جمع بندی بهشت و جهنم ناعادلانه!

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بهشت و جهنم ناعادلانه!

بسیارند زنان و مردانی که تا سنین میانسالی یا پیری پی کیف و حال هستند و بعد از رسیدن به سن مذکور توبه میکنند و نمازهای قضایشان را بجا میاورند و قرآن و نهج البلاغه میخوانند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند! خب تا اینجای کار مشکلی پیش نمی آید اما مشکل در جای دیگر پیش میاید که شخصی جوان یا میانسال که هنوز پی کیف و حال هست و توبه نکرده در همان سن میمیرد!

خب خدا چگونه میخواهد جایگاه این افراد را تعیین کند؟! کسی که وسط کیف و حال مرده و رفته جهنم میتواند اعتراض کند و بگوید اگر هم به من مثل گروه اول عمر بیشتری عنایت میکردی من هم توبه میکردم و نماز میخواندم و بهشتی میشدم اما چرا این کار را نکردی؟! چه جواب منطقیی این وسط وجود دارد؟!

یا مثلا به گفته تاریخ نگار معروف ویل دورانت بسیاری از فلاسفه بیخدا وقتی به سن پیری رسیدند خداباور شدند خب با توجه به اینکه فلاسفه معمولا افراد کثیفی نیستند همین ایمان بدست آمده در سنین پیری شاید باعث بهشتی شدن آنها شود حال آنکه اگر در دوران جوانی میمردند جایشان وسط جهنم بود! آیا اینها هم نمیتوانند اعتراض کنند؟!

با وقتی کسی در سنین کودکی میمیرد در آن دنیا به قول معلم دینی های ما خدا امتحانش میکند و او را براساس امتحان بهشتی یا جهنمی میکند به موقع جهنمی شدن نمیتواند اعتراض کند چرا از من یک یا چند امتحان گرفتی در حالی که فلان پیرمرد بعد یک عمر امتحان بهشتی شد؟!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد کریم

mir@;482761 نوشت:
بسیارند زنان و مردانی که تا سنین میانسالی یا پیری پی کیف و حال هستند و بعد از رسیدن به سن مذکور توبه میکنند و نمازهای قضایشان را بجا میاورند و قرآن و نهج البلاغه میخوانند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند! خب تا اینجای کار مشکلی پیش نمی آید اما مشکل در جای دیگر پیش میاید که شخصی جوان یا میانسال که هنوز پی کیف و حال هست و توبه نکرده در همان سن میمیرد!
خب خدا چگونه میخواهد جایگاه این افراد را تعیین کند؟! کسی که وسط کیف و حال مرده و رفته جهنم میتواند اعتراض کند و بگوید اگر هم به من مثل گروه اول عمر بیشتری عنایت میکردی من هم توبه میکردم و نماز میخواندم و بهشتی میشدم اما چرا این کار را نکردی؟! چه جواب منطقیی این وسط وجود دارد؟!
یا مثلا به گفته تاریخ نگار معروف ویل دورانت بسیاری از فلاسفه بیخدا وقتی به سن پیری رسیدند خداباور شدند خب با توجه به اینکه فلاسفه معمولا افراد کثیفی نیستند همین ایمان بدست آمده در سنین پیری شاید باعث بهشتی شدن آنها شود حال آنکه اگر در دوران جوانی میمردند جایشان وسط جهنم بود! آیا اینها هم نمیتوانند اعتراض کنند؟!
با وقتی کسی در سنین کودکی میمیرد در آن دنیا به قول معلم دینی های ما خدا امتحانش میکند و او را براساس امتحان بهشتی یا جهنمی میکند به موقع جهنمی شدن نمیتواند اعتراض کند چرا از من یک یا چند امتحان گرفتی در حالی که فلان پیرمرد بعد یک عمر امتحان بهشتی شد؟!

اولا خداوند تضمین نکرده است که انسانها عمر یکسان خواهند داشت وانسانهای گنهکار را در صورت توبه می بخشد. و کسانی که با ایمان به این امور وقیامت به خود وعده می دهند که درآخر عمر توبه خواهند کرد مشخص نیست حتی اگر به سن پیری برسند توبه کنند چرا که این وعده ها کار شیطان برای گمراه کردن وبی ایمان کردن اوست. کسی که با علم به واجب بودن نما زیک عمر نماز نخوانده چطور می خواهد در آخر عمر وپیری و ضعف بدن این کا ررا انجام دهد؟ یا اصلا ما چند نفر به این شکل سراغ داریم که در آخر عمر موفق به توبه شده باشند در عین حال که قبول توبه نیز خود مساله ای است. اینکه توبه آنها نصوح است یا نه؟ فرعون هم د رآخر عمر توبه کرد ولی چون از ترس مرگ بود نه واقعی قبول نشد.
در عین حال چه بسا کسانی هستند که در فضای بی دینی بزرگ می شوند وبه مرور با مطالعه به حقانیت دین پی می برند واین مساله در آخر عمر آنها اتفاق می افتد. چرا خداوند توبه وایمان آنهار نپذیرد. چون این شخص با کسی که در فضای دینی واسلامی بزرگ شده است فرق می کند وبه اصطلاح مستضعف بوده است.
با تمام اینها اگر کسی مستضف بوده وراهی به دریافت حق ودین نداشته است خداوند او را می بخشد چون مستضعف است وعنادی نداشته که ایمان نیاورده است. که این مساله در آیه 98و99سوره نساء اشاره شده است. در اینجا هم اگر این جوان عنادی نداشته ومستضعف بوده که امید است خداوند او را ببخشد اما اگر عدم ایمان از روی عناد بوده است دلیلی بر عفو وبخشش او نیست. والامر بیدالله.

[="#006400"]هوالعالم

[="#8B4513"]با سلام
[/][="#000080"]به نظر حقیر منطق میگه ماهی هر وقت از اب گرفته بشه تازه اس !
حالا یکی سالیان سال با قلاب یا به مرور ماهیگیری میکنه و دیگری با روش دیگر مثل تور یک شبه ره صد ساله رو طی میکنه !
[/]
چیزی که اینجا مهمه ظرفیت سازی برای ماست .
درکیات و تجربیاتی که ماهیگیر اولی ازین دنیا کسب میکنه خیلی بیشتر و بهتر از ماهیگیر دومی خواهد بود

[="#000080"]برای تشخیص یا تعیین جایگاه شخص به کیف و به اصطلاحه غلط حالی که ازین دنیا برده نگاه نکنید
ببینید چقدر ظلم کرده !؟ به چند نفر بدهکار شده !؟ چی از خودش به جا گذاشته و ..
اکثر افرادی که بدون ظرفیت سازی دست به کاری بزرگ میزنند بیشتر پشیمانی به بار میارن و بیشتر بدهکار و بزهکار و شرمسار میشن
تا زمانی که پخته بشن ...[/]

نباید به ظاهر امر نگاه کرد
مثلا یکی هست همه چی داره و همه جوره تامین میشه اما پای حرف دلش که میشینی یا به باطنش که نگاه میکنی
چیزی جز درد و رنج و نادانی نمیبینی . اینجاست که خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنی ...

