قرارداد ترکمانچای و داستان سرزمين آران و شيروان

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قرارداد ترکمانچای و داستان سرزمين آران و شيروان

«قرارداد ترکمانچای و داستان سرزمين آران و شيروان (به مناسبت سالروز انعقاد قرارداد ترکمان چای)»

از آغاز قرن 19 ميلادي تا سال 1828م دو جنگ بزرگ بين ايران و روسيه روي داد كه حاصل آن دو قرارداد تحميلي و ننگين بوده است. جنگ اول در سال‌هاي 1802 الي 1813 م اتفاق افتاد كه با عهدنامه ننگين گلستان به اتمام رسيد و جنگ دوم به دليل اختلاف مرزي دوباره به وقوع پيوست و پس از 20 ماه جنگ عهدنامة ننگين و اسارت‌آميز تركمنچاي به ايران تحميل شد. اين عهدنامه به قدري ننگين بود كه مؤلف كتاب «عصر بي‌خبري يا تاريخ امتيازات» در اين باره مي‌نويسد: «بعد از عهدنامه تركمنچاي استقلال ايران تقريباً از بين رفت و به صورت كشور تحت الحماية روس درآمد و در عين حال تا انقلاب اكتبر 1917، يعني مدت 90 سال ادامه داشت...»[1] در هر حال روس ها برطبق وصيت پتركبير كه آرزو داشت براي سلطنت حقيقي جهان، به آب هاي خليج فارس دسترسي پيدا كند،[2] به خاك ايران حمله كردند فتحعلي‌شاه براي مقابله با قواي روس به قزوين رفت، ولي انگليسي ها وارد معركه شدند و به عنوان واسطه، از شاه ايران خواستند كه به علت قدرت زياد ارتش روس از جنگ حذر كند. فتحعلي شاه هم مجبور به صلح با دولت متجاوز روس شد.[3]
مذاكرات صلح در دهكدة تركمنچاي آغاز شد و از طرف دولت ايران عباس ميرزا و ميرزا ابوالحسن وزير امور خارجه و ميرزا ابوالقاسم قائم مقام و از طرف روس ها ژنرال پاسكيويچ و افسران ستاد وي حضور داشتند. سِرجان مك نيل پزشك سفارت انگليس هم به عنوان ناظر در مذاكرات شركت كرده بود. اين مذاكرات كه در تاريخ 10 فوريه 1828 برابر با 5 شعبان 1243 و مطابق با 21/11/1206 هـ . ش اتفاق افتاد، عهدنامه‌‌اي بود كه سرنوشت ايران را طي مدت يك قرن يعني تا سقوط حكومت‌ تزاري روسيه تعيين مي‌كرد و در دهكده‌اي به نام تركمنچاي به امضاء رسيد به موجب اين عهدنامه، علاوه بر ايالاتي كه طبق عهدنامه گلستان از ايران منتزع شده بود، ايالات نخجوان، ايروان، طالش، قراباغ و شوره‌گل، نيز به روسيه واگذار شد و مقرر شد مبلغ 5 ميليون تومان هم بابت غرامت به روس ها پرداخت گردد. سر حدّ بين دو كشور رود ارس تعيين شد و عبور و مرور كشتي‌هاي جنگي در درياي‌خزر منحصراً به روسيه تعلق گرفت. اين عهدنامه داراي 16 فصل است كه در فصلهاي سوم و چهارم و پنجم ايالات و سرزمينهايي كه به روسيه داده مي‌شود مورد تأييد قرار گرفته است. نكته جالب توجه، مفاد فصل سوم و پنجم اين عهدنامه است در فصل سوم آن آمده است: «... ايران اين مناطق را به ملكيّت مطلقه به دولت روس واگذار مي‌نمايد» از كلمة مطلقه اين نكته استنتاج مي‌شود كه اين مناطق به صورت ابدي و غير موقت واگذار شده است در فصل پنجم نيز به صورت كاملاً معلوم پادشاه وقت ايران ملزم به امضاي اين قراداد مي‌شود. در اين فصل آمده است: «اعليحضرت شاهنشاه ايران محض اثبات خالصانه كه نسبت به اعليحضرت امپراطور كل روسيه دارند به موجب همين فصل از طرف خود و از طرف دولت و اَخلاف خود «واضحاً و علناً» تصديق مي‌فرمايند كه ممالك و جزايري كه مابين تحديدي فصل اخير و تيزة جبال قفقاز و درياي خزر است و همچنين اهالي بدوي و غيره اين نواحي متعلق به دولت روسيه مي‌باشند.»[4]

