ازدواج در بهشت

تب‌های اولیه

48 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج در بهشت

اگر در بهشت ازدواج هست پس توليد مثل هم است پس اين فرزند که در بهشت به دنيا مياد چه شايستگي داشته چرا ما نبايد فرزندان بهشت باشيم اين شايستگي کجا اثبات شده است؟؟؟؟

غلام حسینم;483097 نوشت:
اگر در بهشت ازدواج هست پس توليد مثل هم است پس اين فرزند که در بهشت به دنيا مياد چه شايستگي داشته چرا ما نبايد فرزندان بهشت باشيم اين شايستگي کجا اثبات شده است؟؟؟؟

با سلام تقدیر و تشکر از بابت پرسش زیبایتان

حقیقت بهشت چیزی فراتر از فهم انسان است؛ امیرمؤمنان در مقایسه ای میان دنیا و آخرت فرمودند: «كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِه»‏ (نهج البلاغة، ص: 170 )یعنی: همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است، و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است.‏

نگاه ما نسبت به بهشت و نعمت های بهشتی عامیانه است لذا فکر می کنیم رابطه جنسی در بهشت همانند رابطه جنسی در دنیاست؛ این نوع تفکرات ناشی از انس و الفت ما با دنیای مادی است اگر کسی توانست فراتر از ماده را ببینید و عوالم ملکوت را مشاهده نماید خواهد دید که هیچ یک از نعمات بهشتی قابل مقایسه با نعمات دنیوی نبوده و از سنخ عالم ماده نمی باشد.

همان گونه كه درك عامه از موجودات هستی ، يك درك عوامانه و سطحي است، دركش از آيات و روايات هم همين گونه است؛ اما عارف همان گونه كه موجودات عالم را عميق تر مي شناسد، آيات و روايات را هم عميق تر مي فهمد، فلذا عارف می فهمد که رابطه جنسی در بهشت از سنخ رابطه جنسی دنیوی نیست، عارف با نگاه عمیق و درک ملکوتیش می فهمد که نکاح در تمام هستی ساری و جاری است؛ حتّی عرفا از نکاحات اسماء نیز سخن گفته اند. یعنی در اسماء الله نیز نوعی نکاح وجود دارد. بین ملائک نیز نوعی نکاح مطرح است. البته نکاح هر موجودی متناسب به خود اوست. لذا با پندارهای عوامانه نمی توان به مسأله نگاه کرد.

در همین دنیا هم این نوع نکاحات وجود دارد، برای مثال با در کنار هم قرار گرفتن صغری و کبری در قیاسات، موجودی سومی به نام نتیجه حاصل می شود، در حقیقت با نکاح و امتزاج صغری و کبری نتیجه متولد می شود؛ آن طور که عرفا فرموده اند در بهشت نیز نکاح وجود دارد؛ اما حاصل آن پیدایش کمالات جدیدی است.(همچنان که حاصل نکاحِ صغری و کبر،تولد نتیجه است) لذا نکاح در بهشت لزوما به معنی ارتباط جنسی و تولد فرزندی به جنسن انسان نیست(آن گونه که تصور ما نسبت به نکاح همین گونه است)، بنابر این می شود نتیجه گرفت موجودی که از این نکاح حاصل می شود کمالات جدید برای بهشتیان است نه موجودی به جنس انسان.

به گفته حکمای الهی حورالعین ظهور حقیقت ولایت است در مملکت وجودی خود شخص، اما ما جز مشتی الفاظ چه می فهمیم؟! عرفا می گویند حور العین در مملکت وجودی خود شخص است؛ اما ما دم از روابط جنسی می زنیم. اگر عرفا از نکاحات امور سخن می گویند، ما چیزی جز مشتی الفاظ، که چه بسا آنها را به معانی نادرستی(ارتباط جنسی و ...) حمل می کنیم نمی فهمیم؟! ما لفظ ازدواج و نکاح که می شنویم چیزی جز روابط جنسی متعارف در ذهمان نقش نمی بندد.

ما هم فرزندان بهشت و بلکه بالاتر از بهشت هستیم؛ چنان قابلت عظیمی در انسان وجود دارد که اگر این قابلیت را شکوفا کند مسجود ملائک خواهد شد و این همان رسیدن به مقام خلیفه اللهی است؛ همه، قابلیت رسیدن به این مقام را دارند و انبیاء و اوصیاء نیز برای شکوفایی همین قابلیت ارسال شده اند لذا ما فرزندان بهشت و بلکه بالاتر از بهشت هستیم و شایستگی این را داریم که به مقام قرب پروردگار نائل آییم که طبق روایات بهشت نیز به این مقام غبطه می خورد.

معرفی کتاب جهت مطالعه بیشتر:
معاد يا بازگشت بسوي خدا؛ تأليف استاد محمّد شجاعي
خداشناسي و فرجام شناسي، پرسش ها و پاسخ ها؛ محمد رضا كاشفي

هادی;483198 نوشت:
ما هم فرزندان بهشت و بلکه بالاتر از بهشت هستیم؛ چنان قابلت عظیمی در انسان وجود دارد که اگر این قابلیت را شکوفا کند مسجود ملائک خواهد شد و این همان رسیدن به مقام خلیفه اللهی است؛ همه، قابلیت رسیدن به این مقام را دارند و انبیاء و اوصیاء نیز برای شکوفایی همین قابلیت ارسال شده اند لذا ما فرزندان بهشت و بلکه بالاتر از بهشت هستیم و شایستگی این را داریم که به مقام قرب پروردگار نائل آییم که طبق روایات بهشت نیز به این مقام غبطه می خورد

سلام

ممنون، بسیار زیبا فرمودید...

و همینطور ممنون از دوست عزیز بابت سوال جالبشون.

بهشتی باشید...

التماس دعـــآ.
یا علـــی:Gol:

ممنونم ولی اگر حور العین خود شخص باشه پس چرا مخالف جنسشه چون حور العین مال مرداست و آیا تو بهشت زنا از شوهرانشون ناراحت نخواهند شد؟( با اینکه سوالام شاید مسخره بیاد اما خوب سواله دیگه ببخشید :Nishkhand:)

هادی;483198 نوشت:
به گفته حکمای الهی حورالعین ظهور حقیقت ولایت است در مملکت وجودی خود شخص، اما ما جز مشتی الفاظ چه می فهمیم؟! عرفا می گویند حور العین در مملکت وجودی خود شخص است؛ اما ما دم از روابط جنسی می زنیم

سلام

بیشتر علما اعتقاد دارند که حورالعین مخصوص مردهاست نه زنها

طبق تفاسیر شما که فرمودید

ایا زنها حقیت ولایت ندارند ؟

یا لطیف

هادی;483198 نوشت:
به گفته حکمای الهی حورالعین ظهور حقیقت ولایت است در مملکت وجودی خود شخص، اما ما جز مشتی الفاظ چه می فهمیم؟! عرفا می گویند حور العین در مملکت وجودی خود شخص است؛ اما ما دم از روابط جنسی می زنیم

با سلام
ما نمي تونيم بگوييم كه مخاطب وعده هاي بهشتي عموم مردمند ولي فهم آن در انحصار عرفاست ، اگر اين فرضي كه شما ميگوييد درست باشد آيات مربوط به بهشت جنبه تشويقي خود را از دست ميدهند
چرا كه عموم مردم همين لذت هاي جسماني را بيشتر مي خواهند نه روحاني و از طرفي هم نمي تونيم بگوييم كه خدا عوام فريبي كرده.. ميتونيم؟؟

درود...

ممنون بابت وقتی که گذاشتین و پاسخ خوبی که دادین...مخصوصا بند آخر جوابتون بسیار زیبا بود...

هادی;483198 نوشت:
بنابر این می شود نتیجه گرفت موجودی که از این نکاح حاصل می شود کمالات جدید برای بهشتیان است نه موجودی به جنس انسان.

با عرض معذرت متوجه این قسمت از پاسختون نشدم؟؟؟یعنی چی موجودی جدید با کمالات جدید حاصل میشود؟؟؟

با تشکر

روزنه;483206 نوشت:
ممنونم ولی اگر حور العین خود شخص باشه پس چرا مخالف جنسشه چون حور العین مال مرداست و آیا تو بهشت زنا از شوهرانشون ناراحت نخواهند شد؟( با اینکه سوالام شاید مسخره بیاد اما خوب سواله دیگه ببخشید )

با سلام و عرض ادب
پرسشی که مطرح فرمودید نه تنها مسخره به نظر نمی آید بلکه سوال بسیار زیبا و مهمی است؛ طبق آموزه‌های وحیانی در بهشت هر کدام از مرد و زن از نعمت و لذات مناسب خود با همسران پاکیزه برخوردارند . این موهبت اختصاص به مردان ندارد، مثلاً قرآن کریم فرمود: « وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ ؛(البقره 25) برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاکیزه است». ضمیر «هم» در آیه به همه بهشتیان اعم از زن و مرد برمی‌گردد، نه فقط به مردان بهشتی. ازواج هم جمع زوج به معنای همسر است، نه زوجه به معنای زن.

دل ارام;483207 نوشت:
سلام

بیشتر علما اعتقاد دارند که حورالعین مخصوص مردهاست نه زنها

طبق تفاسیر شما که فرمودید

ایا زنها حقیت ولایت ندارند ؟

یا لطیف

با سلام و عرض ادب

از عنایت شما نسبت به این بحث تشکر می کنم

طبق استدلالی که در پاسخ سرکار خانم روزنه ارائه شد، خانم‌ها نیز از این نعمت بهشتی بهره می‌برند؛ بنابراین زن‌ها نیز از ولایت برخوردار هستند.