اما خیلی ادما بهشتی به دنیا میان و بهشتی زندگی میکنند و بهشتی از دنیا میرن
برای مثال چوپان یا مزرعه دار درستکاری که تمام اعمالش حکم عبادت داشته و چشم طمع به رنگ و لعاب دنیوی ندوخته

[="#000080"]برای همین به جای حسرت با لذت و خلوص نیت بندگی و زندگی کرده ...
[/]

ما توبه میکنیم و باید امیدوار باشیم که توبه ما پذیرفته بشه و شک نکنیم که هر توبه پذیرفته شده فرصت برای ازمایش دوباره اس و
اگر در این ازمایش سر بلند باشیم تواب خواهیم شد و گرنه گناهکار بوده و خواهیم بود
منتهی شاید ظاهر امر به لطف خدای ستار پوشیده و غیر قابل تشخیص باشه ...
[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

حساب و کتاب الهی اینگونه نیست که کوتاهی و طول عمر بر درجات انسانها در بهشت تاثیری داشته باشد و به کسی ظلم شود.

در روز جزا اعمال افراد با میزانهای عدل الهی سنجیده میشود ، که همان امر و نهی و احکام تعریف شده قرآن و سنت است.

اما درمورد توبه : کسیکه توبه میکند درصورتیکه توبه اش حقیقی باشد و مجددا مرتکب گناه نشود، مورد بخشش الهی قرار گرفته و بخاطر گناهش مجازات نخواهد شد...

اما افرادی که در اثر غفلت سرگرم دنیا شده و موفق به توبه نمیشوند بعید است که همگی در جهنم جاودان باشند چون خداوند در قرآن کریم میفرماید: ان الله لایغفر ان یشرک به ویغفر مادون ذلک لمن یشاء

یعنی خداوند فقط شرک را نمیامرزد و بقیه گناهان را برای هر کسی که بخواهد میبخشاید. معلومه که اگر یک مشرک پشیمان بشه و توبه کنه مورد عفو الهی قرار گرفته و توبه اش پذیرفته خواهد شد.

پس این آیه شریفه درباره کسانی است که موفق به توبه نمیشوند و با رجوع به دیگر آیات مشخص میگردد که خداوند چه کسانی را نمیبخشد: منافقین ، ستمگران، مفسدین، خائنین....

پس کسانیکه ایمان دارند و مرتکب معاصی میشوند یا واجباتشان را ترک میکنند اما با خدا و دین خدا دشمنی ندارند پس از اینکه از گناهانشان پاک شدند به بهشت میروند اما در درجات پایین بهشت خواهند بود.

کریم;483367 نوشت:
اولا خداوند تضمین نکرده است که انسانها عمر یکسان خواهند داشت وانسانهای گنهکار را در صورت توبه می بخشد. و کسانی که با ایمان به این امور وقیامت به خود وعده می دهند که درآخر عمر توبه خواهند کرد مشخص نیست حتی اگر به سن پیری برسند توبه کنند چرا که این وعده ها کار شیطان برای گمراه کردن وبی ایمان کردن اوست. کسی که با علم به واجب بودن نما زیک عمر نماز نخوانده چطور می خواهد در آخر عمر وپیری و ضعف بدن این کا ررا انجام دهد؟ یا اصلا ما چند نفر به این شکل سراغ داریم که در آخر عمر موفق به توبه شده باشند در عین حال که قبول توبه نیز خود مساله ای است. اینکه توبه آنها نصوح است یا نه؟ فرعون هم د رآخر عمر توبه کرد ولی چون از ترس مرگ بود نه واقعی قبول نشد.
در عین حال چه بسا کسانی هستند که در فضای بی دینی بزرگ می شوند وبه مرور با مطالعه به حقانیت دین پی می برند واین مساله در آخر عمر آنها اتفاق می افتد. چرا خداوند توبه وایمان آنهار نپذیرد. چون این شخص با کسی که در فضای دینی واسلامی بزرگ شده است فرق می کند وبه اصطلاح مستضعف بوده است.
با تمام اینها اگر کسی مستضف بوده وراهی به دریافت حق ودین نداشته است خداوند او را می بخشد چون مستضعف است وعنادی نداشته که ایمان نیاورده است. که این مساله در آیه 98و99سوره نساء اشاره شده است. در اینجا هم اگر این جوان عنادی نداشته ومستضعف بوده که امید است خداوند او را ببخشد اما اگر عدم ایمان از روی عناد بوده است دلیلی بر عفو وبخشش او نیست. والامر بیدالله.

از جواب دادن طفره رفتید. سوالی که میتواند این وسط تا حدی راهگشا باشد این است که آیا خداوند گناهان کسانی را که عامدا در جوانی با اینکه بخوبی میدانند عملشان حرام است پی آن میروند در صورت توبه میبخشد؟ اگر نبخشد خب دیگر کسی نمیتواند برای خودش اینطور برنامه ریزی کند که در جوانی پی گناه برود و در پیری توبه کند اما اگر ببخشد در این صورت خدا به شدت ناعادلانه رفتار کرده!

اما سوال من حتی اگر خدا نبخشد پابرجا خواهد بود در مورد کسانی که در جوانی نماز و روزه نمیگیرند و در میانسالی و پیری به دنبال جبران آن هستند یعنی اگر جوانی در سنین جوانیش نماز نخواند و روزه نگیرد ولی در همان جوانی بمیرد و فرصت این را پیدا نکند که مثل برخی دیگر در میانسالی و پیری جبران کند آیا اعتراضش به زود مردنش منطقی نیست؟

یه سوال شخصی!=تو این مدت 9 روز و 10 ساعتی که در سایت بودید واقعا فقط 1 پست مفید دیدید که تعداد صلوات هایتان 1 است؟!

mir@;483692 نوشت:

اما سوال من حتی اگر خدا نبخشد پابرجا خواهد بود در مورد کسانی که در جوانی نماز و روزه نمیگیرند و در میانسالی و پیری به دنبال جبران آن هستند یعنی اگر جوانی در سنین جوانیش نماز نخواند و روزه نگیرد ولی در همان جوانی بمیرد و فرصت این را پیدا نکند که مثل برخی دیگر در میانسالی و پیری جبران کند آیا اعتراضش به زود مردنش منطقی نیست؟

این سخن شما بر میگرد به اجل انسانها که به دو گونه است:

1- اجل قطعی. 2- اجل معلق.

