از این آموزه ها در صدد نفی لذت حلال نیست و آن را هوا نمی داند . در تبیین مسله باید گفت : عمل به احکام نورانی اسلام دشوار نیست. به آسانی می‌توان به آن عمل کرد. و از راه‌های حلال و ازبهترین لذت های زندگی بهره‌مند شد، به طور یقین قوانین احکام بسیار آسان است، ولی برخی افراد خود را در شرایطی قرار می‌دهند که فکر می‌کنند عمل به اسلام دشوار است، در حالی که هیچ گونه دشواری در آن نیست.
به گفته شاعر:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست، در مسلمانی ماست
ما سختگیر هستیم و گرنه اسلام اگر به دلیل حکمت و مصلحت یک راه را بسته، با رحمت خویش صد راه دیگر را باز کرده است. به عنوان نمونه در باب ازدواج که یکی از مشکلات جوان معاصر است، قرآن کریم فرمود:
«و من آیاته آن خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنو الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون؛ (1) از نشانه‌های او این که از نوع خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان‌ها آرام گیرید، میان‌تان دوستی و رحمت نهاد، آری در نعمت برای مردمی که می‌اندیشند، قطعا نشانه هایی است».
اگر کسی از این موهبت الهی استفاده کند، معلوم خواهد شد که عمل به اسلام در همه ساحات بدین گونه آسان است. بنابر این اسلام هرگز توصیه نکرده که انسان قوای جنسی خود را سرکوب نماید ویادر ازدواج سخت گیری نماید ، بلکه بیش ترین سفارش را بر ازدواج نموده، ازدواج دائم بسیار کار آسانی است . اسلام و عقل بر آسان گیری در آن توصیه نمود، ولی باورها و رسومات جاهلیت باعث سخت گیری‌هایی در این باب شده است . این نقص از خود جامعه است و نه اسلام، قرآن کریم به صراحت فرمود: «وانکحو الا یاما منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم این یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله؛ (2) مردان و زنان بی‌همسر و بندگان و کنیزان صالح خود را به نکاح یکدیگر در آورید . اگر فقیر باشند ،خدا به لطف خود آنان را بی‌نیاز خواهد فرمود».
بنا بر این اسلام بیش ترین توجه را به امر ازدواج جوانان و ضرورت توجه به نیاز جنسی آنان در کنار دیگر نیازها دارد، ولی متاسفانه جامعه خود را اسیر باورهای جاهلی و غیر واقعی و رسوم دست و پاگیر کرده ، ازدواج را دشوار نموده ،عامل سرکوبی این نیاز یا روی آوردن به انحرافات و روش های غلط در مسیر نیازهای جنسی شده است . در حالی که اسلام در امر ازدواج تنها رضایت طرفین و اجرای عقد و مقدار اندک مهریه شرط است و اگر زن دختر باکره باشد رضایت پدر دختر لازم است . پس تمام مسئله از نظر اسلام همین است و این آسان ترین برنامه ممکن برای امر ازدواج است .

پی‌نوشت‌ها:
1. روم (30) آیه 21.
2. نور (24) آیه 32.

صادق;485701 نوشت:
با سلام وتشکر از حضور شما در بحث .
چرا از آن گفته تعجب نمودید ؟؟؟؟
دقت کنید بنده نگفتم که فقه با اخلاق در تضاد است . فقه واخلاق هر دو درست ولازم است و هردو مثل دو بال برای پرواز به سوی کمال است . اساسا معارف اسلامب به طور کلی به سه بخش : اعتقادات و احکام واخلاق . تقسیم می شود . مجددا در جواب دقت نماید .

سلام بر استاد اعظم

بزرگوار شما فرمودید ازدواج موقت ممکن است اخلاقی نباشد ولی فقهیست

خوب این تضاد بیان اخلاق و فقه می باشد
چرا می گویید تضادی نیست ؟؟!!!!!!