معلق;483257 نوشت:
با سلام
ما نمي تونيم بگوييم كه مخاطب وعده هاي بهشتي عموم مردمند ولي فهم آن در انحصار عرفاست ، اگر اين فرضي كه شما ميگوييد درست باشد آيات مربوط به بهشت جنبه تشويقي خود را از دست ميدهند
چرا كه عموم مردم همين لذت هاي جسماني را بيشتر مي خواهند نه روحاني و از طرفي هم نمي تونيم بگوييم كه خدا عوام فريبي كرده.. ميتونيم؟؟

با سلام و عرض ادب

از توجه شما متشکرم

بله همان طور که حضرت عالی فرمودید، مخاطب قرآن کریم عموم مردم است اما فهمی که از قرآن می شود متفاوت است، فهمی که حضرت سلمان از قران کریم دارد و فهمی که ما از قرآن داریم از زمین تا آسمان است؛ فهمی که یک حکیم متأله از قرآن دارد با فهمی که ما از قران دارد تفاوت بسیاری دارد، اینست که فرموده اند قرآن کریم دارای هفتاد بطن است و هر بطن آن هفتاد بطن دیگر دارد، هر فردی در هر سطحی از خرمن معرفتی قرآن کریم خوشه ای می چیند اما فهم اماثل بنده کجا و فهم عرفا کجا؟ لذا عرفا قرآن را عمیق تر از عموم مردم می فهمند؛ البته عرفایی هم هستند که بدون اینکه درس بخوانند به مقام معرفت رسیدند فهم اینگونه افراد هم بسیار عمیق است .
وقتی حضرت امام (رحمه الله علیه) می فرماید « من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» شاید امثال بنده خیال کنند منظور حضرت امام از لب و خال، به معنی مادی باشد اما عرفا در پشت پرده حقایقی را می بینند که ما غافلیم.
عموم مردم از حور العین چیزی جز رابطه جنسی هیچ تصوری ندارند اما چون نگرش عرفا به عالم هستی متفاوت است نگرش شان نسبت به نعمات بهشتی نیز متفاوت خواهد بود.
برای یک فرد عادی مورچه یک حیوان کم شعور است؛ در حالي كه در سوره ي نمل، خداوند متعال از مورچه اي سخن گفته كه سليمان(ع) را مي شناسد، معني لشكر را مي فهمد و امر به معروف و نهي از منكر مي كند. و باز از هدهدي سخن گفته كه نه تنها حضرت سليمان را مي شناسد و به او خدمت می كند بلكه خوب و بد را ادراك مي كند، خدا را مي شناسد، شيطان را مي شناسد، معني توحيد و شرك را مي فهمد، معني مالكيّت و حكومت را مي داند، مي تواند راست بگويد يا دروغ بگويد، و حتّي از عرش خدا حرف مي‌زند. عرفایی همچون علامه طباطبایی در المیزان بیان فرمودند که مورچه در حد متوسطین از مردم شعور دارد.
در روايات نيز از اين مورچه ذكر خيري شده است؛ طبق روايات، اين مورچه سه سوال از حضرت سليمان(ع) پرسيد و حضرت سليمان(ع) در پاسخ سوالات آن مورچه فرو ماند، آنگاه خود مورچه پاسخ هر سه سوال را داد.
آیا نگرش عموم مردم نسبت به مورچه این چنین است؟ همان گونه که دیدگاه ها و نگرش ها در این دنیا نسبت به موجودات متفاوت است، دیدگاه ها نسبت به نعمات بهشتی و آیات قرانی و ... نیز متفاوت می باشد، مردم عادی با شنیدن حور و غلمان چیزی جز ارتباط جنسی نمی فهمند اما دیدگاه عارف نسبت به این نعمات بسیار عمیق تر است .
خداوند «نعوذ بالله» عوام فریبی نکرده، چون اکثریت فهمی در اندازه عموم مردم دارند خداوند با زبانی صحبت می فرماید که برای همه مردم قابل فهم باشد؛ الفاظ برای بیان برخی حقایق عاجز است.

با عرض سلام و ادب خدمت کارشناس عزیز

قرآن کریم ظاهری دارد و باطنی و قطعا باطن قرآن ظاهر آن را نفی نمیکند.

این که مردم عادی در فهمشان نیست و باید به گونه ای سخن گفته شود که ایشان بفهمند در این مورد صحیح به نظر نمیرسد، چون مردم عادی از این نعماتی که خدایتعالی درباره اش وعده فرموده وَ فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ ، چیزی جز نعمتهای جسمانی درک نمیکنند.

و اینکه بگوییم الفاظ برای بیان حقایق عاجزند توجیه قابل قبولی نیست!!!

یعنی از نظر شما خداوند اینقدر عاجز و درمانده شده که برای بیان نعمات روحانی، به جاذبه های جنسی زنان متوسل شود !!! زبانم لال ...

آیا نمیشود این سوال را بگونه ای پاسخ داد که شبهه دومی برای کاربران پیش نیاید با این عنوان که: آیا خداوند هم دروغ مصلحتی میگوید؟

هادی;483614 نوشت:
طبق استدلالی که در پاسخ سرکار خانم روزنه ارائه شد، خانم‌ها نیز از این نعمت بهشتی بهره می‌برند؛ بنابراین زن‌ها نیز از ولایت برخوردار هستند.

سلام

بزرگوار یعنی نظر شما بر این است که خانمها هم از نعمت حور العین برخوردارند؟

دقیقا حورالعین منظورم است

اگر این طور است می شود با ایات قران این مطلب را نشان دهید ؟

با تشکر

غلام حسینم;483097 نوشت:
اگر در بهشت ازدواج هست پس توليد مثل هم است پس اين فرزند که در بهشت به دنيا مياد چه شايستگي داشته چرا ما نبايد فرزندان بهشت باشيم اين شايستگي کجا اثبات شده است؟؟؟؟

بله در بهشت ازدواج هست, فرزندان اهل بهشت همان «غلمان» بهشتی هستند که گرداگرد پدر و مادر بهشتیشان می‌گردند و به آن‌ها خدمت می‌کنند!

هادی;483615 نوشت:
بله همان طور که حضرت عالی فرمودید، مخاطب قرآن کریم عموم مردم است اما فهمی که از قرآن می شود متفاوت است، فهمی که حضرت سلمان از قران کریم دارد و فهمی که ما از قرآن داریم از زمین تا آسمان است؛ فهمی که یک حکیم متأله از قرآن دارد با فهمی که ما از قران دارد تفاوت بسیاری دارد،

سلام
آيا قرآن معما طرح كرده يا بنا بر هدايت داشته؟ اگر قرار باشد كه هر كس چيزي برداشت كند كه چيزي از قرآن نمي ماند،
مخصوصا آيه هاي مربوط به پاداش كه بخشي از تعاليم قرآن بر آن استوار است
اينطور كه شما متاثر از عرفا ميگوييد خداوند بايد يك پيامبر ديگر ميفرستاد تا آيات هدايت را رمز گشايي كند..

هادی;483615 نوشت:
عموم مردم از حور العین چیزی جز رابطه جنسی هیچ تصوری ندارند اما چون نگرش عرفا به عالم هستی متفاوت است نگرش شان نسبت به نعمات بهشتی نیز متفاوت خواهد بود.

اين دقيقا چيزي است كه از ظاهر آيات بدست آمده ، اگر الفاظ عاجز از بيان پاداش است در واقع بايد بگوييم كه تشويقي صورت نگرفته ، چرا براي پاداشي كه معلوم نيست چيست بايد تلاش كرد؟؟؟
روشن است كه اگر دست از ظاهر آيات برداريم جز برچسب نقض غرض و عوام فريبي چيزي براي قرآن باقي نخواهد ماند

هادی;483614 نوشت:
با سلام و عرض ادب
پرسشی که مطرح فرمودید نه تنها مسخره به نظر نمی آید بلکه سوال بسیار زیبا و مهمی است؛ طبق آموزه‌های وحیانی در بهشت هر کدام از مرد و زن از نعمت و لذات مناسب خود با همسران پاکیزه برخوردارند . این موهبت اختصاص به مردان ندارد، مثلاً قرآن کریم فرمود: « وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ ؛(البقره 25) برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاکیزه است». ضمیر «هم» در آیه به همه بهشتیان اعم از زن و مرد برمی‌گردد، نه فقط به مردان بهشتی. ازواج هم جمع زوج به معنای همسر است، نه زوجه به معنای زن.

با سلام و عرض ادب

از عنایت شما نسبت به این بحث تشکر می کنم

طبق استدلالی که در پاسخ سرکار خانم روزنه ارائه شد، خانم‌ها نیز از این نعمت بهشتی بهره می‌برند؛ بنابراین زن‌ها نیز از ولایت برخوردار هستند.

سلام بزرگوار

پاسخهاتون عالی بود

خوب دربهش برای مردان حورالعین وجودداردوبرای زنان غلمان

ولی سوال من اینجاست

مردان دربهشت ممکن است دارای چندحورالعین باشند

ودرعین حال همسری هم داشته باشند

آیادربهشت زنان ازاین که همسرشان بازن دیگری رابطه داشته باشدناراحت نمی شوند؟

آیابرای زنان هم امکان داردکه ازشوهرخودجداشوندوبامردی دیگرباشند؟

البته خودم فکرمیکنم دیدمردم آن جهان بااین دنیافرق دارد

ومسائلی که برای مامطرح است درآنجامطرح نیست

ولی ممنون می شوم اگرتوضیح دهید.

معلق;483903 نوشت:
سلام
آيا قرآن معما طرح كرده يا بنا بر هدايت داشته؟ اگر قرار باشد كه هر كس چيزي برداشت كند كه چيزي از قرآن نمي ماند،
مخصوصا آيه هاي مربوط به پاداش كه بخشي از تعاليم قرآن بر آن استوار است
اينطور كه شما متاثر از عرفا ميگوييد خداوند بايد يك پيامبر ديگر ميفرستاد تا آيات هدايت را رمز گشايي كند..

اين دقيقا چيزي است كه از ظاهر آيات بدست آمده ، اگر الفاظ عاجز از بيان پاداش است در واقع بايد بگوييم كه تشويقي صورت نگرفته ، چرا براي پاداشي كه معلوم نيست چيست بايد تلاش كرد؟؟؟
روشن است كه اگر دست از ظاهر آيات برداريم جز برچسب نقض غرض و عوام فريبي چيزي براي قرآن باقي نخواهد ماند

سلام علیکم

بعید نیست که باطن نعمات بهشتی همان چیزیهایی باشد که بعضی از عرفا قائلند اما بعید است که این تعبیرات بتواند ناقض ظاهر این نعمتها باشد. به هرصورت یقینا پاداشهای اخروی هم مطابق نیازهای انسانهاست و بالاتر از وصفی که ما از آنها میفهمیم...

غلام حسینم;483097 نوشت:
اگر در بهشت ازدواج هست پس توليد مثل هم است پس اين فرزند که در بهشت به دنيا مياد چه شايستگي داشته چرا ما نبايد فرزندان بهشت باشيم اين شايستگي کجا اثبات شده است؟؟؟؟

سلام

جسم آخرتی انسانها با جسم دنیویشان متفاوت است.

یا همانطوری که بعضیها معتقدند برزخی است یا اینکه مادی اما ماده لطیفی که خصوصیات دنیایی را ندارد. مثلا نمیتوانیم بگوییم انسان بهشتی دستگاه گوارش دارد یا اینکه اگر دارد همان است که در دنیا بوده. همینطور استمساله زادو ولد. طبق روایات در بهشت زاد و ولدی نیست....

[="Black"]

هادی;483197 نوشت:
هیچ یک از نعمات بهشتی قابل مقایسه با نعمات دنیوی نبوده و از سنخ عالم ماده نمی باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب خدمت کارشناس گرامی جناب هادی

آیا د ربهشت ماده وجود ندارد!؟؟ یعنی چیزی که از جنس ماده باشد!؟؟[/]

[="Black"]

فرزند ایران;483719 نوشت:
بله در بهشت ازدواج هست, فرزندان اهل بهشت همان «غلمان» بهشتی هستند که گرداگرد پدر و مادر بهشتیشان می‌گردند و به آن‌ها خدمت می‌کنند!

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام.

اما غلمان ربطی به فرزندان بهشتی نداردا ![/]

غلام حسینم;483495 نوشت:
درود...

ممنون بابت وقتی که گذاشتین و پاسخ خوبی که دادین...مخصوصا بند آخر جوابتون بسیار زیبا بود...