سابقه تاريخي آذربايجان و چالش هاي موجود در آن
قلمرو شيروان و آران (جمهوري آذربايجان كنوني) از آغاز قرن 16 ميلادي هميشه بي‌ثبات بوده و معمول بر اين بود كه صلح و ثبات خود را با وابسته شدن و اتكا به قدرت‌هاي بزرگ تأمين كند. در دورة ساساني اين منطقه تا قبل از فتح آنجا به دست مسلمانان در قلمرو ايران قرار داشت. پس از حملة اعراب در قرن اول هجري تا پايان تسلط اعراب و تسخير آنجا بدست سلجوقيان در قرن 5 هجري و سپس تسلط تركمانان آق قويونلوها و قراقويونلوها بر آنجا تا روي‌كار آمدن دولت شيروانشاهان، اين منطقه يكي از مناطق پرآشوب بود. با روي كارآمدن صفويان و شاه اسماعيل در اوايل قرن دهم هجري، اين منطقه دوباره تحت سيطرة حكومت ايران قرار گرفت، با شكست فرخ سيار و كشته شدن او توسط شاه طهماسب در سال 945 هـ .ق به حكومت شيروانشاهان خاتمه داده شد. از آن زمان تا انعقاد عهدنامه‌هاي ننگين گلستان در سال 1813 و تركمنچاي در سال 1828 م، قفقاز و از جمله شيروان (جمهوري آذربايجان كنوني) از سيطره ايران خارج شد. اگر چه در اين دوره به علت جنگهاي طولاني ايران و عثماني اين منطقه دست به دست مي‌شد، ولي مي‌توان گفت كه سيادت ايران بر منطقه هميشه وجود داشته است و انعقاد معاهدات ياد شده نشان مي‌دهد امپراتوري روسيه كه يكي از ابرقدرتهاي آن زمان در كنار امپراتوري بريتانيا و فرانسه بود، حقوق قانوني ايران را بر اين قلمرو به رسميت مي‌شناخت.[5]
پس از حضور روسيه در قلمرو قفقاز، محدودة كنوني جمهوري آذربايجان نيز در كنار ساير مناطق قفقاز تحت سيطره امپراتوري روسيه قرار گرفت و از اوايل قرن 19 به مدت يك قرن زير سيطره بلامنازغ اين امپراتوري به حيات خود ادامه داد و ساختارهاي آن براساس سنت‌هاي روسي تحوّل يافت. پس از فروپاشي امپراتوري روسيه بر اثر انقلاب اكتبر 1917، در اين منطقه خلأ قدرت پيش آمد كه در آن موقع ايران مي‌توانست حقوق از دست رفته خود را باز يابد، ولي قدرت سياسي، اقتصادي و نظامي ايران در دورة پاياني قاجاريه حتي به اندازه ادارة امور داخلي خود هم نبود تا چه رسد به درگير شدن در اين جريانات. در اين ميان حزب پان تركيستي «مساوات» با حمايت همه جانبه و كمكهاي فراوان تُركهاي عثماني موفق به تشكيل حكومت كوتاه مدت «جمهوري دمكراتيك آذربايجان» از 1918 تا 1920 به رهبري محمد امين رسولزاده شد كه با يورش ارتش سرخ در سال 1920 ختم اين حكومت اعلام گرديد. از آن پس به مدت 71 سال منطقه زير سيطرة ابرقدرت شرق قرار داشت.
بنابراين در اين دوره به ترتيب ايران، عثماني (در دوره‌هاي كوتاه مدت) امپراتوري روسيه، حكومت شوروي بر اين منطقه فرمانروايي داشتند. به همين سبب مي‌توان گفت كه تاريخ اين منطقه، تاريخ وابستگي به يك ابرقدرت بوده است پس از اعلام استقلال، طبيعتاً مردم به دنبال يك پشتيبان جديد و جايگزين بودند. در اين دوره در آغاز سه جايگزين وجود داشت: ايران، تركيه و روسيه به نقل از مسافراني كه در ابتداي فروپاشي از جمهوري آذربايجان به ايران آمده بودند، اظهار مي‌داشتند كه چرا ايران وارد عمل نمي‌شود تا ما را دوباره در تركيب خود قرار دهد.[6] به ويژه آنكه شخصي به نام اشرف‌ مهدي ‌اوف رهبر حزب غيرت جمهوري آذربايجان در مصاحبه با نشريه‌گون‌آيدن چاپ باكو به صراحت گفته بود كه به طور طبيعي اگر قرار باشد الحاق صورت گيرد بايد ما به جمهوري اسلامي ملحق شويم. او ايدة آذربايجان واحد را امري نادرست، غيرمنطقي و غيرممكن دانست، اما معتقد بود كه تعداد آذري‌هاي ايران به مراتب بيشتر از جمهوري آذربايجان است و به طور منطقي اگر قرار باشد پيوندي صورت گيرد ما بايد به‌ آنها بپيونديم.
البته در قراردادي كه در ابتداي حكومت رضاشاه با روس ها بسته شد، كه به عهدنامة مودّت معروف گشت، هيچ نشانه‌اي دالّ بر واگذاري سرزمينهاي اشغال‌ شده، به ايران مشاهده نمي‌شود و جريان اين پيمان از اين قرار بود كه بعد از تصرف تهران در اسفند 1299 در جريان كودتاي رضاخان ميرپنج، در پنجمين روز اين كودتا، قراردادي بين ايران و شوروي در مسكو به امضا رسيد كه اولين و مهمترين قرارداد بين ايران و اتحاد جماهير شوروي به شمار مي‌آيد. اين قرارداد كه به قرارداد مودّت معروف شد، داراي 26 فصل است كه از طرف دولت شوروي، وزيرخارجة آن كشوري، يعني چيچرين و از طرف ايران، مشاور‌الممالك انصاري سفير فوق العاده ايران آن را امضاء كردند. به موجب اين قرارداد دولت شوروي از كليه حقوق و امتيازات سياسي و اقتصادي دولت‌هاي تزاري در ايران صرفنظر كرده، ولي امتيازات ارضي كه در نتيجة قراردادهاي گلستان و تركمنچاي نصيب حكومت تزاري شد، محفوظ مانده و حاكميت دولت شوروي بر سرزمين‌هاي واقع در شمال رودخانه‌هاي ارس و اترك تثبيت شده است.
از قرارداد تركمنچاي فقط فصل هشتم آن كه حق داشتن مجريّه را براي ايران در درياي‌خزر سلب نموده بود. لغو شد و به موجب فصل يازدهم قرارداد 1921 «قرارداد مودّت» هر دو كشور بالسّويه حق كشتيراني آزاد در درياي خزر را بدست آوردند.[7]