سلام بر استاد صادق گرامی

می خواهم تضاد بین فقه و اخلاق را نشان دهم

لطفا دقت فرمایید

فرض کنید در دنیایی زندگی می کنید که هنوز دین و ایین و شریعتی نازل نشده و همه چیز اخلاقی و وجدانیست

زن و مرد جوانی در این دنیا پیمان زناشویی می بندند
و از صفر شروع کرده و بنای یک زندگی مشترک را پی می ریزند
با تلاش و کوشش دو نفریشان بعد از بیست سال صاحب فرزندانی و مال و منالی می شوند
درست مثل یک شرکت که از صفر شروع به کار کرده و بعد از بیست سال به تو سعه رسیده است
طبیعی و عقلانی است که در رسیدن شرکت یا زندگی به این ابادانی و رونق هر دو زن و مرد شریک بوده اند

ناگهان بعد از بیست سال مرد تصمیم می گیرد فرد دیگری را که تازه راه رسیده و هیچ تلاش و کوششی
در ان شرکت نکرده در ان شرکت سهیم کرده و تنها خودش از منافع حضور ان فرد تازه لذت ببرد

ایا لطفا صادقانه و اخلاق مدار جواب بدهید

ایااین مرد به شریک ابتدایی زندگیش خیانت کرده یا نه ؟

لطفا وجدانتان را زیر پا نگذارید و صادقانه جواب بدهید

متشکرم

[="Navy"]

صادق;485637 نوشت:
باسلام مجدد وتقدیر از کار بر صدرایی .
اولا_ در این گونه موارد بلکه در همه امور دینی باید با احتیاط وبااستناد اظهار نظر نمود چون این گونه مسایل کار همه کس نیست فقط بزرگانی چون علامه می توانند نظر تخصیصی بدهند .

با عرض سلام و ادب و تشكر از جنابعالي به دليل پاسخگويي
اولا اينكه متخصصين بايد نظر بدهند در آن شكي نيست اما در اينكه متخصص هم ممكن است اشتباه كند در آن هم شكي نيست حال متخصصي فرضا نظري داد و شما آن نظر را در اين سايت قرار داديد بنده يا بايد تعبدا از روي تقليد اين مطلب را بپذيرم يا از روي تحقيق
در صورت اول امكان پذيرش آن نظر براي بنده وجود ندارد و قول اين شخص حجيتي براي بنده ندارد چون تقليد از ميت را جايز ندانسته پس راهي جز راه دوم باقي نمي ماند و آن اينكه تحقيقا اين مطلب را بپذيرم و يا به نظري متخصصي اعلم غير از آن شخص كه شما نظرش را قرار داديد رجوع كنم كه نظر آن شخص هم خلاف نظر علامه طباطبايي است.
ثانيا اينكه شخصي در زمينه اي تخصص دارد به آن معنا نيست كه در تمام امور نيز بايد تخصص داشته باشد مثلا كسي كه در زمينه پزشكي تخصص دارد الزاما در زمينه فقه هم تخصص ندارد.
درست است كه شرط لازم براي فقاهت مفسر قرآن بودن است اما شرط كافي نيست يعني هر كسي كه فقيه است لازم است در زمينه تفسير تخصص داشته باشد اما الزامي نيست كه كسي كه در زمينه تفسير قرآن تخصص دارد فقيه هم باشد و در زمينه فقه هم نظر تخصصي داشته و نظرات فقهي او مورد قبول واقع شود.
صادق;485637 نوشت:
ثانیا _آن روایات که قبلا ارسال شد به عنوان نمونه بود ولی رد آنها به آن آسانی نیست که جناب صدرا ی بحث ما تصور می کنند .گرچه مراجع بزرگ می توانند در سند ویا دلالت آنها خدشه نمایند .

اولا اين روايات در وسايل الشيعه در ابواب المتعه آست كه اين خودش 46 باب است و اين احاديثي كه شما قرار داديد از باب باب كراهة المتعة مع الغنى عنها واستلزامها الشنعة أو فساد النساء مي باشد كه جمعا 6 روايت است كه خود شيخ حر عاملي پس از بيان اين احاديث كه بعضا به تحريم متعه اشاره دارد كه شما آن را بيان داشته ايد مي فرمايد أقول :و تقدم ما يدل على نفي التحريم
يك باب كه جمعا 6 حديث دارد در مقابل 46 بابي كه به اباحه و استحباب متعه و ... اشاره مي كند و آن 6 حديث غالبا داراي ضعف سند و از لحاظ متن هم بعضا خالي از اشكال نيستند، و اگر هم هيچ اشكالي از علم رجال به آن وارد نبود به دليل تطابق با احاديث عامه حمل بر تقيه مي شود قابل احتجاج نيست.
ثانيا شما فرموديد مراجع بزرگ می توانند در سند ویا دلالت آنها خدشه نمایند.ما هم همين را مي گوييم
فرضا شخصي سخني بگويد كه نظر اسلام چنين است و سپس چند حديث را از يك باب به خصوص دليل خود قرار دهند بدون بررسي سند و متن ودلالت و عدم ديد كلي نسبت به تمام روايات موجود در ابواب مختلف مربوط به متعه آيا اين نظر اجتهادي است؟!!!! ما هم همين توصيه را داريم كه كار ها را به اهلش بسپاريم"ان الله يامركم ان تودوا الامانات الي اهلها".
صادق;485637 نوشت:
ثالثا_تعبیر اجازه نمی دهد به معنای عدم جواز نیست بلکه ممکن است نفی اخلافی ومانند آن داشته باشد .