با عرض معذرت متوجه این قسمت از پاسختون نشدم؟؟؟یعنی چی موجودی جدید با کمالات جدید حاصل میشود؟؟؟

با تشکر

با سلام و عرض ادب
دوست بزرگوار همچنانکه در پست های قبلی عرض شد، با توجه به اینکه نعمت های بهشتی ظهور کمالات انسان هستند؛ حور العین نیز ظهور کمالات انسان در مملکت وجودی خود شخص است، دوست عزیزمان سوال کرده بودند اگر در بهشت زاد و ولد وجود داشته باشد بر ما جفا شده چون ما هم دوست داشتیم در بهشت متولد بشویم؛ در پاسخ به این بزرگوار بیان حکما را عرض کردم که در بهشت زاد و ولد به معنی دنیوی وجود ندارد، آن جا هر چه هست کمالات خود افراد می باشد بنابراین نکاح با حور العین نیز به معنی روابط جنسی نیست، نکاح به معنی این است که با امتزاج حور العین کمالات جدید برای بهشتیان حاصل می شود، مثال که برای فهم این مطلب بیان می کنند همچنانکه با امتزاج صغری و کبری کمال جدیدی به نام نتیجه متولد می شود با نکاح حور العین نیز کمالات جدیدی برای انسان حاصل می شود. با این بیان معلوم می شود در بهشت کسب کمال ممکن پذیر است .

با سلام و عرض ادب خدمت همه سروران عزیز

سخنی با جناب امین عزیز و جناب معلق بزرگوار
پیشاپیش از طولانی بودن عرایضم عذرخواهی می کنم:
قرآن کریم با صراحت تمام می فرماید: « وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ» و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه ی هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است» (النحل:89). آیا شما در این کتاب به ظاهر کوچک، تمام حقایق عالم را می بینید؟! اگر نمی بینید پس چگونه ادّعا دارید که قرآن همین ظاهر است ؟! اگر در پس هر آیه ای میلیاردها و بلکه بی نهایت معنی نخفته باشد، چگونه ممکن است تمام حقایق عالم در این کتاب باشد؟
خداوند متعال فراوان در قرآن کریم بیان داشت که ما آیات را برای تدبّر و تفکّر و تعقّل فرستاده ایم و جز اهل فکر و عقل و دقّت به آیات خدا راه نمی یابند. (یعنی اکثریت مردم ظاهر بین هستند)
قرآن کتاب عقل پروری و حکمت آموزی و تزکیه ی نفس است نه « توضیح المسائل» و « اصول دین به زبان ساده». قرآن در اعلی نشسته و دعوت به اعلی می کند تا بندگان را بالا ببرد. پس این چه انتظاری است از خدای حکیم، که همه چیز را در سطح عوام مطرح کند؟
بهتر است قرآن را با قرآن بشناسیم
فرمود: «إِنَّا سَنُلْقي‏ عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلا» ما بزودى سخنى سنگين به تو القا خواهيم كرد (المزمل:5) ؛ آری آیات قرآن سنگین است. مگر می شود که «تبیاناً لکلّ شیء» سنگین نباشد؟
چرا قرآن کریم مدام بندگان را به تعقل و تفکر دعوت می کند؟ و مدام ذکر می کند که اکثریت مردم تعقل نمی کنند اکثریت مردم نمی دانند؟ و ... .
فرمود: « ‏ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ» اينها مثالهايى است كه ما براى مردم مى‏زنيم، و جز عالمان آن را به عقل ادراک نمى كنند.» (العنكبوت:43)
فرمود: « كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون‏» اين چنين، خداوند آيات خود را براى شما شرح مى‏دهد؛ شايد تعقّل كنيد» (البقرة:242)
فرمود: « كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» اين كتابى است پربركت كه بر تو نازل كرده‏ايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» (ص:29)
فرمود: « لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (الحشر:21) اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مى‏كرديم، مى‏ديدى كه در برابر آن خاشع مى‏شود و از خوف خدا مى‏شكافد ؛ اينها مثالهايى است كه براى مردم مى‏زنيم، شايد در آن تفکّر کنند »
بنابراین با توجه به این آیات معلوم می شود قرآن کتابی ساده و آسان نیست که برای عموم قابل فهم باشد؛ بنا به فرموده خودقران، این کتاب عزیز تبیانا لکل شی و قول ثقیل است و قول ثقیل از ادراک عموم مردم خارج است، لذا برای درک چنین کتابی باید مجاهده کرد و خود را بالا کشید. باید از حالت رکود و ایستایی در آمد و در آیات قران تفکر و تعقل نمود تا به حقایق عالم دست یافت .

حور العین موجودی است که خداوند سبحان در قران کریم وصف فرموده و هر کسی برداشتی از این موجود کرده است که شاید همه درست باشند، اما برداشت ها متفاوت است ، هر برداشتی در یک سطح نیست یکی در سطح پایین و دیگری در سطح بالا، سطح پایین حور العین همان زنان زیبا و باکره بوده و سطح بالای آن ظهور وحقیقت ولایت در مملکت وجودی شخص است. ممکن است این برداشت ها هیچ تضادی با همدیگر نداشته باشند و در نتیجه معنای ظاهری معنای باطنی آیه را نقض نکند، چون هر کس به اندازه سعه وجودی خود و نوع تفکر و تعقل خود از نعمات بهشتی لذت خواهد برد، شخصی که از حور چیزی جز رابطه جنسی درک نمی کند به اندازه ارتباط جنسی از این موجودات لذت می برد، و شخصی که حور را ظهور حقیقت ولایت می داند به اندازه فهم خودش لذت می برد، یکی از صاحب دلان می فرمود یک نگاه راضی و خوشنود امام حسین علیه السلام از بهشت و تمامی نعمات بهشتی بالاتر و بلکه قابل قیاس نیست.
یک نگاه ولی زمان که حقیقت ولایت در او متجلی شده این قدر عظمت دارد که لذت یک نگاه ولی زمان از تمامی لذات بهشتی برتر است، این چه نعتمتی است که برای امثال بنده قابل درک نیست؟ امیدوارم خداوند توفیق درک این جمله را به امثال بنده بدهد تا از این نعمت عظمی بی بهره نمانیم. واقعا اگر بهشت را به همین چیزها بخواهیم خلاصه کنیم (باغ، نهر و رابطه جنسی و ...) چه تفاوتی با دنیا خواهد داشت؟
کمی به خود آمده و هر لحظه در آیات نورانی خداوند تفکر کنیم یقین بدانیم با یاری خداوند و ائمه معصومین علیهم السلام اگر عامل به سخنان این بزرگواران باشیم گوشه ای از حقایق را به ما نشان خواهند داد. به یک اهل دلی گوشه ای از عذاب برزخ را نشان دادند در همان لحظه جان داد. ما چه می دانیم نعمات بهشتی چیست جز آن که نعمات بهشتی را با نعمات دنیوی قیاس کنیم که یقینا قیاس باطلی است . کمی به خود تکان بدهیم و خود را بالا برده به اعلی علیین بپیوندیم ، نگاه کردن عالم هستی از آن بالا بسیار زیباتر از آن است که ما فکر می کنیم...

دل ارام;483715 نوشت:
سلام

بزرگوار یعنی نظر شما بر این است که خانمها هم از نعمت حور العین برخوردارند؟

دقیقا حورالعین منظورم است

اگر این طور است می شود با ایات قران این مطلب را نشان دهید ؟

با تشکر

بله طبق ظاهر آیات قرانی(به پست 9 مراجعه بفرمایید) و همچنین طبق معنایی که عرفا از حور العین می کنند(ظهور حقیقت ولایت در مملکت وجودی فرد) حور العین به مردان اختصاص ندارد بلکه زنان نیز از این نعمت بشهتی بهره مند می شوند .

شهیدشفیعی;483940 نوشت:
سلام بزرگوار

پاسخهاتون عالی بود

خوب دربهش برای مردان حورالعین وجودداردوبرای زنان غلمان

ولی سوال من اینجاست

مردان دربهشت ممکن است دارای چندحورالعین باشند

ودرعین حال همسری هم داشته باشند

آیادربهشت زنان ازاین که همسرشان بازن دیگری رابطه داشته باشدناراحت نمی شوند؟

آیابرای زنان هم امکان داردکه ازشوهرخودجداشوندوبامردی دیگرباشند؟

البته خودم فکرمیکنم دیدمردم آن جهان بااین دنیافرق دارد

ومسائلی که برای مامطرح است درآنجامطرح نیست

ولی ممنون می شوم اگرتوضیح دهید.

با سلام و عرض ادب
از حسن توجّه حضرت عالی ممنونم
پاسخ به سوالات را خودتان بیان فرمودید، نعمات بهشتی از جنس نعمات دنیوی نیست؛ لذا مقایسه بهشت با دنیا باطل است، اگر پست های حقیر رو ملاحظه فرموده باشید بیان شد که حور العین وجودی خارج از محدوده مملکت وجودی خود فرد ندارد، هر چه هست ظهور کمالات خود فرد می باشد لذا با این وصف جایی برای حسادت و ناراحتی باقی نمی ماند.
همچنانکه بهشت نیز چیزی جز ظهور کمالات خود فرد نیست. بهشت و نعمات بهشتی همان باطن اعمال انسان است که در آخرت ظهور و بروز دارد .

هادی;484514 نوشت:
با سلام و عرض ادب خدمت همه سروران عزیز

سخنی با جناب امین عزیز و جناب معلق بزرگوار
پیشاپیش از طولانی بودن عرایضم عذرخواهی می کنم:
قرآن کریم با صراحت تمام می فرماید: « وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ» و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه ی هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است» (النحل:89). آیا شما در این کتاب به ظاهر کوچک، تمام حقایق عالم را می بینید؟! اگر نمی بینید پس چگونه ادّعا دارید که قرآن همین ظاهر است ؟! اگر در پس هر آیه ای میلیاردها و بلکه بی نهایت معنی نخفته باشد، چگونه ممکن است تمام حقایق عالم در این کتاب باشد؟
خداوند متعال فراوان در قرآن کریم بیان داشت که ما آیات را برای تدبّر و تفکّر و تعقّل فرستاده ایم و جز اهل فکر و عقل و دقّت به آیات خدا راه نمی یابند. (یعنی اکثریت مردم ظاهر بین هستند)
قرآن کتاب عقل پروری و حکمت آموزی و تزکیه ی نفس است نه « توضیح المسائل» و « اصول دین به زبان ساده». قرآن در اعلی نشسته و دعوت به اعلی می کند تا بندگان را بالا ببرد. پس این چه انتظاری است از خدای حکیم، که همه چیز را در سطح عوام مطرح کند؟
بهتر است قرآن را با قرآن بشناسیم
فرمود: «إِنَّا سَنُلْقي‏ عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلا» ما بزودى سخنى سنگين به تو القا خواهيم كرد (المزمل:5) ؛ آری آیات قرآن سنگین است. مگر می شود که «تبیاناً لکلّ شیء» سنگین نباشد؟
چرا قرآن کریم مدام بندگان را به تعقل و تفکر دعوت می کند؟ و مدام ذکر می کند که اکثریت مردم تعقل نمی کنند اکثریت مردم نمی دانند؟ و ... .
فرمود: « ‏ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ» اينها مثالهايى است كه ما براى مردم مى‏زنيم، و جز عالمان آن را به عقل ادراک نمى كنند.» (العنكبوت:43)
فرمود: « كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون» اين چنين، خداوند آيات خود را براى شما شرح مى‏دهد؛ شايد تعقّل كنيد» (البقرة:242)
فرمود: « كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ» اين كتابى است پربركت كه بر تو نازل كرده‏ايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» (ص:29)
فرمود: « لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (الحشر:21) اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مى‏كرديم، مى‏ديدى كه در برابر آن خاشع مى‏شود و از خوف خدا مى‏شكافد ؛ اينها مثالهايى است كه براى مردم مى‏زنيم، شايد در آن تفکّر کنند »
بنابراین با توجه به این آیات معلوم می شود قرآن کتابی ساده و آسان نیست که برای عموم قابل فهم باشد؛ بنا به فرموده خودقران، این کتاب عزیز تبیانا لکل شی و قول ثقیل است و قول ثقیل از ادراک عموم مردم خارج است، لذا برای درک چنین کتابی باید مجاهده کرد و خود را بالا کشید. باید از حالت رکود و ایستایی در آمد و در آیات قران تفکر و تعقل نمود تا به حقایق عالم دست یافت .