معرفي منابع براي مطالعه بيشتر:
1 . فصلنامه‌هاي مطالعات آسياي ميانه و قفقاز وابسته به مؤسسه مطالعات آسياي ميانه، تهران.
2 . اتحاد جماهير شوروي و انقلاب اسلامي ايران، الهه كولايي، مركز اسناد انقلاب اسلامي.
3 . تاريخ سياست خارجي ايران از شاهنشاهي هخامنشي تا امروز، غلامرضا بابايي، انتشارات دُرسا.
4 . تاريخ 20 ساله ايران، حسين مكّي، ج 1، ص 534 به بعد.

---------------------------------
[1] . تيموري، ابراهيم، تهران، چاپ اقبال، ص 239.
[2] . مدني، جلال الدين، تاريخ سياسي معاصر ايران، دفتر انتشارات جامعه مدرسين، ج 1، ص 30.
[3] . مهرداد، محمود، فرهنگ جديد سياسي، چاپ انتشارات هفته، ص 2 و 251.
[4] . براي مطالعه بيشتر ر.ك: بابايي، غلامرضا علي، فرهنگ علوم سياسي، تهران، شركت نشر ويس، 1369، ص 411 - 448؛ و: شميم، علي اصغر، ايران در دوره سلطنت قاجار، شركت چاپ و انتشارات علمي، چاپ سوم، 1371، ص 102.
[5] . فصلنامة مطالعات آسياي مركزي و قفقاز، شماره 42، تابستان 82، ص107.
[6] . همان، ص 110 و 111.
[7] . براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد: بابايي، غلامرضا علي، به تاريخ سياست خارجي ايران، ص 159، كولايي، الهه، اتحاد جماهير شوروي و انقلاب اسلامي ايران، ص 60، مهرداد، محمود، فرهنگ جديد سياسي، ص261.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب
واقعاً زیبا بود
:Gol:
برای شما آرزوی توفیق روز افزون دارم:Gol:
التماس دعا:Mohabbat:

عهد نامه ترکمنستان به پایان رسید!