و اعمال خود انسانها در رسیدن اجلشان موثر است. ممکن است انسان مرتکب گناهی شود که اثر وضعی آن کوتاه شدن عمرش باشد و زودتر از موعد بمیرد و ممکن است کار خوبی انجام دهد که در اثر آن مرگش عقب بیفتد.

به هر صورت در تک تک موارد باید یقین داشت که خدای متعال عادل است و همانطور که در قرآن کریم فرموده به گونه ای با افراد حساب میکند که کوچکترین ظلمی به احدی نمیکند.

نوشته اصلی توسط mir@
از جواب دادن طفره رفتید. سوالی که میتواند این وسط تا حدی راهگشا باشد این است که آیا خداوند گناهان کسانی را که عامدا در جوانی با اینکه بخوبی میدانند عملشان حرام است پی آن میروند در صورت توبه میبخشد؟ اگر نبخشد خب دیگر کسی نمیتواند برای خودش اینطور برنامه ریزی کند که در جوانی پی گناه برود و در پیری توبه کند اما اگر ببخشد در این صورت خدا به شدت ناعادلانه رفتار کرده!

اما سوال من حتی اگر خدا نبخشد پابرجا خواهد بود در مورد کسانی که در جوانی نماز و روزه نمیگیرند و در میانسالی و پیری به دنبال جبران آن هستند یعنی اگر جوانی در سنین جوانیش نماز نخواند و روزه نگیرد ولی در همان جوانی بمیرد و فرصت این را پیدا نکند که مثل برخی دیگر در میانسالی و پیری جبران کند آیا اعتراضش به زود مردنش منطقی نیست؟

سلام

معمولا در ریاضیات برای پرهیز از این گونه نابسامانیها متوسل به درصد می شوند

احتمالا خداوند هم از همین شیوه درصد گیری استفاده می کند

مثلا مقدار کارهای خوب شخص را بر طول عمر ان تقسیم می کند و ضربدر صد می کند

موفق باشید

.امین.;483722 نوشت:
این سخن شما بر میگرد به اجل انسانها که به دو گونه است:

1- اجل قطعی. 2- اجل معلق.

و اعمال خود انسانها در رسیدن اجلشان موثر است. ممکن است انسان مرتکب گناهی شود که اثر وضعی آن کوتاه شدن عمرش باشد و زودتر از موعد بمیرد و ممکن است کار خوبی انجام دهد که در اثر آن مرگش عقب بیفتد.

به هر صورت در تک تک موارد باید یقین داشت که خدای متعال عادل است و همانطور که در قرآن کریم فرموده به گونه ای با افراد حساب میکند که کوچکترین ظلمی به احدی نمیکند.

اجل قطعی و معلق توجیهاتی بی نتیجه هستند چیزی که در ظاهر اتفاق میفتد بی عدالتیی آشکار هست.

mir@;483726 نوشت:
اجل قطعی و معلق توجیهاتی بی نتیجه هستند چیزی که در ظاهر اتفاق میفتد بی عدالتیی آشکار هست.

چیزی که در ظاهر اتفاق میفتد جهل ماست که نمیدانیم هر کسی در چه محیطی بوده چه معذوراتی داشته و حقیقتاچه شاکله ای دارد ولی خداوند آگاه است و حتی ممکنه آن جوان هم بخشیده شود

mir@;483726 نوشت:
اجل قطعی و معلق توجیهاتی بی نتیجه هستند چیزی که در ظاهر اتفاق میفتد بی عدالتیی آشکار هست.

بزرگوار شما مشکلتون با درصد گیری حل نشد ؟

به نظر حقیر که جواب شما با این موضوع درصد گیری کامل داده شد

سلام

درمورد این سوال:

mir@;482761 نوشت:
اما چرا این کار را نکردی؟! چه جواب منطقیی این وسط وجود دارد؟!

: ما انسانها طلب کار ِ خداییم؟!!

هر انسانی طول عمر مشخصی (از طرف خدا) داره و برای خودش و سایرین نامشخص هست...

+ از نظر من اجر ِ کسی که در جوانی خودش رو از لذت های حرام و زودگذر حفظ میکنه خیلی بیشتر از کسیه که درآخر توبه میکنه...

و حدیث هم داریم: " گناه نکردن ساده تر از توبه کردن است..."

اگر قرار براین بود که همه در سن پیری از دنیا برن که دیگه فلسفه معاد و تفاوت بین بندگان خدا و پاداش و جزا چی میشد پس؟؟!

اونموقع به قول شما هممون در سن جوانی پی ِ "کیف و حال!" ِ خودمون بودیم و درآخر هم باخیال اینکه خدا وظیفش! بخشندگی هست توبه میکردیم و بهشتی میشدیم و تمام!!!

کمی خنده دار به نظر میرسه! چون اونوقت سراسر بیهودگی میشد... هم آفرینشمون و هم وجود 1دنیای دیگر...

پس این از حکمت و عدل خدا خارجه...

جذابیت و غیرمنتظره بودن زندگی به همینه: که باعث میشه هرروز رو طوری زندگی کنیم که انگار فردایی در پیش نیست...

در نتیجه سعی میکنیم از لحظاتمون به درستی استفاده کنیم که درآخر پشیمون نشیم...

:Gol:

mir@;483692 نوشت:
از جواب دادن طفره رفتید. سوالی که میتواند این وسط تا حدی راهگشا باشد این است که آیا خداوند گناهان کسانی را که عامدا در جوانی با اینکه بخوبی میدانند عملشان حرام است پی آن میروند در صورت توبه میبخشد؟ اگر نبخشد خب دیگر کسی نمیتواند برای خودش اینطور برنامه ریزی کند که در جوانی پی گناه برود و در پیری توبه کند اما اگر ببخشد در این صورت خدا به شدت ناعادلانه رفتار کرده!

بر فرض که کسی عامدا گناه کرده که مسلم قبح آن بیشتر است ولی توبه واقعی می کند ودر اثر تامل در گناهان خود آگاه شده وتوبه میکند. آیا این منطقی نیست ه خداوند راه را بر روی چنین آدمی باز کرده است واجازه برگشت داده، چون در غیر این صورت این آدم محکوم به این است که یک عمر بد بماند.