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

متاسفانه بعضی از متدینین ما وقتی با کسی مواجه میشوند که خلاف نظر ایشان حرفی میزند، به او انگ و برچسب میزنند.

بنده لااقل از جنابعالی توقع چنین چیزی را نداشتم بنابراین پای بی توجهیتان میگذارم. اما درهرصورت چنین کاری خلاف تقوا و سیر کمالات انسانی و همان مجاهده و بالاکشیدنهاست که فرمودید.

استاد عزیز شما در کدام یک از پستهای بنده دیدید که ادعا کرده باشم قرآن تنها همین ظاهر است؟

بعکس استنباط من از سخنان شما این بود که قرآن فقط باطن است و این باطن میتواند ظاهر آن را هم تحت الشعاع قرار دهد،

و شما در پستهای آخری ( 22) بود که این موضعتان را کمی تغییر دادید و فرمودید:

هادی;484515 نوشت:
ممکن است این برداشت ها هیچ تضادی با همدیگر نداشته باشند و در نتیجه معنای ظاهری معنای باطنی آیه را نقض نکند، چون هر کس به اندازه سعه وجودی خود و نوع تفکر و تعقل خود از نعمات بهشتی لذت خواهد برد، شخصی که از حور چیزی جز رابطه جنسی درک نمی کند به اندازه ارتباط جنسی از این موجودات لذت می برد، و شخصی که حور را ظهور حقیقت ولایت می داند به اندازه فهم خودش لذت می برد


وگرنه نیازی نبود که در اینجا حرفی بزنم.

اما درمورد اینکه آوردید قرآن کتاب ثقیلی است و چه انتظاری است که خداوند همه چیز را در سطح عوام مطرح کند، هم در کجای سخنان بنده چنین انتظاری را دیدید؟

بلکه برعکس سخن شما من میگویم وقتی از این گروه کثیر انسانها فقط عده قلیلی توان درک حقایق قرآن و رسیدن به کمالات غایی را دارند، چه انتظاری است از خداوند متعال که فقط در سطح فهم آن عده قلیل سخن گفته باشد؟

آیا بقیه بنده خدا نیستند؟ آیا نیاز به هدایت ندارند؟ آیا خدای تعالی از همه انسانها نخواسته که تعقل کنند؟

پس هرکسی به اندازه عقلی که در اختیارش گذاشته شده مسوول است و زمانی خداوند میتواند آنها را مورد سوال قرار دهد که به زبان فهم خود آنها ، با ایشان سخن گفته باشد.....

و صد البته پایین بودن فهم بنده و امثال بنده دلیلی بر آن نیست که وعده های الهی هم دروغ باشد.

من در سطح فهم خودم از آیات و روایات درمیابم که نعمات و کیفرهای آخرتی، هم روحانی هستند و هم جسمانی

بنابراین دلیلی ندارد ژست علماء و عرفا را بگیرم و بگویم نعمات بهشتی تنها و تنها همان ولایت است و رضوان الهی و همه مردم در هر سطحی که هستند لازمه خودشان را بالا بکشند و اینقدر کوته فکر و هوسران نباشند که بقول حضرت امیر عبادتشان عبادت تجار باشد.

اما درباره مطلب مورد بحث برخلاف این نظر که عرفا دنبال نعمات جسمانی نیستند طبق تفسیر علامه طباطبایی از سوره دهر درمیابیم که نعمات جسمانی در بهشت از جمله حورالعین ، حتی به خود حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین هم اختصاص دارد.

ایشان در تفسیر این سوره میفرمایند دلیل اینکه خداوند همه نعمات بهشتی را برای ابرار ذکر میکند اما نامی از حورالعین نمیاورد اینست که در میان حضرات معصوم یک نفر که خانم است حضور دارد و خداوند رعایت حال ایشان را فرموده که نام حورالعین را در اینجا نمیاورد.

در تفسیر آیت الله دستغیب هم ، ایشان حورالعین را نعمت جسمانی میدانند و مختص مردان و همین امر دلیلی است بر اینکه علمای دینی لذایذ جسمانی را در بهشت قبول دارند و دلیلی نیست که در پاسخگویی به عامه مردم چنین امری را زشت و پست و مادی جلوه دهیم...

آیت الله مکارم هم که حورالعین را از نعمات جسمانی میدانند و متعلق به هردو جنس زن و مرد.

البته نظر دیگر علما را نمیدانم چون برام مهم نبوده دنبالش نرفتم. اینها را هم بر حسب اتفاق خواندم

در آخر اینکه هر کس که به خداوند اعتماد داشته باشد دنبال انجام وظیفه اش هست نه پاداش. (لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی)

از محضر شما عذر میخوام که اسائه ادب شد.

موید باشید

سلام ...
جناب هادی امکانش هست بگین شرایط ازدواج در جهنم چجوری هست ...

نفرنفر;484790 نوشت:
جناب هادی امکانش هست بگین شرایط ازدواج در جهنم چجوری هست
به نظرم تو جهنم آتش تو حلق آدم میکنن نه زن تو بغل آدم....

هادی;483614 نوشت:
با سلام و عرض ادب
پرسشی که مطرح فرمودید نه تنها مسخره به نظر نمی آید بلکه سوال بسیار زیبا و مهمی است؛ طبق آموزه‌های وحیانی در بهشت هر کدام از مرد و زن از نعمت و لذات مناسب خود با همسران پاکیزه برخوردارند . این موهبت اختصاص به مردان ندارد، مثلاً قرآن کریم فرمود: « وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ ؛(البقره 25) برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاکیزه است». ضمیر «هم» در آیه به همه بهشتیان اعم از زن و مرد برمی‌گردد، نه فقط به مردان بهشتی. ازواج هم جمع زوج به معنای همسر است، نه زوجه به معنای زن.

با سلام و عرض ادب

از عنایت شما نسبت به این بحث تشکر می کنم

طبق استدلالی که در پاسخ سرکار خانم روزنه ارائه شد، خانم‌ها نیز از این نعمت بهشتی بهره می‌برند؛ بنابراین زن‌ها نیز از ولایت برخوردار هستند.


با سلام
ممنون از پاسختون اما یه سوال دیگه هم داشتم اینکه آیا اینکارها خیانت به حساب نمیاد ؟ چون من شنیدم زن و شوهر اگه هر دو بهشتی باشند بازهم تو اون دنیا باهم زندگی خواهند کرد اما اینجوری انگار دیگه نمیشه

.امین.;484774 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

متاسفانه بعضی از متدینین ما وقتی با کسی مواجه میشوند که خلاف نظر ایشان حرفی میزند، به او انگ و برچسب میزنند.

بنده لااقل از جنابعالی توقع چنین چیزی را نداشتم بنابراین پای بی توجهیتان میگذارم. اما درهرصورت چنین کاری خلاف تقوا و سیر کمالات انسانی و همان مجاهده و بالاکشیدنهاست که فرمودید.

استاد عزیز شما در کدام یک از پستهای بنده دیدید که ادعا کرده باشم قرآن تنها همین ظاهر است؟

بعکس استنباط من از سخنان شما این بود که قرآن فقط باطن است و این باطن میتواند ظاهر آن را هم تحت الشعاع قرار دهد،

با سلام و عرض ارادت خدمت برادر عزیزم جناب امین

عرایض بنده کلی بود و الا قصد جسارت نداشتم؛ مطالبی که عرض کردم مخاطبش بیشتر خودم هستم که از قران چیزی جز ظاهرش را درک نمی کنم؛ تمامی مطالب، به نقل از بیانات حکما و عرفا بود، قصد هیچ گونه کم احترامی و یا برچسب زدن به شما بزرگوار را نداشتم. اگر از مطالبم اینگونه برداشت کردید ان شاء الله عفو می فرمایید .

.امین.;484774 نوشت:
وقتی از این گروه کثیر انسانها فقط عده قلیلی توان درک حقایق قرآن و رسیدن به کمالات غایی را دارند، چه انتظاری است از خداوند متعال که فقط در سطح فهم آن عده قلیل سخن گفته باشد؟

آیا بقیه بنده خدا نیستند؟ آیا نیاز به هدایت ندارند؟ آیا خدای تعالی از همه انسانها نخواسته که تعقل کنند؟

پس هرکسی به اندازه عقلی که در اختیارش گذاشته شده مسوول است و زمانی خداوند میتواند آنها را مورد سوال قرار دهد که به زبان فهم خود آنها ، با ایشان سخن گفته باشد.....

و صد البته پایین بودن فهم بنده و امثال بنده دلیلی بر آن نیست که وعده های الهی هم دروغ باشد.

دوست بزرگوار سخنان بنده در رابطه با پست 11 جنابعالی بود که به صورت کلی بیان کردم تا هم پاسخی برای شما و هم برای جناب معلق باشد، البته این کار به جهت ضیق وقت صورت گرفت؛ از این بابت عذرخواهی می کنم.
قران کریم برای همه بشریت نازل شده و هر کسی به اندازه سعه وجودی خود از قرآن بهره می برد، اما اساتید و عرفا به ما یاد داده اند در آیات قران کریم عمیق باشیم؛ اگر قرآن کریم انسان را دعوت به تعقل و تفکر کرده معلوم می شود بر همگان واجب است در آیات قران تأمّل بیشتری کنند تا به معانی عمیق قرآن برسند و تنها اکتفا کردن به ظواهر قرآن کریم یقینا خسران و زیان جبران ناپذیر برای انسان است.
وعده های الهی همه راست بوده و تحقق خواهد یافت اما نه آنگونه که ما تصور می کنیم؛ چون فهم امثال بنده از آیات قرآنی به همان مقداری است که در دنیای مادی تجربه کرده ام.
خداوند به همه ما توفیق درک عمیق آیاتش را عنایت بفرماید .