فرضا كه آن نفي، نفي اخلاقي باشد سوال مي پرسيم اين اخلاق بر گرفته از شرع است يا عرف؟!
اگر اخلاق تابع عرف است كه ممكن است در طول قرن ها چندين بار تغيير كند و هيچگونه حجيتي ندارد
اگر اين نهي اخلاقي بر گرفته از شرع و آموزه هاي ديني و وحياني است باز هم سوال ما سر جاي خود است كه در كدام آيه و روايت چنين مطلبي قرار دارد؟
صادق;485637 نوشت:
رابعا _در این خصوص کتاب شهید مطهر ی را بدقت مطالعه نماید

سخن ما اين بود كه ازدواج صرفا براي دفع شهوت هيچ مانعي ندارد از لحاظ شرعي(چنانچه كسي غذاي حلال را صرفا براي اين بخورد كه از غذا لذت ببرد منعي ندارد هرچند كه بهتر است مثلا به اين نيت غذا بخورد كه مثلا عبادت خدا انجام دهد و براي خدا باشد كه غذا خوردنش هم عبادت باشد هرچند كه اگر چنين هم نباشد گناهي بر او نيست) و دليل ما هم آيه قرآن است كه مي فرمايد و الذين هم لفروجهم حافظون الا علي ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين فمن ابتغي وراء ذلك فاولئك هم العادون.
كه آيه به قدري به وضوح بر سخن ما دلالت دارد كه نيازي به توضيح آن نيست.[/]

دل ارام;485766 نوشت:
سلام بر استاد اعظم
بزرگوار شما فرمودید ازدواج موقت ممکن است اخلاقی نباشد ولی فقهیست
خوب این تضاد بیان اخلاق و فقه می باشد
چرا می گویید تضادی نیست ؟؟!!!!!!

با سلام مجدد .
بین فقه واخلاق تعارض نیست تنها در برخی موارد ممکن است بین آن دو تزاحم رخ دهد ونه تعارض ودر جای که بین دو کار این گونه تزاحم باشد از باب قاعده اهم(مهم تر ) ومهم به اهم عمل ومهم را نادیده گرفته می شود ومودی که قبلا اشاره شده به فرض تزاحم از این باب است که به آسانی قابل رفع است .:Gol::Gol:
از پرسشگر مثل شما که ذهن جستجوگر دارید توقع این است که در مسایل ارزشیمند تر فکر نموده وسوال مطرح نماید مثلا در آستانه فرا رسیدن ایام عزا داری حضرت فاطمه زهرا علیها السلام قرار داریم چه خوب است در باب شناخت بهتر از آن حضرت وارد بحث و سوال شوید .

دل ارام;485931 نوشت:
سلام بر استاد صادق گرامی
می خواهم تضاد بین فقه و اخلاق را نشان دهم
لطفا دقت فرمایید
فرض کنید در دنیایی زندگی می کنید که هنوز دین و ایین و شریعتی نازل نشده و همه چیز اخلاقی و وجدانیست
زن و مرد جوانی در این دنیا پیمان زناشویی می بندند
و از صفر شروع کرده و بنای یک زندگی مشترک را پی می ریزند
با تلاش و کوشش دو نفریشان بعد از بیست سال صاحب فرزندانی و مال و منالی می شوند
درست مثل یک شرکت که از صفر شروع به کار کرده و بعد از بیست سال به تو سعه رسیده است
طبیعی و عقلانی است که در رسیدن شرکت یا زندگی به این ابادانی و رونق هر دو زن و مرد شریک بوده اند
ناگهان بعد از بیست سال مرد تصمیم می گیرد فرد دیگری را که تازه راه رسیده و هیچ تلاش و کوششی
در ان شرکت نکرده در ان شرکت سهیم کرده و تنها خودش از منافع حضور ان فرد تازه لذت ببرد