.امین.;483729 نوشت:
چیزی که در ظاهر اتفاق میفتد جهل ماست که نمیدانیم هر کسی در چه محیطی بوده چه معذوراتی داشته و حقیقتاچه شاکله ای دارد ولی خداوند آگاه است و حتی ممکنه آن جوان هم بخشیده شود

کدام جوان؟

دل ارام;483733 نوشت:
بزرگوار شما مشکلتون با درصد گیری حل نشد ؟

به نظر حقیر که جواب شما با این موضوع درصد گیری کامل داده شد

اگر واقعا مبنا درصد گیری باشد که من جوابم را گرفتم اما حقیقت چیز دیگری هست.

n@rcis;483734 نوشت:
: ما انسانها طلب کار ِ خداییم؟!!

هر انسانی طول عمر مشخصی (از طرف خدا) داره و برای خودش و سایرین نامشخص هست...

+ از نظر من اجر ِ کسی که در جوانی خودش رو از لذت های حرام و زودگذر حفظ میکنه خیلی بیشتر از کسیه که درآخر توبه میکنه...

و حدیث هم داریم: " گناه نکردن ساده تر از توبه کردن است..."

اگر قرار براین بود که همه در سن پیری از دنیا برن که دیگه فلسفه معاد و تفاوت بین بندگان خدا و پاداش و جزا چی میشد پس؟؟!

اونموقع به قول شما هممون در سن جوانی پی ِ "کیف و حال!" ِ خودمون بودیم و درآخر هم باخیال اینکه خدا وظیفش! بخشندگی هست توبه میکردیم و بهشتی میشدیم و تمام!!!

کمی خنده دار به نظر میرسه! چون اونوقت سراسر بیهودگی میشد... هم آفرینشمون و هم وجود 1دنیای دیگر...

پس این از حکمت و عدل خدا خارجه...

جذابیت و غیرمنتظره بودن زندگی به همینه: که باعث میشه هرروز رو طوری زندگی کنیم که انگار فردایی در پیش نیست...

در نتیجه سعی میکنیم از لحظاتمون به درستی استفاده کنیم که درآخر پشیمون نشیم...

اینکه چی بهتر است جواب من نیست. سوال من اینه که خدا یک امتیازی را برای کسی که به پیری رسیده در نظر گرفته اما برای شخصی دیگر این امتیاز را قائل نشده وگرنه جوان گناهکار شاید در میانسالی یا پیری توبه کند و انسان خوبی شود اما این حق از او گرفته شده.

کریم;483912 نوشت:
بر فرض که کسی عامدا گناه کرده که مسلم قبح آن بیشتر است ولی توبه واقعی می کند ودر اثر تامل در گناهان خود آگاه شده وتوبه میکند. آیا این منطقی نیست ه خداوند راه را بر روی چنین آدمی باز کرده است واجازه برگشت داده، چون در غیر این صورت این آدم محکوم به این است که یک عمر بد بماند.

نیازی نیست که یک عمر بد بماند میتواند خودش را عوض کند اما اگر کسی بشینه برای خودش برنامه ریزی کند که در جوانی پی کیف و حال رود و در میانسالی یا پیری توبه کند اگر توبه وی قبول شود مسخره نیست؟!

لطفا جواب مثالهای دیگرم را هم بدهید.

mir@;482761 نوشت:
بسیارند زنان و مردانی که تا سنین میانسالی یا پیری پی کیف و حال هستند و بعد از رسیدن به سن مذکور توبه میکنند و نمازهای قضایشان را بجا میاورند و قرآن و نهج البلاغه میخوانند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند! خب تا اینجای کار مشکلی پیش نمی آید اما مشکل در جای دیگر پیش میاید که شخصی جوان یا میانسال که هنوز پی کیف و حال هست و توبه نکرده در همان سن میمیرد!

خب خدا چگونه میخواهد جایگاه این افراد را تعیین کند؟! کسی که وسط کیف و حال مرده و رفته جهنم میتواند اعتراض کند و بگوید اگر هم به من مثل گروه اول عمر بیشتری عنایت میکردی من هم توبه میکردم و نماز میخواندم و بهشتی میشدم اما چرا این کار را نکردی؟! چه جواب منطقیی این وسط وجود دارد؟!

یا مثلا به گفته تاریخ نگار معروف ویل دورانت بسیاری از فلاسفه بیخدا وقتی به سن پیری رسیدند خداباور شدند خب با توجه به اینکه فلاسفه معمولا افراد کثیفی نیستند همین ایمان بدست آمده در سنین پیری شاید باعث بهشتی شدن آنها شود حال آنکه اگر در دوران جوانی میمردند جایشان وسط جهنم بود! آیا اینها هم نمیتوانند اعتراض کنند؟!

با وقتی کسی در سنین کودکی میمیرد در آن دنیا به قول معلم دینی های ما خدا امتحانش میکند و او را براساس امتحان بهشتی یا جهنمی میکند به موقع جهنمی شدن نمیتواند اعتراض کند چرا از من یک یا چند امتحان گرفتی در حالی که فلان پیرمرد بعد یک عمر امتحان بهشتی شد؟!

سلام

خداونداگرمی دانست که آنهاتوبه خواهندکرد وبه سوی اوبازخواهندگشت این فرصت راازآنهانمی گرفت

مطمئناآنهااگرسالهاعمرمی کردندتوبه نمی کردند

خداوند برای هرشخصی عمری مشخص کرده

فاذاجاء اجلهم لایستاخرون ساعة ولایستقدمون

البته خداوندرحیم است شایدبه خاطرعمرکوتاهش درقیامت برای اوتخفیف قائل شود.

خیلی ازافرادی که درجوانی به گناه مشغول بودنددرپیری توفیق توبه پیدانمی کنند

برفرض هم پیداکنندشماازکجامی دانیدکه توبه شان پذیرفته شده؟

اینهااسراری است درنزدخداوند

mir@;483914 نوشت:
گر واقعا مبنا درصد گیری باشد که من جوابم را گرفتم اما حقیقت چیز دیگری هست.

دوست گرامی اگر ما قائل به عدل خداوند باشیم هیچ راهی جز درصد گیری نزدیک به عدل نیست
مثلا شخصی صد سال عمر کرده که از این صد سال ده سال ان را عبادت کرده است

میزان عبادت این فرد با کسی که پنجاه سال عمر کرده و پنج سال ان را عبادت کرده یکیست

اینکه می گویید حقیقت چیز دیگریست
نه شما نه ما حقیقت امر را نمی دانیم و این در صد گیری را هم که من گفتم
بعنوان مثال و تمثیلی هست که فکر نکنیم نمی شود عدل را بر قرار کرد

موفق باشید

شهیدشفیعی;483964 نوشت:
خداونداگرمی دانست که آنهاتوبه خواهندکرد وبه سوی اوبازخواهندگشت این فرصت راازآنهانمی گرفت

مطمئناآنهااگرسالهاعمرمی کردندتوبه نمی کردند

خداوند برای هرشخصی عمری مشخص کرده

فاذاجاء اجلهم لایستاخرون ساعة ولایستقدمون

البته خداوندرحیم است شایدبه خاطرعمرکوتاهش درقیامت برای اوتخفیف قائل شود.