همه پیامبران الهی و ائمه معصومین السلام انسان را دعوت به خدا و قرب الهی می کنند، با توجه به اینکه قران کریم در آیات متعددی انسان را به تعقل و تفکر دعوت می کند؛ شاید یکی از حکمت هایش این باشد که حور و باغ و شراب طهور و ... ظواهر قضیه هستند در باطن خبرهایی است که جز اهل عمل و جز مجاهدین فی سبیل الله به این بواطن راه نمی یابند .
با توجه به دعوت مکرر خداوند متعال به تعقل، معلوم می شود انسان با ایمان و خداجو نباید در این ظواهر باقی بماند لذا عرفای الهی جهاد با نفس را بر همه واجب می دانند(نه واجب فقهی) چون کسی که مبارزه با نفس نکرده مجبور است با همین نعمت های دنیوی در بهشت بسر ببرد که یقینا به خسران و پشیمانی در آخرت منجر خواهد شد.
جناب ملا صدرا می فرماید:
«مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ اکثر مدعیان‌ علم‌ و شریعت‌ تصورشان‌ از آخرت‌ و نعمت‌های‌ آن‌ مثل‌ تصورشان‌ از دنیا و نعمت‌های‌ مادی‌ آن‌ است‌، تنها با این‌ تفاوت‌ که‌ نعمت‌های‌ مادی‌ آخرت‌، لذیرتر و پایاتر است‌. و از همین‌ رو آنان‌ راغب‌ به‌ این‌ نعمت‌ها شده‌ و طاعات‌ الهی‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ها و قضای‌ شهوت‌ بطن‌ و فرج‌ انجام‌ می‌دهند…»[اسفار۹/ ۱۵۸]
و در موضعی‌ دیگر می‌نویسد:
«ما این‌ موضوع‌ را بیش‌ از اندازه‌ توضیح‌ دادیم‌، به‌ خاطر شفقت‌ و دلسوزی‌ای‌ که‌ نسبت‌ به‌ ظاهر بینان‌ داریم‌، همانان‌ که‌ قصدشان‌ از انجام‌ مناسک‌ و عبادات‌، دستیابی‌ به‌ شهوت‌ بطن‌ و فرج‌ در آخرت‌ به‌ نحوی‌ لذیرتر و ماندگارتر از دنیاست‌. اینان‌ در حقیقت‌ جویندگان‌ دنیا هستند اما پیش‌ خود گمان‌ می‌برند که‌ جوینده آخرت‌ و قرب‌ به‌ خداوند هستند.»[ اسفار۹/ 205]
علمای بزرگوار هر کدام نظری دارند که برای ما محترم است و اصولا ما هم سر سفره همین علمای عزیز نشسته ایم و چیزی جز فرمایش این بزرگواران را نقل نمی کنیم، در رابطه با نعمات بهشتی نظرات مختلفی ذکر شده است، برخی از علما نعمات بهشتی را روحانی می دانند«و رضوان من الله اکبر» و برخی از علما نعمات بهشتی را روحانی و جسمانی می دانند اما انچه یقینی است و تقریبا ما حصل فرمایشات بزرگان است بهشت دارای مراتب است؛ بهشت اعمال، بهشت صفات، و بهشت ذات. بهشت اعمال عبارت است از حور و غلمان و باغ و ... و بهشت ذات عبارت است از قرب الهی، بهشت روحانی از حیث رتبه و مقام بسیار بالاتر از بهشت مادی و نعمت‌های مادی است ( می شود گفت قابل قیاس با نعمات جسمانی نیست) چون بهشت روحانی علاوه بر اینکه بهشت جسمانی را هم داراست بی نهایت برابر لذتش بیشتر از بهشت جسمانی است، و صد البته کسی که به این مقام نائل آید به بهشت اعمال توجهی نخواهد کرد. چنانکه برخی علما در همین دنیا به این مقام رسیده بودند که جناب علامه طباطبایی یکی از این بزرگان است .
آنچه در این بحث مهم است و علی الظاهر، حضرت عالی هم موافق هستید؛ تقسیم بهشت به بهشت اعمال،بهشت صفات و بهشت ذات است ، اهل دنیا که چیزی جز نعمات مادی را درک نمی کنند طالب بهشت اعمال هستند اما اهل تعقل و تفکر و جهاد با نفس طالب بهشت ذات می باشند و یقینا برای این افراد حور العین مصداق زن دنیوی نیست.
به هر صورت اگر جسارتی به شما برادر بزرگوار شد پوزش می طلبم

نفرنفر;484790 نوشت:
جناب هادی امکانش هست بگین شرایط ازدواج در جهنم چجوری هست ...

با سلام

سرکار خانم «نفر نفر» بنابر تفسیر اغلب مفسّران، ازدواج به معنای دنیوی آن، در بهشت وجود ندارد بنابراین به طریق اولی در جهنم نیز چیزی بنام ازدواج نداریم .

روزنه;485052 نوشت:
با سلام
ممنون از پاسختون اما یه سوال دیگه هم داشتم اینکه آیا اینکارها خیانت به حساب نمیاد ؟ چون من شنیدم زن و شوهر اگه هر دو بهشتی باشند بازهم تو اون دنیا باهم زندگی خواهند کرد اما اینجوری انگار دیگه نمیشه

سرکار خانم روزنه با سلام
همچنانکه قبلا نیز عرض شد طبق عقیده حکمایی همچون؛ علامه طباطبایی،امام خمینی، جوادی آملی و ... نعمات بهشتی ظهور ملکات خود شخص در آخرت است، یعنی اعمال اشخاص به صورت نعمات بهشتی در آخرت ظهور و بروز پیدا می کنند لذا این نعمات چیزی خارج از مملکت وجودی خود اشخاص نیست تا بحث خیانت و ... به میان آید، بهشت را با عالم ماده که دار تزاحم است مقایسه نفرمایید.
با توجه به اینکه در بهشت هر آنچه بهشتیان اراده کنند مهیا می شود«وَ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون‏»(فصلت 31) و هر چه دلهايتان بخواهد در [بهشت‏] براى شماست، و هر چه خواستار باشيد در آنجا خواهيد داشت‏. لذا اگر خود فرد بخواهد، همسر دنیایی اش حور العین وی می شود، و اگر اراده کند غیر همسرش حور العین می شود لذا هیچ الزامی بر این نیست که آن کسی که در دنیا همسر وی بوده در بهشت هم همسر وی باشد، می توان گفت این را به عهده خود فرد بهشتی گذاشتند که هر چه اراده بکند همان مهیا می شود .

هادی;485697 نوشت:
وعده های الهی همه راست بوده و تحقق خواهد یافت اما نه آنگونه که ما تصور می کنیم؛ چون فهم امثال بنده از آیات قرآنی به همان مقداری است که در دنیای مادی تجربه کرده ام.

هادی;485698 نوشت:
بهشت دارای مراتب است؛ بهشت اعمال، بهشت صفات، و بهشت ذات. بهشت اعمال عبارت است از حور و غلمان و باغ و .

مشخص نكرديد كه خود شما به لذت هاي جسماني در آخرت باور داريد يا خير؟ اگر باور داريد جمله زير از نظر معنايي ايراد دارد

« اینان‌ در حقیقت‌ جویندگان‌ دنیا هستند اما پیش‌ خود گمان‌ می‌برند که‌ جوینده آخرت‌ و قرب‌ به‌ خداوند هستند»

جناب ملا صدرا از كدام آيه و روايت به اين مطلب رسيده كه لذت جسماني يعني دنيا؟!!
آنچه كه از معارف ديني به دست مي آيد دنيا يعني غفلت از خدا.. نه لذت!

اگر حور و قصور يعني دنيا خُب اين ايراد را بايد از قرآن گرفت كه چرا دنيا را تبليغ كرده..
واما اگر نعمت هاي بهشت به قول شما آنچه كه ما تصور ميكنيم نيست ،باز اين ايراد وارد است كه چرا خداوند ما را به غلط انداخته؟

اگر بين درك ما و آخرت ما هيچ رابطه قابل فهمي نيست، هدايت و تكليف چه معنايي دارد؟


معلق;485976 نوشت:
مشخص نكرديد كه خود شما به لذت هاي جسماني در آخرت باور داريد يا خير؟ اگر باور داريد جمله زير از نظر معنايي ايراد دارد
« اینان‌ در حقیقت‌ جویندگان‌ دنیا هستند اما پیش‌ خود گمان‌ می‌برند که‌ جوینده آخرت‌ و قرب‌ به‌ خداوند هستند»
جناب ملا صدرا از كدام آيه و روايت به اين مطلب رسيده كه لذت جسماني يعني دنيا؟!!
آنچه كه از معارف ديني به دست مي آيد دنيا يعني غفلت از خدا.. نه لذت!

با سلام و عرض ادب
اگر دیر به دیر به تاپیک سر می زنم از این بابت عذرخواهی می کنم امیدوارم عفو بفرمایید:

بنده در مقامی نیستم که نظری داشته باشم؛ اما طبق فرمایش علمای بزرگوار لذت های جسمانی(نه مادی! چون روح انسان دارای بدنی نسبت به عوالم دارد) از قبیل باغ و شراب و میوه و ... در آخرت وجود دارد اما باید توجه نمود این نعمت ها از لذت های بسیار پایین بهشت هستند.
منظور جناب ملاصدرا از دنیا، لذات مادی است، در دنیای کنونی لذت به دو گونه مادی و روحانی است، چه بسیار افرادی که به غیراز فرج و شکم و ... لذت دیگری نمی شناسند و هدفشان از زندگی جز اشباع کردن این دو نیست؛ اما غافل از اینکه در همین دنیا اولیاء الهی چنین لذاتی را لذت نمی دانند بلکه لحظه ای مناجات با محبوب خویش(خداوند) را با هزاران ساعت لذات مادی معاوضه نمی کنند. در حقیقت لذات مادی از دید این بزرگان در مقابل لذات روحی به حساب نمی آید لذا حضرت یوسف علیه السلام از لذت مادی گذشت چون می دانست اگر مرتکب لذت مادی زود گذر می شد لذت روحانی را از دست می داد .
بهشت (طبق فرمایش بزرگان) دارای مراتب است: بهشت اعمال، بهشت صفات و بهشت ذات؛ اکثریت مردم به لذات جسمانی اهمیت می دهند و از پشت پرده آیات خبر ندارند لذا در بهشت اعمال متوقف می شوند، منظور جناب صدرا این است که اکثریت مردم اطاعت از خدا را برای رسیدن به بهشت اعمال انجام می دهند چون لذتی بالاتر از این را درک نمی کنند.
معنی قصد قربت در اعمال نیز همین است، یک مسلمان وظیفه دارد تمامی اعمال دینی را به قصد قربت انجام دهد یعنی عملی که انجام می دهد قصدش فقط و فقط قرب الهی باشد نه به خاطر حور و نه به خاطر قصور و ... .
البته مفهوم این سخن این نیست که اعمال چنین افرادی مورد قبول نباشد؛ چنین عبادتی بنا به فرمایش امیر المومنین علی علیه السلام عبادت تجار است او اعمال خود را انجام داده بود که به حور برسد لذا چیزی جز حور در آخرت نصیب او نمی شود .