ایا لطفا صادقانه و اخلاق مدار جواب بدهید
ایااین مرد به شریک ابتدایی زندگیش خیانت کرده یا نه ؟
لطفا وجدانتان را زیر پا نگذارید و صادقانه جواب بدهید
متشکرم

باسلام مجدد وتقدیر از شما پرسشگر با هوش .:Gol:
در ابتدا باید اشاره شود که در این اصل تردید نکنید که پاسخ ها از روی اخلاق و صادقانه است وهیچ انگیزه ی غیر از رفع دغد دغد های ذهنی شما پرسشگران گرامی وطرح وتبیین دیدگاه دین در کار نیست وجدان واخلاق ودین همه در این کار نقش آفرین است .
حال باید گفت :اشتباه از همین جا شروع می شود که کسی فکر کند زندگی زنا شوی یک شرکت اقتصادی است در حالی که از دید گاه اسلام غریزه جنسی همانند سایر غرایز وتمایلات درونی است که ریشه در ذات وآفرینش انسان دارد،چنان که در مورد حضرت آدم در حدیث آمده است : خداوندپس از آفرینش آدم ،حوا راآفرید و به آدم فرمود :حوا را برای آن آفریدم که با هم گفتگو کنید ،انس بگیرید ،وبا نگاه به هم آرامش پیداکنید وهم چنین همسری نیکو جهت ارضای غریزه جنسی باشد(1)
بنا براین غریزه جنسی همانند سایر کشش های درونی ، دارای نیاز هایی است که اگر از طریق صحیح وضابطه مند ارضا وتغذیه شود ، در رشد و کمال موثر است . از این رو پیامبر اکرم می فرماید:«یا معشر الشباب علیکم بلباه(2) ای جوانان! غریزه جنسی(شهوت) خود را مدیریت کنید». ارضا ومدیریت صحیح غریزه جنسی از راه ازدواج است . رسول گرامی اسلام فرمود:هیچ اساس وبنیانی در اسلام گذارده نشده که نزد خدا محبوب تر از ازدواج باشد (3) نیزفرمود:هر کسی دوست دارد خدارا ملاقات کند در حالی که ظاهر وباطن او پاک ومطهر باشد ازدواج کند(4) که ازدواج سبب حفظ نصف دینش می گردد.(5)
از نظر اسلام اهداف اساسی ازدواج که راه صحیح ارضای غریزه جنسی است ؛ عبارتند از :
1 - رسیدن به آرامش:
در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسانی و تقرب به ذات حق است.
تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن ، خانواده مستقل تشکیل دادن، ارضای کشش‌های نفسانی و غرایز طبیعی و فرزند آوری از نتایج قهری ازدواج،و از مهم‌ترین عوامل مؤثر در آرامش روان، آسایش فکر و جان و احساس رضامندی درونی است.(6)
قرآن کریم در معرفی فلسفه ازدواج می‌فرماید: «و یکی (دیگر) از نشانه های خدا این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آن‌ها آرامش پیدا کنید»(7) خداوند در این آیه و آیه 189 اعراف، ضمن آن که حقیقت زن و مرد را یک گوهر دانسته و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ آفرینش بین آن‌ها قایل نشده، آرامش خاطر و روان را هدف ازدواج و زن را محور آرامش معرفی کرده است.
بنا براین، غریزه جنسی که ریشه در ذات و آفرینش انسان دارد وسیله ای برای تحقق ازدواج وابزاری جهت نزدیک شدن وانس گرفتن انسان ها به یکدیگر است .والاترین هدف ازدواج نیز برخور دارشدن از آرامش روان و آسودگی خاطری است که خود لازمه ی اعتلای وجود ،شکفتن همه ی قابلیت ها،همگامی وهمراهی در مسیر رشد وکمال ونیل به اخلاص و رستگاری است وهمه ی اندیشه ها وبرداشت های دیگر در قلمرو ازدواج وتشکیل خانواده فروعی است بر این اصل. (8)
2 - بقای نسل:
فلسفه وجودی غریزه جنسی و یکی از اهداف مهم ازدواج، فرزند آوری و بقای نسل است.قرآن کریم می فرماید:آفریننده آسمان وزمین برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید و(نیز)از جنس چهار پایان جفت ها پدید آورد تا بدین وسیله بر شمار شما بیفزاید....(9) پیامبر اکرم می فرماید :ازدواج کنید تا صاحب فرزند شوید و بر شمار شما افزوده شود .(10)
3 - پاسخ به ندای فطرت:
ازدواج پاسخی است خداپسندانه به ندای فطرت زیرا خداوند در وجود انسان غریزه جنسی را قرار داده است.
4 - حفظ عفت ونگهبانی از ارزش های دینی:
از هدف های مهم ازدواج، حفظ پاکدامنی زنان و مردان و جلوگیری از لغزش‌های گوناگون است، زیرا ازدواج تنها راه ارضای طبیعی تمایل جنسی است،از این رو پیامبر(ص) فرمود: «هر کس ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده، پس باید در نیم دیگر از خدا بترسد»(11)
5- مهر ومحبت:
منشأ گرایش آدم به حوا ومرد به زن ،مودت ورحمتی است که خداوند بین آن ها قرار داده وفرموده است:«وجعل بینکم مودة ورحمة»(12)بنا براین پایه پیوند و وحدت زن وشوهر از نظر قرآن مودت ومحبت است .
6- افزایش رزق و روزی:
شخصی خدمت پیامبر اکرم از فقر ونیاز مندی خود شکایت کرد. حضرت فرمود :اگر می خواهی از فقر ونیازمندی راحت شوی ازدواج کن .جوان ازدواج کرد و وضع مالی اش خوب شد .(13)قرآن کریم می فرماید:مردان وزنان بی همسروهم چنین غلامان وکنیزان درستکار راهمسر دهید. اگر فقیر وتنگدست باشند خداوند آنان رااز فضل خود بی نیاز می سازد(14).
امام صادق در تفسیر آیه «ولیستعفف الّذین لا یجدون نکاحا حتّی یغنیهم الله من فضله »یعنی آنها که وسیله ازدواج ندارندباید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان رابه فضلش بی نیاز سازد می فرماید:منظور این است که برای رهایی از فقر ازدواج کنند تاخداوند آنان را به فضل خود بی نیاز گرداند.(15)آن چه ذکر شد مهم ترین فلسفه آفرینش غریزه جنسی واهداف ازدواج از نظر اسلام می باشد، نه همه آن.موفق باشید.