راستی میدونین عهدنامه ترکمانچای امسال به اتمام میرسه و قانونا آذربایجان شوروی دیگه مال ایرانه چون طبق این عهدنامه آذربایجان شمالی ایران یا ایران شمالی رو به مدت ۱۰۰ سال به روسیه دادن که امسال آخرین سالشه!!!

اما کجاست کسی که بخواد دنباله این کارو بگیره .

اینم متن معاهده ننگین ترکمانچای برای افراد مشتاق :

متن کامل قرارداد ترکمانچای
هو الله

دیباچه عهدنامه ایران و روس

الحمدالله الوافی و الکافی بعد از انعقاد عهدنامه مبارکه گلستان و مبادلات و معاملات دوستانه دولتین علیتین و ظهور آداب کمال مهربانی و یکجهتی حضرتین بهیٌتین به مقتضای حرکات آسمانی برخی تجاوزات ناگهانی از جانب سر حد داران طرفین به ظهور رسیده که موجب سنوح غوایل عظیمه شد و از آن جا که مرآت ضمایر پادشاهانه جانبین از غبار این گونه مخاطرات پاک بود اولیای دولتین علیتین تجدید عهد مسالمت را اهتمامات صادقانه و کوشش های منصفانه در دفع و رفع غایله اتفاقیه به ظهور رسانیده عهدنامه مبارکه جدید به مبانی و اصولی که در طی فصول مرقومه مذکور است مرقوم و مختوم آمد به مهر وکلای دولتین علیتین و در ماه شوال در سال هزار و دویست و چهل و نه هجری به امضای همایون شرف استقرار و استحکام پذیرفت.

بر اولیای دولتین لازم است که از این پس در تحصیل موجبات مزید دوستی و موافقت اهتمامات صادقانه مبذول دارند و اسباب استحکام و استقرار معاهده مبارکه را به مراودات دوستانه متزاید خواهند و اگر در معدات تکمیل امور دوستی قصوری بینند به امضای خواهشهای منصفانه تدارک آن را لازم بشمارند و دقیقه از دقایق دوستی را مهمل و متروک نگذارند.

بسم الله الرحمن الرحیم

چون اعلیحضرت قضا قدرت، پادشاه اعظم والاجاه، امپراطور اکرم شوکت دستگاه، مالک بالاستحقاق کل ممالک روسیه و اعلیحضرت کیوان رفعت خورشید رایت، خسرو نامدار پادشاه اعظم با اقتدار ممالک ایران، چون هر دو علی السویه اراده و تمنای صادقانه دارند که به نوایب و مکاره جنگی که بالکلیه منافی رأی والای ایشان است نهایتی بگذارند و سنتهای قدیم حسن مجاورت و مودت را ما بین این دو دولت بواسطه صلحی که متضمن دوام باشد و بواعث خلاف و نفاق آتیه را دور کنند در بنای مستحکم استقرار دهند، لهذا برای تقدیم این کار خجسته آثار اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه جناب ژان پاسکویچ‌‌‌‍‌‌، جنرال آنفاندری، سردار عسکر جداگانه قفقاز، ناظم امورات ملکیه گرجستان و ولایات قفقاز و حاجی ترخان، مدیر سفاین حربیه بحر خزر، صاحب حمایلات الکسندر نویسکی مقدس مرصع به الماس، به آن مقدس مرتبه اول مرصع به الماس، ولادیمیر مقدس مرتبه اول و گیورگی مقدس مرتبه دویم و صاحب دو شمشیر افتخار یکی طلا موسوم«برای شجاعت» و دیگری مرصع به الماس و صاحب حمایلات دول خارجه مرتبه اولین عقاب سرخ پیکر پروسیه، هلال دولت عثمانی و نشان های دیگر و جناب «الکسندر اوبرو سکوف» صاحب حمایلات مقدسه ثالث ولادیمیر، مرتبه ثانی سن استانیسلاس لهستان، مرتبه دوم سن ژان بیت، و از طرف اعلیحضرت قویشوکت پادشاه ممالک ایران نواب مستطاب والا شاهزاده نامدار عباس میرزا را وکلای مختار خود تعیین کردند و ایشان بعد از آن که در ترکمنچای مجتمع شدند و اختیار نامه خود را مبادله کرده و موافق قاعده و شایسته دیدند، فصول آتیه را تعیین و قرارداد کردند:

فصل اول- بعد الیوم ما بین اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران و ولیعهدان و اخلاف و ممالک و رعایای ایشان مصالحه و مودت و وفاق کاملی إلی یوم الأبد واقع خواهد بود.

فصل دویم- چون جدال و نزاعی که فیما بین عهد کنندگان رفیع الارکان واقع شد و امروز بسعادت منقطع گردید، عهود و شروطی را که بموجب عهدنامه گلستان، بر ذمت ایشان لازم بود موقوف و متروک می دارد، لهذا اعلیحضرت کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران چنین لایق دیدند که به جای عهدنامه مزبوره گلستان، عهدنامه دیگر به این شروط و عهود و قیود قرار دهند که ما بین دو دولت روس و ایران بیشتر از پیشتر موجب استقرار و انتظام روابط آتیه صلح و مودت گردد.

فصل سیم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران از جانب خود و از جانب ولیعهدان و جانشینان به دولت روسیه واگذار می کند تمامی الکای نخجوان و ایروان را – خواه این طرف روس باشد یا آن طرف. و نظر به تفویض، اعلیحضرت ممالک ایران تعهد می کند که بعد از امضاء این عهدنامه، در مدت شش ماه، همه دفتر و دستور العمل متعلق به اداره این دو دولت مذکوره باشد به تصرف امرای روسیه بدهند.

فصل چهارم- دولتین علیتین معاهدتین عهد و پیمان می کنند که برای سر حد فیما بین دو مملکت بدین موجب سر حد وضع نمایند:

از نقطه سر حد ممالک عثمانی که از خط مستقیم به قله کوه آغری کوچک أقرب است. ابتدا کرده، این خط تا به قله آن کوه کشیده می شود و از آنجا به سر چشمه رودخانه مشهور به قرا سوی پایین که از سراشیب جنوبی آغری کوچک جاریست فرود آمده، به متابعت مجرای این رودخانه تا به التقای آن رودخانه ارس در مقابل شرور ممتد می شود. چون این خط به آن جا رسید به متابعت مجرای ارس تا به قلعه عباس آباد می آید و در تعمیرات و ابنیه خارجه آن که در کنار راست ارس واقع است نصف قطری بقدر نیم آغاج که عبارت از سه ورس و نیم روسی است رسم می شود و این نصف قطر در همه اطراف امتداد می یابد. همه اراضی و عرصه که در این نصف قطر محاط و محدود می شود بالانفراد متعلق به روسیه خواهد داشت و از تاریخ امروز در مدت دو ماه با صحت و درستی کامل معین و مشخص خواهد شد و بعد از آن از جایی که طرف شرقی این نصف قطر متصل به ارس می شود خط سر حد شروع و متابعت مجرای ارس می کند تا به مسیر یدی بلوک و از آن جا از خاک ایران به طول مجرای ارس امتداد می یابد با فاصله و مسافت سه آغاج که عبارتست از بیست و یک ورس روسی.

بعد از وصول به این نقطه خط سر حد به استقامت از صحرای مغان می گذرد تا به مجرای رودخانه موسومه بالهارود به محلی که در سه فرسخی واقع است که عبارتست از بیست و یک ورس روسی پایین تر از ملتقای دو رودخانه کوچک موسوم به آدینه بازار و ساری قمیش و از آن جا این خط به کنار چپ بالهارود تا به ملتقای رودخانه های مذکور آدینه بازار و ساری قمیش صعود کرده به طول کنار راست رودخانه آدینه بازار شرقی تا به منبع رودخانه و از آن جا تا به اوج بلندی های جگیر امتداد می یابد، به نوعی که جمله آبهایی که جاری به بحر خزر می شوند متعلق به روسیه خواهد بود و همه آبهایی که سراشیب و مجرای آنها به جانب ایران است تعلق به ایران خواهد داشت.