معلق;485976 نوشت:
اگر حور و قصور يعني دنيا خُب اين ايراد را بايد از قرآن گرفت كه چرا دنيا را تبليغ كرده..
واما اگر نعمت هاي بهشت به قول شما آنچه كه ما تصور ميكنيم نيست ،باز اين ايراد وارد است كه چرا خداوند ما را به غلط انداخته؟

اگر بين درك ما و آخرت ما هيچ رابطه قابل فهمي نيست، هدايت و تكليف چه معنايي دارد؟

منظور این نیست که بین درک ما و آخرت هیچ رابطه قابل فهمی نیست؛ بلکه در حالت عادی چنین رابطه ای وجود ندارد؛ اگر انسان اطاعت خدا کرده و با توسل به ائمه اطهار خود را بالا بکشد یقینا به این مراتب خواهد رسید چه اینکه بسیاری از افراد بوده و هستند که در همین دنیا به این مقام «رضوان الهی» رسیده اند؛ در همین دنیا بسیاری از عرفا به درک لذت اخروی نائل آمدند. دعوت قرآن به تعقل و تفکر هم برای همین منظور است که انسان از خواب غفلت بیدار شده و به عوالم بالاتر سوق پیدا کند؛ لذا قرآن کریم بعد از اینکه لذات جسمانی را ذکر می کند، بلافاصله می فرماید و «رضوان من الله اکبر».«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏»(توبه 72) خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان‏] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است‏] و خشنودى خدا بزرگتر است. اين است همان كاميابى بزرگ‏.
یعنی هدف از خلقت و آفرینش انسان چیزی جز رسیدن به رضوان الهی نیست؛ رسیدن به لذات جسمانی هنر نیست چون طبق روایات اکثریت انسان ها وارد بهشت خواهند شد؛ (اما نه بهشت ذات و رضوان)، اکثریت مردم وارد بهشت اعمال می شوند و لذتی جز خوردن،حور و ... ندارند (منتهی لذت نعمات بهشتی نسبت به دنیا بسیار بالاست)
حور و قصور یعنی بهشت اعمال، یعنی پایین ترین نعمات بهشت؛ اما اینکه چرا خداوند بیشتر با این اوصاف بهشت را تعریف کرده، احتمالا دلیلش همین نکته باشد که اکثریت مردم این لذات را مهم می دانند و همچنین اکثریت با چنین لذاتی مأنوس می باشند، شما تصور بفرمایید اگر خداوند بهشت را با بهشت ذات توصیف می فرمود و فقط رضوان الهی را از نعمات بهشتی ذکر می فرمود آیا کسی به اطاعت از خداوند سبحان رغبت پیدا می کرد؟ عموم مردم تصوری از رضوان الهی ندارند چه برسد به اینکه این مقام را جزو مراتب بالای بهشت (یعنی بهشت ذات) بدانند.
خداوند حکیم«معاذ الله» ما را به غلط نیانداخته! در عین حال که حور و غلمان و ... نعمات جسمانی(نه مادی) بهشت هستند، عرفا با دید عمیق خود حور را به معانی دیگری هم گرفته اند که پیش تر به عرضتان رسید و این همان بطن قرآن کریم که طبق فرمایش قرآن کریم «لا یمسه الا المطهرون» جز کسانی که مجاهده با نفس کرده اند نمی توانند به این حقایق برسند.
مثال ملموس برای این مسئله گفته شده؛ اگربخواهی برای یک کودک لذت جنسی را توصیف کنی، آیا برای کودکی که هنوز به مرحله بلوغ جنسی نرسیده می توان چنین لذتی را توصیف کرد؟ اگر به فرض توصیف چنین لذتی ممکن باشد آیا برای کودک درک آن امکان پذیر است؟
انسانی که به مرحله بلوغ انسانی نرسیده باشد، درک حقایق و بطون قران کریم غیر ممکن است، لذا قران کریم مدام به انسان تذکر می دهد که با تعقل و تفکر خود را به بلوغ انسانی برساند تنها در چنین حالتی است که می تواند لذت بهشت صفات و بهشت ذات را درک کند . و الا یک انسان نا بالغ کجا و درک بهشت ذات کجا؟

هادی;485795 نوشت:
با سلام

سرکار خانم «نفر نفر» بنابر تفسیر اغلب مفسّران، ازدواج به معنای دنیوی آن، در بهشت وجود ندارد بنابراین به طریق اولی در جهنم نیز چیزی بنام ازدواج نداریم .

سرکار خانم روزنه با سلام
همچنانکه قبلا نیز عرض شد طبق عقیده حکمایی همچون؛ علامه طباطبایی،امام خمینی، جوادی آملی و ... نعمات بهشتی ظهور ملکات خود شخص در آخرت است، یعنی اعمال اشخاص به صورت نعمات بهشتی در آخرت ظهور و بروز پیدا می کنند لذا این نعمات چیزی خارج از مملکت وجودی خود اشخاص نیست تا بحث خیانت و ... به میان آید، بهشت را با عالم ماده که دار تزاحم است مقایسه نفرمایید.
با توجه به اینکه در بهشت هر آنچه بهشتیان اراده کنند مهیا می شود«وَ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون‏»(فصلت 31) و هر چه دلهايتان بخواهد در [بهشت‏] براى شماست، و هر چه خواستار باشيد در آنجا خواهيد داشت‏. لذا اگر خود فرد بخواهد، همسر دنیایی اش حور العین وی می شود، و اگر اراده کند غیر همسرش حور العین می شود لذا هیچ الزامی بر این نیست که آن کسی که در دنیا همسر وی بوده در بهشت هم همسر وی باشد، می توان گفت این را به عهده خود فرد بهشتی گذاشتند که هر چه اراده بکند همان مهیا می شود .

سلام ...
جناب هادی اگر اینجور که شما میگین باشه ... که ازدواج تو اون دنیا یه جور خود ارضایی محسوب میشه ... طرف اون کسی رو که دوست داره تجسم میکنه و تو ذهنش باهاش ازدواج میکنه و پی در حقیقت اون شخص روح و شخصیت حقیقی نداره ...
یه بنده خدایی میگفت اگر این دنیا حوالعینت رو نتونی بدست بیاری ... اون دنیا پلاستیکیش رو بهت میدن ... اینجوریه !!!!

نفرنفر;486982 نوشت:
سلام ...
جناب هادی اگر اینجور که شما میگین باشه ... که ازدواج تو اون دنیا یه جور خود ارضایی محسوب میشه ... طرف اون کسی رو که دوست داره تجسم میکنه و تو ذهنش باهاش ازدواج میکنه و پی در حقیقت اون شخص روح و شخصیت حقیقی نداره ...
یه بنده خدایی میگفت اگر این دنیا حوالعینت رو نتونی بدست بیاری ... اون دنیا پلاستیکیش رو بهت میدن ... اینجوریه !!!!

با سلام و عرض ادب
نعمت های بهشتی تخیِّلی نیستند؛ بلکه حقایق خارجیه دارند، پلاستیکش رو نمی دونم بدهند یا نه! ولی همین قدر بدانیم اگر انسان در این عالم به حقیقت وجودی خود و جهان هستی نرسید در آن عالم چیزی جز بهشت اعمال نصیبش نخواهد شد و این خسران و زیان بزرگی است.
در این رابطه پیشنهاد می کنم کتاب «کمالات وجودی انسان» اثر استاد محمد شجاعی را مطالعه بفرمایید .

هادی;488649 نوشت:
نعمت های بهشتی تخیِّلی نیستند؛ بلکه حقایق خارجیه دارند،

سلام
اما طبق انديشه صدرايي منشاء نعمت و عذاب جسماني در آخرت قوه خيال است ، اگر چه تجلي بيروني دارد ولي كاملا دروني است
ايرادي كه جناب نفر نفر وارد كرده اند خيلي وقته كه براي بنده هم در مورد تشريح نعمت هاي آخرت بوجود آمده
واقعا اگر حور منشاء دروني دارد ازدواج با او چه فرقي با خود ارضايي دارد؟
طبق اين ديدگاه همنشيني با حور همان تجسم هاي دنيايي در خودارضايي است منتها با ظهورات قوي و بيروني

معلق;499131 نوشت:
سلام
اما طبق انديشه صدرايي منشاء نعمت و عذاب جسماني در آخرت قوه خيال است ، اگر چه تجلي بيروني دارد ولي كاملا دروني است
ايرادي كه جناب نفر نفر وارد كرده اند خيلي وقته كه براي بنده هم در مورد تشريح نعمت هاي آخرت بوجود آمده
واقعا اگر حور منشاء دروني دارد ازدواج با او چه فرقي با خود ارضايي دارد؟
طبق اين ديدگاه همنشيني با حور همان تجسم هاي دنيايي در خودارضايي است منتها با ظهورات قوي و بيروني

با سلام و عرض ادب

از دیدگاه حکمای الهی قوه‌ خيال‌ درجه‌اي‌ از درجات‌ نفس‌ است‌ كه‌ حد واسطه‌ بين‌ حس‌ و عقل‌ است‌ ( اسفار ج3 ص518) بدین معنی که خیال عالمی مافوق ماده و پایین تر از عالم عقل است که به نام های عالم مثال و برزخ نیز شناخته می شود. عالم خیال به معنی تخیّل و توهم نیست بلکه عالمی است که مجرّد از ماده و آثار مادّه بوده و وجود حقیقی دارد.
انسان در عالم مثال(خیال،برزخ) حقیقتا صاحب حوری می شود و این چنین نیست که حور و غلمان صرف تصورات خود شخص باشد بر خلاف عالم ماده که قوه خیال انسان فردی را تصور می کند که این فرد در عالم ذهن او تصوّری بیش نیست، فلذا آثار عالم خارج را ندارد؛ مثل اینکه وقتی آتش را در ذهن خود تصور می کنیم اتش درون ذهن، اثر آتش بیرونی(سوزاندن) را ندارد چون صرف تصور قوه خیال (که یکی از شئون نفس است) می باشد. اما عالم برزخ چیزی بسیار فراتر از تصور و توهم است، موجودات عالم برزخ حقایق خارجیه اند که آثار خاص خودشان را دارا می باشند.