پی نوشت:
1- وسایل ا لشیعه ،ج 14 ،ص2
2- همان،ص25
3- همان،ص 3
4- همان ،ص 25
5- همان ،ص5
6- غلامعلی افروز، همسران برتر ،ص 24.
7- روم(30)آیه 21
8- همسران برتر،ص 26
9- شوری(42)آیه 11
10- وسایل الشیعه،ج 14،ص 3
11- همان، ج 14،ص5؛سفینه البحار ،ج1 ،ص561
12- همان ،ص 3
13- همان ،ص25
14- نور(24)آیه 32
15- وسایل الشیعه ؛ج14 ،ص25


با عرض سلام و ادب و تشكر از جنابعالي به دليل پاسخگويي
اولا اينكه متخصصين بايد نظر بدهند در آن شكي نيست اما در اينكه متخصص هم ممكن است اشتباه كند در آن هم شكي نيست حال متخصصي فرضا نظري داد و شما آن نظر را در اين سايت قرار داديد بنده يا بايد تعبدا از روي تقليد اين مطلب را بپذيرم يا از روي تحقيق
در صورت اول امكان پذيرش آن نظر براي بنده وجود ندارد و قول اين شخص حجيتي براي بنده ندارد چون تقليد از ميت را جايز ندانسته پس راهي جز راه دوم باقي نمي ماند و آن اينكه تحقيقا اين مطلب را بپذيرم و يا به نظري متخصصي اعلم غير از آن شخص كه شما نظرش را قرار داديد رجوع كنم كه نظر آن شخص هم خلاف نظر علامه طباطبايي است.
ثانيا اينكه شخصي در زمينه اي تخصص دارد به آن معنا نيست كه در تمام امور نيز بايد تخصص داشته باشد مثلا كسي كه در زمينه پزشكي تخصص دارد الزاما در زمينه فقه هم تخصص ندارد.
درست است كه شرط لازم براي فقاهت مفسر قرآن بودن است اما شرط كافي نيست يعني هر كسي كه فقيه است لازم است در زمينه تفسير تخصص داشته باشد اما الزامي نيست كه كسي كه در زمينه تفسير قرآن تخصص دارد فقيه هم باشد و در زمينه فقه هم نظر تخصصي داشته و نظرات فقهي او مورد قبول واقع شود.
باسلام مجدد .
اولا _یاد تان نرود که آنچه شما خواسته بودید روایت بود ونه نظر فقیه.
ثانیا _ هر چه شما در نوبت بعد آوردید همه نقد روایاتی ارایه شده بود و نه نظر متخصیص فقیه اعلم وزند ه
ثالثا _این گونه مسایل برای غیر مجتهد جامع شرایط جای تقلید است ونه خود تخصیصی .
رابعا _چه اسرار بر اثبات جواز این کار دارید در حالی که بنده بر نفی آن اصراری نداشته ام ولزومی هم ندار د این مسله این اندازه پربحث شود . کاربران گرامی خوب است در موضوغات مهم تر مثل شناخت خدا وپیامبر وائمه ع فکر شان را مشغول دارند . بخصوص که در آستانه ایام عزا داری بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار داریم .