خیلی ازافرادی که درجوانی به گناه مشغول بودنددرپیری توفیق توبه پیدانمی کنند

برفرض هم پیداکنندشماازکجامی دانیدکه توبه شان پذیرفته شده؟

اینهااسراری است درنزدخداوند

خدا از زمان تولد انسان میداند که وی در چند سالگی میمیرد و آیا کافر میمیرد یا مومن اما این دلیل نمیشود که فرصت را از او بگیرد و مثلا در 5 سالگی او را بمیراند و به جهنم ببرد و در جواب وی بگوید من میدانم تو 85 سال عمر میکنی و آخرشم کافر میمیری! اینکه توبه شان پذیرفته میشود یا نه را خدا میداند بماند بحث من سر این است که این افراد تکلیفی بر دوششان هست به نام نماز و روزه و به کنار از اینکه توبه شان پذیرفته میشود یا نه اگر فرصت پیدا کنند و واجباتشان را بجا آورند مطمئنا در آخرت زمان کمتری در جهنم میمانند یا شاید مستقیم به بهشت بروند. این چیزی هست که در مورد جوانی که واجباتش را انجام نداده و در همان جوانی مرده صدق نمیکند و او حداقل باید زمان زیادی در جهنم بماند و سپس به بهشت رود.

دل ارام;483997 نوشت:
دوست گرامی اگر ما قائل به عدل خداوند باشیم هیچ راهی جز درصد گیری نزدیک به عدل نیست
مثلا شخصی صد سال عمر کرده که از این صد سال ده سال ان را عبادت کرده است

میزان عبادت این فرد با کسی که پنجاه سال عمر کرده و پنج سال ان را عبادت کرده یکیست

اینکه می گویید حقیقت چیز دیگریست
نه شما نه ما حقیقت امر را نمی دانیم و این در صد گیری را هم که من گفتم
بعنوان مثال و تمثیلی هست که فکر نکنیم نمی شود عدل را بر قرار کرد

این حرف شما پشتوانه قرآنی یا روایی دارد؟ شما دارید نظر خودتان را میگویید و این سخنتان پشتوانه ای ندارد. حال من یک سوال از شما میپرسم:

پسری 20 سال عمر میکند و میمیرد و هیچ نمازی نخوانده یعنی 5 سال نماز نخوانده و میرود جهنم!
پسری دیگر 65 سال عمر میکند و میمیرد و تا 40 سالگی نماز نمیخواند و از 40 سالگی در پی جبران آن 2 برابر نماز میخواند تا 65 سالگی و میرود بهشت!

این کجایش عدالت است؟!

آیا عدالت خداوندی با 2 مثال دیگر من سازگار هست:

نقل قول:
یا مثلا به گفته تاریخ نگار معروف ویل دورانت بسیاری از فلاسفه بیخدا وقتی به سن پیری رسیدند خداباور شدند خب با توجه به اینکه فلاسفه معمولا افراد کثیفی نیستند همین ایمان بدست آمده در سنین پیری شاید باعث بهشتی شدن آنها شود حال آنکه اگر در دوران جوانی میمردند جایشان وسط جهنم بود! آیا اینها هم نمیتوانند اعتراض کنند؟!

با وقتی کسی در سنین کودکی میمیرد در آن دنیا به قول معلم دینی های ما خدا امتحانش میکند و او را براساس امتحان بهشتی یا جهنمی میکند به موقع جهنمی شدن نمیتواند اعتراض کند چرا از من یک یا چند امتحان گرفتی در حالی که فلان پیرمرد بعد یک عمر امتحان بهشتی شد؟!

mir@;483999 نوشت:
خدا از زمان تولد انسان میداند که وی در چند سالگی میمیرد و آیا کافر میمیرد یا مومن اما این دلیل نمیشود که فرصت را از او بگیرد و مثلا در 5 سالگی او را بمیراند و به جهنم ببرد و در جواب وی بگوید من میدانم تو 85 سال عمر میکنی و آخرشم کافر میمیری! اینکه توبه شان پذیرفته میشود یا نه را خدا میداند بماند بحث من سر این است که این افراد تکلیفی بر دوششان هست به نام نماز و روزه و به کنار از اینکه توبه شان پذیرفته میشود یا نه اگر فرصت پیدا کنند و واجباتشان را بجا آورند مطمئنا در آخرت زمان کمتری در جهنم میمانند یا شاید مستقیم به بهشت بروند. این چیزی هست که در مورد جوانی که واجباتش را انجام نداده و در همان جوانی مرده صدق نمیکند و او حداقل باید زمان زیادی در جهنم بماند و سپس به بهشت رود.

خانواده اواگرقضاهای روزه ونمازاویا حق الناسی که برگردن داردرااداکنندحقوق ازگردن اوساقط می شود

خداونددرعین عادل بودن مهربان هم هست

اطرافیان شایدبه خاطرجوان بودن اواعمال ازدست رفته اش را جبران کنند

درموردپیرهاهم بایدبگویم خدانمازی که درجوانی خوانده شده بانمازی که درپیری خوانده شده مساوی نمی داند

خداوندچون فرصت رازودازدست جوان گرفته قطعا سختگیری اش برای اوکمترازپیری است که تمام عمرخودرافرصت داشته ودراخرعمرتوبه کرده
وقضاهایش راانجام داده.

خداوندبخشنده است شایدآن جوان موردبخشش قرارگرفت

خداوندتمام علت هارابررسی میکندمثلا اینکه جوان خانواده خوبی نداشته یادرست تربیت نشده ویافرصت نداشته وزود ازدنیارفته و...

من اگرجای خانواده چنین جوانی بودم اعمال جوان رابه جامی آوردم تااززیردین بیرون بیاید

mir@;483914 نوشت:
سوال من اینه که خدا یک امتیازی را برای کسی که به پیری رسیده در نظر گرفته

اشتباه ِ شما همینجاست: این امتیاز نیست؛

همه دراین دنیا برای آزمایش پس دادن هستیم: پس شرایط برای همه مساویست و مسلما ما از خیلی چیزها و جنبه های دیگر زندگی افراد خبر نداریم.