و چون سر حد دو مملکت این جا بواسطه قلل جبال تعیین می یابد، لهذا قرار داده شد که پشته هایی که از این کوهها به سمت بحر خزر است به روسیه و طرف دیگر آنها به ایران متعلق باشد. از قله های بلندی های جگیر خط سر حد تا به قله کمر قویی به متابعت کوههایی می رود که طالش را از محال ارشق منفصل می کند. چون قلل جبال از جانبین مجرای میاه را می دهند، لهذا در این جا نیز خط سر حد را همان قسم تعیین می کند که در فوق در باب مسافت واقعه بین منبع و آدینه بازار و قلل جگیر گفته شد و بعد از آن خط سر حد از قله کمر قویی به بلندی های کوههایی که محال زوند را از محال ارشق فرق می دهد متابعت می کند تا به سر حد محال ولکیج همواره بر طبق همان ضابطه که در باب مجرای میاه معین شد، محال زوند بغیر از آن حصه که در سمت مخالف قلل جبال مذکوره واقع است از این قرار حصه روسیه خواهد بود. از ابتدای سر حد محال ولکیج خط سر حد ما بین دو دولت به قلل جبال کلوتوپی و سلسله کوههای عظیم که از ولکیج می گذرد متابعت می کند تا به منبع شمالی رودخانه موسوم به آستارا پیوسته به ملاحظه همان ضابطه در باب مجرای میاه و از آن جا خط سرحد متابعت مجرای این رودخانه خواهد کرد تا به ملتقای دهنه آن به بحر خزر و خط سر حد را که بعد از این متصرفات روسیه و ایران را از هم فرق خواهد داد تکمیل خواهد نمود.

فصل پنجم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای اثبات دوستی خالصانه که نسبت به اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه دارد به این فصل از خود و از عوض اخلاف و ولیعهدان سریر سلطنت ایران تمامی الکا و اراضی و جزایری را که در میانه خط حدود معینه در فصل مذکوره فوق و قلل برف دار کوه قفقاز و دریای خزر است و کذا جمیع قبایل را چه خیمه نشین چه خانه دار، که از اهالی و ولایات مذکوره هستند واضحاً و علناً الی الابد مخصوص و متعلق به دولت روسیه می داند.

فصل ششم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به تلافی مصارف کثیره که دولت روسیه را برای جنگ واقعه بین الدولتین اتفاق افتاده و همچنین به تلافی ضررها و خسارت هایی که به همان جهت به رعایای دولت روسیه رسیده تعهد می کند که بواسطه دادن مبلغی وجه نقد آنها را اصلاح نماید و مبلغ این وجه بین الدولتین به ده کرور تومان رایج قرارگرفت که عبارت است از بیست میلیون مناط سفید روسی، و چگونگی در موعد و رهاین فصول این وجه در قرارداد علاحده که همان قدر قوت و اعتبار خواهد داشت که گویا لفظاً به لفظ در این عهدنامه مصالحه حالیه مندرج است، معین خواهد شد.

فصل هفتم- چون اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران شایسته و لایق دانسته همان فرزند خود عباس میرزا را ولیعهد و وارث تخت فیروزی بخت خود تعیین نموده است، اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه برای این که از میل های دوستانه و تمنای صادقانه خود که در مزید استحکام این ولیعهدی دارد به اعلیحضرت پادشاهی شاهنشاه ممالک ایران برهانی واضح و شاهدی لایح بدهد، تعهد می کند که از این روز به بعد شخص وجود نواب مستطاب والا شاهزاده عباس میرزا را ولیعهد و وارث برگزیده تاج و تخت ایران شناخته، از تاریخ جلوس به تخت شاهی، پادشاه بالاستحقاق این مملکت می داند.