اولا اين روايات در وسايل الشيعه در ابواب المتعه آست كه اين خودش 46 باب است و اين احاديثي كه شما قرار داديد از باب باب كراهة المتعة مع الغنى عنها واستلزامها الشنعة أو فساد النساء مي باشد كه جمعا 6 روايت است كه خود شيخ حر عاملي پس از بيان اين احاديث كه بعضا به تحريم متعه اشاره دارد كه شما آن را بيان داشته ايد مي فرمايد أقول :و تقدم ما يدل على نفي التحريم
يك باب كه جمعا 6 حديث دارد در مقابل 46 بابي كه به اباحه و استحباب متعه و ... اشاره مي كند و آن 6 حديث غالبا داراي ضعف سند و از لحاظ متن هم بعضا خالي از اشكال نيستند، و اگر هم هيچ اشكالي از علم رجال به آن وارد نبود به دليل تطابق با احاديث عامه حمل بر تقيه مي شود قابل احتجاج نيست.
ثانيا شما فرموديد مراجع بزرگ می توانند در سند ویا دلالت آنها خدشه نمایند.ما هم همين را مي گوييم
فرضا شخصي سخني بگويد كه نظر اسلام چنين است و سپس چند حديث را از يك باب به خصوص دليل خود قرار دهند بدون بررسي سند و متن ودلالت و عدم ديد كلي نسبت به تمام روايات موجود در ابواب مختلف مربوط به متعه آيا اين نظر اجتهادي است؟!!!! ما هم همين توصيه را داريم كه كار ها را به اهلش بسپاريم"ان الله يامركم ان تودوا الامانات الي اهلها".
جناب صدار ضرورتی ندارد بر اثبات این مسله این اندازه اصرار نماید مطلب روشن است . به گفته سعدی :
سعدایا گرچه سخن دانی وحقیقت گوی:Gol:به عمل کار بر آید به سخن دانی نیست

فرضا كه آن نفي، نفي اخلاقي باشد سوال مي پرسيم اين اخلاق بر گرفته از شرع است يا عرف؟!
اگر اخلاق تابع عرف است كه ممكن است در طول قرن ها چندين بار تغيير كند و هيچگونه حجيتي ندارد
اگر اين نهي اخلاقي بر گرفته از شرع و آموزه هاي ديني و وحياني است باز هم سوال ما سر جاي خود است كه در كدام آيه و روايت چنين مطلبي قرار دارد؟
توجه دارید که اخلاق در نگاه اسلام نسبی نیست تا در فرایند زمان دسخوش تغییر شود . در این گونه امور زیاد سخت نگیرید .
سخن ما اين بود كه ازدواج صرفا براي دفع شهوت هيچ مانعي ندارد از لحاظ شرعي(چنانچه كسي غذاي حلال را صرفا براي اين بخورد كه از غذا لذت ببرد منعي ندارد هرچند كه بهتر است مثلا به اين نيت غذا بخورد كه مثلا عبادت خدا انجام دهد و براي خدا باشد كه غذا خوردنش هم عبادت باشد هرچند كه اگر چنين هم نباشد گناهي بر او نيست) و دليل ما هم آيه قرآن است كه مي فرمايد و الذين هم لفروجهم حافظون الا علي ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين فمن ابتغي وراء ذلك فاولئك هم العادون.
كه آيه به قدري به وضوح بر سخن ما دلالت دارد كه نيازي به توضيح آن نيست.

جناب صدرا در همه مباحث این اندازه حساس هستید تا درست بودنش را ثابت نماید ؟؟؟شما این غذا رابرای همان نیت مورد نظر مصرف نماید . بهتر است بحث را در مسایلی ارزشی تر سوق دهید .:Gol::Gol:

موضوع قفل شده است