خدا فرصت به همه بنده هاش میده: ما هستیم که نمیبینم و بی تفاوت میگذریم.

n@rcis;484148 نوشت:
اشتباه ِ شما همینجاست: این امتیاز نیست؛

همه دراین دنیا برای آزمایش پس دادن هستیم: پس شرایط برای همه مساویست و مسلما ما از خیلی چیزها و جنبه های دیگر زندگی افراد خبر نداریم.

خدا فرصت به همه بنده هاش میده: ما هستیم که نمیبینم و بی تفاوت میگذریم.

طوطی وار حرف هایی که شنیده اید را تکرار نکنید. اول روی حرف هایتان فکر کنید. من در این تاپیک چند مورد شرایط نابرابر را نشان دادم فقط کافیه که پست های منو با دقت بخونید تا متوجه بی عدالتی ها شوید.

سلام
چرا شما فقط از یک دید به قضیه نگاه میکنید؟
مثلا من هم میتونم بگم کسی که در سن جوانی میمیره امتیاز بیشتری نسبت به کسی که در پیری میمیره داره.چرا؟
چون فرصت کمتری برای گناه داشته و وقتی زودتر مرده یعنی خدا نذاشته بیشتر از این گناه کنه.و به کسی که زیاد عمر کرده فرصت داده که گناهاش زیاد بشه.شاید یکی به سن میانسالی برسه و هنوز توبه نکرده باشه و بمیره. حالا این امتیازش بیشتره یا اون جوان؟
هیچ کس نمیتونه بگه من حتما 80 سال عمر میکنم. هرکسی هم موفق به توبه واقعی نمیشه.

کلبه احزان;484170 نوشت:
چرا شما فقط از یک دید به قضیه نگاه میکنید؟
مثلا من هم میتونم بگم کسی که در سن جوانی میمیره امتیاز بیشتری نسبت به کسی که در پیری میمیره داره.چرا؟
چون فرصت کمتری برای گناه داشته و وقتی زودتر مرده یعنی خدا نذاشته بیشتر از این گناه کنه.و به کسی که زیاد عمر کرده فرصت داده که گناهاش زیاد بشه.شاید یکی به سن میانسالی برسه و هنوز توبه نکرده باشه و بمیره. حالا این امتیازش بیشتره یا اون جوان؟
هیچ کس نمیتونه بگه من حتما 80 سال عمر میکنم. هرکسی هم موفق به توبه واقعی نمیشه.

چالش خوبی بود اما کسی که برای خودش برنامه داره که در جوانی از جوانیش حداکثر استفاده (بهتره بگیم سوء استفاده!) رو ببره و به سوی لذات حرام بره و در میانسالی یا پیری توبه کنه و نمازهای قضاش رو هم بخونه اگه تو جوونی بمیره خب معلومه خدا بهش بگه برو جهنم قانع نمیشه چون فرصت جبران رو خدا ازش گرفته حال آنکه از برخی دیگر نگرفته و آنها الان در بهشت هستند!

شما باشید زیر بار چنین جهنم رفتنی میروید؟!

کسی که برای خدا نقشه میکشه باید بدونه خدا بهترین مکر کننده هاست و چون خدا همه چیرو میدونه پس این روهم میدونه که این جوون موقع پیری نه تنها توبه نمیکنه بلکه صدنفر دیگه روهم از راه بدر میکنه.
و جوانی که گناه کرده و در پیری توبه کرده و رفته بهشت مطمئنا در جوانی نقشه نکشیده و از روی نادانی این کارارو میکرده.
نعوذباالله خدا که بچه نیست گولش بزنیم.

کلبه احزان;484193 نوشت:
کسی که برای خدا نقشه میکشه باید بدونه خدا بهترین مکر کننده هاست و چون خدا همه چیرو میدونه پس این روهم میدونه که این جوون موقع پیری نه تنها توبه نمیکنه بلکه صدنفر دیگه روهم از راه بدر میکنه.
و جوانی که گناه کرده و در پیری توبه کرده و رفته بهشت مطمئنا در جوانی نقشه نکشیده و از روی نادانی این کارارو میکرده.
نعوذباالله خدا که بچه نیست گولش بزنیم.

منم همین رو گفتم ولی مشکل اینجاست که امکان بخشودگی چنین بنده ای هم هست!

با عرض سلام

mir@;483914 نوشت:
کدام جوان؟

همان جوانی که وسط کیف و حالش بدون توبه از دنیا رفته. ببین برادر ، اشتباه شما اینه که اجل معلق را که در اثر گناهان افراد زودتر از اجل حتمیشان میرسد، ظلم به آنها میدانید در صورتیکه چنین نیست چه بسا همین کوتاه شدن عمر آنها مجازاتشان باشد همانگونه که دردها و رنجهایی که افراد به آنها گرفتار میشوند ، کفاره گناهانشان است.

نکته بعدی اینست که همین کوتاهی عمر لطفی هست که خدا به ایشان میکند و جلوی آنها را میگیرد که بیش از بیش مرتکب گناه شوند و عذاب ابدی را برای خود بخرند. بنده جوانانی را میشناسم که وقتی با مرگ ناگهانی از دنیا رفتند گفتم لطف خدا به ایشان بود که بیشتر از این عمر نکنند...

به نام خدا
سلام

خدا قبلا اتمام حجت کرده که اجل زمانش بر کسی معلوم نیست و ناگهانی می آید. بنابراین کسی که گناه می کند تا بعد توبه کند باید بداند که ممکن است وقت توبه نداشته باشد. به علاوه همان زمانی که به فردی داده می شود و همان توفیق توبه با حساب و کتاب و طبق عدالت است. طبق نص صریح قرآن کسی مستقیما وارد بهشت نمی شود و همه وارد جهنم می شوند. خیلی از توبه های ظاهری چندان فایده ندارد (البته از هیچ بهتر است). توبه مراحلی دارد که در متون دینی به آنها اشاره شده.

[="Black"]

کریم;483367 نوشت:
خداوند تضمین نکرده است که انسانها عمر یکسان خواهند داشت وانسانهای گنهکار را در صورت توبه می بخشد.

بسم الله الرحمن الرحیم


عرض سلام خدمت کارشناس گرامی جناب کریم.