ثانیا همان طور که در پست های قبلی نیز عرض کردیم؛ حور العین ظهور اعتقادات شخص است؛ حور العین زنی شبیه انسان نیست که احکام مادی و دنیایی را به این نعمت الهی بار کنیم، به روایت زیر دقت بفرمایید:
«عَنِ النَّبِي ص مَنْ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- بَنَى اللَّهُ لَهُ فِي الْجَنَّةِ سَبْعِينَ أَلْفَ قَصْرٍ مِنْ ياقُوتَةٍ حَمْرَاءَ فِي كُلِّ قَصْرٍ سَبْعُونَ أَلْفَ بَيتٍ مِنْ لُؤْلُؤٍ بَيضَاءَ فِي كُلِّ بَيتٍ سَبْعُونَ أَلْفَ سَرِيرٍ مِنْ زَبَرْجَدٍ خَضْرَاءَ فَوْقَ كُلِّ سَرِيرٍ سَبْعُونَ أَلْفَ فِرَاشٍ مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ وَ عَلَيهِ زَوْجَةٌ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ وَ لَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ ذُؤَابَةٍ مُكَلَّلَةٍ بِالدُّرِّ وَ الْياقُوتِ مَكْتُوبٌ عَلَى خَدِّهَا الْأَيمَنِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ- وَ عَلَى خَدِّهَا الْأَيسَرِ عَلِي وَلِي اللَّهِ وَ عَلَى جَنْبَيهَا الْحَسَنُ وَ عَلَى ذَقَنِهَا الْحُسَينُ وَ عَلَى شَفَتَيهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- قُلْتُ يا رَسُولَ اللَّهِ لِمَنْ هَذِهِ الْكَرَامَةُ قَالَ لِمَنْ يقُولُ بِالْحُرْمَةِ وَ التَّعْظِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ »
رسول خدا فرمودند: هر كه بگويد: « بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم‏ » خداوند بنا كند از براى او در بهشت، هفتاد هزار قصر از ياقوت؛ كه در هر قصرى هفتاد هزار خانه از مرواريد سفيد باشد؛ و در هر خانه هفتاد هزار تخت از زِبَرجَد سبز؛ و بر هر تختى هفتاد هزار فراش از سُندُس و اِستَبرَق؛ و بر آن همسري است از حور العين؛ و او راست هفتاد گيسوي آراسته به مرواريد و ياقوت؛ كه نوشته شده بر گونه ي راست او « محمّدٌ رسولُ اللَّه‏» و بر گونه ي چپ او نوشته شده « علىٌّ ولىُ اللَّه‏» و بر پيشاني او حسن و بر چانه ي او حسين و بر دو لب او بسم اللَّه الرّحمن الرحيم‏ نقش بسته. راوي گويد: گفتم يا رسول اللَّه از آنِ كيست اين كرامت؟ فرمودند: از براي آنكه با حرمت و تعظيم بگويد:« بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم‏ » (مستدرك‏الوسائل،ج4 ،ص387)
اهل دل از این روایت شریف استفاده می کنند که حور العین ظهور اعتقاد انسان به ولایت رسول خدا(ص) و ولایت امیر المومنین علیه السلام می باشد که به صورت زن زیبا جلوه گر می شود.

سلام خدمت استاد هادی

آیا این امکان در آخرت وجود دارد که انسانی بتواند از خدای خود طلب انسان دیگری را برای ازدواج و زندگی ابدی با آن فرد نماید؟

هادی;484514 نوشت:
با سلام و عرض ادب خدمت همه سروران عزیز
......
آیا شما در این کتاب به ظاهر کوچک، تمام حقایق عالم را می بینید؟! اگر نمی بینید پس چگونه ادّعا دارید که قرآن همین ظاهر است ؟! اگر در پس هر آیه ای میلیاردها و بلکه بی نهایت معنی نخفته باشد، چگونه ممکن است تمام حقایق عالم در این کتاب باشد؟
خداوند متعال فراوان در قرآن کریم بیان داشت که ما آیات را برای تدبّر و تفکّر و تعقّل فرستاده ایم و جز اهل فکر و عقل و دقّت به آیات خدا راه نمی یابند. (یعنی اکثریت مردم ظاهر بین هستند)
قرآن کتاب عقل پروری و حکمت آموزی و تزکیه ی نفس است نه « توضیح المسائل» و « اصول دین به زبان ساده». قرآن در اعلی نشسته و دعوت به اعلی می کند تا بندگان را بالا ببرد. پس این چه انتظاری است از خدای حکیم، که همه چیز را در سطح عوام مطرح کند؟

.......................

......
بنابراین با توجه به این آیات معلوم می شود قرآن کتابی ساده و آسان نیست که برای عموم قابل فهم باشد؛ بنا به فرموده خودقران، این کتاب عزیز تبیانا لکل شی و قول ثقیل است و قول ثقیل از ادراک عموم مردم خارج است، لذا برای درک چنین کتابی باید مجاهده کرد و خود را بالا کشید. باید از حالت رکود و ایستایی در آمد و در آیات قران تفکر و تعقل نمود تا به حقایق عالم دست یافت .



مساله این است که تفسیر و تفسیر پذیری به زعم مخلص نقطه ضعف یک کلام است و نه نقطه قوت! اصلا شما تصور بفرمایید که خداوند برای توصیف بهشت عباراتی مثل این را می آورد:
« در بهشت هوا خیلی خوب است»

خوب بزرگوار تمام آن تفاسیری که شما برای حورالعین و ملکوت و .... حقیقت ولایت و ....اینها فرمودید برای جمله فوق هم میشود انشا کرد! نمیشود؟ پس عظمت و بزرگی در آیه قرآن نیست فی‌الواقع عظمت و بزرگی در معانی بلندی که مفسر مدنظر دارد و در کلام مفسر و تفسیر جستجو کرد!
اصلا شما هر جمله و عبارتی که شامل فعل و فاعل باشد یعنی یک جمله ساده صحیح که بلحاظ جمله بندی صحیح باشد بفرمایید میتوان تمام تفاسیری که شما مدنظر دارید به آن نسبت داد!
مثلا :
«حالت چطوره؟»
ببینید اینجا منظور از حال هم میتواند وضعیت مزاجی باشد ولی این ظاهر داستان است بلکه تعقل و تطوو بکنیم منظور اصلی احوالات و مراتب عرفانی است و از اینکه خداوند خواسته آن را بپرسد یعنی مدنظرش این بوده که شما در چه مرتبهای از لاهوت یا ناسوت یا جبروت هستید! و این عبارت بسیار بسیار ثقیل است و ...میبینید که میتوان ساعتها در مورد همین عبارت «حالت چطوره» تفسیر نوشت!!

امیدوارم مخلص منظورم را رسانده باشم...

هادی;500569 نوشت:
این چنین نیست که حور و غلمان صرف تصورات خود شخص باشد بر خلاف عالم ماده که قوه خیال انسان فردی را تصور می کند که این فرد در عالم ذهن او تصوّری بیش نیست

با سلام و تشكر
به هر حال چه تصورات ذهني و چه خواب ديدن و چه عالم برزخ طبق انديشه صدرا منشاء آن قوه خيال است و فقط شدت آن متفاوت است ، به عنوان مثال درختي كه ما در عالم خواب مي بينيم قوي تر از درختي است كه در بيداري در ذهن خود تصور ميكنيم ولي در اينكه هر دو دروني اند و حقيقت خارجي ندارند با هم مساوي اند
عالم مثال هم نمي تواند غير از اين باشد

پرستوی تنها;500590 نوشت:
سلام خدمت استاد هادی

آیا این امکان در آخرت وجود دارد که انسانی بتواند از خدای خود طلب انسان دیگری را برای ازدواج و زندگی ابدی با آن فرد نماید؟

با سلام و عرض ادب

با توجه به آیات قرآن کریم هر امر ممکنی که انسان اراده کند در آخرت مهیا می گرد؛ قرآن کریم در این رابطه می فرماید: «وَ لَكُمْ فيها ما تَشْتَهي‏ أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فيها ما تَدَّعُون‏»(فصلت 31) و هر چه دلهايتان بخواهد در [بهشت‏] براى شماست، و هر چه خواستار باشيد در آنجا خواهيد داشت‏.
با توجه به این آیه شریفه و چندین روایت دیگر، می توان گفت؛ هر انچه انسان اراده کند محقق می شود لذا انسان می تواند اراده کند حور العین وی همسر دنیایی اش باشد و ...(البته این در صورتی است که همسر وی نیز بهشتی باشد)
در تفسير مجمع البيان آمده كه مراد از زناني كه در بهشت نصيب انسان مي شوند همين زناني هستند كه مؤمنين در دنيا دارند ولي در آخرت به صورت حورالعين در مي آيند و با همسران خود در بهشت زندگي مي كنند.[ مجلسي، بحارالانوار، ج 8، ص 213، نشر مؤسسة الوفاء، بيروت، 1403 ق]

[="Tahoma"][="Navy"]

غلام حسینم;483097 نوشت:
اگر در بهشت ازدواج هست پس توليد مثل هم است پس اين فرزند که در بهشت به دنيا مياد چه شايستگي داشته چرا ما نبايد فرزندان بهشت باشيم اين شايستگي کجا اثبات شده است؟؟؟؟

سلام
بین ازدواج و تولید مثل رابطه ضروری وجود ندارد
ازدواج جهات مختلفی دارد که برخی جهاتش مثل تولید مثل در بهشت موضوعیت ندارد
یا علیم[/]

manmehdiam;500608 نوشت:

مساله این است که تفسیر و تفسیر پذیری به زعم مخلص نقطه ضعف یک کلام است و نه نقطه قوت! اصلا شما تصور بفرمایید که خداوند برای توصیف بهشت عباراتی مثل این را می آورد:
« در بهشت هوا خیلی خوب است»

خوب بزرگوار تمام آن تفاسیری که شما برای حورالعین و ملکوت و .... حقیقت ولایت و ....اینها فرمودید برای جمله فوق هم میشود انشا کرد! نمیشود؟ پس عظمت و بزرگی در آیه قرآن نیست فی‌الواقع عظمت و بزرگی در معانی بلندی که مفسر مدنظر دارد و در کلام مفسر و تفسیر جستجو کرد!
اصلا شما هر جمله و عبارتی که شامل فعل و فاعل باشد یعنی یک جمله ساده صحیح که بلحاظ جمله بندی صحیح باشد بفرمایید میتوان تمام تفاسیری که شما مدنظر دارید به آن نسبت داد!
مثلا :
«حالت چطوره؟»
ببینید اینجا منظور از حال هم میتواند وضعیت مزاجی باشد ولی این ظاهر داستان است بلکه تعقل و تطوو بکنیم منظور اصلی احوالات و مراتب عرفانی است و از اینکه خداوند خواسته آن را بپرسد یعنی مدنظرش این بوده که شما در چه مرتبهای از لاهوت یا ناسوت یا جبروت هستید! و این عبارت بسیار بسیار ثقیل است و ...میبینید که میتوان ساعتها در مورد همین عبارت «حالت چطوره» تفسیر نوشت!!

امیدوارم مخلص منظورم را رسانده باشم...