فصل هشتم- سفاین تجارتی روس مانند سابق استحقاق خواهند داشت که به آزادی بر دریای خزر به طول سواحل آن سیر کرده به کناره های آن فرود آیند و در حالت شکست کشتی در ایران اعانت و امداد خواهند یافت و همچنین کشتیهای تجارتی ایران را استحقاق خواهد بود که به قرار سابق در بحر خزر سیر کرده، به سواحل روس آمد و شد نمایند و در آن سواحل در حال شکست کشتی به همان نسبت استعانت و امداد خواهند یافت. در باب سفاین حربیه که علم های عسکریه روسیه دارند چون از قدیم بالانفراد استحقاق داشتند که در بحر خزر سیر نمایند، لهذا همین حق مخصوص کما فی السابق امروز به اطمینان به ایشان وارد می شود، به نحوی که غیر از دولت روسیه هیچ دولت دیگر نمی تواند در بحر خزر کشتی جنگی داشته باشد.

فصل نهم- چون مکنون خاطر اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران است که من کل الوجوه عهودی را که به این سعادت و میمنت ما بین ایشان مقرر گشته مستحکم نمایند، لهذا قرارداد نمودند که سفراء و وکلا و کارگزارانی که از جانبین به دولتین علیتین تعیین می شود- خواه برای انجام خدمت های اتفاقی یا برای اقامت دایمی – به فراخور مرتبه و موافق شأن دولتین علیتین و بملاحظه مودتی که باعث اتحاد ایشان گشته به عادت ولایت مورد اعزاز و احترام شوند و در این باب دستور العملی مخصوص و تشریفاتی قرار خواهند کرد که از طرفین مرعی و ملحوظ گردد.

فصل دهم- چون اعلیحضرت امپراطور کل روسیه و اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران استقرار و افزایش روابط تجارت را ما بین دو دولت مانند یکی از نخستین فواید ملاحظه کردند که می بایست از تجدید مصالحه حاصل شود، لهذا قرارداد نمودند که تمامی اوضاع و احوال متعلقه به حمایت تجارت و امنیت تبعه دو دولت را به نوعی که متضمن مرابطه کامله باشد معین و منتظم و در معاهده جداگانه ای که به این عهدنامه ملحق و ما بین وکلای مختار جانبین مقرر و مانند جزو متمم او مرعی و ملحوظ میشود مضبوط و محفوظ دارند.

اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای دولت روس کما فی السابق این اختیار را مرعی می دارد که در هر جا که مصلحت دولت اقتضا کند کونسولها و حامیان تجارت تعیین نمایند و تعهد می کند که این کونسولها و حامیان تجارت را که هر یک زیاده از ده نفر اتباع نخواهد داشت فراخور رتبه ایشان مشمول حمایت و احترامات و امتیازات سازد و اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه از جانب خود وعده می کند که درباره کونسولها و حامیان تجارت اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به همین وجه مساوات کامله مرعی دارد.

در حالتی که از جانب دولت ایران نسبت به یکی از کونسولها و حامیان تجارت روسیه شکایتی محققه باشد، وکیل و یا کارگزار دولت روس که در دربار اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران متوقف خواهد بود و این حامیان و کونسولها بلاواسطه در تحت حکم او خواهد شد، او را از شغل خود بیدخل داشته به هر که لایق داند اداره امور مزبور را بر سبیل عادیه رجوع خواهد کرد.

فصل یازدهم- همه امور و ادعا های تبعه طرفین که به سبب جنگ به تأخیر افتاده بعد از انعقاد مصالحه موافق عدالت به اتمام خواهد رسید و مطالباتی که رعایای دولتین جانبین از یکدیگر یا از خزانه داشته باشند به تعجیل و تکمیل وصول پذیر خواهد شد.

فصل دوازدهم- دولتین علیتین معاهدتین بالاشتراک در منفعت تبعه جانبین قرارداد می کنند که برای آنهایی که مابین خود به سیاق واحد در دو جانب رود ارس املاک دارند موعدی سه ساله مقرر نمایند تا به آزادی در بیع یا معاوضه آنها قدرت داشته باشند، لکن اعلیحضرت امپراطور کل روسیه از منفعت این قرارداد در همه آن مقداری که به او تعلق و واگذار می شود، سردار سابق ایروان حسین خان و برادر او حسن خان و حاکم سابق نخجوان کریم خان را مستثنی می دارد.