اما کسی که توبه نصوح کند تمام گناهانش آمرزیده میشود. حتی اگر فردای روزی که توبه کرده باشد بمیرد.[/]

mir@;483914 نوشت:
سوال من اینه که خدا یک امتیازی را برای کسی که به پیری رسیده در نظر گرفته اما برای شخصی دیگر این امتیاز را قائل نشده وگرنه جوان گناهکار شاید در میانسالی یا پیری توبه کند و انسان خوبی شود اما این حق از او گرفته شده.

mir@;483914 نوشت:
نیازی نیست که یک عمر بد بماند میتواند خودش را عوض کند اما اگر کسی بشینه برای خودش برنامه ریزی کند که در جوانی پی کیف و حال رود و در میانسالی یا پیری توبه کند اگر توبه وی قبول شود مسخره نیست؟!
البته قضيه دو طرفه است.ممکن است کسی که در جوانی خیلی متدین ودیندار است در پیری دنیا زده شده وعاقبت به شر از دنیا برود که نمونه های آن در تاریخ بسیار است مثل: زبیر وطلحه وصدها آدم مانند اینها که یک عمر برای دین زحمت کشیدند واگر در همان جوانی می مردند. شهید ا زدنیا رفته بودند واهل بهشت بودند. ولی بعدها در اثر فتنه ها به جایی رسیدند که در برابر امام واجب الطاعة ایستادند واهل جهنم شدند.
اما طرف مقابل این جوانانی که یک عمر با خوشی ومستی زندگی کنند با این نقشه که در آخر توبه کرده وچند صباحی نماز بخوانند واهل بهشت شوند. هر چند از نظر ظاهری خیلی نقشه خوب ودقیق وحساب شده ای است. اما سخن در این است که بنده از شما پریدم چند مورد سراغ دارید که کسی با این اوصاف توانسته باشد توبه کند؟ وبنده عرض کردم که این نوعی دام شیطان است برای به دام انداختن دیگران.
هر توبه ای مورد قبول نیست. وکسی که یک عمر با این نقشه که در آخر عمر توبه خواهد کرد مشغول گناه می شود گناهانش به قدری دامنش را می گیرند که نمی تواند حتی در آخرین لحظات عمر خود را از آنها جدا کند. شما بفرمایید کسی که یک عمر به خوردن مشروب وعیش ونوش عادت کرده است چطور می تواند یک لحظه خود را از همه اینها رها کند وبتواند خود را از تمام قید وبندهایی که در جواین خود با شهوت وگناه به خود زده است از خود جدا کند؟
نکته دیگر اینکه خداوند به کسی قول نداده است که چقدر عمر کند وبه کسی هم بدهکار نیست بلکه منت بر گردن آنها دارد که این همه نعمت به آنها داده وزمینه حیات وزندگی را برا یآنها فراهم کرده است. موقعی اینجا ناانصافی وجود دارد که ما طلب واستحاقی نسبت به این امور داشته باشیم نه اینکه ما بعنوان یک موجود فقیر یک جوانی خود را به جای صرف در بندگی خدا بدنبال گناه باشیم واز نعمت های او علیه او استفاده کنیم. آنوقت شاکی هم باشیم که چرا زودتر مردیم وخدا اجازه نداد تا شاید در آخر عمر توبه کنیم. به نظر شما این اوج بی شرمی نیست؟
از قضا چنین آدمی باید ممنون خدا باشد که زود جان او را گرفت تا بار گناهانش کمتر باشد وعذابش در قیامت کمتر باشد که اگر بیشتر عمر می کرد وگناهان بیشتری داشت عذابش هم بیشتر بود.

دل ارام;483997 نوشت:
دوست گرامی اگر ما قائل به عدل خداوند باشیم هیچ راهی جز درصد گیری نزدیک به عدل نیست
مثلا شخصی صد سال عمر کرده که از این صد سال ده سال ان را عبادت کرده است
میزان عبادت این فرد با کسی که پنجاه سال عمر کرده و پنج سال ان را عبادت کرده یکیست
اینکه می گویید حقیقت چیز دیگریست

خداوند انسان را به اندازه وسعش تکلیف می کند وبیشتر از آن هم از او نمی خواهد(لا یکلف الله نفسا إلا وسعها) وعدل او نیز قرار دادن هر چیزی سر جای خود است. خداوندی که انسان را برای بندگی وعبادت ومعرفت خلق کرده است لازمه عدل این است که این انسان از نعمت های وجودی خود همانطور که اقتضای آنها ست استفاده کند. ود عوض عدل خدا غیز از فضلش نیست چرا که می فرماید: من جاء بالحسنة فله عشر امثالها ومن جاء بالسئیة فلا یجزی إلا مثلها(انعام/160)،هر کس با عمل خوبی وارد قیامت شود ده برابر ثواب دارد وکسی که بدی انجام داده است فقط به اندازه بدی که انجام داده مجازات می بیند.
عدل الهی یعنی فضل خدا ولطف بی اندازه در حق بندگان. بخشش خداوند هم از باب فضل اوست والا دی سیستم بندگان چنین چیزی زیاد جریان ندارد ولطف خداوند به اندازه ای زیاد است که توقع ماها را هم بالا می برد.

mir@;483999 نوشت:
خدا از زمان تولد انسان میداند که وی در چند سالگی میمیرد و آیا کافر میمیرد یا مومن اما این دلیل نمیشود که فرصت را از او بگیرد و مثلا در 5 سالگی او را بمیراند و به جهنم ببرد و در جواب وی بگوید من میدانم تو 85 سال عمر میکنی و آخرشم کافر میمیری! اینکه توبه شان پذیرفته میشود یا نه را خدا میداند بماند بحث من سر این است که این افراد تکلیفی بر دوششان هست به نام نماز و روزه و به کنار از اینکه توبه شان پذیرفته میشود یا نه اگر فرصت پیدا کنند و واجباتشان را بجا آورند مطمئنا در آخرت زمان کمتری در جهنم میمانند یا شاید مستقیم به بهشت بروند. این چیزی هست که در مورد جوانی که واجباتش را انجام نداده و در همان جوانی مرده صدق نمیکند و او حداقل باید زمان زیادی در جهنم بماند و سپس به بهشت رود.

خداوندی که به احوالات بندگان آگاه است وخیر وصلاح آنها را بهتر می داند خوب می داند که ماندن به صلاح اوست یا رفتن، جوان گنهکاری که اگر بماند غیر از معصیت عمل دیگری انجام نخواهد داد ومردن او بتعث می شود که گناهانش کمتر باشد رفتنش بهتر است یا ماندنش.

mir@;484001 نوشت:
سری 20 سال عمر میکند و میمیرد و هیچ نمازی نخوانده یعنی 5 سال نماز نخوانده و میرود جهنم!
پسری دیگر 65 سال عمر میکند و میمیرد و تا 40 سالگی نماز نمیخواند و از 40 سالگی در پی جبران آن 2 برابر نماز میخواند تا 65 سالگی و میرود بهشت!
این کجایش عدالت است؟!