اگر بخواهیم در مورد توصیفاتی که از بهشت شده ،به جز معنای عرفی آن مانند تلذذ جنسی و لذتهایی که برای همه مردم دارای معنی مشخصی است، سایر معانی را به کمک تفسیر قائل باشیم. آیا دچار اشکال فوق نخواهیم شد؟
البته این مشکل بر کل مقوله تفسیر نیز وارد است که اگر کارشناس محترم صلاح بدانند ، زحمتش را بکشند تا در تاپیک جداگانه مورد بحث قرار گیرد

manmehdiam;500608 نوشت:

مساله این است که تفسیر و تفسیر پذیری به زعم مخلص نقطه ضعف یک کلام است و نه نقطه قوت! اصلا شما تصور بفرمایید که خداوند برای توصیف بهشت عباراتی مثل این را می آورد:
« در بهشت هوا خیلی خوب است»

خوب بزرگوار تمام آن تفاسیری که شما برای حورالعین و ملکوت و .... حقیقت ولایت و ....اینها فرمودید برای جمله فوق هم میشود انشا کرد! نمیشود؟ پس عظمت و بزرگی در آیه قرآن نیست فی‌الواقع عظمت و بزرگی در معانی بلندی که مفسر مدنظر دارد و در کلام مفسر و تفسیر جستجو کرد!
اصلا شما هر جمله و عبارتی که شامل فعل و فاعل باشد یعنی یک جمله ساده صحیح که بلحاظ جمله بندی صحیح باشد بفرمایید میتوان تمام تفاسیری که شما مدنظر دارید به آن نسبت داد!
مثلا :
«حالت چطوره؟»
ببینید اینجا منظور از حال هم میتواند وضعیت مزاجی باشد ولی این ظاهر داستان است بلکه تعقل و تطوو بکنیم منظور اصلی احوالات و مراتب عرفانی است و از اینکه خداوند خواسته آن را بپرسد یعنی مدنظرش این بوده که شما در چه مرتبهای از لاهوت یا ناسوت یا جبروت هستید! و این عبارت بسیار بسیار ثقیل است و ...میبینید که میتوان ساعتها در مورد همین عبارت «حالت چطوره» تفسیر نوشت!!

امیدوارم مخلص منظورم را رسانده باشم...

برادر بزرگوار اینکه ما به خود جرأت می دهیم و کلام وحی را با کلام معمولی بشر مقایسه می کنیم نشأت گرفته از جهل ما نسبت به حقایق عالم هستی است، قرآن کریم می فرماید:«صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُون‏»(بقره 171) كرند، لالند، كورند. [و] درنمى ‏يابند.
بسیاری از مردم نسبت به مشاهده حقایق عوالم هستی ناشنوا و نابینا هستند این فرمایش خود خداوند در قران کریم است فرمود: « لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها»(اعراف 179) [چرا كه‏] دل هايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى ‏كنند، و چشمانى دارند كه با آنها نمى ‏بينند، و گوشهايى دارند كه با آنها نمى ‏شنوند.
لذا این هشداری جدی برای بشریت است که نسبت به این آیات عنایت بیشتری داشته باشد و دست به دامان اهلبیت برده و از وجود انور ایشان برای شنوایی و بینایی خود استمداد بطلبیم.
با توجه به دلایل عقلی و نقلی (که الآن موضوع بحث ما نیست) قران کریم عینا کلام مبارک خداوند تبارک و تعالی است؛ هر اندازه متکلّم، بزرگ باشد کلام وی نیز از عظمت خاصی برخوردار خواهد بود لذا کلام یک کودک 3 ساله قابل مقایسه با کلام یک علامه نیست. اگر بتوان چند معنی مختلف از کلام یک کودک را برداشت کرد میتوان 100 معنی مختلف از کلام یک علامه برداشت کرد، چون کلامی که علّامه بیان می کند از روح بزرگ او سرچشمه می گیرد لذا دارای معانی بلندی خواهد بود .
خداوند مافوق همه موجودات است فلذا کلامی که از وی صادر می شود مافوق کلام تمامی موجودات عالم است و کسی قدرت بیان چنین کلامی را ندارد، در روایات آمده است قران کریم دارای هفتاد بطن است که مفسرین بیان می کنند هفتاد به معنی کثرت است در روایتی می خوانیم: «قرآن ، ظاهرى دارد و باطنى ، و باطن آن هم باطنى دارد، تا هفت باطن » يا «تا هفتاد باطن» .( الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱ ص 7)
اين مطلب، در بسيارى از منابع غير حديثى نیز تكرار شده است؛ سيّد حيدر آملى ، از عرفاى اماميّه در قرن هشتم، در جامع الأسرار، ضمن اشاره به اين حديث، به احاديث ديگرى كه بطون قرآن را «هفت صد بطن» و «هفتاد هزار بطن» مى‏دانند نيز اشاره كرده است ( ر . ك : تهذيب الاُصول ، جعفر سبحانى : ج ۱ ص ۵۲ ، الفصول الغروية فى الأصول الفقهية : ص 58)‏
این روایت را ذکر کردم تا بدانیم هم روایات و هم بزرگان دین و اندیشه اذعان می کنند که کلام الهی کلام معمولی نیست لذا کلمه به کلمه آن داران بطن است و قابل مقایسه با کلام معمولی انسان نمی باشد.
پرسش «حالت چطور است» بستگی دارد به اینکه از چه کسی صادر بشود، اگر از یک کودک یا از فرد بی اطلاع صادر بشود هیچ معنایی جز همان معنای ظاهری ندارد، منظور وی همان حال ظاهری است لذا هیچ تفسیری برای آن نیاز نیست؛ اما اگر همین جمله از یک فرد عارف صادر بشود می توان علاوه بر معنای ظاهری معنای عرفانی نیز برداشت کرد. اما قران کریم کلامی است که از مافوق موجودات عالم صادر گردیده یقینا معانی بلندی هم خواهد داشت قران کلام یک فرد عادی نیست این را مد نظر داشته باشید.
حتما این را شنیده اید که انسان با سه بار خواندن سوره توحید همانند این است که کل قران را ختم کرده است این چه سرّی است، خداوند سبحان چه اسراری در سوره توحید ذکر فرموده که سه بار خواندن آن با کل قران برابری می کند؟ آیا این نیازمند تفکر و تعمّق نمی باشد!!
در روایات می خوانیم تمام حقایق جهان هستی در قران کریم نهفته است، آیا چنین کتابی با جملاتی چون «در بهشت هوا خیلی خوب است» قابل مقایسه است؟

manmehdiam;502793 نوشت:
اگر بخواهیم در مورد توصیفاتی که از بهشت شده ،به جز معنای عرفی آن مانند تلذذ جنسی و لذتهایی که برای همه مردم دارای معنی مشخصی است، سایر معانی را به کمک تفسیر قائل باشیم. آیا دچار اشکال فوق نخواهیم شد؟
البته این مشکل بر کل مقوله تفسیر نیز وارد است که اگر کارشناس محترم صلاح بدانند ، زحمتش را بکشند تا در تاپیک جداگانه مورد بحث قرار گیرد

سلام علیکم

در پست قبل مطالبی به طور خلاصه بیان شد، بله بهتر است این موضوع در تاپیک جداگانه ای بحث شود؛ لذا تقاضا دارم اگر پاسخی برای عرایض بنده دارید در تاپیک مربوطه بیان بفرمایید.

با تشکر از لطف شما

عرایض مخلص در این تاپیک هم بی جواب مانده.
ای کاش دوستان لااقل تفکری بی حب و بقض و بدون پیشداوری و با روحیه حقیقت جویی در باب آن بفرمایند.

[="Black"]

گروهی از ماوراءالنهر، از امام رضا (ع) سؤال کردند که: حورالعین از چه آفریده شده اند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: حورالعین از زعفران و خاک بهشتی آفریده شده اند که هرگز فاسدشدنی و فنا ناپذیر نیستند.
خصوصیات و ویژگی های حورالعین:
.
1) حورالعین همیشه باکره هستند و هیچگاه ثیبه نمی شوند؛
2) مرگ و میر ندارند، همیشه زنده و جاویدند و هیچگاه مریض و بیمار نمی شوند؛
3) حوریان بهشتی هیچگاه حیض و عادت ماهیانه نمی شوند، رحمشان همیشه به هم چسبیده است و دارای مجرای ادرار نیستند؛ چون در بهشت ادرار و غایطی درکار نیست بلکه تمام خوردنی ها به صورت عرق از بدن خارج می شود، آن هم عرقی که بویش مثل مشک و عنبر است؛
4) حورالعین ها هیچگاه بچه دار نمی شوند بلکه اگر کسی در بهشت بچه بخواهد در هر سن و سال و اندازه ای که بخواهد خداوند همانگونه برایش می آفریند؛
5) بدن حورالعین از زیر 70 لباس دیده می شود؛ چنانچه اگر شما سکه پولی را در داخل اسختر یا حوض صاف بیندازید دیده می شود؛
6) بهشتیان از هیچ چیز بهشتی، حتی خوردنیها و آشامیدنیهایش به اندازه حورالعین لذت نمی برند؛
7) بدن حورالعین بسیار شیشه ای صاف و زلال است.
- روایت است: هنگامی که فرد بهشتی با همسر خود (حورالعین) خلوت می کند، نمی داند به
صورت او نگاه کند یا به پشتش یا به ساق پایش، به هرجای بدن او که نگاه می کند، از فرط صافی و براقی و روشنی و نورانیت، همانند ایینه چهره خودش را در آن می بیند.
پیامبر مکرم اسلام به حضرت علی(ع) می فرماید: زمانی که بهشتیان به در بزرگ بهشت می رسند، فرشتگان زنگ در را چنان به صدا در می آورند که صدایش به گوش حوریانی که خداوند در بهشت برای اولیائش آماده ساخته، می رسد. حوریان بهشتی با شنیدن صدای در بهشت دور هم جمع می شوند و بعضی از آنان به دیگری می گوید: اولیای خداوند(بهشتیان) آمدند، آنگاه درب بهشت به روی آنان گشوده می شود و ایشان وارد بهشت می گردند و همسرانشان به استقبالشان می آیند و می گویند: خوش آمدید، ما چقدر مشتاق دیدار شما بودیم.
در بهشت مؤمن بعد از رؤیت نور جلال الهی از خودبیخود می شه و از هوش می ره؛ تو این حالت همسرانش به خدا شکایت می کنن که دلمون واسه شوهرمون تنگه، به هوشش بیار! وخدا هم این کار رو می کنه.
خواستگاری از حورالعین در دنیا:
یکی از راویان می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: وقتی بنده ای بعد از نماز بگوید:{اللّهُمَّ اَعتِقنی مِنَ النارِ وَ اَدخِلنِی الجَنة وَ زَوِجنی مِنَ الحُورِ العینِ}:«خدایا! مرا از آتش جهنم آزاد و خلاص و رها کن و داخل بهشت گردان و از حوریان بهشتی به ازدواج من در بیار.»
جهنم می گوید: خدایا! بنده ات از تو درخواست می کند که او را از من رها و خلاص سازی پس او را آزاد کن. بهشت می گوید: پروردگارا! بنده ات مرا از تو خواست پس او را در من منزل ده. حوریان می گویند: پروردگارا! ما را از تو خواستگاری کرد، پس ما را به ازدواج او در بیاور. اما اگر بنده ای بعد از نماز این دعا را نخواند، بهشت و حورالعین می گویند: او رغبتی به ما ندارد. و جهنم می گوید: او نسبت به من نادان است و نمی داند اینجا چه خبر است که آزادیش از من را نخواست.

منبع : javan-va-din.blogfa.com[/]

موضوع قفل شده است