فصل سیزدهم- همه اسیرهای جنگی دولتین خواه در مدت جنگ آخر باشد یا قبل از آن و همچنین تبعه طرفین که به اسیری افتاده باشند از هر ملت که باشد همگی بغایت چهار ماه به آزادی مسترد و بعد از آنکه جیره و سایر تدارکات لازمه به آنها داده شد به عباس آباد فرستاده می شوند تا اینکه به دست مباشرین جانبین که در آن جا مأمور گرفتن و تدارکات فرستادن ایشان به ولایت خواهد بود تسلیم شوند.

دولتین علیتین در باب همه اسیرهای جنگ و تبعه روس و ایران که به اسیری افتاده و به علت دوری مکان هایی که در آن جا بوده اند یا به علت اوضاع و اسباب دیگر بعینه مسترد نشده باشند، همان قرارداد را می کنند و هر دو دولت ایٌ وقت کان اختیار بی حد و نهایت خواهند داشت که آنها را مطالبه کنند و تعهد می کنند که هر وقت اسیر خود به دولت عرض نماید یا ایشان را مطالبه کنند از جانبین مسترد سازند.

فصل چهاردهم- دولتین علیتین معاهدتین جلای وطن کنندگان و فراریان را که قبل از جنگ یا در مدت آن به تحت اختیار جانبین گذاشته باشند مطالبه نمی کنند ولیکن برای منع نتایج مضره جانبین که از مکاتبات و علاقه خفیه بعضی از این فراریان با هم ولایتیان یا اتباع قدیم ایشان حاصل می تواند شد، دولت ایران تعهد می کند که حضور و توقف اشخاصی را که الحال یا بعد از این باسمه به او مشخص خواهد شد از متصرفات خود که مابین ارس و خط رودخانه مرسوم به جهریق و دریا و حد ارومی و رودخانه مشهور به جیقتو و قزل اوزن تا التقای آن به دریا واقع است رخصت می دهد.

اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه از جانب خود همچنین وعده می کند که فراریان ایران را در ولایت قراباغ و نخجوان و کذالک در آن حصه ولایت ایروان که در کنار راست رود ارس واقع است اذن توطن و سکنی ندهد، لیکن معلوم است که این شرط مجری و معمول نبوده و نخواهد بود، مگر در باب اشخاصی که صاحب مناصب ملکیه یا مرتبه و شأن دیگر باشد، مانند خوانین و بیک ها و ملا های بزرگ که صورت رفتار ها و اغواها و مخابرات و مکاتبات خفیه ایشان درباره همولایتیان و اتباع و زیر دستان قدیم خود موجب یک نوع رسوخ و تأثیر به افساد و اخلال تواند شد.

در خصوص رعایای عامه مملکتین مابین دولتین قرارداده شده که رعایای جانبین که از مملکتی به مملکت دیگر گذشته باشند، یا بعد از این بگذرند مأذون و مرخص خواهند بود که در هر جایی که آن دولت که این رعایا به تحت حکومت و اختیار او گذاشته باشند مناسب داند سکنی و اقامت کنند.

فصل پانزدهم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران به این حسن اراده که آرام و آسایش را به ممالک خود باز آورد و موجبات مکاره را که اکنون به سبب این جنگ و خصومت بر اهالی مملکت روی آورده و به جهت انعقاد این عهدنامه که به فیروزی تمام سمت انجام می پذیرد از ایشان دور کرده، همه رعایا و ارباب مناصب آذربایجان عفو کامل و شامل مرحمت می فرمایند و هیچ یک از ایشان بدون استثنای مراتب و طبقات به جرم عرضه ها و عملها و رفتارهای ایشان که در مدت جنگ یا در اوقات تصرف چند وقت قشون روسیه از ایشان ناشی شده نباید معاقب شوند و آزار ببینند.

کوثر**;482738 نوشت:
راستی میدونین عهدنامه ترکمانچای امسال به اتمام میرسه و قانونا آذربایجان شوروی دیگه مال ایرانه چون طبق این عهدنامه آذربایجان شمالی ایران یا ایران شمالی رو به مدت ۱۰۰ سال به روسیه دادن که امسال آخرین سالشه!!!

کدوم بخش از عهدنامه به این موضوع اشاره کرده؟

موضوع قفل شده است