اولا چه تضمینی وجود دارد که اگر آن جوان می ماند توبه می کرد او هم نماز می خواند. مگر این افراد اختیار ندارند که اگز آدمی که زود مرده میماند او هم اهل نماز می شد؟

mir@;484001 نوشت:
پسری 20 سال عمر میکند و میمیرد و هیچ نمازی نخوانده یعنی 5 سال نماز نخوانده و میرود جهنم!
پسری دیگر 65 سال عمر میکند و میمیرد و تا 40 سالگی نماز نمیخواند و از 40 سالگی در پی جبران آن 2 برابر نماز میخواند تا 65 سالگی و میرود بهشت!

این کجایش عدالت است؟!

امیر اقا مبنای بهشت و جهنم رفتن خواندن نماز بیشتر یا کمتر نیست
چه بسا شخصی همیشه صف اول جماعت باشد و نماز بخواند ولی نمازهایش قبول نباشد و برود جهنم

در قیامت اعمال خوب و بد باهم سنجیده می شود
مثلا همه اعمال خوب را در یک کفه و اعمال بد را هم در کفه دیگر می گزارند
هر کفه سنگین تر باشد سرنوشت شخص مشخص می شود
به تعداد نمازها و روزه ها نیست به عمق اعمال است

جمع بندی: بهشت وجهنم ناعادلانه

سوال: آیا عادلانه است که جوان گنهکاری در جوانی بمیرد وفرصت جبران نداشته باشد، اما کس دیگری با شرایط مشابه در پیری با توبه بمیرد واهل بهشت شود؟
جوان: عمر انسان وحیات او لطفی الهی است در حق او وفلسفه این حیات به فرموده خداوند متعال عبادت خداست وسعادت نیز در این راه می باشد. ما خلقت الجن والانس إلا لیعبدون( ذاریات/56) من جن وانسان را خلق نکردم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند. حال کسی بجای صرف این عمر در راه خدا وعبادت او صرف گناه وبندگی شیطان می کند، ودر جوانی نیز می میرد. این شخص دیگری حقی به گردن خدا ندارد چون خداوند فرصت کافی را به او داه بود وتکلیفی که از او خواسته بود با توجه به توان او وآگاهی وفهم بود والا اگر راه حق را پیدا نکرده وبه تعبیری جاهل قاصر است خداوند او را مورد رحمت خود قرار می دهد، ودر قرآن نیز به این مساله اشاره شده است.

با تمام اینها اگر کسی مستضف بوده وراهی به دریافت حق ودین نداشته است خداوند او را می بخشد چون مستضعف است وعنادی نداشته که ایمان نیاورده است. که این مساله در آیه 98و99سوره نساء اشاره شده است. در اینجا هم اگر این جوان عنادی نداشته ومستضعف بوده که امید است خداوند او را ببخشد اما اگر عدم ایمان از روی عناد بوده است دلیلی بر عفو وبخشش او نیست.
نکته بعدی اینکه اجل انسان دو نوع است: اجل محتوم واجل معلق، اجل محتوم اجلی است که از جانب خداوند مقرر شده ودر لوح محفوظ است هر چند ما از آن خبر نداریم. مثلا 120 سال. که در این جهت هیچ ظلمی در حق بندگان نمی شود. واین اجلی است که خداوند مقرر می کند. اما نوع دیگر اجل معلق است که بستگی به رفتار واعمال انسانها دارد. هو الذی خلقکم من طین ثم قضی اجلا واجل مسمی عنده(انعام/2)، او خدایی است که شما را از گل آفرید واجلی برای شما قرار داد اجلی که مشخص در نزد اوست.
در حدیث داریم که انسانها رد آخرالزمان بیشتر از آنکه با اجل محتوم بمیرند با اجل معلق می میرند. از باب مثال: صله رحم عمر را زیادمی کند وترک آن عمر را کم می کند. وبه طور کلی انواع گناهان در کاهش عمر انسان تاثیر گذار هستند. واگر جوانی در جوان گناهکاری در جوانی عمر خود را از دست می دهد بخاطر اعمال اشتباه خودش است که همتای او چه بسا از این کارها انجام نمی دهد. بنده خود جوانانی را می شناختم که بخاطر موتور سواری که در عین حال موجب آزار مردم محله بودند بخاطر سرعت زیاد وتصادف جان خود راز دست داده اند وعالم دنیا نیز عالم اسباب مسببات است وانسانها در اعمال خود اختیار دارند. حال جوانی که بخاطر اشتباهات خود جانش را از دست می دهد خداوند چه کار کند.
نکته سوم اینکه شاید به ندرت کسی را سراغ داشته باشیم وچه بسا چنین آدمی نباشد که در جوانی با این وسوسه شیطانی که در پیری توبه خواهد کرد مشغول گناه می شود ودر پیری نیز بخاطر عادت به این گناهان نمی تواند توبه نماید. واین جوان گناهکاری که در جوانی می میرد لطفی الهی در حق اوست که با گناهان کمتری از این دنیا برود.
خلاصه کلام اینکه در اینجا ما نمی توانیم خدا را مقصر جلوه دهیم وچه بسا خداونددر حق چنین کسی لطف می کند. ویا بخاطر اشتباهات خودش جانش را از دست می دهد.

سوال: آیا خداوند گناه جوانی را که توبه کند می بخشد؟
جواب: کسی که واقعا از گناهان خود پشیمان شود وتوبه کند خداوند او را می بخشد البته نسبت به گناهانی که حق الله هستند والا نسبت به حق الناسی که مرتکب شده باید صاحبان حق او را ببخشند.

سوال: کسی که در جوانی بدنبال کیف وحال باشد مسخره نیست در پیزی توبه کرده واهل بهشت شود؟
جواب: اینکه کسی با گول زدن خودش که در پیری توبه خواهد کرد در واقع خود را در ورطه گناه وغفلت انداخته است وچنین شخصی بعید است که توبه کند حتی در پیری چون با وسوسه شیطان است که در این دام می افتد واز الان در واقع بندگی خود را برای شیطان اعلام می کند.
اما اگر واقعا چنین شخصی توفیق توبه پیدا کند چرا خداوندی که مهربان واهل فضل است راه سعادت را به روی او ببندد. با توجه ب اینکه در بهشت همه یکسان نیستند وبهشت درجاتی دارد ودر آنجا همه غیر انبیاء واولیاء الهی حسرت خواهند خورد که چرا بیشتر عمل نکردند تا مقامات بالاتری داشته باشند. فلذا یکی از نامهای قیامت یوم الحسرة است. وهمین افسوس برای این شخص کافی است که چقدر ثواب ولذات قیامت که می توانست به آنها برسد ولی بخاطر هدر دادن عمر جوانیش در گناهان آنها را از دست داده است.
موضوع قفل شده است